جمع بندی چرا باید من اینقدر درد و رنج را تحمل کنم؟
تبهای اولیه
با نام و یاد دوست
عرض سلام و ادب
این سوال ، سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
سلام و خداقوت
من مدت چند سالی هست که از دست ی مریضی راحت نشده مریضی بعدی سراغم میاد. تقریبا ی سالی در گیر بیماری هستم زیر تیغ عمل میرم تا بهبود پیدا میکنم دوباره ی بیماری کمیاب دیگه سراغم میاد. یعنی میتونه از چی باشه؟؟ دیگه پدر و مادر و اطرافیانم از این همه مریضی خسته شدن. گاهی بعضی از ادمها کفاره گناهام می دونن.
تقریبا دارم باور میکنم خدا ی سری ادم واسه تفریح بقیه ادمها تو دنیا افریده. وگرنه من هر چقدر هم عیب دار باشم خدا که بزرگتر هست و ستارالعیوب هست پس چرا من اینقد بی ابرو و حقیر و مجبور به درد کشیدن میشم؟؟
با زندگی جنگیدم اما موقع ثمر دیدن تلاشهام فقط دارم درد میکشم.با تشکر و سپاس
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
:Gol:من مدت چند سالی هست که از دست ی مریضی راحت نشده مریضی بعدی سراغم میاد. تقریبا ی سالی در گیر بیماری هستم زیر تیغ عمل میرم تا بهبود پیدا میکنم دوباره ی بیماری کمیاب دیگه سراغم میاد. یعنی میتونه از چی باشه؟؟ دیگه پدر و مادر و اطرافیانم از این همه مریضی خسته شدن. گاهی بعضی از ادمها کفاره گناهام می دونن.
تقریبا دارم باور میکنم خدا ی سری ادم واسه تفریح بقیه ادمها تو دنیا افریده. وگرنه من هر چقدر هم عیب دار باشم خدا که بزرگتر هست و ستارالعیوب هست پس چرا من اینقد بی ابرو و حقیر و مجبور به درد کشیدن میشم؟؟
با زندگی جنگیدم اما موقع ثمر دیدن تلاشهام فقط دارم درد میکشم.
برادر عزیز یا خواهر گرامی، من به طور مکرر سوال شما را خواندم، شاید بیش از 10، یا 15 بار، و متوجه شدم یک روح یأس، نا امیدی و خستگی در ورای آن وجود دارد که خواننده آن را حس میکند، من نمی دانم بیماری شما چیست، و چه دردی میکشید، که اینگونه سخن میگویید اما این را می دانم، خداوند حکیم است و عادل، اگر حکمتش اقتضاء میکند که عالم مادی و تزاحم اسباب و علل، و بیماریها و بلایا را خلق کند، عدالتش اقتضاء میکند که نقصی که از این طریق به انسانها میرسد را جبران کند، و شما را در برابر تحمل این بیماری ها راضی کند، یعنی باید اینقدر به شما پاداش بدهد که اگر در دنیا در رابطه با این بیماری و ثوابش به شما اختیار داده می شد باز هم این بیماری و پاداشش را انتخاب میکردید این یکی از مسلمات اعتقادی اسلام است،(کشف المراد، علامه حلی، ص339) همانطور که امام صادق(ع) می فرماید:
«لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّی أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِیضِ»(الکافی، کلینی، ج2، ص255)
اگر مومن بداند که در ازای این مصائب چه اجری به او داده خواهد شد آرزو می کند که با قیچی گوشتهای تنش چیده شود.
پس یقین بدانید روزی از این بابت از خداوند تشکر خواهید کرد.
این را نمی گویم به این معنا که به بیماری عادت کنید و راه چاره ای نیست و...، بلکه منظورم این است که شما در هنگام بیماری چیزی را از دست نمیدهید، فقط در این یک سال بخشی از دنیایتان را پس انداز کرده اید، آن هم با سود سپرده گزاری غیر قابل باور، پس قدر و منزلت خود را بیشتر بدانید، چون در نزد خداوند عزیز هستید، همانطور که حضرت صادق(ع): به یاران خود سفارش می فرمود: «عُودُوا مَرْضَاکُمْ وَ سَلُوهُمُ الدُّعَاءَ فَإِنَّهُ یَعْدِلُ دُعَاءَ الْمَلَائِکَةِ» (وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج2، ص421)
به عیادت بیمارانتان بروید و از آنها بخواهید که [برای شما] دعا کنند، چون دعای آنها با دعای فرشتگان برابر است.
هرگز نگاه خداوند را با نگاه مردم تطبیق ندهید، خداوند بزرگتر از آن است که برای حس انتقام جویی از بنده نافرمانش، او را مبتلا کند، بله، گاهی از روی رحمت (نه انتقام) بلاها را وسیله آمرزش بندگانش قرار میدهد، و گاهی چیزی را برای بنده اش پسندیده و با بلا او را لایق آن مزد میکند، همانطور که پیامبر(ص) در عالم رؤیا به امام حسین(ع) فرمودند: «يَا حُسَيْنُ لَكَ دَرَجَةٌ فِي الْجَنَّةِ لَا تَصِلُ إِلَيْهَا إِلَّا بِالشَّهَادَة»(بحار الانوار، علامه مجلسی، ج64، ص250)
ای حسین برایت درجه ای در بهشت است که جز با شهادت بدان نمی رسی.
به همین خاطر حوادث کربلا ار نگاه ما تلخی، مرگ، خون و زجر بود، اما از نگاه انسان های الهی چون حضرت زینب(س) میشود زیبایی: «ما رأیت الا جمیلا»(اللهوف، سید بن طاووس، ص160)
و گاهی هم انسان را با بلا آزمایش میکند:
«و لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات» (بقره-155)
قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوهها، آزمايش مىكنيم.
و هدف از امتحان هم تشخیص صابران و مجاهدین است:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرين» (محمد-31)
و در برابر صبر اجری بدون حساب داده خواهد شد:
«إِنَّمَا یوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسَابٍ»(زمر-10)
پس در هر صورتی که مبتلا شده باشید، نزد خداوند عزیز هستید و اجرتان محفوظ، مثل ما مثل کودکی است که با چشمان گریان می بیند که تمام تکیه گاهش یعنی مادر یا پدر به اجبار دستها و پاهای او را برای تزریق دارو گرفته اند، و به التماسش اهمیت نمی دهند، اما غافل است از اینکه در ورای این امر تلخ، رحمتی وجود دارد، و افقی که او نمی بیند و آنها میبینند.
پس با روحیه ای گشاده و پر نشاط، و به دور از هرگونه افسردگی و ناراحتی بابت از دست دادن چیزی، و با توکل و اعتماد به خداوند به دنبال درمان خود باشید، چرا که بدون شک نشاط و افسردگی، و حالات روح و روان در شدت گرفتن یا بهبود بیماریهای جسمی نقش غیر قابل انکاری دارند، و در کنار درمان طبیعی، دعا کنید و از او آسایش و عافیت طلب کنید، که امام علی(ع) میفرمایند:
« وَلَوْ أنَّ النَّاسَ حِینَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا الَی رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ شَارِدٍ وَ أَصْلَحَ لَهُمْ کُلَّ فَاسِد» (نهج البلاغة صبحی صالح، خطبه 178، ص257)
و اگر هنگامی که گرفتاری بر مردم نازل میشود و نعمتها از آنها گرفته میشود از روی اخلاص نزد خداوند فزع کنند و با علاقه قلبی به سوی خدا برگردند تمام نعمتهای از دست رفته به آنها برمیگردد و تمام مفاسد آنها اصلاح میشود.
و صدقه را فراموش نکنید، که امام صادق(ع) فرمودند:
«دَاوُوا مَرْضَاكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ ادْفَعُوا الْبَلَاءَ بِالدُّعَاء» (الکافی، کلینی، ج4، ص3)
بیمارانتان را با صدقه درمان، و بلاء را با دعا دفع کنید.
ما هم برای شفای شما دعا میکنیم.:Gol:
سلام و خداقوت
من مدت چند سالی هست که از دست ی مریضی راحت نشده مریضی بعدی سراغم میاد. تقریبا ی سالی در گیر بیماری هستم زیر تیغ عمل میرم تا بهبود پیدا میکنم دوباره ی بیماری کمیاب دیگه سراغم میاد. یعنی میتونه از چی باشه؟؟ دیگه پدر و مادر و اطرافیانم از این همه مریضی خسته شدن. گاهی بعضی از ادمها کفاره گناهام می دونن.
تقریبا دارم باور میکنم خدا ی سری ادم واسه تفریح بقیه ادمها تو دنیا افریده. وگرنه من هر چقدر هم عیب دار باشم خدا که بزرگتر هست و ستارالعیوب هست پس چرا من اینقد بی ابرو و حقیر و مجبور به درد کشیدن میشم؟؟
با زندگی جنگیدم اما موقع ثمر دیدن تلاشهام فقط دارم درد میکشم.
با تشکر و سپاس :Gol:
با سلام
اگر چند سالی هست که به این مشکل مبتلا شدید احتمال دارد از سحر باشد!
شان نزول مُعَوَّذَتَین (فلق و ناس)؛ سحر شدن پیامبر به دست یک یهودی
علامه طباطبایی در المیزان در تفسیر سوره فلق؛ «مردى یهودى رسول خدا (ص) را جادو کرد، و در نتیجه آن حضرت بیمار شد، جبرئیل بر او نازل گشته دو سوره معوذتین را آورد و گفت: مردى یهودى تو را سحر کرده و سحر مذکور در فلان چاه است. رسول خدا (ص) على (ع) را فرستاد آن سحر را آوردند، دستور داد گره هاى آن را باز نموده، براى هر گره یک آیه بخواند، على (ع) هر گرهى را باز مىکرد یک آیه را مىخواند، به محضى که گره ها باز و این دو سوره تمام شد، رسول خدا (ص) برخاست، گویا پاى بندى از پایش باز شده باشد.» المیزان، به نقل از الدر المنثور، ج ۶، ص ۴۱۷.
امام صادق (ع) هم نظیر این معنا را روایت کرده است. روایات بسیارى هم از طرق اهل سنت با تفاوت اندکی وارد شده است. در تفسیر نورالثقلین، روایات دیگری نیز از طرق ائمه معصومین (ع) نقل شده است.»
آیا کسی می تواند پیامبر خاتم و اشرف مخلوقات را سحر کند؟ قرآن مسحور شدن رسول الله را نفی کرده است، پس چگونه ممکن است که سحر ساحران در رسول الله (ص) اثر کرده باشد؟
پاسخ: مشرکین ادعا می کردند که سخنان پیامبر، سحر است، یعنی عقل ایشان مسحور است و قرآن این مساله را رد می کند؛ اما دلیلی در دست نیست که سحر نتواند تاثیری بر بدن پیامبر ایجاد کند.» بنابراین در موارد زیادی، رسول خدا (ص) حسن و حسین علیهم السلام را با این دو سوره فلق و ناس تعویذ مى کرد.
مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۶۹. پایان بحث تفسیری المیزان.
در مورد اینکه ممکن است مشکل از سحر باشد باید اینرا هم بگم وقتی شخصی مثلا دختری را سحر میکنند که ازدواج نکند یعنی بختش را می بندند این سحر روی جسم و روان وی هم عوارضی ایجاد میکند.
مثلا خانمی بود که طلاق گرفته بود اما خانواده پسر برای اینکه وی را مجبور کنند برگردد بختش را از طریق یک ساحر بسته بودند و وی بعد حدود هشت سال فهمید و شک کرد که چرا برایش خواستگار نمی آید و..... بعد که دوستم مشکل آن خانم را حل کرد باز عوارضی روی جسم وی مانده بود که باز دستوری برای رفع آن داده شد!
حتی سحرهایی مثل سحر عقیم کردن هست که اگر دم در منزل شخصی بریزند هر کس از آنجا رد شود عقیم میشود حتی اگر مرغ باشد!!!
درد در بعضی قسمتهای بدن و خوابهای بد مثل رویت حیواناتی مثل مار یا حیوانات سیاه رنگ و... میتواند از علایم سحر باشد! دستوری که در پست قبلی گذاشتم را اگر حذف نمیشد میتوانستید انجام دهید تا بفهمید مشکل سحر دارید یا خیر؟
بعنوان مثال علائم انواع سحر سقط جنین بشرح زیر است:
در خواب: دیدن مارهایی که از رحم خارج میشود در خواب!
زیاد دیدن بچه در خواب!
رویت زنان به شکلهای عجیب و وحشتناک که دستانشان را داخل رحم زن میکنند و زن دردش میگیرد
در بیداری: درد در خاصره
درد در شکم
سردرد و اضطراب و دردها موقع عادت ماهانه
احیانا خونریزی شدید یا خفیف
سقط جنین
خروج مایع و بوی بد از زن
کراهت شدید شخص نزد نزدیکان و خصوصا شوهرش
سلام دوست عزیز
می دونم که با خودت میگی شما اگه جای من بودی اینقدر راحت حرف نمی زدی ولی می خوام بگم همه ما به نوعی مشکل های سخت و فرسایشی داریم ولی به قول معروف صورتمون رو با سیلی سرخ کردیم و به روی خودمون نمیاریم.
من اگرچه خدارو شکر مشکل شمارو ندارم ولی مشکلاتی دارم که سالهاست حل نمیشه و اذیتم میکنه ولی کسی رو با خبر نمی کنم.
دیگه خواست خداست. باید در جهت رفع اینها توکل و توسل و تلاش کنیم و تا اون موقع صبر داشته باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
یکبار یک حدیثی را خواندم که معصوم علیه السلام می فرمایند که اگر فرد بیمار می دانست که خدا در قیامت به او چه پاداشی می دهد در قبال بیماریش در دنیا
از خدا میخواست که همیشه بیمار باشد . البته این مضمون حدیث است .
در قبال این بیماریها همیشه ضمن اینکه دنبال درمان می روید حتما شکر خدا را هم بجا آورید . ضمن اینکه ممکن هم هست که کفاره گناهان نیز باشد و همیطور ارتقاء درچه نیز باشد بهر حال با هم قابل جمع است . در ضمن اگر خدا میدانست که شما تحملش را ندارید شما را با بیماری امتحان نمی کرد . ضمن آرزوی سلامتی برا ی شما از خدا بخواهید که همیشه امتحاناتش از شما آسان باشد و خودش هم کمک کند که در این امتحانات موفق بیرون بیایید . التماس دعا:Mohabbat:
با نام و یاد دوست
سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از کارشناس محترم و نیز کاربران بزرگوار
کاربر سوال کننده از من خواستند تا این مطالب را از طرف ایشان مطرح نمایم
تا کارشناس محترم پاسخگویی نمایند:
سلام
خداوند حکیم است و عادل، اگر حکمتش اقتضاء میکند که عالم مادی و تزاحم اسباب و علل، و بیماریها و بلایا را خلق کند، عدالتش اقتضاء میکند که نقصی که از این طریق به انسانها میرسد را جبران کند، و شما را در برابر تحمل این بیماری ها راضی کند، یعنی باید اینقدر به شما پاداش بدهد که اگر در دنیا در رابطه با این بیماری و ثوابش به شما اختیار داده می شد باز هم این بیماری و پاداشش را انتخاب میکردید این یکی از مسلمات اعتقادی اسلام استمن هر چه بیشتر فکر میکنم کمتر به نتیجه می رسم . خیلی از داشته هامو از دست دادم. بیماری قوت بدنم را گرفته ؛ به علاوه هر روز ی بیماری دیگه پیدا میشه.
تحلیل رفتن حافظه ام ، ضعف بدنم و.... همه دارند بهم قالب می شوند. من در این دنیا زندگی بد که نه ! خداروشکر تقریبا خوبی دارم. هرچند هر کسی جای من بود توان تحمل نداشت.
خیلی سخته هیچ کسی از بودنت شاد نشود. همیشه سعی کردم شاد باشم ، امید داشته باشم اما هربار با ی بیماری جدید یا اتفاق جدید ویران تر از قبل میشم. بیماری های من بهم مربوط نیست فقط هر روز شکوفا می شوند. چرا من الان تحمل کنم و بعدا جوابش را ببینم . خدا که عادله !! من تحمل نمیکنم مجبور به تحمل هستم. چون چاره ای ندارم. این صبر از کجا نشات میگیره؟؟؟ ترس من از خاتمه دادن به زندگی هست !! یا امید به خدا که هر لحظه وجود داره و شکایت را پیش خدا بردن؟؟؟ یا زجری که از تحمل اجباری هست؟؟ ناشکری نکردم و نمی کنم اما من چه کنم !!!!!!!!! چرا برای من؟؟ چرا بیماری و تهمت برای من هست؟؟
با تشکر
در پناه قرآن و عترت باشید
باسلام
شما میگید بیماریهایتان نادر و بدون دلیل است؟! خب اگر اینطور باشد که بدون دلیل دچار بیماری میشوید یقینا میتواند از سحر یا چیزی مشابه آن باشد! خصوصا اگر خوابهای بدی هم می بینید!
شما و بقیه کاربران که فکر میکنید از گناهانتان است بخودتان مراجعه کنید ببینید چه گناه عظیمی انجام داده اید که یه دفعه نه یک بیماری که چندین بیماری نادر سراغتان بیاید؟!!!!! نکته مهم دیگر اینکه گفته شده هر کس باتقوا تر باشد بلا و مصیبتش بیشتر است! نه اینکه هر کسی بلایی سرش آمد بگیم خدا میخواد اون رو به خودش نزدیک کنه و به درجات بالا برسونه و.........
غیر از سحر، بیماریهایتان میتواند از بهم ریختگی چاکرا (مخازن انرژی بدن) باشد البته اگر توسط انرژی درمانگران سبک ریکی و.. روی شما انرژی درمانی صورت گرفته باشد!
خدا انچه را که از ان شکایت داری (بیماری ) موجب کاستن گناهانت قرار داد. در بیماری پاداشی نیست. اما گناهان را از بین می برد. و انها را چونان برگ پاییزی می ریزد. و همانا پاداش در گفتار به زبان و کردار با دستها و قدم هاست. و خدای سبحان به خاطر نیت راست و درون پاک هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد. امام علی علیه السلام. یا حق.
من هر چه بیشتر فکر میکنم کمتر به نتیجه می رسم . خیلی از داشته هامو از دست دادم. بیماری قوت بدنم را گرفته ؛ به علاوه هر روز ی بیماری دیگه پیدا میشه.
تحلیل رفتن حافظه ام ، ضعف بدنم و.... همه دارند بهم قالب می شوند. من در این دنیا زندگی بد که نه ! خداروشکر تقریبا خوبی دارم. هرچند هر کسی جای من بود توان تحمل نداشت.
خیلی سخته هیچ کسی از بودنت شاد نشود. همیشه سعی کردم شاد باشم ، امید داشته باشم اما هربار با ی بیماری جدید یا اتفاق جدید ویران تر از قبل میشم. بیماری های من بهم مربوط نیست فقط هر روز شکوفا می شوند. چرا من الان تحمل کنم و بعدا جوابش را ببینم . خدا که عادله !! من تحمل نمیکنم مجبور به تحمل هستم. چون چاره ای ندارم. این صبر از کجا نشات میگیره؟؟؟ ترس من از خاتمه دادن به زندگی هست !! یا امید به خدا که هر لحظه وجود داره و شکایت را پیش خدا بردن؟؟؟ یا زجری که از تحمل اجباری هست؟؟ ناشکری نکردم و نمی کنم اما من چه کنم !!!!!!!!! چرا برای من؟؟ چرا بیماری و تهمت برای من هست؟؟
ببینید حرفهایی رو که بنده میزنم نه از این بابت هست که شما رو درک میکنم، نه من، و نه هیچ انسان سالم دیگری نمیتواند سختیهایی که شما با آن دست و پنجه نرم میکنید را درک کند، اما خواهر یا برادرم، من و شما یک باوری داریم، باور داریم که:
«يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْر»(بقره-185)
خدا آسانى و راحت شما را مىخواهد نه دشوارى و مشقت شما را.
باور داریم که:
«وَ مَا اللَّهُ يُريدُ ظُلْماً لِلْعالَمين»(آل عمران-108)
و خداوند (هيچ گاه) ستمى براى (احدى از) جهانيان نمىخواهد.
پس اگر مصیبتی به ما رسید به این خاطر است که:
«عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(بقره-216)
چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه برای شما شرِّ است، و خدا مىداند، و شما نمىدانيد.
نتیجه این آیات مشخص هست، ما باور داریم که اطلاعاتمون ناقص هست، و فقط زمان حال رو میبینیم، نمیدونیم چه اتفاقی در زمان حال باید بیفته که برای امروز و آینده ما خیر و مصلحتش بیشتر هست، و لذا فکر کردن و مصلحت سنجی ما از دایره اطلاعاتمان فراتر نمیرود، وقتی از حقیقت اتفاقات، و همچنین از آینده و حوادث آن خبر نداشته باشیم، نمیتوانیم بفهمیم اتفاق زمان حال به نفع ماست یا به ضرر ما؛ پس اینکه میفرمایید چرا شما؟ این رو هرگز من و شما نمیتونیم بفهمیم، و باز من کمتر از شما میتونم بفهمم، چون اطلاعاتم از اطلاعات شما ناقص تر هست، من نمیدونم بیماری شما از چه سنخی هست، اما بیماریها و مشکلات و بیماریها دلائل مختلفی ممکنه داشته باشه، گاهی علل طبیعی هست، مثلا پدر و مادری که مسائل ژنتیکی رو رعایت نکنند، ممکن هست در فرزندشان اختلالی به وجود بیاید، یا به خاطر عدم رعایت مصرف شیرینیجات و ابتلاء به مثلا دیابت، فرزند خود را هم مستعد ابتلاء به آن میکنند؛ گاهی علل آن سوء اختیار مردم هست، مثلا آلودگی هوا که نشأت گرفته از دود کارخانجات و اتومبیلهاست موجب ابتلا شدن خیلی از انسانها به بیماریهای ریویی و قلبی میشه، و گاهی... بالاخره ما محکوم به جهل و اعتماد به موجودی حکیم هستیم، و غیر از این هم ممکن نبوده و نیست، معقول نیست که خداوند هر کسی را قبل از مبتلا کردن به مشکلی، نسبت به علل و عوامل، و اهداف آن مصیبت توجیه کند.
مَثَل ما، مَثَل کسی هست که از خیابانی عبور میکند و میبیند یک جایی رو دارند گود برداری می کنند و با کوچک ترین بادی خاک از روی زمین بلند شده و به چشم و گلوی مردم میرود، لذا از این پروژه گلایه میکند، اما این مهندس پروژه است که میداند قرار است در این جا یک بیمارستان ساخته شود، که منجی جان هزاران نفر خواهد بود.
ما باید به خدا اعتماد داشته باشیم، نه به جهل و نا آگاهی خودمان نسبت به خیر و صلاح خویش؛ خداوند هرگز بد بندگانش را نمیخواهد، کسی که این را باور داشته باشد نسبت به مشکلات راضی خواهد شد.
ما درد تزریق دارو را به خاطر اعتماد به پزشک تحمل میکنیم، گرچه حکمت آن دارو را ندانیم، خودمان برای ایجاد این درد به داروخانه مراجعه کرده، دارو را میخریم، هزینه تزریق آن را هم میپردازیم، و درد آن را هم تحمل میکنیم، همه اینها از اعتماد نشأت میگیرد، اعتماد به مصلحت خواهی پزشک.
پزشک، حکیمی است که آینده نگری اش محدود به سلامت جسم ما در چند روز آینده است و طبق آن برایمان دارو تجویز میکند، اما خدای عزوجل حکیمی است که از ازل تا ابد همه چیز در نزد او حاضر است و هیچ مصلحتی از دید او مخفی نمیماند؛ پزشک ممکن است در تشخیص مصلحت اشتباه کرده، و دردی را بدون مصلحت بر ما تحمیل کند، اما اشتباه در ذات مقدس او راه ندارد.
پس با اعتماد به خداوند صبر کنید، و بدانید که صبرو تحملتان بی اجر نخواهد بود:
امام صادق(ع): مَنِ ابْتُلِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَيْهِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِيد» (الکافی، ج2، ص92)
کسی از مومنین که به بلایی مبتلا شود پس بر آن صبر کند، مانند اجر هزار شهید را خواهد داشت.
و شما را به درجاتی خواهد رساند:
امام صادق(ع):«إِنَّهُ لَيَكُونُ لِلْعَبْدِ مَنْزِلَةٌ عِنْدَ اللَّهِ فَمَا يَنَالُهَا إِلَّا بِإِحْدَى خَصْلَتَيْنِ إِمَّا بِذَهَابِ مَالِهِ أَوْ بِبَلِيَّةٍ فِي جَسَدِه» (الکافی، کلینی، ج2، ص257)
همانا چنین است که برای بنده درجه ای در نزد خداست، پس نمیرسد به آن مگر به دو خصلت: یا به رفتن مالش، یا به بلایی در جسم او.
و در کنار این صبر با خود خداوند مهربان و حکیم نجوا نمایید، از او بخواهید کمکتان کند، و شما را از این رنج رهایی بخشد، درد دلتان را به او بگویید، یقینا صدای شما را میشنود و با ترحم به شما نظر خواهد کرد:
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان»(بقره-186)
و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگويم.
او وعده داده، و خلف وعده نخواهد کرد، یقینا دعوت ما را استجابت خواهد کرد، اما استجابت یعنی پاسخ، و پاسخگویی خداوند از خیرخواهی او تعدی نخواهد کرد، پس یقینا پاسخ او به خیر و صلاح ماست، ولو مطابق رضای ما نباشد.
در پایان بنده از تمام کسانی که این تاپیک را مطالعه میکنند خواهش میکنم برای شفای عاجل این برادر یا خواهرمان یک حمد شفا و صلواتی ختم بفرمایند.
حق دارند ایشون ! خیلی سخته که ببینی دیگران تو آرامش اند حتی گناه هم میکنند و ... ولی ما سعی میکنیم گناه نکنیم در بد بختی هستیم ! بعدشا خودمونو میزنیم به این حرف که : از طرف خداست ، خدا تو آخرت جبران میکنه و ... " چ کنیم واقعا
جمع بندی
_________________________________________________________________________
موضوع: حکمت رنج ها و بیماری ها
سوال:
بیماری های متعدد و گاه کمیابی که به صورت متوالی در یک مدت کوتاه به سراغ انسان میآید چه علتی دارد؟ اصلا چرا خداوند ما را مبتلا می کند تا بعدا پاداش دهد؟
پاسخ:
حکمت خداوند اقتضاء میکرده است که این جهان مادی را خلق کند، و لازمه جهان مادی تزاحم اسباب و علل است که لاجرم از دل آن بیماری ها و مشکلاتی بیرون میآیند، اما با این حال خداوند رؤوف و رحیم این مسئولیت را پذیرفته است که این رنج ها و مشکلات را که لازمه لا ینفک خلقت اوست جبران نماید.
البته ، اگرچه همه این بیماری ها و مشکلات منتسب به خداوند هستند، اما گاهی خود انسان نیز در ابتلای به آنها نقش دارد: مثلا گاهی پدر و مادری بر اثر عدم رعایت مسائل ژنتیکی صاحب فرزندی میشوند که اختلال یا نارسایی دارد، خب حکمت خداوند برای حفظ خصوصیات والدین در فرزند، اقتضاء میکرده است که مسائل ژنتیک و وراثت در میان باشد، اما رعایت نکردن والدین موجب بروز شری میشود که گریبان فرزندشان را میگیرد.
یا مثلا آلودگی هوا و محیط یا قرار گرفتن در مقابل ویروسها و باکتری ها، یا برخورد با اشیاء سخت مانند تصادف اتومبیل با انسان و ...؛ پس گاهی ما خودمان مقصریم در ابتلاء به آنها، یعنی زمینه ابتلاء شدن به آنها را برای خود فراهم کرده ایم و گاهی خیر، در هر صورت.
بدیهی است در جایی که این بیماری ها و مشکلات نشأت گرفته از سوء رفتار خودمان است نمی توانیم خداوند را مقصر بدانیم، چرا که او تنها خیر را خلق کرده، ویروس و باکتری و نیش مار و عقرب، بلندی کوه و عمق دریا و دندان گرگ و... همه برای خودشان خیر هستند و به نسبت با ما هستند که شر محسوب میشوند پس باید از آنها اجتناب کنیم، و الا سوء رفتار ما عامل ابتلاء به این بیماری یا مصیبت خواهد بود، یا مانند ایجاد سایر عوامل بیماریزا توسط خود انسان چون آلودگی هوا، آب یا محیط زیست، قرآن کریم در این باره میفرماید:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون» (روم-41)
در خشكى و دريا به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى نمودار شده است تا برخى از آنچه را انجام دادهاند به آنان بچشاند، باشد كه برگردند.
اما در جایی که ما مستقیما و به لحاظ اسباب مادی در ابتلاء به آن بیماری ها و مصیبتها نقش نداریم، یقینا حکمت الهی در وراء آن نهفته است، و لازمه اعتماد به خدا، صبر در برابر این مصیبت هاست، ولو به هدف و حکمت الهی در وراء آن علم نداشته باشیم.
در آیات و روایات اهداف متعددی برای این دسته از بلیات نقل شده است: (البته به استثناء مصیبت هایی که به عنوان عذاب الهی بر کافرین و منافقین نازل میشود)
گاهی برای رشد انسان است، یعنی خداوند در ابتلاء شدن فرد، مصلحتی می بیند که خود فرد از آن بی خبر است، مثل شکوفایی استعدادهایش یا مصالحی شبیه آن، قرآن کریم میفرماید:
«عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(بقره-216)
چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه برای شما شرِّ است، و خدا مىداند، و شما نمىدانيد.
گاهی برای امتحان است، که البته رشد هم در سایه آن شکل میگیرد:
«و لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات» (بقره-155)
قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوهها، آزمايش مىكنيم.
نمی توان توقع داشت خداوند انسانها را در حالی امتحان کند که همه آنها همیشه سالم باشند، کسی نمیرد، همه ثروتمند و همیشه سیر باشند، کسی حاجتی نداشته باشد، همه صاحب فرزند شوند، و...
گاهی برای آمرزش گناهان است، که البته این ابتلاء بنده، از محبت او نشأت گرفته است، چرا که نمی خواهد حساب او را برای قیامت بگذارد، که حسابرسی شدیدتر است:
«وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير» (شوری-30)
و هر آسيبى به شما رسد به سبب اعمالى است كه مرتكب شدهايد، و از بسيارى [از همان اعمال هم] درمىگذرد.
گاهی برای ارتقاء درجه است، یعنی چیزی را برای بنده اش پسندیده و با بلا او را لایق آن مزد میکند، همانطور که امام صادق(ع) میفرمایند: «إِنَّهُ لَيَكُونُ لِلْعَبْدِ مَنْزِلَةٌ عِنْدَ اللَّهِ فَمَا يَنَالُهَا إِلَّا بِإِحْدَى خَصْلَتَيْنِ إِمَّا بِذَهَابِ مَالِهِ أَوْ بِبَلِيَّةٍ فِي جَسَدِه» (الکافی، کلینی، ج2، ص257)
همانا چنین است که برای بنده درجه ای در نزد خداست، پس نمیرسد به آن مگر به دو خصلت: یا به رفتن مالش، یا به بلایی در جسم او.
و پیامبر(ص) نیز در عالم رؤیا به امام حسین(ع) فرمودند:
«يَا حُسَيْنُ لَكَ دَرَجَةٌ فِي الْجَنَّةِ لَا تَصِلُ إِلَيْهَا إِلَّا بِالشَّهَادَة»(بحار الانوار، علامه مجلسی، ج64، ص250)
ای حسین برایت درجه ای در بهشت است که جز با شهادت بدان نمی رسی.
در هر صورت بلا و مصیبت رسیده به انسان از هر کدام از این موارد که باشد، انسان را نزد خداوند مأجور خواهد کرد، و آن اجر به اقتضاء عدل الهی باید عظمتش به گونه ای باشد که اگر شخص بیمار در دنیا اختیار میداشت با دیدن رنج و سختی بیماری و ثواب آن، باز هم رنج و عذاب را بر صحت و سلامتی ترجیح میداد(کشف المراد، علامه حلی، ص339) همانطور که امام صادق(ع) می فرماید:
«لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّی أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِیضِ»(الکافی، کلینی، ج2، ص255)
اگر مومن بداند که در ازای این مصائب چه اجری به او داده خواهد شد آرزو می کند که با قیچی گوشتهای بدنش چیده شود.
و نیز میفرمایند:
« مَنِ ابْتُلِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَيْهِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِيد» (الکافی، ج2، ص92)
کسی از مومنین که به بلایی مبتلا شود پس بر آن صبر کند، مانند اجر هزار شهید را خواهد داشت.