سلام:Gol:
من با استاد صابر موافقم.
راستش خیلی ناراحتم، من که دخترم چه گناهی کردم که حق انتخاب ندارم و فقط باید منتظر بمونم تا انتخاب بشم؟
منم نیاز به ازدواج دارم؛ برای اینکه به خدا نزدیک تر بشم، از فکرای منفی که گاهی ذهنمو درگیر میکنه و منو از خدا دور میکنه، دور بشم و یه زندگی خوب داشته باشم
الان پسرها میگن که بخاطر مسائل اقتصادی و.. نمیشه ازدواج کرد
درصورتی که دخترایی هستند مثل من که توقع زیادی ندارن و فقط به دنبال یه فرد مومن و معتقد هستند:Shekastan Del:
سلام.
ببینید ابجی شما قبول دارید که زن اهل نازه و مرد اهل نیاز؟
شما وقتی به یه چیزی نیاز دارید میرید سراغش,اون چیز نمیاد سمت شما
تازه بنظر شما در شان یه دختر هست که از یه پسر خواستگاری کنه؟
گیریم که اصلا یه دختر از یه پسر خواستگاری کنه فردا بعد ازدواج پسر فرصت این و نداره که سرکوفت بزنه؟
یا اصلا
ببینید فکر نکنم جامعه ای وجود داشته باشه که همه توش پولدار باشن
چرا؟
چون خلاف طبیعته
اگه همه پولدار باشن شاید نظم طبیعت بهم بخوره
اینم همینطوره
این طبیعیه که پسر میره خواستگاری
اگه غیر این باشه خلاف طبیعت میشه.
خدا خودش همه چی و میدونه.
لابد خدا دلیلی داره که نگفته دختر میتونه بره خواستگاری پسر
این از حیا وشرم جوونای ایرانیه که وقتی آدم میبینه به همشون میباله.فکر کنم شمام موافق باشید:Gol:[/QUOTE
صد در صد منتها در مقابل والدین و کسانیکه ممکنه بتونن کیس های خوب معرفی کنن خوبه که آدم بتونه بگه
البته نه اینجوری که بگه من نیاز دارم:Esteghfar: مثلا بگه الان دیگه به کی میشه اعتماد کرد و ازین حرفا یجوریکه بدونن اگه مورد خوبی باشه ایشون قصد ازدواج داره
:Gol:
چند سال پیش یه برنامه ای دیدم که یه عده از مسلمونای کانادا یه مراسمایی ایجاد کرده بودن که هر دختر یا پسری میرفت حضوری خودشو معرفی میکرد و معیاراشو میگفت و میتونستن اگه موردی مطابق میلشون بود برن بیشتر با هم آشنا بشن.
اون که کانادا بود و کشور اسلامی نیست همون عده ی قلیل مسلمونا چقد به فکر جووناشون بود. خانومی که مسیولش بود میگفت ما میخایم اینا از طریق درست با هم آشنا بشن و بتونن انتخاب درستی بکنن.
(همونطور که هممون میدونیم بهترین انتخاب انتخاب با عقله و عاشق شدن باید بعد ازدواج باشه چون عشق عقلو کور میکنه)
اونوقت ما تو کشور اسلامی هستیم و دست رو دست گذاشتیم تا کوچه و خیابون بشه محل آشنایی ( و صد البته تو همون کوچه و خیابون هم کارشون به جدایی بکشه)
:vamonde:
چرا اینقدر با نیش و کنایه حرف می زنید خانم sara72 ! معلوم زبون تیزی دارید خدا رحم کنه .... اگر همه ی اعضای این تایپک اینجور باشن که دیگه اوضاع خرابه برم یه تایپک دیگه
شما نیش و کنایه ای دیدین؟؟؟؟؟!!!!!:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
سلام
من 23 سالمه. لیسانسمو گرفتم.و واسه ارشد میخام بخونم... اما یه مشکل بــــــزرگ دارم.من بشدت نیاز به ازدواج دارم... تو همه ی جنبه ها، عاطفی،که واقعا دلم یکی رو میخاد که بهش محبت کنم و دوستش داشته باشم. از نظر جنبه ی نیاز جنسی هم که خوب مث همه ی جوونا تو این سن نیاز شدید رو دارم... خسته شدم از تنهایی،دلم یه همدم میخواد.... ولی تو این آشفته بازار جامعه و مشکلات اقتصادی خیلی ناامید میشم.. و فکر اینکه تا 4 یا 5 سال دیگه نتونم ازدواج کنم انگیزم واسه زندگی از بین میبره... تا همین الانشم خیلی صبر کردم!!!! چرا باید جامعه ی ما که مثلا جامعه ی اسلامیه اینطور باشه؟؟؟ من خودم پسر خیلی مقید و مذهبی هستم ولی واقعا می بینم غربی ها در این موارد آسودگی خاطر بیشتری دارن و فکر و روانشون آزادتره.لااقل دچار عقده های روانی ناشی از سرکوب غرایز جنسی و عاطفی نمیشن ولی ما چی؟! با این وضع جامعه و بیکاری و تاخیر تو ازدواج جوونا باید انتظار روح و روان سالم و جامعه ی سالم رو داشت!؟!!!!!
برادر گرامی ! نیاز آدما بستگی به روحیه شون داره . یک لحظه فکر کنید ببینید این روحیه شما رو چند درصد از جوونا دارند ؟ شاید پیش خودتون بگید بعضی ها با داشتن
دوست دختر نیازهای خودشونو برطرف میکنند . اما فکر میکنید برطرف کردن نیاز اونم از طریق گناه لذت بخش باشه ؟ مثل کسی میمونه که از طریق دزدی امرارمعاش کنه .
اما شما که میگید پسر مقید و با ایمانی هستید ؛ اگه کمی به اطرافتون نگاه کنید و با پسرایی با اعتقادات خودتون صحبت کنید خواهید فهمید که این گونه افراد با سرگرمی های
سالم فکرشونو از این نیازها دور نگه میدارند . نه اینکه بگم نیاز شما غیر معقوله ؛ اصلا" ! خیلی هم معقوله اما در جایی که بتونید از راه درست این نیاز رو برطرف کنید اما وقتی
هنوز در خودتون این آمادگی رو نمی بینید که از طریق ازدواج نیازتونو برطرف کنید پس بهتره که فکرتونو از این مقوله دور نگه دارید تا به خودتون آسیب روحی وارد نکنید . درضمن
شما میگید 23 سالتونه در حالی که بیشتر جوونا قید ازدواج رو تا سی سالگی زدند چطور شما میگید دیرهم شده ؟ بله خوبه که آدم بتونه زود ازدواج کنه اما به قول خودتون در
در این آشفته بازار اقتصادی میسر نیست . پس سعی کنید بجای اینکه بشینید به این فکر کنید که ازدواجتون دیر شده و دیگه تحملتون تموم شده با انگیزه ای مضاعف برای رسیدن
به خواسته هاتون به دنبال پیشرفت و بالا بردن خودتون در جامعه باشید . شما تازه میخواهید ارشد رو شروع کنید بعدشم به فکر دکترا باشید تنها چیزی که شما رو به هدفتون میرسونه
همینه . پس به فکر تلاش بیشتر باشید و سعی کنید فعلا" این فکرها رو داخل پرانتز قرار بدید . موفق باشید .
نظر من اینه که باید یه تغییر نگرش اساسی در مورد نحوه ازدواج و سبک ازدواج و شرایط ازدواج و دیدگاه افراد در مورد بعد ازدواج بشه ، خیلی ها فکر می کنن بعد ازدواج خوشبخت می شن ! ولی به آمار طلاق یه نگاهی نمی اندازن و نمی دونن که علت اینهمه طلاق چیه خیلی هاشون همدیگه رو نمی شناختن ! خیلی هاشون فکر می کردن با یک مرد سوار بر اسب سفید روبرو هستن ! خیلی ها فقط واسه غریزه ازدواج کردن ، خیلی ها نفاوت دیدگاه اساسی دارن ، خیلی ها ازدواج رو یه چیزی م دونن که باید تجربه اش کنن مثل شکلات که همه باید تجربه اش کنن ! فقط به عنوان یه هیجان می خوان واسه زندگی شون ولی نمی دونن که ازدواج یعنی مسولیت بعله :Narahat az:
دوست عزیز واقعا خودت به این حرفی که میزنی اعتقاد داری؟ واقعا فکر می کنی با این ساختار غلطی که جامعه ما درگیرش شده میشه این کارو کرد؟ چرا یاد گرفتیم که شعار بدیم! بابا طرف داره میگه لیسانسمو گرفتم نمی تونم ازدواج کنم. نسل ما مثل گذشته نیست که هم به سن بلوغ رسیدن رو پای خودشون بایستن. الان بچه های دبیرستانی تو فیس بوک و وایبر و ... دارن می چرخن فکر می کنی می تونن ماهی پنجاه تومن درآمد داشته باشن؟
ازدواج هم نیاز به کمک خانواده ها داره و هم اینکه زوج جوون بتونن حداقلی درآمد داشته باشن(منظورم آقا پسر بود). بعد از بیست سالگی هم باید جوونا به طور جدی بهش فکر کنن تا بتونن عرض دو سه سالی به خواستشون برسن. به جامعه خواسته باشی دل ببندی تا آخر عمر می گه ازدواج نکن چون شرایطش فراهم نیست این خودتی که باید محکم پاش واستی و شرایطش رو فراهم کنی.
در مورد این موضوع من باید عرض کنم ، در کشورهای غربی تکلیف بحث رابطه با جنس مخالف مشخصه و حالا هر چی باشه فشار جنسی رو یه طوری تخلیه می کنن ولی در ایران عزیز و کشورهای مسلمان بیشترین فشار جنسی هست و بیشترین آمار جستجو برای سایت های سکس وجود داره این هم از نعمات کشورهای اسلامی !
اشتباه است . به هیچ وجه فشاری رو که مردم در مسائل جنسی در غرب تحمل میکنند با ایران مقایسه نمیشود کرد . به این نگاه نکنید راه تخلیه برایشان ساده است بلکه اتفاقات و رویکردهای شان را ببینید . افسوس این مکان هم عمومی است و هم حرمت دارد و خیلی با ارزش است وگرنه یکم مینوشتم .
اجمالا بنویسم که نو آوریهایشان در مسائل جنسی نشان میدهد که هرگز دسترسی راحت برای تخلیه باعث راحتی شان نشده بلکه نشان میدهد که برای ارضا شدن نیاز به مسائل جدید دارند و مدام این اتفاق برایشان می افتد و مسائل جنسی جدید برایشان باز میشود . این را هر کسی که مسائل جنسی را تجربه کرده باشد میفهمد . هر کسی میفهمد هر قدر به غریزه جنسی اهمیت دهد از انطرف نیاز بیشتری دارد و این نیاز انتها ندارد .
سلام
فرصت نشد همه پست ها رو بخونم ولی از پست های 45 ،48 و 49 از همین تریبون بشدت تقدیر می کنم :Nishkhand:
در مورد ازدواج هم بزرگ ترین مشکل ضد ازدواج جوانان بخصوص دانشجویان، فرهنگ ... خانواده هاست. اگر خانواده زوجین حاضر باشند تا اتمام تحصیل پسر هزینه های اونها رو تقبل کنند و زوجین هم اهل ولخرجی نباشند همه (تاکید می کنم همه) جوانان به راحتی(البته نه به این راحتی که میخونی) می تونن ازدواج کنند.
سلام من پست های قبلی رو نخوندم
ولی میتونم بگم که شما میتونید زن هایی که کم توقع هستد رو برای ازدواجتون درنظر بگیرید:khandeh!::khandeh!:
خانم تبسم من می خوام از شما به عنوان یک خانم سوال بپرسم ، منظور از کم توقع چیه ؟ چون من کسی رو می شناسم می گفت ، باشه من کنار می یام من توقعی ندارم ولی سربزنگاه ماهیت خودش رو نشون دارد .
بگذارید کم توقع رو از نظر یه مرد براتون تعریف کنم
اولا مهریه ۱۴ سکه ، ثانیا عروسی نگیرن و یه مجلس خودمونی بدون لباس عروس و سالن آرایش و ماشین و هزینه فیلم برداری و اینجور تشریفات
ثانیا توی جهزیه فشار نیاره که حتما باید فلان یخچال رو بخریم که ۲ میلیونه بلکه باید به یه یخچال ۱۰۰ الی ۲۰۰ تومنی راضی باشه (دوستم از سمساری می تونه پیدا کنه شما تعجب نکن)
ثالثا دنبال چشم و هم چشمی نباشه که خواهر چی خرید ، خواهرت چی خرید و اینجور حرف ها من کسی رو می شناسم که سر این چشم و هم چشمی ها حدود ۱۰۰ میلیون نا قابل وام بدهکاره بعله :khandeh!:
رابعا به مرد مثل گاوصندق نگاه نکنه و خودش رو بخواد
خامسا ....
آیا شما منظورتون از توقع این بود یا یه تفکری مثل همون یاروه دارید ؟
خانم تبسم من می خوام از شما به عنوان یک خانم سوال بپرسم ، منظور از کم توقع چیه ؟ چون من کسی رو می شناسم می گفت ، باشه من کنار می یام من توقعی ندارم ولی سربزنگاه ماهیت خودش رو نشون دارد .
بگذارید کم توقع رو از نظر یه مرد براتون تعریف کنم
اولا مهریه ۱۴ سکه ، ثانیا عروسی نگیرن و یه مجلس خودمونی بدون لباس عروس و سالن آرایش و ماشین و هزینه فیلم برداری و اینجور تشریفات
ثانیا توی جهزیه فشار نیاره که حتما باید فلان یخچال رو بخریم که ۲ میلیونه بلکه باید به یه یخچال ۱۰۰ الی ۲۰۰ تومنی راضی باشه (دوستم از سمساری می تونه پیدا کنه شما تعجب نکن)
ثالثا دنبال چشم و هم چشمی نباشه که خواهر چی خرید ، خواهرت چی خرید و اینجور حرف ها من کسی رو می شناسم که سر این چشم و هم چشمی ها حدود ۱۰۰ میلیون نا قابل وام بدهکاره بعله
رابعا به مرد مثل گاوصندق نگاه نکنه و خودش رو بخواد
خامسا ....
آیا شما منظورتون از توقع این بود یا یه تفکری مثل همون یاروه دارید ؟
حالا چرا این قدر ناراحت شدید خب دخترا هم ارزو دارن مگه چیه بعدشم خب میشه دخترای ترشیده یا پایین شهری رو انتخاب کرد
چون بالا شهری ها از اونجایی که خیلی پولدارن توقعشون هم بیشتره (لطفا پایین شهری ها ناراحت نشن چون واقعیته ..ترشیده هاهم واقعیتش اسم دیگه ای نتونستم براشون پیداکنم)
مثلا خود من ازون ادمای پرتوقعم که مامانم باید به زور شوهرم بده بلههه نه اونایی که چشمو هم چشمی دارن
(اینوگفتم که نگین این دختره چه قدر پرووهست:Nishkhand:)
چه ربطی داره به همدیگه!!! میشناسم خانواده ای رو که خانواده دختر از پسره خواستگاری کردند الانم زندگیشون خوبه! پسره شمالیه دختره جنوبی... فقط دختر نباید خودش مستقیم جلو بیاد همین! مرد مرده زن هم زنه قرار نیست خانوم ها مرزبان بشن و بنا و سفور شهرداری و ... بشوند و سربازی برن و قرار هم نیست مرد ها عادت ماهیانه داشته باشن و بچه بزاان!!! به قول شاعر بگوری: نخود نخود هرکه رود خانه ی خود نخود نخود... خووب بییید:khandeh!: اگر هم چنین چیزایی دیدید بندازید به حساب آخرالزمان :Nishkhand:
منظور من کلی بود. یعنی مکمل بودن همین معنا رو می تونه بده. در کل تقاضا می کنم از خانوم های اسک دین که سعی کنن خواستگاری نکنن از هیچ پسری چون به ضرر خودشون تموم میشه. حالا دیگه ما نهی از منکر کردیم و خود دانید.درسته که پسر خواستگاری می کنه از یه خانوم ولی یادمون باشه همیشه خانوم ها هستند که حرف آخر رو می زنند و این به نظرم مزیتیست بالاتر از خواستگاری کردن. الان بعضی خانوم ها حرفشون اینه که از پسری که خوششون میاد نمی تونن خواستگاری کنند. حرف پسرا هم ممکنه این باشه که از دختری که خوششون میاد خواستگاری می کنند و جواب منفی می شنوند. تمام
چیزی مثل حق در میدان زبان وسیع و در میدان عمل باریک نیست.
دیدید شما براتون عشق مهم نیست توقعاتون رو نمی تونید کنترل کنید اونوقت انتظار دارید یکی مثل یوسف ع بیاد سراغتون ، چون شما به ازدواج به شکل تجارت نگاه می کنید ، تجارتی برای برآورده شدن توقعاتتون ، اونوقت طرف مقابل هم مثل کالا به شما نگاه می کنه :ok: اونوقت می گید چرا آدم خوب گیر نمی یاد
و من حاضرم با یه دختر با قیافه متوسط ولی با ایمان و کم توقع ازدواج کنم ولی حاضر نیستم با حورالعین پر توقع (مثال می زنم) ازدواج کنم. چون اون من رو برای خودم نمی خواد برای خودش و خواسته هاش می خواد.
اکثر مشاورهای دینی هم همون طور که دستمون گفتن می گن ازدواج امر مقدسی ولی نباید انجام شود
کلا خیلی باحاله
یخوردش درسته اما بعضی جاهاش بد بینیه
همونطور که می بینید مثل همین کاربرای اینجا همه جا همه جور آدمی هست
همونطور که تو این تاپیک و تاپیک های دیگه درمورد این بحث همیشه نظرات مختلفی مطرح میشه ، اما اون که نظر اسلامه مهمه
اگه می بینید توی ممالک اسلامی هم یه وقتایی کمیتمون لنگ میزنه واسه اینه که بعضیا فقط نظر خودشون رو می بینند کاری با اسلام ندارند.
سلام خب قبول دارم ازدواج کردن خوبه , آدم از مجردی کة خسته میشه به فکر ازدواج میفته اما از متاهلی خسته شد چیکار کنه ? بنظر من تنهایی و نیاز جنسی داشتن انگیزه ای نیست که بشه باهاش تا آخر عمر زندگی.کرد
بعدش به هر.حال بعد دو سه سال زندگی پای یه بچه هم وسط میاد الان میگن هر که دندان دهد نان هم دهد خب قبول ولی پول کلاس زبان و کامپیوتر و القرآن و مدرسه چجوری میشه ?
من واقعا این رو با چشم های خودم دیدم که قبل ازدواج هیچی نداشتن اما حالا وضعشون خوبه,
دوست عزیز خب مگه غیر از اینه که خدا گفته اونایی که امکان ازدواج ندارن تقوا پیشه کنند من بی نیازشون می کنم خب از خدا این رو.بخواه
بنظر من حلقه مفقوده بی اعتمادی تو این دوره و.زمونه نمیشه اعتماد کرد چون هر کسی با یه قصد و.نیتی میادش
خب ببخشید پس چی میتونه انگیزه ای واسه ازدواج باشه!؟!؟ اگه آدم نیاز جنسی و عاطفی و نیاز به همدم نداشت عقلش کمه بره ازدواج کنه و خودشو بندازه تو مشکلات؟!؟؟!؟!!؟!؟! آرامشی که با ازدواج بدست میاد باعث اینه که آدم اون مشکلات رو تحمل کنه.
سلام
برای خودتون هدف درست کنید و اون هدف رو پیگری کنید تا به نتیحه برسید اینطوری اگر امکان ازدواج ندارید از فکرش میایید بیرون
مثلا اگر از فلان رشته ورزشی خوشتون میاد برید پیگیری کنید تا برید در مسابقاتش شرکت کنید و مقام بیارید به نظرم اینطور کلا از فکر ازدواج خارج میشید چون وقت زیادی باید صرف اون ورزش کنید
باز این نظر بنده هست
یا حق
عملا این نظر شما واسم غیرعملیه!! چون تمام فکرم انقد مشغوله که هرکاری هم بکنم نمیتونم از فکرش رها بشم!! اصن چرا باید از فکرش رها شم!!!؟؟! یه جوون 23 ساله حق ازدواج کردن نداره!؟!؟!!!!
با عرض سلام و ادب خدمت شما پرسشگر محترم
در پاسخ به سئوالتان لازم است ابتدا عرض کنيم که حق کاملا با شماست و فشاري را که در حال حاضر تحت سيطره آن هستيد را درک ميکنيم . اما از يک مطلب نبايد غافل شد و آن اينکه متاسفانه در حال حاضر سن ازدواج بالا رفته و اي کاش اينطور نبود. از طرفي سخت گيري خانواده ها در شرايط ازدواج ،کار را با مشکل مواجه ساخته است.
اما نبايد نااميد شد . نبايد براي ازدواج بهانه تراشيد. از اين طرف ميبينيم دختران دم بختي که گوشه خانه نشسته و چشم به راه همسري با ايمان و خانواده دار هستند. واقعا حلقه مفقوده چيست؟؟؟(دوستان در طي بحث ها اشاره کنند.)
اگر چه پدر و مادر ها تا حدودي در ازدواج سخت گيري کرده اند اما بايد توجه داشت که خود جوانان نيز در امر ازدواج بي تقصير نيستند. خود جوانان هم کار را سخت کرده اند. باور کنيد اين قدر هم سخت نيست .
در مورد مشکلات اقتصادي هم بايد توجه داشت که بله قبول داريم اوضاع کشور ما تا حدودي نامناسب است اما آيا مي توان ادعا کرد که هيچ کاري نمي توان کرد؟ آيا ميتوان ادعا کرد همه بيکارن ؟يا همه جوانان بدون زن مي مانند؟
نه نه ، اگر واقعا باور به اين آيه زيبا در قرآن کريم را داشتيم«ان يکونوا فقراء يغنهم الله من فضله» لحظه اي در تجرد به سر نمي برديم. زيرا معبود حقيقي ما بحث اقتصاد در ازدواج را مشکلي حل شده فرض کرده و مي فرمايد نگران نباشيد حتي اگر فقير هم باشيد من خدا به شما مال مي دهم . همانطور که در بسياري از مواقع ديده شده که افراد دارايي خود را بعد از ازدواج به دست آورده اند.
برادر عزيز بجاي لعنت به تاريکي بياييد شمعي روشن کنيم. شرايط ازدواج هنوز تحت کنترل ماست و از دست ما خارج نيست پس آن را کنترل و اجازه ندهيم شيطان ما را بي حوصله گرداند.
موفق باشيد.
دقیقا حق با شماست.همانطور که الان خیلی پسرها نیاز به ازدواج رو حس میکنند و مشتاقش هستند،خیلی دخترها هم این نیاز رو دارند و حتی حاضرند با پسری که درآمد آنچنانی نداره ولی ملاکای اخلاقی و ایمانی رو داره ازدواج کنند،ولی متاسفانه این وسط پدر مادرها هستند که سنگ اندازی میکنند. و واقعا اون دنیا چطور میخوان جواب گناه هایی که فرزندشون بخاطر تاخیر در ازدواج مرتکب شده رو بدن؟!! من نمیگم با هیچی نباید ازدواج کرد،خودم هم دنبال کار هستم تا همزمان با تحصیل کار کنم،ولی کاش پدرمادرها آگاهتر بودند در این مسائل!! کاش به این آیه ایمان داشتند کمی!!
سلام ...
هر وقت تونستی یک دونه پراید بخری ... اونوقت فکر ازدواج کردن رو بکن ... امسال 10 میلیون تومن هست ... دو ماه بعد 14 میلیون ... چهار ماه بعد 16 میلیون ... یک سال بعد 30 میلیون ... فکر میکنم تا 5 سال دیگه که شما میخواین ازدواج کنین .... قیمتش به 500 میلیون برسه ... پس از الان پول کنار بزار ...
الان شما منو امیدوار کردی یا ناامید!!؟!! پراید هم میخریم ان شاالله.
خب ببخشید پس چی میتونه انگیزه ای واسه ازدواج باشه!؟!؟ اگه آدم نیاز جنسی و عاطفی و نیاز به همدم نداشت عقلش کمه بره ازدواج کنه و خودشو بندازه تو مشکلات؟!؟؟!؟!!؟!؟! آرامشی که با ازدواج بدست میاد باعث اینه که آدم اون مشکلات رو تحمل کنه.
والا منم ازدواج نکردم
اما همه میگن مجردی بهتره خب
مجردا هم میگن متاهلی خوبه[/]
یک نفر رو می شناسم که بعد از 8 سال زندگی و داشتن یک پسر 7 ساله طلاق گرفت . فقط به این خاطر که اولا" تعاونی خراب شده مسکن مهر پولشونو
بالا کشید و تنها پس اندازشونو از دست دادند و با بالا رفتن اجاره خونه ها نتونستند مستقل باشند واون پسر مجبور بود با پدرومادرش زندگی کنه و اون خانم
نتونست تحمل کنه وخیلی راحت جدا شدند . خب این یه نمونه از زندگی که در ابتدا به فکر مال و منال نبودند اما فکر میکنید اون عشق وشور اول زندگی همیشه
ادامه پیدا میکنه ؟ وقتی تب و تابش بخوابه تازه به فکر سختی های زندگی میوفتند . به نظر من پسر تازمانی که به خودش مطمئن نشده که میتونه یک زندگی حتی
ساده رو بچرخونه نباید تن با ازدواج بده .
ینی ازدواج تو سن 40 سالگی!
خب این مثالی که زدین یه مورد خاص بود. شاید اگه اون خانوم واقعا همسر و بچه هاش رو دوس داشت حاضر بود فعلا با این شرایط کنار بیاد تا همسرش بتونه دوباره شرایط رو بهتر کنه. ..
والا منم ازدواج نکردم
اما همه میگن مجردی بهتره خب
مجردا هم میگن متاهلی خوبه
مجردی تا یجاییش خوبه! از یه جا به بعد دیگه واقعا سخته. البته واسه هرکسی فرق میکنه.یکی ممکنه تا 30 سالگی هم هیچ نیازی به ازدواج تو خودش حس نکنه.یا یکی که اهل رفیق بازی و ایناس با همونا خوشه و اصن فکر متاهل شدن نمیکنه... ولی واس اولین باره میبینم یه خانوم میگه مجردی بهتره!
مجردی تا یجاییش خوبه! از یه جا به بعد دیگه واقعا سخته. البته واسه هرکسی فرق میکنه.یکی ممکنه تا 30 سالگی هم هیچ نیازی به ازدواج تو خودش حس نکنه.یا یکی که اهل رفیق بازی و ایناس با همونا خوشه و اصن فکر متاهل شدن نمیکنه... ولی واس اولین باره میبینم یه خانوم میگه مجردی بهتره!
نه اگه پول داشته باشی که مجردی خیلی عالیه کلا بی مسئولیتی و عشقه ، آقا بالاسر میخوایم چیکار
ولی خب طبیعت دخترا اینجوریه که دوست دارن محبت کنن وابسته شن و بخاطر همین ازدواج میکنن چون دوست دارن تکیه گاه داشته باشن با وجود اینکه اگه تو زندگیشون همه چیشون تکمیل باشه ولی بازم دوست دارن ازدواج کنن ، کلا این حس ها یه خریته برای اینکه ازدواج کنی[/]
خوب می تونید اینو نسبت به یک خواهر یا یک دختر یا پسر سه چهار ساله داشته باشید ...
خیلی ببخشید! اگه اینجوری بود خدا تو قرآنش نمیگفت آرامش رو در کنار "همسر" بدست میارین،میتونست بگه در کنار خواهر یا دختر یا پسر سه چهار ساله. دیگه این خیلی واضحه که محبت به همسر خیلی با محبت به کسای دیگه مث دوست یا پدر مادر یا... فرق داره.
میرعلمدار;564970 نوشت:
کی که همیشه پیشتون باشه ؟؟؟
این خیلی خواسته ی خودخواهانه ایه
شما اگر یک همدم می خواید یک دوست عادی هم می تونه این کارو بکنه ...
قرار نیس همیشه پیشم باشه! ولی مهم اینه که یکی باشه که دلت بهش خوش باشه. دوست عادی؟! بازم همون جواب قسمت بالا!!
میرعلمدار;564970 نوشت:
شما که 23 سالتونه یعنی اوج جوونی و سرخوشی ...
دیدتون در رابطه با ازدواج از نظر من اشتباس ...
خب برادر من! ازدواج مث یه میوه س! که یه زمانی کامل میرسه و موقع چیدنشه. هرچی بگذره خرابتر و فاسدتر میشه. خب تو اوج جوونی باید ادم ازدواج کنه تا به بیراهه نره!! فک کنم تفکر شما از ازدواج منفیه کلا!!!
میرعلمدار;564970 نوشت:
با عرض معذرت یعنی یک جامعه ی ناسالم ؟؟؟
قبول ندارین جامعه مون ناسالمه!؟! از ناسالم هم ناسالم تره!!!
میرعلمدار;564970 نوشت:
روح و روان سالم بستگی به تفکر و باور های شما داره ...
جامعه ی سالم ؟؟؟
ببخشید ولی از نظرشما جامعه ی سالم چیه ؟؟؟
شما بعد از ازدواج ممکنه مشکلات زیادی داشته باشید آیا به خودتون اعتماد دارید که می تونید از پس مشکلاتتون بر بیاید ؟؟؟
جامعه ی سالم یعنی جامعه ای که افراد در اون دچار افسردگی و عقده های روانی نباشن. همه چی سرجاش باشه و اعصاب همه خورد نباشه!!!!!!!!!!!
این همه آدم ازدواج کردن! مگه شاخ یا دم داشتن. بله قطعا، البته با توکل بر خدا. یه انسان 23 ساله اگه نتونه از پس این مشکلات بربیاد بدرد لای جرز میخوره که!!!
نه اگه پول داشته باشی که مجردی خیلی عالیه کلا بی مسئولیتی و عشقه ، آقا بالاسر میخوایم چیکار
ولی خب طبیعت دخترا اینجوریه که دوست دارن محبت کنن وابسته شن و بخاطر همین ازدواج میکنن چون دوست دارن تکیه گاه داشته باشن با وجود اینکه اگه تو زندگیشون همه چیشون تکمیل باشه ولی بازم دوست دارن ازدواج کنن ، کلا این حس ها یه خریته برای اینکه ازدواج کنی
سلام:Gol:
من با استاد صابر موافقم.
راستش خیلی ناراحتم، من که دخترم چه گناهی کردم که حق انتخاب ندارم و فقط باید منتظر بمونم تا انتخاب بشم؟
منم نیاز به ازدواج دارم؛ برای اینکه به خدا نزدیک تر بشم، از فکرای منفی که گاهی ذهنمو درگیر میکنه و منو از خدا دور میکنه، دور بشم و یه زندگی خوب داشته باشم
الان پسرها میگن که بخاطر مسائل اقتصادی و.. نمیشه ازدواج کرد
درصورتی که دخترایی هستند مثل من که توقع زیادی ندارن و فقط به دنبال یه فرد مومن و معتقد هستند:Shekastan Del:
متاسفانه گاهی پدر مادرها هستن که سنگ اندازی میکنند و ...
چه عجب دیدیم یکی موافق ازدواج باشه! داشتم ناامید میشدم!! همه افکار منفی!!! مثلا اومدم راه حل بخوام بدتر شد که!
[=arial]به نظر من خانواده ها باید کمک کنند تا جوون ها ازدواج کنند و حتی اگر در حال تحصیل هستند از اون ها حمایت مالی کنند تا ان شاء الله خودشون بعد یه مدت گلیمشونو از آب بکشند بیرون.
گفتی خانواده ها!! یکی فقط باید به خانواده ها اطلاع رسانی کنه کمک کنن به فرزنداشون!
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
الآن مشکل ما چیه که ازدواجها سخت شدهاند؟ «تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ» یعنی آرزوهایشان ... آروزهای خودشان و خانوادههایشان ... ترس از رفتار خلاف عرف جامعه ... ترس از کنار گذاشتن سنتهایی که همه انجام میدهند اگرچه همه هم همیشه اقرار دارند که آن سنتها اشتباه است ولی باز همه انجام میدهند ... حلقهی مفقوده شناخت راه درست و اعتقاد به راه درست و ارادهی انجام به راه درست است ...
مثلاً برادرمان پول زیادی ندارند ... نیاز به ازدواج دارند ... میخواهند برای ارشد درس بخوانند ... آیا ایشان حاضرند برای اینکه ازدواج کنند قید ادامهی تحصیلشان را بزنند و بروند سر یک کار سطح پایینتر و ازدواج کنند؟ حالا فوق لیسانس نباشند به کسی بر میخورد؟ دکتری نگیرند آسمان به زمین میآید؟ ولی اگر از نظر روانی و روحی تخریب بشوند یا عادات بد پیدا کنند کمتر از این نیست که آسمان به زمین بیاید ...
یا اینکه پول زیادی ندارند ... آیا فقط ثروتمندان ازدواج میکنند؟ آیا فقط ثروتمندان بچهدار میشوند؟
اصلاً پول زیادی هم داشته باشند و ازدواج مناسبی که مدّ نظرشان هست هم بکنند آیا تضمینی هست که زندگیاشان همیشه بر همان منوال بماند؟ یک زلزله میتواند ثروتمندی را ظرف چند ثانیه کمبضاعت کند. آیا خانم در این شرایط شوهرش را تنها خواهد گذاشت؟ آیا آن آقا دوباره همسرش را رها میکند که درس بخواهد یا یک کار بهتر پیدا کند؟
جناب ahmad70
زندگی را ساده بگیریم ... راضی باشیم به رضای خدا ... اگر ازدواج برایمان لازم است قدم جدّی برداریم و از اطاعت کردن خداوند نترسیم که ترس یکی از حربههای شیطان است ... آقاپسری که برای ازدواج گام برمیدارد باید بداند که خانمی هم هست که او هم تنهاست و با این تصمیم او به یکباره حداقل دو نفر از تنهایی و تنگنا نجات پیدا میکنند ...
این هم که گفته میشود ازدواج خیلی وقتها از روی نیاز جنسی است و این انگیزه خوب نیست اشتباه میکنند، حدیث داریم که کسی که برای رسیدن به مال یا زیبایی ازدواج کند به هیچ یک نخواهد رسید و کسی که برای دینش (تکمیل دین یا حفظ دین) ازدواج کند به هر دو میرسد ... کافیه مهمترین پارامترهایتان را در انتخاب همسر درست اختیار کنید و اگر آنها را در کسی پیدا کردید که در پارامترهایی مثل زیبایی و ... هم قابل قبول بود اقدام به خواستگاری کنید و با سنتهای اشتباه هم تا جا دارد (ایجاد کینه و دشمنی و ... نمیکند) مخالفت کنید، هم زندگی خودتان خداپسندانهتر آغاز شود و هم الگو شوید برای دیگرانی که فکر میکنند نمیشود ساده زندگی مشترک را شروع کرد.
چون خودم بیش از شما نیاز به نصیحت دارم پس سخن کوتاه باید والسلام :Gol:
یا علی
ممنون دوست عزیز. حرف هایتان کاملا درست و بجا است. من هم برای فقط به دلیل علاقه به تحصیل میخوام ادامه بدم.چون اگه برم دنبال کار معلوم نیس دیگه بشه ادامه تحصیل داد.ولی میشه در حین تحصیل کار کوچکی هم داشت.و مشکل اینه که اون فردی که راضی بشه با این درآمد فعلی کم کنار بیاد تا ان شاالله در آینده شغل مناسبی پیدا کنم،پیدا بشود. بعبارتی کسی که بتواند درک بکند شرایط مارو.
سلام دوست عزیز زیاد غصه نخور وضعیت من بدتر از شماست. بخاطر افسردگی حتی دیپلم نتونستم بگیرم حالا شما دارید واسه ارشد میخونید. من کلاً فکر نمیکنم هیچوقت بتونم زن بگیرم حتی اگر با این مدرک سیکل پولدار بشم بخاطر افسردگی و مشکلات خانوادگی و... امیدی به ازدواج ندارم و خیلی پوچ و بی هدف شدم پس شرایط من رو که متوجه شدید میبینید که وضعیت شما مثل اکثر جوانهاست و از من بنظر میاد بهتره و حتی من با این شرایط چند وقتی است که دیگر ناراحت نیستم و راحت و آرام هستم چون شرایط رو پذیرفتم و گفتم من این هستم و نه بیشتر! و البته این به این معنی نیست که تلاش نکنی بلکه باید با تلاش به همین وضعیت راضی باشی و اصلاً در تخیلاتت نباشی که بگی من باید اینطوری و اونطوری باشم و زن بگیرم و به چیزی که نداری و الان نیستی بیخودی فکر نکن و جلوی افکارت را بگیر و به چیزی جز الان فکر نکن. پس زیاد غصه نخور و شرایط رو بپذیر و به خودت سخت نگیر.
اون قسمت در مورد غربی ها رو هم من قبول ندارم وضعیت اونها بدتر از ماست و مثل شرایط ما نیست و بعضی از خانواده ها استحکام ندارند و همسران و فرزندان آرامش ندارند و... که دوستان گفتند.
دوست عزیز.درسته مشکلات زیاده ولی نباید امیدتون رو از دست بدین. ارشد فایده ای نداره وقتی کار نباشه. خود من خیلی از دوستام بعد از دیپلم درس نخوندن و رفتن دنبال کار آزاد.الان هم درآمد دارن و هم کلی پس انداز و عده ایشون هم ازدواج کردن. اونوقت من تو این سن،یه ریال هم پس انداز ندارم.واسه اینکه میخوام ارشد بخونم! ولی چه کنیم که علاقه به تحصیل هم نمیذاره رهاش کنم به حال خودش!!! یه کار پیدا کن و با توکل به خدا برو خواستگاری!
سلام علیکم برادر عزیزم،
خواستم گزارش بدهم خدمتتان که لااقل یک متأهل هست که حرف شما رو زیاد تأیید نمیکنه! :Nishkhand:
یادم هست که خانواده اصرار داشتند ادامهی تحصیل بدهم، ولی حقیر دانستم که ازدواج برایم لازم است (تصمیم داشتم اگر نتوانم ازدواج کنم سر به کوه و بیابان بگذارم از شرّ شهر مذهبیای مانند تهران)، پس گفتم چارهای نیست از سر کار رفتن، میخواهم ازدواج کنم پس باید بروم سر کار و درس خواندن دیگر کافی است، اما خانواده اصرار داشتند که باید درس بخوانی ... خستهاتان نکنم رفتیم به دفتر مرجع تقلیدم و بر خلاف تصورم روحانی با وقاری با شنیدن ما وقع در کمتر از چند لحظه رو به حقیر کردند و گفتند به حرف پدر و مادرت گوش کن! آنها خرج تو را میدهند و تو هم درس بخوان! این بود که زبانم برای چند سال بسته شد و چند سال بود که ازدواج کرده بودم بدون اینکه سر کار بروم ولی کمکم بحمدالله کار خوبی هم پیدا کردم و مشغول شدم و از نظر مالی مستقل شدیم، نه اینکه پولدار شده باشیم، ولی اگر بدانید داشتن همسر چه نعمت بزرگیه میبینید که خیلی از بهانهها در این وسط بیارزش هستند. البته در آن مدت که خرجمان با پدرم بود زندگیمان دانشجویی بود و نمیخواستم به پدرم هم فشار بیاید و مطابق محاسباتی بخشی از آنچه بهم کمک کردند را هم به عنوان قرض یادداشت کردم که ان شاء الله زمانی اگر رسید که توانستم پس بدهم به ایشان برگردانم. با این حساب پیشنهاداتی که به جناب ahmad70 دادم را خودم قبلاً انجام داده بودم و ان شاء الله لااقل در این یک مورد خاص چندان مصداق «لم تقولون ما لا تفعلون» نبوده باشم.:ok:
ازدواج ساده (در حدّ ولیمه به نزدیکان) + جهیزیهی ساده به خرج داماد + مهریهی کم به عنوان هدیه برای تشکر از همسرم که خود را بر حقیر حلال کردند (نه شمشیری که بر علیه داماد به خانوادهی عروس سپرده میشود) و ...
اگر فکر میکنید حقیر کار شاقّی کردم هم اشتباه میکنید ... یکی از دوستانم بعد از گران شدن دلار با ۴۰۰ هزار تومان شروع به فراهم کردن مقدمات ازدواجشان کردند و یک روز کامل برایمان تعریف میکردند که چطور خداوند برایشان وسائل زندگی را «من حیث لا یعلمون» رسانید ... ولی خوب ایشان و خانمشان هر دو بحمدالله ایمان و توکلی بالا و تلاشی ستودنی دارند ... الآن هم زندگی ایشان خیلی شیرینتر از هر خانوادهی دیگری است که شما در غرب ممکن است پیدا کنید ... یا حتی خیلی از ثروتمندان وطنی ... الحمد لله ...
ما شاء الله ... ما شاء الله ... ما شاء الله
یا علی
احسنت به شما! من به شخصه با هرگونه رسم و رسوم بیجا.خرج های بیجا.مراسمات تجملی مخالفم. و ان شاالله هیچگونه ازین موارد را برای ازدواج پیاده نخواهم کرد.
چند سال پیش یه برنامه ای دیدم که یه عده از مسلمونای کانادا یه مراسمایی ایجاد کرده بودن که هر دختر یا پسری میرفت حضوری خودشو معرفی میکرد و معیاراشو میگفت و میتونستن اگه موردی مطابق میلشون بود برن بیشتر با هم آشنا بشن.
اون که کانادا بود و کشور اسلامی نیست همون عده ی قلیل مسلمونا چقد به فکر جووناشون بود. خانومی که مسیولش بود میگفت ما میخایم اینا از طریق درست با هم آشنا بشن و بتونن انتخاب درستی بکنن.
(همونطور که هممون میدونیم بهترین انتخاب انتخاب با عقله و عاشق شدن باید بعد ازدواج باشه چون عشق عقلو کور میکنه)
اونوقت ما تو کشور اسلامی هستیم و دست رو دست گذاشتیم تا کوچه و خیابون بشه محل آشنایی ( و صد البته تو همون کوچه و خیابون هم کارشون به جدایی بکشه)
:vamonde:
تو ایران هم جدیدا مشابه این طرح برگزار داره میشه.البته اینترنتی. سایت تبیان یه طرحی رو شروع کرده که از طریق واسطین ازدواج میتونه افراد رو به هم معرفی کنه. البته مطمئن هم هست چون قبلش کلی آزمون و تست حضوری و اینا دارن. بنظرم طرح خوبی باشه.
عملا این نظر شما واسم غیرعملیه!! چون تمام فکرم انقد مشغوله که هرکاری هم بکنم نمیتونم از فکرش رها بشم!! اصن چرا باید از فکرش رها شم!!!؟؟! یه جوون 23 ساله حق ازدواج کردن نداره!؟!؟!!!!
شما حق دارید ازدواج کنید ولی اگر شرایط جوری هست که فعلا نمیتونید گفتم اینم یک پیشنهاد هست
کلا مسئله اینه که بهش فکر نکنید تا شرایطش فراهم شه سختیش برام قابل درکه ولی اگر اول کمی بخودتون فشار بیارید عملیه سعی کنید فکرتون رو منحرف کنید اولش سخته ولی شدنیه
بنده که انجام دادم به لطف خدا شد
یا حق
برادر گرامی ! نیاز آدما بستگی به روحیه شون داره . یک لحظه فکر کنید ببینید این روحیه شما رو چند درصد از جوونا دارند ؟ شاید پیش خودتون بگید بعضی ها با داشتن
دوست دختر نیازهای خودشونو برطرف میکنند . اما فکر میکنید برطرف کردن نیاز اونم از طریق گناه لذت بخش باشه ؟ مثل کسی میمونه که از طریق دزدی امرارمعاش کنه .
اما شما که میگید پسر مقید و با ایمانی هستید ؛ اگه کمی به اطرافتون نگاه کنید و با پسرایی با اعتقادات خودتون صحبت کنید خواهید فهمید که این گونه افراد با سرگرمی های
سالم فکرشونو از این نیازها دور نگه میدارند . نه اینکه بگم نیاز شما غیر معقوله ؛ اصلا" ! خیلی هم معقوله اما در جایی که بتونید از راه درست این نیاز رو برطرف کنید اما وقتی
هنوز در خودتون این آمادگی رو نمی بینید که از طریق ازدواج نیازتونو برطرف کنید پس بهتره که فکرتونو از این مقوله دور نگه دارید تا به خودتون آسیب روحی وارد نکنید . درضمن
شما میگید 23 سالتونه در حالی که بیشتر جوونا قید ازدواج رو تا سی سالگی زدند چطور شما میگید دیرهم شده ؟ بله خوبه که آدم بتونه زود ازدواج کنه اما به قول خودتون در
در این آشفته بازار اقتصادی میسر نیست . پس سعی کنید بجای اینکه بشینید به این فکر کنید که ازدواجتون دیر شده و دیگه تحملتون تموم شده با انگیزه ای مضاعف برای رسیدن
به خواسته هاتون به دنبال پیشرفت و بالا بردن خودتون در جامعه باشید . شما تازه میخواهید ارشد رو شروع کنید بعدشم به فکر دکترا باشید تنها چیزی که شما رو به هدفتون میرسونه
همینه . پس به فکر تلاش بیشتر باشید و سعی کنید فعلا" این فکرها رو داخل پرانتز قرار بدید . موفق باشید .
والا من اصن نه ارشدی میخوام نه دکترایی!! مگه آدم همش چند سال زنده س!! این همه آدم دارن ساده و راحت زندگی میکنن،نه دکترا دارن نه پیشرفت کردن. اصن باید ببینیم هدفمون از زندگی چیه! واسه چی اومدیم تو این دنیا!؟ که بخونیم تا دکترا!؟! ما که مسلمونیم، خدا گفته آفریده مارو فقط واسه عبادت!
خانم تبسم من می خوام از شما به عنوان یک خانم سوال بپرسم ، منظور از کم توقع چیه ؟ چون من کسی رو می شناسم می گفت ، باشه من کنار می یام من توقعی ندارم ولی سربزنگاه ماهیت خودش رو نشون دارد .
بگذارید کم توقع رو از نظر یه مرد براتون تعریف کنم
اولا مهریه ۱۴ سکه ، ثانیا عروسی نگیرن و یه مجلس خودمونی بدون لباس عروس و سالن آرایش و ماشین و هزینه فیلم برداری و اینجور تشریفات
ثانیا توی جهزیه فشار نیاره که حتما باید فلان یخچال رو بخریم که ۲ میلیونه بلکه باید به یه یخچال ۱۰۰ الی ۲۰۰ تومنی راضی باشه (دوستم از سمساری می تونه پیدا کنه شما تعجب نکن)
ثالثا دنبال چشم و هم چشمی نباشه که خواهر چی خرید ، خواهرت چی خرید و اینجور حرف ها من کسی رو می شناسم که سر این چشم و هم چشمی ها حدود ۱۰۰ میلیون نا قابل وام بدهکاره بعله :khandeh!:
رابعا به مرد مثل گاوصندق نگاه نکنه و خودش رو بخواد
خامسا ....
آیا شما منظورتون از توقع این بود یا یه تفکری مثل همون یاروه دارید ؟
ینی فک کنم الان همچین فردی تو کره ی خاکی موجود نباشه:khandeh!:
حالا چرا این قدر ناراحت شدید خب دخترا هم ارزو دارن مگه چیه بعدشم خب میشه دخترای ترشیده یا پایین شهری رو انتخاب کرد
چون بالا شهری ها از اونجایی که خیلی پولدارن توقعشون هم بیشتره (لطفا پایین شهری ها ناراحت نشن چون واقعیته ..ترشیده هاهم واقعیتش اسم دیگه ای نتونستم براشون پیداکنم)
مثلا خود من ازون ادمای پرتوقعم که مامانم باید به زور شوهرم بده بلههه نه اونایی که چشمو هم چشمی دارن
(اینوگفتم که نگین این دختره چه قدر پرووهست:Nishkhand:)
حالا چرا این قدر ناراحت شدید خب دخترا هم ارزو دارن مگه چیه بعدشم خب میشه دخترای ترشیده یا پایین شهری رو انتخاب کرد
چون بالا شهری ها از اونجایی که خیلی پولدارن توقعشون هم بیشتره (لطفا پایین شهری ها ناراحت نشن چون واقعیته ..ترشیده هاهم واقعیتش اسم دیگه ای نتونستم براشون پیداکنم)
مثلا خود من ازون ادمای پرتوقعم که مامانم باید به زور شوهرم بده بلههه نه اونایی که چشمو هم چشمی دارن
(اینوگفتم که نگین این دختره چه قدر پرووهست:Nishkhand:)
تبسم خانم شما بهتر بود از ادبیات بهتری برای بیان منظورتون استفاده می کردین.شما با مشاهدات محدود خود نمی تونید یه حکم کلی صادر کنید که دخترای بالاشهری پرتوقعند و دخترای پایین شهری برعکس!!! و مهمتر این که در ازدواج بالاشهر پایین شهر نداریم مهم ملاک تقوی و ایمان هست البته تناسب بین دو نفر را هم قبول دارم.لفظی که شما در کنار کلمه ی دختر استفاده کردین مناسب نبودبعضی از این افراد انسان هایی محجوب وعفیفند
که به دلایل مختلفی مجرد ماندندکه برای این بزرگواران آرزوی سعادت وعاقب بخیری دارم.
واما به دوستان عرض کنم اینجا بیشتر دلایل بالارفتن سن ازدواج و پیدانکردن همسر مناسب اقتصادی بیان شده(قبول برخی مسائل اقتصادی وجود دارد)ولی برخی تحقیقات ثابت کرده تسهیل روابط دختر وپسر یکی از مهمترین دلایل بالارفتن سن ازدواج است.دلایلی مثل افزایش سطح تحصیلات دختران وشهرنشینی هم به مراتب تاثیر گذارهستند.
من به شما جناب ahmad70 توصیه می کنم نماز دورکعتی ای را که بعد ازآن دعایی هم دارد و احتمالا در مفاتیح (دقیق نمی دانم لطفا از جایی معتبر بپرسید)باشد برای طلب همسر مناسب بخوانید ودر این مدت سعی کنند در روزهای خود ایام بیکاری نداشته باشد با معاشرت های سالم با دوستان وآشنایان وگسترش فعالیت های اجتماعی خود ویادگیری مهارت های ارتباطی موثر وخدا پسندانه تلاوت قرآن وتمرکز بر روی درس و ورزش مناسب برای تخلیه ی انرژیتان ایامتان را پر کنید خود را بیشتر بشناسید وملاک ها ومعیارهای همسر آینده ی خود را مشخص کنید از بزرگترها مثل خواهر یا مادر محترمتون بخواهید به دنبال دختر مناسبی برای شما باشند ومهمتر این که دعا کنید که دعا سلاح مومن است و هرچه میخواهید از خدا طلب کنید من هم امیدوارم همسری مناسب نصیبتان شود و در کنارهم به آرامش وعده داده شده ی قرآن برسید و فرزندان صالحی داشته باشید.
سلام ...
هر وقت تونستی یک دونه پراید بخری ... اونوقت فکر ازدواج کردن رو بکن ... امسال 10 میلیون تومن هست ... دو ماه بعد 14 میلیون ... چهار ماه بعد 16 میلیون ... یک سال بعد 30 میلیون ... فکر میکنم تا 5 سال دیگه که شما میخواین ازدواج کنین .... قیمتش به 500 میلیون برسه ... پس از الان پول کنار بزار ...
واااااااا...!ازدواج چه ربطی داره به ماشین؟!مگه مامان وبابای ماچی داشتن که ازدواج کردن؟!
سخت نگیرین!:Gig:
آقا پسرای عزیز من قبلا یه حقیقتی رو از گوشه کنار و بزرگترها می شنیدم و باور نمی کردم ولی الان میبینم یه جورایی درسته.
اگه میتونین یه روزنه امیدی برای کمک خدا پیدا کنید تو سن کم دست یه دختر خوب و سالم رو بگیرین تا فرصت از دست نرفته.
وقتی سن یه کمی بره بالا نمی دونم چی میشه یه دفعه افکار و احساسات آدم عوض میشه دیگه یه مدل دیگه فکر میکنه.
واقعا احساسات پیچیده ای بر شما غالب میشه که حتی نمی تونید کامل شرحش بدین. خلاصه از نظر ذهنی بن بست دارین سر راه ازدواجتون!
الان من واقعا به جایی رسیدم که از نظر ذهنی نمی تونم با ازدواج کنار بیام و باید تا آخر عمرم مجرد باقی بمونم. زندگیه دیگه...
ولی خب طبیعت دخترا اینجوریه که دوست دارن محبت کنن وابسته شن و بخاطر همین ازدواج میکنن چون دوست دارن تکیه گاه داشته باشن با وجود اینکه اگه تو زندگیشون همه چیشون تکمیل باشه ولی بازم دوست دارن ازدواج کنن ، کلا این حس ها یه خریته برای اینکه ازدواج کنی
خواهشا روی نظراتتون بیشتر دقت کنید:Moteajeb!:
می دونم این اعتقاد شما نیست احتمالا یه شوخیه...:ok:
آخه می دونی... این حرف یعنی من حکمت و آفرینش خدا رو قبول ندارم چون خدا این حس رو توی آدما قرار داده:Esteghfar:
آقا پسرای عزیز من قبلا یه حقیقتی رو از گوشه کنار و بزرگترها می شنیدم و باور نمی کردم ولی الان میبینم یه جورایی درسته.
اگه میتونین یه روزنه امیدی برای کمک خدا پیدا کنید تو سن کم دست یه دختر خوب و سالم رو بگیرین تا فرصت از دست نرفته.
وقتی سن یه کمی بره بالا نمی دونم چی میشه یه دفعه افکار و احساسات آدم عوض میشه دیگه یه مدل دیگه فکر میکنه.
واقعا احساسات پیچیده ای بر شما غالب میشه که حتی نمی تونید کامل شرحش بدین. خلاصه از نظر ذهنی بن بست دارین سر راه ازدواجتون!
سلام علیکم برادر عزیزم،
این گفتهی آن بزرگواران درسته از چند جهت:
اول اینکه آقا و خانم تا سنشان کمتر است منعطفتر هستند، هنوز طیف نسبتاً وسیعی از آیندههای متفاوت را پیش روی خودشان ممکن میدانند که در میان جنس مخالف میتوانند افرادی با مشترکات زیادی با خودشان را بیابند و آیندهی مشترکشان را با هم بسازند ... در حالیکه وقتی بزرگتر میشوند مدام دایرهی انتخاباتشان محدود و محدودتر میشود، چون مدام راههایی جلویشان گذاشته میشود که برای انتخاب بین آنها به تنهایی اقدام کردهاند و در آن انتخاب فقط مصالح خودشان را دیدهاند و به این ترتیب مدام گزینههای مناسب برای ازدواج با ایشان کم و کمتر میشود ... بعد هم که در سن بالا با کسی ازدواج میکنند دیگر شخصیتشان و مسیر زندگیاشان تا حدود خیلی بیشتری مشخص و معین است و اهداف مشخصی دارند و عادات مشخصی دارند و به خودشان شکل گرفتهاند و این شکلها اگر انعطافی نداشته باشند باید در سختیهای زندگی ساییده بشوند و البته این ساییده شدن درد هم دارد، بیشتر روحی ولش شاید گاهی هم جسمی. این است که دیر ازدواج میکنند و زندگیاشان هم پر از تنش خواهد بود و در چنین محیطی که هم اختلاف سنیاشان با بچههایشان زیاد است و هم جوّ خانه گاه و بیگاه ملتهب است باید بچهی انسان هم تربیت نمایند ... هر کسی به فکر راحتی خودش است و امتیازاتی را که از زندگی مجردی که به آن خو کرده بود از دست داده است را مدام برای خودش مرور میکند و «حق مسلّم» خود میداند و این است که این زندگی کمتر درش رستگاری دیده میشود ... این میشود که متأسفانه یک روانشناس چند روز پیش به خودش جرأت داد تا چنین جملهای را بر زبان بیاورد که انسان ازدواج نمیکند که خوشوقت شود بلکه ازدواج میکند که بدبخت نشود! :Moteajeb!: ازدواج برای خوشوقتی و خوشبختی و سعادت البته برای مؤمنین حتی در سن بالا هم قابل دستیابی است ولی اگر از ایمان طرفین چیزی بجز نماز و روزه باقی مانده باشد ... برای تجربهی آرامش در کنار ایمان سالم ازدواج در سن پایینتر امیدبخشتر به نظر میرسد.
دوم هم اینکه یک نفر وقتی به بلوغ جنسی میرسد (مطابق عدالت خداوند حکیم برای افرادی که دیوانه نباشند بلوغ عقلی همیشه قبل یا حداکثر همزمان با بلوغ جنسی است، شاید به همین دلیل هم باشد که سن تکلیف برای دختر ۹ سالگی است ولو اینکه در ۱۳ سالگی به لحاظ جنسی بالغ گردد) کمکم نیاز به ازدواج را مانند هر نیاز طبیعی دیگر خودش درک میکند و مسیر درست زندگی را در ارضای این نیاز میانگارد ... ولی وقتی بزرگتر میشود و این نیاز ارضا نمیشود یا به روشهای مفسدهدار ارضا میگردد کمکم از ازدواج ناامید میشود و به آن آبباریکه که دارد دل خوش میکند و بزرگتر که میشود و برای زندگی خودش هم امتیازاتی میبیند که فکر میکند خیلی مهم هستند و متأهلین از آن غافل هستند یا از رسیدن به آنها مستأصل با خود بدون آنکه به زبان بیاورد اینطور میاندیشد که ازدواج آنقدرها هم ضروری نیست و کارهایی مهمتری از ازدواج و ... هم هست، غافل از اینکه در ازدواج انسان به موهبتی به نام «دگردوستی» دست پیدا میکند که این چیزی که فرد مجرد امروز به آن دست یافته و آن را ارزش میداند دقیقاً نقطهی مقابل آن است: خوددوستی و خواستن همه چیز برای خودش ... خودش ... باز هم خودش ... از خودش و با خودش و برای خودش ... جامعهی پر از افراد مجرد جامعهای است پر از تکبر و غرور (فریب خود)، خودبرتربینی و خودخواهی .... به نظر میرسد کمی اغراق کرده باشم! همینطور هم هست! نه کسی که ازدواج میکند حتماً به درجات عالی از دگرخواهی و بعد خداخواهی میرسد (مثل کسانی که ازدواج کردهاند ولی باز خودشان را بر همسرشان یا حتی فرزندانشان ترجیح میدهند که اگر بحث محبت بهش بها داده شود اینطور نمیشود و البته سن بالای ازدواج هم در این خودخواهی ولو در کنار نقش همسری و پدری یا مادری مؤثر است) و نه کسی که ازدواج نکرده لزوماً خودخواه است (البته برای خانمها روحیهی دگرخواهی قویتر از آقایان است، آنها ازدواج نکنند برخی خودخواه میشوند و برخی محبتشان را صرف نامحرمها میکنند یا حیوانات و ...، فقط صرف تربیت بچه و چراغ خانهی شوهرشان شدن نمیشود ولی آب باریکهای از محبت جای دیگر ایجاد میکنند) ...
mohamad313;567549 نوشت:
الان من واقعا به جایی رسیدم که از نظر ذهنی نمی تونم با ازدواج کنار بیام و باید تا آخر عمرم مجرد باقی بمونم. زندگیه دیگه...
چی بگم، مایهی تأسفه که جامعه چه بر سر ما آورده است ... کمتر کسی الآن در سن پایین به فکر ازدواج است ولی همان دستهی اندک هم توکل و همت و ایمانشان را شکر ...
با این وجود برادر عزیزم شما هم ناامید نباشید، درسته که در ازدواج در سن بالا مشکلات در حین زندگی هم میتواند بیشتر باشد (مگر چه شود که دو نفر با اینکه در سن بالا به هم رسیده باشند بتوانند در روش زندگی و اهداف زندگی و ... بدون تنش تصمیمهای مشترک بگیرند و غیره) ولی ایمان به خدا و تمرین تقوا و از خودگذشتگی و سعی کردن لذت بردن از خوشحالی دیگران و ناراحت شدن از ناراحتی دیگران خیلی از عوارض دیر ازدواج کردن را میتواند التیام دهد
ولی اینکه فرمودید زندگی اینه ... موافق نیستم! زندگی چیز دیگری است ... ازدواج کنید متوجه میشوید ... آنهایی که در متأهلی آرزوی ایام تجرد خود را دارند از دو حال خارج نیست، یا خودخواهی رهایشان نکرده و طعم لذت محبت را نچشیدهاند ... یااینکه اصلاً ازدواج مناسبی نکردهاند ...
خداوند روزی کند که همهی ما طعم محبت همسر و فرزند و نوه را بچشیم و از این مقدمه طعم محبت خداوند را تمنا کنیم ... تحمل سختی برای رضای خدا آنها که به محبت خدا دست یافتهاند بسیار خواستنی معرفی شده است ... آنها که از یاد خدا در بدنشان لرزهای میافتد و اشک شوق میریزند ...
شما حق دارید ازدواج کنید ولی اگر شرایط جوری هست که فعلا نمیتونید گفتم اینم یک پیشنهاد هست
کلا مسئله اینه که بهش فکر نکنید تا شرایطش فراهم شه سختیش برام قابل درکه ولی اگر اول کمی بخودتون فشار بیارید عملیه سعی کنید فکرتون رو منحرف کنید اولش سخته ولی شدنیه
بنده که انجام دادم به لطف خدا شد
یا حق
سلام علیکم،
تجربه نشانم داده که گاهی تا به طور مصمم نخواهیم شرایطش هم فراهم نمیشود و اگر بشود هم خیلی شرایط خواستنیای نیست!
همیشه هر حرکتی از احساس فقر و نیاز است که شروع میشود ... این طلب ایجاد انگیزه کرده و محرّک یک حرکت در طالب میشود و او را به سمت مطلوب گسیل میدهد ... رسیدن به مطلوب سبب سکون و آرامش میشود تا نیاز بعدی دوباره حرکت جدیدی را طلب کند ... این میشود زندگی و زنده بودن ... میشود تکامل انسان ... منفعل بودن معنای زنده بودن نیست ...
اصل علّیت برای رخداد هر فرایندی در واقع کمی متفات از آن چیزی است که در علوم تجربی گمان میکنند، آن هم اینکه علت در مقصد است و نه در مبدأ! در مبدأ تنها نیاز است و فقر که آن هم ناشی از یافتن درکی از مقصد است ... غفلت آن چیزی است که احساس نیاز را از بین میبرد بدون آنکه نیاز واقعاً برطرف شده باشد ... عقل اصل خیر است و جهل اصل شر ... عدهای خدا را هم فراموش کردهاند و ظاهرش این است که زندگی راحتی دارند ولی این تنها پاک کردن صورت مسأله است، آنها فراموش کردهاند که به خدا نیاز دارند .... فراموشی راهش نیست ... اگرچه وقتی درد بیداد میکند و تحملش از ظرفیت شخص بیشتر باشد میشود از مسکّن استفاده نمود و غفلت و فراموشی از این جهت لازم میشود ... اما مسکّن درمان درد است نه درمان بیماری مولّد درد ... بهترین راه همیشه حرکت است (البته وقتی مقصد خدایی باشد! :ok:)
یا علی :Gol:
بسم الله...
سلام برهمگی
تو این قضیه چند تا نکته نباید فراموش بشه:
1- ازدواج واجبه و فراهم کردن شرایط و مقدماتش هم واجبه بر همه(هم خود فرد هم بقیه)پس از این فکر که صورت مساله رو پاک کنیم بیاییم بیرون. این که فکرش رو از سرمون بیرون کنیم نمیذاره شرایط رو آماده کنیم.
2-موانع ازدواج خیلی ساده تر از اون که ما فکر می کنیم برطرف میشن(تو زمینه های اقتصادی،تحصیلی،فرهنگی حتی تفکرات غلط اطرافیان بویژه والدین)فقط باید جداگانه بحث کرد.
3-مشکلاتی که غالبا به عنوان مشکلات بعد از ازدواج مطرح میشه در زمان مجردی هم هست.
اگه ما بعد از ازدواج هم مثل زمان مجردی تلاش کنیم و خونواده های هر دو طرف هم مثل زمان مجردی کمک کنند و به سنت های غلط غیر اسلامی پشت کنیم ...
تازه من دیگه یک نفر نیستم که دارم مشکلات رو کنار میزنم سه نفرم اگه گفتید کی؟؟؟ خدا،من و همسرم
بسم الله...
سلام برهمگی
تو این قضیه چند تا نکته نباید فراموش بشه:
1- ازدواج واجبه و فراهم کردن شرایط و مقدماتش هم واجبه بر همه(هم خود فرد هم بقیه)پس از این فکر که صورت مساله رو پاک کنیم بیاییم بیرون. این که فکرش رو از سرمون بیرون کنیم نمیذاره شرایط رو آماده کنیم.
سلام علیکم برادر عزیزم،
واقعاً؟ :Moteajeb!:
ازوداج واجبه؟
احتمالاً اشباه لپی بوده و منظورتان در اصل این بود که ازدواج معمولاً ضروری و لازمه :ok:
یا علی
خواهشا روی نظراتتون بیشتر دقت کنید:Moteajeb!:
می دونم این اعتقاد شما نیست احتمالا یه شوخیه...:ok:
آخه می دونی... این حرف یعنی من حکمت و آفرینش خدا رو قبول ندارم چون خدا این حس رو توی آدما قرار داده:Esteghfar:
سلام من منظورم شما رو نفهمیدم لطفا بیشتر توضیح بدین[/]
[="Black"] سپیده110;565076 نوشت:
سلام.
ببینید ابجی شما قبول دارید که زن اهل نازه و مرد اهل نیاز؟
شما وقتی به یه چیزی نیاز دارید میرید سراغش,اون چیز نمیاد سمت شما
تازه بنظر شما در شان یه دختر هست که از یه پسر خواستگاری کنه؟
گیریم که اصلا یه دختر از یه پسر خواستگاری کنه فردا بعد ازدواج پسر فرصت این و نداره که سرکوفت بزنه؟
یا اصلا
ببینید فکر نکنم جامعه ای وجود داشته باشه که همه توش پولدار باشن
چرا؟
چون خلاف طبیعته
اگه همه پولدار باشن شاید نظم طبیعت بهم بخوره
اینم همینطوره
این طبیعیه که پسر میره خواستگاری
اگه غیر این باشه خلاف طبیعت میشه.
خدا خودش همه چی و میدونه.
لابد خدا دلیلی داره که نگفته دختر میتونه بره خواستگاری پسر
[/]
چند سال پیش یه برنامه ای دیدم که یه عده از مسلمونای کانادا یه مراسمایی ایجاد کرده بودن که هر دختر یا پسری میرفت حضوری خودشو معرفی میکرد و معیاراشو میگفت و میتونستن اگه موردی مطابق میلشون بود برن بیشتر با هم آشنا بشن.
اون که کانادا بود و کشور اسلامی نیست همون عده ی قلیل مسلمونا چقد به فکر جووناشون بود. خانومی که مسیولش بود میگفت ما میخایم اینا از طریق درست با هم آشنا بشن و بتونن انتخاب درستی بکنن.
(همونطور که هممون میدونیم بهترین انتخاب انتخاب با عقله و عاشق شدن باید بعد ازدواج باشه چون عشق عقلو کور میکنه)
اونوقت ما تو کشور اسلامی هستیم و دست رو دست گذاشتیم تا کوچه و خیابون بشه محل آشنایی ( و صد البته تو همون کوچه و خیابون هم کارشون به جدایی بکشه)
:vamonde:
شما نیش و کنایه ای دیدین؟؟؟؟؟!!!!!:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
من اصلا با شما نبودم کلی گفتم
بی خیال ...
برادر گرامی ! نیاز آدما بستگی به روحیه شون داره . یک لحظه فکر کنید ببینید این روحیه شما رو چند درصد از جوونا دارند ؟ شاید پیش خودتون بگید بعضی ها با داشتن
دوست دختر نیازهای خودشونو برطرف میکنند . اما فکر میکنید برطرف کردن نیاز اونم از طریق گناه لذت بخش باشه ؟ مثل کسی میمونه که از طریق دزدی امرارمعاش کنه .
اما شما که میگید پسر مقید و با ایمانی هستید ؛ اگه کمی به اطرافتون نگاه کنید و با پسرایی با اعتقادات خودتون صحبت کنید خواهید فهمید که این گونه افراد با سرگرمی های
سالم فکرشونو از این نیازها دور نگه میدارند . نه اینکه بگم نیاز شما غیر معقوله ؛ اصلا" ! خیلی هم معقوله اما در جایی که بتونید از راه درست این نیاز رو برطرف کنید اما وقتی
هنوز در خودتون این آمادگی رو نمی بینید که از طریق ازدواج نیازتونو برطرف کنید پس بهتره که فکرتونو از این مقوله دور نگه دارید تا به خودتون آسیب روحی وارد نکنید . درضمن
شما میگید 23 سالتونه در حالی که بیشتر جوونا قید ازدواج رو تا سی سالگی زدند چطور شما میگید دیرهم شده ؟ بله خوبه که آدم بتونه زود ازدواج کنه اما به قول خودتون در
در این آشفته بازار اقتصادی میسر نیست . پس سعی کنید بجای اینکه بشینید به این فکر کنید که ازدواجتون دیر شده و دیگه تحملتون تموم شده با انگیزه ای مضاعف برای رسیدن
به خواسته هاتون به دنبال پیشرفت و بالا بردن خودتون در جامعه باشید . شما تازه میخواهید ارشد رو شروع کنید بعدشم به فکر دکترا باشید تنها چیزی که شما رو به هدفتون میرسونه
همینه . پس به فکر تلاش بیشتر باشید و سعی کنید فعلا" این فکرها رو داخل پرانتز قرار بدید . موفق باشید .
نظر من اینه که باید یه تغییر نگرش اساسی در مورد نحوه ازدواج و سبک ازدواج و شرایط ازدواج و دیدگاه افراد در مورد بعد ازدواج بشه ، خیلی ها فکر می کنن بعد ازدواج خوشبخت می شن ! ولی به آمار طلاق یه نگاهی نمی اندازن و نمی دونن که علت اینهمه طلاق چیه خیلی هاشون همدیگه رو نمی شناختن ! خیلی هاشون فکر می کردن با یک مرد سوار بر اسب سفید روبرو هستن ! خیلی ها فقط واسه غریزه ازدواج کردن ، خیلی ها نفاوت دیدگاه اساسی دارن ، خیلی ها ازدواج رو یه چیزی م دونن که باید تجربه اش کنن مثل شکلات که همه باید تجربه اش کنن ! فقط به عنوان یه هیجان می خوان واسه زندگی شون ولی نمی دونن که ازدواج یعنی مسولیت بعله :Narahat az:
دوست عزیز واقعا خودت به این حرفی که میزنی اعتقاد داری؟ واقعا فکر می کنی با این ساختار غلطی که جامعه ما درگیرش شده میشه این کارو کرد؟ چرا یاد گرفتیم که شعار بدیم! بابا طرف داره میگه لیسانسمو گرفتم نمی تونم ازدواج کنم. نسل ما مثل گذشته نیست که هم به سن بلوغ رسیدن رو پای خودشون بایستن. الان بچه های دبیرستانی تو فیس بوک و وایبر و ... دارن می چرخن فکر می کنی می تونن ماهی پنجاه تومن درآمد داشته باشن؟
ازدواج هم نیاز به کمک خانواده ها داره و هم اینکه زوج جوون بتونن حداقلی درآمد داشته باشن(منظورم آقا پسر بود). بعد از بیست سالگی هم باید جوونا به طور جدی بهش فکر کنن تا بتونن عرض دو سه سالی به خواستشون برسن. به جامعه خواسته باشی دل ببندی تا آخر عمر می گه ازدواج نکن چون شرایطش فراهم نیست این خودتی که باید محکم پاش واستی و شرایطش رو فراهم کنی.
اشتباه است . به هیچ وجه فشاری رو که مردم در مسائل جنسی در غرب تحمل میکنند با ایران مقایسه نمیشود کرد . به این نگاه نکنید راه تخلیه برایشان ساده است بلکه اتفاقات و رویکردهای شان را ببینید . افسوس این مکان هم عمومی است و هم حرمت دارد و خیلی با ارزش است وگرنه یکم مینوشتم .
اجمالا بنویسم که نو آوریهایشان در مسائل جنسی نشان میدهد که هرگز دسترسی راحت برای تخلیه باعث راحتی شان نشده بلکه نشان میدهد که برای ارضا شدن نیاز به مسائل جدید دارند و مدام این اتفاق برایشان می افتد و مسائل جنسی جدید برایشان باز میشود .
این را هر کسی که مسائل جنسی را تجربه کرده باشد میفهمد . هر کسی میفهمد هر قدر به غریزه جنسی اهمیت دهد از انطرف نیاز بیشتری دارد و این نیاز انتها ندارد .
سلام
فرصت نشد همه پست ها رو بخونم ولی از پست های 45 ،48 و 49 از همین تریبون بشدت تقدیر می کنم :Nishkhand:
در مورد ازدواج هم بزرگ ترین مشکل ضد ازدواج جوانان بخصوص دانشجویان، فرهنگ ... خانواده هاست. اگر خانواده زوجین حاضر باشند تا اتمام تحصیل پسر هزینه های اونها رو تقبل کنند و زوجین هم اهل ولخرجی نباشند همه (تاکید می کنم همه) جوانان به راحتی(البته نه به این راحتی که میخونی) می تونن ازدواج کنند.
سلام من پست های قبلی رو نخوندم
ولی میتونم بگم که شما میتونید زن هایی که کم توقع هستد رو برای ازدواجتون درنظر بگیرید:khandeh!::khandeh!:
خانم تبسم من می خوام از شما به عنوان یک خانم سوال بپرسم ، منظور از کم توقع چیه ؟ چون من کسی رو می شناسم می گفت ، باشه من کنار می یام من توقعی ندارم ولی سربزنگاه ماهیت خودش رو نشون دارد .
بگذارید کم توقع رو از نظر یه مرد براتون تعریف کنم
اولا مهریه ۱۴ سکه ، ثانیا عروسی نگیرن و یه مجلس خودمونی بدون لباس عروس و سالن آرایش و ماشین و هزینه فیلم برداری و اینجور تشریفات
ثانیا توی جهزیه فشار نیاره که حتما باید فلان یخچال رو بخریم که ۲ میلیونه بلکه باید به یه یخچال ۱۰۰ الی ۲۰۰ تومنی راضی باشه (دوستم از سمساری می تونه پیدا کنه شما تعجب نکن)
ثالثا دنبال چشم و هم چشمی نباشه که خواهر چی خرید ، خواهرت چی خرید و اینجور حرف ها من کسی رو می شناسم که سر این چشم و هم چشمی ها حدود ۱۰۰ میلیون نا قابل وام بدهکاره بعله :khandeh!:
رابعا به مرد مثل گاوصندق نگاه نکنه و خودش رو بخواد
خامسا ....
آیا شما منظورتون از توقع این بود یا یه تفکری مثل همون یاروه دارید ؟
حالا چرا این قدر ناراحت شدید خب دخترا هم ارزو دارن مگه چیه بعدشم خب میشه دخترای ترشیده یا پایین شهری رو انتخاب کرد
چون بالا شهری ها از اونجایی که خیلی پولدارن توقعشون هم بیشتره (لطفا پایین شهری ها ناراحت نشن چون واقعیته ..ترشیده هاهم واقعیتش اسم دیگه ای نتونستم براشون پیداکنم)
مثلا خود من ازون ادمای پرتوقعم که مامانم باید به زور شوهرم بده بلههه نه اونایی که چشمو هم چشمی دارن
(اینوگفتم که نگین این دختره چه قدر پرووهست:Nishkhand:)
چیزی مثل حق در میدان زبان وسیع و در میدان عمل باریک نیست.
دیدید شما براتون عشق مهم نیست توقعاتون رو نمی تونید کنترل کنید اونوقت انتظار دارید یکی مثل یوسف ع بیاد سراغتون ، چون شما به ازدواج به شکل تجارت نگاه می کنید ، تجارتی برای برآورده شدن توقعاتتون ، اونوقت طرف مقابل هم مثل کالا به شما نگاه می کنه :ok: اونوقت می گید چرا آدم خوب گیر نمی یاد
و من حاضرم با یه دختر با قیافه متوسط ولی با ایمان و کم توقع ازدواج کنم ولی حاضر نیستم با حورالعین پر توقع (مثال می زنم) ازدواج کنم. چون اون من رو برای خودم نمی خواد برای خودش و خواسته هاش می خواد.
لاااایک داشت
آخ ببخشید صلوات داشت:khaneh:
کیس مناسب ک میگن تعریفش دقیقا همینه
یخوردش درسته اما بعضی جاهاش بد بینیه
همونطور که می بینید مثل همین کاربرای اینجا همه جا همه جور آدمی هست
همونطور که تو این تاپیک و تاپیک های دیگه درمورد این بحث همیشه نظرات مختلفی مطرح میشه ، اما اون که نظر اسلامه مهمه
اگه می بینید توی ممالک اسلامی هم یه وقتایی کمیتمون لنگ میزنه واسه اینه که بعضیا فقط نظر خودشون رو می بینند کاری با اسلام ندارند.
در هر حال از نظر اسلام و علما و مشاوره های دینی امروزه ازدواج واجبه و باید همه کمک کنند شرایط یه جوون واسه ازدواج آماده بشه
دعوت به بازدید ازhttp://www.askdin.com/thread37733-6.html#post566719
خب ببخشید پس چی میتونه انگیزه ای واسه ازدواج باشه!؟!؟ اگه آدم نیاز جنسی و عاطفی و نیاز به همدم نداشت عقلش کمه بره ازدواج کنه و خودشو بندازه تو مشکلات؟!؟؟!؟!!؟!؟! آرامشی که با ازدواج بدست میاد باعث اینه که آدم اون مشکلات رو تحمل کنه.
عملا این نظر شما واسم غیرعملیه!! چون تمام فکرم انقد مشغوله که هرکاری هم بکنم نمیتونم از فکرش رها بشم!! اصن چرا باید از فکرش رها شم!!!؟؟! یه جوون 23 ساله حق ازدواج کردن نداره!؟!؟!!!!
دقیقا حق با شماست.همانطور که الان خیلی پسرها نیاز به ازدواج رو حس میکنند و مشتاقش هستند،خیلی دخترها هم این نیاز رو دارند و حتی حاضرند با پسری که درآمد آنچنانی نداره ولی ملاکای اخلاقی و ایمانی رو داره ازدواج کنند،ولی متاسفانه این وسط پدر مادرها هستند که سنگ اندازی میکنند. و واقعا اون دنیا چطور میخوان جواب گناه هایی که فرزندشون بخاطر تاخیر در ازدواج مرتکب شده رو بدن؟!! من نمیگم با هیچی نباید ازدواج کرد،خودم هم دنبال کار هستم تا همزمان با تحصیل کار کنم،ولی کاش پدرمادرها آگاهتر بودند در این مسائل!! کاش به این آیه ایمان داشتند کمی!!
الان شما منو امیدوار کردی یا ناامید!!؟!! پراید هم میخریم ان شاالله.
[="Arial"][="Black"] ahmad70;567442 نوشت:
والا منم ازدواج نکردم
اما همه میگن مجردی بهتره خب
مجردا هم میگن متاهلی خوبه[/]
ینی ازدواج تو سن 40 سالگی!
خب این مثالی که زدین یه مورد خاص بود. شاید اگه اون خانوم واقعا همسر و بچه هاش رو دوس داشت حاضر بود فعلا با این شرایط کنار بیاد تا همسرش بتونه دوباره شرایط رو بهتر کنه. ..
مجردی تا یجاییش خوبه! از یه جا به بعد دیگه واقعا سخته. البته واسه هرکسی فرق میکنه.یکی ممکنه تا 30 سالگی هم هیچ نیازی به ازدواج تو خودش حس نکنه.یا یکی که اهل رفیق بازی و ایناس با همونا خوشه و اصن فکر متاهل شدن نمیکنه... ولی واس اولین باره میبینم یه خانوم میگه مجردی بهتره!
[="Arial"][="Black"] ahmad70;567460 نوشت:
نه اگه پول داشته باشی که مجردی خیلی عالیه کلا بی مسئولیتی و عشقه ، آقا بالاسر میخوایم چیکار
ولی خب طبیعت دخترا اینجوریه که دوست دارن محبت کنن وابسته شن و بخاطر همین ازدواج میکنن چون دوست دارن تکیه گاه داشته باشن با وجود اینکه اگه تو زندگیشون همه چیشون تکمیل باشه ولی بازم دوست دارن ازدواج کنن ، کلا این حس ها یه خریته برای اینکه ازدواج کنی[/]
خیلی ببخشید! اگه اینجوری بود خدا تو قرآنش نمیگفت آرامش رو در کنار "همسر" بدست میارین،میتونست بگه در کنار خواهر یا دختر یا پسر سه چهار ساله. دیگه این خیلی واضحه که محبت به همسر خیلی با محبت به کسای دیگه مث دوست یا پدر مادر یا... فرق داره.
قرار نیس همیشه پیشم باشه! ولی مهم اینه که یکی باشه که دلت بهش خوش باشه. دوست عادی؟! بازم همون جواب قسمت بالا!!
خب برادر من! ازدواج مث یه میوه س! که یه زمانی کامل میرسه و موقع چیدنشه. هرچی بگذره خرابتر و فاسدتر میشه. خب تو اوج جوونی باید ادم ازدواج کنه تا به بیراهه نره!! فک کنم تفکر شما از ازدواج منفیه کلا!!!
قبول ندارین جامعه مون ناسالمه!؟! از ناسالم هم ناسالم تره!!!
جامعه ی سالم یعنی جامعه ای که افراد در اون دچار افسردگی و عقده های روانی نباشن. همه چی سرجاش باشه و اعصاب همه خورد نباشه!!!!!!!!!!!
این همه آدم ازدواج کردن! مگه شاخ یا دم داشتن. بله قطعا، البته با توکل بر خدا. یه انسان 23 ساله اگه نتونه از پس این مشکلات بربیاد بدرد لای جرز میخوره که!!!
عجب!! بهرحال نظر شما هم محترمه!
متاسفانه گاهی پدر مادرها هستن که سنگ اندازی میکنند و ...
چه عجب دیدیم یکی موافق ازدواج باشه! داشتم ناامید میشدم!! همه افکار منفی!!! مثلا اومدم راه حل بخوام بدتر شد که!
میگن آدم چایی خورم وقتی که چاییش سرد بشه میریزه دور
شما هم سعی کن هر چه زود تر ازدواج کنی، یک قدم شما بردار، صد قدم خدا بر میداره
گفتی خانواده ها!! یکی فقط باید به خانواده ها اطلاع رسانی کنه کمک کنن به فرزنداشون!
[=arial]آره والّا...
ممنون دوست عزیز. حرف هایتان کاملا درست و بجا است. من هم برای فقط به دلیل علاقه به تحصیل میخوام ادامه بدم.چون اگه برم دنبال کار معلوم نیس دیگه بشه ادامه تحصیل داد.ولی میشه در حین تحصیل کار کوچکی هم داشت.و مشکل اینه که اون فردی که راضی بشه با این درآمد فعلی کم کنار بیاد تا ان شاالله در آینده شغل مناسبی پیدا کنم،پیدا بشود. بعبارتی کسی که بتواند درک بکند شرایط مارو.
دوست عزیز.درسته مشکلات زیاده ولی نباید امیدتون رو از دست بدین. ارشد فایده ای نداره وقتی کار نباشه. خود من خیلی از دوستام بعد از دیپلم درس نخوندن و رفتن دنبال کار آزاد.الان هم درآمد دارن و هم کلی پس انداز و عده ایشون هم ازدواج کردن. اونوقت من تو این سن،یه ریال هم پس انداز ندارم.واسه اینکه میخوام ارشد بخونم! ولی چه کنیم که علاقه به تحصیل هم نمیذاره رهاش کنم به حال خودش!!! یه کار پیدا کن و با توکل به خدا برو خواستگاری!
احسنت به شما! من به شخصه با هرگونه رسم و رسوم بیجا.خرج های بیجا.مراسمات تجملی مخالفم. و ان شاالله هیچگونه ازین موارد را برای ازدواج پیاده نخواهم کرد.
تو ایران هم جدیدا مشابه این طرح برگزار داره میشه.البته اینترنتی. سایت تبیان یه طرحی رو شروع کرده که از طریق واسطین ازدواج میتونه افراد رو به هم معرفی کنه. البته مطمئن هم هست چون قبلش کلی آزمون و تست حضوری و اینا دارن. بنظرم طرح خوبی باشه.
شما حق دارید ازدواج کنید ولی اگر شرایط جوری هست که فعلا نمیتونید گفتم اینم یک پیشنهاد هست
کلا مسئله اینه که بهش فکر نکنید تا شرایطش فراهم شه سختیش برام قابل درکه ولی اگر اول کمی بخودتون فشار بیارید عملیه سعی کنید فکرتون رو منحرف کنید اولش سخته ولی شدنیه
بنده که انجام دادم به لطف خدا شد
یا حق
والا من اصن نه ارشدی میخوام نه دکترایی!! مگه آدم همش چند سال زنده س!! این همه آدم دارن ساده و راحت زندگی میکنن،نه دکترا دارن نه پیشرفت کردن. اصن باید ببینیم هدفمون از زندگی چیه! واسه چی اومدیم تو این دنیا!؟ که بخونیم تا دکترا!؟! ما که مسلمونیم، خدا گفته آفریده مارو فقط واسه عبادت!
ینی فک کنم الان همچین فردی تو کره ی خاکی موجود نباشه:khandeh!:
الان به خودتون می بالین!؟!:Nishkhand:
تبسم خانم شما بهتر بود از ادبیات بهتری برای بیان منظورتون استفاده می کردین.شما با مشاهدات محدود خود نمی تونید یه حکم کلی صادر کنید که دخترای بالاشهری پرتوقعند و دخترای پایین شهری برعکس!!! و مهمتر این که در ازدواج بالاشهر پایین شهر نداریم مهم ملاک تقوی و ایمان هست البته تناسب بین دو نفر را هم قبول دارم.لفظی که شما در کنار کلمه ی دختر استفاده کردین مناسب نبودبعضی از این افراد انسان هایی محجوب وعفیفند
که به دلایل مختلفی مجرد ماندندکه برای این بزرگواران آرزوی سعادت وعاقب بخیری دارم.
واما به دوستان عرض کنم اینجا بیشتر دلایل بالارفتن سن ازدواج و پیدانکردن همسر مناسب اقتصادی بیان شده(قبول برخی مسائل اقتصادی وجود دارد)ولی برخی تحقیقات ثابت کرده تسهیل روابط دختر وپسر یکی از مهمترین دلایل بالارفتن سن ازدواج است.دلایلی مثل افزایش سطح تحصیلات دختران وشهرنشینی هم به مراتب تاثیر گذارهستند.
من به شما جناب ahmad70 توصیه می کنم نماز دورکعتی ای را که بعد ازآن دعایی هم دارد و احتمالا در مفاتیح (دقیق نمی دانم لطفا از جایی معتبر بپرسید)باشد برای طلب همسر مناسب بخوانید ودر این مدت سعی کنند در روزهای خود ایام بیکاری نداشته باشد با معاشرت های سالم با دوستان وآشنایان وگسترش فعالیت های اجتماعی خود ویادگیری مهارت های ارتباطی موثر وخدا پسندانه تلاوت قرآن وتمرکز بر روی درس و ورزش مناسب برای تخلیه ی انرژیتان ایامتان را پر کنید خود را بیشتر بشناسید وملاک ها ومعیارهای همسر آینده ی خود را مشخص کنید از بزرگترها مثل خواهر یا مادر محترمتون بخواهید به دنبال دختر مناسبی برای شما باشند ومهمتر این که دعا کنید که دعا سلاح مومن است و هرچه میخواهید از خدا طلب کنید من هم امیدوارم همسری مناسب نصیبتان شود و در کنارهم به آرامش وعده داده شده ی قرآن برسید و فرزندان صالحی داشته باشید.
واااااااا...!ازدواج چه ربطی داره به ماشین؟!مگه مامان وبابای ماچی داشتن که ازدواج کردن؟!
سخت نگیرین!:Gig:
آقا پسرای عزیز من قبلا یه حقیقتی رو از گوشه کنار و بزرگترها می شنیدم و باور نمی کردم ولی الان میبینم یه جورایی درسته.
اگه میتونین یه روزنه امیدی برای کمک خدا پیدا کنید تو سن کم دست یه دختر خوب و سالم رو بگیرین تا فرصت از دست نرفته.
وقتی سن یه کمی بره بالا نمی دونم چی میشه یه دفعه افکار و احساسات آدم عوض میشه دیگه یه مدل دیگه فکر میکنه.
واقعا احساسات پیچیده ای بر شما غالب میشه که حتی نمی تونید کامل شرحش بدین. خلاصه از نظر ذهنی بن بست دارین سر راه ازدواجتون!
الان من واقعا به جایی رسیدم که از نظر ذهنی نمی تونم با ازدواج کنار بیام و باید تا آخر عمرم مجرد باقی بمونم. زندگیه دیگه...
بر خدا توکل کن و شکیبا باش
خواهشا روی نظراتتون بیشتر دقت کنید:Moteajeb!:
می دونم این اعتقاد شما نیست احتمالا یه شوخیه...:ok:
آخه می دونی... این حرف یعنی من حکمت و آفرینش خدا رو قبول ندارم چون خدا این حس رو توی آدما قرار داده:Esteghfar:
سلام علیکم برادر عزیزم،
این گفتهی آن بزرگواران درسته از چند جهت:
اول اینکه آقا و خانم تا سنشان کمتر است منعطفتر هستند، هنوز طیف نسبتاً وسیعی از آیندههای متفاوت را پیش روی خودشان ممکن میدانند که در میان جنس مخالف میتوانند افرادی با مشترکات زیادی با خودشان را بیابند و آیندهی مشترکشان را با هم بسازند ... در حالیکه وقتی بزرگتر میشوند مدام دایرهی انتخاباتشان محدود و محدودتر میشود، چون مدام راههایی جلویشان گذاشته میشود که برای انتخاب بین آنها به تنهایی اقدام کردهاند و در آن انتخاب فقط مصالح خودشان را دیدهاند و به این ترتیب مدام گزینههای مناسب برای ازدواج با ایشان کم و کمتر میشود ... بعد هم که در سن بالا با کسی ازدواج میکنند دیگر شخصیتشان و مسیر زندگیاشان تا حدود خیلی بیشتری مشخص و معین است و اهداف مشخصی دارند و عادات مشخصی دارند و به خودشان شکل گرفتهاند و این شکلها اگر انعطافی نداشته باشند باید در سختیهای زندگی ساییده بشوند و البته این ساییده شدن درد هم دارد، بیشتر روحی ولش شاید گاهی هم جسمی. این است که دیر ازدواج میکنند و زندگیاشان هم پر از تنش خواهد بود و در چنین محیطی که هم اختلاف سنیاشان با بچههایشان زیاد است و هم جوّ خانه گاه و بیگاه ملتهب است باید بچهی انسان هم تربیت نمایند ... هر کسی به فکر راحتی خودش است و امتیازاتی را که از زندگی مجردی که به آن خو کرده بود از دست داده است را مدام برای خودش مرور میکند و «حق مسلّم» خود میداند و این است که این زندگی کمتر درش رستگاری دیده میشود ... این میشود که متأسفانه یک روانشناس چند روز پیش به خودش جرأت داد تا چنین جملهای را بر زبان بیاورد که انسان ازدواج نمیکند که خوشوقت شود بلکه ازدواج میکند که بدبخت نشود! :Moteajeb!: ازدواج برای خوشوقتی و خوشبختی و سعادت البته برای مؤمنین حتی در سن بالا هم قابل دستیابی است ولی اگر از ایمان طرفین چیزی بجز نماز و روزه باقی مانده باشد ... برای تجربهی آرامش در کنار ایمان سالم ازدواج در سن پایینتر امیدبخشتر به نظر میرسد.
دوم هم اینکه یک نفر وقتی به بلوغ جنسی میرسد (مطابق عدالت خداوند حکیم برای افرادی که دیوانه نباشند بلوغ عقلی همیشه قبل یا حداکثر همزمان با بلوغ جنسی است، شاید به همین دلیل هم باشد که سن تکلیف برای دختر ۹ سالگی است ولو اینکه در ۱۳ سالگی به لحاظ جنسی بالغ گردد) کمکم نیاز به ازدواج را مانند هر نیاز طبیعی دیگر خودش درک میکند و مسیر درست زندگی را در ارضای این نیاز میانگارد ... ولی وقتی بزرگتر میشود و این نیاز ارضا نمیشود یا به روشهای مفسدهدار ارضا میگردد کمکم از ازدواج ناامید میشود و به آن آبباریکه که دارد دل خوش میکند و بزرگتر که میشود و برای زندگی خودش هم امتیازاتی میبیند که فکر میکند خیلی مهم هستند و متأهلین از آن غافل هستند یا از رسیدن به آنها مستأصل با خود بدون آنکه به زبان بیاورد اینطور میاندیشد که ازدواج آنقدرها هم ضروری نیست و کارهایی مهمتری از ازدواج و ... هم هست، غافل از اینکه در ازدواج انسان به موهبتی به نام «دگردوستی» دست پیدا میکند که این چیزی که فرد مجرد امروز به آن دست یافته و آن را ارزش میداند دقیقاً نقطهی مقابل آن است: خوددوستی و خواستن همه چیز برای خودش ... خودش ... باز هم خودش ... از خودش و با خودش و برای خودش ... جامعهی پر از افراد مجرد جامعهای است پر از تکبر و غرور (فریب خود)، خودبرتربینی و خودخواهی .... به نظر میرسد کمی اغراق کرده باشم! همینطور هم هست! نه کسی که ازدواج میکند حتماً به درجات عالی از دگرخواهی و بعد خداخواهی میرسد (مثل کسانی که ازدواج کردهاند ولی باز خودشان را بر همسرشان یا حتی فرزندانشان ترجیح میدهند که اگر بحث محبت بهش بها داده شود اینطور نمیشود و البته سن بالای ازدواج هم در این خودخواهی ولو در کنار نقش همسری و پدری یا مادری مؤثر است) و نه کسی که ازدواج نکرده لزوماً خودخواه است (البته برای خانمها روحیهی دگرخواهی قویتر از آقایان است، آنها ازدواج نکنند برخی خودخواه میشوند و برخی محبتشان را صرف نامحرمها میکنند یا حیوانات و ...، فقط صرف تربیت بچه و چراغ خانهی شوهرشان شدن نمیشود ولی آب باریکهای از محبت جای دیگر ایجاد میکنند) ...
چی بگم، مایهی تأسفه که جامعه چه بر سر ما آورده است ... کمتر کسی الآن در سن پایین به فکر ازدواج است ولی همان دستهی اندک هم توکل و همت و ایمانشان را شکر ...
با این وجود برادر عزیزم شما هم ناامید نباشید، درسته که در ازدواج در سن بالا مشکلات در حین زندگی هم میتواند بیشتر باشد (مگر چه شود که دو نفر با اینکه در سن بالا به هم رسیده باشند بتوانند در روش زندگی و اهداف زندگی و ... بدون تنش تصمیمهای مشترک بگیرند و غیره) ولی ایمان به خدا و تمرین تقوا و از خودگذشتگی و سعی کردن لذت بردن از خوشحالی دیگران و ناراحت شدن از ناراحتی دیگران خیلی از عوارض دیر ازدواج کردن را میتواند التیام دهد
ولی اینکه فرمودید زندگی اینه ... موافق نیستم! زندگی چیز دیگری است ... ازدواج کنید متوجه میشوید ... آنهایی که در متأهلی آرزوی ایام تجرد خود را دارند از دو حال خارج نیست، یا خودخواهی رهایشان نکرده و طعم لذت محبت را نچشیدهاند ... یااینکه اصلاً ازدواج مناسبی نکردهاند ...
خداوند روزی کند که همهی ما طعم محبت همسر و فرزند و نوه را بچشیم و از این مقدمه طعم محبت خداوند را تمنا کنیم ... تحمل سختی برای رضای خدا آنها که به محبت خدا دست یافتهاند بسیار خواستنی معرفی شده است ... آنها که از یاد خدا در بدنشان لرزهای میافتد و اشک شوق میریزند ...
یا علی
سلام علیکم،
تجربه نشانم داده که گاهی تا به طور مصمم نخواهیم شرایطش هم فراهم نمیشود و اگر بشود هم خیلی شرایط خواستنیای نیست!
همیشه هر حرکتی از احساس فقر و نیاز است که شروع میشود ... این طلب ایجاد انگیزه کرده و محرّک یک حرکت در طالب میشود و او را به سمت مطلوب گسیل میدهد ... رسیدن به مطلوب سبب سکون و آرامش میشود تا نیاز بعدی دوباره حرکت جدیدی را طلب کند ... این میشود زندگی و زنده بودن ... میشود تکامل انسان ... منفعل بودن معنای زنده بودن نیست ...
اصل علّیت برای رخداد هر فرایندی در واقع کمی متفات از آن چیزی است که در علوم تجربی گمان میکنند، آن هم اینکه علت در مقصد است و نه در مبدأ! در مبدأ تنها نیاز است و فقر که آن هم ناشی از یافتن درکی از مقصد است ... غفلت آن چیزی است که احساس نیاز را از بین میبرد بدون آنکه نیاز واقعاً برطرف شده باشد ... عقل اصل خیر است و جهل اصل شر ... عدهای خدا را هم فراموش کردهاند و ظاهرش این است که زندگی راحتی دارند ولی این تنها پاک کردن صورت مسأله است، آنها فراموش کردهاند که به خدا نیاز دارند .... فراموشی راهش نیست ... اگرچه وقتی درد بیداد میکند و تحملش از ظرفیت شخص بیشتر باشد میشود از مسکّن استفاده نمود و غفلت و فراموشی از این جهت لازم میشود ... اما مسکّن درمان درد است نه درمان بیماری مولّد درد ... بهترین راه همیشه حرکت است (البته وقتی مقصد خدایی باشد! :ok:)
یا علی :Gol:
بسم الله...
سلام برهمگی
تو این قضیه چند تا نکته نباید فراموش بشه:
1- ازدواج واجبه و فراهم کردن شرایط و مقدماتش هم واجبه بر همه(هم خود فرد هم بقیه)پس از این فکر که صورت مساله رو پاک کنیم بیاییم بیرون.
این که فکرش رو از سرمون بیرون کنیم نمیذاره شرایط رو آماده کنیم.
2-موانع ازدواج خیلی ساده تر از اون که ما فکر می کنیم برطرف میشن(تو زمینه های اقتصادی،تحصیلی،فرهنگی حتی تفکرات غلط اطرافیان بویژه والدین)فقط باید جداگانه بحث کرد.
3-مشکلاتی که غالبا به عنوان مشکلات بعد از ازدواج مطرح میشه در زمان مجردی هم هست.
اگه ما بعد از ازدواج هم مثل زمان مجردی تلاش کنیم و خونواده های هر دو طرف هم مثل زمان مجردی کمک کنند و به سنت های غلط غیر اسلامی پشت کنیم ...
تازه من دیگه یک نفر نیستم که دارم مشکلات رو کنار میزنم سه نفرم اگه گفتید کی؟؟؟
خدا،من و همسرم
سلام علیکم برادر عزیزم،
واقعاً؟ :Moteajeb!:
ازوداج واجبه؟
احتمالاً اشباه لپی بوده و منظورتان در اصل این بود که ازدواج معمولاً ضروری و لازمه :ok:
یا علی
[="Arial"][="Black"] حسن آقا;567608 نوشت:
سلام من منظورم شما رو نفهمیدم لطفا بیشتر توضیح بدین[/]