آیا غیرت در زنان پسندیده است؟!!!

تب‌های اولیه

173 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

هرچند قصد بحث ندارم ولی برای روشن شدن یک مساله باید گفت
از کی تا حالا سند ضعیف شد رد حدیث ؟؟!!!!
اقایان تا به حال می گفتند سند ضعیف دلیل بر رد حدیث نیست :Moteajeb!:
حالا یکباره ورق بر گشت :Moteajeb!:

روایات فراوانی وجود دارد که غیرت زن را کفر می داند و یک روایت شاذ و نادر وجود دارد که هم سند آن ضعیف است و هم خلاف آیه قرآن است و هم خلاف عصمت حضرت فاطمه و حضرت علی است است خلاف وقایع تاریخی است و خلاف علم معصوم (حضرت فاطمه) است و خلاف عقل سلیم و خلاف نظرات بزرگان شیعه است و هزار ایراد دیگر دارد که علما مفصلا به این روایات جواب داده اند...
خود امام معصوم فرمودند در چنین شرایطی حدیث شاذ نادر را رها کنید و به حدیث مشهور عمل کنید.
سألت الباقر ع فقلت جعلت فداك يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضان فبأيهما آخذ فقال ع يا زرارة خذ بما اشتهر بين أصحابك و دع الشاذ النادر
از حضرت باقر پرسيده گفتم: فدایت شوم ددو حديث و سخن كه با يك ديگر مخالف و ناسازگاراند از شما مى‏آيد (بدست ما ميرسد) كدام يك از آن دو را فرا گيرم (بپذيرم و طبق آن رفتار نمايم) امام (عليه السلام) فرمود: اى زرارة آن خبرى را كه ميان اصحاب و يارانت مشهور و آشكار است فراگير و آن را كه نادر و كمياب است رها كن‏

حال یک حدیث که شاذ و نادر است وجود دارد و مخالف آن ده ها حدیث دیگر طبق روایت امام باید آن حدیث شاذ و نادر را رها کرد.
ما روایت را صرفا به خاطر ضعف سند رد نمی کنیم بلکه ادله متعدد دیگری دارد...

غیرت زن باعث افزایش فساد میشود و باعث میشود که زن در مقابل حکم خدا بایستد.یعنی کفر.

تعریف شما از فساد چیست ؟ ایا تنها فساد در جهان زنا است ؟

ایا کشتن و قتل و از هم پاشیدن زندگی و یتیم شدن فرزندان و اوارگی چندین نفر فساد نیست ؟ :Moteajeb!:

ایا این همه جنایت به طبع چند همسری مردان فساد نیست ؟ :Moteajeb!:

به نام خدا

تعریف شما از فساد چیست ؟ ایا تنها فساد در جهان زنا است ؟

ایا کشتن و قتل و از هم پاشیدن زندگی و یتیم شدن فرزندان و اوارگی چندین نفر فساد نیست ؟

ایا این همه جنایت به طبع چند همسری مردان فساد نیست ؟


بنده دوست نداشتم وارد این بحث شوم ، زیرا مشغله ام به خودی خود زیاد هست اما بعضی از سخنان باعث میشود که نتوانم همیطوری از این سایت بروم.

زنا سرمنشاء تمام فسادهاست.
زمانی که شخصی زنا میکند و فرزندی نامشروع به دنیا می آید آن فرزند نامشروع میرود و کشتار راه می اندازد.
مانند صدام حسین ، هرچند صدام حسین انسانی حیوان صفت بود اما خواندن خاطراتش خلی از لطف نیست. صدام دلیل عقده ی خود را نامروع بودن خود میداند و...
بسیاری از طلاقها که بخاطر زن دوم است باعث شد فرزندان طلاق زیادی در این کشور و سایر نقاط دنیا باشند و فرزندان طلاق زیادی بخاطر همین طلاق غلط به فساد کشیده شدند.
پس این سخن که باید به دیگر فسادها رسیدگی کرد و این فساد کوچک است سخنی کاملا غلط و بی محتواست.
اگر این زنا نبود

چرا حضرت علی استحباب چند همسری رو تا زمان زندگی حضرت فاطمه انجام ندارد ؟ و همچنین حضرت محمد نیز

ایا حضرت محمد مستحب خدا را ترک کرده ؟ ایا حضرت علی همچنین مستحب خدا را ترک کرده ؟

جالب است که بدانید بین توانستن و انجام دادن بسیار زیاد فرق است.

بنده میگویم خواندن نماز شب بر حضرت علی(علیه سلام) واجب بود و ایشان همه شب نماز شب بجا می آوردند. این دلیل نمیشود که بگوبم نماز شب برای همه واجب است.

همان گونه که حضرت علی(علیه سلام) در زمان حضرت زهرا( سلام الله علیها ) زن دوم نگرفتند ، همانگونه هیچگاه نان گندم نمیخوردند. بنده نمیتوانم بگویم با این استدلال کسی نمی تواند نان گندم بخورد.

این بهانه های واهی و توخالی هرگز نمی تواند حلال خدا را حرام کرند و حرام خدا را حلال کند. و هر احدی که بخواهد خلاف دستور خدا حکمی صادر کند کفر بسیار آشکار انجام داده است.

درضمن احکام معصومین (علیهما سلام) با احکام افراد دیگر بسیار فرق دارد. چه بسا مستحب و مکروهی که برای ماست برای معصوم حرام است.

چه بسا مستحبی که برای ماست برای معصوم(ع) واجب باشد.

و ...

یازهرا:Gol:

به نام خدا

باتوجه به اینکه می دانم شناخت درستی از اسلام و حتی احادیث ندارید و حتی فساد را دقیقا نمی دانید چیست
دیگر در بحث شرکت نمی کنم و ادامه ان را بی فایده و اب در هاون کوبیدن می دانم

اگه ادعا دارید بیایید در تاپیکی مجزا کاملا فقهی بحث کنیم تا مشخص شود چه کسی سر رشته دینی دارد و چه کسی ندارد.
این سخن شما وقتی که پاسخی ندارید دیگران را متهم به نفهمیدن میکنید برخورد یک مومن واقعی نیست.

کسی هم با زور اسلحه شما را مجبور به حضور در تاپیک نکرده. تا به حال چندین بار گفته اید من دیگر نمی آیم و بازهم امدید و دیگران را متهم به نفهمیدن میکنید و جو را متشنج میکنید.

بهتر است این رفتار خود را اصلاح کنید و بجای توهین و بی احترامی بحث را ادامه دهید.

یازهرا:Gol:


ایا این همه جنایت به طبع چند همسری مردان فساد نیست ؟

روز از نو روزی از نو :Narahat az:
دوباره برگشتند سر قضیه تعدد زوجات :Kaf:
باتوجه به اینکه می دانم شناخت درستی از اسلام و حتی احادیث ندارید و حتی فساد را دقیقا نمی دانید چیست

:Moteajeb!:
مرحبا به شناخت شما از اسلام که تعدد زوجات را فساد می دانید:Gig:
نمی دانم این اسلامی که شما از آن صحبت می کنید منظور کدام اسلام است؟؟
همان اسلامی است که می گوید فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع؟!!

با سلام و عرض ادب

ضمن تشکر از دوستان بزرگوار به خاطر شرکت در این بحث و تشکر ویژه از مدیریت سایت که این تاپیک را مزین فرمودند؛ با توجه به فرمایشاتی دوستان فرمودند برداشت بنده این است که جناب ملا صدرا و یا هر کسی که طرفدار چند همسری به صورت مطلق هست برداشت نادرستی از آیات و روایات می کنند، در این موضوع می توانیم در تاپیک مستقلی بحث کنیم که آیا چند همسری به صورت مطلق جایز است؟
گویا حضرت عالی در مقام اجتهاد بوده و با چند روایت قصد افتا دارید اگر فتوا دادن به همین راحتی بود که همه مردم مجتهد می شدند و با چند روایت کار را تمام می کردند!! به فتوای اکثریت مراجع کثرت زوجات امری مباح است.البته چون بحث ما در ارتباط با تعدد زوجات نیست به این موضوع نمی پردازیم.
اما در مورد غیرت زنان، درباره ريشه غيرت ورزى زن، از امام صادق عليه السلام سؤال شد: زن بر شوهرش غيرت مى ورزد، آيا اين كار او را آزار مى دهد؟ امام عليه السلام فرمودند: «اين غيرت ناشى از عشق و علاقه است». «عن إسحاق بن عمار قال: قلت لابى عبدالله عليه السلام: المرأة تغار على الرجل تؤذيه، قال: ذلك من الحب»؛ (كافى، ج 5، ص 506)
به عبارت ديگر «معناى اين سخن (غيرة المرأة كفر)، آن نيست كه اين كار كفر واقعى باشد، بلكه اين كار به بعضى از حالات و زمينه هاى كفر كشيده مى شود و آن تحريم حلال خدا است؛ زيرا گاهى زن به سبب ازدواج شوهرش با زنى ديگر(فقط در موارد ضرورت)، احساسات منفى اش به افراط مى كشد! آن گاه طورى برخورد مى كند كه گويى اين كار حرام بوده، يا شوهرش مرتكب زنا شده است. اين مسئله چنان براى او بزرگ مى شود كه او را در معرض اعتراض، به قوانين الهى قرار مى دهد؛ زيرا برخى از زنان بدون توجه به مجوز شرعى اى كه ازدواج مجدّد مرد دارد، آن را ستمى در حق خود مى پندارند
در این رابطه کتاب زیر را مطالعه بفرمایید:
سيد محمدحسين فضل الله، اسلام، زن و جستارى تازه

با توجه به اینکه الآن وقت اذان هست ان شاء الله تتمه مطالب را در فرصتی بعد به عرض خواهم رساند .
از همه عزیزان التماس دعا دارم

علت این بحث های تکراری را از بانوان باید بپرسید که با وجود آن که پاسخ حرف هایشان را گرفته اند،حرف هایشان را دوباره تکرار می کنند و ما هم سعی می کنیم با این حرف ها مقابله کنیم.

کسی که ریگی به کفش ندارد نباید از احکام و احادیثی که شکی در آن ها نداریم بترسد و یا دلخور شود.

کار آن افرادی که صبح تا شب دارند شبهه می سازند درباره احکام مورد پسند خداست؟آن وقت افرادی که می خواهند شبهات آن ها را پاسخ بدهند دشمن دین خدا هستند؟

علت این بحث های تکراری را از استارتر و دوستانش باید پرسید که با وجود آن که پاسخ سوالاتشان را گرفته اند حرف هایشان را دوباره تکرار می کنند
و نیز علت این بحث های تکراری را باید از شما پرسید که با حمایت جانبدارانه خود به ادامه آن اصرار شدید دارید
برداشت شخصی خودتان را به خواست خدا و سخن معصومین نسبت میدهد با وجود پاسخ کارشناسان همچنان بر حرفهای باطل خود اصرار دارید
کسانی ریگی به کفش دارند که مدام این تاپیک های تحقیر آمیز از سوی آنان ایجاد میشود کسانی که قصد دارند ضعف خود را با تحقیر شخصت دیگران بپوشانند
کدام یک از این بانوان تاپیک های متعددی در این زمینه ایجاد کرده که شما به قول خودتان این اقدامات را در پاسخ به آن ها انجام می دهید.
وقتی چنین تاپیک هایی ایجاد میکنید تاپیک هایی که در آن جز تحقیر شخصیت زنان چیز دیگری دیده نمیشود نه به خاطر خدایی که ازش حرف میزنی انتظار دارید آنها ساکت بمانند و عکس العملی نشان ندهند
همه ی کاربران جدید و قدیم این سایت هدف این تاپیک ها را متوجه شدند شما هنوز متوجه نشدین
از خواب بیدار شوید

و من الله التوفیق

به نام خدا
سلام

گویا حضرت عالی در مقام اجتهاد بوده و با چند روایت قصد افتا دارید اگر فتوا دادن به همین راحتی بود که همه مردم مجتهد می شدند و با چند روایت کار را تمام می کردند!! به فتوای اکثریت مراجع کثرت زوجات امری مباح است.البته چون بحث ما در ارتباط با تعدد زوجات نیست به این موضوع نمی پردازیم.

امروز درکشور مرد می تواند 4 زن بگیرد و هیچ شرایطی ندارند که مرد را از 4 زن گرفتن منع کند. نه در فقه و نه در قانون چنین محدودیتهای بیان نشده است.که شما بیان میکنید به این راحتی نیست. اتفاقا اگر مرد از نظر مالی غنی باشد هیچ قانونی نمیتواند مانع از این شود که مرد 4 زن بگیرد.
اتفاقا برداشت شما اشتباه است. زیرا 4 همسری کاملا مجاز است..

جناب استاد گرامی شما می توانید کفر را برای ما توضیح دهید که چیست؟
مقابله به مثل کردن با احکام خدا نامش کفر است. فرقی نمیکند کفر منشاء عقلی داشته باشد یا احساسی.
شما یک حدیث بیان کنید که معصومین(علیهما سلام) گفته باشند مقابله با حکم خدا اگر از روی علاقه باشد اشکال ندارد؟

یازهرا:Gol:

به نام خدا

علت این بحث های تکراری را از استارتر و دوستانش باید پرسید که با وجود آن که پاسخ سوالاتشان را گرفته اند حرف هایشان را دوباره تکرار می کنند

اتفاقا سوال استاتر مربوط به غیرت زنان بود نه بحث 4 همسری و ابتدا این خواهران گرامی بودند که بحث 4 همسری را پیش کشیدند و باعث انحراف تاپیک شدند. شما هم قبل از صدور حکم تاپیک را بادقت مطالعه بفرمایید.

ریگ به کفش کسانی است که هیچگاه نمیگذارند بسیاری از بحث ها به سرانجام و مقصود برسد و با تشویش شروع به تهمت و بی احرتامی میکنند.

تحقیر شخصیت زن در اروپا شکل گرفته است ، وقتی هویت زن را از او سلب کرده اند.
با بیان احکامی که خداوند وضع کرده است شخصیت کسی تخریب نمیشود.

یازهرا:Gol:

ضمن تشکر از دوستان بزرگوار به خاطر شرکت در این بحث و تشکر ویژه از مدیریت سایت که این تاپیک را مزین فرمودند؛ با توجه به فرمایشاتی دوستان فرمودند برداشت بنده این است که جناب ملا صدرا و یا هر کسی که طرفدار چند همسری به صورت مطلق هست برداشت نادرستی از آیات و روایات می کنند،

سلام
ما قابل به اطلاق تعدد زوجات نشده ایم.
خوب است که کارشناسان محترم اگر نسبتی را به برخی از کاربران می دهند دلیل هم ارایه کنند
ما قایل به تعدد زوجات با همان شرایط که صریح آیه قرآن بدان اشاره می کند هستیم یعنی رعایت عدالت
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا [٤:٣]
و اگر می‌ترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‌پوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیری می‌کند.
در این موضوع می توانیم در تاپیک مستقلی بحث کنیم که آیا چند همسری به صورت مطلق جایز است؟

ما قایل به تعدد زوجات هستیم به همان شروطی که در اسلام تعیین شده و اگر شما خلاف این را ادعا می کنید آماده بحث پیرامون موضوع هستیم
گویا حضرت عالی در مقام اجتهاد بوده و با چند روایت قصد افتا دارید اگر فتوا دادن به همین راحتی بود که همه مردم مجتهد می شدند و با چند روایت کار را تمام می کردند!! به فتوای اکثریت مراجع کثرت زوجات امری مباح است.البته چون بحث ما در ارتباط با تعدد زوجات نیست به این موضوع نمی پردازیم.

گویا حضرت عالی توجهی به فتاوای مراجع ندارید که اینگونه صحبت می کنید.
پسندیده است که کارشناسان محترم وقتی اظهار نظر می کنند دلیل متقن نیز ارایه کنند و نظرات خاص با برخی تفکرات خاص را معیار برای پاسخگویی قرار ندهند یا اگر چنین می کنند حداقل بگویند نظرات دیگری هم هست و این نظر بنده است همچنین می توانید از کارشناس محترم احکام جناب سجاد این موضوع را جویا شوید به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم
اول عروه الوثقی:
( مسألة : ) [HL]الاستحباب لايزول بالواحدة بل التعدد مستحب أيضا قال تعالى " فأنكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع " والظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع بل المستحب أعم منهما ومن التسرى بالاماء .[/HL]

استفتا از آیت الله سیستانی:
1828 . السؤال :
هل الأصل في النكاح التعدد أم الواحدة ؟ وما الذي يدل على هذا ؟
الجواب :
لا معنى للأصل هنا فهذا أمر مستحب ومطلوب شرعا وربما يجب ويجوز للرجل أن يتزوج أربعا .
1829 . السؤال :
من المعلوم أن الزواج مستحب في نفسه ، فهل يبقى هذا الاستحباب في الزواج من الثانية والثالثة والرابعة أم يزول
الجواب :
يستحب ذلك لو قام بوظيفته تجاههن .

إستفتاءات السيد السيستاني - صفحة 463

و موارد دیگری که خود می توانید پیگیر آن باشید

این فتاوا بنا بر حکم اولیه است و چنانچه گفتیم عناوین ثانویه مثل احیای سنت متروکه در این عصر از باب حکم ثانویه هم این موضوع را به استحباب موکد تبدیل می کند.

در این زمینه به نظرات کارشناسان احکام توجه نمایید

اما در مورد غیرت زنان، درباره ريشه غيرت ورزى زن، از امام صادق عليه السلام سؤال شد: زن بر شوهرش غيرت مى ورزد، آيا اين كار او را آزار مى دهد؟ امام عليه السلام فرمودند: «اين غيرت ناشى از عشق و علاقه است». «عن إسحاق بن عمار قال: قلت لابى عبدالله عليه السلام: المرأة تغار على الرجل تؤذيه، قال: ذلك من الحب»؛ (كافى، ج 5، ص 506)
به عبارت ديگر «معناى اين سخن (غيرة المرأة كفر)، آن نيست كه اين كار كفر واقعى باشد، بلكه اين كار به بعضى از حالات و زمينه هاى كفر كشيده مى شود و آن تحريم حلال خدا است؛ زيرا گاهى زن به سبب ازدواج شوهرش با زنى ديگر(فقط در موارد ضرورت)، احساسات منفى اش به افراط مى كشد! آن گاه طورى برخورد مى كند كه گويى اين كار حرام بوده، يا شوهرش مرتكب زنا شده است. اين مسئله چنان براى او بزرگ مى شود كه او را در معرض اعتراض، به قوانين الهى قرار مى دهد؛ زيرا برخى از زنان بدون توجه به مجوز شرعى اى كه ازدواج مجدّد مرد دارد، آن را ستمى در حق خود مى پندارند

در این مورد مفصلا توضیح دادیم

عجب!!!!

اتفاقا سوال استاتر مربوط به غیرت زنان بود نه بحث 4 همسری و ابتدا این خواهران گرامی بودند که بحث 4 همسری را پیش کشیدند و باعث انحراف تاپیک شدند. شما هم قبل از صدور حکم تاپیک را بادقت مطالعه بفرمایید.
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش بزرگوار میفرمایید غیرت زن در غیر ازدواج مجدد مرد در کجا مزموم است ؟لطفا" مستند بفرمایید :Gol: مثل این که بگویید من در باره ی آب صحبت میکنم و تو حق تشنه شدن نداری!!!!:khaneh:
با بیان احکامی که خداوند وضع کرده است شخصیت کسی تخریب نمیشود.
عجب !!!! خوب شد خداوند این یک خکم را( باشرایط) خاص رعایت عدالت برای ازدواج با زنان بی سرپرست برای سرپرستی ایتامشان بیان فرمود وشما هم به حکم نفس ان را تفسیر میکنید بزرگوار اگر کارشناس سایت ویا بنده مجتهد نباشیم حداقل در حد قابل قبول حوزه و دانشگاه علم فقه وتفسیر قرآن را جزء دروس خود با نمرات قبولی در حد کارشناسی وتدریس وپاسخگویی میدانیم واین را متخصصان از اساتیدمان تایید کرده اند . تا تفاوت بیان مطالب با این تایید مشخص شود.:ok: حق یار تان و سلامتی روزی پر برکتتان :Gol:

عرض کردم مشخص است در جریان تاپیک ها نیستید.این هم یک لیست که کافی است بروید و ببینید در آن چه کسی کل کل را آغاز کرده،در برخی موارد افتتاح کننده تاپیک همین افرادی است که دارید از آن ها دفاع می کنید:

این تاپیک ها از اشخاص مختلفی است که شبهاتی براشون پیش امد و دنبال جواب بودند ولی تاپیک های دوستانتان چی؟؟؟ چه شبهه ای براشون به وجود آمده که اینقدر سرسختانه دنبال جواب می گردند؟
چرا با یکی دو تاپیک راضی نمی شوند و اصرار شدید بر تاپیک های مختلف دارند؟؟
به نظر حقیر این تعداد تاپیک در برابر شبهاتی که شما برای این بزرگواران به وجود آوردید کم است

با سلام و عرض ادب
با توجه به اینکه این موضوع از جمله بحث هایی است که اختلاف نظر در این مورد بسیار است از سروران عزیز تقاضا دارم بحث را به حاشیه نکشانند.
اما ادامه بحث:
روایات بسیار زیادی به صورت مطلق غیرت را امری پسندیده برای زن و مرد می دانند امیرمؤمنان (ع) فرمود: من لایغار فانّه منکوس القلب. کسی که غیرت نورزد، قلبش واژگونه است.
همان طور که قبلا نیز این روایت را اوردم درباره ريشه غيرت ورزى زن، از امام صادق عليه السلام سؤال شد: زن بر شوهرش غيرت مى ورزد، آيا اين كار او را آزار مى دهد؟ امام عليه السلام فرمودند: «اين غيرت ناشى از عشق و علاقه است». «عن إسحاق بن عمار قال: قلت لابى عبدالله عليه السلام: المرأة تغار على الرجل تؤذيه، قال: ذلك من الحب»؛ (كافى، ج 5، ص 506)
لذا همان طور که یک مرد به همسرش عشق می ورزد، زن نیز عاشق شوهرش می باشد و نسبت به شوهرش غیرت دارد، با این تفاوت که غیرت زن (به تعبیر روایت شدت علاقه به همسر) نمی تواند مانع ازدواج ضروری همسر شود روایاتی که غیرت در زنان را نکوهش می کنند مواردی را شامل می شود که مرد نه از روی هوی و هوس بلکه به خاطر وجود ضرورت اقدام به تجدید فراش می کند.
به تعبیر شهید مطهری رحمه الله علیه سربازی رفتن یک ضرورت است؛ والدین عاشق فرزندان هستند اما این عشق نباید مانع سربازی رفتن فرزند بشود چون سربازی یک ضرورت است، خانواده باید در مقابل این قانون ضروری تسلیم باشند.(حقوق زن در اسلام استاد را ببنید) تجدید فراش مرد اگر از روی ضرورت باشد (مثلا کشور در جنگ عده زیادی از مردان خود را از دست داده و زنان بسیاری بیوه و بی سرپرست ماندند و ... ) زن در این مورد نمی تواند غیرتی بوده و مانع ازدواج شوهرش باشد بلکه به حکم شرع موظف به اطاعت دستور الهی است.

علامه طباطبایی در این رابطه چنین می فرمایند:
«مردانى كه هيچ عنايتى به سعادت خود و زن و فرزند خود ندارند و جز ارضاى شكم و شهوت هيچ چيزى برايشان محترم نيست، و زن برايشان جز وسيله‏اى كه براى شهوترانى مردان خلق شده‏اند مفهومى ندارد، آنها ارتباطى با اسلام ندارند و اسلام هم به هيچ وجه اعمالشان را امضا ننموده و از نظر اسلام اصلا زن گرفتن براى آنان با وجود اين وضعى كه دارند جايز نيست و اگر واجد شرايط باشند و زن را يك حيوان نپندارند، تنها يك زن مى‏توانند اختيار كنند». ( ترجمه الميزان، ج‏4، ص: 302)
سوء استفاده از حکم الهی در هر شرایطی ناپسند است و نمی توان به صرف مباح بودن عمل(یا مستحب بودن آن) بدون در نظر گرفتن پیامدها اقدام به آن عمل نمود.
اسلام صیغه را حلال می داند اما در جایی که مفسده داشته باشد نه تنها حلال نیست بلکه همین حکم حلال بر وی حرام خواهد بود چنانکه در روایات آمده است مرد متأهل به جز برخی استثنائات اجازه صیغه کردن ندارد «عن علىّ بن يقطين قال سئلت ابا الحسن عليه السّلام عن المتعة قال: ما انت و ذاك و قد اغناك اللَّه عنها». (مستدرك، جلد 2، صفحه 588)
على بن يقطين بمحضر حضرت رضا عليه السّلام شرفياب شد و از ازدواج موقت سؤال كرد. حضرت در جواب فرمود: تو را با آن چكار است؟ با آنكه داراى همسر دائمى هستى و خداوند تو را از ازدواج موقت بى‏ نياز ساخته است.
ازدواج مجدد نیز بر فرض اینکه قبول کنیم مستحب است( این موضوع باید در تاپیک مستقل بررسی شود) نمی توان براحتی و بدون در نظر گرفتن روحیات طرف مقابل و بدون در نظر گرفتن حکمت های ازدواج مجدد و ... اقدام به تجدبد فراش نمود. همچنانکه علامه بزرگوار فرمودند ازدواج مجدد مرد اگر تنها از روی هوسرانی باشد اسلام اجازه چنین کاری را نمی دهد.
اگر امر مستحبی موجب ظلم به غیر و ضایع کردن حق دیگری شود آیا بازهم استحباب دارد؟ در شرایط فعلی که اکثریت زنان ایران زمین زن دوم را هوو می دانند و بر این باورند که زن دوم شوهر را تصاحب می کند و با این عقیده در صورت ازدواج دوم و سوم و چهارم کانون خانواده از هم پاشیده خواهد شد آیا خداوند که این همه به کانون خانواده اهمیت داده راضی به فروپاشی خانواده ها می شود. بله اگر زمانی رسید و زنان از این باور برگشتند مانند کشور های عربی که زن دوم را براحتی قبول می کنند ازدواج دوم مفسده ای ندارد، ازدواج تنها با رعایت شرط عدالت موردی ندارد.
بهتر است این مباحث در تاپیک دیگری مطرح شود تا بحث دوباره به انحراف کشیده نشود، اما موضوع اصلی تاپیک که در ارتباط با غیرت زنان بود، مطالبی عرض شد امیدوارم مفید بوده باشد.

اما در رابطه با روایاتی که نقل کردید!
فقها برای افتاء، روایات را به صورت خام استفاده نمی کنند که اگر این طور بود نیازی به مجتهد نداشتیم و همانند وهابیت خبیث هر کسی خودش می توانست با رجوع به منابع روایی به موارد مطرح شده در روایات عمل می کرد! استخراج حکم از روایت نیاز به ملکه اجتهاد دارد و صحیح نیست روایت را به صورت خام و نپخته استفاده کنیم، مثلا اینکه پیامبر صل الله علیه و آله فرمود «سه چیز از سنتهای رسولان است: عطر و برطرف کردن موهای زاید بدن و کثرت آمیزش با زنان»(نه کثرت زنان) باید این روایت رو کاملا بررسی کرده و موقعیت مکانی و زمانی و همچنین مخاطب این روایت رو مد نظر قرار بدهیم و بعدا در اراتباط با ان قضاوت بکنیم، چون علاوه بر این که آیات شأن نزول دارند روایات نیز دارای شأن نزول هستن و باید شأن نزول ان ها را مدر نظر قرار داد.
اگر شما این روایات را می بینید گوشه چشمی هم به روایاتی نظیر روایت زیر بیاندازید:
امام صادق علیه السلام می گوید: رسول خدا (ص) فرمود: اول چیزى که خدا به آن نافرمانى و معصیت شد شش چیز بود: دوست داشتن دنیا، دوست داشتن ریاست، دوست داشتن طعام، دوست داشتن خواب، دوست داشتن راحتى، و دوست داشتن زنان (جهاد النفس وسائل الشیعة-ترجمه صحت، ص 222. نرم افزار گنجینۀ روایات)
در روایت قبلی کثرت معاشرت با زنان از سنت رسولان دانسته شده اما روایت دوم دوست داشتن زنان از جمله مورادی شمرده شده که خدا بدان نافرمانی شد. پس معلوم می شود در معنی کردن روایت باید فضای حاکم بر آن زمان را سنجید و طبق ان فضا روایت را معنی کرد.
یکى از نکاتى که در فهم و استنباط روایت باید مورد توجه قرار بگیرد فرهنگ و فضاى فکرى زمان بیان احادیث است، در فضایى که عده ‏اى به لحاظ رهبانیت و سیر و سلوک، زن ها را رها نموده و بدین گونه دنیا را رها کردند، سفارش به مراوده بیشتر با زنان مى‏ شود. و در فضایى که زنبارگى و محیط شهوانى یا اختلاط و یا فریفتگى شایع مى‏ شود، درمان یا سفارش به تخفیف و تقلیل بهره مندى از دنیا از جمله آمیزش با زنان، صورت مى ‏پذیرد.

به نام خدا

و اما زمانی که بنده پیرامون اجازه داشتن مرد برای ازدواج مجدد عرض کردم

با بیان احکامی که خداوند وضع کرده است شخصیت کسی تخریب نمیشود.

سرکار استاد فرمودند
وشما هم به حکم نفس ان را تفسیر میکنید

این سخن بنده مورد تایید تمام علمای جهان اسلام ( شیعه و سنی) است.
بهتر است دیگران را متهم به تفسیر نفس نکنیم. می توانید کتاب حقوق زن در اسلام شهید مطهری را مطالعه بفرمایید.

حتی از حوزه دین هم اگر خارج شویم پروفسور باهر بنیانگذار رفتار شناسی در ایران هم نظرشان همین است.

و بهتر این است ترجمه تمام علما بر آیه 3 سوره نساء را بخوانیم .حتی تفسیر نمونه ، المیزان ، نور و ... را نیز مطالعه بفرمایید.

یازهرا:Gol:

به نام خدا
سلام

«مردانى كه هيچ عنايتى به سعادت خود و زن و فرزند خود ندارند و جز ارضاى شكم و شهوت هيچ چيزى برايشان محترم نيست، و زن برايشان جز وسيله‏اى كه براى شهوترانى مردان خلق شده‏اند مفهومى ندارد، آنها ارتباطى با اسلام ندارند و اسلام هم به هيچ وجه اعمالشان را امضا ننموده و از نظر اسلام اصلا زن گرفتن براى آنان با وجود اين وضعى كه دارند جايز نيست و اگر واجد شرايط باشند و زن را يك حيوان نپندارند، تنها يك زن مى‏توانند اختيار كنند». ( ترجمه الميزان، ج‏4، ص: 302)

آیه 3 سوره نساء

وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا

«و اگر می‌ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‌پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى می‌کند»

__________________________________


تفسیر المیزان - استاد فرزانه علامه طباطبایی - خلاصه تفسیر ذیل آیه 3 سوره نساء


(وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلث و رباع ):(و اگر ترسیدید که مبادا در باره یتیمان مراعات عدل و داد رانکنید، پس زنان را به نکاح خود در آورید که شما را نیکو و مناسب با عدالت است ، دو یا سه یا چهارتا (نه بیشتر))چون در جاهلیت به علت جنگ وخونریزی مدام ، یتیمان زیاد بودند و با نهی قرآن از اختلاط و خوردن اموال آنان مسلمانان در حرج افتادند و لذا آیات بعدی نازل شد که آنها را امر به اختلاط درضمن مراعات قسط نمود ،در این آیه در حقیقت می خواهد بگوید،اگر ترسیدیدکه با دختران یتیم و بی پدر ازدواج کنید و می ترسید که نتوانید عدالت را در موردآنان اجرا کنید در این صورت با هر که دلتان می خواهد ازدواج کنید، یکی ،دوتا،سه تا و چهار تا و این امر محدود کردن ازدواجهای نامحدودی بود که درجاهلیت واقع می شد، (فان خفتم الا تعدلوا فواحده او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الا تعولوا):(و اگر ترسیدید که عدالت را رعایت نکنید ،پس یک زن بگیریدیا به کنیزی که دارید اکتفاء کنید که این نزدیکتر به عدالت و ترک ستمکاری است ) لذا هر کس گمان این را می برد که نمی تواند عدالت را بین زنان بجا آورد،پس به یک زن و یا کنیزانش اکتفاء کند ،چون خداوند حکم عدالت بین کنیزان راواجب نفرموده است ، و (عول ) به معنای میل و انحراف است ،یعنی این عمل شمارا به منحرف نشدن از راه میانه و حد وسط نزدیکتر می کند ،پس اساس تشریع احکام نکاح برقسط و عدالت و از بین بردن انحراف می باشد . [ نظرات / امتیازها ]

شان نزول آیه سه سوره نساء

این آیه در باره دختر یتیمى نازل شد که سرپرستش به مال و جمال او چشم دوخته بود و تصمیم داشت بدون دادن مهر با او ازدواج کند؛ از این‌رو خداوند دستور داد که با دختران یتیم ازدواج نکنید، مگر این‌که نسبت به آنها عادلانه رفتار کنید و مهر آنها را مطابق شئونشان بپردازید، یا این‌که با زنان دیگر ازدواج کنید و گرفتن زنان متعدد، تا چهار زن در صورت رعایت عدالت، براى شما بلا مانع است
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق، مقدمه، بلاغى، محمد جواد، ج ‏3، ص 10، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.

بنابر این، آیه در مورد ازدواج مجدد مردان با زنانی که یتیم بوده‌اند نیست، بلکه به دنبال دستورى که در آیه سابق،براى حفظ اموال یتیمان داده شد در این آیه اشاره به یکى دیگر از حقوق آنها مى‌‏شود و آن این‌که: اگر مى‌‏ترسید به هنگام ازدواج با دختران یتیم رعایت حق و عدالت را در باره حقوق زوجیت و اموال آنان ننمایید از ازدواج با آنها چشم بپوشید و به سراغ زنان دیگر بروید

مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏3، ص 252، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.

ادامه دارد ...

یازهرا:Gol:

به نام خدا

به بیان دیگر، این جمله شرطیه -اگر ترسیدید در مورد یتیمان عدالت را رعایت نکنید، پس زنان دیگرى را به ازدواج خود در آورید- به منزله این است که اگر از ازدواج با دختران بى‌پدر کراهت دارید؛ چون مى‌‏ترسید در باره آنان نتوانید عدالت را رعایت کنید، با آنها ازدواج نکنید و زنان و دختران دیگرى را به عقد خود در آورید.

علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 166-167، دفتر انتشارت اسلامی

در حقیقت این آیه خطاب به همه مسلمانان است که شما براى دورى از ستم کردن در حق دختران یتیم، می‌‌توانید از ازدواج با آنها خوددارى کنید و با زنانى ازدواج نمایید که موقعیت اجتماعى و فامیلى آنها به شما اجازه ستم کردن را نمی‌دهد و می‌توانید از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید

مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 252 – 253، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.


یازهرا:Gol:

با سلام.
حقیقتشبه علت درگیری زیادی که بنده در ایام امتحانات دارم زیاد نمی توانم وارد بحث شوم. تاپیک را تیتروار خواندم. مشابه همین بحث را هم بنده در یکی از شبکه های اجتماعی مطرح کردم و در آنجا از یکی از بانوان پاسخی دریافت کردم که به نظر منطقی می آمد. خواستم اینجا هم مطرح کنم شاید به درد بخورد.
در اسلام ما اهم و مهم داریم. یعنی در مواقعی و برهه ای حکمی حتی واجب به علت داشتن مفسده باید ترک شود. حال چند همسری که امری مجاز است و نه واجب و نهایتا بنا بر چند حدیث می توان آن را مستحب دانست که جای خود دارد.
مساله غیرت :
در جامعه کنونی ما مساله غیرت مساله مهمی است. اگر زن نسبت به شوهرش غیرت نداشته باشد درواقع برای او حکم به ترک امری واجب یعنی امر به معروف و نهی از منکر کرده ایم. چه بسا زنانی که به علت بی توجهی به همسرشان و عدم اعتنا به ابتذالی که شوهرشان ممکن است در آن گرفتار شود او را به حال خود رها می کنند و مرد به فساد و گناه می افتد. غیرت زن به اعتقاد بنده امری واجب است. علتش هم این است که اگر زن غیرت نداشته باشد این باعث می شود که کمتربه شوهرش توجه کند چه جنسی و چه عاطفی و این باعث می شود که شوهر نیازهایش را در جاهای دیگر که گناه آلوذ است برآورده کند. در جامعه کنونی ما که روز به روز بی توجهی به احکام دین بیشتر می شود امکان این مساله بسیار زیاد است و به تبع آن از هم گسیختگی بنیان خانواده را به همراه دارد که به اعتقاد بنده این مساله برای یک کشور اسلامی بسیار خطرناکتر از خیلی واجبات دیگر است.
ما حتی در ایده حکومتی ولایت فقیه هم داریم که حاکم اسلامی می تواند برای حفظ نظام بسیاری از احکام الهی را تعطیل کند. از آنجایی که حفظ بنیان خانواده از مهمترین مسایلی است که باعث پایداری حکومت ها می شود می توان ارتباط مستقیم غیرت زن را با حفظ نظام برقرار کرد.
و من الله توفیق

به تعبیر شهید مطهری رحمه الله علیه سربازی رفتن یک ضرورت است؛ والدین عاشق فرزندان هستند اما این عشق نباید مانع سربازی رفتن فرزند بشود چون سربازی یک ضرورت است، خانواده باید در مقابل این قانون ضروری تسلیم باشند.(حقوق زن در اسلام استاد را ببنید) تجدید فراش مرد اگر از روی ضرورت باشد (مثلا کشور در جنگ عده زیادی از مردان خود را از دست داده و زنان بسیاری بیوه و بی سرپرست ماندند و ... ) زن در این مورد نمی تواند غیرتی بوده و مانع ازدواج شوهرش باشد بلکه به حکم شرع موظف به اطاعت دستور الهی است.

سلام علیکم استاد،
این حرف شهید مطهری که کاملاً‌ منطقی است، مطابق آیه‌ی قرآن اگر انسان در یک طرف ترازو کسب و مال و قوم و خویش و پدر و برادر و ... اش را گذاشت و در طرف دیگر هم خدا و رسولش را قرار داد و کفه‌ی وابستگی‌های دنیاییش سنگین‌تر بود از زیانکاران است، باید در صورت لزوم از همه چیزش بگذرد در راه خدا، عشق به فرزند نه باید مانع از شهادت راست دادن در دادگاه بشود و نه مانع از جهاد کردن وقتی که واجب عینی (و گاهی کفایی) است.
اما در مورد ازدواج مجدد و متعه این مسأله مصادیقش هم مشابه است؟ یعنی ضرورت لازم است؟ خوب حقیر دیدم که فتوای حضرت آقا این است که بدون ضرورت هم مثلاً متعه مجاز است، آیا ایشان یکی از مراجع و مجتهدین اعلم زمان ما نیستند؟ نظر آیت‌الله بهجت رحمه‌الله را هم در رساله‌اشان خواندم که فرمودند ازدواج متعه ولو برای غیر شهوت هم مجاز است، یعنی برای شهوت مجاز نیست؟ این عین فتوای ایشان است:
مسأله‌ی ۱۹۰۲: صیغه کردن زن اگرچه برای لذت بردن نیز نباشد صحیح است.
یعنی اگر برای لذت بردن باشد به طریق اولی صحیح است، شما غیر این را برداشت می‌کنید؟ آیا ایشان استاد اخلاق نبودند؟ استاد عرفان نبودند؟

ممنون میشوم به این موارد هم پاسخ دهید که این مراجع بزرگوار چطور متعه یا ازدواج موقت را در غیر شرایط ضرورت هم مجاز دانسته‌اند ...

با تشکر،
یا علی

با سلام.
حقیقتشبه علت درگیری زیادی که بنده در ایام امتحانات دارم زیاد نمی توانم وارد بحث شوم. تاپیک را تیتروار خواندم. مشابه همین بحث را هم بنده در یکی از شبکه های اجتماعی مطرح کردم و در آنجا از یکی از بانوان پاسخی دریافت کردم که به نظر منطقی می آمد. خواستم اینجا هم مطرح کنم شاید به درد بخورد.
در اسلام ما اهم و مهم داریم. یعنی در مواقعی و برهه ای حکمی حتی واجب به علت داشتن مفسده باید ترک شود. حال چند همسری که امری مجاز است و نه واجب و نهایتا بنا بر چند حدیث می توان آن را مستحب دانست که جای خود دارد.
مساله غیرت :
در جامعه کنونی ما مساله غیرت مساله مهمی است. اگر زن نسبت به شوهرش غیرت نداشته باشد درواقع برای او حکم به ترک امری واجب یعنی امر به معروف و نهی از منکر کرده ایم. چه بسا زنانی که به علت بی توجهی به همسرشان و عدم اعتنا به ابتذالی که شوهرشان ممکن است در آن گرفتار شود او را به حال خود رها می کنند و مرد به فساد و گناه می افتد. غیرت زن به اعتقاد بنده امری واجب است. علتش هم این است که اگر زن غیرت نداشته باشد این باعث می شود که کمتربه شوهرش توجه کند چه جنسی و چه عاطفی و این باعث می شود که شوهر نیازهایش را در جاهای دیگر که گناه آلوذ است برآورده کند. در جامعه کنونی ما که روز به روز بی توجهی به احکام دین بیشتر می شود امکان این مساله بسیار زیاد است و به تبع آن از هم گسیختگی بنیان خانواده را به همراه دارد که به اعتقاد بنده این مساله برای یک کشور اسلامی بسیار خطرناکتر از خیلی واجبات دیگر است.
ما حتی در ایده حکومتی ولایت فقیه هم داریم که حاکم اسلامی می تواند برای حفظ نظام بسیاری از احکام الهی را تعطیل کند. از آنجایی که حفظ بنیان خانواده از مهمترین مسایلی است که باعث پایداری حکومت ها می شود می توان ارتباط مستقیم غیرت زن را با حفظ نظام برقرار کرد.
و من الله توفیق

سلام علیکم برادر عزیزم،
حق با شماست، ولی این مطلب را نگاه کنید:

ناگفته نماند كه در نكوهش غيرت بيجا هم سخناني از ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ داريم از جلمه اينكه علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: ... و ايّاك و التّغاير في غير موضع غَيرَةٍ فَاِنَّ ذلكَ يَدْعُوا الصَّحيحَةَ الي السقم و البَريّةَ اِلي الرَّيب؛ بپرهيز از اينكه در غير موردش غيرت كني، زيرا غيرت نابجا، زنان پاك را به ناپاكي و بيگناهان را به آلودگي سوق ميدهد و يا امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: لا غيرةَ في الحلال در امور حلال، غيرت بيمورد است.

که از این آدرس برش داشتم و مطلب خیلی خوبی دارد که فکر کنم این بحث را جمع کند، غیرت خوب و بد دارد، یعنی خوب و بد ندارد بلکه موضع دارد که در موضع خودش خوب است و در غیر موضع خودش اشکال ایجاد می‌کند، زنان و مردان پاک را به ناپاکی می‌کشاند و در مقابل حلال غیرت معنا ندارد. کل مطلب را هم به صورت مخفی می‌گذارم که اگر آدرس مطلب در اینترنت عوض شد خود مطلب اینجا باشد:

[SPOILER] غیرت و تعصب در قرآن
[INDENT] واژه غيرت به فتح "غين و را" در لغت به معني حميّت و غضب،(1) ناموسپرستي و رشك بردن است و به انسان بسيار غيرتمند و ناموسپرست "غيور" ميگويند(2) و در اصطلاح صفتي است كه انسان را وادار به دفاع شديد از دين و آيين، عِرض و ناموس، مال و كشور خود كند به ويژه اين واژه در مواردي به كار ميرود كه چيزي حقّ اختصاصي شخص يا گروهي است و ديگران ميخواهند حريم آن را بشكنند، و صاحب آن، به دفاع شديد برميخيزد.(3)

واژة تعصّب از ماده "عصب" در لغت به معني پيهايي است كه مفاصل را به هم ارتباط ميدهد، سپس هرگونه ارتباط و به هم پيوستگي (مثبت و منطقي يا منفي و غيرمنطقي) را تعصّب ناميدهاند(4) و به تعبيري ديگر به معناي جانبداري كردن از كسي يا از طريقه و مذهبي، حمايت و ياري كردن، به چيزي دلبسته و مقيّد بودن و سخت از آن دفاع كردن است.(5)

واژة "حميّت" از مادّه "حمي" به معني حرارت است، و سپس در معني غضب و سپس به معني نخوت و تعصب آميخته با غضب به كار رفته است.(6) اين واژه گاه در همين معني مذموم و گاه در معني ممدوح و پسنديده به كار ميرود، و اشاره به غيرتِ منطقي و تعصّب در امور مثبت و سازنده است.(7)

إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلي رَسُولِهِ وَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوي وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً(8) (به خاطر بياوريد) هنگامي را كه كافران در دل هاي خود خشم و نخوت جاهليّت داشتند و (در مقابل) خداوند آرامش و سكينه خود را بر فرستاده خويش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر كس شايستهتر و اهل آن بودند، و خداوند به همه چيز داناست.

  • []تقسيم واژهها و اشتراكات و تفاوت آنها

هر سه واژه تقريباً در معني خشم و غضب همخانواده و مشترك بوده و هر سه واژه ريشه در خشم و غضب دارند كه غيرت تعديل قوه خشم است و جنبه افراط آن جنگ و خونريزي است و جنبه تفريط آن بيغيرتي است(9) و هر يك به دو قسمت تقسيم ميشوند:

1. منطقي (مثبت، پسنديده و بدون افراط).
2. غير منطقي (منفي، ناپسند و افراطي) و در آيه ضمن عدم تصريح به موضوع مورد بحث با كلمة "حميّت جاهلي"قسم دوّم حميّت غيرمنطقي را ميگويد(10) وميرساند كه حميّت غيرجاهلي هم داريم كه همان غيرت (تعصّب و يا حميّتِ) منطقي باشد.(11)

اين صفت اگر به صورت معتدل در انسان باشد، فضيلتي بزرگ است. چه فضيلتي از اين بالاتر كه انسان را اجازه ندهد بيگانهاي به حريم ناموس يا كشور يا دين و آيين او هجوم برد، بلكه در مقابل او بايستد، و تا سرحد جان دفاع كند.
متأسفانه در دنياي امروز كه ارزشهاي اخلاقي كمرنگ شده و انحرافات اخلاقي خانوادههايي را فراگرفته، به ويژه در غرب كه ارتباط زنان و مردان با افراد بيگانه ناپسند شمرده نميشود، اين واژه (غيرت) به تدريج به فراموشي سپرده ميشود و گاه در نظر بعضي، ضدارزش وناشي از تعصّب كور قلمداد ميشود، و اين يك فاجعه عظيم است در حالي كه بدون غيرت، حمايت و دفاع قوي از ارزشها و افتخارات امكانپذير نيست.
اين غيرت خدايي كه سبب دفاع شديد از عِرض و نواميس و كيان مسلمانان مي شود سرمشقي براي همه در مسأله غيرت ديني و ناموسي است و نشان ميدهد كه در برابر اراذل و اوباش و منافقان كوردل و بيماردلان نبايد بيتفاوت يا خونسرد بود.

اين تعبير با آنچه از فعل پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در تاريخ نقل شده كه در اينگونه موارد سختگير بود و با متخلّفان برخورد شديد ميكرد؛ نشان ميدهد كه اين مسأله به عنوان يك فضيلت اخلاقي و وظيفه اجتماعي پذيرفته شده است.(12)

برخورد قاطعانه قرآن به عنوان غيرت ديني در برابر مزاحمان و منافقان و شايعهپراكنان در این آیه آمده است که می فرماید:
لَئن لَم يَنَتهِ المُنافِقُونَ و الّذين في قلوبهم مَرَضٌ و الُمُرْجِفُونَ في المدينة لَنغفريَنَّكَ بِهِم ثُمَّ لايُجارونَكَ فيها اِلاّ قليلاً مَلعُونينَ اَينَما ثَقفوا اُخِذُوا و قُتّلِوُا تقتيلاً سُنَّةَ اللهِ في الّذين خَلَوا مِن قَبلُ و لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ الله تبديلاً(13)
یعنی "اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بياساس در مدينه پخش ميكنند دست از كار خود برندارند، تو را بر ضد آنان ميشورانيم، سپس جز مدّت كوتاهي نميتوانند در كنار تو در اين شهر بمانند و از همه جا طرد ميشوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختي به قتل خواهند رسيد. اين سنّت خداوند در اقوام پيشين است، و براي سنّت الهي هيچگونه تغيير نخواهي يافت."

تعبيرات سهگانه در آيه "الْمُنافِقُونَ"، "الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ" و "الْمُرْجِفُونَ" ممكن است همه اشاره به گروه معيّني باشد كه با انواع كارهاي خلاف به تضعيف مسلمانان ميپرداختند، ولي ظاهر آيه و پارهاي ازشأن نزول ها نشان ميدهد كه اشاره به سه گروه مختلف است:

منافقان با پخش شايعاتي درباره غزوات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در مدينه سعي داشتند روحيه مسلمانان را تضعيف كنند، و گروهي از اراذل و اوباش با ايجاد مزاحمت در مورد زنان مسلمان اسباب ناراحتي آنها را فراهم ميكردند و گروه ديگري با پخش شايعات دربارة زنان با ايمان، آنها را سخت آزار ميدادند. آيه مورد نظر هر سه گروه را تهديد به مجازات شديد، تبعيد و قتل ميكند... و مفهوم غيرت همين است گرچه آيه تصريح به غيرت ندارد.(14)

- غيرت در روايات اسلامي (غيرتِ بجا و بيجا):
در روايات اسلامي اهميت بسيار زيادي به مسأله غيرت به عنوان يك فضيلت داد شده و حتّي از خداوند به عنوان غيور (كسي كه بسيار غيرت دارد) ياد شده است(15) از جمله:

1. امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: اِنَّ اللهَ غَيُورُ يحبُّ كُلَّ غَيُورٍ و لِغيرَتِهِ حَرَّمَ الفَواحِشَ ظاهِرَ ها و باطِنَها. خداوند غيور است و هر غيوري را دوست دارد و به خاطر غيرتش تمام كارهاي زشت را اعم از آشكار و پنهان تحريم فرموده است.(16)

2. در حديث ديگري همان بزرگوار مي فرمايد: اِذا لَم يَغُرِ الرَّجُلُ فَهُوَ مَنكُوسُ القَلْبِ. اگر انساني غيرت نداشته باشد قلب و فكرش وارونه است.(17) به گفته علامة مجلسي منظور از قلب وارونه در اينجا اين است كه همانند ظرف وارونه است كه چيزي در آن جاي نميگيرد، قلب افراد فاقد غيرت نيز تهي از صفات و اخلاق بر جستة انساني است. (18) اين تعبير نشان ميدهد كه صفت غيرت رابطه نزديكي با ساير اوصاف برجسته انساني دارد.

3. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ مي فرمايد: كان ابراهيمُ اَبي غَيُوراً و اَنَا اَغْيَرُ مِنهُ وَ اَرْغَمَ اللهُ اَنْفَ مَن لا يُغارُ مِنَ المؤمنينَ. پدرم ابراهيم مرد غيوري بود و من از او غيورترم.خداوند بيني مؤمناني را كه غيرت ندارند به خاك بمالد.(19)

4. در حديث ديگري از اميرمؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ آمده است كه ضمن نكوهش از بعضي مردم عراق كه زنانشان در بيرون منزل به صورت زنندهاي با مردان اختلاط داشتند فرمود: لَعَنَ اللهُ مَنْ لايُغارُ. خدا لعنت كند كسي را كه غيرت ندارد(20) و در حديثي از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ رسيده است كه فرمودند: لَم يَدخُلِ الجَِنَّة حَمّيَّة غير حَمّيَّة حمزة بن عبد المطلب...هيچ حميّتي به بهشت نرود، مگر حميّت حمزة بن عبدالمطلب زماني كه براي حمايت پيامر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خشم كرد و مسلمان شد؛ در داستان شكمبه اي كه (توسط ابوجهل) بر سرپيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ انداختند.(21) (اين حميّت و غيرت بجا است).

ناگفته نماند كه در نكوهش غيرت بيجا هم سخناني از ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ داريم از جلمه اينكه علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: ... و ايّاك و التّغاير في غير موضع غَيرَةٍ فَاِنَّ ذلكَ يَدْعُوا الصَّحيحَةَ الي السقم و البَريّةَ اِلي الرَّيب؛ بپرهيز از اينكه در غير موردش غيرت كني، زيرا غيرت نابجا، زنان پاك را به ناپاكي و بيگناهان را به آلودگي سوق ميدهد(22) و يا امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: لا غيرةَ في الحلال در امور حلال، غيرت بيمورد است.(23)
------------------------------
پاورقی:
1. ابن منظور، لسان العرب، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ اول، 1408 ه ق، ج 10، ص 156 و 348، تاج العروس، ج 7، ص 333، و طريحي، فخر الدين، مجمعالبحرين، قم، مؤسسه البعثه، چاپ اوّل، ص 462.
2. عميد، حسن، فرهنگ عميد، تهران، انتشارات اميركبير، اول 1363، ص 896.
3. مكارم شيرازي، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الامام علي بن ابيطالب، چاپ اول، 1380، ج 3، ص 431.
4. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، قم، دارالكتب الاسلامية، 1362، ج 15، ص 353، و جمعي از نوسندگان، المعجم الوسيط، ج 2، ص 610. و ابن فارس، مقاييس اللغه، تحقيق عبدالسلام محمد هارون، دارالكتب العلميه اسماعيليان، ج 4، ص 340 ـ 336.
5. فرهنگ عميد، همان، ص 404 و 403.
6. راغب اصفهاني، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ القرآن، مترجم سيد غلامرضا خسروي حسيني، كتابفروشي مرتضوي، 1362ج 1، ص 579ـ577،.
7. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، همان، ج 22، ص 100 و 99.
8. فتح: 26.
9. فيض كاشاني، محسن، اخلاق حسنه، ترجمه محمد باقر ساعدي، نشر كانون، انتشارات پيام عدالت، چاپ طلوع آزادي، چاپ دوّم، 1375، ص 53 ـ 56.
10. كليني، اصول كافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، انتشارات گلگشت، چاپ اوّل، 1375، ص 419، پاورقي مترجم با اندکي تغيير.
11. قريشي، علي اكبر، قاموس قرآن، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، چاپ ششم، ج 1 ـ 2، ص 186 با كمي تغيير.
12. مكارم شيرازي، ناصر، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 433ـ431.
13. احزاب: 60 تا 62.
14. همان، اخلاق در قرآن، ص 434 و 433.
15. همان، ص 436.
16. همان.
17. الكافي، همان.
18. همان.
19. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1404 ق، ج 100، ص 248.
20. همان.
21. الکافي، همان، ج2، ص 308.
22. امام علي ـ عليه السلام ـ ، نهج البلاغه، قم، دارالهجره، ص 405.
23. الکافي، همان، ج5، ص 537.
[/INDENT]
[/SPOILER]

در سایت تبیان هم مسأله‌ی خوبی ارائه شده است.

یا علی

که از این آدرس برش داشتم و مطلب خیلی خوبی دارد که فکر کنم این بحث را جمع کند، غیرت خوب و بد دارد، یعنی خوب و بد ندارد بلکه جا و مکان دارد، غیرت در جای خودش خوب است و در غیر جای خودش اشکال ایجاد می‌کند. کل مطلب را هم به صورت مخفی می‌گذارم که اگر آدرس مطلب در اینترنت عوض شد خود مطلب اینجا باشد:

با سلام خدمت برادر عزیز.
همان طور که به خوبی اشاره کردید غیرت جا و مکان دارد و بر همین اساس پاسخ سوال تاپیک که می گوید :
آیا غیرت در زنان پسندیده است؟
متناسب با جا و مکانش متفاوت است. و در این مساله فرقی بین زن و مرد نیست.
و من الله توفیق


با سلام خدمت برادر عزیز.
همان طور که به خوبی اشاره کردید غیرت جا و مکان دارد و بر همین اساس پاسخ سوال تاپیک که می گوید :
آیا غیرت در زنان پسندیده است؟
متناسب با جا و مکانش متفاوت است. و در این مساله فرقی بین زن و مرد نیست.
و من الله توفیق

سلام علیکم،
متوجه اشتباهم در ترجمه شدم و درستش کردم، ممنون! جا و مکان مطرح نیست بلکه موضع غیرت و غیر موضع غیرت مطرح است، در مقابل حلال خدا غیرت جایی ندارد و اگر بروز کرد اشتباه است و خدادادی نیست، مثل خیلی بروزهای غیرفطری دیگر در ما از نیازها گرفته تا خواهش‌ها و سلایق ... حالا می‌شود بحث کرد که آیا این مسائل حلال هستند یا خیر، که ظاهراً هستند ...
در پناه خداوند باشید،
یا علی

وقتی زنی نسبت به همسرش غیرت نداره و از اینکه همسرش عشق و احساساتش رو با زن دیگه شریک بشه و توجه و علاقه ی همسرش نسبت به اون کم بشه ناراحت نمیشه و براش مهم نیست میشه گفت به همسرش علاقه دارد؟!!!!

سعی کنیم غیرت دینی رو در جامعه تقویت کتیم ....غیرت نسبی نیست ودرهیچ موضعی بی غیرتی خوب نیست ..

با سلام بر همه عزیزان
من نمی دانم چرا این تاپیک دوباره باز شد!!
1_ غیرت زنان امری پسنیده هست اما نه در مورد حلال خداوند (گرفتن چند همسر توسط مرد)
2- غیرت زنان رو مردان به واسطه دوست داشتن هست!!
3- متاسفانه به نظر می اد بیشتر کابران خانم سایت با این امر که حق مرد هست که اگر بخواد و بتواند همسر دوم تا چهارم اختیار کند مخالفن!! عملا با سوره نساء ایه 3 مخالفن!
4- متوجه ارتباط بین غیرت زنان روی مردان و دوست داشتن شوهرشون نشدم بیشتر به نظر حسادت هست تا غیرت! یعنی غیرت مساوی حسادت (در این مورد خاص)
5- اگر من همسر دوم اختیار کنم و نتوانم عدالت رعایت کنم به کسی ربطی نداره من جمله همسر اولم (نتونستم چوبشم اون دنیا شایدم این دنیا می خورم) مخالفت همسرم به این دلیل (عدم توانایی برقراری عدالت) منطقی نیست
6-سیره مراجع تقلید اکثرا تک همسری هست ( حالا خود دانید)
7- اگر چند همسری در توان مرد نبود خداوند اجازه آن را در قرآن صادر نمی کرد (هر چند به نظر توانایی بالایی (مخصوصا روانی) می خواد این امر)
8- به نظر کارشانس محترم الان که ما این همه دختر مجرد بالای 35 سال داریم که امکان ازدواج معمول تقریبا ندارن راه حل چیه؟ ازدواج نکنن، با مرد متاهل ازدواج کنن، ازدواج موقت کنن و یا مرد از خارج وارد کنیم !! شما بفرمایید
9- شما بفرمایید چند درصد علت طلاق های کشور ورود یک زن به زندگی یک زوج هست و در ادامه مرد می خواد بخاطر اون زن دوم زن اولشو طلاق بده؟
بیشتر طلاق ها در چند سال اول زندگی هست مخصوصا سال اول (یعنی زمانی که زن و شوهر هنوز جذبه جنسی قابل توجه بهم دارن) پس سیر شدن جنسی و احتیاج به تجدید فراش علتش نیست بلکه نیاز به ارامش روانی هست که متاسفانه زوجین بهش نرسیدن.
10- خانم های سایت جواب بدن مردی که بعد 10 سال زندگی می خواد زن دوم بگیره، به نظر شما راه حل براش چیه ؟ طلاق بگیره (منفور ترین حلال نزد خداوند) یا زن جدید قبول کنه یا جنگ دعوا راه بندازه،
11- برخی از دوستان مطالب در جهت تایید مذموم بودن غیرت زنان بیان کردن اما با لحنی که همه نمی پسندیدن (به نظر می شد بهتر بیان کرد، چون وظیفه فقط بیان هست و هر کس خودش مسئول اعمال خودشه و کل کل امری بی فایده هست) و متاسفانه برخی دیگر از مسئولین حرف هایی زدن که به حل همیشگی مسئله کمکی نکرد و به نظر من شاید حرف حق براشون سنگین اومد.
انشالله خداوند همه ما را از غلفت هامون آگاه کند (مخصوصا خود منو)

وقتی زنی نسبت به همسرش غیرت نداره و از اینکه همسرش عشق و احساساتش رو با زن دیگه شریک بشه و توجه و علاقه ی همسرش نسبت به اون کم بشه ناراحت نمیشه و براش مهم نیست میشه گفت به همسرش علاقه دارد؟!!!!

سلام علیکم،
فکر کنم این سؤال خیلی خوبی باشه که رویش فکر کنیم.
اگر زن شوهرش را دوست داشته باشد و غیرت هم نسبت بهش نداشته باشد آیا از اینکه توجه شوهرش بین او و کس دیگری تقسیم بشود ناراحتش نخواهد کرد؟ برایش بی‌تأثیر خواهد بود؟
اگر ناراحت شود یعنی غیرت ورزیده؟

بعیده خداوند برای زن قرار داده باشد که ناراحت شو و بر این ناراحتی صبر کن ...
فکر کنم نباید ناراحت بشه ولی آیا آن وقت شوهرش را دوست داشته؟
طرح بحث ...

سلام علیکم و رحمه الله

_ غیرت زنان امری پسنیده هست اما نه در مورد حلال خداوند (گرفتن چند همسر توسط مرد)

هر حلالی مورد پسند خداوند نیست مانند طلاق
اما و اگر و شرایط دارد

- غیرت زنان رو مردان به واسطه دوست داشتن هست!!

بله بخاطر عشق و دوست داشتن است و امام هم طبق حدیثی همین معنا را بیان فرموده

- متوجه ارتباط بین غیرت زنان روی مردان و دوست داشتن شوهرشون نشدم بیشتر به نظر حسادت هست تا غیرت! یعنی غیرت مساوی حسادت (در این مورد خاص)

احساس یکیست و نمی شود فقط با تعویض اسم واقعیت را عوض کرد
اینکه شما اسم غیرت را به حسادت تعویض کنید تغییری در اصل موضوع حاصل نمی شد

- اگر من همسر دوم اختیار کنم و نتوانم عدالت رعایت کنم به کسی ربطی نداره من جمله همسر اولم (نتونستم چوبشم اون دنیا شایدم این دنیا می خورم) مخالفت همسرم به این دلیل (عدم توانایی برقراری عدالت) منطقی نیست

چون عدم رعایت عدالت شما حق او را تضییع خواهد کرد حق اعتراض دنیوی هم دارد اخروی که جای خود دارد

به نظر کارشانس محترم الان که ما این همه دختر مجرد بالای 35 سال داریم که امکان ازدواج معمول تقریبا ندارن راه حل چیه؟ ازدواج نکنن، با مرد متاهل ازدواج کنن، ازدواج موقت کنن و یا مرد از خارج وارد کنیم !! شما بفرمایید

طبق امارها تقریبا تعداد مجردهای مرد هم دست کمی از مجردهای زن ندارد

- شما بفرمایید چند درصد علت طلاق های کشور ورود یک زن به زندگی یک زوج هست و در ادامه مرد می خواد بخاطر اون زن دوم زن اولشو طلاق بده؟

بعضی زنها طلاق نمی گیرند بلکه با ادامه زندگی و ایجاد رفتارهای انتقامی محیط زندگی را برای همه تبدیل به جهنم می کنند
تا بدینوسیله انتقام بگیرند

- خانم های سایت جواب بدن مردی که بعد 10 سال زندگی می خواد زن دوم بگیره، به نظر شما راه حل براش چیه ؟ طلاق بگیره (منفور ترین حلال نزد خداوند) یا زن جدید قبول کنه یا جنگ دعوا راه بندازه،

اگر از روی هوا و هوس باشه بسیار نکوهیده و مستحق عذاب است و باید تبعات زندگی جهنمی را تحمل کند و یا به قیمت
از هم پاشیدن زندگی اولش باشد

انشالله

یا رحمان و الرحیم

فکر کنم نباید ناراحت بشه ولی آیا آن وقت شوهرش را دوست داشته؟

سلام علیکم و رحمه الله

به نظر بنده اگر زنی نسبت به ازدواج دوم شوهرش و اینکه او را با زن دیگری ببینید ناراحت نشود
احساس عشق به شوهرش ندارد و عاشق نیست بلکه بخاطر منافعی دیگر با شوهرش زندگی می کند
زن عاشق به هیچ عنوان عشقش را با کسی تقسیم نخواهد کرد و اصولا این با معنای عاشقی در تضاد است

یا رحمان و یا رحیم

سلام علیکم،

سلام علیکم،
فکر کنم این سؤال خیلی خوبی باشه که رویش فکر کنیم.
اگر زن شوهرش را دوست داشته باشد و غیرت هم نسبت بهش نداشته باشد آیا از اینکه توجه شوهرش بین او و کس دیگری تقسیم بشود ناراحتش نخواهد کرد؟ برایش بی‌تأثیر خواهد بود؟
اگر ناراحت شود یعنی غیرت ورزیده؟

بعیده خداوند برای زن قرار داده باشد که ناراحت شو و بر این ناراحتی صبر کن ...
فکر کنم نباید ناراحت بشه ولی آیا آن وقت شوهرش را دوست داشته؟
طرح بحث ...

فرض را می‌گذارم بر زنی که نسبت به شوهرش در این موارد غیرت ندارد، سعیم بر بررسی ناراحت شدن یا نشدنش است:

مثلاً فرض کنید زنی نیاز عاطفی و جنسی شدیدی به شوهرش دارد ... کم شدن توجه به او بعید می‌دانم باعث چیزی جز یکی از دو پدیده‌ی زیر می‌شود:
۱. ناراحتی زن و خودخوری یا ابراز آن با اعتراض
۲. انتخاب بی‌تفاوتی برای ناراحت نشدن، سرد شدن به شوهر و سرگرم کردن خود به امور دیگر
حالا اگر ایمان زن خیلی قوی باشد و صبرش زیاد باشد و در مقام رضا باشد و ... این هم ممکن است ولی خیلی فکر نکنم زیاد باشد و لااقل عمومیت ندارد و نداشته در هیچ زمانی ...

حالا فرض کنید زن و مرد بچه‌دار نباشند و زن با اینکه نیاز جنسی یا عاطفی شدیدی نداره ولی چون مردش تمام امید و تکیه‌گاهش هست نبودش تو زندگیش پر رنگ بشه و شاید غیرقابل تحمل: در این شرایط مرد در حد معمول در طرف مقابلش نیاز عاطفی و جنسی می‌بیند و شاید نیاز بیشتری را در مقابل خود بخواهد اما در این میان زن وقتی که شوهرش با او نیست معلق بین آسمان و زمین خواهد بود، نخواهد بود؟

حالا اگر زن در وضعی باشد که در نبود شوهرش معلق بین زمین و آسمان نباشد و مشغول به مشغولیت‌های خودش باشد چی؟
مثل زنی که تکیه‌گاه مالیش شوهرشه ولی از بعد از بچه‌دار شدن دیگر قسمت بیشتر وجودش را در اختیار بچه‌اش گذاشته و از شوهرش بیشتر از یک آب باریکه محبت نیاز نداره، زیاد باشه دوست داره ولی کم باشه افسرده نمیشه و خودش را معلق و بی‌هویت نمی‌بیند، هویتش با بچه‌اش تعریف می‌شود ... (نمی‌گم با کارش چون کار زن اگر بخواهد از خانواده مشغولش کند سردی میآورد و دوری و ...، اما مشغولیت به عشقی بالاتر از عشق همسر این عوارض را ندارد)

اینها همینطوری به ذهنم رسید، حتما هم ناقصه و هم پر از ایراد ...

در قرآن آمده که رعایت عدالت عاطفی بین چند همسر اینطور است که تمام توجه به یک طرف نباشد که دیگری خود را معلق ببیند،
اما اگر شخصی نه چهار همسر که دو همسر داشته باشد، به هر دو هم توجه کند، ولی شرایط همسر اولش یا اصلاً یکی از دو همسرش طوری باشد (چه بخاطر نیاز عاطفی و جنسی زیاد و چه بخاطر نداشتن بچه و ... مثلاً تمام وجود خودش را به شوهرش اختصاص دهد و انتظار مقابل هم داشته باشد) که حتی با کمی کم شدن توجه از او هم باز خود را معلق در فضا ببیند چه؟ دقت کنید مرد کم‌توجهی نکرده و سعی کرده عدالت را رعایت کند ولی برای آن زن هم آن مقدار توجه کم است و سبب سرگشتگی‌اش می‌شود ...

وَلَن تَسْتَطِيعُوا أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَ‌صْتُمْ ۖ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُ‌وهَا كَالْمُعَلَّقَةِ ۚ وَإِن تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّـهَ كَانَ غَفُورً‌ا رَّ‌حِيمًا [النساء، ۱‍۲۹]
هر چند بكوشيد هرگز نتوانيد كه در ميان زنان به عدالت رفتار كنيد. لكن يكباره به سوى يكى ميل نكنيد تا ديگرى را سرگشته رها كرده باشيد. اگر از درآشتى درآييد و پرهيزگارى كنيد خدا آمرزنده و مهربان است.

به عبارت دیگر آیا «تَذَرُ‌وهَا كَالْمُعَلَّقَةِ» فقط اگر نتیجه‌ی رعایت نکردن «لَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ» باشد اشکال دارد و اگر با وجود رعایت کردن آن هم باز رخ دهد هم اشتباه است و مصداق عدالت نخواهد بود؟ زن‌ها یکسان نیستند، یک زن ممکن است فقط اگر کامل فراموش شد و مورد بی‌مهری قرار گرفت احساس سرگشتگی کند و زن دیگری که نیازش خیلی بیشتر است با کم شدن توجه به این وضعیت بحرانی برسد.
البته با توجه به اینکه «فَتَذَرُ‌وهَا» با «فاء» آمده و نه «واو» به نظر می‌رسد که اگر احساس سرگشتگی ناشی از بی‌مهری کامل (مطابق استانداردی که یا باید معصوم به ما بشناساند و یا از عرف برداشت شود، چون به هر حال بی‌مهری مطلق هم که نداریم) نتیجه شد اشتباه است مگرنه آن احساس سرگشتگی نافی عدالت نیست؟

البته خیلی از زنها با اینکه شوهرشان همان یک زن را هم بیشتر ندارد باز ممکن است خود را مورد بی‌مهری ببینند یا کم‌توجهی، به هر حال فقط زن دوم و سوم نیست که مرد را کم‌توجه به اعضای خانواده می‌کند، گرانی و قسط‌های معوقه و مشکلات مالی و کاری و تجاری و قول‌ها و آینده‌نگری‌ها و خستگی از کار و چانه زدن با این و آن و ... اینها هم خود عوامل دیگری هستند ... با این وجود تا وقتی که پای رقیب دیگری در میان نباشد به نظر می‌رسد زنان خیلی به این کم‌مهری‌ها حساس نباشند، خوشایندشان نیست ولی حساس هم نیستند، شاید زن دوم هم بشود همینطور بشود اگر قبحی که در ذهن مردم دارد از آن برداشته شود؟

در مبحث Automatic Control بحثی داریم که اگرچه مهندسی است ولی کاربرد خوبی هم در مباحث انسان‌شناسی دارد. یک سیستم داریم، یک سیگنال ورودی به آن می‌رسد و یک خروجی می‌دهد که اثری هم از آن سیگنال ورودی دارد و هم اثری از رفتار سیستم بر روی آن. در بسیاری از اوقات خوب است که این سیگنال خروجی مورد بررسی قرار بگیرد تا ببینیم آیا آن سیستم کارش را درست انجام داده است یا خیر، پس یک Feedback از آن می‌گیرند که در کنترل (مدار بسته‌ی) سیستم نقش کلیدی دارد. کنترلرهای کلاسیک سه جزء اساسی دارند:
۱. جزء تناسبی (Proportional Controller): خطای موجود از حالت ایده‌آل را بزرگ‌نمایی می‌کند
۲. جزء انتگرال‌گیر (Integral Controller): خطای موجود را در یک بازه‌ی زمانی دنبال می‌کند و به طور لحظه‌ای قضاوتی ندارد
۳. جزء مشتق‌گیر (Derivative Controller): با شیب تغییرات و انحراف کار دارد و دقیقا کارش قضاوت بر اساس یک لحظه است
سیستم‌های کامل باید ترکیبی از هر سه‌ی این اجزاء باشند که به این سیستم‌ها هم PID Controller می‌گویند. قاعدتاً از اسم و توصیف این کنترلرها حتماً به سادگی متوجه شده‌اید که انسان هم از همه‌ی آنها برای زندگی خودش بهره می‌گیرد. مثلاً کسی کاری در حق ما می‌کند که انتظارش را نداشتیم، سریع به آن حساس می‌شویم که یعنی آن انحراف از روال عادی تعاملات را بزرگ‌نمایی می‌کنیم و زیر ذره‌بین نگاهش می‌کنیم، بعد یک مدت تحت نظرش می‌گیریم چون بهش حساس هستیم، ولی اگر انحراف از مسیر مورد انتظار شیب زیادی داشت اقدام عاجلی هم در برخورد با آن می‌شود چون ممکن است هر آن کنترل اوضاع از دست خارج شود.
حالا با این مقدمات برسیم به همان بحث همسر دوم، زنی شوهرش همسر دوم گرفت، توجه شوهرش به او کم شد، این واقعه‌ی خوبی نیست، زن حساس می‌شود، مدام می‌خواهد مدرک جمع کند که این شوهر آیا هنوز همان‌قدر او را دوست دارد یا توجهش به او کم شده است، بهانه‌گیر می‌شود و انتظاراتش بالاتر از قبل می‌رود، اگر شوهرش به خوبی به این عکس‌العمل‌های طبیعی همسرش پاسخ دهد و به او توجه و محبت کند زن کنترلرهای تناسبی و مشتق‌گیر خود را کم‌کم از آماده‌باش برای وضعیت بحرانی خارج می‌کند و با نتیجه‌ی کنترلر انتگرال‌گیر خود اوضاع را تحت نظر قرار می‌دهد، مثلاً می‌بیند آیا در بلند مدت هم رفتار شوهرش با او عوض شده است (در بلند مدت فرصت‌های بیشتری برای بررسی رفتاری افراد رخ می‌دهد که قابل استناد باشد) یا خیر و ...
اما اگر شوهر این خانم از همان اول بد برخورد کند و بگوید به خودم مربوط است و به کسی ربط ندارد و چیزی شبیه به این خانم با همان کنترلر تناسبی که دارد کاه هم باشد کوه می‌کند و بر سر خودش و شوهرش خراب می‌کند تا چه به رسد به اینکه کاه هم نباشد ... و البته این بحث جزئیات زیادی برای بررسی دارد و کار یک نفر و یک شب نیست ...، اگر البته اصلاً جای تأملی داشته باشد

یا علی

من تعجب می کنم از خانم های سایت..خب خانم این که مشکل نیست ..توی مراسم خواستگاری از طرف می پرسی که تعدد زوجات رو قبول داره یا نه ..و با توجه به جواب طرف تصمیم می گیری ..این که عزا گرفتن نداره...بذار بره اون زنی رو پیدا کنه که با تعدد زوجات موافقه ...:khaneh:

یک صحبت هم با آقایونی که خیلی کشته مرده ی تعدد زوجات هستن..عرض کنم که توی وضعیت فعلی با این بی پولی و بیکاری که جوونا با اون در گیرن ..صحبت کردن از تعدد زوجات حکایت " تف سر بالا ست " ..ببخشید که بهتر از این نتونستم حالی کنم.....

و کلام دیگه اینکه...آقایونی که از تعدد زوجات صحبت می کنند ..لطف کنن قبل از اینکه اینجا بیان و اظهار نظر کنن ، قبلن با ..مادرشون ..خواهرشون ..و خانم شون در این مورد صحبت کنن و نظر شون رو منعکس کنن ..فک کنم نظرات جالب داشته باشن.... ..ببخشین ..نظر دختر خانمتون رو هم بپرسین ..داشت یادم می رفت...:khaneh:

من تعجب می کنم از خانم های سایت..خب خانم این که مشکل نیست ..توی مراسم خواستگاری از طرف می پرسی که تعدد زوجات رو قبول داره یا نه ..و با توجه به جواب طرف تصمیم می گیری ..این که عزا گرفتن نداره...بذار بره اون زنی رو پیدا کنه که با تعدد زوجات موافقه ...

یک صحبت هم با آقایونی که خیلی کشته مرده ی تعدد زوجات هستن..عرض کنم که توی وضعیت فعلی با این بی پولی و بیکاری که جوونا با اون در گیرن ..صحبت کردن از تعدد زوجات حکایت " تف سر بالا ست " ..ببخشید که بهتر از این نتونستم حالی کنم.....

و کلام دیگه اینکه...آقایونی که از تعدد زوجات صحبت می کنند ..لطف کنن قبل از اینکه ایجا بیان نظر کنن قبلن با ..مادرشون ..خواهرشون ..و خانم شون در این مورد صحبت کنن و نظر شون رو منعکس کنن ..فک کنم نظرات جالب داشته باشن....:khaneh:

برادر عزیزم آقا رضای گل،
خوبه که اینقدر تعجب می‌کنید، تعجب و حیرت برای رشد فکری انسان لازمه، اما این بحث ربطی به شرکت‌کنندگان در اون نداره، بحث دینی است و اینجا سایت askdin.com است و نه سایت چت بین مسلمین که نظرات خودشان هم مهم باشد، نظرات مهم هستند اگر کمکی به بحث بکنند که دین خدا را بهتر بفهمیم ... مگرنه اینکه من این را دوست دارم یا ندارم یا به نظرم این و به نظرم اون به قول خارجیها مال soapbox توی خیابونه ...، به قول ما هم مال سر سفره و توی تاکسیه ...
این موضوع که داریم روش بحث می‌کنیم جزئی از اسلامه پس جای سؤال و جواب و بحث و تفکر داره، اینکه بحث‌کنندگانش کی هستند و در چه خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند کمتر مد نظر است ...
اگر خانمی اینجا بحث کنه نگران ازدواج خودش نیست، اگر آقایی هم بحث می‌کنه اینطور نیست که میخواد بره چند تا همسر بگیره و می‌خواد خودش را توجیه کنه ... بحث حکم خداست، بحث شناخت انسانه که فطرت و غرایض چه چیزهایی هستند، آیا در این مورد زن غیرت دارد یا خیر، اگر فطرتاً ندارد پس چطور اینقدر همه‌گیر شده و اگر دارد چرا خداوند چنین حکمی داده است ...

این موضوع که داریم روش بحث می‌کنیم جزئی از اسلامه پس جای سؤال و جواب و بحث و تفکر داره، اینکه بحث‌کنندگانش کی هستند و در چه خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند کمتر مد نظر است .

ای بابا شما داری در باره ی زن و مرد صحبت می کنی اون وقت میگه مهم نیست که بحث کنندگان کین..خب قانون در باره ی درخت که صحبت نمی کنه در باره ی زن صحبت می کنه..زن هم موجود زنده است و احساس داره..نمی شه گفت خانوم بی خیال ..احساس کیلویی چنده...میشه ؟ !!

بحث شناخت انسانه که فطرت و غرایض چه چیزهایی هستند، آیا در این مورد زن غیرت دارد یا خیر، اگر فطرتاً ندارد پس چطور اینقدر همه‌گیر شده و اگر دارد چرا خداوند چنین حکمی داده است .

غریزه ای در وجود هر انسانی ( چه زن و جه مرد ) هست که از حریم زندگی خانوادگیش دفاع کنه ...شما میخواهید این غریزه رو در زن اسمش را بگذارید غیرت یا حسادت یا هر چیزی که دلت میخاد...مهم این است که این غریزه رو خدا در وجود اون گذاشته ...خب اگه این غریزه چیز بدی باید به کار خدا خرده گرفت نه به طبیعت زن...


غریزه ای در وجود هر انسانی ( چه زن و جه مرد ) هست که از حریم زندگی خانوادگیش دفاع کنه ...شما میخواهید این غریزه رو در زن اسمش را بگذارید غیرت یا حسادت یا هر چیزی که دلت میخاد...مهم این است که این غریزه رو خدا در وجود اون گذاشته ...خب اگه این غریزه چیز بدی باید به کار خدا خرده گرفت نه به طبیعت زن...

احسنت، و چون ما می‌دانیم که کار خداوند ایرادی نداره و او حکیم است داریم سعی می‌کنیم بفهمیم حکمت این احکام در چیست ...
خیلی وقتها توجه کردن به نکات ساده و به نظر کم‌اهمیت سرنوشت یک بحث و نتیجه‌گیری از آن را دگرگون می‌کند ...

به نام خدا

یک صحبت هم با آقایونی که خیلی کشته مرده ی تعدد زوجات هستن..عرض کنم که توی وضعیت فعلی با این بی پولی و بیکاری که جوونا با اون در گیرن ..صحبت کردن از تعدد زوجات حکایت " تف سر بالا ست " ..ببخشید که بهتر از این نتونستم حالی کنم.....

این نوع سخن گفتن شما بسیار زشت و به دور از ادب است.احدی در این تاپیک نگفت که میخواهد بیش از یک زن بگیرد.
و صرفا با بیان احکام اعلام کرده اند که خداوند حق تعدد زوجات را به مرد داده است.گویا شما و همفکران تان از خداوند بیشتر میفهمید!

آیه 3 سوره نساء

وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا

«و اگر می‌ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‌پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى می‌کند»

__________________________________


تفسیر المیزان - استاد فرزانه علامه طباطبایی - خلاصه تفسیر ذیل آیه 3 سوره نساء


(وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلث و رباع ):(و اگر ترسیدید که مبادا در باره یتیمان مراعات عدل و داد رانکنید، پس زنان را به نکاح خود در آورید که شما را نیکو و مناسب با عدالت است ، دو یا سه یا چهارتا (نه بیشتر))چون در جاهلیت به علت جنگ وخونریزی مدام ، یتیمان زیاد بودند و با نهی قرآن از اختلاط و خوردن اموال آنان مسلمانان در حرج افتادند و لذا آیات بعدی نازل شد که آنها را امر به اختلاط درضمن مراعات قسط نمود ،در این آیه در حقیقت می خواهد بگوید،اگر ترسیدیدکه با دختران یتیم و بی پدر ازدواج کنید و می ترسید که نتوانید عدالت را در موردآنان اجرا کنید در این صورت با هر که دلتان می خواهد ازدواج کنید، یکی ،دوتا،سه تا و چهار تا و این امر محدود کردن ازدواجهای نامحدودی بود که درجاهلیت واقع می شد، (فان خفتم الا تعدلوا فواحده او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الا تعولوا):(و اگر ترسیدید که عدالت را رعایت نکنید ،پس یک زن بگیریدیا به کنیزی که دارید اکتفاء کنید که این نزدیکتر به عدالت و ترک ستمکاری است ) لذا هر کس گمان این را می برد که نمی تواند عدالت را بین زنان بجا آورد،پس به یک زن و یا کنیزانش اکتفاء کند ،چون خداوند حکم عدالت بین کنیزان راواجب نفرموده است ، و (عول ) به معنای میل و انحراف است ،یعنی این عمل شمارا به منحرف نشدن از راه میانه و حد وسط نزدیکتر می کند ،پس اساس تشریع احکام نکاح برقسط و عدالت و از بین بردن انحراف می باشد . [ نظرات / امتیازها ]

شان نزول آیه سه سوره نساء

این آیه در باره دختر یتیمى نازل شد که سرپرستش به مال و جمال او چشم دوخته بود و تصمیم داشت بدون دادن مهر با او ازدواج کند؛ از این‌رو خداوند دستور داد که با دختران یتیم ازدواج نکنید، مگر این‌که نسبت به آنها عادلانه رفتار کنید و مهر آنها را مطابق شئونشان بپردازید، یا این‌که با زنان دیگر ازدواج کنید و گرفتن زنان متعدد، تا چهار زن در صورت رعایت عدالت، براى شما بلا مانع است
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق، مقدمه، بلاغى، محمد جواد، ج ‏3، ص 10، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.

بنابر این، آیه در مورد ازدواج مجدد مردان با زنانی که یتیم بوده‌اند نیست، بلکه به دنبال دستورى که در آیه سابق،براى حفظ اموال یتیمان داده شد در این آیه اشاره به یکى دیگر از حقوق آنها مى‌‏شود و آن این‌که: اگر مى‌‏ترسید به هنگام ازدواج با دختران یتیم رعایت حق و عدالت را در باره حقوق زوجیت و اموال آنان ننمایید از ازدواج با آنها چشم بپوشید و به سراغ زنان دیگر بروید

مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏3، ص 252، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.

ادامه دارد ...ا


به بیان دیگر، این جمله شرطیه -اگر ترسیدید در مورد یتیمان عدالت را رعایت نکنید، پس زنان دیگرى را به ازدواج خود در آورید- به منزله این است که اگر از ازدواج با دختران بى‌پدر کراهت دارید؛ چون مى‌‏ترسید در باره آنان نتوانید عدالت را رعایت کنید، با آنها ازدواج نکنید و زنان و دختران دیگرى را به عقد خود در آورید.

علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 166-167، دفتر انتشارت اسلامی

در حقیقت این آیه خطاب به همه مسلمانان است که شما براى دورى از ستم کردن در حق دختران یتیم، می‌‌توانید از ازدواج با آنها خوددارى کنید و با زنانى ازدواج نمایید که موقعیت اجتماعى و فامیلى آنها به شما اجازه ستم کردن را نمی‌دهد و می‌توانید از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید

مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 252 – 253، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.

درضمن بی پولی شخصی دلیل بر این نیست که کسی نتواند بیش از یک زن بگیرد.مشکل بی پولی و بیکاری را دولت باید برطرف کند نه ... !


یازهرا:Gol:

به نام خدا

و کلام دیگه اینکه...آقایونی که از تعدد زوجات صحبت می کنند ..لطف کنن قبل از اینکه اینجا بیان و اظهار نظر کنن ، قبلن با ..مادرشون ..خواهرشون ..و خانم شون در این مورد صحبت کنن و نظر شون رو منعکس کنن ..فک کنم نظرات جالب داشته باشن.... ..ببخشین ..نظر دختر خانمتون رو هم بپرسین ..داشت یادم می رفت...

شما هم بهتره اول تشخیص بدهید افراد این سایت نظر شخصی خودشان را میدهند یا حکم اسلام را بیان میکنند.

شما که سخنان دوستان را به نوع خانواده های آنها ربط میدهید و متوجه این امر نیستید که افراد صرفا حکم اسلام را بیان میکنند.
لابد شما و خانواده تان فرهنگ و قوانین غربی را قبول دارید!؟

شما چه بخواهید و چه نخواهید ، بنده چه بخواهم و چه نخواهم این حکم ، حکم اسلام است.

یازهرا:Gol:

به نام خدا

غریزه ای در وجود هر انسانی ( چه زن و جه مرد ) هست که از حریم زندگی خانوادگیش دفاع کنه ...شما میخواهید این غریزه رو در زن اسمش را بگذارید غیرت یا حسادت یا هر چیزی که دلت میخاد...مهم این است که این غریزه رو خدا در وجود اون گذاشته ...خب اگه این غریزه چیز بدی باید به کار خدا خرده گرفت نه به طبیعت زن...

همومن خدایی که ادعا میکنید غریزه یا غیرت رو در وجود زن گذاشت. همون خدا اعلام کرد مخالفت با دستورش گناه است.
و زمانی که غیرت زن حلال خدا را حرام کند نامش کفر است.

درضمن بجای اینکه به خدا خرده بگیرید به خودتان خرده بگیرید.
لابد نمیدانید برای چه در این دنیا زندگی میکنید؟ در این دنیا زندگی میکنید برای آزمایش.
در این آزمایش خداوند برخی از ویژگی ها را در وجود انسان قرار داده و این انسان است که باید با اعمال زشت بجنگد.
گذاشتن یک ویژگی در وجود انسان بخاطر آزامایش انسان است و این از حکمتهای خداست.

یازهرا:Gol:

با توجه به اینکه این موضوع از جمله بحث هایی است که اختلاف نظر در این مورد بسیار است از سروران عزیز تقاضا دارم بحث را به حاشیه نکشانند.

سلام
بنده هم از دوستانی که نمی توانند در یک بحث علمی بر احساسات خود غلبه کنند و جملات احساسی و ... بیان می کنند تقاضا مندیم که بحث را به انحراف نکشانند و گفتگوی بین بنده و کارشناس محترم را دنبال کنند.
روایات بسیار زیادی به صورت مطلق غیرت را امری پسندیده برای زن و مرد می دانند امیرمؤمنان (ع) فرمود: من لایغار فانّه منکوس القلب. کسی که غیرت نورزد، قلبش واژگونه است.

ميدانيم هر عامى يا مطلقى قابل تخصيص و تقييد است. ما من عام الا وقد خص
و اين را نيز میدانيم كه اطلاق چنین روایاتی که شما بدان اشاره می کنید بر فرض صحت سند و انتساب آن به معصومین با روایات دیگر که قبلا بیان شد تخصیص می خورد هر چند که این روایت مورد استناد شما با این لفظ در کتب معتبره با سند صحیح یافت نشد و خوب است که اگر به روایتی استناد می کنید منبع آن هم ذکر شود اما روایات دیگری دقیقا عکس این مطلب شما را بیان داشته و بیان کرده است که مردی که غیرت نورزد قلبش واژگونه است (و تخصیص می زند این روایت مورد استناد شما را تنها به مردان و زنان را از اطلاق آن خارج می کند) و ما باید روایات را در کنار هم ببینیم نه اینکه روایتی را در جایی دیده و سریع از روی ظاهر حکمی صادر کنیم
عنه عن أبيه عن القاسم بن محمد الجوهري عن حبيب الخثعمي عن عبد الله بن أبي يعفور قال سمعت أبا عبد الله ع يقول‏ إذا لم يغر الرجل فهو منكوس‏ القلب‏.(کافی،ج5،ص536)
همان طور که قبلا نیز این روایت را اوردم درباره ريشه غيرت ورزى زن، از امام صادق عليه السلام سؤال شد: زن بر شوهرش غيرت مى ورزد، آيا اين كار او را آزار مى دهد؟ امام عليه السلام فرمودند: «اين غيرت ناشى از عشق و علاقه است». «عن إسحاق بن عمار قال: قلت لابى عبدالله عليه السلام: المرأة تغار على الرجل تؤذيه، قال: ذلك من الحب»؛ (كافى، ج 5، ص 506)

یکی ار راویان حدیث (اسحاق بن عمار) هر چند که ثقه است اما فطحی مذهب است (یعنی حداکثر روایت موثق می شود و نه صحیح) و نظر علامه حلی توقف در روایاتی است که تنها از طریق او روایت می شود و این روایت هم تنها از طرف وی نقل شده است:الخلاصةللحلي /ص‏200 : كان شيخا من أصحابنا ثقة روى عن الصادق عليه السلام و الكاظم عليه السلام و كان فطحيا قال الشيخ إلا أنه ثقة و أصله معتمد عليه و كذا قال النجاشي و الأولى عندي التوقف فيما ينفرد به
در مورد دلالت حدیث هم قبلا در این پست توضیح دادیم:http://www.askdin.com/thread40017-2.html#post527202
باید توجه داشت در روایتی آمده است که اذیتی که گاهی زنان هوودار! نسبت به شوهر روا می دارند ناشی از حب آنها به شوهر خویش است. (کافی ج5ص506)ممکن است چنین توهم شود که این روایت با روایات نهی زنان از غیرت(حسادت) منافات دارد در حالیکه چنین نیست بلکه اساسا حسادت در جایی پیدا می شود که محبت نسبت به چیزی وجود دارد و شخص نمی خواهد آن چیز را دیگری داشته باشد و یا با او در آن شریک شود! پس حب نه تنها منافاتی با حسادت ندارد بلکه زمینه آن است! یعنی عدم رضایت به داشتن دیگران آنچه را که ما دوست داریم, می شود حسادت. روایت مورد اشاره گویا می خواهد از زاویه دیگری به قضیه تعدد زوجات بنگرد و این حقیقت را به مردان چند همسر متذکر شود که گمان نکنید آزارهای همسران شما که گاه بر اثر حسادت با یکدیگر نسبت به شما روا می دارند ناشی از تنفر از شماست بلکه برعکس ناشی از حس محبت به شماست! و توجه به این نکته ظریف می تواند دلداری خوبی باشد برای مردان چند همسر و کمکی باشد برای دوری از کینه ها و دعوت ایشان به صبر که نهایتا باعث تحکیم نهاد خانواده خواهد شد.خلاصه، روی سخن این روایت با مردان است برای بیان نکته ای روانشناختی و نه با زنان برای تأیید حسد ورزی!البته باید توجه داشت مطابق روایات، حس حسادت تا زمانی که در عمل ظاهر نشود ـ یعنی انسان با گفتار یا کردارش موجب اذیت آنکه به وی حسادت می ورزد را فراهم نیاورد ـ گناه محسوب نمی شود (کافی ج2 ص463) اما انسان عاقل باید برای پیشگیری از وقوع چنین اعمالی با نور قرآن و اهل بیت و با استعانت از خدای متعال این حس غیر اصیل را در خود درمان و ریشه کن کند.
لذا همان طور که یک مرد به همسرش عشق می ورزد، زن نیز عاشق شوهرش می باشد و نسبت به شوهرش غیرت دارد، با این تفاوت که غیرت زن (به تعبیر روایت شدت علاقه به همسر) نمی تواند مانع ازدواج ضروری همسر شود روایاتی که غیرت در زنان را نکوهش می کنند مواردی را شامل می شود که مرد نه از روی هوی و هوس بلکه به خاطر وجود ضرورت اقدام به تجدید فراش می کند.

اولا مقایسه مرد با زن در این مورد قیاس مع الفارق است زیرا این احساس غیرت نسبت به همسر در مردان فطری است اما در زنان عرضی است چنانچه علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در المیزان می فرمایند غيرت يكى از اخلاق حميده و ملكات فاضله است و آن عبارت است از دگرگونى حالت انسان از حالت عادى و اعتدال، بطورى كه انسان را براى دفاع و انتقام از كسى كه به يكى از مقدساتش اعم از دين، ناموس و يا جاه و امثال آن تجاوز كرده، از جاى خود مى‏كند، و اين صفت غريزى، صفتى است كه هيچ انسانى به طور كلى از آن بى‏بهره نيست، هر انسانى را كه فرض كنيم- هر قدر هم كه از غيرت بى بهره باشد- باز در بعضى از موارد غيرت را از خود بروز مى‏دهد، پس غيرت يكى از فطريات آدمى است، و اسلام هم دينى است كه بر اساس فطرت تشريع شده و در آن امور فطرى را گرفته و تعديل مى‏كند، آن مقدارش را كه در حيات بشر لازم و ضرورى است معتبر و واجب مى‏سازد، و آنچه نقص و خلل كه در آن هست و بشر در زندگيش نيازى بدان ندارد حذف نموده، و از اعتبار مى‏اندازد، و هم چنان كه مى‏بينيم همين روش را در فطرياتى چون علاقه به جمع مال و به دست آوردن خوراك و شراب و لباس و همسران و غيره معمول داشته است.اگر ما مى‏بينيم كه خداى عز و جل براى مردان، با داشتن يك زن، سه زن ديگر را حلال كرده،- با در نظر گرفتن اينكه اسلام رعايت حكم فطرت را نموده است- لازمه‏اش اين مى‏شود كه نفرت و انزجارى كه از زنان نسبت به هو و مشاهده مى‏كنيم حسد باشد، نه غيرت، و به زودى در بحث آينده كه راجع به تعدد زوجات است توضيح بيشترى مى‏دهيم، و اثبات مى‏كنيم اين حالت در زنان امرى است عرضى، و حالتى است غير فطرى، كه به آنان دست مى‏دهد (و زنان موظفند با آن مبارزه كنند، آن چنان كه با هر هوايى نفسانى ديگر بايد مبارزه كنند" مترجم").الميزان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 175
ثانیاً روایاتی که غیرت در زنان را نکوهش می کنند مواردی را شامل می شود که زن بخواهد با امری که خداوند آن را حلال کرده مقابله و یا مخالفت کند چنانچه در احادیث نورانی اهل بیت داریم که انما جعل الله الغيرة للرجال لأ نه أحل للرجل أربعا وما ملكت يمينه "تنها خداوند غيرت را براى مردان قرار داده چون براى مرد چهار زن و هر كنيزى را كه مالك شود حلال ساخته است"(الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 505)حال اگر مردی هر چند برای رفع نیاز جنسی خود (که شما ممکن است اسمش را هوی و هوس بگذارید!!) بخواهد ازدواج مجدد اعم از موقت و دائم انجام دهد شرع مانع این شخص نشده است بنا بر این مخالفت زن مخالفت با حکم خدا خواهد بود البته اگر مخالفتش با اصل تعدد زوجات باشد.
به تعبیر شهید مطهری رحمه الله علیه سربازی رفتن یک ضرورت است؛ والدین عاشق فرزندان هستند اما این عشق نباید مانع سربازی رفتن فرزند بشود چون سربازی یک ضرورت است، خانواده باید در مقابل این قانون ضروری تسلیم باشند.(حقوق زن در اسلام استاد را ببنید) تجدید فراش مرد اگر از روی ضرورت باشد (مثلا کشور در جنگ عده زیادی از مردان خود را از دست داده و زنان بسیاری بیوه و بی سرپرست ماندند و ... ) زن در این مورد نمی تواند غیرتی بوده و مانع ازدواج شوهرش باشد بلکه به حکم شرع موظف به اطاعت دستور الهی است.
تنها در این مورد سوال می پرسم که چه کسی گفته در صورت ضرورت باید تعدد زوجات داشت؟!!!کدام آیه و روایت و کدام فتوای مجتهد اعلم این مطلب را بیان داشته که تعدد زوجات صرفا برای زمان های ضروری است؟!!!به این هم توجه داشته باشید که بسیاری از فقها تعدد زوجات را مستحب می داند که حکم استحباب آ« از عروه الوثقی ارائه شد و ...متاسفانه بنده تا یک هفته آینده به دلیل مشغله های درسی فرصت این را ندارم که کلام علما و بزرگان شیعه را نقل کنم فعلا همین یک مورد از جواهر الکلام را داشته باشید تا بعد:
بل يستحب الزيادة على الواحدة مع لجاجة قطعا ، بل وبدونها على الاقوى ، للتأسي واطلاق بعض النصوص ، ولما في لزيادة من تكثير النسل والامة ، ولعروض الحاجة مع عدم التمكن من قضائها مع تحاد الزوجة ، لحيض أو مرض أو غيرهما ، قيل : ولقوله تعالى " : ) 4 ( فانكحوا ا طاب لكم من النساء " فان أقل مراتب الامر الندب ، وفيه بحث تعرفه فيما أتى انشاء الله ، فما عن الشيخ من كراهة الزيادة على الواحدة واضح الضعف ،خصوصا بعد ما روى العياشى عن الصادق عليه السلام " ) 5 ( في كل شئ إسراف لاالنساء ، قال الله تعالى : فانكحوا ما طاب لكم " إلى آخره ، وأما قوله عزو جل" : ) 6 (ولن تستطيعوا أن تعدلوا بين النساء ولو حرصتم " فليس المراد من العدل يه التسوية في النفقة والعشرة حتى يكون الجمع المفضى إلى تركه مكروها ، لانه أمر مكن فلايصح نفي القدرة عليه ، ولانه لوا متنع لم يجز الجمع ، لوجوب العدل ،والتالى باطل بالضرورة ، بل المراد به التسوية من جميع الوجوه ، أو في المحبة المودة خاصة ، كمادلت عليه النصوص ) 7 ( فان ذلك هو العدل الذى لايستطيعونه لو حرصوا عليه ، وبه يجمع بينها وبين قوله تعالى : ) 8 ( فان خفتم ألاتعدلوا...
علامه طباطبایی در این رابطه چنین می فرمایند:«مردانى كه هيچ عنايتى به سعادت خود و زن و فرزند خود ندارند و جز ارضاى شكم و شهوت هيچ چيزى برايشان محترم نيست، و زن برايشان جز وسيله‏اى كه براى شهوترانى مردان خلق شده‏اند مفهومى ندارد، آنها ارتباطى با اسلام ندارند و اسلام هم به هيچ وجه اعمالشان را امضا ننموده و از نظر اسلام اصلا زن گرفتن براى آنان با وجود اين وضعى كه دارند جايز نيست و اگر واجد شرايط باشند و زن را يك حيوان نپندارند، تنها يك زن مى‏توانند اختيار كنند». ( ترجمه الميزان، ج‏4، ص: 302)سوء استفاده از حکم الهی در هر شرایطی ناپسند است و نمی توان به صرف مباح بودن عمل(یا مستحب بودن آن) بدون در نظر گرفتن پیامدها اقدام به آن عمل نمود.

در اینکه مردی صرفاً دنبال شهوت رانی و عیاشی باشد از لحاظ اخلاقی عمل پسندیده ای نیست هیچ شکی نیست اما بحث ما چیز دیگری است یعنی باید دقت داشته باشیم در اینجا رعایت عدالت و در نظر گرفتن پیامد های ازدواج وظیفه مرد است و مخالفت نکردن با دستور خداوند متعال وظیفه زن. بنابراین عمل نکردن مرد به وظیفه اش دلیل مناسبی برای مخالفت زن با رهنمود خداوند متعال نیست در واقع اصل بر این است که کسی که دنبال تعدد زوجات می رود بنا بر همان شرایط اسلام یعنی رعایت عدالت و مسائل دیگر دنبال این کار می رود و اگر چنین نباشد اصلا این عقد ممکن است طبق نظر برخی صحیح نباشد که اصلا غیرت زن بخواهد مصداق پیدا کند.پس دقت کنید وقتی که می گوییم اگر مرد بخواهد دنبال تعدد زوجات برود (منظور با رعایت شرایط تعیین شده توسط شارع است که در اینجا بین بنده و شما در شرایط تعیین شده توسط شارع چیست اختلاف وجود دارد که آنچنان ربطی به عنوان تاپیک ندارد) که در آنصورت زن حق مخالفت ندارد و غیرت زن مذموم است منظور در این شرایط است.
اسلام صیغه را حلال می داند اما در جایی که مفسده داشته باشد نه تنها حلال نیست بلکه همین حکم حلال بر وی حرام خواهد بود چنانکه در روایات آمده است مرد متأهل به جز برخی استثنائات اجازه صیغه کردن ندارد «عن علىّ بن يقطين قال سئلت ابا الحسن عليه السّلام عن المتعة قال: ما انت و ذاك و قد اغناك اللَّه عنها». (مستدرك، جلد 2، صفحه 588)على بن يقطين بمحضر حضرت رضا عليه السّلام شرفياب شد و از ازدواج موقت سؤال كرد. حضرت در جواب فرمود: تو را با آن چكار است؟ با آنكه داراى همسر دائمى هستى و خداوند تو را از ازدواج موقت بى‏ نياز ساخته است.

طبق نظر علامه مجلسی رحمه الله سند روایت حسن است نه صحیح:
الحدیث الاول:حسن
مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول،ج20،ص232
ثانیا پاسخ اين روايت ، با نقل کامل روايت آشکار مي گردد :علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن علي بن يقطين قال : سألت أبا الحسن موسى ( عليه السلام ) عن المتعة فقال : وما أنت وذاك فقد أغناك الله عنها ، قلت : إنما أردت أن أعلمها ، فقال : هي في كتاب علي ( عليه السلام ) ، فقلت : نزيدها وتزداد ؟ فقال : وهل يطيبه إلا ذاك .الكافي ج 5 ص 452
از علي بن يقطين از ثروتمندترين مردمان دوران خويش و کسي که به دستور حضرت موسي بن جعفر عليه السلام وزارت هارون الرشيد را پذيرفته بود تا بتواند در حد امکان مانع ظلم وي به شيعيان شود - روايـت شده است که گفت از موسي بن جعفر عليه السلام در مورد متعه سوال نمودم پس حضرت فرمود : تو ديگر با متعه چه کار داري ؟ زيرا خداوند تو را از آن بي نياز ساخته است !!! ( تو که از ثروتمنداني و همسران متعدد و کنيزکان بسيار داري ؛ تو ديگر براي چه در مورد متعه سوال مي کني)پاسخ دادم : مي خواستم بدانم ؛ حضرت فرمودند : در کتاب امير مومنان موجود است .پرسيدم : آيا مي توانيم آن را زياده از چهار عدد بگيريم وآيا زياد مي شود ؟فرمودند : آيا چيزي غير از اين سبب شيريني متعه مي شود ؟ - همين است که سبب گوارايي متعه شده است که هر تعداد که مايل بودي مي تواني به متعه بگيري -
ثالثا رواياتی وجود دارد که بدین شکل این روایت مورد استناد شما را توضیح می دهد(و احتمال می رود که توصیه امام به علی بن یقطین به دلیل موقعیت سیاسی وی بوده):وبالإسناد عن أحمد بن محمد عن ابن أشيم عن مروان بن مسلم عن‏ إسماعيل‏ بن الفضل الهاشمى قال قال لى أبو عبدالله عليه السلام تمتعت منذ خرجت من أهلك قلت لكثرة ما معى من الطروقة أغنانى الله عنها قال وإن‏ كنت‏ مستغنيا فإنى‏ أحب‏ أن‏ تحيى‏ سنة رسول الله صلى الله عليه و آله.اسماعيل بن فضل هاشمى گويد: «امام صادق عليه السلام به من فرمود: از آن زمان كه از خانواده‏ات بيرون آمده‏اى متعه كرده‏اى؟ گفتم: به دليل زنان بسيارى كه با من هستند (و مى‏توانم با آنان مباشرت جنسى كنم) خداوند مرا از متعه بى نياز ساخته است. حضرت فرمود: گرچه از متعه بى‏ نيازى ولى من دوست دارم كه سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله را زنده كنى.»جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج‏26، ص: 94
رابعا امام در جاهای دیگر به علی بن یقطین جواب دیگری داده است مثلاً:) تهذيب 7/ 253: استبصار 3/ 143: محمد بن أحمد بن يحيى عن (أحمد بن محمد عن ئل) سعدان عن علي بن يقطين قال قلت لأبى الحسن عليه السلام نساء أهل المدينة قال فواسق قلت فأتزوج منهن قال نعم.على بن يقطين گويد: «به امام كاظم عليه السلام گفتم: زنان اهل مدينه؟ حضرت فرمود:اکثراً فاسقند.گفتم: از آنان زن بگيرم؟ حضرت فرمود: آرى.»كه اينجا امام به همان راوی می گوید از زنان مدینه می توانی همسر بگیری (و اطلاق جمله ازدواج موقت و دائم را شامل می شود) پس احتمال این می رود که روایت مورد استناد شما از انجا که علی بن یقطین در دستگاه حکومتی کار می کرده از روی این بیان شده که اگر هارون الرشید می دانست وی متعه کرده او را مجازات می کرد چون آنها متعه را حرام می دانند و الله تعالی اعلم
البته همینگونه که شما روایتی را نقل کنید و نتیجه ای بگیرید صحیح نبوده و باید دیگر روایات را هم مد نظر داشته باشید.
ازدواج مجدد نیز بر فرض اینکه قبول کنیم مستحب است( این موضوع باید در تاپیک مستقل بررسی شود) نمی توان براحتی و بدون در نظر گرفتن روحیات طرف مقابل و بدون در نظر گرفتن حکمت های ازدواج مجدد و ... اقدام به تجدبد فراش نمود. همچنانکه علامه بزرگوار فرمودند ازدواج مجدد مرد اگر تنها از روی هوسرانی باشد اسلام اجازه چنین کاری را نمی دهد.

اولا ادله استحباب تعدد زوجات ارایه شد و از عروه الوثقی با حاشیه بسیاری از بزرگان و همچنین از جواهر الکلام و استفتا برخی از مراجع این حکم بیان شد
ثانیا چنانچه گفتیم اینکه مرد می تواند یا نمی تواند از روی هوس ازدواج مجدد انجام دهد ربطی به بحث ما ندارد زیرا همانطور که بیان کردیم وقتی که می گوییم اگر مرد بخواهد دنبال تعدد زوجات برود (منظور با رعایت شرایط تعیین شده توسط شارع است که در اینجا بین بنده و شما در شرایط تعیین شده توسط شارع چیست اختلاف وجود دارد)اما در هر صورت زن حق مخالفت با تعدد زوجات با شرایط تعیین شده توسط شارع را ندارد و غیرت زن در مورد مخالفت با تعدد زوجات مذموم است.
اگر امر مستحبی موجب ظلم به غیر و ضایع کردن حق دیگری شود آیا بازهم استحباب دارد؟ در شرایط فعلی که اکثریت زنان ایران زمین زن دوم را هوو می دانند و بر این باورند که زن دوم شوهر را تصاحب می کند و با این عقیده در صورت ازدواج دوم و سوم و چهارم کانون خانواده از هم پاشیده خواهد شد آیا خداوند که این همه به کانون خانواده اهمیت داده راضی به فروپاشی خانواده ها می شود. بله اگر زمانی رسید و زنان از این باور برگشتند مانند کشور های عربی که زن دوم را براحتی قبول می کنند ازدواج دوم مفسده ای ندارد، ازدواج تنها با رعایت شرط عدالت موردی ندارد. بهتر است این مباحث در تاپیک دیگری مطرح شود تا بحث دوباره به انحراف کشیده نشود، اما موضوع اصلی تاپیک که در ارتباط با غیرت زنان بود، مطالبی عرض شد امیدوارم مفید بوده باشد.

نكته اول آنکه خود اسلام کسی را که خوف از عدم رعایت عدالت دارد را به تک همسری توصیه کرده و جواز چند همسری را از او سلب کرده است پس این اما و اگر هایی که شما برای آن می گذارید که اگر ظلم شود و ...استحباب دارد یا ندارد معنا ندارد.
نکته دوم اینکه حق هیچ زنی نیست که تک همسر یک مرد باشد که اگر مردی اقدام به تعدد زوجات کند باعث تضییع حق زن شود.
نکته سوم اینکه شرع وظیفه ندارد خود را مطابق هوا و هوس مردم قرار دهد که اگر در زمانی مرم از روی عدم علم (که مخالفت با این حکم هم حقیقتا از عدم علم است) و پیروی از احساسات و هوای نفس حکمی را نپذیرند ما حکم را تغییر دهیم بلکه صریح آیات قرآن است که ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَىٰ شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ سپس تو را بر شریعت و آیین حقّی قرار دادیم؛ از آن پیروی کن و از هوسهای کسانی که آگاهی ندارند پیروی مکن
بلكه وظیفه مردم است که خود را با شرع تطبیق دهند و از این باور های عوامانه از تعدد زوجات دست بردارند به این سخنان علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه توجه کنید:اسلام زير بناى زندگى بشر و بنيان جامعه انسانى را بر زندگى عقلى و فكرى بنا نهاده است، نه زندگى احساسى و عاطفى، در نتيجه هدفى كه بايد در اسلام دنبال شود رسيدن به صلاح عقلى در سنن اجتماعى است، نه به صلاح و شايستگى آنچه كه احساسات دوست مى‏دارد و مى‏خواهد. و عواطف به سويش كشيده مى‏شود.و اين معنا به هيچ وجه مستلزم كشته شدن عواطف و احساسات رقيق زنان و ابطال حكم موهبتهاى الهى و غرايز طبيعى نيست، زيرا در مباحث علم النفس مسلم شده است كه صفات روحى و عواطف و احساسات باطنى از نظر كميت و كيفيت با اختلاف تربيت‏ها و عادات، مختلف مى‏شود هم چنان كه به چشم خود مى‏بينيم كه بسيارى از آداب در نظر شرقى‏ها پسنديده و ممدوح، و در نظر غربيها ناپسند و مذموم است. و به عكس آن بسيارى از رسوم و عادات وجود دارد كه در نظر غربيها پسنديده و در نظر شرقى‏ها ناپسند است و هيچگاه يافت نمى‏شود كه دو امت در همه آداب و رسوم نظر واحدى داشته باشند، بالأخره در بعضى از آنها اختلاف دارند.و تربيت دينى در اسلام زن را بگونه‏اى بار مى‏آورد كه هرگز از اعمالى نظير تعدد زوجات ناراحت نگشته و عواطفش جريحه‏دار نمى‏شود، (او همين كه مى‏بيند خداى عز و جل به شوهرش اجازه تعدد زوجات را داده تسليم اراده پروردگارش مى‏شود، و وقتى مى‏شنود كه تحمل در برابر آتش غيرت، مقامات والايى را نزد خداى تعالى در پى دارد به اشتياق رسيدن به آن درجات، تحمل آن برايش گوارا مى‏گردد).بله يك زن غربى كه از قرون متمادى تا كنون عادت كرده به اينكه تنها همسر شوهرش باشد و قرنها اين معنا را در خود تلقين نموده، يك عاطفه كاذب در روحش جايگير شده و آن عاطفه با تعدد زوجات ضديت مى‏كند. دليل بر اين معنا اين است كه زن غربى به خوبى اطلاع دارد كه شوهرش با زنان همسايگان زنا مى‏كند و هيچ ناراحت نمى‏شود، پس اين عاطفه‏اى كه امروز در ميان زنان متمدن پيدا شده، عاطفه‏اى است تلقينى و دروغين.و اين، نه تنها مرد غربى است كه هر زنى را دوست داشته باشد (چه بكر و چه بيوه، چه بى‏شوهر و چه شوهردار) زنا مى‏كند، بلكه زن غربى نيز با هر مردى كه دوست بدارد تماس غير مشروع برقرار مى‏كند، و از اين بالاتر اينكه زن و مرد غربى با محرم خود جمع مى‏شوند و مى‏توان ادعا كرد كه حتى يك انسان غربى از ميان هزاران انسان را نخواهى يافت كه از ننگ زنا بر حذر مانده باشد (چه مردش و چه زنش) انسان غربى به اين هم قانع نيست، بلكه عمل زشت لواط را هم مرتكب مى‏شود و شايد مردى يافت نشود و يا كمتر يافت شود كه از اين ننگ سالم مانده باشد، و اين رسوايى را بدانجا رساندند كه در چندین سال قبل از پارلمان انگليس خواستند تا عمل لواط را برايشان قانونى كند و این عمل برایشان قانونی شده، چون آن قدر شايع شده بود كه ديگر جلوگيريش ممكن نبود، و اما زنان و مخصوصا دختران بكر و بى‏شوهر كه فحشاء در بينشان به مراتب زننده‏تر و فجيع‏تر بود.و جاى بسيار شگفت است كه چگونه زنان غربى از اين همه بى‏ناموسى كه شوهرانشان مى‏بينند متاسف نگشته، دلها و عواطفشان جريحه‏دار نمى‏شود، و چگونه است كه احساسات و عواطف مردان از اينكه در شب زفاف همسرشان را بيوه مى‏يابند ناراحت نشده و عواطفشان جريحه‏دار نمى‏گردد؟ و نه تنها ناراحت نمى‏شود بلكه هر قدر همسرش بيشتر زنا داده باشد و مردان بيشترى از او كام گرفته باشند، او بيشتر مباهات و افتخار مى‏كند، و منطقش اين است كه من همسرى دارم كه عاشق‏هاى زيادى دارد و شيفتگانش بر سر همخوابى با او با يكديگر جنگ و ستيز دارند، همسر من كسى است كه ده‏ها و بلكه صدها دوست و آشنا دارد.ولى اگر آن نكته كه خاطرنشان كرديم در نظر گرفته شود، اين شگفتى‏ها از بين مى‏رود، گفتيم عواطف و احساسات با اختلاف تربيت‏ها مختلف مى‏شود، اين اعمال نامبرده از آنجا كه در سرزمين غرب تكرار شده و مردم در ارتكاب آن آزادى كامل دارند، دلهايشان نسبت به آن خو گرفته است، تا جايى كه عادتى معمولى و مالوف شده و در دلها ريشه دوانده، به همين جهت عواطف و احساسات به آن متمايل، و از مخالفت با آن جريحه دار مى‏شود.علاوه بر اينكه زنانى كه بر سر زنان اول، شوهر مى‏كنند، در جامعه اسلامى و ساير جامعه‏هايى كه اين عمل را جايز مى‏دانند با رضا و رغبت خود زن دوم يا سوم يا چهارم شوهر مى‏شوند، و اين زنان، زنان همين جامعه‏ها هستند و مردان آنها را از جامعه‏هاى ديگر و به عنوان برده نمى‏آورند و يا از دنيايى غير اين دنيا به فريب نياورده‏اند و اگر مى‏بينيم كه اين زنان به چنين ازدواجى تمايل پيدا مى‏كنند به خاطر عللى است كه در اجتماع حكم فرما است و همين دليل روشن است بر اينكه طبيعت جنس زن امتناعى از تعدد زوجات ندارد و قلبشان از اين عمل آزرده نمى‏شود، بلكه اگر آزردگى‏اى هست از لوازم و عوارضى است كه همسر اول پيش مى‏آورد، زيرا همسر اول وقتى تنها همسر شوهرش باشد، دوست نمى‏دارد كه غير او زنى ديگر به خانه‏اش وارد شود، زيرا كه مى‏ترسد قلب شوهرش متمايل به او شود و يا او بر وى تفوق و رياست پيدا كند و يا فرزندى كه از او پديد مى‏آيد با فرزندان وى ناسازگارى كند و امثال اينگونه ترس‏ها است كه موجب عدم رضايت و تالم روحى زن اول مى‏شود نه يك غريزه طبيعى.و در پایان هم این نکته را هم بیان کنم که اصلا بحث ما همین است که زن نباید غیرت داشته باشد و با حکم خدا یعنی چند همسری مخالفت کند اما شما با استناد به غیرت زنان می خواهید بگویید که تعدد زوجات مفسده دارد و نباید انجام گیرد.
اما در رابطه با روایاتی که نقل کردید!فقها برای افتاء، روایات را به صورت خام استفاده نمی کنند که اگر این طور بود نیازی به مجتهد نداشتیم و همانند وهابیت خبیث هر کسی خودش می توانست با رجوع به منابع روایی به موارد مطرح شده در روایات عمل می کرد! استخراج حکم از روایت نیاز به ملکه اجتهاد دارد و صحیح نیست روایت را به صورت خام و نپخته استفاده کنیم، مثلا اینکه پیامبر صل الله علیه و آله فرمود «سه چیز از سنتهای رسولان است: عطر و برطرف کردن موهای زاید بدن و کثرت آمیزش با زنان»(نه کثرت زنان) باید این روایت رو کاملا بررسی کرده و موقعیت مکانی و زمانی و همچنین مخاطب این روایت رو مد نظر قرار بدهیم و بعدا در اراتباط با ان قضاوت بکنیم، چون علاوه بر این که آیات شأن نزول دارند روایات نیز دارای شأن نزول هستن و باید شأن نزول ان ها را مدر نظر قرار داد.
اولا بنده به روایات به تنهایی رجوع نکردم بلکه از جواهر الکلام و عروه الوثقی و استفتائات مراجع استحباب تعدد زوجات را بیان کردیم هر چند که به احادیث هم استناد کردیمثانیا طروقه به معنای همسر و کثره الطروقه به معنای کثرت همسران است می توانید به کتب لغت و کتب شرح احادیث رجوع فرمایید البته بنده برای راحت کردن کار شما برای شما مطالب را قرار می دهم:قوله عليه السلام:" و كثرة الطروقة" بفتح الطاء من قولهم طروقة الفحل أي أنثاه [HL]فالمراد كثرة الأزواج‏[/HL]مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏22، ص: 473و كذا المَرْأَةُ يُقال للزَّوجِ: كيفَ‏ طَرُوقَتُك‏؟ أَي: امرأَتُك، و منه‏ الحدِيثُ‏: «كانَ يُصبحُ جُنِباً من غير طَرُوقَةٍ».أَي زَوْجةٍ. و كُلُّ امرأَة طَرُوقةُ زوجهاتاج العروس من جواهر القاموس، ج‏13، ص: 291كُلُّ امرأةٍ طَرُوقَةُ بَعْلِهَافقه اللغة، ص: 44//المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، ج‏2، ص: 372و كل امرأة طَرُوقَةُ زوجها، و يقال للمتزوج: كيف‏ طَرُوقَتُكَ‏. و كل ناقة طَرُوقَةُ فحلهاكتاب العين، ج‏5، ص: 98هي فعولة بمعنى مفعولة أي مركوبة الفحل. و كل امرأة طروقة زوجها. و كذا كل ناقة طروقة فحلها. و منه‏ الحديث‏" كثرة الطروقة من‏ سنن المرسلين".مجمع البحرين، ج‏5، ص: 205ثالثا روايت كه دارای سند صحیح نیز می باشد سنت تمام پیامبران را تعدد زوجات می داند و مربوط به رسول خاصی نیست که ایراد به مکان و زمان آن گرفته شود هر چند که فقها و بزرگان دین نیز به استحباب تعدد زوجات در این زمان نیز فتوا داده اند و از بنده و شما هم بهتر به این قضایا واقف هستند بنا بر این بیش از این در این مورد بحث نمی کنیم زیرا روایات با سند صحیح و فتوای فقها در این مورد موجود است و نیازی به بحث و جدل ندارد.
امام صادق علیه السلام می گوید: رسول خدا (ص) فرمود: اول چیزى که خدا به آن نافرمانى و معصیت شد شش چیز بود: دوست داشتن دنیا، دوست داشتن ریاست، دوست داشتن طعام، دوست داشتن خواب، دوست داشتن راحتى، و دوست داشتن زنان (جهاد النفس وسائل الشیعة-ترجمه صحت، ص 222. نرم افزار گنجینۀ روایات)در روایت قبلی کثرت معاشرت با زنان از سنت رسولان دانسته شده اما روایت دوم دوست داشتن زنان از جمله مورادی شمرده شده که خدا بدان نافرمانی شد. پس معلوم می شود در معنی کردن روایت باید فضای حاکم بر آن زمان را سنجید و طبق ان فضا روایت را معنی کرد.یکى از نکاتى که در فهم و استنباط روایت باید مورد توجه قرار بگیرد فرهنگ و فضاى فکرى زمان بیان احادیث است، در فضایى که عده ‏اى به لحاظ رهبانیت و سیر و سلوک، زن ها را رها نموده و بدین گونه دنیا را رها کردند، سفارش به مراوده بیشتر با زنان مى‏ شود. و در فضایى که زنبارگى و محیط شهوانى یا اختلاط و یا فریفتگى شایع مى‏ شود، درمان یا سفارش به تخفیف و تقلیل بهره مندى از دنیا از جمله آمیزش با زنان، صورت مى ‏پذیرد.

نکته اول اینکه يا أيها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون
أتأمرون الناس بالبر وتنسون أنفسكم وأنتم تتلون الكتاب أفلا تعقلون
شما به بنده گفتید که همینگونه نمی توان سراغ روایات رفت و باید ملکه اجتهاد داشت اما ظاهرا شما خودتان همینگونه سراغ روایات رفتید و در مقابل بنده به این روایت احتجاج کرده اید آنهم روایاتی که ربطی به مطلب ما ندارد و توضیح آن داده خواهد شد
و عن عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد عن نوح بن شعيب عن عبد الله الدهقان عن عبد الله بن سنان عن أبي عبد الله ع قال: قال رسول الله ص‏ إن أول ما عصي الله به ستة حب الدنيا و حب الرئاسة و حب الطعام و حب النوم و حب الراحة و حب‏ النساء.
نکته دوم اینکه بنده به روایت صحیح السند استناد کردم و شما به روایت ضعیف!! روایت ضعیف در مقابل روایت صحیح ارزش استناد کردن ندارد!! بنده در جایی سراغ ندارم که در مقابل روایت صحیح السند به روایت ضعیف استناد شود!این روایت ضعیف است در سند حدیث شخصی به اسن عبد الله الدهقان وجود دارد که نجاشی و دیگران وی را تضعیف کرده اند
رجال‏ النجاشي /ص‏231 : ضعيف
الخلاصةللحلي /ص‏245 : ضعيف

ثالثا سخن ما در مورد استحباب تعدد زوجات بود و ربطی به حب النساء ندارد زیرا این حب النساء که افراطش مذموم است و اصلا دو باب در کتب روایی وجود داردمثلا در وسایل در کتاب النکاح یک باب وجود دارد به این اسم:باب استحباب حب‏ النساء المحللات و إخبارهن به و اختيارهن على سائر اللذات‏
و يك باب وجود دارد که ی می گوید:باب كراهة الإفراط في حب‏ النساء و تحريم حب‏ النساء المحرمات‏
و اين حب النساء که متعادلش خوب و افراط در آن می تواند بد باشد ربطی به چند همسری ندارد بلکه در مورد یک همسر هم صادق است پس اصلا موضوع این روایات ما در مورد استحباب تعدد زوجات ربطی به موضوع حب النساء ندارد و به اصطلاح تخصصا از موضوع مورد بحث خارج است بلکه چه در تعدد زوجات و چه در تک همسری افراط در حب النساء مذموم است و متعادلش خوب البته در روایتی با سند صحیح می گوید:محمد عن علي بن الحكم عن أبان بن عثمان عن عمر بن يزيد عن أبي عبد الله ع قال: ما أظن رجلا يزداد في الإيمان خيرا إلا ازداد حبا للنساء.)وسايل،ج20،ص22)
رابعا اين بحث ها بدون حاصل است زیرا نه بنده و نه شما مجتهد نیستیم که بخواهیم فتوا صادر کنیم بلکه بهتر است به فتوای مراجع رجوع کنیم که همان مطلبی است که ما بیان می کنیم و سخنان ما مطابق با سخنان اکثریت این بزرگواران است.
و السلام علی عباد الله الصاحین

سلام و علیکم و رحمه الله

هر حلال خداونددر همه حال پسندیده نیست
مثلا طلاق حلال است ایا کسی به صرف اینکه طلاق حلال است می تواند تند تند زن بگیرد و طلاق دهد
و در جواب دیگران که بگویند چرا زنان را بیخود و بی جهت طلاق می دهی بگوید : چرا در مقابل حکم خداوند و حلال خداوند ایستاده ای !!!!!!!!!!!!

حکایت ازدواج مجدد هم همین است درست است که خداوند ان را حلال کرده
اما اگر قرار باشد این حلال خداوند مایه فساد و بدبختی خانواده گردد از هزاران حرام نکوهیده تر و بدتر است

یا رحمان و یا رحیم

سلام علیکم و رحمه الله

جناب استاد بزرگوار هادی

با توجه به حدیث زیز ار حضرت محمد ص

- مردي که همسرش را بيازارد، نماز و هيچ کار خيري از او پذيرفته نيست و نخستين کسي است که وارد آتش مي‌شود.

ایا اگر زنی از ازدواج مجدد همسرش ناراحت و اذیت شود شوهرش مصداق این حدیث می شود ؟
و ایا از این حدیث نمی توان نتیجه گرفت که رضایت همسر اول هم به نوعی شرط ازدواج مجدد مرد می باشد ؟
چرا که اگر زن اول راضی نباشد واضح است که مورد اذیت و ازارواقع می شود

یا رحمان و یا رحیم

زدواج مجدد نیز بر فرض اینکه قبول کنیم مستحب است( این موضوع باید در تاپیک مستقل بررسی شود) نمی توان براحتی و بدون در نظر گرفتن روحیات طرف مقابل و بدون در نظر گرفتن حکمت های ازدواج مجدد و ... اقدام به تجدبد فراش نمود. همچنانکه علامه بزرگوار فرمودند ازدواج مجدد مرد اگر تنها از روی هوسرانی باشد اسلام اجازه چنین کاری را نمی دهد.
اگر امر مستحبی موجب ظلم به غیر و ضایع کردن حق دیگری شود آیا بازهم استحباب دارد؟ در شرایط فعلی که اکثریت زنان ایران زمین زن دوم را هوو می دانند و بر این باورند که زن دوم شوهر را تصاحب می کند و با این عقیده در صورت ازدواج دوم و سوم و چهارم کانون خانواده از هم پاشیده خواهد شد آیا خداوند که این همه به کانون خانواده اهمیت داده راضی به فروپاشی خانواده ها می شود. بله اگر زمانی رسید و زنان از این باور برگشتند مانند کشور های عربی که زن دوم را براحتی قبول می کنند ازدواج دوم مفسده ای ندارد، ازدواج تنها با رعایت شرط عدالت موردی ندارد.


سلام و احترام
قصد پست گذاشتن در تاپیک را نداشتم. اما خواستم سوال تاپیک اقلا برای خودم حل بشود. چرا که منابع اولیه را خدمت شما عرض کردم.

باتوجه به نقل قول فوق، به ذهنم آمد اینجا دوری پیش میاد
اگر از طرفی بگیم که ازدواج مجدد با شروط شرعی از جمله رعایت عدالت جایز است و مشروط به بروز ضرورت نیست
منتها در دوره ای که زنها مخالفت نکنند. ولی در زمان حال که زنها مخالفت میکنند و باعث فروپاشی خود خانواده اول هم میشه جایز نیست. این میتونه منطقی باشه.
اما اینجا دور پیش میاد که به خاطر مخالفت زنها و فروپاشی خانواده اول و نه به دلیل حکم شرع حرام بدانیم
و از طرفی مخالفت زنها را از مصادیق کفر ذکرشده در احادیث ندانیم
و در صورت بروز ضرورت از مصادیق غیرت مذموم بدانیم.

از لحاظ شرعی (یعنی حکم ازدواج مجدد) که نمیتوانیم چنین استفاده ای بکنیم.

کارشناس و یا دوستان مخالف تعدد زوجات (در غیر اضطرار) اگر این مطلب را میتوان مستندا نشان داد سپاسگزار میشوم.

به نام خدا
سلام

سلام و علیکم و رحمه الله

هر حلال خداونددر همه حال پسندیده نیست
مثلا طلاق حلال است ایا کسی به صرف اینکه طلاق حلال است می تواند تند تند زن بگیرد و طلاق دهد
و در جواب دیگران که بگویند چرا زنان را بیخود و بی جهت طلاق می دهی بگوید : چرا در مقابل حکم خداوند و حلال خداوند ایستاده ای !!!!!!!!!!!!

حکایت ازدواج مجدد هم همین است درست است که خداوند ان را حلال کرده
اما اگر قرار باشد این حلال خداوند مایه فساد و بدبختی خانواده گردد از هزاران حرام نکوهیده تر و بدتر است

یا رحمان و یا رحیم

پست جالبی بود اما قابل قبول نبود.

اگر گفته میشود که طلاق نزد خداوند قبیح است ، بابت این است که در این زمینه روایات بسیار زیادی وجود دارد. و اگر وجود همین روایات نبود هیچ کس نمیتوانست بگوید که طلاق نزد خداوند قبیح است.
اما پیرامون ازدواج مجدد هیچ روایتی در این رابطه وجود ندارد و بدون وجود روایات نمی توان مستحب خدا را مکروه خواند و مکروه خدا را مستحب خواند.

درضمن اگر زنی نافرمانی کرد و برخوردهایش شایسته نبود طلاق دیگر امر قبیح به حساب نمی آید. همانگونه که پیغمبر خدا(صلوات الله علیه) این کار را انجام دادند.

اگر قرار باشد روایتی که حلالی را قبیح میداند برای نقض حکمی دیگر بکار برده شود ، اینگونه هرکس از راه میرسد و تمام حلالهای خداوند را زیر سوال میبرد و بالعکس.

یازهرا:Gol:

به نام خدا
سلام

سلام علیکم و رحمه الله

جناب استاد بزرگوار هادی

با توجه به حدیث زیز ار حضرت محمد ص

- مردي که همسرش را بيازارد، نماز و هيچ کار خيري از او پذيرفته نيست و نخستين کسي است که وارد آتش مي‌شود.

ایا اگر زنی از ازدواج مجدد همسرش ناراحت و اذیت شود شوهرش مصداق این حدیث می شود ؟
و ایا از این حدیث نمی توان نتیجه گرفت که رضایت همسر اول هم به نوعی شرط ازدواج مجدد مرد می باشد ؟
چرا که اگر زن اول راضی نباشد واضح است که مورد اذیت و ازارواقع می شود

یا رحمان و یا رحیم

پیرامون حدیث نقل شده دو نکته قابل تامل است.

نخست: منبع حدیث را بیان بفرمایید.
دوم: می بایست منظور از آزار و اذیت نسبت به زن را برسی کرد. چه اقداماتی منجر به آزاو اذیت زن میشود.

قطعا ازدواج مجدد در زمره آزارواذیت قرار ندارد و اگرادعا دارید که این چنین است باید با توجه به ایات و روایت ثابت بفرمایید که ازدواج مجدد آزار و اذیت به زن بشمار می آید.
زمانی که اسلام رضایت همسر اول را شرط نمیداند به این منظور است که عدم رضایت آزارو اذیت به شمار نمی آید.

یازهرا:Gol:

[FONT=Times New Roman]

سلام علیکم و رحمه الله
[FONT=Times New Roman]



[FONT=Times New Roman]وسائل [FONT=Times New Roman]الشیعه باب 82
- مردي که همسرش را بيازارد، نماز و هيچ کار خيري از او پذيرفته نيست و نخستين کسي است که وارد آتش مي‌شود


امام على عليه‏السلام :
به زن ، كارى را كه از حدّ و توان او فراتر است ، مسپار ؛ زيرا زن گُل است نه كارگزار .

نهج البلاغه : الكتاب 31 منتخب ميزان الحكمه : 510


IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//594/1_flower.gif)
طبق حدیث امام علی ع
داشتن هوو و تحمل ان برای خیلی از زنان خارج ازحد و تحمل انهاست و به قول یکی ازایت الله ها که در همین سایت که نظراتش بررسی
شد همسر دوم مصداق شکنجه همسر اول می باشد
برای خیلی از خانمها دیدن زنی دیگر در اغوش همسرش
شکنجه روحی در حد مرگ است که حتی دیده شده گاهی بعضی ها دست
به خودکشی می زنند



یا رحما ن و یا رحیم

به نام خدا
سلام

وسائل الشیعه باب 82
- مردي که همسرش را بيازارد، نماز و هيچ کار خيري از او پذيرفته نيست و نخستين کسي است که وارد آتش مي‌شود

امام على عليه‏السلام :
به زن ، كارى را كه از حدّ و توان او فراتر است ، مسپار ؛ زيرا زن گُل است نه كارگزار .

نهج البلاغه : الكتاب 31 منتخب ميزان الحكمه : 510

http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//594/1_flower.gif

هیچکدام از این دو حدیث نقل شده ارتباطی با تعدد زوجات مرد ندارد.در هیچکدام از دو حدیث ذکر شده نیامده است که زن دوم ، آزار و اذیت به شمار می اید.

در حدیث زیبای پیغمبر (صلوات الله علیه) آمده است به زن آزارو اذیت نکنید. اما نگفته است زن دوم آزارو اذیت بشمار می آید.

در حدیث نورانی حضرت علی(علیه سلام) نیز گفته شده است به زن کاری فراتر از توانش ندهید.یعنی کارهای که وظیفه زن نیست و از عهده اش برنمی اید به او نسپارید. سختی زن دوم برای مرد است و قرار نیست کاری به زن سپرده بشود که از توانش خارج باشد.
بلکه این مرد است باید توانش را داشته باشد.
در واقع این حدیث را می توان برای این امر که زن نباید دو همسر بگیرد بیان کرد.زیرا زن مانند گل است و اگر باغبان دوتا شود گل پژمرده میشود.مانند تعبیر زیبای حضرت علی(علیه سلام) نسبت به آب درون کاسه.

ابتدا نظر عالمی که فرموده اید را بیان بفرمایید تا بنده نظر تمام علما پیرامون زن دوم مردان را نقل کنم.

تا آنجایی که بنده خبر دارم تنها عالمی که نظرات این چنین دارد ، جناب صانعی هستند ، که اجتهاد ایشان از سمت حوزه علمیه قم باطل شده است.

منتظره نقل احادیث دیگر از سمت شما هستم.با این دو حدیث هیچ چیزی را نمی توانید ثابت بفرمایید.


یازهرا:Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش درمورد جواز ازدواج مجدد در اسلام وجمهوری اسلامی ایران این تحقیق به تمام دوستان هدیه میشود :Gol: عموم مسلمانان، مشروعیت تعدد زوجات را پذیرفته­اند. علیرغم اینکه ازدواج موقت فقط در فقه شیعه پذیرفته شده، ولی اختیار چند همسر دائمی در بین تمام فرق مسلمین مورد قبول است؛ زیرا در قرآن کریم اصل ازدواج با چند زن تحریم نشده، اگرچه اختیار مرد در نکاح با چند زن مشروط واقع شده است. روایات معتبری از شیعه و سنی در جواز تعدد زوجات وجود دارد که جای هرگونه شک و تردیدی را دراین باره از بین می­برد. همچنین سیره معصومان (ع) و مسلمانان در طول تاریخ موید جواز تعدد زوجات است (زحیلی، 1418 ق: ج 9، ص 6667).
ازدواج مجدد، در مواردی ممنوع و برخی از اوقات مباح و مشروط به رعایت شرایطی است که در شرع و قانون پیش­بینی شده و در هیچ موردی استحباب یا وجوب برای آن اثبات نمی­شود. مواردی که ازدواج مجدد ممنوع است، عبارتنداز:
ـ «جمع بین دو خواهر ممنوع است» (شهید ثانی، 1403 ق: ج5، ص180).
ـ «‌جمع بین دو زن فاطمی (سادات) بنا به نظری مکروه و بنا به نظر دیگر حرام است، برخی هم عقیده به حرمت و بطلان نکاح دوم دارند» ( موسوی خوئی، 1417 ق: ج2، ص 218).
ـ «جمع بین عمه و دختر برادر و خاله و دختر خواهر ممنوع است» مگر با اجازه ی همسر اول (شهیدثانی، 1403ق: ج5، ص 181).
ـ «زن در دوران عده طلاق رجعی، در حکم زوجه است و یکی از چهار زن محسوب می­شود» (محقق حلی، 1403 ق: ج 2، ص293).
«ازدواج مجدد با بیش از چهار زن ممنوع است» (همان ص 292).
ـ برخی از فقها معتقدند: «زوجه منقطعه یکی از چهار زن است و در این صورت اختیار زوج به چهار زن اعم از منقطع و دائم است» (شهید ثانی، 1403ق: ج 5، ص 206)
ادامه دارد

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش ازدواج مجدد با شرایطی مباح است، دو شرطی که در حالت مباح بودن مورد اتفاق فرق مسلمین و فقهای شیعه است، عبارتند از:
ـ ‌رعایت عدالت بین زنان؛ رعایت مساوات بین زنان و حقوق آنان اعم از نفقه،
حسن معاشرت، حق مبیت و مضاجعت که در کتب فقهی به رعایت حق قسم «رعایت حق مضاجعت و هم بستری» زنان تعبیر شده است (شهید ثانی، 1403ق: ج5، ص 404؛ زحیلی، ‌1418ق: ج9، صص6670- 6669).
ـ قدرت بر انفاق: از نظر شرعی جایز نیست کسی به نکاح با زنی اقدام کند، خواه با یک زن و خواه با بیش از یک زن، مگر توان پرداخت هزینه­های نکاح و توانایی انجام تکالیف آن و استمرار در ادای نفقه واجب زن را داشته باشد (گرجی و دیگران، 1384: ص 124).
اما در تعریف مفهوم این شروط و ضمانت اجرای تحقق آن و ضرورت استیذان از دادگاه و اینکه بعد از خروج مرد از عدالت و قدرت بر انفاق پس از ازدواج مجدد چه ضمانت اجرایی وجود دارد. اختلاف نظرهای زیادی بین حقوقدانان و فقها وجود دارد و بدین سبب هر یک از کشورهای اسلامی به نحوی کوشیده­اند از سوءاستفاده تعدد زوجات پیشگیری نمایند و برای خروج مرد از عدالت تدبیری بیندیشند .

موضوع قفل شده است