یه داستانی رو از یه سخنرانی شنیدم که نقل به مضمون می کنم: "یکی از علمایی که مرحوم شده بود رو یکی در خواب میبینه که چهرشون خیلی شاداب نیست وقتی که ازشون علت این امر سوال میشه به این صورت پاسخ میدن که من در راه دین خدا همه کار کردم ولی برای آن مورد ملامت و تمسخر قرار نگرفته ام که اگر اینگونه بود وضع بسیار بهتری داشتم. "
می دونم خیلی سخته مخصوصا تو تهران و شهرهای بزرگ اجرتون با خودش انشااله.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عزیرانی که چادر خاکی فاطمه الزهرا را نگذاشتید بر زمین بماند . و مانند خانم فاطمه که گوهر تابناک وجود خویش را در صدف چادر خاکی اش پیچیده بود شما هم گوهر گرانبهای وحود خودرا بسان ایشان در صدف چادر به ازث مانده از بانو ی پهلو شکسته می پیچید و پشت سر او قدم می نهید . پیوستن عزیزانی که تازه به جمع رهروان یاس کبود پیوسته اند را تبریک می گویم . باشد که بانوی دو عالم شفیعمان شود .
یا علی
سلامتی اون دخترا وقتی تو خیابون تیکه میشنوفن!! لام تا کام حرف نمیزنن!تا طرف سنگ رو یخ شه..
سلامتی اون دخترا که وقتی دو تا لات میبینن عوض لبخند چادرشونو محکمتر میگیرن…
سلامتی دخترایی که چادرشون خاکی و گلی و خیس میشه ولی از سرشون باز نمیشه………
سلامتی دخترایی که سرشون بره چادرشون نمیره…….
سلامتی دخترایی که آروم قدم برمیدارن و سنگین که مبادا دل نامحرمی بلرزه……..
سلامتی دخترایی که زیباییشونو عرضه نمیکنن به هر کس و ناکسی…….
سلامتی دخترایی که از هر کس و ناکسی دل نمیبرن………
سلامتی دخترایی که بهشون میگن امل ولی….. سرشار فهم ودانایی ان و بازم سکوت میکنن تا مبادا ترک بردارد چینی نازک عفت شون……..
وسلامتی دخترایی که میراث زهرا(سلام الله) رو خوب حفظ کردن
[FONT=verdana]آن روزهایی که نه من بودم و نه تو...آن روزهایی که امروز تمام شدنش را جشن میگیریم ، دشمن تمام حواسش را جمع کرده بود به جنگ..جنگ تن به تن...تمام ثروتش رافکرومغزش را گذاشته بود که خاک ما را بگیرد..تفنگ میخرید..موشک میساخت.. بمب طراحی میکرد و هزار نقشه و ترفند دیگر به کار میبست که فقط یک وجب از خاکمان را بگیرد..فقط یک بشکه از نفتمان را... فقط....آن روز ها دشمن غافل از مردان سرزمین من بود.. همان هایی که تن به خاک میدادند اما خاک وغیرت ووطن نمیدادند..و دشمن حقیرانه شکست خورد!!!!!
[FONT=verdana]و اما امروز...بانوی سرزمینم بگوش باش.. امروز نقل مجالسشان تویی و چادرت وحیایت...تمام توانشان را گذاشته اند که حیاو "مشکی ِ آرامت" را بردارند از سرت وعفتی که بایددرمقابله بانامحرمان داشته باشی نابودکنند...آخر میدانی که بی حجابی وبی عفتی تو چشم وفکرودل جوان کشورت را ناپاک میکنداوراتشویق به گناه ودنبال آن بودن میکندچشم ناپاک نگاه ناپاک داردو نگاه ناپاک گناه روی گناه روی گناه آخر آخرش میدانی چه میشود؟؟؟؟جوان کشورت بافکرودلی خراب وغیرتی سوخته خیلی راحت روی تمام باور هایش اعتقادهایش پا میگذاردوازکشورووطن وناموسش دفاع نمیکندوتو وسیله ای میشوی برای رسیدن دشمن به مرادش و این یعنی گل به خودی ...این روزها دشمن بازحمتی بسیارکمترازقبل تفنگ نمیخردفیلم میسازد..موشک نمیسازدبرنامه ماهواره ای میسازد..بمب طراحی نمیکند بازی رایانه ای طراحی میکند..فقط به این امید که تو را از آن خود کندو در جبهه آن ها باشی و خودت ندانی...
ولی دشمن غافل از زنان پاکـــ سرزمین من است همان هایی که چادرشان خاکی میشود ولی به خاک نمیافتد...حالا نوبت توست..فقط چنان بزن بر دهانشان که انتقام خون جوانانمان را بگیری..کش ِچادرت را محکم تر کن و رویت را سفت تر بگیربانولبخند پیروزمندانه ات ستودنیست..جنگ بر روی چآدر آغازش کـــــربلآ بود .. دشمن می خوآهد چآدر از سر ِ زَنان حُسینی بردارد .. اولین هسته ی مقآومت تشکیل می شود به فرمآندهی ِ زینب سَلامُ الله عَلَیها ...پی نوشت:گـاهـی کـه چـادرم خـاکـی میشـود …از طعنــه هــاونگاه های سنگین برخی مــردم شـهــر یاد چفیـه هـایی می افتـم …که برای چادری ماندنم …خــونـی شدند …!گفت سرخی خون ام را به سیاهی چادرت امانت داده ام …و چه خوب امانت دارانی هستند محجبه های این دیار …چه موهبتی در ازای این حجاب دریافت خواهید کرد از باری تعالی، نمی دانم اما هر چه هست، همین که ارثیه ی مــــــــــادر اکنون در دست شماست،« خودش بزرگترین موهبت که نه! بالاترین نعمــــــت استـــــــــ ...
[FONT=verdana]داشتم سجــاده آماده می کــردم برای نمـاز، همیـن که چـادر مشـکی ام را از سر برداشتـم تا چـادر نمــاز بر سر کنـم گفـت :این همه خودت را بقچـه پیــچ می کنی کـه چی؟بر گشتـم به سمـت صدا ، خانم جوانی را دیـدم که در گــوشه ی نـمازخــانه نشسـته بود.پرسیدم : با منی؟گفت : بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید تـوی افــکار عهـد عتیق! …اذیـت نمی شوی با این پــارچه ی دراز دور و بـرت؟خسته نمی شوی از رنگ همیـشه سیــاهش؟تا آمدم حرف بزنم گفــت : نگاه کن ببیــن چـقدر زشت می شـوی ، چرا مثــل عــزادارها سیـاه می پوشی؟و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.خندیدم و گفتم : چقدر دلــت ﭘُر بود! هنوز اگــر حرف دیگری مانده بگو.خنده ام را که دید گفت : نه! حرف زدن با شمــاها فایده ندارد.گفتم : شایـد حق با تو باشد پرسیــدم ازدواج کردی؟ گفت:بله گفتم ؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل.یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی توست!!با تعجب به چهره ام نگاه کرد.پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟گفت : فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.گفتم خوب ؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید.تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif] وقتی[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif] [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چــــــ♥ــــــادر سر ميڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ـــنـــــی حـــــــرصش ميگيرد...تو را که آنطور مــــــی بيند تحــــــقير [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ميشود!به غــــــرورش برمي خورَد كه تو تعیین میکنی ، حــــد و مـــــرزها را.... [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آنقدر مـــــغرور است كه دلش مي خواهد هرچـــــ ه دل خـــــودش خـــواستـــــــ انجام شود...به دل تو [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هم كاری ندارد!اصــلا برايتــــــ ارزشـــــی قائــــل نيستــــــــ ...باوجودتمام ادعاهای دروغین روشن فکری [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اش!!!!!!!!! [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif] [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]موجودارزشمنـــــــــد«زن» برایش فقط یک معنـــی دارد...برایشـ قابل قبول نیستی گاهـی تاحـدّی که [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بآروش های مختـلف به روهم میـاورد!وقتــــــی چــــــ♥ـــــادر به سر ميڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ـــنـــــی ،
وقتی همه ی آن زيبايـــــی ها و هديـــ ه های الهــــی را از چشمـــــان پرطَمـــــعش مخفـــــی [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ميڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ـــنـــــی ،يعنـــی تو تعيين ميكنــــی كه ای بيگانــــ ه!چـــــطور باید به من نگاه كنــــی و چــــــــطور [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بايد درباره ی مـــن حرفـــــــ بزنــــــــی و حتّــــــی چـــــــطور درباره ام فڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ر ڪنـــــی ...چـون مـن بـرای خـودم ارزش بسـیآرقائـلم...ارزشـی خیلی[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بیشترازنـگآهـهای ڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ثیف تو!!!!!!! [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اينجآ من خودم ارزش وحدودم راتعیین میکنم نه تو!!!!!! [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]منم [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ه تعيين ميكنم همـــ ه ی رابطــــ ه ها را...حـــــدّ و مــــــــرزها را... [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تو هيــــــچ ڪاره ای...تو فقـــــــط בشـــــــمن آن چـــــــيزی هستـــــــــی كه خــــــــ♥ـــــــدابرایم مقــرّرکرده
همیشه مدرسه هایی که می رفتم چادر سر کردن اجباری بود ومنم به خاطر این که لج بازی کنم هیچ وقت چادر سرم نمیکردم غیر از مدرسه که اجبار بود واقعا از چادر بدم میومد هرسال هم که میگذشت حجابم بدتر از سال های دیگه میشد الان دیگه از اون
سال ها گذشته هر چند چادری نیستم ولی خیلی سعی کردم چادری شم ولی هر وقت چادر سرم میکردم دوستام بهم میگفتن تو چادری نشی سنگین تره راست هم میگفتن اصلا نمیتونستم خودمو نگه دارم:Ghamgin:
الان که این مطالب خوندم جوگیر شدم حسابی:Khandidan!:هرچند که دیگه مدرسه ای نیس که منو اجبار کنه:Cheshmak: ولی خیلی دوست دارم چادری واقعی بشم واقعا چادر رو باور کنم چادر دوست داشته باشم نه این که وقتی برم بیرون ببینم خیلی ها
چادری نیستن چادرم رو بردارم نه این که برای یه جاهای خاص دیگه چادر سرم نکنم
چقدر این اخر کار شعار دادم:khandeh!: ولی یه مدت که چادری بودم همه اینا در وصف حالم صادق بود
:Kaf::Kaf:چادر به انسان اعتماد به نفس میده. چون از نگاه خیلی ها درامان هست
چادر مصونیت است.افتخار میکنم چادری هستم
به افتخار تمام خانمهای محجبه:Kaf::Kaf::Kaf:
من خانواده ام چادری نیستن ! اما خب حجاب رو هم در حد عرف رعایت می کنن ! اما من خودمم تیپم خیلی ساده نیست ! اما من هیچوقت چادری ها رو مسخره نکردم و دوس داشتم مادر و خواهر خودمم چادری باشن ! که متاسفانه چادر نمی زنن
ولی خب خیلی دوس دارم با دختری که ازدواج می کنم و همسرم باشه چادری باشه ! چادر برای من آرامشه
خیلی دلا میسوزه وقتی ک ی مانتویی ک ب قول امروزیا روشنفکر هست و ما چادریا امل روزگار ب تو و تمام چادریا انگ بزنه ک معلوم نیست شما چادریا زیر چادرتون چیکار میکنین .چادرا کشیدین روی سرتون ک ظاهرتون خوب باش یا بلند میشین میرین مسجد ک برای خودتون خواستگار جور کنین یا اینک کی گفته حتمن چادر حجابه؟آر ما املا البته فقط از نظر شما چادر سرمون میکنیم ولی ن برای کثافت کاری برای پاک موندن.آر مسجدم میریم ولی خدا رو شکر ما چادریا اونقد خواستگار داریم ک ب خاطر خواستگار جور کردن بخوایم هر وعده توی مسجد باشیم در ضمن اگر چادر برای ما حجاب نیست حتمن مانتوی شبیه ب تی شرت وشالی ک شبیه ی تیک پارچه نخی کهنه هست حجابه ن؟اگ راست میگی با همون مانتوت حجابتا در شرعی رعایت کن. حجابم را دوست دارم برای خودم و خودش...
یه روز ک رفتم خاکسپاری شهدا داشتیم وداع میکردیم یه تابلو دیدم. گرفت منو. نوشته بود : خواهرم سرخی خونم را ب سیاهی چادرت دادم مواظب اش باش ... همین یه جمله واسم بسسسسسسسسه
چادر پوششی است که به گفته بزرگ ترین دانشمندان جهان درهمه جا ی دنیا سپری است در برابر هوس بازان وبرای حفظ انسان اگر من فقط به آمار طلاق اشاره کنمنزدیک به ۸۵درصد ازطلاق هادرایران مربوط به افراد بی چادر است
دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره حجاب
=====================
حجاب زن، تكریم زن است
نگاهی به دیدگاه رهبر معظم انقلاب در مورد حجاب
سخنان رهبر انقلاب كه در جایگاه ولیفقیه، معارف غنی اسلامی را برای مخاطبان به زبانی ساده و كارآمد و بر طبق مصادیق عینی و مشخص ارائه میكند، كاربردیترین منبع برای فهم دیدگاه روشن اسلام در موضوعات و چالشهای روز است.1
یكی از این موضوعات عینی و ملموس كه شاید هیچكس نتواند به اندازه رهبر انقلاب در ارتباط با آن رهنمودهای شفاف و روشن ارائه كند، مسئله مهم و حساس و دقیق «حجاب» است و جالب اینكه حجم اهتمام و گفتار ایشان در این موضوع برخلاف توقع و انتظار بسیار قابل توجه است.2
وقتی حجاب یكی از اساسیترین عناصر جامعه اسلامی و رمز صلاح و سداد زن مسلمان - به عنوان ركن خانواده- تلقی میشود و دشمن هم به همین سبب بیش و پیش از هر چیز آن را هدف قرار داده، برای محافظت از آن و گسترش آن چه باید كرد؟
مجموعه سخنان رهبر انقلاب در این زمینه را شاید بتوان در چند محور اساسی و مشخص خلاصه كرد كه بعضی به زیرساختهای نظری و مفهومی حجاب و برخی به كاركردهای اجتماعی و فرهنگی حجاب نظر دارند و در نهایت تصویر روشنی از نوع نگاه انقلاب اسلامی ایران به مسئله حجاب ترسیم میكنند.
یكی از مهمترین این مبادی و اصول توجه به مسئله حجاب به عنوان بخشی از یك مفهوم كلان و جامع فرهنگی و اجتماعی، نه به عنوان یك مسئله مستقل و انتزاعی و مجرّد است. ایشان مسئله حجاب در فرهنگ غرب را پرداخته و حاصل تفكر اروپایی - با همان ریشه و اساس رومی- میدانند كه امروز از طریق سیاستهای فرهنگی غربی و غالبا در خلال قالبهایی چون فیلمهای سینمایی حاكمیت و نفوذ پیدا میكند و با موضوعات اساسی و مهمی چون جایگاه و ارزش انسان و تعریف خانواده كاملاً مرتبط است.
غرب و نقشه انسانی عالم
ایشان از این زاویه ضمن استفاده از تعبیر دقیق و گویای «نقشه انسانی عالم» با نگاهی حكیمانه و رویكردی تمدنی به تحولات اجتماعی بشری مینگرند و مسئله زن را قبل از بحث حجاب به عنوان اساس و مبنای چالشهای بعدی چون حجاب مطرح می كنند: «وقتی مابه نقشه انسانی عالم و جوامع بشری نگاه می كنیم - هم جوامع اسلامی مثل كشور خودمان و سایر كشورهای اسلامی، هم جوامع غیر اسلامی و از جمله جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته- میبینیم كه در همه این جوامع متأسفانه مسألهای به نام مسأله زن همچنان وجود دارد.»
و سپس از همین نقطه بحث اساسی و محوری خانواده را كه زنان ركن اصلی آن بهشمار میآیند،با اشاره به برخی آمار و اطلاعات جدید در خصوص مشكلات مربوط به خانواده در سطح جهان، به بحران جدی دنیای معاصر در همه نقاط جهان بهویژه كشورهای غربی و صنعتی اشاره دارند و ریشه آن را خطای راهبردی در تعریف نقش زن و روابط او ارزیابی میكنند: «مسأله خانواده كه امروز یك مشكل اساسی در دنیاست از كجا ناشی میشود؟ ...اگر این یك قلم مسأله خانواده را شما در دنیا بررسی كنید و این بحرانی را كه در مسأله خانواده وجود دارد درست مورد توجه و كاوش قرار بدهید میبینید كه این ناشی از آن است كه مسائل مربوط به ارتباطات دو جنس و همزیستی دو جنس و روابط دو جنس حل نشده یا به تعبیر دیگری، نگرش نگرش غلطی است.»
ایشان با تأكید بر جایگاه زن در تفكر اسلامی از اهتمام شگفت رسول گرامی اسلام صلىاللهعلیهوآله به این مسأله یاد میكنند و بوسیدن دست فاطمه زهرا سلاماللهعلیها توسط آن حضرت را چیزی بسیار بالاتر از یك رابطه عاطفی و شخصی و نشانه جایگاه والای زن در اندیشه اسلامی می دانند و با این تعبیر كه «اسلام به خانواده اهمیت میدهد» به جایگاه زن در خانواده و سپس تركیب محیط اجتماعی میپردازند: «مسأله زن واقعاً مسأله مهمی است... نقش زن در خانواده، در اجتماع، ارزش و اهمیت زن و اموری از این قبیل، چیزهایی است كه ما حقیقتا به آنها كم پرداختهایم و از این كم پرداختن خسارت هم میبینیم.»
آنگاه از این خاستگاه با قاطعیت و صراحت كامل از تشریع حجاب و دیدگاه اسلام در این زمینه دفاع میكنند و بلكه از این بالاتر، میكوشند تا موضع جمهوری اسلامی در جنگ فرهنگی و نرمستیز فكری موجود را از یك موضع انفعالی برای پاسخگویی به یك موضع جدی و فعّال و پرسشگر تبدیل كنند: «در مسأله زن ما از دنیا طلبكاریم، ما مدعی دنیاییم... این ما نیستیم كه باید از موضع خودمان دفاع كنیم، این فرهنگ منحط غرب است كه باید از خودش دفاع كند.»
زن در فرهنگ و دنیای غربی به ابتذال كشانده شده، تحقیر شده و به او اهانت شده است... زن برای اینكه شخصیت خودش را نشان بدهد، بایستی برای مردان چشمنواز باشد. این شد شخصیت برای یك زن؟
ایشان با این رویكرد تعریفی انسانی و همهفهم و معقول از زن در دیدگاه اسلام به دست میدهند و بر این اساس به تحلیل استراتژی روانی و تبلیغی كلان غرب در حوزه فرهنگ میپردازند و به موضوعی اشاره میكنند كه شاید بدون تبیین صحیح آن هرگز نتوان به نتیجه قابل ملاحظهای در مورد بحث حجاب رسید: «زن، آن بخش زیبای آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعی با اندكی در پرده بودن همراه است، این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانی است. این پرده را دریدن و آنچه را كه باید با نظم و قانون پیگیری شود - آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد- بیقانون و بینظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است كه در درجه اول به زن و در درجه بعد به همه بشریت - زن و مرد انجام گرفته، این كار را سیاستهای غربی كردهاند.
آن طور جنس زن را - یعنی همان بخش زیبا و لطیف و مستور و در پرده وجود بشر را - برای شغل، برای تبلیغات، برای كار به میدان كشاندن، از لبخند او، از زیباییهای او، از جسم او، از چهره او برای ترویج فلان جنس بیارزش و پست، برای به دست آوردن پول استفاده كردن، این چیزها را هم دنبال خودش دارد، طبیعی است.»
ایشان با این رویكرد به روح تشریع حجاب در احكام اسلامی یعنی تكریم و تجلیل زن اشاره میكنند و با تعبیر دقیق و مختصر
واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منم جوابشو نمیفهمم
الان دور بر خودم میبینم دختر بچه های کوچوله وقتی یه عروسی میشه حتما باید برن ارایشگاه و موهاشون رو درست کنن
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شاید از ماماناشون الگو میگیرن وقتی مامان میره ارایشگاه و خوشگل میشه اون بجه هم دوست داره.
بیچاره این دختر های خوشگل و ناز و کوچولو که دارن تربیت میشن
خدایا دلم میگیره.................................................
یک نظر عکس شهیدان را ببین در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن خواهر من این لباس تنگ چیست پوشش چسبان رنگارنگ چیست پوشش زهرا و زینب بهترین بر تو ای محبوبه خواهر آفرین پیش نامحرم تو طنازی مکن با اصول شرع لجبازی مکن یادت آید از پیام کربلا گاه گاهی شرمت آید از خدا در جوارش خویش را مهمان نما با خدا باش و بده دل را صفا یاد کن از آتش روز معاد طره گیسو را مده بر دست باد زلف را از روسری بیرون مریز با حجاب خویش از پستی گریز در امور خویش سرگردان مشو نو عروس چشم نا محرم مشو خواهر من قلب مهدی خسته است از گناه ماست کو رو بسته است
دختربی حجابی بودم..کلااعتقادی به حجاب نداشتم..به محرم ونامحرم.به حجاب ...برام بی اهمیت بود... سفت وسختم پای خواستم بودم.
اصلاعلاقه ای به چادرنداشتم.حس میکردم بی کلاس وبی پرستیژمیشم. کل تفریحاتمون تومهمونی و دورهمی و خریدواینجورچیزاخلاصه میشد.. کاری نداشتم آرایشم مناسبه یانه مشهد زیادقسمتم میشد میرفتم حرم..یه چادر الکی سرمیکردم وزیارت وبعد تومرکز خریدامیچرخیدم یادم میرفت اصل قضیه چیه نزدیک روزپدربود روزولادت حضرت علی قرارشدخانوادگی بریم ترکیه کلی برنامه ریزی کردیم که همه شهراش رو بریم یه هفته مونده بودبه سفر نمیدونم چرا..ولی یهو به دلم افتاد پیش خودم گفتم اگه بهت بگن جای ترکیه بروکربلا میری؟ کلی واسه سفرم برنامه ریزی کرده بودم خریدوتفریحو.. تودلم گفتم اگه بگن بروکربلامیرم! آخه یه دوست امام حسینی پیدا کرده بودم که ازکربلازیادمیگفت بهم یهوتلفن خونمون زنگ خورد داداشم گفت سانازیه کاروان داره میره کربلایه هفته دیگه گفتن جای خالی داره؛میری؟ هنگ بودم پشت تلفن بخدا گریم گرفت گفتم حتما..معلومه که میرم به مامان وباباوخواهرم گفتم من ترکیه نمیام میخوام برم کربلا!
نمیدونستم چجورجاییه،کلی لباس وکفش ووسایل خوب بردم. میگفتم یه روزاینومیپوشم یه روزاونو وقتی رفتم خسته خرابات میرفتم حرم. کدوم مد؟کدوم تیپ؟ . روزولادت امام علی نجف ولادت جواد الائمه کاظمین نیمه رجب کربلا پنجشنبه شب کربلا خدایامن کجابودم...باویلچرمادربزرگم همه جارفتیم.سفرسختی بود..روزی۵،۶بار میرفتم حرم امام حسین. روزی۳،۴ساعت بیشترنمیخوابیدم همش بی دلیل گریه گریه… اصن نمیدونم چه حالی بود... من فقط گریه میکردم یه حاج آقایی توکاروانمون بود بهش گفتم حاج آقامن دختربی حجابی بودم..سازمیزدم...الان ازهمه چی افتادم... گفت :من حاضرم قسم جلاله بخورم تونظرکرده امام حسینی… آقااینوکه گفت من گریه گریه... گفتم ازآقام امام حسین حجاب میخوام زیرقبه امام حسین نماز خوندم...اول واسه اون دوستی که منوکنجکاو وکربلایی کرد.. دوم واسه اینکه بهم اراده بده باحجاب شم. هی درگیربودم انتخاب سختی بود واقعاحجاب برام سخت بود اماروزآخردیگه تصمیم گرفتم برگردم ایران چادرموزمین نذارم گفتم یاامام حسین به عشق توچادری شدم...حس میکنم خودت بادستای خودت چادرسرم کردی
ازنجف چادرخریدم وایران که اومدم اون چادروسرکردم الان دیگه توبه کردم.هروزسرنمازم ازامام حسینم میخوام منوتواین راه ثابت قدم نگه داره
کربلابودم ازحرم حضرت عباس اومدم بیرون که برم حرم امام حسین یه جوونی بهم برگه داد گفت۵شنبه مهمون حضرت عباسین کلی گریه کردم ازخوشحالی رفتم حرم امام حسین تا۳شب اونجا بودم روبروی ضریح آقانشسته بودم کیفم کنارم بود بلندشدم برم...رسیدم جلوی دردیدم کیفم نیست کیفمودزدیدن پولش مهم نبود میدونی چی عذابم داد؟ اینکه اون برگه توکیفم بود ازحرم تاهتل گریه میکردم.ضجه میزدم همه بهم نگاه میکردن مامانم گفت پولت رفت فدای سرت.گریه نداره؛ گفتم مامان اون برگه شام توکیف بود تا۵صبح گریه کردم وگفتم یاامام حسین میدونم بی لیاقت بودم که اون برگه روازم گرفتین ساعت۵صبح پاشدم رفتم رستوران هتل صبحانه بخوریم که بریم۲روزنجف وبرگردیم یهودیدم یه خانم اومدگفت کیفت رودر حرم امام حسین آویزون بوده بیااین کیفت کیفوبازکزدم هیچی توکیفم نبود،جزاون برگه… نابودشدم وقتی این صحنه رودیدم بعدکه برگشتم خواب دیدم همه اونایی که توکاروان کربلابودن اومدن دیدنم مامانم گفت ساناز بروپایین عموهم اومده گفتم مامان عموکیه گفت عمودیگه برادرامام حسین رفتم پایین دیدم یه جوون به پام بلندشدو منوبوسید… من شیعه امام حسینم...بخدا حاضرم براشون جون بدم هرثانیه
[h=2]ترس
میترسم از دخترایی که شرم و حیا ندارن ..اینایی که هر روز با یکی می پــرن ..[/h] [h=2]اینایی که بخاطر یه پسر، هزارتا دروغ به پدر مادرشون میگن[/h] [h=2]اینایی که از احساسات بویی نبردن[/h] [h=2]اینایی که ظرافت زنونه ندارن[/h] [h=2]اینایی که بـــد دهنن[/h] [h=2]اینایی که شیطنتو با هرزگی اشتباه گرفتن[/h] [h=2]اینایی که به جای شیطنتای دخترونه، کارشون شده تیغ زدن[/h] [h=2]و دنیاشون شده مدل ماشین و پول و شارژ[/h] [h=2]میترسم ..[/h] [h=2]میترسم از دخترایی که دیگه دختر نیستن...[/h] [h=2] بانو .. قدر خودتو بدون .. خیلی بیشتر ازینا می ارزی ... [/h]
با سلام مستند جالب درباره علت ترویج بی حجابی
لینک سایت(133مگ)
لینک سایت(32 مگ)
حتما دانلود کنید
کلیپ ماهواره و جنگ نرم
دانلود کلیپ ماهواره و جنگ نرم

لینک سایت
یه داستانی رو از یه سخنرانی شنیدم که نقل به مضمون می کنم: "یکی از علمایی که مرحوم شده بود رو یکی در خواب میبینه که چهرشون خیلی شاداب نیست وقتی که ازشون علت این امر سوال میشه به این صورت پاسخ میدن که من در راه دین خدا همه کار کردم ولی برای آن مورد ملامت و تمسخر قرار نگرفته ام که اگر اینگونه بود وضع بسیار بهتری داشتم. "
می دونم خیلی سخته مخصوصا تو تهران و شهرهای بزرگ اجرتون با خودش انشااله.
[FONT=arial black]سلام من تازه به جمع چادریا اضافه شدم چندساله میخواستم چادری بشم ولی نمیشد دعاکنین بتونم قداست چادرونگه دارم
موفق باشید
یاعلی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عزیرانی که چادر خاکی فاطمه الزهرا را نگذاشتید بر زمین بماند . و مانند خانم فاطمه که گوهر تابناک وجود خویش را در صدف چادر خاکی اش پیچیده بود شما هم گوهر گرانبهای وحود خودرا بسان ایشان در صدف چادر به ازث مانده از بانو ی پهلو شکسته می پیچید و پشت سر او قدم می نهید . پیوستن عزیزانی که تازه به جمع رهروان یاس کبود پیوسته اند را تبریک می گویم . باشد که بانوی دو عالم شفیعمان شود .
یا علی
سلامتی اون دخترا وقتی تو خیابون تیکه میشنوفن!! لام تا کام حرف نمیزنن!تا طرف سنگ رو یخ شه..
سلامتی اون دخترا که وقتی دو تا لات میبینن عوض لبخند چادرشونو محکمتر میگیرن…
سلامتی دخترایی که چادرشون خاکی و گلی و خیس میشه ولی از سرشون باز نمیشه………
سلامتی دخترایی که سرشون بره چادرشون نمیره…….
سلامتی دخترایی که آروم قدم برمیدارن و سنگین که مبادا دل نامحرمی بلرزه……..
سلامتی دخترایی که زیباییشونو عرضه نمیکنن به هر کس و ناکسی…….
سلامتی دخترایی که از هر کس و ناکسی دل نمیبرن………
سلامتی دخترایی که بهشون میگن امل ولی…..
سرشار فهم ودانایی ان و بازم سکوت میکنن تا مبادا ترک بردارد چینی نازک عفت شون……..
وسلامتی دخترایی که میراث زهرا(سلام الله) رو خوب حفظ کردن
[FONT=verdana]آن روزهایی که نه من بودم و نه تو...آن روزهایی که امروز تمام شدنش را جشن میگیریم ، دشمن تمام حواسش را جمع کرده بود به جنگ..جنگ تن به تن...تمام ثروتش رافکرومغزش را گذاشته بود که خاک ما را بگیرد..تفنگ میخرید..موشک میساخت.. بمب طراحی میکرد و هزار نقشه و ترفند دیگر به کار میبست که فقط یک وجب از خاکمان را بگیرد..فقط یک بشکه از نفتمان را... فقط....آن روز ها دشمن غافل از مردان سرزمین من بود.. همان هایی که تن به خاک میدادند اما خاک وغیرت ووطن نمیدادند..و دشمن حقیرانه شکست خورد!!!!!
[FONT=verdana]و اما امروز...بانوی سرزمینم بگوش باش.. امروز نقل مجالسشان تویی و چادرت وحیایت...تمام توانشان را گذاشته اند که حیاو "مشکی ِ آرامت" را بردارند از سرت وعفتی که بایددرمقابله بانامحرمان داشته باشی نابودکنند...آخر میدانی که بی حجابی وبی عفتی تو چشم وفکرودل جوان کشورت را ناپاک میکنداوراتشویق به گناه ودنبال آن بودن میکندچشم ناپاک نگاه ناپاک داردو نگاه ناپاک گناه روی گناه روی گناه آخر آخرش میدانی چه میشود؟؟؟؟جوان کشورت بافکرودلی خراب وغیرتی سوخته خیلی راحت روی تمام باور هایش اعتقادهایش پا میگذاردوازکشورووطن وناموسش دفاع نمیکندوتو وسیله ای میشوی برای رسیدن دشمن به مرادش و این یعنی گل به خودی ...این روزها دشمن بازحمتی بسیارکمترازقبل تفنگ نمیخردفیلم میسازد..موشک نمیسازدبرنامه ماهواره ای میسازد..بمب طراحی نمیکند بازی رایانه ای طراحی میکند..فقط به این امید که تو را از آن خود کندو در جبهه آن ها باشی و خودت ندانی...
ولی دشمن غافل از زنان پاکـــ سرزمین من است همان هایی که چادرشان خاکی میشود ولی به خاک نمیافتد...حالا نوبت توست..فقط چنان بزن بر دهانشان که انتقام خون جوانانمان را بگیری..کش ِچادرت را محکم تر کن و رویت را سفت تر بگیربانولبخند پیروزمندانه ات ستودنیست..جنگ بر روی چآدر آغازش کـــــربلآ بود .. دشمن می خوآهد چآدر از سر ِ زَنان حُسینی بردارد .. اولین هسته ی مقآومت تشکیل می شود به فرمآندهی ِ زینب سَلامُ الله عَلَیها ...پی نوشت:گـاهـی کـه چـادرم خـاکـی میشـود …از طعنــه هــاونگاه های سنگین برخی مــردم شـهــر یاد چفیـه هـایی می افتـم …که برای چادری ماندنم …خــونـی شدند …!گفت سرخی خون ام را به سیاهی چادرت امانت داده ام …و چه خوب امانت دارانی هستند محجبه های این دیار …چه موهبتی در ازای این حجاب دریافت خواهید کرد از باری تعالی، نمی دانم اما هر چه هست، همین که ارثیه ی مــــــــــادر اکنون در دست شماست،« خودش بزرگترین موهبت که نه! بالاترین نعمــــــت استـــــــــ ...
موفق باشید
[FONT=verdana]داشتم سجــاده آماده می کــردم برای نمـاز، همیـن که چـادر مشـکی ام را از سر برداشتـم تا چـادر نمــاز بر سر کنـم گفـت :این همه خودت را بقچـه پیــچ می کنی کـه چی؟بر گشتـم به سمـت صدا ، خانم جوانی را دیـدم که در گــوشه ی نـمازخــانه نشسـته بود.پرسیدم : با منی؟گفت : بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید تـوی افــکار عهـد عتیق! …اذیـت نمی شوی با این پــارچه ی دراز دور و بـرت؟خسته نمی شوی از رنگ همیـشه سیــاهش؟تا آمدم حرف بزنم گفــت : نگاه کن ببیــن چـقدر زشت می شـوی ، چرا مثــل عــزادارها سیـاه می پوشی؟و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.خندیدم و گفتم : چقدر دلــت ﭘُر بود! هنوز اگــر حرف دیگری مانده بگو.خنده ام را که دید گفت : نه! حرف زدن با شمــاها فایده ندارد.گفتم : شایـد حق با تو باشد پرسیــدم ازدواج کردی؟ گفت:بله گفتم ؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل.یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی توست!!با تعجب به چهره ام نگاه کرد.پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟گفت : فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.گفتم خوب ؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید.تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif] وقتی[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif] [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
چــــــ♥ــــــادر
سر ميڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ـــنـــــی حـــــــرصش ميگيرد...تو را که آنطور مــــــی بيند تحــــــقير 
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ميشود!به غــــــرورش برمي خورَد كه تو تعیین میکنی ، حــــد و مـــــرزها را....
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آنقدر مـــــغرور است كه دلش مي خواهد هرچـــــ ه دل خـــــودش خـــواستـــــــ انجام شود...به دل تو
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هم كاری ندارد!اصــلا برايتــــــ ارزشـــــی قائــــل نيستــــــــ ...باوجودتمام ادعاهای دروغین روشن فکری
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اش!!!!!!!!!
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]موجودارزشمنـــــــــد«زن» برایش فقط یک معنـــی دارد...برایشـ قابل قبول نیستی گاهـی تاحـدّی که
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بآروش های مختـلف به روهم میـاورد!وقتــــــی چــــــ♥ـــــادر به سر ميڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ـــنـــــی ،
وقتی همه ی آن زيبايـــــی ها و هديـــ ه های الهــــی را از چشمـــــان پرطَمـــــعش مخفـــــی
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ميڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ـــنـــــی ،يعنـــی تو تعيين ميكنــــی كه ای بيگانــــ ه!چـــــطور باید به من نگاه كنــــی و چــــــــطور
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بايد درباره ی مـــن حرفـــــــ بزنــــــــی و حتّــــــی چـــــــطور درباره ام فڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ر ڪنـــــی ...چـون مـن بـرای
خـودم ارزش بسـیآرقائـلم...ارزشـی خیلی[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بیشترازنـگآهـهای ڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ثیف تو!!!!!!!
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اينجآ من خودم ارزش وحدودم راتعیین میکنم نه تو!!!!!!
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]منم [FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ڪ[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ه تعيين ميكنم همـــ ه ی رابطــــ ه ها را...حـــــدّ و مــــــــرزها را...
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تو هيــــــچ ڪاره ای...تو فقـــــــط בشـــــــمن آن چـــــــيزی هستـــــــــی كه خــــــــ♥ـــــــدابرایم مقــرّرکرده
בوسـت دارد...[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]به غــــــــــرورتــــــــ بَربُخورَداصــــــلا خوشت نیاید چــــ ه بــــهتر (خلایق هرچه لایق)
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]لذّت چشیدטּ یکــ نگاه سرشارازرضایت ومحبتّ خدای عزیزم و امام غائبم(عج)رابه صـבنگاه وבوست
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]בاشتن[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]10000تآی امثال توی پست نمیفـــــــروشم
آمین:Doaa:
همیشه مدرسه هایی که می رفتم چادر سر کردن اجباری بود ومنم به خاطر این که لج بازی کنم هیچ وقت چادر سرم نمیکردم غیر از مدرسه که اجبار بود واقعا از چادر بدم میومد هرسال هم که میگذشت حجابم بدتر از سال های دیگه میشد الان دیگه از اون
سال ها گذشته هر چند چادری نیستم ولی خیلی سعی کردم چادری شم ولی هر وقت چادر سرم میکردم دوستام بهم میگفتن تو چادری نشی سنگین تره راست هم میگفتن اصلا نمیتونستم خودمو نگه دارم:Ghamgin:
الان که این مطالب خوندم جوگیر شدم حسابی:Khandidan!:هرچند که دیگه مدرسه ای نیس که منو اجبار کنه:Cheshmak: ولی خیلی دوست دارم چادری واقعی بشم واقعا چادر رو باور کنم چادر دوست داشته باشم نه این که وقتی برم بیرون ببینم خیلی ها
چادری نیستن چادرم رو بردارم نه این که برای یه جاهای خاص دیگه چادر سرم نکنم
چقدر این اخر کار شعار دادم:khandeh!: ولی یه مدت که چادری بودم همه اینا در وصف حالم صادق بود
:Kaf::Kaf:چادر به انسان اعتماد به نفس میده. چون از نگاه خیلی ها درامان هست
چادر مصونیت است.افتخار میکنم چادری هستم
به افتخار تمام خانمهای محجبه:Kaf::Kaf::Kaf:
من خانواده ام چادری نیستن ! اما خب حجاب رو هم در حد عرف رعایت می کنن ! اما من خودمم تیپم خیلی ساده نیست ! اما من هیچوقت چادری ها رو مسخره نکردم و دوس داشتم مادر و خواهر خودمم چادری باشن ! که متاسفانه چادر نمی زنن
ولی خب خیلی دوس دارم با دختری که ازدواج می کنم و همسرم باشه چادری باشه ! چادر برای من آرامشه
انشالله که همچین شخصی رو پیدا کنم
حجابم را دوست دارم چون....
حجاب از دو کلمه (حج+آب) درست شده است.
حج مایه حیات توحیدی مؤمن است و آب مایه حیات مادی مؤمن است!
کسی که از حجاب فاصله میگیرد یعنی مرده متحرک است!!!
چون از دو مایه حیات استفاده نمیکند!
خیلی دلا میسوزه وقتی ک ی مانتویی ک ب قول امروزیا روشنفکر هست و ما چادریا امل روزگار ب تو و تمام چادریا انگ بزنه ک معلوم نیست شما چادریا زیر چادرتون چیکار میکنین .چادرا کشیدین روی سرتون ک ظاهرتون خوب باش یا بلند میشین میرین مسجد ک برای خودتون خواستگار جور کنین یا اینک کی گفته حتمن چادر حجابه؟آر ما املا البته فقط از نظر شما چادر سرمون میکنیم ولی ن برای کثافت کاری برای پاک موندن.آر مسجدم میریم ولی خدا رو شکر ما چادریا اونقد خواستگار داریم ک ب خاطر خواستگار جور کردن بخوایم هر وعده توی مسجد باشیم در ضمن اگر چادر برای ما حجاب نیست حتمن مانتوی شبیه ب تی شرت وشالی ک شبیه ی تیک پارچه نخی کهنه هست حجابه ن؟اگ راست میگی با همون مانتوت حجابتا در شرعی رعایت کن. حجابم را دوست دارم برای خودم و خودش...
حجاب یعنی به جای شخص، شخصیت را دیدن.
حجاب یعنی به همه ی نا محرمان و ظاهر بینان "نه" گفتن.
حجاب آوای ملکوتی جمال طلبی معنوی زن است.
حجاب تلالو شبنم بر چهره ی زیبای گل است.
حجاب تضمینی برای تداوم خط زیبای شرافت است.
حجاب تداوم بخش آیه های مهربانی متقابل همسران است.
حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است.
حجاب سپری است قوی در برابر شمشیرهای تهاجم فرهنگی.
حجاب سند اطاعت از فرمانده هستی است.
حجاب زنجیری گران بر دستهای دیو گناه است.
حجاب گامهای بلند انسان در کوچه های معانی است
یه روز ک رفتم خاکسپاری شهدا داشتیم وداع میکردیم یه تابلو دیدم. گرفت منو. نوشته بود : خواهرم سرخی خونم را ب سیاهی چادرت دادم مواظب اش باش ... همین یه جمله واسم بسسسسسسسسه
چادر پوششی است که به گفته بزرگ ترین دانشمندان جهان درهمه جا ی دنیا سپری است در برابر هوس بازان وبرای حفظ انسان اگر من فقط به آمار طلاق اشاره کنمنزدیک به ۸۵درصد ازطلاق هادرایران مربوط به افراد بی چادر است
یکی یه دونه!
دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره حجاب
=====================
حجاب زن، تكریم زن است
نگاهی به دیدگاه رهبر معظم انقلاب در مورد حجاب
سخنان رهبر انقلاب كه در جایگاه ولیفقیه، معارف غنی اسلامی را برای مخاطبان به زبانی ساده و كارآمد و بر طبق مصادیق عینی و مشخص ارائه میكند، كاربردیترین منبع برای فهم دیدگاه روشن اسلام در موضوعات و چالشهای روز است.1
یكی از این موضوعات عینی و ملموس كه شاید هیچكس نتواند به اندازه رهبر انقلاب در ارتباط با آن رهنمودهای شفاف و روشن ارائه كند، مسئله مهم و حساس و دقیق «حجاب» است و جالب اینكه حجم اهتمام و گفتار ایشان در این موضوع برخلاف توقع و انتظار بسیار قابل توجه است.2
وقتی حجاب یكی از اساسیترین عناصر جامعه اسلامی و رمز صلاح و سداد زن مسلمان - به عنوان ركن خانواده- تلقی میشود و دشمن هم به همین سبب بیش و پیش از هر چیز آن را هدف قرار داده، برای محافظت از آن و گسترش آن چه باید كرد؟
مجموعه سخنان رهبر انقلاب در این زمینه را شاید بتوان در چند محور اساسی و مشخص خلاصه كرد كه بعضی به زیرساختهای نظری و مفهومی حجاب و برخی به كاركردهای اجتماعی و فرهنگی حجاب نظر دارند و در نهایت تصویر روشنی از نوع نگاه انقلاب اسلامی ایران به مسئله حجاب ترسیم میكنند.
یكی از مهمترین این مبادی و اصول توجه به مسئله حجاب به عنوان بخشی از یك مفهوم كلان و جامع فرهنگی و اجتماعی، نه به عنوان یك مسئله مستقل و انتزاعی و مجرّد است. ایشان مسئله حجاب در فرهنگ غرب را پرداخته و حاصل تفكر اروپایی - با همان ریشه و اساس رومی- میدانند كه امروز از طریق سیاستهای فرهنگی غربی و غالبا در خلال قالبهایی چون فیلمهای سینمایی حاكمیت و نفوذ پیدا میكند و با موضوعات اساسی و مهمی چون جایگاه و ارزش انسان و تعریف خانواده كاملاً مرتبط است.
غرب و نقشه انسانی عالم
ایشان از این زاویه ضمن استفاده از تعبیر دقیق و گویای «نقشه انسانی عالم» با نگاهی حكیمانه و رویكردی تمدنی به تحولات اجتماعی بشری مینگرند و مسئله زن را قبل از بحث حجاب به عنوان اساس و مبنای چالشهای بعدی چون حجاب مطرح می كنند: «وقتی مابه نقشه انسانی عالم و جوامع بشری نگاه می كنیم - هم جوامع اسلامی مثل كشور خودمان و سایر كشورهای اسلامی، هم جوامع غیر اسلامی و از جمله جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته- میبینیم كه در همه این جوامع متأسفانه مسألهای به نام مسأله زن همچنان وجود دارد.»
و سپس از همین نقطه بحث اساسی و محوری خانواده را كه زنان ركن اصلی آن بهشمار میآیند،با اشاره به برخی آمار و اطلاعات جدید در خصوص مشكلات مربوط به خانواده در سطح جهان، به بحران جدی دنیای معاصر در همه نقاط جهان بهویژه كشورهای غربی و صنعتی اشاره دارند و ریشه آن را خطای راهبردی در تعریف نقش زن و روابط او ارزیابی میكنند: «مسأله خانواده كه امروز یك مشكل اساسی در دنیاست از كجا ناشی میشود؟ ...اگر این یك قلم مسأله خانواده را شما در دنیا بررسی كنید و این بحرانی را كه در مسأله خانواده وجود دارد درست مورد توجه و كاوش قرار بدهید میبینید كه این ناشی از آن است كه مسائل مربوط به ارتباطات دو جنس و همزیستی دو جنس و روابط دو جنس حل نشده یا به تعبیر دیگری، نگرش نگرش غلطی است.»
ایشان با تأكید بر جایگاه زن در تفكر اسلامی از اهتمام شگفت رسول گرامی اسلام صلىاللهعلیهوآله به این مسأله یاد میكنند و بوسیدن دست فاطمه زهرا سلاماللهعلیها توسط آن حضرت را چیزی بسیار بالاتر از یك رابطه عاطفی و شخصی و نشانه جایگاه والای زن در اندیشه اسلامی می دانند و با این تعبیر كه «اسلام به خانواده اهمیت میدهد» به جایگاه زن در خانواده و سپس تركیب محیط اجتماعی میپردازند: «مسأله زن واقعاً مسأله مهمی است... نقش زن در خانواده، در اجتماع، ارزش و اهمیت زن و اموری از این قبیل، چیزهایی است كه ما حقیقتا به آنها كم پرداختهایم و از این كم پرداختن خسارت هم میبینیم.»
آنگاه از این خاستگاه با قاطعیت و صراحت كامل از تشریع حجاب و دیدگاه اسلام در این زمینه دفاع میكنند و بلكه از این بالاتر، میكوشند تا موضع جمهوری اسلامی در جنگ فرهنگی و نرمستیز فكری موجود را از یك موضع انفعالی برای پاسخگویی به یك موضع جدی و فعّال و پرسشگر تبدیل كنند: «در مسأله زن ما از دنیا طلبكاریم، ما مدعی دنیاییم... این ما نیستیم كه باید از موضع خودمان دفاع كنیم، این فرهنگ منحط غرب است كه باید از خودش دفاع كند.»
زن در فرهنگ و دنیای غربی به ابتذال كشانده شده، تحقیر شده و به او اهانت شده است... زن برای اینكه شخصیت خودش را نشان بدهد، بایستی برای مردان چشمنواز باشد. این شد شخصیت برای یك زن؟
ایشان با این رویكرد تعریفی انسانی و همهفهم و معقول از زن در دیدگاه اسلام به دست میدهند و بر این اساس به تحلیل استراتژی روانی و تبلیغی كلان غرب در حوزه فرهنگ میپردازند و به موضوعی اشاره میكنند كه شاید بدون تبیین صحیح آن هرگز نتوان به نتیجه قابل ملاحظهای در مورد بحث حجاب رسید: «زن، آن بخش زیبای آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعی با اندكی در پرده بودن همراه است، این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانی است. این پرده را دریدن و آنچه را كه باید با نظم و قانون پیگیری شود - آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد- بیقانون و بینظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است كه در درجه اول به زن و در درجه بعد به همه بشریت - زن و مرد انجام گرفته، این كار را سیاستهای غربی كردهاند.
آن طور جنس زن را - یعنی همان بخش زیبا و لطیف و مستور و در پرده وجود بشر را - برای شغل، برای تبلیغات، برای كار به میدان كشاندن، از لبخند او، از زیباییهای او، از جسم او، از چهره او برای ترویج فلان جنس بیارزش و پست، برای به دست آوردن پول استفاده كردن، این چیزها را هم دنبال خودش دارد، طبیعی است.»
ایشان با این رویكرد به روح تشریع حجاب در احكام اسلامی یعنی تكریم و تجلیل زن اشاره میكنند و با تعبیر دقیق و مختصر
واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منم جوابشو نمیفهمم
الان دور بر خودم میبینم دختر بچه های کوچوله وقتی یه عروسی میشه حتما باید برن ارایشگاه و موهاشون رو درست کنن
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شاید از ماماناشون الگو میگیرن وقتی مامان میره ارایشگاه و خوشگل میشه اون بجه هم دوست داره.
بیچاره این دختر های خوشگل و ناز و کوچولو که دارن تربیت میشن
خدایا دلم میگیره.................................................
چادرمن...
...گاهی چادرم خاکی میشود
...چادرمشکی ام ازدرودیوارشهرخاکی میشود
...ازنگاه هایِ طعنه آمیز خاکی میشود
...ازحرفهایِ سیاه خاکی میشود
...وگاهی چادرم راخودم خاکی میکنم
...چادرم رامیشویم تاغبارشهر راازرویش پاک کنم
...تاسنگینیِ نگاه هاراپاک کنم
...باهمه یِ این حرفها،چادرِ خاکی ام راباتمام وجودم،دوست دارم
وآن راباافتخار،برسرمیکنم،بیاد ِ چادرِ خاکیِ مادرم زهرا(س)دربینِ کوچه هایِ غریبِ مدینه.
یافاطمه(س)شکرخداکه سایه ی توبرسرِ من است... چادرفقط حجاب نیست ،یادگارتوست...
خواهرم ای دختر ایران زمین
یک نظر عکس شهیدان را ببین
در خیابان چهره آرایش مکن
از جوانان سلب آسایش مکن
خواهر من این لباس تنگ چیست
پوشش چسبان رنگارنگ چیست
پوشش زهرا و زینب بهترین
بر تو ای محبوبه خواهر آفرین
پیش نامحرم تو طنازی مکن
با اصول شرع لجبازی مکن
یادت آید از پیام کربلا
گاه گاهی شرمت آید از خدا
در جوارش خویش را مهمان نما
با خدا باش و بده دل را صفا
یاد کن از آتش روز معاد
طره گیسو را مده بر دست باد
زلف را از روسری بیرون مریز
با حجاب خویش از پستی گریز
در امور خویش سرگردان مشو
نو عروس چشم نا محرم مشو
خواهر من قلب مهدی خسته است
از گناه ماست کو رو بسته است
امروز دوستم گفت دقت کردی داریم منقرض میشیم(منظورش انقراض و کم شدن چادریها بود) وقتی به دورو برم نگاه کردم دیدم راس میگه[emoji17]
نه دوست من راه حق هیچ وقت منقرض نمی شه ؛ این باطل و رهروان باطلند که از بین می رند : إنَّ الباطلَ کان زَهوقاً
دختربی حجابی بودم..کلااعتقادی به حجاب نداشتم..به محرم ونامحرم.به حجاب ...برام بی اهمیت بود... سفت وسختم پای خواستم بودم.
اصلاعلاقه ای به چادرنداشتم.حس میکردم بی کلاس وبی پرستیژمیشم.
کل تفریحاتمون تومهمونی و دورهمی و خریدواینجورچیزاخلاصه میشد.. کاری نداشتم آرایشم مناسبه یانه
مشهد زیادقسمتم میشد
میرفتم حرم..یه چادر الکی سرمیکردم وزیارت وبعد تومرکز خریدامیچرخیدم
یادم میرفت اصل قضیه چیه نزدیک روزپدربود
روزولادت حضرت علی
قرارشدخانوادگی بریم ترکیه
کلی برنامه ریزی کردیم که همه شهراش رو بریم
یه هفته مونده بودبه سفر
نمیدونم چرا..ولی یهو به دلم افتاد
پیش خودم گفتم
اگه بهت بگن جای ترکیه بروکربلا
میری؟
کلی واسه سفرم برنامه ریزی کرده بودم
خریدوتفریحو.. تودلم گفتم اگه بگن بروکربلامیرم!
آخه یه دوست امام حسینی پیدا کرده بودم
که ازکربلازیادمیگفت بهم
یهوتلفن خونمون زنگ خورد
داداشم گفت
سانازیه کاروان داره میره کربلایه هفته دیگه
گفتن جای خالی داره؛میری؟
هنگ بودم پشت تلفن
بخدا گریم گرفت
گفتم حتما..معلومه که میرم
به مامان وباباوخواهرم گفتم
من ترکیه نمیام
میخوام برم کربلا!
مادربزرگم حدود 87 سالش بودو قسمتش نشده بود.گفتم میبرمش باویلچر
من بایدبرم کربلا!
باید!
به دلم افتاده
خواهرم گفت نمیام وترکیه مو کنسل نمیکنم.
گفتم هرکی میخواد بره ترکیه بره.من میرم کربلا
پدرومادرم وقتی اشتیاق مو دیدن همراهیم کردن
خواهرمم دیداینجوریه گفت بعدش میریم ترکیه
درعرض۶روزراهی کربلاشدم…
نمیدونستم چجورجاییه،کلی لباس وکفش ووسایل خوب بردم.
میگفتم یه روزاینومیپوشم یه روزاونو
وقتی رفتم
خسته خرابات میرفتم حرم.
کدوم مد؟کدوم تیپ؟ .
روزولادت امام علی نجف
ولادت جواد الائمه کاظمین
نیمه رجب کربلا
پنجشنبه شب کربلا
خدایامن کجابودم...باویلچرمادربزرگم همه جارفتیم.سفرسختی بود..روزی۵،۶بار میرفتم حرم امام حسین.
روزی۳،۴ساعت بیشترنمیخوابیدم
همش بی دلیل گریه گریه…
اصن نمیدونم چه حالی بود...
من فقط گریه میکردم
یه حاج آقایی توکاروانمون بود
بهش گفتم حاج آقامن دختربی حجابی بودم..سازمیزدم...الان ازهمه چی افتادم...
گفت :من حاضرم قسم جلاله بخورم تونظرکرده امام حسینی…
آقااینوکه گفت من گریه گریه...
گفتم ازآقام امام حسین حجاب میخوام
زیرقبه امام حسین نماز خوندم...اول واسه اون دوستی که منوکنجکاو وکربلایی کرد..
دوم واسه اینکه بهم اراده بده باحجاب شم.
هی درگیربودم
انتخاب سختی بود
واقعاحجاب برام سخت بود
اماروزآخردیگه تصمیم گرفتم برگردم ایران چادرموزمین نذارم
گفتم یاامام حسین به عشق توچادری شدم...حس میکنم خودت بادستای خودت چادرسرم کردی
ازنجف چادرخریدم وایران که اومدم اون چادروسرکردم
الان دیگه توبه کردم.هروزسرنمازم ازامام حسینم میخوام منوتواین راه ثابت قدم نگه داره
کربلابودم ازحرم حضرت عباس اومدم بیرون که برم حرم امام حسین
یه جوونی بهم برگه داد گفت۵شنبه مهمون حضرت عباسین
کلی گریه کردم ازخوشحالی
رفتم حرم امام حسین
تا۳شب اونجا بودم
روبروی ضریح آقانشسته بودم کیفم کنارم بود
بلندشدم برم...رسیدم جلوی دردیدم کیفم نیست
کیفمودزدیدن
پولش مهم نبود
میدونی چی عذابم داد؟
اینکه اون برگه توکیفم بود
ازحرم تاهتل گریه میکردم.ضجه میزدم
همه بهم نگاه میکردن
مامانم گفت پولت رفت فدای سرت.گریه نداره؛
گفتم مامان اون برگه شام توکیف بود
تا۵صبح گریه کردم وگفتم یاامام حسین میدونم
بی لیاقت بودم که اون برگه روازم گرفتین
ساعت۵صبح پاشدم رفتم رستوران هتل صبحانه بخوریم که بریم۲روزنجف وبرگردیم
یهودیدم یه خانم اومدگفت کیفت رودر حرم امام حسین آویزون بوده
بیااین کیفت
کیفوبازکزدم
هیچی توکیفم نبود،جزاون برگه…
نابودشدم وقتی این صحنه رودیدم
بعدکه برگشتم
خواب دیدم همه اونایی که توکاروان کربلابودن اومدن دیدنم
مامانم گفت ساناز بروپایین عموهم اومده
گفتم مامان عموکیه
گفت عمودیگه برادرامام حسین
رفتم پایین دیدم یه جوون به پام بلندشدو منوبوسید…
من شیعه امام حسینم...بخدا حاضرم براشون جون بدم هرثانیه
اینجوری شد که چادری شدم...خیلیاهم مسخره کردن.ولی طرف حسابم کس دیگست... دیگه سازموبستم،گذاشتم کنار.
دوستاموخیلی هاشوگذاشتم کنار
الآن رومیپسندم
خیلیم میپسندم…
منبع : فارس نیوز
[h=4]اکنون:[/h][FONT=arial]اگر میخواهی شیعه واقعی شوی کلیک کن!
[FONT=arial]
[FONT=arial]اگر میخواهی حسـاب و کتاب کنی کلیک کن!
[FONT=arial]
[FONT=arial]اگر میخواهی مـردم را بـشـناســی کلیک کن!
[FONT=arial]
[FONT=arial]اگر میخواهی چشمت را کنترل کنی کلیک کن!
[h=2]ترس
میترسم از دخترایی که شرم و حیا ندارن ..اینایی که هر روز با یکی می پــرن ..[/h] [h=2]اینایی که بخاطر یه پسر، هزارتا دروغ به پدر مادرشون میگن[/h] [h=2]اینایی که از احساسات بویی نبردن[/h] [h=2]اینایی که ظرافت زنونه ندارن[/h] [h=2]اینایی که بـــد دهنن[/h] [h=2]اینایی که شیطنتو با هرزگی اشتباه گرفتن[/h] [h=2]اینایی که به جای شیطنتای دخترونه، کارشون شده تیغ زدن[/h] [h=2]و دنیاشون شده مدل ماشین و پول و شارژ[/h] [h=2]میترسم ..[/h] [h=2]میترسم از دخترایی که دیگه دختر نیستن...[/h] [h=2] بانو .. قدر خودتو بدون .. خیلی بیشتر ازینا می ارزی ... [/h]