سئوالات افراد مجرد ===» پاسخ از كارشناس مجرب

تب‌های اولیه

369 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

متشکر از راهنمایی شما دوست خوب

سلام
چند تا سوال ریز که توی این مدت برام اومده
سوال شماره17
ازدواج با افراد غیر ایرانی.بایدها و نبایدها


سوال شماره18
خواستگاری دارم که دقیقا مشخص نمیکنند که پدرشون در چه وضعیتیه.یعنی میگن در شهر دیگه ای زندگی میکنه و هراز چند گاهی بهشون سر میزنه.معلوم نیست پدر این همسرشو طلاق داده یا همسر دیگه ای اختیار کرده
به نظر شما باید چه کنیم؟آیا وضعیت پدرشون بر زندگی ما تاثیر گذار هست؟

سوال شماره19
ازدواج با بچه های طلاق یا کسانی که پدرانشون ازدواج متعدد دارند(تاثیر گذار بودن این مسله بر زندگی)

سلام و درود بر مریم گرامی و همه بزرگواران

این مسائل که بنده مطرح می کنم بر اساس تجربه خودم و همینطور کتبی است که در این ارتباط خوانده ام لذا می خواهم بگویم نظر نظر کارشناسانه و دقیق نیست صرفا رای من است برااساس آنچه که بالا ذکر شد.

1.ازدواج با افراد غیر ایرانی.بایدها و نبایدها

ازدواج با غیر ایرانی بدلایل ذیل مشکل ساز است

1- نداشتن فرهنگ خانوادگی مشترک
این مراتب حتی بین افراد ایرانی هم موجود است مثلا یک ترکمن نمی تواند با یک بلوچ یا یک کرد با یک ترکمن به این سادگیها تعاملی مشترک در تعئین وظایف زن و شوهر داشته باشد .
این مراتب به اتدازه فاصله موجود در فرهنگها مشکل ساز است.

2- نبود تضمین کافی از پذیرش تعهد یک فرد خارجی.
در ایران یا در هر کشوری با فرهنگ ایرانی کسانیکه برای طرح خواستگاری پا پیش می گذارند پدر و مادر طرف داماد هستند.
آنها تعهداتی را بعهده می گیرند و شما با عنایت به اخلاق عرف موجود در آن خانواده و سطح استحکام روابط آن خانواده و تضمینهائی که داده می شود می توانی آنها را بسنجی و بگوئی که این خانواده ای که من دارم با دختر یا پسرشان ازدواجمی کنم این تعهدات خانوادگی را در عرفاشان دارند و این تعهدات را رعایت نمی کنند پس من در اینجا باید انتخاب کنم که بله یا خیر.
در مورد یک شخص خارجی چطور ؟ چه تضمینهائی از لحاظ پذیرش تعهدات این شخص وجود دارد؟
آیا تضمین مالی تنها کفایت می کند و یا اینکه شما خواستار یک زندگی بدون دغدغه و آرام هستید لذا تضمین مالی ای هم اگر باشد پاسخگو نخواهد بود.
لذا با عنایت به مراتب فوق اینطور معین می گردد که بلحاظ وجود اختلاف فرهنگی در هر قوم و هر کشور همینطور تفاوت در عرف خانوادگی و همینطور نبود تعهدات لازم برای تضمین یک زندگی مشترک پایدار این مراتب بطور کل یک خطر کردن است و خانه را روی آب ساختن.

2.خواستگاری دارم که دقیقا مشخص نمیکنند که پدرشون در چه وضعیتیه.یعنی میگن در شهر دیگه ای زندگی میکنه و هراز چند گاهی بهشون سر میزنه.معلوم نیست پدر این همسرشو طلاق داده یا همسر دیگه ای اختیار کرده به نظر شما باید چه کنیم؟آیا وضعیت پدرشون بر زندگی ما تاثیر گذار هست؟

پنهان کاری در ازدواج معنی ندارد اصل بر صداقت است
اگر هر عیب و نقصی وجود دارد باید بیان و پاسخ داده شود لذا اگر مثلا بعدها بفهمید که پدر ایشان در زندان بوده و این مسئله با پذیرش خانواده شما نباشد و این مسئله را دال بر نا استواری خانواده طرف بدانند چه خواهد شد.
ایشان بهتر است هرآنچه که باید بیان نماید و صداقت خویش را به اثبات برسانند که صداقا در رفتار گفتار و پندار تضمینی بسیار محکم است.
در عوض نگفتن آن نشان از دروغ گوئی یا ترسو بودن شخص دارد لذا این شخص در حقیقت دارد شما را فریب می دهد.
صداقت گرانبهاترین گوهر وجود آدمی است.

3.ازدواج با بچه های طلاق یا کسانی که پدرانشون ازدواج متعدد دارند(تاثیر گذار بودن این مسله بر زندگی)

بچه های طلاق را که خودم با آنها یک داستانی داشتم را می توانم بگویم این بچه ها
1- از مشکلات موجود در خانواده خود اینها بسیار رنج برده اند
2- گذشتن از خط قرمز طلاق را در خانواده خود دیده اند.

لذا با عنایت به تنها ایندو مسئله زندگی با این بچه ها کمی سخت است و نیاز به صبر و بردباری بسیار دارد.
شما با شخصی میخواهید ازدواج کنید که ممکن است از طلاق نتیجه بدی گرفته لذا سعی خود را در زندگی تا حد ممکنه می کند
یا
برعکس با کسی ازدواج می کنید که مسئله طلاق برای او هم عادی شده پس این امر را مسئله عادی ای می بیند هرچند لفظا و عقلا آن را رد کند.

در عین حال تنشهای عصبی ممکن است داشته باشند که نتیجه برخردهای نا مادری و یا ناپدری یا دیگر افراد خانواده اش باشد.
یا اینکه نه با وجود طلاق والدین او با توجه خانواده جدیدش و پذیرش او بطورکامل از کمبود روحی رنج نبرده و کاملا سالم بزرگ شده.
لذا هر دو اینها ممکن است و نمی توان با اطمینان گفت که چون بچه طلاق است پس طلاق می دهد و طلاق می گیرد یا اینکه مشکل روحی دارد.
این کاملا وابسته به شرایط زندگی آن فرد است.
در مورد گرفتن زن دیگر
این امر مشکل تر است چراکه فرزند احتمالا شاهد رنج مادر خود بوده در تمام این احوال لذا اگر دختر باشد به این سادگیها به مردان اعتماد نمی کند و نیاز به روان پزشک دارد.
این مسئله عمومی تر است چراکه کمتر دیده ا مردی زن دوم گرفته باشد و حق هردو را تمام و کمال ادا کرده باشد.

یاحق

سلام
چند تا سوال ریز که توی این مدت برام اومده
1.ازدواج با افراد غیر ایرانی.بایدها و نبایدها

2.خواستگاری دارم که دقیقا مشخص نمیکنند که پدرشون در چه وضعیتیه.یعنی میگن در شهر دیگه ای زندگی میکنه و هراز چند گاهی بهشون سر میزنه.معلوم نیست پدر این همسرشو طلاق داده یا همسر دیگه ای اختیار کرده
به نظر شما باید چه کنیم؟آیا وضعیت پدرشون بر زندگی ما تاثیر گذار هست؟

3.ازدواج با بچه های طلاق یا کسانی که پدرانشون ازدواج متعدد دارند(تاثیر گذار بودن این مسله بر زندگی)



سلام
1- دوست قدیمی ما بیش از 30 ساله که زن خارجی گرفته و ایشون واقعا از خیلی از جهات از ما ایرانی تر رفتار می کنند . اما خب این به نظرم استثنا هست و به این راحتی هم نیست

2- باید صادق باشه . شاید روش نمی شه بگه اما باید بدونه اگه الان نگه فردا به ضرر خودش هست

3- در مورد طلاق و ازدواج مجدد باید دیداصل موضوع چی بوده ؟
یه وقت هست مثلا دختر مادرش طلاق گرفته بوده اما دلیل طلاق این بوده که پدر اذیت می کرده اما یه وقت هست که مثلا مادر از وظایف خودش سرپیچی کرده و طلاقش داده اند پس می بینید که خیلی فرق داره
تازه نه تنها والدین دختر یا پسر بلکه اگه پدر یا مادر والدین یعنی پدر بزرگ - مادر بزرگ هم طلاق گرفته باشند بازم بشدت تاثیر می گذارد - کلا ریسک زیادی داره

آقای دانشجو
دستت درد نکنه
میدونی چیه
من وقتی میخواستم این مطلب رو به مادرم بگم با خودم گفتم که اگه بگم حتما منو دعوا میکنه و میگه فراموشش کن
ولی وقتی گفتم با لبخند و ملایمت حرفم رو شنید و گفت من برات درستش میکنم
ما وقتی فهمیدیم از سن مشکل داریم تصمیم داشتیم همدیگه رو فراموش کنیم
دیدیم نمیشه ، سخته
بهش گفتم به مادرم بگم شاید یه راه حلی برامون بذاره که مادرم گفت من درستش میکنم
حالا زودتر میخوام ببینم سن بزرگتر دختر اون هم 11 ماه در آینده مشکل ایجاد میکنه یا نه ؟!
هم اینکه من حرف مردم برام مهم نیست هم طرف مقابلم
و همه حرفا رو هم با هم زدیم که در آینده با این جور مسائل چه کنیم !
وقتی حرف دوست داشتن باشه ، حرف مردم پشیزی ارزش نداره
مهم معیارهای اصلی ازدواجه که همه رو با همدیگه صحبت کردیم و من میگم مشکلی نیست
حالا شما عزیزان چی میگید؟

11ماه ارزش از دست دادن کسی که واقعا مناسب هست و همه جوره درسته را نداره دوست من:Gol:

مشکل اصلی سن و سال نیست - این همه مشکل سر ازدواج ریخته که سن و سال توش گم می شه
باورکن .. اما به مسائل اصلی توجه کن ... یه وقت نری ازدواج کنی بعد دختره برگرده بزرگ تر بودن خودش رو به رخ بکشه بگه من بزرگترم ضایع کنه !!!
یه وقت نگه چون بزرگترم باید به حرفم گوش کنی
باید اینو دقیق بفهمی موضع دقیقش در این باره چیه

دستت طلا آقا محمد
میتونید مشکلات دیگه این نوع اردواج ها رو بگید؟
با تشکر


سوال شماره17
ازدواج با افراد غیر ایرانی.بایدها و نبایدها


با سلام
فرمودید سئوال ریز
این سئوال ها خیلی دقیق و سرنوشت سازه
دوستمان بینا و بقیه دوستان نکات خوبی بیان کردند چند نکته در مجموع باید مورد
توجه باشد.
1- اختلاف فرهنگ ها، زبان ها و مذاهب و آیین ها به شدت در زندگی مشترک اثر گذار است. و نادیده گرفتن آن می تواند به زندگی آسیب جدی ای بزند.
2- اشتراکات دینی و فرهنگی عامل مهمی است. اگر دو نفر به شدت به دستورات اسلام پایبند باشند اسلام تا حدودی این مشکلات را رفع می کند. به قول استاد حائری شیرازی اسلام این تفاوت ها را در خود حل می کند. ایشان می گفت عروس ما خارجی است نگران بودند که مشکلاتی پیش می آید چایی جلوی من بود یک قند انداختم داخل آن گفتم این فرهنگ ایرانی و یک قند هم انداختم گفتم این هم فرهنگ آلمانی(البته الان شک دارم عروسشان آلمانی بود یا از کشور دیگر) بعد گفتم خود چایی هم اسلام . قند ها در در چایی هم زدم "آب شدند و حل گفتم بله اسلامی بودن پر رنگ با شد مشکل رفع می شود(البته به دست آوردن این که یک نفر واقعا معتقد است نیاز به شناخت کافی دارد)
3- در ازدواج با غیر ایرانی گاهی ما به گذشته فرد دوستان خانواده و...دسترسی نداریم و راه شناخت کامل بر ما بسته است.
4- در ازدواج با غیر ایرانی باید ببینیم آیا ما قرار است در کشور آنها زندگی کنیم یا او در این کشور. اگر تاب دوری از خانواده را نداریم قبول نکنیم چون یک روز و دو روز نیست این جا مشاوره گرفتن مهم است.
5- افرادی که سازگاری بالا دارند راحت تر می توانند با شرایط مختلف کناربیایند.
6- اگر قرار است فرد غیر ایرانی در ایران زندگی کند از وضعیت اقامت او مطلع باشید.
به دلیل سخت بودن همسرگزینی موفق در این موارد در کل تأکیدمی کنم این ازدواج ها زیر نظر کارشناس مشاور انجام شود.

:Gol::Gol:

[quote=maryam;387
سوال شماره18
خواستگاری دارم که دقیقا مشخص نمیکنند که پدرشون در چه وضعیتیه.یعنی میگن در شهر دیگه ای زندگی میکنه و هراز چند گاهی بهشون سر میزنه.معلوم نیست پدر این همسرشو طلاق داده یا همسر دیگه ای اختیار کرده
به نظر شما باید چه کنیم؟آیا وضعیت پدرشون بر زندگی ما تاثیر گذار هست؟
[/quote]
ممنون از اعتمادتون
پنهان کاری دلایل مختلف دارد مانند اعتیاد، فقر، جرم، باورنادرست، خالی بندی و لاف زدن، طلاق، مخالفت والدین و....گاهی تصور می شود اصل زوج هستند و خانواده مطرح نیست این امر یک باور نادرست است. افراد به شدت به خانواده گره خورده اند و خانواده فرد مقابل در خوشبختی و گرفتاری ما موثر است.به عنوان مثال یک فردی که در زندگی پدرسالاری زندگی می کند اگر خود هم این طور نباشد پدرش دست از سر فرزندش برنمی دارد.
دوم مسئله صداقت در شروع زندگی است کسی که اهل پنهان کاری باشد در واقع جلوی شناخت خود را بر ما سد می کند و این سبب می شود عشق و محبت در این زندگی شکل نگیرد.

[QUOTE=maryam;38728]
سوال شماره19
ازدواج با بچه های طلاق یا کسانی که پدرانشون ازدواج متعدد دارند(تاثیر گذار بودن این مسله بر زندگی)
[/QUOTE]
باز هم سلام
ممنون از اعتماد و همراهی شما
بله همین طور که دوستان بیان کردند. در مورد از فردتا فرد متفاوت است. گاهی افراد در مشکلات پخته تر می شوند و گاهی جدایی عاقلانه ترین کار برای حفظ سلامت روان فرزندان است.
در مجموع نمی توان گفت هر جدایی بد بود و هرکسی پدرش ازدواج مجدد کرده بر فرزندش هم اثر گذاشته است. عکس موارد بالا هم می تواند اتفاق افتد. یعنی فردی در سختی ها رشد کند و تلاش کند باعبرت زندگی سالمی را برای خود رقم زند.
هشدار:
چون احتمال تأثیر منفی در این فرزندان کاملاً رد نمی شود عاقلانه این است که اصل را بر تأثیر پذیری منفی از والدین و جدایی بگذاریم مگر این که خلافش با ثابت شود.
تحقیق در این ازدواج ها از خود فرد، دوستان، اطرافیان، والدین، محل کار و تحصیل و....جدی تر است.در تحقیق نباید عجله کرد و جلسات شناسایی نباید پشت سرهم و عجولانه باشد. باید بافرصت باشد تا افراد خودشان را نشان دهند.
البته تست های روان شناسی در شناسایی مشکلات شخصیتی و بالینی کارایی بالایی دارد پس مشاوره ازدواج را نباید فراموش کرد به ویژه زمانی که راه شناسایی براتان باز نیست.

:Gol::Gol::Sham::Gol::Gol::Sham::Gol::Gol:

سوال شماره20
با سپاس فراوان

یک سئوال

در ازدواج یک پسر و یا دختر
نظر والدین تا چه اندازه می تواند شرط باشد؟

تا چه اندازه باید به نظر ایشان توجه نمود؟

یا اینکه بیشتر این مسائل مربوط به خود دختر و پسر است.

یاحق

با سپاس فراوان

یک سئوال

در ازدواج یک پسر و یا دختر
نظر والدین تا چه اندازه می تواند شرط باشد؟

تا چه اندازه باید به نظر ایشان توجه نمود؟

یا اینکه بیشتر این مسائل مربوط به خود دختر و پسر است.

یاحق

سلام
برخی دختر و پسرها نظر والدین براشون از نظر خودشون هم مهمتره

اما کلا مهمه باید راضی باشند . بخصوص با توجه به فرهنگ ما
موارد زیادی دیده شده که دختر با زور خانواده اش را راضی کرده به ازدواج اما بعدش پدر دختر یا مادرش زندگی را به کام داماد تلخ کرده اند

اما در کل مربوط به خودشون هم هست
رفتار درست نتیجه درست در پی دارد

سلام علیکم جمیعا

اول ببینیم ما چه داریم و والدینمان چه.

پدر و مادر با این عنوان که هم ما را بزرگ کرده اند و ما فرزندان آنها هستیم و عشقی که در اثر ولادت ما خداوند به آها داده و همینطور زحماتی که پای ما کشیده اند بهترین دوست و همراه انسان بعد از خداوند متعالند.

دوم اینکه ایشان دارای تجربه بسیار با ارزش در زمینه زندگی مشترک و همینطور مسئولیتها و دید پرتجربه اشان نسبت به زندگی در اجتماع دارای قوه تشخیص بالائی هستند.

پس می توان این نتیجه را گرفت که ما با انسانهائی که هم دوستمان دارند و هم باتجربه هستند بعنوان حامی هم خیلی خوب عمل می کنند طرف حساب هستیم.

اما ما بعنوان فرزند چه داریم
1- تجربه ای بسیار کم از زندگی مستقل در اجتماع
2- تجربه ای درحد صفر در ارتباط با زندگی مشترک.

خب کفه ترازو کاملا به نفع پدر و مادر سنگینی می کند.

ولی این قانون نیز مانند دیگر قوانینی که بر اساس عقل و منطق تدوین گردیده اند دارای تبصره هستند که در جای خودش باید بر رسی گردد.

به هر حال آنچرا که باید در نظر داشته باشیم این است که در هر صورت پدر و مادر خود را بهترینم مشاور خود بدانیم و اگر در موردی مخالفت کردند نظر آنها را بر نظر خودمان مقدم بداریم.
و اینکه با مشاور خانواده نیز مباحث را مطرح کنیم بدون جا انداختن و خجالت کشیدن تا بعدها همین نگفتنها بانی خجالت زده شدنها نگردد.
یاحق

با سپاس فراوان

یک سئوال

در ازدواج یک پسر و یا دختر
نظر والدین تا چه اندازه می تواند شرط باشد؟

تا چه اندازه باید به نظر ایشان توجه نمود؟

یا اینکه بیشتر این مسائل مربوط به خود دختر و پسر است.

یاحق

قبلاً نیز در تاپیکی که به عوامل شناخت نسبت به خواستگار پرداخته بود به این نکته اشاره شد که بهتر است به نظرات والدین و بزرگ ترها اعتماد کرد و احترام گذاشت؛ به چند دلیل:

1) واقعاً آن چه جوان در آیینه می بیند پیر در خشت خام می بیند. آقایون هم اصولاً جنس خودشون را سریع می شناسند. گاهاً پدرها و یا برادر بزرگتر در همان برخورد اول به نکاتی پی می برند که خود دختر خانم و آقا پسر بعد از مدت ها نیز ممکن است متوجه ی آن نباشند.

2) والدین به عنوان اشخاصی که بیشترین زمان را با ما بوده اند، بیشترین شناخت را نسبت به فرزند خود دارند و می توانند با توجه به موقعیت شخص مقابل حدس بزنند آیا دختر یا پسرشان آمادگی چنین زندگی را دارد یا نه؟ { مثلاً دختر خانمی از طبقه ی مرفه جامعه علاقمند به یک راننده ی تاکسی شده بود و علارغم مخالفت والدین وی این ازدواج صورت گرفت بعد از 9 ماه درخواست طلاق داده بود، با گریه می گفت: همسرم می گوید در سال فقط یک بار باید مانتو و... بخرم، مرا به فروشگاه های معروف نمی برد و... }

3) اگر در ازدواجی رضایت والدین لحاظ نشود و آن ها صرفاً از سر اجبار رضایت دهند فرقی ندارد والدین دختر خانم باشند یا آقا پسر همواره این نارضایتی در زندگی مشترک این زوج خودش را نشان می دهد، گاهی با کنایه و سخنان گزنده، گاه با ایرادهای نابجا و مکرر، گاه با ریشخند و استهزا، گاهاً با صحبت کردن با فرزندشان در مواردی خاص که موجب کدورت و تشنج در زندگی مشترک می گردد.

مگر این که آن دختر خانم یا آقا پسر بتواند پس از ازدواج واقعاً دل آنان را به دست آورد و رابطه ی صمیمی و خوبی با آنان برقرار نماید؛ به گونه ای که والدینی که مخالف بوده اند کلاً تغییر عقیده دهند.

نکته ی چهارم همان تبصره ای است که قبلاً هم دوستان اشاره نموده اند: به هر حال نمی توان منکر برخی اختلاف عقیده ها در بین والدین و فرزندان شد، گاهی مخالفت والدین به دلیل همان اختلاف عقیده هاست، به خاطر اختلاف در معیارهای انتخاب. باید به طور منطقی با والدین صحبت کرد؛ اگر دلایل جوان برای انتخاب منطقی و صحیح باشد می تواند والدین را مجاب نماید اما اگر مشاهده کرد دلایل والدینش مستحکم و مستدل تر است وی باید نظر آنان را بپذیرد. { بوده است مواردی که انتخاب جوان صحیح بوده است اما والدین مثلاً صرفاً به این دلیل که آقا پسر وضعیت اقتصادی چندان مناسبی ندارد مخالفت می کرده اند اما پس از ازدواج خودشان پذیرفته اند که اگر چه از لحاظ اقتصادی در حد متوسط است اما از نظر اخلاق و ایمان در حد بالایی است}

اما در هر حال فراموش نکنیم که باید دیدگاه های والدین را دقیق بشنویم و منطقی با یکدیگر سخن بگوییم نه صرفاً احساسی

بسم الله
این تایپیک با تمام مفید بودنش مدتی است که از اسکرول رفته
قابل توجه کاربران جدید سایت
در این تایپیک شما میتوانید سوالات خود را از کارشناسان مشاوره سایت بپرسید و پاسخ دریافت کنید
در صورتی که تمایل ندارید سوال با نام خودتان ثبت شود میتوانید متن سوالتان را با پیام خصوصی برای بنده ارسال کنید تا با نام مستعار در این تایپیک قرار گرفته و کارشناسان محترم پاسخ بدهند

یا علی

سوال شماره20
با سپاس فراوان

یک سئوال

در ازدواج یک پسر و یا دختر
نظر والدین تا چه اندازه می تواند شرط باشد؟

تا چه اندازه باید به نظر ایشان توجه نمود؟

یا اینکه بیشتر این مسائل مربوط به خود دختر و پسر است.

یاحق


سلام به دوستان هم دل. اگر اگر اگر نظر حقیر را بخواهید بایستی تابع پدر و مادر بود حالا دلیل میخواهید عرض میکنم :: پدر و مادر از تجربیات زیادی در زندگی برخوردار هستند در بیشتر مواقع میتوانند طرف مقابل را از روی رفتارها - حرف زدن محک بزنند موضوع دیگر اینکه مثل جوانان تابع احساسات نیستند خیرو صلاح فرزندان را در نظر میگیرند -// عملی که اینگونه باشد از روی خو د محوریست نه مشورت و خدا محوری/ رضایت خداوند در گرو راضی بودن پدر و مادر {صالح}میباشد.
:kharej:

سلام این سئوال را در پیام خصوصی پاسخ دادم

من نميدونم مشكلم را بايد دقيقا كجا درج كنم.

بنده هم يك سال قبل از دختري خواستگاري كردم و كه قلبا به ايشون علاقه مند بودم.

با شنيدن جواب منفي از ايشون

كلا ديدم به ازدواج عوض شده ، ديگه خواستگاري نميرم.

با اينكه خانوادم اصرار زيادي دارند اما

نمي دونم چرا ديگه حس تشكيل خانواده ندارم.

سلام ممنون از اعتمادتون

دو نکته در مورد این سئوال قابل توجه است:
1- نسبت به علاقه قبلی: بی تردید شرایط سختی را می گذارنید. ولی این کار بهتر از این بود که ایشان نسنجیده بپذیرد و بعدا بازی در آورد. نباید فراموش کنیم که ارتباط یک جاده دو طرفه است. بابا طاهر میگه:
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی
که یک سر مهربونی درد سر بی
2- نسبت به حال:
خب اون نشد الان چه باید بکنی باید بنشینی و زانو غم بغل کنی؟
برای رهایی از این وضع به نکات زیر توجه و عمل کنید:
1- تصور کنید بعد از ازدواج می فهمیدید که این رابطه یک طرفه است چه حالی پیدا می کردید به ویژه اگر با ناسازگاری ها و.. همراه می شد.
2- فعلا به ازدواج فکر نکن جاروب کن خانه(از اغیار) بعدا مهمان طلب.
3- از بیکاری به شدت گریزان باش
4- کمتر در خلوت و در لاک خود برو
5- اگر فکر آن دختر مهمان ناخوانده ذهنت شد. بهش بگو سرایط مناسبی برای پذیرش ندارم و از قدرت خیالت برای محاسبه اعمال ریاضی، از بر خواندن اشعار و دعا و قرآن، کشیدن نقاشی(غیر از آن دختر) و نوشتن داستان و...کمک بگیرید.
6- از ذکر صلوات و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم کمک بگیرید.
7- از صاحب قلب ها امام زمان بخواهید برای خوشبختی شما دعا کنند.
8- اگر نوانستید از فکر او رها شوید از روان شناس بالینی کمک بگیرید.

سوال شماره21

من یه دختر جوان مجردم وامکان ازدواج
هنوز برام فراهم نشده با این افکار لذت جنسی میاد چی کار کنم نگاه به تلویزیون تحریک می کنه حتی بیرون می رم تحریک میشم حتی فکر س ک س تلفونی میاد میخوام حتی چتو با نیت لذت جنسی کنم حالا چی کار کنم که برام زندگی نگذاشته
یه فرد مذهبی ام از خدا می ترسم
چی کار کنم این افکار قوی اند وقتی می خوابم حتی نمی تونم تنها باشم

سوال شماره21

من یه دختر جوان مجردم وامکان ازدواج
هنوز برام فراهم نشده با این افکار لذت جنسی میاد چی کار کنم نگاه به تلویزیون تحریک می کنه حتی بیرون می رم تحریک میشم حتی فکر س ک س تلفونی میاد میخوام حتی چتو با نیت لذت جنسی کنم حالا چی کار کنم که برام زندگی نگذاشته
یه فرد مذهبی ام از خدا می ترسم
چی کار کنم این افکار قوی اند وقتی می خوابم حتی نمی تونم تنها باشم

سلام
ممنونم از اعتمادتون
مشکلی که ذکر فرمودید از اساسی ترین مسائل دوران جوانی است که اغلب جوانان با آن دست و پنجه نرم می کنند شاید به دلیل اهمیت مدیریت مسائل جنسی باشد که قسمتی از سوره یوسف بر خلاف بسیاری از داستان های قرآنی جزئی تر ذکر شده است .
برای این رویارویی با مشکل بالا نکات زیر را مد نظر داشته باشید و در عمل به کار ببرید.
1- اساس ترین مسئله در مشکل بالا این است که نیروی اراده شما محور تحول شما است. پس نباید منتظر معجره بنشیند دیگران یا خودتان را ملامت کنید و تصور کنید که کسی می تواند به شما نکته بگوید که در شما انقلاب به پا کند. همه چیز براساس اراده الهی در اختیار شما است.
2- نیروی شهوت را قرآن بصورت کد فرموده در صورت مهیا نبودن شرایط ازدواج با عفاف کنترل کنید.
عفاف در نگاه
عفاف در لمس
عفاف در فکر
عفاف در رفتار
عفاف در خوردن
این مراقبت ها سبب می شود ورودی ها پاک شود به همین دلیل خروجی ها هم زلال می شود فکر گناه به ذهن نمی آید و یا زود کنترل می شود. و...
3- فکر و خیال شهوت ممکن است ناخواسته در مزرعه ذهن بروید ولی این با ماست که به آن پر و بال دهیم یا ریشه اش را بکنیم. اگر دوستی ها کنترل نشود ورزش نکنیم، تحرک بدنی کم شود، غذای های محرک و پرکالری زیاد مصرف شود. در خلوت زیاد بسر ببریم، از جمع گریزان شویم، اوقات خواب و تنبیلی مان زیاد شود و...همه و همه زمینه مساعد برای پرورش شهوت است.
4- گاهی برخی اختلالات روحی و دارو های روان شناختی در تشدید شهوت مؤثرند اگر این امر مربوط به شما است با پزشکتان مشورت کنید.
5- به تقویت دینداری خود بپردازید با دعا و نیایش، نماز اول وقت، زیارت قبور و امام زاده ها، تلاوت قرآن و تدبر در آن، گزینش دوستان معنوی و اجتناب از دوستان هوس ران، شرکت در مراسم دینی جمعی دعا ها و نماز جماعت و..
6- اگر گناه کرده اید با دور از خدا خود را از نور دور نکنید. خدا همیشه منتظرما است و توبه پذیر به آیه 53 زمر رجوع کنید.
7- برای رفع مشکل خود از رفتارهای دینی مانند توسل، نذر و دعا و صدقه هم کمک بگیرید.
8- افکار جنسی را با خواندن سرور، شعر ، محاسبه ریاضیات، مرور خاطرات گذشته، جاب جایی فیزیکی و ورزش و...کنترل کنید
موفق باشید.

سوال شماره21

من یه دختر جوان مجردم وامکان ازدواج[FONT=b nazanin] هنوز برام فراهم نشده با این افکار لذت جنسی[FONT=b nazanin] میاد چی کار کنم نگاه به تلویزیون تحریک می کنه[FONT=b nazanin] حتی بیرون می رم تحریک میشم حتی فکر س ک س[FONT=b nazanin] تلفونی میاد[FONT=b nazanin] میخوام حتی [FONT=b nazanin]چتو با نیت لذت جنسی کنم [FONT=b nazanin]حالا چی کار کنم که برام زندگی نگذاشته
[FONT=b nazanin]یه فرد مذهبی ام از خدا می ترسم [FONT=b nazanin]چی کار کنم این افکار قوی اند [FONT=b nazanin]وقتی می خوابم حتی نمی تونم تنها باشم

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از پاسخگوی بزرگوار حامی گرامی:Gol:

نکته ی دیگری که بنده به نظرم رسید که نقل آن در این مقال دور از فایده نباشد این

است که مراقبت داشته باشید به محض خطور این افکار خود را وذهن خودتان را به ذکر

عادت دهید . و معمولا" با ذکر یا الله که حلاوت وشیرینی خاصی در دل مؤمن و غیر مؤمن

ایجاد میکند شروع کنید که این حلاوت بر هر امر دیگری قالب است .

به دو دلیل :

اولا" در دل مؤمن آرامش و اطمینان را به ارمغان می آورد .
ثانیا" روانی و سهولت کلمات یا الله ، غالب بر سایر الفاظ کلامی و بدون کلام ذهنی است و پذیرش این کلام در ارامش ذهنی آسان تر است

وراه دیگر این که بین دوستان و افراد قابل اعتماد خود به صورت بسیار متین و آرام آمادگی خود را برای ازدواج با ذکر شرایط سهل بیان کنید که این نیز در اسلام بی نظیر نیست و در پاره ای از موارد زنان و یا مردانی به پیامبر مراجعه ودر این مورد از ایشان یاری میخواستند . مثلا" با مراجعه به معتمدین مسجد محل (قسمت خانمها) آمادگی خود را برای ازدواجیبا فردی مناسب ، با ایشان در میان بگذارید

گاهی اوقات صبر جمیل خیر کثیر به دنبال دارد.

در هر حال از خداوند برای جوانان عزیزمان و شما از درگاه خداوند تقاضای رفع حوایج مشروع وخوشبختی را دارم .

..................................................................... حق یارتان :roz:...................................................................................

سوال شماره22

سلام خسته نباشید
من فوق دیپلم کامپیوتر دارم که سال گذشته در آزمون کاردانی به کارشناسی شرکت کردم و با رتبه 15هزار مجاز شدم اما هنگام انتخاب شهر فقط شهر زنجان(محل سکونتم) را انتخاب کردم که قبول نشدم در حالی که اگر شهرستان ابهر را هم انتخاب می کردم قبولی ام صد در صد بود... به هر حال گذشته ها گذشته و جای افسوس نیست!
امسال نیز قصد شرکت در همین آزمون(کاردانی به کارشناسی) را دارم.
میخواهم لطف کنید و مرا راهنمایی کنید تا یک برنامه ریزی اصولی داشته باشم.
درس ها و ضرایب آنها:
ریاضی و آمار:ضریب3
زبان تخصصی:ضریب1
مدار منطقی:ضریب2
برنامه نویسی:ضریب4
دروس تخصصی نرم افزار(شامل سه درس سیستم عامل، ساختمان داده ها، ذخیره و بازیابی):ضریب5
دروس عمومی شامل: فرهنگ و معارف اسلامی، زبان و ادبیات فارسی، زبان خارجه که ضریب هر کدام 1 است.
سال گذشته دروس ریاضی و آمار و برنامه نویسی را منفی زده بودم.
ساعاتی که می توانم مطالعه داشته باشم صبح ها از ساعت 8 تا 12 و بعد از ظهر ها از ساعت 3 تا6.
با توجه به اینکه کنکور در مرداد ماه برگزار می شود چگونه شروع به مطالعه کنم؟
البته من انتظار ندارم که شما یک برنامه ریزی خیلی دقیق دقیق ارائه دهید چون در این صورت باید توضیحات بیشتری ارائه دهم که در این صفحه نمی گنجد و وقت شما راهم میگیرم. می خواهم با توجه به اطلاعاتی که دادم یک برنامه ریزی ماهانه بفرمایید تا من با توجه به شرایط زندگی شخصی هفتگی و روزانه آن را برنامه ریزی کنم که فکر می کنم در این صورت برنامه عملی تر و قابل اجرا خواهد بود.

و علیکم سلام

ببینید برای مطالعه جهت کنکور همواره برخی توصیه ها می شود؛ این که 8 الی 12 ساعت در روز مطالعه ی مستمر داشته باشید، کتاب ها را به طور هم ارز مطالعه کنید و ...

اما واقعیت این است که شما با توجه به شناختی که از خود دارید باید مطالعه نمایید

خیلی از افراد با توجه به توصیه هایی که راجع به میزان ساعات مطالعه می شود از ابتدای مهر یا حتی از تابستان شروع به مطالعه ی بی وقفه می کنند، پس از چند ماه خسته شده، به طور کلی مطالعه را کنار می گذارند!

رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود// رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.

شما باید روحیه ی خود را بشناسید، اگر کسی هستید که مطالعه ی زیاد شما را خسته می کند به جای بیشتر کردن ساعات مطالعه کیفیت مطالعه ی خود را بالا ببرید؛ سعی کنید هنگام شروع برای مطالعه با 5-6 ساعت در روز شروع کنید و رفته رفته به این ساعات اضافه کنید، مثلاً برای شروع فقط صبح ها را به مطالعه اختصاص دهید، اما رفته رفته بعد از ظهرها نیز مطالعه کنید.

در رابطه با مطالعه ی هم ارز کتب یا این که کتب یکی پس از دیگری مطالعه شود نیز باید با توجه به روحیه ی خود تصمیم بگیرید؛ اکثر اوقات توصیه می شود کتب به طور هم ارز خوانده شوند، مثلاً 2 ساعت ریاضی، 2 ساعت برنامه نویسی و ... ؛ اما اگر احساس می کنید وقتی مطلبی را شروع کردید مایلید آن را به اتمام برسانید بدون این که وقفه ای بین آن بیفتد توصیه می شود یک کتاب را کامل کنید بعد به سراغ کتاب دیگری بروید.

اما از آن جایی که دروس مرتبط با رشته های کامپیوتر نیاز به فعالیت ذهنی دارد اگر از روش دوم پیروی می کنید می توانید صبح ها که انرژی بیشتری دارید کتب تخصصی را بخوانید و بعد از ظهرها کتب عمومی را. البته در این حالت شما در حقیقت از هر دو روش پیروی کرده اید، اما کتب آن گستردگی روش اول را ندارند، چرا که به جای شروع همزمان 5-6 درس با هم شما صرفاً دو کتاب را به طور همزمان مطالعه می کنید.

برای مطالعه ی درس زبان، اصلاً فکر نکنید که یک هفته یا کمی بیشتر یا کمتر را به آن اختصاص دهید و پیوسته آن را بخوانید ، بلکه چون زبان لغات زیادی دارد و موفقیت شما تا حدودی بستگی به حیطه ی لغات شما دارد سعی نمایید از همین امروز هر روز، روزی نیم ساعت را به مطالعه ی زبان اختصاص دهید، لغات آن را به صورت فلش کارت برای خود روی برگه ای بنویسید و با خود همراه داشته باشید تا در اوقات هدر رفته ی خود مثلاً در اتوبوس آنها را بخوانید.

زمانی که برای مطالعه ی دروس اختصاص می دهید با توجه به ضرایب آن در کنکور باشد، هر چه ضریب یک سری از دورس بیشتر است به تبع باید زمان بیشتری را به آن اختصاص دهید؛ در حقیقت برای دروس تخصصی نرم افزار بیشترین زمان و برای دروس عمومی کمترین زمان را اختصاص دهید.

برخی از دروس حالت پیش نیاز برای درس دیگر را دارند؛ مثلاً در رشته ی شما برای برنامه نویسی لازم است ریاضی خوبی داشته باشید پس قاعدتاً دروس پیش نیاز در مطالعه اولویت دارند، چرا که اگر شما ابتدا به سراغ برنامه نویسی بروید هم سرعت شما در مطالعه افت می کند و هم شاید لازم باشید برای مطالعه ی مبحثی برگردید به ریاضی، مبحث مرتبط را بیاموزید و مجدداً به مطالعه ی خود ادامه دهید، برای پرهیز از این امور اول دروس پیش نیاز و آسان تر را مطالعه کنید.

می گویم آسان تر، چون مطالعه ی کتب آسان تر باعث می شود در مطالعه سرعت بگیرید، وقتی به سراغ دیگر کتب می روید ذهن تان زود خسته نمی شود چون به مطالعه خو گرفته.

تا حدودی به علایق خود دقت کنید، مثلاً ممکن است شما شروع به مطالعه ی کتاب ساختمان داده کنید ولی چون میل درونی شما به مطالعه ی این کتاب کم است سرعت تان در مطالعه کند شود، در نتیجه مدت زمان زیادی را صرف مطالعه ی این کتاب کنید، در حالی که شاید کتب ذخیره و بازیابی را با سرعت بسیار بیشتری مطالعه کنید، سعی نمایید برای جلوگیری از اتلاف وقت کتبی که علاقه دارید را در ابتدا مطالعه نمایید.

از همین ابتدای مطالعه برای خود زمان بگیرید، ببینید در هر ساعت یا هر روز چند صفحه مطالعه می کنید؛ بعد هر بار مشخص کنید که چند صفحه به این صفحات اضافه شود، شاید شما روزی 30 صفحه مطالعه می کنید در یک زمان بندی مشخص ساعت بگیرید و از خودتان توقع داشته باشید تا مثلاً این 30 صفحه بشود 31 صفحه و 31 صفحه به 32 صفحه افزایش یابد، پس از یک ماه صفحاتی که مطالعه می کنید دو برابر شده است. البته همواره حواستان به کیفیت مطالعه نیز باشد. اما هیچ گاه زمان را فراموش نکنید. رعایت زمان در مطالعه باعث می شود مقیدتر، با کیفیت تر و سریع تر مطالعه کنید.

------------------------------------

سعی شد نکات کلی که برای مطالعه در هر رشته ای لازم است رعایت گردد بیان شود؛ اما چون همان گونه که در ابتدا اشاره کردم یک مطالعه ی موفق باید با توجه به شناخت خود شخص نسبت به روحیاتش صورت گیرد برنامه ی خاصی داده نشد؛ چرا که بهترین برنامه را خود شما برای خودتان می ریزید.

من می توانم بگویم در عرض n روز شما باید فلان کتاب را به اتمام برسانید یا در روز n ساعت مطالعه کنید همان طور که در خیلی از کلاس های کنکور بیان می شود؛ اما اگر آن چه من مشخص می کنم از توانایی و سرعت شما خیلی بیشتر باشد موجب دلزدگی شما می شود و اگر از توان شما کمتر باشد شما را در مطالعه بی خیال می کند.

این ها را براساس تجربه می گویم، به همین دلیل توصیه می کنم با رعایت این اصول کلی خودتان برای خود برنامه ریزی کنید. اگر چه آبان ماه برای شروع کمی دیر است اما با توجه به این که یک بار برای کنکور سال گذشته این کتب را مطالعه کرده اید ان شاء الله مشکلی نخواهد داشت.

در صورتی که سوال دیگری دارید یا نکته ای مبهم است همین جا یا در پیام خصوصی بپرسید تا توضیح دهم.

سوال شماره ی 23

سلام
من در مورد مطالعه خیلی مشکل دارم. استعدادم خیلی خوبه اما اصلا حس و حال درس خوندن ندارم.
خیلی ناراحتم ، چون وقتی خودم می دونم که توانایی رسیدن به هرچیزی رو که بخوام دارم اما تلاش نمی کنم اعصابم می ریزه به هم. چطوری می تونم انگیزه و پشتکارم رو زیاد کنم.

***************
این سوال در خصوصی پاسخ داده شده اما از آن جایی که احساس شد شاید دیگر دوستان نیز در این زمینه مشکل مشابهی داشته باشند در عمومی نیز ذکر گردید.

1) در چه مقطعی درس می خونید؟ دبیرستان، تجربی هستم.

2) در مطالعه از همان ابتدای تحصیل بی انگیزه بودید یا مدتی است که این گونه شده اید؟ از ابتدا پشتکارم کم بود اما بی انگیزه نبودم.

3)هدف شما از مطالعه، درس خوندن و تحصیل چیه؟ مایلید تا چه مقطعی به تحصیلات خود ادامه دهید؟ اصلا من عاشق علمم. بچه که بودم به جایزه ی نوبل فکر می کردم. الآن هم به تحصیل که فکر می کنم همش فکرم مشغول تحقیق و پژوهش و مقاله و ... است. دلم می خواد دکترا بگیرم.

4) چند مدت هست که به این هدف یا آرزو فکر می کنید؟ در حقیقت این هدف را برای زندگی خود انتخاب کرده اید؟ بله ، خیلی وقته.

5)آیا مطالعات غیر درسی هم دارید؟ بله ، کلا عاشق مطالعه ام. رمان و شعر می خونم . گاهی هم مجلات علمی. البته مثل همون درس خوندنم بیش از اینکه کتاب بخونم کتاب خوندن رو دوست دارم.

6)اگر بله، بیشتر در چه زمینه ای است و در چه حدی؟ مثلاً هر چند وقت یک کتاب غیر درسی مطالعه می کنید؟ سرعت شما در مطالعه ی این کتب چگونه است؟ اگر خیر، چرا مطالعه ی غیردرسی ندارید؟ اگر بخوام بخونم ، سرعتم خوبه. اما کم می خونم . نمی دونم چرا دوست دارم اما شاید به نسبت کم برم سراغ کتاب. یعنی اینکه یه کتاب رو شروع کنم برام سخته. اما اگه شروع شد با سرعت و علاقه تا آخر می خونمش.

7) نمرات شما در چه حدی است و در مدرسه چگونه دانش آموزی شناخته شده اید؟ دانش آموز متوسط و در بعضی درسها خوب. مثلا تو مدرسه ی ما عموما دانش آموزان درس خون هستند اما خیلی وقتا میان از من که اصلا تلاشی نمی کنم اشکال می پرسند. نمراتم عموما بد نیست. توی بعضی درسها مثل ریاضی و شیمی و زیست خوبم. توی درسهایی مثل عربی و زمین شناسی ضعیفم.

8)و نهایتاً این که در خانواده ی شما آیا محصل دیگری هم هست؟ اعضای خانواده چقدر اهل مطالعه هستند؟ چقدر زمان را به مطالعه اختصاص می دهند؟ از لحاظ موقعیت اجتماعی چگونه اند؟ یه خواهر دارم که بسیار باهوشه اما اون هم درس نمی خونه . یه سال از من بزرگتره. پدرم هم بسیار باهوش و کتاب خون و پرتلاش و کارمنده . مامانم هم لیسانس ادبیات داره و شاعره و فعلا مدیر دبیرستانه.

بچه که بودم با خواهرم مقایسه میشدم. اون خیلی باهوش بود و یه اشاره کافی بود که تا آخر مطلبو بگیره . بعدشم با کمترین تلاش بهترین نتیجه رو می گرفت. برای همین من وقتی راهنمایی بودم دلم می خواست کم درس بخونم و نمره ی خوب بگیرم تا نشون دم از اون کمتر نیستم. این شد که به طور درونی درس نخوندن و نمره ی خوب گرفتن برای من شده بود یه ارزش! یه ارزش درونی!
نمی دونم آیا این هم از تاثیرات اونه یا نه.چون همین الآن هم خیلی تمایل دارم که استعداد و هوشم رو به بقیه از این طریق اثبات کنم.
مثلا اگه یه درسی رو بخونم و یه موقع نتیجه نگیرم و احساس کنم در اثبات هوشم ناموفق هستم خیلی می خوره تو ذوقم ، خیلی!

با توجه به توضیحاتی که فرمودید این مسئله چند دلیل می تواند داشته باشد که خود شما باید تشخیص دهید کدام عامل برای شما پررنگ تر بوده، سعی کنید در آن زمینه بیشتر کار کنید.

1) حجم درس ها و این که چندین ساعت از روز را مجبور هستید به مطالعه اختصاص دهید، که اگر در این بین به دیگر نیازهای جوان اهمیتی داده نشود و برای آن وقت نگذارید موجب نوعی خستگی در دانش آموز شده و او را نسبت به درس بی انگیزه می کند.

2) نکته ی دوم که عموماً در دانش آموزانی مشاهده می گردد که هوش خوبی دارند نوعی تکیه بر ضریب هوشی آن ها محسوب می گردد. یعنی دانش آموز می بیند بدون مطالعه در منزل و یا با مطالعه ی کم نیز نمره ی قابل قبولی می گیرد به همین دلیل و با توجه به خستگی احتمالی که در بالا به آن اشاره شد وقت کمتری را به مطالعه اختصاص می دهد.

3) نکته ی سوم را خود شما به خوبی به آن اشاره نمودید؛ در حقیقت شما خودتان مسئله را ریشه یابی کرده اید و ریشه ی اصلی مشکل را دریافته اید؛ و آن همان مقایسه ی والدین و ارزش گذاری درونی شما برای عدم مطالعه و گرفتن نمرات مقبول می باشد.

اما نکاتی که با توجه به موارد بالا باید به ان ها دقت داشته باشید و سعی نمایید آن ها را رعایت کنید.

1)نباید خیلی هم برای مطالعه به خودتان سخت بگیرید، به طوری که روحیه ی شما خسته و کسل شود، یعنی همواره در برنامه هایتان باید زمانی را برای تفریح، استراحت، مطالعات غیر درسی و برنامه هایی جدای از درس و کتاب و مدرسه اختصاص دهید؛ این امر باعث می شود روحیه ی شما برای تحصیل حفظ شود. در این حالت انرژی کافی برای مطالعه خواهید داشت.

2) شما هدف بلند مدت دارید، بنابراین باید اهداف کوتاه مدت برای خود انتخاب کنید و به آن پایبند باشید. شما استعداد و توانایی لازم برای گرفتن بهترین نمرات را دارید پس نمرات خود را در دروس مشخص کنید و مقرر نمایید مثلاً در ظرف یک ماه نمرات شما در هر درس به طور میانگین1 تا 3 نمره افزایش یابد. ( این میزان باید با توجه به شرایط و توانایی شما مشخص گردد؛ بهتر از از میزان کم شروع شود، مثلاً ماه اول 1 نمره و بع تدریج در گذر زمان این میزان را با توجه به شرایط بیشتر کنید)

3)سعی نمایید ساعات خاصی را مشخص کرده در آن ساعات وقت خود را فقط صرف مطالعه کنید، ملزم باشید که در این ساعت خاص مطالعه نمایید. این ساعت وقتی نباشد که به طور معمول خسته یا خواب آلود هستید، یا ساعاتی نباشد که احتمال دارد از طرف خانواده یک برنامه ی عمومی برای آن ساعت چیده شود؛ ساعات ابتدایی صبح یا ساعاتی قبل از خواب بدین منظور بهتر است.

حتی اگر روزی درس خاصی برای مطالعه ندارید این ساعت را صرف کار دیگری نکنید بلکه مطالعه ی غیر درسی داشته باشید.

4)با توجه به توان و علایق خود؛ کتاب یا یک سری از کتبی را که به آن ها علاقه دارید را مشخص نمایید و برنامه ریزی کنید که در چند ماه آینده این کتاب یا کتاب ها را مطالعه کرده باشید. این کتب می توانند صرفاً براساس علاقه ی شما انتخاب شوند و یا مرتبط با رشته ی تحصیلی شما نیز باشند. ( با توجه به این که نوع کتاب انتخابی بیشتر بر اساس علاقه ی شما است موجب می گردد عادت به مطالعه در شما بیشتر تقویت شود)

5)درست است که برخی خانواده ها همواره فرزندان را با هم مقایسه می کنند اما باید بدانیم طبیعت، علایق و استعداد افراد با هم متفاوت است؛ قرار نیست همه ی ما در یک زمینه و به یک اندازه موفق باشیم؛ هر یک از ما ضعفی دارد و نقطه ی قوتی؛ حتی اگر والدین به نقاط قوت ما بی توجه باشند خود ما باید این نقاط قوت را دریابیم و در جهت تقویت آن بکوشیم.

شما خودتان به خوبی دریافته اید که این ارزش درونی، ارزشی اشتباه است پس می توانید آن را تغییر دهید؛ ما هیچ گاه نمی توانیم دقیقاً مانند دیگری شویم ولی می توانیم در زمینه ای که استعداد داریم به قدری پیشرفت کنیم که از دیگر اشخاص گوی سبقت را برباییم.

این یک واقعیت است که ما همیشه در آرزوی نداشته ها باشیم ولی باید بیاموزیم از داشته هایمان بیشترین استفاده را کسب نماییم تا بر نداشته ها غالب شویم.

سوال شماره ی 24

من با مشکل بی انگیزگی چیکار کنم؟
من پارسال افسردگی بسیار شدید داشتم ، الآن خوبم اما یک تنش ساده کافیه برام تا حداقل چند ساعت عصبی و بی حوصله باشم.
و خیلی هم احساساتی ام ، و محرک های بیرونی زود می تونند منو از مسیرم منحرف کنند.
وقتی برای درس بی انگیزه میشم ، به دنبال بی انگیزگی و درس نخوندن ، نمراتی که منو راضی کنه ، نمی گیرم و همین نمرات باعث ایجاد یک احساس نگرانی بسیار شدید برام میشن و این دقیقا یک سیکل معیوب به وجود میاره . یعنی وقتی نگران و ناامید میشم دوباره انگیزه ام کمتر میشه.
مخصوصا که توی مدرسه ی ما بچه ها درس خونند.
وقتی خودم رو با اونا مقایسه می کنم که چقدر برای درس وقت میذارند اصلا از کنکور و دانشگاه خوب و رشته ی خوب ناامید میشم.

یک مشکل دیگه هم دارم : مدیریت زمانم بسیار ضعیفه.
و دیگه اینکه نمی دونم به خاطر بی انگیزگیه یا یک مشکل جسمی دارم که جدیدا بسیار کم انرژی ام. خیلی سریع خسته میشم. در شبانه روز کلی ساعت می خوابم. گاهی وقتا مثلا از ساعت 8 یا 9 شب می خوابم و وقتی صبح بیدار میشم هنوز کسل ام و اصلا دلم نمیخواد برم مدرسه. و تمرکزم هم بسیار کم شده. نه فقط در مورد درس. مثلا موقع نماز خوندن ، اکثرا بین رکعت سوم و چهارم شک می کنم. دیگه از دست خودم خسته شدم.
با این مشکلات چیکار کنم؟

چندین بار خواستم برم پیش یک روانشناس اما چون نمی خواستم خانواده ام به من به چشم یک افسرده نگاه کنند می خواستم تنهایی برم ، اما هیچ وقت نشد!
به حدی بود که از زندگی سیر شده بودم. با خانواده هم مشکل پیدا کرده بودم و یه بار هم از مدرسه فرار کردم!!!

توی خانواده ی ما ، شاید به خاطر تفکرات پدرم باشه ، این طوریه که آدم هرچی باهوش تر باشه ، ارزشش بیشتره! البته بابام به طور ناخواسته رفتارش این طوریه.
برای همین من مثلا مواقعی که احساس کنم باهوش ترین فرد کلاس نیستم ، وقتی احساس کنم بابام منو دست کم می گیره ، وقتی فکر کنم بین من و خواهرم فرقه بی انگیزه میشم.
البته این یکی از مواردشه.
مورد دیگش مروط به موفقیت تحصیلیه ، که بی ارتباط به قبلی هم نیست. اگه نمره ام خوب نشه ، اگه ترازم بیاد پایین ،...
دیگه این که من گاهی با خانواده ام مشکل پیدا می کنم. (علی الخصوص با مامانم) شاید چون زود عصبانی میشم. احساس می کنم مامانم منو درک نمی کنه ، بعد از بحثی که با مامانم پیش بیاد برای مدتی (حداکثر یه ساعت) اعصابم خورده و نمی تونم به چیزای خوب فک کنم.
یه مورد دیگه هم اینه که من دوست خوب ندارم. نه اینکه خودم در دوست یابی مشکل داشته باشم ! من احساس می کنم بین هم سن و سالانم آدم عاقل نمی بینم که بتونم گاهی که دلم گرفته یا عصبانی ام باهاش حرف بزنم. برای همین احساس تنهایی شدید می کنم.

سلام
شما چند مورد را به طور جداگانه عنوان نمودید که در حقیقت همه ی این موارد مانند بی انگیزه بودن، پرخوابی، خستگی و ناامیدی را می توان زیرمجموعه افسردگی گذارد. پس شما در درجه ی اول در این زمینه باید برای درمان اقدام نمایید.

1) یکی از راه های درمان افسردگی که در زمان کوتاه پاسخ داده از لحاظ هزینه نیز کم هزینه می باشد، دارو درمانی است. لذا توصیه می گردد حتماً به روان پزشک مراجعه نموده و در صورت نیاز دارو مصرف نمایید. بعلاوه سعی کنید حتی الامکان با مشاور مدرسه صحبت کرده کمک های لازم را از وی دریافت کنید. در صورتی که حساس هستید به مشاور تاکید نمایید که مایل نیستید این موارد با اعضای خانواده و یا مسولین مدرسه در میان گذارده شود؛ مشاورین مدرسه در این زمینه موظف به رازداری هستند، پس نگران نباشید.

2) قدم بعدی پذیرش موقعیت است؛ شما باید قبول کنید که یک سری مشکلاتی دارید اما بهترین درمان گر برای این موارد خود شما هستید؛ در حقیقت تا شما نخواهید هیچ کس نمی تواند به شما کمک کند و هیچ کس به اندازه ی خود شما نمی تواند به شما کمک نماید. شما بر روی اعمال و رفتار خود کنترل دارید، می توانید همان گونه که مایل هستید زندگی کنید فقط به کمی تمرین و تمرکز نیاز دارید.

3) خواهان تغییر باشید و برای این تغییر برنامه ریزی کرده، به انجام برنامه ها پایبند باشید. اما نکته ی مهم در این رابطه نحوه ی برنامه ریزی شماست هدف شما باید دردسترس باشد؛ مثلاً شما فرمودید خواب شما زیاد است اما با این حال همواره احساس خستگی می کنید؛ فکر نکنید با بیشتر کردن ساعات خواب خستگی شما برطرف می شود؛ برعکس باید ساعات خواب خود را کم کنید. اما اگر شما در روز 12 ساعت می خوابید در حالی که میزان ساعات مطلوب خواب در شبانه روز 8 ساعت است، از خودتان انتظار نداشته باشید که همین فردا میزان ساعات خواب شما به 8 ساعت تقلیل یابد؛ چنین انتظاری از خود بیهوده است. بلکه باید به تدریج این میزان ساعات را کم و کمتر نمایید؛ مثلاً این هفته به تدریج این ساعت را به 11 ساعت و نیم کاهش دهید، در هفته ی آینده ساعات خواب خود را نیم ساعت دیگر کاهش دهید تا به 11 ساعت برسد؛ به همین نحو کم کم ساعات را کم کنید.

4) خود را با دیگران مقایسه نکنید، بلکه به جای آن خود را با خودتان مقایسه کنید؛ هر کسی استعداد و توانایی های منحصر به فرد خود را دارد، پس هیچ لزومی ندارد که شما خود را با خواهر، هم کلاسی یا هر شخص دیگری مقایسه نمایید؛ بلکه باید به جایگاه خود در زندگی پی برده، سعی نمایید آن را ارتقا دهید، برای یک هفته، یک ماه و یا سه ماه آینده ی خود برنامه ریزی کنید و سعی نمایید به آن اهداف دست یابید، پس از گذشت آن زمان خود را با یک هفته ی قبل خود مقایسه کنید و دریابید چقدر پیشرفت کرده اید.

5) برای موفقیت های خود ارزش قایل شوید، دفترچه ای تهیه کنید و موفقیت های خود را هر چند کوچک در آن یادداشت نمایید؛ این موفقیت می تواند مطالعه ی دقیق یک کتاب باشد، کاهش ساعات خواب، یک ملاقات موفق، یادگیری یک هنر جدید یا هر چیز دیگر

6) چیزهای جدید بیاموزید؛ این امر بستگی به زمان، امکانات، توانایی و استعداد خود شما دارد.

7) از نور طبیعی بهره ببرید؛ اگر اتاق شما پنجره دارد، اجازه دهید نور طبیعی(خورشید) به اتاق بتابد، پرده ها را کنار بزنید و گاهی پنجره ها را باز کرده، هوای تازه استشمام کنید.

Dirol از رنگ های شاد و آرامش بخش کمک بگیرید؛ رنگ های سبز و آبی می توانند کمک خوبی باشند، فضای اتاق شما، رنگ دیوارها، پرده ها یا رنگ لباس شما می تواند چنین رنگ هایی باشد؛ در عوض از رنگ های قرمز، مشکی، خاکستری و خانواده های آن فاصله بگیرید. (جهت اطلاع از تاثیر رنگ ها در درمان تاپیک روانشناسی رنگ ها را مطالعه کنید)

9) میوه و سبزیجات را به میزان زیاد استفاده کنید؛ به جای چیپس و پفک و امثالهم سعی کنید در روز حتماً میوه در برنامه ی غذایی شما باشد، در صورتی که میوه هایی چون سیب یا هلو یا از این دست استفاده می کنید به جای آن که میوه را با کارد بریده میل کنید، به راحتی آن را گاز بزنید.

10) 8 لیوان آب روزانه فراموش نشود؛ نوشابه، چایی، قهوه و موارد این چنینی نه تنها به شما کمکی نمی کند بلکه چایی و قهوه به علت داشتن کافئین حالت عصبی بودن را در شما افزایش می دهد، این ها را از برنامه ی غذایی خود حذف کنید؛ می توانید از مکمل هایی چون چای سبز، آب میوه های طبیعی و مواردی مانند آن استفاده کنید.

11) به مکان های سرسبز بروید، یا از یک گیاه در اتاق خود نگه داری کنید، یک گلدان زیبا و جمع و جور هم نمای قشنگی به اتاق شما خواهد داد هم تاثیر خوبی بر روحیه ی شما دارد، خودتان باید مسولیت مراقبت از گلدان را به عهده داشته باشید نه دیگران.

12) عبادت؛ تلاوت قرآن با معنی، خواندن تفسیر قرآن یا مطالعه ی نهج البلاغه، صحیفه ی سجادیه، دعاهای وارد شده برای روزهای مختلف، حضور در اماکن مذهبی و زیارت گاه ها، هر کدام که انجام آن برای شما مقدورتر است را انجام دهید.

13) روش آرام سازی عضلات و نفس عمیق؛ زمانی که عصبانی یا خسته هستید، به گونه ای روی مبل یا صندلی بنشینید که راحت ترین موقعیت را برای شما داشته باشد، دست ها یتان را رها کنید، عضلات خود را شل نمایید، نفس عمیق بکشید، از طریق بینی نفس بکشید. به موازات بیرون دادن نفس در مورد کیفیت تنفس خود فکر کنید و واژه ای(مثلا عدد یک) را به طور آرام برای خود تکرار کنید. از طریق تمرکز بر تکرار واژه، جلوی حواس پرتی توسط افکار پراکنده را بگیرید. این عمل را 10تا20 دقیقه ادامه دهید. ذهن خود را از هر آن چه در اطراف شماست خالی نمایید، به یک منظره ی زیبا و دلنشن فکر کنید؛ مانند یک گل، دریا، طبیعت یا مانند آن . پس از اتمام آن زمان به یک باره بلند نشوید.

14) ورزش کنید، حتی اگر شده با برنامه ی صبح تلویزیون به مدت 15 دقیقه؛ اگر موقعیت رفتن به باشگاه برای شما فراهم است می توانید به باشگاه بروید؛ و یا این که روزانه نیم ساعت پیاده روی تند داشته باشید؛ به گونه ای که عرق کنید.

15) وقتی از مسئله ای، سخن یا رفتاری می رنجید یا عصبانی می شوید، به جای انجام اعمال عجولانه و از سر عصبانیت آن مکان را ترک کرده سعی کنید نفس های عمیق و شمرده بکشید ( می توانید از روش آرام سازی عضلات استفاده کنید). صورت خود را با آب ملایم بشویید، آب خنک بنوشید، یا پاهای خود را زیر آب ملایم یا حتی سرد بگیرید. یا حتی می توانید در این مواقع ذکر بگویید. پس از آن که به حالت عادی بازگشتید می توانید راجع به مسئله فکر کنید و به یک جواب منطقی برسید.

16) علایق خود را بیابید و برای آن وقت بگذارید. هر کسی به چیزی علاقه دارد، نویسندگی، طراحی، نوازندگی، ساخت نرم افزار، کارهای هنری مانند گلسازی، خیاطی و ... . ببینید علاقه ی شما در چه زمینه ای است؛ سعی کنید آن را ارتقا دهید. مثلاً اگر به نویسندگی علاقه دارید می توانید زمانی که بی حوصله یا عصبانی هستید بنویسید این امر به تخلیه ی احساسات منفی شما کمک خواهد کرد.

17)از روش جاذبه یا تفکر مثبت استفاده کنید؛ فراموش نکنید زندگی ما ساخته ی افکار ماست، پس خوب فکر کنیم. به جای بیان نقاط ضعف خود نقاط قوت خود را در ذهن مرور کنید؛ جملات مثبت را روی برگه ای نوشته در اتاق خود نصب کرده، هر روز آن را تکرار کنید. مثلاً پایین صفحه ی مانیتور من برگه ای با این مضمون است: " یک برنده هرگز متوقف نمی شود" هر گاه آن را می خوانم با خود زمزمه می کنم: " من یک برنده ام."

18) با یک دوست صحبت نمایید؛ این دوست می تواند خواهر، هم کلاسی یا دختر خاله ی شما باشد؛ دردهایتان را درون خود نریزید بلکه آن ها را با دوست خود شریک شوید.

19) برای لبخند زدن به دنبال بهانه نگردید.

20) حضور خود در جمع را کاهش ندهید.

21) بپذیرید همه ی افراد یک سری توانایی هایی دارند اما در انجام برخی امور نیز ناتوان اند؛ شما نیز در برخی امور دارای ضعف هستید؛ ضعف های خود را بپذیرید و در جهت رفع آن بکوشید.

چگونه با انگیزه و هدفمند باشیم

اگر احساس می كنید كه بی انگیزه شده اید، سؤالات زیادی وجود دارد كه می توانید از خودتان بپرسید:

● در گذشته چگونه در خود ایجاد انگیزه می كردید؟

●آیا در زندگی اهداف متفاوتی را در پیش گرفته اید؟

●چه چیزی مانع انجام كار دلخواهتان می شود؟

انگیزه توسط خود ما ایجاد می شود. سطح انگیزه ی ما هم، تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر استرس، اضطراب و افسردگی قرار می گیرد، همچنین می تواند علتی برای آنها باشد. انگیزه با ایجاد یك سری از اهداف و تعیین روش های مناسب برای رسیدن به آن شروع می شود. عوامل زیر در ایجاد انگیزه دخیل هستند:

هدف گزینی

ابتدا اهداف بایستی شناسایی شوند و واقعی و قابل حصول باشند. تعیین اهداف كوتاه مدت در آغاز هدف ها اهمیت بسیار دارد، زیرا دسترسی به آنها غالباً ساده تر است و همچنین حس موفقیت بیشتری را در فرد ایجاد می كند و وی را به سوی اهداف بزرگتر رهنمون می سازد.

انتظارات

انتظارات ما از خودمان و انتظارات دیگران از ما، می تواند منبع استرس باشد. انتظارات باید واقعی باشند. همچنین باورهایمان درباره ی توانایی دسترسی به اهداف بایستی مطابق با واقعیات فعلی باشد. انتظار بیش از اندازه از خویشتن باعث كاهش انگیزه می شود.

رغبت

آنچه را كه مایلید واقعاً بدان دست یابید مشخص كنید و در جهت آن حركت نمایید. تشخیص این كه چه چیزی واقعاً در ما ایجاد رغبت می كند ، می تواند مفید باشد ولی ما نمی توانیم فقط به این اكتفا كنیم.

محیط

از موانع موجود در انجام خواسته هایتان آگاه شوید. اگر برای مثال، سعی می كنید كه مطالعه را آغاز نمایید (قصد مطالعه دارید)، محیطی آرام و بدون هرگونه مزاحمت برای مطالعه انتخاب كنید. چیزهایی را كه ممكن است تأثیر منفی در انگیزه داشته باشند بشناسید. مثلاً هنگام مطالعه، عوامل منفی در حفظ انگیزه عبارت اند از: تلویزیون، تلفن، رادیو، برنامه های پیش بینی نشده و ...

پاداش (تشویق)

انجام اهداف واقعی بایستی پاداشی را به دنبال داشته باشد. قدردانی از خودتان به خاطر انجام كار مورد نظرتان بخش عمده ی برنامه می باشد. تشویق، توجه ما را به نتایج پایانی كار معطوف می دارد؛ همانطور كه به شروع آن نیز كمك می كند. این كار در ایجاد حس كنترل و تسلط بر مسئله مؤثر است.
راهبردهای دیگر
"انگیزه" و "عملكرد" با یكدیگر در تعاملند. انگیزه منجر به عملكرد بهتر شده و عملكرد بهتر نیز می تواند انگیزه را افزایش دهد.

بنابراین مایلید از كجا شروع كنید...؟

عبارات مثبت را درباره ی خودتان به كار ببرید. نسبت به چیزهایی كه به خودتان می گویید آگاه باشید. عبارات و جملاتی نظیر: «من باید این كار را انجام دهم» می تواند استرس را زیاد كند. به همین منظور عبارت «من می توانم این كار را انجام بدهم» به كار ببرید و یا به جای عبارت «من لازم است كه این كار را انجام دهم» عبارت «من مایلم این كار را انجام دهم» به كار برید.

خودتان را تشویق كنید. تغییرات كوچك خوب هستند. موفقیت هایتان را یادداشت كنید و پیشرفتی را كه داشته اید، بازنگری كنید. دیدن پیشرفت هایتان به نوبه ی خود عاملی است در ایجاد انگیزه. نسبت به خودتان مهربان باشید.

از تجسم (تصویر سازی ذهنی) استفاده كنید. برای مثال زمانی را تجسم كنید كه شما واقعاً خودتان را با انگیزه احساس می كردید. چه چیزی فرق كرده است؟ آن تفاوت ها را باز شناسید.

ببینید چگونه افكار و احساساتتان، برانگیزه ی شما تأثیر می گذارد.در مواجهه با برخی از موقعیت ها ما به شیوه ای عكس العمل نشان می دهیم كه مبتنی بر نظام افكار یا باورهایمان می باشد. شیوه ی پاسخگویی ما به مسایل، عكس العمل ها یا احساساتی را در پی دارد كه همین عكس العمل ها و احساسات سطح انگیزه ما را تحت تأثیر قرار می دهند. آگاهی یافتن از علت و چگونگی واكنش هایمان به برخی رویدادها، اولین گام در درك این واقعیت است. اگر همچنان در ارتباط با موارد مطرح شده دچار مشكل هستید، مطالعه كتاب های موجود و صحبت و مشورت با یك مشاور می تواند روشی كارآمد برای بررسی دقیق تر موضوع باشد.

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=7607


سئوال 25

رابطه ج ن س ی در ایام عقد
یکی از سئوال هایی که افراد در دوران نامزدی سئوال می کنند این است که آیا در دوران نامزدی رابطه زناشویی باشد یا نباشد؟
برخی از خانم ها نگرانند که نکند زندگی مشترک شان ادامه نیابد و از سویی هم نمی دانند در برابر در خواست شرعی همسرشان چه کنند؟
کمی به این سئوال فکر کنید بر می گردم


سئوال 25

رابطه ج ن س ی در ایام عقد
یکی از سئوال هایی که افراد در دوران نامزدی سئوال می کنند این است که آیا در دوران نامزدی رابطه زناشویی باشد یا نباشد؟
برخی از خانم ها نگرانند که نکند زندگی مشترک شان ادامه نیابد و از سویی هم نمی دانند در برابر در خواست شرعی همسرشان چه کنند؟
کمی به این سئوال فکر کنید بر می گردم


سلام و درود:Gol:

رابطه ی ج ن س ی قبل از ازدواج نادرست است با هر توجیهی :Cheshmak:


:Gol::Gol:منبع : بر گرفته از فرمایشات استاد حامی در تاپیک های دیگر:Cheshmak::Gol::Gol:

:Gol::Gol:استاد این تاپیکتون هم باید کتاب بشه!:Gol::Gol:

یا علی


سئوال 25

رابطه ج ن س ی در ایام عقد
یکی از سئوال هایی که افراد در دوران نامزدی سئوال می کنند این است که آیا در دوران نامزدی رابطه زناشویی باشد یا نباشد؟
برخی از خانم ها نگرانند که نکند زندگی مشترک شان ادامه نیابد و از سویی هم نمی دانند در برابر در خواست شرعی همسرشان چه کنند؟
کمی به این سئوال فکر کنید بر می گردم


سلام و درود :Gol:

جناب حامی بزرگوار ... منظورتان بعد از خوانده شدن خطبه عقد می باشد ؟

سلام و درود جناب حامی بزرگوار ... منظورتان بعد از خوانده شدن خطبه عقد می باشد ؟

بله بعد از خطبه عقد و قبل از عروسی

با سلام

بنده از يكي از روانشناسان شنيدم كه مي گفتند : داماد در طول دوران عقد به هيچ وجه شبها خونه پدر عروس نره و نخوابه چه برسه به رابطه ... !! :Labkhand:

حالا نمي دونم اين تا چه حد مورد قبول هست :Gig:

باعرض سلام و تشكر از تمامي كاربران و كارشناسان
با احترام به پاسخ هايي كه به موضوع رابطه ج ن س ي بعد از خطبه عقد و قبل از عروسي از شما عزيزان مخصوصا جناب استاد حامي دارم اما به نظر من پسري كه به دليل فشارهاي ج ن س ي با تمام مشكلاتي كه در مسير ازدواج است اقدام به عقد رسمي كرده است و شايد در برنامه زندگي شان هم يك سال يا دوسال عقد باشد چطور مي تواند رابطه نداشته باشد مگر مي شود فردي با دختر مورد علاقه اش عقد خوانده باشد و از نظر شرعي و اخلاقي مشكلي نداشته باشد و بتواند جلوي غريزه اش را بگيرد؟ و يا اصلا اين دوره براي چه هدفي است مگر براي آشنايي بيشتر از روحيات و سليقه ها و علاقه هاي شخصي و اجتماعي زوجين نيست به نظر شما اگر دختر خانم نداند ميزان نياز جنسي همسرش چه مقدار است و يا سبك ارتباط جنسي اش آسيب زا هست يا نه و يا اصلا مشكلي در اين زمينه دارد يا خير ؟ و هزاران موضوع ديگري كه به دلايلي در تحقيقات محلي و حتي جلسات قبل از عقد آشكار نشده است اما الان به دليل محرم بودن خيلي از موضوعات مشخص مي شود و درصورت وجود مشكل حاد قبل از وارد شدن به زندگي مستقل به درمان و يا جدا شدن اقدام مي كنند به عنوان مثال مراجعي داشتم كه بعد از يك سال زندگي متوجه شده بود كه همسرش ناتواني ج ن س ي دارد و تن به درمان هم نمي دهد و اين افراد به دليل فرهنگي در دروان عقد اصلا باهمديگر هيچ ارتباط نداشتند خوب شما فكر كنيد اگر در دوران عقد اين مسأله آشكار مي شد چقدر آسيبش كمتر بود و حتي انگيزه درمان در مرد هم بيشتر بود البته نه تنها اين موضوع بلكه موضوعاتي كه در تحقيقات قبل از ازدواج از فيلتر رد شده بود اين دوره مانند يك فيلتر دقيقتري عمل مي كند كه مشكلات روحي ، رواني ، عاطفي و... بهتر تشخيص مي دهد و قبل از وارد شدن به زندگي مستقل فكري براي حل اين مشكل خواهد شد پس دو طرف با مسافرت ها و رفت و آمدها يك ساله دوران عقد با هم ديگر بيشتر آشنا مي شوند و به نظر من رابطه جنسي با وجود اثبات عقلي ضرورت ارتباط دختر و پسر عقد كرده جزء لاينفك اين رابطه مشروع است اما بايد دختر و پسر در اين رابطه جنسي با اعتماد به نفس و احتياط كامل نسبت به سطحي بودن رابطه ج ن س ي به نحوي كه ارضاء اين غريزه صورت گرفته و دو طرف دركنار هم آرامش بگيرند و پشتوانه وخاطرات خوبي در زندگي زناشويي براي آينده خود ذخيره كنند تا زماني كه به مشكل برخورد كردند يادآوري خاطرات گذشته باعث ترميم برخي از زخم ها و اختلافات زناشويي شود .


با سلام....
نظرات دوستان متفاوت و این امریست کاملا منطقی و قابل پیش بینی....
اما اینکه بتوان از این همه نظر به نتیجه ای درست و یک روش درست کاربردی رسید مهم است.....
دوستان عزیز این امریست که میتوان با شناخت 2 طرف مورد عقد برای آن حکم صادر کردو به قوله معروف نسخه پیچید....
اما ما به طور کلی و با شناخت از عام جامعه درونی خود می توانیم بگوییم این میل که درون همه انسانها هست کم یا زیاد میل بدی نیست و این نوع پاسخ گوی به این میل است که می تواند مضر یا حتی نابود کننده باشد....و بر عکسش می تواند زندگی آرامی را به هر 2 طرف هدیه دهد....
اما در کل باید گفت آیا شناخت میزان این میل باید درون زمان عقد باشد یا نه؟
یا اینکه مشکلی دارد این 2 طرف عقد با هم در رمان عقد رابطه داشته باشند؟
این سوال سختیست که باید از آزموده ها و تجربیات استفاده کرد و جواب داد ....
ما اینجا باید بگوییم 2 دسته خطر در این مورد وجود دارد که آن هم زیاد بودن این حس در یک نفر و یا کم بودن این میل است....
این 2 دسته که با اشتراکشان به 3 دسته تقسیم می شود مهمترین خطرات برای نوع ارتباط داشتن یا نداشتن در زمان عقد است.....
که اینجا باید به آن اشخاص اول گفت با خودشان صادق باشند و در زمان قبل از عقد این مشکل را ابراز کنند و از هیچ امری نهراسند چون اگر با بی خیالی پیش بروند احتمال ضربه زدن به خود و طرف مقابل را دارند....(در ضمن طرف مشورت هم باید در صورت قبول نکردن راز دار باشد)
اگر این امر انجام شود و صادقانه در این مورد هم مشورت شود تا حدودی این مشکل حل شده و میرویم سر مرحله بعدی که نوع کنار آمدن هر 2 طرف با این موضوع است.....
اینکه حتما باید باشد یا اصلا نباشد 2 نظریست که هر کدام میتوانند یک ارتباط را نابود کنند....
درست است که ترس از آینده وجود دارد اما آیا گناهی می کنند که میترسند؟نه گناهی نیست پس ترس از چیست از اینکه در آینده اگر جدا شدند چه می شود....اگر احتمال اولیه جدایی میدهند چرا وصلت...اتفاقات هم که نمی شود پیش بینی کرد....
اما در مورد اینکه حتما باید باشد.....
اگر هر 2 طرف صادقانه این موضعات را باهم گفتگو کنند شناخت مورد نظر تا حدودی بدست می آید....پس دلیلی به امتحان آن نیست....
اینجا هر نظریه نقض شد چون باید هر 2 نظریه بدانند که تنها با تفاهم 2 طرف است که میتوان به یک نتیجه معقول و کاربردی رسید که کسی در این میان ضرر نکند و جوانان عزیز باید بدانند که این امری نیست که از خود گذشتگی درونش انجام دهند ....چون این ارتباط تا همیشه در ذهن خواهد ماند تاثیراتش را خواهد گذاشت در زندگی....
این همه صحبت شد ولی در آخر باید این بگویم که اگر قرار شد این ارتباط بر قرار شود نباید به میزانی باشد که هر 2 طرف به این موضوع سرد شوند که این میتواند به طور حتم نابود کننده زندگیشان شود.....
و جوری باید بر قرار شود که گرما را افزایش دهد.....
اما این همه مطلب را گفتم ولی اگر نتوانستند آن 2 نفر به نتیجه معقولی برسند با مشاورین این موضوع حتما مشورت کنند که به نتیجه درستی برسند....
:Gol:

اگر چه منظور جناب حامی ارتباطات ج ن س ی در دوران عقد و قبل از عروسی می باشد اما اجازه می خوام تا در رابطه با این مبحث گسترده تر صحبت بشه.

این ارتباطات را می توان به سه دسته، دسته بندی کرد

1) ارتباطات قبل از عقد
2)ارتباطات در دوران نامزدی و عقد موقت
3)ارتباطات در دوران عقد دایم اما قبل از عروسی

1) ارتباطات دسته ی اول شامل افرادی می شه که با با هدف ازدواج با هم آشنا می شوند، حالا آقا پسر یا خواستگاری رفته است و یا نرفته

این روزها این مورد به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته که آقا پسرها با این بهانه که خیلی از مشکلات پس از ازدواج ناشی از مسایل ج ن س ی است، لذا اگر ما قبلاً در این رابطه تجربه ای داشته باشیم بهتر می توانیم راجع به آینده تصمیم بگیریم؛ در برخی موارد عنوان می کنند می توانیم برای دوری از گناه عقد موقت نیز داشته باشیم در حالی که اکثر این آقا پسرها حتی هنوز اقدام به خواستگاری نیز نکرده اند. و چنان با ظرافت هم پیش می روند که برخی از دختر خانم ها واقعاً مجاب می شوند و فکر می کنند تنها راه همین است.از طرف دیگر برخی از دختر خانم ها نیز با همین استناد همین ایده را دارند!

در حالی که با برخی پرسش های ساده تا حدودی می توان پاسخ این سوال را دریافت و اصلاً نیازی به چنین رابطه ای نیست

مخصوصاً این که می توان به جرات گفت صد در صد این افراد پس از برقراری رابطه دختر خانم را برای همیشه رها می کنند.

حالا این که دختر خانم با چه اطمینانی دست به عملی می زنند که نه شرعی است نه قانونی را نمی دانم ولی در این رابطه باید هشدار جدی به دختر خانم ها داد.

2) مواردی که آقا پسر خواستگاری رفته اند و قرار است مدتی برای شناخت دو نفر عقد موقت باشند تا تصمیم نهایی گرفته شود.

خب به طبع با این پیش فرض که رابطه در این مدت از لحاظ شرعی ایرادی ندارد و با توجه به نیاز، برخی افراد با یکدیگر رابطه دارند و متاسفانه دختر خانم نیز ازدواج خود را قطعی می پندارد و هیچ حد و مرزی برای این رابطه قایل نمی شوند در حالی که مشاهده می شود در برخی موارد به نتیجه نمی رسند و آقا پسر به راحتی به همه چیز خاتمه می دهد. دختر خانم می ماند و یک دنیا اضطراب

حتی جرات بیان این امر با خانواده را نیز ندارند؛ به همین دلیل خواستگارها را یکی پس از دیگری رد می کند در حالی که هیچ ایرادی ندارند و از طرفی در خود نیاز به ازدواج را نیز احساس می کنند.

درست است که در عقد موقت دو نفر به هم محرم هستند ولی هر دو به خصوص دختر خانم باید این را بداند که این ازدواج اصلاً قطعی نیست، اگر قطعی بود نمی گفتند مدتی را برای شناخت نامزد باشند؛ پس باید کمال احتیاط را رعایت کنند. از طرفی اگر برای دختر خانم هر اتفاقی افتاد باید همان موقع موضوع را با خانواده مطرح کند تا اقدامات لازم از جانب خانواده صورت گیرد و به بهترین نحو به او کمک کنند نه این که صبر کند پس از سال ها تازه به خود جرات دهد تا با مشاور آن را بیان کند.

3) و مورد سوم، که در حقیقت منظور جناب حامی بود

یکی از نیازهای جوان، نیاز ج ن س ی او می باشد که وی را به سمت ازدواج سوق می دهد، مخصوصاً این نیاز در آقا پسرها بیشتر خودش را نشان می دهد؛ اگر فاصله ی عقد تا ازدواج را به طور نسبی یک سال در نظر بگیریم مدت زمان کوتاهی نیست؛ آقا پسر این ارتباط را حق شرعی و قانونی خود می داند از طرفی برخی جنبه های فرهنگی دختر خانم را از این رابطه منع می کند.

این را باید در نظر گرفت که اگر این رابطه برقرار شود و از یک رابطه ی سطحی فراتر رود و در آن دو طرف جانب احتیاط را رعایت نکنند؛ خب یک جورایی همه جنبه های منفی قضیه از نگاه جامعه ی ما متوجه ی دختر خانم می شود؛ مثلاً مواردی که به هر دلیلی این ازدواج منجر به طلاق می گردد؛ آقا پسر به راحتی به زندگی اش ادامه می دهد در حالی که نگاه جامعه روی دختر خانم عوض شده است.

مواردی که در این مدت دختر خانم باردار می شود؛ اکثر نگاه ها و زخم زبان ها و ... متوجه ی دختر خانم است گویی مرتکب خطای غیرقابل بخششی شده؛ در حالی که کمترین سخنی به آقا پسر گفته نمی شود!

لذا با توجه به نیاز ج ن س ی ای که جوان را به سمت ازدواج سوق داده است و با توجه به مجوز شرعی و قانونی که دارند لذا خواه ناخواه این ارتباط شکل می گیرد اما باید سعی کنند سطحی بوده جانب احتیاط را رعایت کنند. چرا که اگر این گونه نباشد حداقل به خاطر همان جنبه های فرهنگی حاکم بر جامعه رابطه ای که قرار بوده خاطره ی خوبی در ذهن طرفین به جا بگذارد موجب اضطراب درونی خانم و سلب آرامش وی خواهد شد.

رابطه باید برای هر دو طرف آرامش بخش باشد به طوری که یادآوری آن موجب آزردگی خاطر یکی از طرفین نباشد. هر دو بهتر است قبل از ازدواج و یا قبل از برقرای رابطه در این مورد کمی مطالعه داشته باشند تا از نیازهای یک دیگر آگاه گردند

سلام ......
در مورد فرمایشات کاربر محترم ساجده باید گفت در مورد اول که به نظر شما آیا این گول زدن نیست؟
البته خوب بعضی مواقع دختران می توانند ازدواج موقت کنند(خیلی کم و با رعایت تمام قوانین دینی)اما این تعداد بسیار کم است و بسیاری از آنها بدوه اجازه پدر حق اینکار را ندارند و اگر بکنند گناهی کرده اند که عواقب آن را می دانند.پس اگر این اتفاق بیفتد دختر خانم با توجه به دانستن موقعیت خودش در جامعه مقصر اصلی ست.....(پسر هم مقصر است اما با توجه به دید درونی جامعه و دانستن این موضوع از طرف دختر مقصر اصلی آن است)
پس کسانی که این کار را میکنند خودشان را گول میزنند....
اما مورد دوم.....
محرمیت یا صیغه موقت .....
به نظر شما آیا این اتفاقات مقصرها به 2 دسته تقسیم نمی شوند؟
که مقصر دوم به خاطر مقصر اول اشتباه می کند.....
ما می دانیم با صیغه موقت برای آشنایی می توانند 2 نفر ارتباط جنسی داشته باشند....اما آیا بزرگترهای که اجازه این صیغه را می دهند نمی توانند درون این عقد موقت شرط نبود هیچ گونه رابطه جنسی را ذکر کنند؟
یا خجالت می کشند از اینکه این کار را بکنند....
پس با وجود همچین شرطی آن 2 نفر نمی توانند این عمل را انجام بدهند....
و خجالت نکشیدن بهتر از این است که دختر خانم تا مدتهای طولانی عذاب بکشد....
پس مقصر اصلی در این زمینه ها کسانی هستند که خودشان را گول میزند و به دنبال راهی برای انجام آنکار هستند....
هر 2 روش جوابی کاملا مشخص و قطعی داشت....
در مورد سوم هم قبلا بحث کرده ام.....
اما در کل باید گفت جامعه به ظاهر دانای ما(از نظر علوم مختلف)از نظر فرهنگ ارتباط و نوع برخورد با اطرافیان و علم به علوم دینی و احکام الهی بسیار ضعیف است و نسل جوان ما خیلی چیزها را نمی دانند....
متاستفانه....

جناب جاوید نه مورد اول و نه مورد دوم نیاز به پاسخ نداشت؛ هر دو مورد و یا در حقیقت معضل بیان شده بود و نقد و نهایتاً رد. پس نیاز به جواب ندارد

اگر چه نظر شما محترم است اما قابل قبول نیست؛ چرا که دقیقاً نشان از همان ضعف فرهنگ ای دارد که خود در انتهای پیام تان ذکر نمودید؛ متاسفانه در جامعه ی ما دختر خانم ها چه خطاکار باشند چه نباشند محکوم هستند! در حالی که خیلی از این موارد به خاطر فریبی است که از جانب آقا پسرها می خورند. اگر چه می توان گفت در این رابطه هر دو طرف خودشان را فریب می دهند (با این قسمت صحبت شما موافقم).

جدای از مسئله ی شرعی در هر دو مورد که بحث اش کاملاً مشخص است و جای بحث ندارد؛ آقا پسر با این حربه که قرار است ازدواج کنیم و ما الان زن و شوهر محسوب می شویم و موارد این چنین دختر ا فریب می دهد؛ دختر خانم ها نیز در این زمینه زود اطمینان می کنند و شاید یکی از دلایل اذن پدر برای ازدواج دختر خانم همین باشد. به هر حال اطمینان نابه جای دختر منجر به صدمات جبران ناپذیری به او می شود.

در حالی که در این رابطه بیشتر آقا پسر که نقش فریبکار را داشته مقصر است؛ علت بیان این امر نیز صرفاً هشداری بود به دختر خانم ها نه این که این جا نیز آقا پسرها بیایند بگویند ما فریب می دهیم مقصر هم نیستیم!

سلام .....
درست است که دختر خانمها در جامعه ما چه خطاکار باشند چه نباشند انگشت اتهام به سمتشان می رود....ولی امیدوارم نوشته های بنده را دقیق بخوانید و دلیل من برای مقصر بودن را بدانید.....
وقتی میگویم مقصر(این تقصیر به وجود آمده از تقصیر دیگری است که مربوط به پسر می شود و کاملا درست است)دختر خانوم است چون باید این فریبی که شما می فرمایید را نخورد....
من هم کاملا قبول دارم که پسرها مقصر اولیه هستند و بالای 90 از این پیشنهادات از طرف آقایان داده می شود....
اما به نظر شما با توجه به اینکه هم من گفتم هم شما می دانید دید جامعه نسبت به دخترها چگونه است جامعه چه حکمی را صادر می کند.....
من در آنجا نظر شخصی ندادم....
چون نظر شخصی دادن احتیاج به آگاهی دارد.....
اینجا بحث سر این مورد نیست که چون من پسر هستم تقصیرها را به دختران نسبت بدهم و شما بگویید چون پسرم....
من خود نیز در این جامعه تعدادی از پسرها را مقصر اصلی میدانم....
اما بر فرض مثال اگر من بدانم در معرض یک حادثه بد یا نا خوشایند هستم و باید از یک چیز دوری کنم ولی بر اثر غفلت یا هر چیز دیگر آن کار را انجام دهم آیا مقصر حادثه یا آن دلیل کار است یا منی که اطلاع از این چیز داشتم و باز هم انجام دادم.....
من صحبتهای شما را کاملا قبول دارم (نوشته قبلی)
و به دنبال مقصر هم نبودم.....
ولی باید بگویم جامعه چه حکمی صادر می کند که دختران بدانند در این جامعه مقصر در این زمینه کیست(از نظر مردم نه من).....
امیدوارم این بحثها برای کسانی موثر باشد....

فرمایشات کاربر محترم ساجده باید گفت

سلام بر شما
سرکارخانم ساجدی از همکاران علمی انجمن مشاوره هستند.

باسلام بر همه دوستان همکار، کاربران و مهمانان محترم سایت.
قسمت اول
اجازه بدهید مساله را از جانب دختر و پسر جداگانه نیم نگاهی بیندازیم.
اما دختران:
می توان گفت تقریباً هیچ دختری ارتباط زناشویی قبل از شب عروسی را نمی پسند. و این به دلائل زیر است:
1- رمانتیک بودن و رویایی بودن شب عروسی با مراسم خاص که همسو با رمانتیک بودن دختر خانم هاست.
2- ترس و اضطراب دختران بیشتر به دو دلیل است:
الف: ازاله بکارت از جدایی به هر دلیل( مرگ، مشاجره، و...).
ب: بارداری. که در هر دو صورت اضطراب دختر بسیار بسیار زیاد است.
البته بماند:
بماند که اگر دختران پاکی دیدید که تا قبل از عقد باکره باشند سلام من را به عنوان مشاور به آنها برسانید آنها عفیف نجیب و ...هستند.
امروزه برخی از دختران در ترمیم بکارت پرده کرکره نصب می کنند تا هربار زحمت ترمیم نداشته باشند و این امر سوغات غرب است برای مردم نجیب ما که در کادوی ماهواره ها و ....ارائه می شود.

اما پسرها
-آقایی می گفت دوستم که تازه عقد کرده بود به من گفت شما با تجربه هستید این دوران رابطه باشد یا نه؟
من گفتم: به ما گفتند نباشد بهتر است. ما که نتوانستیم به توصیه عمل کنید شما تلاش کنید اشتباه ما را مرتکب نشوید.
- جوانی دیگر در مشاوره می گفت وقتی محرم شدیم به مزاح به مادر خانمم گفتم: ظاهرا شب موندنی هستیم آب گرم کن تان که روشن است؟
مادر خانمم از خجالت گفت: اِ وای خدا مرگم.
گفتم شوخی نداره. با این همه محرکاتی که در جامعه ما خانم ها درست کردند و سنّی که من هستم، من یه گوله شهوتم و تا حالا خودمو نگه داشته اما و به گناه نیفتاده ام امشب پنبه و آتیش کنار هم باشند و اتفاقی هم نیفتد؟

تفاوت گفته های ما اینجا و کرده های دیگران آنجا

البته قصدم از بیان دو نمونه بالا تأیید سخنان و کارهای آنها نیست می خواهم بگویم گاهی از چیزهایی که ما این جا می نویسیم و شقوق مختلف را بررسی می کنیم تا آن جا که عروس و داماد کارهایی می کنند از زمین تا آسمون فرقشه.

ادامه دارد....

امروزه برخی از دختران در ترمیم بکارت پرده کرکره نصب می کنند تا هربار زحمت ترمیم نداشته باشند و این امر سوغات غرب است برای مردم نجیب ما که در کادوی ماهواره ها و ....ارائه می شود.


البته این مورد در معاینه قابل تشخیص است. لذا خیال دختران!!! و پسران !!!! خیلی هم راحت نباشد..................
فقط سر بی اطلاع ها میشود کلاه گشاد گذاشت .

پیشنهاد میشود مدت عقد زیاد طولانی نکنند،مخصوصا عقد دائم را....
اما در مدت عقد دائم هر نوع استفاده و لذت بری مرد از زن و بالعکس بسیار نیکو است و زن حق ندارد از لذت بری مرد ممانعت به عمل آورد،مرد از نظر جنسی زن را ارضا کند چرا که امام صادق (ع) می فرماید:اگر یکی از شما با همسرش جماع کند و او را ارضا نکند اگر آن زن به یک سیاه زنگی دست پیدا کند به او بیاویزد

و یه نکته راجبه پرده بکارت (امروزه برخی از دختران در ترمیم بکارت پرده کرکره نصب می کنند تا هربار زحمت ترمیم نداشته باشند )
امان از دست این نفس! می توان دختری با عمل جراحی یک ساعته دوباره باکره شد ! و دل آقا به این خوش باشد. ولی . . .
ذهنی که هزاران سال است چنین باورهایی را یدک می کشد- تجاوز به او شده است و صد البته در چنین تجاوزی باکره گیش را از دست داده است. خود او نیز در این تجاوز دست داشته است. ذهنی که آلوده به باورهای قرون وسطایی و دست دوم می باشد بدون تردید ذهن و زندگی باکره ای ندارد! آیا این هم می تواند با یک عمل جراحی یک ساعته باکره گیش را به دست بیاورد!؟
انسان باکره- انسانی است که ذهنی خالی داشته باشد تا خداوند و طبیعت به او بدمد. ذهن پر و شلوغ- قطعاً باکره نیست. انسان لجباز - با عناد - متکبر - حسود - خودمحور - جبار و جاه طلب متعصب و دیوانه نمی تواند باکره باشد. او باکره گی اش را توسط باورها و خرافات از دست داده است. بدجوری هم از دست داده است. اینجاست که مولانا گفت:
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند
نفس مانع باکره ماندن می شود. به راستی باکره ی واقعی کیست!؟
کدام نوع باکره گی مقدس است؟ و آیا شما دوست دارید با کدام نوع باکره ازدواج کنید و یا دوست شوید؟ یک انسان بی شرم و حیا باکره است و یا یک انسان باشرم و حیا!؟

یه چیزی دیگه پرده بکارت فقط یک نوع نیست بلکه چندین نوع داریم اینو گفتم تا بعضی ها از نداشتن پرده بکارت همسرشون یا شریکشون فکر نکنن که اونا قبلا با کسه دیگه ای بودن و بهش تهمت بزنن پس بهتره اطلاعاتتونو بیشتر کنید

سلام بر دوستان عزیز.....
من تمام دوستان این سایت را کاربر می خوانم ولی اگر شخصی در این سایت مسئولیتی داشته باشد مطمینا بیشتر در ومورد نوشته هایش فکر می کنم ....و اگر از کسی شناختی پیدا کردم و سطح آگاهیش را سنجیدم نوع برخورد را عوض خواهم کرد.....
اما در مورد نوشته های کاربر محترم حامی عزیز ....
البته بماند:
..........................................................................................................................
البته بماند:
بماند که اگر دختران پاکی دیدید که تا قبل از عقد باکره باشند سلام من را به عنوان مشاور به آنها برسانید آنها عفیف نجیب و ...هستند.
امروزه برخی از دختران در ترمیم بکارت پرده کرکره نصب می کنند تا هربار زحمت ترمیم نداشته باشند و این امر سوغات غرب است برای مردم نجیب ما که در کادوی ماهواره ها و ....ارائه می شود.


.......................................................................................................................
باید بگویم اگر منظور این گفته شما این است که دختر ان امروزی که به زمان عقد می رسند باکره کم هستند (یعنی اگر پیدا کردید سلام برسانید که این به این معنی است که تعدادشان کم است)باید بگویم نمی توانید به هیچ عنوان چنین حرفی را بزنید....
چون که در همین زمان هم دختران زیادی هستند که دست هیچ نا محرمی به آنها نخورده......که مطمینا سلام شما به آنها خواهد رسید...
من منکر این وضعیت کنونی نیستم که با حیله ومکر پسرها تعدادی از دختران به دام می افتند و تعدادی هم بدون هیچ مکری به این امر کشیده شده اند.....
ولی تعداد زیادی هم پاکی خود را حفظ کرده اند....
.........
در کل باید گفت که نه میتوان به جامعه این چنین بد بین بود نه می شود به آن مطمین بود....که هر 2 کاملا اشتباه است.....
برای حل این مشکل علمای ما هستند که باید دست به کار شوند و این سکوت را بشکنند تا مردم به خود بیایند........
در زمان یک کلاس دانشگاهی(دروس دینی) استاد درس گفت در این جامعه بزرگترها حاضرند بی خبر باشند که دختر و پسرشان چه کارهای که نمی کنند(بی خبری نه از اینکه ندانند از اینکه نبینند)ولی به فرزندانشان اجازه ندهند که راحت حرفشان را بزنند و والدین صلاح کارشان را گوشزد کنند به آنها(نه اینکه علنی اجازه هر کاری را به فرزندانشان بدهند)
خلاصه تا کی این تعصبهای بی جا می خواهد ما را به نفهمی از اوضاع جامعه سوق دهد خدا می داند....اگر اعتدال را حفظ کنیم همه چیز درست می شود....

یه چیزی دیگه پرده بکارت فقط یک نوع نیست بلکه چندین نوع داریم اینو گفتم تا بعضی ها از نداشتن پرده بکارت همسرشون یا شریکشون فکر نکنن که اونا قبلا با کسه دیگه ای بودن و بهش تهمت بزنن پس بهتره اطلاعاتتونو بیشتر کنید


در طب نداشتن پرده بکارت ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!! معنا ندارد.
برخی پرده ارتجاعی دارند که با تماس جنسی خونریزی ندارند...
ولی باید گفت افرادی
که پرده ارتجاعی دارند در صورتی که تماس جنسی داشته باشند خونریزی ندارند ولی در معاینه از باکره قابل تشخیص هستند !!!
خلاصه کلام اینکه کسی که تجربه جنسی دارد از کسی که تجربه جنسی ندارد چه با پرده چه بدون پرده !! قابل تشخیص است !!


البته بماند:
بماند که اگر دختران پاکی دیدید که تا قبل از عقد باکره باشند سلام من را به عنوان مشاور به آنها برسانید آنها عفیف نجیب و ...هستند.

سلام
من از این حرف شما این برداشت رو کردم که عقیده دارید دختران عفیفی که تا قبل ازدواجشون سالم مونده باشند انقدر کم هستند که باید سلام شما رو بهشون برسونیم.

امیدوارم من اشتباه برداشت کرده باشم.:Ghamgin:

ولی اگه منظورتون همین بوده ...


بزرگوار مگه شما ساکن کجا هستید؟!!!!

دور و بر من پر از دختران عفیف و پاکدامنه که دست هیچ پسری بهشون نرسیده. من دخترانی میشناسم که حتی سنشون به سی رسیده ولی هنوزه که هنوزه قدم در این وادی ها نگذاشتند. شما روی چه حسابی همچین توهینی به دختران مسلمان ایرانی کردید؟!



اما در مدت عقد دائم هر نوع استفاده و لذت بری مرد از زن و بالعکس بسیار نیکو است و زن حق ندارد از لذت بری مرد ممانعت به عمل آورد ...

البته اطلاع دارید که این حق نداشتن در دوران عقد در صورتیه که مرد مهریه زن را به او پرداخته باشه وگرنه زن میتونه ممانعت کنه. :Labkhand:


بماند که اگر دختران پاکی دیدید که تا قبل از عقد باکره باشند سلام من را به عنوان مشاور به آنها برسانید آنها عفیف نجیب و ...هستند.

سلام جناب حامی
کار ما را سخت کردید، از فردا همه ی آشناها را که می بینم باید سلام شما را بهشون برسونم؛ چون کلهم اجمعین دختران نجیبی و عفیفی هستند. حالا اگر گفتند جناب حامی کیه و چرا سلام رسونده چی بهشون بگم؟

سلام جناب حامی
کار ما را سخت کردید، از فردا همه ی آشناها را که می بینم باید سلام شما را بهشون برسونم؛ چون کلهم اجمعین دختران نجیبی و عفیفی هستند. حالا اگر گفتند جناب حامی کیه و چرا سلام رسونده چی بهشون بگم؟

:Gig::moteajeb: IMAGE(http://www.getsmile.com/emoticons/funny-smileys-68129/blab.gif)

موضوع قفل شده است