سلام :Gol:، ممنون که ما رو به گذشته ها بردین :Mohabbat: من برخی از تصاویر رو دارم که یادآور خاطرات گذشته هست. شما یادتون نمی یاد که با چه صدای بلندی لوح (البته اون زمان نمی دونستیم اسمش لوح هست) سگ ، گربه رو می خوندیم . شما یادتون نمی یاد با مداد شمعی هایی که داشتیم چه نقاشی هایی که نمی کشیدیم وقتی پسر شجاع شروع می شد چه ذوقی می کردیم!× بفرمایید پفک نمکی
حاضرم دوباره همان راهها رو طی کنم و سر کلاس اول بشینم با اینکه از زمانی که به مدرسه رفتم تا سه سال پیش مدام سر کلاس درس بودم البته حالا هم به نوعی سر کلاس درسم اما یاد شیطنتهای سر کلاس بخیر اینجا دیگه باید شیطونی بقیه رو تحمل کنم :khandeh!:
سلام علیکم جناب لوتی دیگه داشت غیبتتون از حد میگذشت
امروز فردا بود شکایت نبودتون رو به جناب دکتر بکنیم تا شاید ایشون بتونن شما رو پیدا کنن
خوب پس موندگارید؟
شما از خاطرات دهه50 برامون بگید
ما اخر نفهمیدیم شما رفتید جبهه یا نه با با دستور دایی جان برگشتید
ممنون از لطف شما :chakeretim:
ولی نفهمیدم چرا شکایت منو به دکتر حامی ببری؟ اگر فکر کردی من دکی حامی هستم کور... نه ببخشید بی راهه رفتی . من حامی محرومان و مظلومان هستم ولی دکتر حامی نه ای کاش بودم ولی خوب نیستم . کجای دکی جون که چیا پشت سرت که نمیگن
اما خاطرات دهه شصت و اندی من
بازم میگم ممکنه بد آموزی داشته باشه اگر ریسک میکنید یا علی من آماده ام
ویرایش و حذف هم به هیچ وجه تو کار ما نیست :aatash:
چاکر بر و بچ اسک دین دات کام :looti:
دیدم یکی از همشیرها سادات خانم را میگم یاد بچگیاش اوفتاده و زده زیر گریه راسیتش من اصولا تاب و طاقت گریه خانما را ندارم و اساسا دوس ندارم گریه هیشکیو ببینم
حاضرم دوباره همان راهها رو طی کنم و سر کلاس اول بشینم با اینکه از زمانی که به مدرسه رفتم تا سه سال پیش مدام سر کلاس درس بودم البته حالا هم به نوعی سر کلاس درسم اما یاد شیطنتهای سر کلاس بخیر اینجا دیگه باید شیطونی بقیه رو تحمل کنم :khandeh!:
سلام ممنون این عکس ها رو گذاشتی ولی داغ دل مون رو تازه کردید رفتم تو خاطرات دبستان و کودکی و دلم خیلی گرفت ، دلتنگ اون دوران شدم
ممنون:geryeh:
یکی با این جناب لوتی صحبت کنه ، اینطوری بخواد پیش بره ، 110 واسش دردسر درست می کنه آ !
مگه نمی دونید ، دیگه الان جاهلی و کلاه گرد مد نیست ، الان دیگه همه موهاشونو اتو بخار میکنن و انگشت
.
.
.
خلاصه رفیق ما خوبی تو میخواستیم ، رفیق اونه که بهت بگه ، نه اونی که بگه میخواستم بهت بگم !
زت زیات !
چاکر داش حمید :chakeretim:
ببین با مرام منم این پسر نماها و دختر نما هایی که گفتی را دیدم :khoshgel:ولی من معتقدم تا قیامت قیومت و تا وقتی که اوس کریم لنگر هستیو میچرخونه مردی و مردانگی هست و به قول معروف پهلوانان هرگز نمیمیرند . :sibil:
الان هم درسته که جنگولک بازی :kaboy:و تیتیش مامانی :Graphic (23):زیاد شده و برخی بجای نگهداری از پدر و مادر سالمندشون ترجیح میدن سگ و گربه نگهدارن و یا لباس دخترونه بپوشن و زیر ابر وردارند و .......:Graphic (45)::Graphic (54):ولی در این سر زمین مردانگی هرگز رخت نمیبنده
بچه ها و جونای دهه شصت و پنجاه را ببین همین الان هم اگر تقی به توقی بخوره ایران میشه کربو بلا و همه سر حال میان و پا به رکاب آقا میشن :Graphic (41): تو خون ما عشق به اهل بیت و مولا علی هستش و محبت خدا و پیامبر و اهل بیت را مادر با شیر خودش قطره قطره به ما تزریق کرده و این هم هرگز از بین نمیره .
ما ممکنه جوگیر بشیم ولی با نسیم رحمتی به هوش میایم .
چاکر داش حمید :chakeretim:
ببین با مرام منم این پسر نماها و دختر نما هایی که گفتی را دیدم :khoshgel:ولی من معتقدم تا قیامت قیومت و تا وقتی که اوس کریم لنگر هستیو میچرخونه مردی و مردانگی هست و به قول معروف پهلوانان هرگز نمیمیرند . :sibil:
الان هم درسته که جنگولک بازی :kaboy:و تیتیش مامانی :Graphic (23):زیاد شده و برخی بجای نگهداری از پدر و مادر سالمندشون ترجیح میدن سگ و گربه نگهدارن و یا لباس دخترونه بپوشن و زیر ابر وردارند و .......:Graphic (45)::Graphic (54):ولی در این سر زمین مردانگی هرگز رخت نمیبنده
بچه ها و جونای دهه شصت و پنجاه را ببین همین الان هم اگر تقی به توقی بخوره ایران میشه کربو بلا و همه سر حال میان و پا به رکاب آقا میشن :Graphic (41): تو خون ما عشق به اهل بیت و مولا علی هستش و محبت خدا و پیامبر و اهل بیت را مادر با شیر خودش قطره قطره به ما تزریق کرده و این هم هرگز از بین نمیره .
ما ممکنه جوگیر بشیم ولی با نسیم رحمتی به هوش میایم .
ولی خداییش خوب اومدما
صابر سلامی گرم خدمت اعضای محترم این پاتوق برام جالبه که تمام کسانی که اینجا خودشون رو معرفی کردن آقایان محترم هستند و هیچ خانمی نیست.خب من میشم اولین قانون شکن این پاتوق ولی قصدم از عضویت در اینجا تنها اینه که شاید یه روزی کمکی از دستم بر بیاد. من طلبه سال دوم هستم.همین... با آرزوی موفقیت برای تمام اعضای محترم:Labkhand:
ممنون از لطف شما :chakeretim:
ولی نفهمیدم چرا شکایت منو به دکتر حامی ببری؟ اگر فکر کردی من دکی حامی هستم کور... نه ببخشید بی راهه رفتی . من حامی محرومان و مظلومان هستم ولی دکتر حامی نه ای کاش بودم ولی خوب نیستم . کجای دکی جون که چیا پشت سرت که نمیگن
سلام علیکم جناب لوتی
من گفتم شما دکتر حامی هستید؟:Gig:
واقعا کدوم کارمندی میتونه به رییسش همیچن جسارتی بکنه که من قصدشو داشته باشم؟:pir:
من گفتم شکایتتون رو به دکتر میبرم
خوب چون ایشون روانشناسند و میتونن مار رو از سوراخش بکشن بیرون چه برسه به شما:gholdor:
پس مشکل حل شد؟ ببینم نکنه قضیه چیز دیگه ایه خودتون رو اینجوری لو دادید؟:Gig:
اما خاطرات دهه شصت و اندی من
بازم میگم ممکنه بد آموزی داشته باشه اگر ریسک میکنید یا علی من آماده ام
ویرایش و حذف هم به هیچ وجه تو کار ما نیست :aatash:
چاکر بر و بچ اسک دین دات کام :looti:
شما خاطراتتون رو بنویسید من فقط مواردی که مخالف قوانین سایت باشه و با محیط مختلط مشکل داشته باشه یه ذره سرسوزن ویرایش میکنم
مثل همون خاطرات زیارت حرم حضرت رسول(صل الله علیه و آله)
شما بفرمایید
صابر سلامی گرم خدمت اعضای محترم این پاتوق برام جالبه که تمام کسانی که اینجا خودشون رو معرفی کردن آقایان محترم هستند و هیچ خانمی نیست.خب من میشم اولین قانون شکن این پاتوق ولی قصدم از عضویت در اینجا تنها اینه که شاید یه روزی کمکی از دستم بر بیاد. من طلبه سال دوم هستم.همین... با آرزوی موفقیت برای تمام اعضای محترم:labkhand:
سلام علیکم بسیار از حضورتون خوشحالیم
اینجا خوشبختانه علما از هر علمی مخصوصا حوزوی جمعه اند
درباره معرفی هم یک کم اشتباه کردید.اتفاقا خانمها هم خودشون رو زیاد معرفی کردند
صفحات رو اگر حوصله داشتید ورقی بزنید میبینید
خوشحال میشیم از حضور و علمتون در تاپیکها استفاده کنیم یا علی
[FONT="] شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم، به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولی سمت چپی ها نو بود
شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن
[FONT="] شما یادتون نمیاد، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم
شما یادتون نمیاد، با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه
شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم
شما یادتون نمیاد: دفتر پرورشی با اون نقاشی ها و تزئینات خز و خیل :دی
شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده، بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم
سلام علیکم جناب لوتی
من گفتم شما دکتر حامی هستید؟:Gig:
واقعا کدوم کارمندی میتونه به رییسش همیچن جسارتی بکنه که من قصدشو داشته باشم؟:pir:
من گفتم شکایتتون رو به دکتر میبرم
خوب چون ایشون روانشناسند و میتونن مار رو از سوراخش بکشن بیرون چه برسه به شما:gholdor:
پس مشکل حل شد؟ ببینم نکنه قضیه چیز دیگه ایه خودتون رو اینجوری لو دادید؟:Gig:
شما خاطراتتون رو بنویسید من فقط مواردی که مخالف قوانین سایت باشه و با محیط مختلط مشکل داشته باشه یه ذره سرسوزن ویرایش میکنم
مثل همون خاطرات زیارت حرم حضرت رسول(صل الله علیه و آله)
شما بفرمایید
لا اله الا الله :samt:
حالا چه گیری به ما دادی آبجی همین کارا میکنین که کاربرا را فراری میدین بعدشم به جاهای ناجور میرن لطفا سر به سر من نذار خواهش میکنم
حالا ما هر کی میخواد باشیم زیاد مهم نیست :khoshgel: به قول آقا سید محلمون انظر الی ماقال نه من قال :taeed:
معناشم درست و حسابی نمیدونم :aatash:
اتفاقا توصیه میکنم شما یه نسخه برید پیش جناب حامی مشاوره کنید و ازش هم بپرسید که لوتی تو جیباش قایم نشده !! :chakeretim:
با این وضع گیر بازار و سانسور مانسور نمیشه خاطره دوره شصت و اندی نوشت که :gun::Gig:
سلامی به وسعت دلهای آسمانی شما
نام کاربریم رو به افتخار شما آسمانیان اهل زمین، عرشیان گذاشتم به امید اینکه من رو هم در جمع دوستانه خودتون پذیرا باشید.
من طلبه هستم ولی در اصل بی مقدار تر از اون هستم که نام طلبه رو روی خودم بذارم.
امیدوارم لحظات خوب و پرباری رو با هم داشته باشیم:Labkhand:
« دير وقت بود ، خوشيد به كوه هاي مغرب نزديك مي شد.
گاو قهوه اي رنگ سرش را از آخور بلند كرد و صدا كرد « ما... ما ... ما » يعني من گرسنه ام حسنك كجايي؟
گوسفند سفيد پشمالو پوزه اي به زمين كشيد و چون علفي پيدا نكرد صدا كرد « بع ... بع... بع » يعني من گرسنه ام حسنك كجايي؟...
در همين وقت صداي سگ با وفاي خانه كه بيرون طويله نشسته بود، بلند شد « واق ... واق... واق » يعني حسنك دارد مي آيد » .1
حسنك پيدا آمد بي بند ، جبه اي داشت حبري رنگ با سياه مي زد ، خلق گونه ، و ردايي سخت پاكيزه و دستاري نشابوري .... در اين ميان احمد جامه دار بيامد سوار، و روي به حسنك كرد و پيغامي گفت كه خداوند سلطان مي گويد: « اين آرزوي توست كه خواسته بودي كه چون پادشاه شوي ما را بر دار كن ، ما بر تو رحمت خواستيم كرد، اما امير المومنين نبشته است كه تو قرمطي شده اي و به فرمان او بر دار مي كنند، حسنك البته هيچ پا سخ نداد» . 2
بز سياه سري جنباند و صدا كرد « مع ... مع ...مع » يعني من گرسنه ام حسنك كجايي؟
حسنك كجايي؟
حسنك كجا...
حسنك...
حسن...
حسن آقا !
آقاي حسن قريبي !!!
- جانم با مني؟
آره بابا كجايي ؟ بد جوري تو خودتي .:Ealam:
- ببخشيد!:Cheshmak:
1- كتاب فارسي دوم ابتدايي صفحه 19
2- تاريخ بيهقي فصل بردار كردن حسنك وزير
( راستی توی توضیحات بگم اون دوتا عروسک پست قبل هادی هدی خواهر برادرن اینطوری با هم عکس انداختند فکرای بد نکنین :Cheshmak: آهنگشون هم خواستین بگین براتون بذارم )
شما یادتونه حنا دختری در مزرعه را نگاه می کردیم به شوق این که ببینیم مادرش چه شکلیه ولی لحظه ای که مادرش را نشون داد صورتش را نشون نداد؟
یادتون ایکیو سان را نگاه می کردیم، بعد می نشستیم مثل اون فکر می کردیم؟
نمی دونم شما هم مثل من وقتی سارا کوچولو را می دید همش از مامانتون می پرسیدید مامان سارا با این که پیاده سفر می کنه، خیلی هم خسته می شه چرا همش این گربه هه را حمل می کنه؟
اون کانگوروهه را یادتونه؟ نچ نچ می کرد؟
یادتون توی داداش کایکو دختره بزرگ می شد اما اون پسر بچه ی نه؟
یادتونه لی لی بازی می کردیم می گفتیم: انگشتر فیروزه خدا کنه بسوزه؟
می گم شما یادتون همه ی کارتن هایی که نگاه می کردیم خارجی بود؟
شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن
[/COLOR]
البته ما زرنگ تر بودیم (البته اگه بد آموزی نباشه) یکی دو هفته اول سال را درس می خوندیم ناجور بعدش با معلم رفیق می شدیم و به عنوان یک دانش آموز نمونه (همونی که از مدرسه که میاد خونه تا مشق هاشو ننویسه لباس عوض نمیکنه) معرفی میشدیم و یه جورایی میشدیم دست راست معلم و دیگه تموم بود نه مشق می نوشتیم نه ازما سوال می پرسیدند (البته به جهت تجدید میثاق گاهی اوقات هم به صورت داوطلبانه برای پرسش پای تخته می رفتیم)+ دفتر معلم هم خیلی موقع ها پیش من بود (از سال سوم یعنی اولین بار سال سوم ابتدایی بود که دفتر معلم دست من بود و بعضی وقتها هم به معلم می دادمش :khandeh!:)
خلاصه دو هفته حمار study برای 8 استراحت و انتظار برای تابستان !
لا اله الا الله :samt:
حالا چه گیری به ما دادی آبجی همین کارا میکنین که کاربرا را فراری میدین بعدشم به جاهای ناجور میرن لطفا سر به سر من نذار خواهش میکنم
سلام
حالا من لااله الا الله
اخوی ما چکار به شما داریم.مگه من چیزی گفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعدشم شمام مثل یکی هی نگو کاربرا رو فراری دادین
کسی از این سایت فرار نمیکنه اگر هم رفته مشکلاتش به هرچی ربط داشته غیر از گیر دادن همکارا .باور ندارید بیایید خصوصی درباره اش صحبت کنیم:khandeh!:
اتفاقا توصیه میکنم شما یه نسخه برید پیش جناب حامی مشاوره کنید و ازش هم بپرسید که لوتی تو جیباش قایم نشده !! :chakeretim:
خیلی ممنون من هر روز در خدمت جناب دکترم:Graphic (37):
تابحال شم دور و بر دکتر مشاهده نشدید
یه چیزی
شانس آوریدم جناب دکتر راهشون این دورو و بر تشریف نمیارن وگرنه من و شما :aatash:
بعدشم اینقدر این آیکون :Graphic (33):رو برای جناب دکتر بکار نبرید
بابا به قول مدیر سایت ،یه دکتر حامی و یه سایت
خوب دیگه بسه
امروز فرداست ستاره هام همه بی رنگ بشن:Graphic (32):
سلامی به وسعت دلهای آسمانی شما
نام کاربریم رو به افتخار شما آسمانیان اهل زمین، عرشیان گذاشتم به امید اینکه من رو هم در جمع دوستانه خودتون پذیرا باشید.
من طلبه هستم ولی در اصل بی مقدار تر از اون هستم که نام طلبه رو روی خودم بذارم.
امیدوارم لحظات خوب و پرباری رو با هم داشته باشیم:Labkhand:
سلام بر کاربر محترم عرشیان:Gol:
ننوشتید که خانمید یا آقا ما فعلا مجبوریم بگیم کاربر محترم طلبه بودن هم برای خودش برنامه ها داره
اگر تازه طلبه اید که آخی
باری است بر دوش که خدا میدونه میشه به سرمنزل مقصود رساند یا نه
اگر هم کهنه کارید که انشالله پیروز بوده باشید ببخشید جسارتا حس میکنم آی دیتون یه حرف کم داره
فکر کنم باید اینجوری باشه
arshiyan
اگر خواستید عوضش کنید به Masoomi بگید
سلام علیکم
ماشالله جناب بینا خیلی قدیمی ترند از ما
جناب بینا خواهشا این آهنگ هادی هدی رو بذارید برامون
تنها داستان عروسکی دوره بچگی که من هنوز نتونستم دوباره ببینمش
ممنون میشم
سلام
خانم هستم و طلبه سال دوم که ان شاءالله با دعای شما دوستان و راهنمایی هاتون بتونم از پس این وظیفه بربیام.
ممنون از تذکرتون بابت نام کاربریم:Kaf:
آبروم رفتتتتتتتتتتتت:Cheshmak:
سلام علیکم جمیعا
یعنی من از همه شما بزرگترم ؟
عمرا
من 38 سالمه خب
حالا هرکی میگه از من سنش کمتره دستاش بالا تا مچتونو بگیرم:Cheshmak:
اینم کارتون هادی هدی و مدرسه موشها
اون برنامه ی که قصه می گفتند و آدم ها نقش حیوانات را بازی می کردند هم خیلی قشنگ بود، واقعاً از برنامه های مشابه الان خیلی قشنگ تر و جذاب تر بود؛ من که اگر نشونش بده نگاهش می کنم
سلام علیکم جمیعا
یعنی من از همه شما بزرگترم ؟
عمرا
من 38 سالمه خب
حالا هرکی میگه از من سنش کمتره دستاش بالا تا مچتونو بگیرم:Cheshmak:
اینم کارتون هادی هدی و مدرسه موشها
البته امیدوارم از روی سرور پاکش نکنن
واااااای که این آهنگ ها چه خاطراتی رو زنده کردند:Ghamgin:
واقعا بچه گی برامون آخر بهشت بود:Ghamgin:
:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:
تک تک این عکس ها (به جز هفتمی) برام یک عاااالم هست عالم...
با همه شون زندگی کردم:Ghamgin:...
وااااااااای سه سالم بود ولی قهرمان زیردریایی و همواپیمای آتاری بودم
وای اون میکی موس رو که دیگه نگوووووو
ای خدا چه زود پیر شدم
اون برنامه ی که قصه می گفتند و آدم ها نقش حیوانات را بازی می کردند هم خیلی قشنگ بود، واقعاً از برنامه های مشابه الان خیلی قشنگ تر و جذاب تر بود؛ من که اگر نشونش بده نگاهش می کنم
يكي بود يكي نبود
زير گنبد كبود
روبه روي بچه ها
قصه گو نشسته بود
قصه گو قصه ميگفت
از كتاب قصه ها
قصه هاي(--؟--) قصه هاي آشنا
قصه باغ بزرگ
قصه گل قشنگ
قصه شير وپلنگ
قصه موش زرنگ
اقاي حكايتي
اسم قصه گوي ماست
زير گنبد كبود
شهر خوب قصه هاست
زير كنبد كبود
شهر خوب قصه هاست
لي لي لي لي لي
لي لي لي حوضك
علي كوچولو
اين مرد كوچك
علي كوچولو
توقصه ها نيس
مثل منو توست
اون دور دورا نيست
نه قهرمانه
نه خيلي ترسو
نه خيلي پرحرف
نه خيلي كمرو
خونشو در داره در خونشون كلون داره
حياط داره ايون داره
اتاقش تاقچه داره
حياطش باغچه داره
باغچه اي داره گل گلي
كنار حوضش گل گلي
لاي لاي لاي
***
لي لي لي حوضك
لي لي لي لي لي
ااين مادرشه
مادر علي
مامان خوبش
چه مهربونه
علي كوچولو
اينو مي دونه
اينم باباشه
چه خالي جاش
رفته به جبهه
خدا به همراش
علي كوچولو
چه خوب و نازه
واسمون داره
حرفاااااااااااااااي تااااااااااااااززززززززه!
هر وقت برنامه ی کودک شروع می شد منم مثل اون آقا پسره دست هام را پشتم می بردم و راه می رفتم و نهایتاً هم مثل اون می پریدم توی هوا، اما من مثل اون تو هوا نمی موندم!
همش هم به مامانم می گفت چرا اون می مونه تو هوا ولی من می یام پایین؟!
سلام
نامردا
فقط تونستید اشک منو در بیارید
سادات عزیز با اون شعر آقای حکایتی جناب بینا با تیتراژ برنامه کودک و سرکار ساجدی با کاری که من هم میکردم و خنده های پدرم وقتی من سعی میکردم توی هوا بمونم:geryeh::geryeh:
سلام بر همه دوستان
من هر چند گاهی میام تا به دوستان و کاربران گل و خوبی که تازه تشریف آوردند خوش آمد بگویم
الان هم به همه دوستان جدید که تازه به سایت خودشان آمده اند خوش آمد می گویم . :Gol:
تازه وقتی به تاپیک پاتوق اومدم فکر کردم وارد سایت صدا و سیما شدم !!!
ماشا الله دوستان همه یاد بچگیاشون افتادن و اصلا به فکر این نیستند که ممکنه چند روز دیگه صدا و سیما بیاد ادعای مالکیت سایت را بکنه و مسئولان مرکز ملی هم ببینند همچی بی جا هم نمیگن و سایت را تقدیم کنند !!
سلام بر همه دوستان
من هر چند گاهی میام تا به دوستان و کاربران گل و خوبی که تازه تشریف آوردند خوش آمد بگویم
الان هم به همه دوستان جدید که تازه به سایت خودشان آمده اند خوش آمد می گویم . :gol:
تازه وقتی به تاپیک پاتوق اومدم فکر کردم وارد سایت صدا و سیما شدم !!!
ماشا الله دوستان همه یاد بچگیاشون افتادن و اصلا به فکر این نیستند که ممکنه چند روز دیگه صدا و سیما بیاد ادعای مالکیت سایت را بکنه و مسئولان مرکز ملی هم ببینند همچی بی جا هم نمیگن و سایت را تقدیم کنند !!
ولی خاطرات بچگی یه قسمت خیلی شیرین هم داشت که دقیقاً مربوط به این تالار می شه؛ بگم؟ یه کم طولانیه می ترسم بگم کسی نخونه، اگر می خونید بنویسم
سلام بر همه دوستان
من هر چند گاهی میام تا به دوستان و کاربران گل و خوبی که تازه تشریف آوردند خوش آمد بگویم
الان هم به همه دوستان جدید که تازه به سایت خودشان آمده اند خوش آمد می گویم . :Gol:
تازه وقتی به تاپیک پاتوق اومدم فکر کردم وارد سایت صدا و سیما شدم !!!
ماشا الله دوستان همه یاد بچگیاشون افتادن و اصلا به فکر این نیستند که ممکنه چند روز دیگه صدا و سیما بیاد ادعای مالکیت سایت را بکنه و مسئولان مرکز ملی هم ببینند همچی بی جا هم نمیگن و سایت را تقدیم کنند !!
سلام علیکم ببخشید تقصیر من بود:makhfi: عیده دیگه ببخشید:tavallod:
سلام
خیلی بی انصافین دوستان،دلم بی اندازه گرفته.....آخه شما همتون از بچگی هاتون کلی خاطره دارین ولی من...ندارم:Ghamgin::geryeh:
کارتون هادی هدی،کارتون باربا ها،کارتون حنا،.......وای خدای من من هیچکدوم اینا ها رو ندیدم
نمی دونم توی بچگی هام چیکار میکردم؟؟؟؟:soal:
کسی هست با من همدردی کنه آخه دلم خیلی شکسته:geryeh:
کاربر مهمان خوش آمدید
سلام :Gol:، ممنون که ما رو به گذشته ها بردین :Mohabbat:
من برخی از تصاویر رو دارم که یادآور خاطرات گذشته هست.
شما یادتون نمی یاد که با چه صدای بلندی لوح (البته اون زمان نمی دونستیم اسمش لوح هست) سگ ، گربه رو می خوندیم .
شما یادتون نمی یاد با مداد شمعی هایی که داشتیم چه نقاشی هایی که نمی کشیدیم
وقتی پسر شجاع شروع می شد چه ذوقی می کردیم!×
بفرمایید پفک نمکی
سلام یادش بخیر
حاضرم دوباره همان راهها رو طی کنم و سر کلاس اول بشینم با اینکه از زمانی که به مدرسه رفتم تا سه سال پیش مدام سر کلاس درس بودم البته حالا هم به نوعی سر کلاس درسم اما یاد شیطنتهای سر کلاس بخیر اینجا دیگه باید شیطونی بقیه رو تحمل کنم :khandeh!:
ممنون از لطف شما :chakeretim:
نه ای کاش بودم ولی خوب نیستم . کجای دکی جون که چیا پشت سرت که نمیگن 
ولی نفهمیدم چرا شکایت منو به دکتر حامی ببری؟ اگر فکر کردی من دکی حامی هستم کور... نه ببخشید بی راهه رفتی . من حامی محرومان و مظلومان هستم ولی دکتر حامی
اما خاطرات دهه شصت و اندی من
بازم میگم ممکنه بد آموزی داشته باشه اگر ریسک میکنید یا علی من آماده ام
ویرایش و حذف هم به هیچ وجه تو کار ما نیست :aatash:
چاکر بر و بچ اسک دین دات کام :looti:
سلام. یادش بخیر
یه سوال!!!
کی می دونه اسم پدر پسر شجاع چی بود؟:khandeh!:
سلام لوتي.
خيلي بامرامي:Gol:
سلام ممنون این عکس ها رو گذاشتی ولی داغ دل مون رو تازه کردید رفتم تو خاطرات دبستان و کودکی و دلم خیلی گرفت ، دلتنگ اون دوران شدم
ممنون:geryeh:
سلام
من بگم؟!
اسمش پدر پسر شجاع بود.
ولی این نبود اخیرا که داشتم این کارتون رو نگاه می کردم اسمشو گفتن ولی یادم نیست :Gig:
پدر ژپتو نبود؟ :Nishkhand:
با سلام
یکی با این جناب لوتی صحبت کنه ، اینطوری بخواد پیش بره ، 110 واسش دردسر درست می کنه آ !
مگه نمی دونید ، دیگه الان جاهلی و کلاه گرد مد نیست ، الان دیگه همه موهاشونو اتو بخار میکنن و انگشت
کوچیکشون و میکنن تو پریز واسه اینکه بعد اتو سیخ شه ، از طرفی میرن تو کار زیر ابرو و . . . صورت هم
که خدا خیر بده از بالا و پایین و یمین و شمال گریدر میندازن ،به غیر از یه گوشه کنار که دیگه الان گذاشتنش
به دلایل مجهول الحالی شده یه فرهنگ ، خلاصه لوتی جون با این اوصاف که شما داری ، بد جور تابلو میشی ،
از من میشنوی دیگه دوران لوتی گری و لوتی بازی رفت لالا ، الان دیگه باید " دیس دادا دیس دیس " و "عزیزم" و
" عروسک خوشکلم یه وقت سرما نخوری و ( البته فکر بد نکنید به سگش اینطوری میگه ، البته سگی که
تقریباً نصف یه گربه رو به موته !! )
و . . .خلاصه باید این مدلی باشی از این آهنگای اُسکیجن ، یا همون oxygen بذاری و گردنت و نرمش بدی !
یه دونه از این عینک های سیاه گنده ام بذاری که کل صورتت و میگیره ، تازه باید الان بعنوان یه پسر غیرتمند
یه عروسک ( ...بی!!!!! ) هم داشته باشی ، نکنه از بقیه عقب بمونی !
در ضمن اگه پول داری یه سری به دکتر دماغ بزن و پیست اسکی درست کن ، حتماً تأکید کن ، نوکش م بدن
بالا که تا اون فیها خالدونش باید دیده شه ، میدونی دیگه الان مد اینه !
خلاصه رفیق ما خوبی تو میخواستیم ، رفیق اونه که بهت بگه ، نه اونی که بگه میخواستم بهت بگم !
زت زیات !
سلام خواهر
مخلص شوما :chakeretim:
چاکر داش حمید :chakeretim:
ببین با مرام منم این پسر نماها و دختر نما هایی که گفتی را دیدم :khoshgel:ولی من معتقدم تا قیامت قیومت و تا وقتی که اوس کریم لنگر هستیو میچرخونه مردی و مردانگی هست و به قول معروف پهلوانان هرگز نمیمیرند . :sibil:
الان هم درسته که جنگولک بازی :kaboy:و تیتیش مامانی :Graphic (23):زیاد شده و برخی بجای نگهداری از پدر و مادر سالمندشون ترجیح میدن سگ و گربه نگهدارن و یا لباس دخترونه بپوشن و زیر ابر وردارند و .......:Graphic (45)::Graphic (54):ولی در این سر زمین مردانگی هرگز رخت نمیبنده
بچه ها و جونای دهه شصت و پنجاه را ببین همین الان هم اگر تقی به توقی بخوره ایران میشه کربو بلا و همه سر حال میان و پا به رکاب آقا میشن :Graphic (41): تو خون ما عشق به اهل بیت و مولا علی هستش و محبت خدا و پیامبر و اهل بیت را مادر با شیر خودش قطره قطره به ما تزریق کرده و این هم هرگز از بین نمیره .
ما ممکنه جوگیر بشیم ولی با نسیم رحمتی به هوش میایم .
ولی خداییش خوب اومدما :taeed:
چاکر برو بچ اسک دین دات کام :pirooz::looti:
صابر
سلامی گرم خدمت اعضای محترم این پاتوق
برام جالبه که تمام کسانی که اینجا خودشون رو معرفی کردن آقایان محترم هستند و هیچ خانمی نیست.خب من میشم اولین قانون شکن این پاتوق ولی قصدم از عضویت در اینجا تنها اینه که شاید یه روزی کمکی از دستم بر بیاد.
من طلبه سال دوم هستم.همین...
با آرزوی موفقیت برای تمام اعضای محترم:Labkhand:
سلام علیکم
جناب لوتی
من گفتم شما دکتر حامی هستید؟:Gig:
واقعا کدوم کارمندی میتونه به رییسش همیچن جسارتی بکنه که من قصدشو داشته باشم؟:pir:
من گفتم شکایتتون رو به دکتر میبرم
خوب چون ایشون روانشناسند و میتونن مار رو از سوراخش بکشن بیرون چه برسه به شما:gholdor:
پس مشکل حل شد؟
ببینم نکنه قضیه چیز دیگه ایه خودتون رو اینجوری لو دادید؟:Gig:
شما خاطراتتون رو بنویسید من فقط مواردی که مخالف قوانین سایت باشه و با محیط مختلط مشکل داشته باشه یه ذره سرسوزن ویرایش میکنم
مثل همون خاطرات زیارت حرم حضرت رسول(صل الله علیه و آله)
شما بفرمایید
سلام علیکم
بسیار از حضورتون خوشحالیم
اینجا خوشبختانه علما از هر علمی مخصوصا حوزوی جمعه اند
درباره معرفی هم یک کم اشتباه کردید.اتفاقا خانمها هم خودشون رو زیاد معرفی کردند
صفحات رو اگر حوصله داشتید ورقی بزنید میبینید
خوشحال میشیم از حضور و علمتون در تاپیکها استفاده کنیم
یا علی
[FONT="]
شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم، به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولی سمت چپی ها نو بود
شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن
[FONT="]
شما یادتون نمیاد، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم
شما یادتون نمیاد، با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه
شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم
شما یادتون نمیاد: دفتر پرورشی با اون نقاشی ها و تزئینات خز و خیل :دی
شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده، بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم
[QUOTE=maryam;53360
لا اله الا الله :samt:
مشاوره کنید و ازش هم بپرسید که لوتی تو جیباش قایم نشده !! :chakeretim:
حالا چه گیری به ما دادی آبجی همین کارا میکنین که کاربرا را فراری میدین بعدشم به جاهای ناجور میرن لطفا سر به سر من نذار خواهش میکنم
حالا ما هر کی میخواد باشیم زیاد مهم نیست :khoshgel: به قول آقا سید محلمون انظر الی ماقال نه من قال :taeed:
معناشم درست و حسابی نمیدونم :aatash:
اتفاقا توصیه میکنم شما یه نسخه برید پیش جناب حامی
با این وضع گیر بازار و سانسور مانسور نمیشه خاطره دوره شصت و اندی نوشت که :gun::Gig:
چاکر بر و بچ اسک دین دات کام :looti:
سلامی به وسعت دلهای آسمانی شما
نام کاربریم رو به افتخار شما آسمانیان اهل زمین، عرشیان گذاشتم به امید اینکه من رو هم در جمع دوستانه خودتون پذیرا باشید.
من طلبه هستم ولی در اصل بی مقدار تر از اون هستم که نام طلبه رو روی خودم بذارم.
امیدوارم لحظات خوب و پرباری رو با هم داشته باشیم:Labkhand:
خب سلام برو بچز
مخلصیم دربست :Cheshmak: ( لوتی ببین با ما چهکردی رفتیم دهه 60 به قبل )
بلوچ گرامی خوش آمدی دوستان جدید خوش آمدید
حالا میبرمتون یک تور دهه 60 تا 70 یه حالی کنین برگردین ( البته در ادامه تور دوستان گلم )
یاحق
حسنک کجايی؟
« دير وقت بود ، خوشيد به كوه هاي مغرب نزديك مي شد.
گاو قهوه اي رنگ سرش را از آخور بلند كرد و صدا كرد « ما... ما ... ما » يعني من گرسنه ام حسنك كجايي؟
گوسفند سفيد پشمالو پوزه اي به زمين كشيد و چون علفي پيدا نكرد صدا كرد « بع ... بع... بع » يعني من گرسنه ام حسنك كجايي؟...
در همين وقت صداي سگ با وفاي خانه كه بيرون طويله نشسته بود، بلند شد « واق ... واق... واق » يعني حسنك دارد مي آيد » .1
حسنك پيدا آمد بي بند ، جبه اي داشت حبري رنگ با سياه مي زد ، خلق گونه ، و ردايي سخت پاكيزه و دستاري نشابوري .... در اين ميان احمد جامه دار بيامد سوار، و روي به حسنك كرد و پيغامي گفت كه خداوند سلطان مي گويد: « اين آرزوي توست كه خواسته بودي كه چون پادشاه شوي ما را بر دار كن ، ما بر تو رحمت خواستيم كرد، اما امير المومنين نبشته است كه تو قرمطي شده اي و به فرمان او بر دار مي كنند، حسنك البته هيچ پا سخ نداد» . 2
بز سياه سري جنباند و صدا كرد « مع ... مع ...مع » يعني من گرسنه ام حسنك كجايي؟
حسنك كجايي؟
حسنك كجا...
حسنك...
حسن...
حسن آقا !
آقاي حسن قريبي !!!
- جانم با مني؟
آره بابا كجايي ؟ بد جوري تو خودتي .:Ealam:
- ببخشيد!:Cheshmak:
1- كتاب فارسي دوم ابتدايي صفحه 19
2- تاريخ بيهقي فصل بردار كردن حسنك وزير
( راستی توی توضیحات بگم اون دوتا عروسک پست قبل هادی هدی خواهر برادرن اینطوری با هم عکس انداختند فکرای بد نکنین :Cheshmak: آهنگشون هم خواستین بگین براتون بذارم )
نمی دونم چرا از دست این روباهه حرص میخوردم از احمقیت کلاغ نه :Gig:
بخور نوش جونت چوب معلم گله هر کی خورده خله
شما یادتونه حنا دختری در مزرعه را نگاه می کردیم به شوق این که ببینیم مادرش چه شکلیه ولی لحظه ای که مادرش را نشون داد صورتش را نشون نداد؟
یادتون ایکیو سان را نگاه می کردیم، بعد می نشستیم مثل اون فکر می کردیم؟
نمی دونم شما هم مثل من وقتی سارا کوچولو را می دید همش از مامانتون می پرسیدید مامان سارا با این که پیاده سفر می کنه، خیلی هم خسته می شه چرا همش این گربه هه را حمل می کنه؟
اون کانگوروهه را یادتونه؟ نچ نچ می کرد؟
یادتون توی داداش کایکو دختره بزرگ می شد اما اون پسر بچه ی نه؟
یادتونه لی لی بازی می کردیم می گفتیم: انگشتر فیروزه خدا کنه بسوزه؟
می گم شما یادتون همه ی کارتن هایی که نگاه می کردیم خارجی بود؟
(کارتون رامکال کلیپ )
کلیپ کارتون مهاجران
سلطان و شبان
بارباپاپا دانلود کلیپ
هاچ زنبور عسل که مادر مرده بود
بچه های مدرسه والت
روزی روزگاری 700 کیلوبایت
( پسورد داره : www.3eke.ir
البته ما زرنگ تر بودیم (البته اگه بد آموزی نباشه) یکی دو هفته اول سال را درس می خوندیم ناجور بعدش با معلم رفیق می شدیم و به عنوان یک دانش آموز نمونه (همونی که از مدرسه که میاد خونه تا مشق هاشو ننویسه لباس عوض نمیکنه) معرفی میشدیم و یه جورایی میشدیم دست راست معلم و دیگه تموم بود نه مشق می نوشتیم نه ازما سوال می پرسیدند (البته به جهت تجدید میثاق گاهی اوقات هم به صورت داوطلبانه برای پرسش پای تخته می رفتیم)+ دفتر معلم هم خیلی موقع ها پیش من بود (از سال سوم یعنی اولین بار سال سوم ابتدایی بود که دفتر معلم دست من بود و بعضی وقتها هم به معلم می دادمش :khandeh!:)
خلاصه دو هفته حمار study برای 8 استراحت و انتظار برای تابستان !
سلام
حالا من لااله الا الله
اخوی ما چکار به شما داریم.مگه من چیزی گفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعدشم شمام مثل یکی هی نگو کاربرا رو فراری دادین
کسی از این سایت فرار نمیکنه اگر هم رفته مشکلاتش به هرچی ربط داشته غیر از گیر دادن همکارا .باور ندارید بیایید خصوصی درباره اش صحبت کنیم:khandeh!:
خیلی ممنون من هر روز در خدمت جناب دکترم:Graphic (37):
تابحال شم دور و بر دکتر مشاهده نشدید
یه چیزی
شانس آوریدم جناب دکتر راهشون این دورو و بر تشریف نمیارن وگرنه من و شما :aatash:
بعدشم اینقدر این آیکون :Graphic (33):رو برای جناب دکتر بکار نبرید
بابا به قول مدیر سایت ،یه دکتر حامی و یه سایت
خوب دیگه بسه
امروز فرداست ستاره هام همه بی رنگ بشن:Graphic (32):
سلام بر کاربر محترم عرشیان:Gol:
ننوشتید که خانمید یا آقا ما فعلا مجبوریم بگیم کاربر محترم
طلبه بودن هم برای خودش برنامه ها داره
اگر تازه طلبه اید که آخی
باری است بر دوش که خدا میدونه میشه به سرمنزل مقصود رساند یا نه
اگر هم کهنه کارید که انشالله پیروز بوده باشید
ببخشید جسارتا حس میکنم آی دیتون یه حرف کم داره
فکر کنم باید اینجوری باشه
arshiyan
اگر خواستید عوضش کنید به Masoomi بگید
سلام علیکم
ماشالله جناب بینا خیلی قدیمی ترند از ما
جناب بینا خواهشا این آهنگ هادی هدی رو بذارید برامون
تنها داستان عروسکی دوره بچگی که من هنوز نتونستم دوباره ببینمش
ممنون میشم
سلام
خانم هستم و طلبه سال دوم که ان شاءالله با دعای شما دوستان و راهنمایی هاتون بتونم از پس این وظیفه بربیام.
ممنون از تذکرتون بابت نام کاربریم:Kaf:
آبروم رفتتتتتتتتتتتت:Cheshmak:
سلام علیکم جمیعا
یعنی من از همه شما بزرگترم ؟
عمرا
من 38 سالمه خب
حالا هرکی میگه از من سنش کمتره دستاش بالا تا مچتونو بگیرم:Cheshmak:
اینم کارتون هادی هدی و مدرسه موشها
البته امیدوارم از روی سرور پاکش نکنن
اون برنامه ی که قصه می گفتند و آدم ها نقش حیوانات را بازی می کردند هم خیلی قشنگ بود، واقعاً از برنامه های مشابه الان خیلی قشنگ تر و جذاب تر بود؛ من که اگر نشونش بده نگاهش می کنم
سلام
کسای که آتاری بازی می کردن شاید یاد شون باشه.
واااااای که این آهنگ ها چه خاطراتی رو زنده کردند:Ghamgin:
واقعا بچه گی برامون آخر بهشت بود:Ghamgin:
و این کتابها
:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:
تک تک این عکس ها (به جز هفتمی) برام یک عاااالم هست عالم...
با همه شون زندگی کردم:Ghamgin:...
وااااااااای سه سالم بود ولی قهرمان زیردریایی و همواپیمای آتاری بودم
وای اون میکی موس رو که دیگه نگوووووو
ای خدا چه زود پیر شدم
يكي بود يكي نبود
زير گنبد كبود
روبه روي بچه ها
قصه گو نشسته بود
قصه گو قصه ميگفت
از كتاب قصه ها
قصه هاي(--؟--) قصه هاي آشنا
قصه باغ بزرگ
قصه گل قشنگ
قصه شير وپلنگ
قصه موش زرنگ
اقاي حكايتي
اسم قصه گوي ماست
زير گنبد كبود
شهر خوب قصه هاست
زير كنبد كبود
شهر خوب قصه هاست
ستاره آی ستاره
پولك ابر پاره
خاموشي يا مي تابي
بيداري يا كه خوبي
به من بگو
وقتي كه خوب نبودي
بابامو تو نديدي؟
ديدمش از اينجا رفت
اون بالا با لا ها رفت
از اون طرف از او جا
رفته به خونه ماه
ماه قشنگ و زيبا
كه رفتي پشت ابرا
نقره نشون كهكشون
چراغ زرد اسمون
به من بگو
وقتي كه نور پاشيدي
بابامو تو نديدي
لي لي لي لي لي
لي لي لي حوضك
علي كوچولو
اين مرد كوچك
علي كوچولو
توقصه ها نيس
مثل منو توست
اون دور دورا نيست
نه قهرمانه
نه خيلي ترسو
نه خيلي پرحرف
نه خيلي كمرو
خونشو در داره در خونشون كلون داره
حياط داره ايون داره
اتاقش تاقچه داره
حياطش باغچه داره
باغچه اي داره گل گلي
كنار حوضش گل گلي
لاي لاي لاي
***
لي لي لي حوضك
لي لي لي لي لي
ااين مادرشه
مادر علي
مامان خوبش
چه مهربونه
علي كوچولو
اينو مي دونه
اينم باباشه
چه خالي جاش
رفته به جبهه
خدا به همراش
علي كوچولو
چه خوب و نازه
واسمون داره
حرفاااااااااااااااي تااااااااااااااززززززززه!
دست تون درد نکنه، دقیقاً منظورم همین بود
سالهای دور از خانه با حضور اوشین بدبخت و ریوزو تاناکورا موسیقی تیتراژش رو آپلود کردم
اینم تیتراژ برنامه کودک با عکسها و انیمیشنهائی که میذاشتند - آنوقتها بازیگران سینما وتلویزیون وضعیت خوبی نداشتند
یاد یه خاطره ی خنده دار افتادم
هر وقت برنامه ی کودک شروع می شد منم مثل اون آقا پسره دست هام را پشتم می بردم و راه می رفتم و نهایتاً هم مثل اون می پریدم توی هوا، اما من مثل اون تو هوا نمی موندم!
همش هم به مامانم می گفت چرا اون می مونه تو هوا ولی من می یام پایین؟!
سلام
نامردا
فقط تونستید اشک منو در بیارید
سادات عزیز با اون شعر آقای حکایتی جناب بینا با تیتراژ برنامه کودک و سرکار ساجدی با کاری که من هم میکردم و خنده های پدرم وقتی من سعی میکردم توی هوا بمونم:geryeh::geryeh:
من کارتون باربا ها رو خیلی دوست داشتم همیشه منتظر بودم تغییر شکل بدن :
سلام بر همه دوستان
من هر چند گاهی میام تا به دوستان و کاربران گل و خوبی که تازه تشریف آوردند خوش آمد بگویم
الان هم به همه دوستان جدید که تازه به سایت خودشان آمده اند خوش آمد می گویم . :Gol:
تازه وقتی به تاپیک پاتوق اومدم فکر کردم وارد سایت صدا و سیما شدم !!!
ماشا الله دوستان همه یاد بچگیاشون افتادن و اصلا به فکر این نیستند که ممکنه چند روز دیگه صدا و سیما بیاد ادعای مالکیت سایت را بکنه و مسئولان مرکز ملی هم ببینند همچی بی جا هم نمیگن و سایت را تقدیم کنند !!
ولی خاطرات بچگی یه قسمت خیلی شیرین هم داشت که دقیقاً مربوط به این تالار می شه؛ بگم؟ یه کم طولانیه می ترسم بگم کسی نخونه، اگر می خونید بنویسم
سلام سلام سلام
منم اومدم امروز عضو شدم
من خیلی زیاد نمیتونم سر بزنم چون مشغول نوشتن پایان نامه هستم
دعا کنید زود تمومش کنم.
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم
ببخشید تقصیر من بود:makhfi:
عیده دیگه ببخشید:tavallod:
[FONT=arial]سلام
این بارباها یکی از دوست داشتنی ترین کارتونها بود من هم دوست داشتم یکی از این باربا ها را داشته باشم
:Moshtagh:
سلام
خیلی بی انصافین دوستان،دلم بی اندازه گرفته.....آخه شما همتون از بچگی هاتون کلی خاطره دارین ولی من...ندارم:Ghamgin::geryeh:
کارتون هادی هدی،کارتون باربا ها،کارتون حنا،.......وای خدای من من هیچکدوم اینا ها رو ندیدم
نمی دونم توی بچگی هام چیکار میکردم؟؟؟؟:soal:
کسی هست با من همدردی کنه آخه دلم خیلی شکسته:geryeh: