ای آرزوی بندگی ات مانده بر دلم ... (نجواهای شبانه)

تب‌های اولیه

2317 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خداوندا ! ، مهربانا ! ، هرگز نگویمت دستم بگیر ،

عمریست گرفته ای رهایم نکن ... :Sham:

الهی
آب ِ رویم را دیدی و آبرو خریدی؟

خداوندا ، بلندای دعایت را عطایم کن


تو ای معشوقه عالم

از این پس عاشقی را پیشه ام فرما

خدایا راستش من آدمیزادم

گاه گاهی گر گناهی میکنم ، طغیان مپندارش !

کریما من گنهکارم ، تو بخشنده ! :Sham:

خدایا... دریافته ام کسی که میگوید برایم دعا کن.... از روی عادت نمی گوید...صبرش تمام شده است.... ولی دردهایش هنوز باقی مانده است...!!! مهربانم... کاش می دانستی چقدر دردناک است شنیدن جمله: "برایم دعا کن..." وقتی کاری از دستت برایش برنمی آید...خدایا کمکم کن...هنوز هم به معجزه کرامتت ایمان دارم.... معبودا آنگاه که فراموشت کردم، فراموشم نکن...یارب العالمین...ای که آرزوی بندگیت مانده بردلم دستمان را بگیر:Ghamgin:

با یاد خدا

[FONT=Arial Black]خواهی اگر بجویــــی ، یک لحظه ای مَجویش

خواهی اگر بدانی ، یک لحظه ای مَدانَش

. . ...

:Mohabbat:

پــی نوشت :

من او
او من

خدایا

از این همه مهربونیت

سهم من کو ؟ :geryeh:

( در اون یه مورد خاص که مد نظرمه ها :khandeh!:... وگرنه که خیلی مهربون یودی توی زندگیم )

یا رفیق من لا رفیق له....

خدایا کمکم کن

با یــــاد تو

از تو گفتن کار هرکس نیست ای زیبا غزل
من بـرای گفتنت بــــاید که مولــــانا شوم

خدایا :

چه زیباست نام تو و چه زیبایی خودت . ای زیبای بی همتا و ای خالق مهربان .

خدایا ما مخلوقات ، خیلی خوشحالیم که تو خالق و سرور مایی .

من به پادشاهی تو بر خودم افتخار می کنم و به خودم می بالم . چه مهری ، چه

عطوفتی چه بنده نوازیی ... مهربانا ، هیچ کسی نمیتونه مثل تو باشه

فقط و فقط تویی که شایسته خدایی و فرمانروایی هستی . راضیم ...

پروردگارا

صدا کردنت خیلی لذت دارد ، نام تو دلنشین است و عشق بتو نهایت آزادگی و کمال است . :Sham:

خداوندا ...

به مهربانی محمد (ص)

به مناجات عاشقانه علی (ع)

به استغاثه عارفانه حسین (ع)

و به حق همه خوبان و زمره های دعایشان

رهایمان مکن ... :Sham:

با یاد خدا

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت هست

بــردار ز رخ پرده که مشتاق لقائیــــــــــــــم

:Gol:
مولانا

اما ای دوست! خودت می دانی: « چه دشوار است پیمودن به هجران تو منزل ها» بر این بیچارگان رحم آر ... امتحان های ما را به اندازه کوچکی مان در نظر بگیر ، نه به اندازه بزرگی آمالمان... نگاه کن به حالمان! ما درماندگان سر گردان بیابان نفسیم.با این همه مدد و مهر و عنایت تو، باز مهارمان به دست نفس است و شیطان دائم برایمان دام می نهد. پس چه کنیم اگر امتحان هایمان را دشوار بگیری..

می ترسیم روشنایی هدایت را گم کنیم، می ترسیم آنچه باعث رشد و کمالمان است مهلکه هلاکتمان شود، می ترسیم که در عسرت و تنگی قلبهایمان تیره و افسرده شود:

ربنا و لا تحملنا ما لا طاقة لنا به

اگر لطف بی پایان تو مدد نکند،اگر جذبۀ عشق در دلمان روشن نشود، اگر وسواس و مکائد، دست از سرمان بر ندارد، تا ابد درمانده خواهیم ماند. اما امیدمان سراپا به توست. تو ک سینۀ اولیا را به نور خود منور فرمودی و آنان را به نزهتگاه های قدس و کبریائی ات فرا خواندی. دل محجوب و قلب منکوس ما را نیز به خود بخوان! پای در گل مانده ای را یاری کن! بیمار را پرسشی فرما! ما تاب قهر و فرقت تو را نداریم، ما دلمان تاب دلتنگی ندارد.
می ترسیم که در راه بمانیم و از پیچ و خم نفس و شیطان نتوانیم گذر کنیم.

هـــر بار کـه دلــم هـــوای خـــــــدا کـــرد …

نــــه !

هــر بار کـه خـــــــدا یــاد ِ دلــم کــــرد …

تـنـم لــرزید

نــه از خــــــدا

از خــــودم !

که از شــیطــان هـــم شـیطـان تــَر شــدم …

نـگـاهم را مــی دزدم …

مبادا چشــمم در چشـــم خدا گــــیر کند …

[h=3]خدایا[/h] [h=3]دلم می خواهد شرطی بین خودمان بگذاریم!![/h] [h=3]شرطمان این باشد که من دعا کنم[/h] [h=3]و تو از بین آنها انتخاب کنی!!![/h] [h=3]هر کدامشان را که به دردم می خورد مستجاب کنی[/h] [h=3]و هر کدامشان را که فکرمیکنی به صلاحم نیست ،[/h] [h=3]کنارش بگذاری…[/h]

خدایا هر آنچه میدهی بده اما این را ازت نمیخواهم ادعا

ادعای چیزی را داشته باشم که ندارم که نیستم

ادعای معرفت ادعای محبت ادعای رفاقت ادعای ادعا

ادعا که میکنی باور میکنند

باور میکنند که با معرفتی که با محبتی که ....

آن وقت سخت میشود

آن وقتی که بی تفاوت میشوی سرد میشوی

آن وقتی که ادعایت از از ادعا بودن درمیاید میشود دروغ

میشود حرف، میشود درد ،میشود بغض

آه ...

خدایا

همه ی ادعا دارم ادعای بندگی تو

ادعای انتظار فرج

و تو این دروغ را بهتر از هر کسی میدانی

نمیدانم چه میشوی وقتی دروغ هر روزم رو میشنوی میبینی تکرار میکنم

به من میخندی یا ....

ادعا میتواند زشت باشد در رابطه ی من با دوستانم میتواند شیرین باشد در رابطه با تو برای من اما نمیدانم در رابطه تو با من و از نگاه تو به من چطور میشود...

دعا میکنم ادعا نباشد آنچه که هستم

هرچند که خوب میدانم شیرینی یک ادعا از تلخی یک حقیقت برایم زیباتر است

باز هم بگذار دلم خوش باشد

خدایا میشه ما زودتر صاحبخونه شیم ؟ خسته شدیم از مستاجری :Ghamgin:

بایاد خدا

خدایا این جان در اشتیاق روی تو می سوزد.

خدایا این چشم بهانه ی تو را می گیرد و اشک می ریزد.

خدایا این ریه ها به شوق تو تنفس می کنند.

خدایا سینه در هجران تو آتش گرفته است.

خدایا خون رگ ها به جستجوی تو در گردش است.

خدایا با من آن کن که تو شایسته آنی از آمرزش و بخشش و رحمت و نه آنکه من سزاوار آنم از عذاب و مجازات و نقمت

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/22541/medium/1_ElhamBakhsh14_Persian-Star.org_17.jpg)

سلام خدای خوبم
میگم که من چقدر بد شدم؟ چرا اینجوری شدم آخه؟؟؟؟؟؟؟
برای حرف زدن با همه وقت دارم الا تو آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای کاش میدونستم جوابت چیه ؟ ای کاش می تونستم خودم رو به تو برسونم .
خدایا میدونی دقیقا نمیدونم اگه تو این دنیا به تو نرسم تو اون دنیا به تو خواهم رسید؟
دوست دارم بخاطر اینکه همیشه همیشه همیشه همیشه همیشه هوام رو داریو باهام مهربونی

با یاد خدا

.

برای دقایقی که من ، مــــــن بودم شرمنده ام . . .

ببخش به بزرگی ات ..

همه تــــو هســـتی

:Mohabbat:

دکتر شریعتی....

خدایا :

رحمتی کن تا ایمان ، نان و نام برایم نیاورد !
قوتم بخش تا نانم را _ و حتی نامم را _ در خطر ایمانم افکنم تا از
آن ها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند نه آنها
که پول دین را می گیرند و برای دنیا کار می کنند !

خدایا :

مرا از فاجعه ی پلید " مصلحت پرستی " _ که چون همه گیر شده است وقاحتش از یاد رفته و بیماریی شده است که از فرط عمومیتش ، هر که از آن سالم مانده باشد ، بیمار می نماید _ مصون بدار تا " به رعایت مصلحت ، حقیقت را ذبح شرعی نکنم " !

خدایا :

مگذار که " دینم " در پس " وجهه دینی " ام دفن شود که آنچه را که " حق می دانم " ، به خاطر آنچه " بد می دانند " کتمان کنم !

خدایا :

مرا در ایمان " اطاعت مطلق " بخش تا در جهان " عصیان مطلق " باشم !

خدایا :

به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ، حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم ...
بگذار تا آن را من ، خود ، انتخاب کنم اما آن چنان که تو دوست داری !

خدایا :

اندیشه و احساس مرا در سطحی پائین میاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید " شبه آدم های اندک ! " را متوجه شوم . چه دوست تر می دارم " بزرگواری گول خور ! " خود باشم تا همچون اینان " کوچکواری گول زن " !!!

خدایا :

به مذهبی ها بفهمان که : آدم از خاک است ، بگو که یک پدیده ی مادی نیز به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیده ی غیبی . در دنیا همان اندازه خداوند وجود دارد که در آخرت ... و مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد .

خدایا :

می دانم که اسلام پیامبر تو با " نه " آغاز شد و تشیع دوست تو نیز با " نه " آغاز شد . مرا ای فرستاده ی محمّد و ای دوستدار علی ، به " اسلام آری " و به " تشیع آری " کافر گردان !

ای خداوند :

تو که " همه ی فرشتگانت را در پای آدم به سجده افکندی " اینک نمی بینی که بنی آدم را در پای دیوان به خاک سجود افکنده اند ؟
آنان را از بند عبودیت بتهای این قرن _ که خود تراشیده ایم ! _ به بندگی ِ آزادی بخش ِ عبادت ِخویش ، آزادی بخش !


الهی تو دوستان را به دشمنان می نمایی ،درویشان را غم اندوه دهی.درمانده کنی و خود درمان کنی.
[FONT=arial]الهی دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
[FONT=arial]الهی خود را از همه به تو وابستم ، اگر بداری ترا پرستم و اگرنداری خود پرستم. نومید مساز بگیر دستم.
الهی ای دور نظر و ای نیکوحضر و ای نیکوکار نیک منظر،ای دلیل هربرگشته و ای راهنمای هر سرگشته ،
ای چاره ساز هر بیچاره و ای آرنده ی هرآواره ، ای جامع هر پراکنده و ای رافع هر افتاده ، دست ما گیر ای
بخشنده هر بخشاینده.
الهی کار آن دارد که با تو کاری دارد ، یار آن دارد که چون تو یاری دارد ، او که در هر دو جهان تو را دارد
هرگز کی تو را بگذارد.
الهی در سر گریستنی دارم دراز، ندانم از حسرت گریم یا از ناز، گریستن از حسرت بهر یتیم و گریستن شمع
بهر ناز، از ناز گریستن چون بود این قصه ایست دراز.
الهی یک چند به یاد تو نازیدم ، اینم بس که صحبت تو ارزیدم.
الهی نه جز از یاد تو دل است نه جز از یافت تو جان ، پس بی دل و بی جان کی توان؟
الهی یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان.

مست توام از جرعه و جام آزادم
مرغ توام از دانه و دام آزادم
مقصود من از کعبه وبتخانه تویی تو
ورنه من ازین هر دو مقام آزادم

صدایی میگوید:

چشم از من برندار!

همه چراغ ها روزى خاموش ميشوند...

من اينجا

"همیشه"

"براى تو"

روشنم !

دوستدارت: خداوند

:Sham:خدایا تنهایم مگذار...:Sham:

خدایا دلم برات خیلی تنگ شده خیلی تنـــــــــــــــــــــــــــگ
خداجونم چه خبر؟ نظرت راجب اون چیزی که الان تو ذهنمه چیه؟ خدا جونم میگم که چیجور کنم بنظرت قراره چه اتفاقی بیفته؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا جونم میگم که دیگه بسه این مرحله رو زودتر رد کنیم این قسمتی که الان توش هستم رو اصلا دوست ندارم:Ghamgin:
خدایا دوست دارم بخاطر اینکه هیچوقت حوصله ات از حرفای من سر نمیره :Nishkhand:

[FONT=B Titr]خدایا...

مدعیان رفاقت، هر کدام تا نقطه ای همراهند...

عده ای تا مرز منفعت،

عده ای تا مرز مال،

عده ای تا مرز جان،

عده ای تا مرز آبرو،

و همگان تا مرز این جهان...

تنها تویی که همواره می مانی...!

آه ای پناه هر دو عالم بی پناهم

آیینه ام اما اسیر دست آهم


چون بی ستون هر خانه شد, آوار گردد

بی یادتو خوردم زمین ای تکیه گاهم


گفتم درستش میکنم شد بدتر از قبل

در آمدم از چاله افتاده به چاهم


من بنده نفسم هر آنچه نفس خواهد

لافم شده هرچه خدا خواهد بخواهم


وقت گرفتاری فقط سوی تو آیم

شرمنده از این بندگی گاه گاهم


پیدا کن این گم گشته ی در آرزو را

چون سوزنی افتاده در انبار کاهم


با نفس غارت شد دلم , آقا کمک کن

بیچاره و درمانده ای در بین راهم


گر سائل لطف تو باشم روسپیدم

گر پادشاهی بی تو باشم روسیاهم


دستم بگیر ای منتهای آرزوها

یا رب بده در خانه ارباب راهم


حتما درستش میکند او بنده ات را

گر کربلا قسمت کنی بر این گدا هم

شاعر: موسي عليمرادي

[FONT=arial]...خداوندا...

خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم …


[FONT=arial]بارانی بفرست ، چتر گناه را دور انداخته ام !

[FONT=Arabic Typesetting]الهی


[FONT=Arabic Typesetting]
بین[FONT=Arabic Typesetting] ما [FONT=Arabic Typesetting]و[FONT=Arabic Typesetting]گناه [FONT=Arabic Typesetting]سیم[FONT=Arabic Typesetting] خاردار[FONT=Arabic Typesetting] بکش

[FONT=Arabic Typesetting]

[FONT=Arabic Typesetting] و[FONT=Arabic Typesetting]این[FONT=Arabic Typesetting] فاصله[FONT=Arabic Typesetting] را [FONT=Arabic Typesetting]مین[FONT=Arabic Typesetting] گذاری[FONT=Arabic Typesetting] کن[FONT=Arabic Typesetting]...


[FONT=Arabic Typesetting]خدا[FONT=Arabic Typesetting]یا !

شرمسارم

[FONT=Arabic Typesetting] كه[FONT=Arabic Typesetting] در[FONT=Arabic Typesetting] آسمانها[FONT=Arabic Typesetting] به [FONT=Arabic Typesetting]دنبال[FONT=Arabic Typesetting] تو [FONT=Arabic Typesetting]می[FONT=Arabic Typesetting] گردیم[FONT=Arabic Typesetting] در[FONT=Arabic Typesetting] حالی [FONT=Arabic Typesetting]كه[FONT=Arabic Typesetting] تو[FONT=Arabic Typesetting] با[FONT=Arabic Typesetting] مایی

[FONT=Arabic Typesetting] و [FONT=Arabic Typesetting]اگر [FONT=Arabic Typesetting]خود [FONT=Arabic Typesetting]اراده[FONT=Arabic Typesetting] كنیم [FONT=Arabic Typesetting]دست[FONT=Arabic Typesetting] ما [FONT=Arabic Typesetting]را [FONT=Arabic Typesetting]میگیری.



IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/22541/medium/1_8c2b7f3ac4acf422fd369c22c1a0872a-425.jpg)


[FONT=arial]خدایا




[FONT=arial]مرا از خودم رهاکن..




[FONT=arial]هیچکس مرا اندازه ی خودم آزار نداد ...

خدا جونم چرا من اینطوریم؟

شبهایه درازه بی عبادت چه کنم؟
قلبم به گناه کرده عادت چه کنم؟
گویند کریم است و گنه میبخشید
گیرم که ببخشد،ز خجالت چه کنم؟

(امید روشن بین-چه کنم)

اى خدا من به یاد تو بسوى تو تقرب مى‏جویم و تو را سوى تو شفیع مى‏آورم

و از درگاه جود و كرمت مسئلت مى‏كنم كه

مرا به مقام قرب خود نزدیك سازى و شكر و سپاست را به من بیاموزى


و ذكر و توجه حضرتت را بر من الهام كنى

الهی ;گر چه درویشم ولی داراتر از من کیست ,
که تو دارایی منی ....
الهی ;در بسته نیست , ما دست و پا بسته ایم ....
الهی ; چون توانستم , ندانستم و چون دانستم , نتوانستم
الهی ;مقدور فرما آنچه ذبح می شود
نفسانیت ما باشد به پای ربانیت تو ....

با یاد خدا

تمام لحظاتم + تو = باشد

تمام لحظاتم - تو = نباشد

:Mohabbat:

خدای من

خطا از من است ، می دانم …




از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نعبد “


اما به دیگران هم دلسپرده ام


از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین “


اما به دیگران هم تکیه کرده ام


اما رهایم نکن


بیش از همیشه دلتنگم


به اندازه ی تمام روزهای نبودنم …


خدایا ؛؛ رهایم نکن .....

[FONT=microsoft sans serif]خدای من!
مهربانم، مرا به آغوش پر مهر خود بخوان که دلم هوای گریه کرده...
نمی دانم باز چه کرده ام که اجازه نمی دهی در حریمت دلبری کنم...
به خطای خویش، آگاهم کن...

خدایا در دل این تاریکی ها وظلمات دستم را بگیر . نگذار راه را گم کنم .شاید بنده خوبی برایت نباشم. ولی ایمان دارم که تو مهربانترین و بخشنده ترین هستی. خدایا خسته ام راه طولانی را طی کرده ام .پنجاه سال از زندگیم را پشت سر گذاشته ام . شاید زمان برایم در این دنیای مادی تمام شده باشد. ولی ا ی مهربانم مرا دریاب و به حال خود وا نگذار . کمکم کن که در لحظه جان سپردن باز هم تو در خاطرم باشی. خدایا یاریم کن .تا مولا علی و حضرت فاطمه زهرا دستم را بگیرند . و زندگیم در حالی تمام شود . که ذکر تو را میگویم .انچنان که مادر مهربانم با یاد تو سفر کرد .و به نزد تو امد. (تنها با یاد خدا قلبها ارامش میگیرد. ) . یا حق.

خدای من!
مهربانم، مرا به آغوش پر مهر خود بخوان که دلم هوای گریه کرده...
نمی دانم باز چه کرده ام که اجازه نمی دهی در حریمت دلبری کنم...
به خطای خویش، آگاهم کن...

وای خاک تو سرمن کنن !به خطاهای خودم آگاهم ولی دیگه روم نمیشه ازبزرگواری خداجونم.سواستفاده از بزرگواری بزرگان مسخرس...
دعام کنی خدان بخشه!...هرچی بعدازخطا صداش مزنم انگار کم حلی میکه وباهام قهره؛ای خدااااااااااااااااااا دستو رها نکن خدااااااااکمکککک...:geristan::cry::ghati::god:

خدای من!
مهربانم، مرا به آغوش پر مهر خود بخوان که دلم هوای گریه کرده...
نمی دانم باز چه کرده ام که اجازه نمی دهی در حریمت دلبری کنم...
به خطای خویش، آگاهم کن...

وای خاک تو سرمن کنن !به خطاهای خودم آگاهم ولی دیگه روم نمیشه ازبزرگواری خداجونم.سواستفاده از بزرگواری بزرگان مسخرس...
دعام کنین خدامنو ببخشه!...هرچی بعدازخطام صداش مبزنم انگار کم محلی میکنه وباهام قهره؛ای خدااااااااااااااااااا دستمو رها نکن خدااااااااکمکککک...:geristan::cry::ghati::god:

هر چی بیشتر به روز عرفه نزدیک میشیم

بیشتر میترسم

میترسم این چله نشینی تموم شه و تو بازم نخوای

من از نخواستن تو میترسم

بخواه برای من ای مهربان ترین مهربانان

الهی!

چون یتیم بی پدر گریانم ...

درمانده در دست خصمانم ...

خسته گناهانم و از خویشتن بر تاوانم ...

خراب عمر و مفلس روزگار.. من آنم ...


ترحم برانگیزه ،اینقدر که از دیدن تصویر داخل اینه چونه ام میلرزه و بغض راه نفس و بند میاره
نگاه از ادم ترحم برانگیز داخل اینه میگیرم و چادرم و چنگ میزنم و از قفس بیرون می رم
بارش بارون و به فال نیک گرفتم و یه نفس تا در خونه اش دویدم
مشتم و گره زدم و به در کوفتم
کوفتم ...در و باز کن
این روزها از همه فراری ام
از لحظه هایی که قراره بیان و من نمیدونم باید چیکار کنم
کوفتم ...یه لحظه ..فقط یه لحظه به حرفام گوش کن
فراری ام !!!!
از گذشته ای که دامن امروزم و چنگ میزنه و میخواد که به عقب برگردم و به تماشاش بنشینم
از سوالایی که من هیچ جوابی براشون ندارم
کوفتم ...صدام و میشنوی؟ منم همون بنده ی گناه کارت
فراری ام !!!
از خواب هایی که به کابوس ختم میشه
از ساعتی که عقبره های گذر عمر رو یاد اور میشه
کم اوردم ...
بی خیال قفس شدم و همون جا ،زیر بارون نشستم و همراه بارون باریدم
هدیه ات به دستم رسید ....هزاران مرتبه شکرت ....ولی اخه قربونت برم سوال و که با سوال جواب نمیدن
شاگرد تنبل درس زندگی رو چه به این سوالا


با یاد خدا

الله :: عاشقانه ترین واژه عالم هستی

واژه ای که مرا از جزیره دل تنگی به ساحل دل بازی منتقل میکند ...

در کوتاه ترین زمان تعریف شده

[h=6][FONT=arial]ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﻼﺻﻪ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﯽﺷﻮﻡ ﻣﺸﺘﯽ ﺧﺎﮎ...!
[/h][h=6][FONT=arial]ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮﺩ ﺧﺸﺘﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻪ...[/h][h=6][FONT=arial]ﯾﺎ ﺳﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﯾﮏ ﮐﻮﻩ...[/h][h=6][FONT=arial]ﯾﺎ ﻗﺪﺭﯼ ﺳﻨﮕﺮﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ... [/h][h=6][FONT=arial]ﻭ ﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﮔﻠﺪﺍﻥ...![/h][h=6][FONT=arial]ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻏﺒﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﭘﻨﺠﺮﻩ...![/h][h=6][FONT=arial] [/h][h=6][FONT=arial]ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻧﺪ[/h][h=6][FONT=arial]ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻬﺎﯾﺖ...[/h][h=6][FONT=arial]برای ﺷﺮﺍﻓﺖ...[/h][h=6][FONT=arial]ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ...[/h][h=6][FONT=arial]ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻧﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩﺍﻡ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ...[/h][h=6][FONT=arial]ﺩﯾﺪﻥ...[/h][h=6][FONT=arial] [/h][h=6][FONT=arial]ﺷﻨﯿﺪﻥ...[/h][h=6][FONT=arial]ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ... [/h][h=6][FONT=arial] ﻭ ﺍﺭﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﯼ ﻧﻔﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﻣﯿﺪ...[/h][h=6][FONT=arial]ﻣﻦ ﻣﻨﺘﺨﺐ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺮﺏ...و. براي رجعت[/h][h=6][FONT=arial] ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻌﺎﺩﺕ...[/h][h=6][FONT=arial]ﻣﻦ ﻣﺸﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯾﻢ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺍﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺗﻐﯿﯿﺮ...[/h][h=6][FONT=arial]ﺑﻪ ﺷﻮﺭﯾﺪﻥ...[/h][h=6][FONT=arial]ﺑﻪ ﻋﺸﻖ...[/h][h=6][FONT=arial] [/h][h=6][FONT=arial]ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﮐﻪ ﻗﺪﺭ ﻧﺪﺍﻧﻢ...[/h]



ای پروردگارباشکوه عشق وبخشایش
به تو سجده می کنم ای مبدا ومقصدم وبه تو درود می فرستم
تو حضور مطلقی ای خالق هستی تو راستایش می کنم
ای پروردگارم تو خوب می دانی که بجزتو
کسی را ندارم تو که محرم اسرارمی
تورادوست دارم
ای خالق هستی ای ارام جانم ای که نامت رخصت رویشست
حال امروزم را مدیون توهستم
ارامشی که وصف نا پذیر است ارامشی که مالامال از طراوت وخرمیست
فقط برای امروز دوست دارم نه به گذشته فکر کنم ونه به اینده
دوست دارم برای حال باشمدوست دارم از با تو بودنم فقط لذت ببرم می دانم دستانم در دستانت است رهایشان نکن مهربانم شادیم را روز افزون کن مثل گذشته عاشقانه دوستت دارم

الهم عجل لولیک الفرج
الهم الرزقا توفیق الطاعه وبعد المعصیه وصدق النیه
الهم الرزقنا زیارت اهل بیت فی الدنیا وشفاعت اهل بیت فی الاخره

چشم من و اشک نیاز / نای من و سوز و گداز
مهمان درگاه توأم / ای خالق بنده نواز
العفو یا مولای من
ای خالق یکتای من

این بنده ی عصیان زده / دل خسته سویت آمده
شرمنده ام از فعل خود / بر درگهت راهم بده
العفو یا مولای من
ای خالق یکتای من

شرمنده با روی سیاه / با کوله باری از گناه
با اشک خونین آمدم / آرم به درگاهت پناه
العفو یا مولای من
ای خالق یکتای من

در ماه رحمت آمدم / درگاه لطفت را زدم
از جرم و عصیانم گذر / از درگهت منما ردم
العفو یا مولای من
ای خالق یکتای من

این روزآ چقدر دلتنگم ...؛
دلتنگ یه نمآز شب یوآشکی ...؛
چند قطره اشک ...؛
یه دنیا پشیمونی ...؛
چند وجب سجآده. ....؛
یه دل شکسته ....؛
و یه کوچولو توجه از طرف خدآ ...!

+# هعی...+...!

IMAGE(http://hw8.asset.cloob.com/cloob-activity-photo/110359287-2aaa5e94afbfcc72c5529fe82047accd-520.jpg)