نوای سید جواد ذاکر
تب‌های اولیه
[="Arial"][="Black"]این متن نوحه:
شدم رسوا که می بینم توأم دیوانه می خواهی
به شمعت سوزم و دانم که توأم پروانه می خواهی
نی ام عاقل نی ام هشیار کیم هیچم تو آگاهی
که گاهی آشنا خواهی گهی بیگانه می خواهی
کجا جویم کرا جویم همی دانم همی گویم
که خود مجنون و لیلایی مرا افسانه میخواهی
تو هستی درد و درمانم تو هستی سرمایه ی جانم
مرا ای گنج پنهانم چرا ویرانه می خواهی
[/][/]
[="Arial"][="Black"][h=2]روضه خوانی ذاکر در سخت ترین شرایط بیماری[/h]
صحبت از نا مکن صحبت جان است اینجا
هرچه گویند به جز باده حرام است اینجا
حرمت جام نگه دار که صد چون جمشید
دست بر سینه کمر بسته غلام است اینجا
بر سرت گر هوس عالم قدس است بیا
که آنهمه بام مسافت دو سه بام است اینجا
تا می و میکده و ساغر و ساقی باقیست
حوری و کوثر و فردوس کدامست اینجا
[="Arial"][="Black"]
یاد از آن یار پر آوازه کن
.
.
.
عشق یعنی مستی و دیوانگی
از تمام عاقلان بیگانگی
عشق یعنی سر سپردن به جنون
دم به دم اناعلیه راجعون
عشق یعنی چشم و ابروی علی
سر نهادن روی زانوی علی
دانلود_پخش
[="Arial"][="Black"]مرتضی از نجف امد تو هم از خیمه بیا
morteza az najaf amad to ham az kheyme biya.mp3[/]
[="Arial"][="Black"]
تن دادم او را جان شدم جان دادمش جانان شدم
وانکه او نگنجد در جهان از دولت عشق آن شدم
.
.
.
.
زاهد به زهد آورد رو عابد عبادت کرد خو
شد آنچه رزق غیر من من آنچه باید آن شدم
.
.
گر وصل و خواهد دلبرم من بیخ هجران بر کنم
آنچه او فرمایدم حاشا که فرمان بشکنم
[="Arial"][="Black"]گرچه دانم که به وصلت نرسم
باز نگردم تا که تا در این راه بمیرم
که طلب کار تو باشم
[/]
[="Arial"][="Black"]گام و بر گام یار باید رفت....................تا سر انجام کار باید رفت
باید از سر گذشت چون میثم.............تا به بالای دار باید رفت
تا به دارالقرار خلوت یار.....................با دلی بی قرار باید رفت
راه به جایی نمیبرد هوشیار..............مست و دیوانه وار باید رفت
[/]
[="Arial"][="Black"]مسجد نشناسم من رسوای خراباتم
نه بنده ی تسبیحم نه شیخ مناجاتم
من عاشق میخوارم مهو رخ دلدارم
نه دعوی دیدارم نه اهل کراماتم
[/]
[="Arial"][="Black"] نوحه خوانی و لطمه زنی سید جواد در حیدریون زنجان
