یه چیز دیگه هم بگم شما ادم خیلی حساسی هستین. بعدا وارد زندگی میشین اگه بخواین اینقدر به همه چی گیر بدین که نمیشه. یه جا رفتین دختره گفته ظاهر مهم نیست ولی بعد چند جلسه رفت و امد میگین به خاطر ظاهر جواب رد دادن و میگین حالا اینکارشون چه معنی میده؟!
درسته که اشتبا کردن ولی تو همه این صفحه ها همین موضوع چندبار گفتین. حالا حتما یه دلیل داشت دختره دیگه. اصلا خوب نیس برای هر اتفاق غیر منطقی که براتون بیفته اینقدر ذهنتون مشغول شه...
دلیلش آزمایشات قبل از ازدواج بود.که هر دومون کم خونی خفیفی داشتیم.کم خونی خفیف که اصلا از نوع تالاسمی نبود.دختر و خانوادش هم اینو میدونستن و با دونستن این موضوع گفتن عقد کنیم و دختر هم با رضایت خودش بله رو گفت.
بعد از چند روزی از عقد شروع کرد به دوری کردن و فاصله گرفتن از من.
هرچی هم میگفتم مگه کاری کردم یا علتی داره میگفتن نه اصلا هیچی نشده فقط روش نميشه بامن ارتباط داشته باشه.بعد از گذشت حدود بیست روز گفتن که علت این رفتاراش نگرانی از همون آزمایشه است و اینکه میترسه بچه تالاسمی ماژور به دنیا بیاره.منم رفتم آزپایش رو نشون هفت هشت نفر از استادامون که همه از بهترین پزشکهای شهر هستن دادم و همه گفتن اصلا احتمال تالاسمی وجود نداره و با این آزمایش هیچ منعی برای ازدواج نداره. اما دختر گفت من نمیتونم خیالم رو راحت کنم و به خاطر همین عقد رو بهم زدن.
اون هم که شما میگید چندبار اون موضوع رو تکرار کردم در جواب دوستان بوده
متاسفانه دوستان نمیان نظرات دیگر دوستان و جوابایی که بهشون دادم رو بخونن و میان یه چیزی که دیگری مطرح کرده رو باز بیان میکنن و برای جواب دادن بهشون منم مجبورم اون حرف رو تکرار کنم
اصلا بذارید یه سوال بپرسم: چرا نظر شما و خیلی از دوستان دیگه که کامنت گذاشتن اینه که آدم وقتی خواست ازدواج کنه حتما باید خودشو تغییر بده تا بپسندنش؟ چرا کسب آدم رو همینجوری که هست نمیپسنده؟
خوب 23 سال من با این بدن و هیکل زندگی کردم
یعنی یه نفر هم تو دنیا نیست که منو همینطوری که هستم بخواد؟
احتمالا هست اما شاید تو یه جای دیگه تو دنیا یا تو یه شهر دیگه..!
میبخشی راحت حرف میزنم اما دست از خود فریبی وردار و برا خودت وقت بذار...من میدونم شما یکم فقط روی بدنتون وقت بذارید اصل مشکلتون رفع میشه...هیشکی کامل نیست...
به نظر من زیاد به اون چند تا خواستگاری که رفتین فکر نکنین.کسی چه میدونه شاید یه زمانی برسه بگین بهتر که نشد...:Kaf:
اون موردم که که بعد از چند جلسه گفتن ظاهرو نپسندیدیم اصلا جدی نگیرید ...فراموش کنید (چون خودم دخترم به وضوح میبینم که بهونه آورده):pir:
یه نکته دیگه هم هست معیار هاییکه شما در نظر گرفتید واقعا غیر قابل دسترس نیست نمیدونم شما در چه شهری زندگی میکنید شاید تمام این معیارهارو اونجا عده ی کمی داشته باشن شایدم خونواده شما خیلی سخت میگیرن که پیدا نمیشه
به شخصه در جریان ازدواج برادر یکی از دوستام بودم .پسر بیچاره گفته بود میخواد ازدواج کنه یک سری معیار هاهم داشت ولی چیز خارق العاده ای نبود.مادر و خواهرش (که دوست خودم بود) کلی جا رفتن یک عیب و ایرادایی میگرفتن که اگه بگم در عجب میمونید به پسرشونم میگفتن که معیارهاییکه تو میخواستی رو نداره!
بنظرم باید از این بابت مطمئن بشید.
به خونوادتون بگید جلسه اول که میرن شرایط شما رو میگن یه جور نباشه که به طرف مقابل این احساس القا شه چون پسرشون دکتره از بالا نگاه میکنن امکان داره در مرحله آخر که دختر میخواد فکراشو بکنه تاثیر بزاره(دیدم که میگم)
البته ان شاء الله که هیچ کدوم از اینا نباشه اما خوب ممکنه
به نظر من زیاد به اون چند تا خواستگاری که رفتین فکر نکنین.کسی چه میدونه شاید یه زمانی برسه بگین بهتر که نشد...:Kaf:
اون موردم که که بعد از چند جلسه گفتن ظاهرو نپسندیدیم اصلا جدی نگیرید ...فراموش کنید (چون خودم دخترم به وضوح میبینم که بهونه آورده):pir:
یه نکته دیگه هم هست معیار هاییکه شما در نظر گرفتید واقعا غیر قابل دسترس نیست نمیدونم شما در چه شهری زندگی میکنید شاید تمام این معیارهارو اونجا عده ی کمی داشته باشن شایدم خونواده شما خیلی سخت میگیرن که پیدا نمیشه
به شخصه در جریان ازدواج برادر یکی از دوستام بودم .پسر بیچاره گفته بود میخواد ازدواج کنه یک سری معیار هاهم داشت ولی چیز خارق العاده ای نبود.مادر و خواهرش (که دوست خودم بود) کلی جا رفتن یک عیب و ایرادایی میگرفتن که اگه بگم در عجب میمونید به پسرشونم میگفتن که معیارهاییکه تو میخواستی رو نداره!
بنظرم باید از این بابت مطمئن بشید.
به خونوادتون بگید جلسه اول که میرن شرایط شما رو میگن یه جور نباشه که به طرف مقابل این احساس القا شه چون پسرشون دکتره از بالا نگاه میکنن امکان داره در مرحله آخر که دختر میخواد فکراشو بکنه تاثیر بزاره(دیدم که میگم)
البته ان شاء الله که هیچ کدوم از اینا نباشه اما خوب ممکنه
نه اینطورها نیست. ...
حالا یه اتفاق جدید افتاد....
یه امشب رو تصمیم گرفتم برم یه مسجد نزدیک خونه مون...
بعد اونجا خانواده اون خانمی که باهاش صیغه محرمیت عقد موقت خوندیم. ..و بعدا بهم خورد رو دیدم...و از قضا هم اومدن و سلام علیک کردن و صحبت. ..
نمیدونم خدا داره کار منو به کجا میکشونه...
هر چیزی از ماجرا رو میخوام جمع کنم یه اتفاق دیگه میفته...
نه اینطورها نیست. ...
حالا یه اتفاق جدید افتاد....
یه امشب رو تصمیم گرفتم برم یه مسجد نزدیک خونه مون...
بعد اونجا خانواده اون خانمی که باهاش صیغه محرمیت عقد موقت خوندیم. ..و بعدا بهم خورد رو دیدم...و از قضا هم اومدن و سلام علیک کردن و صحبت. ..
نمیدونم خدا داره کار منو به کجا میکشونه...
هر چیزی از ماجرا رو میخوام جمع کنم یه اتفاق دیگه میفته...
ان شاء الله درست میشه
نمیدونم چرا انقدر مطمئنم ولی قول میدم تا آخر سال نشده به همه شیرینی میدین:Mohabbat:
فقط یادتون باشه خبرشو اسکدینی کنین تا ما هم خوشحال شیم:Gol:
چندین گزینه هم خانواده رفتن صحبت کردن و سه بار هم خودم به همراه خانواده خواستگاری دخترها و خانواده های مذهبی رفتیم.خانواده هایی که همشون میگفتن تنها معیارشون برای داماد فقط ایمان و تقوا هست و نه هیچ چیز دیگه.اما همشون به دلایلی از جمله قیافه خوب نداشتن من یا لاغر بودن من واینا جواب منفی دادن.
اينطور نيست كه حالا دو جا... البته حالا بعضي از پسرها هم مثل دخترها شدند. ميگويد اعصاب من خرد شد. پنج جا رفتم، هي او ميگويد: من ميخواهم درس بخوانم، ميخواهم درس بخوانم. گفتم: خوب چيزي نيست. چند جا رفتي ميگويند: نميدهيم. گفت: بيست جا! گفتم: خوب برو تا پنجاهم!
من خودم پنجاه مورد خواستگاري رفتم كسي زن من نشد. پنجاه و يكمي قبول كرد.
حالا نميدانم پشيمان شده يا نشده. چه اشكالي دارد؟ حالا يك كسي ميگويد نه، نه كه نه! جاي ديگر. مشكلي ندارد. انسان نبايد به چهار نفر كه گفتند نه، عصباني شود. اگر داماد مثل موسي بود پيشنهاد از طرف پدر دختر مانعي ندارد.
اينطور نيست كه حالا دو جا... البته حالا بعضي از پسرها هم مثل دخترها شدند. ميگويد اعصاب من خرد شد. پنج جا رفتم، هي او ميگويد: من ميخواهم درس بخوانم، ميخواهم درس بخوانم. گفتم: خوب چيزي نيست. چند جا رفتي ميگويند: نميدهيم. گفت: بيست جا! گفتم: خوب برو تا پنجاهم!
من خودم پنجاه مورد خواستگاري رفتم كسي زن من نشد. پنجاه و يكمي قبول كرد.
حالا نميدانم پشيمان شده يا نشده. چه اشكالي دارد؟ حالا يك كسي ميگويد نه، نه كه نه! جاي ديگر. مشكلي ندارد. انسان نبايد به چهار نفر كه گفتند نه، عصباني شود. اگر داماد مثل موسي بود پيشنهاد از طرف پدر دختر مانعي ندارد.
خوب اگه اینطوری هست، میشه مثال نقض هم زد!
مثلا شهید خرازی. ..من دارم یه کتاب زندگینامه ایشون رو میخونم...ایشون اولین بار که بهشون پیشنهاد ازدواج کردن داده شده رفته خواستگاری و همون اولین بار و اولین نفری که میره خواستگاری جواب مثبت بهشون میدن و ازدواج میکنن
خوب اگه اینطوری هست، میشه مثال نقض هم زد!
مثلا شهید خرازی. ..من دارم یه کتاب زندگینامه ایشون رو میخونم...ایشون اولین بار که بهشون پیشنهاد ازدواج کردن داده شده رفته خواستگاری و همون اولین بار و اولین نفری که میره خواستگاری جواب مثبت بهشون میدن و ازدواج میکنن
جناب mehrant
حرف شما درست
ولی بنده به دنبال مثال نقض نیستم
میخوام بهتون بگم که ناامیدی چاره کار نیست
شرایط افراد فرق میکنه
موقعیت ها فرق میکنه
شما مثل شهید خرازی نشدید که بار اول که رفتد جواب مثبت بگیرید
پس امیدوار باشید نهایتا حداقل مثل جناب آقای قرائتی بشید.
با عجله کار درست نمیشه
آدم برای خریدن یک کفش کلی میگرده تا یک کفش مناسب پیدا کنه اوونوقت برای این موضوع؟
شما مثل شهید خرازی نشدید که بار اول که رفتد جواب مثبت بگیرید
پس امیدوار باشید نهایتا حداقل مثل جناب آقای قرائتی بشید.
با عجله کار درست نمیشه
آدم برای خریدن یک کفش کلی میگرده تا یک کفش مناسب پیدا کنه اوونوقت برای این موضوع؟
نه، منظورم اینه که اگه الگوهایی رو میشه معرفی کرد که چهل پنجاه بار خواستگاری رفتن الگوهایی هم میشه معرفی کرد که اینطور نبودن و یکی دوبار فقط رفتن خواستگاری و ازدواج موفقی هم داشتن.یعنی حرف نهایی ام اینکه یه قانون رو نمیشه به همه تعمیم داد
دلایل خیلی زیادن...
مثلا بعضیا به اشتباه معتقدن عزیزان جانباز که جونشونو برای دفاع از میهن و ناموس به خطر انداختن و عضوی رو از دست دادن حق ندارن بعضی سهمیه ها یا امتیازات رو برای خودشون یا خانوادشون داشته باشن...(مثلا همین سهمیه کنکور برا فرزندانشون)
یا اینکه خیلیا جانبازای عزیز رو مذهبیون افراطی ای میدونن که نمیشه در کنارشون راحت زندگی کرد و خیلی سخت گیر هستن...هیمنو به فرزنداشونم تعمیم میدن...
من خودم پنجاه مورد خواستگاري رفتم كسي زن من نشد. پنجاه و يكمي قبول كرد.
اعصاب پولادین شما ستودنی ست.
میخوام بهتون بگم که ناامیدی چاره کار نیست
کلید تمام کارها در دست خداست
نه، منظورم اینه که اگه الگوهایی رو میشه معرفی کرد که چهل پنجاه بار خواستگاری رفتن الگوهایی هم میشه معرفی کرد که اینطور نبودن و یکی دوبار فقط رفتن خواستگاری و ازدواج موفقی هم داشتن.یعنی حرف نهایی ام اینکه یه قانون رو نمیشه به همه تعمیم داد
اخوی اینکه ناراحت شدین درست بنده حقیر هم با شما همدردم ولی اینکه واقعا میگم واقعا از خدا بخواه از خدا از خدا بخواه الانم که دلتون شکسته که چه بهتر فقط از خدا بخواه اگر واقعا معتقد هستین، درست میشه ، باور داشته باش که کسی جز خدا نمی تونه درست کنه ، اینقدر هم تو در رو دیوار نرو ، حرمت امامزاده واجبه ، یه بار دیگه هم میگم شما آیا از حکمت خداوند باخبری؟
توکلت کجا رفته اخوی می دونم درد بدی است ولی اگه اینجا توکل نکنی پس کجا؟؟؟
ببخشید جسارت کردم در محضر شما ودوستان
راستی برای ما هم دعا کن
:Gol::Gol::Gol:
اخوی اینکه ناراحت شدین درست بنده حقیر هم با شما همدردم ولی اینکه واقعا میگم واقعا از خدا بخواه از خدا از خدا بخواه الانم که دلتون شکسته که چه بهتر فقط از خدا بخواه اگر واقعا معتقد هستین، درست میشه ، باور داشته باش که کسی جز خدا نمی تونه درست کنه ، اینقدر هم تو در رو دیوار نرو ، حرمت امامزاده واجبه ، یه بار دیگه هم میگم شما آیا از حکمت خداوند باخبری؟
توکلت کجا رفته اخوی می دونم درد بدی است ولی اگه اینجا توکل نکنی پس کجا؟؟؟
ببخشید جسارت کردم در محضر شما ودوستان
راستی برای ما هم دعا کن
:Gol::Gol::Gol:
خوب توکل مگه چیه؟ جز اینه که آدم فقط از خدا حاجتش رو بخواد و دعا کنه و خواسته اش رو بخواد و بعدش هم بگه " افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد" ؟؟؟
خوب منم همیشه اینکار رو کردم و هنوزم دارم ادامه میدم
بعد از هر نمازم دعا میکنم
شبها قبل از خواب دعاهای مختلفی رو میخونم و از خدا میخوام در کار من فرجی حاصل کنه.
اما....هنوز دعاهام به اجابت نمیرسن
آیا مطمئن هستی خدا را برای خدا صدا میزنی ، بعد حاجت می خواهی. یا حاجت می خواهی صدا می زنی ؟؟؟؟
بگو خدایا هر چی صلاحه
صلاحه
رضایت شما از هر چی بالاتره
دلسوخته ای باور کن جواب می گیری منم دعا کن
داد صلاحه نداد قبول کن که صلاحه
مردم هم مسئول کارای خودشون هستن، با شما بازی کردن بعدا جواب میدن
خدا خدا خدا
آیا مطمئن هستی خدا را برای خدا صدا میزنی ، بعد حاجت می خواهی. یا حاجت می خواهی صدا می زنی ؟؟؟؟
بگو خدایا هر چی صلاحه
صلاحه
رضایت شما از هر چی بالاتره
دلسوخته ای باور کن جواب می گیری منم دعا کن
داد صلاحه نداد قبول کن که صلاحه
مردم هم مسئول کارای خودشون هستن، با شما بازی کردن بعدا جواب میدن
خدا خدا خدا
تشکر التماس دعا:Gol::Gol::Gol:
من اینجوری دعا میکنم میگم خدایا من به ازدواج نیاز دارم چون نمیخوام به گناه بیفتم
و خودت هم از همه بهتر این نیازم رو درک میکنی
پس خودت فراهمش کن
حالا نميدونم، این میشه خواندن خدا برای حاجت، یا حاجت برای خدا؟
حالا نميدونم، این میشه خواندن خدا برای حاجت، یا حاجت برای خدا؟
سلام اخوی خیلی نسبت به شما ارادت پیدا کردم نمی دونم چرا شاید چون همدردیم ولی تو دلم جا گرفتی.
جواب سوال شما واضحه اگه خدا حاجتون رو نداد باز صداش می کنی؟؟؟
باز میگی من عبد ذلیلم ،من فقیر مسکینم ،من مستکین مستجیرم ...
شما کریمی رحمانی رحیمی خالقی ...
مولای یا مولای انت مولا وانا العبد و هل یرحم العبد الا المولا
سلام اخوی خیلی نسبت به شما ارادت پیدا کردم نمی دونم چرا شاید چون همدردیم ولی تو دلم جا گرفتی.
جواب سوال شما واضحه اگه خدا حاجتون رو نداد باز صداش می کنی؟؟؟
باز میگی من عبد ذلیلم ،من فقیر مسکینم ،من مستکین مستجیرم ...
شما کریمی رحمانی رحیمی خالقی ...
مولای یا مولای انت مولا وانا العبد و هل یرحم العبد الا المولا
اخوی التماس دعا
:Gol::Gol::Gol:
خوب بله قطعا. ..
چند ماه میشه که دارم دعا میکنم و جواب نمیگیرم ولی هنوزم هر صبح و شب دارم دعا میکنم. ..
اینم شد حرف !!!
تنها نقطه ضعف شما رو اینجور که متوجه شدم قیافه خوب نداشتن . لاغر بودن . هست ...
اگر بدترین حالت دنیا رو هم داشته باشین چاره اش 9 ماه ورزش بدن سازی و تغذیه خوب هست ... به نظرم شما ما رو گذاشتین سره کار که پزشک هستین ... ( )
این همه هنر پیشه خوب داریم که فقط بدنشون متناسب هست و هیچ قیافه خوبی هم ندارند ... اصل بدن متناسب داشتن هست که اون هم چارش 9 ماه بدن سازی هست ...
یه تحقیق در مورد " بروس ویلس " هنر پیشه آمریکایی بکن ...
کچل هست ...
چشماش بابا غوری هست ...
پیر شده ...
اما یک بدن محکم و قوی داره و اعتماد به نفسش هم بالاست ... اصلا ورزش و بدنسازی اعتماد به نفست رو بالا میبره ... فرم نشستن رو مبلی که میری خواستگاری رو تغییر میده ... طریقه حرف زدنت رو تغییر میده ..
حرفاتون انصافا به اسمتون میخوره. ما که هول برمون داشت :khandeh!:
من منظورم شما نبودین ها!! منظورم "الهه خشم" بود که این نظر رو گذاشته بود!!
از روی یه تاپیک دیگتون پیدا کردم اینو!
فک میکنم شرایط منم مشابه شما باشه!! البته فرقش اینه ک من هنوز خواستگاری نرفتم تا نظر دخترارو راجع به خودم بدونم. ولی این مطلبتون خیلی منو نگران کرد!!
متاسفانه اینم از دینداری ماست!! خیلی ازین خانواده هایی ک ادعای مذهبی بودن دارن فقط کافیه مثلا ی پسر با درآمد خیلی خوب یا خیلی خوشتیپ بیاد خواستگاری دخترشون. دیگه دینو و اعتقادو...یادشون میره. دیدم که میگم!! این دینداری هم بدرد خودشون میخوره.واقعا ملاکایی که دین مطرح کرده ایناس؟!!!
من منظورم شما نبودین ها!! منظورم "الهه خشم" بود که این نظر رو گذاشته بود!!
از روی یه تاپیک دیگتون پیدا کردم اینو!
فک میکنم شرایط منم مشابه شما باشه!! البته فرقش اینه ک من هنوز خواستگاری نرفتم تا نظر دخترارو راجع به خودم بدونم. ولی این مطلبتون خیلی منو نگران کرد!! :(
میدونم با ایشون بودید...
نگران نباشید هر آدمی با دیگری فرق داره
شاید شما اولین باری که برید خواستگاری بهتون جواب مثبت رو بدن ...
میدونم با ایشون بودید...
نگران نباشید هر آدمی با دیگری فرق داره
شاید شما اولین باری که برید خواستگاری بهتون جواب مثبت رو بدن ...
ولی من مطمئنم شما با این شرایط خوبی که داری قطعا بالاخره همسر مناسبی پیدا میکنی ک تورو بخاطر خودت بخاد نه ظواهر و مادیات. خیلی از دخترای خوب هستن ظاهر براشون ملاک زیاد مهمی نیست... توکل کن به خدا. بالاخره اون خانم خوشبخت پیدا میشه...
ولی من مطمئنم شما با این شرایط خوبی که داری قطعا بالاخره همسر مناسبی پیدا میکنی ک تورو بخاطر خودت بخاد نه ظواهر و مادیات. خیلی از دخترای خوب هستن ظاهر براشون ملاک زیاد مهمی نیست... توکل کن به خدا. بالاخره اون خانم خوشبخت پیدا میشه...
خواستم بگم بله بالاخره پیدا میشه، ولی بعد که جمله تون رو دقیق تر خوندم پشیمون شدم...کدوم دختری از من خوشش میاد که من رو به خاطر خودم بخواد...؟
ولی اگه هم پیدا بشه،معلوم نیست کی باشه و نمیدونم آیا تو اون موقع هم هنوز میتونم خودم رو کنترل کنم و با نفسم مبارزه کنم که به گناه نیفتم...
شاید جفتتون یه مشکلی داره ، آمادگی ازدواج نداره و ...
به نظر من به جا دعا برا ازدواجتون دعا برای امام زمان عج بکنید مشکلتونو خودش حل میکنه ;)
خواستم بگم بله بالاخره پیدا میشه، ولی بعد که جمله تون رو دقیق تر خوندم پشیمون شدم...کدوم دختری از من خوشش میاد که من رو به خاطر خودم بخواد...؟
ولی اگه هم پیدا بشه،معلوم نیست کی باشه و نمیدونم آیا تو اون موقع هم هنوز میتونم خودم رو کنترل کنم و با نفسم مبارزه کنم که به گناه نیفتم...
داداش بنظرم خیلی زود خودتو باختی!! من ک میگم اونایی که رفتی خواستگاریشون لیاقتتو نداشتن!! و بنظرم اونی که میخواستی نبودن. جدی میگم!! آخه یه دختر واقعا خوب و مذهبی و باخدا ملاکاش چیزی جز ایمان واقعی و اخلاق طرف نیست که در شما هست و علاوه بر اون موقعیت اجتماعی خوب رو هم داری. از نظر جسمی هم که سالمید خداروشکر!! پس بدنبال ی دختر "واقعا مذهبی" باشید نه مذهبی شعاری.
داداش بنظرم خیلی زود خودتو باختی!! من ک میگم اونایی که رفتی خواستگاریشون لیاقتتو نداشتن!! و بنظرم اونی که میخواستی نبودن. جدی میگم!! آخه یه دختر واقعا خوب و مذهبی و باخدا ملاکاش چیزی جز ایمان واقعی و اخلاق طرف نیست که در شما هست و علاوه بر اون موقعیت اجتماعی خوب رو هم داری. از نظر جسمی هم که سالمید خداروشکر!! پس بدنبال ی دختر "واقعا مذهبی" باشید نه مذهبی شعاری.
ما که هر چی دعا کردیم خدا ازدواج با بهترین کسی که به صلاحم هست رو برام فراهم کنه،دعاهام مستجاب نشدن...
قیافه و ظاهر هم به هر حال مهم هست، بهرحال دختر هم میخواد یک عمر با کسی زندگی کنه که قیافه و ظاهرش براش قابل تحمل باشه
از این دوتا جمله و چیزای دیگه است که باعث شده باورش برام خیلی سخت باشه که من با ویژگیهایی که دارم بتونم ملاکهای یه همسر ایده آل رو برای یه دختر داشته باشم...
ما که هر چی دعا کردیم خدا ازدواج با بهترین کسی که به صلاحم هست رو برام فراهم کنه،دعاهام مستجاب نشدن...
قیافه و ظاهر هم به هر حال مهم هست، بهرحال دختر هم میخواد یک عمر با کسی زندگی کنه که قیافه و ظاهرش براش قابل تحمل باشه
از این دوتا جمله و چیزای دیگه است که باعث شده باورش برام خیلی سخت باشه که من با ویژگیهایی که دارم بتونم ملاکهای یه همسر ایده آل رو برای یه دختر داشته باشم...
نه اصلا ناامید نشو. یکی دو جا دیگه برو خواستگاری اگه پیدا نشد!! آخه این مشکلی که داری انقدی بزرگ نیست ک ناامیدت کنه. تازه حل شدنی هم هست...
البته موارد بیشتر از این بوده
ولی تعداد مواردی که با حضور خودم رفتیم خواستگاری همون سه چهارتا تا بوده
ضمن اینکه توی پستهام گفتم توی یکی از موارد تا توافق کامل خانواده ها هم پیش رفتیم و صیغه محرمیت عقد موقت خوندیم اما بعد بهم خورد
ینی بعد عقد محرمیت طرف گفت نپسندیده قیافتو؟؟؟؟؟؟ اینکه خیلی عجیبه.خب قبل صیغه محرمیت میگفت همینو!!!!!!
یه سوال: دخترایی ک رفتی خواستگاریشون از نظر ظاهری خیلی خوب بودن؟؟ در چ حدی بودن؟
ینی بعد عقد محرمیت طرف گفت نپسندیده قیافتو؟؟؟؟؟؟ اینکه خیلی عجیبه.خب قبل صیغه محرمیت میگفت همینو!!!!!!
یه سوال: دخترایی ک رفتی خواستگاریشون از نظر ظاهری خیلی خوب بودن؟؟ در چ حدی بودن؟
نه یه دلیل دیگه آورد...
اگه دارید پست های این تاپیک رو میخوند بهش میرسید!
نوشتم چرا بهم خورد.
خیلی خوب نبودن و خیلی خوشگل نبودن و شاید ایراداتی هم داشتن ولی در کل خوب بود ظاهرشون
اگه فرض کنیم درست باشه همه اینا فک کن آزمایش الهیه!! شایدم واقعا هست.پس مواظب باش خودتو نبازی تا سربلند بیرون بیای و بقول دوستمون من ک میگم تا آخر سال دومادیت رو می بینیم ان شاالله...
ببخشید من حال نداشتم همه نظرات رو بخونم اما من میگم. برای ازدواج فقط دو چیز بعد از خواست خدا کافیه :اول تو عاشق بشی دوم شخص مقابلت عاشق تو بشه والسلام.
ببخشید من حال نداشتم همه نظرات رو بخونم اما من میگم. برای ازدواج فقط دو چیز بعد از خواست خدا کافیه :اول تو عاشق بشی دوم شخص مقابلت عاشق تو بشه والسلام.
با یه جلسه و چند جلسه خواستگاری که برای شناخت پیدا کردنه که کسی عاشق کسی نمیشه
اگه فرض کنیم درست باشه همه اینا فک کن آزمایش الهیه!! شایدم واقعا هست.پس مواظب باش خودتو نبازی تا سربلند بیرون بیای و بقول دوستمون من ک میگم تا آخر سال دومادیت رو می بینیم ان شاالله...
من از همون اول که با پدر و مادر شروع کردیم به خواستگاری رفتن هم میگفتم من فکر نمیکنم اصلا ویژگی مثبتی داشته باشم که دخترها بخوان بخاطرش باهام ازدواج کنن...بعدا از این نظرم برگشتم اما حالا به این نتیجه دارم می رسم که همون تصور اولم درست بود...
ان شا الله...اما من که بعید میدونم با توجه به این اوضاع...
دلیلش آزمایشات قبل از ازدواج بود.که هر دومون کم خونی خفیفی داشتیم.کم خونی خفیف که اصلا از نوع تالاسمی نبود.دختر و خانوادش هم اینو میدونستن و با دونستن این موضوع گفتن عقد کنیم و دختر هم با رضایت خودش بله رو گفت.
بعد از چند روزی از عقد شروع کرد به دوری کردن و فاصله گرفتن از من.
هرچی هم میگفتم مگه کاری کردم یا علتی داره میگفتن نه اصلا هیچی نشده فقط روش نميشه بامن ارتباط داشته باشه.بعد از گذشت حدود بیست روز گفتن که علت این رفتاراش نگرانی از همون آزمایشه است و اینکه میترسه بچه تالاسمی ماژور به دنیا بیاره.منم رفتم آزپایش رو نشون هفت هشت نفر از استادامون که همه از بهترین پزشکهای شهر هستن دادم و همه گفتن اصلا احتمال تالاسمی وجود نداره و با این آزمایش هیچ منعی برای ازدواج نداره. اما دختر گفت من نمیتونم خیالم رو راحت کنم و به خاطر همین عقد رو بهم زدن.
اون هم که شما میگید چندبار اون موضوع رو تکرار کردم در جواب دوستان بوده
متاسفانه دوستان نمیان نظرات دیگر دوستان و جوابایی که بهشون دادم رو بخونن و میان یه چیزی که دیگری مطرح کرده رو باز بیان میکنن و برای جواب دادن بهشون منم مجبورم اون حرف رو تکرار کنم
احتمالا هست اما شاید تو یه جای دیگه تو دنیا یا تو یه شهر دیگه..!
میبخشی راحت حرف میزنم اما دست از خود فریبی وردار و برا خودت وقت بذار...من میدونم شما یکم فقط روی بدنتون وقت بذارید اصل مشکلتون رفع میشه...هیشکی کامل نیست...
چرا آخه؟
به نظر من زیاد به اون چند تا خواستگاری که رفتین فکر نکنین.کسی چه میدونه شاید یه زمانی برسه بگین بهتر که نشد...:Kaf:
اون موردم که که بعد از چند جلسه گفتن ظاهرو نپسندیدیم اصلا جدی نگیرید ...فراموش کنید (چون خودم دخترم به وضوح میبینم که بهونه آورده):pir:
یه نکته دیگه هم هست معیار هاییکه شما در نظر گرفتید واقعا غیر قابل دسترس نیست نمیدونم شما در چه شهری زندگی میکنید شاید تمام این معیارهارو اونجا عده ی کمی داشته باشن شایدم خونواده شما خیلی سخت میگیرن که پیدا نمیشه
به شخصه در جریان ازدواج برادر یکی از دوستام بودم .پسر بیچاره گفته بود میخواد ازدواج کنه یک سری معیار هاهم داشت ولی چیز خارق العاده ای نبود.مادر و خواهرش (که دوست خودم بود) کلی جا رفتن یک عیب و ایرادایی میگرفتن که اگه بگم در عجب میمونید به پسرشونم میگفتن که معیارهاییکه تو میخواستی رو نداره!
بنظرم باید از این بابت مطمئن بشید.
به خونوادتون بگید جلسه اول که میرن شرایط شما رو میگن یه جور نباشه که به طرف مقابل این احساس القا شه چون پسرشون دکتره از بالا نگاه میکنن امکان داره در مرحله آخر که دختر میخواد فکراشو بکنه تاثیر بزاره(دیدم که میگم)
البته ان شاء الله که هیچ کدوم از اینا نباشه اما خوب ممکنه
نه اینطورها نیست. ...
حالا یه اتفاق جدید افتاد....
یه امشب رو تصمیم گرفتم برم یه مسجد نزدیک خونه مون...
بعد اونجا خانواده اون خانمی که باهاش صیغه محرمیت عقد موقت خوندیم. ..و بعدا بهم خورد رو دیدم...و از قضا هم اومدن و سلام علیک کردن و صحبت. ..
نمیدونم خدا داره کار منو به کجا میکشونه...
هر چیزی از ماجرا رو میخوام جمع کنم یه اتفاق دیگه میفته...
ان شاء الله درست میشه
نمیدونم چرا انقدر مطمئنم ولی قول میدم تا آخر سال نشده به همه شیرینی میدین:Mohabbat:
فقط یادتون باشه خبرشو اسکدینی کنین تا ما هم خوشحال شیم:Gol:
سلام
قابل توجه شما
اينطور نيست كه حالا دو جا... البته حالا بعضي از پسرها هم مثل دخترها شدند. ميگويد اعصاب من خرد شد. پنج جا رفتم، هي او ميگويد: من ميخواهم درس بخوانم، ميخواهم درس بخوانم. گفتم: خوب چيزي نيست. چند جا رفتي ميگويند: نميدهيم. گفت: بيست جا! گفتم: خوب برو تا پنجاهم!
من خودم پنجاه مورد خواستگاري رفتم كسي زن من نشد. پنجاه و يكمي قبول كرد.
حالا نميدانم پشيمان شده يا نشده. چه اشكالي دارد؟ حالا يك كسي ميگويد نه، نه كه نه! جاي ديگر. مشكلي ندارد. انسان نبايد به چهار نفر كه گفتند نه، عصباني شود. اگر داماد مثل موسي بود پيشنهاد از طرف پدر دختر مانعي ندارد.
منبع
خوب اگه اینطوری هست، میشه مثال نقض هم زد!
مثلا شهید خرازی. ..من دارم یه کتاب زندگینامه ایشون رو میخونم...ایشون اولین بار که بهشون پیشنهاد ازدواج کردن داده شده رفته خواستگاری و همون اولین بار و اولین نفری که میره خواستگاری جواب مثبت بهشون میدن و ازدواج میکنن
جناب mehrant
حرف شما درست
ولی بنده به دنبال مثال نقض نیستم
میخوام بهتون بگم که ناامیدی چاره کار نیست
شرایط افراد فرق میکنه
موقعیت ها فرق میکنه
شما مثل شهید خرازی نشدید که بار اول که رفتد جواب مثبت بگیرید
پس امیدوار باشید نهایتا حداقل مثل جناب آقای قرائتی بشید.
با عجله کار درست نمیشه
آدم برای خریدن یک کفش کلی میگرده تا یک کفش مناسب پیدا کنه اوونوقت برای این موضوع؟
نه، منظورم اینه که اگه الگوهایی رو میشه معرفی کرد که چهل پنجاه بار خواستگاری رفتن الگوهایی هم میشه معرفی کرد که اینطور نبودن و یکی دوبار فقط رفتن خواستگاری و ازدواج موفقی هم داشتن.یعنی حرف نهایی ام اینکه یه قانون رو نمیشه به همه تعمیم داد
دلایل خیلی زیادن...
مثلا بعضیا به اشتباه معتقدن عزیزان جانباز که جونشونو برای دفاع از میهن و ناموس به خطر انداختن و عضوی رو از دست دادن حق ندارن بعضی سهمیه ها یا امتیازات رو برای خودشون یا خانوادشون داشته باشن...(مثلا همین سهمیه کنکور برا فرزندانشون)
یا اینکه خیلیا جانبازای عزیز رو مذهبیون افراطی ای میدونن که نمیشه در کنارشون راحت زندگی کرد و خیلی سخت گیر هستن...هیمنو به فرزنداشونم تعمیم میدن...
اعصاب پولادین شما ستودنی ست.
کلید تمام کارها در دست خداست
اخوی اینکه ناراحت شدین درست بنده حقیر هم با شما همدردم ولی اینکه واقعا میگم واقعا از خدا بخواه از خدا از خدا بخواه الانم که دلتون شکسته که چه بهتر فقط از خدا بخواه اگر واقعا معتقد هستین، درست میشه ، باور داشته باش که کسی جز خدا نمی تونه درست کنه ، اینقدر هم تو در رو دیوار نرو ، حرمت امامزاده واجبه ، یه بار دیگه هم میگم شما آیا از حکمت خداوند باخبری؟
توکلت کجا رفته اخوی می دونم درد بدی است ولی اگه اینجا توکل نکنی پس کجا؟؟؟
ببخشید جسارت کردم در محضر شما ودوستان
راستی برای ما هم دعا کن
:Gol::Gol::Gol:
خوب توکل مگه چیه؟ جز اینه که آدم فقط از خدا حاجتش رو بخواد و دعا کنه و خواسته اش رو بخواد و بعدش هم بگه " افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد" ؟؟؟
خوب منم همیشه اینکار رو کردم و هنوزم دارم ادامه میدم
بعد از هر نمازم دعا میکنم
شبها قبل از خواب دعاهای مختلفی رو میخونم و از خدا میخوام در کار من فرجی حاصل کنه.
اما....هنوز دعاهام به اجابت نمیرسن
آیا مطمئن هستی خدا را برای خدا صدا میزنی ، بعد حاجت می خواهی. یا حاجت می خواهی صدا می زنی ؟؟؟؟
بگو خدایا هر چی صلاحه
صلاحه
رضایت شما از هر چی بالاتره
دلسوخته ای باور کن جواب می گیری منم دعا کن
داد صلاحه نداد قبول کن که صلاحه
مردم هم مسئول کارای خودشون هستن، با شما بازی کردن بعدا جواب میدن
خدا خدا خدا
تشکر التماس دعا:Gol::Gol::Gol:
من اینجوری دعا میکنم میگم خدایا من به ازدواج نیاز دارم چون نمیخوام به گناه بیفتم
و خودت هم از همه بهتر این نیازم رو درک میکنی
پس خودت فراهمش کن
حالا نميدونم، این میشه خواندن خدا برای حاجت، یا حاجت برای خدا؟
سلام اخوی خیلی نسبت به شما ارادت پیدا کردم نمی دونم چرا شاید چون همدردیم ولی تو دلم جا گرفتی.
جواب سوال شما واضحه اگه خدا حاجتون رو نداد باز صداش می کنی؟؟؟
باز میگی من عبد ذلیلم ،من فقیر مسکینم ،من مستکین مستجیرم ...
شما کریمی رحمانی رحیمی خالقی ...
مولای یا مولای انت مولا وانا العبد و هل یرحم العبد الا المولا
اخوی التماس دعا
:Gol::Gol::Gol:
خوب بله قطعا. ..
چند ماه میشه که دارم دعا میکنم و جواب نمیگیرم ولی هنوزم هر صبح و شب دارم دعا میکنم. ..
خوشا آنانکه دائم در نمازند.
:Gol::Gol::Gol:
حرفاتون انصافا به اسمتون میخوره. ما که هول برمون داشت :khandeh!:
جالبه که تاپیک منو پیدا کردید!
من منظورم شما نبودین ها!! منظورم "الهه خشم" بود که این نظر رو گذاشته بود!!
از روی یه تاپیک دیگتون پیدا کردم اینو!
فک میکنم شرایط منم مشابه شما باشه!! البته فرقش اینه ک من هنوز خواستگاری نرفتم تا نظر دخترارو راجع به خودم بدونم. ولی این مطلبتون خیلی منو نگران کرد!!
متاسفانه اینم از دینداری ماست!! خیلی ازین خانواده هایی ک ادعای مذهبی بودن دارن فقط کافیه مثلا ی پسر با درآمد خیلی خوب یا خیلی خوشتیپ بیاد خواستگاری دخترشون. دیگه دینو و اعتقادو...یادشون میره. دیدم که میگم!! این دینداری هم بدرد خودشون میخوره.واقعا ملاکایی که دین مطرح کرده ایناس؟!!!
میدونم با ایشون بودید...
نگران نباشید هر آدمی با دیگری فرق داره
شاید شما اولین باری که برید خواستگاری بهتون جواب مثبت رو بدن ...
ولی من مطمئنم شما با این شرایط خوبی که داری قطعا بالاخره همسر مناسبی پیدا میکنی ک تورو بخاطر خودت بخاد نه ظواهر و مادیات. خیلی از دخترای خوب هستن ظاهر براشون ملاک زیاد مهمی نیست... توکل کن به خدا. بالاخره اون خانم خوشبخت پیدا میشه...
شاید جفتتون یه مشکلی داره ، آمادگی ازدواج نداره و ...
به نظر من به جا دعا برا ازدواجتون دعا برای امام زمان عج بکنید مشکلتونو خودش حل میکنه
خواستم بگم بله بالاخره پیدا میشه، ولی بعد که جمله تون رو دقیق تر خوندم پشیمون شدم...کدوم دختری از من خوشش میاد که من رو به خاطر خودم بخواد...؟
ولی اگه هم پیدا بشه،معلوم نیست کی باشه و نمیدونم آیا تو اون موقع هم هنوز میتونم خودم رو کنترل کنم و با نفسم مبارزه کنم که به گناه نیفتم...
نمیدونم...
ولی جمله آخری تون واقعا قشنگ بود...
داداش بنظرم خیلی زود خودتو باختی!! من ک میگم اونایی که رفتی خواستگاریشون لیاقتتو نداشتن!! و بنظرم اونی که میخواستی نبودن. جدی میگم!! آخه یه دختر واقعا خوب و مذهبی و باخدا ملاکاش چیزی جز ایمان واقعی و اخلاق طرف نیست که در شما هست و علاوه بر اون موقعیت اجتماعی خوب رو هم داری. از نظر جسمی هم که سالمید خداروشکر!! پس بدنبال ی دختر "واقعا مذهبی" باشید نه مذهبی شعاری.
ما که هر چی دعا کردیم خدا ازدواج با بهترین کسی که به صلاحم هست رو برام فراهم کنه،دعاهام مستجاب نشدن...
قیافه و ظاهر هم به هر حال مهم هست، بهرحال دختر هم میخواد یک عمر با کسی زندگی کنه که قیافه و ظاهرش براش قابل تحمل باشه
از این دوتا جمله و چیزای دیگه است که باعث شده باورش برام خیلی سخت باشه که من با ویژگیهایی که دارم بتونم ملاکهای یه همسر ایده آل رو برای یه دختر داشته باشم...
نه اصلا ناامید نشو. یکی دو جا دیگه برو خواستگاری اگه پیدا نشد!! آخه این مشکلی که داری انقدی بزرگ نیست ک ناامیدت کنه. تازه حل شدنی هم هست...
ینی بعد عقد محرمیت طرف گفت نپسندیده قیافتو؟؟؟؟؟؟ اینکه خیلی عجیبه.خب قبل صیغه محرمیت میگفت همینو!!!!!!
یه سوال: دخترایی ک رفتی خواستگاریشون از نظر ظاهری خیلی خوب بودن؟؟ در چ حدی بودن؟
نه یه دلیل دیگه آورد...
اگه دارید پست های این تاپیک رو میخوند بهش میرسید!
نوشتم چرا بهم خورد.
خیلی خوب نبودن و خیلی خوشگل نبودن و شاید ایراداتی هم داشتن ولی در کل خوب بود ظاهرشون
اگه فرض کنیم درست باشه همه اینا فک کن آزمایش الهیه!! شایدم واقعا هست.پس مواظب باش خودتو نبازی تا سربلند بیرون بیای و بقول دوستمون من ک میگم تا آخر سال دومادیت رو می بینیم ان شاالله...
ببخشید من حال نداشتم همه نظرات رو بخونم اما من میگم. برای ازدواج فقط دو چیز بعد از خواست خدا کافیه :اول تو عاشق بشی دوم شخص مقابلت عاشق تو بشه والسلام.
با یه جلسه و چند جلسه خواستگاری که برای شناخت پیدا کردنه که کسی عاشق کسی نمیشه
من از همون اول که با پدر و مادر شروع کردیم به خواستگاری رفتن هم میگفتم من فکر نمیکنم اصلا ویژگی مثبتی داشته باشم که دخترها بخوان بخاطرش باهام ازدواج کنن...بعدا از این نظرم برگشتم اما حالا به این نتیجه دارم می رسم که همون تصور اولم درست بود...
ان شا الله...اما من که بعید میدونم با توجه به این اوضاع...