موضوع ازدواج و جمعيت موضوعات بسيار جالب و البته سودآوري هستند بر خلاف برخي كه نگرشي كاملا منفي دارند.
وقتي شما موضوع ازواج و جمعيت رو مطرح مي كنيد به دنبال اون بحث هايي پيش مياد كه اوضاع اقتصادي مطلوب نيست،تربيت بچه ها سخته و...
اگر واقعا عزمي براي حل مسئله ازدواج و جمعيت باشه مردم و دولت ناچار هستن دنبال تامين نياز هاي اين ازدواج و تامين نيازهاي نسل بعد باشند و تلاششون رو دوبرابر كنند و ابتكارات و طرح هاي جديد داشته باشند.واين باعث پويايي و پيشرفت و رشد سريعتر ميشه.البته اگر اراده جدي وجود داشته باشه.
آموزش و پرورش و دانشگاه بايد اصلاح بشه تا جمعيت صالحي داشته باشيم.
آب و غذا و ... بايد تامين بشه پس ميريم سراغ مسئله محيط زيست و كشاورزي.
و......
بنابراين ازدواج و افزايش جمعيت به سود كشور است.
برخي پيش فرض رو بر اين گذاشتن كه اوضاع خوب نيست و قرار هم نيست خوب بشه و روز به روز بدتر و بدتر هم ميشه و هيچ رشد و پيشرفتي در كار نيست.
اما تجربه 20 سال اخير عكس اين رو ثابت كرده.
امروز دو جوان متوانند ازدواج كنند وچند سال بعد،فرضا 2-3 سال بعد زير يك سقف بروند.
در طول اين مدت هردو مي توانند ادامه تحصيل دهند و كنارش شغلي هم داشته باشند تا حداقل براي بيرون رفتن خرجشان با خودشان باشد.بعد از مدتي هم با پايان تحصيل و درآمدي كه كفاف زندگي را بدهد زير يك سقف مي روند.
سلام
مشکل ما این هست که الگو های ما غلط اند غلط هست...
اگر واقعا الگوی ما که نمونه بارزش امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) باشد همه چی حل میشه...
برو عامووووو.....زمان پیامبر هم تحریم بود...وضع اجتماعی متناسب با همه ی دوره ها مشکلات خاص خودشون رو داره...
سن ازدواج دختراز 17 شروع به بالا-----پسر از 19 به بالا
مطمئنم و یقین دارم با تربیت اسلامی همه چی ممکنه...
برادر، شما قرض گرفتن را با خرجی گرفتن اشتباه گرفتید،کسی که به بلوغ اقتصادی نرسیده در واقع به بلوغ اجتماعی نرسیده و ازدواج کردنش نه تنها برای فرد مضره بلکه برای بقیه ی افراد خانواده ضرر داره. و اینکه همونطوری که گفتم یک پدر سرمایه دار لازمه تا به سه تا پسرش داعما" به قول شما قرض بده پس نظر شما فقط نظریه بوده و هیچ وقت در سطح اجتماع به مرحله ی عمل نمیرسه.
سلام علیکم برادر عزیزم،
با شما موافق نیستم و برعکس مخالف هم هستم، ابتدا شما را به امضای خودتان توجهتان میدهم:
امام موسی صدر;577699 نوشت:
پیش صاحبنظران ملک سلیمان بادست....
بلکه آنست سلیمان که ز ملک آزادست (خواجوی کرمانی)
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم....
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی(حافظ)
و این فرمودهی خداوند که «لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» ...
خداست که روزی رسان است ... خداست که نیاز میسازد و خداست که نیاز را برطرف میکند ... کافیه حواسمان را جمع کنیم و سعی کنیم بفهمیم که خواست خدا در چیست ...
برای ایجاد یک امکان هم برای موارد متفاوت به صورتهای متفاوت میتوان فکر کرد، حقیر حداقل برای دو یا سه مورد مثالهایی در ذهنم هست ... وضع به آن بغرنجی که شما میفرمایید نیست ... به شرط قناعت و توکل
خداوند عزیز روزی چند صدکیلو به نهنگ غذا میده.. اونم نه آت و آشغال!!غذای ناب..
شنیدید تا حالا یه نهنگ از گشنگی هلاک بشه?
بابا جان خداست.. یکم بهش اعتماد کنید..همش نگید پول..
بگو من پسرمو زن میدم تا به گناه نیفته و نافرمانی خدارو بکنه.. حاشا به کرم خدایی که بخواد روزیشو نده..
این درمورد رزق وروزی...
اما در مورد بلوغ فکری:
بازم ای بابا!!چطور بلوغ فکری داره بره گناه کنه به زن که رسید بچه ست..
خب شما آستین نزنید بالا به موقع خودش بی موقع میره سمت گناه..
باید طوری بچه رو ادب کرد و بهش شخصیت داد تا گیج نزنه اگر خواستید ۱۸ ساله زنش بدید
شما از ۷ سالگی پسرت رو با پیشوند آقا صدا کن و از ۱۲ سالگی با فامیلش صداش بزن
باهاش تو کار خونه مشورت کن, توی مسایل مالی بازیش بده..
بهش شخصیت بده و اون کارایی که استاد حامی میگن رو انجام بده اگر ۱۶ ساله آماده ازدواج نبود اونوقت حرف شما صحیح..
معلومه وقتی تا ۲۰ سالگی خودتون از خیابون ردش کنید آب دهنشم نمیتونه جمع کنه..
خلاصه و مفید: تربیت اسلامی فرزند شما رو دقیقا در سن بلوغ آماده ازدواج میکنه
ایــن شالله اگــه یه روزی بچــه دار شدم ! پســرم , در ســن 25 سالگـــی دختـرم , در سن 20 سالگـــــی
♥
البتــه با ایــن اوضــاع الــان , بــه اعتقــاد من سن ازدواج در اینـــده میــره بالــا ! ایــن یه نظــریه ــست ...
به نظرم هر زمانی ک ب بلوغ عقلی رسید.ولی اگر فرزند رو با نظرات روانشناسی اسلامی تربیت کنیم فرزند زودتر از سن رایج ازدواج امروزه به بلوغ عقلی میرسه.مثلن کسایی هستن ک تا سن40سالگی هم ب بلوغ عقلی نمیرسن ولی در مقابل کسی توی17 سالگی ب این بلوغ میرسن:Narahat az:.
چقدر فرهنگ ها متفاوته فکر نکنم تو ایران کسی با این ازدواج مخالفت میکرد تازه تشویق هم میشدند !!!!
” ته ئا” دختر ۱۲ ساله نروژی در قالب یک کمپین مخالف با ازدواج کودکان زیر سن قانونی ، با انتشار تصاویر خود با یک مرد ۳۷ ساله اعلام کرد می خواهد با او ازدواج کند، او حتی تصاویر کیک عروسی و عکس های خود با لباس عروس با مرد ۳۷ ساله را نیز منتشر کرد.
پس از انتشار خبر ، این موضوع بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی و مردم نروژ یافت و بسیاری از مردم در تماس با پلیس اطلاعات او را به پلیس دادند تا پلیس نروژ مانع از این عروسی شود.اما پس از اینکه افکار عمومی چند روزی در این باره تحریک شد ، کمپین “نه به ازدواج اجباری کودکان” اعلام کرد که این اقدام را عامدانه و به جهت جلب توجه افکار عمومی به موضوع ازدواج میلیون ها کودک زیر سن قانونی در جهان مطرح کرده است. این کمپین اعلام کرد با این کار به هدف خود در جلب توجه افکار عمومی به این موضوع رسیده است.
طبق آمار سازمان ملل روزانه ۳۹ هزار کودک در سراسر جهان زیر سن قانونی (۱۸ سال) ازدواج می کنند. بیشتر این کودکان، دخترانی هستند که در کشورهای در حال توسعه و یا در کشور های خاورمیانه و آفریقا و آسیا غالبا وادار می شوند بر خلاف میل خود با مردانی که جای پدرشان هستند، ازدواج کنند.
طبق آمار سازمان ملل روزانه ۳۹ هزار کودک در سراسر جهان زیر سن قانونی (۱۸ سال)ازدواج می کنند. بیشتر این کودکان، دخترانی هستند که در کشورهای در حال توسعه و یا در کشور های خاورمیانه و آفریقا و آسیا غالبا وادار می شوند بر خلاف میل خود با مردانی که جای پدرشان هستند، ازدواج کنند.
سلام علیکم
این زیر سن قانونی را خوب آمدید :Kaf:
یکی دل به قانون خدا خوش میکند و یکی برای خودش یک قانون ابداع میکند و بعد فکر میکند تمام کرهی زمین باید به این قانون مندرآوردی پایبند باشد! ان شاء الله زمانی برسد که برای گرفتن دوست دختر و دوست پسر هم سن قانونی وضع کنند، یا برای حامله شدن در ۱۴ سالگی زندان تعیین کنند، یا چیزهای شبیه به آن! آخ که هر چه میکشیم از این قوانین و از آن حقوق بشر است که کلهم مندرآوردی است ... :bastan:
[SPOILER]ولی خودمانیم ... این غربیها چقدر اعتماد به نفس دارند![/SPOILER]
یا علی
این زیر سن قانونی را خوب آمدید
یکی دل به قانون خدا خوش میکند و یکی برای خودش یک قانون ابداع میکند و بعد فکر میکند تمام کرهی زمین باید به این قانون مندرآوردی پایبند باشد! ان شاء الله زمانی برسد که برای گرفتن دوست دختر و دوست پسر هم سن قانونی وضع کنند، یا برای حامله شدن در ۱۴ سالگی زندان تعیین کنند، یا چیزهای شبیه به آن! آخ که هر چه میکشیم از این قوانین و از آن حقوق بشر است که کلهم مندرآوردی است ...
با سلام و عرض ادب
جناب باء
مواردی که ذکر کردید و در اخبار و حوادث غرب هم دیده میشود مورد تایید همه مردم غرب نیست و چنین مشکلاتی معمولا از تربیت نادرست خانواده های غربی ناشی میشود که البته کلی نیست و چنین مواردی در کشور ما هم به وفور دیده میشود ( هرچند تعریف دوست دختری و پسری آنان فرق دارد و دختر و پسری که در سنینی مشخص با هم در ارتباط هستند در واقع همدیگر رو برای زندگی انتخاب کرده اند مثل دوست دختری و پسری ما نیست امروز با یکی باشند فردا با دیگری !!)
حالا بفرض وجود چنین مواردی باز دلیل نمیشود کل قوانین غرب رو نادرست بدانیم
ازدواج در سنین پایین برای دختر و همچنین بارداری در این سنین عوارض به دنبال دارد چیزی که ما توجه نمیکنم
و تنها خواسته ایی که بدنبال آن هستیم ازدواج کودکان است تا مبادا به سمت فساد روند
انتخاب همسر مهمترین بخش زندگی هر انسانی است
دختر و پسر قراره یک عمر با هم زندگی کنند و باید اونها همدیگر رو بپذیرند و قبول داشته باشند نه والدینشان،
ازدواج کودکان با هر بهانه ایی که باشد تجاوز به حقوق شخصی انسانهاست
با سلام و عرض ادب
جناب باء
مواردی که ذکر کردید و در اخبار و حوادث غرب هم دیده میشود مورد تایید همه مردم غرب نیست و چنین مشکلاتی معمولا از تربیت نادرست خانواده های غربی ناشی میشود که البته کلی نیست و چنین مواردی در کشور ما هم به وفور دیده میشود ( هرچند تعریف دوست دختری و پسری آنان فرق دارد و دختر و پسری که در سنینی مشخص با هم در ارتباط هستند در واقع همدیگر رو برای زندگی انتخاب کرده اند مثل دوست دختری و پسری ما نیست امروز با یکی باشند فردا با دیگری !!)
حالا بفرض وجود چنین مواردی باز دلیل نمیشود کل قوانین غرب رو نادرست بدانیم
ازدواج در سنین پایین برای دختر و همچنین بارداری در این سنین عوارض به دنبال دارد چیزی که ما توجه نمیکنم
و تنها خواسته ایی که بدنبال آن هستیم ازدواج کودکان است تا مبادا به سمت فساد روند
انتخاب همسر مهمترین بخش زندگی هر انسانی است
دختر و پسر قراره یک عمر با هم زندگی کنند و باید اونها همدیگر رو بپذیرند و قبول داشته باشند نه والدینشان،
ازدواج کودکان با هر بهانه ایی که باشد تجاوز به حقوق شخصی انسانهاست
سلام علیکم سرکار شبنم و عرض تبریک بابت عیداللهاکبر، :Gol: (روزی که از دین کامل پردهبرداری شد، بماند که بعد از دو یا سه ماه دوباره روی دین کامل پردهای انداخته شد که در قرآن آن را سه ظلمت معرفی کرده است که یکی روی دیگری را پوشانده است، و الآن ۱۴۰۰ سال است که دیگر از دین کامل بهرهبرداری کاملی نشده است :Ghamgin: ... پس با تبریک عید پردهبرداری و به امید روز بهرهبرداری :Gol:)
حرفهای شماکامل درست است، وقتی با تعاریف غرب از انسان به انسان و زندگی انسان نگاه کنیم ...
میدانید اشکال ما کجاست که با اینکه همعقیدهایم ولی باز مدام با هم دعواهای مسالمتآمیز متعدد داریم؟ چیزی داریم به نام فلسفهی زبان، یعنی در فلسفه اصلاً بحثی داریم مبنی بر اینکه زبان مقدم بر تفکر است، یعنی زبان (مستقل از اینکه فارسی باشد یا انگلیسی یا عربی یا چینی و ...) چهارچوبی درست میکند که در آن چهارچوب میتوان تازه فکر کرد! شما پیش خودتان هم در ذهنتان که فکر میکنید به کمک واژهها فکر میکنید و اگر واژهای بلد نباشید نمیتوانید فکر کنید ... این حرف فلاسفه است، حقیر هم قبول دارم نه چون فلاسفه گفتهاند بلکه چون امام رضا علیهالسلام فرمودند که «حروف» دومین خلقت خداوند بعد از خلقت نور نخست است. اهل بیت علیهمآلسلام خلق شدند و صامت بودند و سپس به ذکر خداوند گویا گردیدند و بعد خلق گردید آنچه که خلق شد. ... حالا این زبان که انسان در چهارچوب آن میتواند فکر کند چیست؟ چرا ما مبانی فکریمان اینقدر متفاوت است با آنکه عقایدمان یکسان است و قاعدتاً در تمامی مبانی فکری باید یکسان باشیم؟ شما میگویید بچه نباید ازدواج کند، چون در این حالت والدین برایش تصمیم گرفتهاند و این تجاوز به حقوق کسی است که یک عمر میخواهد با انتخاب خودش زیر یک سقف زندگی کند ... سلّمنا! تسلیم این فرمایش شما هستیم ... ولی دقت کنید که شما تعریفتان از بچه با تعریف ما از بچه خیلی فرق دارد! زیر سن قانونی را شما بچه میگویید در حالیکه به نظر ما به زیر سن ۷ یا ۱۴ سالگی سنین کودکی گفته میشود و تازه برای دختر و پسر هم متفاوت است و آنچه گفتم برای پسرهاست و برای دخترها این سنین کمتر هم هست! تجربهی بشری هم ثابت کرده است که با رفتار والدین میتوان کسی را تا ۹۰ سالگی بچه بار آورد ... پس باید از شما برسیم این عدد ۱۸ را از کجا آوردهاید؟ چرا امور جنسی را میاندازند به سن بالای ۱۸؟ چرا فیلمهای خشن را برای بالای سن ۱۶ یا ۱۴ میسازند ... این قوانین بر چه مبنایی هستند؟ آیا مبنای فکری شما با مبنای فکری کسانی که این قوانین را وضع کردهاند یکی است؟ ما نگاه کردیم دیدیم مبنای فکری ما میگوید تعاریف خود را برای شناخت عالم وجود و دنیا و انسان و زندگی و جامعه و غیره باید از ثقلین بگیریم و از جاهای دیگر هم میشود گرفت اگر با ثقلین تضادی نداشته باشد، اما شما چطور به این نتیجه رسیدید که اگر در ثقلین تعریفی را داشتیم میتوانیم خلاف آنرا از منابع دیگر هم بپذیریم؟ :Gig: فکر کنید فردای قیامت از ما میپرسند چرا کودکت را در سن ۱۶ سالگی به ازدواج فلان دختر یا پسر در آوردی؟ ما میگوییم چون در دین خودت دیدیم که یک نفر که ۱۶ سالش شده است دیگر بچه نیست! به همان دلیلی که خودت از سن ۹ یا ۱۵ سالگی او را مکلف به ادای وظایفی کردی، بخاطر احادیثی که از خلفای خودت بر زمین به ما رسیده بود و دلایلی مشابه آن ... بعد همین سؤال از شما میشود که چرا فرزند ۱۶ سالهات را که نیاز به ازدواج داشت گفتی تا قبل از ۱۸ سالگی حق ندارد ازدواج کند؟ شما میگویید چون ۱۸ سالگی سن قانونی است که تا قبل از آن بچه است و نمیتواند ازدواج کند! بعد خداوند میپرسد این کدام قانون است؟ ما که در بین قوانین خود سن قانونی به نام ۱۸ سالگی نمیبینیم! بعد هم به شما میگوید که ما قرآن را فرستادیم برای چی؟ که بخوانید و ثوابش را ببرید و برای مردههایتان بخوانید و اینها یا جزء مهریهاتان باشد و برای تبرک گرفتن باشد و برای استخاره و این کارها؟ بعد هم میفرماید که نه بلکه برای این فرستادیم که به قوانین آن حکم کنید:
اینها آیات تکاندهندهای است! ما شاء الله شما خیلی شجاع هستید که از چنین سؤال و جوابی نمیترسید. :ok::Gol:
برای ازدواج در مبانی فکری ما باید بالغ بود، یعنی شخص عاقل میتواند ازدواج کند، دختر و پسر باید بالغ و راضی به ازدواج باشند، رضایت پدر برای دختر جایگزین رضایت دختر نیست بلکه مددرسان آن است، قبل از بلوغ عقلی هم نکاتی بیان شده است که قابل طرح است که اگر خواستید میتوان رویشان بحث جداگانهای داشت ...
بستگی دختریا پسرم ب بلوغ ذهنی وجنسی وجسمی رسیده یا ن !ایا اصلا امادگی ازدواجوداره !ایا اگه پسره میتونه ی زندگی روبچرخونه !اصلاب شرایطی رسیدن که غیرخودشون بتونن ی نفردیگه رودرکنارشون پذیراباشن.اگه بخوام کلی بگم برادختر از20 ب بعدبراپسرم از25ب بعدولی هرفردی بافرددیگه فرق داره من خودم ب شخصه تا قبل 20سال اصلا نمیتونستم ب ازدواجم فکر کنم پس یعنی اماده نبودم شایدپسرم یا دخترم زودتر ب بلوغ برسن واماده ازدواج بشن پس این امر ی امرنسبیه وبین افرادمتفاوته
فکر کنید فردای قیامت از ما میپرسند چرا کودکت را در سن ۱۶ سالگی به ازدواج فلان دختر یا پسر در آوردی؟ ما میگوییم چون در دین خودت دیدیم که یک نفر که ۱۶ سالش شده است دیگر بچه نیست! به همان دلیلی که خودت از سن ۹ یا ۱۵ سالگی او را مکلف به ادای وظایفی کردی، بخاطر احادیثی که از خلفای خودت بر زمین به ما رسیده بود و دلایلی مشابه آن ... بعد همین سؤال از شما میشود که چرا فرزند ۱۶ سالهات را که نیاز به ازدواج داشت گفتی تا قبل از ۱۸ سالگی حق ندارد ازدواج کند؟ شما میگویید چون ۱۸ سالگی سن قانونی است که تا قبل از آن بچه است و نمیتواند ازدواج کند! بعد خداوند میپرسد این کدام قانون است؟ ما که در بین قوانین خود سن قانونی به نام ۱۸ سالگی نمیبینیم! بعد هم به شما میگوید که ما قرآن را فرستادیم برای چی؟ که بخوانید و ثوابش را ببرید و برای مردههایتان بخوانید و اینها یا جزء مهریهاتان باشد و برای تبرک گرفتن باشد و برای استخاره و این کارها؟
جناب باء عزیز
غرب رو ول کنیم ما در ایران زندگی میکنیم و هر دو در این فرهنگ و مابین این مردمان بزرگ شده ایم
چرا خودمون رو گول میزنیم بچه های زیر هیجده سال این دوره چی از زناشویی میدانند؟ بله هستند دخترهایی با سن کم که با ذوق و شوق و رضایت خودشون هم ازدواج میکنند اتفاقا نمونه هایی از این موارد تو فامیل خودمون هم سراغ دارم بچه هایی که فقط از زندگی مشترک روزهای رویایی عقد و جشن عروسی و رقص رو میدونند و تازه بعداً تو زندگی متوجه میشند ازدواج بچه بازی نبود!!! کودکانی که حتی ناتوان از برقراری رابطه جنسی با شریک زندگیشون هستند . یکی از دوستان گفته بود باید طوری فرزند رو تربیت کرد که در 16 سالگی آمادگی ازدواج رو داشته باشه یعنی کامل و بالغ و با درک و فهم درست از زندگی و روابط زناشویی، اگه اینجوریه پس چرا به غرب خرده میگیریم که در سنین پایین چنین روابطی رو به بچه ها در قالب متون درسی آموزش میدهند؟؟؟؟؟؟ جدا از این مسئله بلوغ جسمی در دختران و پسران در نواحی مختلف متفاوت است شما نمیتونید یک دختر ایرانی رو با دختری عربی مقایسه کنید جثه دختران عربی درشت است و دختر ایرانی زیراندامه بلوغ جسمی در این دو متفاوته ( خانمی تعریف میکرد عروس یکی از اقوامشان سیزده ساله بوده وقتی بچه دار نشده سریع به پزشک مراجعه میکنند تا بفهمند عروس مشکلی داره یا نه . میدونید پزشک چی گفته جثه این عروس توانایی بارداری رو نداشته هفت و هشت سال بعد از اون ماجرا تازه ایشون میتونند بچه دار شن )
از طرفی با اطمینان کامل میتونم بگم حدود نود و نه درصد دختران بعد از ازدواج از ادامه تحصیل محروم میشند خیلی کم خانواده ایی پیدا میشه بزاره عروسش به درسش ادامه بده درس خواندن عروس رو خرجی اضافی میدانند البته خیلی از پسران هم بعد از ازدواج از ادامه تحصیل محروم میشن حالا تاکید بر روی ازدواج کودکان فقط جامعه ای ما رو به سوی آینده ایی سوق میده با یک مشت پدر و مادر بیسواد یا کم سواد . آیا قراره چنین افرادی باعث پیشرفت جامعه شوند؟ البته اینم حتما مدنظر قرار میدهید که آموزش و سطح سواد در هر دوره به تناسب پیشرفت علمی متفاوته اگه در گذشته یه خواندن و نوشتن و روخوانی قرآن و فهمیدن فال حافظ کفایت میکرد الان حداقل سواد دیپلمه
لطفا به متن زیر هم دقت کنید
در کشور ما دختر از سن 9 سالگی و پسر از سن 15 سالگی بالغ میشوند
ولی آنچه که ما در جامعه می بینیم این است که طفلی که به سن ۹ سال در دختر یا ۱۵ سال در پسر می رسد، هنوز بچه ای بیش نیست و نمی توان چنین بچه هایی را بزرگ یا بالغ دانست. در همه کشورها هم سن رشد را بین ۱۸ تا ۲۱ سال می دانند. این که ما بخواهیم سن بلوغ و رشد را ۹ و ۱۵ سال بدانیم برخلاف اجماع جهانی حرف زده ایم.
علت این که گفته شد اگر کلمه شروع را در ابتدای عبارت قانون به تقدیر بگیریم، تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی به واقع بلوغ نزدیک می شود، به این خاطر است که پسر یا دختر در سن های یاد شده بالغ کامل نشده اند. بلکه آنها در سنین ۱۵ و ۹ سالگی در آغاز بلوغ هستند و بلوغ خود یک دوره زمانی دارد، که با سپری شدن آن دوره، کامل می شوند. در تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی هم به سن شروع بلوغ و این که بلوغ پس از گذشت دوره ای کامل می شود اشاره شده است.
از آنجایی که با شروع بلوغ بنا به گفته روانشناسان بچه ها دچار غرور و لجاجت می شوند و تمایل به مخالفت با همه چیز و همه کس دارند، یک نوع سرکشی بچگانه در حالات و رفتار آنها بروز می کند. خداوند سبحان با دعوت آنها به نماز و عبادت، آنها را به سمت تواضع و فروتنی که نقطه مقابل تمایلات ناخواسته آن هاست، هدایت کرده است. این تکلیف الهی را نباید با قدرت تمیز و تشخیص معاملات یکسان گرفت.و البته کودک تا قبل از 18 سالگی فقط میتواند در امور غیرمالی خود اختیار داشته باشد .
حال به نظر شما اختیاربه دست گرفتن امور مالی سخت تر است یا ازدواج و پذیرفتن نقش همسری!!
باء;582579 نوشت:
راستی امضای خیلی زیبایی دارید:
خوب خدا رو شکر بالاخره یکی از کارهای ما مورد قبول شما بود :Nishkhand::Gol:
برای اینکه شرایط تربیتیش رو بذارم کنار خودم رو میگم نه بچه فرضیمو
فقط نیاز به ازدواج و به گناه افتادن رو نگاه نمیکنم
چون هر چی بیشتر میگذره آدم شناختش نسبت به آدمای اطرافش بیشتر میشه و تازه میفهمه خودش کنار چه مدل شخصیتی آروم میگیره فقط نیاز ...رو ملاک نمیذاشتم تو سن پایین که ازدواج صورت بگیره به نظرم خیلی خوب نیست شناختا کامل نیست بچه همه رو میبینه فکر میکنه عین خودشن از رو ظاهر قضاوت میکنه
من خودم الان 25 سالمه هنوز ازدواج نکردم همین حدود سن برا پسر خوبه به نظرم 25تا30 برا پسر
دخترم 23 به بالا
جناب باء عزیز
غرب رو ول کنیم ما در ایران زندگی میکنیم و هر دو در این فرهنگ و مابین این مردمان بزرگ شده ایم
سلام علیکم سرکار شبنم،
غرب را رها کنیم گمان خواهیم کرد که فرهنگ خودمان خودبخود اینقدر متفاوت شده است، حال آنکه بخصوص از دورهی منحوس پهلویها سعی شده است غرب عیناً در ایران پیادهسازی شود ... کجایند آن ایرانیهایی که در مقابل حملهی اعراب فرهنگ خود را حفظ کردند و زبان خود را حفظ کردند؟ چرا آنها قهرمان هستند ولی قهرماندوستان خودشان فرهنگ غرب را به کودکان خود دیکته میکنند و سنگ آنها را در بحثها به سینه میزنند؟ چرا یک مسلمان ایرانی هر چه را که میخواهد اثبات کند یا وقتی میخواهد نظر خود را بگوید از کتابهای آنها و از فرهنگ آنها و از قوانین آنها شاهد مثال میآورد؟ آیا ما از خود هیچ نداریم؟ چون آنها علم دارند و ما نداریم؟ حقیر شخصاً با این نظر شدیدا و قویا مخالفم که توضیحش را پشتر دادهام ...
بگذریم ... بله هر دو در بین همین مردمان بزرگ شدهایم پس برویم به سراغ ادامهی بحث
شبـنم;583158 نوشت:
چرا خودمون رو گول میزنیم بچه های زیر هیجده سال این دوره چی از زناشویی میدانند؟
بچهی ۱۳ ساله که چیزی از زناشویی نمیداند چرا به دنبال دوست دختر و دوست پسر است؟
منظورتان از زناشویی چیست؟ روابط زناشویی یا وظایف زناشویی؟ بماند که در وظایف زناشویی هم روابط زناشویی هست و این روابط خودش کمکی است برای انجام آن وظایف ...
اینکه ما بچههایمان را طوری بزرگ کردهایم که در ۲۵ سالگی هنوز کودک هستند آیا سپس قابل استناد است برای اینکه بگوییم کلاً زیر ۱۸ سال بچه همچنان بچه است؟ اصلاً حقیر حیران این عدد ۱۸ هستم که از کجا آمده است!؟ البته راستش را بخواهید اگر درست خاطرم باشد یکجا در دین صحبت از آن شده است ولی بعید میدانم چنان مطلبی مورد استناد علمای غرب و شرق و طرفداران آنها در ایران باشد، شما مطابق احادیث به عدد ۱۸ پایبند هستید یا مطابق حرف غربیها و به قول خودتان اجماع جهانی؟
شبـنم;583158 نوشت:
بله هستند دخترهایی با سن کم که با ذوق و شوق و رضایت خودشون هم ازدواج میکنند اتفاقا نمونه هایی از این موارد تو فامیل خودمون هم سراغ دارم بچه هایی که فقط از زندگی مشترک روزهای رویایی عقد و جشن عروسی و رقص رو میدونند و تازه بعداً تو زندگی متوجه میشند ازدواج بچه بازی نبود!!! کودکانی که حتی ناتوان از برقراری رابطه جنسی با شریک زندگیشون هستند .
دختری که از زندگی مشترک فقط یک سری رؤیای سیندرلایی دارد هنوز بچه است، تصورش حتی از داشتن رابطه هم با یک زن بالغ متفاوت است، مثلاً گمان میکند اگر ازدواج کند همهاش سفر خواهند رفت و گردش خواهند رفت و خوش خواهند گذراند و چیزهایی شبیه به آن، چنین کسی به دنبال دوست میگردد و همراه، نیاز جنسی ندارد یا هنوز چنین نیازی بهش فشار وارد نکرده است، ما هم نمیگوییم کسی بیگدار به آب بزند و اینقدر ناعاقلانه ازدواج کند، اگرچه ازدواج موقت برای بسیاری از مواقع میتواند پاسخگوی نیازهای سنین پایینتر باشد، چه آنکه این ازدواج بخوبی کار دوستی را انجام میدهد، دوستی بین دو جنس مخالف اگر مقید به قیود ازدواج باشد (چنانکه در ازدواج موقت هست) هیچ اشکال شرعی ندارد ...
متأسفانه ما از یک طرف میگوییم ازدواج زودهنگام بد است، بعد نمیتوانیم منکر بروز نیاز عاطفی یا جنسی در سنین پایینتر شویم، یا حکم به حلا بودن حرام خدا و دوستی دو نامحرم میدهیم و یا نیاز عاطفی یا جنسی ایشان را سرکوب میکنیم. البته اینها جای حرف دارد، حقیر به گفتن کلیات بسنده میکنم ...
شبـنم;583158 نوشت:
یکی از دوستان گفته بود باید طوری فرزند رو تربیت کرد که در 16 سالگی آمادگی ازدواج رو داشته باشه یعنی کامل و بالغ و با درک و فهم درست از زندگی و روابط زناشویی، اگه اینجوریه پس چرا به غرب خرده میگیریم که در سنین پایین چنین روابطی رو به بچه ها در قالب متون درسی آموزش میدهند؟؟؟؟؟؟
تا جایی که حقیر فهمیدهام درست نیست به بچه مستقیماً برخی موارد آموزش داده شود مگر آنکه ضرورتش ایجاد شود، مثل اینکه بچه خودش کنکجاوی نماید که در این صورت باید به اندازهی کفایت توضیح داد و فقط هم به اندازهی کفایت، بعد هم بررسی کرد که چه چیزی این کنجکاوی را در او ایجاد کرده است و سعی در مراقبت بیشتر از خوراک فکری کودک خود کنیم. قرار نیست با آموزش روابط جنسی به بچههای اول دبستان ایشان را وارد بلوغ زودرس نماییم. حالا اگر غربیها اشتباه میکنند خوب اشتباه میکنند و اگر هم نحوهی عملکردشان از نظر اسلام درست است دیگر درست است و جای بحثی نمیماند، حقیر نمیدانم سیستم آنها چطور است. فقط یک مطلب به ذهنم میرسد و آن اینکه فساد آنجا آنقدر زیاد باشد که برای جلوگیری از برخی حاملگیها و غیره مجبور باشند در همان سنین کودکی به بچههایشان این موارد را آموزش بدهند که اگر اینطور باشد خردهای که به غرب گرفته میشود سر همین فساد و بیبندوباری زیادش است و نه سر آموزش زودهنگام که راه حلی دست و پا شکسته برای مهار و کنترل کردن این فاجعه است.
شبـنم;583158 نوشت:
جدا از این مسئله بلوغ جسمی در دختران و پسران در نواحی مختلف متفاوت است شما نمیتونید یک دختر ایرانی رو با دختری عربی مقایسه کنید جثه دختران عربی درشت است و دختر ایرانی زیراندامه بلوغ جسمی در این دو متفاوته ( خانمی تعریف میکرد عروس یکی از اقوامشان سیزده ساله بوده وقتی بچه دار نشده سریع به پزشک مراجعه میکنند تا بفهمند عروس مشکلی داره یا نه . میدونید پزشک چی گفته جثه این عروس توانایی بارداری رو نداشته هفت و هشت سال بعد از اون ماجرا تازه ایشون میتونند بچه دار شن )
چه کسی مقایسه کرد؟ قرار نیست کسی را در مثلاً ۱۵ سالگی به زور شوهر دهند یا برایش زن بگیرند، بحث سر این بود که اگر این نیاز در او ایجاد شد سرکوب کردن این نیاز عاقلانه نیست، کسی سن واجب برای ازدواج تعیین نکرد که کار به دست گذاشتن بر روی تفاوتهای نژادی و ژنتیکی و غیره برسد.
شبـنم;583158 نوشت:
از طرفی با اطمینان کامل میتونم بگم حدود نود و نه درصد دختران بعد از ازدواج از ادامه تحصیل محروم میشند خیلی کم خانواده ایی پیدا میشه بزاره عروسش به درسش ادامه بده درس خواندن عروس رو خرجی اضافی میدانند البته خیلی از پسران هم بعد از ازدواج از ادامه تحصیل محروم میشن حالا تاکید بر روی ازدواج کودکان فقط جامعه ای ما رو به سوی آینده ایی سوق میده با یک مشت پدر و مادر بیسواد یا کم سواد . آیا قراره چنین افرادی باعث پیشرفت جامعه شوند؟ البته اینم حتما مدنظر قرار میدهید که آموزش و سطح سواد در هر دوره به تناسب پیشرفت علمی متفاوته اگه در گذشته یه خواندن و نوشتن و روخوانی قرآن و فهمیدن فال حافظ کفایت میکرد الان حداقل سواد دیپلمه
سه یا چهار پاراگراف در جواب به این عبارات شما نوشته بودم که همه را پاک کردم ... فقط نتیجهاش را مینویسم و آن اینکه آنچه نوشتهاید حقیقت ندارد و علم را بهانه و پیرهن عثمان کردهاند برای توجیه نیات دیگرشان ... مثل آنها که به اسم کسب علم Apply میکنند در دانشگاههای دیگر و خدا میداند هدف بسیاری از آنها (البته نه همهاشان) از آن همه تلاش و دوندگی آیا واقعاً کسب علمی است که کسب آن در اینجا ممکن نبوده است یا چیز دیگر ... علم و مدرک علمی دو مقولهی تا حدود زیادی جداست، کسی که دنبال علم باشد به آن میرسد ان شاء الله و قلبش به نور آن روشن میشود و کسی که دنبال مدرک و موقعیت بالاتر مالی و اجتماعی باشد است که به اسم علم روی خیلی از ارزشها خط میکشد و آنها را زیر پا میگذارد. اسم اینروزها دستمایهی بسیاری از سوء استفادههاست ...
شبـنم;583158 نوشت:
لطفا به متن زیر هم دقت کنید
در کشور ما دختر از سن 9 سالگی و پسر از سن 15 سالگی بالغ میشوند
اگر منظورتان بلوغ عقلی و سن تکلیف است که این خاصه کشور ما نیست و مشترک میان همه است، اگرچه سنهای مذکور از یک طرف به قمری هستند و از طرف دیگر حدّ بالای آن هستند و ممکن است بلوغ با نشانههایی زودتر تشخیص داده شود. اگر هم منظورتان سن بلوغ جسمی و جنسی است که در این صورت لااقل برای خانمها سن بلوغ در ایران بالاتر است ...
شبـنم;583158 نوشت:
ولی آنچه که ما در جامعه می بینیم این است که طفلی که به سن ۹ سال در دختر یا ۱۵ سال در پسر می رسد، هنوز بچه ای بیش نیست و نمی توان چنین بچه هایی را بزرگ یا بالغ دانست. در همه کشورها هم سن رشد را بین ۱۸ تا ۲۱ سال می دانند. این که ما بخواهیم سن بلوغ و رشد را ۹ و ۱۵ سال بدانیم برخلاف اجماع جهانی حرف زده ایم.
این بچه به صورت بچه تربیت شده است، بچه نیست ولی بچه صفت است، وظیفهی والدینش بوده است که او را بزرگ کنند ولی آنها فقط بدن او را رشد دادهاند و از نظر درک و شعور مثل اینکه پایش سنگ رنگی ریخته باشند رشدی نکرده است و بزرگش نکردهاند ... در مورد اجماع جهانی هم خواهر عزیزم این آیات قرآن را خداوند برای اندیشیدن ما و شما فرستاده است:
وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ [الأنعام، ۱۱۶] و اگر از بیشتر مردم [این سر] زمین پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه میکنند، چرا که جز از وهم و گمان پیروی نمیکنند و جز این نیست که دروغ میبافند
شما به عنوان یک مسلمان معتقد و اهل تفکر بفرمایید چرا دل به اجماع جهانیان منهای تشیع خوش کردهاید؟ اجماع مسلمین بدون اهل بیت علیهمالسلام حادثهی شوم سقیفه را رقم زد، آیا شما به اجماع کفار و مشرکین منهی تشیع دل خوش کردهاید؟ چطور از «اکثر من فی الأرض» تبعیت میکنید و مطمئن هستید که گمراهتان نمیکنند با انکه خداوند فرموده آنها بیسوادانی هستند که فقط دنبالهروی ظن و گمانهای خود (نظریات و فرضیهها) هستند و از خق بهرهی زیادی نبردهاند؟ لطفاً هر قسمتی از پست حقیر را پاسخ ندادید این یک قسمت را پاسخ دهید که ما بدانیم مسلمانانی که با هم چنین اختلافاتی داریم چطور با این آیه کنار میآیند؟ صرفاً آن را نادیده میگیرند و پشت گوش میاندازند یا برداشت جدیدی از آن کردهاند که از چشمان ما دور مانده است؟
شبـنم;583158 نوشت:
علت این که گفته شد اگر کلمه شروع را در ابتدای عبارت قانون به تقدیر بگیریم، تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی به واقع بلوغ نزدیک می شود، به این خاطر است که پسر یا دختر در سن های یاد شده بالغ کامل نشده اند. بلکه آنها در سنین ۱۵ و ۹ سالگی در آغاز بلوغ هستند و بلوغ خود یک دوره زمانی دارد، که با سپری شدن آن دوره، کامل می شوند. در تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی هم به سن شروع بلوغ و این که بلوغ پس از گذشت دوره ای کامل می شود اشاره شده است.
اولاً سن بلوغ دختر و پسر متفاوت است، پس چرا ۱۸ برای هر دو به کار رفته است؟
ثانیاً بلوغ در ۴۰ سالگی کامل میشود، نظرتان چیست که بگوییم سن قانونی ازدواج بعد از ۴۰ باشد؟ اینطوری دیگر نیازی به کنترل جمعیت هم نیست چون بحث باداری خانمها بالای این سال تا حدود زیادی منتفی میشود!
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا ۖ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ... [الأحقاف، ۱۵] و به انسان سفارش کردهایم که در حق پدر و مادرش نیکی کند [چرا که] مادرش به دشواری او را آبستن بوده و به دشواری او را زاده است، و [دوران] بارگرفتن و از شیر گرفتن او سیماه است، تا آنکه به کمال رشدش برسد و به چهلسالگی برسد ...
کسی منکر این حقیقت نیست که بلوغ یک پدیدهی دفعی نیست و یک دوره است که چند سال طول میکشد، اما تا جایی که حقیر میدانم سن ۹ و ۱۵ هم آغاز بلوغ نیستند و بلوغ از کمی قبل از آن شروع میشود، در هر صورت باز این سؤال میماند که چرا عدد ۱۸؟ بعد میگویید غرب را بگذاریم کنار! وقتی قوانین کشور اسلامی ما را از غرب گرفتهاند ما چطور غرب را بگذاریم کنار؟ که بعد فکر کنیم اینها در احادیث خودمان وارد شده بوده است و لطف کردهآند از روی قوانین اسلام قوانین اینچنینی را با مشقت و مطالعات بسیار استخراج کردهاند؟ به قول شما خودمان را گول بزنیم؟
شبـنم;583158 نوشت:
از آنجایی که با شروع بلوغ بنا به گفته روانشناسان بچه ها دچار غرور و لجاجت می شوند و تمایل به مخالفت با همه چیز و همه کس دارند، یک نوع سرکشی بچگانه در حالات و رفتار آنها بروز می کند. خداوند سبحان با دعوت آنها به نماز و عبادت، آنها را به سمت تواضع و فروتنی که نقطه مقابل تمایلات ناخواسته آن هاست، هدایت کرده است. این تکلیف الهی را نباید با قدرت تمیز و تشخیص معاملات یکسان گرفت.
بله روانشناسان دورهی بلوغ را دورهی التهاب و غرور و لجاجت میدانند که صد البته اشتباه میکنند، خانوادهها و جوامع باید از خود سؤال کنند که چه کردهاند که یک کودک تا عقلش شکل میگیرد و شروع میکند به تعقل آنقدر ناسازگاری میبیند که در او ایجاد تنشهای روحی میکند و بروز ان به صورت پرخاشگری و لجاجت آشکار میشود و کودک را مستعدّ خطرهای بسیار میگرداند ... مگرنه آیا اولیاء خداوند هم بلوغشان مانند بلوغ ماست؟ حاشا و کلّا ...
حرف عجیبی است که کسی که افسار گسیخته شده است را خداوند بخواهد با دستورات اضافه مهار نماید و او را به سمت تواضع و فروتنی سوق دهد و هدایت کند. بهتر بود از قبل از سن بلوغ پس نماز و روزه و غیره را بر او واجب میکرد که کلاً این تنشها بروز پیدا نکنند نه اینکه بروز که یافتند بخواهیم درمانشان کنیم ...
قدرت تمیز و تشخیص انسان مقدم بر سن بلوغ اوست، در هر رسالهای میتوانید ببینید که کودک ممیز به چه کودکی گفته میشود، اگرچه ممیزی او با تربیت اشتباه ما همواره یک سر و گردن ضعیفتر از آنچه که باید باشد و بماند ....
شبـنم;583158 نوشت:
و البته کودک تا قبل از 18 سالگی فقط میتواند در امور غیرمالی خود اختیار داشته باشد .
و باز با عرض احترام و شرمندگی ادعایی بیاساس در مورد سن ۱۸ سالگی ...
شبـنم;583158 نوشت:
حال به نظر شما اختیاربه دست گرفتن امور مالی سخت تر است یا ازدواج و پذیرفتن نقش همسری!!
نمیتواند همسر داشته باشد و وظایفش را انجام دهد؟ نیاز دارد و نمیتواند؟ ازدواج موقت کند که به گناه نیفتد تا بعد هر وقت که توانست ازدواج دائم کند ...
بستگي داره اول اينكه ازدواج كنم دوم بچه دار بشم و سوم ايا تربيت من جوابگو باشه يا نه
و بعد از تربيت امادگي ازدواج و اون بلوغ فكري رو كي به دست مياره و ميتونه صاحب زندگي باشه
اون
وقت نميشه يه سن رو گفت
سلام علیکم
با تشکر از همه شما کاربران گرامی و بزرگوار
بنده پستهای این تاپیک را از اول تا اینجا مشاهده نمودم،نظر برخی بزرگواران خیلی خوب بود اما دیدم هیچکس به اندازه کاربر گرامی و محترم باء کامل و جامع و شرعی و منطقی جواب نداده بودند
خواستم نظراتم را بنویسم اما دیدم تکرار صحبتهای کاربر گرامی باء میشود در نتیجه به جای تکرار مکررات تمام پستهای ایشان را تایید میکنم و از ایشان تشکر میکنم؛اجرکم عندالله
خداوند حکیم وقتی انسانها را خلق نمود برای آنها هدفی قرار داد و برای این رسیدن به هدف برنامه هایی را تبیین نمود و از طریق انبیا و اولیایش به دست ما انسانها رساند
متاسفانه خیلی از ما آدمها هدف از زندگی را در طول تاریخ گم کرده ایم و آنقدر از اهداف واقعی فاصله گرفته ایم و این اهداف کمرنگ شده اندکه وقتی بیان میشوند برایمان دور از ذهن و غیر قابل دسترس جلو می نماید ! در حالی که هرگز اینچنین نیست و این خود ما هستیم که سبک زندگی ها را در مسیر کج تغییر دادیم و حالا نیز خودمان باید با کمک هم به مسیر اصلیش برگردانیم
باید نوع زندگی و ازدواج و تربیت فرزند و غیره را به سبک اسلامیش برگردانیم و این کار هرگز غیر ممکن نیست همانگونه که هزاران نفر هستند که در همین جامعه و با همین مشکلات و سختی ها دارند کاملا اسلامی زندگی میکنند ! پس به جای اینکه همراه با روشهای اشتباه زندگی در جامعه شویم و جامعه ما را به هرسمتی که برد برویم ،باید جامعه را با خود همراه کنیم و سبک درست زندگی اسلامی را پیاده کنیم ان شالله
ان شاالله همگی بتوانیم در مسیر الهی ثابت قدم و سربلند باشیم
التماس دعا،یازهرا(س)
قصد توهین ندارم ولی اوناییکه فکر میکنن بچه هفده ساله توانایی ازدواج و تشکیل زندگی رو نداره ، در واقع خودشون و آشنایانشون رو دارن مقایسه میکنن
چون خودشون عقلشون کم بوده و توانایی نداشتن ، به همه ربط میدن
کافر همه را به کیش خویش پندارد
این هم جواب محکم من به ایشان
پسرم از هجده سالگی
دخترم از هجده سالگی
ان شاء الله زندگی خوبی داشته باشن
اینکه ما بچههایمان را طوری بزرگ کردهایم که در ۲۵ سالگی هنوز کودک هستند آیا سپس قابل استناد است برای اینکه بگوییم کلاً زیر ۱۸ سال بچه همچنان بچه است؟ اصلاً حقیر حیران این عدد ۱۸ هستم که از کجا آمده است!؟ البته راستش را بخواهید اگر درست خاطرم باشد یکجا در دین صحبت از آن شده است ولی بعید میدانم چنان مطلبی مورد استناد علمای غرب و شرق و طرفداران آنها در ایران باشد، شما مطابق احادیث به عدد ۱۸ پایبند هستید یا مطابق حرف غربیها و به قول خودتان اجماع جهانی؟
جناب باء بهرحال این عدد 18 از رو هوا نیامده باور کنید خارجی ها بیشتر از من و شما نگران بچه هاشون نباشن کمتر نیستند این نتیجه تحقیقات و یافته هاشون بوده که کلا! سن قانونی رو 18 سال اعلام کرده اند خدا به انسان عقل داده میتونه تشخیص بده عمل و رفتاری فرد زیر هیجده ساله با یه فرد بیست ساله یا سی ساله متفاوته . تصمیماتی که نوجوانان میگیرند بیشتر احساسی و بدور از منطقه این دیگه به وضوح مشخصه به همین علت نیاز به مراقبت و تربیت صحیح در این سن بیشتر حس میشه
این عدد 18 رو کل جهانیان قبول دارند ( حالا یک سال دو سال اینطرف و آنطرفش بماند ) و منافاتی به اسلام هم ندارد اسلام گفته سن شروع بالغ شدن دختر و پسر از نه و پانزده سالگیه نگفته در این سنین مقدمات ازدواجشون رو فراهم کنید . درسته ما مذهب غرب رو قبول نداریم و سالام ما برترین و آخرین دین خداست ولی خوبه از کشفیات و اختراعات دیگران استفاده کنیم یه کم فقط یه کم هم در حرفهای آنان دقت کنیم شاید چیز به درد بخوری داشتند که الزاما با دین ما هم منافاتی نداشت.
باء;583409 نوشت:
بچهی ۱۳ ساله که چیزی از زناشویی نمیداند چرا به دنبال دوست دختر و دوست پسر است؟
بیشتر بچه ها و نوجوانانی که بسوی جنس مخالف گرایش پیدا میکنند بخاطر تربیت ناصحیح، عدم دریافت محبت واقعی از سوی والدین، اوضاع و شرایط نابه سامان زندگیشون و هیجانات دوران نوجوانی بوده که اگر این مشکلات رفع بشه خیلی از این گرایشها یا درصد این گرایشها پایین خواهد آمد مابقی نیز اینقدر زیاد نیست که برای درمان آن ازدواج در سن پایین رو به عموم کودکان تعمیم دهیم حالا بنا به گفته شما اگر شدت نیاز جنسی در یک نوجوان آنقدر زیاد بود که راهی جز ازدواج برای آن نباشد خوب ما با ازدواج اون فرد مخالفتی نداریم ولی میگیم این امر نباید همگیر شود خیلی از کودکان باید بدانند زندگی فقط غریزه جنسی نیست باید یاد بگیرند هدفهای مهمتری در زندگی انسان وجود دارد و ازدواج تنها هدف نیست.
باء;583409 نوشت:
سه یا چهار پاراگراف در جواب به این عبارات شما نوشته بودم که همه را پاک کردم ... فقط نتیجهاش را مینویسم و آن اینکه آنچه نوشتهاید حقیقت ندارد و علم را بهانه و پیرهن عثمان کردهاند برای توجیه نیات دیگرشان ... مثل آنها که به اسم کسب علم Apply میکنند در دانشگاههای دیگر و خدا میداند هدف بسیاری از آنها (البته نه همهاشان) از آن همه تلاش و دوندگی آیا واقعاً کسب علمی است که کسب آن در اینجا ممکن نبوده است یا چیز دیگر ... علم و مدرک علمی دو مقولهی تا حدود زیادی جداست، کسی که دنبال علم باشد به آن میرسد ان شاء الله و قلبش به نور آن روشن میشود و کسی که دنبال مدرک و موقعیت بالاتر مالی و اجتماعی باشد است که به اسم علم روی خیلی از ارزشها خط میکشد و آنها را زیر پا میگذارد. اسم اینروزها دستمایهی بسیاری از سوء استفادههاست ...
جناب باء متاسفانه من هیچ وقت متوجه نشدم علم واقعی از نظر شما چیست ؟
و البته متوجه نشدم اگر این علم رفاه، آسایش، ثروت و مدرک و مقام بالای اجتماعی به بار آورد چه منافاتی با علم واقعی دارد ؟
همین علم خارجی ها باعث پیشرفتشون شده، ثروتمندشون کرده، رفاه و اوضاع اقتصادیشون رو سرو سامان بخشیده حالا شاید ارزش اخروی زیادی نداشته باشه ولی اینم در نظر بگیرید فقر از هر دری وارد شود ایمان از در دیگر بیرون میرود درجه اعتقاد و ظرفیت ایمان افراد هم متفاوته مردمی که نتونند شکم زن و بچه شون رو سیر کنند مجبور به فساد میشن جامعه ایی که نتونه پیشرفت کنه نمیتونه نیازهای رفاهی مردمش رو تامین کنه این جامعه عقب مانده و بی فرهنگ باقی میماند
پیشرفت جامعه فقط در گرو علوم قرآنی نیست البته بی نیاز از اونم نیست ولی نمیشه نقش علوم پایه رو نادیده گرفت خیلی از علوم پایه نیاز به دانشگاه و کلاس و آزمایشگاه دارد به راحتی کسب نمیشود مثل همین فیزیک و مکانیک و ..........
دختر و پسر نوجوانی که ازدواج کرده اند و دغدغه اصلیشونه زندگیشونه و البته افکار والدینشان مانع ادامه تحصیلی آنان میشه چطور میتونند در اقتصاد و پیشرفت جامعه تاثیرگذار باشند ؟ و اگر همگیر شود این جامعه چطور باید افراد متخصص خودشو پیدا کنه ؟ باز محتاج غرب میمانیم و میشیم همون جهان سومی.
از طرفی ازدواج طفل حتی زیر سن بلوغ چه ضرورتی دارد
از نظر مشهور در فقه امامیهرابطه جنسی کامل )دخول) شوهر با همسر نابالغش را ممنوع اما انواع دیگر رابطه جنسی با همسر نابالغ بیاشکال میداند. خمینی در این مورد مینویسد: «کسی که زوجهای کمتر از نه سال دارد وطی (نزدیکی کردن) او برای وی جایز نیست چه اینکه زوجه دائمی باشد، و چه منقطع، و اما سایر کامگیریها از قبیل لمس به شهوت و آغوش گرفتن و تفخیذ (لاپایی) اشکال ندارد هر چند شیرخواره باشد، و اگر قبل از نه سال او را وطی کند اگر افضاء (یکی گردانیدن راه ادرار و خون) نکردهباشد به غیر از گناه چیزی بر او نیست»و در صورتی که منجر به افضاء او شود، منجر به ممنوعیت دائمی رابطه جنسی آن دو میگردد و مرد باید دیه کامل قتل یک انسان را به همسرش بدهد ماده ۴۷۶ قانون مجازات اسلامی در همین زمینه اعلام کرده که هر «جنایتی که باعث از بین رفتن توان مقاربت بطور کامل شود دیهٔ کامل دارد«.
چرا باید اصلا اجازه چنین ازدواج هایی داده شود یه طفل زیر نه سال مگر نیاز جنسی دارد؟ به اغوش کشیدن شهوت انگیز و اجرای کارهای فکر نمیکنید که نیاز باشه برای چنین مواردی مجازاتی بیشتر اعمال شود و اصلا جلوی چنین ازدواج هایی گرفته شود بهتر از این نیست که آدم رو ناقص کنیم و باکمون هم نباشه یه دیه هم به بابای طرف بدیم البته اگر دیه ایی در کار باشد
به نام خدا
سلام
براي ازدواج بلوغ اقتصادي لازم هست كه در افراد دخترو پسر متفاوته.دختر همين كه مبلغي به او بدهي وبگويي تا آخر ماه امور خانه را با آن مديريت كن،اگر توانست به بلوغ اقتصادي رسيده.(استثنائات را در نظر نميگيريم)پس يك دختر 14-13 ساله براحتي به بلوغ اقتصادي رسيده.
اما در پسر بلوغ اقتصادي يعني كسب درآمد و مديريت آن.كه مي تواند قبل از بلوغ جنسي رخ دهد در سنين 13-14 سالگي.واين منافاتي با علم آموزي،تفريح و... ندارد.
بنابراين يك دخترو پسر به راحتي مي توانند به بلوغ اقتصادي برسند.حتما لازم نيست بدانند بورس چيست تورم چيست ركود چيست.همين كه بتوانند معاش خود را تامين كنن كافيه.
اما نگرش خانواده ها كه كار در سنين پايين رو كسر شان ميدونن و البته برخي ديدگاه هاي غلط ديگر مانع بلوغ اقتصادي فرزندانشون ميشه.
اما بلوغ فكري
اين درست نيست كه بگيم همه نوجوان ها تا سن خاصي به بلوغ فكري نمي رسند.بلوغ فكري با تربيت صحيح مي تواند همزمان با بلوغ جنسي يا اندي پس از آن به مرحله اي از تكامل رسيده باشد كه دختر و پسر درك درستي از ازدواج داشته باشند و ازدواج كنند.واكنون در عصر انفجار اطلاعات دخترو پسر در بسياري از مسائل بسيار آگاه تر از پدرو مادر خود هستندو با آموزش و مطالعه اين آگاهي بيشتر هم مي تواند شود و البته همه نوجوان ها اينگونه نيستند.اما بلوغ فكري در نسل فعلي در مقايسه با نسل قبل سريعتر اتفاق مي افتد.
درنتيجه سن ازدواج با تربيت پدر و مادر رابطه مستقيمي دارد.
جناب باء بهرحال این عدد 18 از رو هوا نیامده باور کنید خارجی ها بیشتر از من و شما نگران بچه هاشون نباشن کمتر نیستند این نتیجه تحقیقات و یافته هاشون بوده که کلا! سن قانونی رو 18 سال اعلام کرده اند
سلام علیکم سرکار شبنم،
عدد ۱۸ هرگز به طور قطعی قابل به دست آوردن نیست، بلکه یک تخمین است، اینکه آنرا فیکس کردهاند برای آن است که بشود بر اساس آن قانون تنظیم کرد، یعنی یک جور استانداردسازی است، پس خطا داشتن آن و استثاء بردار بودن آن هر دو محرز و واضح است. میتواند به صورت توصیهای بیان گردد ولی وقتی به عنوان قانون بیان میگردد، وقتی گفته میشود سن قانونی، اینهاست که حقیر را به موضعگیری وادار میکند! خداوند که خداست سن حداقل برای ازدواج تعیین نکرده است، حتی سن حداقل برای سن تکلیف هم تعیین نکرده است و سنی که تعیین کرده است (۹ و ۱۵) سن حداکثری است، یعنی اگر در رسالهها ببینید نوشته شده است سن تکلیف ۹ سال یا ۱۵ سال تمام قمری است به ترتیب برای دختر و پسر به شرط آنکه یک سری رخدادها زودتر اتفاق نبفتاده باشند، مثل احتلام، که اگر آنها زودتر از سن تعیین شده رخ بدهند سن تکلیف پایینتر خواهد بود، بنابراین ۹ و ۱۵ حداکثر سن تکلیف است و نه حداقل آن، تازه این در مورد سن تکلیف است و نه سن ازدواج که نه حداقلی برایش تعیین شده است و نه حداکثری (حقیر چیزی بخاطر ندارم اگر شما میدانید بفرمایید استفاده کنیم)، فقط یک سری توصیه برایش داریم! انسان با انسان فرق دارد! اما در غرب سن حداقلی برایش تعیین کردهاند و گمان هم میکنند که این سن وحی منزل است و همه باید رعایتش نمایند، کارهای فرهنگی میکنند مثل همان پستی که شما پیشتر فرستاده بودید که میخواستند نظرها را جلب کنند به اینکه یک عدهی زیادی هنوز قبل از ۱۸ سال ازدواج میکنند و همه باید نگران آنها باشند! خوب شاید این سن برای آنها زود نباشد آیا درک این مطلب برای غربیها سنگین است؟ به قول خود شما دختر عربی که خیلی زودتر از یک دختر روس بالغ میشود آیا سن ازدواج قانونی یکسانی باید داشته باشند؟ پایبندی به این قانون مندرآوردی نه لزوماً انسانی است و نه لزوماً اخلاقی و نه لزوماً شرعی ...
شبـنم;584085 نوشت:
خدا به انسان عقل داده میتونه تشخیص بده عمل و رفتاری فرد زیر هیجده ساله با یه فرد بیست ساله یا سی ساله متفاوته . تصمیماتی که نوجوانان میگیرند بیشتر احساسی و بدور از منطقه این دیگه به وضوح مشخصه به همین علت نیاز به مراقبت و تربیت صحیح در این سن بیشتر حس میشه
همانطور که رفتار یک فرد زیر ۱۸ سال با رفتار یک فرد ۲۰ و ۳۰ سال متفاوته، رفتار یک فرد ۲۰ و ۳۰ ساله هم با یکدیگر لزوماً یکسان نیست، رفتار یک فرد ۳۵ یا ۴۰ ساله هم باز متفاوت است، هر چه سن بالاتر میرود قاعدتاً خیلی اشتباه نباشد اگر گمان کنیم که میزان پختگی تصمیمات بیشتر شده و اشتباهات در تصمیمگیریها هم به همان نسبت کمتر میشود، در واقع تجربه گاهی لازم است تا خللهای عقلی را پر نماید، اینکه جوان در آینه نمیبیند چیزی را که پیر در خشت خام میبیند برای وقتی است که بهرهی جوان و پیر از عقل یکسان باشد مگرنه همین را میشود اینطور تکرار کرد که جاهل در آینه نمیبیند آنچه را که عاقل در خشت خام میبیند، آن وقت جاهل ممکن است پیر باشد و عاقل ممکن است یک جوان باشد، کسی که عقلش رشد خوبی داشته بوده باشد از تجربیات دیگران استفاده میکند و کسی که از تجربیات دیگران استفاده کند مانند کسی است که صدها بلکه هزاران سال عمر کرده باشد و تصمیمگیریهایش هم پختهتر از بسیاری از موسفیدان اطراف خودش خواهد بود، بخصوص که شخص عاقل لازم ندارد همه چیز را تجربه کند یا از تجربهی دیگران در آن مورد بپرسد بلکه خودش هم میتواند با بصیرتی که دارد آزمایشهای ذهنی کند و در ذهن خودش بسیاری از تجربیات را بدون هزینه کسب نماید. کسی که رویکرد عقلی مناسبی داشته باشد میتواند مانند شطرنج بسیاری از احتمالات و رخدادهای منبعث از هر تصمیمی که ممکن است بگیرد را پیشبینی کرده و آنها را محک بزند و بعد تصمیم نهایی را بعد از آنالیز آن پیشبینیها بگیرد، این به نوعی معنای همان بصیرت داشتن است، دیدن آینده با توجه به گذشته و حال ... علم ... علمالیقین ... عینالیقین ... قبل از آنکه آن عینالیقین بروز خارجی به خود گرفته و حقالیقین گردیده باشد.
پس ان شاء الله شما هم موافق هستید که خوب است اصالت را به عقل بدهیم و نه همیشه به سنّ و سال، بنابراین «بلوغ عقلی» میتواند یک پیشنیاز ضروری یا مناسب برای تصمیمگیریهای شخص در زندگیاش به حساب بیاید. بلوغ عقلی هم مطابق با حکمت و رحمت خداوند باید مقدم بر بلوغ جنسی و جسمی انسان باشد، به انسانی که عقل ندارد دور از حکمت و رحمت خداست (مگر آنکه ضرورت دیگری بروز کند که الآن چیزی به ذهنم نمیرسد) که ابزاری داده شود که ممکن است تمام زندگی او را بیمقدمه بر باد دهد، مثل اینکه به دست یک بچهی کوچک تفنگ پُر شده بدهند، وقتی خداوند کسی را در سن تکلیف به وظایفی مکلف میکند این به آن معناست که او باید تا قبل از آن سن ۹ یا ۱۵ اصولالدین را به صورت عقلی یا دلی (اگرچه فرقی ندارد و چراغ دل همان عقل است) خودش یاد گرفته و پذیرفته باشد، پس در سن تکلیف انسان از نظر عقلی بلوغ قابل قبولی برای زیر بار مسؤولیت رفتن را کسب کرده است و درست نیست که سن تکلیف را تازه کلید خوردن یک دورهی طولانی برای بالغ شدن در نظر بگیریم، چون این نظریه سریع به این نتیجه ختم خواهد شد که خداوند از موجودی که تازه قادر به تعقل شده است انتظار وظیفه دارد! چنین چیزی دون شأن خداست (بر همین اساس است که میبینید سن تکلیف دخترها حتی در ایران ۹ سال تمام است با آنکه بسیاری از دخترخانمها شاید تا ۱۳ یا حتی ۱۵ و ۱۶ سالگی عادت نبینند، بلوغ عقلی است که تکلیف آور است و نه بلوغ جسمی، بلوغ عقلی هم بر بلوغ جسمی مقدم است) ... اینکه اگر کودکی درست تربیت نشود تا ۵۰ سالگی هم بچه میماند بحث جداگانهای است، اینجا بحث حقیر بر این پایه است که فردیت شخص مورد بررسی قرار بگیرد و پارامترهای دیگر ثابت و در وضعیت مطلوب فرض شدهاند ... در واقع موضوع تاپیک این است که والدین چه شرایط مطلوبی را باید برای کودکانشان فراهم کنند تا آنها به مشکلی نخورند، برای ایجاد شرایط مطلوب هم ابتدا باید خود انسان و دورهی کودکی و بلوغ را شناخت تا بعد بر اساس ان برنامهریزی کرد ... مثلاً ممکن است از محموع این بحثها اینطور نتیجه گیری شود که اگر کودک از سن بلوغ به بعد تمایل به ازدواج داشت این از نظر خلقت و به عنوان یک انسان حقّ اوست و والدین وظیفه دارند او را طوری تربیت کنند که در صورت بروز این نیاز او بتواند شرایط برطرف شدن نیازش را هم داشته باشد یا در زمانی کوتاه ان شرایط را کسب نماید.
شبـنم;584085 نوشت:
این عدد 18 رو کل جهانیان قبول دارند ( حالا یک سال دو سال اینطرف و آنطرفش بماند ) و منافاتی به اسلام هم ندارد اسلام گفته سن شروع بالغ شدن دختر و پسر از نه و پانزده سالگیه نگفته در این سنین مقدمات ازدواجشون رو فراهم کنید .
اینکه همه قبول دارند اگر منظور از «همه» همان «همه بجز تشیع» باشد ارزشی ندارد و گمراهی است که دلایل بسیاری برای این حرف از قرآن و حدیث وجود دارد و قاعدتاً خود شما هم قبولش دارید ... پس میماند سر اینکه فرودید «منافاتی به اسلام هم ندارد»، اگر این گزاره درست بود ما هم با شما موافق بودیم و اصلاً بحثی نداشتیم، اما منافات آن را در بالا توضیح دادم، تبدیل توصیه به قانون مثل تبدیل غیرضروری مستحب به واجب یا مکروه به حرام است که بدعت و حرام است ...
آنکه گفتم در روایات خود ما بعضاً میتوان سن ۱۸ را برداشت کرد آنجاست که اگر درست خاطرم باشد فرمودهاند که سالهای ابتدایی سن تکلیف ظاهراً بر شخص مکلف سادهتر گرفته میشود، یعنی در مقابل ترک واجب یا انجام حرام توسط جوان تازه بالغ نرمشی وجود خواهد داشت، این هم مطلب عجیبی نیست و با حکمت و رحمت هر دو سازگار است. مثل این است که گفته شود در مقابل هر تغییر به نسبت ناگهانی باید تا حدودی نرمش داشت تا ریسمان پاره نشود یا سر ریسمان از دست خارج نگردد ... اما حقیر از آن حتی توصیه به تأخیر ازدواج تا سن ۱۸ را هم برداشت نمیتوانم بکنم، گفته شده است که در این سن جوان تازه بالغ ممکن است اشتباهاتی بکند و آن هم بخاطر این است که تا قبل از این مکلف نبوده و حالا شده است، ازدواج هم که بکند باز باید در آن چند سال اول نرمشهایی داشته باشد تا عدمتفاهمها کمکم جایی آرام بگیرد و ایجاد تنشهای زیرپوستی برای سالهای بعد ننماید (شکر خداوند که معمولاً ازدواج برای هم پسرها و هم دخترها آنقدر جاذبه دارد و دلنشین است که این سالهای ابتدایی را نه سختترین سالهای زناشویی که شیرینترین زمان این دوران گمان میکنند)، تازه این برای آقاپسرهاست که چند سال ابتدایی بعد از تکلیفشان میشود عدد مثلاً ۱۸، وگرنه برای خانمها که بین عدد ۹ و ۱۸ خودش ۹ سال فاصله است!
اینکه فرمودید اسلام نگفته است در سنین تکلیف مقدمات ازدواج کودکانتان را فراهم کنید را به نظرم بایسته یا شایسته است که درش تجدید نظر بفرمایید، در مورد دختر گفته شده است که از سعادتهای یک مرد مسلمان این است که دخترش در خانهی شوهرش عادت ببیند، یعنی قبل از سن بلوغ جنسی (که میتواند بعد از بلوغ عقلی یا همزمان با آن باشد) ازدواج کند و وقتی از نظر جسمی و جنسی بالغ میشود شوهر داشته باشد. مشابه این را در مورد پسرها هم داریم، معروف است که اگر درست خاطرم باشد علامهی حلی که قبل از بلوغ جسمی به اجتهاد رسیدند درست همان شبی که محتلم شدند به والدینشان گفتند که باید همسری اختیار کنم که از این به بعد تنها خوابیدن برای من کراهت دارد. این روایت که تنها خوابیدن کراهت دارد را حقیر هم خوانده بودم ولی هرگز به ذهنم خطور نکرده بود که میشود از آن توصیه به ازدواج در سن بلوغ را برداشت کرد، اگرچه بعد از بیان علامه دیگر مسأله واضح است و حتی نیازی به توضیح اضافه هم ندارد ... بنابراین میبینید که چنین توصیهای در اسلام آمده است ... طبیعی است که این همه مطلب هم که در مورد نکوهش اشخاص مجرد بیان شده است نشان میدهد که اگرچه به تأخیر انداختن ازدواج حرام نیست ولی کراهت برایش ثابت است اگر ضرورتی در به تأخیر انداختن ازدواج نباشد.
شبـنم;584085 نوشت:
درسته ما مذهب غرب رو قبول نداریم و سالام ما برترین و آخرین دین خداست ولی خوبه از کشفیات و اختراعات دیگران استفاده کنیم یه کم فقط یه کم هم در حرفهای آنان دقت کنیم شاید چیز به درد بخوری داشتند که الزاما با دین ما هم منافاتی نداشت.
استفاده کنیم حرفی نیست، اما عاقلانه استفاده کنیم، محتاطانه استفاده کنیم، اول به دین خدا عرضهاشان کنیم ببینیم با تعالیم الهی درگیر هستند یا اینکه سازگار با آن هستند، بعد اگر سازگار بودند میشود از نتایج تلاشهای فکری آنها هم استفاده کرد.
سرکار شبنم نگاه کنید ببینید با روش خود علوم تجربی میتوان نظریهای داد مبنی بر اینکه علم تجربی امروزی حتماً برخی از گزارههایش غلط هستند که در آینده کشف خواهند شد، لااقل برخی از آن اشتباهات غلط بودنشان محرز خواهد شد، پس وقتی میدانیم که این گزارهها درست و غلط را با هم دارند حکم عقل است که همه را چشمبسته قبول نکنیم و خودمان هم با محک و معیار خودمان آنها را بسنجیم، در واقع اشتباهاتشان را کنار بگذاریم و درستهایشان را بپذیریم و به آنها عمل کنیم، به اندازهی درک امروز خودمان از دین خدا ... این یعنی ما استاندارد بالاتری برای پذیرش حقیقت و گزارههای درست داریم و این خوب است و ناراحت کننده نیست ... آنها مطالب خوبی دارند که میشود استفادهاشان کرد،میشود ازشان چیزهای زیادی یاد گرفت، فقط تعقل و دقت را نباید ترک کرد
شبـنم;584085 نوشت:
بیشتر بچه ها و نوجوانانی که بسوی جنس مخالف گرایش پیدا میکنند بخاطر تربیت ناصحیح، عدم دریافت محبت واقعی از سوی والدین، اوضاع و شرایط نابه سامان زندگیشون و هیجانات دوران نوجوانی بوده که اگر این مشکلات رفع بشه خیلی از این گرایشها یا درصد این گرایشها پایین خواهد آمد مابقی نیز اینقدر زیاد نیست که برای درمان آن ازدواج در سن پایین رو به عموم کودکان تعمیم دهیم
کودکی را میشناسم که در سن کودکی که هیچ چیزی از روابط جنسی نمیداند عاشق یک دختر همسن خودش در کودکستان شده است، عاشق به آن معنا که دوست دارد پیش او باشد و اگر او را نبیند دلتنگش شود، اینکه خلاصه در دل دغدغهاش را داشته باشد و ذهنش به او مشغول باشد، اگر کنارش باشد برایش مهم نباشد که او سرش به کار خودش گرم باشد و این هم سرش به کار خودش گرم باشد، ولی اگر آنجا نباشد انگار یک چیزی برایش کم است ... آیا این احساسات آن کودک به نظر شما ربطی به تربیت صحیح و ناصحیح والدینش یا شرایط خوب یا بد جامعه دارد؟
اگرچه با فروید خیلی مخالف هستم ولی او هم نظریهی ابتداییاش را که داد (که بعداً خودش هم آن را رد کرد) بر همین اساس بود که در کودکی پسر چون عاشق مادرش میشود سعی میکند خودش را شبیه پدرش کند و وارد رقابت با پدرش میشود، یا دختر چون عاشق پدرش میشود سعی میکند خودش را شبیه مادرش کند و وارد رقابت با مادرش میشود، اگرچه نظریهی فروید درست نیست ولی تنها چیز درستی که حقیر در آن میبینم مفهوم دوست داشتن است و کودکان هم نیاز عاطفی به جنس مخالف ممکن است داشته باشند، یک کودک ممکن است سرش گرم شناخت اطرافش باشد و از تجربه کردن تنوعهای موجود در اطرافش هرگز فارغ نشود و یک کودک دیگر ممکن است در این تنوعهای موجود بیشتر بر شناخت انسانها و رفتارهای انسانی متمرکز بشود و در این بین به برخی هم متمایل گردد، بدون اینکه بحث نیاز جنسی برایش مطرح باشد،شاید اینکه پسری در کودکی عاشق یک دختربچه شود هم به همان علاقهی او به مادرش برگردد و مشابه آن هم در مورد یک دختر بچه که عاشق یک پسربچه میشود ... در هر صورت تا جایی که حقیر فهمیدم نیاز عاطفی به جنس مخالف بستر ارتباط این دو جنس است و تنها در حوالی سن بلوغ جنسی تا چند سال بعد که دورهی شدت جوانی است نیاز جنسی سوار بر آن نیاز عاطفی میشود، مگرنه شعلههای جوانی هم که فرو بنشینند باز همان نیاز عاطفی است که ماندگار خواهد بود تا زمان پیری و فرتوتی و قبض روح ... پس فکر نکنم درست باشد که ازدواج را فقط به تأمین نیاز جنسی و غریضهی جنسی گره بزنیم و میل به ازدواج در سن پایین را لزوماً به بلوغ زودرس و تربیت اشتباه خانوادهها ارتباط دهیم، در یک جامعهی سالم هم ازدواجهای موفق در سنین تکلیف میتوان داشت ... این به معنای اینکه بچهها را ول کنیم که هر طور بزرگ شدند بشوند و بعد بدون احراز بزرگ شدن یا نشدن آنها در سن تکلیف برایشان همسری اختیار شود نیست، این به معنای شناخت انسان و برنامهریزی کردن برای رشد سالم اوست و از جملهی این برنامهریزیها هم باید اتخاذ روش صحیح تربیت کودک باشد تا برای مسؤولیتهای آیندهاش هم توان جسمی و هم توان روحی لازم را داشته باشد ...
ازدواج در سن پایین به نظر حقیر درمان نیست بلکه در راستای خلقت انسان است، شما میتوانید مشابه این مسأله را در حیوانات هم ببینید، وقتی بالغ میشوند جفت شدن و فرزندآوری یک مسألهی طبیعی بین آنهاست، در عین حالی که به سایر امور زندگیاشان هم میرسند ... و البته شاید هیچ گربهای پیدا نکنید که بخاطر اینکه به فلان هدف برسد پا بر روی طبیعت خودش بگذارد و خود را سرکوب کند، هر چیزی به جای خودش میشود معنای تعادل،پس اول باید دانست چه چیزی جایش کجاست، ما هم در این تاپیک سعی داریم به بررسی جای ازدواج در زندگی انسان بپردازیم، اینکه شرایط وقوع این سیر طبیعی را هم باید فراهم کرد موضوعی است که بعد از تعیین اهداف و مسیر چشمانداز باید به آن پرداخت،مطمئناً بدون مقدمه نمیشود یک مسیر را درست طی کرد و احتمال منحرف شدن از مسیر وجود خواهد داشت، گاهی زودتر و گاهی دیرتر ...
شبـنم;584085 نوشت:
حالا بنا به گفته شما اگر شدت نیاز جنسی در یک نوجوان آنقدر زیاد بود که راهی جز ازدواج برای آن نباشد خوب ما با ازدواج اون فرد مخالفتی نداریم ولی میگیم این امر نباید همگیر شود خیلی از کودکان باید بدانند زندگی فقط غریزه جنسی نیست باید یاد بگیرند هدفهای مهمتری در زندگی انسان وجود دارد و ازدواج تنها هدف نیست.
اگر آن کودک نیاز شدید داشت ولی با کوتاهی والدینش یا بخاطر شرایط عرفی جامعه یا هر دلیل دیگر آمادگی و شرایط یک ازدواج موفق را نداشت چه؟ پیشنها میکنید نیاز خودش را سرکوب کند؟ ازدواج از سر ناچاری و بعد طلاق را پیشنهاد میدهید؟ یا اینکه کلاً قیدش را میزنید که هر کاری خواست بکند از خود ارضایی گرفته تا گرفتن دوست؟ راهکار ما ازدواج موقته که میتوان رویش هم شرط ضمن عقد گذاشت که به شرط عدم مقاربت و یا مثلاً تا حدّ فقط دوستی عاطفی بدون ارتباط بدنی و غیره ...
با توجه به اینکه در جامعهی فعلی کسانی که زود ازدواج میکنند مشکلاتی خواهند داشت حقیر هم با شما موافق هستم که ازدواج زودهنگام (در واقع ازدواج سر وقت اصلیاش) همهگیر نشود بهتر است، هر کسی که نیاز داشت باید بهش کمک شود، این درست نیست که راه حلی وجود داشته باشد و بیخود و بیجهت بگوییم راه حلی وجود ندارد و به دیگران سختی اضافه تحمیل کنیم ...
البته در اینکه فرمودید هدفهای مهمتری در زندگی وجود دارد و ازدواج تنها هدف نیست با شما موافق نیستم، حقیر به ازدواج به عنوان یک هدف نگاه نمیکنم که بگویم اهداف مهمتری از ازدواج هم هست یا خیر، ازدواج یک وسیله است برای رسیدن به اهداف دیگر، یک ضروری زندگی است مثل اینکه خوردن غذا برای ادامهی زندگی ضروری است. اگر شما بتوانید بگویید که بچه باید بداند که اهداف مهمتر از غذا خوردن هم وجود دارد و با گفتن این جمله در صدد آن باشید که به او بفهمانید که پس غذا لازم نیست بخوری و باید به جای غذا به آن کارها بپردازی حقیر هم مشابه حرف شما را در مورد ازدواج میزنم، اما اگر منظورتان این باشد که در غذا خوردن نباید متوقف شد حقیر هم با شما موافق هستم و همین حرف را در مورد ازدواج میزنم. ازدواج نیاز جسمی و عاطفی انسان است، واقعاً شما میتوانید این گزاره را بگویید غلط است؟
شبـنم;584085 نوشت:
جناب باء متاسفانه من هیچ وقت متوجه نشدم علم واقعی از نظر شما چیست ؟
در فیزیک مدتهاست دارند تلاش میکنند به نظریهی وحدت برسند، چنین نظریاتی مثلاً با این نامها قابل جستجو هستند:
مثلاً میخواهند به این نتیجه برسند که تمام نیروها منشأ یکسانی دارند و دوست دارند نظریهای داشته باشند که همان یک نظریه همه چیز را توضیح بدهد. اینها همه تلاشهای علمی است، نه این بندهی حقیر خدا و نه هیچ کس دیگری نمیگوید که اینها تلاش علمی نیست، اما علم یعنی دانستن حقیقتی که تحقق یافته است و دانستن خقیقت لزوماً نتیجهی هر تلاش علمی ولو اصطلاحاً موفق نیست، تلاش علمی به گزارههایی به عنوان نتیجه میرسد که ترکیبی است از درست و غلط، درستهایش علم هست ولی غلطهایش خوب طبیعی است که حقیقی نیستند. از این نظر رویکرد تلاشهای علمی به دو دسته تقسیم میشوند، Ontology و Epistomology، اولی میخواهد حقیقت را آنطور که هست بشناسد و دومی تنها حقیقت را آنطور که به نظر میرسد توصیف مینماید. علوم تجربی عموماً از دستهی علوم هستند که تنها به توصیف حقیقت آنطور که به نظر میرسد میپردازند، یعنی ناظر در این درک از حقیقت نقش محوری دارد، مثلاً یک بحث اساسی در فلسفهی ریاضیات این است که آیا ساختار ریاضی در عالم وجود دارد یا این ساختارها برداشت انسان از حقیقت دنیاست و نه خود دنیا، به طور خاص آیا اعداد بدون انسانها هم وجود دارند یا تنها در سیستم فکری انسان است که ساخته میشوند و بر حقیقت انطباق داده میشود.
اما علم در لسان دین نوری معرفی شده است که حقایق را از ظلمت جهل بیرون آورده و آشکار میکند، یعنی علم حقیقی که نظرم را در موردش خواستید علمی است که از دیدگاه Ontology باید به آن رسید، حقیقت آنطور که متحقق شده است، شناخت حقّ آنطور که واقع شده است، مستقل از درک ما از آن. ممکن است جایی علم عرضه شود ولی درک شخص از آن ناقص باشد و با اعوجاج ذهنی خود درک اشتباهی از آن بشود ولی این به علم بودن آن علم ضرری وارد نمیکند، مثل این مثالهای خطاهای چشمی و ذهنی که ابزار درک ما از حقایق را به چالش میکشند ولی اینکه درک ما از حقیقت چه باشد ضرری به حقیقت آنطور که هست وارد نمیکند.
علم حقیقی باید بدون واسطهی ناقص کسب شود، ابزار مادی که ما در اختیار داریم حتی اگر دقتشان خیلی هم زیاد باشد باز طبق اصل عدم قطعیت هایزنبرگ محدودیت در دقت خواهند داشت، یعنی نقص دارند و این نقایص خودشان را سوار بر درک ما از حقیقت میکنند و مانع از درک درست و بدون نقص ما از حقیقت میشوند، پس درک ما از حقیقت تنها زمانی میتواند بدون نقص و کامل باشد که با نفی تمام واسطههای ناقص در بین عالم و معلوم همراه باشد، انسان چنین ابزار بدون خطایی را در اختیار دارد، این ابزار همان عقل و دل است (عقل و دل از هم جدا نیستند و عقل چراغ دل است در حقیقت وجودی انسان، حرم خداست که باید همیشه رو به سوی آن داشت و متوجهش بود و قبلهگاه است که رو به سوی آن داشتن شرط قبولی عبادات است) ...
بنابراین حقیر تنها علوم عقلی را علوم حقیقی میدانم، اما در همین موضوع هم باز جای بحث است ...
عقل به خودی خود نمیتواند چیزی یاد بگیرد، عقل یک ابزار است، باید در آن خوراک ذهنی ریخت تا عقل بتواند آنها را با ابزار منطق پردازش کند و از آن علوم را استخراج کند، اما اگر آن خوراک ذهنی خودشان اشتباه و نقایصی داشته باشند چه؟ باز درک ما که خروجی عقل است اشتباه خواهد بود. پس علوم عقلی هم تنها زمانی درست خواهند بود که خوراک ذهنیاشان را از جایی امن و بدون احتمال وجود خطا تأمین کرده باشند، اما آن چیست که با خود عقل نیست و اگر در خارج از ما است هم ارتباطش با ما با واسطهی حواسّ مادی نیست؟ تنها دچیز این خصوصیت را دارند، یکی فطرت و دیگری وحی ... فطرت را خیلی راحت میتوان دید که اگرچه اشتباه نیست ولی قابل پوشانیدن و مخفی شدن است،پس مطمئنترین راه برای کسب علم استفاده از وحی و سپس تعقل بر روی آن است، چیزی که در دین به ما توصیه شده است، آن تفکری که یک ساعتش برابر ۷۰ سال عبادت است تفکر عقلانی است ... خروجی این رویکرد را حقیر به عنوان علم حقیقی میشناسم و در نتیجه چنین تلاش علمیای را تلاش علمی عاقلانهتری میدانم. تفاوت کسی که کار عقلی میکند با دانشمندان تجربی مثل تفاوت یک پزشک و یک دکتر تجربی است، آیا شما جان عزیزتان را به دستان یک دکتر تجربی میسپارید؟
در این علم حقیقی ما بحث وحدت وجود را داریم، همان چیزی که فیزیکدانان مدتهاست در تلاش برای رسیدن به گوشهای از آن هستند که مربوط به فیزیک باشد، اما در بحث وحدت وجود ما حتی بین فیزیک و شیمی و علوم انسانی و پزشکی و غیره هم وحدت میتوان برقرار نمود، کافی است انسان کمی از دنیا فاصله بگیرد تا بتواند از افقی بالاتر به آن نگاه کند بعد ارتباطها را خیلی ملموستر میبیند و میفهمد و عقل چنین قدرتی دارد ... آنها که گمان میکنند عقل انسان نمیتواند انسان را از جایی به بالاتر ببرد باید یادشان باشد که وجود مبارک مدینةالعلم صلیاللهعلیهوآله خودشان همان عقل اول و کلی عالم وجود هستند و اگر نقصی مانع از ما در این راه باشد هم ضعف عقل است نه نقص خود عقل.
شبـنم;584085 نوشت:
و البته متوجه نشدم اگر این علم رفاه، آسایش، ثروت و مدرک و مقام بالای اجتماعی به بار آورد چه منافاتی با علم واقعی دارد ؟
اگر آسایش دو گیتی را به ارمغان بیاورد هیچ اشکالی ندارد و خوب هم هست، ولی در عمل طراحی شده است برای آسایش این دنیا (آن هم در بسیاری از موارد برای عدهای محدود، مگرنه به فرمایش مولا علیهالسلام جایی کس کاخنشین نمیشود مگراینکه جایی چندین کوخنشین درست شده باشند، دنیا ساخته نشده است برای اینکه محل آسایش باشد و هر تلاشی برای ایجاد آسایش دنیا حتماً جای دیگری ایجاد ناارامیها و ظلمهایی خواهد کرد)، پس اینطور که الآن هست در یک نگاه کلان اشکال دارد اگر با نگاه کردن به جزئیات آن آسایش و رفاه به نظر خوب و خواستنی باشد.
شبـنم;584085 نوشت:
همین علم خارجی ها باعث پیشرفتشون شده، ثروتمندشون کرده، رفاه و اوضاع اقتصادیشون رو سرو سامان بخشیده حالا شاید ارزش اخروی زیادی نداشته باشه ولی اینم در نظر بگیرید فقر از هر دری وارد شود ایمان از در دیگر بیرون میرود درجه اعتقاد و ظرفیت ایمان افراد هم متفاوته مردمی که نتونند شکم زن و بچه شون رو سیر کنند مجبور به فساد میشن جامعه ایی که نتونه پیشرفت کنه نمیتونه نیازهای رفاهی مردمش رو تامین کنه این جامعه عقب مانده و بی فرهنگ باقی میماند
کسب ثروت از طریق تولید نیاز! شما منکر مصرفگرا بودن همان غرب و یا شرق هستید؟ آیا به نظر شما تولید نیاز ارزشمندتر است یا پاسخ دادن به همان نیازهای موجود؟ سیاست غرب در پیشرفت همان سیاست چماق و هویج است، هویج نیاز را مقابل ما و شما نگاه میدارند، شناخت نیاز در انسان حرکت القاء میکند برای رفع آن نیاز و در این وسط برای آنها ثروت روی ثروت تولید میشود و البته طبیعی است که این پولها اگرچه از ارزشافزوده و از تولید حاصل شده باشد ولی باز حقیقتاً تولید ثروت به معنای خوب ان نیست،جامعهی نیازمند فقیرتر از جامعهی قناعتپیشه است اگرچه امکانات و داراییهای آنها هم خیلی بیشتر از داراییهای اینها باشد ...
آن روایت قدسی را به خاطر بیاورید که خداوند فرمود پنج چیز را در پنج جا قرار دادم و مردم آنها را در پنج جای دیگر جستجو میکنند و هرگز هم به آنچه میخواهند نخواهند رسید (چون جای اشتباه را دارند جستجو میکنند)، یکی همین آسایش است که خداوند در بهشت قرار داده است و انسانها در دنیا به دنبالش میگردند، یکی هم بینیازی است که خداوند در قناعت قرارش داده است و انسانها در مال دنیا به دنبالش هستند ...
پیشرفت آیا اگر رسیدن بهتر به آسایش بدنی باشد که به زودی در خاک خواهد پوسید پیشرفت است یا اگر رسیدن بهتر به آسایش ابدی انسان باشد؟ البته هر دو با هم اگر باشند بهتر است ولی غرب تمرکزش بر روی دنیاست و اگر میبینید روی برخی ارزشهای اجتماعی هم حرف برای گفتن دارند برای همان است که بدون آن ارزشهای اجتماعی آن رفاه دنیایی مورد نظرشان هم تأمین نمیشود، غیبت و توهین و دروغ و دزدی و قتل و جنایت اگر برای آنها هم بد است برای این است که دنیای آنها را به چالش کشیده است مگرنه آنها در سیاستگذاری کلان خود چیزی به اسم روح برای انسان قائل نیستند که بخواهند به رشد و تعالی روحی مردم هم بهایی بدهند، همه چیز حتی اخلاق را برای دنیا میخواهند و کسی هم که دنیا را بخواهد آیهی قران است که خداوند هر قدر صلاح بداند به ایشان میدهد و در آخرت از زیانکاران خواهند بود ...
شبـنم;584085 نوشت:
پیشرفت جامعه فقط در گرو علوم قرآنی نیست البته بی نیاز از اونم نیست ولی نمیشه نقش علوم پایه رو نادیده گرفت خیلی از علوم پایه نیاز به دانشگاه و کلاس و آزمایشگاه دارد به راحتی کسب نمیشود مثل همین فیزیک و مکانیک و ..........
مشکل از ماست که علوم قرآنی را تنها تا درست خواندن قرآن و برداشت یک سری امثال و حکم معرفی کردهایم، ولی اگر بروید قرآن را با روایات معصومین علیهمالسلام بخوانید میبینید که هر چه بخواهید در قرآن و روایات هست، در ثقلین همه چیز هست، فیزیک و مکانیک هست، روانشناسی و جامعهشناسی هست، احکام فردی برای رشد و تعالی فردی هست و احکام اجتماعی برای رشد و تعالی اجتماعی هم هست، فلسفه هم هست، ریاضی هم هست، زیستشناسی و پزشکی هم هست.
حالا البته کسی منکر کارهای تجربی هم نیست، بحث سر این است که وزن و اعتبار هر گزارهای باید شفاف باشد، اگر نتیجهی مشاهدات باشد باید آن را با یک علامت سؤال در ذهن ذخیره کرد و نه به صورت قطعی و مسلّم، مطالعه و فهم قرآن هم در زمان غیبت که دسترسی به خلیفه و حجت خدا بر زمین نداریم، علیهالسلام، بعید نیست که به صورت عقلی و تجربی با هم لازم باشد پیش برده شود.
شبـنم;584085 نوشت:
دختر و پسر نوجوانی که ازدواج کرده اند و دغدغه اصلیشونه زندگیشونه و البته افکار والدینشان مانع ادامه تحصیلی آنان میشه چطور میتونند در اقتصاد و پیشرفت جامعه تاثیرگذار باشند ؟ و اگر همگیر شود این جامعه چطور باید افراد متخصص خودشو پیدا کنه ؟ باز محتاج غرب میمانیم و میشیم همون جهان سومی.
میتوانند، لزوماً محتاج غرب نخواهیم شد، لزوماً فقیر نمیشویم، با ازدواج دائم برخی نمیتوانند و رسیدن به موقعیتهای علمی و مادی هم در عین حال برایشان خیلی مهم است بیایند و بروند ازدواج موقت کنند، غربیها با داشتن دوست دختر و دوست پسر آن تلاشهایشان را انجام میدهند ما با دوستی شرعی که ازدواج موقت است و تبعات منفی آن دوستیهای کثیف را ندارد با قید و بندهایی ساده ولی کارآمدی که خداوند برایش وضع کرده است ...
پذیرفتن چنین راه حلهایی نیاز دارد که دیدگاهمان نسبت به دین خدا را گاهی ویرایشهایی بکنیم و نمیشود انتظار داشت که نسبت به احکام خداوند سوء و ظن و دید منفی داشته باشیم و باز دین ناقصمان بتوانند زندگی آرمانی برایمان به ارمغان بیاورد ... اگر ماشین بدون چرخ راه رفت از دین خداوند هم باید انتظار داشته باشیم که به صورت ناقص اجرا شود ولی به صورت کامل برایمان سعادت دو دنیا را به ارمغان بیاورد ...
شبـنم;584085 نوشت:
از طرفی ازدواج طفل حتی زیر سن بلوغ چه ضرورتی دارد
ضرورتی که واجبش کند که ندارد، ولی در مورد توصیهها کمی بالاتر توضیح دادم، حالا شما نقدی دارید بفرمایید
شبـنم;584085 نوشت:
از نظر مشهور در فقه امامیهرابطه جنسی کامل )دخول) شوهر با همسر نابالغش را ممنوع اما انواع دیگر رابطه جنسی با همسر نابالغ بیاشکال میداند. خمینی در این مورد مینویسد: «کسی که زوجهای کمتر از نه سال دارد وطی (نزدیکی کردن) او برای وی جایز نیست چه اینکه زوجه دائمی باشد، و چه منقطع، و اما سایر کامگیریها از قبیل لمس به شهوت و آغوش گرفتن و تفخیذ (لاپایی) اشکال ندارد هر چند شیرخواره باشد، و اگر قبل از نه سال او را وطی کند اگر افضاء (یکی گردانیدن راه ادرار و خون) نکردهباشد به غیر از گناه چیزی بر او نیست»و در صورتی که منجر به افضاء او شود، منجر به ممنوعیت دائمی رابطه جنسی آن دو میگردد و مرد باید دیه کامل قتل یک انسان را به همسرش بدهد ماده ۴۷۶ قانون مجازات اسلامی در همین زمینه اعلام کرده که هر «جنایتی که باعث از بین رفتن توان مقاربت بطور کامل شود دیهٔ کامل دارد«.
چرا باید اصلا اجازه چنین ازدواج هایی داده شود یه طفل زیر نه سال مگر نیاز جنسی دارد؟ به اغوش کشیدن شهوت انگیز و اجرای کارهای فکر نمیکنید که نیاز باشه برای چنین مواردی مجازاتی بیشتر اعمال شود و اصلا جلوی چنین ازدواج هایی گرفته شود بهتر از این نیست که آدم رو ناقص کنیم و باکمون هم نباشه یه دیه هم به بابای طرف بدیم البته اگر دیه ایی در کار باشد
احکام شرعی جا برای تفکر زیاد دارند، این مسأله را میشود جداگانه هم طرح کنید تا کارشناسان محترم در موردش نظراتی کارشناسی بدهند، حقیر فعلاً فقط میتوانم به نیاز عاطفی و نیاز به تکیهگاه اشاره کنم، در ضمن اینکه اگرچه توانایی مقاربت ندارد اما در رابطهی جنسی لذات دیگری نیز هم برای زن و هم برای مرد وجود دارد که ممکن است خود آن خانم هم چنان لذتهایی را تجربه کند، حقیر نمیدانم. بحث سر این نقل قولهایی که گذاشتهاید میتواند زیاد باشد و کسانی که عالم به آن هستند باید نظر بدهند.
یا علی
به نام خدا
سلام
موضوع ازدواج و جمعيت موضوعات بسيار جالب و البته سودآوري هستند بر خلاف برخي كه نگرشي كاملا منفي دارند.
وقتي شما موضوع ازواج و جمعيت رو مطرح مي كنيد به دنبال اون بحث هايي پيش مياد كه اوضاع اقتصادي مطلوب نيست،تربيت بچه ها سخته و...
اگر واقعا عزمي براي حل مسئله ازدواج و جمعيت باشه مردم و دولت ناچار هستن دنبال تامين نياز هاي اين ازدواج و تامين نيازهاي نسل بعد باشند و تلاششون رو دوبرابر كنند و ابتكارات و طرح هاي جديد داشته باشند.واين باعث پويايي و پيشرفت و رشد سريعتر ميشه.البته اگر اراده جدي وجود داشته باشه.
آموزش و پرورش و دانشگاه بايد اصلاح بشه تا جمعيت صالحي داشته باشيم.
آب و غذا و ... بايد تامين بشه پس ميريم سراغ مسئله محيط زيست و كشاورزي.
و......
بنابراين ازدواج و افزايش جمعيت به سود كشور است.
برخي پيش فرض رو بر اين گذاشتن كه اوضاع خوب نيست و قرار هم نيست خوب بشه و روز به روز بدتر و بدتر هم ميشه و هيچ رشد و پيشرفتي در كار نيست.
اما تجربه 20 سال اخير عكس اين رو ثابت كرده.
امروز دو جوان متوانند ازدواج كنند وچند سال بعد،فرضا 2-3 سال بعد زير يك سقف بروند.
در طول اين مدت هردو مي توانند ادامه تحصيل دهند و كنارش شغلي هم داشته باشند تا حداقل براي بيرون رفتن خرجشان با خودشان باشد.بعد از مدتي هم با پايان تحصيل و درآمدي كه كفاف زندگي را بدهد زير يك سقف مي روند.
سلام
مشکل ما این هست که الگو های ما غلط اند غلط هست...
اگر واقعا الگوی ما که نمونه بارزش امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) باشد همه چی حل میشه...
برو عامووووو.....زمان پیامبر هم تحریم بود...وضع اجتماعی متناسب با همه ی دوره ها مشکلات خاص خودشون رو داره...
سن ازدواج دختراز 17 شروع به بالا-----پسر از 19 به بالا
مطمئنم و یقین دارم با تربیت اسلامی همه چی ممکنه...
سلام علیکم برادر عزیزم،
با شما موافق نیستم و برعکس مخالف هم هستم، ابتدا شما را به امضای خودتان توجهتان میدهم:
و این فرمودهی خداوند که «لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» ...
خداست که روزی رسان است ... خداست که نیاز میسازد و خداست که نیاز را برطرف میکند ... کافیه حواسمان را جمع کنیم و سعی کنیم بفهمیم که خواست خدا در چیست ...
برای ایجاد یک امکان هم برای موارد متفاوت به صورتهای متفاوت میتوان فکر کرد، حقیر حداقل برای دو یا سه مورد مثالهایی در ذهنم هست ... وضع به آن بغرنجی که شما میفرمایید نیست ... به شرط قناعت و توکل
یا علی
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند عزیز روزی چند صدکیلو به نهنگ غذا میده.. اونم نه آت و آشغال!!غذای ناب..
شنیدید تا حالا یه نهنگ از گشنگی هلاک بشه?
بابا جان خداست.. یکم بهش اعتماد کنید..همش نگید پول..
بگو من پسرمو زن میدم تا به گناه نیفته و نافرمانی خدارو بکنه.. حاشا به کرم خدایی که بخواد روزیشو نده..
این درمورد رزق وروزی...
اما در مورد بلوغ فکری:
بازم ای بابا!!چطور بلوغ فکری داره بره گناه کنه به زن که رسید بچه ست..
خب شما آستین نزنید بالا به موقع خودش بی موقع میره سمت گناه..
باید طوری بچه رو ادب کرد و بهش شخصیت داد تا گیج نزنه اگر خواستید ۱۸ ساله زنش بدید
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
شما از ۷ سالگی پسرت رو با پیشوند آقا صدا کن و از ۱۲ سالگی با فامیلش صداش بزن
باهاش تو کار خونه مشورت کن, توی مسایل مالی بازیش بده..
بهش شخصیت بده و اون کارایی که استاد حامی میگن رو انجام بده اگر ۱۶ ساله آماده ازدواج نبود اونوقت حرف شما صحیح..
معلومه وقتی تا ۲۰ سالگی خودتون از خیابون ردش کنید آب دهنشم نمیتونه جمع کنه..
خلاصه و مفید: تربیت اسلامی فرزند شما رو دقیقا در سن بلوغ آماده ازدواج میکنه
من درسن 27 زدواج کردم
اماخب اگر درسن 17 هم خواستگار خوبی می آمد بله میگفتم
نظرم روی سن پایین هست
سلام ،
پسرم:18 تا 24
دخترم:16 تا 22
البته اگر شرایط پیش اومد این مقادیر امکان تغییرش وجود داره....
پســرم , در ســن 25 سالگـــی
دختـرم , در سن 20 سالگـــــی
♥
البتــه با ایــن اوضــاع الــان , بــه اعتقــاد من سن ازدواج در اینـــده میــره بالــا ! ایــن یه نظــریه ــست ...
به نظرم هر زمانی ک ب بلوغ عقلی رسید.ولی اگر فرزند رو با نظرات روانشناسی اسلامی تربیت کنیم فرزند زودتر از سن رایج ازدواج امروزه به بلوغ عقلی میرسه.مثلن کسایی هستن ک تا سن40سالگی هم ب بلوغ عقلی نمیرسن ولی در مقابل کسی توی17 سالگی ب این بلوغ میرسن:Narahat az:.
چقدر فرهنگ ها متفاوته فکر نکنم تو ایران کسی با این ازدواج مخالفت میکرد تازه تشویق هم میشدند !!!!
” ته ئا” دختر ۱۲ ساله نروژی در قالب یک کمپین مخالف با ازدواج کودکان زیر سن قانونی ، با انتشار تصاویر خود با یک مرد ۳۷ ساله اعلام کرد می خواهد با او ازدواج کند، او حتی تصاویر کیک عروسی و عکس های خود با لباس عروس با مرد ۳۷ ساله را نیز منتشر کرد.
پس از انتشار خبر ، این موضوع بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی و مردم نروژ یافت و بسیاری از مردم در تماس با پلیس اطلاعات او را به پلیس دادند تا پلیس نروژ مانع از این عروسی شود.اما پس از اینکه افکار عمومی چند روزی در این باره تحریک شد ، کمپین “نه به ازدواج اجباری کودکان” اعلام کرد که این اقدام را عامدانه و به جهت جلب توجه افکار عمومی به موضوع ازدواج میلیون ها کودک زیر سن قانونی در جهان مطرح کرده است. این کمپین اعلام کرد با این کار به هدف خود در جلب توجه افکار عمومی به این موضوع رسیده است.
طبق آمار سازمان ملل روزانه ۳۹ هزار کودک در سراسر جهان زیر سن قانونی (۱۸ سال) ازدواج می کنند. بیشتر این کودکان، دخترانی هستند که در کشورهای در حال توسعه و یا در کشور های خاورمیانه و آفریقا و آسیا غالبا وادار می شوند بر خلاف میل خود با مردانی که جای پدرشان هستند، ازدواج کنند.
سلام علیکم
این زیر سن قانونی را خوب آمدید :Kaf:
یکی دل به قانون خدا خوش میکند و یکی برای خودش یک قانون ابداع میکند و بعد فکر میکند تمام کرهی زمین باید به این قانون مندرآوردی پایبند باشد! ان شاء الله زمانی برسد که برای گرفتن دوست دختر و دوست پسر هم سن قانونی وضع کنند، یا برای حامله شدن در ۱۴ سالگی زندان تعیین کنند، یا چیزهای شبیه به آن! آخ که هر چه میکشیم از این قوانین و از آن حقوق بشر است که کلهم مندرآوردی است ... :bastan:
[SPOILER]ولی خودمانیم ... این غربیها چقدر اعتماد به نفس دارند![/SPOILER]
یا علی
با سلام و عرض ادب
جناب باء
مواردی که ذکر کردید و در اخبار و حوادث غرب هم دیده میشود مورد تایید همه مردم غرب نیست و چنین مشکلاتی معمولا از تربیت نادرست خانواده های غربی ناشی میشود که البته کلی نیست و چنین مواردی در کشور ما هم به وفور دیده میشود ( هرچند تعریف دوست دختری و پسری آنان فرق دارد و دختر و پسری که در سنینی مشخص با هم در ارتباط هستند در واقع همدیگر رو برای زندگی انتخاب کرده اند مثل دوست دختری و پسری ما نیست امروز با یکی باشند فردا با دیگری !!)
حالا بفرض وجود چنین مواردی باز دلیل نمیشود کل قوانین غرب رو نادرست بدانیم
ازدواج در سنین پایین برای دختر و همچنین بارداری در این سنین عوارض به دنبال دارد چیزی که ما توجه نمیکنم
و تنها خواسته ایی که بدنبال آن هستیم ازدواج کودکان است تا مبادا به سمت فساد روند
انتخاب همسر مهمترین بخش زندگی هر انسانی است
دختر و پسر قراره یک عمر با هم زندگی کنند و باید اونها همدیگر رو بپذیرند و قبول داشته باشند نه والدینشان،
ازدواج کودکان با هر بهانه ایی که باشد تجاوز به حقوق شخصی انسانهاست
سلام علیکم سرکار شبنم و عرض تبریک بابت عیداللهاکبر، :Gol: (روزی که از دین کامل پردهبرداری شد، بماند که بعد از دو یا سه ماه دوباره روی دین کامل پردهای انداخته شد که در قرآن آن را سه ظلمت معرفی کرده است که یکی روی دیگری را پوشانده است، و الآن ۱۴۰۰ سال است که دیگر از دین کامل بهرهبرداری کاملی نشده است :Ghamgin: ... پس با تبریک عید پردهبرداری و به امید روز بهرهبرداری :Gol:)
حرفهای شماکامل درست است، وقتی با تعاریف غرب از انسان به انسان و زندگی انسان نگاه کنیم ...
میدانید اشکال ما کجاست که با اینکه همعقیدهایم ولی باز مدام با هم دعواهای مسالمتآمیز متعدد داریم؟ چیزی داریم به نام فلسفهی زبان، یعنی در فلسفه اصلاً بحثی داریم مبنی بر اینکه زبان مقدم بر تفکر است، یعنی زبان (مستقل از اینکه فارسی باشد یا انگلیسی یا عربی یا چینی و ...) چهارچوبی درست میکند که در آن چهارچوب میتوان تازه فکر کرد! شما پیش خودتان هم در ذهنتان که فکر میکنید به کمک واژهها فکر میکنید و اگر واژهای بلد نباشید نمیتوانید فکر کنید ... این حرف فلاسفه است، حقیر هم قبول دارم نه چون فلاسفه گفتهاند بلکه چون امام رضا علیهالسلام فرمودند که «حروف» دومین خلقت خداوند بعد از خلقت نور نخست است. اهل بیت علیهمآلسلام خلق شدند و صامت بودند و سپس به ذکر خداوند گویا گردیدند و بعد خلق گردید آنچه که خلق شد. ... حالا این زبان که انسان در چهارچوب آن میتواند فکر کند چیست؟ چرا ما مبانی فکریمان اینقدر متفاوت است با آنکه عقایدمان یکسان است و قاعدتاً در تمامی مبانی فکری باید یکسان باشیم؟ شما میگویید بچه نباید ازدواج کند، چون در این حالت والدین برایش تصمیم گرفتهاند و این تجاوز به حقوق کسی است که یک عمر میخواهد با انتخاب خودش زیر یک سقف زندگی کند ... سلّمنا! تسلیم این فرمایش شما هستیم ... ولی دقت کنید که شما تعریفتان از بچه با تعریف ما از بچه خیلی فرق دارد! زیر سن قانونی را شما بچه میگویید در حالیکه به نظر ما به زیر سن ۷ یا ۱۴ سالگی سنین کودکی گفته میشود و تازه برای دختر و پسر هم متفاوت است و آنچه گفتم برای پسرهاست و برای دخترها این سنین کمتر هم هست! تجربهی بشری هم ثابت کرده است که با رفتار والدین میتوان کسی را تا ۹۰ سالگی بچه بار آورد ... پس باید از شما برسیم این عدد ۱۸ را از کجا آوردهاید؟ چرا امور جنسی را میاندازند به سن بالای ۱۸؟ چرا فیلمهای خشن را برای بالای سن ۱۶ یا ۱۴ میسازند ... این قوانین بر چه مبنایی هستند؟ آیا مبنای فکری شما با مبنای فکری کسانی که این قوانین را وضع کردهاند یکی است؟ ما نگاه کردیم دیدیم مبنای فکری ما میگوید تعاریف خود را برای شناخت عالم وجود و دنیا و انسان و زندگی و جامعه و غیره باید از ثقلین بگیریم و از جاهای دیگر هم میشود گرفت اگر با ثقلین تضادی نداشته باشد، اما شما چطور به این نتیجه رسیدید که اگر در ثقلین تعریفی را داشتیم میتوانیم خلاف آنرا از منابع دیگر هم بپذیریم؟ :Gig: فکر کنید فردای قیامت از ما میپرسند چرا کودکت را در سن ۱۶ سالگی به ازدواج فلان دختر یا پسر در آوردی؟ ما میگوییم چون در دین خودت دیدیم که یک نفر که ۱۶ سالش شده است دیگر بچه نیست! به همان دلیلی که خودت از سن ۹ یا ۱۵ سالگی او را مکلف به ادای وظایفی کردی، بخاطر احادیثی که از خلفای خودت بر زمین به ما رسیده بود و دلایلی مشابه آن ... بعد همین سؤال از شما میشود که چرا فرزند ۱۶ سالهات را که نیاز به ازدواج داشت گفتی تا قبل از ۱۸ سالگی حق ندارد ازدواج کند؟ شما میگویید چون ۱۸ سالگی سن قانونی است که تا قبل از آن بچه است و نمیتواند ازدواج کند! بعد خداوند میپرسد این کدام قانون است؟ ما که در بین قوانین خود سن قانونی به نام ۱۸ سالگی نمیبینیم! بعد هم به شما میگوید که ما قرآن را فرستادیم برای چی؟ که بخوانید و ثوابش را ببرید و برای مردههایتان بخوانید و اینها یا جزء مهریهاتان باشد و برای تبرک گرفتن باشد و برای استخاره و این کارها؟ بعد هم میفرماید که نه بلکه برای این فرستادیم که به قوانین آن حکم کنید:
إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّـهُ ۚ وَلَا تَكُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا [النساء، ۱۰۵]
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّـهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّـهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ [البقرة، ۲۱۳]
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّـهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ [آلعمران، ۲۳]
إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [النور، ۵۱]
وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ [النور، ۴۸]
اینها آیات تکاندهندهای است! ما شاء الله شما خیلی شجاع هستید که از چنین سؤال و جوابی نمیترسید. :ok::Gol:
برای ازدواج در مبانی فکری ما باید بالغ بود، یعنی شخص عاقل میتواند ازدواج کند، دختر و پسر باید بالغ و راضی به ازدواج باشند، رضایت پدر برای دختر جایگزین رضایت دختر نیست بلکه مددرسان آن است، قبل از بلوغ عقلی هم نکاتی بیان شده است که قابل طرح است که اگر خواستید میتوان رویشان بحث جداگانهای داشت ...
راستی امضای خیلی زیبایی دارید:
:Gol:
یا علی
بستگی دختریا پسرم ب بلوغ ذهنی وجنسی وجسمی رسیده یا ن !ایا اصلا امادگی ازدواجوداره !ایا اگه پسره میتونه ی زندگی روبچرخونه !اصلاب شرایطی رسیدن که غیرخودشون بتونن ی نفردیگه رودرکنارشون پذیراباشن.اگه بخوام کلی بگم برادختر از20 ب بعدبراپسرم از25ب بعدولی هرفردی بافرددیگه فرق داره من خودم ب شخصه تا قبل 20سال اصلا نمیتونستم ب ازدواجم فکر کنم پس یعنی اماده نبودم شایدپسرم یا دخترم زودتر ب بلوغ برسن واماده ازدواج بشن پس این امر ی امرنسبیه وبین افرادمتفاوته
جناب باء عزیز
غرب رو ول کنیم ما در ایران زندگی میکنیم و هر دو در این فرهنگ و مابین این مردمان بزرگ شده ایم
چرا خودمون رو گول میزنیم بچه های زیر هیجده سال این دوره چی از زناشویی میدانند؟ بله هستند دخترهایی با سن کم که با ذوق و شوق و رضایت خودشون هم ازدواج میکنند اتفاقا نمونه هایی از این موارد تو فامیل خودمون هم سراغ دارم بچه هایی که فقط از زندگی مشترک روزهای رویایی عقد و جشن عروسی و رقص رو میدونند و تازه بعداً تو زندگی متوجه میشند ازدواج بچه بازی نبود!!! کودکانی که حتی ناتوان از برقراری رابطه جنسی با شریک زندگیشون هستند . یکی از دوستان گفته بود باید طوری فرزند رو تربیت کرد که در 16 سالگی آمادگی ازدواج رو داشته باشه یعنی کامل و بالغ و با درک و فهم درست از زندگی و روابط زناشویی، اگه اینجوریه پس چرا به غرب خرده میگیریم که در سنین پایین چنین روابطی رو به بچه ها در قالب متون درسی آموزش میدهند؟؟؟؟؟؟ جدا از این مسئله بلوغ جسمی در دختران و پسران در نواحی مختلف متفاوت است شما نمیتونید یک دختر ایرانی رو با دختری عربی مقایسه کنید جثه دختران عربی درشت است و دختر ایرانی زیراندامه بلوغ جسمی در این دو متفاوته ( خانمی تعریف میکرد عروس یکی از اقوامشان سیزده ساله بوده وقتی بچه دار نشده سریع به پزشک مراجعه میکنند تا بفهمند عروس مشکلی داره یا نه . میدونید پزشک چی گفته جثه این عروس توانایی بارداری رو نداشته هفت و هشت سال بعد از اون ماجرا تازه ایشون میتونند بچه دار شن )
از طرفی با اطمینان کامل میتونم بگم حدود نود و نه درصد دختران بعد از ازدواج از ادامه تحصیل محروم میشند خیلی کم خانواده ایی پیدا میشه بزاره عروسش به درسش ادامه بده درس خواندن عروس رو خرجی اضافی میدانند البته خیلی از پسران هم بعد از ازدواج از ادامه تحصیل محروم میشن حالا تاکید بر روی ازدواج کودکان فقط جامعه ای ما رو به سوی آینده ایی سوق میده با یک مشت پدر و مادر بیسواد یا کم سواد . آیا قراره چنین افرادی باعث پیشرفت جامعه شوند؟ البته اینم حتما مدنظر قرار میدهید که آموزش و سطح سواد در هر دوره به تناسب پیشرفت علمی متفاوته اگه در گذشته یه خواندن و نوشتن و روخوانی قرآن و فهمیدن فال حافظ کفایت میکرد الان حداقل سواد دیپلمه
لطفا به متن زیر هم دقت کنید
در کشور ما دختر از سن 9 سالگی و پسر از سن 15 سالگی بالغ میشوند
ولی آنچه که ما در جامعه می بینیم این است که طفلی که به سن ۹ سال در دختر یا ۱۵ سال در پسر می رسد، هنوز بچه ای بیش نیست و نمی توان چنین بچه هایی را بزرگ یا بالغ دانست. در همه کشورها هم سن رشد را بین ۱۸ تا ۲۱ سال می دانند. این که ما بخواهیم سن بلوغ و رشد را ۹ و ۱۵ سال بدانیم برخلاف اجماع جهانی حرف زده ایم.
علت این که گفته شد اگر کلمه شروع را در ابتدای عبارت قانون به تقدیر بگیریم، تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی به واقع بلوغ نزدیک می شود، به این خاطر است که پسر یا دختر در سن های یاد شده بالغ کامل نشده اند. بلکه آنها در سنین ۱۵ و ۹ سالگی در آغاز بلوغ هستند و بلوغ خود یک دوره زمانی دارد، که با سپری شدن آن دوره، کامل می شوند. در تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی هم به سن شروع بلوغ و این که بلوغ پس از گذشت دوره ای کامل می شود اشاره شده است.
از آنجایی که با شروع بلوغ بنا به گفته روانشناسان بچه ها دچار غرور و لجاجت می شوند و تمایل به مخالفت با همه چیز و همه کس دارند، یک نوع سرکشی بچگانه در حالات و رفتار آنها بروز می کند. خداوند سبحان با دعوت آنها به نماز و عبادت، آنها را به سمت تواضع و فروتنی که نقطه مقابل تمایلات ناخواسته آن هاست، هدایت کرده است. این تکلیف الهی را نباید با قدرت تمیز و تشخیص معاملات یکسان گرفت.و البته کودک تا قبل از 18 سالگی فقط میتواند در امور غیرمالی خود اختیار داشته باشد .
حال به نظر شما اختیاربه دست گرفتن امور مالی سخت تر است یا ازدواج و پذیرفتن نقش همسری!!
خوب خدا رو شکر بالاخره یکی از کارهای ما مورد قبول شما بود :Nishkhand::Gol:
برای اینکه شرایط تربیتیش رو بذارم کنار خودم رو میگم نه بچه فرضیمو
فقط نیاز به ازدواج و به گناه افتادن رو نگاه نمیکنم
چون هر چی بیشتر میگذره آدم شناختش نسبت به آدمای اطرافش بیشتر میشه و تازه میفهمه خودش کنار چه مدل شخصیتی آروم میگیره فقط نیاز ...رو ملاک نمیذاشتم تو سن پایین که ازدواج صورت بگیره به نظرم خیلی خوب نیست شناختا کامل نیست بچه همه رو میبینه فکر میکنه عین خودشن از رو ظاهر قضاوت میکنه
من خودم الان 25 سالمه هنوز ازدواج نکردم همین حدود سن برا پسر خوبه به نظرم 25تا30 برا پسر
دخترم 23 به بالا
سلام علیکم سرکار شبنم،
غرب را رها کنیم گمان خواهیم کرد که فرهنگ خودمان خودبخود اینقدر متفاوت شده است، حال آنکه بخصوص از دورهی منحوس پهلویها سعی شده است غرب عیناً در ایران پیادهسازی شود ... کجایند آن ایرانیهایی که در مقابل حملهی اعراب فرهنگ خود را حفظ کردند و زبان خود را حفظ کردند؟ چرا آنها قهرمان هستند ولی قهرماندوستان خودشان فرهنگ غرب را به کودکان خود دیکته میکنند و سنگ آنها را در بحثها به سینه میزنند؟ چرا یک مسلمان ایرانی هر چه را که میخواهد اثبات کند یا وقتی میخواهد نظر خود را بگوید از کتابهای آنها و از فرهنگ آنها و از قوانین آنها شاهد مثال میآورد؟ آیا ما از خود هیچ نداریم؟ چون آنها علم دارند و ما نداریم؟ حقیر شخصاً با این نظر شدیدا و قویا مخالفم که توضیحش را پشتر دادهام ...
بگذریم ... بله هر دو در بین همین مردمان بزرگ شدهایم پس برویم به سراغ ادامهی بحث
بچهی ۱۳ ساله که چیزی از زناشویی نمیداند چرا به دنبال دوست دختر و دوست پسر است؟
منظورتان از زناشویی چیست؟ روابط زناشویی یا وظایف زناشویی؟ بماند که در وظایف زناشویی هم روابط زناشویی هست و این روابط خودش کمکی است برای انجام آن وظایف ...
اینکه ما بچههایمان را طوری بزرگ کردهایم که در ۲۵ سالگی هنوز کودک هستند آیا سپس قابل استناد است برای اینکه بگوییم کلاً زیر ۱۸ سال بچه همچنان بچه است؟ اصلاً حقیر حیران این عدد ۱۸ هستم که از کجا آمده است!؟ البته راستش را بخواهید اگر درست خاطرم باشد یکجا در دین صحبت از آن شده است ولی بعید میدانم چنان مطلبی مورد استناد علمای غرب و شرق و طرفداران آنها در ایران باشد، شما مطابق احادیث به عدد ۱۸ پایبند هستید یا مطابق حرف غربیها و به قول خودتان اجماع جهانی؟
دختری که از زندگی مشترک فقط یک سری رؤیای سیندرلایی دارد هنوز بچه است، تصورش حتی از داشتن رابطه هم با یک زن بالغ متفاوت است، مثلاً گمان میکند اگر ازدواج کند همهاش سفر خواهند رفت و گردش خواهند رفت و خوش خواهند گذراند و چیزهایی شبیه به آن، چنین کسی به دنبال دوست میگردد و همراه، نیاز جنسی ندارد یا هنوز چنین نیازی بهش فشار وارد نکرده است، ما هم نمیگوییم کسی بیگدار به آب بزند و اینقدر ناعاقلانه ازدواج کند، اگرچه ازدواج موقت برای بسیاری از مواقع میتواند پاسخگوی نیازهای سنین پایینتر باشد، چه آنکه این ازدواج بخوبی کار دوستی را انجام میدهد، دوستی بین دو جنس مخالف اگر مقید به قیود ازدواج باشد (چنانکه در ازدواج موقت هست) هیچ اشکال شرعی ندارد ...
متأسفانه ما از یک طرف میگوییم ازدواج زودهنگام بد است، بعد نمیتوانیم منکر بروز نیاز عاطفی یا جنسی در سنین پایینتر شویم، یا حکم به حلا بودن حرام خدا و دوستی دو نامحرم میدهیم و یا نیاز عاطفی یا جنسی ایشان را سرکوب میکنیم. البته اینها جای حرف دارد، حقیر به گفتن کلیات بسنده میکنم ...
تا جایی که حقیر فهمیدهام درست نیست به بچه مستقیماً برخی موارد آموزش داده شود مگر آنکه ضرورتش ایجاد شود، مثل اینکه بچه خودش کنکجاوی نماید که در این صورت باید به اندازهی کفایت توضیح داد و فقط هم به اندازهی کفایت، بعد هم بررسی کرد که چه چیزی این کنجکاوی را در او ایجاد کرده است و سعی در مراقبت بیشتر از خوراک فکری کودک خود کنیم. قرار نیست با آموزش روابط جنسی به بچههای اول دبستان ایشان را وارد بلوغ زودرس نماییم. حالا اگر غربیها اشتباه میکنند خوب اشتباه میکنند و اگر هم نحوهی عملکردشان از نظر اسلام درست است دیگر درست است و جای بحثی نمیماند، حقیر نمیدانم سیستم آنها چطور است. فقط یک مطلب به ذهنم میرسد و آن اینکه فساد آنجا آنقدر زیاد باشد که برای جلوگیری از برخی حاملگیها و غیره مجبور باشند در همان سنین کودکی به بچههایشان این موارد را آموزش بدهند که اگر اینطور باشد خردهای که به غرب گرفته میشود سر همین فساد و بیبندوباری زیادش است و نه سر آموزش زودهنگام که راه حلی دست و پا شکسته برای مهار و کنترل کردن این فاجعه است.
چه کسی مقایسه کرد؟ قرار نیست کسی را در مثلاً ۱۵ سالگی به زور شوهر دهند یا برایش زن بگیرند، بحث سر این بود که اگر این نیاز در او ایجاد شد سرکوب کردن این نیاز عاقلانه نیست، کسی سن واجب برای ازدواج تعیین نکرد که کار به دست گذاشتن بر روی تفاوتهای نژادی و ژنتیکی و غیره برسد.
سه یا چهار پاراگراف در جواب به این عبارات شما نوشته بودم که همه را پاک کردم ... فقط نتیجهاش را مینویسم و آن اینکه آنچه نوشتهاید حقیقت ندارد و علم را بهانه و پیرهن عثمان کردهاند برای توجیه نیات دیگرشان ... مثل آنها که به اسم کسب علم Apply میکنند در دانشگاههای دیگر و خدا میداند هدف بسیاری از آنها (البته نه همهاشان) از آن همه تلاش و دوندگی آیا واقعاً کسب علمی است که کسب آن در اینجا ممکن نبوده است یا چیز دیگر ... علم و مدرک علمی دو مقولهی تا حدود زیادی جداست، کسی که دنبال علم باشد به آن میرسد ان شاء الله و قلبش به نور آن روشن میشود و کسی که دنبال مدرک و موقعیت بالاتر مالی و اجتماعی باشد است که به اسم علم روی خیلی از ارزشها خط میکشد و آنها را زیر پا میگذارد. اسم اینروزها دستمایهی بسیاری از سوء استفادههاست ...
اگر منظورتان بلوغ عقلی و سن تکلیف است که این خاصه کشور ما نیست و مشترک میان همه است، اگرچه سنهای مذکور از یک طرف به قمری هستند و از طرف دیگر حدّ بالای آن هستند و ممکن است بلوغ با نشانههایی زودتر تشخیص داده شود. اگر هم منظورتان سن بلوغ جسمی و جنسی است که در این صورت لااقل برای خانمها سن بلوغ در ایران بالاتر است ...
این بچه به صورت بچه تربیت شده است، بچه نیست ولی بچه صفت است، وظیفهی والدینش بوده است که او را بزرگ کنند ولی آنها فقط بدن او را رشد دادهاند و از نظر درک و شعور مثل اینکه پایش سنگ رنگی ریخته باشند رشدی نکرده است و بزرگش نکردهاند ... در مورد اجماع جهانی هم خواهر عزیزم این آیات قرآن را خداوند برای اندیشیدن ما و شما فرستاده است: وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ [الأنعام، ۱۱۶]
و اگر از بیشتر مردم [این سر] زمین پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه میکنند، چرا که جز از وهم و گمان پیروی نمیکنند و جز این نیست که دروغ میبافند
شما به عنوان یک مسلمان معتقد و اهل تفکر بفرمایید چرا دل به اجماع جهانیان منهای تشیع خوش کردهاید؟ اجماع مسلمین بدون اهل بیت علیهمالسلام حادثهی شوم سقیفه را رقم زد، آیا شما به اجماع کفار و مشرکین منهی تشیع دل خوش کردهاید؟ چطور از «اکثر من فی الأرض» تبعیت میکنید و مطمئن هستید که گمراهتان نمیکنند با انکه خداوند فرموده آنها بیسوادانی هستند که فقط دنبالهروی ظن و گمانهای خود (نظریات و فرضیهها) هستند و از خق بهرهی زیادی نبردهاند؟
لطفاً هر قسمتی از پست حقیر را پاسخ ندادید این یک قسمت را پاسخ دهید که ما بدانیم مسلمانانی که با هم چنین اختلافاتی داریم چطور با این آیه کنار میآیند؟ صرفاً آن را نادیده میگیرند و پشت گوش میاندازند یا برداشت جدیدی از آن کردهاند که از چشمان ما دور مانده است؟
اولاً سن بلوغ دختر و پسر متفاوت است، پس چرا ۱۸ برای هر دو به کار رفته است؟
ثانیاً بلوغ در ۴۰ سالگی کامل میشود، نظرتان چیست که بگوییم سن قانونی ازدواج بعد از ۴۰ باشد؟ اینطوری دیگر نیازی به کنترل جمعیت هم نیست چون بحث باداری خانمها بالای این سال تا حدود زیادی منتفی میشود!
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا ۖ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ... [الأحقاف، ۱۵]
و به انسان سفارش کردهایم که در حق پدر و مادرش نیکی کند [چرا که] مادرش به دشواری او را آبستن بوده و به دشواری او را زاده است، و [دوران] بارگرفتن و از شیر گرفتن او سیماه است، تا آنکه به کمال رشدش برسد و به چهلسالگی برسد ...
کسی منکر این حقیقت نیست که بلوغ یک پدیدهی دفعی نیست و یک دوره است که چند سال طول میکشد، اما تا جایی که حقیر میدانم سن ۹ و ۱۵ هم آغاز بلوغ نیستند و بلوغ از کمی قبل از آن شروع میشود، در هر صورت باز این سؤال میماند که چرا عدد ۱۸؟ بعد میگویید غرب را بگذاریم کنار! وقتی قوانین کشور اسلامی ما را از غرب گرفتهاند ما چطور غرب را بگذاریم کنار؟ که بعد فکر کنیم اینها در احادیث خودمان وارد شده بوده است و لطف کردهآند از روی قوانین اسلام قوانین اینچنینی را با مشقت و مطالعات بسیار استخراج کردهاند؟ به قول شما خودمان را گول بزنیم؟
بله روانشناسان دورهی بلوغ را دورهی التهاب و غرور و لجاجت میدانند که صد البته اشتباه میکنند، خانوادهها و جوامع باید از خود سؤال کنند که چه کردهاند که یک کودک تا عقلش شکل میگیرد و شروع میکند به تعقل آنقدر ناسازگاری میبیند که در او ایجاد تنشهای روحی میکند و بروز ان به صورت پرخاشگری و لجاجت آشکار میشود و کودک را مستعدّ خطرهای بسیار میگرداند ... مگرنه آیا اولیاء خداوند هم بلوغشان مانند بلوغ ماست؟ حاشا و کلّا ...
حرف عجیبی است که کسی که افسار گسیخته شده است را خداوند بخواهد با دستورات اضافه مهار نماید و او را به سمت تواضع و فروتنی سوق دهد و هدایت کند. بهتر بود از قبل از سن بلوغ پس نماز و روزه و غیره را بر او واجب میکرد که کلاً این تنشها بروز پیدا نکنند نه اینکه بروز که یافتند بخواهیم درمانشان کنیم ...
قدرت تمیز و تشخیص انسان مقدم بر سن بلوغ اوست، در هر رسالهای میتوانید ببینید که کودک ممیز به چه کودکی گفته میشود، اگرچه ممیزی او با تربیت اشتباه ما همواره یک سر و گردن ضعیفتر از آنچه که باید باشد و بماند ....
و باز با عرض احترام و شرمندگی ادعایی بیاساس در مورد سن ۱۸ سالگی ...
نمیتواند همسر داشته باشد و وظایفش را انجام دهد؟ نیاز دارد و نمیتواند؟ ازدواج موقت کند که به گناه نیفتد تا بعد هر وقت که توانست ازدواج دائم کند ...
در پناه خداوند باشید :Gol:
یا علی
به نام خدا
بستگي داره اول اينكه ازدواج كنم دوم بچه دار بشم و سوم ايا تربيت من جوابگو باشه يا نه
و بعد از تربيت امادگي ازدواج و اون بلوغ فكري رو كي به دست مياره و ميتونه صاحب زندگي باشه
اون
وقت نميشه يه سن رو گفت
یا رب
خب من فکر میکنم توی سوال یه اشتباهاتی هست چون پدر و مادر که وقتشو تعیین نمیکنه و یا حتی خود آدم بلکه همه اش دست خداست
باید پرسید به نظر شما بهترین زمان ازدواج برای دختر و پسر چه زمانیه؟
به نظر من دختر 21-23 سالگی و برای پسر 23 -26 سالگی
سلام علیکم
با تشکر از همه شما کاربران گرامی و بزرگوار
بنده پستهای این تاپیک را از اول تا اینجا مشاهده نمودم،نظر برخی بزرگواران خیلی خوب بود اما دیدم هیچکس به اندازه کاربر گرامی و محترم باء کامل و جامع و شرعی و منطقی جواب نداده بودند
خواستم نظراتم را بنویسم اما دیدم تکرار صحبتهای کاربر گرامی باء میشود در نتیجه به جای تکرار مکررات تمام پستهای ایشان را تایید میکنم و از ایشان تشکر میکنم؛اجرکم عندالله
خداوند حکیم وقتی انسانها را خلق نمود برای آنها هدفی قرار داد و برای این رسیدن به هدف برنامه هایی را تبیین نمود و از طریق انبیا و اولیایش به دست ما انسانها رساند
متاسفانه خیلی از ما آدمها هدف از زندگی را در طول تاریخ گم کرده ایم و آنقدر از اهداف واقعی فاصله گرفته ایم و این اهداف کمرنگ شده اندکه وقتی بیان میشوند برایمان دور از ذهن و غیر قابل دسترس جلو می نماید ! در حالی که هرگز اینچنین نیست و این خود ما هستیم که سبک زندگی ها را در مسیر کج تغییر دادیم و حالا نیز خودمان باید با کمک هم به مسیر اصلیش برگردانیم
باید نوع زندگی و ازدواج و تربیت فرزند و غیره را به سبک اسلامیش برگردانیم و این کار هرگز غیر ممکن نیست همانگونه که هزاران نفر هستند که در همین جامعه و با همین مشکلات و سختی ها دارند کاملا اسلامی زندگی میکنند ! پس به جای اینکه همراه با روشهای اشتباه زندگی در جامعه شویم و جامعه ما را به هرسمتی که برد برویم ،باید جامعه را با خود همراه کنیم و سبک درست زندگی اسلامی را پیاده کنیم ان شالله
ان شاالله همگی بتوانیم در مسیر الهی ثابت قدم و سربلند باشیم
التماس دعا،یازهرا(س)
قصد توهین ندارم ولی اوناییکه فکر میکنن بچه هفده ساله توانایی ازدواج و تشکیل زندگی رو نداره ، در واقع خودشون و آشنایانشون رو دارن مقایسه میکنن
چون خودشون عقلشون کم بوده و توانایی نداشتن ، به همه ربط میدن
کافر همه را به کیش خویش پندارد
این هم جواب محکم من به ایشان
پسرم از هجده سالگی
دخترم از هجده سالگی
ان شاء الله زندگی خوبی داشته باشن
عجب تاپیکی!من دوست دارم بچه هام این قدر با شعور تربیت شن که خودشون سن ازدواج خودشونو درست تشخیص بدن! بله!
جناب باء بهرحال این عدد 18 از رو هوا نیامده باور کنید خارجی ها بیشتر از من و شما نگران بچه هاشون نباشن کمتر نیستند این نتیجه تحقیقات و یافته هاشون بوده که کلا! سن قانونی رو 18 سال اعلام کرده اند خدا به انسان عقل داده میتونه تشخیص بده عمل و رفتاری فرد زیر هیجده ساله با یه فرد بیست ساله یا سی ساله متفاوته . تصمیماتی که نوجوانان میگیرند بیشتر احساسی و بدور از منطقه این دیگه به وضوح مشخصه به همین علت نیاز به مراقبت و تربیت صحیح در این سن بیشتر حس میشه
این عدد 18 رو کل جهانیان قبول دارند ( حالا یک سال دو سال اینطرف و آنطرفش بماند ) و منافاتی به اسلام هم ندارد اسلام گفته سن شروع بالغ شدن دختر و پسر از نه و پانزده سالگیه نگفته در این سنین مقدمات ازدواجشون رو فراهم کنید . درسته ما مذهب غرب رو قبول نداریم و سالام ما برترین و آخرین دین خداست ولی خوبه از کشفیات و اختراعات دیگران استفاده کنیم یه کم فقط یه کم هم در حرفهای آنان دقت کنیم شاید چیز به درد بخوری داشتند که الزاما با دین ما هم منافاتی نداشت.
بیشتر بچه ها و نوجوانانی که بسوی جنس مخالف گرایش پیدا میکنند بخاطر تربیت ناصحیح، عدم دریافت محبت واقعی از سوی والدین، اوضاع و شرایط نابه سامان زندگیشون و هیجانات دوران نوجوانی بوده که اگر این مشکلات رفع بشه خیلی از این گرایشها یا درصد این گرایشها پایین خواهد آمد مابقی نیز اینقدر زیاد نیست که برای درمان آن ازدواج در سن پایین رو به عموم کودکان تعمیم دهیم حالا بنا به گفته شما اگر شدت نیاز جنسی در یک نوجوان آنقدر زیاد بود که راهی جز ازدواج برای آن نباشد خوب ما با ازدواج اون فرد مخالفتی نداریم ولی میگیم این امر نباید همگیر شود خیلی از کودکان باید بدانند زندگی فقط غریزه جنسی نیست باید یاد بگیرند هدفهای مهمتری در زندگی انسان وجود دارد و ازدواج تنها هدف نیست.
جناب باء متاسفانه من هیچ وقت متوجه نشدم علم واقعی از نظر شما چیست ؟
و البته متوجه نشدم اگر این علم رفاه، آسایش، ثروت و مدرک و مقام بالای اجتماعی به بار آورد چه منافاتی با علم واقعی دارد ؟
همین علم خارجی ها باعث پیشرفتشون شده، ثروتمندشون کرده، رفاه و اوضاع اقتصادیشون رو سرو سامان بخشیده حالا شاید ارزش اخروی زیادی نداشته باشه ولی اینم در نظر بگیرید فقر از هر دری وارد شود ایمان از در دیگر بیرون میرود درجه اعتقاد و ظرفیت ایمان افراد هم متفاوته مردمی که نتونند شکم زن و بچه شون رو سیر کنند مجبور به فساد میشن جامعه ایی که نتونه پیشرفت کنه نمیتونه نیازهای رفاهی مردمش رو تامین کنه این جامعه عقب مانده و بی فرهنگ باقی میماند
پیشرفت جامعه فقط در گرو علوم قرآنی نیست البته بی نیاز از اونم نیست ولی نمیشه نقش علوم پایه رو نادیده گرفت خیلی از علوم پایه نیاز به دانشگاه و کلاس و آزمایشگاه دارد به راحتی کسب نمیشود مثل همین فیزیک و مکانیک و ..........
دختر و پسر نوجوانی که ازدواج کرده اند و دغدغه اصلیشونه زندگیشونه و البته افکار والدینشان مانع ادامه تحصیلی آنان میشه چطور میتونند در اقتصاد و پیشرفت جامعه تاثیرگذار باشند ؟ و اگر همگیر شود این جامعه چطور باید افراد متخصص خودشو پیدا کنه ؟ باز محتاج غرب میمانیم و میشیم همون جهان سومی.
از طرفی ازدواج طفل حتی زیر سن بلوغ چه ضرورتی دارد
از نظر مشهور در فقه امامیه رابطه جنسی کامل )دخول) شوهر با همسر نابالغش را ممنوع اما انواع دیگر رابطه جنسی با همسر نابالغ بیاشکال میداند. خمینی در این مورد مینویسد: «کسی که زوجهای کمتر از نه سال دارد وطی (نزدیکی کردن) او برای وی جایز نیست چه اینکه زوجه دائمی باشد، و چه منقطع، و اما سایر کامگیریها از قبیل لمس به شهوت و آغوش گرفتن و تفخیذ (لاپایی) اشکال ندارد هر چند شیرخواره باشد، و اگر قبل از نه سال او را وطی کند اگر افضاء (یکی گردانیدن راه ادرار و خون) نکردهباشد به غیر از گناه چیزی بر او نیست»و در صورتی که منجر به افضاء او شود، منجر به ممنوعیت دائمی رابطه جنسی آن دو میگردد و مرد باید دیه کامل قتل یک انسان را به همسرش بدهد ماده ۴۷۶ قانون مجازات اسلامی در همین زمینه اعلام کرده که هر «جنایتی که باعث از بین رفتن توان مقاربت بطور کامل شود دیهٔ کامل دارد«.
چرا باید اصلا اجازه چنین ازدواج هایی داده شود یه طفل زیر نه سال مگر نیاز جنسی دارد؟ به اغوش کشیدن شهوت انگیز و اجرای کارهای فکر نمیکنید که نیاز باشه برای چنین مواردی مجازاتی بیشتر اعمال شود و اصلا جلوی چنین ازدواج هایی گرفته شود بهتر از این نیست که آدم رو ناقص کنیم و باکمون هم نباشه یه دیه هم به بابای طرف بدیم البته اگر دیه ایی در کار باشد
به نام خدا
سلام
براي ازدواج بلوغ اقتصادي لازم هست كه در افراد دخترو پسر متفاوته.دختر همين كه مبلغي به او بدهي وبگويي تا آخر ماه امور خانه را با آن مديريت كن،اگر توانست به بلوغ اقتصادي رسيده.(استثنائات را در نظر نميگيريم)پس يك دختر 14-13 ساله براحتي به بلوغ اقتصادي رسيده.
اما در پسر بلوغ اقتصادي يعني كسب درآمد و مديريت آن.كه مي تواند قبل از بلوغ جنسي رخ دهد در سنين 13-14 سالگي.واين منافاتي با علم آموزي،تفريح و... ندارد.
بنابراين يك دخترو پسر به راحتي مي توانند به بلوغ اقتصادي برسند.حتما لازم نيست بدانند بورس چيست تورم چيست ركود چيست.همين كه بتوانند معاش خود را تامين كنن كافيه.
اما نگرش خانواده ها كه كار در سنين پايين رو كسر شان ميدونن و البته برخي ديدگاه هاي غلط ديگر مانع بلوغ اقتصادي فرزندانشون ميشه.
اما بلوغ فكري
اين درست نيست كه بگيم همه نوجوان ها تا سن خاصي به بلوغ فكري نمي رسند.بلوغ فكري با تربيت صحيح مي تواند همزمان با بلوغ جنسي يا اندي پس از آن به مرحله اي از تكامل رسيده باشد كه دختر و پسر درك درستي از ازدواج داشته باشند و ازدواج كنند.واكنون در عصر انفجار اطلاعات دخترو پسر در بسياري از مسائل بسيار آگاه تر از پدرو مادر خود هستندو با آموزش و مطالعه اين آگاهي بيشتر هم مي تواند شود و البته همه نوجوان ها اينگونه نيستند.اما بلوغ فكري در نسل فعلي در مقايسه با نسل قبل سريعتر اتفاق مي افتد.
درنتيجه سن ازدواج با تربيت پدر و مادر رابطه مستقيمي دارد.
سلام
من برای دخترم سنین 16 تا 20 سال و برای پسرم از 23 به بعد میرم خواستگاری...
سلام علیکم سرکار شبنم،
عدد ۱۸ هرگز به طور قطعی قابل به دست آوردن نیست، بلکه یک تخمین است، اینکه آنرا فیکس کردهاند برای آن است که بشود بر اساس آن قانون تنظیم کرد، یعنی یک جور استانداردسازی است، پس خطا داشتن آن و استثاء بردار بودن آن هر دو محرز و واضح است. میتواند به صورت توصیهای بیان گردد ولی وقتی به عنوان قانون بیان میگردد، وقتی گفته میشود سن قانونی، اینهاست که حقیر را به موضعگیری وادار میکند! خداوند که خداست سن حداقل برای ازدواج تعیین نکرده است، حتی سن حداقل برای سن تکلیف هم تعیین نکرده است و سنی که تعیین کرده است (۹ و ۱۵) سن حداکثری است، یعنی اگر در رسالهها ببینید نوشته شده است سن تکلیف ۹ سال یا ۱۵ سال تمام قمری است به ترتیب برای دختر و پسر به شرط آنکه یک سری رخدادها زودتر اتفاق نبفتاده باشند، مثل احتلام، که اگر آنها زودتر از سن تعیین شده رخ بدهند سن تکلیف پایینتر خواهد بود، بنابراین ۹ و ۱۵ حداکثر سن تکلیف است و نه حداقل آن، تازه این در مورد سن تکلیف است و نه سن ازدواج که نه حداقلی برایش تعیین شده است و نه حداکثری (حقیر چیزی بخاطر ندارم اگر شما میدانید بفرمایید استفاده کنیم)، فقط یک سری توصیه برایش داریم! انسان با انسان فرق دارد! اما در غرب سن حداقلی برایش تعیین کردهاند و گمان هم میکنند که این سن وحی منزل است و همه باید رعایتش نمایند، کارهای فرهنگی میکنند مثل همان پستی که شما پیشتر فرستاده بودید که میخواستند نظرها را جلب کنند به اینکه یک عدهی زیادی هنوز قبل از ۱۸ سال ازدواج میکنند و همه باید نگران آنها باشند! خوب شاید این سن برای آنها زود نباشد آیا درک این مطلب برای غربیها سنگین است؟ به قول خود شما دختر عربی که خیلی زودتر از یک دختر روس بالغ میشود آیا سن ازدواج قانونی یکسانی باید داشته باشند؟ پایبندی به این قانون مندرآوردی نه لزوماً انسانی است و نه لزوماً اخلاقی و نه لزوماً شرعی ...
همانطور که رفتار یک فرد زیر ۱۸ سال با رفتار یک فرد ۲۰ و ۳۰ سال متفاوته، رفتار یک فرد ۲۰ و ۳۰ ساله هم با یکدیگر لزوماً یکسان نیست، رفتار یک فرد ۳۵ یا ۴۰ ساله هم باز متفاوت است، هر چه سن بالاتر میرود قاعدتاً خیلی اشتباه نباشد اگر گمان کنیم که میزان پختگی تصمیمات بیشتر شده و اشتباهات در تصمیمگیریها هم به همان نسبت کمتر میشود، در واقع تجربه گاهی لازم است تا خللهای عقلی را پر نماید، اینکه جوان در آینه نمیبیند چیزی را که پیر در خشت خام میبیند برای وقتی است که بهرهی جوان و پیر از عقل یکسان باشد مگرنه همین را میشود اینطور تکرار کرد که جاهل در آینه نمیبیند آنچه را که عاقل در خشت خام میبیند، آن وقت جاهل ممکن است پیر باشد و عاقل ممکن است یک جوان باشد، کسی که عقلش رشد خوبی داشته بوده باشد از تجربیات دیگران استفاده میکند و کسی که از تجربیات دیگران استفاده کند مانند کسی است که صدها بلکه هزاران سال عمر کرده باشد و تصمیمگیریهایش هم پختهتر از بسیاری از موسفیدان اطراف خودش خواهد بود، بخصوص که شخص عاقل لازم ندارد همه چیز را تجربه کند یا از تجربهی دیگران در آن مورد بپرسد بلکه خودش هم میتواند با بصیرتی که دارد آزمایشهای ذهنی کند و در ذهن خودش بسیاری از تجربیات را بدون هزینه کسب نماید. کسی که رویکرد عقلی مناسبی داشته باشد میتواند مانند شطرنج بسیاری از احتمالات و رخدادهای منبعث از هر تصمیمی که ممکن است بگیرد را پیشبینی کرده و آنها را محک بزند و بعد تصمیم نهایی را بعد از آنالیز آن پیشبینیها بگیرد، این به نوعی معنای همان بصیرت داشتن است، دیدن آینده با توجه به گذشته و حال ... علم ... علمالیقین ... عینالیقین ... قبل از آنکه آن عینالیقین بروز خارجی به خود گرفته و حقالیقین گردیده باشد.
پس ان شاء الله شما هم موافق هستید که خوب است اصالت را به عقل بدهیم و نه همیشه به سنّ و سال، بنابراین «بلوغ عقلی» میتواند یک پیشنیاز ضروری یا مناسب برای تصمیمگیریهای شخص در زندگیاش به حساب بیاید. بلوغ عقلی هم مطابق با حکمت و رحمت خداوند باید مقدم بر بلوغ جنسی و جسمی انسان باشد، به انسانی که عقل ندارد دور از حکمت و رحمت خداست (مگر آنکه ضرورت دیگری بروز کند که الآن چیزی به ذهنم نمیرسد) که ابزاری داده شود که ممکن است تمام زندگی او را بیمقدمه بر باد دهد، مثل اینکه به دست یک بچهی کوچک تفنگ پُر شده بدهند، وقتی خداوند کسی را در سن تکلیف به وظایفی مکلف میکند این به آن معناست که او باید تا قبل از آن سن ۹ یا ۱۵ اصولالدین را به صورت عقلی یا دلی (اگرچه فرقی ندارد و چراغ دل همان عقل است) خودش یاد گرفته و پذیرفته باشد، پس در سن تکلیف انسان از نظر عقلی بلوغ قابل قبولی برای زیر بار مسؤولیت رفتن را کسب کرده است و درست نیست که سن تکلیف را تازه کلید خوردن یک دورهی طولانی برای بالغ شدن در نظر بگیریم، چون این نظریه سریع به این نتیجه ختم خواهد شد که خداوند از موجودی که تازه قادر به تعقل شده است انتظار وظیفه دارد! چنین چیزی دون شأن خداست (بر همین اساس است که میبینید سن تکلیف دخترها حتی در ایران ۹ سال تمام است با آنکه بسیاری از دخترخانمها شاید تا ۱۳ یا حتی ۱۵ و ۱۶ سالگی عادت نبینند، بلوغ عقلی است که تکلیف آور است و نه بلوغ جسمی، بلوغ عقلی هم بر بلوغ جسمی مقدم است) ... اینکه اگر کودکی درست تربیت نشود تا ۵۰ سالگی هم بچه میماند بحث جداگانهای است، اینجا بحث حقیر بر این پایه است که فردیت شخص مورد بررسی قرار بگیرد و پارامترهای دیگر ثابت و در وضعیت مطلوب فرض شدهاند ... در واقع موضوع تاپیک این است که والدین چه شرایط مطلوبی را باید برای کودکانشان فراهم کنند تا آنها به مشکلی نخورند، برای ایجاد شرایط مطلوب هم ابتدا باید خود انسان و دورهی کودکی و بلوغ را شناخت تا بعد بر اساس ان برنامهریزی کرد ... مثلاً ممکن است از محموع این بحثها اینطور نتیجه گیری شود که اگر کودک از سن بلوغ به بعد تمایل به ازدواج داشت این از نظر خلقت و به عنوان یک انسان حقّ اوست و والدین وظیفه دارند او را طوری تربیت کنند که در صورت بروز این نیاز او بتواند شرایط برطرف شدن نیازش را هم داشته باشد یا در زمانی کوتاه ان شرایط را کسب نماید.
اینکه همه قبول دارند اگر منظور از «همه» همان «همه بجز تشیع» باشد ارزشی ندارد و گمراهی است که دلایل بسیاری برای این حرف از قرآن و حدیث وجود دارد و قاعدتاً خود شما هم قبولش دارید ... پس میماند سر اینکه فرودید «منافاتی به اسلام هم ندارد»، اگر این گزاره درست بود ما هم با شما موافق بودیم و اصلاً بحثی نداشتیم، اما منافات آن را در بالا توضیح دادم، تبدیل توصیه به قانون مثل تبدیل غیرضروری مستحب به واجب یا مکروه به حرام است که بدعت و حرام است ...
آنکه گفتم در روایات خود ما بعضاً میتوان سن ۱۸ را برداشت کرد آنجاست که اگر درست خاطرم باشد فرمودهاند که سالهای ابتدایی سن تکلیف ظاهراً بر شخص مکلف سادهتر گرفته میشود، یعنی در مقابل ترک واجب یا انجام حرام توسط جوان تازه بالغ نرمشی وجود خواهد داشت، این هم مطلب عجیبی نیست و با حکمت و رحمت هر دو سازگار است. مثل این است که گفته شود در مقابل هر تغییر به نسبت ناگهانی باید تا حدودی نرمش داشت تا ریسمان پاره نشود یا سر ریسمان از دست خارج نگردد ... اما حقیر از آن حتی توصیه به تأخیر ازدواج تا سن ۱۸ را هم برداشت نمیتوانم بکنم، گفته شده است که در این سن جوان تازه بالغ ممکن است اشتباهاتی بکند و آن هم بخاطر این است که تا قبل از این مکلف نبوده و حالا شده است، ازدواج هم که بکند باز باید در آن چند سال اول نرمشهایی داشته باشد تا عدمتفاهمها کمکم جایی آرام بگیرد و ایجاد تنشهای زیرپوستی برای سالهای بعد ننماید (شکر خداوند که معمولاً ازدواج برای هم پسرها و هم دخترها آنقدر جاذبه دارد و دلنشین است که این سالهای ابتدایی را نه سختترین سالهای زناشویی که شیرینترین زمان این دوران گمان میکنند)، تازه این برای آقاپسرهاست که چند سال ابتدایی بعد از تکلیفشان میشود عدد مثلاً ۱۸، وگرنه برای خانمها که بین عدد ۹ و ۱۸ خودش ۹ سال فاصله است!
اینکه فرمودید اسلام نگفته است در سنین تکلیف مقدمات ازدواج کودکانتان را فراهم کنید را به نظرم بایسته یا شایسته است که درش تجدید نظر بفرمایید، در مورد دختر گفته شده است که از سعادتهای یک مرد مسلمان این است که دخترش در خانهی شوهرش عادت ببیند، یعنی قبل از سن بلوغ جنسی (که میتواند بعد از بلوغ عقلی یا همزمان با آن باشد) ازدواج کند و وقتی از نظر جسمی و جنسی بالغ میشود شوهر داشته باشد. مشابه این را در مورد پسرها هم داریم، معروف است که اگر درست خاطرم باشد علامهی حلی که قبل از بلوغ جسمی به اجتهاد رسیدند درست همان شبی که محتلم شدند به والدینشان گفتند که باید همسری اختیار کنم که از این به بعد تنها خوابیدن برای من کراهت دارد. این روایت که تنها خوابیدن کراهت دارد را حقیر هم خوانده بودم ولی هرگز به ذهنم خطور نکرده بود که میشود از آن توصیه به ازدواج در سن بلوغ را برداشت کرد، اگرچه بعد از بیان علامه دیگر مسأله واضح است و حتی نیازی به توضیح اضافه هم ندارد ... بنابراین میبینید که چنین توصیهای در اسلام آمده است ... طبیعی است که این همه مطلب هم که در مورد نکوهش اشخاص مجرد بیان شده است نشان میدهد که اگرچه به تأخیر انداختن ازدواج حرام نیست ولی کراهت برایش ثابت است اگر ضرورتی در به تأخیر انداختن ازدواج نباشد.
استفاده کنیم حرفی نیست، اما عاقلانه استفاده کنیم، محتاطانه استفاده کنیم، اول به دین خدا عرضهاشان کنیم ببینیم با تعالیم الهی درگیر هستند یا اینکه سازگار با آن هستند، بعد اگر سازگار بودند میشود از نتایج تلاشهای فکری آنها هم استفاده کرد.
سرکار شبنم نگاه کنید ببینید با روش خود علوم تجربی میتوان نظریهای داد مبنی بر اینکه علم تجربی امروزی حتماً برخی از گزارههایش غلط هستند که در آینده کشف خواهند شد، لااقل برخی از آن اشتباهات غلط بودنشان محرز خواهد شد، پس وقتی میدانیم که این گزارهها درست و غلط را با هم دارند حکم عقل است که همه را چشمبسته قبول نکنیم و خودمان هم با محک و معیار خودمان آنها را بسنجیم، در واقع اشتباهاتشان را کنار بگذاریم و درستهایشان را بپذیریم و به آنها عمل کنیم، به اندازهی درک امروز خودمان از دین خدا ... این یعنی ما استاندارد بالاتری برای پذیرش حقیقت و گزارههای درست داریم و این خوب است و ناراحت کننده نیست ... آنها مطالب خوبی دارند که میشود استفادهاشان کرد،میشود ازشان چیزهای زیادی یاد گرفت، فقط تعقل و دقت را نباید ترک کرد
کودکی را میشناسم که در سن کودکی که هیچ چیزی از روابط جنسی نمیداند عاشق یک دختر همسن خودش در کودکستان شده است، عاشق به آن معنا که دوست دارد پیش او باشد و اگر او را نبیند دلتنگش شود، اینکه خلاصه در دل دغدغهاش را داشته باشد و ذهنش به او مشغول باشد، اگر کنارش باشد برایش مهم نباشد که او سرش به کار خودش گرم باشد و این هم سرش به کار خودش گرم باشد، ولی اگر آنجا نباشد انگار یک چیزی برایش کم است ... آیا این احساسات آن کودک به نظر شما ربطی به تربیت صحیح و ناصحیح والدینش یا شرایط خوب یا بد جامعه دارد؟
اگرچه با فروید خیلی مخالف هستم ولی او هم نظریهی ابتداییاش را که داد (که بعداً خودش هم آن را رد کرد) بر همین اساس بود که در کودکی پسر چون عاشق مادرش میشود سعی میکند خودش را شبیه پدرش کند و وارد رقابت با پدرش میشود، یا دختر چون عاشق پدرش میشود سعی میکند خودش را شبیه مادرش کند و وارد رقابت با مادرش میشود، اگرچه نظریهی فروید درست نیست ولی تنها چیز درستی که حقیر در آن میبینم مفهوم دوست داشتن است و کودکان هم نیاز عاطفی به جنس مخالف ممکن است داشته باشند، یک کودک ممکن است سرش گرم شناخت اطرافش باشد و از تجربه کردن تنوعهای موجود در اطرافش هرگز فارغ نشود و یک کودک دیگر ممکن است در این تنوعهای موجود بیشتر بر شناخت انسانها و رفتارهای انسانی متمرکز بشود و در این بین به برخی هم متمایل گردد، بدون اینکه بحث نیاز جنسی برایش مطرح باشد،شاید اینکه پسری در کودکی عاشق یک دختربچه شود هم به همان علاقهی او به مادرش برگردد و مشابه آن هم در مورد یک دختر بچه که عاشق یک پسربچه میشود ... در هر صورت تا جایی که حقیر فهمیدم نیاز عاطفی به جنس مخالف بستر ارتباط این دو جنس است و تنها در حوالی سن بلوغ جنسی تا چند سال بعد که دورهی شدت جوانی است نیاز جنسی سوار بر آن نیاز عاطفی میشود، مگرنه شعلههای جوانی هم که فرو بنشینند باز همان نیاز عاطفی است که ماندگار خواهد بود تا زمان پیری و فرتوتی و قبض روح ... پس فکر نکنم درست باشد که ازدواج را فقط به تأمین نیاز جنسی و غریضهی جنسی گره بزنیم و میل به ازدواج در سن پایین را لزوماً به بلوغ زودرس و تربیت اشتباه خانوادهها ارتباط دهیم، در یک جامعهی سالم هم ازدواجهای موفق در سنین تکلیف میتوان داشت ... این به معنای اینکه بچهها را ول کنیم که هر طور بزرگ شدند بشوند و بعد بدون احراز بزرگ شدن یا نشدن آنها در سن تکلیف برایشان همسری اختیار شود نیست، این به معنای شناخت انسان و برنامهریزی کردن برای رشد سالم اوست و از جملهی این برنامهریزیها هم باید اتخاذ روش صحیح تربیت کودک باشد تا برای مسؤولیتهای آیندهاش هم توان جسمی و هم توان روحی لازم را داشته باشد ...
ازدواج در سن پایین به نظر حقیر درمان نیست بلکه در راستای خلقت انسان است، شما میتوانید مشابه این مسأله را در حیوانات هم ببینید، وقتی بالغ میشوند جفت شدن و فرزندآوری یک مسألهی طبیعی بین آنهاست، در عین حالی که به سایر امور زندگیاشان هم میرسند ... و البته شاید هیچ گربهای پیدا نکنید که بخاطر اینکه به فلان هدف برسد پا بر روی طبیعت خودش بگذارد و خود را سرکوب کند، هر چیزی به جای خودش میشود معنای تعادل،پس اول باید دانست چه چیزی جایش کجاست، ما هم در این تاپیک سعی داریم به بررسی جای ازدواج در زندگی انسان بپردازیم، اینکه شرایط وقوع این سیر طبیعی را هم باید فراهم کرد موضوعی است که بعد از تعیین اهداف و مسیر چشمانداز باید به آن پرداخت،مطمئناً بدون مقدمه نمیشود یک مسیر را درست طی کرد و احتمال منحرف شدن از مسیر وجود خواهد داشت، گاهی زودتر و گاهی دیرتر ...
اگر آن کودک نیاز شدید داشت ولی با کوتاهی والدینش یا بخاطر شرایط عرفی جامعه یا هر دلیل دیگر آمادگی و شرایط یک ازدواج موفق را نداشت چه؟ پیشنها میکنید نیاز خودش را سرکوب کند؟ ازدواج از سر ناچاری و بعد طلاق را پیشنهاد میدهید؟ یا اینکه کلاً قیدش را میزنید که هر کاری خواست بکند از خود ارضایی گرفته تا گرفتن دوست؟ راهکار ما ازدواج موقته که میتوان رویش هم شرط ضمن عقد گذاشت که به شرط عدم مقاربت و یا مثلاً تا حدّ فقط دوستی عاطفی بدون ارتباط بدنی و غیره ...
با توجه به اینکه در جامعهی فعلی کسانی که زود ازدواج میکنند مشکلاتی خواهند داشت حقیر هم با شما موافق هستم که ازدواج زودهنگام (در واقع ازدواج سر وقت اصلیاش) همهگیر نشود بهتر است، هر کسی که نیاز داشت باید بهش کمک شود، این درست نیست که راه حلی وجود داشته باشد و بیخود و بیجهت بگوییم راه حلی وجود ندارد و به دیگران سختی اضافه تحمیل کنیم ...
البته در اینکه فرمودید هدفهای مهمتری در زندگی وجود دارد و ازدواج تنها هدف نیست با شما موافق نیستم، حقیر به ازدواج به عنوان یک هدف نگاه نمیکنم که بگویم اهداف مهمتری از ازدواج هم هست یا خیر، ازدواج یک وسیله است برای رسیدن به اهداف دیگر، یک ضروری زندگی است مثل اینکه خوردن غذا برای ادامهی زندگی ضروری است. اگر شما بتوانید بگویید که بچه باید بداند که اهداف مهمتر از غذا خوردن هم وجود دارد و با گفتن این جمله در صدد آن باشید که به او بفهمانید که پس غذا لازم نیست بخوری و باید به جای غذا به آن کارها بپردازی حقیر هم مشابه حرف شما را در مورد ازدواج میزنم، اما اگر منظورتان این باشد که در غذا خوردن نباید متوقف شد حقیر هم با شما موافق هستم و همین حرف را در مورد ازدواج میزنم. ازدواج نیاز جسمی و عاطفی انسان است، واقعاً شما میتوانید این گزاره را بگویید غلط است؟
در فیزیک مدتهاست دارند تلاش میکنند به نظریهی وحدت برسند، چنین نظریاتی مثلاً با این نامها قابل جستجو هستند:
Unification of Physics
Grand Unified Theory
Unified Field Theory
مثلاً میخواهند به این نتیجه برسند که تمام نیروها منشأ یکسانی دارند و دوست دارند نظریهای داشته باشند که همان یک نظریه همه چیز را توضیح بدهد. اینها همه تلاشهای علمی است، نه این بندهی حقیر خدا و نه هیچ کس دیگری نمیگوید که اینها تلاش علمی نیست، اما علم یعنی دانستن حقیقتی که تحقق یافته است و دانستن خقیقت لزوماً نتیجهی هر تلاش علمی ولو اصطلاحاً موفق نیست، تلاش علمی به گزارههایی به عنوان نتیجه میرسد که ترکیبی است از درست و غلط، درستهایش علم هست ولی غلطهایش خوب طبیعی است که حقیقی نیستند. از این نظر رویکرد تلاشهای علمی به دو دسته تقسیم میشوند، Ontology و Epistomology، اولی میخواهد حقیقت را آنطور که هست بشناسد و دومی تنها حقیقت را آنطور که به نظر میرسد توصیف مینماید. علوم تجربی عموماً از دستهی علوم هستند که تنها به توصیف حقیقت آنطور که به نظر میرسد میپردازند، یعنی ناظر در این درک از حقیقت نقش محوری دارد، مثلاً یک بحث اساسی در فلسفهی ریاضیات این است که آیا ساختار ریاضی در عالم وجود دارد یا این ساختارها برداشت انسان از حقیقت دنیاست و نه خود دنیا، به طور خاص آیا اعداد بدون انسانها هم وجود دارند یا تنها در سیستم فکری انسان است که ساخته میشوند و بر حقیقت انطباق داده میشود.
اما علم در لسان دین نوری معرفی شده است که حقایق را از ظلمت جهل بیرون آورده و آشکار میکند، یعنی علم حقیقی که نظرم را در موردش خواستید علمی است که از دیدگاه Ontology باید به آن رسید، حقیقت آنطور که متحقق شده است، شناخت حقّ آنطور که واقع شده است، مستقل از درک ما از آن. ممکن است جایی علم عرضه شود ولی درک شخص از آن ناقص باشد و با اعوجاج ذهنی خود درک اشتباهی از آن بشود ولی این به علم بودن آن علم ضرری وارد نمیکند، مثل این مثالهای خطاهای چشمی و ذهنی که ابزار درک ما از حقایق را به چالش میکشند ولی اینکه درک ما از حقیقت چه باشد ضرری به حقیقت آنطور که هست وارد نمیکند.
علم حقیقی باید بدون واسطهی ناقص کسب شود، ابزار مادی که ما در اختیار داریم حتی اگر دقتشان خیلی هم زیاد باشد باز طبق اصل عدم قطعیت هایزنبرگ محدودیت در دقت خواهند داشت، یعنی نقص دارند و این نقایص خودشان را سوار بر درک ما از حقیقت میکنند و مانع از درک درست و بدون نقص ما از حقیقت میشوند، پس درک ما از حقیقت تنها زمانی میتواند بدون نقص و کامل باشد که با نفی تمام واسطههای ناقص در بین عالم و معلوم همراه باشد، انسان چنین ابزار بدون خطایی را در اختیار دارد، این ابزار همان عقل و دل است (عقل و دل از هم جدا نیستند و عقل چراغ دل است در حقیقت وجودی انسان، حرم خداست که باید همیشه رو به سوی آن داشت و متوجهش بود و قبلهگاه است که رو به سوی آن داشتن شرط قبولی عبادات است) ...
بنابراین حقیر تنها علوم عقلی را علوم حقیقی میدانم، اما در همین موضوع هم باز جای بحث است ...
عقل به خودی خود نمیتواند چیزی یاد بگیرد، عقل یک ابزار است، باید در آن خوراک ذهنی ریخت تا عقل بتواند آنها را با ابزار منطق پردازش کند و از آن علوم را استخراج کند، اما اگر آن خوراک ذهنی خودشان اشتباه و نقایصی داشته باشند چه؟ باز درک ما که خروجی عقل است اشتباه خواهد بود. پس علوم عقلی هم تنها زمانی درست خواهند بود که خوراک ذهنیاشان را از جایی امن و بدون احتمال وجود خطا تأمین کرده باشند، اما آن چیست که با خود عقل نیست و اگر در خارج از ما است هم ارتباطش با ما با واسطهی حواسّ مادی نیست؟ تنها دچیز این خصوصیت را دارند، یکی فطرت و دیگری وحی ... فطرت را خیلی راحت میتوان دید که اگرچه اشتباه نیست ولی قابل پوشانیدن و مخفی شدن است،پس مطمئنترین راه برای کسب علم استفاده از وحی و سپس تعقل بر روی آن است، چیزی که در دین به ما توصیه شده است، آن تفکری که یک ساعتش برابر ۷۰ سال عبادت است تفکر عقلانی است ... خروجی این رویکرد را حقیر به عنوان علم حقیقی میشناسم و در نتیجه چنین تلاش علمیای را تلاش علمی عاقلانهتری میدانم. تفاوت کسی که کار عقلی میکند با دانشمندان تجربی مثل تفاوت یک پزشک و یک دکتر تجربی است، آیا شما جان عزیزتان را به دستان یک دکتر تجربی میسپارید؟
در این علم حقیقی ما بحث وحدت وجود را داریم، همان چیزی که فیزیکدانان مدتهاست در تلاش برای رسیدن به گوشهای از آن هستند که مربوط به فیزیک باشد، اما در بحث وحدت وجود ما حتی بین فیزیک و شیمی و علوم انسانی و پزشکی و غیره هم وحدت میتوان برقرار نمود، کافی است انسان کمی از دنیا فاصله بگیرد تا بتواند از افقی بالاتر به آن نگاه کند بعد ارتباطها را خیلی ملموستر میبیند و میفهمد و عقل چنین قدرتی دارد ... آنها که گمان میکنند عقل انسان نمیتواند انسان را از جایی به بالاتر ببرد باید یادشان باشد که وجود مبارک مدینةالعلم صلیاللهعلیهوآله خودشان همان عقل اول و کلی عالم وجود هستند و اگر نقصی مانع از ما در این راه باشد هم ضعف عقل است نه نقص خود عقل.
اگر آسایش دو گیتی را به ارمغان بیاورد هیچ اشکالی ندارد و خوب هم هست، ولی در عمل طراحی شده است برای آسایش این دنیا (آن هم در بسیاری از موارد برای عدهای محدود، مگرنه به فرمایش مولا علیهالسلام جایی کس کاخنشین نمیشود مگراینکه جایی چندین کوخنشین درست شده باشند، دنیا ساخته نشده است برای اینکه محل آسایش باشد و هر تلاشی برای ایجاد آسایش دنیا حتماً جای دیگری ایجاد ناارامیها و ظلمهایی خواهد کرد)، پس اینطور که الآن هست در یک نگاه کلان اشکال دارد اگر با نگاه کردن به جزئیات آن آسایش و رفاه به نظر خوب و خواستنی باشد.
کسب ثروت از طریق تولید نیاز! شما منکر مصرفگرا بودن همان غرب و یا شرق هستید؟ آیا به نظر شما تولید نیاز ارزشمندتر است یا پاسخ دادن به همان نیازهای موجود؟ سیاست غرب در پیشرفت همان سیاست چماق و هویج است، هویج نیاز را مقابل ما و شما نگاه میدارند، شناخت نیاز در انسان حرکت القاء میکند برای رفع آن نیاز و در این وسط برای آنها ثروت روی ثروت تولید میشود و البته طبیعی است که این پولها اگرچه از ارزشافزوده و از تولید حاصل شده باشد ولی باز حقیقتاً تولید ثروت به معنای خوب ان نیست،جامعهی نیازمند فقیرتر از جامعهی قناعتپیشه است اگرچه امکانات و داراییهای آنها هم خیلی بیشتر از داراییهای اینها باشد ...
آن روایت قدسی را به خاطر بیاورید که خداوند فرمود پنج چیز را در پنج جا قرار دادم و مردم آنها را در پنج جای دیگر جستجو میکنند و هرگز هم به آنچه میخواهند نخواهند رسید (چون جای اشتباه را دارند جستجو میکنند)، یکی همین آسایش است که خداوند در بهشت قرار داده است و انسانها در دنیا به دنبالش میگردند، یکی هم بینیازی است که خداوند در قناعت قرارش داده است و انسانها در مال دنیا به دنبالش هستند ...
پیشرفت آیا اگر رسیدن بهتر به آسایش بدنی باشد که به زودی در خاک خواهد پوسید پیشرفت است یا اگر رسیدن بهتر به آسایش ابدی انسان باشد؟ البته هر دو با هم اگر باشند بهتر است ولی غرب تمرکزش بر روی دنیاست و اگر میبینید روی برخی ارزشهای اجتماعی هم حرف برای گفتن دارند برای همان است که بدون آن ارزشهای اجتماعی آن رفاه دنیایی مورد نظرشان هم تأمین نمیشود، غیبت و توهین و دروغ و دزدی و قتل و جنایت اگر برای آنها هم بد است برای این است که دنیای آنها را به چالش کشیده است مگرنه آنها در سیاستگذاری کلان خود چیزی به اسم روح برای انسان قائل نیستند که بخواهند به رشد و تعالی روحی مردم هم بهایی بدهند، همه چیز حتی اخلاق را برای دنیا میخواهند و کسی هم که دنیا را بخواهد آیهی قران است که خداوند هر قدر صلاح بداند به ایشان میدهد و در آخرت از زیانکاران خواهند بود ...
مشکل از ماست که علوم قرآنی را تنها تا درست خواندن قرآن و برداشت یک سری امثال و حکم معرفی کردهایم، ولی اگر بروید قرآن را با روایات معصومین علیهمالسلام بخوانید میبینید که هر چه بخواهید در قرآن و روایات هست، در ثقلین همه چیز هست، فیزیک و مکانیک هست، روانشناسی و جامعهشناسی هست، احکام فردی برای رشد و تعالی فردی هست و احکام اجتماعی برای رشد و تعالی اجتماعی هم هست، فلسفه هم هست، ریاضی هم هست، زیستشناسی و پزشکی هم هست.
حالا البته کسی منکر کارهای تجربی هم نیست، بحث سر این است که وزن و اعتبار هر گزارهای باید شفاف باشد، اگر نتیجهی مشاهدات باشد باید آن را با یک علامت سؤال در ذهن ذخیره کرد و نه به صورت قطعی و مسلّم، مطالعه و فهم قرآن هم در زمان غیبت که دسترسی به خلیفه و حجت خدا بر زمین نداریم، علیهالسلام، بعید نیست که به صورت عقلی و تجربی با هم لازم باشد پیش برده شود.
میتوانند، لزوماً محتاج غرب نخواهیم شد، لزوماً فقیر نمیشویم، با ازدواج دائم برخی نمیتوانند و رسیدن به موقعیتهای علمی و مادی هم در عین حال برایشان خیلی مهم است بیایند و بروند ازدواج موقت کنند، غربیها با داشتن دوست دختر و دوست پسر آن تلاشهایشان را انجام میدهند ما با دوستی شرعی که ازدواج موقت است و تبعات منفی آن دوستیهای کثیف را ندارد با قید و بندهایی ساده ولی کارآمدی که خداوند برایش وضع کرده است ...
پذیرفتن چنین راه حلهایی نیاز دارد که دیدگاهمان نسبت به دین خدا را گاهی ویرایشهایی بکنیم و نمیشود انتظار داشت که نسبت به احکام خداوند سوء و ظن و دید منفی داشته باشیم و باز دین ناقصمان بتوانند زندگی آرمانی برایمان به ارمغان بیاورد ... اگر ماشین بدون چرخ راه رفت از دین خداوند هم باید انتظار داشته باشیم که به صورت ناقص اجرا شود ولی به صورت کامل برایمان سعادت دو دنیا را به ارمغان بیاورد ...
ضرورتی که واجبش کند که ندارد، ولی در مورد توصیهها کمی بالاتر توضیح دادم، حالا شما نقدی دارید بفرمایید
احکام شرعی جا برای تفکر زیاد دارند، این مسأله را میشود جداگانه هم طرح کنید تا کارشناسان محترم در موردش نظراتی کارشناسی بدهند، حقیر فعلاً فقط میتوانم به نیاز عاطفی و نیاز به تکیهگاه اشاره کنم، در ضمن اینکه اگرچه توانایی مقاربت ندارد اما در رابطهی جنسی لذات دیگری نیز هم برای زن و هم برای مرد وجود دارد که ممکن است خود آن خانم هم چنان لذتهایی را تجربه کند، حقیر نمیدانم. بحث سر این نقل قولهایی که گذاشتهاید میتواند زیاد باشد و کسانی که عالم به آن هستند باید نظر بدهند.
یا علی
به نام خدا
هر سنی که احساس بشه وقـتـشـه!
بلوغ فکری ِ هرفرد با فرد دیگه متفاوته.
مسئله زود ازدواج کردن/دیر ازدواج کردن نیست!
"به موقع و صحیح" ازدواج کردن؛ مسئله این است!
:Nishkhand:
[=arial] بسم الله الرحمن الرحیم
[=arial]
[=arial]سلام علیکم
[=arial]من از فرمایشات دوستان دو نکته فهمیدم:
[=arial]1.بلوغ فکری
[=arial]2.سن عرفی
[=arial]
[=arial]دوستان بزرگوار اگر سن بلوغ جنسی ۱۶ باشه و فرزند شما ۲۵ ساله به بلوغ فکری برسه خیانت شماست!!!
[=arial]این شما بودید که در تربیت فرزندتان ناتوان بودید..
[=arial]مادری نبودید که از همان سنین کودکی در غالب نگهداری از عروسک به دخترتان بچه داری یاد بدهید و زندگی را برایش شبیه سازی کنید..
[=arial]پدری نبودید که از همان سنین کودکی فرزندتان را در کارهای خانه مشارکت بدهید و با او مشورت کنید تا بلوغ فکری را ایجاد کنید.
[=arial][=arial]پدرومادری بودید که همیشه با فرزندتان بچه گانه رفتار کردید
[=arial]همیشه شکمش را پر کردید
[=arial]همیشه رفاهش را تامین کردید ولای پنبه بزرگش کردید..
[=arial]معلومه خب ۱۶ ساله که هیچ ۴۰ ساله هم به بلوغ نمیرسد