جناب مهرانت چون فرمودین حتما دختر چادری میخواین خدمتتون یه مطلبی رو میگم ...
دخترا کلا 5 حالت دارند ...
1- مادر هستند و مقدس هستند و قدیسه .
2- مدیر هستند و مدیر : میتونی کاری رو بهشون بسپارین . ازشون چیزی بخواین . با هم دیگه زندگی رو طی کنین . موفقیت رو با هم تجربه کنین . کاری رو به گردنش بزارین .
3- هنرمند هستند ... بلدن چی کار کنن .. لوند هستند ... لوس کردن و لوس شدن بلدن .... ناز کردن و ناز شدن بلدن ...
4- ضعیفه هستند : یعنی هیچ چی نیستند ... تنها یه چیزی دارند اون رو به اشتراک میزارن ... و انتظار دارند که بابته به اشتراک گذاشتن اون شما ازش مراقبت کنین ... مواظبش باشین و ....
5- به قولی گردن کلفت هستند : یعنی اینکه شما هستین که باید بهش سرویس بدین ...
دنبال دختری باشین که سه تا حالت اول رو داشته باشه ( مادر و قدیس و مقدس باشه . مدیر و مدبر باشه و روابط عمومی خوبی داشته باشه و تو جامعه برای خودش کسی باشه ... و درنهایت کار بلد و لوند و هنرمند باشه ) .... دنبال دختر معصوم و ... نباشین .
راستش دسته بندی تون و تفاوت گروه هایی که بیان کردین با همدیگه رو چندان متوجه نشدم!
باید علف به دهان بزی شیرین بیاید
باید به دل طرف مقابل بنشینید و این حداقل حس برای شروع زندگی است که لازم است.
کمتر پیدا می شود که کسی توجهی به احساس خود نکند.
با سلام
وقتی یه بنده خدا بره صحبت کنه و مشکلی هم نباشه
و قرار برای دفعه بعد بگذارند، بعد بگن اخلاقا با هم جور نیست:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:!!!!!!!!!!!!!!
سلام.
من پسری 23 ساله و دانشجوی سال آخر پزشکی هستم.
چند ماهه که خیلی احساس نیاز به ازدواج دارم.
از نظر امکانات مادی هم همه چیز رو دارم.خونه مستقل،ماشین مستقل، شغل و درآمد مستقل،همه رو دارم.از خانواده خواستم به دنبال گزینه مناسب برای ازدواج من باشن.
معیارهای من برای ازدواج هم ایناست:
1- ایمان و اعتقاد2-چادری بودن3-آرایش نکردن دربرابر نامحرم 4-اینکه هم شغل و رشته خودم یعنی دانشجوی پزشکی نباشه
چندین گزینه هم خانواده رفتن صحبت کردن و سه بار هم خودم به همراه خانواده خواستگاری دخترها و خانواده های مذهبی رفتیم.خانواده هایی که همشون میگفتن تنها معیارشون برای داماد فقط ایمان و تقوا هست و نه هیچ چیز دیگه.اما همشون به دلایلی از جمله قیافه خوب نداشتن من یا لاغر بودن من واینا جواب منفی دادن.
خواهشمندم راهنمایی بفرمایید من باید چیکار کنم که بتونم ازدواج کنم...
***از دوستانی که تمایل دارن نظراتشون رو درباره حرفهای من بگن خواهشمندم ادامه حرفام رو هم که در جواب کامنتهای سایر دوستان نوشتم هم بخونن
خانواده هایی که همشون میگفتن تنها معیارشون برای داماد فقط ایمان و تقوا هست و نه هیچ چیز دیگه.
اینا که همش حرفه..
.
پسرخاله منم رفت خواستگاری دخترخالم ، خودم اونجا بودم که گفتند خداروشکر ما با هم فامیلیم و خونمون یکیه و همه همدیگه رو دوست داریم و جای حرفی نیست و مهم اینه دختر و پسر همدیگه رو بخوان ، ولی توی همون خواستگاری نزدیک بود سر اینکه خانواده داماد میگن 1500 تا سکه زیاده وصلت رو بهم بزنن ، یه مسخره بازی شده بود..
اما همشون به دلایلی از جمله قیافه خوب نداشتن من یا لاغر بودن من واینا جواب منفی دادن.
همون بهتر که ردت کردن ، آخه اینم شد حرف ، قیافه خوب یا لاغر بودن؟
کسی که با همچین ایرادهایی خواستگار رد میکنه ، سر همین چیزا هم طلاق میگیره ، خیلی خنده داره ، دختر قحطی که نیست ، اینقدر بگرد تا بالاخره یه نفر رو پیدا کنی که خودتو ببینه نه ظاهرت رو ، تازه الان اینقدر علم پیشرفت کرده لولو تحویل میگیرن هلو تحویل میدن ( بلانسبت شما ) ، با چند تا عمل راحت به نهایت زیبایی میرسی..
- ضعیفه هستند : یعنی هیچ چی نیستند ... تنها یه چیزی دارند اون رو به اشتراک میزارن ... و انتظار دارند که بابته به اشتراک گذاشتن اون شما ازش مراقبت کنین ... مواظبش باشین و ....
5- به قولی گردن کلفت هستند : یعنی اینکه شما هستین که باید بهش سرویس بدین ...
1- مادر هستند و مقدس هستند و قدیسه .
2- مدیر هستند و مدیر : میتونی کاری رو بهشون بسپارین . ازشون چیزی بخواین . با هم دیگه زندگی رو طی کنین . موفقیت رو با هم تجربه کنین . کاری رو به گردنش بزارین .
3- هنرمند هستند ... بلدن چی کار کنن .. لوند هستند ... لوس کردن و لوس شدن بلدن .... ناز کردن و ناز شدن بلدن ...
4- ضعیفه هستند : یعنی هیچ چی نیستند ... تنها یه چیزی دارند اون رو به اشتراک میزارن ... و انتظار دارند که بابته به اشتراک گذاشتن اون شما ازش مراقبت کنین ... مواظبش باشین و ....
5- به قولی گردن کلفت هستند : یعنی اینکه شما هستین که باید بهش سرویس بدین ...
دنبال دختری باشین که سه تا حالت اول رو داشته باشه ( مادر و قدیس و مقدس باشه . مدیر و مدبر باشه و روابط عمومی خوبی داشته باشه و تو جامعه برای خودش کسی باشه ... و درنهایت کار بلد و لوند و هنرمند باشه ) .... دنبال دختر معصوم و ... نباشین .
واقعا که!!!!!!!!!!!!!!!!!:Moteajeb!::Narahat::no:
این چه طرز صحبت در مورد دختر خانمهاست
حضرت آقا زن را ریحانه خطاب می کنند حال شما:Esteghfar:
میشه بفرمایید این دسته بندی را از کدام منبع و سند آوردید:Motehayer:
دنبال دختر معصوم و ... نباشین .
که اینطور...
پس دنبال دختری معصوم نباشند گناه کار و بی ایمان باشد از نظر شما بسیار عالی است...:no:
واقعا که!!!!!!!!!!!!!!!!!:Moteajeb!::Narahat:
این چه طرز صحبت در مورد دختر خانمهاست
حضرت آقا زن را ریحانه خطاب می کنند حال شما:Esteghfar:
میشه بفرمایید این دسته بندی را از کدام منبع و سند آوردید:Motehayer:
ابتدا یک لیوان آب خنک بنوشید :Gol:
و سپس قرار نیست هر چیزی از قرآن روایت صادر شود ما هم انسان هستیم و قابلیت حل مشکلات را داریم. دو عامل بد در وجود انسان غضب و شهوته که در نظر شما 99% مورد اول یافت می شه.
چندین گزینه هم خانواده رفتن صحبت کردن و سه بار هم خودم به همراه خانواده خواستگاری دخترها و خانواده های مذهبی رفتیم.1-خانواده هایی که همشون میگفتن تنها معیارشون برای داماد فقط ایمان و تقوا هست و نه هیچ چیز دیگه.اما 2-همشون به دلایلی از جمله قیافه خوب نداشتن من یا لاغر بودن من واینا جواب منفی دادن.
سلام علیکم 1- با نظرتون موافقم...چندی پیش یکی از دوستانم به خواستگاری یک خانواده مذهبی(خدا داند) رفتند و از قضا پدر عروس شغل شریف پاسداری رو داشتند... و در این محفل توسط پدر عروس سوالاتی که را که ملاک زندگی قرار داده بود از داماد پرسید و داماد چون بسیار بچه خوبی بود به زیبایی پاسخ داد...میخواستم اینو بگم که متاسفانه در بین خانواده های مذهبی(خدا داند) هم چنین معضلی دیده میشود...ان شاءالله مشکل همه ی ما جوانان برطرف شود... 2- جای بسی تامل داره . . . خدا شفا بده اوشون رو . . .ببخشید خانم مورد نظر شما به شما پاسخ منفی داد؟؟ یا پدر عروس ج منفی داد ؟؟
سلام علیکم 1- با نظرتون موافقم...چندی پیش یکی از دوستانم به خواستگاری یک خانواده مذهبی(خدا داند) رفتند و از قضا پدر عروس شغل شریف پاسداری رو داشتند... و در این محفل توسط پدر عروس سوالاتی که را که ملاک زندگی قرار داده بود از داماد پرسید و داماد چون بسیار بچه خوبی بود به زیبایی پاسخ داد...میخواستم اینو بگم که متاسفانه در بین خانواده های مذهبی(خدا داند) هم چنین معضلی دیده میشود...ان شاءالله مشکل همه ی ما جوانان برطرف شود... 2- جای بسی تامل داره . . . خدا شفا بده اوشون رو . . .ببخشید خانم مورد نظر شما به شما پاسخ منفی داد؟؟ یا پدر عروس ج منفی داد ؟؟
خانواده شون گفتن ما کاملا موافق بودیم و پسرتون رو تایید کردیم اما دخترمون ظاهر پسرتون رو نپسندیده
سلام
اگر نظر بنده رو بخوایید شما باید کمی صبر کنید
مطمئن باشید اگر کسی قسمتتان باشد هیچ کس نمی تواند جلوی آن را بگیرد .
امیدوارم خدا برای همه جوان ها همسری خوب قسمت کند
التماس دعا
یا زهرا س
سلام
اگر نظر بنده رو بخوایید شما باید کمی صبر کنید
مطمئن باشید اگر کسی قسمتتان باشد هیچ کس نمی تواند جلوی آن را بگیرد .
امیدوارم خدا برای همه جوان ها همسری خوب قسمت کند
التماس دعا
یا زهرا س
ببینید شما اول باید توکل قوی به خدا داشته باشید و بعدش توسل به مادر سادات حضرت زهرا س.
شما باید به این ایمان داشته باشید که اگر حتی خانواده شما حال شما رو نفهمند خدا در همه حال از وضع شما خبر دارد و میدونه که دوست دارید الان ازدواج کنید پس باید به خدای خودتون اعتماد کنید و صبر پیشه کنید که خدا اون روز پیش روتون بیاره
سعی کنید زیاد قرآن بخونید،چهل صبح سوره قمر رو قبل از طلوع آفتاب بخونید.
و مطمئن باشید اگر توکل قوی به خدا کردید خدا صد درصد به وقتش یک همسر خوب براتون میفرسته.
سلام
اگر نظر بنده رو بخوایید شما باید کمی صبر کنید
مطمئن باشید اگر کسی قسمتتان باشد هیچ کس نمی تواند جلوی آن را بگیرد .
امیدوارم خدا برای همه جوان ها همسری خوب قسمت کند
التماس دعا
یا زهرا س
صد در صد مخالفم ...
ما در درون دنیایی زندگی میکنیم که یک سری قانون ها و قواعد در درونش حاکم هست ... و اگر میخواهیم موفق باشیم باید از مسیرش حرکت کنیم تا موفق بشیم ...
اینکه اگر کسی قسمتتان باشد هیچ کس نمیتواند جلویه آن را بگیرد به خاطره این هستش که شما قسمت رو نمیشناسین ...
برخی فکر میکنند قسمت یعنی اینکه یک مسیر زندگی ... یک همسر ... یک مقدار پول ... یک مقدار راحتی و آسایش نوشته شده است ( با نام سرنوشت ) و ما فقط داریم اون رو طی میکنیم ...
در حالیکه این صحبت از اساس ایراد دارد ... اگر اینجوری بود که هممون محکوم به جبر بودیم ...
سرنوشت یک درخت هست ... و انسانها در حال حرکت کردن بر رویه شاخه های این درخت هستند ...
شما وقتی دیپلمتون رو میگیرید میلی به بسیاری از رشته ها ندارید در عوض ممکن هست به ( مکانیک . الکترونیک . کامپیوتر علاقه داشته باشید )
در اینجا سرنوشت شما این هست که سمت شیمی و متالوژی و ... نمیرید و میتونید به سمته ( مکانیک . الکترونیک . یا کامپیوتر بروید ) در حقیقت شما به هیچ رشته دیگری فکر نمیکنید و این عدم میل شما به این رشته ها در درون سرنوشت شما نوشته شده است .
حال فرض میکنیم شما رشته کامپیوتر را انتخاب میکنید ...
در درون رشته کامپیوتر شما در درون هر دانشگاهی نمیتوانید قبول شوید ... شما با سعی و تلاشتون میتوانید نهایتا در رنجی از دانشگاه ها قبول شوید و در بسیاری از دانشگاهها نمیتونین قبول بشین چون در سرنوشتتون نوشته نشده ات ... چون در ژنتیک بدنتون چنین استعدادی وجود ندارد .
فرض میکنیم شما در درون رشته کامپیوتر و دانشگاه آزاد تهران جنوب قبول شدید ... شما در درون دانشگاه با هر کسی نمیتوانید دوست شوید ... شما از بین هزاران دانشجو میتونید با رنجی از اونها آشنا شوید به بیان دیگر در سرونشت شما نوشته شده است شما تنها میتونید از اعضای این دانشگاه با تعدادی از افراد دوست بشین و بقیه افراد در درون سرنوشت شما وجود ندارند ...
و ...
در حقیقت ما همواره بر رویه درخت سرنوشت ... بین شاخه ها با اختیاری که داریم میتونیم انتخاب کنیم که از کدوم مسیر برویم ...
اگر هم سرنوشتی برای ازدواج وجود داشته باشد ... در سرنوشت ایشون مثلا 50 تا دختر هست که میتونن باهاش ازدواج کنن ...
اینجا هستش که به این برمیگرده ایشون چقدر توانمند هستند و چقدر آگاه هستند و چقدر سعی و تلاش میکنند تا بهترین همدمشون رو پیدا کنند ...
ببینید شما اول باید توکل قوی به خدا داشته باشید و بعدش توسل به مادر سادات حضرت زهرا س.
شما باید به این ایمان داشته باشید که اگر حتی خانواده شما حال شما رو نفهمند خدا در همه حال از وضع شما خبر دارد و میدونه که دوست دارید الان ازدواج کنید پس باید به خدای خودتون اعتماد کنید و صبر پیشه کنید که خدا اون روز پیش روتون بیاره
سعی کنید زیاد قرآن بخونید،چهل صبح سوره قمر رو قبل از طلوع آفتاب بخونید.
و مطمئن باشید اگر توکل قوی به خدا کردید خدا صد درصد به وقتش یک همسر خوب براتون میفرسته.
صد در صد مخالفم ...
ما در درون دنیایی زندگی میکنیم که یک سری قانون ها و قواعد در درونش حاکم هست ... و اگر میخواهیم موفق باشیم باید از مسیرش حرکت کنیم تا موفق بشیم ...
اینکه اگر کسی قسمتتان باشد هیچ کس نمیتواند جلویه آن را بگیرد به خاطره این هستش که شما قسمت رو نمیشناسین ...
برخی فکر میکنند قسمت یعنی اینکه یک مسیر زندگی ... یک همسر ... یک مقدار پول ... یک مقدار راحتی و آسایش نوشته شده است ( با نام سرنوشت ) و ما فقط داریم اون رو طی میکنیم ...
در حالیکه این صحبت از اساس ایراد دارد ... اگر اینجوری بود که هممون محکوم به جبر بودیم ...
سرنوشت یک درخت هست ... و انسانها در حال حرکت کردن بر رویه شاخه های این درخت هستند ...
شما وقتی دیپلمتون رو میگیرید میلی به بسیاری از رشته ها ندارید در عوض ممکن هست به ( مکانیک . الکترونیک . کامپیوتر علاقه داشته باشید )
در اینجا سرنوشت شما این هست که سمت شیمی و متالوژی و ... نمیرید و میتونید به سمته ( مکانیک . الکترونیک . یا کامپیوتر بروید ) در حقیقت شما به هیچ رشته دیگری فکر نمیکنید و این عدم میل شما به این رشته ها در درون سرنوشت شما نوشته شده است .
حال فرض میکنیم شما رشته کامپیوتر را انتخاب میکنید ...
در درون رشته کامپیوتر شما در درون هر دانشگاهی نمیتوانید قبول شوید ... شما با سعی و تلاشتون میتوانید نهایتا در رنجی از دانشگاه ها قبول شوید و در بسیاری از دانشگاهها نمیتونین قبول بشین چون در سرنوشتتون نوشته نشده ات ... چون در ژنتیک بدنتون چنین استعدادی وجود ندارد .
فرض میکنیم شما در درون رشته کامپیوتر و دانشگاه آزاد تهران جنوب قبول شدید ... شما در درون دانشگاه با هر کسی نمیتوانید دوست شوید ... شما از بین هزاران دانشجو میتونید با رنجی از اونها آشنا شوید به بیان دیگر در سرونشت شما نوشته شده است شما تنها میتونید از اعضای این دانشگاه با تعدادی از افراد دوست بشین و بقیه افراد در درون سرنوشت شما وجود ندارند ...
و ...
در حقیقت ما همواره بر رویه درخت سرنوشت ... بین شاخه ها با اختیاری که داریم میتونیم انتخاب کنیم که از کدوم مسیر برویم ...
اگر هم سرنوشتی برای ازدواج وجود داشته باشد ... در سرنوشت ایشون مثلا 50 تا دختر هست که میتونن باهاش ازدواج کنن ...
اینجا هستش که به این برمیگرده ایشون چقدر توانمند هستند و چقدر آگاه هستند و چقدر سعی و تلاش میکنند تا بهترین همدمشون رو پیدا کنند ...
راستش توضیحات تون درباره سرنوشت رو متوجه نشدم...:Moteajeb!::Gig:
ببینید جناب الهه خشم این نظر شخصی بنده بود و من تحت هیچ شرایطی قصد ندارم نظرمو به کسی تحمیل کنم
و میخوام همونطوری که نظر شما برای من قابل احترامه نظر بنده هم برای شما قابل احترام باشه
چون بنده اصلا نمیخوام بحثی پیش بیاد
یا زهرا س
جناب مهرانت الان شما میتونین هر کاری بکینین ...
سرنوشت یک مسیر یکتا نیست که شما مجبور به حرکت بر رویه آن باشید ...
سرنوشت یک درخت هست ...
شما وقتی از رویه ریشه به سمت برگها حرکت میکنید ...
هر لحظه با انتخاب های جدیدی روبرو هستید ... و این انتخابها رو سرنوشت در اختیارتون قرار میده ...
شما نمیتونید با هر دختری ازدواج کنین ... چون سرنوشت شما قفل شده که نهایتا انتخاب شما یکی از 1000 تا دختر میباشد ...
مثلا اگر شما در درون دانشگاه رشته کامپیوتر رو قبول میشدین و به یک شهرستان میرفتین ...
ممکن بود از یک دختر که رشته اش کامپیوتر بود خوشتون میومدو باهاش ازدواج میکردین ...
شما مسیر رشته کامپیوتر رو انتخاب نکردین ... پی به صورت ناخودآگاه اون دختر از سرنوشت شما پاک شده است ...
شما در درون رشته پزشکی قبول شدین ...
مثلا شما در درون دانشگاه این امکان رو داشتین که با یکی از 10 تا دختر ازدواج کنین ... در حالیکه هیچ کدومشون رو انتخاب نکردین ... پس اون دخترها هم از مسیر سرنوشت شما خط میخورند ...
جناب مهرانت الان شما میتونین هر کاری بکینین ...
سرنوشت یک مسیر یکتا نیست که شما مجبور به حرکت بر رویه آن باشید ...
سرنوشت یک درخت هست ...
شما وقتی از رویه ریشه به سمت برگها حرکت میکنید ...
هر لحظه با انتخاب های جدیدی روبرو هستید ... و این انتخابها رو سرنوشت در اختیارتون قرار میده ...
شما نمیتونید با هر دختری ازدواج کنین ... چون سرنوشت شما قفل شده که نهایتا انتخاب شما یکی از 1000 تا دختر میباشد ...
مثلا اگر شما در درون دانشگاه رشته کامپیوتر رو قبول میشدین و به یک شهرستان میرفتین ...
ممکن بود از یک دختر که رشته اش کامپیوتر بود خوشتون میومدو باهاش ازدواج میکردین ...
شما مسیر رشته کامپیوتر رو انتخاب نکردین ... پی به صورت ناخودآگاه اون دختر از سرنوشت شما پاک شده است ...
شما در درون رشته پزشکی قبول شدین ...
مثلا شما در درون دانشگاه این امکان رو داشتین که با یکی از 10 تا دختر ازدواج کنین ... در حالیکه هیچ کدومشون رو انتخاب نکردین ... پس اون دخترها هم از مسیر سرنوشت شما خط میخورند ...
بله این حرفتون قبول.
اما خوب؟؟؟
یعنی میخوام بگم منظورتون اینه که حالا که اینجوریه من باید چیکار بکنم؟
ببینید ...
بحث رو به صورت سرنوشتی باهاش برخورد نکنید ...
من نظرم رو میگم ...
در درون مجلس یک مساله رو همیشه بررسیش میکنن ... اون هم امکان رکود هست ...
رکود یعنی اینکه کشور یک سری پتانسیل داره ولی از پتانسیل هاش استفاده نمیکنه ... به این میگن رکود ...
شما همکنون دارین پزشکی میخونین ... خو ب به نظره من شما بینهایت پتانسیل دارین که میتونین ازش استفاده کنین ...
1- مثلا در درون موسسه ای برای زبان ثبت نام کنین ... در اینصورت دهها دختر در مسیر سرنوشت شما قرار میگیرند .
2- مثلا برین بدنسازی و هیکل بهتری برای خودتون بسازین ... در اینصورت نظر بسیاری از دخترها نسبت به شما برمیگرده و اونها هم در مسیر ازدواج با شما قرار میگیرند .
3- شما با این رشته تحصیلیتون میتونین مثلا تدریس کنین در درون موسسه ها ...
و ...
به نظره من در مورد بدنسازی شک نکنین .... حتما اقدام کنین ...
وقتی دختر خودش در معیارهاش میگه قیافه برام مهم نیست اما بعدا گفته قیافشو نپسندیدم، یا اولش که گفته برام مهم نیست الکی گفته یا وقتی گفته قیافه رو نپسندیده
خوب معلومه دختر جلو روی شما نمیگه مشکل قیافتونه ! به مادرش میگه که اون مثلا به مادرتون بگه! این مهمه که دختر و پسر به دل هم بشینین. خواه یا ناخواه قیافه رو تصمیم اثر میذاره.ممکنه یکی از نظر دیگران قیافش خوب باشه ولی به دل دختر نشینه...
خداروشکر شما شرایطتتون خوبه و فقط همین یه مشکل رو دارین . درسته خیلی دخترا به ظاهر اهمیت میدن ولی همه هم اینطور نیستن . صبور باشین و با 3،4 جا خاستگاری رفتن ناامید نشین.
خوب معلومه دختر جلو روی شما نمیگه مشکل قیافتونه ! به مادرش میگه که اون مثلا به مادرتون بگه! این مهمه که دختر و پسر به دل هم بشینین. خواه یا ناخواه قیافه رو تصمیم اثر میذاره.ممکنه یکی از نظر دیگران قیافش خوب باشه ولی به دل دختر نشینه...
خداروشکر شما شرایطتتون خوبه و فقط همین یه مشکل رو دارین . درسته خیلی دخترا به ظاهر اهمیت میدن ولی همه هم اینطور نیستن . صبور باشین و با 3،4 جا خاستگاری رفتن ناامید نشین.
نه منظورم اینه که در جلسه اول میگه قیافه برام مهم نیست
بعد میگن چند جلسه دیگه بیاین
بعد از چند جلسه رفتن و اومدن جواب منفی میدن و میگن علتش نپسندیدن ظاهر هست
خوب اگه ظاهر و قیافه براش مهمه چرا اون اول گفت قیافه جزو معیارهام برای ازدواج نیست؟؟؟
خوب راستشو میگفت بهتر نبود؟ میتونست بگه من به ظاهر هم اهمیت میدم.چه اشکالی داشت
نه منظورم اینه که در جلسه اول میگه قیافه برام مهم نیست
بعد میگن چند جلسه دیگه بیاین
بعد از چند جلسه رفتن و اومدن جواب منفی میدن و میگن علتش نپسندیدن ظاهر هست
خوب اگه ظاهر و قیافه براش مهمه چرا اون اول گفت قیافه جزو معیارهام برای ازدواج نیست؟؟؟
خوب راستشو میگفت بهتر نبود؟ میتونست بگه من به ظاهر هم اهمیت میدم.چه اشکالی داشت
من نمیدونم حالات روحی و روانی شما چجوری هست ... ظاهر رو میتونی با یک اعتماد به نفس خوب پوشش بدی ... خیلی از آدمها هستند که ظاهر خوب ندارند ولی ظاهر خوب رو با اخلاق خوب و اعتماد به نفسشون پر میکنن ...
نمیدونم اخلاق و روحیاتتون چجوری هست ... من نظرم رو میگم ... اگر این بار رفتین خواستگاری ...
1- کاملا خودتون باشین ...
2- بگین اینها عقاید من هست ... من از عقایدم کوتاه نمیام ...
3- واقعا سعی کنین خوبی های خودتون رو نشون بدین ... اون چیزی که هستین ... رو دروایسی نکنین ... بگین من از دختر چادری خوشم میاد و خیلی اشخاص بودن که چادری نبودن و من بهشون توجه نمیکنم ...
4- شما مقید هستین ... باید بتونین در درون جلسه خواستگاری مقید بودن خودتون رو به تصویر بکشین ...
5- آرام بودن مهمترین مساله هست ... خانمها عاشق افرادی میشن که کم حرف آرام و با تومانینه هستند .
6- در درون جلسه خواستگاری باید بتونین دکتر بودن خودتون رو روش تاکید کنین ... آدمها براشون عادی میشه ... نباید بزارین عادی بشه ...
7- شما در درون صحبتهاتون گفتین که {
جناب مهرانت الان شما میتونین هر کاری بکینین ...
سرنوشت یک مسیر یکتا نیست که شما مجبور به حرکت بر رویه آن باشید ...
سرنوشت یک درخت هست ...
شما وقتی از رویه ریشه به سمت برگها حرکت میکنید ...
هر لحظه با انتخاب های جدیدی روبرو هستید ... و این انتخابها رو سرنوشت در اختیارتون قرار میده ...
شما نمیتونید با هر دختری ازدواج کنین ... چون سرنوشت شما قفل شده که نهایتا انتخاب شما یکی از 1000 تا دختر میباشد ...
مثلا اگر شما در درون دانشگاه رشته کامپیوتر رو قبول میشدین و به یک شهرستان میرفتین ...
ممکن بود از یک دختر که رشته اش کامپیوتر بود خوشتون میومدو باهاش ازدواج میکردین ...
شما مسیر رشته کامپیوتر رو انتخاب نکردین ... پی به صورت ناخودآگاه اون دختر از سرنوشت شما پاک شده است ...
شما در درون رشته پزشکی قبول شدین ...
مثلا شما در درون دانشگاه این امکان رو داشتین که با یکی از 10 تا دختر ازدواج کنین ... در حالیکه هیچ کدومشون رو انتخاب نکردین ... پس اون دخترها هم از مسیر سرنوشت شما خط میخورند ...
بنظر من این دیدگاه درست نیست. اگه دو نفر قسمت هم باشن حتی اگه از دو تا سیاره مختلف هم باشن خدا اونارو سر راه هم قرار میده
حرف شما در صورتی درسته که جهان بصورت اتوماتیک بدون دخالت خدا اداره میشد.
خدا اگه بخاد هر انسانی رو میتونه سر راه کس دیگه ای قرار بده
آقای mehrant شما باید ببینید هر دختری چه چیزی براش جذابه
بعضی از دخترا معیارشون قیافه س درست و غلطش رو کاری ندارم. اون دختر جذب فاکتور قیافه مرد میشه یعنی این فاکتور باعث میشه که یه مرد در نظرش جذاب باشه
برای بعضیا این معیار پوله
برای بعضیا از جمله خود من پرستیژ و موقعیت اجتماعی جذب کننده س. یعنی نه پول نه قیافه
هر کسی یجوره
بعضی اوقات زوج هایی رو میبینیم که بنظرمون میاد اینا اصلا به هم نمیخورن مثلا یکیشون خیلی زیباس و اون یکی معمولیه. خب باید دید که چه فاکتوری برای اون فرد جذب کننده بوده
3-4 تا خاستگاری رو هم واسه همه تعمیم ندین
یه چیز دیگه هم که تو حرفاتون گفته بودین این بود که چرا خانواده های مذهبی اینجورین
خب اینکه چرا بعضی از مردم اینجورین و بعضیا اونجورین راه حل شما نیست. اونا دلشون میخاد اونجوری فکر کنن. به من و شما هم ربطی نداره
کار شما فقط اینه که کسی رو پیدا کنین که بهتر از بقیه فکر کنه نه اینکه معترض نحوه ی فکر کردن بقیه باشین.
بنظر من این دیدگاه درست نیست. اگه دو نفر قسمت هم باشن حتی اگه از دو تا سیاره مختلف هم باشن خدا اونارو سر راه هم قرار میده
حرف شما در صورتی درسته که جهان بصورت اتوماتیک بدون دخالت خدا اداره میشد.
خدا اگه بخاد هر انسانی رو میتونه سر راه کس دیگه ای قرار بده
من هم با این نظر شما مخالف هستم و نظرت رو هم کمی خطرناک میدونم ...
راه ازدواج این نیست که وایسی تا اینکه خدا کسی رو جلویه راهت قرار بده ....
نمیدونم این طرز تفکر رو اولین بار کی مد کرده ...
فکر میکنم ریشه اینجور تفکرات فیلم هایی باشه که صدا و سیمای خودمون میسازن ...
هممون تو ذهن ناخواآگاهمون منتظر هستیم تا خدا کسی رو تو راهمون بزاره و ما هم بگیم "بله"
سارا ... اینجور تفکرات رو میدونی من برای چی خطرناک میدونم ... بزار دو تا داستان واقعی رو برات تعریف کنم ...
1- چند سال پیش زن و شوهری بچه دار میشن ... قضیه این بوده که زن و شوهری سالهای سال بوده که بچه دار نمیشدن ... پس از سالها نذر و نیاز و دعا کردن ... بالاخره خدا بهشونم فرزندی عطا میکنه ... این زن و شوهر که تازه مادر و پدر شده بودند ... نذر کرده بودند پس از ادای نذرشون برن خونه خدا ... برای ادا کردن نذرشون میرن خونه خدا و فرزندشون رو میسپارن دست خانوادشون ... خانواده میان و براشون گویا آش پشت پایی درست میکنند ... و زمانیکه دارن آش رو به هم میزنن ... فرزندی که تازه متولد شده بود رو بالای دیگ میبرن و بچه درون دیگ میوفته و میمیره ...
2- یا اینکه چند سال پیش در درون تهران ... یه پیر زن که میگن خیلی هم مومن بوده و چادری هم بوده برای یک اتوبوس دست بلند میکنه ... اتوبوس خالی بوده ... راننده اتوبوس نگه میداره و ایشون رو سوار میکنه و این خانوم پیر رو به خلوت میبره و ...
این یه برنامه غلطی هست که تو ذهن همه ما نهادینه شده { اگر خوب باشی و مهربون باشی ... خدا دوست داره و بهترین ها رو برات رقم میزنه } در حالیکه اصلا هم اینطور نیست خیلی جاها اگر خوب باشی بره ای هستی که تنها طعمه لذیذی برای گرگ ها هستی و این یک واقعیت هست ... اینکه چگونه چنین تفکراتی در درون اذهان ما جای گرفته به نظره من فیلم های غیر واقعی و حقیقی هست که صدا و سیما میسازه ... { آدمهای خوب و مهربون خدا کاری میکنه که بلایی سرشون نمیاد } نمیخوام بهت چیزی رو دیکته کنم و بگم حرفم صد در صد درست هست ولی بهت پیشنهاد میکنم چند سریال خارجی ... معمولا ماهواره هر چند وقت یک بار سریالهایی واقعی از زندگی هایی واقعی به نمایش میزاره ... { اگر میتونی فیلم برباد رفته } رو ببین ... این گونه فیلم ها زندگی حقیقی رو به تصویر میکشن ... فیلم برباد رفته تصویر زندگی دختری هست که عاشق نامزد خواهرش میشه و به مرور زمان با نامزد خواهرش ازدواج میکنه ...
ولی این رو مطمئن باش ... اگر خوب باشی و مهربان باشی و معصوم ... لزوما خداوند کاری نمیکنه که بهت صدمه ای نخوره ... این اشتباهی هست که هیچ تصویر خارجی در درون دنیای واقعیت ها نداره ...
به هر حال امیدوارم که بابته پذیرفتن حرف من تجربه های سختی رو نکنی ...
بنظر من این دیدگاه درست نیست. اگه دو نفر قسمت هم باشن حتی اگه از دو تا سیاره مختلف هم باشن خدا اونارو سر راه هم قرار میده
حرف شما در صورتی درسته که جهان بصورت اتوماتیک بدون دخالت خدا اداره میشد.
خدا اگه بخاد هر انسانی رو میتونه سر راه کس دیگه ای قرار بده
واقعا اینو قبول دارم که خدا اگر اراده کنه هر انسانی رو می تونه سر راه کسی دیگه قرار بده..
.
مثلا آقای شطرنج باز با یه مازراتی یه پورت به سمت یکی باز کنه و....
برادر Mehrant
.
این نکته رو یادم رفت بگم که خیلی مواظب باش که سنت بالا نره و به زودی با یک انتخاب درست یک ازدواج موفق داشته باشی..
.
چون کسانی رو میشناسم که سنشون بالا رفته و نه زن گیرشون میاد نه شوهر ، و حتی حاضرند برای دستیابی به شوهر زندگی دیگران رو هم از هم بپاشونند..البته بلانسبت شما..
.
امیدوارم عاقبت به خیر بشی..
جناب Mehrant راستی من هم یه چیزه دیگه یادم اومد ...
اگر اشتباه نکنم تحقیقاتی که کانادیی ها در سال 1942 انجام دادند بیانگر این بود که انسانها تمام رفتارها . منش ها و خصوصیات رفتاری شون رو به صورت Incapsulate شده در درون مغزشون نگه داری میکنند ... برخی فکر میکنند که اگر 40 سالشون باشه پیر شده اند و از کار افتاده ... در حالیکه علم به این دستاورد رسیده که یک فرد 40 ساله مجموعه ای از انسانهای { 4 و 10 و 20 و 30 و 35 و 40 } ساله هست ... نه یک انسان صرفا 40 ساله ...
اما اینجا یک مساله ای حائز اهمیت میشه ... ما خانومها دو مفهوم بسیار عامیانه داریم :
جواد : جواد به کسی گویند که مثلا در درون دبیرستان بوده یک مدل تیپ میزده و میومده بیرون ... و از اون مدل تیپ زدنش خوشش میومده ... دوستاش هم اون مدل تیپ زدنش رو تحسین میکردند ... این شخص مدل تیپ زدنش همونجوری میمونه ... یعنی سنش افزایش پیدا میکنه ... اما هنوز داره تیپ یک انسان دوره دبیرستانی رو میزنه ما به اینجور ادما میگیم جواد .
خز : خز به کسی گویند که اینقدر به خودش مطمئن هست ... که اصلا به این کاری نداره که چه تیپی میزنه و میاد بیرون ... بدن خودش رو کامل و درست میدونه و هر تیپی میزنه ... مثلا شلوار پلنگی رو با یه لباس بنفش جیغ ست میگنه و کفش های سفید میپوشه ... چون به خودش مطمئن هست و افکار و اذهان خودش رو قبول داره ...
نه فقط در درون پوشش ... به مرور زمان آدمهایی رو میبینی که گاها 20 سالشون شده ولی هنوز یه بچه 6 ساله بیشتر نیستن ... تیپ مدرسه ای میزنن ... مغزشون اینرسی داره و به قولی جواد هستند ...
یک انسان جواد ممکن هست 40 سالش باشه ولی دین و مذهبش 4 ساله ... عقایدش 10 ساله و علمش 20 ساله باشه ... ولی یک انسان خر در رنجی از عقاید و علم زندگی میکنه ...
مهم نیست که در چه سنی ازدواج میکنی ... مهم این هست که در هیچ زمینه ای جواد نباشی ... نه تو زمینه دین و مذهب ... نه تو زمینه تیپ زدن ... و نه تو زمینه علم و دانش ... اگر خز باشی ... و 30 سالت باشه ... هم 8 سالته ... هم 10 سالته ... هم 20 سالته و هم 30 سالته ... ولی خیلی آدمها هستند که از تیپ و ظاهرشون معلوم هست جواد هستند و هیچ وقت ذهنشون رشد نمیکنه و مثله بچه ها رفتار میکنن ...
به هر حال ... همیشه خز باش ... اینجوری در هر لحظه در کلیه ادوار زندگیت ... زندگی میکنی ...
میگفت : من سی سالم هست ، قدم 175 هست ، ماهی دو میلیون درآمد دارم ، مهم تر از همه اینکه وقتی برادرم لباس عوض میکنه من رومو اونور میکنم ، اما بازم شوهر گیرم نمیاد..
.
بعدا فهمیدم بخاطر گفتن همین چیزاست که گیرش نمیاد..
.
خدا به دادش برسه..
مجری : جیگر تو چرا امروز اینقدر ساکتی ...
جیگر : عاشق شدم ... عاشق شدم ... عاشق ....
مجری : بله ! مگه خر ها هم عاشق میشن ؟؟؟؟؟
فامیل : آقای مجری با این مهریه ها امروزی دیگه فقط خرا هستند که عاشق میشن ....
جیگر : جیگرم !!! جیگرم !!!جیگرم !!!
مجری : خب حالا طرف کی هست ؟ ایشون هم مثل شما خر ... ببخشید جیگره !!!
فامیل : آقای مجری حتما خره که قبول کرده زن این شه دیگه !!!
جیگر : نه مثل من نیست !!! آهوئه آهوئه آهوئه
فامیل : رفتی عاشق آهو شدی الاغ ؟؟؟؟ تو با این اعتماد به نفست چطور سلطان جنگل نشدی ...
جناب مهرانت مورد داشتیم پسره قدش 160 بوده رفته عاشق دختری شده که قدش 175 بوده ...
حتما داستان زندگی آقای شطرنج باز رو شنیدین..
.
زندگیش از هم پاشید ، زن و بچه اش از بین رفتن ، بخاطر کسی که فقط دوست داشت با مازراتی آقای شطرنج باز بوق بزنه..و یه پورتی هم به پولای ایشون باز کنه..اینا آینه ی عبرتند..
من نمیدونم حالات روحی و روانی شما چجوری هست ... ظاهر رو میتونی با یک اعتماد به نفس خوب پوشش بدی ... خیلی از آدمها هستند که ظاهر خوب ندارند ولی ظاهر خوب رو با اخلاق خوب و اعتماد به نفسشون پر میکنن ...
نمیدونم اخلاق و روحیاتتون چجوری هست ... من نظرم رو میگم ... اگر این بار رفتین خواستگاری ...
1- کاملا خودتون باشین ...
2- بگین اینها عقاید من هست ... من از عقایدم کوتاه نمیام ...
3- واقعا سعی کنین خوبی های خودتون رو نشون بدین ... اون چیزی که هستین ... رو دروایسی نکنین ... بگین من از دختر چادری خوشم میاد و خیلی اشخاص بودن که چادری نبودن و من بهشون توجه نمیکنم ...
4- شما مقید هستین ... باید بتونین در درون جلسه خواستگاری مقید بودن خودتون رو به تصویر بکشین ...
5- آرام بودن مهمترین مساله هست ... خانمها عاشق افرادی میشن که کم حرف آرام و با تومانینه هستند .
6- در درون جلسه خواستگاری باید بتونین دکتر بودن خودتون رو روش تاکید کنین ... آدمها براشون عادی میشه ... نباید بزارین عادی بشه ...
7- شما در درون صحبتهاتون گفتین که {
موارد 1 تا 6 رو که تقریبا خودم قبلا هم انجام میدادم
مورد 7:نه من نگفتم ظاهرم بده. چرا درست به حرفای قبلیم دقت نکردید؟
بین حرفهای قبلی گفتم تو هر جلسه خواستگاری که رفتیم وقتی گفتن پسر و دختر باهم صحبت کنن در صحبت من اول معیارهای خودم برای انتخاب همسر رو میگم و از دختر هم میخوام معیارهاش رو بگه.
وقتی خود دختر در معیارهاش میگه من ایمان و تقوا برام مهمه فقط.ظاهر اصلا برام مهم نیست.
بهد از اون جلسه هم چند جلسه دیگه میگن بیاین و اینا . بعد جواب منفی میدن و وقتی علت رو میپرسیم میگن دخترمون ظاهر پسرتون رو نپسندیده این اصلا منطقی بنظر میرسه؟؟؟
فردا زنگ بزنم؟ به کدومشون رو میگید؟
به اون خانواده آخری که دو هفته پیش جواب متفی دادن؟ و وقتی علت رو پرسیدیم گفتن دخترمون قیافه رو نپسندیده و دیگه شما هم خاتمه بدید و دیگه رابطه ای باما نداشته باشید؟
بعد هم خواستگاری رسم و رسومات داره کار بزرگترهاست
کار خود پسر نیست که پسر بخواد بره بگه میخوام صحبت کنم و اینا
ابتدا یک لیوان آب خنک بنوشید
و سپس قرار نیست هر چیزی از قرآن روایت صادر شود ما هم انسان هستیم و قابلیت حل مشکلات را داریم. دو عامل بد در وجود انسان غضب و شهوته که در نظر شما 99% مورد اول یافت می شه.
به این نمیگن غضب بلکه میگن غیرت دینی.
ما مسلمانیم و اسناد معتبر برای ما چیزی جز قرآن و سنت نیست وقتی فردی در سایتی دینی بر خلاف قرآن و سنت که زن را مایه آرامش و ریحانه معرفی میکند زن را در انواع ضعیفه و گردن کلفت هم معرفی میکند شما بگویید آیا نباید بطور جدی با اینن فرد صحبت کرد؟؟!!
برعکس از آنجائیکه ما انسان هستیم قابلیت حل مشکلات را نداریم و دنیای بدون کمک گرفتن از قرآن و سنت می شود غربی که می بینید : زن بازیچه هوا و هوس انسان!
بارها این حرفها را درباره زن و جایگاه زن در جامعه و سایت های ............... شنیده ام اما این جا دیگر نباید اینگونه به مقام زن توهین شود.:no:
جاهایی که به دین و شخصیت انسان توهین شود بیخیالی و سکوت واقعاً نابجاست
موارد 1 تا 6 رو که تقریبا خودم قبلا هم انجام میدادم
مورد 7:نه من نگفتم ظاهرم بده. چرا درست به حرفای قبلیم دقت نکردید؟
بین حرفهای قبلی گفتم تو هر جلسه خواستگاری که رفتیم وقتی گفتن پسر و دختر باهم صحبت کنن در صحبت من اول معیارهای خودم برای انتخاب همسر رو میگم و از دختر هم میخوام معیارهاش رو بگه.
وقتی خود دختر در معیارهاش میگه من ایمان و تقوا برام مهمه فقط.ظاهر اصلا برام مهم نیست.
بهد از اون جلسه هم چند جلسه دیگه میگن بیاین و اینا . بعد جواب منفی میدن و وقتی علت رو میپرسیم میگن دخترمون ظاهر پسرتون رو نپسندیده این اصلا منطقی بنظر میرسه؟؟؟
فردا زنگ بزنم؟ به کدومشون رو میگید؟
به اون خانواده آخری که دو هفته پیش جواب متفی دادن؟ و وقتی علت رو پرسیدیم گفتن دخترمون قیافه رو نپسندیده و دیگه شما هم خاتمه بدید و دیگه رابطه ای باما نداشته باشید؟
بعد هم خواستگاری رسم و رسومات داره کار بزرگترهاست
کار خود پسر نیست که پسر بخواد بره بگه میخوام صحبت کنم و اینا
سلام ...
جناب مهرانت ...
اینجور که از صحبتهاتون فهمیدم شما تمام مسیر رو میدیونین ... پس کمی تامل کنین ...
یکم آروم باشین و محتاط هم عمل کنین ... شما شرایط بسیار خوبی برای ازدواج دارین ... و ممکن هست این ناراحتیتون باعث بشه ناگهان تصمیم بگیرین و بعدا از تصمیمتون پشیمون بشین ...
و حرف آخرم این هست که :
1- خیلی از دخترها میگن برامون ظاهر مهم نیست ولی اینچنین نیست ... اینکه به شما میگن چندین بار بیاین خواستگاری به خاطر این هست که یک خواستگار تنها یک صورت و یک بدن نیست ... شما وقتی خواستگاری دختری میرین یک مجموعه رو جلویه اون خانواده میزارین ... مجموعه ای که شامل { ضاهر ... بدن ... تحصیلات ... منش ... اخلاق ... دانش ... موقعیت اجتماعی ... پرستیژ ... دیسیپلین و ... } هست ... اون خانواده در نگاه اول با خودش میگه { ظاهرش که اینجوری هست } ولی بزار چندین بار خواستگار بیاد و بره ببینیم در درون اون مجموعه چه چیزهایی هست ... بعدش میبینه که مثلا سایر شرایط اونقدر اثر بخش نیست ... در اینصورت جواب "نه" میده ...
شما که ظاهرتون رو میتونین به صورت محدود تغییر بدین ... اما باید به سایر پارامترها هم توجه داشته باشین ... من نمیگم خودتون نباشین ... دقیقا خودتون باشین ... ولی بحث این هستش که خیلی از آقایون نمیتونن که خوبی هایه خودشون ... زیبایی های اندیششون ... مهربانی کردن هاشون ... رو به تصویر بکشن ... و دختر خانوم هم بر اساس همون تصویری که در درون اون چند جلسه خواستگاری دیده نظرش رو عنوان میکنه ...
ثانیا همه خوبی ها هم که برای یه نفر نمیشه .... اگر اینجوری بود من سرم رو میکوبوندم به دیوار ... شرایط خوبی داری ... فقط کمی صبر کن ...
به این نمیگن غضب بلکه میگن غیرت دینی.
ما مسلمانیم و اسناد معتبر برای ما چیزی جز قرآن و سنت نیست وقتی فردی در سایتی دینی بر خلاف قرآن و سنت که زن را مایه آرامش و ریحانه معرفی میکند زن را در انواع ضعیفه و گردن کلفت هم معرفی میکند شما بگویید آیا نباید بطور جدی با اینن فرد صحبت کرد؟؟!!
برعکس از آنجائیکه ما انسان هستیم قابلیت حل مشکلات را نداریم و دنیای بدون کمک گرفتن از قرآن و سنت می شود غربی که می بینید : زن بازیچه هوا و هوس انسان!
بارها این حرفها را درباره زن و جایگاه زن در جامعه و سایت های ............... شنیده ام اما این جا دیگر نباید اینگونه به مقام زن توهین شود.:no:
جاهایی که به دین و شخصیت انسان توهین شود بیخیالی و سکوت واقعاً نابجاست
همون دین و مذهبی که شما میگین ... عنوان میکنه انسان دو نوع خوی داره یکی الهی و دیگری حیوانی ... حالا بیایم و بگیم دین توهین کرده به انسانها ...
برو بابا ...
همون دین و مذهبی که شما میگین ... عنوان میکنه انسان دو نوع خوی داره یکی الهی و دیگری حیوانی ... حالا بیایم و بگیم دین توهین کرده به انسانها ...
برو بابا ...
بر اساس آیه قرآن انسان می تواند از ملائک بالاتر رفته و به مقام قرب الهی برسد و می تواند سقوط کرده و پست تر از حیوان شود
اما انسان ها را مانند شما دسته بندی نکرده
می توان انسان ها را به طور کلی ( نه فقط زن را ) از لحاظ درجه ایمان دسته بندی کرد که بهترین نوعش هم انسان معصوم است یعنی ائمه اطهار.
اما مثل اینکه شما این را قبول نداری همانطور که در حرف هایتان گفتید انسان معصوم مانند بره ای است که گرفتار گرگ ها می شود.
درست است که دنیا به گونه ای است که در حق خیلی از آدم ها ظلم می شود اما لازم نیست برای بره نبودن گرگ شد. دنیای دیگری هم وجود دارد درست است که در حق ائمه ما ظلم شد اما اصل خلقت آخرت است نه دنیای فانی.
در آخرت امام حسین (ع) که مورد ظلم قرار گرفت چه جایگاهی دارد و یزید ظالم کجا؟
[FONT="Times New Roman"]به بعضی ها فحش هم نباید داد..فقط باید خندید و رد شد..:ok:
.
بیچاره ها تا بوده زدن توی سرشون الان دنبال یه جایی واسه عقده گشایی میگردن ، مثل اونی که واسه آقای شطرنج باز دلبری میکنه تا بتونه بیشتر خودشو به پولاش نزدیک کنه ، شاید مجبور نشه وقتی برادرش لباس عوض میکنه روشو بکنه اونور..:ok:
راستش کل چیزایی که راجع به شطرنج باز و مازداتی و رو برگرداندن از برادر و اینا اصلا متوجه نشدم جریانش چیه وومنظورتون از بیانش چی بود
شما تا الان چهار جا رفتید خواستگاری خسته شدید!!!!!!!!!!!!!!!!!
پس دخترها باید چی بگویند
هر چند وقت یکبار یکی بیاید و برود اما خبری نشود
خانواده من حدود یکساله که به طور جدی برای من خواستگار راه میدن میشه گفت حدود 30 نفر اومدن و رفتن ولی هیچ کدام ایمان و اخلاق درستی نداشتند همه بهم طعنه می زدند که تو سختگیر هستی حالا من باید خسته بشم و بگمم دیگه خواستگار راه نمیدم. دعا کردم و از امام رضا ع خواستم همسری با ایمان و اخلاق و شایسته سر راهم قرار بده و به خواست خدا و لطف ائمه همچنین آدمی سر راهم قرار گرفت...
یکی از دوستام به سن 25 رسیده و حدود 7 ساله که به قول خودش 200 تایی خواستگار داشته اما هر کدام بعلتی مثل وضع مالی خانواده دختر که معمولیه رفتن یا دیندار نبودن یا از لحاظ ظاهر همدیگر رو نپسندیدن تنها پسرهایی خواستنش که شرایط خوبی برای ازدواج نداشتند اما صبر میکنه و توکل و توسل.......
دخترهایی رو می شناسم که حدود سی و دو سال سن دارند و به خاطر اینکه خیلی زیبا نبودن خواستگاری ندارن
اما شما که پسر هستید می توانید هزار جا به خواستگاری بروید و بالاخره حداکثر بعد یکسال ازدواج کنید نه بعد از 7 سال!!!!!!!!! اما این دختر است که باید بنشیند تا به خواستگاری اش بیابند تازه آن هم اگر مورد پسند خانواده پسر و پسر قرار گیرد...
شما تا الان چهار جا رفتید خواستگاری خسته شدید!!!!!!!!!!!!!!!!!
پس دخترها باید چی بگویند
هر چند وقت یکبار یکی بیاید و برود اما خبری نشود
خانواده من حدود یکساله که به طور جدی برای من خواستگار راه میدن میشه گفت حدود 30 نفر اومدن و رفتن ولی هیچ کدام ایمان و اخلاق درستی نداشتند همه بهم طعنه می زدند که تو سختگیر هستی حالا من باید خسته بشم و بگمم دیگه خواستگار راه نمیدم. دعا کردم و از امام رضا ع خواستم همسری با ایمان و اخلاق و شایسته سر راهم قرار بده و به خواست خدا و لطف ائمه همچنین آدمی سر راهم قرار گرفت...
یکی از دوستام به سن 25 رسیده و حدود 7 ساله که به قول خودش 200 تایی خواستگار داشته اما هر کدام بعلتی مثل وضع مالی خانواده دختر که معمولیه رفتن یا دیندار نبودن یا از لحاظ ظاهر همدیگر رو نپسندیدن تنها پسرهایی خواستنش که شرایط خوبی برای ازدواج نداشتند اما صبر میکنه و توکل و توسل.......
دخترهایی رو می شناسم که حدود سی و دو سال سن دارند و به خاطر اینکه خیلی زیبا نبودن خواستگاری ندارن
اما شما که پسر هستید می توانید هزار جا به خواستگاری بروید و بالاخره حداکثر بعد یکسال ازدواج کنید نه بعد از 7 سال!!!!!!!!! اما این دختر است که باید بنشیند تا به خواستگاری اش بیابند تازه آن هم اگر مورد پسند خانواده پسر و پسر قرار گیرد...
بله دختر ازدواج نکنه براش سخت تره
اما فرق مورد خودتون و موارد دیگه با من اینه که ملاکهاتون رو نداشتن
ما هر موردی رفتیم معیارام رو داشتن و معیارهایی که خودشون میخواستن هم من داشتم
ولی بخاطر همون قیافه یا دلیل خیلی الکی و غیرمنطقی جواب منفی دادن
ببینید راه حل شما تنها یک چیزه توکل و توسل
امام جعفر صادق (علیه السلام ) هر کدام از ائمه را برای حاجت های خاصی معرفی کرده اند که از طریق آن امام در آن مسئله زودتر جواب می گیرید
وگفته اند برای مسئله ی ازدواج به امام هشتم یعنی امام رضا (علیه السلام ) باید متوسل شد تا زودتر جواب گرفت
شما هم به ایشان متوسل شوید ان شاالله که بزودی جواب بگیرید اعضای این انجمن هم برای شما دعا میکنند
خیلی بدنبال دلیل و مقصر نباشید شما سهم خود را انجام دهید دعا کنید ، به خواستگاری افراد هم کفو خود بروید و بقیه را به خدا واگذار کنید...
باور کنید وقتی انسان چیزی را سریع و براحتی بدست آورد قدر آن را نخواهد دانست وقتی همسرتان را بعد از مدت ها تلاش و پیگیری پیدا کنید قدر او را بهتر خواهید دانست و بیشتر او را دوست خواهید داشت ان شا الله...
ببینید راه حل شما تنها یک چیزه توکل و توسل
امام جعفر صادق (علیه السلام ) هر کدام از ائمه را برای حاجت های خاصی معرفی کرده اند که از طریق آن امام در آن مسئله زودتر جواب می گیرید
وگفته اند برای مسئله ی ازدواج به امام هشتم یعنی امام رضا (علیه السلام ) باید متوسل شد تا زودتر جواب گرفت
شما هم به ایشان متوسل شوید ان شاالله که بزودی جواب بگیرید اعضای این انجمن هم برای شما دعا میکنند
خیلی بدنبال دلیل و مقصر نباشید شما سهم خود را انجام دهید دعا کنید ، به خواستگاری افراد هم کفو خود بروید و بقیه را به خدا واگذار کنید...
باور کنید وقتی انسان چیزی را سریع و براحتی بدست آورد قدر آن را نخواهد دانست وقتی همسرتان را بعد از مدت ها تلاش و پیگیری پیدا کنید قدر او را بهتر خواهید دانست و بیشتر او را دوست خواهید داشت ان شا الله...
به امام رضا که از همون اول امسال که تصمیم گرفتم دنبال ازدواج باشم متوسل شدم
بارها و بارها...
اما هنوز لیاقت اجابت دعا رو نداشتم...
حالا انشالله حدود دو هفته دیگه قراره برم مشهد زیارتش...
به این نمیگن غضب بلکه میگن غیرت دینی.
ما مسلمانیم و اسناد معتبر برای ما چیزی جز قرآن و سنت نیست وقتی فردی در سایتی دینی بر خلاف قرآن و سنت که زن را مایه آرامش و ریحانه معرفی میکند زن را در انواع ضعیفه و گردن کلفت هم معرفی میکند شما بگویید آیا نباید بطور جدی با اینن فرد صحبت کرد؟؟!!
برعکس از آنجائیکه ما انسان هستیم قابلیت حل مشکلات را نداریم و دنیای بدون کمک گرفتن از قرآن و سنت می شود غربی که می بینید : زن بازیچه هوا و هوس انسان!
بارها این حرفها را درباره زن و جایگاه زن در جامعه و سایت های ............... شنیده ام اما این جا دیگر نباید اینگونه به مقام زن توهین شود.:no:
جاهایی که به دین و شخصیت انسان توهین شود بیخیالی و سکوت واقعاً نابجاست
غیرت دینی؟! اینو دیگه کجای دلم بذارم. چشم می شه در مقابل نظرات دیگران غیرت دینی نداشته باشیم و با تامل جواب بدیم. شاید نظر شما هم به فکر من توهین بیاد من نباید اینطوری صحبت کنم. به هر حال موفق باشید.:Gol:
سلام.
من پسری 23 ساله و دانشجوی سال آخر پزشکی هستم.
چند ماهه که خیلی احساس نیاز به ازدواج دارم.
از نظر امکانات مادی هم همه چیز رو دارم.خونه مستقل،ماشین مستقل، شغل و درآمد مستقل،همه رو دارم.از خانواده خواستم به دنبال گزینه مناسب برای ازدواج من باشن.
معیارهای من برای ازدواج هم ایناست:
1- ایمان و اعتقاد2-چادری بودن3-آرایش نکردن دربرابر نامحرم 4-اینکه هم شغل و رشته خودم یعنی دانشجوی پزشکی نباشه
چندین گزینه هم خانواده رفتن صحبت کردن و سه بار هم خودم به همراه خانواده خواستگاری دخترها و خانواده های مذهبی رفتیم.خانواده هایی که همشون میگفتن تنها معیارشون برای داماد فقط ایمان و تقوا هست و نه هیچ چیز دیگه.اما همشون به دلایلی از جمله قیافه خوب نداشتن من یا لاغر بودن من واینا جواب منفی دادن.
خواهشمندم راهنمایی بفرمایید من باید چیکار کنم که بتونم ازدواج کنم...
***از دوستانی که تمایل دارن نظراتشون رو درباره حرفهای من بگن خواهشمندم ادامه حرفام رو هم که در جواب کامنتهای سایر دوستان نوشتم هم بخونن
برو مسجد 2 رکت نماز بخوت بعدشا 3 تا صلوات بعدش از خدا طلب یه همسر کن دوست داری بکن تا خدا نسیبت کنه
( روایت بود ، فک کنم از رسول اکرم ص )
راستش دسته بندی تون و تفاوت گروه هایی که بیان کردین با همدیگه رو چندان متوجه نشدم!
با سلام
وقتی یه بنده خدا بره صحبت کنه و مشکلی هم نباشه
و قرار برای دفعه بعد بگذارند، بعد بگن اخلاقا با هم جور نیست:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:!!!!!!!!!!!!!!
بزی و پرتقال فروش و غیره رابیابید
:Gol::Gol::Gol:
اینا که همش حرفه..
.
پسرخاله منم رفت خواستگاری دخترخالم ، خودم اونجا بودم که گفتند خداروشکر ما با هم فامیلیم و خونمون یکیه و همه همدیگه رو دوست داریم و جای حرفی نیست و مهم اینه دختر و پسر همدیگه رو بخوان ، ولی توی همون خواستگاری نزدیک بود سر اینکه خانواده داماد میگن 1500 تا سکه زیاده وصلت رو بهم بزنن ، یه مسخره بازی شده بود..
همون بهتر که ردت کردن ، آخه اینم شد حرف ، قیافه خوب یا لاغر بودن؟
کسی که با همچین ایرادهایی خواستگار رد میکنه ، سر همین چیزا هم طلاق میگیره ، خیلی خنده داره ، دختر قحطی که نیست ، اینقدر بگرد تا بالاخره یه نفر رو پیدا کنی که خودتو ببینه نه ظاهرت رو ، تازه الان اینقدر علم پیشرفت کرده لولو تحویل میگیرن هلو تحویل میدن ( بلانسبت شما ) ، با چند تا عمل راحت به نهایت زیبایی میرسی..
کمتر کسی پیدا میشه که به ایمان توجه کنه
یا کمتر کسی پیدا میشه که به ثروت فراوان توجه نکنه
:Gol::Gol::Gol:
پس بنده خدا از کجا بفهمه عیب کار از کجا بوده همش میره تو فکر که
کاملا موافقم
قربون خدا برم
:Gol::Gol::Gol:
این چه تصویری ازیک گل است؟؟؟؟؟؟
:Gol::Gol::Gol:
واقعا که!!!!!!!!!!!!!!!!!:Moteajeb!::Narahat::no:
این چه طرز صحبت در مورد دختر خانمهاست
حضرت آقا زن را ریحانه خطاب می کنند حال شما:Esteghfar:
میشه بفرمایید این دسته بندی را از کدام منبع و سند آوردید:Motehayer:
که اینطور...
پس دنبال دختری معصوم نباشند گناه کار و بی ایمان باشد از نظر شما بسیار عالی است...:no:
ابتدا یک لیوان آب خنک بنوشید :Gol:
و سپس قرار نیست هر چیزی از قرآن روایت صادر شود ما هم انسان هستیم و قابلیت حل مشکلات را داریم. دو عامل بد در وجود انسان غضب و شهوته که در نظر شما 99% مورد اول یافت می شه.
سلام علیکم
1- با نظرتون موافقم...چندی پیش یکی از دوستانم به خواستگاری یک خانواده مذهبی(خدا داند) رفتند و از قضا پدر عروس شغل شریف پاسداری رو داشتند... و در این محفل توسط پدر عروس سوالاتی که را که ملاک زندگی قرار داده بود از داماد پرسید و داماد چون بسیار بچه خوبی بود به زیبایی پاسخ داد...میخواستم اینو بگم که متاسفانه در بین خانواده های مذهبی(خدا داند) هم چنین معضلی دیده میشود...ان شاءالله مشکل همه ی ما جوانان برطرف شود...
2- جای بسی تامل داره . . . خدا شفا بده اوشون رو . . .ببخشید خانم مورد نظر شما به شما پاسخ منفی داد؟؟ یا پدر عروس ج منفی داد ؟؟
خانواده شون گفتن ما کاملا موافق بودیم و پسرتون رو تایید کردیم اما دخترمون ظاهر پسرتون رو نپسندیده
سلام
اگر نظر بنده رو بخوایید شما باید کمی صبر کنید
مطمئن باشید اگر کسی قسمتتان باشد هیچ کس نمی تواند جلوی آن را بگیرد .
امیدوارم خدا برای همه جوان ها همسری خوب قسمت کند
التماس دعا
یا زهرا س
سلام.
چقدر صبر؟ تا کی؟
ببینید شما اول باید توکل قوی به خدا داشته باشید و بعدش توسل به مادر سادات حضرت زهرا س.
شما باید به این ایمان داشته باشید که اگر حتی خانواده شما حال شما رو نفهمند خدا در همه حال از وضع شما خبر دارد و میدونه که دوست دارید الان ازدواج کنید پس باید به خدای خودتون اعتماد کنید و صبر پیشه کنید که خدا اون روز پیش روتون بیاره
سعی کنید زیاد قرآن بخونید،چهل صبح سوره قمر رو قبل از طلوع آفتاب بخونید.
و مطمئن باشید اگر توکل قوی به خدا کردید خدا صد درصد به وقتش یک همسر خوب براتون میفرسته.
صد در صد مخالفم ...
ما در درون دنیایی زندگی میکنیم که یک سری قانون ها و قواعد در درونش حاکم هست ... و اگر میخواهیم موفق باشیم باید از مسیرش حرکت کنیم تا موفق بشیم ...
اینکه اگر کسی قسمتتان باشد هیچ کس نمیتواند جلویه آن را بگیرد به خاطره این هستش که شما قسمت رو نمیشناسین ...
برخی فکر میکنند قسمت یعنی اینکه یک مسیر زندگی ... یک همسر ... یک مقدار پول ... یک مقدار راحتی و آسایش نوشته شده است ( با نام سرنوشت ) و ما فقط داریم اون رو طی میکنیم ...
در حالیکه این صحبت از اساس ایراد دارد ... اگر اینجوری بود که هممون محکوم به جبر بودیم ...
سرنوشت یک درخت هست ... و انسانها در حال حرکت کردن بر رویه شاخه های این درخت هستند ...
شما وقتی دیپلمتون رو میگیرید میلی به بسیاری از رشته ها ندارید در عوض ممکن هست به ( مکانیک . الکترونیک . کامپیوتر علاقه داشته باشید )
در اینجا سرنوشت شما این هست که سمت شیمی و متالوژی و ... نمیرید و میتونید به سمته ( مکانیک . الکترونیک . یا کامپیوتر بروید ) در حقیقت شما به هیچ رشته دیگری فکر نمیکنید و این عدم میل شما به این رشته ها در درون سرنوشت شما نوشته شده است .
حال فرض میکنیم شما رشته کامپیوتر را انتخاب میکنید ...
در درون رشته کامپیوتر شما در درون هر دانشگاهی نمیتوانید قبول شوید ... شما با سعی و تلاشتون میتوانید نهایتا در رنجی از دانشگاه ها قبول شوید و در بسیاری از دانشگاهها نمیتونین قبول بشین چون در سرنوشتتون نوشته نشده ات ... چون در ژنتیک بدنتون چنین استعدادی وجود ندارد .
فرض میکنیم شما در درون رشته کامپیوتر و دانشگاه آزاد تهران جنوب قبول شدید ... شما در درون دانشگاه با هر کسی نمیتوانید دوست شوید ... شما از بین هزاران دانشجو میتونید با رنجی از اونها آشنا شوید به بیان دیگر در سرونشت شما نوشته شده است شما تنها میتونید از اعضای این دانشگاه با تعدادی از افراد دوست بشین و بقیه افراد در درون سرنوشت شما وجود ندارند ...
و ...
در حقیقت ما همواره بر رویه درخت سرنوشت ... بین شاخه ها با اختیاری که داریم میتونیم انتخاب کنیم که از کدوم مسیر برویم ...
اگر هم سرنوشتی برای ازدواج وجود داشته باشد ... در سرنوشت ایشون مثلا 50 تا دختر هست که میتونن باهاش ازدواج کنن ...
اینجا هستش که به این برمیگرده ایشون چقدر توانمند هستند و چقدر آگاه هستند و چقدر سعی و تلاش میکنند تا بهترین همدمشون رو پیدا کنند ...
[SPOILER]
[/SPOILER]
راستش توضیحات تون درباره سرنوشت رو متوجه نشدم...:Moteajeb!::Gig:
ببینید جناب الهه خشم این نظر شخصی بنده بود و من تحت هیچ شرایطی قصد ندارم نظرمو به کسی تحمیل کنم
و میخوام همونطوری که نظر شما برای من قابل احترامه نظر بنده هم برای شما قابل احترام باشه
چون بنده اصلا نمیخوام بحثی پیش بیاد
یا زهرا س
جناب مهرانت الان شما میتونین هر کاری بکینین ...
سرنوشت یک مسیر یکتا نیست که شما مجبور به حرکت بر رویه آن باشید ...
سرنوشت یک درخت هست ...
شما وقتی از رویه ریشه به سمت برگها حرکت میکنید ...
هر لحظه با انتخاب های جدیدی روبرو هستید ... و این انتخابها رو سرنوشت در اختیارتون قرار میده ...
شما نمیتونید با هر دختری ازدواج کنین ... چون سرنوشت شما قفل شده که نهایتا انتخاب شما یکی از 1000 تا دختر میباشد ...
مثلا اگر شما در درون دانشگاه رشته کامپیوتر رو قبول میشدین و به یک شهرستان میرفتین ...
ممکن بود از یک دختر که رشته اش کامپیوتر بود خوشتون میومدو باهاش ازدواج میکردین ...
شما مسیر رشته کامپیوتر رو انتخاب نکردین ... پی به صورت ناخودآگاه اون دختر از سرنوشت شما پاک شده است ...
شما در درون رشته پزشکی قبول شدین ...
مثلا شما در درون دانشگاه این امکان رو داشتین که با یکی از 10 تا دختر ازدواج کنین ... در حالیکه هیچ کدومشون رو انتخاب نکردین ... پس اون دخترها هم از مسیر سرنوشت شما خط میخورند ...
بله این حرفتون قبول.
اما خوب؟؟؟
یعنی میخوام بگم منظورتون اینه که حالا که اینجوریه من باید چیکار بکنم؟
ببینید ...
بحث رو به صورت سرنوشتی باهاش برخورد نکنید ...
من نظرم رو میگم ...
در درون مجلس یک مساله رو همیشه بررسیش میکنن ... اون هم امکان رکود هست ...
رکود یعنی اینکه کشور یک سری پتانسیل داره ولی از پتانسیل هاش استفاده نمیکنه ... به این میگن رکود ...
شما همکنون دارین پزشکی میخونین ... خو ب به نظره من شما بینهایت پتانسیل دارین که میتونین ازش استفاده کنین ...
1- مثلا در درون موسسه ای برای زبان ثبت نام کنین ... در اینصورت دهها دختر در مسیر سرنوشت شما قرار میگیرند .
2- مثلا برین بدنسازی و هیکل بهتری برای خودتون بسازین ... در اینصورت نظر بسیاری از دخترها نسبت به شما برمیگرده و اونها هم در مسیر ازدواج با شما قرار میگیرند .
3- شما با این رشته تحصیلیتون میتونین مثلا تدریس کنین در درون موسسه ها ...
و ...
به نظره من در مورد بدنسازی شک نکنین .... حتما اقدام کنین ...
راستش اینجور روشی رو که برای دیدن دخترها برای انتخاب همسر از بینشون پیشنهاد کردید نمی پسندم...
خوب معلومه دختر جلو روی شما نمیگه مشکل قیافتونه ! به مادرش میگه که اون مثلا به مادرتون بگه! این مهمه که دختر و پسر به دل هم بشینین. خواه یا ناخواه قیافه رو تصمیم اثر میذاره.ممکنه یکی از نظر دیگران قیافش خوب باشه ولی به دل دختر نشینه...
خداروشکر شما شرایطتتون خوبه و فقط همین یه مشکل رو دارین . درسته خیلی دخترا به ظاهر اهمیت میدن ولی همه هم اینطور نیستن . صبور باشین و با 3،4 جا خاستگاری رفتن ناامید نشین.
نه منظورم اینه که در جلسه اول میگه قیافه برام مهم نیست
بعد میگن چند جلسه دیگه بیاین
بعد از چند جلسه رفتن و اومدن جواب منفی میدن و میگن علتش نپسندیدن ظاهر هست
خوب اگه ظاهر و قیافه براش مهمه چرا اون اول گفت قیافه جزو معیارهام برای ازدواج نیست؟؟؟
خوب راستشو میگفت بهتر نبود؟ میتونست بگه من به ظاهر هم اهمیت میدم.چه اشکالی داشت
من نمیدونم حالات روحی و روانی شما چجوری هست ... ظاهر رو میتونی با یک اعتماد به نفس خوب پوشش بدی ... خیلی از آدمها هستند که ظاهر خوب ندارند ولی ظاهر خوب رو با اخلاق خوب و اعتماد به نفسشون پر میکنن ...
نمیدونم اخلاق و روحیاتتون چجوری هست ... من نظرم رو میگم ... اگر این بار رفتین خواستگاری ...
1- کاملا خودتون باشین ...
2- بگین اینها عقاید من هست ... من از عقایدم کوتاه نمیام ...
3- واقعا سعی کنین خوبی های خودتون رو نشون بدین ... اون چیزی که هستین ... رو دروایسی نکنین ... بگین من از دختر چادری خوشم میاد و خیلی اشخاص بودن که چادری نبودن و من بهشون توجه نمیکنم ...
4- شما مقید هستین ... باید بتونین در درون جلسه خواستگاری مقید بودن خودتون رو به تصویر بکشین ...
5- آرام بودن مهمترین مساله هست ... خانمها عاشق افرادی میشن که کم حرف آرام و با تومانینه هستند .
6- در درون جلسه خواستگاری باید بتونین دکتر بودن خودتون رو روش تاکید کنین ... آدمها براشون عادی میشه ... نباید بزارین عادی بشه ...
7- شما در درون صحبتهاتون گفتین که {
بنظر من این دیدگاه درست نیست. اگه دو نفر قسمت هم باشن حتی اگه از دو تا سیاره مختلف هم باشن خدا اونارو سر راه هم قرار میده
حرف شما در صورتی درسته که جهان بصورت اتوماتیک بدون دخالت خدا اداره میشد.
خدا اگه بخاد هر انسانی رو میتونه سر راه کس دیگه ای قرار بده
آقای mehrant شما باید ببینید هر دختری چه چیزی براش جذابه
بعضی از دخترا معیارشون قیافه س درست و غلطش رو کاری ندارم. اون دختر جذب فاکتور قیافه مرد میشه یعنی این فاکتور باعث میشه که یه مرد در نظرش جذاب باشه
برای بعضیا این معیار پوله
برای بعضیا از جمله خود من پرستیژ و موقعیت اجتماعی جذب کننده س. یعنی نه پول نه قیافه
هر کسی یجوره
بعضی اوقات زوج هایی رو میبینیم که بنظرمون میاد اینا اصلا به هم نمیخورن مثلا یکیشون خیلی زیباس و اون یکی معمولیه. خب باید دید که چه فاکتوری برای اون فرد جذب کننده بوده
3-4 تا خاستگاری رو هم واسه همه تعمیم ندین
یه چیز دیگه هم که تو حرفاتون گفته بودین این بود که چرا خانواده های مذهبی اینجورین
خب اینکه چرا بعضی از مردم اینجورین و بعضیا اونجورین راه حل شما نیست. اونا دلشون میخاد اونجوری فکر کنن. به من و شما هم ربطی نداره
کار شما فقط اینه که کسی رو پیدا کنین که بهتر از بقیه فکر کنه نه اینکه معترض نحوه ی فکر کردن بقیه باشین.
:pir:
من هم با این نظر شما مخالف هستم و نظرت رو هم کمی خطرناک میدونم ...
راه ازدواج این نیست که وایسی تا اینکه خدا کسی رو جلویه راهت قرار بده ....
نمیدونم این طرز تفکر رو اولین بار کی مد کرده ...
فکر میکنم ریشه اینجور تفکرات فیلم هایی باشه که صدا و سیمای خودمون میسازن ...
هممون تو ذهن ناخواآگاهمون منتظر هستیم تا خدا کسی رو تو راهمون بزاره و ما هم بگیم "بله"
سارا ... اینجور تفکرات رو میدونی من برای چی خطرناک میدونم ... بزار دو تا داستان واقعی رو برات تعریف کنم ...
1- چند سال پیش زن و شوهری بچه دار میشن ... قضیه این بوده که زن و شوهری سالهای سال بوده که بچه دار نمیشدن ... پس از سالها نذر و نیاز و دعا کردن ... بالاخره خدا بهشونم فرزندی عطا میکنه ... این زن و شوهر که تازه مادر و پدر شده بودند ... نذر کرده بودند پس از ادای نذرشون برن خونه خدا ... برای ادا کردن نذرشون میرن خونه خدا و فرزندشون رو میسپارن دست خانوادشون ... خانواده میان و براشون گویا آش پشت پایی درست میکنند ... و زمانیکه دارن آش رو به هم میزنن ... فرزندی که تازه متولد شده بود رو بالای دیگ میبرن و بچه درون دیگ میوفته و میمیره ...
2- یا اینکه چند سال پیش در درون تهران ... یه پیر زن که میگن خیلی هم مومن بوده و چادری هم بوده برای یک اتوبوس دست بلند میکنه ... اتوبوس خالی بوده ... راننده اتوبوس نگه میداره و ایشون رو سوار میکنه و این خانوم پیر رو به خلوت میبره و ...
این یه برنامه غلطی هست که تو ذهن همه ما نهادینه شده { اگر خوب باشی و مهربون باشی ... خدا دوست داره و بهترین ها رو برات رقم میزنه } در حالیکه اصلا هم اینطور نیست خیلی جاها اگر خوب باشی بره ای هستی که تنها طعمه لذیذی برای گرگ ها هستی و این یک واقعیت هست ... اینکه چگونه چنین تفکراتی در درون اذهان ما جای گرفته به نظره من فیلم های غیر واقعی و حقیقی هست که صدا و سیما میسازه ... { آدمهای خوب و مهربون خدا کاری میکنه که بلایی سرشون نمیاد } نمیخوام بهت چیزی رو دیکته کنم و بگم حرفم صد در صد درست هست ولی بهت پیشنهاد میکنم چند سریال خارجی ... معمولا ماهواره هر چند وقت یک بار سریالهایی واقعی از زندگی هایی واقعی به نمایش میزاره ... { اگر میتونی فیلم برباد رفته } رو ببین ... این گونه فیلم ها زندگی حقیقی رو به تصویر میکشن ... فیلم برباد رفته تصویر زندگی دختری هست که عاشق نامزد خواهرش میشه و به مرور زمان با نامزد خواهرش ازدواج میکنه ...
ولی این رو مطمئن باش ... اگر خوب باشی و مهربان باشی و معصوم ... لزوما خداوند کاری نمیکنه که بهت صدمه ای نخوره ... این اشتباهی هست که هیچ تصویر خارجی در درون دنیای واقعیت ها نداره ...
به هر حال امیدوارم که بابته پذیرفتن حرف من تجربه های سختی رو نکنی ...
موفق باشی ...
واقعا اینو قبول دارم که خدا اگر اراده کنه هر انسانی رو می تونه سر راه کسی دیگه قرار بده..
.
مثلا آقای شطرنج باز با یه مازراتی یه پورت به سمت یکی باز کنه و....
برادر Mehrant
.
این نکته رو یادم رفت بگم که خیلی مواظب باش که سنت بالا نره و به زودی با یک انتخاب درست یک ازدواج موفق داشته باشی..
.
چون کسانی رو میشناسم که سنشون بالا رفته و نه زن گیرشون میاد نه شوهر ، و حتی حاضرند برای دستیابی به شوهر زندگی دیگران رو هم از هم بپاشونند..البته بلانسبت شما..
.
امیدوارم عاقبت به خیر بشی..
جناب Mehrant راستی من هم یه چیزه دیگه یادم اومد ...
اگر اشتباه نکنم تحقیقاتی که کانادیی ها در سال 1942 انجام دادند بیانگر این بود که انسانها تمام رفتارها . منش ها و خصوصیات رفتاری شون رو به صورت Incapsulate شده در درون مغزشون نگه داری میکنند ... برخی فکر میکنند که اگر 40 سالشون باشه پیر شده اند و از کار افتاده ... در حالیکه علم به این دستاورد رسیده که یک فرد 40 ساله مجموعه ای از انسانهای { 4 و 10 و 20 و 30 و 35 و 40 } ساله هست ... نه یک انسان صرفا 40 ساله ...
اما اینجا یک مساله ای حائز اهمیت میشه ... ما خانومها دو مفهوم بسیار عامیانه داریم :
جواد : جواد به کسی گویند که مثلا در درون دبیرستان بوده یک مدل تیپ میزده و میومده بیرون ... و از اون مدل تیپ زدنش خوشش میومده ... دوستاش هم اون مدل تیپ زدنش رو تحسین میکردند ... این شخص مدل تیپ زدنش همونجوری میمونه ... یعنی سنش افزایش پیدا میکنه ... اما هنوز داره تیپ یک انسان دوره دبیرستانی رو میزنه ما به اینجور ادما میگیم جواد .
خز : خز به کسی گویند که اینقدر به خودش مطمئن هست ... که اصلا به این کاری نداره که چه تیپی میزنه و میاد بیرون ... بدن خودش رو کامل و درست میدونه و هر تیپی میزنه ... مثلا شلوار پلنگی رو با یه لباس بنفش جیغ ست میگنه و کفش های سفید میپوشه ... چون به خودش مطمئن هست و افکار و اذهان خودش رو قبول داره ...
نه فقط در درون پوشش ... به مرور زمان آدمهایی رو میبینی که گاها 20 سالشون شده ولی هنوز یه بچه 6 ساله بیشتر نیستن ... تیپ مدرسه ای میزنن ... مغزشون اینرسی داره و به قولی جواد هستند ...
یک انسان جواد ممکن هست 40 سالش باشه ولی دین و مذهبش 4 ساله ... عقایدش 10 ساله و علمش 20 ساله باشه ... ولی یک انسان خر در رنجی از عقاید و علم زندگی میکنه ...
مهم نیست که در چه سنی ازدواج میکنی ... مهم این هست که در هیچ زمینه ای جواد نباشی ... نه تو زمینه دین و مذهب ... نه تو زمینه تیپ زدن ... و نه تو زمینه علم و دانش ... اگر خز باشی ... و 30 سالت باشه ... هم 8 سالته ... هم 10 سالته ... هم 20 سالته و هم 30 سالته ... ولی خیلی آدمها هستند که از تیپ و ظاهرشون معلوم هست جواد هستند و هیچ وقت ذهنشون رشد نمیکنه و مثله بچه ها رفتار میکنن ...
به هر حال ... همیشه خز باش ... اینجوری در هر لحظه در کلیه ادوار زندگیت ... زندگی میکنی ...
موفق باشین .
میگفت : من سی سالم هست ، قدم 175 هست ، ماهی دو میلیون درآمد دارم ، مهم تر از همه اینکه وقتی برادرم لباس عوض میکنه من رومو اونور میکنم ، اما بازم شوهر گیرم نمیاد..
.
بعدا فهمیدم بخاطر گفتن همین چیزاست که گیرش نمیاد..
.
خدا به دادش برسه..
مجری : جیگر تو چرا امروز اینقدر ساکتی ...
جیگر : عاشق شدم ... عاشق شدم ... عاشق ....
مجری : بله ! مگه خر ها هم عاشق میشن ؟؟؟؟؟
فامیل : آقای مجری با این مهریه ها امروزی دیگه فقط خرا هستند که عاشق میشن ....
جیگر : جیگرم !!! جیگرم !!!جیگرم !!!
مجری : خب حالا طرف کی هست ؟ ایشون هم مثل شما خر ... ببخشید جیگره !!!
فامیل : آقای مجری حتما خره که قبول کرده زن این شه دیگه !!!
جیگر : نه مثل من نیست !!! آهوئه آهوئه آهوئه
فامیل : رفتی عاشق آهو شدی الاغ ؟؟؟؟ تو با این اعتماد به نفست چطور سلطان جنگل نشدی ...
جناب مهرانت مورد داشتیم پسره قدش 160 بوده رفته عاشق دختری شده که قدش 175 بوده ...
حتما داستان زندگی آقای شطرنج باز رو شنیدین..
.
زندگیش از هم پاشید ، زن و بچه اش از بین رفتن ، بخاطر کسی که فقط دوست داشت با مازراتی آقای شطرنج باز بوق بزنه..و یه پورتی هم به پولای ایشون باز کنه..اینا آینه ی عبرتند..
موارد 1 تا 6 رو که تقریبا خودم قبلا هم انجام میدادم
مورد 7:نه من نگفتم ظاهرم بده. چرا درست به حرفای قبلیم دقت نکردید؟
بین حرفهای قبلی گفتم تو هر جلسه خواستگاری که رفتیم وقتی گفتن پسر و دختر باهم صحبت کنن در صحبت من اول معیارهای خودم برای انتخاب همسر رو میگم و از دختر هم میخوام معیارهاش رو بگه.
وقتی خود دختر در معیارهاش میگه من ایمان و تقوا برام مهمه فقط.ظاهر اصلا برام مهم نیست.
بهد از اون جلسه هم چند جلسه دیگه میگن بیاین و اینا . بعد جواب منفی میدن و وقتی علت رو میپرسیم میگن دخترمون ظاهر پسرتون رو نپسندیده این اصلا منطقی بنظر میرسه؟؟؟
فردا زنگ بزنم؟ به کدومشون رو میگید؟
به اون خانواده آخری که دو هفته پیش جواب متفی دادن؟ و وقتی علت رو پرسیدیم گفتن دخترمون قیافه رو نپسندیده و دیگه شما هم خاتمه بدید و دیگه رابطه ای باما نداشته باشید؟
بعد هم خواستگاری رسم و رسومات داره کار بزرگترهاست
کار خود پسر نیست که پسر بخواد بره بگه میخوام صحبت کنم و اینا
به این نمیگن غضب بلکه میگن غیرت دینی.
ما مسلمانیم و اسناد معتبر برای ما چیزی جز قرآن و سنت نیست وقتی فردی در سایتی دینی بر خلاف قرآن و سنت که زن را مایه آرامش و ریحانه معرفی میکند زن را در انواع ضعیفه و گردن کلفت هم معرفی میکند شما بگویید آیا نباید بطور جدی با اینن فرد صحبت کرد؟؟!!
برعکس از آنجائیکه ما انسان هستیم قابلیت حل مشکلات را نداریم و دنیای بدون کمک گرفتن از قرآن و سنت می شود غربی که می بینید : زن بازیچه هوا و هوس انسان!
بارها این حرفها را درباره زن و جایگاه زن در جامعه و سایت های ............... شنیده ام اما این جا دیگر نباید اینگونه به مقام زن توهین شود.:no:
جاهایی که به دین و شخصیت انسان توهین شود بیخیالی و سکوت واقعاً نابجاست
سلام ...
جناب مهرانت ...
اینجور که از صحبتهاتون فهمیدم شما تمام مسیر رو میدیونین ... پس کمی تامل کنین ...
یکم آروم باشین و محتاط هم عمل کنین ... شما شرایط بسیار خوبی برای ازدواج دارین ... و ممکن هست این ناراحتیتون باعث بشه ناگهان تصمیم بگیرین و بعدا از تصمیمتون پشیمون بشین ...
و حرف آخرم این هست که :
1- خیلی از دخترها میگن برامون ظاهر مهم نیست ولی اینچنین نیست ... اینکه به شما میگن چندین بار بیاین خواستگاری به خاطر این هست که یک خواستگار تنها یک صورت و یک بدن نیست ... شما وقتی خواستگاری دختری میرین یک مجموعه رو جلویه اون خانواده میزارین ... مجموعه ای که شامل { ضاهر ... بدن ... تحصیلات ... منش ... اخلاق ... دانش ... موقعیت اجتماعی ... پرستیژ ... دیسیپلین و ... } هست ... اون خانواده در نگاه اول با خودش میگه { ظاهرش که اینجوری هست } ولی بزار چندین بار خواستگار بیاد و بره ببینیم در درون اون مجموعه چه چیزهایی هست ... بعدش میبینه که مثلا سایر شرایط اونقدر اثر بخش نیست ... در اینصورت جواب "نه" میده ...
شما که ظاهرتون رو میتونین به صورت محدود تغییر بدین ... اما باید به سایر پارامترها هم توجه داشته باشین ... من نمیگم خودتون نباشین ... دقیقا خودتون باشین ... ولی بحث این هستش که خیلی از آقایون نمیتونن که خوبی هایه خودشون ... زیبایی های اندیششون ... مهربانی کردن هاشون ... رو به تصویر بکشن ... و دختر خانوم هم بر اساس همون تصویری که در درون اون چند جلسه خواستگاری دیده نظرش رو عنوان میکنه ...
ثانیا همه خوبی ها هم که برای یه نفر نمیشه .... اگر اینجوری بود من سرم رو میکوبوندم به دیوار ... شرایط خوبی داری ... فقط کمی صبر کن ...
روز خوش ...
همون دین و مذهبی که شما میگین ... عنوان میکنه انسان دو نوع خوی داره یکی الهی و دیگری حیوانی ... حالا بیایم و بگیم دین توهین کرده به انسانها ...
برو بابا ...
بر اساس آیه قرآن انسان می تواند از ملائک بالاتر رفته و به مقام قرب الهی برسد و می تواند سقوط کرده و پست تر از حیوان شود
اما انسان ها را مانند شما دسته بندی نکرده
می توان انسان ها را به طور کلی ( نه فقط زن را ) از لحاظ درجه ایمان دسته بندی کرد که بهترین نوعش هم انسان معصوم است یعنی ائمه اطهار.
اما مثل اینکه شما این را قبول نداری همانطور که در حرف هایتان گفتید انسان معصوم مانند بره ای است که گرفتار گرگ ها می شود.
درست است که دنیا به گونه ای است که در حق خیلی از آدم ها ظلم می شود اما لازم نیست برای بره نبودن گرگ شد. دنیای دیگری هم وجود دارد درست است که در حق ائمه ما ظلم شد اما اصل خلقت آخرت است نه دنیای فانی.
در آخرت امام حسین (ع) که مورد ظلم قرار گرفت چه جایگاهی دارد و یزید ظالم کجا؟
راستش کل چیزایی که راجع به شطرنج باز و مازداتی و رو برگرداندن از برادر و اینا اصلا متوجه نشدم جریانش چیه وومنظورتون از بیانش چی بود
جناب mehrant
شما تا الان چهار جا رفتید خواستگاری خسته شدید!!!!!!!!!!!!!!!!!
پس دخترها باید چی بگویند
هر چند وقت یکبار یکی بیاید و برود اما خبری نشود
خانواده من حدود یکساله که به طور جدی برای من خواستگار راه میدن میشه گفت حدود 30 نفر اومدن و رفتن ولی هیچ کدام ایمان و اخلاق درستی نداشتند همه بهم طعنه می زدند که تو سختگیر هستی حالا من باید خسته بشم و بگمم دیگه خواستگار راه نمیدم. دعا کردم و از امام رضا ع خواستم همسری با ایمان و اخلاق و شایسته سر راهم قرار بده و به خواست خدا و لطف ائمه همچنین آدمی سر راهم قرار گرفت...
یکی از دوستام به سن 25 رسیده و حدود 7 ساله که به قول خودش 200 تایی خواستگار داشته اما هر کدام بعلتی مثل وضع مالی خانواده دختر که معمولیه رفتن یا دیندار نبودن یا از لحاظ ظاهر همدیگر رو نپسندیدن تنها پسرهایی خواستنش که شرایط خوبی برای ازدواج نداشتند اما صبر میکنه و توکل و توسل.......
دخترهایی رو می شناسم که حدود سی و دو سال سن دارند و به خاطر اینکه خیلی زیبا نبودن خواستگاری ندارن
اما شما که پسر هستید می توانید هزار جا به خواستگاری بروید و بالاخره حداکثر بعد یکسال ازدواج کنید نه بعد از 7 سال!!!!!!!!! اما این دختر است که باید بنشیند تا به خواستگاری اش بیابند تازه آن هم اگر مورد پسند خانواده پسر و پسر قرار گیرد...
بله دختر ازدواج نکنه براش سخت تره
اما فرق مورد خودتون و موارد دیگه با من اینه که ملاکهاتون رو نداشتن
ما هر موردی رفتیم معیارام رو داشتن و معیارهایی که خودشون میخواستن هم من داشتم
ولی بخاطر همون قیافه یا دلیل خیلی الکی و غیرمنطقی جواب منفی دادن
البته موارد بیشتر از این بوده
ولی تعداد مواردی که با حضور خودم رفتیم خواستگاری همون سه چهارتا تا بوده
ضمن اینکه توی پستهام گفتم توی یکی از موارد تا توافق کامل خانواده ها هم پیش رفتیم و صیغه محرمیت عقد موقت خوندیم اما بعد بهم خورد
ببینید راه حل شما تنها یک چیزه توکل و توسل
امام جعفر صادق (علیه السلام ) هر کدام از ائمه را برای حاجت های خاصی معرفی کرده اند که از طریق آن امام در آن مسئله زودتر جواب می گیرید
وگفته اند برای مسئله ی ازدواج به امام هشتم یعنی امام رضا (علیه السلام ) باید متوسل شد تا زودتر جواب گرفت
شما هم به ایشان متوسل شوید ان شاالله که بزودی جواب بگیرید اعضای این انجمن هم برای شما دعا میکنند
خیلی بدنبال دلیل و مقصر نباشید شما سهم خود را انجام دهید دعا کنید ، به خواستگاری افراد هم کفو خود بروید و بقیه را به خدا واگذار کنید...
باور کنید وقتی انسان چیزی را سریع و براحتی بدست آورد قدر آن را نخواهد دانست وقتی همسرتان را بعد از مدت ها تلاش و پیگیری پیدا کنید قدر او را بهتر خواهید دانست و بیشتر او را دوست خواهید داشت ان شا الله...
به امام رضا که از همون اول امسال که تصمیم گرفتم دنبال ازدواج باشم متوسل شدم
بارها و بارها...
اما هنوز لیاقت اجابت دعا رو نداشتم...
حالا انشالله حدود دو هفته دیگه قراره برم مشهد زیارتش...
غیرت دینی؟! اینو دیگه کجای دلم بذارم. چشم می شه در مقابل نظرات دیگران غیرت دینی نداشته باشیم و با تامل جواب بدیم. شاید نظر شما هم به فکر من توهین بیاد من نباید اینطوری صحبت کنم. به هر حال موفق باشید.:Gol:
سردار قاسمی پانزده بار رفته خواستگاری افراد مختلف به مدت یک سال تا به مرادش رسیده

شما هم کمی صبر کنید
بعضی ها نی نی بزرگن به همین زودی ها نمی تونن ازدواج کنن!
منظورتون رو متوجه نمیشم
سلام
اولا پیشنهاد میکنم کسانی که این تاپیک رو نخوندن حتما مطالعه کنند
برو مسجد 2 رکت نماز بخوت بعدشا 3 تا صلوات بعدش از خدا طلب یه همسر کن دوست داری بکن تا خدا نسیبت کنه
( روایت بود ، فک کنم از رسول اکرم ص )