ایران در آخر الزمان
تبهای اولیه
سلام.
وقتتون بخیر.
میخواستم ببینم تو آیات و روایات و احادیث چیزی در مورد وضعیت ایران در آخر الزمان و نزدیک های ظهور امام زمان :doa(3): گفته شده؟ (مثل چیزهایی که در مورد شام و ... گفته شده)
اگه گفته شده متشکر میشم عین آیات و روایات و احادیث رو بیان بفرمائید.
با تشکر فراوان
یا علی.
با توجه به روایات میتوان شرایط ایران را تا حدودی این گونه ترسیم کرد: «دانش و معارف دین اسلام و مکتب تشیع، از ایران و قم، به جهانیان صادر میشود.لذا موقعیت علمی ایران ممتاز است و اصلی ترین مرکز دین اهل بیت(ع) خواهد بود. در روایتی از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل شده است: «به زودی، کوفه، از مؤمنان خالی میگردد و دانش مانند ماری که در سوراخش پنهان میشود، از آن شهر رخت برمیبندد؛ سپس علم ظاهر میشود در شهری به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل میگردد(و از آنجا به سایر شهرها پخش میشود) به گونهای که باقی نمیماند در زمین جاهلی نسبت به دین، حتی زنان در خانهها. این قضیه نزدیک ظهور قائم(ع) واقع میشود … علم، از قم به سایر شهرها در شرق و غرب پخش میشود و حجت بر جهانیان تمام میشود به گونهای که در تمام زمین، فردی پیدا نمیشود که دین و علم به او نرسیده باشد. بعد از آن قائم، قیام میکند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) میشود؛ زیرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نمیدارد، مگر وقتی که حجت را انکار کنند»(بحار الانوار، ج ۵۷و۶۰، ص۲۱۳)
خیزش و جنبشی بزرگ برای دعوت مردم به طرف دین، در ایران روی میدهد. از امام کاظم(ع) نقل شده است: «مردی از اهل قم، مردم را به سوی حق دعوت میکند. گروهی، دور او اجتماع میکنند که مانند پارههای آهناند و بادهای تند(حوادث) نمیتواند آنها را از جای برکند. از جنگ خسته نمیشوند و کنارهگیری نمیکنند و بر خدا توکل میکنند. سر انجام، پیروزی برای متقین و پرهیزکاران است»(بحار، ج۶۰، ص۲۱۶، ح۳۷) گویا این حرکت، همان حرکتی است که از امام باقر(ع) نقل شده است: «گویا میبینم گروهی از مشرق زمین خروج میکنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نمیشود. مجدداً برخواستهی خود تاکید میکنند ولی جواب نمیشنوند. پس چون چنین دیدند، شمشیرها را به دوش میکشند، در مقابل دشمن میایستند تا حق به آنها داده میشود، اما این بار قبول نمیکنند بلکه قیام میکنند و نمیدهند آن را (پرچم قیام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(ع))»(بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۴۳، ح۱۱۶) خروج سید حسنی و خراسانی که در روایات به آنها اشاره شده است را میتوان در این باره دانست. بنابراین، موقعیت اجتماعی آن روز ایران حرکت به سوی حق طلبی و دعوت به آمادگی برای ظهور است.
در بستر این جامعه نیز یاران حضرت شکل میگیرند. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است: «قم را قم نامیدند، چون اهل او، اجتماع میکنند با قائم آل محمد(ص) و با او قیام میکنند و او را یاری میکنند»(بحار الانوار، ج ۵۷و ۶۰، ص۲۱۶، ح۳۸)
در روایاتی که به نام یاران و شهرها اشاره دارد، شهرهای متعددی از ایران ذکر شده است. خلاصه آن که ایران، مرکز صدور دین و معارف اهل بیت است و زمینهسازی برای ظهور میکند.
با توجه به روایات میتوان شرایط ایران را تا حدودی این گونه ترسیم کرد: «دانش و معارف دین اسلام و مکتب تشیع، از ایران و قم، به جهانیان صادر میشود.لذا موقعیت علمی ایران ممتاز است و اصلی ترین مرکز دین اهل بیت(ع) خواهد بود. در روایتی از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل شده است: «به زودی، کوفه، از مؤمنان خالی میگردد و دانش مانند ماری که در سوراخش پنهان میشود، از آن شهر رخت برمیبندد؛ سپس علم ظاهر میشود در شهری به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل میگردد(و از آنجا به سایر شهرها پخش میشود) به گونهای که باقی نمیماند در زمین جاهلی نسبت به دین، حتی زنان در خانهها. این قضیه نزدیک ظهور قائم(ع) واقع میشود … علم، از قم به سایر شهرها در شرق و غرب پخش میشود و حجت بر جهانیان تمام میشود به گونهای که در تمام زمین، فردی پیدا نمیشود که دین و علم به او نرسیده باشد. بعد از آن قائم، قیام میکند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) میشود؛ زیرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نمیدارد، مگر وقتی که حجت را انکار کنند»(بحار الانوار، ج ۵۷و۶۰، ص۲۱۳)
خیزش و جنبشی بزرگ برای دعوت مردم به طرف دین، در ایران روی میدهد. از امام کاظم(ع) نقل شده است: «مردی از اهل قم، مردم را به سوی حق دعوت میکند. گروهی، دور او اجتماع میکنند که مانند پارههای آهناند و بادهای تند(حوادث) نمیتواند آنها را از جای برکند. از جنگ خسته نمیشوند و کنارهگیری نمیکنند و بر خدا توکل میکنند. سر انجام، پیروزی برای متقین و پرهیزکاران است»(بحار، ج۶۰، ص۲۱۶، ح۳۷)گویا این حرکت، همان حرکتی است که از امام باقر(ع) نقل شده است: «گویا میبینم گروهی از مشرق زمین خروج میکنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نمیشود. مجدداً برخواستهی خود تاکید میکنند ولی جواب نمیشنوند. پس چون چنین دیدند، شمشیرها را به دوش میکشند، در مقابل دشمن میایستند تا حق به آنها داده میشود، اما این بار قبول نمیکنند بلکه قیام میکنند و نمیدهند آن را (پرچم قیام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(ع))»(بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۴۳، ح۱۱۶)خروج سید حسنی و خراسانی که در روایات به آنها اشاره شده است را میتوان در این باره دانست. بنابراین، موقعیت اجتماعی آن روز ایران حرکت به سوی حق طلبی و دعوت به آمادگی برای ظهور است.
در بستر این جامعه نیز یاران حضرت شکل میگیرند. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است: «قم را قم نامیدند، چون اهل او، اجتماع میکنند با قائم آل محمد(ص) و با او قیام میکنند و او را یاری میکنند»(بحار الانوار، ج ۵۷و ۶۰، ص۲۱۶، ح۳۸)
در روایاتی که به نام یاران و شهرها اشاره دارد، شهرهای متعددی از ایران ذکر شده است. خلاصه آن که ایران، مرکز صدور دین و معارف اهل بیت است و زمینهسازی برای ظهور میکند.
سلام.
ان شاء الله نماز و روزه هاتون قبول باشه.
با تشکر از پاسخگویی تون.
ممکنه در مورد موارد زیر بیشتر توضیح بدین:
1. سید حسنی
2. سید خراسانی
3. وضعیت دین در ایران
4. وضعیت شهر تهران (آخه یه جا خوندم بهش می گفتن زوراء)
5. خرابی هایی که در ایران شاید رخ بده (همونطور که در شام و ... گفته شده)
یه مورد دیگه هم الان تو ذهنمه اوّل ترجیح میدم بعد از اینکه لطف کردین به موارد بالا توضح فرمودین، به صورت خصوصی در میون بذارم بعدا اینجا عمومیش کنم.
با تشکر.
یا علی.
بر اساس احاديث و روايات، خروج سيد حسني، از نشانههاي ظهور حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: سيد حسني جواني خوش سيماست كه از سرزمين ديلم و قزوين براي نصرت و ياري آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ قيام مينمايد و با بانگي رسا و بياني شيوا فرياد بر ميآورد كه به ياري آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ برسيد و از شما طلب ياري ميكند. مردان از طالقان كه شوق شديد به جهاد دارند به او پاسخ مثبت ميدهند.[1]
شيخ عباس قمي (ره) ميفرمايد: سيد حسني از اولاد حضرت امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ است. او دعوي باطل ندارد و ادعاي مهدويت يا نيابت امام زمان بودن را ندارد و مردم را به نفس خود دعوت نميكند و از شيعيان مخلص ائمه اثني عشر و تابع دين حق است و در بين مردم مطاع و بزرگ است و در گفتار و كردار موافق با شريعت حقّة خاتم الانبياء محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ است، در زمان او كفر و ظلم، عالم را فراگرفته است و مردم از دست ستمگران و فاسقان در اذيت و آزار به سر ميبرند. در چنين شرايطي سيد حسني براي نصرت دين استغاثه ميكند و مردم او را اجابت نمايد.[2]
سيد حسني، پس از دوران طولاني، زمام امور مناطقي را به دست ميگيرد و اندكي پيش از ظهور به سوي عراق وكوفه ميرود و از ديلم و قزوين تا كوفه زمين را از لوث وجود ظالمان پاك ميكند و سرانجام كوفه را محل اقامت خويش قرار ميدهد؛ مدتي در كوفه اقامت مينمايند و سپس «خبر ظهور مهدي (عج) به ايشان ميرسد، سيد با يارانش به محضر حضرت مشرف ميشوند و از آن حضرت مطالبة دلايل امامت و موارث انبياء را مينمايد. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: به خدا سوگند كه آن جوان، حضرت را ميشناسد و ميداند كه او برحق است، لكن مقصودش اين است كه حقيقت او را بر مردم و يارانش روشن كند، سپس حضرت دلايل امامت و مواريث انبياء را براي او ظاهر مينمايد و معجزاتي از او صادر ميشود.
در آن هنگام، سيد حسني و يارانش با آن حضرت بيعت ميكنند، مگر چهل هزارنفر كه قرآنها با خود دارند و معروف به «زيديه» ميباشند كه از بيعت امتناع ميورزند.[3]
بيعت و ميثاق سيد حسني، و يارانش بعد از قيام، با حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ در عراق و كوفه از مسلمات است، امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: حضرت مهدي (عج) بعد از قيام همراه لشكر خويش از مكه به طرف عراق حركت مينمايد. آن گاه سيد حسني با دوازده هزار نفر به آن حضرت ملحق ميگردد و حضرت به سيد حسني ميفرمايد: من از تو به امر حكومت سزاوارترم، سيد در جواب ميگويد: دليل و برهان تو چيست؟ حضرت به پرندهاي در آسمان اشاره ميكند، پرنده به كتف مبارك حضرت فرود ميآيد و عصاي خود را در زمين فرو ميبرد و عصا سبز ميشود و شاخ و برگ ميآورد، آن گاه سيد حسني لشكر خود را تسليم حضرت مينمايد و حسني پرچمدار و فرماندة لشكر حضرت ميگردد.[4]
امام باقر ـ عليه السّلام ـ نيز فرمودهاند: «حضرت مهدي وارد كوفه ميشود و سه پرچم آن جا به اهتزاز است و در برابر حضرت مهدي تسليم ميگردند، يكي از آن سه پرچم، پرچم سيد حسني است.»[5]
منابع براي مطالعه بيشتر:
1. نشانههاي ظهور، سيد علي اصغر سادات مدني، مركز فرهنگي انتشاراتي منير، 1381، كل كتاب.
2. منتهي الامال، شيخ عباس قمي، انتشارات فراروي، ص 128 ـ 1217.
3. شيخ محمد جواد خراساني، مهدي منتظر (عج)، بنياد پژوهشهاي علمي فرهنگي نور الاصفياء، 1380، 262 ـ 268.
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ :
در آخر الزمان مردي از فرزندان من خروج ميكند كه نامش نام من است و كنيهاش كنية من، او زمين را پس از آن كه از جور و ستم پر گرديده از قسط و عدل پر ميكند.
(سبط ابن جوزي، تذكرةالخواص، ص 363)
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفاء بيروت، ج 53، ص 15.
[2] . شيخ عباس قمي، منتهي الامال، انتشارات فراروي، 1381، ص 1317.
[3] . محمد باقر مجلسي، پيشين.
[4] . ابن طاووس، الملاحم و الفتن، منشورات الرضي، ص 164، باب 79.
[5] . محمد باقر مجلسي، پيشين، ج 53، ص 15 ـ 16.
البته بايد دقت شود كه مراد از آخر الزمان همان عصر غيبت امام زمان نيست و اين دو با هم فرق دارند
پس در معنا كردن روايات آخر الزمان بايد دقت شود
ممكن است برخي اسلام را آخر الزمان بدانند نه عصر غيبت را
بر اساس احاديث و روايات، خروج سيد حسني، از نشانههاي ظهور حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: سيد حسني جواني خوش سيماست كه از سرزمين ديلم و قزوين براي نصرت و ياري آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ قيام مينمايد و با بانگي رسا و بياني شيوا فرياد بر ميآورد كه به ياري آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ برسيد و از شما طلب ياري ميكند. مردان از طالقان كه شوق شديد به جهاد دارند به او پاسخ مثبت ميدهند.[1]
شيخ عباس قمي (ره) ميفرمايد: سيد حسني از اولاد حضرت امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ است. او دعوي باطل ندارد و ادعاي مهدويت يا نيابت امام زمان بودن را ندارد و مردم را به نفس خود دعوت نميكند و از شيعيان مخلص ائمه اثني عشر و تابع دين حق است و در بين مردم مطاع و بزرگ است و در گفتار و كردار موافق با شريعت حقّة خاتم الانبياء محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ است، در زمان او كفر و ظلم، عالم را فراگرفته است و مردم از دست ستمگران و فاسقان در اذيت و آزار به سر ميبرند. در چنين شرايطي سيد حسني براي نصرت دين استغاثه ميكند و مردم او را اجابت نمايد.[2]
سيد حسني، پس از دوران طولاني، زمام امور مناطقي را به دست ميگيرد و اندكي پيش از ظهور به سوي عراق وكوفه ميرود و از ديلم و قزوين تا كوفه زمين را از لوث وجود ظالمان پاك ميكند و سرانجام كوفه را محل اقامت خويش قرار ميدهد؛ مدتي در كوفه اقامت مينمايند و سپس «خبر ظهور مهدي (عج) به ايشان ميرسد، سيد با يارانش به محضر حضرت مشرف ميشوند و از آن حضرت مطالبة دلايل امامت و موارث انبياء را مينمايد. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: به خدا سوگند كه آن جوان، حضرت را ميشناسد و ميداند كه او برحق است، لكن مقصودش اين است كه حقيقت او را بر مردم و يارانش روشن كند، سپس حضرت دلايل امامت و مواريث انبياء را براي او ظاهر مينمايد و معجزاتي از او صادر ميشود.
در آن هنگام، سيد حسني و يارانش با آن حضرت بيعت ميكنند، مگر چهل هزارنفر كه قرآنها با خود دارند و معروف به «زيديه» ميباشند كه از بيعت امتناع ميورزند.[3]
بيعت و ميثاق سيد حسني، و يارانش بعد از قيام، با حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ در عراق و كوفه از مسلمات است، امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: حضرت مهدي (عج) بعد از قيام همراه لشكر خويش از مكه به طرف عراق حركت مينمايد. آن گاه سيد حسني با دوازده هزار نفر به آن حضرت ملحق ميگردد و حضرت به سيد حسني ميفرمايد: من از تو به امر حكومت سزاوارترم، سيد در جواب ميگويد: دليل و برهان تو چيست؟ حضرت به پرندهاي در آسمان اشاره ميكند، پرنده به كتف مبارك حضرت فرود ميآيد و عصاي خود را در زمين فرو ميبرد و عصا سبز ميشود و شاخ و برگ ميآورد، آن گاه سيد حسني لشكر خود را تسليم حضرت مينمايد و حسني پرچمدار و فرماندة لشكر حضرت ميگردد.[4]
امام باقر ـ عليه السّلام ـ نيز فرمودهاند: «حضرت مهدي وارد كوفه ميشود و سه پرچم آن جا به اهتزاز است و در برابر حضرت مهدي تسليم ميگردند، يكي از آن سه پرچم، پرچم سيد حسني است.»[5]
منابع براي مطالعه بيشتر:
1. نشانههاي ظهور، سيد علي اصغر سادات مدني، مركز فرهنگي انتشاراتي منير، 1381، كل كتاب.
2. منتهي الامال، شيخ عباس قمي، انتشارات فراروي، ص 128 ـ 1217.
3. شيخ محمد جواد خراساني، مهدي منتظر (عج)، بنياد پژوهشهاي علمي فرهنگي نور الاصفياء، 1380، 262 ـ 268.
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ :
در آخر الزمان مردي از فرزندان من خروج ميكند كه نامش نام من است و كنيهاش كنية من، او زمين را پس از آن كه از جور و ستم پر گرديده از قسط و عدل پر ميكند.
(سبط ابن جوزي، تذكرةالخواص، ص 363)--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفاء بيروت، ج 53، ص 15.
[2] . شيخ عباس قمي، منتهي الامال، انتشارات فراروي، 1381، ص 1317.
[3] . محمد باقر مجلسي، پيشين.
[4] . ابن طاووس، الملاحم و الفتن، منشورات الرضي، ص 164، باب 79.
[5] . محمد باقر مجلسي، پيشين، ج 53، ص 15 ـ 16.
ممنون از شما.
امکانش هست در مورد بقیه موارد هم مطلبی ذکر بفرمائید:
2. سید خراسانی
3. وضعیت دین در ایران
4. وضعیت شهر تهران (آخه یه جا خوندم بهش می گفتن زوراء)
5. خرابی هایی که در ایران شاید رخ بده (همونطور که در شام و ... گفته شده)