چیکار کنم که بتونم به آرامش برسم؟

تب‌های اولیه

387 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

mehrant;587903 نوشت:
سلام.
حالا پیدا هم بشه باز زیاد تفاوتی نمی کنه...چون ماه های بعد از محرم و صفر هم من وقت آزاد خیلی کمی دارم...که اونم باید هم به استراحت بعد از کشیکهام اختصاص بدم هم به درس خوندن و هم به انجام کارهای پایان نامه...
برای انتخاب دختر از این مکانها هم که خودم که نمیشه، باید مثلا مادرم بره، که مادرم هم نمی تونه بره...

دوستم(مهسا) با دحتر عموی شوهرش دوست بودند این پسر از دختر عموش خواسته بود ی دختر با این مشخصات ظاهری و اعتقادی بهش معرفی کنه .
ی جوری میگویید که انگار الان میخواهید از بیکاری زن بگیرید .:Moteajeb!: تکلیف ما مشخص کنیدیا زن میخواهید یا نمیخواهید. اگر نمخواهید که تقوا پیشه کنید .

lili66;587910 نوشت:
دوستم(مهسا) با دحتر عموی شوهرش دوست بودند این پسر از دختر عموش خواسته بود ی دختر با این مشخصات ظاهری و اعتقادی بهش معرفی کنه .
ی جوری میگویید که انگار الان میخواهید از بیکاری زن بگیرید .:Moteajeb!: تکلیف ما مشخص کنیدیا زن میخواهید یا نمیخواهید. اگر نمخواهید که تقوا پیشه کنید .

میخوام،کی گفته نمیخوام...
ولی برای پیدا کردن و گشتن توی چنین جاهایی نیاز هست چندتا خانوم برن و مخصوصا مادرم.
مادرم که به دلیل یه سری مشکلاتی که داره و همچنین چون بیماری قلبی و دیابت داره نمیتونه.فقط وقتی گزینه ای به خونواده مون پیشنهاد بشه میتونه بره خونه شون و با مادر و دختر صحبت کنه و از اینجور کارا.
غیر از ما دوتا دیگه از اقوام مون ، یه خاله و یه دایی ام توی شهرمون زندگی میکنن و بقیه همه توی یه استان دیگه هستن.وضع جسمانی خاله ام هم که از مادرم بدتره و اون اصلا راه رفتن هم براش مشکله.دختری کسی هم تو شهرمون آشنا نداریم که مثل دوست شما واسطه بشهو بره کسی پیدا بکنه.
برای اینکار از دوستان پدر و مادرم کمک خواستیم که چند بار توی این تاپیک نوشتم شون چه کسانی و با چه مشخصاتی و در کجا برای من دنبال گزینه هستن اما تا به حال یه مورد هم پیدا نکرده ان

mousavi928;587814 نوشت:
حانم محترم قبل از همه چیز یک حدیث از پیامبر ص واستون بگم که فرموده اند مشکلات تمام مردم به یک اندازه پخش شده است.
یعنی یکی پول داره اما سلامتی نداره، یکی زن خوب داره بچش بده، یکی جوونیاش حسابی حال کرده تو پیری مشکلات فراوانی واسش پیش اومده و هزارتا چیز دیگه

من نگفتم فقط من مشکل دارم که

نقل قول:
دوم اینکه اینجوری که شما دارید میگید لازمه بگم چه مصیبتی از کربلا بدتر؟ مگه زن امام علی ع دختر پیامبر ص رو نزدن؟ چه مصیبتی از این بالاتر؟ با خواهر امام حسین چکار کردن؟
پس کی واسه خود امامان شفیع شده؟ یعنی امام راضی بوده در راه خدا زنشو خواهرشو همه جیزشو بده و کاملاً هم راضی و خشنود به رضای خدا

کربلا و حضرت زینبو با یه آدم معمولی با صبر و تحمل معمولی ( 18 ساله مشکل دارم صبر معمولی نیس پس ) قابل مقایسه نیس

نقل قول:

دلیل نمیشه که اگر کسی مشکلی داره پس یعنی امام زمان پیش خدا واسش شفاعت نکرده یا اینکه خدا بهش نگاه نکرده اتفاقا اکثراً برعکس این صدق می کنه
مثلاً یکروز پیامبر ص از شخصی طلب شیر می کنن (با پرداهت هزینه) امام ایشون امتناع می کنن ، پیامبر ص در حق ایشون دعا می کنن: خدایا مال و فرزندان فراوان به این شخص عطا نما
سپس در جای دیگری از شخص دیگری شیر طلب می کنن، اون شخص علاوه بر اینکه شیری که در ظرف است را به پیامبر ص می دهند، شیر تازه نیز برایشان می دوشند و پول آنرا را هم نمیگیرند. پیامبر ص در حق ایشان اینگونه دعا می کنند: خدایا به اندازه نیازش به او مال بده
شخصی که همراه پیامبر ص بودند دلیل این رفتار پیامبر ص را می پرسند پیامبر ص می فرمایند مالی که انسان را اینگونه کند و انسان را غافل نماید بهتر است که به اندازه کفایت باشه.
پس شما نباید بگید چون مشکل دارم خدا بهم نگاه نمیکنه. چه بسا بر عکس باشه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

من نگفتم شفاعت نکردن امام ... اتفاقا کردن ... ولی خدا قبول نکرده

ببینید این ط.ولانی شدن مشکل من ... و همزمان دعا کردن زیاد و جواب نگرفتن ... باعث شده من به این باور برسم

تا خدا نخواد عمرا بشه

با اینکه من هنوزم به دعا کردن ادامه میدم ولی دیگه شور و نشاظ از زندگی من رفته

دعای عرفه رفتم ... فقط داشتم به دعای عرفه پارسال فکر میکردم ... به اینکه کجا نشسته بودم ... جقد گریه کردم و اینکه بعدش هیچی عوض نشد ... خدا نخواست

یا مشهد که میرم ... انقدر دلم به حال نزار خودم میسوزه ... چون همش یاده دفه پیش مشهد بودنم و گریه ها التماسا میوفتم و اینکه از اون موفع تا حالا بازم خدا نخواسته

یا شب قدر

یا شب آرزوها

یا هر مناسبت مذهبی دیگه

خدا تا الان قبول نکرده مشکل منو حل کنه

:Ghamgin:

[=book antiqua]دوستان اگر كسي بخواد با دختري ك 9 ماه از خودش بزرگتره ازدواج كنه . مشكل داره ؟؟؟؟؟؟؟
[=century gothic]ميشه راهنمااييم كنين دارم ديوونه ميشم

alikh;588040 نوشت:
[=book antiqua]دوستان اگر كسي بخواد با دختري ك 9 ماه از خودش بزرگتره ازدواج كنه . مشكل داره ؟؟؟؟؟؟؟
[=century gothic]ميشه راهنمااييم كنين دارم ديوونه ميشم

خودتون چند سالتونه؟چون فرق داره اگه 17-18 باشی خوب نیست اما 25 به بالا باشی و بقیه چیزا جور باشه این چند ماه مشکلی ایجاد نمیکنه به نظرم
البته بستگی به شخصیتا هم داره که به نظرم به مشاوره مراجعه بشه
الان که محرم و صفر اومد بچه ها برید دنبال کار و زندگیتون ان شاالله دو ماه دیگه به ازدواج فکر میکنید

مرسی داداش . باشه چشم

alikh;588040 نوشت:
[=book antiqua]دوستان اگر كسي بخواد با دختري ك 9 ماه از خودش بزرگتره ازدواج كنه . مشكل داره ؟؟؟؟؟؟؟
[=century gothic]ميشه راهنمااييم كنين دارم ديوونه ميشم

سلام دوست عزيز.
احتمالا شما به این خانم علاقمند شدی و بعد دوست داری باهاش ازدواج کنی، چون معمولا اینطوریه و کمتر پیش میاد کسی که دنبال گزینه ازدواج با معیارهایی میگرده بره سراغ دختری که از خودش بزرگتر باشه.
نظر شخصی خودم رو اما نمیگم، ولی توی همین سایت، قسمت مشاوره و بخش ازدواج، خیلی از دوستان بودند که مساله مشابه شما داشتن و سوال خودشون رو مطرح کردن و کارشناسان سایت و دوستان جواب شون دادن. اونها رو بخون شاید بتونه کمکت کنه.

حسین آرام جانم - حسین روح و روانم
حسین رحمت واسعه

دوست گرامی در همه خونه هارو زدی
پشت این در نشستن را هم امتحان کنید

:Gol::Gol::Gol:

alikh;588040 نوشت:
دوستان اگر كسي بخواد با دختري ك 9 ماه از خودش بزرگتره ازدواج كنه . مشكل داره ؟؟؟؟؟؟؟
ميشه راهنمااييم كنين دارم ديوونه ميشم

سلام
حالا گفتن دختر بزرگتر از پسر نباشه ولی دیگه یک ماه و دو ماه و یک سالش اشکال نداره
طرف با دختری میره ازدواج میکنه که هشت سال هم از خودش بزرگتره مورد شما جزئیه چیز زیاد مهمی نیست
اگه واقعا با هم تفاهم دارید و هیچی مشکل دیگه ایی وجود نداره زیاد روی این نه ماه شک نکن
به نظر من اشکال نداره شما هم سن هستید دیگه کوچکتر از خانم نیستید هر دو متولد یک سال هستید حالا یکی دو ماه زودتر متولد شده که دیگه بزرگ محسوب نمیشه

مجنون یاس;588145 نوشت:
حسین آرام جانم - حسین روح و روانم
حسین رحمت واسعه

دوست گرامی در همه خونه هارو زدی
پشت این در نشستن را هم امتحان کنید

:Gol::Gol::Gol:


من که خیلی در خونه ائمه رو زدم اما جواب نگرفتم...
بین ائمه هم که فرقی نداره، همونطور که خدا بین پیامبران فرقی نمیگذاره و گفته و لا نفرق بین احد منهم، بین ائمه هم فرقی نیست...
منم که خیلی دعا کردم و از امام رضا خواستم اما بازم دعام مستجاب نشد...
محرم هم از امام حسین باز میخوام...از دو سه شب قبل از شروع محرم به امام حسین متوسل شدم و گریه و دعا کردم، اما بازم...
دیشب و امشب هم که گرفتار بودم و نرسیدم برم مراسم عزاداری و از فردا شب میرم، اما همین دو شب هم قبل از خواب نوحه یا روضه گوش کردم و گریه کردم و دعا کردم اما دعام مستجاب نشد حتی برای یه خواسته خیلی کوچیکتر که از خدا خواستم چه برسه به حل این مشکل ازدواج...

ببخشید یه سوال
آیا کار شما واجبه ؟
جایی دیگه نمیشه رفت که فقط مخصوص مردان باشه ؟؟

نوکر اهل بیت;588240 نوشت:
ببخشید یه سوال
آیا کار شما واجبه ؟
جایی دیگه نمیشه رفت که فقط مخصوص مردان باشه ؟؟

تا وقتی که کشیک اجباری تو بیمارستان داریم میدیم نه.
در کشیک مسولیت تمام بیماران اون بخش رو داریم
بعدا هم که خودمون مطب بطنیم تا وقتی بیماری نیومده مسولیتشو نداریم.
اما اگر بیماری اومد و ویزیت گرفت و وارد مطب ما شد مسولیتش از لحاظ قانونی با ماست و نمیشه ردش کرد که بره پیش کسی دیگه...

حاجی برو یه صیغه موقت بزن ؛ تا مدت زیادی راحت میشی حلال هم هست Smile

یا مهـدی;588250 نوشت:
حاجی برو یه صیغه موقت بزن ؛ تا مدت زیادی راحت میشی حلال هم هست :)

مسلما نه خونواده من موافقت خواهند کرد نه مورد مناسبی برای این کار پیدا میشه
به اضافه اینکه در صیغه تعهد و اینها که اصلا نیست...

mehrant;588249 نوشت:
تا وقتی که کشیک اجباری تو بیمارستان داریم میدیم نه.
در کشیک مسولیت تمام بیماران اون بخش رو داریم
بعدا هم که خودمون مطب بطنیم تا وقتی بیماری نیومده مسولیتشو نداریم.
اما اگر بیماری اومد و ویزیت گرفت و وارد مطب ما شد مسولیتش از لحاظ قانونی با ماست و نمیشه ردش کرد که بره پیش کسی دیگه...

شهر های مذهبی چطور ؟
اونجا شاید این مسایل رعایت بشه
اگه بشه اونجا کار کرد ، خدا ازت راضی میشه ، بعد دعات رو مستجاب میکنه [emoji6] ( من شک ندارم )

وا Fool شما میخوای آب بخوری از خانوادت اجازه میگیری :/ ؟ چیکار به خانوادت داری آخه ؟ Shok ! پیدا میشه حداقل راحت میشی ب
بعدشا بزرگ شدی ها اذن پدر و .. هم چون بالغ شدی برای دختر نیاز نیست

نوکر اهل بیت;588253 نوشت:
شهر های مذهبی چطور ؟
اونجا شاید این مسایل رعایت بشه
اگه بشه اونجا کار کرد ، خدا ازت راضی میشه ، بعد دعات رو مستجاب میکنه [emoji6] ( من شک ندارم )

فعلا که یکسال آخر دوره تحصیل مون هستیم و هنوز فارغ التحصیل نشدیم...امکان انتقالی گرفتن به شهر دیگه هم نیست.
اگر قرار باشه بعد از فارغ التحصیل شدن بریم در شهر دیگه ای کار کنیم اگر طرح بهمون بخوره که باید مناطق محروم بریم.اگر نخوره باید شهری رو انتخاب کرد که از شهرهای بزرگ مرکز استان کشور نباشه چون اونجا برای یه پزشک عمومی کار نیست.
اگه هم امتحان تخصص رو شرکت کنیم و قبول بشیم که مل کنکوره، هر شهری قبول بشیم همونجا باید بریم دوره 4 سال تخصص مون رو بگذرونیم

یا مهـدی;588255 نوشت:
وا Fool شما میخوای آب بخوری از خانوادت اجازه میگیری :/ ؟ چیکار به خانوادت داری آخه ؟ Shok ! پیدا میشه حداقل راحت میشی ب
بعدشا بزرگ شدی ها اذن پدر و .. هم چون بالغ شدی برای دختر نیاز نیست

بعد اون موقع میخوای از خانواده این کار رو مخفی کنم؟
که اگه کسی هم ببینه همه فکر کنن دوست دختر دارم؟
کسی هم راضی نمیشه شما چند نفر تا به حال دیدی که ازدواج موقت کرده باشن؟
من فقط تو فیلمها دیدم
برای ازدواج موقت دختر باکره هم اذن پدر لازمه فرق نداره در ازدواج موقت و دائم.در هر دو بدون اذن پدر باطله

نه خیر دختر که بالغ باشه اذن پدر نمیخواد بعدشا شما همه چیزتو باید به خانواده بگی خداییش ؟ :/
خبر داری پیامبر چندبار صیغه موقت کرده ؟ Smile ( رقمش خیلی زیاده یادم نی )
دیگران هر چی میخوان فکر کنن مهم اینه که تو سالم میمونی

یا مهـدی;588262 نوشت:
نه خیر دختر که بالغ باشه اذن پدر نمیخواد بعدشا شما همه چیزتو باید به خانواده بگی خداییش ؟ :/
خبر داری پیامبر چندبار صیغه موقت کرده ؟ Smile ( رقمش خیلی زیاده یادم نی )
دیگران هر چی میخوان فکر کنن مهم اینه که تو سالم میمونی

بالغ و نابالغ نداره برو فتوای هر کدوم از مراجع رو میخوای نگاه کن.
من خودم مقلد آیت الله مکارم هستم نظر ایشون اینه که لازمه
نظر رهبر و مرحوم آیت الله بهجت هم فکر کنم همینه

mehrant;588265 نوشت:
بالغ و نابالغ نداره برو فتوای هر کدوم از مراجع رو میخوای نگاه کن.
من خودم مقلد آیت الله مکارم هستم نظر ایشون اینه که لازمه
نظر رهبر و مرحوم آیت الله بهجت هم فکر کنم همینه

ابو عبد الله (ع) فرمودند : باکره می تواند بدون اجازه پدرش ازدواج کند.امام صادق (ع) فرمودند : اگر دختر راضی شود بدون رضایت پدرش ازدواج موقت نماید اشکالی ندارد.امام صادق (ع) فرمودند :ازدواج موقت با دختر اشکالی ندارد . تا زمانی که دختر از باکره بودن خارج نشود .

یا مهـدی;588269 نوشت:
ابو عبد الله (ع) فرمودند : باکره می تواند بدون اجازه پدرش ازدواج کند.امام صادق (ع) فرمودند : اگر دختر راضی شود بدون رضایت پدرش ازدواج موقت نماید اشکالی ندارد.امام صادق (ع) فرمودند :ازدواج موقت با دختر اشکالی ندارد . تا زمانی که دختر از باکره بودن خارج نشود .

هر حدیثی ذکر بشه در کنارش حتما باید منبع معتبر هم ذکر بشه.
وگرنه چطور ممکنه این حدیث باشه ولی مراجع تقلید خلاف این رو بگن؟

این ها معتربه خیلی سایت ها بحث کردند در موردش خودمم در شک افتادم ( فک کنم یکیشون از وسایل شیعه باشه )

یا مهـدی;588283 نوشت:
این ها معتربه خیلی سایت ها بحث کردند در موردش خودمم در شک افتادم ( فک کنم یکیشون از وسایل شیعه باشه )

اینا رو از سایت رسمی آیت الله مکارم کپی پیست کردم:
سنی که دختران در آن نیاز به اذن پدر ندارند [اجازه پدر در عقد موقت]اجازه پدر برای ازدواج دختران تا چه سنی لازم است؟
از سن سی سال به بالا به شرط اینکه دختر، فرد هوشیاری باشد و بتواند تصمیم بگیرد و مصلحت خود را تشخیص دهد، اجازه پدر لازم نیست.
٢ – اجازه به ازدواج دلیل بر اجازه به عقد موقت نیست [اجازه پدر در عقد موقت]
آیا اجازه به ازدواج، اجازه به عقد موقت هم هست یا نه؟
اجازه ازدواج عقد دائم دلیل بر اجازه عقد موقت نمی شود.
– سابقه لزوم اذن پدر در عقد [اجازه پدر در عقد موقت]اینکه اذن پدر در صیغه موقت به خاطر شرایط کنونی جامعه وضع شده یا در زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز رعایت می شده؟
بدیهی است که لزوم اذن پدر در ازدواج باکره به خاطر مصالح دختر و دوری از مفاسد است و در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز رعایت می شده.
– اذن پدر برای ازدواج دختر رشیده [اجازه پدر در عقد موقت]آیا اذن پدر در ازدواج (موقت یا دایم) دختری که رشیده است و صلاح و فساد خود را درک می کند شرط است؟ اگر جواب مثبت است آیا شرط تکلیفی است؟
این کار بدون کسب اجازه ولىّ دختر جایز نیست. و منظور از باکره دخترى است که قبلا شوهر نکرده است، خواه عضو بکارت موجود باشد، یا نه.
این شرط جنبه وضعی دارد.

– معنی عدم بکارت در عقد موقت [اجازه پدر در عقد موقت]من 21 ساله و دانشجو هستم که مدتی است با دختر خانمی مومن و محجبه آشنا شدم و قصد داشتم با او ازدواج کنم ولی خانواده هامون مخالفت کردند حال میخواهم بدانم آیا این دختر خانم که خود او با این ازدواج موافق است میتواند خود باکره بودن خود را از بین ببرد که ما با هم بتوانیم صیغه محرمیت بخوانیم ولی با هم رابطه جنسی نداشته باشیم؟ با تشکر خدا حافظ
ازاله بکارت باید از طریق ازدواج مشروع صورت بگیرد و بر فرض ازاله بکارت باز هم بدون اجازهء پدر جایز نیست. تنها در صورتی جایز است که یکبار با اجازهء پدر ازدواج کرده باشد؛ بار دوّم اجازهء پدر شرط نیست.
– لزوم اذن پدر در عقد موقت برای دختران باکره [اجازه پدر در عقد موقت]نظر حضرت عالی در مورد نکاح موقت بدون اذن پدر در صورتی که دختر باکره بوده ولی امور زندگی خویش را خود تامین می کند چیست؟
بدون اجازه پدر جائز نیست .



آقای mehrant

شما جای برادر من

تو رو خدا خودتونو از چاله توی چاه نندازین

انقدر پیشنهادی که بهتون شد افتضاح بود که من حتی جرات نکردم نقل قولش کنم

من هر روز بعده زیارت عاشورایی که میخونم برای ازدواج شما دعا خواهم کرد

دعا در حق دیگران برآورده میشه:Gol:

ایشالا که به زودی زود ... همین بعده محرم و صفر ... خبر ازدواجتون رو میشنویم

mehrant;588228 نوشت:
بین ائمه هم که فرقی نداره، همونطور که خدا بین پیامبران فرقی نمیگذاره و گفته و لا نفرق بین احد منهم، بین ائمه هم فرقی نیست...

ائمه نور واحد، بنده غلط بکنم بگم ، ولی قربون آقا اباالحسن علی بن موسی رضا برم بنده که نوکر نوکرای آقام اگه آقا اجازه بدن
ولی امام حسین علیه السلام جانم به فداش رحمت واسعه است ، عزیز دل می دونی یعنی چه ؟نور چشم می دونی یعنی چه؟ اونم برای خدا
الله اکبر

:Gol::Gol::Gol:

Miss Chadoriii;588346 نوشت:
آقای mehrant

شما جای برادر من

تو رو خدا خودتونو از چاله توی چاه نندازین

انقدر پیشنهادی که بهتون شد افتضاح بود که من حتی جرات نکردم نقل قولش کنم

من هر روز بعده زیارت عاشورایی که میخونم برای ازدواج شما دعا خواهم کرد

دعا در حق دیگران برآورده میشه:Gol:

ایشالا که به زودی زود ... همین بعده محرم و صفر ... خبر ازدواجتون رو میشنویم

بله همینطوره...
ممنون که دعا می فرمایید...
ان شا الله...

mehrant;588395 نوشت:
بله همینطوره...
ممنون که دعا می فرمایید...
ان شا الله...

دکی جان پاشو برو دم دانشگاه یا حوزه علمیه خواهران شهرتون بگرد تا یه یکیا پیاد کنی
اینکه بشینی فقط دعا کنی فایده نداره
اول دعاکن بعدم کاری که گفتم رو انجام بده

pzahra;588451 نوشت:
دکی جان پاشو برو دم دانشگاه یا حوزه علمیه خواهران شهرتون بگرد تا یه یکیا پیاد کنی
اینکه بشینی فقط دعا کنی فایده نداره
اول دعاکن بعدم کاری که گفتم رو انجام بده

این راهش نیست

پس صبر کن تا نازل بشه از آسمون Ok ؟ دم حوزه علمیه رفتن که دشواری نداره راست میگند ایشون
یه تکونی باید به خودت بدی

mehrant;588461 نوشت:
این راهش نیست

خوب بشین روزت شب بشه
باید یه همتی کنی بجنبی

یا مهـدی;588472 نوشت:
پس صبر کن تا نازل بشه از آسمون Ok ؟ دم حوزه علمیه رفتن که دشواری نداره راست میگند ایشون
یه تکونی باید به خودت بدی

آخه بدبختی جامعه ما همین دیگه
همش تنبلیمونا میندازه گردن خدا و امامان
آخه آقا نشسته پشت نت که من زن میخام
آخه به جای این همه پست گذاشتن اگه یه مقدار وقت میذاشتی بری دم حوزه علمیه یا دانشگاه تا الان ازدواجتم شده بود

یا مهـدی;588472 نوشت:
پس صبر کن تا نازل بشه از آسمون Ok ؟ دم حوزه علمیه رفتن که دشواری نداره راست میگند ایشون
یه تکونی باید به خودت بدی

pzahra;588488 نوشت:
خوب بشین روزت شب بشه
باید یه همتی کنی بجنبی

pzahra;588493 نوشت:
خه بدبختی جامعه ما همین دیگه
همش تنبلیمونا میندازه گردن خدا و امامان
آخه آقا نشسته پشت نت که من زن میخام
آخه به جای این همه پست گذاشتن اگه یه مقدار وقت میذاشتی بری دم حوزه علمیه یا دانشگاه تا الان ازدواجتم شده بود

این راهش نیست


اینجوری واقعا درست نیست یه نفر بره جایی که دخترا هستن وایسه همه رو نگاه کنه و ظاهر یکی رو بپسنده که بعد بره باهاش ازدواج کنه.
چطور این روش رو اینقدر مطمئن دارین توصیه میکنین و بخاطر اینکه میگم راهش نیست دارین منو سرزنش میکنین؟
فکر کنین یه خواهر دارین، حالا یه پسر یه جا خواهرتون رو دیده باشه بعد بره بگه من از تو خوشم میاد و شماره و آدرس بده بیام خواستگاریت، واقعا شما با این پسر چیکار میکنید؟ ازش و از روشی که برای خواستگاری انتخاب کرده کاملا استقبال میکنید؟
درست نیست
نگاه به نامحرم؟ در حالی که این همه توصیه و روایت و حدیث هست که نگاه به نامحرم حرامه.
بعد هم آدم فقط کسی رو ببینه کامل میشناسدش دیگه؟
باید یه نفر واسطه که اونم خانم باشه، از بین دخترهایی که میشناسه مورد خوبی رو معرفی کنه، نه این طوری

وای !شما هنوز به آرامش نرسیدین؟!من هر وقت میام اسک این تاپیک میاد بالا.البته ببخشید ولی با این همه راهنمایی که دوستان کردن شما هنوز به نتیجه ای نرسیدین؟!حداقل بگین چی فهمیدین که ما هم بدونیم چقدر توی آرامش دادن به شما موفق بودیم هرچند من فقط نظرات رو میخوندم.

منظورم این بود که یا خاهرتو یا مادرتو بفرستی اونجا ها تا دختر هارو ببین برن تحقیق و خاستگاری - - -

البته خودتون هم یه تکونی به خودتون بدید همش دعا ؟ Beee خب سعی کن با یه دختری که برات مناسبه ارتباط برقرار کنی برا ازدواج اقدام کنی

mehrant;588558 نوشت:
این راهش نیست


اینجوری واقعا درست نیست یه نفر بره جایی که دخترا هستن وایسه همه رو نگاه کنه و ظاهر یکی رو بپسنده که بعد بره باهاش ازدواج کنه.
چطور این روش رو اینقدر مطمئن دارین توصیه میکنین و بخاطر اینکه میگم راهش نیست دارین منو سرزنش میکنین؟
فکر کنین یه خواهر دارین، حالا یه پسر یه جا خواهرتون رو دیده باشه بعد بره بگه من از تو خوشم میاد و شماره و آدرس بده بیام خواستگاریت، واقعا شما با این پسر چیکار میکنید؟ ازش و از روشی که برای خواستگاری انتخاب کرده کاملا استقبال میکنید؟
درست نیست
نگاه به نامحرم؟ در حالی که این همه توصیه و روایت و حدیث هست که نگاه به نامحرم حرامه.
بعد هم آدم فقط کسی رو ببینه کامل میشناسدش دیگه؟
باید یه نفر واسطه که اونم خانم باشه، از بین دخترهایی که میشناسه مورد خوبی رو معرفی کنه، نه این طوری

:Kaf:

صلوات و تشکر و لایک کم بود واسه این پست

مطمئنم به خاطر همین اخلاق و رفتار که شده خدا یه همسر شایسته نصیبتون میکنه:Gol:

mehrant;588558 نوشت:
این راهش نیست


اینجوری واقعا درست نیست یه نفر بره جایی که دخترا هستن وایسه همه رو نگاه کنه و ظاهر یکی رو بپسنده که بعد بره باهاش ازدواج کنه.
چطور این روش رو اینقدر مطمئن دارین توصیه میکنین و بخاطر اینکه میگم راهش نیست دارین منو سرزنش میکنین؟
فکر کنین یه خواهر دارین، حالا یه پسر یه جا خواهرتون رو دیده باشه بعد بره بگه من از تو خوشم میاد و شماره و آدرس بده بیام خواستگاریت، واقعا شما با این پسر چیکار میکنید؟ ازش و از روشی که برای خواستگاری انتخاب کرده کاملا استقبال میکنید؟
درست نیست
نگاه به نامحرم؟ در حالی که این همه توصیه و روایت و حدیث هست که نگاه به نامحرم حرامه.
بعد هم آدم فقط کسی رو ببینه کامل میشناسدش دیگه؟
باید یه نفر واسطه که اونم خانم باشه، از بین دخترهایی که میشناسه مورد خوبی رو معرفی کنه، نه این طوری

چه خبرت اینقدرتهمت میزنی دکی جان؟
منظورمن این نیست که بری چشم چرونی کنی اینجا
آخه چرا بدبینی!!؟یعنی من اینقدر نفهمم که بهت فعل حرام توصیه کنم؟منظورم این بری از مسولین اونجا کمک بخوای تا
موردی که هم کفوت بهت معرفی کنه

یا مهـدی;588562 نوشت:
منظورم این بود که یا خاهرتو یا مادرتو بفرستی اونجا ها تا دختر هارو ببین برن تحقیق و خاستگاری - - -

البته خودتون هم یه تکونی به خودتون بدید همش دعا ؟ Beee خب سعی کن با یه دختری که برات مناسبه ارتباط برقرار کنی برا ازدواج اقدام کنی

بازم کسی رو که آدم نمیشناسه چطور انتخاب کنه؟ فقظ ظاهر که نیست.
روش پیدا کردن یه گزینه مثل گزینه های قبلی که داشتم و بهم جواب منفی دادن، اون جوری درسته.
یعنی مثلا یه نفر که بهش سپردیم دنبال گزینه باشه میگه پرس و جو کرده و یه خانم از آشنایان مورد اعتمادش یه دختر رو معرفی کرده با فلان ویژگیها.این شماره تلفنش هست باهاشون تماس بگیرید و اگه به توافق تلفنی رسیدید برید ببینیدشون و سایر مراحل.
اینطوری.
نه اینکه آدم بره از روی ظاهر یه نفر رو انتخاب کنه، بعد بره تازه ببینه این دختر چه ویژگیهایی داره، چه جوریه ، بعد بره باهاش صحبت کنه بگه من تو رو پسندیدم حالا شماره و آدرس خونتون رو بده تا بیاییم خواستگاریت.اینجوری بنظرم خوب نیست.
گفتید خواهر یا مادر،دقیقا همین موضوع رو همین دیشب یا پریشب بود که نمیدونم تو همین تاپیک یا تاپیک قبلی یکی از دوستان مطرح کرد و منم جواب دادم.
گفتم مادرم توانایی جسمی این کار رو نداره.
خواهرم هم اصلا توی یه شهر کوچیک توی یه استان دیگه کشور زندگی میکنه و منم دختر از اونجا نمی پسندم چون اهالی اونجا با ما تفاوت فرهنگی دارن.
من که فقط ننشستم دعا بکنم.دیوونم کردید بسکه تو این تاپیک این رو گفتید و منم در جواب بارها تکرار کردم که یه تعداد نفر چند ماهه برای من دنبال گزینه دارن میگردن اما هنوز گزینه مناسب پیدا نکردن.
و باز هم در جواب شما میگم هر گونه رابطه و آشنایی قبل از ازدواج با نامحرم به هر قصدی حتی برای آشنایی درست نیست.
شما که نام حضرت مهدی رو روی پروفایلت گذاشتی...خوب حرفی که خلاف نظر ایشونه رو چرا میزنی؟ فکر میکنی اگه همین حرف رو مستقیما به امام زمان بزنی ایشون تایید میفرماین و میگن راه درستیه؟
درست نیست اینجور رابطه

Miss Chadoriii;588564 نوشت:
صلوات و تشکر و لایک کم بود واسه این پست

ممنونم...

pzahra;588596 نوشت:
چه خبرت اینقدرتهمت میزنی دکی جان؟
منظورمن این نیست که بری چشم چرونی کنی اینجا
آخه چرا بدبینی!!؟یعنی من اینقدر نفهمم که بهت فعل حرام توصیه کنم؟منظورم این بری از مسولین اونجا کمک بخوای تا
موردی که هم کفوت بهت معرفی کنه

من تهمتی به شما نزدم که.
میگم این راهش نیست
این روشی که دارید به من پیشنهاد میکنید که خودم برم کسی رو ببینم و بپسندم اشتباهه ، گناهه، حرامه
باز از مسئول اونجا کمک خواستن هم بنظر شخصی خودم درست نیست.
فکر کن یه عده دختر اومدن تحصیلات حوزوی و ااینها.
حالا بری بگی سلام یکی از این دخترها رو به من معرفی کنید من میخوام باهاش ازدواج کنم؟؟
حالا فرض کنید که اون کسی هم که شما بهش این رو بگی قبول کنه و مشخصات یه دخترخانمی رو بده.
بعد قراره چیکار کنیم در مرحله بعد؟ باز بریم بگیم سلام من شما رو پسندیدم حالا آدرس بده بیایم خواستگاری؟؟؟
من که این روش رو فکر نمیکنم درست باشه

من داستان زندگی یه نفرو براتون تعریف کنم شرایط شما رو داشتن نسبتا
یه خانواده خیلی مذهبی بودن که دو تا پسر داشتن پسر اولشون مذهبی نبود و ناخلف بود در صورتیکه خود خانواده بسیااااار مذهبی و مقید و خوش اخلاق و با فرهنگ بودن پسر دومشون عین خانوادش بود. مادرشون برا اینا دنبال دختر میگرده اما چون دنبال دختر مذهبی و هم فرهنگ با خانوادشون میگشته کسی رو نمیشناخه یعنی هیچ موردی نبوده واقعا خیلی میگشتن سختم نمیگرفتن اما تو یه شهری بودن که آدم مومن و مذهبی کمه توش و خودشون هم زندگیشون یه جوری بوده که چند بار شهر زندگیشونو عوض کرده بودن خلاصه هییییییچ دختری پیدا نمیکردن هر کی هم یکی رو معرفی میکرد میرفتن و جور در نمیومد مادرشون از صبح تا شب کارش شده بود دعا کردن انقدر دعا کرده بود که همه میگفتن چه خبره اینقدر دعا میکنی یه کاری کن بیچاره میگفت چیکار کنم من که همه جا رو میگردم یه مومن و با حیا با اون خصوصیات اخلاقی ای که ما میخوایم پیدا نمیشه.پسر اولیه با رفیقای ناباب میگشته میره دنبال دوست شدن با دختره مادرشینا خبر نداشتن خلاصه مادره دیگه هرررررر دعایی بوده میکنه خودشونم خیلی خانم مومنه ای بودن زندگی ساده خلاصه پسراولیه میاد میگه من فلان دخترو پسندیدم میخوام مادره تا حد سکته میره چون اصلا دختری که بخواد با یه پسری دوست بشه رو قبول نداشتن چه برسه برن بگیرن واسه پسرشون.آخرش چند نفرو پسره پیشنهاد میده ردش میکنن خانوادش پسره هم از خانوادش خیلی میترسیده حساب میبرده آخرش دختره انقدر نقشه میکشه انقدر راه های بد به پسره نشون میده که خانوادشو راضی میکنن بعد شیش سال.پسر اولیه ازدواج میکنه اما پسر دومیه بیچاره که خیلییییی هم مومن و چشم پاک و مذهبیه ازدواج نمیکنه اما اینو خواستم بگم که
دعا خیلی اثر داره نمیگم این دختره که پسره گرفته خیلی خوبه و به درد هم میخورن اما مثل بقیه اینایی که تو خیابون پیدا میکنن نیست خیلی اختلاف عقیدتی و فرهنگی دارن ولی دختره اخلاقش خوبه یعنی نیمدونم چطوری بگم
نمیخوام بگم زندگی پسر اولیه خیلی خوبه ولی دعاهای مادرش نذاشت بدتر از این بشه نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه منظور اینه که دعاااااااااااااااا حتما اثر داره حتما
وگرنه این پسره انقدر نا خلف بود که فقط دعاهای مادرش نگهش داشت
الانم شما یقین داشته باشید دعا اثر داره اگه مادرش به اونی که میخواست نرسید عوضش دعاش جلوی خیلی از اتفاقای بدتر رو گرفت
اصلا اینا رو نمیخواستم بگم
خواستم بگم الان اون پسر دومیشون 31 سالش شده ولی هنوز براش زن پیدا نکردن هنوزم دارن دعا میکنن و دنبال دختر میگردن اینجوری نیستن سخت بگیرن اتفاقا ایمان و اخلاق دختر خیلی براشون مهمه ولی کسی رو پیدا نمیکنن

زینب خاتون;588561 نوشت:
وای !شما هنوز به آرامش نرسیدین؟!من هر وقت میام اسک این تاپیک میاد بالا.البته ببخشید ولی با این همه راهنمایی که دوستان کردن شما هنوز به نتیجه ای نرسیدین؟!حداقل بگین چی فهمیدین که ما هم بدونیم چقدر توی آرامش دادن به شما موفق بودیم هرچند من فقط نظرات رو میخوندم.

نه، به آرامش که نرسیدم هیچ، به مشکلاتم هم اضافه شده.
باشه حرفهای دوستان و راه حل هاشون رو لیست میکنم الان:
1- صبر کنم تا فردی که قسمتم هست پیدا بشه
2- دیدم رو اینجور کنم که هر خواستگاری که میرم و جواب منفی میگیرم یه چیزی یاد گرفتم که برای خانمها ناپسنده و به اون علت جواب رد میدن و در دفعه بعدی اصلاحش کنم: الان دوماهه که اصلا موردی پیدانمیشه که بریم خواستگاریش
3- خوش اخلاق باشم و نماز اول وقت بخونم: همین کار رو میکنم و نمازهام رو اول وقت و ترجیحا هم به جماعت میخونم
4- فکر کنم منم یه روزی بالاخره ازدواج میکنم: برای کسیکه نیاز داره مثل من دیر و زود شدنش مهمه
5- ریش نگذارم: وقتی رفتم خواستگاری همیشه ریشم رو اصلاح کرده و ته ریش داشتم فقط
6- به خودم تلقین کنم که هیچ چیزی نیست که آرامشم رو برهم بزنه: با موردی که در آخر توضیحاتم نوشتم نمیشه.{مساله مشکلات شغلیم}
7- از وضعم راضی باشم و به این فکر کنم افراد سن سی چهل ساله ای هم وجود دارن که مجردن هنوز: چیزی رو حل نمیکنه وقتی من نیاز دارم
8- به ازدواج کردن فکر نکنم: جوابی ندارم!
9- به چادری بودن و مذهبی بودن تکیه نکنم: صرف چادری بودن باعث نمیشه یه دختر گزینه خواستگاری رفتن برام باشه ولی چادری بودن جزو یکی از معیارهای اصلیمه و خیلی هم برام مهمه
10- نماز بخونم و دعا کنم: همیشه اینکارو میکنم و روزی چندین بار دعاهای مختلف رو میخونم اما اینکه دعاهام مستجاب نمیشن خودش آرامشم رو بهم زده
11- به این فکر کنم که دارم پاکدامنی میکنم و صبر پس اجرم بیشتره از کسانیکه زود ازدواج کردن تا به گناه نیفتن: قطعا که نمیشه گفت من اجرم بیشتره.بعد با اون مساله ای که در توضیحاتم گفتم راجع به مشکلات شغلیم چه کنم پس؟
12- راه های حفظ پاکدامنی رو در اینترنت بخونم: خوندم و رعایت میکنم
13- ورزش کنم: پیاده روی رو که بخاطر کارمون زیاد تو بیمارستان راه میریم! و یه مقدار وقتم محدوده برای ورزش.
14- سر خودم رو با هر چیزی شده گرم کنم:در اوقات فراغت جواب میده ولی در هنگام کار و با اون مساله ای که در توضیحاتم درباره مشکلات شغلیم نوشتم چی؟
15- به امام جماعت مسجد و بزرگان و اقوام بگم: گفتم و دنبال گزینه مناسب هستن و پیدا نکردن تا حالا
16-به نهاد رهبری دانشگاه ها بگم بهم مورد معرفی کنن: خانوادم این راه رو شدیدا باهاش مخالف هستن
17- سعی کنم تنها نمونم: سعی میکنم، اما بازم در محل کار و با مشکلات شغلیم چی؟
18 - به سایت پاسخگویی مراجعه کنم: رفتم کارشناسان اونجا هم فقط گفتن صبر کنم و دعا
19- به این فکر کنم که هنوز برای من زوده : قبول ندارم.گفتم نیاز دارم و مسائل مشکلات شغلیم هم هست
20- دخترهای غیر چادری هم بعنوان گزینه در نظر بگیرم: تو جواب مورد 9 توضیح دادم
21- قیاقه مذهبی نداشته باشم: درمورد ریش تو مورد5 توضیح دادم.
22- به این فکر کنم که علت اینکه آرامش ندارم اینه که گناه کردم و حالا دارم تقاص گناهم رو پس میدم: فکر نکنم باعث آرامش بشه.به اضافه اینکه من دارم هرروز استغفار میکنم و خیلی از گناهان رو هم کنار گذاشتم.
23- استغفار کنم: هر روز دارم استغفار میکنم
24- به گرسنگان کشورهای فقیر و مسلمانان میانمار توجه کنم: نیازم رو به ازدواج حل نمیکنه و باعث آرامش نمیشه
25- بشینم فکر کنم: به چی؟ بدتر که آرامشم رو بهم میریزه
26- توسل به امام علی بکنم: تقریبا هر شب دعای توسل به چهارده معصوم رو میخونم.بین ائمه هم که تفاوتی نیست به امام علی،امام حسین،امام رضا،امام باقر متوسل شدم اما هنوز دعاهام مستجاب نشده
28- تاپیک دعاهای قبل از ازدواج رو تو همین سایت بخونم: خوندم و دعاها و اعمال و نمازهایی که نوشته رو خوندمو بارها انجام دادم اما هنوز دعام مستجاب نشده
29- برم ازدواج موقت بکنم: نه خانوادم موافقت میکنن،نه موردی برای اینکار پیدا میشه و نه راه حل قطعی هست چون در ازدواج موقت تعهد وجود نداره به طرف مقابل
30- اصلا به ازدواج فکر نکنم و هروقت فکرش اومد تو ذهنم فکرم رو ببرم سمت چیز دیگه: بازم زمان مسائل مشکلات شغلیم چی؟
31- سخنرانی های علما رو گوش کنم:...
32- برم حجامت کنم: ربطش رو درک نمیکنم
33- سه روز برم در یه مسجد و روزی دوازده هزار بار ذکر یاعلی رو بگم که با اینکار به روز چهارم نکشیده دعا مستجاب میشه: در حرم امام رضا در مسجد گوهرشاد انجام دادم.الان حدود دوهفته میگذره و هنوز دعام مستجاب نشده
34- به پزشک مراجعه کنم چون حتما مشکل دارم که اینقدر دنبال ازدواج هستم: خودم پزشکم اگر مشکلی داشتم تشخیص می دادم
35- با رعایت رژیم غذایی و خوندن نماز شب نفسم کنترل میشه و نیاز به ازدواج ندارم: بازم در مسائل مشکلات شغلیم...
36- به آمار مجردها نگاه کنم: خوب که چی؟یعنی منم مجرد بمونم که به این آمار اضافه شه؟
37- برم با یه دختر دوست بشم به قصد ازدواج: یه راه حل حرام برای دوری از به حرام افتادن؟؟؟
38- تو محیط کار یه نفر رو پیدا کنم که ازش خوشم بیاد و برم به خانوادم معرفیش کنم: علاقه قبل از ازدواج چشم رو به روی واقعیت می بنده
39- به این فکر کنم که عده ای هستن که ازدواج کردن و پشیمون شدن و میگن کاش مجرد بودیم: مخالفم چون من فکر میکنم این عده یا هدف درست ازدواج رو درک نکردن و به قصد دیگه ای ازدواج کردن یا موردمناسب انتخاب نکردن
40- منتظر نباشم که خدا به این زودی جواب دعاهام رو بده: پس با مسائل شغلیم چیکار کنم؟؟؟
41- برم خواستگاری دخترهای همسایه. دختر چادری ندارن یکیشون هم که داشت مادرم با مادرشون صحبت کرد و در جواب بهش گفت دخترهام قصد ازدواج ندارن
42- به مادر و خواهرم بگم به دوستاشون بگن: خواهرم رو بیخیال بشید اما دوستان مادرم میدونن و در پی مورد مناسب هستن اما پیدا نکردن
43- به این فکر کنم که حضرت معصومه هم ازدواج نکردن: خوب پس چی؟؟ این میشه راه حل مسائل شغلیم؟
44- اخلاق رو ملاک قرار بدم نه چادری بودن: اخلاق جزو معیارهام هست در کنار چادری بودن که اونم برام خیلی مهمه.دوتاش با هم نه جدا از هم.
45- نحوه سوال پرسیدنم از دختر در جلسه خواستگاری رو تغییر بدم: که توضیح دادم سوالاتم مشکلی نداشتن که
46- از شهرهای دیگه دنبال دختر باشم: هستم
47- ازدواج رو فراموش کنم و دنبال چیزهای دیگه باشم تا در اون زمان که دنبال چیز دیگه ام خودبخود ازدواج خودش جور بشه: باعث آرامش نمیشه.ضمنا مسائل شغلی..
48- روزه بگیرم: پدرومادر اجازه نمیدن چون خودم لاغرم و در ماه رجب و شعبان هم که روزه مستحبی گرفتم خیلی لاغرتر شده بودم و همه لباسهام برام گشاد شده بودند
49 - به نامحرم نگاه نکنم: در کوچه و خیابان و بازار و.. نمیکنم اما در محل کار و موقع معاینه مریض نمیشه این مورد
50- از دوستان بد دوری کنم: ندارم، دو دوست صمیمی دارم که اونا هم از لحاظ شخصیتی و اعتقادی مث خودمن
51- باید به خودم اجازه بدم گاهی غصه بخورم و ناراحت باشم:...
52- و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل لکل شیء قدرا: توکل و تقوا میکنم اما واقعا دیگه برام تحملش سخته که به گناه نیفتم...
53- سعی کنم با عدم استجابت دعا کنار بیام:...
54- دعا کنم:همیشه دارم دعا میکنم
55- مواردی که بهم جواب رد میدن رو رها نکنم و اونقدر اصرار کنم تا جواب مثبت بدن: اگه مورد مناسبی واقعا باشه بله،ولی وقتی دختر خودش نمی پسنده آدم به زور خودشو چطور میخواد در دل دختر جا بده؟
56- برم حوزه علمیه خواهران کسی رو پیدا کنم:خودم اگه اینکارو قراره بکنم که نگاه به نامحرم حرامه.اگه قراره کسی بره اینکارو انجام بده کسی رو نداریم
57- برم در مراسمهای عزاداری کسی رو پیدا کنم: مثل مورد بالایی
58- سفر زیارتی برم: دو هفته پیش رفتم مشهد.دیگه تا آخر فارغ التحصیلی فرصت سفر ندارم چون مرخصی بهم نمیدن
59- به امام حسین متوسل بشم: میشم
60- برم شهرهای دیگه کار کنم: پاسخ رو تو صفحه 32 تاپیک دادم

***در هیچکدوم از راه حل های پیشنهاد شده راهی برای یه مشکلی که بیان کردم هیچکس نداده.بجز مورد شماره 60.گفتم یه مساله من اینه که این همه بی حجابی و بدحجابی و تحریکات وجود داره در محیط اطرافمون.من تو کوچه و خیابون و بازار نگاهم رو کنترل میکنم اما در محل کار که ارتباط غیرقابل اجتنابه و باید کار رو با همکاران انجام داد که گاهی نامحرم هستن و وضع رعایت حجابشون نامناسبه یا پرستاران توی بیمارستان که عده ای از اونها هم شئونات اسلامی رو رعایت نمیکنن و همچنین در ارتباط با بیماران خانم که هم مساله بی حجابی و بدحجابی شون هست هم اینکه بعنوان پزشک لازمه معاینه و مشاهده و گاهی در معاینه بدنش ون رو لمس کنیم و اینها هم جزو وظایف مونه و غیر قابل اجتناب.منم که جوونم و نیاز به ازدواج دارم اما فراهم نمیشه.حالا سرکار با این شرایطی که گفتم باعث میشه آرامشم بهم بریزه.حالا کل راه هایی که دوستان پیشنهاد دادن چه کمکی به من میکنه در این مساله؟ راه حلی که در اون قضیه مفید باشه فقط ازدواج هست که اونم فعلا نشده.و این مساله هم خیلی سختمه و احساس میکنم دیگه نمی تونم خودم رو کنترل کنم که به گناه نیفتم اما نمیخوام به گناه بیفتم،میخوام پاک بمونم.کمترین گناه اینکه تصویری ممکنه تو ذهنم بمونه و بعدا بیاد تو خاطرم.
***در جواب به یکی از کاربران هم توضیح دادم این مساله نیاز داشتنم به ازدواج و اصرارم که نمیخوام با ازدواج نکردن به گناه بیفتم،صرف مساله نیاز به ارتباط جنسی نیست،چون:1- اگه یه دختر باشه که بتونم بعنوان همسر باهاش ارتباط حلال و شرعی داشته باشم و باهاش حرف بزنم و پیامک بدم و زنگ بزنم و باهاش بیرون برم و روابط عاطفی بین مون باشه کلی از این مساله نیازم رفع میشه 2-اگه صرف این مساله بود نیازی نبود بیام معیار بگذارم که حتما دختر چادری میخوام و اینکه حجاب و خودآرایی نکردن در مقابل نامحرم رو رعایت کنه و هم رشته خودم نباشه و...این معیارها رو گذاشتم که یه نفر رو باشه که بتونم باهاش زندگی کنم و در کنارش آرامش داشته باشم

یا ابالفضل من واقعا مورد مثل شما دیدم که اینجوری بودن نمیخوام ناامیدتون کنم هنوزم به سن 30 با بالا رسیدن و ازدواج نکردن این همه سال شاید 8 سال واسشون دنبال دختر گشتن نمیشه که نمیشه البته مشکلات اونا مثل شما نبود مثلا مشکل شغلیتون که میفرماید اما همه ی ملاک هاشون و حرفاشون مثل شما بوده واقعا چرا دروغ بگم همیشه سوال تو ذهن خودمم بود که این افراد باید چیکار کنن البته دوستان دیگه گفتن که مشکلات دخترا واقعا بیشتره شما فکر کنید همین مشکلات رو داشتید و دختر بودید درسته که گفتید فرقی نمیکرد هر دو ناراحت میشن و آرامش ازشون سلب میشه ولی دخترا ناامید تر میشن که باز اینم ربطی نداره
من فقط میتونم براتون دعا کنم هر چند دعام از سقفم بالاتر نمیره.ان شاالله که خدا یه همسر خوب نصیبتون کنه.
یه کار دیگه ای هم بکنید به نظرم از استاد حامی که تو این انجمن هستند هم سوال کنید ببینید ایشون چه جوابی میدن.
یا سوال رو از مرجعتون بپرسید ببینید چی میگن مثلا شرایط شغلی و همه چیز رو بهشون بگید کامل توضیح بدید.اصلا برید مرجع تقلیدتون رو از نزدیک اگه میشه ببینید و مشکلاتتون رو بهشون بگید

دوستان عزیزی که به آقای mehrantپیشنهاد ازدواج موقت و چیزای دیگه میدن اونجوری که من متوجه شدم ایشون فقط دنبال رفع این نیازی که فکر میکنید نیستند و روحیات و اخلاقیات همسرشون جز ملاک های اوله براشون.حالا اگه نظری دارید بفرماید
یعنی صورت مساله اینه
ایشون از خدا یه همسر با ملاک های اخلاقی و رفتاری و اعتقادی که مد نظرشون هست میخوان دنبال عقد موقت و این چیزا نیستن که فقط نیاز جنسی رفع شه نیازای عاطفی نیاز به تنها نبودن و درک کردن این چیزام هست نیاز به یه کسی که روحش به آدم نزدیک باشه و کنارش آرامش داشته باشه

sarahh;588637 نوشت:

من فقط میتونم براتون دعا کنم هر چند دعام از سقفم بالاتر نمیره.ان شاالله که خدا یه همسر خوب نصیبتون کنه.
یه کار دیگه ای هم بکنید به نظرم از استاد حامی که تو این انجمن هستند هم سوال کنید ببینید ایشون چه جوابی میدن.
یا سوال رو از مرجعتون بپرسید ببینید چی میگن مثلا شرایط شغلی و همه چیز رو بهشون بگید کامل توضیح بدید.اصلا برید مرجع تقلیدتون رو از نزدیک اگه میشه ببینید و مشکلاتتون رو بهشون بگید

ممنون که دعا میکنید
بله میشه از استاد حامی هم پرسید ولی ظاهرا سایت یه قانونی داره که در یه تاپیک وقتی یه کارشناس اظهار نظر کرد کارشناس دیگه ای نمیتونه اظهار نظر کنه.اگه پایین صفحه هم توجه کنید که اسم بازدیدکنندگان از این صفحه رو نوشته ، می بینید که استاد حامی هم این تاپیک رو مشاهده کردن ولی خوب به همین دلیلی که گفتم نظر خودشون رو بیان نکردن
نمیدونم میشه مرجع تقلید رو از نزدیک دید یا نه...

جناب arash68 هم درست گفتن درباره خواسته من

بعد از خوندن اون پست طولانی تنها چیزی که به ذهن من میرسه اینه که خودت مرکز آرامش خودت باشی تا وقتی موردی پیدا بشه!!(نه اینکه به خودت پیامک بدی یا زنگ بزنیا!!:دی منظورم اینه که مثلا وقتی تنهایی احساس آرامش کنی از سکوت و تنهاییت!!) البته کار خیلی سختیه و برای خیلیا غیرممکنه! یا اینکه باید چیزی پیدا کنی که مشغولت کنه و ازش لذت ببری مثل کتاب، تحقیق و...! بعضی کتابای داستانم هست که واقعا فکر آدمو جوری مشغول میکنه که برای فکر دیگه ای جا نمیمونه!!
برای مشکل کارم اصلا فرض کن دام پزشکی نه دکتر!!!(:دی)(همه رو به یه چشم ببین نه با تفکیک زن و مرد!!!)

از معدود مشکلاتیه که تنها راه حلش پاک کردن صورت مسئله ست!!!

زینب خاتون;588734 نوشت:
وا!اینکه خیلی بده!اینکه همه رو به دید انسان ببینه و به جنسیت توجه نکنه خوبه ولی نه در حد دامپزشکی!

آدم همیشه باید دو قدم بره جلو اول که بعدا بتونه یه قدم بیاد عقب و کل مطلب از بین نره!! منم همینکارو کردم!

mehrant;588623 نوشت:
باز از مسئول اونجا کمک خواستن هم بنظر شخصی خودم درست نیست.
فکر کن یه عده دختر اومدن تحصیلات حوزوی و ااینها.
حالا بری بگی سلام یکی از این دخترها رو به من معرفی کنید من میخوام باهاش ازدواج کنم؟؟
حالا فرض کنید که اون کسی هم که شما بهش این رو بگی قبول کنه و مشخصات یه دخترخانمی رو بده.
بعد قراره چیکار کنیم در مرحله بعد؟ باز بریم بگیم سلام من شما رو پسندیدم حالا آدرس بده بیایم خواستگاری؟؟؟
من که این روش رو فکر نمیکنم درست باشه

سلام
ببخشید که من تاپیکتون رو کامل دنبال نکردم و نظر میدم.
این کار چه فرقی با اون واسطه هایی داره که براتون پرس و جو میکردن؟
مادرتون یا اگه دوست متاهلی دارید همسرشون یا خانم دیگه ای میرن با مسوول صحبت میکنن شرایط شما و ویژگی های مدنظرتون رو میگن. اونام اگه کسیو به نظرشون برسه با خودش صحبت میکنن و اگه نظرش مثبت بود شماره تلفن خونه شونو میگیرن تا مادرتون بهشون تلفن کنن.
چرا درست نمیدونید؟
یا اینکه گفتید خانواده با سپردن به نهاد رهبری مخالفن، علت مخالفتشون چیه؟

هرچند که مشکل شما این چیزا نیست.

kobram;588740 نوشت:
سلام
ببخشید که من تاپیکتون رو کامل دنبال نکردم و نظر میدم.
این کار چه فرقی با اون واسطه هایی داره که براتون پرس و جو میکردن؟
مادرتون یا اگه دوست متاهلی دارید همسرشون یا خانم دیگه ای میرن با مسوول صحبت میکنن شرایط شما و ویژگی های مدنظرتون رو میگن. اونام اگه کسیو به نظرشون برسه با خودش صحبت میکنن و اگه نظرش مثبت بود شماره تلفن خونه شونو میگیرن تا مادرتون بهشون تلفن کنن.
چرا درست نمیدونید؟
یا اینکه گفتید خانواده با سپردن به نهاد رهبری مخالفن، علت مخالفتشون چیه؟

هرچند که مشکل شما این چیزا نیست.

اگه این آقای دکدر دقیقاً بفرمایند چه روشی رو برای خواستگاری و ازدواج میپسندن خوبه.من هم همه ی تاپیک رو نخوندم.

Masood11;588725 نوشت:
منظورم اینه که مثلا وقتی تنهایی احساس آرامش کنی از سکوت و تنهاییت!!) البته کار خیلی سختیه و برای خیلیا غیرممکنه

واقعا سخته این طور، چون وقتی آدم تنها باشه بیشتر میره تو فکر و احساس ناراحتی میکنه.مثلا شبها که میخوابم تا وقتی خوابم ببره، و بعد از نماز صبح هم که دوباره میرم بخوابم باز تا خوابم ببره همش میرم تو فکر و ناراحت میشم...

Masood11;588725 نوشت:
برای مشکل کارم اصلا فرض کن دام پزشکی نه دکتر!!!(:دی)(همه رو به یه چشم ببین نه با تفکیک زن و مرد!!!)

بعد وقتی یه خانم بخاطر مسائل یا بیماریهای زنانه به پزشک مراجعه کرده چطور فکر کنیم و زن و مرد رو یکسان بگیریم؟؟؟

زینب خاتون;588731 نوشت:
آخه مُکمُری و این همه دردسر!!خخخخخ

زینب خاتون;588731 نوشت:
(اووووه!چقدر کور ! خخخخ)

زینب خاتون;588731 نوشت:
خخخخ(شوخی بود آی دکدر!)

این شوخی و خنده ها تو این ایام محرم نباشه بهتره

زینب خاتون;588731 نوشت:
چطور تا به حال هییییییچ دختری حاضر نشده با جوونی مثل شما اون هم با این شرایط خوب ازدواج کنه؟

والا من هم این رو نمیدونم.
من که هرچی شنیدم اینکه دخترها دوست دارن خواستگار تحصیل کرده و دکتر و اینا داشته باشن
ولی من که هرجا رفتم خواستگاری که توجهی به این موضوع از طرف دختر ندیدم

زینب خاتون;588731 نوشت:
کسی که توکلش به خداست دیگه به نتیجه و زمان وقوعش فکر نمیکنه

گفتم که با این مشکلات شغلیم آرامشم به هم ریخته و ضمنا نیاز دارم به ازدواج.پس دیر و زود شدنش برام مهمه...

زینب خاتون;588731 نوشت:
شما چرا فکر میکنید علاقه پیش از ازدواج آدمو کور میکنه؟!اون عشق کورکورانه است که آدمو کور میکنه

اسمشو عوض کردید وگرنه ماهیتش همونه.
علاقه صحیح اینه که آدم یه سری معیار برای انتخاب همسر داشته باشه.بر اساس اونها از بین گزینه های موجود اونی رو که بیشتر معیارهاش رو داره انتخاب کنه و بعد که انتخاب کرد و ازدواج کرد خود به خود علاقه شکل میگیره چون اون فرد اونجوری هست که آدم میخواسته.این علاقه به تدریج شروع میشه و با یه شیب ملایم کم کم زیاد میشه و میره بالا تا به یه حداکثر ثابت میرسه و دیگه درهمون حد باقی می مونه.
اما علاقه قبل از ازدواج اینه که آدم به یکی علاقمند بشه،بعد تازه ببینه با معیارهاش منطبق هست یا نه.این مدل علاقه کم کم شروع میشه زیاد میشه به یه حداکثر میرسه و بعد از یه مدت هم کم میشه که کل این دوره بیشتر از حدود دو سال هم نمیشه.
اینا چیزی نیست که من بگم، اینا جزو ویژگیهای روانسناسی انسان هست.

زینب خاتون;588731 نوشت:
برای من عجیبه که چطور اصلاً به کسی علاقمند نمیشین

شدم قبلا ولی دیدم این راهش نیست.
چون همینجوری که گفتم اول آدم به یه نفر علاقمند میشه بد می بینه معیارهاش رو داره یا نه.که معمولا هم نداره.و بعد فرد برای اینکه فرد مورد علاقه اش رو از دست نده سعی میکنه اون رو منطبق کنه با معیارهاش که اون فرد هم براش تغییر سخته و همین کم کم میشه باعث اختلاف و کاهش اون علاقه.
منم این روش رو گذاشتم کنار.

زینب خاتون;588731 نوشت:
اگر شغل شما این همه مشکل ایجاد کرده خب ولش کن(این امکان نداره)

خودتون گفتید امکان نداره.
این همه سختی کشیدیم و 7 سال رو تحصیل و کار کردیم درحالیکه دوستان مون در رشته های غیر پزشکی در همین حال کارشناسی و کارشناسی ارشد رو تموم کردن و در حال گذروندن دوره دکترا هستن یا دارن کار میکنن و دیگه حداکثر تحصیل شون رو انجام دادن و تموم شده.اما ما تازه میشیم پزشک عمومی و هنوز سالهای دیگه ای باید تحصیل و کار کنیم...

زینب خاتون;588731 نوشت:
با این روندی که شما پیش گرفتی برا زن گرفتن من فکر نمیکنم حالا حالاها به نتیجه ای برسین

چه باید بکنم دیگه؟
به چند نفر سپردیم که برامون دنبال گزینه باشن دیگه
دعا هم که دارم میکنم
خودمم که نمیتونم دنبال دختر بگردم
دیگه چه کاری باید می کردم که نکردم؟

زینب خاتون;588731 نوشت:
شما چرا فکر میکنید دعاهاتون مستجاب نشده؟

اگر مستجاب شده بود که الان همسر داشتم
یا حداقل گزینه ای وجود داشت که بریم بررسی کنیم و خواستگاری بریم و ببینیم معیارها رو داره یا نه

زینب خاتون;588731 نوشت:
نتظار دارید هُرت همون چیزی بشه که دلتون میخواد و خیلی زود هم اتفاق بیفته؟

پس اگر قرار نیست حالا ازدواج جور بشه حداقل راه حلی برای اون مشکلات شغلی پیدا بشه

زینب خاتون;588731 نوشت:
این خدایی که من میشناسم نگفته خیر و صلاح بنده هاشو براشون جفت و جور میکنه.

دقیقا برعکس گفتید.
یعنی خدا میگه من چیزی که به صلاح تون نیست و به ضررتونه انجام میدم؟
خدا میگه من اون چیزی که صلاحه براتون انجام میدم

kobram;588740 نوشت:
مادرتون یا اگه دوست متاهلی دارید همسرشون یا خانم دیگه ای میرن با مسوول صحبت میکنن

به صفحه 34 تاپیک پست دهمی مراجعه کنید
اونجا توضیح دادم
دیگه واقعا الان حوصله ندارم دوباره از اول تایپ کنم

kobram;588740 نوشت:
این کار چه فرقی با اون واسطه هایی داره که براتون پرس و جو میکردن؟

فرقش اینه که مثلا واسطه ها یه خانواده مذهبی و معتقد رو میشناسن.
تحقیق و پرس و جو میکنن و می بینن اون خانواده یه دختر دارن.
بعد ویژگیهای دختر رو بررسی میکنن و اگه اون شرایطی که من گفتم رو داشته باشه به خانوادمون معرفیش میکنن و بعد مادرم زنگ میزنه و بقیه مراحل.
اما روشی که بریم اونجا تو حوزه بگیم یه مورد برای ازدواج میخوام مسولین اونجا وظیفه شون جور کردن پسر یا دختر برای ازدواج نیست
اونا که مشخصات رو نمیتونن بدن.
نهایتا هم بگن فلان دختر دختر خوبیه .دیگه آدرس شماره تلفنش رو که نمیدن.باز باید خودمون بریم باهاش صحبت کنیم بگیم شماره و آدرس بده بیایم خواستگاریت؟؟
این درست نیست بنظرم.
خانمهای انجمن خودشون جواب بدن،آیا شما می پسندید برای ازدواج یه نفر حالا هر کسی باشه،پسر باشه،دختر باشه،مرد باشه،زن باشه،هر کی میخواد باشه ، بیاد بهتون بگه من تو رو پسندیدم برای خواستگاری و حالا شماره تلفن خونه تون و آدرس تون رو بده بیایم خواستگاریت شما می پسندید؟؟

kobram;588740 نوشت:
خانواده با سپردن به نهاد رهبری مخالفن، علت مخالفتشون چیه؟

میگن ما موردهایی که بگن رو نمیشناسیم و اصلا از اینجور جاها مورد نمیخوایم

mehrant;588791 نوشت:
واقعا سخته این طور، چون وقتی آدم تنها باشه بیشتر میره تو فکر و احساس ناراحتی میکنه.مثلا شبها که میخوابم تا وقتی خوابم ببره، و بعد از نماز صبح هم که دوباره میرم بخوابم باز تا خوابم ببره همش میرم تو فکر و ناراحت میشم...

بعد وقتی یه خانم بخاطر مسائل یا بیماریهای زنانه به پزشک مراجعه کرده چطور فکر کنیم و زن و مرد رو یکسان بگیریم؟؟؟

این شوخی و خنده ها تو این ایام محرم نباشه بهتره

خدا میگه من اون چیزی که صلاحه براتون انجام میدم

خب اگه اون افکار مزاحمم باشن که دیگه اسمش تنهایی نیست! منکه سکوت و تنهاییو با هیچی عوض نمیکنم!

به همین دلیل مثال دامپزشکو زدم!! :دی البته از اونجا که همه ی این افراد تو یه دسته به نام بیمار قرار میگیرن پس نگاه پزشکم باید همینطور باشه نه تفکیکی! کسایی که خیلی مذهبین یا نباید دکتر بشن یا باید با این چیزاش کنار بیان!

تو کشور مسلمون که واسه شهادت امامشون جشن میگیرن کسیم چیزی نمیگه!!(همون به ظاهر عزاداری!!) بعدم گریه و زاری نه پیام خاصی داره و نه دردی دوا میکنه! اگه پیامو بگیری و خندون باشی بهتر از اینه که گریون باشی و بی بهره از مفهومش!!

یه جمله هست که میگه خوشبختی هرکس مساویه با بدبخت شدن فرد دیگه!!

زینب خاتون;588807 نوشت:
حالا تازه فهمیدم چرا هیچ دختری حاضر نمیشه با شوما ازدواج کنه.

چرا؟؟؟

Masood11;588810 نوشت:
منکه سکوت و تنهاییو با هیچی عوض نمیکنم!

خوب شما اینطوری هستی که از تنهایی خوشت میاد.

Masood11;588810 نوشت:
به همین دلیل مثال دامپزشکو زدم

اگر شما میتونی همونطوری که با یه حیوون برخورد میکنی با یه آدم هم برخورد کنی ما هم میتونیم

Masood11;588810 نوشت:
کسایی که خیلی مذهبین یا نباید دکتر بشن یا باید با این چیزاش کنار بیان!

یعنی هیچ راه حلی وجود نداره؟

Masood11;588810 نوشت:
بعدم گریه و زاری نه پیام خاصی داره و نه دردی دوا میکنه

امام رضا میفرمایند در ایام عزاداری ما عزادار باشید و در ایام شادی ما شاد
شما با نظر امام رضا مخالف هستی اون بحث دیگه ای هست
آدم هم وقتی خودش رو مسلمون میدونه در ایام عزاداری هم باید عزادار باشه.
و یه فرد عزادار معمولا شوخی نمیکنه و بخنده

Masood11;588810 نوشت:
میگه خوشبختی هرکس مساویه با بدبخت شدن فرد دیگه!!

تعالیم دین اسلام از همه چیز بهترن.
کدام امام ، کدام روایت اسلامی این جمله رو تایید میکنه؟
موضوع قفل شده است