سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار
:gangester: هرکشوری برای دفاع از تمامیت ارضی و دفاع از استقلال و مرزهای خویش، نیاز به نیروی مقتدر دفاعی دارد. بر اساس آنچه که در تاریخ و رویداد های نظامی و سیاسی کشورها به وقوع پیوسته، این نکته را نمی توان انکار کرد که میان استقلال سیاسی و اقتصادی یک کشور با بنیه نظامی و دفاعی آن، رابطه مستقیمی وجود دارد. تاریخ، نشان داده است که هراندازه، نیروهای دفاعی کشوری در زمینه های مختلفِ تجهیزاتی و نیروی انسانی کارآمد و متخصّص،آماده تر بوده اند، فکر تجاوز به مرزهای آن کشور و اختلال در استقلال و امنیت آن از جانب قوای بیگانه نیز کمتر بوده است.حضور پسران جوان کشور در بهترین دوران عمر خود، در نیروهای مسلّح، از اهمیت خاصّی برخوردار است و باید بیش از گذشته به آن اهمیت داد. سرباز از نظر معنای لغوی، یعنی کسی که سرش را در راه حفظ میهن و دینش می دهد و در هر فرهنگی این واژه ، از واژه های مقدس و مورد احترام همگان است ؛ چرا که سرباز از جان خود و از راحتی و آسایش خود می گذرد تا دیگران امنیت و آرامش داشته باشند و خود این عمل از جمله کارهایی است که از اجر بالایی نزد خداوند متعال برخوردار است امیرمؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: « سربازان به فرمان خدا برای مردم همانند دژها و قلعه های محکم هستند و زینت و آراستگی حاکمان و عزت و ارجمندی دین و راههای امن و آسایش برای رهروان اند و ملت پایدار و ایمن نمی مانند مگر با بودن سربازان »سربازی از منظر آموزههای دینی از منظر آموزههای دینی، همه مسلمانان موظف به کسب آمادگی دفاعی در مقابل هجوم احتمالی دشمنان هستند، چنانکه قرآن کریم میفرماید:«وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا استَطعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ » و مسلما یکی از آثار مثبت سربازی کسب آمادگیهای نظامی و دفاعی برای اکثریت افراد کشور اسلامی ماست. مسلما کشوری از قدرت دفاعی بالا و آمادگی کامل در مقابل خطرات احتمالی برای حفظ کیان، هستی و ناموس خود برخوردار است که همیشه در پادگان ها و مراکز نظامی و انتظامی، نیروهای آماده دفاع حضور فعال و جدی داشته باشند. از این رو خدمت سربازی برای جوانان یک کشور علاوه بر این که می تواند در تهیه نیروی نظامی مورد نیاز یک کشور برای تأمین امنیت آن و جلوگیری از خطرات احتمالی و بالاخره کاستن از بودجه های بالای نظامی یک کشور مؤثر باشد ، سبب می شود تا همواره کشور از افرادی آموزش دیده و آشنا به اصول و روش های دفاعی و نظامی در مواقع مورد نیاز برخوردار باشد. بخشی از دعای مرزداران در صحیفه سجادیه: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمینَبارالها بر محمد و آلش درود فرست، و سرحدّات و مرزهای مسلمانان را به عزّتتبِعِزَّتِکَ، وَ اَیِّدْحُماتَها بِقُوَّتِکَ، وَ اَسْبِغْ عَطایاهُمْ مِنْ جِدَتِکَپاسدار، و نگهبانان مرزها را به قوّتت تأیید کن، و عطایای ایشان را به توانگری بیپایانت سرشار ساز
سرباز از دیدگاه امام خمینی (ره): سربازی آنقدر عظمت دارد که شخص دوم اسلام نیز سرباز است. نامدارترین سرباز فداکار در اسلام امیرالمومنین علیهالسلام است و او گمنامترین سرباز است. همه سربازهای اسلام هستیم و من امیدوارم که در آن کتابی که بناست اسم سربازها را بنویسند اسم ما را هم به نام سرباز بنویسند.
سرباز از دیدگاه مقام معظم رهبری: برادران عزیز سرباز باید خدا را شاکر باشند، در محیطی قرار گرفتهاند که زمینه کسب علم و معرفت و فراگیری فضایل و تقوا در آن فراهم است و شکر به این است که در این راه کوشا باشند. سربازان در هشت سال دفاع مقدس دفاع مقدس شناسنامه افتخار و ایستادگی و مقاومت ملت ایران در مقابل تجاوزگران است.ملت ایران در این هشت سال امتحان عجیبی پس داد و بعد از آن مدال سربلندی و عزت گرفت.در این میان جوانان این مرز و بوم عاشقانه و مدبرانه و غیورانه به دفاع از سرزمین و دین و آئینشان به پا خاستند. تمام اقشار جامعه یکدست شده و دست به دست هم برای اعتلای کشورشان جنگیدند و نگذاشتند یک وجب از خاکشان به دست دشمن بیفتد. در هشت سال دفاع مقدس دشمن ما یک کشور نبود، بلکه تمامی ابر قدرتهای جهان با حمایت از دشمن بعثی سعی در براندازی این حکومت الهی داشتند اما غافل از نیروی ایمان و باور دینی رزمندگان بودند که باعث شد این باور در طول هشت سال دفاع مقدس به همگان ثابت شود که حکومتی که حمایت کننده اصلی آن امام زمان(عج) باشد قابل شکست نیست.
نقش سرباز در نیروهای مسلح سرباز در نیروهای مسلح به عنوان رکن محکم یگان است؛ چرا که سرباز پایین ترین رده اجرایی نیروهای مسلح است و عمده زحمات بر دوش این عزیزان است. مقدمترین سینه ای که در مقابل دشمن سپر می شود، سینه سرباز است. به همین دلیل، سرباز در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، نقش ارزشمند و ویژه ای دارد یک سرباز در نیروهای مسلح کشور جمهوری اسلامی ایران، پرچم دار عزت و شرف ملت خویش است، با این وصف که تکیه مردم ونظام یک مملکت، برنیروهای مسلح آن است و یک سرباز همیشه در خط مقدم این تکیه گاه است. در حقیقت سرباز تأمین کننده امنیت در کشور است.
امور معنوی سربازان لازمه سربازی، عشق است ، چون هیچ کاری بدون عشق، برای انسان آسان نیست.سربازی ، عشق و ایمان به خداوند متعال و عشق به سرزمین مادری لازم دارد.امنیت و آسایش یک کشور، در گرو سربازان آن کشور است. الحمدلله در کشور ما، سربازی، یک دوران مقدس است و مسئولان و مردم برای کسانی که این دوران را طی می کنند، ارزش زیادی قائل اند و جوانان نیز با درک جایگاه خود، به سرباز بودن خود افتخار می کنند. سربازی در کشور ما دارای دو بعد معنوی و نظامی است و به همین دلیل، هم از جنبه روحی و هم از جنبه جسمی ، بر روی جوانان تأثیرگذار است. یعنی در کشور ما کنار آموزشهای نظامی ، به سربازان اصول و مباحث معنوی و دینی نیز آموزش داده می شود. سربازان ایران اسلامی، فرصت بسیار خوبی دارند که از نظر معنوی و نظامی، خودشان را بسازند و دوران زندگی آینده خود را با آمادگی لازم سپری کنند. اثرات سربازی بر جوانان افزایش حس تعلق سرزمینی: هر فردی در هر جامعه و جزء هر ملتی که باشد، نسبت به میهن و سرزمینش، علاقه و تعصب ناگسستنی دارد. این علاقه ، از همان دوران کودکی و نوجوانی ، در انسان به وجود می آید. مردمی که گاه هر کدام ، فرهنگ ، زبان ، اعتقادات و سنت های متفاوت و متنوعی دارند ، ناگهان در برابر یک دشمن مشترک و متجاوز ، چنان نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوز می شوند و چنان متحد ، یکپارچه و هماهنگ عمل می کنند و یاور همدیگر می شوند که هیچ قدرت و عاملی غیر از باورهای الهی و اعتقادی، قادر نیست این چنین تحولی در آنان به وجود آورد. نقطه آغاز این روحیه سلحشوری ، دوران سربازی است.
تقویت روحیه ایثار و کمک به همنوعان: گاهی شاهد بوده ایم که در اثر بلایای طبیعی مانند زلزله و یا سیل گروه هایی از نیروهای نظامی ، با حضور سربازان ، به کمک مردم آسیب دیده می شتابند. با پوشیدن لباس سربازی ، پیوند عاطفی سرباز و مردم، خود به خود، ایجاد شده است و در این گونه حوادث ، فرصت بروز و ظهور پیدا می کند.
گسترش و تقویت ارتباط با دیگران: بسیاری از وظایف روزانه سرباز در ارتباط با دیگر سربازان است. علاوه بر آن، هر سرباز، عضوی از مجموعه ای سازمانی به شمار می رود که با همین مجموعه هم شناخته می شود. این هویت، در واقع، همان منش اجتماعی اوست که در سایه زندگی در یک اجتماع سازمان یافته و منظم، ایجاد می شود.
تمرین مدارا و بردباری در برخورد با دیگران: اصولاً جوانان، زندگی اجتماعی را دوست دارند، امّا ترجیح می دهند با آن گروه از همسالان خود که دارای وجوه تشابه در روحیه و تفکّر هستند، معاشرت داشته باشند. در حالی که زندگی سربازی، آنان را وادار می کند با کسانی معاشرت کنند که هیچ تشابهی با آنها ندارند. بدون تردید، این نگرش و تفکّر، در زندگی بعد از سربازی آنان نیز تأثیر خواهد گذاشت. نتیجه چنین تأثیری، رفتار مسالمت آمیز با دیگران است. تجربه زندگی مستقل و دور از خانواده: دوران سربازی، غالباً اوّلین تجربه زندگی مستقلّ یک جوان است که دنیایی جدید را فراروی او قرار می دهد.مقابله با سختی ها و افزایش قدرت تحمّل: محدودیت های زندگی سخت و در مواردی طاقت فرسای دوران آموزش نظامی، روحیه آسیب پذیر یک جوان را پخته و آبدیده می کند و اراده او را در مقابله با سختی های زندگی، استحکام می بخشد.
تمرین زندگی با کمترین امکانات (قناعت): سرباز، در این دوره، چه از نظر آرایش و لباس و پوشش و چه از جنبه تغذیه و تفریح و چه از جهت دسترسی به امکانات رفاهی و ارتباطی، تابع شرایط و امکانات خاصّ زمانی و مکانی است. یک جوان، در دوره سربازی، مجبور می شود که خود را با امکانات محدود این دوره، تطبیق دهد.
نظم پذیر شدن: بیداری صبحگاهی یک سرباز، در ساعت معینی انجام می گیرد و از همان لحظه، تمام اوقات روزانه اش طبق برنامه پیش بینی شده، انجام می شود. این برنامه، موسوم به برنامه «سین» است که بویژه در دوره آموزش مقدّماتی، تمام دقایق زندگی روزانه یک سرباز را در برمی گیرد .این نوع زندگی منظّم و دقیق که پیروی از آن، از سلیقه و اختیار سرباز خارج است ، به گونه ای نامحسوس و ناخودآگاه، او را با نظم و انضباط، مأنوس می کند و ضمن آن که روحیه او را در پذیرش نظم، انعطاف پذیر می سازد، انگیزه و علاقه اش را نیز به نظم، متمایل می کند و برمی انگیزد.
تمرین قانون گرایی: وظایف روزانه یک سرباز در محیط خدمت سربازی که می توان آن را به یک اجتماع کوچک تر تشبیه کرد از ضمانت اجرایی برخوردار است و چنانچه او از وظایفی که بر عهده اش گذاشته شده، سرپیچی کند و یا در عدم اجرای آنها قصد سهل انگاری و فرار از زیربار مسئولیت داشته باشد، متناسب با تخلف خود، تنبیه خواهد شد. با این شیوه زندگی، می توان ادعا نمود که دوره سربازی ، یک جوان را با قاعده قانون محوری زندگی اجتماعی و احترام به قوانین اجتماعی، هر چه بیشتر آشنا می سازد.
افزایش حسّ مسئولیت پذیری: افراد هر جامعه ای که بر قاعده دو ویژگی قانون و نظم اداره شود، خود به خود، متعهّد به پذیرش و اجرای این نظم و قانون می شوند. این تعهّد، همان حسّ مسئولیت پذیری ای است که همه جوانان و بویژه پسرها، در زندگی آینده خود، شدیداً به آن، نیازمندند.ـ بیدار نمودن روحیه حمیت و جوان مردیـ توجّه به سلامت جسم و حفظ کارایی بدنـ تقویت خوداتّکایی و شجاعتـ آگاهی از استعدادها و توانایی های شخصی (روحی و جسمی)
نتیجه گیری دوران پرافتخار سربازی، دورانی است که اکثر جوانان آن را سپری خواهند کرد ، جوان در دوران سربازی اعتماد به نفس پیدا می کند و یاد می گیرد روی پای خودش بایستد. درواقع در دوران سربازی،جوان آبدیده می شود تا جایی که بتواند آینده و کشور خود را بسازد. می آموزد که برای خانواده و دیگران تکیه گاه باشد و یاد می گیرد که مستقل عمل کند. جوان در دوران سربازی از نظر معنوی و مسائل دینی ساخته می شود؛ چون وقتی انسان در شرایط سخت قرار می گیرد، به خدا نزدیکتر می شود و ایمان و تقوای او تقویت می شود. در هر صورت، باید چه از طرف خود سرباز و چه از سوی مسئولان، شرایطی ایجاد شود که یک جوان، خدمت دوران سربازی را مفید به حال خود و جامعه تلقّی کند و مدت خدمت خود را اتلاف عمر به شمار نیاورد و از طرفی، شرایطی ایجاد شود که یک جوان، با نگرش مثبت و سازنده، نیروهای مسلّح را ترک کند. بنابراین
1. اصولا مسأله تأمين امنيت براي هر كشور و جامعه اي از اهميت بسيار ويژه اي برخوردار است و اين مهم خصوصا با در نظر گرفتن مسائلي نظير احتمال تهاجم نظامي بيگانگان، شورش هاي فراگير مخالفين و...، جز با مشاركت و آمادگي عمومي تمامي اعضاي جامعه ميسر نمي باشد؛ مسلما كشوري از قدرت دفاعي بالا و آمادگي كامل در مقابل خطرات احتمالي براي حفظ كيان، هستي و ناموس خود برخوردار است كه هميشه در پادگان ها و مراكز نظامي و انتظامي، نيروهاي آماده دفاع حضور فعال و جدي داشته باشند. از اين رو خدمت اجباري براي جوانان يك كشور علاوه بر اين كه مي تواند در تهيه نيروي نظامي مورد نياز يك كشور براي تأمين امنيت آن و جلوگيري از خطرات احتمالي و بالاخره كاستن از بودجه هاي بالاي نظامي يك كشور مؤثر باشد، سبب مي شود تا بعد از پايان خدمت سربازي نيز كشور از افرادي آموزش ديده و آشنا به اصول و روش هاي دفاعي و نظامي در مواقع نياز برخوردار باشد. اهميت اين موضوع با در نظر گرفتن موقعيت حساس جغرافيايي و ژئوپلوتيكي كشور ما كه در طول تاريخ همواره مورد هجوم نيروهاي خارجي بود، به خوبي مشخص مي شود.
2. از سوي ديگر از منظر آموزه هاي ديني، همه مسلمانان موظف به كسب آمادگي دفاعي در مقابل هجوم احتمالي دشمنان هستند، چنانكه قرآن كريم مي فرمايد: «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عبدوالله وعدوكم» و مسلما يكي از آثار مثبت سربازي كسب آمادگي هاي نظامي و دفاعي براي اكثريت افراد كشور اسلامي ماست و در بازدارندگي از خطرات احتمالي از جانب دشمنان نقش مهمي ايفا مي نمايد. از اين رو خدمت سربازي امري مقدس محسوب مي شود و حضرت امام درباره آن مي فرمايد: «خدمت سربازي از عبادات اسلام است» و مقام معظم رهبري نيز مي فرمايد: «خدمت وظيفه عمومي واقعا خدمت مقدسي است كه در جنگ و صلح در صف اول نيازهاي ملت و كشور قرار دارد».
3. خدمت سربازي علاوه بر مسأله آمادگي دفاعي و ورزيدگي جسماني جوانان، از نظر اجتماعي و فردي نيز مي تواند آثار بسيار مثبتي براي جوانان داشته باشد، روحيه نظم، انضباط و اطاعت از قانون را به آنان آموخته و از عوامل مهم جامعه پذيري اعضاي جامعه محسوب مي گردد و در ميزان آگاهي هاي سياسي - اجتماعي و تقويت بينش سياسي جوانان، مؤثر مي باشد.
4. اين چنين نيست كه خدمت سربازي مخصوص كشور ما باشد بلكه در بسياري از كشورهاي جهان وجود دارد. مثلا در كشور سوئيس تمامي اهالي موظف به خدمت سربازي هستند؛ بدين معنا كه پس از گذرانيدن دوره آموزشي مقدماتي در سن 21 سالگي تا پنجاه سالگي اين دوره ها تجديد مي گردد. بدين ترتيب، همگي افراد كشور تا سن مذكور سرباز محسوب مي شوند و در صورت فراخواني به خدمت نيروهاي مسلح در مي آيند (سيد محمد هاشمي، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، نشر دادگستر، 1380، ج 2، ص 347).
5. شايد با نگاهي سطحي اين چنين تصور كرد كه خدمت سربازي باعث هدر رفتن دو سال از شيرين ترين دوران جواني مي شود ولي اگر با نگاهي عميق و واقع بينانه خصوصا با توجه به نكات مثبتي كه اين دوران براي جوانان و جامعه دارد به اين مسأله بنگريم به اهميت و ضرورت آن پي مي بريم. البته ما منكر اين موضوع نيستيم كه ممكن است برخي از روش ها و برنامه هاي موجود پيرامون سربازي داراي اشكالات و نواقصي باشد و بتوان با برنامه ريزي دقيق تر از جوانان به تناسب تخصص هايشان بهره جست، كما اين كه اقداماتي نيز انجام شده و يا در حال انجام است. منابع و مآخذ:
1. فروردین و اردیبهشت 1387، مجله حدیث زندگی، شماره 40 ، پیگاه اطلاع رسانی حوزه 2. وردیانی، بوالقاسم، ماهنامه سرباز، مرداد 1392،شماره 203 ، ارتش جهوری اسلامی 3. اینترنت 1390 ، جنگ از منظر آیات و روایات ،www.tebyan.net ، تبیان 4.مطهری ، مرتضی ، پائیز 1373 ، جهاد ،انتشارات صدرا 5.ملایجردی ، زهرا ، زمستان 1388 ، فرهنگ دفاع در نهج البلاغه 6. پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران، www.aja.ir7.پایگاه فرهگی سرباز ، www.vazifeh.ir8. وردیانی، بوالقاسم، ماهنامه سرباز ، شهریور 1392 ،شماره 204 ، ارتش جهوری اسلامی
9. آئینه چی ، عباس ، دوران سربازی، www.andisheqom.com ، اندیشه قم 10.بهمن 1391، لذت خدمت سرازی ، www.irsarbaz.ir، کهنه سرباز11. شهر حدیث ، www.hadithcity.com 12. سيد محمد هاشمي، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، نشر دادگستر، 1380، ج 2.
13.تبیان مبلغین ، www.tebyan-mobaleghin.ir :Box: موفق باشید
سلام
کارشناس محترم از ابتدای بحث مرا آزار دادید تاچه زمانی باید تکرار مکررات بکنم:
با سلام خدمت شما دوست عزیز
چه سربازی اجباری و چه سربازی اختیاری موضوعاتی هستند که در زمان ائمه مطرح نبودند و از مسایل مستحدثه است که از نظر بدعت بودن یا نبودن معیارشان یکی است و حتی اگر ادعا شود که سربازی اختیاری مستحدثه نیست و اجباری مستحدثه است باز معیار موضوع و حکم جاری است .
این سربازی می شود موضوع برای حکم حفظ نظام.
حال شما می توانید بگویید که این حفظ نظام هست یا نیست که اصلا بحث ما روی آن نیست.
پس بحث سربازی اجباری بدعت نیست و در این که موضوع حکم حفظ نظام هست یا نیست بحثی در میان است که موضوع تاپیک ما نیست.
با سلام خدمت شما دوست عزیز
چه سربازی اجباری و چه سربازی اختیاری موضوعاتی هستند که در زمان ائمه مطرح نبودند و از مسایل مستحدثه است که از نظر بدعت بودن یا نبودن معیارشان یکی است و حتی اگر ادعا شود که سربازی اختیاری مستحدثه نیست و اجباری مستحدثه است باز معیار موضوع و حکم جاری است .
این سربازی می شود موضوع برای حکم حفظ نظام.
حال شما می توانید بگویید که این حفظ نظام هست یا نیست که اصلا بحث ما روی آن نیست.
پس بحث سربازی اجباری بدعت نیست و در این که موضوع حکم حفظ نظام هست یا نیست بحثی در میان است که موضوع تاپیک ما نیست.
سلام علیکم
اگر اینگونه باشد که شما می گویید می توان هر بدعتی را با این بهانه که موضوع برای یک حکم است وارد دین کرد.من هم می توانم بگویم نماز تراویح یا مسح گوش و گردن در وضو یا نماز جماعت با تلویزیون تعیین موضوع برای یک حکم هستند و بدعت نیستند شما با چه استدلالی می خواهید آن را رد کنید.
اکنون من این مطالب را از درس خارج فقه آیت الله نوری که در کتاب الجهاد ثبت شده است می گذارم تا معلوم شود اجبار در سرباز گیری بدعت محسوب می شود یا نه.
بحث بعدی که اینجا مطرح کردند به ترتیب جواهر این است که نعم فارزق علی الکفایه بحث این است که آیا جهاد با این ترتیب واجب عینی است یا کفایی است صاحب جواهر و فقهای دیگر نوعا می گویند که این جهاد وجوبش وجوب کفایی است نه وجوب عینی دلایلی که برای این ذکر کردند اول همان اجماع است و بلکه صاحب جواهر می گوید که ضروری دین است که جهاد واجب کفایی است حالا ما قول جواهر را داریم عرض می کنیم اول دلیل ایشان اجماع است و ضرورت دوم آیۀ 95 از سورۀ نساء دقت کنید که خیلی در این آیه حرف هست ولی فقهایی که هم از طرف ما هم از طرف عامه اینها به این آیه استناد کردند در این که جهاد واجب کفایی باشد آیه این است لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و انفسهم بدانید که مساوی، لا یستوی، یستو لا یستوی فعلی است که دو تا فاعل می گیرد همیشه عطف می شود لا یستوی هذا و هذا همیشه دو تا فاعل می گیرد منتها با واو عطف می شود اینجا لا یستوی فاعل قاعدون بعد و المجاهدون بدانید که مجاهدون و قاعدون مساوی نیستند مجاهدون کسانی هستند که به جهاد اقدام کردند و جهاد می کنند قاعدون کسانی هستند که در میدان جهاد حضور نیافتند بدانید که مساوی نیستند لا یستوی القاعدون من المؤمنین منتها قاعدون از مؤمنین غیر اولی الضرر ، غیر اولی الضرر صفت قاعدون است غیرُ به رفع می خوانیم چنانکه قاعدون خوب مرفوع است غیر اولی الضرر بر این معناست غیر نابینا غیر اعرج غیر آن شیخ ؟ آنها که دیگه بحثی نداریم ما می گوییم آن قاعدونی که می توانستند بروند و نرفتند یا وظیفه داشتند و نرفتند آنها را می گوییم و الا نابینا و یا مثلا فرض کنید کسی که خیلی پیر و از کار افتاده است که او را بحثی نداریم غیر آنها داریم می گوییم. لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر قاعدونی که اولی الضرر نباشند یعنی افرادی صحیح و سالمند قدرت دارند بروند ولی نرفتند اینها را داریم می گوییم و الا آن کسان معلوم است دیگر. مساوی نیست قاعدین غیر اولی الضرر و مجاهدون . مجاهدون ؟8:00؟ قاعدون است. قاعدون و مجاهدون مساوی نیستند. مجاهدون هم مجاهدونی هستند فی سبیل الله باموالهم و انفسهم مجاهدین هم مالشان را بذل می کنند در راه جهاد و اعلای کلمه اسلام و هم جانشان را اینها مساوی نیستند خوب معلوم است که خداوند متعال در اینجا برای ترغیب مردم به جهاد می خواهد عظمت و ثواب و فضیلت مجاهدین را بیان کند در برابر قاعدین. لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و انفسهم فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین خداوند متعال فضیلت بخشیده چه مجاهدین به اموال چه مجاهدین به انفس درجهای داده به اینها مقامی داده بعد و کلا وعد الله الحسنی خداوند به همه وعده حسنی داده حسنی هم صفت موصوف محذوف است یعنی مصوب از حسنی مثلا درجه حسنی کلا وعد الله الحسنی فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما خداوند متعال به مجاهدین بر القاعدین اجر عظیم عنایت فرموده این آیه 95 سوره نساء است پشت سرش هم این است درجات منه مغفرة و رحمة و کان الله غفورا رحیما . یعنی فضیلت مجاهدین بر قاعدین اول درجه نمی گوید درجات می گوید بعضی ها فکر کردند خوب این تناقض به وجود می آید اول درجه گفت مفرد بود بعد درجات می گوید آیت الله طباطبایی در تفسیر المیزان اعلی الله مقامه می گویند این درجه را که اول گفته می خواهد جنس درجه را بگوید این درجات هم توضیح همان است منافاتی با هم ندارند آمدند استدلال کردند به این آیه عامه و خاصه به این که جهاد واجب کفایی است چرا چون قاعدین را گفته کلا وعد الله الحسنی می گوید همان قاعدین هم مثل مجاهدین مشمول وعده ؟پروردگار است نگفته که این گناهکار است که نرفته است البته مجاهدین فضلیت دارند درجاتی اما نگفته که قاعدین هم گناهکارند و گفته کلا وعد الله الحسنی و از این کلمه کلا وعد الله الحسنی استفاده می کنند معلوم می شود به این که جهاد واجب کفایی است اگر واجب عینی بود باید آنهایی که نرفتند معصیت کرده باشند مثلا نماز واجب عینی است هرکس ؟معصیت کرده واجب کفایی بوده آنهایی که رفتند در حدی بوده من به الکفایة بودند ؟انجام دادند آنها هم که ماندند نگفته که آنها گناه کردند وکلا وعد الله الحسنی به تقریر این آیه به این ترتیب گفتند معلوم می شود که جهاد واجب کفایی است این دلیل دوم اینهاست اکثر فقهای ما حتی شیخ طوسی، شیخ طوسی مثلا در خلاف و از آن طرف هم که حساب می کنیم می آییم تا مسالک و ریاض و جواهر و امثال اینها از آن طرف کتب عامه را که این آیه را ذکر کردند در برابر آیات فراوان خذو حذرکم جاهدوا قاتلوا آنها خوب آیاتش کتب علیکم القتال آیات فروان که ظاهرش جهاد واجب عینی است مثل نماز و روزه گفتند این آیه مفسر آن آیات است یا مخصص آن آیات است و دلالت دارد بر این که جهاد واجب عینی نیست واجب کفایی است خوب صاحب جواهر این دلیل دوم بود اول اجماع بود این آیه دلیل دوم بود جواهر دلیل سوم را گفته و قاعده حرج در صفحه نهم جلد 21 جواهر است گفته اگر قرار باشد جهاد واجب عینی باشد بر همه این حرج لازم می آید اینطور گفته این کلام صاحب جواهر است صاحب تذکره علامه در تذکره مطلبی گفته که می خواهم برای روشن شدن عرض کنم علامه در تذکره جلد نهم تذکره که بحث ما در چاپ جدید جلد نهم است جلد نهم تذکره صفحه 7 تا 8 اوایل کتاب ایشان همین طور گفته به این که لا خلاف بین المسلمین در این که وجوبش علی الکفایه است واجب کفایی است عند عامة اهل العلم پیش همه علما این طور است چرا به قول این آیه آیه 95 سوره نساء که خواندیم حالا این را می خواهم بگویم گفته که معنای واجب کفایی آن است که خطاب متعلق به همه است اما اگر عدهای قیام کردند از بقیه ساقط است اگر قیام نشد همه مسئولند همه گناهکارند مثل اموات مثل احکام اموات در قم، در شهرهای دیگر هروز تعدادی می میرند غسل دادن اینها کفن کردن اینها دفن کردن اینها نماز اینها واجب کفایی است اگر این کارها انجام نشه همه گناهکارند چون وظیفه خطاب به همه است اما تعدادی که قیام کردند و این کار را انجام دادند دیگر از بقیه ساقط است این معنی واجب کفایی است که خطاب به همه تعلق پیدا کرده و اگر آن مامور به انجام نشه همه گناهکار وهمه معذبند ولی اگر انجام شد از بقیه ساقط است این معلوم است منظور این است که در تذکره ایشان چند مثال می زند به مثال هایش توجه کنید می گوید معنای وجوب کفایه آن است خطاب عام است برای همه مردم اما اذا قام به قوم ؟ الکفایة بجهادهم ؟ من به الکفایه قیام کرد و کار را انجام داد از بقیه ساقط است بعد می گوید فرض کفایه در اسلام زیاد داریم که ایشان می گوید قاعده کلیس این است کل مهم دینی یرید ؟ اصوله هر مهم دینی که شارع می خواهد تحقق پیدا کند و یقصد به عین من یتولی عین شخص معلوم نیست کار را از مسلمانان خواستند کی انجام بده نگفتند این بهش می گوییم واجب کفایی من جمله اینجا چند چیز می گوید اول اقامۀ حجج علمیه، اقامۀ حجج علمیه در مقابل کفار، تردید افکنان آنهایی که شبهه ایجاد می کنند این وظیفه همه مسلمانهاست مخصوصا وظیفه علما است علما باید حجج علمیه را در کتب خودشان در رشته های خودشان در تبلیغات خودشان واجب است که بیان کنند تا شبهه آنها که می خواهند شبهه ایجاد کنند ؟16:30؟ از بین بر.د این از واجبات کفایی است اگر این کار انجام شود همه قدرتمندان مسئولند، معذبند ولی عدهای قیام کردند بر اساس علم کلام، علم کلام برای همین است دیگه ما در مقابل علم فقه علم کلام هم داریم علم کلام یعنی ذکر ادله و براهیم برای اثبات ارزش ها. و در مقابل شبهات و سوالات و اینها. یکی از اینها این است اقامه حجج علمیه، این بر همه واجب است و الجواب عن الشبهات شبهه کسی ایجاد کند واجب است همه جواب دهند و الامر بالمعروف ایشان می گویند واجب کفایی است و نهی عن المنکر واجب کفایی است ؟ مهم است مثل ؟ مثلا واجب است در جامعه عده ای طبیب شوند تحصیل علم طب و طبابت واجب کفایی است اگر مثلا هیچ کس دنبال این نرود همه مسئولند منتها در نظر ما آن مدیریت اسلامی باید اینها همه را تنظیم کند ؟ بافتن، بافتن لباس آنچه که بافته می شود بنا، ساختمان هیچکس به بنایی قیام نکند همه مسئولند خوب دلیلش این است که احتیاجات بشر باید تأمین شود اینها مثال زده می شوند به اینها. واجب کفایی است طبابت و نساجت و ؟ و امثال اینها واجب کفایی است. دفع ضرر از مسلمین ضرری به مسلمانان وارد شده حالا این ضرر، ضرر فرهنگی باشد سیساسی باشد اقتصادی. دفع ضرر واجب است مسلمانها در مقابل دفع ضرر حساس باشند و نگذارند که ضرر متوجه جامعه اسلامی شود هر نوع ضرری باشد مادی، معنوی. و القضاء یعنی قضاوت. قضاوت را واجب کفایی ایشان می گویند وقتی انقلاب پیروز شد امام رضوان الله تعالی علیه خوب فرمودند که قاضی لازم داریم قاضی های سابق که به درد ما نمی خوردند آنها به نفع طاغوت قضاوت می کردند حتی آیت الله العظمی بروجردی در همین جا بعد از بحث اجاره و ؟ و اینها قضاوت را شروع کردند بنده در تمام درسهای ایشان شرکت داشتم چند روز قضاوت را گفتند بعد تعطیل کردند فرمودند فکر میکنم ما که قضاوت را بگوییم افرادی که اینجا می آیند می روند قاضی می شوند در دستگاه های دولتی آن روز کمک مانندی است به قضاوت دستگاه طاغوتی تعطیل کردند انقلاب که پیروز شد خوب قاضی ببینید ما در ایران صدها شهر داریم و هزاران روستا خوب قاضی لازم داریم در هر شهری . گاهی یک قاضی تا چند تا قاضی لازم داریم . باید هزاران قاضی از حوزه فرستاده می شد به انجام قضاوت و یکی از شرطهای قضاوت هم فقها نوعا گفته اند که اجتهاد است ما باید چند هزار مجتهد از اینجا اعزام کنیم برای انجام قضاوت و نداشتیم . تا اینکه امام فرمودند که میرزای قمی هم فرموده در جامع ؟ که مقلد هم می تواند بر اساس اجتهاد مجتهدی قضاوت کند از این جهت گفتند کسانی هم که مجتهد نیستند بروند برای قضاوت. گاهی هم برای ما نامه ها چند تا نوشتند اینجا مطرح کردیم که قاضی کم داریم شما تشویق کنید آقایان اقدام کنند خلاصه قضا هم واجب کفایی است. تحمل شهادت ایشان می گوید جریانی واقع شد فردا در محکمه قضایی شاهد می خواهند این واجب است که افرادی بروند ببینند شهادت بدهند تا حقی پایمال نشود ؟ نماز میت، کفنش و دفنش همه اینها واجب کفایی است ؟ واجب کفایی است رد السلام حتی جمعیتی هستند یک نفر سلام کرد واجبه که بایستی جواب دهند اگر یک یا دو نفر جواب دادند که دادند و الا همه مسئولند یک نفر یا دو نفر که جواب دادند از بقیه ساقط می شود و هکذا خلاصه. این کلام علامه بود علامه می فرمایند که ما یک واجب کفایی داریم جهاد را هم از این قبیل حساب می کنند چون این چنین است پس وجوبی که در باب جهاد است می شود واجب کفایی. خوب این کلام فقها است حال می خواهیم بررسی کنیم ببینیم ما چه باید بگوییم همین طور بگوییم یگوییم که جهاد واجب کفایی است اگر افرادی قیام کردند از بقیه ساقط است به همین بگذاریم بنده امیدوارم به فضل پروردگار این بحث ما با فکر شما و توجه شما یک بحث جدید در حوزه باشد چون در باب جهاد خیلی کم لطفی شده زمان اقتضا می کرده که آن طور مختصر بحث کنند که ما اینقدر خواندیم تازه صفحه هفتم، هشتم جواهریم.
مطالب بسیاری گفتیم که در جواهر و کتاب فقها نیست از جمله چیزهایی که عنایت زیادی بهش نشده در فقه شما در این گونه مباحث آیات قرآنی، نهج البلاغه و امثال این هاست این ها آثار اهل بیت است و قرآن هم کتاب خداست باید توجه شود حالا ما در اینجا اول درباره همین آیه بحث کنیم بعد برسیم به اصل مطلب ببینیم آیا این استدلال این ها به این آیه درست است آیه را خواندیم 95 از سوره نساء خواستند استفاده کنند از این آیه به این که معلوم می شود که جهاد واجب کفایی است که خدا گفته و کلا وعد الله الحسنی هم مجاهدین هم قاعدین. خداوند نیامده برای قاعدین یک عذابی، تهدیدی گفته باشد چون گفته کلا وعد الله الحسنی پس معلوم می شود به این که جهاد واجب با این که عده ای نرفته بودند قاعدین بودند دیگه معلوم می شود که واجب کفایی بوده است آن هایی که رفته بودند من به الکفایه بوده اند این ها خوب نشسته اند خانه های خودشان نرفتند با آنها کلا وعد الله الحسنی به این ها استدلال کردیم حالا ببینیم آیا درست است یا نه چون بنده هم سعی می کنم که هر چه را که مطالعه می کنم کل کتاب های مربوط به آن موضوع را مطالعه کنم آیه قرآن بود باید به تفاسیر مراجعه کنیم باید ببینیم آیا همه مفسرین همین طور می گویند که این ها فهمیدند از کلا وعد الله الحسنی و از آیه فهمیدند که قاعدین معذب نیستند معاقب نیستند کلا وعد الله الحسنی می شود پس واجب کفایی یا نه برویم سراغ مفسرین ما. از کجا شروع کنیم از مجمع البیان شروع می کنیم بعضی این تفسیر را ندارند خیلی آن ها که دارند مجمع البیان مجموعه 10 جلدی است جلد سوم صفحه 193 بعد از ذکر آیه، آیه 95 و 96 را عرض کردم از سوره نساء. آن چند بحث می کند می دانید مجمع البیان چند تا بحث . تفسیر بسیار عالی است مجمع البیان. اول ذکر حجت چون بعضی از آیات است که چند جور قرائت شده همین . بعضی گفته اند غیر اولی الضرر مرفوعا بعضی غیر اولی الضرر منصوبا مرفوعا باشد می شود صفت قاعدون، منصوبا باشد حال می شود و این بحثی است آیا غیر اولی الضرر مرفوعا یا غیر اولی الضرر منصوبا. چون غیر صفت می شود مثل غیر المغضوب علیهم صفت است اینجا ایشان دلیل می آورد برای اینکه غیر مرفوع است دلیلش چیه قرآن ها هم غیرُ است قرآن های معمولی. این یک بحث الحجه است بعد اللغة در لغت که بحث می کند خیلی ایشان در لغت واردند با دقت لغت ها را معنا می کنند بعد در اعراب بحث می کند بعد در نزول بحث می کند در نزول آیه اینجا ایشان گفته النزول. می گوید آیه نازل شده درباره آن سه نفر که قبلا خواندیم در سوره توبه، آیه چندم بود از سوره توبه ظاهرا 112 بود در سوره توبه بود که و علی الثلاثة الذین خلقوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت و ضاقت علیهم انفسهم یادتان هست آن آیه را آنجا خواندیم چه استفاده کردیم یادتان هست یادتان هست که این آیه را خواندیم خواستیم چی بگوییم آنها مانده بودند گناه کرده بودند پیغمبر گفته بود کسی با اینها حرف نزند کسی با این ها صحبت نکند جواب سلامشان را ندهد تا 50 روز طول کشید رفتند در بیابان و توبه کردند آیه آمد . آنجا پیغمبر صلوات الله علیه و آله عدم شرکت آن ها را یک گناهی قلمداد کردند و امر فرمودند کسی با این ها صحبت نکند جواب سلامشان را ندهد ایشان می گوید این آیه آنجا نازل شده (مجمع البیان) این سه نفر هم اسمشان کعب بن مالک بود ضرارة بن ربیع بود و . این سه نفر بودند ایشان می گوید آیه وارد شده در رابطه با این سه نفر. این ها تخلف کرده بودند در جنگ تبوک که خواندیم و نرفته بودند. اینجا عرض کنم عبد الله بن اممکتوم این یک نفر نابینا بوده گاهی اذان هم می گفته این عبد الله نابینا بود نرفته بود آمده بود پیش پیغمبر این شخص (عبد الله) گفت یا رسول الله من نرفتم ولی من که نرفتم نابینا هستم معذورم یا معذور نیستم آیه آمد که لا یستوی القاعدون غیر اولی الضرر. این عبد الله جزء اولی الضرر چون نابینا بود که خداوند در اینجا می خواهد قاعدون اولی الضرر را بگوید آیه آمد که لا یستوی القاعدون غیر اولی الضرر که مثل ام مکتوم که نابینا بود و المجاهدون. آنجا یک شخصی داشت می نوشت آیه را برای پیغمبر. پیغمبر صلوات الله علیه وقتی یک آیه ای نازل می شد حالت وحی یک حالت خاصی. پیغمبر صلوات الله علیه و قتی که بهش وحی می شد عرق می کرد حالت خاصی پیدا می کرد حالا این حالتی است که ما نمی توانیم درست درک کنیم ولی همه می گویند پیامبر آن حالت را پبدا کرد و این آیه نازل شد ابن ام مکتوم خوشحال شد که غیر اولی الضرر گفته قاعدین غیر اولی الضرر گفته این جزء اولی الضررهاست و نابیناست. بعد که آمد کلا وعد الله الحسنی. ایشان می گوید کلا وعد الله الحسنی اول مجمع البیان حرف فقها را می گوید کلا وعد الله الحسنی که خداوند گفت معلوم می شود به این که واجب کفایی است آن هایی که نرفته بودند و وعد الله الحسنی شامل آن ها هم می شود بعد یک قول دیگر را هم داریم کلا مال قاعدین نیست کلا مال اولی الضرر است و مجاهدین. این سه طایفه است یک قاعدین داریم که قدرت دارند نرفتند، اولی الضرر داریم نابینا و پیر و فلان و فلان یکی هم مجاهدون. ببینیم این کلا وعد الله الحسنی به چی می خورد اگر کلا وعد الله الحسنی به همه شان بخورد آن هایی که نرفتند هم عذاب ندارند پس واجب کفایی است اگر کلا وعد الله الحسنی بخورد به اولی الضرر و مجاهدین و اینها نظر دارند که شأن نزول آیه هم این دومی باشد اینها نرفته بودند خوب گناه کرده بودند پیامبر هم فرمودند با اینها صحبت نکنید جواب سلامشان را ندهید ایشان می گوید این چنین قولی هم داریم پس این می شود یک آیه متشابه تقریبا. نمی شود با این استدلال کرد کلا وعد الله الحسنی به کی می خورد آن ها که آمدند گفتند کلا وعد الله الحسنی می خورد به هر سه طایفه گفتند پس واج، واجب کفایی است نرفته بودند هم وعد الله الحسنی عذاب نمی دیدند اما آنها که گفتند کلا وعد الله الحسنی می خورد به اولی الضرر و مجاهدین نه به قاعدین گفتند بنابراین از این نمی توان استفاده کرد ایشان همین طور هم بعدا می گوید بعدا می گوید مراد از کل مجاهدین است و اولی الضرر. آیا کلا از محکمات قرآن است آیا کلا به هر سه می خورد هم به قاعدین هم به مجاهدین هم به اولی الضرر اگر این طور باشد بله پس قاعدین گناه نکردند پس واجب واجب کفایی بوده اما اگر کلا بخورد به مجاهدین و اولی الضرر پس قاعدین گناه کردند دو قول است در آیه. بنده مراجعه کردم به تفسیر تبیان شیخ طوسی. ایشان می گویند کلا می خورد به مجاهدین و اولی الضرر. شیخ طوسی در تبیان، تبیان ده جلد است آن هم تفسیر خیلی خوبی است حتی بعضی ها معتقدند که مجمع البیان را صاحب مجمع البیان از تبیان بیشتر گرفته. تفسیر تبیان شیخ طوسی خیلی کتاب مهمی است در تبیان شیخ طوسی جلد سوم صفحه 301 می گوید و کلا وعد الله الحسنی یعنی وعد الله الحسنی به مجاهدین و قاعدین اولی الضرر بر می گردد. آیه می گوید کلا وعد الله الحسنی، مجاهدین و یکی هم مثل نابیناها و اولی الضرر این را می گوید. بنابراین شیخ طوسی می گوید مراد از کلا وعد الله الحسنی مجاهدین است و اولی الضرر. قاعدین غیر اولی الضرر را شامل نیست این شیخ طوسی و مجمع البیان هم دو قول را نقل می کند یکی این که شامل هر سه باشد یک قول این که کلا دو طایفه را می گوید مجاهدین و اولی الضرر را. اینها می گویند کسی که تو خانه نشسته چه اجری دارد آنها جهاد کردند و آنها رفتند به میدان جنگ. یک تارکین جهاد داریم یک قاعدین. حالا بعدا عرض می کنیم. اینها می گویند الان ما داریم نقل قول می کنیم کسی که تو خانه اش نشسته چه اجری دارد این آیه مربوط است به مجاهدین و اولی الضرر. الان داریم نقل قول می کنیم ما. یکی قول مجمع البیان شد یکی هم قول شیخ طوسی شد در تبیان. تفسیر دیگر داریم تفسیر مواهب الرحمن فی تفسیر برهان. تفسیر برهان تفسیری است که ایشان گفته در اول کتاب گفته من تمام آیات را بر اساس روایات می خواهم تفسیر کنم اینجا ما روایت نداریم این است که به تفسیر برهان نمی شود استناد کرد 1200 روایت در تفسیر برهان وجود دارد یکی ار تفاسیر بسیار خوب ماست چون سعی کرده هر چه روایات مربوط به تفسیر است ذکر کرده باشد. باز یکی از مزایای این تفسیر این است که این با سند ذکر می کند مثلا فرض کنید که در تفسیر صافی سند را حذف می کند تفسیر نور الثقلین سند را حذف می کند روایات زیاد دارد سند را حذف می کند ایشان سعی کرده به این که هر حدیثی سند دارد مثل کافی، کافی سند دارد از کافی نقل می کند می گوید محمد بن یعقوب عن فلان عن فلان تا می رسد به معصوم. مزایای زیادی تفسیر برهان دارد اما خوب آن متصدی تفسیر آیات قرآن به روایات اهل بیت است . حالا یکی عرض کنم و بقیه می ماند. تفسیری داریم تفسیر مواهب الرحمن که علامه آیت الله العظمی جد الاعلی سبزواری نوشته. صاحب مهذب الاحکام بوده. تفسیر مواهب الرحمن البته تا آخر قرآن نیست. جلد نهم بحث ما در جلد نهم است صفحه 180. ایشان هم مثل همان شیخ طوسی آن را معنا می کند کلا وعد الله الحسنی می گوید می خورد به مجاهدین و اولی الضرر.
سلام علیکم
اگر اینگونه باشد که شما می گویید می توان هر بدعتی را با این بهانه که موضوع برای یک حکم است وارد دین کرد.من هم می توانم بگویم نماز تراویح یا مسح گوش و گردن در وضو یا نماز جماعت با تلویزیون تعیین موضوع برای یک حکم هستند و بدعت نیستند شما با چه استدلالی می خواهید آن را رد کنید.
با سلام خدمت شما دوست گرامی
بفرمایید نماز تراویح یا مسح گوش و گردن موضوع برای کدام حکم است؟
از این گذشته عبادات شکل و اجزاءشان توقیفی است یعنی باید به آن روش مشخص که شارع مشخص کرده است انجام شود و حکم آن بر موضوع واحدی حمل می شود که خود شارع آن را بیان فرموده است و در جاهایی که توسعه دارد تعیین موضوع می تواند بر عهده مکلف باشد مثلا می گوید که در هر کجای نماز که بخواهی می توانی ذکر خدا بگویی حال این ذکر می تواند سبحان الله باشد یا شما می خواهی بگویی یا جلیل من می خواهم بگویم حسبی ربی جل الله این توسعه ای است که خود بزرگواران شارع در نماز قایل شده است و در بقیه عبادات دیگر هم این گونه است در وضو می گوید فاغسلو وجوهکم حد مشخص کرده است حال شما بیایید و بگویید گوش هم جزء صورت است !!! این را کسی قبول نمی کند چرا که خود شارع آن را مشخص کرده است حال اگر در مصادیق برخی اختلاف کردند جای بحث است که آیا زیر چانه هم جزء صورت هست یا نه.
پس معیار این شد که در عبادات اعمال توقیفیه است مگر این که خود شارع توسعه داده باشد اما در اموری مثل حکومت داری و یا بر قراری نظام بنا برنا بر حکم کلی که که می گوید حفظ نظام واجب است این حفظ نظام دارای مصادیق مختلفی است که در زمان های مختلف به گونه های مختلفی ظهور می کند و این گونه ها توسعه در اشکال مختلف آن حکم است بر خلاف عبادات که شکل و محتوای آن توقیفیه است.
عصران;581152 نوشت:
اکنون من این مطالب را از درس خارج فقه آیت الله نوری که در کتاب الجهاد ثبت شده است می گذارم تا معلوم شود اجبار در سرباز گیری بدعت محسوب می شود یا نه.
به قول مولانا :
گفت شخصی خوب ورد آوردهای
لیک سوراخ دعا گم کردهای
اولا : تمام آنچه که در بیان آیه الله نوری آمده بود درباره جهاد است در حالی که بحث ما در دفاع است و حفظ نظام که بنا بر اجماع علما واجب عینی است نه کفایی ثانیا: سلمنا که سربازی به مثابه جهاد باشد ایشان وجوهی را در تقریب استدلال به کفایی بودن جهاد بیان کردند که وجوه مخالف آن را از تفسیر مواهب و دیگران بیان کردند و نتیجه ای از بحث خود نگرفتند که نظرشان به کدام طرف متمایل است. ثالثا : سلمنا که نظر ایشان در کفایی بودن جهاد باشد ایشان یک قول است در برابر اقوال دیگر و در مسایل حکومت داری باید به ولی فقیه مراجعه کرد نه مجتهدین و مراجع.
سلام جناب شعیب
بحث چون زیاد و سنگین بود من کامل نتونستم بخونم
آیا نتیجه این شد که سربازی واجب و اگر کسی به سربازی نرود حرام مرتکب شده؟ (اگه ممکنه تا حد ممکن کوتاه جواب بدید)
سلام جناب شعیب
بحث چون زیاد و سنگین بود من کامل نتونستم بخونم
آیا نتیجه این شد که سربازی واجب و اگر کسی به سربازی نرود حرام مرتکب شده؟ (اگه ممکنه تا حد ممکن کوتاه جواب بدید)
سلام دوست گرامی
قانون سربازی قانون حکومت اسلامی و ممضای ولی فقیه و تبعیت از آن لازم است و مخالفت با آن و کوتاهی در انجام آن حرام می باشد.
قانون سربازی قانون حکومت اسلامی و ممضای ولی فقیه و تبعیت از آن لازم است و مخالفت با آن و کوتاهی در انجام آن حرام می باشد.
یه سوال دیگه پیش اومد :
آیا معافیت ها و کسری خدمت ها مثلا معافیت فرزندان جانبازان ربطی به قوانین اسلام داره؟یا صرفا چون چند نفر بنا به صلاحدید خودشون به صورت قانون درآوردند و بنا بر اتفاق این قانون متعلق به حکومت اسلامی است ،کوتاهی در انجام آن برای فرزندان جانبازان حرام نیست؟
به عبارت دیگه واجب بودن سربازی به دلیل حفظ نظام اسلامی و .... است یا فقط چون قانون حکومت اسلامی است؟
(اگه به دلیل دوم باشه،کسی که از خیابون غیر از جای خط کشی شده عبور کنه هم فعل حرام مرتکب شده؟)
به عبارت دیگه واجب بودن سربازی به دلیل حفظ نظام اسلامی و .... است یا فقط چون قانون حکومت اسلامی است؟
(اگه به دلیل دوم باشه،کسی که از خیابون غیر از جای خط کشی شده عبور کنه هم فعل حرام مرتکب شده؟)
با سلام خدمت شما دوست گرامی اگر از ابتدای تاپیک ما را همراهی کرده باشید ما عرض کردیم که دو دلیل برای سربازی ذکر کرده اند یکی حفظ نظام و حفظ امنیت جامعه اسلامی و دیگری تبعیت از قانون حکومت اسلامی .
هر دو از ادله سربازی است حال این که مصداق این حفظ نظام و دفاع از امنیت ملی به چه مقدار از سربازی است قوانینی است که توسط متخصصین فن تصویب و اعمال می شود و این قانون می شود قانون حکومت و لازم الاجرا.
92.132-110.102;582132 نوشت:
(اگه به دلیل دوم باشه،کسی که از خیابون غیر از جای خط کشی شده عبور کنه هم فعل حرام مرتکب شده؟)
دقیقا همین گونه است و فتوای امام و مراجع دیگر نیز همین است. قوانین جمهوری اسلامی لازم الاجراء و تخلف از آن جایز نیست. استفتاء از دفتر مراجع : آیا مخالفت با قوانین و نادیده گرفتن مقررات دولت جایز است؟ خیر، مخالفت با آن جایز نیست. (خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س 1987؛
امام، استفتاءات، ج 2، س 150، (کسبهاى حرام)؛
دفتر: وحید، صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1531؛
مکارم، استفتاءات، ج 1، س 1643 و 18، تبریزى، استفتاءات، س 1198؛
نورى، استفتاءات، ج 2، س 591 و 592؛
فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 910 و 916)
آیت الله بهجت: (در موارد مختلف حکم تفاوت مىکند به عنوان مثال عبور از چراغ قرمز جایز نیست.(دفتر: بهجت)
آیت الله سیستانى:مخالفت با قوانینى که نظم اجتماعى را برهم مىزند یا حداقل یک مجتهد جامع شرایط آن را تصویب کرده، جایز نیست به عنوان مثال عبور از چراغ قرمز و مانند آن تخلف از مقررات دولت و مخل نظم عمومی محسوب می شود و جایز نیست..(دفتر: سیستانى)
تخلف از مقررات جایز نیست و رعایت آن لازم است. (امام خمینی ره)
بفرمایید نماز تراویح یا مسح گوش و گردن موضوع برای کدام حکم است؟
سلام علیکم
خوب معلوم است عبادات.خودتان هم گفتید.
شعیب;581525 نوشت:
پس معیار این شد که در عبادات اعمال توقیفیه است مگر این که خود شارع توسعه داده باشد اما در اموری مثل حکومت داری و یا بر قراری نظام بنا برنا بر حکم کلی که که می گوید حفظ نظام واجب است این حفظ نظام دارای مصادیق مختلفی است که در زمان های مختلف به گونه های مختلفی ظهور می کند و این گونه ها توسعه در اشکال مختلف آن حکم است بر خلاف عبادات که شکل و محتوای آن توقیفیه است.
عبادات هم در زمانهای مختلف به گونه های مختلف ظهور می کند.در حکومت داری فقیه آزاد نیست چون در این مورد سنتهایی داریم که نباید خلاف آنها عمل کند.در جهاد و آمادگی جهاد هم حدود تعیین شده است.
شعیب;581525 نوشت:
تمام آنچه که در بیان آیه الله نوری آمده بود درباره جهاد است در حالی که بحث ما در دفاع است و حفظ نظام که بنا بر اجماع علما واجب عینی است نه کفایی
بین جهاد و دفاع رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است.بیشتر غزوات پیامبر دفاعی بوده است.و نیز فکر نمی کنم به کار سرباز راهنمایی و رانندگی یا سرباز مراقبت از طویله دفاع اطلاق شود.
شعیب;581525 نوشت:
سلمنا که سربازی به مثابه جهاد باشد ایشان وجوهی را در تقریب استدلال به کفایی بودن جهاد بیان کردند که وجوه مخالف آن را از تفسیر مواهب و دیگران بیان کردند و نتیجه ای از بحث خود نگرفتند که نظرشان به کدام طرف متمایل است
اتفاقا در جلسه بعد که الان بخشی از آن را می آورم نظر خودشان را هم گفتند.
شعیب;581525 نوشت:
سلمنا که نظر ایشان در کفایی بودن جهاد باشد ایشان یک قول است در برابر اقوال دیگر و در مسایل حکومت داری باید به ولی فقیه مراجعه کرد نه مجتهدین و مراجع.
اتفاقا ایشان بحث ولی فقیه را هم در جلسه بعدمطرح کردند.علاوه بر آن ولی فقیه سرشان شلوغ است و کسی را به حضور نمی پذیرند.ایشان فقط در کلیات وارد می شوند و بقیه امور را به دیگران تفویض کردند پس طرف حساب ما ایشان نیست که شما می خواهید با مطرح کردن آن راه استدلال را ببندید.
جلسه بعد خارج فقه آیت الله نوری
اینجا سه چیز وجود دارد که قرینه است برای اینکه واجب کفایی است نه عینی ؛ اول: اجماع و ضرورت، اجماع است بر اینکه بر همه مکلفین جهاد واجب نیست.
دوم: آیه 95 از سوره نساء که خواندیم درباره آن حرفی داریم که عرض می کنیم.
سوم: قاعده لا حرج، صاحب جواهر می گوید اگر قرار باشد همه افراد حرکت کنند برای جهاد با این مشقت و حرج نظام زندگی مختل می شود، اگر قرار باشد همه حرکت کنند برای جهاد و جهاد به این معنی حرکت و خروج از وطن و در برابر دشمن قرار گرفتن و با او درگیر شدن به این معنا که همه بروند، خوب زندگی بشر چیزهای دیگر هم لازم دارد که علاوه بر حرج اختلال نظام بوجود می آید اگر به این معنا بخواهیم بگوییم این ادله است...
به نظر بنده آیه در مقام تشجیع مردم به جهاد است حتی شما هم که نرفتید البته شما مسلمان هستید و مهیّا برای جهاد هستید و شما کسالت را از خود دور کنید و برای جهادهای بعدی آماده باشید، خلاصه از این آیه استفاده شود به این که واجب کفایی است قدری مشکل است اما ما هم قائلیم که واجب کفایی است با توجه به آن معنا که بنده عرض می کنم، این هم معلوم است که لاحرج که سهل است اگر قرار باشد جهاد به این معنا باشد که همه حرکت کنند و بروند و مثل نماز باشد اصلاً علاوه بر حرج نظام زندگی مختل می شود اگر مثل نماز و روزه باشد که بر هر فردی واجب باشد که حرکت کند و برود نظام زندگی مختل می شود اما به یک نکته دیگر باید توجه داشت آن این است که جهاد از شئون حکومتی اسلام است مسلماً جهاد مثل سایر موضوعات مهم تحت نظر حکومت اسلامی بایستی انجام شود یعنی مدیریت جامعه که بر عهده زعیم است اقتضاء می کند چنان که سایر جهات را اداره می کند مثل قضاوت که شئون حکومت اسلامی است، فرهنگ را اداره می کند یکی از چیزهایی که باید مدیریت و زعیم اداره کند جهاد است تعطیلی که ندارد همیشه دشمنان اسلام نقشه هایی دارند و ما با آنها درگیر هستیم این باید یک مدیریت داشته باشد در مدیریت امر جهاد هم زعیم وظیفه دارد هم مردم وظیفه دارند، جهاد هم کار ساده ای نیست او وظیفه دارد مدیریت کند همیشه لشگری فراهم کند که جوابگوی دشمن باشد مقدماتی دارد وسایل تمرین و مهارت ِآموزش نظامی و آموزش جهادی را فراهم کند همیشه اینها باید فراهم باشد {أعدّوا لهم ما استطعتم من قوة و رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم} این وظیفه مسلمان ها است، مسلمان ها باید همیشه عِدّه وعُدّه و تجهیزات و آموزش نظامی و رزمی داشته باشند در حد { ترهبون به عدوالله و عدوکم} این از یک طرف وظیفه آن زعیم است که باید شرائط را فراهم کند و از یک طرف وظیفه مردم است ما نمی خواهیم که حالا حرکت کنند و بروند ولی وظیفه مردم است که پاسخگو باشند پاسخ مثبت بدهند اگر او اعلام کرد هر کس باید برود، حالا او چطور باید اعلام کند؟ تا دشمن در چه حدی باشد؟ در چه منطقه ای باشد؟ احتیاجات ما چه باشد؟ او هر اعلامی کرد بر مردم واجب است که جواب مثبت بدهند، مهارت نظامی یاد بگیرند خلاصه خودشان را آماده کنند {خذوا حذرکم} آمادگی فکری، آمادگی روحی، آمادگی تمرینی، آمادگی بدنی، آمادگی اقتصادی از همه جهت لازم است آمادگی فراهم باشد بنابراین در جهاد باید به این توجه داشت که هم مدیریت کار زعیم است و قسمتی از این تجهیزات کار او است، قسمتی هم مربوط به مردم است اسلام طوری تنظیم می کند که اصلاً زندگی باید با فکر جهاد توأم باشد {إنّما الحیوة عقیدة و جهاد} زندگی مسلمان ها این است در دعاها ما می بینیم مثلاً دردعای عهد {إن حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتماً مقضیاً فاخرجنی من قبری مؤتزا کفنی شاهراًسیفی مجرداً قناتی ملبیا دعوة الداعی فی الحاضر و البادی} خدایا اگر من مُردَم و امام عصر ظهور کردند مرا از قبر بیرون بیاور، ولی در چه حالی!؟ شمشیر و نیزه در دست من، من لبیک گویان به عرصه جهاد بروم، اصلاً اسلام می خواهد طوری باشد که مسلمان ها فکر جهاد را از سرشان بیرون نکنند همیشه فکر جهاد وآمادگی برای جهاد داشته باشند و در دعای ماه رمضان که هر شب می خوانیم {و قتلاً فی سبیلک و وفّق لنا} طوری است که اگر بگویند جهاد واجب کفایی است و عدّه ای بگویند خوب کسانی هستند ما بنابراین وظیفه ای نداریم این هم مثل امر به معروف، قلبی و لسانی و یدی دارد این یک شعبه ای از امر به معروف است همین طور که امر به معروف و نهی از منکر قلبی و لسانی و یدی بود این هم همین طور است قلبی است و عملی است حالا اگر عملاً هم وظیفه شما نیست و تنظیم نشده که شما بروید ولی قلباً و فکراً و روحاً باید آن آمادگی را داشته باشید اگر مال دارید آن مالتان، اگر نیست جانتان { بأموالهم و أنفسهم} این را باید اینجور حساب کنیم، جهاد این است جهادی که اسلام می خواهد این است بنابراین ما می گوییم کفایی است ولی به این معنا. تنظیم و ترتیب امور جهاد چون یک امر حکومتی است و از شئون حکومت است به عهده زعیم مسلمان هاست او باید تنظیم کند او باید طوری تنظیم کند که مردم آماده باشند هم مردم باید پاسخ مثبت بدهند آمادگی فکری و عملی خودشان را در نظر بگیرند، امام رحمة الله علیه که 8 سال جهاد را اداره کردند کار بسیار بسیار مهمی است یک فرمانده ای مثل ایشان لازم بود تا جنگ را اداره کند بخاطر اینکه نه تنها آمریکا و آلمان و فرانسه و انگلستان حتی کشورهای اسلامی سرمایه گذاری کردند از نیرو و نفر برای اینکه صدام پیروز شود و ما مغلوب شویم خوب امام واقعاً اداره کرد ایشان در یکی صحبت هایشان روایتی می خواندند آن روایت این است که {لیعدن احدکم لخروج القائم عجّل الله تعالی فرجه و لوسهماً واحداً} امام صادق علیه السلام فرمودند هر یک از شما باید آماده کنید برای خروج مهدی عجّل الله تعالی فرجه و لو به اندازه یک تیر. این اسلام است که می خواهد مسلمان ها همیشه در فکر جهاد باشند اگر مُردند مثلاً آنطور بگویند {فاخرجنی من قبری...} و اگر زنده هم باشند این طور بگویند این حدیث در جلد 52 بهار صفحه 366 است.
بالاخره توجه به این نکته که عرض کردم لازم بود از طرفی هم ما باید بدانیم که جهاد به معنی خروج از منزل و طیّ الطریق و حضور در عرصه جنگ البته آن واجب کفایی است اگر همه بخواهند بروند زندگی مختل می شود، ما به این ترتیب عرض کردم که تنظیم این کار و ترتیب این کار از لحاظ مقدمات و لوازم و آثار، کار ولی فقیه و حاکم اسلامی است جهاد هم که یک امر ساده ای نیست.
در اینجا یک مطلب دیگر هم هست که قاعدین با توجه به اموال و انفس و مجاهدین هم با توجه به اموال و انفس اقسام پیدا می کند، ممکن است کسی قاعد باشد بانفسهم ولی مال بدهد ممکن است کسی مال ندهد ولی خودش برود اگر کسی قاعد باشد باموال و انفس آنطوری است که گفتیم، از طرفی هم باید توجه داشته باشد چون واجب کفایی به این ترتیب است، کسانی که قدرت دارند با تنظیم حاکم شرع مثلاً مال می خواهند بدهد و خودشان نمی خواهند بروند از بعضی این را خواستند از بعضی اموال خواستند نه انفس و از بعضی انفس خواستند نه اموال از بعضی هر دو را خواستند از بعضی هیچ کدام را نخواستند خلاصه ما باید به این تقسیمات هم توجه کنیم و جهاد یکی از شئون حکومتی است باید تحت نظر معصوم یا قائم مقام معصوم علیه السلام صورت بگیرد ولی باید به این ترتیب باشد این بحث را باید در اینجا داشته باشیم به همان بحث که تنها واجب کفایی است برگزار نکنیم این قسمت را باید در نظر داشته باشیم.
صاحب جواهر روایتی از حضرت امیر علیه السلام نقل می کند از دعائم الاسلام که سند هم ندارد دعائم الاسلام همه اش مرسلات است ولی مطلب همین است که ما عرض کردیم و این عرض ما جمع می شود میان همه کلمات آنهایی که کفایی گفتند و منظورشان را تأیید می کند و میان کلمات آنهایی که عینی گفتند نیز منظورشان را تأیید می کند چون اینجور که ما می گوییم هم عینی است هم کفایی ولی تنظیم و ترتیبش مهم است یک وقت ممکن است همه را خبر کنند، تنظیم و ترتیبش با مدیریت حاکم اسلامی است.
صاحب جواهر یک روایتی را نقل می کند و رد می کند چون بعضی به آن استدلال کردند آن این است که {من لم یغزو و لم یحدث نفسه بالغزو ما تعلی شعبة من النفاق} از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم کسی که به جنگ نرفته یا لااقل خودش را آماده نکرده، ایمان کامل نداشته و یک شعبه از نفاق را دارد. آنهایی که قائلند که جهاد واجب عینی است مثل سعید بن مصیب به این حدیث استدلال کردند صاحب جواهر می گوید روای حدیث ابوهریره است، ابوهریره هم آدمی بوده کذّاب و مزدور، ولی ما احتیاجی به این نداریم و آن طور که عرض کردم مطلب حل است و شکی هم در آن نداریم .
اموزش اصول دفاعی به همه کار خوب و درستیه(نه فقط اقایون خانوما رو تو همه چیز شرکت دادن بغیر از سربازی)
ولی بردن یه فرد لیسانس برای بیگاری ربطی به امور دفاعی و امنیتی نداره.........
اگر از ابتدای تاپیک ما را همراهی کرده باشید ما عرض کردیم که دو دلیل برای سربازی ذکر کرده اند یکی حفظ نظام و حفظ امنیت جامعه اسلامی و دیگری تبعیت از قانون حکومت اسلامی .هر دو از ادله سربازی است
به دو دلیل نیست.فقط به یک دلیل است و آن هم این که چون قانون است.دلیل اولی که گفتید (یعنی حفظ نظام و امنیت) جزئی از استدلال هایی است که چرا سربازی اجباری به صورت قانون درآمده است.(درست یا غلط فعلاً کار نداریم)
چرا که اگر وجوب حفظ نظام اسلامی و امنیت به خودی خود دلیل میشد، سربازی بر همه واجب میشد و برخی معافیت ها بیجا بود.
در ضمن واجب بودن به معنای الزام و اجبار نیست.(گویا حتی بر همه هم واجب نیست و واجب کفایی است:Gig:)
2.
شعیب;583056 نوشت:
حال این که مصداق این حفظ نظام و دفاع از امنیت ملی به چه مقدار از سربازی است قوانینی است که توسط متخصصین فن تصویب و اعمال می شود
این متخصصین فنی که می فرمایید؛اشکالی دارد به موازات استدلال های آنها برای خودشان ما هم روی استدلال هایمان بحث کنیم(بر مبنای قوانین پایه ای اسلام )؟اصلا شاید به همان نتایج رسیدیم.
3.
شعیب;583056 نوشت:
آیا مخالفت با قوانین و نادیده گرفتن مقررات دولت جایز است؟
خیر، مخالفت با آن جایز نیست.
بنده زیاد با اصطلاحات فقهی آشنا نیستم. آیا "جایز نیست" کاملا به معنی "حرام است" است؟یعنی منی که هر روز چندین مرتبه از خیابان از قسمت غیر خط کشی شده عبور می کنم (و یقین دارم حق کسی ضایع نمی شود) حرام مرتکب می شوم و عذاب اخروی در انتظارم است؟
4.چه اصراری به این است که قوانین را جزئی از دین بدانیم؟قانون قانون است و شرع شرع.رعایت نکردن اعمال رساله گناه دارد و رعایت نکردن قوانین، جریمه. مشکل چیست؟
(این نظر شخصی است و ربط خاصی به بحث الان ندارد:Nishkhand:)
5.با توجه به نکته ی 2 ای که عرض کردم این سوالم همچنان باقی است :
آیا معافیت ها و کسری خدمت ها مثلا معافیت فرزندان جانبازان ربطی به قوانین اسلام داره؟یا صرفا چون چند نفر بنا به صلاحدید خودشون به صورت قانون درآوردند و بنا بر اتفاق این قانون متعلق به حکومت اسلامی است ،کوتاهی در انجام آن برای فرزندان جانبازان حرام نیست؟
6.در چند صفحه قبل جایی گفته بودید که "مقدمه ی واجب واجب است".این جمله از کجاست؟ مشابها نمی توان گفت"مقدمه ی حرام حرام است"؟
با سلام
عبادات که گفته شد حکما و موضوعا توقیفی است است یعنی شارع آن را مشخص می کند.
عصران;583119 نوشت:
عبادات هم در زمانهای مختلف به گونه های مختلف ظهور می کند
نه هرگز این گونه نیست
عصران;583119 نوشت:
بین جهاد و دفاع رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است.بیشتر غزوات پیامبر دفاعی بوده است.و نیز فکر نمی کنم به کار سرباز راهنمایی و رانندگی یا سرباز مراقبت از طویله دفاع اطلاق شود.
در هر صورت دفاع واجب عینی است و اگر سربازی دفاع باشد می شود واجب عینی
شما به فتاوای ایشان و درس خارج ایشان در مساله دفاع مراجعه کنید تا بفهمید که دفاع با جهاد چه فرقی می کند.
تحریر الوسیله امام خینی(ج1 ص485)
فصل في الدفاع وهو على قسمين: أحدهما الدفاع عن بيضة الاسلام وحوزته، ثانيهما عن نفسه ونحوها.
القول في القسم الأول مسألة 1 - لو غشي بلاد المسلمين أو ثغورها عدو يخشى منه على بيضة الاسلام و مجتمعهم يجب عليهم الدفاع عنها بأية وسيلة ممكنة من بذل الأموال والنفوس.
مسألة 2 - لا يشترط ذلك بحضور الإمام عليه السلام وإذنه ولا إذن نائبه الخاص أو العام، فيجب الدفاع على كل مكلف بأية وسيلة بلا قيد وشرط.
این حکم دفاع است اما
مسألة 3 - لو خيف على زيادة الاستيلاء على بلاد المسلمين وتوسعة ذلك وأخذ بلادهم أو أسرهم وجب الدفاع بأية وسيلة ممكنة.
عصران;583119 نوشت:
اتفاقا در جلسه بعد که الان بخشی از آن را می آورم نظر خودشان را هم گفتند.
در هر صورت دفاع (که به قول شما جزئی از جهاد است ) واجب عینی است و در این احدی اختلاف ندارد و اگر در جهاد از کفایی و یا عینی بودن آن بحث می شود به خاطر اطلاق اسم جهاد بر جهاد ابتدایی است و هر گاه بحث جهاد پیش می آید منظور همان جهاد ابتدایی است که برای آن حکم امام لازم است بر خلاف دفاع که نیاز به حکم امام ندارد:
صاحبجواهر در باب دفاع و فرق آن با جهاد دارد:
(وقد تجب المحاربة على وجه الدفع) من دون وجود الإمام عليه السلام ولا منصوبه (كأن يكون) بين قوم يغشاهم عدو يخشى منه على بيضة الاسلام، أو يريد الاستيلاء على بلادهم أو أسرهم وأخذ مالهم، أو يكون (بين أهل الحرب) فضلا عن غيرهم (ويغشاهم عدو يخشى منه على نفسه فيساعدهم دفعا عن نفسه) قال طلحة بن زيد" سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل دخل أرض الحرب .
بأمان فغزا القوم الذين دخل عليهم قوم آخرون، قال: على المسلم أن يمنع عن نفسه ويقاتل على حكم الله وحكم رسوله، وأما أن يقاتل على حكم الجور ودينهم فلا يحل له ذلك " (ولا يكون) ذلك ونحوه (جهادا) بالمعنى الأخص الذي يعتبر فيه الشرائط المزبورة، بل في المسالك " أشار المصنف بذلك إلى عدم جريان حكم الفرار والغنيمة وشهادة المقتول فيه على وجه لا يغسل ولا يكفن " بل في الدروس نسبته إلى ظاهر الأصحاب، قال بعد أن ذكر الدفاع عن البيضة مع الجائر وعن النفس: " وظاهر الأصحاب عدم تسمية ذلك كله جهادا، بل دفاع، وتظهر الفائدة في حكم الشهادة والفرار وقسمة الغنيمة وشبهها " قلت: قد يقال بجريان الأحكام المزبورة عليه إذا كان مع إمام عادل عليه السلام أو منصوبه وإن كان هو دفاعا أيضا، لكنه مع ذلك هو جهاد كما وقع لرسول الله صلى الله عليه وآله لما دهمه المشركون إلى المدينة، وإطلاق المصنف وغيره نفي الجهاد عنه إنما هو مع عدم وجود الإمام العادل عليه السلام ولا منصوبه، فهو حينئذ ليس إلا دفاعا مستفادا من النصوص المزبورة وغيرها، بل هو كالضروري، بل ظاهر غير واحد كون الدفاع عن بيضة الاسلام مع هجوم العدو ولو في زمن الغيبة من الجهاد، لاطلاق الأدلة، واختصاص النواهي بالجهاد ابتداء للدعاء إلى الاسلام من دون إمام عادل عليه السلام أو منصوبه، بخلاف المفروض الذي هو من الجهاد من دون اشتراط حضور الإمام ولا منصوبه ولا إذنهما في زمان بسط اليد، والأصل بقاؤه على حاله، واحتمال عدم كونه جهادا حتى في ذلك الوقت مخالف لاطلاق الأدلة وإن كان قد يظهر من خبر يونس الآتي في للرابطة كون الجهاد هو الابتداء إلا أنه محمول على إرادة كون ذلك الأكمل من أفراده، وإلا فالجهاد أعم كما يشعر به تقسيمهم إياه إلى الابتداء وإليه، بل قد تقدم في كتاب الطهارة تصريح جماعة بكون المقتول فيه شهيدا كالمقتول بين يدي الإمام عليه السلام، فلا يغسل ولا يكفن، بل حكاه بعضهم عن الغنية والإشارة والمعتبر والذكرى والدروس وجامع المقاصد والروضة والروض وغيرها، وإن نفاه آخرون كما عن المقنعة والمبسوط والنهاية والمراسم والسرائر والوسيلة والمهذب والجامع والقواعد والتحرير والمنتهى والمسالك.(جواهر ج21 ص16)
عصران;583119 نوشت:
اتفاقا ایشان بحث ولی فقیه را هم در جلسه بعدمطرح کردند.علاوه بر آن ولی فقیه سرشان شلوغ است و کسی را به حضور نمی پذیرند.ایشان فقط در کلیات وارد می شوند و بقیه امور را به دیگران تفویض کردند پس طرف حساب ما ایشان نیست که شما می خواهید با مطرح کردن آن راه استدلال را ببندید.
هیچ کس این را نمی گوید که ولی فقیه کلیات را می گوید و سرشان شلوغ است اتفاقا برخی از امور شان ولی فقیه است و حتی مقلدین دیگر مراجهع باید اگر مخالف رای مرجعشان هم بود به حکم ولی فقیه عمل کنند مثل فراخوانی برای جهاد ، دفاع، استحلال و احکام حکومتی مثل تعطیلی حج و عدم خرید و فروش سلاح و ... بلاخره هر کاری که در نظام بخشی جامعه مسلمین نقش داشته باشد.
عصران;583119 نوشت:
جلسه بعد خارج فقه آیت الله نوری
این قسمت از درس خارج ایشان نیز درباره جهاد است نه دفاع
عصران;583119 نوشت:
و از یک طرف وظیفه مردم است ما نمی خواهیم که حالا حرکت کنند و بروند ولی وظیفه مردم است که پاسخگو باشند پاسخ مثبت بدهند اگر او اعلام کرد هر کس باید برود، حالا او چطور باید اعلام کند؟ تا دشمن در چه حدی باشد؟ در چه منطقه ای باشد؟ احتیاجات ما چه باشد؟ او هر اعلامی کرد بر مردم واجب است که جواب مثبت بدهند، مهارت نظامی یاد بگیرند خلاصه خودشان را آماده کنند {خذوا حذرکم} آمادگی فکری، آمادگی روحی، آمادگی تمرینی، آمادگی بدنی، آمادگی اقتصادی از همه جهت لازم است آمادگی فراهم باشد بنابراین در جهاد باید به این توجه داشت که هم مدیریت کار زعیم است و قسمتی از این تجهیزات کار او است، قسمتی هم مربوط به مردم است اسلام طوری تنظیم می کند که اصلاً زندگی باید با فکر جهاد توأم باشد {إنّما الحیوة عقیدة و جهاد} زندگی مسلمان ها این است
جدای از این که دفاع واجب عینی است نه کفایی این قسمت کلام ایه الله نوری موید حرف ما در تاپیک و دلیل خوبی بر سربازی است این که ولی فقیه فراخوان می کند برای آمادگی برای مقابله با دشمنان . این فراخوانی یک بار در قالب بسیج است و یک بار در قالب سربازی برای امنیت کشور که به قول ایشان:
عصران;583119 نوشت:
بنابراین در جهاد باید به این توجه داشت که هم مدیریت کار زعیم است
مدیریت دفاعی و فراخوانی از مردم برای جهاد و دفاع بر عهده ولی فقیه است. حال ایشان صلاح دیده اند که هر نفر در سن 18 تا 50 سال دو سال در کار امنیت دفاعی برای کشور شرکت کند این همان وظیفه ولی فقیه در کار نظام بخشی به دفاع کشور است که در این صورت بر همه واجدین شرایط واجب می شود.
عصران;583119 نوشت:
بالاخره توجه به این نکته که عرض کردم لازم بود از طرفی هم ما باید بدانیم که جهاد به معنی خروج از منزل و طیّ الطریق و حضور در عرصه جنگ البته آن واجب کفایی است اگر همه بخواهند بروند زندگی مختل می شود، ما به این ترتیب عرض کردم که تنظیم این کار و ترتیب این کار از لحاظ مقدمات و لوازم و آثار، کار ولی فقیه و حاکم اسلامی است جهاد هم که یک امر ساده ای نیست.
این هم تصریح ایشان.
عصران;583119 نوشت:
چون اینجور که ما می گوییم هم عینی است هم کفایی ولی تنظیم و ترتیبش مهم است یک وقت ممکن است همه را خبر کنند، تنظیم و ترتیبش با مدیریت حاکم اسلامی است.
و این کلام ایشان بحث را کامل می کند که اگر ولی فقیه امر به فراخوانی همه هم کرد همه باید بیایند و الان این کار شده برای سربازی.
عصران;583119 نوشت:
یعنی شما انسانها را در حد یک اسب پایین آوردید.
شوخی می فرمایید!!
یعنی کسانی که آماده می شوند برای جهاد حتما باید ادوات جنگی باشند !!!
خیلی نظر عجیبی است.
با سلام
عبادات که گفته شد حکما و موضوعا توقیفی است است یعنی شارع آن را مشخص می کند.
عصران;583119 نوشت:
عبادات هم در زمانهای مختلف به گونه های مختلف ظهور می کند
نه هرگز این گونه نیست
عصران;583119 نوشت:
بین جهاد و دفاع رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است.بیشتر غزوات پیامبر دفاعی بوده است.و نیز فکر نمی کنم به کار سرباز راهنمایی و رانندگی یا سرباز مراقبت از طویله دفاع اطلاق شود.
در هر صورت دفاع واجب عینی است و اگر سربازی دفاع باشد می شود واجب عینی
شما به فتاوای ایشان و درس خارج ایشان در مساله دفاع مراجعه کنید تا بفهمید که دفاع با جهاد چه فرقی می کند.
تحریر الوسیله امام خینی(ج1 ص485)
فصل في الدفاع وهو على قسمين: أحدهما الدفاع عن بيضة الاسلام وحوزته، ثانيهما عن نفسه ونحوها.
القول في القسم الأول مسألة 1 - لو غشي بلاد المسلمين أو ثغورها عدو يخشى منه على بيضة الاسلام و مجتمعهم يجب عليهم الدفاع عنها بأية وسيلة ممكنة من بذل الأموال والنفوس.
مسألة 2 - لا يشترط ذلك بحضور الإمام عليه السلام وإذنه ولا إذن نائبه الخاص أو العام، فيجب الدفاع على كل مكلف بأية وسيلة بلا قيد وشرط.
این حکم دفاع است اما
مسألة 3 - لو خيف على زيادة الاستيلاء على بلاد المسلمين وتوسعة ذلك وأخذ بلادهم أو أسرهم وجب الدفاع بأية وسيلة ممكنة.
عصران;583119 نوشت:
اتفاقا در جلسه بعد که الان بخشی از آن را می آورم نظر خودشان را هم گفتند.
در هر صورت دفاع (که به قول شما جزئی از جهاد است ) واجب عینی است و در این احدی اختلاف ندارد و اگر در جهاد از کفایی و یا عینی بودن آن بحث می شود به خاطر اطلاق اسم جهاد بر جهاد ابتدایی است و هر گاه بحث جهاد پیش می آید منظور همان جهاد ابتدایی است که برای آن حکم امام لازم است بر خلاف دفاع که نیاز به حکم امام ندارد:
صاحبجواهر در باب دفاع و فرق آن با جهاد دارد:
(وقد تجب المحاربة على وجه الدفع) من دون وجود الإمام عليه السلام ولا منصوبه (كأن يكون) بين قوم يغشاهم عدو يخشى منه على بيضة الاسلام، أو يريد الاستيلاء على بلادهم أو أسرهم وأخذ مالهم، أو يكون (بين أهل الحرب) فضلا عن غيرهم (ويغشاهم عدو يخشى منه على نفسه فيساعدهم دفعا عن نفسه) قال طلحة بن زيد" سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل دخل أرض الحرب .
بأمان فغزا القوم الذين دخل عليهم قوم آخرون، قال: على المسلم أن يمنع عن نفسه ويقاتل على حكم الله وحكم رسوله، وأما أن يقاتل على حكم الجور ودينهم فلا يحل له ذلك " (ولا يكون) ذلك ونحوه (جهادا) بالمعنى الأخص الذي يعتبر فيه الشرائط المزبورة، بل في المسالك " أشار المصنف بذلك إلى عدم جريان حكم الفرار والغنيمة وشهادة المقتول فيه على وجه لا يغسل ولا يكفن " بل في الدروس نسبته إلى ظاهر الأصحاب، قال بعد أن ذكر الدفاع عن البيضة مع الجائر وعن النفس: " وظاهر الأصحاب عدم تسمية ذلك كله جهادا، بل دفاع، وتظهر الفائدة في حكم الشهادة والفرار وقسمة الغنيمة وشبهها " قلت: قد يقال بجريان الأحكام المزبورة عليه إذا كان مع إمام عادل عليه السلام أو منصوبه وإن كان هو دفاعا أيضا، لكنه مع ذلك هو جهاد كما وقع لرسول الله صلى الله عليه وآله لما دهمه المشركون إلى المدينة، وإطلاق المصنف وغيره نفي الجهاد عنه إنما هو مع عدم وجود الإمام العادل عليه السلام ولا منصوبه، فهو حينئذ ليس إلا دفاعا مستفادا من النصوص المزبورة وغيرها، بل هو كالضروري، بل ظاهر غير واحد كون الدفاع عن بيضة الاسلام مع هجوم العدو ولو في زمن الغيبة من الجهاد، لاطلاق الأدلة، واختصاص النواهي بالجهاد ابتداء للدعاء إلى الاسلام من دون إمام عادل عليه السلام أو منصوبه، بخلاف المفروض الذي هو من الجهاد من دون اشتراط حضور الإمام ولا منصوبه ولا إذنهما في زمان بسط اليد، والأصل بقاؤه على حاله، واحتمال عدم كونه جهادا حتى في ذلك الوقت مخالف لاطلاق الأدلة وإن كان قد يظهر من خبر يونس الآتي في للرابطة كون الجهاد هو الابتداء إلا أنه محمول على إرادة كون ذلك الأكمل من أفراده، وإلا فالجهاد أعم كما يشعر به تقسيمهم إياه إلى الابتداء وإليه، بل قد تقدم في كتاب الطهارة تصريح جماعة بكون المقتول فيه شهيدا كالمقتول بين يدي الإمام عليه السلام، فلا يغسل ولا يكفن، بل حكاه بعضهم عن الغنية والإشارة والمعتبر والذكرى والدروس وجامع المقاصد والروضة والروض وغيرها، وإن نفاه آخرون كما عن المقنعة والمبسوط والنهاية والمراسم والسرائر والوسيلة والمهذب والجامع والقواعد والتحرير والمنتهى والمسالك.(جواهر ج21 ص16)
عصران;583119 نوشت:
اتفاقا ایشان بحث ولی فقیه را هم در جلسه بعدمطرح کردند.علاوه بر آن ولی فقیه سرشان شلوغ است و کسی را به حضور نمی پذیرند.ایشان فقط در کلیات وارد می شوند و بقیه امور را به دیگران تفویض کردند پس طرف حساب ما ایشان نیست که شما می خواهید با مطرح کردن آن راه استدلال را ببندید.
هیچ کس این را نمی گوید که ولی فقیه کلیات را می گوید و سرشان شلوغ است اتفاقا برخی از امور شان ولی فقیه است و حتی مقلدین دیگر مراجهع باید اگر مخالف رای مرجعشان هم بود به حکم ولی فقیه عمل کنند مثل فراخوانی برای جهاد ، دفاع، استحلال و احکام حکومتی مثل تعطیلی حج و عدم خرید و فروش سلاح و ... بلاخره هر کاری که در نظام بخشی جامعه مسلمین نقش داشته باشد.
عصران;583119 نوشت:
جلسه بعد خارج فقه آیت الله نوری
این قسمت از درس خارج ایشان نیز درباره جهاد است نه دفاع
عصران;583119 نوشت:
و از یک طرف وظیفه مردم است ما نمی خواهیم که حالا حرکت کنند و بروند ولی وظیفه مردم است که پاسخگو باشند پاسخ مثبت بدهند اگر او اعلام کرد هر کس باید برود، حالا او چطور باید اعلام کند؟ تا دشمن در چه حدی باشد؟ در چه منطقه ای باشد؟ احتیاجات ما چه باشد؟ او هر اعلامی کرد بر مردم واجب است که جواب مثبت بدهند، مهارت نظامی یاد بگیرند خلاصه خودشان را آماده کنند {خذوا حذرکم} آمادگی فکری، آمادگی روحی، آمادگی تمرینی، آمادگی بدنی، آمادگی اقتصادی از همه جهت لازم است آمادگی فراهم باشد بنابراین در جهاد باید به این توجه داشت که هم مدیریت کار زعیم است و قسمتی از این تجهیزات کار او است، قسمتی هم مربوط به مردم است اسلام طوری تنظیم می کند که اصلاً زندگی باید با فکر جهاد توأم باشد {إنّما الحیوة عقیدة و جهاد} زندگی مسلمان ها این است
جدای از این که دفاع واجب عینی است نه کفایی این قسمت کلام ایه الله نوری موید حرف ما در تاپیک و دلیل خوبی بر سربازی است این که ولی فقیه فراخوان می کند برای آمادگی برای مقابله با دشمنان . این فراخوانی یک بار در قالب بسیج است و یک بار در قالب سربازی برای امنیت کشور که به قول ایشان:
عصران;583119 نوشت:
بنابراین در جهاد باید به این توجه داشت که هم مدیریت کار زعیم است
مدیریت دفاعی و فراخوانی از مردم برای جهاد و دفاع بر عهده ولی فقیه است. حال ایشان صلاح دیده اند که هر نفر در سن 18 تا 50 سال دو سال در کار امنیت دفاعی برای کشور شرکت کند این همان وظیفه ولی فقیه در کار نظام بخشی به دفاع کشور است که در این صورت بر همه واجدین شرایط واجب می شود.
عصران;583119 نوشت:
بالاخره توجه به این نکته که عرض کردم لازم بود از طرفی هم ما باید بدانیم که جهاد به معنی خروج از منزل و طیّ الطریق و حضور در عرصه جنگ البته آن واجب کفایی است اگر همه بخواهند بروند زندگی مختل می شود، ما به این ترتیب عرض کردم که تنظیم این کار و ترتیب این کار از لحاظ مقدمات و لوازم و آثار، کار ولی فقیه و حاکم اسلامی است جهاد هم که یک امر ساده ای نیست.
این هم تصریح ایشان.
عصران;583119 نوشت:
چون اینجور که ما می گوییم هم عینی است هم کفایی ولی تنظیم و ترتیبش مهم است یک وقت ممکن است همه را خبر کنند، تنظیم و ترتیبش با مدیریت حاکم اسلامی است.
و این کلام ایشان بحث را کامل می کند که اگر ولی فقیه امر به فراخوانی همه هم کرد همه باید بیایند و الان این کار شده برای سربازی.
عصران;583119 نوشت:
یعنی شما انسانها را در حد یک اسب پایین آوردید.
شوخی می فرمایید!!
یعنی کسانی که آماده می شوند برای جهاد حتما باید ادوات جنگی باشند !!!
خیلی نظر عجیبی است.
به دو دلیل نیست.فقط به یک دلیل است و آن هم این که چون قانون است.دلیل اولی که گفتید (یعنی حفظ نظام و امنیت) جزئی از استدلال هایی است که چرا سربازی اجباری به صورت قانون درآمده است.(درست یا غلط فعلاً کار نداریم)
چرا که اگر وجوب حفظ نظام اسلامی و امنیت به خودی خود دلیل میشد، سربازی بر همه واجب میشد و برخی معافیت ها بیجا بود.
در ضمن واجب بودن به معنای الزام و اجبار نیست.(گویا حتی بر همه هم واجب نیست و واجب کفایی است)
با سلام
دلیل وجوب آن را می توان با دو وجه توضیح داد یکی این که حفظ نظام است دوم این که ممضای ولی فقیه است و واجب الاطاعه.
پس وجه وجوب دو تاست نه یکی .
اما این که برخی از معافیت ها هست به عنوان حکم ثانوی بر حکم اولی است. حکم اولی این است که همه باید در تامین امنیت مشارکت کنند اما به حکم ثانوی به برخی که خانواده آنها در تامین امنیت کشور سهم بیشتری را داشته اند تخفیف هایی داده می شود و این تا زمانی است که تامین امنیت به آنها نیاز مبرمی نداشته باشد(نه این که نیاز نداشته باشد) و الا این تخفیف ها از میان برداشته می شود.
اما این که می فرمایید: "الزام و اجباری نیست" درست نیست چرا که در بحث های قبل گذشت که اگر سربازی را از باب دفاع بگیریم دفاع هم واجب عینی است. نه کفایی.
92.132-110.102;583159 نوشت:
این متخصصین فنی که می فرمایید؛اشکالی دارد به موازات استدلال های آنها برای خودشان ما هم روی استدلال هایمان بحث کنیم(بر مبنای قوانین پایه ای اسلام )؟اصلا شاید به همان نتایج رسیدیم.
می شود و بنده هم به استارتر بحث گفتم که می توانید در تاپیک جدا آن را بحث کنید اما بنده در این باب نظر تخصصی ندارم و نیاز به بحث های اجتماعی و تخصصی نظامی دارد.
اما از این باب که این بحث بدعت نیست و دو دلیل بر لزوم تبعیت از قانون سربازی هست بحث هایی گذشت.
92.132-110.102;583159 نوشت:
بنده زیاد با اصطلاحات فقهی آشنا نیستم. آیا "جایز نیست" کاملا به معنی "حرام است" است؟یعنی منی که هر روز چندین مرتبه از خیابان از قسمت غیر خط کشی شده عبور می کنم (و یقین دارم حق کسی ضایع نمی شود) حرام مرتکب می شوم و عذاب اخروی در انتظارم است؟
فرق حرام است با جایز نیست این است که احکامی که منبع آن از روایات و آیات باشد حکم حرمت برای آن استفاده می شود و احکامی که منبع آن عقل و حکم کلی روایی داشته باشد را "جایز نیست" می گویند. ولی هر دو آنها در این که مخالفت با آن موجب عقوبت الهی است مشترک اند.
92.132-110.102;583159 نوشت:
چه اصراری به این است که قوانین را جزئی از دین بدانیم؟قانون قانون است و شرع شرع.رعایت نکردن اعمال رساله گناه دارد و رعایت نکردن قوانین، جریمه. مشکل چیست؟
(این نظر شخصی است و ربط خاصی به بحث الان ندارد)
این همان سکولاریسمی است که برخی بر آن اصرار دارند: جدایی دین از سیاست ،اقتصاد ، جامعه ، فرهنگ و...
اما اسلام با ظرفیتی که دارد همه ساحت های زندگی انسانی را در بر می گیرد قانون جامعه مسلمین اسلامی باید باشد این جزء دین است این گونه نیست که دین اسلام مال مسجد و محراب باشد دین اسلام یک دین کامل برای تمام شئونات زندگی انسان است .
به این صورت قوانین جامعه می شوند تحت قوانین کلی دین و لازم الاجراء.
92.132-110.102;583159 نوشت:
با توجه به نکته ی 2 ای که عرض کردم این سوالم همچنان باقی است :
آیا معافیت ها و کسری خدمت ها مثلا معافیت فرزندان جانبازان ربطی به قوانین اسلام داره؟یا صرفا چون چند نفر بنا به صلاحدید خودشون به صورت قانون درآوردند و بنا بر اتفاق این قانون متعلق به حکومت اسلامی است ،کوتاهی در انجام آن برای فرزندان جانبازان حرام نیست؟
به نظر همین که شما می فرمایید درست است.
92.132-110.102;583159 نوشت:
در چند صفحه قبل جایی گفته بودید که "مقدمه ی واجب واجب است".این جمله از کجاست؟ مشابها نمی توان گفت"مقدمه ی حرام حرام است"؟
خواهشا دقیق و واضح جواب بدهید
خیلی ممنون
در اصول فقه باب مجزائی در این باره داریم که آیا مقدمه واجب واجب است یا نه؟
در این که مقدمه واجب واجب است عقلا شکی نیست بدین معنا که اگر شارع بگوید واجب است بر بام بایستی عقل حکم می کند که واجب است نردبان هم بگذارد ( بر فرض منحصر بودن راه بالا رفتن بر بام به نردبان) اما بحث این است که آیا علاوه بر واجب بودن عقلا آیا واجب نیز هست شرعا یا نه؟ که بحث در این باب زیاد است شما را مراجعه می دهم به کتب اصول فقه.
اما این که مقدمه حرام فحرام است یا نه؟ اگر مقدمه حرامی علیت داشته باشد آن هم به نحو تامه بر انجام حرام آن هم حرام است مثل انداختن فرد خود را از بالای بام که باعث کشته شدن او شود.
با سلام
دلیل وجوب آن را می توان با دو وجه توضیح داد یکی این که حفظ نظام است دوم این که ممضای ولی فقیه است و واجب الاطاعه.
پس وجه وجوب دو تاست نه یکی .
اما این که برخی از معافیت ها هست به عنوان حکم ثانوی بر حکم اولی است. حکم اولی این است که همه باید در تامین امنیت مشارکت کنند اما به حکم ثانوی به برخی که خانواده آنها در تامین امنیت کشور سهم بیشتری را داشته اند تخفیف هایی داده می شود و این تا زمانی است که تامین امنیت به آنها نیاز مبرمی نداشته باشد(نه این که نیاز نداشته باشد) و الا این تخفیف ها از میان برداشته می شود.
اما این که می فرمایید: "الزام و اجباری نیست" درست نیست چرا که در بحث های قبل گذشت که اگر سربازی را از باب دفاع بگیریم دفاع هم واجب عینی است. نه کفایی.
می شود و بنده هم به استارتر بحث گفتم که می توانید در تاپیک جدا آن را بحث کنید اما بنده در این باب نظر تخصصی ندارم و نیاز به بحث های اجتماعی و تخصصی نظامی دارد.
اما از این باب که این بحث بدعت نیست و دو دلیل بر لزوم تبعیت از قانون سربازی هست بحث هایی گذشت.
فرق حرام است با جایز نیست این است که احکامی که منبع آن از روایات و آیات باشد حکم حرمت برای آن استفاده می شود و احکامی که منبع آن عقل و حکم کلی روایی داشته باشد را "جایز نیست" می گویند. ولی هر دو آنها در این که مخالفت با آن موجب عقوبت الهی است مشترک اند.
این همان سکولاریسمی است که برخی بر آن اصرار دارند: جدایی دین از سیاست ،اقتصاد ، جامعه ، فرهنگ و...
اما اسلام با ظرفیتی که دارد همه ساحت های زندگی انسانی را در بر می گیرد قانون جامعه مسلمین اسلامی باید باشد این جزء دین است این گونه نیست که دین اسلام مال مسجد و محراب باشد دین اسلام یک دین کامل برای تمام شئونات زندگی انسان است .
به این صورت قوانین جامعه می شوند تحت قوانین کلی دین و لازم الاجراء.
به نظر همین که شما می فرمایید درست است.
در اصول فقه باب مجزائی در این باره داریم که آیا مقدمه واجب واجب است یا نه؟
در این که مقدمه واجب واجب است عقلا شکی نیست بدین معنا که اگر شارع بگوید واجب است بر بام بایستی عقل حکم می کند که واجب است نردبان هم بگذارد ( بر فرض منحصر بودن راه بالا رفتن بر بام به نردبان) اما بحث این است که آیا علاوه بر واجب بودن عقلا آیا واجب نیز هست شرعا یا نه؟ که بحث در این باب زیاد است شما را مراجعه می دهم به کتب اصول فقه.
اما این که مقدمه حرام فحرام است یا نه؟ اگر مقدمه حرامی علیت داشته باشد آن هم به نحو تامه بر انجام حرام آن هم حرام است مثل انداختن فرد خود را از بالای بام که باعث کشته شدن او شود.
تو را به خدا اینقدر دفاع بیخودی نکنید ...
یه جوان اول جوانیش بدون هیچ دستمزدی اجبارا میبرنش هیچکس نمیتونه قبول کنه ... نه تو این دو سال چیزی یادش میدن نه هیچ و هیچ ... یه صفت " مقدس " میچسپونن ته کلمه " سربازی " جوانان را ( بلا نسبت ) خر می کنن
ببینید http://roshangari.ir/video/5758
و السلام
دلیل وجوب آن را می توان با دو وجه توضیح داد یکی این که حفظ نظام است دوم این که ممضای ولی فقیه است و واجب الاطاعه.
پس وجه وجوب دو تاست نه یکی .
منظورم این بود که دلیل اول یعنی حفظ نظام به خودی خود دلیل قانع کننده ای برای قبول کردن سربازی نیست.یعنی دوباره این قانون است که میگوید حفظ نظام اجباری است،2 سال است،چه در زمان صلح و چه زمان جنگ است،برای یک سری فراد لازم است و برای یک سری لازم نیست،باید در ابتدای جوانی باشد و ... . پس حفظ نظام مستقلا دلیل نمی شود.به عبارت دیگر اگر اطاعت از قانون واجب نبود هیچ کسی صرف حفظ نظام حاضر به رفتن به سربازی نمیشد.ولی برعکس اگر حتی حفظ نظام واجب نبود اما چون قانون این است که هرکسی باید به سربازی برود،سربازی واجب می شد. پس اگر منطقی باشیم حفظ نظام به تنهایی سربازی کنونی را ثابت نمی کند و نمیتوان جزء دلایل مستقل به حساب آورد.در نتیجه وجه وجوب یکی است.(دقت کنید:Cheshmak:).
2.
شعیب;583305 نوشت:
اما این که می فرمایید: "الزام و اجباری نیست" درست نیست چرا که در بحث های قبل گذشت که اگر سربازی را از باب دفاع بگیریم دفاع هم واجب عینی است. نه کفایی.
بین "اجبار و الزام" و " واجب بودن" فرق است. آیا در زمان معصومین(ع) هم کسانی که در جهاد شرکت نمی کردند دستگیر میکردند و به زور به جهاد می بردند؟یا از امتیازات اجتماعی محروم می شدند؟
3.
شعیب;583305 نوشت:
این همان سکولاریسمی است که برخی بر آن اصرار دارند: جدایی دین از سیاست ،اقتصاد ، جامعه ، فرهنگ و...
اما اسلام با ظرفیتی که دارد همه ساحت های زندگی انسانی را در بر می گیرد قانون جامعه مسلمین اسلامی باید باشد این جزء دین است این گونه نیست که دین اسلام مال مسجد و محراب باشد دین اسلام یک دین کامل برای تمام شئونات زندگی انسان است .
بنده نگفتم دین مال مسجد و محراب است.قوانین اقتصادی و فرهنگی و ...اسلام کاملا مشخص است.منظورم این بود که چه لزومی دارد قوانینی مثل قوانین راهنمایی و رانندگی که در برخی موارد تخلف از آنها تضادی با قوانین اسلام ندارد را به زور به دین بچسبانیم.البته قصد بحث روی این موضوع را ندارم.
در اصول فقه باب مجزائی در این باره داریم که آیا مقدمه واجب واجب است یا نه؟
در این که مقدمه واجب واجب است عقلا شکی نیست بدین معنا که اگر شارع بگوید واجب است بر بام بایستی عقل حکم می کند که واجب است نردبان هم بگذارد ( بر فرض منحصر بودن راه بالا رفتن بر بام به نردبان) اما بحث این است که آیا علاوه بر واجب بودن عقلا آیا واجب نیز هست شرعا یا نه؟ که بحث در این باب زیاد است شما را مراجعه می دهم به کتب اصول فقه.
وقتی روی جمله ی "مقدمه واجب واجب است" شک و بحث است،و این که آیا اطاعت از قوانین دولتی منحصراً عامل اطاعت واجبات دینی است چه طور می توان گفت اطاعت از قوانین دولتی واجب است؟(که باز قصد بحث بیشتر را فعلا ندارم)
6.
شعیب;583305 نوشت:
اما این که مقدمه حرام فحرام است یا نه؟ اگر مقدمه حرامی علیت داشته باشد آن هم به نحو تامه بر انجام حرام آن هم حرام است مثل انداختن فرد خود را از بالای بام که باعث کشته شدن او شود.
بدون شک سربازی یکی از علت های اعمال حرام در آینده ی جوانان است.
7.دوباره می گویم زیاد تخصصی در فقه و دین ندارم و بدعت بودن یا نبودن چیزی را نمی توانم تشخیص بدهم.اما با استدلال های شما می توان گفت جهاد نکاح هم بدعت نیست.
تو را به خدا اینقدر دفاع بیخودی نکنید ...
یه جوان اول جوانیش بدون هیچ دستمزدی اجبارا میبرنش هیچکس نمیتونه قبول کنه ... نه تو این دو سال چیزی یادش میدن نه هیچ و هیچ ... یه صفت " مقدس " میچسپونن ته کلمه " سربازی " جوانان را ( بلا نسبت ) خر می کنن
ببینید http://roshangari.ir/video/5758
و السلام
با سلام خدمت شما دوست عزیز
ما هنوز از سربازی دفاع یا ردی نکردیم هر آنچه که از ابتدا تا به حال گفتیم این است که اگر این سربازی به عنوان یک قانون در بیاید لازم الاجرا و بر مشمولین اتباع از آن واجب است و وجه آن را "پیروی از قانون جمهوری اسلامی" و " دفاع از نظام" گفتیم
اما این که وجوه درستی یا نا درستی این قانون چیست را اصلا وارد نشدیم چون حیطه کاری بنده نیست.
اما کلیپی که گذاشتید نظر شخصی دکتر عباسی است که قابل بحث است و در مقابل ایشان عده کثری از متخصصین امور نظامی و امنیتی کشور اصرار بر ادامه این روند دارند.
منظورم این بود که دلیل اول یعنی حفظ نظام به خودی خود دلیل قانع کننده ای برای قبول کردن سربازی نیست.یعنی دوباره این قانون است که میگوید حفظ نظام اجباری است،2 سال است،چه در زمان صلح و چه زمان جنگ است،برای یک سری فراد لازم است و برای یک سری لازم نیست،باید در ابتدای جوانی باشد و ... . پس حفظ نظام مستقلا دلیل نمی شود.به عبارت دیگر اگر اطاعت از قانون واجب نبود هیچ کسی صرف حفظ نظام حاضر به رفتن به سربازی نمیشد.ولی برعکس اگر حتی حفظ نظام واجب نبود اما چون قانون این است که هرکسی باید به سربازی برود،سربازی واجب می شد. پس اگر منطقی باشیم حفظ نظام به تنهایی سربازی کنونی را ثابت نمی کند و نمیتوان جزء دلایل مستقل به حساب آورد.در نتیجه وجه وجوب یکی است.(دقت کنید).
با سلام خدمت شما بزرگوار
از توضیحی که دادید بسیار متشکرم
از طرفی دوست دارم که تلاش شما را مهمل نگذارم و مطلبتان را قبول کنم
ولی از طرفی هم یک مطلب هست که عرض می کنم:
وقتی می گوییم حفظ نظام واجب است و سربازی یکی از افراد این حفظ نظام است و واجب به این معنا است که اگر با نگاه یک کارشناس و متخصص امور امنیت نظامی منطقه ای و بین المللی نگاه کنید پر بودن ظرفیت های نظامی و انتظامی مصداق حفظ نظام است و اگر این ظرفیت ها خالی شود چشم طمع دشمنان باز می شود چه داخلی چه خارجی . پس باید این ظرفت ها را پر کرد تا کیان نظام اسلامی حفظ شود.
حال آیا همه مردم باید دائما در حال دفاع باشند این که باز نظام را مختل می کند باید چه کرد؟
جواب این است که باید برای این حفظ امنیت و کیان نظام اسلامی برنامه ای مدون و منظم ریخت تا نه نظام مختل شود نه به کسی اجحف شود نه کسی از زیر این مسئولیت شانه خالی کند.
به قول یکی از فرمانه هان ارتش هر فردی دو سال دارد مالیات امنیت یک عمر خود و خانواده اش را می دهد این جاست که پای قوانین سال سربازی و مشمولین و معافیت ها و... باز می شود . این جاست که قانون گذار قانونی وضع می کند و برای فرزندان شهدا و جانبازان که اقربای آنها جان خود را در امنیت این جامعه گذاشته اند و بیشتر از سهم خود جان فشانی کرده اند تخفیف قایل می شود و الا اصل همان حفظ نظام است و شاهد این که اگر زمانی به حضور همین افراد معاف شده و حتی همان افراد سربازی رفته برای حفظ امنیت کشور نیاز باشد بر آنها واجب است که خود را برسانند و مشغول خدمت شوند
به قول نظامی ها دوران سربازی برای کشور 4 دوره است:خدمت دوره ضرورت (۲ سال)، دوره احتیاط (۸ سال)، دوره ذخیره اول (۱۰ سال) و دوره ذخیره دوم (۱۰ سال)
این یعنی 2 سال حضور و 28 سال آمادگی برای حضور در لحظه های نیاز.
92.132-110.102;583534 نوشت:
بین "اجبار و الزام" و " واجب بودن" فرق است. آیا در زمان معصومین(ع) هم کسانی که در جهاد شرکت نمی کردند دستگیر میکردند و به زور به جهاد می بردند؟یا از امتیازات اجتماعی محروم می شدند؟
درباره فرق لزوم و وجوب در پست های قبل نکاتی عرض شد
اما درباره به زور بردن به دفاع و جهاد نیز باید عرض کنم اکنون هم کسی را به اجبار به سربازی نمی برند فقط اگر کسی به سربازی نرود از امتیازات اجتماعی محروم می شود.
92.132-110.102;583534 نوشت:
بنده نگفتم دین مال مسجد و محراب است.قوانین اقتصادی و فرهنگی و ...اسلام کاملا مشخص است.منظورم این بود که چه لزومی دارد قوانینی مثل قوانین راهنمایی و رانندگی که در برخی موارد تخلف از آنها تضادی با قوانین اسلام ندارد را به زور به دین بچسبانیم.البته قصد بحث روی این موضوع را ندارم.
بنده هم قصد بحث ندارم فقط عرض کنم که این اول صحبت ماست که تخلف از قوانین وضع شده در جامعه اسلامی با قانون اسلام در تضاد است.
اسلام اصلی دارد که که باید از قوانینی جامعه اسلامی که با قانون اسلام تضاد ندارد تبعیت کرد . حال اگر کسی با قانون جامعه ای که با قانون اسلام تضاد ندارد تخلف کرد آیا با قانون اسلام مخالفت نکرده است؟؟؟
92.132-110.102;583534 نوشت:
وقتی روی جمله ی "مقدمه واجب واجب است" شک و بحث است،و این که آیا اطاعت از قوانین دولتی منحصراً عامل اطاعت واجبات دینی است چه طور می توان گفت اطاعت از قوانین دولتی واجب است؟(که باز قصد بحث بیشتر را فعلا ندارم)
و همچنین بنده قصد تصدیع ندارم.
اما این که گفته می شود که بر روی مقدمه واجب بحث است بحث روی واجب بودن شرعی آن است نه عقلی . و بحث ما این است که عقلا اگر کاری واجب بود مقدمه آن هم واجب است و در این هیچ کس بحثی ندارد.
92.132-110.102;583534 نوشت:
بدون شک سربازی یکی از علت های اعمال حرام در آینده ی جوانان است.
اولا این که می فرمایید بدون شک را من اصلا قبول ندارم
ثانیا سربازی اگر هم عامل باشد علت تامه اعمال حرام نیست چرا که در این صورت هر کس به سربازی می رفت لاجرم باید آن عمل خلاف را انجام می داد( که هر گز چنین نیست) چرا که تخلف معلول از علت تامه اش محال است.
92.132-110.102;583534 نوشت:
دوباره می گویم زیاد تخصصی در فقه و دین ندارم و بدعت بودن یا نبودن چیزی را نمی توانم تشخیص بدهم.اما با استدلال های شما می توان گفت جهاد نکاح هم بدعت نیست.
چون که فرمودید تخصصی ندارید زیاد بر این فرمایش شما خرده نمی گیرم فقط عرض می کنم که جهاد نکاح عین معصیت خداست مخالفت صریح با دستورات متعدده خداست و هیچ شکی در آن نیست تا چه برسد در بدعت بودن یا نبودن آن صحبت شود
از این جا باید عرض کنم که بهتر است برگردید مطالبی را که با دوستان در باره موارد بدعت و جای آن عرض شد را یک مطالعه مختصری داشته باشید و تاملی بفرمایید اگر امری بود در خدمت هستم.
ا سلام خدمت شما بزرگوار
از توضیحی که دادید بسیار متشکرم
از طرفی دوست دارم که تلاش شما را مهمل نگذارم و مطلبتان را قبول کنم
سلام مجدد
بنده هم متشکرم
شعیب;584441 نوشت:
ولی از طرفی هم یک مطلب هست که عرض می کنم:
وقتی می گوییم حفظ نظام واجب است و سربازی یکی از افراد این حفظ نظام است و واجب به این معنا است که اگر با نگاه یک کارشناس و متخصص امور امنیت نظامی منطقه ای و بین المللی نگاه کنید پر بودن ظرفیت های نظامی و انتظامی مصداق حفظ نظام است و اگر این ظرفیت ها خالی شود چشم طمع دشمنان باز می شود چه داخلی چه خارجی . پس باید این ظرفت ها را پر کرد تا کیان نظام اسلامی حفظ شود.
اولا: نگاه های کارشناسانه ی متفاوتی وجود دارد به طور مثال سربازی اختیاری با حقوق کافی(ناتوانی در اجرای آن توسط مسوولین خللی به وجود این نگاه وارد نمی کند).که در حال حاضر این نگاهی که شما فرمودید قانون شده است.در ضمن از نظر قوانین اسلام که مورد بحث این تاپیک است، نگاه کارشناسانه ی شما هیچ برتری ای نسبت به نگاه سربازی اختیاری ندارد.بلکه حتی می تواند خلاف اسلام هم باشد.
ثانیا: آیا امریه هایی که باید در دانشگاه ها و روستاهای دور افتاده به کارهای علمی(معمولا غیر نظامی اند) و تبلیغی گذرانده شود به پر شدن ظرفیت های نظامی و انتظامی کمکی می کنند؟یا این که هدف فقط گرفتن یک یا دو سال از عمر جوانان بدون دستمزد کافی و به زور است؟یا این که جهاد علمی هم واجب است؟
با توضیحات شما قانع نشدم و هنوز بر این باورم که وجه وجوب سربازی یکی است که آن هم تبعیت از قانون است نه حفظ نظام.
شعیب;584441 نوشت:
به قول یکی از فرمانه هان ارتش هر فردی دو سال دارد مالیات امنیت یک عمر خود و خانواده اش را می دهد این جاست که پای قوانین سال سربازی و مشمولین و معافیت ها و... باز می شود . این جاست که قانون گذار قانونی وضع می کند و برای فرزندان شهدا و جانبازان که اقربای آنها جان خود را در امنیت این جامعه گذاشته اند و بیشتر از سهم خود جان فشانی کرده اند تخفیف قایل می شود و الا اصل همان حفظ نظام است و شاهد این که اگر زمانی به حضور همین افراد معاف شده و حتی همان افراد سربازی رفته برای حفظ امنیت کشور نیاز باشد بر آنها واجب است که خود را برسانند و مشغول خدمت شوند
مطلب ما هم همین است.این قوانینی که سعی در دفاع از آن ها دارید(البته بر خلاف گفته ی خودتان)، بر مبنای نظرات و عقاید افراد متفرقه وضع شده اند نه نظریات اسلام.
موضوع بحث این تاپیک هم تقریبا همین است:آیا از نظر اسلام عمر افراد بازیچه است یا حکومت بر عمر افراد حقی دارد که بخواهد مالیات عمر بگیرد؟
هزینه ی امنیت نیز باید از مالیات های پولی مردم تامین شود نه زمانی.(وقت طلاست؟)
در کدام غزوه و جهاد پیغمبر(ص) به خود یا خانواده ی افرادی که در جهاد های گذشته شرکت داشتند استراحت دادند؟
شعیب;584441 نوشت:
درباره فرق لزوم و وجوب در پست های قبل نکاتی عرض شد
اما درباره به زور بردن به دفاع و جهاد نیز باید عرض کنم اکنون هم کسی را به اجبار به سربازی نمی برند فقط اگر کسی به سربازی نرود از امتیازات اجتماعی محروم می شود.
متاسفانه پست مورد نظر را پیدا نکردم.دقیقا اشاره می کنید پست شماره ی چند؟
اولا: همین منع از امتیازات اجتماعی(یا به طور دقیق تر حقوق اجتماعی) بر چه پایه ای است؟
ثانیا:ماده 58 اصلاحی وظیفه
-2. مشمولاني كه مدت غيبت اوليه آنان در زمان صلح از يك سال تجاوز نمايد علاوه بر شش ماه اضافه خدمت، فراري محسوب شده و به مراجع صالح قضايي معرفي مي گردند.
-ماده 40-اعضا غیرثابت نیروهای مسلح اعم از وظیفه، پیمانی و غیره که در زمان صلح مدت غیبت آنان از پانزده روز متوالی تجاوز نماید و عذر موجهی نداشته باشند فراری محسوب و پس از دستگیری به حبس از شش ماه تا دو سال و یا اضافه خدمت تا یک سال محکوم میشوند.
شعیب;584441 نوشت:
بنده هم قصد بحث ندارم فقط عرض کنم که این اول صحبت ماست که تخلف از قوانین وضع شده در جامعه اسلامی با قانون اسلام در تضاد است.
اسلام اصلی دارد که که باید از قوانینی جامعه اسلامی که با قانون اسلام تضاد ندارد تبعیت کرد . حال اگر کسی با قانون جامعه ای که با قانون اسلام تضاد ندارد تخلف کرد آیا با قانون اسلام مخالفت نکرده است؟؟؟
شعیب;584441 نوشت:
و همچنین بنده قصد تصدیع ندارم.
اما این که گفته می شود که بر روی مقدمه واجب بحث است بحث روی واجب بودن شرعی آن است نه عقلی . و بحث ما این است که عقلا اگر کاری واجب بود مقدمه آن هم واجب است و در این هیچ کس بحثی ندارد.
با این که سوال در این زمینه زیاد دارم ولی فعلا ادامه نمی دهم.
شعیب;584441 نوشت:
اولا این که می فرمایید بدون شک را من اصلا قبول ندارم
ثانیا سربازی اگر هم عامل باشد علت تامه اعمال حرام نیست چرا که در این صورت هر کس به سربازی می رفت لاجرم باید آن عمل خلاف را انجام می داد( که هر گز چنین نیست) چرا که تخلف معلول از علت تامه اش محال است.
حق با شماست. ولی باید در وضع قوانین این موضوعات هم در نظر گرفته شود.
شعیب;584441 نوشت:
چون که فرمودید تخصصی ندارید زیاد بر این فرمایش شما خرده نمی گیرم فقط عرض می کنم که جهاد نکاح عین معصیت خداست مخالفت صریح با دستورات متعدده خداست و هیچ شکی در آن نیست تا چه برسد در بدعت بودن یا نبودن آن صحبت شود
از این جا باید عرض کنم که بهتر است برگردید مطالبی را که با دوستان در باره موارد بدعت و جای آن عرض شد را یک مطالعه مختصری داشته باشید و تاملی بفرمایید اگر امری بود در خدمت هستم.
متوجه نمی شوم چرا این طور واضح می گویید معصیت خدا است.اگر منظورتان این است که زنا حساب می شود، تا جایی که من اطلاع دارم خطبه خوانده می شود و متعه است.
همان پست 25 که درباره ی بدعت توضیح داده بودید را با تغییر محوریت "سربازی" به "جهاد نکاح" عینا در پست بعد می آورم ان شاالله...
اولا: نگاه های کارشناسانه ی متفاوتی وجود دارد به طور مثال سربازی اختیاری با حقوق کافی(ناتوانی در اجرای آن توسط مسوولین خللی به وجود این نگاه وارد نمی کند).که در حال حاضر این نگاهی که شما فرمودید قانون شده است.در ضمن از نظر قوانین اسلام که مورد بحث این تاپیک است، نگاه کارشناسانه ی شما هیچ برتری ای نسبت به نگاه سربازی اختیاری ندارد.بلکه حتی می تواند خلاف اسلام هم باشد.
با سلام خدمت شما دوست گرامی
بنده هم عرض کردم که در حوزه بحث های کارشناسی امنیتی نظر های مختلفی هم هست اما از این باب که متخصصین امر امنیت و دفاع کشور به این نتیجه رسیده اند تا اتخاذ تصمیم جدید قانون و لازم الاجراست.
92.132-110.102;584585 نوشت:
ثانیا: آیا امریه هایی که باید در دانشگاه ها و روستاهای دور افتاده به کارهای علمی(معمولا غیر نظامی اند) و تبلیغی گذرانده شود به پر شدن ظرفیت های نظامی و انتظامی کمکی می کنند؟یا این که هدف فقط گرفتن یک یا دو سال از عمر جوانان بدون دستمزد کافی و به زور است؟یا این که جهاد علمی هم واجب است؟
اگر توجه فرموده باشید از ابتدای بحث بنده سعیم این بوده که وارد وجوه فواید و مضرات سربازی اجباری نشوم و آن را به تصمیم خبرگان امر امنیت احاله داده ام و هیچ دفاع یاردی نداشته ام
اگر تاپیکی در این باره باز شود حتما نظرات غیر کارشناسی خود را عرض خواهم کرد.
92.132-110.102;584585 نوشت:
با توضیحات شما قانع نشدم و هنوز بر این باورم که وجه وجوب سربازی یکی است که آن هم تبعیت از قانون است نه حفظ نظام.
و ما علینا الا البلاغ
92.132-110.102;584585 نوشت:
مطلب ما هم همین است.این قوانینی که سعی در دفاع از آن ها دارید(البته بر خلاف گفته ی خودتان)، بر مبنای نظرات و عقاید افراد متفرقه وضع شده اند نه نظریات اسلام.
این جا مطابقت نیاز نیست صرف عدم مخالفت با احکام اسلام کافی است. البته با وجه مصلحتی که خبرگان امر باید آن را بیان کنند.
92.132-110.102;584585 نوشت:
موضوع بحث این تاپیک هم تقریبا همین است:آیا از نظر اسلام عمر افراد بازیچه است یا حکومت بر عمر افراد حقی دارد که بخواهد مالیات عمر بگیرد؟
عمر افراد بازیچه نیست اما حاکم اسلامی به عنوان مسئول برقرای نظام در جامعه اسلامی حق وضع قوانینی برای استفاده از عمر افراد را دارد.
92.132-110.102;584585 نوشت:
هزینه ی امنیت نیز باید از مالیات های پولی مردم تامین شود نه زمانی.(وقت طلاست؟)
در کدام غزوه و جهاد پیغمبر(ص) به خود یا خانواده ی افرادی که در جهاد های گذشته شرکت داشتند استراحت دادند؟
این دیگر بر عهده حاکم جامعه اسلامی است که از ظرفیت ها برای تامین امنیت جامعه چگونه استفاده کند.
و ما هم عرض کردیم این تخفیفات به خاطر باز بودن محدوده استفاده دفاعی از افراد است و الا اگر همین الان وضعیت امنیتی جامعه اقتضا کند که افراد بیشتری در میدان حاظر باشند تممی معافیت ها ملغی می شود و این در خود کارت معافیت ها هم آمده است.
92.132-110.102;584585 نوشت:
اولا: همین منع از امتیازات اجتماعی(یا به طور دقیق تر حقوق اجتماعی) بر چه پایه ای است؟
ثانیا:ماده 58 اصلاحی وظیفه
-2. مشمولاني كه مدت غيبت اوليه آنان در زمان صلح از يك سال تجاوز نمايد علاوه بر شش ماه اضافه خدمت، فراري محسوب شده و به مراجع صالح قضايي معرفي مي گردند.
-ماده 40-اعضا غیرثابت نیروهای مسلح اعم از وظیفه، پیمانی و غیره که در زمان صلح مدت غیبت آنان از پانزده روز متوالی تجاوز نماید و عذر موجهی نداشته باشند فراری محسوب و پس از دستگیری به حبس از شش ماه تا دو سال و یا اضافه خدمت تا یک سال محکوم میشوند.
مواردی را که از قانون سربازی آورده اید را بنده ندیده بودم(تشکر) اما باز هم این ها در بیان ما خللی وارد نمی کند .
قانون است که هر کسی برای امنیت کشور باید دو سال خدمت کند حال اگر کسی از این وظیفه شانه خالی کرد چه باید کرد ؟؟ آیا این تضییع حقوق دیگرانی که بار او را به دوش می کشند نیست؟؟
پس باید برای این مهضل نیز چاره ای اندیشید که فرمودید در این باره قانون هست.
92.132-110.102;584585 نوشت:
متوجه نمی شوم چرا این طور واضح می گویید معصیت خدا است.اگر منظورتان این است که زنا حساب می شود، تا جایی که من اطلاع دارم خطبه خوانده می شود و متعه است.
چه متعه ای برادر من
متعه هم شرایطی دارد
عده دارد زمان دارد طهر دارد
رضایت خود و ولی(در صورت باکره بودن) شرط است
این که یک زنی به اجبار یا به اختیار به اردو نظامی برود و بدون در نظر گرفتن شرایط در اختیار سربازان قرار گیرد که وجهه شرعی ندارد زنایی است با نامی از دین بر آن.
این دیگر بحثی در آن نیست که آنچه امروزه در داعش صورت می گیرد یک حرام شرعی است نه تنها در فقه شیعه بلکه بنا بر فقه تمامی اهل اسلام.
ازدواج فلسفه دارد متعه فلسفه دارد شرایطی دارد که همه اش در فقه آمده است که هر کدام از آنها رعایت نشود می شود حرامفعل همان است اما دیگر وجه شرعی ندارد می شود یک قانون بشری با تمایلات نفسانی.
تفاوت اصلی و وجه تمایز قوانینی که گروه ها برای خود به نام اسلام می گذارند با قوانینی که حاکم اسلامی ولی فقه برای جامعه وضع می کند در همین است ولی فقیه با فقاهت خود و احاطه به فقه و احکام اسلام در موضوعات مستحدثه احکامی جاری می کند که مغایرت با احکام اسلام ندارد اما آنها یک قوانینی تصویب می کنند که با اصل قانون خدا در تعارض است.
فرق در فقاهت و جهالت است
92.132-110.102;584585 نوشت:
همان پست 25 که درباره ی بدعت توضیح داده بودید را با تغییر محوریت "سربازی" به "جهاد نکاح" عینا در پست بعد می آورم ان شاالله...
اما درباره پست بعدی شما.
فرق بین احکام اجتماعی تصویب شده در جامعه اسلامی توسط ولی فقیه با جهاد نکاح همان عدم تعارض و ضدیت با احکام اولیه و تعارض با احکام اولیه است جهاد نکاح که واضح المعارضه است این همه زحمتی که به خودتان دادید کافی بود یک تامل مختصری بفرمایید.
یک امر را اشتباهی گرفته اید و مغالطه ای را به ظهور رسانده اید که جز اتلاف وقت خود و کارشناس و خوانندگان فایده ای ندارد.(با عرض معذرت)
خب یکباره بیایند بگویند سربازان میدان جهاد نماز نمی خواهد بخوانند روزه نمی خواهند بگیرند مال حرام می توانند بخورند این دیگر واضح البطلان است و اصلا بحث به بدعت بودن یا نبودن نمی کشد.
یک قید را باید ملاحظه می فرمودید(عدم معارضیت) که این همه به زحمت نمی افتادید.
قسمت های قرمز تغییر داده شده است:
نقل قول نوشته اصلی توسط شعیب نمایش پست ها
با سلام خدمت همه دوستان و کاربران گرامی
موضوع جهاد نکاح را و مغایرت و یا عدم مغایرت جهاد نکاح با دین اسلام را در دو قسمت پی خواهیم گرفت:
اول قسمت کبرای مساله:
درباره بدعت بودن یک چیز یا نبودن عبارت سید مرتضی گویا است:
«البدعة: زيادة.................
جواب:
شعیب;585037 نوشت:
فرق بین احکام اجتماعی تصویب شده در جامعه اسلامی توسط ولی فقیه با جهاد نکاح همان عدم تعارض و ضدیت با احکام اولیه و تعارض با احکام اولیه است جهاد نکاح که واضح المعارضه است این همه زحمتی که به خودتان دادید کافی بود یک تامل مختصری بفرمایید.
یک امر را اشتباهی گرفته اید و مغالطه ای را به ظهور رسانده اید که جز اتلاف وقت خود و کارشناس و خوانندگان فایده ای ندارد.(با عرض معذرت)
خب یکباره بیایند بگویند سربازان میدان جهاد نماز نمی خواهد بخوانند روزه نمی خواهند بگیرند مال حرام می توانند بخورند این دیگر واضح البطلان است و اصلا بحث به بدعت بودن یا نبودن نمی کشد.
یک قید را باید ملاحظه می فرمودید(عدم معارضیت) که این همه به زحمت نمی افتادید.
92.132-110.102;584599 نوشت:
البته قصد بی احترامی به هیچ کسی را ندارم، فقط خواستم بحث جذاب تر بشود
برخی از امور نیازی به قصد ندارند حتی اگر قصد بی احترامی هم نداشته باشید اما بی احترامی می شود(به قول معروف این امور قصدیه نیستند)
سلام به شما کارشناس عزیز و گرامی
و عرض تسلیت به مناسبت این ایام
شعیب;585037 نوشت:
بنده هم عرض کردم که در حوزه بحث های کارشناسی امنیتی نظر های مختلفی هم هست اما از این باب که متخصصین امر امنیت و دفاع کشور به این نتیجه رسیده اند تا اتخاذ تصمیم جدید قانون و لازم الاجراست.
نمی دانم چرا اصرار دارید که سربازی اجباری همگانی نتیجه ی نظر متخصصین امر است و سربازی اختیاری صرفا نظر است و کسانی که قائل به سربازی اختیاری هستند متخصص نیستند. اگر از این بابت مطمئن هستید ما را با این متخصصین و ادله ی آنها آشنا می کنید؟
شعیب;585037 نوشت:
اگر توجه فرموده باشید از ابتدای بحث بنده سعیم این بوده که وارد وجوه فواید و مضرات سربازی اجباری نشوم و آن را به تصمیم خبرگان امر امنیت احاله داده ام و هیچ دفاع یاردی نداشته ام
اگر تاپیکی در این باره باز شود حتما نظرات غیر کارشناسی خود را عرض خواهم کرد.
کاری با فواید و مضرات نداریم که،.شما گفتید پر بودن ظرفیت های نظامی مصداق حفظ نظام است و بنابر این دلیلی بر سربازی اجباری است.بنده هم گفتم امریه های غیرنظامی طلاب و دانشجویان کمکی به پر کردن ظرفیت های نظامی نمی کند.بنابراین دلیلی که آوردید(پر شدن ظرفیت های نظامی) باطل است.حال اگر دلیل دیگری دارید بیاورید.
اصلا از شما می پرسم که حکم همین امریه ها چیست؟ربطی که به جهاد و حفظ نظام و ... ندارد.پس هدف چیست؟به نظر شما این بردگی و ظلم نیست؟
شعیب;585037 نوشت:
و ما علینا الا البلاغ
تمام این صحبت ها را کردم که بگویم سربازی اجباری مصداق حفظ نظام و از دلایل وجوب سربازی نیست.یعنی "خدمت مقدس سربازی" این کلمه ی "مقدس"ش اضافی است.اگر هنوز هم فکر می کنید حق با شماست، قضاوت با خواننده ی بحث.
شعیب;585037 نوشت:
این جا مطابقت نیاز نیست صرف عدم مخالفت با احکام اسلام کافی است. البته با وجه مصلحتی که خبرگان امر باید آن را بیان کنند.
این جا بحث معافیت ها و کسری های فرزندان جانبازان و ... بود.دلیلی بر این موضوع نداشتید و گفتید صرف عدم مخالفت با اسلام کافی است.یعنی به نظر شما ظلم و تبعیض، مخالفت با احکام اسلامی نیست؟ این که یک نفر چندین سال زندگی و درس خواندن و کنکور دادنش از استرس قبول نشدن و سربازی و... لطمه ببیند و یک نفر بدون هیچ استرس و فشاری و بدون سربازی چند سال در زندگیش از آن یکی جلو بیافتد. چرا باید کار پدر را ببینند و برای پسر قانون بنویسند؟
شعیب;585037 نوشت:
عمر افراد بازیچه نیست اما حاکم اسلامی به عنوان مسئول برقرای نظام در جامعه اسلامی حق وضع قوانینی برای استفاده از عمر افراد را دارد.
به چه دلایلی حاکم حق استفاده از عمر افراد را دارد؟
چند مثال ذکر می کنید که در طول تاریخ اسلام، حاکم یا ولی اسلامی به اجبار از عمر افراد جامعه استفاده کرده باشد یا مجوزی داده باشند؟
توجه کنید با این چیزی که شما گفتید دیگر بحث جهاد و دفاع مطرح نیست.یعنی حاکم اسلامی با این حقی که شما برایش قائل شدید دارد به اجبار مالیات عمر می گیرد و کاری به جهاد و دفاع ندارد.
شعیب;585037 نوشت:
مواردی را که از قانون سربازی آورده اید را بنده ندیده بودم(تشکر) اما باز هم این ها در بیان ما خللی وارد نمی کند .
قانون است که هر کسی برای امنیت کشور باید دو سال خدمت کند حال اگر کسی از این وظیفه شانه خالی کرد چه باید کرد ؟؟ آیا این تضییع حقوق دیگرانی که بار او را به دوش می کشند نیست؟؟
پس باید برای این مهضل نیز چاره ای اندیشید که فرمودید در این باره قانون هست.
شما گفته بودید کسی را به اجبار به سربازی نمی برند.با این قوانینی که آورده شد اتفاقا کاملا به بیان شما خلل وارد می شود.
این چیزی که گفتید بیشتر شبیه یک توجیه غیرمنطقی است نه یک دلیل.با این معافیت هایی که عرض کردم چه طور از تضییع حقوق دیگران سخن می گویید؟
بنده یک سوالی کرده بودم که آیا "واجب" بودن به معنی "اجبار و زور" است.،جوابی نداده اید.
نمی دانم چرا اصرار دارید که سربازی اجباری همگانی نتیجه ی نظر متخصصین امر است و سربازی اختیاری صرفا نظر است و کسانی که قائل به سربازی اختیاری هستند متخصص نیستند. اگر از این بابت مطمئن هستید ما را با این متخصصین و ادله ی آنها آشنا می کنید؟
با سلام
می توانید تاپیکی در این باره ایجاد کنید تا در آن بجث شود این که بنده می گویم این نظر کارشناسان دفاع کشور است به خاطر این است که این قانون مورد تایید کمسیون امنیت ملی مجلس و شورای امنیت ملی و .. که همه از خبرگان امر دفاعی کشور هستند می باشد و اگر مخالفینی داشته باشد در اقلیت هستند. و الا قانون جدیدی تصویب می شد.
92.132-110.102;591870 نوشت:
کاری با فواید و مضرات نداریم که،.شما گفتید پر بودن ظرفیت های نظامی مصداق حفظ نظام است و بنابر این دلیلی بر سربازی اجباری است.بنده هم گفتم امریه های غیرنظامی طلاب و دانشجویان کمکی به پر کردن ظرفیت های نظامی نمی کند.بنابراین دلیلی که آوردید(پر شدن ظرفیت های نظامی) باطل است.حال اگر دلیل دیگری دارید بیاورید.
اصلا از شما می پرسم که حکم همین امریه ها چیست؟ربطی که به جهاد و حفظ نظام و ... ندارد.پس هدف چیست؟به نظر شما این بردگی و ظلم نیست؟
این ها همان استفاده صحیح از سربازی است که برخی از دوستان اصرار به آن داشتند یعنی استفاده نیروی آماده به خدمت در امور دفاعی در تخصص های خود . که به نظر می رسد تعیین آن هم به عهده کارشناسان است.
92.132-110.102;591870 نوشت:
تمام این صحبت ها را کردم که بگویم سربازی اجباری مصداق حفظ نظام و از دلایل وجوب سربازی نیست.یعنی "خدمت مقدس سربازی" این کلمه ی "مقدس"ش اضافی است.اگر هنوز هم فکر می کنید حق با شماست، قضاوت با خواننده ی بحث.
این همه را هم ما گفتیم که بگوییم که سربازی چه از باب حفظ نظام و چه از باب قانون جامعه اسلامی(حال هر کدام را که خواستید قبول کنید) مقدس است و لازم الاجرا تا وقتی که این قانون در جامعه اسلامی هست مقدس است.
92.132-110.102;591870 نوشت:
این جا بحث معافیت ها و کسری های فرزندان جانبازان و ... بود.دلیلی بر این موضوع نداشتید و گفتید صرف عدم مخالفت با اسلام کافی است.یعنی به نظر شما ظلم و تبعیض، مخالفت با احکام اسلامی نیست؟ این که یک نفر چندین سال زندگی و درس خواندن و کنکور دادنش از استرس قبول نشدن و سربازی و... لطمه ببیند و یک نفر بدون هیچ استرس و فشاری و بدون سربازی چند سال در زندگیش از آن یکی جلو بیافتد. چرا باید کار پدر را ببینند و برای پسر قانون بنویسند؟
همان گونه که می دانید این معافیت ها و کسری ها گتره نیستند که ظلم و اجحاف پیش بیاید بلکه طبق قانون و در نظر گرفتن امتیازاتی است که برای همه یکسان است یعنی همه در این امتیازات می توانند شریک باشند فقیر و غنی روستایی و شهری . اگر می گویند نخبه ها معاف اند این نخبه ها از همه اقشار جامعه هستند حال اگر کسی نخبه نیست دیگر نمی تواند بگوید ظلم است.
92.132-110.102;591870 نوشت:
به چه دلایلی حاکم حق استفاده از عمر افراد را دارد؟
چند مثال ذکر می کنید که در طول تاریخ اسلام، حاکم یا ولی اسلامی به اجبار از عمر افراد جامعه استفاده کرده باشد یا مجوزی داده باشند؟
توجه کنید با این چیزی که شما گفتید دیگر بحث جهاد و دفاع مطرح نیست.یعنی حاکم اسلامی با این حقی که شما برایش قائل شدید دارد به اجبار مالیات عمر می گیرد و کاری به جهاد و دفاع ندارد.
حاکم اسلامی با مشاوره خبرگان امر امنیت تعیین مصداق حفظ نظام می کند و قانون می گذارد و آن را اجرا می کند.
92.132-110.102;591870 نوشت:
بنده یک سوالی کرده بودم که آیا "واجب" بودن به معنی "اجبار و زور" است.،جوابی نداده اید.
واجب در برخی از موارد که بسته به نظام جامعه اسلامی است می تواند اجبار و زور هم در پی داشته باشد و این در مرحله اجراست مثلا خدا در باره زکات واجب به پیامبر دستور اخذ به اجبار از آنها را دارد و می فرماید: " خذ من اموالهم صدقه"
این ها همان استفاده صحیح از سربازی است که برخی از دوستان اصرار به آن داشتند یعنی استفاده نیروی آماده به خدمت در امور دفاعی در تخصص های خود . که به نظر می رسد تعیین آن هم به عهده کارشناسان است.
بنده کاری با نظرات دوستان دیگر ندارم.از حکم و جایگاه این امریه ها در اسلام و ربطشان به جهاد و سربازی سوال کردم.همچنین توجه کنید امریه های طلاب و طرح سرباز قهرمان ورزشکاران و بسیاری از امریه های دانشجویی هیچ ربطی به امور دفاعی و نظامی ندارد.
شعیب;592466 نوشت:
این همه را هم ما گفتیم که بگوییم که سربازی چه از باب حفظ نظام و چه از باب قانون جامعه اسلامی(حال هر کدام را که خواستید قبول کنید) مقدس است و لازم الاجرا تا وقتی که این قانون در جامعه اسلامی هست مقدس است.
جناب شعیب عزیز من سواد زیادی در مباحثه و این ها ندارم،، تا این حد می دانم که وقتی برای یک حکم هر تعداد دلیلی می آورید دلایل باید کاملا مستقل از یکدیگر باشند.
حفظ نظام می تواند با سربازی اختیاری و حقوق کافی و ... نیز شکل یابد.
به نظر خودم کاملا منطقی می گویم..
بگذریم...
شعیب;592466 نوشت:
همان گونه که می دانید این معافیت ها و کسری ها گتره نیستند که ظلم و اجحاف پیش بیاید بلکه طبق قانون و در نظر گرفتن امتیازاتی است که برای همه یکسان است یعنی همه در این امتیازات می توانند شریک باشند فقیر و غنی روستایی و شهری . اگر می گویند نخبه ها معاف اند این نخبه ها از همه اقشار جامعه هستند حال اگر کسی نخبه نیست دیگر نمی تواند بگوید ظلم است.
(ابتدا عرض کنم که بحث ما روی درستی یا نادرستی قانون است،پس "طبق قانون بودن" را جزء دلایلتان نیاورید.)
گتره نمی دانم چیست.
وقتی سربازی را مصداق جهاد و حفظ نظام می گیرید دیگر به معافیت از آن امتیاز نمی گویند که.!مگر نمی گویید واجب عینی است؟
معافیت هارا باید از آیات و روایات مشخص کرد مثل آیه ی : لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ
دیگر معافیت ها و امریه ها چیزی جز تبعیض برای کسانی که به سربازی می روند نیست.به قول خودتان آیا این تضییع حقوق دیگرانی که بار آنها را به دوش می کشند نیست؟
امتیاز یعنی این که امکاناتی چه مالی چه غیرمالی در اختیارشان قرار دهند(به شرط این که از حق دیگران نزنند و به ایشان بدهند)
درضمن نخبگان معاف نیستند و باید امریه بگذرانند.
شعیب;592466 نوشت:
حاکم اسلامی با مشاوره خبرگان امر امنیت تعیین مصداق حفظ نظام می کند و قانون می گذارد و آن را اجرا می کند.
کاری با حفظ نظام نداشتیم.گفتید حاکم اسلامی حق استفاده از عمر افراد را دارد.من هم از دلایل شرعی این حدود از اختیارات حاکم سوال کردم.
شعیب;592466 نوشت:
واجب در برخی از موارد که بسته به نظام جامعه اسلامی است می تواند اجبار و زور هم در پی داشته باشد و این در مرحله اجراست مثلا خدا در باره زکات واجب به پیامبر دستور اخذ به اجبار از آنها را دارد و می فرماید: " خذ من اموالهم صدقه"
همچنین دلایل شرعی این که حاکم می تواند به زور و اجبار در مسائل بسته به نظام حکم کند را بفرمایید.
خیلی جالب است که از زکات مثال زدید.
-در مورد زکات فرمودید آیه داریم " خذ من اموالهم صدقه".یعنی به اجبار از آنها زکات بگیر. اتفاقا روایاتی هم وجود دارند که پیامبر طبق دستور قرآن به زور زکات می گرفتند و با کسانی که زکات نمی دادند جنگ می کردند.
-در مورد جهاد هم آیه داریم " حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ " یا " فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ " . یعنی مومنان را به جهاد تشویق کن(نه این که به زور و اجبار).شما هم هیچ روایتی مبنی بر اینکه معصومین(ع) کسی را به زور به جهاد برده باشند نیاوردید. بلکه خلاف آن هم وجود دارد. مانند جایی که امام حسین(ع) در شب عاشورا به یارانش فرمودند که هر که نمی خواهد در جنگ حاضر باشد برود.
اما در حکومت اسلامی ما:
-{خبرگزاری فارس: عضو کمیسیون اقتصادی مجلس درباره تصویب اخیر قانون زکات در مجلس گفت: قانون زکات اجباری نیست و در عین حال که نحوه جمعآوری و هزینهکرد آن را ساماندهی میکند دولت موظف میشود به همان میزان به عمران و آبادانی مناطق پرداخت کننده زکات کمک کند. ....}
-و به زور به سربازی می فرستند.
بنده کاری با نظرات دوستان دیگر ندارم.از حکم و جایگاه این امریه ها در اسلام و ربطشان به جهاد و سربازی سوال کردم.همچنین توجه کنید امریه های طلاب و طرح سرباز قهرمان ورزشکاران و بسیاری از امریه های دانشجویی هیچ ربطی به امور دفاعی و نظامی ندارد.
همانگونه که می دانید امریه هایی که برای اقشار مختلف هست به این صورت نیست که آنها را کاملا از امور دفاعی جدا کنند بلکه آموزش های دفاعی اولیه که سربازان می بینند را دیده آنگاه در ظرفیت های تخصصی خود به کار گرفته می شوند و در این دو سال کاملا در کادر دفاعی کشور محسوب می شوند و اگر خدایی نکرده تهدیدی کشور را متوجه شد در مسئولیت های مورد نیاز دفاعی مشغول می شوند
به عبارت دیگر همان گونه که سربازان در پادگان ها مترقب تهدید احتمالی هستند این امریه ها نیز در پست های تخصصی خود مترقب هستند با این کار ضرفیت های دفاعی کشور در دوران آرامش به امور مفید تخصصی مشغول می شود
به نظر می رسد اکثر سرباز های وظیفه باید به این سو سوق داده شوند
92.132-110.102;592664 نوشت:
جناب شعیب عزیز من سواد زیادی در مباحثه و این ها ندارم،، تا این حد می دانم که وقتی برای یک حکم هر تعداد دلیلی می آورید دلایل باید کاملا مستقل از یکدیگر باشند.
حفظ نظام می تواند با سربازی اختیاری و حقوق کافی و ... نیز شکل یابد.
به نظر خودم کاملا منطقی می گویم..
بگذریم...
بله می تواند با سربازی اختیاری با حقوق مکفی نیز محقق شود به شرط این که قدرت اقتصادی آن حکومت آنقدر بالا باشد که بتواند این مخارج را متقبل شود یا سیستم مالیاتی کشور آنگونه باشد که بتواند مخارج این نیرو ها را از مردم بستاند.(مردم همه قدرت پرداخت این مبلغ را داشته باشند)
حال که اینگونه نیست باید طرحی ریخت که از خود مردم برای تامین این امنیت استفاده کرد . امنیتی که برای خود آنهاست یا باید پولش را بدهند یا سهمی در آن داشته باشند.
92.132-110.102;592664 نوشت:
گتره نمی دانم چیست.
وقتی سربازی را مصداق جهاد و حفظ نظام می گیرید دیگر به معافیت از آن امتیاز نمی گویند که.!مگر نمی گویید واجب عینی است؟
معافیت هارا باید از آیات و روایات مشخص کرد مثل آیه ی : لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ
دیگر معافیت ها و امریه ها چیزی جز تبعیض برای کسانی که به سربازی می روند نیست.به قول خودتان آیا این تضییع حقوق دیگرانی که بار آنها را به دوش می کشند نیست؟
گتره یعنی بی حساب و کتاب.
دفاع واجب عینی است ولی طریقه اجرای این واجب بر عهده کیست ؟؟ حاکم اسلامی
دفاع از کیان کشور اسلامی بر عهده همه است و چگونگی اجرای این دفاع در زمان فعلی بر عهده حاکم اسلامی است که با مشورت با خبرگان امور دفاعی نحوه آن را به اجرا در می آورد . این که در یک خانواده پدر آن خانواده تمام هستی خود را برای حفظ کیان جامعه داده است حاکم اسلامی را بر آن می دارد که قانون اجرایی دفاع همگانی را به گونه ای طرح بریزد که کسانی که از نبود این پدر رنج برده اند و سهم خود را در دفاع بیش از دیگران داده اند را از قانون دفاع مستثنی کند. این استثنی ها در اجرای قانون است که آن هم در تحت اختیار حاکم است و الا اصل همان وجوب دفاع است و حاکم در اجرا حق اعمال حکومت دارد.
92.132-110.102;592664 نوشت:
کاری با حفظ نظام نداشتیم.گفتید حاکم اسلامی حق استفاده از عمر افراد را دارد.من هم از دلایل شرعی این حدود از اختیارات حاکم سوال کردم.
ما قایل به ولایت مطلقه فقیه هستیم .
92.132-110.102;592664 نوشت:
خیلی جالب است که از زکات مثال زدید.
-در مورد زکات فرمودید آیه داریم " خذ من اموالهم صدقه".یعنی به اجبار از آنها زکات بگیر. اتفاقا روایاتی هم وجود دارند که پیامبر طبق دستور قرآن به زور زکات می گرفتند و با کسانی که زکات نمی دادند جنگ می کردند.
-در مورد جهاد هم آیه داریم " حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ " یا " فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ " . یعنی مومنان را به جهاد تشویق کن(نه این که به زور و اجبار).شما هم هیچ روایتی مبنی بر اینکه معصومین(ع) کسی را به زور به جهاد برده باشند نیاوردید. بلکه خلاف آن هم وجود دارد. مانند جایی که امام حسین(ع) در شب عاشورا به یارانش فرمودند که هر که نمی خواهد در جنگ حاضر باشد برود.
بارها عرض شد بحث دفاع است نه جهاد
و این را می دانید که امام حسین هنوز حکومت تشکیل نداده بود.
92.132-110.102;592664 نوشت:
اما در حکومت اسلامی ما:
-{خبرگزاری فارس: عضو کمیسیون اقتصادی مجلس درباره تصویب اخیر قانون زکات در مجلس گفت: قانون زکات اجباری نیست و در عین حال که نحوه جمعآوری و هزینهکرد آن را ساماندهی میکند دولت موظف میشود به همان میزان به عمران و آبادانی مناطق پرداخت کننده زکات کمک کند. ....}
این هم از اختیارات حاکم اسلامی است که اگر مصلحت بداند می تواند درباره اخذ آن و چگونگی اعمال نظر بکند. و به نظر باید به آن سمت برود که اخذ اجباری داشته باشد.
همانگونه که می دانید امریه هایی که برای اقشار مختلف هست به این صورت نیست که آنها را کاملا از امور دفاعی جدا کنند بلکه آموزش های دفاعی اولیه که سربازان می بینند را دیده آنگاه در ظرفیت های تخصصی خود به کار گرفته می شوند و در این دو سال کاملا در کادر دفاعی کشور محسوب می شوند و اگر خدایی نکرده تهدیدی کشور را متوجه شد در مسئولیت های مورد نیاز دفاعی مشغول می شوند
به عبارت دیگر همان گونه که سربازان در پادگان ها مترقب تهدید احتمالی هستند این امریه ها نیز در پست های تخصصی خود مترقب هستند با این کار ضرفیت های دفاعی کشور در دوران آرامش به امور مفید تخصصی مشغول می شود
به نظر می رسد اکثر سرباز های وظیفه باید به این سو سوق داده شوند
آخر طرح هجرت و تدریس طلاب و سربازان معلم در روستاهای دور افتاده چه نوع پست تخصصی دفاعی ای را در بر دارد؟ یا ورزشکاری که وسط زمین چمن روپایی می زند مترقب چه تهدیدی است؟ همین طور بقیه ی امریه های بی ربط دیگر؟خوب این طور که شما می گویید می توان به سربازان مظلوم دیگر هم بعد از دوره ی آموزشی گفت بروید خانه کارهایتان را بکنید و به شغل های خود مشغول باشید اما بدانید که تا 2 سال ما حواسمان به شما هست و هروقت صدایتان کردیم سریع برگردید پادگان.
خوب به جای این کارها بیایند سربازی را اختیاری کنند.
پس بردگی هست یا نه؟
شعیب;593120 نوشت:
بله می تواند با سربازی اختیاری با حقوق مکفی نیز محقق شود به شرط این که قدرت اقتصادی آن حکومت آنقدر بالا باشد که بتواند این مخارج را متقبل شود یا سیستم مالیاتی کشور آنگونه باشد که بتواند مخارج این نیرو ها را از مردم بستاند.(مردم همه قدرت پرداخت این مبلغ را داشته باشند)
حال که اینگونه نیست باید طرحی ریخت که از خود مردم برای تامین این امنیت استفاده کرد . امنیتی که برای خود آنهاست یا باید پولش را بدهند یا سهمی در آن داشته باشند.
این را بگویم که تخصصی در این زمینه ها ندارم (مانند بقیه ی زمینه ها !) ولی شما یک حساب و کتابی بکنید ببینید مقدار پرداختی یارانه ها فقط در یک ماه چه قدر است و چه کار نمی شود با آن کرد.
سنت و سیره هم در نحوه ی مالیات و امنیت مشخص است و باید طبق آن عمل کرد.
از اینکه وجه وجوب سربازی هم چندتاست گذشتیم...
شعیب;593120 نوشت:
گتره یعنی بی حساب و کتاب.
دفاع واجب عینی است ولی طریقه اجرای این واجب بر عهده کیست ؟؟ حاکم اسلامی
دفاع از کیان کشور اسلامی بر عهده همه است و چگونگی اجرای این دفاع در زمان فعلی بر عهده حاکم اسلامی است که با مشورت با خبرگان امور دفاعی نحوه آن را به اجرا در می آورد . این که در یک خانواده پدر آن خانواده تمام هستی خود را برای حفظ کیان جامعه داده است حاکم اسلامی را بر آن می دارد که قانون اجرایی دفاع همگانی را به گونه ای طرح بریزد که کسانی که از نبود این پدر رنج برده اند و سهم خود را در دفاع بیش از دیگران داده اند را از قانون دفاع مستثنی کند. این استثنی ها در اجرای قانون است که آن هم در تحت اختیار حاکم است و الا اصل همان وجوب دفاع است و حاکم در اجرا حق اعمال حکومت دارد.
ما حِی می گوییم دلیل از شرع بیاورید که حاکم و قانون اجازه ی چنین کاری دارد و آیا می تواند مخالف سنت عمل کند،شما هم مدام می گویید این از اختیارات حاکم است.
این یک چیز واضحی است که وقتی شما سربازی را از باب دفاع می گیرید بر همه واجب است. این معافیت ها در تاریخ اسلام بی سابقه است. مسلما در زمان معصومین(ص) هم این چنین شرایطی وجود داشته است. بلکه با بیشتر بودن جنگ ها شرایط هم سخت تر بوده حتما. ولی هیچ حدیث و روایتی از جواز شرکت نکردن در جنگ های بعدی برای خود مجروحان را نشنیده ایم چه برسد به خانواده شان.
قانون هم باید بر اساس شرع باشد نه توجیهات احساسی. هرکه تمام یا جزئی از هستی خود را در راه خدا داده است اجرش نزد خدا محفوظ است؛ دیگر به پسرش چه ربطی دارد. مگر فقط فرزندان شهدا پدر نداشتند؟
در ضمن منظورم فقط معافیت فرزندان شهدا و جانبازان که نیست. این همه معافیت و کسری های دیگر
اینها چیزی جز تبعیض و بیگاری نیست.
شعیب;593120 نوشت:
ما قایل به ولایت مطلقه فقیه هستیم .
آیا ولی مطلق فقیه مصون از اشتباه است؟
مثلا فرض کنید یک ولی مطلق فقیه دستور دهد همه ی پسر هایی که قدشان از 190 بیشتر است به اجبار دو سال به اسیری بگیرند.(مثال بهتری به ذهنم نیامد:khandeh!:) تکلیف چیست؟ همه چیز صحیح است یا این پسر ها حق اعتراض به ظلمی که در حقشان شده را دارند؟ یا اصلا نظرتان این است که ظلمی صورت نگرفته؟
برای این جور موارد فقها نظری نداده اند؟
شعیب;593120 نوشت:
بارها عرض شد بحث دفاع است نه جهاد
و این را می دانید که امام حسین هنوز حکومت تشکیل نداده بود.
اگر منظورتان از جهاد، جهاد ابتدائی باشد و از دفاع، جهاد دفاعی:
پس می دانید که دفاع نیز زیرمجموعه ی جهاد کلّی است. و این آیات مختص جهاد ابتدائی نیست.بلکه حتی شان نزول این آیات در جهادهای دفاعی پیامبر(ص) و بعد از تعرضات و تجاوزات کفار به مسلمانان بوده است. در نتیجه این آیات در دفاع حکم می کنند.
اگر هم منظورتان از دفاع، جهاد دفاعی نیست پس منظورتان چیست و واجب بودنش از کجا می آید؟
منتظر روایاتی هستم که معصومین(ص) در حکومت، افراد را به زور به جهاد برده باشند. یا حتی جریمه کردن کسانی که در جهاد شرکت نکردند.
شعیب;593120 نوشت:
این هم از اختیارات حاکم اسلامی است که اگر مصلحت بداند می تواند درباره اخذ آن و چگونگی اعمال نظر بکند. و به نظر باید به آن سمت برود که اخذ اجباری داشته باشد.
تا وقتی که خلاف سیره و سنت عمل کردن را جزء اختیارات حاکم اسلام بدانید این بحث نتیجه ای نخواهد داشت.
یک پیشنهاد : اگر می گویید هزینه ها برای سربازی اختیاری و مقدار حقوق سربازان کافی نیست خوب طبق دستور شرع بیایند زکات را به اجبار بگیرند و در کمبود هزینه های سربازی صرف کنند. چه طور است؟
برای این که بحث منحرف نشود وارد بحث مصلحت چیست و در کجا می توان مصلحت اندیشی کرد و اجباری نبودن زکات چه مصلحتی دارد و اختلاف نظرات زیاد در این باره نمی شوم.
شما گفتید حاکم می تواند در برخی امور به زور و اجبار متوسل شود و زکات را مثال زدید. در صورتی که اجبار در گرفتن زکات در شرع مجاز است. حال به طریق دیگر اجبار در جهاد را ثابت کنید.
در آخر یاد آور می شوم که این سربازی اجباری از زمان پهلوی به جا مانده و به زور اسلامی جلوه دادن آن فایده ای نخواهد داشت.
آخر طرح هجرت و تدریس طلاب و سربازان معلم در روستاهای دور افتاده چه نوع پست تخصصی دفاعی ای را در بر دارد؟ یا ورزشکاری که وسط زمین چمن روپایی می زند مترقب چه تهدیدی است؟ همین طور بقیه ی امریه های بی ربط دیگر؟خوب این طور که شما می گویید می توان به سربازان مظلوم دیگر هم بعد از دوره ی آموزشی گفت بروید خانه کارهایتان را بکنید و به شغل های خود مشغول باشید اما بدانید که تا 2 سال ما حواسمان به شما هست و هروقت صدایتان کردیم سریع برگردید پادگان.
خوب به جای این کارها بیایند سربازی را اختیاری کنند.
پس بردگی هست یا نه؟
با سلام
این که فردی در تخصص خود در خدمت باشد تا این که برود خانه شان بخوابد فرقی ندارد؟؟
واقعا این گونه نیست امروزه قدرت های بزرگ استکباری روی تعداد سرباز های یک مملکت حساب باز می کنند یا ما باید این قدر سرمایه داشته باشیم که جای این تعداد سرباز اجباری سرباز اختیاری بگیریم یا باید از همین اجباری ها استفاده کنیم .
92.132-110.102;593429 نوشت:
این را بگویم که تخصصی در این زمینه ها ندارم (مانند بقیه ی زمینه ها !) ولی شما یک حساب و کتابی بکنید ببینید مقدار پرداختی یارانه ها فقط در یک ماه چه قدر است و چه کار نمی شود با آن کرد.
سنت و سیره هم در نحوه ی مالیات و امنیت مشخص است و باید طبق آن عمل کرد.
برای همین بود که از ابتدا بنده اصرار دارم باید برای این که چرا سربازی اجباری هست نه اختیاری و ... باید به کارشناسان دفاع و امنیت وملی مراجعه کرد و این گونه نمی شود در باره آن بحث کرد.
فقط باید ریشه آن را دید که بحث دفاع از نظام است.
92.132-110.102;593429 نوشت:
ما حِی می گوییم دلیل از شرع بیاورید که حاکم و قانون اجازه ی چنین کاری دارد و آیا می تواند مخالف سنت عمل کند،شما هم مدام می گویید این از اختیارات حاکم است.
مخالف سنت کدام است ؟؟
در امور برنامه ریزی اجتماعی در حیطه شرع حاکم حق جعل قانون دارد و حتی ارگان هایی که ماذون از طرف شارع اند همچین حقی دارند و وقتی قانون گذاشته شد مرجعی مثل شورای نگهبان آن را از حیث عدم مخالفت با شرع بررسی می کند .
برای اطلاع بیشتر از این جنبه از اختیارات ولی فقیه شما را ارجاع می دهم به گفتار بیستم از کتاب"بهترین ها بدترذین ها از دیدگاه نهج البلاغه" تالیف استاد فرزانه آیه الله مصباح یزدی با مراجعه به لینکhttp://mesbahyazdi.ir/node/4674
92.132-110.102;593429 نوشت:
این یک چیز واضحی است که وقتی شما سربازی را از باب دفاع می گیرید بر همه واجب است. این معافیت ها در تاریخ اسلام بی سابقه است. مسلما در زمان معصومین(ص) هم این چنین شرایطی وجود داشته است. بلکه با بیشتر بودن جنگ ها شرایط هم سخت تر بوده حتما. ولی هیچ حدیث و روایتی از جواز شرکت نکردن در جنگ های بعدی برای خود مجروحان را نشنیده ایم چه برسد به خانواده شان.
این هم باز از احکام حکومتی است
با مراجعه به لینک http://mesbahyazdi.ir/node/4674 متوجه می شوید( بنده لینک می دهنم چون بحث ما در باب اختیارات ولی فقیه نیست)
92.132-110.102;593429 نوشت:
آیا ولی مطلق فقیه مصون از اشتباه است؟
مثلا فرض کنید یک ولی مطلق فقیه دستور دهد همه ی پسر هایی که قدشان از 190 بیشتر است به اجبار دو سال به اسیری بگیرند.(مثال بهتری به ذهنم نیامد) تکلیف چیست؟ همه چیز صحیح است یا این پسر ها حق اعتراض به ظلمی که در حقشان شده را دارند؟ یا اصلا نظرتان این است که ظلمی صورت نگرفته؟
برای این جور موارد فقها نظری نداده اند؟
قوانینی که در حکومت اسلامی تصویب می شوند مخصوصا در جنبه های اجتماعی که از باب تطبیق است می تواند اشتباه هم باشد چون برداشت های بشری با تاکید بر آموزه های دینی است. این قوانین دو گونه اند یا توسط مجلس تصویب می شوند یا خود شخص رهبری . آنها را که مجلس تصویب می کند باید شورای نگهبان که 6 فقیه در آن هستند از باب عدم مغایرت با دین تایید کنند و 6 حقوق دان درباره عدم مغایرت آن با قانون اساسی نظر دهند این یعنی تلاش در باب این که با دین و قانون اساسی مغایر نباشد ولی باز هم کسی نمی گوید که حتما مغایر نیست ولی اگر هم باشد دیگر عند الله معذور اند
اما مصوبات رهبری هم از نظر مجلس خبرگان رهبری می گذرد و تایید می شود و گذشته از آن رهبری خود مجتهد اند و از نظر عدم مغایرت با دین صاحب نظر اند و مشاورانی دارند که از لحاظ علمی هم کار کرده هستند و از این گذشته اگر باز هم موردی باشد که که شخصی آن را مغایر با دین و علم دید می تواند به رهبری مشورت دهد نه این که از دور بدون علم به دین و مصالح اجتماع نظر پراکنی کند.
92.132-110.102;593429 نوشت:
اگر منظورتان از جهاد، جهاد ابتدائی باشد و از دفاع، جهاد دفاعی:
پس می دانید که دفاع نیز زیرمجموعه ی جهاد کلّی است. و این آیات مختص جهاد ابتدائی نیست.بلکه حتی شان نزول این آیات در جهادهای دفاعی پیامبر(ص) و بعد از تعرضات و تجاوزات کفار به مسلمانان بوده است. در نتیجه این آیات در دفاع حکم می کنند.
اگر هم منظورتان از دفاع، جهاد دفاعی نیست پس منظورتان چیست و واجب بودنش از کجا می آید؟
منتظر روایاتی هستم که معصومین(ص) در حکومت، افراد را به زور به جهاد برده باشند. یا حتی جریمه کردن کسانی که در جهاد شرکت نکردند.
در این که دفاع بر همه واجب است شکی نداریم و هیچ کدام از فقها آن را تخییری و کفایی نخوانده بلکه واجب عینی است.
اما این که ما روایاتی برای این بیاوریم که اهلبیت به اجبار افراد را برای دفاع برده باشند ما نیازی به آن نداریم
سلمنا که سیره اهلبت بر بردن افراد برای دفاع نباشد اما از باب مسائل مستحدثه این مساله سربازی پیش آمده و نیاز دفاعی کشور است و از باب حکم حکومتی حاکم اسلامی آن را به اجرا در می آورد اگر در حکومت اسلامی برای جاکم محرض شود که خدمت سربازی ضرورت است آن را به اجرا در می آورد. و این منوط به سیره ائمه اطهار نیست مساله مستحدثه است روایت نمی خواهد.
92.132-110.102;593429 نوشت:
شما گفتید حاکم می تواند در برخی امور به زور و اجبار متوسل شود و زکات را مثال زدید. در صورتی که اجبار در گرفتن زکات در شرع مجاز است. حال به طریق دیگر اجبار در جهاد را ثابت کنید.
اولا اجبار در جهاد نه بلکه اجبار در دفاع.
اما این دفاع اولا گفتیم که واجب عینی است ثانیا از باب احکام ثانویه آنگاه که ضرورت ایجاب کند حاکم می تواند برای این بحث دفاع قانون وضع کند و اجرای آن واجب است
دعای زیر هم در مورد سربازان است:
صحیفه سجادیه دعای بیست و هفتم
دعای آن حضرت برای سپاهیان سرحدات اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
بار الها بر محمد و آل محمد درود فرست و مرز های مسلمانان را به عزت خود مستحکم گردان و نگهبانان مرزها را با نیروی خود تقویت بفرما و عطایا و انعامشان را از توانگری خود سرشار ساز،
بارالها بر محمد و آل محمد درود فرست و عدّه ی ایشان را افزون ساز ،و سلاح هایشا را برّا کن و مرکز و ناحیت آنان را حراست نما ،و سنگر هایشان را محکم ساز و جمعیت شان را الفت ده،و کارشان را روبراه کن وآذوقه اشان را پیاپی برسان و مشکلاتشان را خود به تنهایی بر طرف فرما و آنان را با پیروزی تقویت کن ،و با صبر یاری ده و چاره جویی دقیق بیاموز ،
بارالهل بر محمد و آل محمد درود فرست ،و آنچه نمی دانند به ایشان بیاموز ،و آنچه را نمی بینند (مسائل پنهان را )به ایشان بنمای ،
بارالها بر محمد و آل محمد درود فرست و هنگام روبرو شدن با دشمن فکر دنیای فریبنده ومغرور را از یادشان ببر ،و اندیشه های مال فتنه انگیز را از دلهایشان بزدای ،و بهشت را جلوی چشمشان قرار ده ،و آنچه را که در بهشت فراهم ساختی –از قصر های جاوید،و منزل های عزت و کرامت ،و حوریان زیبا و نهر هایی که پر از انواع آشامیدنی هاست و درختان پر بار به میوه های گوناگون –همه ی آنها را به دیدگانشان بنمایان و آشکار گردان تا هیچ کس روی از جنگ نتابد و هرگز فرار از دشمن در دلش خطور نکند ،
بارالها بدین وسیله دشمنانشان را درهم شکن و شمشیر دشمنان را به رویشان کند گردان و میان دشمن و سلاحهایشان جدایی بینداز ،و روحیه ی آنان را ضعیف کن ،و میان آنان و زاد و توشه شان فاصله بینداز و در راهها سرگشته شان ساز ،و از مقصد آواره شان نما،و نیروهای کمکی آنان را قطع کن و عدّه آنان را رو به نقص و زوال آور ،و دلهایشان را پر خوف و بیم گردان و دستهایشان را از هر طرف کوتاه کن و زبانهایشان را از گفتار فرو بند ،و هزیمت در صفوفشان ،و پراکنندگی در نیروهایشان ایجاد کن که با این شکست پیروانشان را به عذاب سختی دچار کنی و در اثر این ذلت و خواری دشمنان بعد از اینان قطع طمع کنند از پیروزی،
بارالها رحمهای مادرانشان را عقیم ساز و نطفه های مردانشان را بخشکان ،و نسل اسبها و شترهایشان را قطع کن ،و به آسمانشان در باریدن و زمینشان در روئیدن اجازه مده،بارالها تدبیر اهل اسلام را نیرومند و و شهر هایشان را مستحکم و اموالشان را افزون یاز و آنان را از جنگ با دشمنان فراغت برای عبادتتبخش و از مبارزه با آنان آسوده ساز تا با تو خلوت کنند و به راز و نیاز پردازند ، وتا اینکه در سراسر زمین غیر از تو پرستیده نشود و جز پیشگاهت برای احدی پیشانی به خاک نرسد ،
بارالها مسلمانان را در هر سو بر مشرکانی که روبروشان قرار گرفته اند پیروزساز ،و آنان را با فوج هایی از فرشتگان پیاپی مدد رسان تا آنجا که از قهر و غلبه ی مسلمین تمام کافران منهزم شوند و به قتل و اسارت در همه ی روی زمین گرفتار آیند ،مگر انکه آنها اقرار به یگانگی و یکتایی تو کنند و شهادت دهند که تویی ا ن خدایی که جز او خدایی نیست و تنها وبی شریکی .
بارالها این سرنوشت را بر همه ی دشمنانت درتمام اقطار عالم تعمیم ده ،از هند وروم و ترکستان و کرانه های خزر و حبشه و نوبه و زنگبار و سرزمین سقالبه و دیالمه و سایر گروه های مشرکین که نام و نشانشان بر ما پوشیده است و تو خود ایشلن را می شناسی و به قدرت خویش بر آنان آگاهی ،بارالها مشرکان را به اختلاف داخلی مشغول دار ،تا به مرز های مسلمانان دست نزنند و رشته ی اتحادشان را از صف آرایی ،در برابر مسلمین بگسل .خدایا دلهایشان را ازایمنی و آرامش خالی گردان و قوای بدنی آنها را ضعیف ساز و قلوبشان را از فکر مکر و حیله و فساد غافل ساز ،و ارکان آنها را از مقاومت در مقابل رجال مسلمین ضعیف گردان ،و انها را از مبارزه با قهرمانان اسلام بترسان و برایشان لشکری از فرشتگان فبا نیرو و سطوت برانگیز همانگونه که روز برد نمودی تا ریشه ی انان را قطع کنی ،و شوکتشان را از بیخ و بن برکنی ،و عدّه شان را پراکنده سازی ،
بارالها آبهای آنان را به وبا و خوراکشان را به امراض دیگر بیامیز ،و شهر هایشان را به زمین فرو بر ،و بلاهای پیاپی بر سرزمینشان ببار و به خشکسالی و قحط مبتلا ساز و آذوقه شان را در بی برکت ترین و دورترین نقاط زمین قرار ده،و دژ های محکم را از آنان باز دار ،ایشان را به گرسنگی دائم و بیماری دردناک دچار کن،تا سپاه دشمن به هزیمت افتد
پروردگارا ،هرگاه از قشون اسلام که اهل ملت و شرع تو می باشند مرد جنگجویی با آن کافران به جنگ برخیزد و یا آنکه از پیروان سنّت و آئینت مردی با عدالت و معرفت با آنها به جهاد و دفاع رو آورد تا دین تو برتری یابد و سپاه تو نیرومند تر شود و بهره ی خلق از معرفتت بیشتر گردد پس تو ای خدا بر آن مجاهد امر جنگ را آسان گردان ،و کارش را روبراه ساز و پیروزش کن و یاران را برایش برگزین و پشتش را نیرومند کن ،و درآمدش را سرشار ساز ،و به او نشاط و شادابی ده ،و آتش اشتیاق وطن را در دلش سرد کن ،و او را از غم و تنهایی برهان و یاد اهل و اولاد را از خاطرش ببر ،و حسن نیت را برایش برگزین ،و عافیتش را به عهده گیر و سلامت را رفیق راهش ساز ،و او را از جبن و ترس و کم دلی محفوظ دار ،و جرأت را در دلش بیفکن و نیرومندی را روزیش کن ،و او را به یاری خود تأیید فرما و سنت های حق را به او بیاموز ،و او را به درستی در حکم وادار و از ریا و سمعه (شهرت طلبی)دورش درا و قصدش را خالص گردان و به لطف و کرمت فکر و ذکر و رفتن و توقفش را در راه خود و برای خودت قرار ده
پس هرگاه در میان جنگ سپاهش با دشمنان او روبرو شدند سپاه دشمن را در چشم او اندک بنما و شوکتشان را در قلب او ناچیز و کوچک ساز ،و او را برایشان چیره ساز و اگر عمرش را به نیکبختی پایان دادی و شهادت را روزیش کردی ،پس شهادتش را بعد از ریشه کن نمودن دشمنت قرار ده ، و پس از آنکه اسارت آنان را طاقت فرسا کند ،و بعد از آنکه مرزهای مسلمانان آرام گردد و دشمنانت پا به فرار گذارند بارالها هر مسلمانی که جانشین جنگجویی یا مرز داری در امور خانه اش شود ،یا درغیبت او خانواده اش را کفالت کند ،یا او را به قسمتی از مال خود یاری نماید ،یا او را به سازو برگ جنگی مدد نماید یا بر جهاد تشویق کند یا دعای خیری به مقصدش روانه سازد یا احترام و آبرویش را نگهدارد ،پس همانند آن مجاهد اجرش ده ،و درمقابل کارش هم در این دنیای حاضر به او سود و خشنود ی و بهجت و سرور کرامت فرما که همیشه بر اثر این عمل صالح دردنیا اجر نیکو یابد (سعدتمند شود ) ،تاهنگامی که اجلش به پایان رسد و به فضل و احسانی که برایش در روز قیامت آماده کردی برسد ،
بارالها هرمسلمانی که امر اسلام را مهم بداند و تشکیلات اهل شرک در برابر مسلمین او راغمگین کند ،پس نیت جنگ و آهنگ جهاد نماید،ولی ضعف او رافرونشاند ،یا تهیدستی او رابه تعویق اندازد،یا پیشامدی او را به تأخیر افکند یا مانعی جلوی اراده اش پیش آید پس نامش را در عبادت کنندگان ثبت کن،و ثواب مجاهدین را به او ارزانی دار ،و او را درزمره ی شهیدان و صالحان محسوب فرما ،
بارالها بر محمد بنده و فرستاده ات ،و بر آل محمد درودی فرست برتر از همه ی درود ها ،که برفراز همه ی سلامها اوج گیرد،درودی فرست ه دورانش به انتها نرسد و شمارش به آخر منقطع نگردد،درود و رحمتی مانند کاملترین درود ها و رحمت هایی که بر یکی از اولیای مقرب درگاهت فرستاده ای البته توئی خدای بسیار عطا کننده ،ستوده صفات که مبدأ وآفریننده ی همه ی موجودات و بازگرداننده آنهایی ،و هر چه خواست توست هما
مساله ی سربازی اجباری مانند یک مساله ی سخت ریاضی است که معلم در کلاس به دانش آموزان مطرح می کند.
همه ی دانش آموزان شروع به فکر کردن می کنند. بعد از مدتی یک نفر می گوید آقا ما حل کردیم آقا ما حل کردیم..
بعد معلم راه حل را که می شنود می گوید نه پسرم راه حلت اشتباه است.
بعد از مدتی دیگر دانش آموز دیگری که نسبتا قوی تر از بقیه است می گوید آقا اصلا حکم مساله ای که گفتید اشتباه است. بعد برای معلم توضیح می دهد که طبق فلان استدلال و فلان قضیه از کتاب و ال و بل حکم مساله باید یک طور دیگر باشد.
درصورتی که حکم مساله درست است و به خیال این دانش آموزان حق با هر کدام از آن ها است.
در این جا هم حکم مساله نفرین و آه و ناله و درد میلیون ها جوان مظلوم است که بسیاری از آنها مسلمان و مومن و شیعه هستند.
میخواستم بدونم کجای دین ما به مقوله سربازی پرداخته؟
اگر شرایط زمانه رو میخواهید در نظر بگیرید--به نظرم نگیرید!!! چرا؟ چون در همون زمان پیامبر تا همین حالا شرایط خاص خودش رو داشتن مثلا جاهلیت اون موقع بود الان هم جاهلیت مدرن داریم-اون زمان یجور گناه میکردند الآن یهجور دیگه....
این در قانون اسلامی ما هست که کسی مالیت بده به حکومت در واقع نمیتونن به اجبار به سربازی ببرندش..
بله ، قرآن گفته ساز و برگ جنگی آماده کنید و آماده هر گونه تجاوز باشید-الآن مگه کشور ما و... ارتش،سپاه،و نیروی انتظامی ندارد؟؟
پس چرا جوانی که در این دوره حساس زندگیش باید به فکر کار ، ازدواج،اشتغال، زندگیش باشه 2سال میره سربازی آخرشم هیچی...
فقط میخوام با سند ثابت کنید اینکار در کجای اسلام و قرآن اومده؟!!!
ممنون
بنده قبل از طلبگی سربازی رفتم
درسته که در آن دو سال از زندگیم صرف شد ولی واقعاً هدر نرفت.
ثانیاً شما که به سپاه و ارتش و نیروی انتظامی اشاره می کنید آیا سرباز ها رو از این ارگانها حذف کنیم دیگه چیزی باقی نمی مونه شاید 20 درصد.و این هم که کسی با مالیت بده و به اجبار به خدمت نبرندش در کجای اسلام اومده؟
بنده قبل از طلبگی سربازی رفتم
درسته که در آن دو سال از زندگیم صرف شد ولی واقعاً هدر نرفت.
ثانیاً شما که به سپاه و ارتش و نیروی انتظامی اشاره می کنید آیا سرباز ها رو از این ارگانها حذف کنیم دیگه چیزی باقی نمی مونه شاید 20 درصد.و این هم که کسی با مالیت بده و به اجبار به خدمت نبرندش در کجای اسلام اومده؟
ولی نظر بنده این هست که با درست کردن رویه سربازی آن را هدفمند کنند.
مثلا به سرباز به عنوان یک نظامی حقوق بدند.که در این مقطع گرفتار مشکلات مالی نشه و مثلا اگه می خواد ازدواج کنه بتونه ازدواج کنه.و مسایلی از این قبیل
موفق باشید
2- خدمت سربازی تنها عمل مقدسی است که روحانیون از فرط تقدس و ثواب آن محرومند.
البته در مورد روحانیون اختیاری است و برخی از روحانیون هم به خدمت سربازی می روند
اما نکته قابل توجه اینه که درسته بیشتر روحانیون به سربازی نمیرن اما بخش قابل توجهی از عمرشون رو در حجره های حوزه علمیه می گذرونند که فرق چندانی با سربازی نداره (اگر سخت تر نباشه)
خود بنده هفت سال حجره نشین بودم و دور از خانواده. دقت کنید هفت سال نه دو سال
تازه به سربازا سه وعده غذا میدن که به ما فقط یه وعده می دادن:Nishkhand:
البته در مورد روحانیون اختیاری است و برخی از روحانیون هم به خدمت سربازی می روند
اما نکته قابل توجه اینه که درسته بیشتر روحانیون به سربازی نمیرن اما بخش قابل توجهی از عمرشون رو در حجره های حوزه علمیه می گذرونند که فرق چندانی با سربازی نداره (اگر سخت تر نباشه)
خود بنده هفت سال حجره نشین بودم و دور از خانواده. دقت کنید هفت سال نه دو سال
تازه به سربازا سه وعده غذا میدن که به ما فقط یه وعده می دادن:Nishkhand:
مدیریت فرهنگی عزیز
کجا اکثر روحانیون خدمت سربازی نمی رند؟
روحانیونی که تحصیلاتشون رو طوری ادامه بدهند که سن آنها دیگر بگذرد فقط آنها معاف می شوند.
اتفاقا اکثر دوستان خدمت می رند ولی در قالب فرهنگی
مثلاً مدیر حوزه علمیه ما در زمان 12 سال پیش سرباز بودند و در نهاد مدیریت حوزه علمیه خدمت می کردند.و در همان موقع یکی از اساتید ما هم در شبستر در این کار سرباز بودند و دوره خدمتشون رو می گذراندند.وخیلی از دوستان در نهاد های فرهنگی از جمله سازمان تبلیغات و امور اداری حوزه های علمیه و ....خدمت سربازی خودشون رو می گذرانند.
بنده هم که قبل حوزه به خدمت سربازی رفته ام پژشک پادگان ساعت 9 تشریف می آوردند و ساعت 11 و یا 12 می رفتند و ایشان نیز به این صورت خدمت می کردند.
بحث خیلی پیچیده و طولانی شد منم خیلی از کامنت ها رو نخوندم (رو راست)
اما بصورت اجمالی خوندم. نظر خودم رو به عنوان یکی از اعضا میگم نه به عنوان کارشناس
به نظرم بیشتر از اینکه اصل سربازی مشکل داشته باشه ، شرایط ، مدت و چگونگی اونه که مشکل داره
1 - اینکه چه کسی کدوم قسمت بیفته بیشتر به شانس بستگی داره ، درحالیکه میشه تا جای ممکن سربازان رو طبق محل سکونتشون دسته بندی کرد
2 - میشه مدتش رو کمتر کرد (نیاز به بحث داره) ولی 2 سال واقعاً زیاده. اونی که دیپلم گرفته و میاد سربازی بعد که برمیگرده و میخواد ادامه تحصیل بده تقریباً هیچی دیگه از درساش یادش نمیاد. دیگه حوصله هم نداره
3 - حقوق و مزایاش فوق العاده پایینه. بهتره بگم هیچه. اگر نمیدادن حرف من راحت تر قابل نقد بود چون میتونستن بگن برای خدمت به کشور که نباید پول داد (البته جواب داره ولی حداقل اینو میتونستن بگن) اما وقتی مبلغی رو دارن پرداخت میکنن یعنی عملاً اعتراف کردن که سرباز حق داره دستمزدی رو بگیره. حالا باید دید حق این فرد چه مقداره؟ که با توجه به مخارج زندگی (حتی برای یک فرد مجرد) به این نتیجه میرسیم که پولی که به سربازا دارن میدن میتونه سوژهء مناسبی برای طنز آخر شب تلویزیون باشه!
4 - دوستانی گفتن سربازی برای پخته شدن و آبدیده شدن هست. پخته شدن اجباری؟! من نخوام پخته بشم کیو باید ببینم؟! مگه درس خوندن باعث سعادت من نیست (البته واقعاً نیست ولی برا مثال!) پس چرا درس خوندن اجباری نیست؟! پس اجباری بودنش ربطی به پخته شدن نداره ، بلکه این یکی از مزایاش هست (میتونه باشه)
5 - میگن سربازی مقدسه ، اما با خیلی از سربازا به بدترین شکل ممکن برخورد میشه (نه همه البته) ، برخی از کسایی که از سربازی برمیگردن اخلاقشون بسیار بد شده و پرخاشگر شدن. این همون نکته ای هست که به بخش قبلی حرفم مربوط میشه ، یعنی اینکه میگن سربازی برای پخته شدن هست فقط در تئوری درسته و در عمل همیشه مثبت نیست و همونطور که گفتم گاهی نه تنها سربازی اثر مثبت نداره بلکه اثر منفی هم داره
6 - از همه مهمتر میگن نیاز به نیروی نظامی داریم. بله در زمان جنگ نه در زمان صلح! واقعاً الان اینقدر سرباز نیازه؟! میدونید اگر همین تعداد سرباز مثلاً میرفتن در جاهای دیگه ای خدمت میکردن چقدر پیشرفت حاصل میشد؟ (اگر خواستید نمونه های زیادی میتونم بگم)
در نهایت من فقط از جنبهء معایب نگاه کردم و بدون شک سربازی محاسنی هم داره ، اما حرف من اینه که این نوع سربازی ، با این شرایطی که داره ، و با این شیوهء اجرا ، عامل بزرگی برای ایجاد مشکلات برای جوونهاست
نه اخوی چرا مزاح و طنز؟
خواهشا همه دوستان گوش کنید:
مگر پیامبر اسلام خودشون نفرمودند که تنها ملاک برتری دو نفر در دین اسلام تقوا و ایمان به خدا هستش؟ (اگر غیر از این هست بفرمایید تا من هم بدونم) از کجا روی ظاهر و لباس افراد میتونیم بگیم که فلانی با تقوا تر از منه یا آقای ایکس از فلانی با تقوا تره پس نسبت به اون برتری و ارجحیت داره؟؟
حالا میشه بفرمایید برتری آقایون روحانی نسبت به مردم عادی چیه که نباید برن خدمت مقدس سربازی؟ اگر خدمت همونطور که تو صدا و سیما تو بوق میکنن مقدسه، که روحانیون عزیز ما باید جزو اولین کسایی باشن که در یک کار مقدس پیشقدم میشن، مگر نه اینکه حضرت علی یا خود پیغمبر در تمامی جهاد های اسلامی جزو اولین کسایی بودن که برای مبارزه تن به تن پا پیش میذاشتن؟ اگر اینطوری نبوده، لطفا بفرمایید عمرو بن عبدود را کی به درک واصل کرد؟ درحالی که تمامی لشکریان اسلام ترسیده بودند؟ به هر حال همه دوستان بدونید که اجرای عدالت داره در بین ما بیداد میکنه.. اصلا عدالت داره از در و دیوار این مملکت فوران میکنه.
و بدونین که کسوت مقدس روحانیت جزو مشاغلی نیست که اگر روحانی مثلا در خدمت سربازی باشه و جایگزین نداشته باشه، مصالح کشور عزیزمون به خطر بیفته.
اینا رو گفتم که بدونید هیچ کدوم از اعمال ما در این برهه زمانی مصداق ایدئولوژی و دینمون نیست.
پس تا زمانی که با مردم یکرنگ و صادق نشدیم ، دم از اسلام جاری در زندگی نزنیم چونکه تن پیغمبر از دست ما میلرزه.
البته چون جواب اشتباه داده شده شما هم اشتباه گرفتید اکثر روحانیون به خدمت سربازی می رند.فقط کسانی به خدمت نمی رند که مدت ادامه تحصیلشون زیاد بشه و سنشون به حدی برسه که طبق قانون معاف بشند.قبلا هم اشاره کردم که ما در شبستر 12 سال پیش مدیرمون سرباز بود.(مدیر حوزه علمیه)و یکی از اساتید هم که در آنجا درس می دادند نیز سرباز بودند. و اکثر طلبه ها هم به خدمت سربازی در سازمانهای فرهنگی مثل سازمان تبلیغات اسلامی یا سازمانهای حوزوی ودینی مشغول خدمت سربازی هستند.
شاید بپرسید چرا مثل شما خدمت نمی کنند.
جواب خیلی واضح است فردی که مثلا پزشکی خونده در خدمت سربازی پزشک اون پادگان می شه. مثل پزشک ما در دوران خدمت که ساعت 9 می اومد و ساعت 11 و یا 12 می رفت خونه اشون که خدمت اون از خیلی از طلبه ها هم راحتتر بود.(من قبل از حوزه خدمت رفتم)
سربازی یعنی بیگاری ، یعنی بردگی ، من خودم 10 ماه توی ارتش خدمت کردم . اونجا همه جور بی احترامی ای به سرباز ها میشد . من قبل از سربازی حتی یه فحش هم بلد نبودم ولی الان خیلی بد دهن شدم . مسلماً سربازی مورد تایید دین اسلام نیست و کسایی که به اسم دین و جهاد و دفاع از وطن ، 2 سال از عمر یه جوون رو ازش میگیرن اون دنیا خار میشن . آخه ظرف شستن و جارو کشیدن و چاپلوسی کردن واسه دو روز مرخصی کجاش دفاع از دین و ناموس و وطن ـه ؟ این کارا چطور آدم رو مرد میکنه ؟ من خودم توی سربازی خیلی ها رو دیدم که مومن پا به پادگان گذاشتن ولی بعد از چند وقت همین آدم ها داشتن به ولایت فقیه و ائمه (ع) فحش میدادن . کار شهدا بزرگ بوده ولی اونا واقعاً برای دفاع رفته بودن بدون هیچ تعلق مادی ای . ولی سربازای امروزی دارن بنده ی یه تیکه کاغذ میشن به اسم کارت پایان خدمت .
اینجا چنتا از مضراتی که سربازی داره براتون مینویسم . امیدوارم با دقت بخونید و هیچ وقت خودتون رو توی بتلاق سربازی غرق نکنید :
تلف شدن 2 سال از عمر جوونی که اگه سربازی نمیرفت میتونست یه کار اقتصادی رو شروع کنه و نون آور خانواده بشه (مرد واقعی بشه)
سربازی به نظر من دلیل اصلی بی حجابی در جامعه ست . چون پسری نمونده که بخواد بیاد دخترا دم بخت رو بگیره . واسه همین دخترای هم سن و سالِ پسران سرباز برای اینکه از نسل بعدی دختران عقب نمونن و شوهر پیدا کنن ، صد قلم آرایش میکنن و میان توی خیابون ها که بقیه ماجرا رو خودتون میدونید ....
محیط سربازی یه محیط آلودست . همجنس بازی و فحش و اعتیاد و .....
شکسته شدن غرور جوون ها که از بین رفتن عزت نفس و مرادنگی رو به دنبال داره ....
بروز مشکلات گوارشی بخاطر نا مناسب بودن غذای سربازی ....
حتماً میدونید خیلی از جوون ها برای اینکه سربازی نرن دندون ها شون رو میکشن ، خودشون رو به دیوونگی میزنن تا کارت قرمز بگیرن (افرادی که کارت قرمز میگیرن بعداً توی فعالیت های اجتماعی و اقتصادی نمیتونن شرکت داشته باشن . مگر اینکه برن دنبال شغل آزاد) ، خیلی از پدر مادر ها از هم طلاق میگیرن تا بچه شون نره سربازی . و خیلی های دیگه دست به جعل کارت سربازی میزنن (مثل فوتبالیست ها که حتماً توی خبر ها شنیدید) .
تنها بهانه ی فرماندهان نظامی برای بیگاری کشیدن از جوون ها اینه که اونا باید آموزش نظامی ببینن تا برای دفاع آماده بشن . من که توی 10 ماه خدمت فقط جارو کشیدن و ظرف شستن یاد گرفتم . البته تفنگ ژ-3 رو هم یاد دادن که یه تیر در میون گیر میکرد . یا جهت یابی از روی قبر و لانه ی مورچه و ... که سربازی آمریکایی امکانات خیلی بالاتر برای جهت یابی و تفنگ های فوق پیشرفته دارن . پس آموزش نظامی فقط یه بهانه ست . (شاید خیلی ها بگن قدرت ایمان بیشتر از تفنگ های فوق بیشرفته ست ، بله به شرطی که ایمانی برای سرباز باقی مونده باشه ، به شرطی که ایمانی برای سرباز باقی مونده باشه)
سوال1:میخواستم بدونم کجای دین ما به مقوله سربازی پرداخته؟
اگر شرایط زمانه رو میخواهید در نظر بگیرید--به نظرم نگیرید!!! چرا؟ چون در همون زمان پیامبر تا همین حالا شرایط خاص خودش رو داشتن مثلا جاهلیت اون موقع بود الان هم جاهلیت مدرن داریم-اون زمان یجور گناه میکردند الآن یهجور دیگه....
این در قانون اسلامی ما هست که کسی مالیت بده به حکومت در واقع نمیتونن به اجبار به سربازی ببرندش..
بله ، قرآن گفته ساز و برگ جنگی آماده کنید و آماده هر گونه تجاوز باشید-الآن مگه کشور ما و... ارتش،سپاه،و نیروی انتظامی ندارد؟؟
پس چرا جوانی که در این دوره حساس زندگیش باید به فکر کار ، ازدواج،اشتغال، زندگیش باشه 2سال میره سربازی آخرشم هیچی...
فقط میخوام با سند ثابت کنید اینکار در کجای اسلام و قرآن اومده؟!!!
جواب: تاریخچه :سربازی به شکل کنونی از انقلاب فرانسه به بعد شروع شد و ایده و نظر این بود که کار مردم را باید به خودشان سپرد تا آنها خود از امنیت کشورشان دفاع کنند.
امیرکبیر به دنبال احیای سربازی اجباری بود و طرح "بنیچه" را ارائه کرد که به موجب آن باید از میان هر 10 جوان ذکور، یک نفر به سربازی اعزام میشد و خانوادههای 9 جوان دیگر نیز هزینههای وی را تامین میکردند.
اغلب کشورها در ابتدا سربازی را اجباری کردند، مانند فرانسه، آمریکا و ... اما برخی دیگر نیز اصلا به دنبال خدمت سربازی نرفتهاند، مانند برخی کشورهای عربی که در آن زمان به دلیل این کارشان، به آنان کشورهای «استبدادی» میگفتند. سربازی و دین اسلام:
از منظر آموزههاي ديني، همه مسلمانان موظف به كسب آمادگي دفاعي در مقابل هجوم احتمالي دشمنان هستند، چنانكه قرآن كريم ميفرمايد:«وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا استَطعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ » و مسلما يكي از آثار مثبت سربازي كسب آمادگيهاي نظامي و دفاعي براي اكثريت افراد كشور اسلامي ماست. مسلما كشوري از قدرت دفاعي بالا و آمادگي كامل در مقابل خطرات احتمالي براي حفظ كيان، هستي و ناموس خود برخوردار است كه هميشه در پادگان ها و مراكز نظامي و انتظامي، نيروهاي آماده دفاع حضور فعال و جدي داشته باشند. و نیروی جوان آن کشور با حد اقل های آموزش های نظامی آشنا باشند. از اين رو خدمت سربازي براي جوانان يك كشور علاوه بر اين كه مي تواند در تهيه نيروي نظامي مورد نياز يك كشور براي تأمين امنيت آن و جلوگيري از خطرات احتمالي و بالاخره كاستن از بودجه هاي بالاي نظامي يك كشور مؤثر باشد ، سبب مي شود تا همواره كشور از افرادي آموزش ديده و آشنا به اصول و روش هاي دفاعي و نظامي در مواقع مورد نياز برخوردار باشد.
نکته مهمی که باید بدان توجه شود این که قوانین یک جامعه اسلامی هحتما نباید مطابق با دستورهای دین اسلام باشد بلکه نباید مخالف آن باشد به این معنا که اگر بنا بر مقتضیات زمان قانونی برای یک کشور اسلامی تصویب شد می تواند این قانون عینا یکی از موضوعات مطرحه توسط دین اسلام باشد مثل پرداخت جزیه توسط اهل کتاب به حکومت اسلامی، یا این که آن قانون در مخالفت با اسلام نباشد هر چند که عینا در دین اسلام نیامده باشد مثل قوانین راهنمایی و رانندگی. مهم این است که مخالفت نباشد.
در بحث سربازی هم این گونه است اگرچه سربازی به این صورت معمول امروزی در قوانین دین نیامده ولی مخالفتی با مبانی فقهی دین هم ندارد بلکه می تواند مصداقی برای امور دفاعی دین و آیه " و اعدوا ..." باشد.
البته این بدین معنا نیست که سربازی به این شکل بهترین روش ممکن برای دفاع از امنیت و بالا بردن قوای دفاعی کشور است بلکه منظور این است که این کار با آموزه های دینی در تعارض نیست.
آنچه که شما می فرمایید کسی که مالیات می دهد نباید او را به سربازی برد در صورتی درست است که برای تامین نیروی دفاعی کشور به صورت اختیاری افرادی استخدام شوند و هزینه آنها را از بیت المال مسلمین بپردازند و حق مالیاتی برای آنها از مردم گرفته شود که اکنون این گونه نیست چرا که بار زیادی بر اقشار مختلف بار خواهد کرد . این که می بینید نیرو های نظامی و انتظامی توسط دولت اداره می شوند سهم کوچکی از امنیت کشور را بر عهده گرفته اند که اگر بخواهند به اندازه سرباز های وظیفه نیرو استخدام کنند هزینه زیادی را متحمل خواهند شد.
سوال2:آیا قانون سربازی با دین اسلام مغایر نیست؟
جواب: موضوع سربازی را و مغایرت و یا عدم مغایرت قانون سربازی با دین اسلام را در دو قسمت پی خواهیم گرفت: اول قسمت کبرای مساله:
[INDENT=2]درباره بدعت بودن یک چیز یا نبودن عبارت سید مرتضی گویا است: «البدعة: زيادة في الدين أو نقصان منه من إسناد إلي الدين»(رسائل شريف المرتضي، ج 2، ص 264.)؛
ولی یک نکته ظریف را باید دقت کرد فرق است بین ادخال یک چیز در دین با بیان مصداق یک حکم دینی!! اگر یک چیز را ما به عنوان یک حکم الهی و واجب دینی و یا حرام دینی معرفی کردیم در حالی که آن چیز در دین نبود و " ادخال ما لیس فی الدین فی الدین " شد. و این گونه نیست که هر چیز جدیدی که آوردیم که در زمان پیامبر نبود بدعت باشد دوچرخه سواری در زمان پیامبر نبود ولی بدعت نیست استفاده از عدوات نظامی جدید در جهاد اسلامی بدعت نیست چرا که این ها را ما به دین منتسب نکردیم و اگر انتسابی در آن هست از باب تعیین مصداق و بیان موضوع است نه حکم. از آن جمله است قانون گزاری در مجلس شورای اسلامی برای قانون های جدید جامعه اسلامی اگر چه این قوانین در اسلام نبوده است و مستحدثه است اما به آنها بدعت نمی گویند یا از باب وضع قوانین مستحدثه اجتماعی است یا از باب تعیین مصادیق احکام.(خوب دقت کنید( نکته مهم این است که این تعیین مصادیق امکان دارد صحیح یا غلط باشد ولی اگر شورای نگهبان با علم به صحت و تطابق با دین آنها را تایید کرد می شود قانون حکومت اسلامی و لازم الاطاعه برای همه احاد ملت اسلامی خواهد شد.
اینجاست که تخطی از قوانین جمهوری اسلامی ایران از جمله قوانین شهری و راهنمایی و رانندگی و مالیات و .. می شود حرام. با این که هیچکدام از این قوانین در در دین اسلام نیامده است و این وجوب اطاعه و رعایت و حرمت نقض آن بدعت نخواهد بود. میرزای نایینی کتابی درباره مشروطه و دلایل فقهی آن نوشتند به نام " تنبیه الامه و تنزیه المله" نایینی در فصل چهارم کتاب خود به پاسخ شبهات مخالفان می پردازد یکی از شبهات مهمی که مفصلا بدان می پردازد همین مساله "بدعت بودن قانون گذاری مجلس به نام اسلام " است در جایی که با این تعبیر اعتراض کرده بودند که" در کشور اسلام تدوین قانون چه معنا دارد؟" ایشان به این شبهه پاسخ داده است که که :" اگر قانون به قصد تشریع نباشد و حالت نظامنامه داشته باشد بدعت به شمار نمی آیدو بر اساس این که «مقدمه واجب واجب است » وضع آن لازم است" شرطی که نایینی می آورد این است که فقط مخالف شریعت نباشد و تطابق نیاز ندارد. اما این که گمان شده که این نوع سرباز گیری چون در زمان ائمه نبوده پس بدعت امر جهاد است باید علاوه بر نکات بالا گفت که با این حساب هرگونه تدبیر اجتماعی که در جامعه زمان اهلبیت موضوع نداشته بدعت می شود.
تشکیل ارتش منظم برای یک کشور به این صورت در زمان امیر المومنین نبوده حضرت هرگاه که کمی خواستند به جهاد بروند در مسجد کوفه اذان می گفتند و مردم را با خطبه ای برای جهاد آماده می کردند و همین گونه در زمان پیامبر بود. با این حساب باید بگویید که تشکیل ارتش هم بدعتی است در جهاد!!!؟؟ یا ایجاد سپاه و بسیج و جهاد کشاورزی و .... به این بهانه که در زمان حضرت امیر نبوده آنها را بدعت بخوانید!! هرگز این گونه امور بدعت نیستند بلکه تعیین مصادیقی برای " و اعدوا " است و هیچ بدعتی در کار نیست. پس باید جایگاه قوانین اجتماعی را در حکومت اسلامی شناخت و این قوانین با شناخت مسایل و احکام کلی اسلام( اجتهاد) و شناخت مقتضیات زمان دست خواهد داد. پس نمی توان قانونی را به صرف این که در زمان ائمه در جامعه اجرا نمی شده بدعت خواند. این درباره کلیت مساله و اگر این قسمت بحث فهمیده شود
[/INDENT] قسمت دوم مساله دیگر کاری نخواهد داشت و به قول معروف بحث کبروی حل شده و صغروی باقی مانده است.
[INDENT=2]سربازی به عنوان یک موضوع مستحدثه در قوانین اجتماعی و دفاعی و امنیتی در عرصه بین المللی است که مورد تایید و پذیرش قانون گذاری اسلامی در حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
این پدیده از آنجهت که در زمان قدرت نمایی قدرت های جهانی رخ نمود و در بردارنده و نشان دهنده قوت نظامی هر کشور بوده به سرعت مورد پذیرش اکثر کشور های دنیا قرار گرفت و شد نماد و نمود قدرت دفاعی انسانی هر کشور.
با پیروزی انقلاب اسلامی برخی زمزمه هایی مبنی بر انحلال این نهاد سر دادند ولی امام خمینی به عنوان یک فقیه آگاه به زمانه و بصیر به وضعیت جهان این کار را ناشایست دانسته و بر ادامه این روند تاکید کردند.
تا اینجا گفته شد که اموری مثل تشکیل ارنش سپاه بسیج و سربازی مصادیقی از ایجاد امنیت در کشور و راهی برای آمادگی دفاعی برای حملات احتمالی دشمن است و از باب مقدمه دفاع می تواند ملحق به آن شود. این قوانین و تاسیس نهاد ها از باب مصادیق جهاد و دفاع یا مقدمات آن بوده و به هیچ عنوان بدعت در دین نمی باشد.
مجلس شورای اسلامی به عنوان متخصصان قانون گذاری کشور و شورای نگهبان که متشکل از 6 فقیه و 6 حقوق دان به عنوان پاسبانان شریعت و قانون اساسی قانون سربازی را وضع و تایید کرده اند و به عنوان یک قانون جمهوری اسلامی لازم الاجراء واجب التبعیه است .
از ادله قانون گذاران برای ایجاد قانون سربازی تقویت بنیه نظامی و حفظ آمادگی همگانی برای مقابله با خطرات احتمالی است.
و از ادله شرعی عدم مخالفت با شرع هم می توان به وجوب حفظ نظام و استناد به آیه " واعدوا لهم ..." و حفظ کیان اسلامی و... اشاره کرد البته این را هم باید توجه کرد که هر کدام از این ادله می تواند موارد نقضی داشته باشد که در مجامع علمی و تخصصی و مخصوصا در دفتر پژوهش های مجلس شورای اسلامی قابل طرح و بررسی است.
[/INDENT] سوال2:
چرا روحانی ها به سربازی نمی روند؟
جواب:
تصور بسیاری از افراد جامعه این است که طلبه شدن به معنای خلاصی از خدمت سربازی است . اما میان روحانیون و دیگران در قانون نظام وظیفه تفاوتی نیست و همواره طلاب علوم دینی در قانون کنار دانشجویان و دانش آموزان قرار دارند. بنابراین طلاب نیز با همه ی محدودیتهایی که دیگران از نداشتن پایان خدمت و یا معافیت دائم دارند، درگیرند. طلاب علوم دینی مانند دیگر دانشجویان از معافیت تحصیلی برخوردارند و مادام که به تحصیل مشغولند از معافیت برخوردارند و البته با محدویتهای معافیت تحصیلی مانند سفر خارج و استخدام و مواجه اند.
تفاوت عمده ی معافیت تحصیلی طلاب با دانشجویان مدت تحصیل آنان است. مدت تحصیل طلاب از سه دورهی مقدمات و سطح و خارج تشکیل شده است.طبق قانون نظام وظیفه طلاب مشمول که دیپلم دارند و دوره سطح ویاحداقل ۶ سال دوره خارج راگذرانده باشندبه ترتیب همانند مشمولان لیسانس ودکتر خواهند بود وچنانچه بدون دیپلم دورهای مذکور را گذرانده باشند همانند مشمولان فوق دیپلم وفوق لیسانس می باشند ودر هر صورت طلابی که به درجه اجتهاد نایل گردند همانند مشمولین دکترا می باشند.
مواد سی و دو تا سی و چهار بخش معافیت تحصیلی قانون نظام وظیفه بدین شرح است:
ماده۳۲- طلاب علوم دینی که قبل از رسیدن به سن مشمولیت ویا اعزام هم طبقه خود طبق ضوابط شورای مدیریت حوزه علمیه قم و یا نماینده رسمی آن در شهرستانها به تحصیل اشتغال ورزند درمد ت تحصیل می توانند از مزایای
ماده۳۱ قانون استفاده کنند.ارزشیابی میزان تحصیل باشورای مدیریت ویا نماینده آن خواهد بود.
تبصره- مشمولان دیپلمه که دوره سطح ویاحداقل ۶سال دوره خارج راگذرانده باشندبه ترتیب همانند مشمولان لیسانس ودکتر خواهند بود وچنانچه بدون دیپلم دورهای مذکور را گذرانده باشند همانند مشمولان فوق دیپلم وفوق لیسانس می باشند و در هر صورت طلابی که به درجه اجتهاد نایل گردند همانند مشمولین دکترا می باشند.
ماده۳۳- صدور کارت معافیت تحصیلی دانش آموزان وهنر جویان و دانشجویان و طلاب علوم دینی موکول به گواهی اشتغال به تحصیل آنان از طرف مقامات صالحه بوده ومدت اعتبار آن یکسال تمام است.
ماده۳۴- دانش آموزان و هنرجویان و دانشجویان و طلاب علوم دینی مشمول به محض ترک تحصیل یا اخراج ویا فراغ از تحصیل باید برای انجام خدمت دوره ضرورت خود رامعرفی کنند.
طلاب برای گذراندن خدمت وظیفه و اخذ پایان خدمت باید طبق مدرک تحصیلی خود به سربازی بروند. سربازی طلاب میتواند به دو شکل خدمت در پایگاههای نظامی و یا به صورت امریه باشد. البته غالباً شیوهی دوم را ترجیح میدهند.
گذراندن دوران سربازی به صورت امریه به دو گونه است.
یک: به صورت طرح هجرت و تدریس. در طرح هجرت طلاب به مدت دو سال در یکی از روستاها به تبلیغ امور دینی می پردازند و در طرح تدریس در یکی از حوزههای علمیه ی شهرستانها به تدریس متون درسی می پردازند. البته در هر دو حالت باید دوران آموزشی را در یکی از پادگانها بگذرانند که معمولاً در تیپ مستقل هشتاد و سه امام صادق که مخصوص طلاب است دوران آموزشی را به سر می کنند.
دو: به صورت خدمت در یک از نهادها و مؤسساتی که با هماهنگی با مرکز مدیریت حوزه سرباز-طلبه میپذیرند. با همان شرط گذراندن دورهی آموزشی. البته برخی از مؤسسات شرایطی مانند دارا بودن سطح یک و را نیز از شرایط پذیرش سرباز-طلبه اعلام کرده اند. این مؤسسات شامل نمایندگی ولی فقیه در وزارت جهاد کشاورزی و سپاه پاسداران، سازمانهای عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ناجا، وزارت دفاع، تبلیغات اسلامی، نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، نمایندگی مقام معظم رهبری در امور اهل سنت بلوچستان، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی، موسسه فرهنگی تبلیغی امام موسی صدر، سازمان اوقاف و امور خیریه، مجمع جهانی اهل بیت (ع) ستاد احیاء زکات، مسجد مقدس جمکران، موسسه آینده روشن، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ستاد اقامه نماز، دادگاه ویژه روحانیت، سازمان عقیدتی سیاسی ستاد کل نیروهای مسلح و موسسه اسراء است.
و این سربازی به این شیوه فقط برای طلاب نیست و تمامی متخصصین علوم مختلف در رده های بالای تحصیلی در حرفه خود مشغول به گزراندن دوره اجباری می شوند مانند سرباز معلم ، سربازی دکتری و...
سوال3:
آیا قانون سربازی بدعت نیست؟
جواب:
ابتدا معنای بدعت را می آوریم:
«سيد مرتضي» رحمه الله ميگويد: «البدعة: زيادة في الدين أو نقصان منه من إسناد إلي الدين»(رسائل شريف المرتضي، ج 2، ص 264.)؛
«بدعت عبارت است از زياد کردن يا کم کردن از دين، با انتساب آن به دين.»
مهم در بدعت این است که یک امری را که در دین نیست به دین نسبت بدهیم.
اما در مورد سربازی کسی آن را به دین نسبت نداده است بلکه اگر آیه یا روایت یا دعایی در باره آن ذکر می شود در تایید این کار است و هر کس بر سربازی دلیل آورده دلیل عقلایی و آراء عقلا را آورده است و بود و نبود آن دخلی به دین ندارد که بدعت باشد یا نباشد.
این که این روش در زمان امیر المومنین نبوده و امروز به وجود آمده دلیل بر بدعت نیست چرا که آن را به دین منسوب نمی دانند بلکه روشی عقلا پسند برای تامین امنیت جامعه با هزینه کم و مشارکت حد اکثری مردم . و اگر فردا به این نتیجه رسیدند که اصلا این کار درست نیست آن را منتفی اعلام کرده و روش دیگری را بر می گزینند و این کاری به دین ندارد مانند قوانین راهنمایی و رانندگی .
سوال4:
ادله شورای نگهبان برای مشروعیت سربازی چیست؟
جواب:
اولا : حفظ نظام: بر همه افراد جامعه اسلامی واجب است که به حفظ نظام اسلامی بپردازند و به هر طریق ممکن از کیان اسلامی دفاع کنند گاهی این حفظ نظام با شرکت در میادین جنگ است و گاه با حضور در نهاد های نظامی و انتظامی برای بالابردن عِده و عُده قوای مسلح کشور اسلامی. و این ضرورتی است بر عهده همه مسلمانان . حال تشخیص این ضرورت گاه آنقدر ساده و راحت حاصل می شود که فرد خود این ضرورت را درک می کند مثل حضور در میادین دفاع از مرزهای کشور در حمله ظاهر و آشکار دشمن و گاه این ضرورت حضور را درک نمی کند و متخصصین امر نظامی آن این ضرورت را بیان می کنند و امروزه اگر چه ایران اسلامی در صلح با کشور های دیگر به سر می برد به علت روحیه استکبار ستیزی و صدور انقلاب به کشور های آزادی خواه هر لحظه در معرض حمله استکباریان و استعماریان است تا جایی که ما می بینیم در سالهای بعد از جنگ هر روز از طرف کشور های استکباری تهدید به جنگ شده ایم که به قول ایشان در این سالها بارها و بارها طرح حمله به ایران از سوی آمریکا نهایی شده است ولی به لطف الهی و تدابیر رهبری خنثی شده است. و ما در این سالها دائما در حال دفاع نرم بوده ایم که حضور حد اکثری نیروهای آماده به رزم یکی از مولفه های بازدارنده از جنگ علیه ایران است.
حال این ضرورت را برخی می فهمند و برخی نمی فهمند و در این میان باید به خبره جهان شناس مراجعه کرد که کارشناسان نظامی منطقه ای و فرامنطقه ای که در این میان خود رهبری از آن دسته اند.
ثانیا حکم حاکم اسلامی (ولی فقیه):.ولی فقیه حکمش حکومت دارد ببر تمامی احکام اولیه . به این احکام می کویند احکام ثانوی. مثلا با این که در واقع هرگونه خرید و فروشی جایز و حلال است و ملک شخص می شود اما حاکم اسلامی می تواند در زمانی که خرید و فروش اسلحه بر خلاف مصالح مله اسلام باشد آن را محدود یا ممنوع کند در این صورت این کار می شود غیر جایز و حرام. و حتی گاهی چیزی واجب است و با حکم حکومتی بنا بر مصالح امه اسلام می شود ممنوع. مانند تعطیل کردن حج توسط امام خمینی (ره) در سالهای بعد از جمعه خونین.
حاکم اسلامی با در نظر گرفتن مبانی فقهی موضوعات جدید و مشورت با مشاوران خبره امر و با در نظرگرفتن مصالح جامعه اسلامی احکامی را انشاء می کنند که می شود حکم حکومتی و لازم الاجرا و بر تک تک افراد جامعه لازم الاجرا است.
تعیین مدتی برای حضور در صحنه دفاع از استقلال کشور از طرف ولی فقیه می شود حکم حکومتی و لازم الاجراست.
البته این احکام چون دایر مدار مصلحت جامعه است در زمان های مختلف قابل تغییر و یا نقض است مثال آن به جریان افتادن اعزام حجاج به مکه در زمان حیات امام راحل بعد از اصلاح عربستان است.
حاضر
سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار
:gangester:
هرکشوری برای دفاع از تمامیت ارضی و دفاع از استقلال و مرزهای خویش، نیاز به نیروی مقتدر دفاعی دارد. بر اساس آنچه که در تاریخ و رویداد های نظامی و سیاسی کشورها به وقوع پیوسته، این نکته را نمی توان انکار کرد که میان استقلال سیاسی و اقتصادی یک کشور با بنیه نظامی و دفاعی آن، رابطه مستقیمی وجود دارد. تاریخ، نشان داده است که هراندازه، نیروهای دفاعی کشوری در زمینه های مختلفِ تجهیزاتی و نیروی انسانی کارآمد و متخصّص،آماده تر بوده اند، فکر تجاوز به مرزهای آن کشور و اختلال در استقلال و امنیت آن از جانب قوای بیگانه نیز کمتر بوده است.حضور پسران جوان کشور در بهترین دوران عمر خود، در نیروهای مسلّح، از اهمیت خاصّی برخوردار است و باید بیش از گذشته به آن اهمیت داد. سرباز از نظر معنای لغوی، یعنی کسی که سرش را در راه حفظ میهن و دینش می دهد و در هر فرهنگی این واژه ، از واژه های مقدس و مورد احترام همگان است ؛ چرا که سرباز از جان خود و از راحتی و آسایش خود می گذرد تا دیگران امنیت و آرامش داشته باشند و خود این عمل از جمله کارهایی است که از اجر بالایی نزد خداوند متعال برخوردار است امیرمؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: « سربازان به فرمان خدا برای مردم همانند دژها و قلعه های محکم هستند و زینت و آراستگی حاکمان و عزت و ارجمندی دین و راههای امن و آسایش برای رهروان اند و ملت پایدار و ایمن نمی مانند مگر با بودن سربازان »سربازی از منظر آموزههای دینی
از منظر آموزههای دینی، همه مسلمانان موظف به کسب آمادگی دفاعی در مقابل هجوم احتمالی دشمنان هستند، چنانکه قرآن کریم میفرماید:«وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا استَطعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ » و مسلما یکی از آثار مثبت سربازی کسب آمادگیهای نظامی و دفاعی برای اکثریت افراد کشور اسلامی ماست. مسلما کشوری از قدرت دفاعی بالا و آمادگی کامل در مقابل خطرات احتمالی برای حفظ کیان، هستی و ناموس خود برخوردار است که همیشه در پادگان ها و مراکز نظامی و انتظامی، نیروهای آماده دفاع حضور فعال و جدی داشته باشند. از این رو خدمت سربازی برای جوانان یک کشور علاوه بر این که می تواند در تهیه نیروی نظامی مورد نیاز یک کشور برای تأمین امنیت آن و جلوگیری از خطرات احتمالی و بالاخره کاستن از بودجه های بالای نظامی یک کشور مؤثر باشد ، سبب می شود تا همواره کشور از افرادی آموزش دیده و آشنا به اصول و روش های دفاعی و نظامی در مواقع مورد نیاز برخوردار باشد.
بخشی از دعای مرزداران در صحیفه سجادیه:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمینَبارالها بر محمد و آلش درود فرست، و سرحدّات و مرزهای مسلمانان را به عزّتتبِعِزَّتِکَ، وَ اَیِّدْحُماتَها بِقُوَّتِکَ، وَ اَسْبِغْ عَطایاهُمْ مِنْ جِدَتِکَپاسدار، و نگهبانان مرزها را به قوّتت تأیید کن، و عطایای ایشان را به توانگری بیپایانت سرشار ساز
سرباز از دیدگاه امام خمینی (ره):
سربازی آنقدر عظمت دارد که شخص دوم اسلام نیز سرباز است. نامدارترین سرباز فداکار در اسلام امیرالمومنین علیهالسلام است و او گمنامترین سرباز است. همه سربازهای اسلام هستیم و من امیدوارم که در آن کتابی که بناست اسم سربازها را بنویسند اسم ما را هم به نام سرباز بنویسند.
سرباز از دیدگاه مقام معظم رهبری:
برادران عزیز سرباز باید خدا را شاکر باشند، در محیطی قرار گرفتهاند که زمینه کسب علم و معرفت و فراگیری فضایل و تقوا در آن فراهم است و شکر به این است که در این راه کوشا باشند.
سربازان در هشت سال دفاع مقدس
دفاع مقدس شناسنامه افتخار و ایستادگی و مقاومت ملت ایران در مقابل تجاوزگران است.ملت ایران در این هشت سال امتحان عجیبی پس داد و بعد از آن مدال سربلندی و عزت گرفت.در این میان جوانان این مرز و بوم عاشقانه و مدبرانه و غیورانه به دفاع از سرزمین و دین و آئینشان به پا خاستند. تمام اقشار جامعه یکدست شده و دست به دست هم برای اعتلای کشورشان جنگیدند و نگذاشتند یک وجب از خاکشان به دست دشمن بیفتد. در هشت سال دفاع مقدس دشمن ما یک کشور نبود، بلکه تمامی ابر قدرتهای جهان با حمایت از دشمن بعثی سعی در براندازی این حکومت الهی داشتند اما غافل از نیروی ایمان و باور دینی رزمندگان بودند که باعث شد این باور در طول هشت سال دفاع مقدس به همگان ثابت شود که حکومتی که حمایت کننده اصلی آن امام زمان(عج) باشد قابل شکست نیست.
نقش سرباز در نیروهای مسلح
سرباز در نیروهای مسلح به عنوان رکن محکم یگان است؛ چرا که سرباز پایین ترین رده اجرایی نیروهای مسلح است و عمده زحمات بر دوش این عزیزان است. مقدمترین سینه ای که در مقابل دشمن سپر می شود، سینه سرباز است. به همین دلیل، سرباز در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، نقش ارزشمند و ویژه ای دارد یک سرباز در نیروهای مسلح کشور جمهوری اسلامی ایران، پرچم دار عزت و شرف ملت خویش است، با این وصف که تکیه مردم ونظام یک مملکت، برنیروهای مسلح آن است و یک سرباز همیشه در خط مقدم این تکیه گاه است. در حقیقت سرباز تأمین کننده امنیت در کشور است.
امور معنوی سربازان
لازمه سربازی، عشق است ، چون هیچ کاری بدون عشق، برای انسان آسان نیست.سربازی ، عشق و ایمان به خداوند متعال و عشق به سرزمین مادری لازم دارد.امنیت و آسایش یک کشور، در گرو سربازان آن کشور است. الحمدلله در کشور ما، سربازی، یک دوران مقدس است و مسئولان و مردم برای کسانی که این دوران را طی می کنند، ارزش زیادی قائل اند و جوانان نیز با درک جایگاه خود، به سرباز بودن خود افتخار می کنند. سربازی در کشور ما دارای دو بعد معنوی و نظامی است و به همین دلیل، هم از جنبه روحی و هم از جنبه جسمی ، بر روی جوانان تأثیرگذار است. یعنی در کشور ما کنار آموزشهای نظامی ، به سربازان اصول و مباحث معنوی و دینی نیز آموزش داده می شود. سربازان ایران اسلامی، فرصت بسیار خوبی دارند که از نظر معنوی و نظامی، خودشان را بسازند و دوران زندگی آینده خود را با آمادگی لازم سپری کنند.
اثرات سربازی بر جوانان
افزایش حس تعلق سرزمینی: هر فردی در هر جامعه و جزء هر ملتی که باشد، نسبت به میهن و سرزمینش، علاقه و تعصب ناگسستنی دارد. این علاقه ، از همان دوران کودکی و نوجوانی ، در انسان به وجود می آید. مردمی که گاه هر کدام ، فرهنگ ، زبان ، اعتقادات و سنت های متفاوت و متنوعی دارند ، ناگهان در برابر یک دشمن مشترک و متجاوز ، چنان نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوز می شوند و چنان متحد ، یکپارچه و هماهنگ عمل می کنند و یاور همدیگر می شوند که هیچ قدرت و عاملی غیر از باورهای الهی و اعتقادی، قادر نیست این چنین تحولی در آنان به وجود آورد. نقطه آغاز این روحیه سلحشوری ، دوران سربازی است.
تقویت روحیه ایثار و کمک به همنوعان: گاهی شاهد بوده ایم که در اثر بلایای طبیعی مانند زلزله و یا سیل گروه هایی از نیروهای نظامی ، با حضور سربازان ، به کمک مردم آسیب دیده می شتابند. با پوشیدن لباس سربازی ، پیوند عاطفی سرباز و مردم، خود به خود، ایجاد شده است و در این گونه حوادث ، فرصت بروز و ظهور پیدا می کند.
گسترش و تقویت ارتباط با دیگران: بسیاری از وظایف روزانه سرباز در ارتباط با دیگر سربازان است. علاوه بر آن، هر سرباز، عضوی از مجموعه ای سازمانی به شمار می رود که با همین مجموعه هم شناخته می شود. این هویت، در واقع، همان منش اجتماعی اوست که در سایه زندگی در یک اجتماع سازمان یافته و منظم، ایجاد می شود.
تمرین مدارا و بردباری در برخورد با دیگران: اصولاً جوانان، زندگی اجتماعی را دوست دارند، امّا ترجیح می دهند با آن گروه از همسالان خود که دارای وجوه تشابه در روحیه و تفکّر هستند، معاشرت داشته باشند. در حالی که زندگی سربازی، آنان را وادار می کند با کسانی معاشرت کنند که هیچ تشابهی با آنها ندارند. بدون تردید، این نگرش و تفکّر، در زندگی بعد از سربازی آنان نیز تأثیر خواهد گذاشت. نتیجه چنین تأثیری، رفتار مسالمت آمیز با دیگران است.
تجربه زندگی مستقل و دور از خانواده: دوران سربازی، غالباً اوّلین تجربه زندگی مستقلّ یک جوان است که دنیایی جدید را فراروی او قرار می دهد.مقابله با سختی ها و افزایش قدرت تحمّل: محدودیت های زندگی سخت و در مواردی طاقت فرسای دوران آموزش نظامی، روحیه آسیب پذیر یک جوان را پخته و آبدیده می کند و اراده او را در مقابله با سختی های زندگی، استحکام می بخشد.
تمرین زندگی با کمترین امکانات (قناعت): سرباز، در این دوره، چه از نظر آرایش و لباس و پوشش و چه از جنبه تغذیه و تفریح و چه از جهت دسترسی به امکانات رفاهی و ارتباطی، تابع شرایط و امکانات خاصّ زمانی و مکانی است. یک جوان، در دوره سربازی، مجبور می شود که خود را با امکانات محدود این دوره، تطبیق دهد.
نظم پذیر شدن: بیداری صبحگاهی یک سرباز، در ساعت معینی انجام می گیرد و از همان لحظه، تمام اوقات روزانه اش طبق برنامه پیش بینی شده، انجام می شود. این برنامه، موسوم به برنامه «سین» است که بویژه در دوره آموزش مقدّماتی، تمام دقایق زندگی روزانه یک سرباز را در برمی گیرد .این نوع زندگی منظّم و دقیق که پیروی از آن، از سلیقه و اختیار سرباز خارج است ، به گونه ای نامحسوس و ناخودآگاه، او را با نظم و انضباط، مأنوس می کند و ضمن آن که روحیه او را در پذیرش نظم، انعطاف پذیر می سازد، انگیزه و علاقه اش را نیز به نظم، متمایل می کند و برمی انگیزد.
تمرین قانون گرایی: وظایف روزانه یک سرباز در محیط خدمت سربازی که می توان آن را به یک اجتماع کوچک تر تشبیه کرد از ضمانت اجرایی برخوردار است و چنانچه او از وظایفی که بر عهده اش گذاشته شده، سرپیچی کند و یا در عدم اجرای آنها قصد سهل انگاری و فرار از زیربار مسئولیت داشته باشد، متناسب با تخلف خود، تنبیه خواهد شد. با این شیوه زندگی، می توان ادعا نمود که دوره سربازی ، یک جوان را با قاعده قانون محوری زندگی اجتماعی و احترام به قوانین اجتماعی، هر چه بیشتر آشنا می سازد.
افزایش حسّ مسئولیت پذیری: افراد هر جامعه ای که بر قاعده دو ویژگی قانون و نظم اداره شود، خود به خود، متعهّد به پذیرش و اجرای این نظم و قانون می شوند. این تعهّد، همان حسّ مسئولیت پذیری ای است که همه جوانان و بویژه پسرها، در زندگی آینده خود، شدیداً به آن، نیازمندند.ـ بیدار نمودن روحیه حمیت و جوان مردیـ توجّه به سلامت جسم و حفظ کارایی بدنـ تقویت خوداتّکایی و شجاعتـ آگاهی از استعدادها و توانایی های شخصی (روحی و جسمی)
نتیجه گیری
دوران پرافتخار سربازی، دورانی است که اکثر جوانان آن را سپری خواهند کرد ، جوان در دوران سربازی اعتماد به نفس پیدا می کند و یاد می گیرد روی پای خودش بایستد. درواقع در دوران سربازی،جوان آبدیده می شود تا جایی که بتواند آینده و کشور خود را بسازد. می آموزد که برای خانواده و دیگران تکیه گاه باشد و یاد می گیرد که مستقل عمل کند. جوان در دوران سربازی از نظر معنوی و مسائل دینی ساخته می شود؛ چون وقتی انسان در شرایط سخت قرار می گیرد، به خدا نزدیکتر می شود و ایمان و تقوای او تقویت می شود. در هر صورت، باید چه از طرف خود سرباز و چه از سوی مسئولان، شرایطی ایجاد شود که یک جوان، خدمت دوران سربازی را مفید به حال خود و جامعه تلقّی کند و مدت خدمت خود را اتلاف عمر به شمار نیاورد و از طرفی، شرایطی ایجاد شود که یک جوان، با نگرش مثبت و سازنده، نیروهای مسلّح را ترک کند.
بنابراین
1. اصولا مسأله تأمين امنيت براي هر كشور و جامعه اي از اهميت بسيار ويژه اي برخوردار است و اين مهم خصوصا با در نظر گرفتن مسائلي نظير احتمال تهاجم نظامي بيگانگان، شورش هاي فراگير مخالفين و...، جز با مشاركت و آمادگي عمومي تمامي اعضاي جامعه ميسر نمي باشد؛ مسلما كشوري از قدرت دفاعي بالا و آمادگي كامل در مقابل خطرات احتمالي براي حفظ كيان، هستي و ناموس خود برخوردار است كه هميشه در پادگان ها و مراكز نظامي و انتظامي، نيروهاي آماده دفاع حضور فعال و جدي داشته باشند. از اين رو خدمت اجباري براي جوانان يك كشور علاوه بر اين كه مي تواند در تهيه نيروي نظامي مورد نياز يك كشور براي تأمين امنيت آن و جلوگيري از خطرات احتمالي و بالاخره كاستن از بودجه هاي بالاي نظامي يك كشور مؤثر باشد، سبب مي شود تا بعد از پايان خدمت سربازي نيز كشور از افرادي آموزش ديده و آشنا به اصول و روش هاي دفاعي و نظامي در مواقع نياز برخوردار باشد. اهميت اين موضوع با در نظر گرفتن موقعيت حساس جغرافيايي و ژئوپلوتيكي كشور ما كه در طول تاريخ همواره مورد هجوم نيروهاي خارجي بود، به خوبي مشخص مي شود.
2. از سوي ديگر از منظر آموزه هاي ديني، همه مسلمانان موظف به كسب آمادگي دفاعي در مقابل هجوم احتمالي دشمنان هستند، چنانكه قرآن كريم مي فرمايد: «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عبدوالله وعدوكم» و مسلما يكي از آثار مثبت سربازي كسب آمادگي هاي نظامي و دفاعي براي اكثريت افراد كشور اسلامي ماست و در بازدارندگي از خطرات احتمالي از جانب دشمنان نقش مهمي ايفا مي نمايد. از اين رو خدمت سربازي امري مقدس محسوب مي شود و حضرت امام درباره آن مي فرمايد: «خدمت سربازي از عبادات اسلام است» و مقام معظم رهبري نيز مي فرمايد: «خدمت وظيفه عمومي واقعا خدمت مقدسي است كه در جنگ و صلح در صف اول نيازهاي ملت و كشور قرار دارد».
3. خدمت سربازي علاوه بر مسأله آمادگي دفاعي و ورزيدگي جسماني جوانان، از نظر اجتماعي و فردي نيز مي تواند آثار بسيار مثبتي براي جوانان داشته باشد، روحيه نظم، انضباط و اطاعت از قانون را به آنان آموخته و از عوامل مهم جامعه پذيري اعضاي جامعه محسوب مي گردد و در ميزان آگاهي هاي سياسي - اجتماعي و تقويت بينش سياسي جوانان، مؤثر مي باشد.
4. اين چنين نيست كه خدمت سربازي مخصوص كشور ما باشد بلكه در بسياري از كشورهاي جهان وجود دارد. مثلا در كشور سوئيس تمامي اهالي موظف به خدمت سربازي هستند؛ بدين معنا كه پس از گذرانيدن دوره آموزشي مقدماتي در سن 21 سالگي تا پنجاه سالگي اين دوره ها تجديد مي گردد. بدين ترتيب، همگي افراد كشور تا سن مذكور سرباز محسوب مي شوند و در صورت فراخواني به خدمت نيروهاي مسلح در مي آيند (سيد محمد هاشمي، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، نشر دادگستر، 1380، ج 2، ص 347).
5. شايد با نگاهي سطحي اين چنين تصور كرد كه خدمت سربازي باعث هدر رفتن دو سال از شيرين ترين دوران جواني مي شود ولي اگر با نگاهي عميق و واقع بينانه خصوصا با توجه به نكات مثبتي كه اين دوران براي جوانان و جامعه دارد به اين مسأله بنگريم به اهميت و ضرورت آن پي مي بريم. البته ما منكر اين موضوع نيستيم كه ممكن است برخي از روش ها و برنامه هاي موجود پيرامون سربازي داراي اشكالات و نواقصي باشد و بتوان با برنامه ريزي دقيق تر از جوانان به تناسب تخصص هايشان بهره جست، كما اين كه اقداماتي نيز انجام شده و يا در حال انجام است.
منابع و مآخذ:
1. فروردین و اردیبهشت 1387، مجله حدیث زندگی، شماره 40 ، پیگاه اطلاع رسانی حوزه
2. وردیانی، بوالقاسم، ماهنامه سرباز، مرداد 1392،شماره 203 ، ارتش جهوری اسلامی
3. اینترنت 1390 ، جنگ از منظر آیات و روایات ،www.tebyan.net ، تبیان
4.مطهری ، مرتضی ، پائیز 1373 ، جهاد ،انتشارات صدرا
5.ملایجردی ، زهرا ، زمستان 1388 ، فرهنگ دفاع در نهج البلاغه
6. پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران،
www.aja.ir7.پایگاه فرهگی سرباز ،
www.vazifeh.ir8. وردیانی، بوالقاسم، ماهنامه سرباز ، شهریور 1392 ،شماره 204 ، ارتش جهوری اسلامی
9. آئینه چی ، عباس ، دوران سربازی، www.andisheqom.com ، اندیشه قم
10.بهمن 1391، لذت خدمت سرازی ، www.irsarbaz.ir، کهنه سرباز11. شهر حدیث ، www.hadithcity.com
12. سيد محمد هاشمي، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، نشر دادگستر، 1380، ج 2.
13.تبیان مبلغین ، www.tebyan-mobaleghin.ir
:Box:
موفق باشید
با سلام خدمت شما دوست عزیز
چه سربازی اجباری و چه سربازی اختیاری موضوعاتی هستند که در زمان ائمه مطرح نبودند و از مسایل مستحدثه است که از نظر بدعت بودن یا نبودن معیارشان یکی است و حتی اگر ادعا شود که سربازی اختیاری مستحدثه نیست و اجباری مستحدثه است باز معیار موضوع و حکم جاری است .
این سربازی می شود موضوع برای حکم حفظ نظام.
حال شما می توانید بگویید که این حفظ نظام هست یا نیست که اصلا بحث ما روی آن نیست.
پس بحث سربازی اجباری بدعت نیست و در این که موضوع حکم حفظ نظام هست یا نیست بحثی در میان است که موضوع تاپیک ما نیست.
سلام علیکم
اگر اینگونه باشد که شما می گویید می توان هر بدعتی را با این بهانه که موضوع برای یک حکم است وارد دین کرد.من هم می توانم بگویم نماز تراویح یا مسح گوش و گردن در وضو یا نماز جماعت با تلویزیون تعیین موضوع برای یک حکم هستند و بدعت نیستند شما با چه استدلالی می خواهید آن را رد کنید.
اکنون من این مطالب را از درس خارج فقه آیت الله نوری که در کتاب الجهاد ثبت شده است می گذارم تا معلوم شود اجبار در سرباز گیری بدعت محسوب می شود یا نه.
بحث بعدی که اینجا مطرح کردند به ترتیب جواهر این است که نعم فارزق علی الکفایه بحث این است که آیا جهاد با این ترتیب واجب عینی است یا کفایی است صاحب جواهر و فقهای دیگر نوعا می گویند که این جهاد وجوبش وجوب کفایی است نه وجوب عینی دلایلی که برای این ذکر کردند اول همان اجماع است و بلکه صاحب جواهر می گوید که ضروری دین است که جهاد واجب کفایی است حالا ما قول جواهر را داریم عرض می کنیم اول دلیل ایشان اجماع است و ضرورت دوم آیۀ 95 از سورۀ نساء دقت کنید که خیلی در این آیه حرف هست ولی فقهایی که هم از طرف ما هم از طرف عامه اینها به این آیه استناد کردند در این که جهاد واجب کفایی باشد آیه این است لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و انفسهم بدانید که مساوی، لا یستوی، یستو لا یستوی فعلی است که دو تا فاعل می گیرد همیشه عطف می شود لا یستوی هذا و هذا همیشه دو تا فاعل می گیرد منتها با واو عطف می شود اینجا لا یستوی فاعل قاعدون بعد و المجاهدون بدانید که مجاهدون و قاعدون مساوی نیستند مجاهدون کسانی هستند که به جهاد اقدام کردند و جهاد می کنند قاعدون کسانی هستند که در میدان جهاد حضور نیافتند بدانید که مساوی نیستند لا یستوی القاعدون من المؤمنین منتها قاعدون از مؤمنین غیر اولی الضرر ، غیر اولی الضرر صفت قاعدون است غیرُ به رفع می خوانیم چنانکه قاعدون خوب مرفوع است غیر اولی الضرر بر این معناست غیر نابینا غیر اعرج غیر آن شیخ ؟ آنها که دیگه بحثی نداریم ما می گوییم آن قاعدونی که می توانستند بروند و نرفتند یا وظیفه داشتند و نرفتند آنها را می گوییم و الا نابینا و یا مثلا فرض کنید کسی که خیلی پیر و از کار افتاده است که او را بحثی نداریم غیر آنها داریم می گوییم. لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر قاعدونی که اولی الضرر نباشند یعنی افرادی صحیح و سالمند قدرت دارند بروند ولی نرفتند اینها را داریم می گوییم و الا آن کسان معلوم است دیگر. مساوی نیست قاعدین غیر اولی الضرر و مجاهدون . مجاهدون ؟8:00؟ قاعدون است. قاعدون و مجاهدون مساوی نیستند. مجاهدون هم مجاهدونی هستند فی سبیل الله باموالهم و انفسهم مجاهدین هم مالشان را بذل می کنند در راه جهاد و اعلای کلمه اسلام و هم جانشان را اینها مساوی نیستند خوب معلوم است که خداوند متعال در اینجا برای ترغیب مردم به جهاد می خواهد عظمت و ثواب و فضیلت مجاهدین را بیان کند در برابر قاعدین. لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و انفسهم فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین خداوند متعال فضیلت بخشیده چه مجاهدین به اموال چه مجاهدین به انفس درجهای داده به اینها مقامی داده بعد و کلا وعد الله الحسنی خداوند به همه وعده حسنی داده حسنی هم صفت موصوف محذوف است یعنی مصوب از حسنی مثلا درجه حسنی کلا وعد الله الحسنی فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما خداوند متعال به مجاهدین بر القاعدین اجر عظیم عنایت فرموده این آیه 95 سوره نساء است پشت سرش هم این است درجات منه مغفرة و رحمة و کان الله غفورا رحیما . یعنی فضیلت مجاهدین بر قاعدین اول درجه نمی گوید درجات می گوید بعضی ها فکر کردند خوب این تناقض به وجود می آید اول درجه گفت مفرد بود بعد درجات می گوید آیت الله طباطبایی در تفسیر المیزان اعلی الله مقامه می گویند این درجه را که اول گفته می خواهد جنس درجه را بگوید این درجات هم توضیح همان است منافاتی با هم ندارند آمدند استدلال کردند به این آیه عامه و خاصه به این که جهاد واجب کفایی است چرا چون قاعدین را گفته کلا وعد الله الحسنی می گوید همان قاعدین هم مثل مجاهدین مشمول وعده ؟پروردگار است نگفته که این گناهکار است که نرفته است البته مجاهدین فضلیت دارند درجاتی اما نگفته که قاعدین هم گناهکارند و گفته کلا وعد الله الحسنی و از این کلمه کلا وعد الله الحسنی استفاده می کنند معلوم می شود به این که جهاد واجب کفایی است اگر واجب عینی بود باید آنهایی که نرفتند معصیت کرده باشند مثلا نماز واجب عینی است هرکس ؟معصیت کرده واجب کفایی بوده آنهایی که رفتند در حدی بوده من به الکفایة بودند ؟انجام دادند آنها هم که ماندند نگفته که آنها گناه کردند وکلا وعد الله الحسنی به تقریر این آیه به این ترتیب گفتند معلوم می شود که جهاد واجب کفایی است این دلیل دوم اینهاست اکثر فقهای ما حتی شیخ طوسی، شیخ طوسی مثلا در خلاف و از آن طرف هم که حساب می کنیم می آییم تا مسالک و ریاض و جواهر و امثال اینها از آن طرف کتب عامه را که این آیه را ذکر کردند در برابر آیات فراوان خذو حذرکم جاهدوا قاتلوا آنها خوب آیاتش کتب علیکم القتال آیات فروان که ظاهرش جهاد واجب عینی است مثل نماز و روزه گفتند این آیه مفسر آن آیات است یا مخصص آن آیات است و دلالت دارد بر این که جهاد واجب عینی نیست واجب کفایی است خوب صاحب جواهر این دلیل دوم بود اول اجماع بود این آیه دلیل دوم بود جواهر دلیل سوم را گفته و قاعده حرج در صفحه نهم جلد 21 جواهر است گفته اگر قرار باشد جهاد واجب عینی باشد بر همه این حرج لازم می آید اینطور گفته این کلام صاحب جواهر است صاحب تذکره علامه در تذکره مطلبی گفته که می خواهم برای روشن شدن عرض کنم علامه در تذکره جلد نهم تذکره که بحث ما در چاپ جدید جلد نهم است جلد نهم تذکره صفحه 7 تا 8 اوایل کتاب ایشان همین طور گفته به این که لا خلاف بین المسلمین در این که وجوبش علی الکفایه است واجب کفایی است عند عامة اهل العلم پیش همه علما این طور است چرا به قول این آیه آیه 95 سوره نساء که خواندیم حالا این را می خواهم بگویم گفته که معنای واجب کفایی آن است که خطاب متعلق به همه است اما اگر عدهای قیام کردند از بقیه ساقط است اگر قیام نشد همه مسئولند همه گناهکارند مثل اموات مثل احکام اموات در قم، در شهرهای دیگر هروز تعدادی می میرند غسل دادن اینها کفن کردن اینها دفن کردن اینها نماز اینها واجب کفایی است اگر این کارها انجام نشه همه گناهکارند چون وظیفه خطاب به همه است اما تعدادی که قیام کردند و این کار را انجام دادند دیگر از بقیه ساقط است این معنی واجب کفایی است که خطاب به همه تعلق پیدا کرده و اگر آن مامور به انجام نشه همه گناهکار وهمه معذبند ولی اگر انجام شد از بقیه ساقط است این معلوم است منظور این است که در تذکره ایشان چند مثال می زند به مثال هایش توجه کنید می گوید معنای وجوب کفایه آن است خطاب عام است برای همه مردم اما اذا قام به قوم ؟ الکفایة بجهادهم ؟ من به الکفایه قیام کرد و کار را انجام داد از بقیه ساقط است بعد می گوید فرض کفایه در اسلام زیاد داریم که ایشان می گوید قاعده کلیس این است کل مهم دینی یرید ؟ اصوله هر مهم دینی که شارع می خواهد تحقق پیدا کند و یقصد به عین من یتولی عین شخص معلوم نیست کار را از مسلمانان خواستند کی انجام بده نگفتند این بهش می گوییم واجب کفایی من جمله اینجا چند چیز می گوید اول اقامۀ حجج علمیه، اقامۀ حجج علمیه در مقابل کفار، تردید افکنان آنهایی که شبهه ایجاد می کنند این وظیفه همه مسلمانهاست مخصوصا وظیفه علما است علما باید حجج علمیه را در کتب خودشان در رشته های خودشان در تبلیغات خودشان واجب است که بیان کنند تا شبهه آنها که می خواهند شبهه ایجاد کنند ؟16:30؟ از بین بر.د این از واجبات کفایی است اگر این کار انجام شود همه قدرتمندان مسئولند، معذبند ولی عدهای قیام کردند بر اساس علم کلام، علم کلام برای همین است دیگه ما در مقابل علم فقه علم کلام هم داریم علم کلام یعنی ذکر ادله و براهیم برای اثبات ارزش ها. و در مقابل شبهات و سوالات و اینها. یکی از اینها این است اقامه حجج علمیه، این بر همه واجب است و الجواب عن الشبهات شبهه کسی ایجاد کند واجب است همه جواب دهند و الامر بالمعروف ایشان می گویند واجب کفایی است و نهی عن المنکر واجب کفایی است ؟ مهم است مثل ؟ مثلا واجب است در جامعه عده ای طبیب شوند تحصیل علم طب و طبابت واجب کفایی است اگر مثلا هیچ کس دنبال این نرود همه مسئولند منتها در نظر ما آن مدیریت اسلامی باید اینها همه را تنظیم کند ؟ بافتن، بافتن لباس آنچه که بافته می شود بنا، ساختمان هیچکس به بنایی قیام نکند همه مسئولند خوب دلیلش این است که احتیاجات بشر باید تأمین شود اینها مثال زده می شوند به اینها. واجب کفایی است طبابت و نساجت و ؟ و امثال اینها واجب کفایی است. دفع ضرر از مسلمین ضرری به مسلمانان وارد شده حالا این ضرر، ضرر فرهنگی باشد سیساسی باشد اقتصادی. دفع ضرر واجب است مسلمانها در مقابل دفع ضرر حساس باشند و نگذارند که ضرر متوجه جامعه اسلامی شود هر نوع ضرری باشد مادی، معنوی. و القضاء یعنی قضاوت. قضاوت را واجب کفایی ایشان می گویند وقتی انقلاب پیروز شد امام رضوان الله تعالی علیه خوب فرمودند که قاضی لازم داریم قاضی های سابق که به درد ما نمی خوردند آنها به نفع طاغوت قضاوت می کردند حتی آیت الله العظمی بروجردی در همین جا بعد از بحث اجاره و ؟ و اینها قضاوت را شروع کردند بنده در تمام درسهای ایشان شرکت داشتم چند روز قضاوت را گفتند بعد تعطیل کردند فرمودند فکر میکنم ما که قضاوت را بگوییم افرادی که اینجا می آیند می روند قاضی می شوند در دستگاه های دولتی آن روز کمک مانندی است به قضاوت دستگاه طاغوتی تعطیل کردند انقلاب که پیروز شد خوب قاضی ببینید ما در ایران صدها شهر داریم و هزاران روستا خوب قاضی لازم داریم در هر شهری . گاهی یک قاضی تا چند تا قاضی لازم داریم . باید هزاران قاضی از حوزه فرستاده می شد به انجام قضاوت و یکی از شرطهای قضاوت هم فقها نوعا گفته اند که اجتهاد است ما باید چند هزار مجتهد از اینجا اعزام کنیم برای انجام قضاوت و نداشتیم . تا اینکه امام فرمودند که میرزای قمی هم فرموده در جامع ؟ که مقلد هم می تواند بر اساس اجتهاد مجتهدی قضاوت کند از این جهت گفتند کسانی هم که مجتهد نیستند بروند برای قضاوت. گاهی هم برای ما نامه ها چند تا نوشتند اینجا مطرح کردیم که قاضی کم داریم شما تشویق کنید آقایان اقدام کنند خلاصه قضا هم واجب کفایی است. تحمل شهادت ایشان می گوید جریانی واقع شد فردا در محکمه قضایی شاهد می خواهند این واجب است که افرادی بروند ببینند شهادت بدهند تا حقی پایمال نشود ؟ نماز میت، کفنش و دفنش همه اینها واجب کفایی است ؟ واجب کفایی است رد السلام حتی جمعیتی هستند یک نفر سلام کرد واجبه که بایستی جواب دهند اگر یک یا دو نفر جواب دادند که دادند و الا همه مسئولند یک نفر یا دو نفر که جواب دادند از بقیه ساقط می شود و هکذا خلاصه. این کلام علامه بود علامه می فرمایند که ما یک واجب کفایی داریم جهاد را هم از این قبیل حساب می کنند چون این چنین است پس وجوبی که در باب جهاد است می شود واجب کفایی. خوب این کلام فقها است حال می خواهیم بررسی کنیم ببینیم ما چه باید بگوییم همین طور بگوییم یگوییم که جهاد واجب کفایی است اگر افرادی قیام کردند از بقیه ساقط است به همین بگذاریم بنده امیدوارم به فضل پروردگار این بحث ما با فکر شما و توجه شما یک بحث جدید در حوزه باشد چون در باب جهاد خیلی کم لطفی شده زمان اقتضا می کرده که آن طور مختصر بحث کنند که ما اینقدر خواندیم تازه صفحه هفتم، هشتم جواهریم.
مطالب بسیاری گفتیم که در جواهر و کتاب فقها نیست از جمله چیزهایی که عنایت زیادی بهش نشده در فقه شما در این گونه مباحث آیات قرآنی، نهج البلاغه و امثال این هاست این ها آثار اهل بیت است و قرآن هم کتاب خداست باید توجه شود حالا ما در اینجا اول درباره همین آیه بحث کنیم بعد برسیم به اصل مطلب ببینیم آیا این استدلال این ها به این آیه درست است آیه را خواندیم 95 از سوره نساء خواستند استفاده کنند از این آیه به این که معلوم می شود که جهاد واجب کفایی است که خدا گفته و کلا وعد الله الحسنی هم مجاهدین هم قاعدین. خداوند نیامده برای قاعدین یک عذابی، تهدیدی گفته باشد چون گفته کلا وعد الله الحسنی پس معلوم می شود به این که جهاد واجب با این که عده ای نرفته بودند قاعدین بودند دیگه معلوم می شود که واجب کفایی بوده است آن هایی که رفته بودند من به الکفایه بوده اند این ها خوب نشسته اند خانه های خودشان نرفتند با آنها کلا وعد الله الحسنی به این ها استدلال کردیم حالا ببینیم آیا درست است یا نه چون بنده هم سعی می کنم که هر چه را که مطالعه می کنم کل کتاب های مربوط به آن موضوع را مطالعه کنم آیه قرآن بود باید به تفاسیر مراجعه کنیم باید ببینیم آیا همه مفسرین همین طور می گویند که این ها فهمیدند از کلا وعد الله الحسنی و از آیه فهمیدند که قاعدین معذب نیستند معاقب نیستند کلا وعد الله الحسنی می شود پس واجب کفایی یا نه برویم سراغ مفسرین ما. از کجا شروع کنیم از مجمع البیان شروع می کنیم بعضی این تفسیر را ندارند خیلی آن ها که دارند مجمع البیان مجموعه 10 جلدی است جلد سوم صفحه 193 بعد از ذکر آیه، آیه 95 و 96 را عرض کردم از سوره نساء. آن چند بحث می کند می دانید مجمع البیان چند تا بحث . تفسیر بسیار عالی است مجمع البیان. اول ذکر حجت چون بعضی از آیات است که چند جور قرائت شده همین . بعضی گفته اند غیر اولی الضرر مرفوعا بعضی غیر اولی الضرر منصوبا مرفوعا باشد می شود صفت قاعدون، منصوبا باشد حال می شود و این بحثی است آیا غیر اولی الضرر مرفوعا یا غیر اولی الضرر منصوبا. چون غیر صفت می شود مثل غیر المغضوب علیهم صفت است اینجا ایشان دلیل می آورد برای اینکه غیر مرفوع است دلیلش چیه قرآن ها هم غیرُ است قرآن های معمولی. این یک بحث الحجه است بعد اللغة در لغت که بحث می کند خیلی ایشان در لغت واردند با دقت لغت ها را معنا می کنند بعد در اعراب بحث می کند بعد در نزول بحث می کند در نزول آیه اینجا ایشان گفته النزول. می گوید آیه نازل شده درباره آن سه نفر که قبلا خواندیم در سوره توبه، آیه چندم بود از سوره توبه ظاهرا 112 بود در سوره توبه بود که و علی الثلاثة الذین خلقوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت و ضاقت علیهم انفسهم یادتان هست آن آیه را آنجا خواندیم چه استفاده کردیم یادتان هست یادتان هست که این آیه را خواندیم خواستیم چی بگوییم آنها مانده بودند گناه کرده بودند پیغمبر گفته بود کسی با اینها حرف نزند کسی با این ها صحبت نکند جواب سلامشان را ندهد تا 50 روز طول کشید رفتند در بیابان و توبه کردند آیه آمد . آنجا پیغمبر صلوات الله علیه و آله عدم شرکت آن ها را یک گناهی قلمداد کردند و امر فرمودند کسی با این ها صحبت نکند جواب سلامشان را ندهد ایشان می گوید این آیه آنجا نازل شده (مجمع البیان) این سه نفر هم اسمشان کعب بن مالک بود ضرارة بن ربیع بود و . این سه نفر بودند ایشان می گوید آیه وارد شده در رابطه با این سه نفر. این ها تخلف کرده بودند در جنگ تبوک که خواندیم و نرفته بودند. اینجا عرض کنم عبد الله بن اممکتوم این یک نفر نابینا بوده گاهی اذان هم می گفته این عبد الله نابینا بود نرفته بود آمده بود پیش پیغمبر این شخص (عبد الله) گفت یا رسول الله من نرفتم ولی من که نرفتم نابینا هستم معذورم یا معذور نیستم آیه آمد که لا یستوی القاعدون غیر اولی الضرر. این عبد الله جزء اولی الضرر چون نابینا بود که خداوند در اینجا می خواهد قاعدون اولی الضرر را بگوید آیه آمد که لا یستوی القاعدون غیر اولی الضرر که مثل ام مکتوم که نابینا بود و المجاهدون. آنجا یک شخصی داشت می نوشت آیه را برای پیغمبر. پیغمبر صلوات الله علیه وقتی یک آیه ای نازل می شد حالت وحی یک حالت خاصی. پیغمبر صلوات الله علیه و قتی که بهش وحی می شد عرق می کرد حالت خاصی پیدا می کرد حالا این حالتی است که ما نمی توانیم درست درک کنیم ولی همه می گویند پیامبر آن حالت را پبدا کرد و این آیه نازل شد ابن ام مکتوم خوشحال شد که غیر اولی الضرر گفته قاعدین غیر اولی الضرر گفته این جزء اولی الضررهاست و نابیناست. بعد که آمد کلا وعد الله الحسنی. ایشان می گوید کلا وعد الله الحسنی اول مجمع البیان حرف فقها را می گوید کلا وعد الله الحسنی که خداوند گفت معلوم می شود به این که واجب کفایی است آن هایی که نرفته بودند و وعد الله الحسنی شامل آن ها هم می شود بعد یک قول دیگر را هم داریم کلا مال قاعدین نیست کلا مال اولی الضرر است و مجاهدین. این سه طایفه است یک قاعدین داریم که قدرت دارند نرفتند، اولی الضرر داریم نابینا و پیر و فلان و فلان یکی هم مجاهدون. ببینیم این کلا وعد الله الحسنی به چی می خورد اگر کلا وعد الله الحسنی به همه شان بخورد آن هایی که نرفتند هم عذاب ندارند پس واجب کفایی است اگر کلا وعد الله الحسنی بخورد به اولی الضرر و مجاهدین و اینها نظر دارند که شأن نزول آیه هم این دومی باشد اینها نرفته بودند خوب گناه کرده بودند پیامبر هم فرمودند با اینها صحبت نکنید جواب سلامشان را ندهید ایشان می گوید این چنین قولی هم داریم پس این می شود یک آیه متشابه تقریبا. نمی شود با این استدلال کرد کلا وعد الله الحسنی به کی می خورد آن ها که آمدند گفتند کلا وعد الله الحسنی می خورد به هر سه طایفه گفتند پس واج، واجب کفایی است نرفته بودند هم وعد الله الحسنی عذاب نمی دیدند اما آنها که گفتند کلا وعد الله الحسنی می خورد به اولی الضرر و مجاهدین نه به قاعدین گفتند بنابراین از این نمی توان استفاده کرد ایشان همین طور هم بعدا می گوید بعدا می گوید مراد از کل مجاهدین است و اولی الضرر. آیا کلا از محکمات قرآن است آیا کلا به هر سه می خورد هم به قاعدین هم به مجاهدین هم به اولی الضرر اگر این طور باشد بله پس قاعدین گناه نکردند پس واجب واجب کفایی بوده اما اگر کلا بخورد به مجاهدین و اولی الضرر پس قاعدین گناه کردند دو قول است در آیه. بنده مراجعه کردم به تفسیر تبیان شیخ طوسی. ایشان می گویند کلا می خورد به مجاهدین و اولی الضرر. شیخ طوسی در تبیان، تبیان ده جلد است آن هم تفسیر خیلی خوبی است حتی بعضی ها معتقدند که مجمع البیان را صاحب مجمع البیان از تبیان بیشتر گرفته. تفسیر تبیان شیخ طوسی خیلی کتاب مهمی است در تبیان شیخ طوسی جلد سوم صفحه 301 می گوید و کلا وعد الله الحسنی یعنی وعد الله الحسنی به مجاهدین و قاعدین اولی الضرر بر می گردد. آیه می گوید کلا وعد الله الحسنی، مجاهدین و یکی هم مثل نابیناها و اولی الضرر این را می گوید. بنابراین شیخ طوسی می گوید مراد از کلا وعد الله الحسنی مجاهدین است و اولی الضرر. قاعدین غیر اولی الضرر را شامل نیست این شیخ طوسی و مجمع البیان هم دو قول را نقل می کند یکی این که شامل هر سه باشد یک قول این که کلا دو طایفه را می گوید مجاهدین و اولی الضرر را. اینها می گویند کسی که تو خانه نشسته چه اجری دارد آنها جهاد کردند و آنها رفتند به میدان جنگ. یک تارکین جهاد داریم یک قاعدین. حالا بعدا عرض می کنیم. اینها می گویند الان ما داریم نقل قول می کنیم کسی که تو خانه اش نشسته چه اجری دارد این آیه مربوط است به مجاهدین و اولی الضرر. الان داریم نقل قول می کنیم ما. یکی قول مجمع البیان شد یکی هم قول شیخ طوسی شد در تبیان. تفسیر دیگر داریم تفسیر مواهب الرحمن فی تفسیر برهان. تفسیر برهان تفسیری است که ایشان گفته در اول کتاب گفته من تمام آیات را بر اساس روایات می خواهم تفسیر کنم اینجا ما روایت نداریم این است که به تفسیر برهان نمی شود استناد کرد 1200 روایت در تفسیر برهان وجود دارد یکی ار تفاسیر بسیار خوب ماست چون سعی کرده هر چه روایات مربوط به تفسیر است ذکر کرده باشد. باز یکی از مزایای این تفسیر این است که این با سند ذکر می کند مثلا فرض کنید که در تفسیر صافی سند را حذف می کند تفسیر نور الثقلین سند را حذف می کند روایات زیاد دارد سند را حذف می کند ایشان سعی کرده به این که هر حدیثی سند دارد مثل کافی، کافی سند دارد از کافی نقل می کند می گوید محمد بن یعقوب عن فلان عن فلان تا می رسد به معصوم. مزایای زیادی تفسیر برهان دارد اما خوب آن متصدی تفسیر آیات قرآن به روایات اهل بیت است . حالا یکی عرض کنم و بقیه می ماند. تفسیری داریم تفسیر مواهب الرحمن که علامه آیت الله العظمی جد الاعلی سبزواری نوشته. صاحب مهذب الاحکام بوده. تفسیر مواهب الرحمن البته تا آخر قرآن نیست. جلد نهم بحث ما در جلد نهم است صفحه 180. ایشان هم مثل همان شیخ طوسی آن را معنا می کند کلا وعد الله الحسنی می گوید می خورد به مجاهدین و اولی الضرر.
با سلام خدمت شما دوست گرامی
بفرمایید نماز تراویح یا مسح گوش و گردن موضوع برای کدام حکم است؟
از این گذشته عبادات شکل و اجزاءشان توقیفی است یعنی باید به آن روش مشخص که شارع مشخص کرده است انجام شود و حکم آن بر موضوع واحدی حمل می شود که خود شارع آن را بیان فرموده است و در جاهایی که توسعه دارد تعیین موضوع می تواند بر عهده مکلف باشد مثلا می گوید که در هر کجای نماز که بخواهی می توانی ذکر خدا بگویی حال این ذکر می تواند سبحان الله باشد یا شما می خواهی بگویی یا جلیل من می خواهم بگویم حسبی ربی جل الله این توسعه ای است که خود بزرگواران شارع در نماز قایل شده است و در بقیه عبادات دیگر هم این گونه است در وضو می گوید فاغسلو وجوهکم حد مشخص کرده است حال شما بیایید و بگویید گوش هم جزء صورت است !!! این را کسی قبول نمی کند چرا که خود شارع آن را مشخص کرده است حال اگر در مصادیق برخی اختلاف کردند جای بحث است که آیا زیر چانه هم جزء صورت هست یا نه.
پس معیار این شد که در عبادات اعمال توقیفیه است مگر این که خود شارع توسعه داده باشد اما در اموری مثل حکومت داری و یا بر قراری نظام بنا برنا بر حکم کلی که که می گوید حفظ نظام واجب است این حفظ نظام دارای مصادیق مختلفی است که در زمان های مختلف به گونه های مختلفی ظهور می کند و این گونه ها توسعه در اشکال مختلف آن حکم است بر خلاف عبادات که شکل و محتوای آن توقیفیه است.
به قول مولانا :
لیک سوراخ دعا گم کردهای
اولا : تمام آنچه که در بیان آیه الله نوری آمده بود درباره جهاد است در حالی که بحث ما در دفاع است و حفظ نظام که بنا بر اجماع علما واجب عینی است نه کفایی
ثانیا: سلمنا که سربازی به مثابه جهاد باشد ایشان وجوهی را در تقریب استدلال به کفایی بودن جهاد بیان کردند که وجوه مخالف آن را از تفسیر مواهب و دیگران بیان کردند و نتیجه ای از بحث خود نگرفتند که نظرشان به کدام طرف متمایل است.
ثالثا : سلمنا که نظر ایشان در کفایی بودن جهاد باشد ایشان یک قول است در برابر اقوال دیگر و در مسایل حکومت داری باید به ولی فقیه مراجعه کرد نه مجتهدین و مراجع.
سلام جناب شعیب
بحث چون زیاد و سنگین بود من کامل نتونستم بخونم
آیا نتیجه این شد که سربازی واجب و اگر کسی به سربازی نرود حرام مرتکب شده؟ (اگه ممکنه تا حد ممکن کوتاه جواب بدید)
سلام دوست گرامی
قانون سربازی قانون حکومت اسلامی و ممضای ولی فقیه و تبعیت از آن لازم است و مخالفت با آن و کوتاهی در انجام آن حرام می باشد.
یه سوال دیگه پیش اومد :
آیا معافیت ها و کسری خدمت ها مثلا معافیت فرزندان جانبازان ربطی به قوانین اسلام داره؟یا صرفا چون چند نفر بنا به صلاحدید خودشون به صورت قانون درآوردند و بنا بر اتفاق این قانون متعلق به حکومت اسلامی است ،کوتاهی در انجام آن برای فرزندان جانبازان حرام نیست؟
به عبارت دیگه واجب بودن سربازی به دلیل حفظ نظام اسلامی و .... است یا فقط چون قانون حکومت اسلامی است؟
(اگه به دلیل دوم باشه،کسی که از خیابون غیر از جای خط کشی شده عبور کنه هم فعل حرام مرتکب شده؟)
با سلام خدمت شما دوست گرامی
اگر از ابتدای تاپیک ما را همراهی کرده باشید ما عرض کردیم که دو دلیل برای سربازی ذکر کرده اند یکی حفظ نظام و حفظ امنیت جامعه اسلامی و دیگری تبعیت از قانون حکومت اسلامی .
هر دو از ادله سربازی است حال این که مصداق این حفظ نظام و دفاع از امنیت ملی به چه مقدار از سربازی است قوانینی است که توسط متخصصین فن تصویب و اعمال می شود و این قانون می شود قانون حکومت و لازم الاجرا.
دقیقا همین گونه است و فتوای امام و مراجع دیگر نیز همین است. قوانین جمهوری اسلامی لازم الاجراء و تخلف از آن جایز نیست.
استفتاء از دفتر مراجع :
آیا مخالفت با قوانین و نادیده گرفتن مقررات دولت جایز است؟
خیر، مخالفت با آن جایز نیست.
(خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س 1987؛
امام، استفتاءات، ج 2، س 150، (کسبهاى حرام)؛
دفتر: وحید، صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1531؛
مکارم، استفتاءات، ج 1، س 1643 و 18، تبریزى، استفتاءات، س 1198؛
نورى، استفتاءات، ج 2، س 591 و 592؛
فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 910 و 916)
آیت الله بهجت: (در موارد مختلف حکم تفاوت مىکند به عنوان مثال عبور از چراغ قرمز جایز نیست.(دفتر: بهجت)
آیت الله سیستانى:مخالفت با قوانینى که نظم اجتماعى را برهم مىزند یا حداقل یک مجتهد جامع شرایط آن را تصویب کرده، جایز نیست به عنوان مثال عبور از چراغ قرمز و مانند آن تخلف از مقررات دولت و مخل نظم عمومی محسوب می شود و جایز نیست..(دفتر: سیستانى)
تخلف از مقررات جایز نیست و رعایت آن لازم است. (امام خمینی ره)
سلام علیکم
خوب معلوم است عبادات.خودتان هم گفتید.
عبادات هم در زمانهای مختلف به گونه های مختلف ظهور می کند.در حکومت داری فقیه آزاد نیست چون در این مورد سنتهایی داریم که نباید خلاف آنها عمل کند.در جهاد و آمادگی جهاد هم حدود تعیین شده است.
بین جهاد و دفاع رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است.بیشتر غزوات پیامبر دفاعی بوده است.و نیز فکر نمی کنم به کار سرباز راهنمایی و رانندگی یا سرباز مراقبت از طویله دفاع اطلاق شود.
اتفاقا در جلسه بعد که الان بخشی از آن را می آورم نظر خودشان را هم گفتند.
اتفاقا ایشان بحث ولی فقیه را هم در جلسه بعدمطرح کردند.علاوه بر آن ولی فقیه سرشان شلوغ است و کسی را به حضور نمی پذیرند.ایشان فقط در کلیات وارد می شوند و بقیه امور را به دیگران تفویض کردند پس طرف حساب ما ایشان نیست که شما می خواهید با مطرح کردن آن راه استدلال را ببندید.
جلسه بعد خارج فقه آیت الله نوری
اینجا سه چیز وجود دارد که قرینه است برای اینکه واجب کفایی است نه عینی ؛ اول: اجماع و ضرورت، اجماع است بر اینکه بر همه مکلفین جهاد واجب نیست.
دوم: آیه 95 از سوره نساء که خواندیم درباره آن حرفی داریم که عرض می کنیم.
سوم: قاعده لا حرج، صاحب جواهر می گوید اگر قرار باشد همه افراد حرکت کنند برای جهاد با این مشقت و حرج نظام زندگی مختل می شود، اگر قرار باشد همه حرکت کنند برای جهاد و جهاد به این معنی حرکت و خروج از وطن و در برابر دشمن قرار گرفتن و با او درگیر شدن به این معنا که همه بروند، خوب زندگی بشر چیزهای دیگر هم لازم دارد که علاوه بر حرج اختلال نظام بوجود می آید اگر به این معنا بخواهیم بگوییم این ادله است...
به نظر بنده آیه در مقام تشجیع مردم به جهاد است حتی شما هم که نرفتید البته شما مسلمان هستید و مهیّا برای جهاد هستید و شما کسالت را از خود دور کنید و برای جهادهای بعدی آماده باشید، خلاصه از این آیه استفاده شود به این که واجب کفایی است قدری مشکل است اما ما هم قائلیم که واجب کفایی است با توجه به آن معنا که بنده عرض می کنم، این هم معلوم است که لاحرج که سهل است اگر قرار باشد جهاد به این معنا باشد که همه حرکت کنند و بروند و مثل نماز باشد اصلاً علاوه بر حرج نظام زندگی مختل می شود اگر مثل نماز و روزه باشد که بر هر فردی واجب باشد که حرکت کند و برود نظام زندگی مختل می شود اما به یک نکته دیگر باید توجه داشت آن این است که جهاد از شئون حکومتی اسلام است مسلماً جهاد مثل سایر موضوعات مهم تحت نظر حکومت اسلامی بایستی انجام شود یعنی مدیریت جامعه که بر عهده زعیم است اقتضاء می کند چنان که سایر جهات را اداره می کند مثل قضاوت که شئون حکومت اسلامی است، فرهنگ را اداره می کند یکی از چیزهایی که باید مدیریت و زعیم اداره کند جهاد است تعطیلی که ندارد همیشه دشمنان اسلام نقشه هایی دارند و ما با آنها درگیر هستیم این باید یک مدیریت داشته باشد در مدیریت امر جهاد هم زعیم وظیفه دارد هم مردم وظیفه دارند، جهاد هم کار ساده ای نیست او وظیفه دارد مدیریت کند همیشه لشگری فراهم کند که جوابگوی دشمن باشد مقدماتی دارد وسایل تمرین و مهارت ِآموزش نظامی و آموزش جهادی را فراهم کند همیشه اینها باید فراهم باشد {أعدّوا لهم ما استطعتم من قوة و رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم} این وظیفه مسلمان ها است، مسلمان ها باید همیشه عِدّه وعُدّه و تجهیزات و آموزش نظامی و رزمی داشته باشند در حد { ترهبون به عدوالله و عدوکم} این از یک طرف وظیفه آن زعیم است که باید شرائط را فراهم کند و از یک طرف وظیفه مردم است ما نمی خواهیم که حالا حرکت کنند و بروند ولی وظیفه مردم است که پاسخگو باشند پاسخ مثبت بدهند اگر او اعلام کرد هر کس باید برود، حالا او چطور باید اعلام کند؟ تا دشمن در چه حدی باشد؟ در چه منطقه ای باشد؟ احتیاجات ما چه باشد؟ او هر اعلامی کرد بر مردم واجب است که جواب مثبت بدهند، مهارت نظامی یاد بگیرند خلاصه خودشان را آماده کنند {خذوا حذرکم} آمادگی فکری، آمادگی روحی، آمادگی تمرینی، آمادگی بدنی، آمادگی اقتصادی از همه جهت لازم است آمادگی فراهم باشد بنابراین در جهاد باید به این توجه داشت که هم مدیریت کار زعیم است و قسمتی از این تجهیزات کار او است، قسمتی هم مربوط به مردم است اسلام طوری تنظیم می کند که اصلاً زندگی باید با فکر جهاد توأم باشد {إنّما الحیوة عقیدة و جهاد} زندگی مسلمان ها این است در دعاها ما می بینیم مثلاً دردعای عهد {إن حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتماً مقضیاً فاخرجنی من قبری مؤتزا کفنی شاهراًسیفی مجرداً قناتی ملبیا دعوة الداعی فی الحاضر و البادی} خدایا اگر من مُردَم و امام عصر ظهور کردند مرا از قبر بیرون بیاور، ولی در چه حالی!؟ شمشیر و نیزه در دست من، من لبیک گویان به عرصه جهاد بروم، اصلاً اسلام می خواهد طوری باشد که مسلمان ها فکر جهاد را از سرشان بیرون نکنند همیشه فکر جهاد وآمادگی برای جهاد داشته باشند و در دعای ماه رمضان که هر شب می خوانیم {و قتلاً فی سبیلک و وفّق لنا} طوری است که اگر بگویند جهاد واجب کفایی است و عدّه ای بگویند خوب کسانی هستند ما بنابراین وظیفه ای نداریم این هم مثل امر به معروف، قلبی و لسانی و یدی دارد این یک شعبه ای از امر به معروف است همین طور که امر به معروف و نهی از منکر قلبی و لسانی و یدی بود این هم همین طور است قلبی است و عملی است حالا اگر عملاً هم وظیفه شما نیست و تنظیم نشده که شما بروید ولی قلباً و فکراً و روحاً باید آن آمادگی را داشته باشید اگر مال دارید آن مالتان، اگر نیست جانتان { بأموالهم و أنفسهم} این را باید اینجور حساب کنیم، جهاد این است جهادی که اسلام می خواهد این است بنابراین ما می گوییم کفایی است ولی به این معنا. تنظیم و ترتیب امور جهاد چون یک امر حکومتی است و از شئون حکومت است به عهده زعیم مسلمان هاست او باید تنظیم کند او باید طوری تنظیم کند که مردم آماده باشند هم مردم باید پاسخ مثبت بدهند آمادگی فکری و عملی خودشان را در نظر بگیرند، امام رحمة الله علیه که 8 سال جهاد را اداره کردند کار بسیار بسیار مهمی است یک فرمانده ای مثل ایشان لازم بود تا جنگ را اداره کند بخاطر اینکه نه تنها آمریکا و آلمان و فرانسه و انگلستان حتی کشورهای اسلامی سرمایه گذاری کردند از نیرو و نفر برای اینکه صدام پیروز شود و ما مغلوب شویم خوب امام واقعاً اداره کرد ایشان در یکی صحبت هایشان روایتی می خواندند آن روایت این است که {لیعدن احدکم لخروج القائم عجّل الله تعالی فرجه و لوسهماً واحداً} امام صادق علیه السلام فرمودند هر یک از شما باید آماده کنید برای خروج مهدی عجّل الله تعالی فرجه و لو به اندازه یک تیر. این اسلام است که می خواهد مسلمان ها همیشه در فکر جهاد باشند اگر مُردند مثلاً آنطور بگویند {فاخرجنی من قبری...} و اگر زنده هم باشند این طور بگویند این حدیث در جلد 52 بهار صفحه 366 است.
بالاخره توجه به این نکته که عرض کردم لازم بود از طرفی هم ما باید بدانیم که جهاد به معنی خروج از منزل و طیّ الطریق و حضور در عرصه جنگ البته آن واجب کفایی است اگر همه بخواهند بروند زندگی مختل می شود، ما به این ترتیب عرض کردم که تنظیم این کار و ترتیب این کار از لحاظ مقدمات و لوازم و آثار، کار ولی فقیه و حاکم اسلامی است جهاد هم که یک امر ساده ای نیست.
در اینجا یک مطلب دیگر هم هست که قاعدین با توجه به اموال و انفس و مجاهدین هم با توجه به اموال و انفس اقسام پیدا می کند، ممکن است کسی قاعد باشد بانفسهم ولی مال بدهد ممکن است کسی مال ندهد ولی خودش برود اگر کسی قاعد باشد باموال و انفس آنطوری است که گفتیم، از طرفی هم باید توجه داشته باشد چون واجب کفایی به این ترتیب است، کسانی که قدرت دارند با تنظیم حاکم شرع مثلاً مال می خواهند بدهد و خودشان نمی خواهند بروند از بعضی این را خواستند از بعضی اموال خواستند نه انفس و از بعضی انفس خواستند نه اموال از بعضی هر دو را خواستند از بعضی هیچ کدام را نخواستند خلاصه ما باید به این تقسیمات هم توجه کنیم و جهاد یکی از شئون حکومتی است باید تحت نظر معصوم یا قائم مقام معصوم علیه السلام صورت بگیرد ولی باید به این ترتیب باشد این بحث را باید در اینجا داشته باشیم به همان بحث که تنها واجب کفایی است برگزار نکنیم این قسمت را باید در نظر داشته باشیم.
صاحب جواهر روایتی از حضرت امیر علیه السلام نقل می کند از دعائم الاسلام که سند هم ندارد دعائم الاسلام همه اش مرسلات است ولی مطلب همین است که ما عرض کردیم و این عرض ما جمع می شود میان همه کلمات آنهایی که کفایی گفتند و منظورشان را تأیید می کند و میان کلمات آنهایی که عینی گفتند نیز منظورشان را تأیید می کند چون اینجور که ما می گوییم هم عینی است هم کفایی ولی تنظیم و ترتیبش مهم است یک وقت ممکن است همه را خبر کنند، تنظیم و ترتیبش با مدیریت حاکم اسلامی است.
صاحب جواهر یک روایتی را نقل می کند و رد می کند چون بعضی به آن استدلال کردند آن این است که {من لم یغزو و لم یحدث نفسه بالغزو ما تعلی شعبة من النفاق} از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم کسی که به جنگ نرفته یا لااقل خودش را آماده نکرده، ایمان کامل نداشته و یک شعبه از نفاق را دارد. آنهایی که قائلند که جهاد واجب عینی است مثل سعید بن مصیب به این حدیث استدلال کردند صاحب جواهر می گوید روای حدیث ابوهریره است، ابوهریره هم آدمی بوده کذّاب و مزدور، ولی ما احتیاجی به این نداریم و آن طور که عرض کردم مطلب حل است و شکی هم در آن نداریم .
حالا خودم هم یک نظری بدهم
یعنی شما انسانها را در حد یک اسب پایین آوردید.
سلام
حسن عباسی سربازی
اینم یکی دیگه
اینجا هم چندتا فایل درباره سربازی و جمعیته
دوستان ببینند نظر بدن
اموزش اصول دفاعی به همه کار خوب و درستیه(نه فقط اقایون خانوما رو تو همه چیز شرکت دادن بغیر از سربازی)
ولی بردن یه فرد لیسانس برای بیگاری ربطی به امور دفاعی و امنیتی نداره.........
با سلام کارشناس محترم
1.
به دو دلیل نیست.فقط به یک دلیل است و آن هم این که چون قانون است.دلیل اولی که گفتید (یعنی حفظ نظام و امنیت) جزئی از استدلال هایی است که چرا سربازی اجباری به صورت قانون درآمده است.(درست یا غلط فعلاً کار نداریم)
چرا که اگر وجوب حفظ نظام اسلامی و امنیت به خودی خود دلیل میشد، سربازی بر همه واجب میشد و برخی معافیت ها بیجا بود.
در ضمن واجب بودن به معنای الزام و اجبار نیست.(گویا حتی بر همه هم واجب نیست و واجب کفایی است:Gig:)
2.
این متخصصین فنی که می فرمایید؛اشکالی دارد به موازات استدلال های آنها برای خودشان ما هم روی استدلال هایمان بحث کنیم(بر مبنای قوانین پایه ای اسلام )؟اصلا شاید به همان نتایج رسیدیم.
3.
بنده زیاد با اصطلاحات فقهی آشنا نیستم. آیا "جایز نیست" کاملا به معنی "حرام است" است؟یعنی منی که هر روز چندین مرتبه از خیابان از قسمت غیر خط کشی شده عبور می کنم (و یقین دارم حق کسی ضایع نمی شود) حرام مرتکب می شوم و عذاب اخروی در انتظارم است؟
4.چه اصراری به این است که قوانین را جزئی از دین بدانیم؟قانون قانون است و شرع شرع.رعایت نکردن اعمال رساله گناه دارد و رعایت نکردن قوانین، جریمه. مشکل چیست؟
(این نظر شخصی است و ربط خاصی به بحث الان ندارد:Nishkhand:)
5.با توجه به نکته ی 2 ای که عرض کردم این سوالم همچنان باقی است :
6.در چند صفحه قبل جایی گفته بودید که "مقدمه ی واجب واجب است".این جمله از کجاست؟ مشابها نمی توان گفت"مقدمه ی حرام حرام است"؟
خواهشا دقیق و واضح جواب بدهید
خیلی ممنون
با سلام
عبادات که گفته شد حکما و موضوعا توقیفی است است یعنی شارع آن را مشخص می کند.
نه هرگز این گونه نیست
در هر صورت دفاع واجب عینی است و اگر سربازی دفاع باشد می شود واجب عینی
شما به فتاوای ایشان و درس خارج ایشان در مساله دفاع مراجعه کنید تا بفهمید که دفاع با جهاد چه فرقی می کند.
تحریر الوسیله امام خینی(ج1 ص485)
فصل في الدفاع وهو على قسمين: أحدهما الدفاع عن بيضة الاسلام وحوزته، ثانيهما عن نفسه ونحوها.
القول في القسم الأول مسألة 1 - لو غشي بلاد المسلمين أو ثغورها عدو يخشى منه على بيضة الاسلام و مجتمعهم يجب عليهم الدفاع عنها بأية وسيلة ممكنة من بذل الأموال والنفوس.
مسألة 2 - لا يشترط ذلك بحضور الإمام عليه السلام وإذنه ولا إذن نائبه الخاص أو العام، فيجب الدفاع على كل مكلف بأية وسيلة بلا قيد وشرط.
این حکم دفاع است اما
مسألة 3 - لو خيف على زيادة الاستيلاء على بلاد المسلمين وتوسعة ذلك وأخذ بلادهم أو أسرهم وجب الدفاع بأية وسيلة ممكنة.
در هر صورت دفاع (که به قول شما جزئی از جهاد است ) واجب عینی است و در این احدی اختلاف ندارد و اگر در جهاد از کفایی و یا عینی بودن آن بحث می شود به خاطر اطلاق اسم جهاد بر جهاد ابتدایی است و هر گاه بحث جهاد پیش می آید منظور همان جهاد ابتدایی است که برای آن حکم امام لازم است بر خلاف دفاع که نیاز به حکم امام ندارد:
صاحبجواهر در باب دفاع و فرق آن با جهاد دارد:
(وقد تجب المحاربة على وجه الدفع) من دون وجود الإمام عليه السلام ولا منصوبه (كأن يكون) بين قوم يغشاهم عدو يخشى منه على بيضة الاسلام، أو يريد الاستيلاء على بلادهم أو أسرهم وأخذ مالهم، أو يكون (بين أهل الحرب) فضلا عن غيرهم (ويغشاهم عدو يخشى منه على نفسه فيساعدهم دفعا عن نفسه) قال طلحة بن زيد" سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل دخل أرض الحرب .
بأمان فغزا القوم الذين دخل عليهم قوم آخرون، قال: على المسلم أن يمنع عن نفسه ويقاتل على حكم الله وحكم رسوله، وأما أن يقاتل على حكم الجور ودينهم فلا يحل له ذلك " (ولا يكون) ذلك ونحوه (جهادا) بالمعنى الأخص الذي يعتبر فيه الشرائط المزبورة، بل في المسالك " أشار المصنف بذلك إلى عدم جريان حكم الفرار والغنيمة وشهادة المقتول فيه على وجه لا يغسل ولا يكفن " بل في الدروس نسبته إلى ظاهر الأصحاب، قال بعد أن ذكر الدفاع عن البيضة مع الجائر وعن النفس: " وظاهر الأصحاب عدم تسمية ذلك كله جهادا، بل دفاع، وتظهر الفائدة في حكم الشهادة والفرار وقسمة الغنيمة وشبهها " قلت: قد يقال بجريان الأحكام المزبورة عليه إذا كان مع إمام عادل عليه السلام أو منصوبه وإن كان هو دفاعا أيضا، لكنه مع ذلك هو جهاد كما وقع لرسول الله صلى الله عليه وآله لما دهمه المشركون إلى المدينة، وإطلاق المصنف وغيره نفي الجهاد عنه إنما هو مع عدم وجود الإمام العادل عليه السلام ولا منصوبه، فهو حينئذ ليس إلا دفاعا مستفادا من النصوص المزبورة وغيرها، بل هو كالضروري، بل ظاهر غير واحد كون الدفاع عن بيضة الاسلام مع هجوم العدو ولو في زمن الغيبة من الجهاد، لاطلاق الأدلة، واختصاص النواهي بالجهاد ابتداء للدعاء إلى الاسلام من دون إمام عادل عليه السلام أو منصوبه، بخلاف المفروض الذي هو من الجهاد من دون اشتراط حضور الإمام ولا منصوبه ولا إذنهما في زمان بسط اليد، والأصل بقاؤه على حاله، واحتمال عدم كونه جهادا حتى في ذلك الوقت مخالف لاطلاق الأدلة وإن كان قد يظهر من خبر يونس الآتي في للرابطة كون الجهاد هو الابتداء إلا أنه محمول على إرادة كون ذلك الأكمل من أفراده، وإلا فالجهاد أعم كما يشعر به تقسيمهم إياه إلى الابتداء وإليه، بل قد تقدم في كتاب الطهارة تصريح جماعة بكون المقتول فيه شهيدا كالمقتول بين يدي الإمام عليه السلام، فلا يغسل ولا يكفن، بل حكاه بعضهم عن الغنية والإشارة والمعتبر والذكرى والدروس وجامع المقاصد والروضة والروض وغيرها، وإن نفاه آخرون كما عن المقنعة والمبسوط والنهاية والمراسم والسرائر والوسيلة والمهذب والجامع والقواعد والتحرير والمنتهى والمسالك.(جواهر ج21 ص16)
هیچ کس این را نمی گوید که ولی فقیه کلیات را می گوید و سرشان شلوغ است اتفاقا برخی از امور شان ولی فقیه است و حتی مقلدین دیگر مراجهع باید اگر مخالف رای مرجعشان هم بود به حکم ولی فقیه عمل کنند مثل فراخوانی برای جهاد ، دفاع، استحلال و احکام حکومتی مثل تعطیلی حج و عدم خرید و فروش سلاح و ... بلاخره هر کاری که در نظام بخشی جامعه مسلمین نقش داشته باشد.
این قسمت از درس خارج ایشان نیز درباره جهاد است نه دفاع
جدای از این که دفاع واجب عینی است نه کفایی این قسمت کلام ایه الله نوری موید حرف ما در تاپیک و دلیل خوبی بر سربازی است این که ولی فقیه فراخوان می کند برای آمادگی برای مقابله با دشمنان . این فراخوانی یک بار در قالب بسیج است و یک بار در قالب سربازی برای امنیت کشور که به قول ایشان:
مدیریت دفاعی و فراخوانی از مردم برای جهاد و دفاع بر عهده ولی فقیه است. حال ایشان صلاح دیده اند که هر نفر در سن 18 تا 50 سال دو سال در کار امنیت دفاعی برای کشور شرکت کند این همان وظیفه ولی فقیه در کار نظام بخشی به دفاع کشور است که در این صورت بر همه واجدین شرایط واجب می شود.
این هم تصریح ایشان.
و این کلام ایشان بحث را کامل می کند که اگر ولی فقیه امر به فراخوانی همه هم کرد همه باید بیایند و الان این کار شده برای سربازی.
شوخی می فرمایید!!
یعنی کسانی که آماده می شوند برای جهاد حتما باید ادوات جنگی باشند !!!
خیلی نظر عجیبی است.
با سلام
عبادات که گفته شد حکما و موضوعا توقیفی است است یعنی شارع آن را مشخص می کند.
نه هرگز این گونه نیست
در هر صورت دفاع واجب عینی است و اگر سربازی دفاع باشد می شود واجب عینی
شما به فتاوای ایشان و درس خارج ایشان در مساله دفاع مراجعه کنید تا بفهمید که دفاع با جهاد چه فرقی می کند.
تحریر الوسیله امام خینی(ج1 ص485)
فصل في الدفاع وهو على قسمين: أحدهما الدفاع عن بيضة الاسلام وحوزته، ثانيهما عن نفسه ونحوها.
القول في القسم الأول مسألة 1 - لو غشي بلاد المسلمين أو ثغورها عدو يخشى منه على بيضة الاسلام و مجتمعهم يجب عليهم الدفاع عنها بأية وسيلة ممكنة من بذل الأموال والنفوس.
مسألة 2 - لا يشترط ذلك بحضور الإمام عليه السلام وإذنه ولا إذن نائبه الخاص أو العام، فيجب الدفاع على كل مكلف بأية وسيلة بلا قيد وشرط.
این حکم دفاع است اما
مسألة 3 - لو خيف على زيادة الاستيلاء على بلاد المسلمين وتوسعة ذلك وأخذ بلادهم أو أسرهم وجب الدفاع بأية وسيلة ممكنة.
در هر صورت دفاع (که به قول شما جزئی از جهاد است ) واجب عینی است و در این احدی اختلاف ندارد و اگر در جهاد از کفایی و یا عینی بودن آن بحث می شود به خاطر اطلاق اسم جهاد بر جهاد ابتدایی است و هر گاه بحث جهاد پیش می آید منظور همان جهاد ابتدایی است که برای آن حکم امام لازم است بر خلاف دفاع که نیاز به حکم امام ندارد:
صاحبجواهر در باب دفاع و فرق آن با جهاد دارد:
(وقد تجب المحاربة على وجه الدفع) من دون وجود الإمام عليه السلام ولا منصوبه (كأن يكون) بين قوم يغشاهم عدو يخشى منه على بيضة الاسلام، أو يريد الاستيلاء على بلادهم أو أسرهم وأخذ مالهم، أو يكون (بين أهل الحرب) فضلا عن غيرهم (ويغشاهم عدو يخشى منه على نفسه فيساعدهم دفعا عن نفسه) قال طلحة بن زيد" سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل دخل أرض الحرب .
بأمان فغزا القوم الذين دخل عليهم قوم آخرون، قال: على المسلم أن يمنع عن نفسه ويقاتل على حكم الله وحكم رسوله، وأما أن يقاتل على حكم الجور ودينهم فلا يحل له ذلك " (ولا يكون) ذلك ونحوه (جهادا) بالمعنى الأخص الذي يعتبر فيه الشرائط المزبورة، بل في المسالك " أشار المصنف بذلك إلى عدم جريان حكم الفرار والغنيمة وشهادة المقتول فيه على وجه لا يغسل ولا يكفن " بل في الدروس نسبته إلى ظاهر الأصحاب، قال بعد أن ذكر الدفاع عن البيضة مع الجائر وعن النفس: " وظاهر الأصحاب عدم تسمية ذلك كله جهادا، بل دفاع، وتظهر الفائدة في حكم الشهادة والفرار وقسمة الغنيمة وشبهها " قلت: قد يقال بجريان الأحكام المزبورة عليه إذا كان مع إمام عادل عليه السلام أو منصوبه وإن كان هو دفاعا أيضا، لكنه مع ذلك هو جهاد كما وقع لرسول الله صلى الله عليه وآله لما دهمه المشركون إلى المدينة، وإطلاق المصنف وغيره نفي الجهاد عنه إنما هو مع عدم وجود الإمام العادل عليه السلام ولا منصوبه، فهو حينئذ ليس إلا دفاعا مستفادا من النصوص المزبورة وغيرها، بل هو كالضروري، بل ظاهر غير واحد كون الدفاع عن بيضة الاسلام مع هجوم العدو ولو في زمن الغيبة من الجهاد، لاطلاق الأدلة، واختصاص النواهي بالجهاد ابتداء للدعاء إلى الاسلام من دون إمام عادل عليه السلام أو منصوبه، بخلاف المفروض الذي هو من الجهاد من دون اشتراط حضور الإمام ولا منصوبه ولا إذنهما في زمان بسط اليد، والأصل بقاؤه على حاله، واحتمال عدم كونه جهادا حتى في ذلك الوقت مخالف لاطلاق الأدلة وإن كان قد يظهر من خبر يونس الآتي في للرابطة كون الجهاد هو الابتداء إلا أنه محمول على إرادة كون ذلك الأكمل من أفراده، وإلا فالجهاد أعم كما يشعر به تقسيمهم إياه إلى الابتداء وإليه، بل قد تقدم في كتاب الطهارة تصريح جماعة بكون المقتول فيه شهيدا كالمقتول بين يدي الإمام عليه السلام، فلا يغسل ولا يكفن، بل حكاه بعضهم عن الغنية والإشارة والمعتبر والذكرى والدروس وجامع المقاصد والروضة والروض وغيرها، وإن نفاه آخرون كما عن المقنعة والمبسوط والنهاية والمراسم والسرائر والوسيلة والمهذب والجامع والقواعد والتحرير والمنتهى والمسالك.(جواهر ج21 ص16)
هیچ کس این را نمی گوید که ولی فقیه کلیات را می گوید و سرشان شلوغ است اتفاقا برخی از امور شان ولی فقیه است و حتی مقلدین دیگر مراجهع باید اگر مخالف رای مرجعشان هم بود به حکم ولی فقیه عمل کنند مثل فراخوانی برای جهاد ، دفاع، استحلال و احکام حکومتی مثل تعطیلی حج و عدم خرید و فروش سلاح و ... بلاخره هر کاری که در نظام بخشی جامعه مسلمین نقش داشته باشد.
این قسمت از درس خارج ایشان نیز درباره جهاد است نه دفاع
جدای از این که دفاع واجب عینی است نه کفایی این قسمت کلام ایه الله نوری موید حرف ما در تاپیک و دلیل خوبی بر سربازی است این که ولی فقیه فراخوان می کند برای آمادگی برای مقابله با دشمنان . این فراخوانی یک بار در قالب بسیج است و یک بار در قالب سربازی برای امنیت کشور که به قول ایشان:
مدیریت دفاعی و فراخوانی از مردم برای جهاد و دفاع بر عهده ولی فقیه است. حال ایشان صلاح دیده اند که هر نفر در سن 18 تا 50 سال دو سال در کار امنیت دفاعی برای کشور شرکت کند این همان وظیفه ولی فقیه در کار نظام بخشی به دفاع کشور است که در این صورت بر همه واجدین شرایط واجب می شود.
این هم تصریح ایشان.
و این کلام ایشان بحث را کامل می کند که اگر ولی فقیه امر به فراخوانی همه هم کرد همه باید بیایند و الان این کار شده برای سربازی.
شوخی می فرمایید!!
یعنی کسانی که آماده می شوند برای جهاد حتما باید ادوات جنگی باشند !!!
خیلی نظر عجیبی است.
با سلام
دلیل وجوب آن را می توان با دو وجه توضیح داد یکی این که حفظ نظام است دوم این که ممضای ولی فقیه است و واجب الاطاعه.
پس وجه وجوب دو تاست نه یکی .
اما این که برخی از معافیت ها هست به عنوان حکم ثانوی بر حکم اولی است. حکم اولی این است که همه باید در تامین امنیت مشارکت کنند اما به حکم ثانوی به برخی که خانواده آنها در تامین امنیت کشور سهم بیشتری را داشته اند تخفیف هایی داده می شود و این تا زمانی است که تامین امنیت به آنها نیاز مبرمی نداشته باشد(نه این که نیاز نداشته باشد) و الا این تخفیف ها از میان برداشته می شود.
اما این که می فرمایید: "الزام و اجباری نیست" درست نیست چرا که در بحث های قبل گذشت که اگر سربازی را از باب دفاع بگیریم دفاع هم واجب عینی است. نه کفایی.
می شود و بنده هم به استارتر بحث گفتم که می توانید در تاپیک جدا آن را بحث کنید اما بنده در این باب نظر تخصصی ندارم و نیاز به بحث های اجتماعی و تخصصی نظامی دارد.
اما از این باب که این بحث بدعت نیست و دو دلیل بر لزوم تبعیت از قانون سربازی هست بحث هایی گذشت.
فرق حرام است با جایز نیست این است که احکامی که منبع آن از روایات و آیات باشد حکم حرمت برای آن استفاده می شود و احکامی که منبع آن عقل و حکم کلی روایی داشته باشد را "جایز نیست" می گویند. ولی هر دو آنها در این که مخالفت با آن موجب عقوبت الهی است مشترک اند.
این همان سکولاریسمی است که برخی بر آن اصرار دارند: جدایی دین از سیاست ،اقتصاد ، جامعه ، فرهنگ و...
اما اسلام با ظرفیتی که دارد همه ساحت های زندگی انسانی را در بر می گیرد قانون جامعه مسلمین اسلامی باید باشد این جزء دین است این گونه نیست که دین اسلام مال مسجد و محراب باشد دین اسلام یک دین کامل برای تمام شئونات زندگی انسان است .
به این صورت قوانین جامعه می شوند تحت قوانین کلی دین و لازم الاجراء.
به نظر همین که شما می فرمایید درست است.
در اصول فقه باب مجزائی در این باره داریم که آیا مقدمه واجب واجب است یا نه؟
در این که مقدمه واجب واجب است عقلا شکی نیست بدین معنا که اگر شارع بگوید واجب است بر بام بایستی عقل حکم می کند که واجب است نردبان هم بگذارد ( بر فرض منحصر بودن راه بالا رفتن بر بام به نردبان) اما بحث این است که آیا علاوه بر واجب بودن عقلا آیا واجب نیز هست شرعا یا نه؟ که بحث در این باب زیاد است شما را مراجعه می دهم به کتب اصول فقه.
اما این که مقدمه حرام فحرام است یا نه؟ اگر مقدمه حرامی علیت داشته باشد آن هم به نحو تامه بر انجام حرام آن هم حرام است مثل انداختن فرد خود را از بالای بام که باعث کشته شدن او شود.
[=Microsoft Sans Serif] شعیب;583305 نوشت:
تو را به خدا اینقدر دفاع بیخودی نکنید ...
یه جوان اول جوانیش بدون هیچ دستمزدی اجبارا میبرنش هیچکس نمیتونه قبول کنه ... نه تو این دو سال چیزی یادش میدن نه هیچ و هیچ ... یه صفت " مقدس " میچسپونن ته کلمه " سربازی " جوانان را ( بلا نسبت ) خر می کنن
ببینید
http://roshangari.ir/video/5758
و السلام
سلام دوباره
1.
منظورم این بود که دلیل اول یعنی حفظ نظام به خودی خود دلیل قانع کننده ای برای قبول کردن سربازی نیست.یعنی دوباره این قانون است که میگوید حفظ نظام اجباری است،2 سال است،چه در زمان صلح و چه زمان جنگ است،برای یک سری فراد لازم است و برای یک سری لازم نیست،باید در ابتدای جوانی باشد و ... . پس حفظ نظام مستقلا دلیل نمی شود.به عبارت دیگر اگر اطاعت از قانون واجب نبود هیچ کسی صرف حفظ نظام حاضر به رفتن به سربازی نمیشد.ولی برعکس اگر حتی حفظ نظام واجب نبود اما چون قانون این است که هرکسی باید به سربازی برود،سربازی واجب می شد. پس اگر منطقی باشیم حفظ نظام به تنهایی سربازی کنونی را ثابت نمی کند و نمیتوان جزء دلایل مستقل به حساب آورد.در نتیجه وجه وجوب یکی است.(دقت کنید:Cheshmak:).
2.
بین "اجبار و الزام" و " واجب بودن" فرق است. آیا در زمان معصومین(ع) هم کسانی که در جهاد شرکت نمی کردند دستگیر میکردند و به زور به جهاد می بردند؟یا از امتیازات اجتماعی محروم می شدند؟
3.
بنده نگفتم دین مال مسجد و محراب است.قوانین اقتصادی و فرهنگی و ...اسلام کاملا مشخص است.منظورم این بود که چه لزومی دارد قوانینی مثل قوانین راهنمایی و رانندگی که در برخی موارد تخلف از آنها تضادی با قوانین اسلام ندارد را به زور به دین بچسبانیم.البته قصد بحث روی این موضوع را ندارم.
4.
5.
وقتی روی جمله ی "مقدمه واجب واجب است" شک و بحث است،و این که آیا اطاعت از قوانین دولتی منحصراً عامل اطاعت واجبات دینی است چه طور می توان گفت اطاعت از قوانین دولتی واجب است؟(که باز قصد بحث بیشتر را فعلا ندارم)
6.
بدون شک سربازی یکی از علت های اعمال حرام در آینده ی جوانان است.
7.دوباره می گویم زیاد تخصصی در فقه و دین ندارم و بدعت بودن یا نبودن چیزی را نمی توانم تشخیص بدهم.اما با استدلال های شما می توان گفت جهاد نکاح هم بدعت نیست.
با سلام خدمت شما دوست عزیز
ما هنوز از سربازی دفاع یا ردی نکردیم هر آنچه که از ابتدا تا به حال گفتیم این است که اگر این سربازی به عنوان یک قانون در بیاید لازم الاجرا و بر مشمولین اتباع از آن واجب است و وجه آن را "پیروی از قانون جمهوری اسلامی" و " دفاع از نظام" گفتیم
اما این که وجوه درستی یا نا درستی این قانون چیست را اصلا وارد نشدیم چون حیطه کاری بنده نیست.
اما کلیپی که گذاشتید نظر شخصی دکتر عباسی است که قابل بحث است و در مقابل ایشان عده کثری از متخصصین امور نظامی و امنیتی کشور اصرار بر ادامه این روند دارند.
با سلام خدمت شما بزرگوار
از توضیحی که دادید بسیار متشکرم
از طرفی دوست دارم که تلاش شما را مهمل نگذارم و مطلبتان را قبول کنم
ولی از طرفی هم یک مطلب هست که عرض می کنم:
وقتی می گوییم حفظ نظام واجب است و سربازی یکی از افراد این حفظ نظام است و واجب به این معنا است که اگر با نگاه یک کارشناس و متخصص امور امنیت نظامی منطقه ای و بین المللی نگاه کنید پر بودن ظرفیت های نظامی و انتظامی مصداق حفظ نظام است و اگر این ظرفیت ها خالی شود چشم طمع دشمنان باز می شود چه داخلی چه خارجی . پس باید این ظرفت ها را پر کرد تا کیان نظام اسلامی حفظ شود.
حال آیا همه مردم باید دائما در حال دفاع باشند این که باز نظام را مختل می کند باید چه کرد؟
جواب این است که باید برای این حفظ امنیت و کیان نظام اسلامی برنامه ای مدون و منظم ریخت تا نه نظام مختل شود نه به کسی اجحف شود نه کسی از زیر این مسئولیت شانه خالی کند.
به قول یکی از فرمانه هان ارتش هر فردی دو سال دارد مالیات امنیت یک عمر خود و خانواده اش را می دهد این جاست که پای قوانین سال سربازی و مشمولین و معافیت ها و... باز می شود . این جاست که قانون گذار قانونی وضع می کند و برای فرزندان شهدا و جانبازان که اقربای آنها جان خود را در امنیت این جامعه گذاشته اند و بیشتر از سهم خود جان فشانی کرده اند تخفیف قایل می شود و الا اصل همان حفظ نظام است و شاهد این که اگر زمانی به حضور همین افراد معاف شده و حتی همان افراد سربازی رفته برای حفظ امنیت کشور نیاز باشد بر آنها واجب است که خود را برسانند و مشغول خدمت شوند
به قول نظامی ها دوران سربازی برای کشور 4 دوره است:خدمت دوره ضرورت (۲ سال)، دوره احتیاط (۸ سال)، دوره ذخیره اول (۱۰ سال) و دوره ذخیره دوم (۱۰ سال)
این یعنی 2 سال حضور و 28 سال آمادگی برای حضور در لحظه های نیاز.
درباره فرق لزوم و وجوب در پست های قبل نکاتی عرض شد
اما درباره به زور بردن به دفاع و جهاد نیز باید عرض کنم اکنون هم کسی را به اجبار به سربازی نمی برند فقط اگر کسی به سربازی نرود از امتیازات اجتماعی محروم می شود.
بنده هم قصد بحث ندارم فقط عرض کنم که این اول صحبت ماست که تخلف از قوانین وضع شده در جامعه اسلامی با قانون اسلام در تضاد است.
اسلام اصلی دارد که که باید از قوانینی جامعه اسلامی که با قانون اسلام تضاد ندارد تبعیت کرد . حال اگر کسی با قانون جامعه ای که با قانون اسلام تضاد ندارد تخلف کرد آیا با قانون اسلام مخالفت نکرده است؟؟؟
و همچنین بنده قصد تصدیع ندارم.
اما این که گفته می شود که بر روی مقدمه واجب بحث است بحث روی واجب بودن شرعی آن است نه عقلی . و بحث ما این است که عقلا اگر کاری واجب بود مقدمه آن هم واجب است و در این هیچ کس بحثی ندارد.
اولا این که می فرمایید بدون شک را من اصلا قبول ندارم
ثانیا سربازی اگر هم عامل باشد علت تامه اعمال حرام نیست چرا که در این صورت هر کس به سربازی می رفت لاجرم باید آن عمل خلاف را انجام می داد( که هر گز چنین نیست) چرا که تخلف معلول از علت تامه اش محال است.
چون که فرمودید تخصصی ندارید زیاد بر این فرمایش شما خرده نمی گیرم فقط عرض می کنم که جهاد نکاح عین معصیت خداست مخالفت صریح با دستورات متعدده خداست و هیچ شکی در آن نیست تا چه برسد در بدعت بودن یا نبودن آن صحبت شود
از این جا باید عرض کنم که بهتر است برگردید مطالبی را که با دوستان در باره موارد بدعت و جای آن عرض شد را یک مطالعه مختصری داشته باشید و تاملی بفرمایید اگر امری بود در خدمت هستم.
سلام مجدد
بنده هم متشکرم
اولا: نگاه های کارشناسانه ی متفاوتی وجود دارد به طور مثال سربازی اختیاری با حقوق کافی(ناتوانی در اجرای آن توسط مسوولین خللی به وجود این نگاه وارد نمی کند).که در حال حاضر این نگاهی که شما فرمودید قانون شده است.در ضمن از نظر قوانین اسلام که مورد بحث این تاپیک است، نگاه کارشناسانه ی شما هیچ برتری ای نسبت به نگاه سربازی اختیاری ندارد.بلکه حتی می تواند خلاف اسلام هم باشد.
ثانیا: آیا امریه هایی که باید در دانشگاه ها و روستاهای دور افتاده به کارهای علمی(معمولا غیر نظامی اند) و تبلیغی گذرانده شود به پر شدن ظرفیت های نظامی و انتظامی کمکی می کنند؟یا این که هدف فقط گرفتن یک یا دو سال از عمر جوانان بدون دستمزد کافی و به زور است؟یا این که جهاد علمی هم واجب است؟
با توضیحات شما قانع نشدم و هنوز بر این باورم که وجه وجوب سربازی یکی است که آن هم تبعیت از قانون است نه حفظ نظام.
مطلب ما هم همین است.این قوانینی که سعی در دفاع از آن ها دارید(البته بر خلاف گفته ی خودتان)، بر مبنای نظرات و عقاید افراد متفرقه وضع شده اند نه نظریات اسلام.
موضوع بحث این تاپیک هم تقریبا همین است:آیا از نظر اسلام عمر افراد بازیچه است یا حکومت بر عمر افراد حقی دارد که بخواهد مالیات عمر بگیرد؟
هزینه ی امنیت نیز باید از مالیات های پولی مردم تامین شود نه زمانی.(وقت طلاست؟)
در کدام غزوه و جهاد پیغمبر(ص) به خود یا خانواده ی افرادی که در جهاد های گذشته شرکت داشتند استراحت دادند؟
متاسفانه پست مورد نظر را پیدا نکردم.دقیقا اشاره می کنید پست شماره ی چند؟
اولا: همین منع از امتیازات اجتماعی(یا به طور دقیق تر حقوق اجتماعی) بر چه پایه ای است؟
ثانیا:ماده 58 اصلاحی وظیفه
-2. مشمولاني كه مدت غيبت اوليه آنان در زمان صلح از يك سال تجاوز نمايد علاوه بر شش ماه اضافه خدمت، فراري محسوب شده و به مراجع صالح قضايي معرفي مي گردند.
-ماده 40-اعضا غیرثابت نیروهای مسلح اعم از وظیفه، پیمانی و غیره که در زمان صلح مدت غیبت آنان از پانزده روز متوالی تجاوز نماید و عذر موجهی نداشته باشند فراری محسوب و پس از دستگیری به حبس از شش ماه تا دو سال و یا اضافه خدمت تا یک سال محکوم میشوند.
با این که سوال در این زمینه زیاد دارم ولی فعلا ادامه نمی دهم.
حق با شماست. ولی باید در وضع قوانین این موضوعات هم در نظر گرفته شود.
متوجه نمی شوم چرا این طور واضح می گویید معصیت خدا است.اگر منظورتان این است که زنا حساب می شود، تا جایی که من اطلاع دارم خطبه خوانده می شود و متعه است.
همان پست 25 که درباره ی بدعت توضیح داده بودید را با تغییر محوریت "سربازی" به "جهاد نکاح" عینا در پست بعد می آورم ان شاالله...
با سلام خدمت شما دوست گرامی
بنده هم عرض کردم که در حوزه بحث های کارشناسی امنیتی نظر های مختلفی هم هست اما از این باب که متخصصین امر امنیت و دفاع کشور به این نتیجه رسیده اند تا اتخاذ تصمیم جدید قانون و لازم الاجراست.
اگر توجه فرموده باشید از ابتدای بحث بنده سعیم این بوده که وارد وجوه فواید و مضرات سربازی اجباری نشوم و آن را به تصمیم خبرگان امر امنیت احاله داده ام و هیچ دفاع یاردی نداشته ام
اگر تاپیکی در این باره باز شود حتما نظرات غیر کارشناسی خود را عرض خواهم کرد.
و ما علینا الا البلاغ
این جا مطابقت نیاز نیست صرف عدم مخالفت با احکام اسلام کافی است. البته با وجه مصلحتی که خبرگان امر باید آن را بیان کنند.
عمر افراد بازیچه نیست اما حاکم اسلامی به عنوان مسئول برقرای نظام در جامعه اسلامی حق وضع قوانینی برای استفاده از عمر افراد را دارد.
این دیگر بر عهده حاکم جامعه اسلامی است که از ظرفیت ها برای تامین امنیت جامعه چگونه استفاده کند.
و ما هم عرض کردیم این تخفیفات به خاطر باز بودن محدوده استفاده دفاعی از افراد است و الا اگر همین الان وضعیت امنیتی جامعه اقتضا کند که افراد بیشتری در میدان حاظر باشند تممی معافیت ها ملغی می شود و این در خود کارت معافیت ها هم آمده است.
مواردی را که از قانون سربازی آورده اید را بنده ندیده بودم(تشکر) اما باز هم این ها در بیان ما خللی وارد نمی کند .
قانون است که هر کسی برای امنیت کشور باید دو سال خدمت کند حال اگر کسی از این وظیفه شانه خالی کرد چه باید کرد ؟؟ آیا این تضییع حقوق دیگرانی که بار او را به دوش می کشند نیست؟؟
پس باید برای این مهضل نیز چاره ای اندیشید که فرمودید در این باره قانون هست.
چه متعه ای برادر من
متعه هم شرایطی دارد
عده دارد زمان دارد طهر دارد
رضایت خود و ولی(در صورت باکره بودن) شرط است
این که یک زنی به اجبار یا به اختیار به اردو نظامی برود و بدون در نظر گرفتن شرایط در اختیار سربازان قرار گیرد که وجهه شرعی ندارد زنایی است با نامی از دین بر آن.
این دیگر بحثی در آن نیست که آنچه امروزه در داعش صورت می گیرد یک حرام شرعی است نه تنها در فقه شیعه بلکه بنا بر فقه تمامی اهل اسلام.
ازدواج فلسفه دارد متعه فلسفه دارد شرایطی دارد که همه اش در فقه آمده است که هر کدام از آنها رعایت نشود می شود حرامفعل همان است اما دیگر وجه شرعی ندارد می شود یک قانون بشری با تمایلات نفسانی.
تفاوت اصلی و وجه تمایز قوانینی که گروه ها برای خود به نام اسلام می گذارند با قوانینی که حاکم اسلامی ولی فقه برای جامعه وضع می کند در همین است ولی فقیه با فقاهت خود و احاطه به فقه و احکام اسلام در موضوعات مستحدثه احکامی جاری می کند که مغایرت با احکام اسلام ندارد اما آنها یک قوانینی تصویب می کنند که با اصل قانون خدا در تعارض است.
فرق در فقاهت و جهالت است
اما درباره پست بعدی شما.
فرق بین احکام اجتماعی تصویب شده در جامعه اسلامی توسط ولی فقیه با جهاد نکاح همان عدم تعارض و ضدیت با احکام اولیه و تعارض با احکام اولیه است جهاد نکاح که واضح المعارضه است این همه زحمتی که به خودتان دادید کافی بود یک تامل مختصری بفرمایید.
یک امر را اشتباهی گرفته اید و مغالطه ای را به ظهور رسانده اید که جز اتلاف وقت خود و کارشناس و خوانندگان فایده ای ندارد.(با عرض معذرت)
خب یکباره بیایند بگویند سربازان میدان جهاد نماز نمی خواهد بخوانند روزه نمی خواهند بگیرند مال حرام می توانند بخورند این دیگر واضح البطلان است و اصلا بحث به بدعت بودن یا نبودن نمی کشد.
یک قید را باید ملاحظه می فرمودید(عدم معارضیت) که این همه به زحمت نمی افتادید.
جواب:
شعیب;585037 نوشت:
برخی از امور نیازی به قصد ندارند حتی اگر قصد بی احترامی هم نداشته باشید اما بی احترامی می شود(به قول معروف این امور قصدیه نیستند)
سلام به شما کارشناس عزیز و گرامی
و عرض تسلیت به مناسبت این ایام
نمی دانم چرا اصرار دارید که سربازی اجباری همگانی نتیجه ی نظر متخصصین امر است و سربازی اختیاری صرفا نظر است و کسانی که قائل به سربازی اختیاری هستند متخصص نیستند. اگر از این بابت مطمئن هستید ما را با این متخصصین و ادله ی آنها آشنا می کنید؟
کاری با فواید و مضرات نداریم که،.شما گفتید پر بودن ظرفیت های نظامی مصداق حفظ نظام است و بنابر این دلیلی بر سربازی اجباری است.بنده هم گفتم امریه های غیرنظامی طلاب و دانشجویان کمکی به پر کردن ظرفیت های نظامی نمی کند.بنابراین دلیلی که آوردید(پر شدن ظرفیت های نظامی) باطل است.حال اگر دلیل دیگری دارید بیاورید.
اصلا از شما می پرسم که حکم همین امریه ها چیست؟ربطی که به جهاد و حفظ نظام و ... ندارد.پس هدف چیست؟به نظر شما این بردگی و ظلم نیست؟
تمام این صحبت ها را کردم که بگویم سربازی اجباری مصداق حفظ نظام و از دلایل وجوب سربازی نیست.یعنی "خدمت مقدس سربازی" این کلمه ی "مقدس"ش اضافی است.اگر هنوز هم فکر می کنید حق با شماست، قضاوت با خواننده ی بحث.
این جا بحث معافیت ها و کسری های فرزندان جانبازان و ... بود.دلیلی بر این موضوع نداشتید و گفتید صرف عدم مخالفت با اسلام کافی است.یعنی به نظر شما ظلم و تبعیض، مخالفت با احکام اسلامی نیست؟ این که یک نفر چندین سال زندگی و درس خواندن و کنکور دادنش از استرس قبول نشدن و سربازی و... لطمه ببیند و یک نفر بدون هیچ استرس و فشاری و بدون سربازی چند سال در زندگیش از آن یکی جلو بیافتد. چرا باید کار پدر را ببینند و برای پسر قانون بنویسند؟
به چه دلایلی حاکم حق استفاده از عمر افراد را دارد؟
چند مثال ذکر می کنید که در طول تاریخ اسلام، حاکم یا ولی اسلامی به اجبار از عمر افراد جامعه استفاده کرده باشد یا مجوزی داده باشند؟
توجه کنید با این چیزی که شما گفتید دیگر بحث جهاد و دفاع مطرح نیست.یعنی حاکم اسلامی با این حقی که شما برایش قائل شدید دارد به اجبار مالیات عمر می گیرد و کاری به جهاد و دفاع ندارد.
شما گفته بودید کسی را به اجبار به سربازی نمی برند.با این قوانینی که آورده شد اتفاقا کاملا به بیان شما خلل وارد می شود.
این چیزی که گفتید بیشتر شبیه یک توجیه غیرمنطقی است نه یک دلیل.با این معافیت هایی که عرض کردم چه طور از تضییع حقوق دیگران سخن می گویید؟
بنده یک سوالی کرده بودم که آیا "واجب" بودن به معنی "اجبار و زور" است.،جوابی نداده اید.
ممنون از وقتی که برای پاسخگویی می گذارید
با سلام
می توانید تاپیکی در این باره ایجاد کنید تا در آن بجث شود این که بنده می گویم این نظر کارشناسان دفاع کشور است به خاطر این است که این قانون مورد تایید کمسیون امنیت ملی مجلس و شورای امنیت ملی و .. که همه از خبرگان امر دفاعی کشور هستند می باشد و اگر مخالفینی داشته باشد در اقلیت هستند. و الا قانون جدیدی تصویب می شد.
این ها همان استفاده صحیح از سربازی است که برخی از دوستان اصرار به آن داشتند یعنی استفاده نیروی آماده به خدمت در امور دفاعی در تخصص های خود . که به نظر می رسد تعیین آن هم به عهده کارشناسان است.
این همه را هم ما گفتیم که بگوییم که سربازی چه از باب حفظ نظام و چه از باب قانون جامعه اسلامی(حال هر کدام را که خواستید قبول کنید) مقدس است و لازم الاجرا تا وقتی که این قانون در جامعه اسلامی هست مقدس است.
همان گونه که می دانید این معافیت ها و کسری ها گتره نیستند که ظلم و اجحاف پیش بیاید بلکه طبق قانون و در نظر گرفتن امتیازاتی است که برای همه یکسان است یعنی همه در این امتیازات می توانند شریک باشند فقیر و غنی روستایی و شهری . اگر می گویند نخبه ها معاف اند این نخبه ها از همه اقشار جامعه هستند حال اگر کسی نخبه نیست دیگر نمی تواند بگوید ظلم است.
حاکم اسلامی با مشاوره خبرگان امر امنیت تعیین مصداق حفظ نظام می کند و قانون می گذارد و آن را اجرا می کند.
واجب در برخی از موارد که بسته به نظام جامعه اسلامی است می تواند اجبار و زور هم در پی داشته باشد و این در مرحله اجراست مثلا خدا در باره زکات واجب به پیامبر دستور اخذ به اجبار از آنها را دارد و می فرماید: " خذ من اموالهم صدقه"
بنده کاری با نظرات دوستان دیگر ندارم.از حکم و جایگاه این امریه ها در اسلام و ربطشان به جهاد و سربازی سوال کردم.همچنین توجه کنید امریه های طلاب و طرح سرباز قهرمان ورزشکاران و بسیاری از امریه های دانشجویی هیچ ربطی به امور دفاعی و نظامی ندارد.
جناب شعیب عزیز من سواد زیادی در مباحثه و این ها ندارم،، تا این حد می دانم که وقتی برای یک حکم هر تعداد دلیلی می آورید دلایل باید کاملا مستقل از یکدیگر باشند.
حفظ نظام می تواند با سربازی اختیاری و حقوق کافی و ... نیز شکل یابد.
به نظر خودم کاملا منطقی می گویم..
بگذریم...
(ابتدا عرض کنم که بحث ما روی درستی یا نادرستی قانون است،پس "طبق قانون بودن" را جزء دلایلتان نیاورید.)
گتره نمی دانم چیست.
وقتی سربازی را مصداق جهاد و حفظ نظام می گیرید دیگر به معافیت از آن امتیاز نمی گویند که.!مگر نمی گویید واجب عینی است؟
معافیت هارا باید از آیات و روایات مشخص کرد مثل آیه ی : لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ
دیگر معافیت ها و امریه ها چیزی جز تبعیض برای کسانی که به سربازی می روند نیست.به قول خودتان آیا این تضییع حقوق دیگرانی که بار آنها را به دوش می کشند نیست؟
امتیاز یعنی این که امکاناتی چه مالی چه غیرمالی در اختیارشان قرار دهند(به شرط این که از حق دیگران نزنند و به ایشان بدهند)
درضمن نخبگان معاف نیستند و باید امریه بگذرانند.
کاری با حفظ نظام نداشتیم.گفتید حاکم اسلامی حق استفاده از عمر افراد را دارد.من هم از دلایل شرعی این حدود از اختیارات حاکم سوال کردم.
همچنین دلایل شرعی این که حاکم می تواند به زور و اجبار در مسائل بسته به نظام حکم کند را بفرمایید.
خیلی جالب است که از زکات مثال زدید.
-در مورد زکات فرمودید آیه داریم " خذ من اموالهم صدقه".یعنی به اجبار از آنها زکات بگیر. اتفاقا روایاتی هم وجود دارند که پیامبر طبق دستور قرآن به زور زکات می گرفتند و با کسانی که زکات نمی دادند جنگ می کردند.
-در مورد جهاد هم آیه داریم " حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ " یا " فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ " . یعنی مومنان را به جهاد تشویق کن(نه این که به زور و اجبار).شما هم هیچ روایتی مبنی بر اینکه معصومین(ع) کسی را به زور به جهاد برده باشند نیاوردید. بلکه خلاف آن هم وجود دارد. مانند جایی که امام حسین(ع) در شب عاشورا به یارانش فرمودند که هر که نمی خواهد در جنگ حاضر باشد برود.
اما در حکومت اسلامی ما:
-{خبرگزاری فارس: عضو کمیسیون اقتصادی مجلس درباره تصویب اخیر قانون زکات در مجلس گفت: قانون زکات اجباری نیست و در عین حال که نحوه جمعآوری و هزینهکرد آن را ساماندهی میکند دولت موظف میشود به همان میزان به عمران و آبادانی مناطق پرداخت کننده زکات کمک کند. ....}
-و به زور به سربازی می فرستند.
اللهم عجل لولیک الفرج
همانگونه که می دانید امریه هایی که برای اقشار مختلف هست به این صورت نیست که آنها را کاملا از امور دفاعی جدا کنند بلکه آموزش های دفاعی اولیه که سربازان می بینند را دیده آنگاه در ظرفیت های تخصصی خود به کار گرفته می شوند و در این دو سال کاملا در کادر دفاعی کشور محسوب می شوند و اگر خدایی نکرده تهدیدی کشور را متوجه شد در مسئولیت های مورد نیاز دفاعی مشغول می شوند
به عبارت دیگر همان گونه که سربازان در پادگان ها مترقب تهدید احتمالی هستند این امریه ها نیز در پست های تخصصی خود مترقب هستند با این کار ضرفیت های دفاعی کشور در دوران آرامش به امور مفید تخصصی مشغول می شود
به نظر می رسد اکثر سرباز های وظیفه باید به این سو سوق داده شوند
بله می تواند با سربازی اختیاری با حقوق مکفی نیز محقق شود به شرط این که قدرت اقتصادی آن حکومت آنقدر بالا باشد که بتواند این مخارج را متقبل شود یا سیستم مالیاتی کشور آنگونه باشد که بتواند مخارج این نیرو ها را از مردم بستاند.(مردم همه قدرت پرداخت این مبلغ را داشته باشند)
حال که اینگونه نیست باید طرحی ریخت که از خود مردم برای تامین این امنیت استفاده کرد . امنیتی که برای خود آنهاست یا باید پولش را بدهند یا سهمی در آن داشته باشند.
گتره یعنی بی حساب و کتاب.
دفاع واجب عینی است ولی طریقه اجرای این واجب بر عهده کیست ؟؟ حاکم اسلامی
دفاع از کیان کشور اسلامی بر عهده همه است و چگونگی اجرای این دفاع در زمان فعلی بر عهده حاکم اسلامی است که با مشورت با خبرگان امور دفاعی نحوه آن را به اجرا در می آورد . این که در یک خانواده پدر آن خانواده تمام هستی خود را برای حفظ کیان جامعه داده است حاکم اسلامی را بر آن می دارد که قانون اجرایی دفاع همگانی را به گونه ای طرح بریزد که کسانی که از نبود این پدر رنج برده اند و سهم خود را در دفاع بیش از دیگران داده اند را از قانون دفاع مستثنی کند. این استثنی ها در اجرای قانون است که آن هم در تحت اختیار حاکم است و الا اصل همان وجوب دفاع است و حاکم در اجرا حق اعمال حکومت دارد.
ما قایل به ولایت مطلقه فقیه هستیم .
بارها عرض شد بحث دفاع است نه جهاد
و این را می دانید که امام حسین هنوز حکومت تشکیل نداده بود.
این هم از اختیارات حاکم اسلامی است که اگر مصلحت بداند می تواند درباره اخذ آن و چگونگی اعمال نظر بکند. و به نظر باید به آن سمت برود که اخذ اجباری داشته باشد.
آخر طرح هجرت و تدریس طلاب و سربازان معلم در روستاهای دور افتاده چه نوع پست تخصصی دفاعی ای را در بر دارد؟ یا ورزشکاری که وسط زمین چمن روپایی می زند مترقب چه تهدیدی است؟ همین طور بقیه ی امریه های بی ربط دیگر؟خوب این طور که شما می گویید می توان به سربازان مظلوم دیگر هم بعد از دوره ی آموزشی گفت بروید خانه کارهایتان را بکنید و به شغل های خود مشغول باشید اما بدانید که تا 2 سال ما حواسمان به شما هست و هروقت صدایتان کردیم سریع برگردید پادگان.
خوب به جای این کارها بیایند سربازی را اختیاری کنند.
پس بردگی هست یا نه؟
این را بگویم که تخصصی در این زمینه ها ندارم (مانند بقیه ی زمینه ها !) ولی شما یک حساب و کتابی بکنید ببینید مقدار پرداختی یارانه ها فقط در یک ماه چه قدر است و چه کار نمی شود با آن کرد.
سنت و سیره هم در نحوه ی مالیات و امنیت مشخص است و باید طبق آن عمل کرد.
از اینکه وجه وجوب سربازی هم چندتاست گذشتیم...
ما حِی می گوییم دلیل از شرع بیاورید که حاکم و قانون اجازه ی چنین کاری دارد و آیا می تواند مخالف سنت عمل کند،شما هم مدام می گویید این از اختیارات حاکم است.
این یک چیز واضحی است که وقتی شما سربازی را از باب دفاع می گیرید بر همه واجب است. این معافیت ها در تاریخ اسلام بی سابقه است. مسلما در زمان معصومین(ص) هم این چنین شرایطی وجود داشته است. بلکه با بیشتر بودن جنگ ها شرایط هم سخت تر بوده حتما. ولی هیچ حدیث و روایتی از جواز شرکت نکردن در جنگ های بعدی برای خود مجروحان را نشنیده ایم چه برسد به خانواده شان.
قانون هم باید بر اساس شرع باشد نه توجیهات احساسی. هرکه تمام یا جزئی از هستی خود را در راه خدا داده است اجرش نزد خدا محفوظ است؛ دیگر به پسرش چه ربطی دارد. مگر فقط فرزندان شهدا پدر نداشتند؟
در ضمن منظورم فقط معافیت فرزندان شهدا و جانبازان که نیست. این همه معافیت و کسری های دیگر
اینها چیزی جز تبعیض و بیگاری نیست.
آیا ولی مطلق فقیه مصون از اشتباه است؟
مثلا فرض کنید یک ولی مطلق فقیه دستور دهد همه ی پسر هایی که قدشان از 190 بیشتر است به اجبار دو سال به اسیری بگیرند.(مثال بهتری به ذهنم نیامد:khandeh!:) تکلیف چیست؟ همه چیز صحیح است یا این پسر ها حق اعتراض به ظلمی که در حقشان شده را دارند؟ یا اصلا نظرتان این است که ظلمی صورت نگرفته؟
برای این جور موارد فقها نظری نداده اند؟
اگر منظورتان از جهاد، جهاد ابتدائی باشد و از دفاع، جهاد دفاعی:
پس می دانید که دفاع نیز زیرمجموعه ی جهاد کلّی است. و این آیات مختص جهاد ابتدائی نیست.بلکه حتی شان نزول این آیات در جهادهای دفاعی پیامبر(ص) و بعد از تعرضات و تجاوزات کفار به مسلمانان بوده است. در نتیجه این آیات در دفاع حکم می کنند.
اگر هم منظورتان از دفاع، جهاد دفاعی نیست پس منظورتان چیست و واجب بودنش از کجا می آید؟
منتظر روایاتی هستم که معصومین(ص) در حکومت، افراد را به زور به جهاد برده باشند. یا حتی جریمه کردن کسانی که در جهاد شرکت نکردند.
تا وقتی که خلاف سیره و سنت عمل کردن را جزء اختیارات حاکم اسلام بدانید این بحث نتیجه ای نخواهد داشت.
یک پیشنهاد : اگر می گویید هزینه ها برای سربازی اختیاری و مقدار حقوق سربازان کافی نیست خوب طبق دستور شرع بیایند زکات را به اجبار بگیرند و در کمبود هزینه های سربازی صرف کنند. چه طور است؟
برای این که بحث منحرف نشود وارد بحث مصلحت چیست و در کجا می توان مصلحت اندیشی کرد و اجباری نبودن زکات چه مصلحتی دارد و اختلاف نظرات زیاد در این باره نمی شوم.
شما گفتید حاکم می تواند در برخی امور به زور و اجبار متوسل شود و زکات را مثال زدید. در صورتی که اجبار در گرفتن زکات در شرع مجاز است. حال به طریق دیگر اجبار در جهاد را ثابت کنید.
در آخر یاد آور می شوم که این سربازی اجباری از زمان پهلوی به جا مانده و به زور اسلامی جلوه دادن آن فایده ای نخواهد داشت.
با سلام
این که فردی در تخصص خود در خدمت باشد تا این که برود خانه شان بخوابد فرقی ندارد؟؟
واقعا این گونه نیست امروزه قدرت های بزرگ استکباری روی تعداد سرباز های یک مملکت حساب باز می کنند یا ما باید این قدر سرمایه داشته باشیم که جای این تعداد سرباز اجباری سرباز اختیاری بگیریم یا باید از همین اجباری ها استفاده کنیم .
برای همین بود که از ابتدا بنده اصرار دارم باید برای این که چرا سربازی اجباری هست نه اختیاری و ... باید به کارشناسان دفاع و امنیت وملی مراجعه کرد و این گونه نمی شود در باره آن بحث کرد.
فقط باید ریشه آن را دید که بحث دفاع از نظام است.
مخالف سنت کدام است ؟؟
در امور برنامه ریزی اجتماعی در حیطه شرع حاکم حق جعل قانون دارد و حتی ارگان هایی که ماذون از طرف شارع اند همچین حقی دارند و وقتی قانون گذاشته شد مرجعی مثل شورای نگهبان آن را از حیث عدم مخالفت با شرع بررسی می کند .
برای اطلاع بیشتر از این جنبه از اختیارات ولی فقیه شما را ارجاع می دهم به گفتار بیستم از کتاب"بهترین ها بدترذین ها از دیدگاه نهج البلاغه" تالیف استاد فرزانه آیه الله مصباح یزدی با مراجعه به لینکhttp://mesbahyazdi.ir/node/4674
این هم باز از احکام حکومتی است
با مراجعه به لینک http://mesbahyazdi.ir/node/4674 متوجه می شوید( بنده لینک می دهنم چون بحث ما در باب اختیارات ولی فقیه نیست)
قوانینی که در حکومت اسلامی تصویب می شوند مخصوصا در جنبه های اجتماعی که از باب تطبیق است می تواند اشتباه هم باشد چون برداشت های بشری با تاکید بر آموزه های دینی است. این قوانین دو گونه اند یا توسط مجلس تصویب می شوند یا خود شخص رهبری . آنها را که مجلس تصویب می کند باید شورای نگهبان که 6 فقیه در آن هستند از باب عدم مغایرت با دین تایید کنند و 6 حقوق دان درباره عدم مغایرت آن با قانون اساسی نظر دهند این یعنی تلاش در باب این که با دین و قانون اساسی مغایر نباشد ولی باز هم کسی نمی گوید که حتما مغایر نیست ولی اگر هم باشد دیگر عند الله معذور اند
اما مصوبات رهبری هم از نظر مجلس خبرگان رهبری می گذرد و تایید می شود و گذشته از آن رهبری خود مجتهد اند و از نظر عدم مغایرت با دین صاحب نظر اند و مشاورانی دارند که از لحاظ علمی هم کار کرده هستند و از این گذشته اگر باز هم موردی باشد که که شخصی آن را مغایر با دین و علم دید می تواند به رهبری مشورت دهد نه این که از دور بدون علم به دین و مصالح اجتماع نظر پراکنی کند.
در این که دفاع بر همه واجب است شکی نداریم و هیچ کدام از فقها آن را تخییری و کفایی نخوانده بلکه واجب عینی است.
اما این که ما روایاتی برای این بیاوریم که اهلبیت به اجبار افراد را برای دفاع برده باشند ما نیازی به آن نداریم
سلمنا که سیره اهلبت بر بردن افراد برای دفاع نباشد اما از باب مسائل مستحدثه این مساله سربازی پیش آمده و نیاز دفاعی کشور است و از باب حکم حکومتی حاکم اسلامی آن را به اجرا در می آورد اگر در حکومت اسلامی برای جاکم محرض شود که خدمت سربازی ضرورت است آن را به اجرا در می آورد. و این منوط به سیره ائمه اطهار نیست مساله مستحدثه است روایت نمی خواهد.
اولا اجبار در جهاد نه بلکه اجبار در دفاع.
اما این دفاع اولا گفتیم که واجب عینی است ثانیا از باب احکام ثانویه آنگاه که ضرورت ایجاب کند حاکم می تواند برای این بحث دفاع قانون وضع کند و اجرای آن واجب است
با عرض سلام
دعای زیر هم در مورد سربازان است:
صحیفه سجادیه
دعای بیست و هفتم
دعای آن حضرت برای سپاهیان سرحدات اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
بار الها بر محمد و آل محمد درود فرست و مرز های مسلمانان را به عزت خود مستحکم گردان و نگهبانان مرزها را با نیروی خود تقویت بفرما و عطایا و انعامشان را از توانگری خود سرشار ساز،
بارالها بر محمد و آل محمد درود فرست و عدّه ی ایشان را افزون ساز ،و سلاح هایشا را برّا کن و مرکز و ناحیت آنان را حراست نما ،و سنگر هایشان را محکم ساز و جمعیت شان را الفت ده،و کارشان را روبراه کن وآذوقه اشان را پیاپی برسان و مشکلاتشان را خود به تنهایی بر طرف فرما و آنان را با پیروزی تقویت کن ،و با صبر یاری ده و چاره جویی دقیق بیاموز ،
بارالهل بر محمد و آل محمد درود فرست ،و آنچه نمی دانند به ایشان بیاموز ،و آنچه را نمی بینند (مسائل پنهان را )به ایشان بنمای ،
بارالها بر محمد و آل محمد درود فرست و هنگام روبرو شدن با دشمن فکر دنیای فریبنده ومغرور را از یادشان ببر ،و اندیشه های مال فتنه انگیز را از دلهایشان بزدای ،و بهشت را جلوی چشمشان قرار ده ،و آنچه را که در بهشت فراهم ساختی –از قصر های جاوید،و منزل های عزت و کرامت ،و حوریان زیبا و نهر هایی که پر از انواع آشامیدنی هاست و درختان پر بار به میوه های گوناگون –همه ی آنها را به دیدگانشان بنمایان و آشکار گردان تا هیچ کس روی از جنگ نتابد و هرگز فرار از دشمن در دلش خطور نکند ،
بارالها بدین وسیله دشمنانشان را درهم شکن و شمشیر دشمنان را به رویشان کند گردان و میان دشمن و سلاحهایشان جدایی بینداز ،و روحیه ی آنان را ضعیف کن ،و میان آنان و زاد و توشه شان فاصله بینداز و در راهها سرگشته شان ساز ،و از مقصد آواره شان نما،و نیروهای کمکی آنان را قطع کن و عدّه آنان را رو به نقص و زوال آور ،و دلهایشان را پر خوف و بیم گردان و دستهایشان را از هر طرف کوتاه کن و زبانهایشان را از گفتار فرو بند ،و هزیمت در صفوفشان ،و پراکنندگی در نیروهایشان ایجاد کن که با این شکست پیروانشان را به عذاب سختی دچار کنی و در اثر این ذلت و خواری دشمنان بعد از اینان قطع طمع کنند از پیروزی،
بارالها رحمهای مادرانشان را عقیم ساز و نطفه های مردانشان را بخشکان ،و نسل اسبها و شترهایشان را قطع کن ،و به آسمانشان در باریدن و زمینشان در روئیدن اجازه مده،بارالها تدبیر اهل اسلام را نیرومند و و شهر هایشان را مستحکم و اموالشان را افزون یاز و آنان را از جنگ با دشمنان فراغت برای عبادتتبخش و از مبارزه با آنان آسوده ساز تا با تو خلوت کنند و به راز و نیاز پردازند ، وتا اینکه در سراسر زمین غیر از تو پرستیده نشود و جز پیشگاهت برای احدی پیشانی به خاک نرسد ،
بارالها مسلمانان را در هر سو بر مشرکانی که روبروشان قرار گرفته اند پیروزساز ،و آنان را با فوج هایی از فرشتگان پیاپی مدد رسان تا آنجا که از قهر و غلبه ی مسلمین تمام کافران منهزم شوند و به قتل و اسارت در همه ی روی زمین گرفتار آیند ،مگر انکه آنها اقرار به یگانگی و یکتایی تو کنند و شهادت دهند که تویی ا ن خدایی که جز او خدایی نیست و تنها وبی شریکی .
بارالها این سرنوشت را بر همه ی دشمنانت درتمام اقطار عالم تعمیم ده ،از هند وروم و ترکستان و کرانه های خزر و حبشه و نوبه و زنگبار و سرزمین سقالبه و دیالمه و سایر گروه های مشرکین که نام و نشانشان بر ما پوشیده است و تو خود ایشلن را می شناسی و به قدرت خویش بر آنان آگاهی ،بارالها مشرکان را به اختلاف داخلی مشغول دار ،تا به مرز های مسلمانان دست نزنند و رشته ی اتحادشان را از صف آرایی ،در برابر مسلمین بگسل .خدایا دلهایشان را ازایمنی و آرامش خالی گردان و قوای بدنی آنها را ضعیف ساز و قلوبشان را از فکر مکر و حیله و فساد غافل ساز ،و ارکان آنها را از مقاومت در مقابل رجال مسلمین ضعیف گردان ،و انها را از مبارزه با قهرمانان اسلام بترسان و برایشان لشکری از فرشتگان فبا نیرو و سطوت برانگیز همانگونه که روز برد نمودی تا ریشه ی انان را قطع کنی ،و شوکتشان را از بیخ و بن برکنی ،و عدّه شان را پراکنده سازی ،
بارالها آبهای آنان را به وبا و خوراکشان را به امراض دیگر بیامیز ،و شهر هایشان را به زمین فرو بر ،و بلاهای پیاپی بر سرزمینشان ببار و به خشکسالی و قحط مبتلا ساز و آذوقه شان را در بی برکت ترین و دورترین نقاط زمین قرار ده،و دژ های محکم را از آنان باز دار ،ایشان را به گرسنگی دائم و بیماری دردناک دچار کن،تا سپاه دشمن به هزیمت افتد
پروردگارا ،هرگاه از قشون اسلام که اهل ملت و شرع تو می باشند مرد جنگجویی با آن کافران به جنگ برخیزد و یا آنکه از پیروان سنّت و آئینت مردی با عدالت و معرفت با آنها به جهاد و دفاع رو آورد تا دین تو برتری یابد و سپاه تو نیرومند تر شود و بهره ی خلق از معرفتت بیشتر گردد پس تو ای خدا بر آن مجاهد امر جنگ را آسان گردان ،و کارش را روبراه ساز و پیروزش کن و یاران را برایش برگزین و پشتش را نیرومند کن ،و درآمدش را سرشار ساز ،و به او نشاط و شادابی ده ،و آتش اشتیاق وطن را در دلش سرد کن ،و او را از غم و تنهایی برهان و یاد اهل و اولاد را از خاطرش ببر ،و حسن نیت را برایش برگزین ،و عافیتش را به عهده گیر و سلامت را رفیق راهش ساز ،و او را از جبن و ترس و کم دلی محفوظ دار ،و جرأت را در دلش بیفکن و نیرومندی را روزیش کن ،و او را به یاری خود تأیید فرما و سنت های حق را به او بیاموز ،و او را به درستی در حکم وادار و از ریا و سمعه (شهرت طلبی)دورش درا و قصدش را خالص گردان و به لطف و کرمت فکر و ذکر و رفتن و توقفش را در راه خود و برای خودت قرار ده
پس هرگاه در میان جنگ سپاهش با دشمنان او روبرو شدند سپاه دشمن را در چشم او اندک بنما و شوکتشان را در قلب او ناچیز و کوچک ساز ،و او را برایشان چیره ساز و اگر عمرش را به نیکبختی پایان دادی و شهادت را روزیش کردی ،پس شهادتش را بعد از ریشه کن نمودن دشمنت قرار ده ، و پس از آنکه اسارت آنان را طاقت فرسا کند ،و بعد از آنکه مرزهای مسلمانان آرام گردد و دشمنانت پا به فرار گذارند بارالها هر مسلمانی که جانشین جنگجویی یا مرز داری در امور خانه اش شود ،یا درغیبت او خانواده اش را کفالت کند ،یا او را به قسمتی از مال خود یاری نماید ،یا او را به سازو برگ جنگی مدد نماید یا بر جهاد تشویق کند یا دعای خیری به مقصدش روانه سازد یا احترام و آبرویش را نگهدارد ،پس همانند آن مجاهد اجرش ده ،و درمقابل کارش هم در این دنیای حاضر به او سود و خشنود ی و بهجت و سرور کرامت فرما که همیشه بر اثر این عمل صالح دردنیا اجر نیکو یابد (سعدتمند شود ) ،تاهنگامی که اجلش به پایان رسد و به فضل و احسانی که برایش در روز قیامت آماده کردی برسد ،
بارالها هرمسلمانی که امر اسلام را مهم بداند و تشکیلات اهل شرک در برابر مسلمین او راغمگین کند ،پس نیت جنگ و آهنگ جهاد نماید،ولی ضعف او رافرونشاند ،یا تهیدستی او رابه تعویق اندازد،یا پیشامدی او را به تأخیر افکند یا مانعی جلوی اراده اش پیش آید پس نامش را در عبادت کنندگان ثبت کن،و ثواب مجاهدین را به او ارزانی دار ،و او را درزمره ی شهیدان و صالحان محسوب فرما ،
بارالها بر محمد بنده و فرستاده ات ،و بر آل محمد درودی فرست برتر از همه ی درود ها ،که برفراز همه ی سلامها اوج گیرد،درودی فرست ه دورانش به انتها نرسد و شمارش به آخر منقطع نگردد،درود و رحمتی مانند کاملترین درود ها و رحمت هایی که بر یکی از اولیای مقرب درگاهت فرستاده ای البته توئی خدای بسیار عطا کننده ،ستوده صفات که مبدأ وآفریننده ی همه ی موجودات و بازگرداننده آنهایی ،و هر چه خواست توست هما
به نظرم ادامه ی بحث نتیجه ای نخواهد داد.،
مساله ی سربازی اجباری مانند یک مساله ی سخت ریاضی است که معلم در کلاس به دانش آموزان مطرح می کند.
همه ی دانش آموزان شروع به فکر کردن می کنند. بعد از مدتی یک نفر می گوید آقا ما حل کردیم آقا ما حل کردیم..
بعد معلم راه حل را که می شنود می گوید نه پسرم راه حلت اشتباه است.
بعد از مدتی دیگر دانش آموز دیگری که نسبتا قوی تر از بقیه است می گوید آقا اصلا حکم مساله ای که گفتید اشتباه است. بعد برای معلم توضیح می دهد که طبق فلان استدلال و فلان قضیه از کتاب و ال و بل حکم مساله باید یک طور دیگر باشد.
درصورتی که حکم مساله درست است و به خیال این دانش آموزان حق با هر کدام از آن ها است.
در این جا هم حکم مساله نفرین و آه و ناله و درد میلیون ها جوان مظلوم است که بسیاری از آنها مسلمان و مومن و شیعه هستند.
(این هم آخرین نظر پراکنی بنده بود)
بنده قبل از طلبگی سربازی رفتم
درسته که در آن دو سال از زندگیم صرف شد ولی واقعاً هدر نرفت.
ثانیاً شما که به سپاه و ارتش و نیروی انتظامی اشاره می کنید آیا سرباز ها رو از این ارگانها حذف کنیم دیگه چیزی باقی نمی مونه شاید 20 درصد.و این هم که کسی با مالیت بده و به اجبار به خدمت نبرندش در کجای اسلام اومده؟
ولی نظر بنده این هست که با درست کردن رویه سربازی آن را هدفمند کنند.
مثلا به سرباز به عنوان یک نظامی حقوق بدند.که در این مقطع گرفتار مشکلات مالی نشه و مثلا اگه می خواد ازدواج کنه بتونه ازدواج کنه.و مسایلی از این قبیل
موفق باشید
البته در مورد روحانیون اختیاری است و برخی از روحانیون هم به خدمت سربازی می روند
اما نکته قابل توجه اینه که درسته بیشتر روحانیون به سربازی نمیرن اما بخش قابل توجهی از عمرشون رو در حجره های حوزه علمیه می گذرونند که فرق چندانی با سربازی نداره (اگر سخت تر نباشه)
خود بنده هفت سال حجره نشین بودم و دور از خانواده. دقت کنید هفت سال نه دو سال
تازه به سربازا سه وعده غذا میدن که به ما فقط یه وعده می دادن:Nishkhand:
با سلام و عرض ادب
لطفا به پست 10 مراجعه فرمایید
مدیریت فرهنگی عزیز
کجا اکثر روحانیون خدمت سربازی نمی رند؟
روحانیونی که تحصیلاتشون رو طوری ادامه بدهند که سن آنها دیگر بگذرد فقط آنها معاف می شوند.
اتفاقا اکثر دوستان خدمت می رند ولی در قالب فرهنگی
مثلاً مدیر حوزه علمیه ما در زمان 12 سال پیش سرباز بودند و در نهاد مدیریت حوزه علمیه خدمت می کردند.و در همان موقع یکی از اساتید ما هم در شبستر در این کار سرباز بودند و دوره خدمتشون رو می گذراندند.وخیلی از دوستان در نهاد های فرهنگی از جمله سازمان تبلیغات و امور اداری حوزه های علمیه و ....خدمت سربازی خودشون رو می گذرانند.
بنده هم که قبل حوزه به خدمت سربازی رفته ام پژشک پادگان ساعت 9 تشریف می آوردند و ساعت 11 و یا 12 می رفتند و ایشان نیز به این صورت خدمت می کردند.
بحث خیلی پیچیده و طولانی شد منم خیلی از کامنت ها رو نخوندم (رو راست)
اما بصورت اجمالی خوندم. نظر خودم رو به عنوان یکی از اعضا میگم نه به عنوان کارشناس
به نظرم بیشتر از اینکه اصل سربازی مشکل داشته باشه ، شرایط ، مدت و چگونگی اونه که مشکل داره
1 - اینکه چه کسی کدوم قسمت بیفته بیشتر به شانس بستگی داره ، درحالیکه میشه تا جای ممکن سربازان رو طبق محل سکونتشون دسته بندی کرد
2 - میشه مدتش رو کمتر کرد (نیاز به بحث داره) ولی 2 سال واقعاً زیاده. اونی که دیپلم گرفته و میاد سربازی بعد که برمیگرده و میخواد ادامه تحصیل بده تقریباً هیچی دیگه از درساش یادش نمیاد. دیگه حوصله هم نداره
3 - حقوق و مزایاش فوق العاده پایینه. بهتره بگم هیچه. اگر نمیدادن حرف من راحت تر قابل نقد بود چون میتونستن بگن برای خدمت به کشور که نباید پول داد (البته جواب داره ولی حداقل اینو میتونستن بگن) اما وقتی مبلغی رو دارن پرداخت میکنن یعنی عملاً اعتراف کردن که سرباز حق داره دستمزدی رو بگیره. حالا باید دید حق این فرد چه مقداره؟ که با توجه به مخارج زندگی (حتی برای یک فرد مجرد) به این نتیجه میرسیم که پولی که به سربازا دارن میدن میتونه سوژهء مناسبی برای طنز آخر شب تلویزیون باشه!
4 - دوستانی گفتن سربازی برای پخته شدن و آبدیده شدن هست. پخته شدن اجباری؟! من نخوام پخته بشم کیو باید ببینم؟! مگه درس خوندن باعث سعادت من نیست (البته واقعاً نیست ولی برا مثال!) پس چرا درس خوندن اجباری نیست؟! پس اجباری بودنش ربطی به پخته شدن نداره ، بلکه این یکی از مزایاش هست (میتونه باشه)
5 - میگن سربازی مقدسه ، اما با خیلی از سربازا به بدترین شکل ممکن برخورد میشه (نه همه البته) ، برخی از کسایی که از سربازی برمیگردن اخلاقشون بسیار بد شده و پرخاشگر شدن. این همون نکته ای هست که به بخش قبلی حرفم مربوط میشه ، یعنی اینکه میگن سربازی برای پخته شدن هست فقط در تئوری درسته و در عمل همیشه مثبت نیست و همونطور که گفتم گاهی نه تنها سربازی اثر مثبت نداره بلکه اثر منفی هم داره
6 - از همه مهمتر میگن نیاز به نیروی نظامی داریم. بله در زمان جنگ نه در زمان صلح! واقعاً الان اینقدر سرباز نیازه؟! میدونید اگر همین تعداد سرباز مثلاً میرفتن در جاهای دیگه ای خدمت میکردن چقدر پیشرفت حاصل میشد؟ (اگر خواستید نمونه های زیادی میتونم بگم)
در نهایت من فقط از جنبهء معایب نگاه کردم و بدون شک سربازی محاسنی هم داره ، اما حرف من اینه که این نوع سربازی ، با این شرایطی که داره ، و با این شیوهء اجرا ، عامل بزرگی برای ایجاد مشکلات برای جوونهاست
البته چون جواب اشتباه داده شده شما هم اشتباه گرفتید اکثر روحانیون به خدمت سربازی می رند.فقط کسانی به خدمت نمی رند که مدت ادامه تحصیلشون زیاد بشه و سنشون به حدی برسه که طبق قانون معاف بشند.قبلا هم اشاره کردم که ما در شبستر 12 سال پیش مدیرمون سرباز بود.(مدیر حوزه علمیه)و یکی از اساتید هم که در آنجا درس می دادند نیز سرباز بودند. و اکثر طلبه ها هم به خدمت سربازی در سازمانهای فرهنگی مثل سازمان تبلیغات اسلامی یا سازمانهای حوزوی ودینی مشغول خدمت سربازی هستند.
شاید بپرسید چرا مثل شما خدمت نمی کنند.
جواب خیلی واضح است فردی که مثلا پزشکی خونده در خدمت سربازی پزشک اون پادگان می شه. مثل پزشک ما در دوران خدمت که ساعت 9 می اومد و ساعت 11 و یا 12 می رفت خونه اشون که خدمت اون از خیلی از طلبه ها هم راحتتر بود.(من قبل از حوزه خدمت رفتم)
سربازی یعنی بیگاری ، یعنی بردگی ، من خودم 10 ماه توی ارتش خدمت کردم . اونجا همه جور بی احترامی ای به سرباز ها میشد . من قبل از سربازی حتی یه فحش هم بلد نبودم ولی الان خیلی بد دهن شدم . مسلماً سربازی مورد تایید دین اسلام نیست و کسایی که به اسم دین و جهاد و دفاع از وطن ، 2 سال از عمر یه جوون رو ازش میگیرن اون دنیا خار میشن . آخه ظرف شستن و جارو کشیدن و چاپلوسی کردن واسه دو روز مرخصی کجاش دفاع از دین و ناموس و وطن ـه ؟ این کارا چطور آدم رو مرد میکنه ؟ من خودم توی سربازی خیلی ها رو دیدم که مومن پا به پادگان گذاشتن ولی بعد از چند وقت همین آدم ها داشتن به ولایت فقیه و ائمه (ع) فحش میدادن . کار شهدا بزرگ بوده ولی اونا واقعاً برای دفاع رفته بودن بدون هیچ تعلق مادی ای . ولی سربازای امروزی دارن بنده ی یه تیکه کاغذ میشن به اسم کارت پایان خدمت .
اینجا چنتا از مضراتی که سربازی داره براتون مینویسم . امیدوارم با دقت بخونید و هیچ وقت خودتون رو توی بتلاق سربازی غرق نکنید :
تنها بهانه ی فرماندهان نظامی برای بیگاری کشیدن از جوون ها اینه که اونا باید آموزش نظامی ببینن تا برای دفاع آماده بشن . من که توی 10 ماه خدمت فقط جارو کشیدن و ظرف شستن یاد گرفتم . البته تفنگ ژ-3 رو هم یاد دادن که یه تیر در میون گیر میکرد . یا جهت یابی از روی قبر و لانه ی مورچه و ... که سربازی آمریکایی امکانات خیلی بالاتر برای جهت یابی و تفنگ های فوق پیشرفته دارن . پس آموزش نظامی فقط یه بهانه ست . (شاید خیلی ها بگن قدرت ایمان بیشتر از تفنگ های فوق بیشرفته ست ، بله به شرطی که ایمانی برای سرباز باقی مونده باشه ، به شرطی که ایمانی برای سرباز باقی مونده باشه)
سوال1:میخواستم بدونم کجای دین ما به مقوله سربازی پرداخته؟
اگر شرایط زمانه رو میخواهید در نظر بگیرید--به نظرم نگیرید!!! چرا؟ چون در همون زمان پیامبر تا همین حالا شرایط خاص خودش رو داشتن مثلا جاهلیت اون موقع بود الان هم جاهلیت مدرن داریم-اون زمان یجور گناه میکردند الآن یهجور دیگه....
این در قانون اسلامی ما هست که کسی مالیت بده به حکومت در واقع نمیتونن به اجبار به سربازی ببرندش..
بله ، قرآن گفته ساز و برگ جنگی آماده کنید و آماده هر گونه تجاوز باشید-الآن مگه کشور ما و... ارتش،سپاه،و نیروی انتظامی ندارد؟؟
پس چرا جوانی که در این دوره حساس زندگیش باید به فکر کار ، ازدواج،اشتغال، زندگیش باشه 2سال میره سربازی آخرشم هیچی...
فقط میخوام با سند ثابت کنید اینکار در کجای اسلام و قرآن اومده؟!!!
جواب:
تاریخچه :سربازی به شکل کنونی از انقلاب فرانسه به بعد شروع شد و ایده و نظر این بود که کار مردم را باید به خودشان سپرد تا آنها خود از امنیت کشورشان دفاع کنند.
امیرکبیر به دنبال احیای سربازی اجباری بود و طرح "بنیچه" را ارائه کرد که به موجب آن باید از میان هر 10 جوان ذکور، یک نفر به سربازی اعزام میشد و خانوادههای 9 جوان دیگر نیز هزینههای وی را تامین میکردند.
اغلب کشورها در ابتدا سربازی را اجباری کردند، مانند فرانسه، آمریکا و ... اما برخی دیگر نیز اصلا به دنبال خدمت سربازی نرفتهاند، مانند برخی کشورهای عربی که در آن زمان به دلیل این کارشان، به آنان کشورهای «استبدادی» میگفتند.
سربازی و دین اسلام:
از منظر آموزههاي ديني، همه مسلمانان موظف به كسب آمادگي دفاعي در مقابل هجوم احتمالي دشمنان هستند، چنانكه قرآن كريم ميفرمايد:«وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا استَطعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ » و مسلما يكي از آثار مثبت سربازي كسب آمادگيهاي نظامي و دفاعي براي اكثريت افراد كشور اسلامي ماست. مسلما كشوري از قدرت دفاعي بالا و آمادگي كامل در مقابل خطرات احتمالي براي حفظ كيان، هستي و ناموس خود برخوردار است كه هميشه در پادگان ها و مراكز نظامي و انتظامي، نيروهاي آماده دفاع حضور فعال و جدي داشته باشند. و نیروی جوان آن کشور با حد اقل های آموزش های نظامی آشنا باشند. از اين رو خدمت سربازي براي جوانان يك كشور علاوه بر اين كه مي تواند در تهيه نيروي نظامي مورد نياز يك كشور براي تأمين امنيت آن و جلوگيري از خطرات احتمالي و بالاخره كاستن از بودجه هاي بالاي نظامي يك كشور مؤثر باشد ، سبب مي شود تا همواره كشور از افرادي آموزش ديده و آشنا به اصول و روش هاي دفاعي و نظامي در مواقع مورد نياز برخوردار باشد.
نکته مهمی که باید بدان توجه شود این که قوانین یک جامعه اسلامی هحتما نباید مطابق با دستورهای دین اسلام باشد بلکه نباید مخالف آن باشد به این معنا که اگر بنا بر مقتضیات زمان قانونی برای یک کشور اسلامی تصویب شد می تواند این قانون عینا یکی از موضوعات مطرحه توسط دین اسلام باشد مثل پرداخت جزیه توسط اهل کتاب به حکومت اسلامی، یا این که آن قانون در مخالفت با اسلام نباشد هر چند که عینا در دین اسلام نیامده باشد مثل قوانین راهنمایی و رانندگی. مهم این است که مخالفت نباشد.
در بحث سربازی هم این گونه است اگرچه سربازی به این صورت معمول امروزی در قوانین دین نیامده ولی مخالفتی با مبانی فقهی دین هم ندارد بلکه می تواند مصداقی برای امور دفاعی دین و آیه " و اعدوا ..." باشد.
البته این بدین معنا نیست که سربازی به این شکل بهترین روش ممکن برای دفاع از امنیت و بالا بردن قوای دفاعی کشور است بلکه منظور این است که این کار با آموزه های دینی در تعارض نیست.
آنچه که شما می فرمایید کسی که مالیات می دهد نباید او را به سربازی برد در صورتی درست است که برای تامین نیروی دفاعی کشور به صورت اختیاری افرادی استخدام شوند و هزینه آنها را از بیت المال مسلمین بپردازند و حق مالیاتی برای آنها از مردم گرفته شود که اکنون این گونه نیست چرا که بار زیادی بر اقشار مختلف بار خواهد کرد . این که می بینید نیرو های نظامی و انتظامی توسط دولت اداره می شوند سهم کوچکی از امنیت کشور را بر عهده گرفته اند که اگر بخواهند به اندازه سرباز های وظیفه نیرو استخدام کنند هزینه زیادی را متحمل خواهند شد.
سوال2:آیا قانون سربازی با دین اسلام مغایر نیست؟
جواب:
موضوع سربازی را و مغایرت و یا عدم مغایرت قانون سربازی با دین اسلام را در دو قسمت پی خواهیم گرفت:
اول قسمت کبرای مساله:
[INDENT=2]درباره بدعت بودن یک چیز یا نبودن عبارت سید مرتضی گویا است:
«البدعة: زيادة في الدين أو نقصان منه من إسناد إلي الدين»(رسائل شريف المرتضي، ج 2، ص 264.)؛
ولی یک نکته ظریف را باید دقت کرد فرق است بین ادخال یک چیز در دین با بیان مصداق یک حکم دینی!!
اگر یک چیز را ما به عنوان یک حکم الهی و واجب دینی و یا حرام دینی معرفی کردیم در حالی که آن چیز در دین نبود و " ادخال ما لیس فی الدین فی الدین " شد. و این گونه نیست که هر چیز جدیدی که آوردیم که در زمان پیامبر نبود بدعت باشد دوچرخه سواری در زمان پیامبر نبود ولی بدعت نیست استفاده از عدوات نظامی جدید در جهاد اسلامی بدعت نیست چرا که این ها را ما به دین منتسب نکردیم و اگر انتسابی در آن هست از باب تعیین مصداق و بیان موضوع است نه حکم.
از آن جمله است قانون گزاری در مجلس شورای اسلامی برای قانون های جدید جامعه اسلامی اگر چه این قوانین در اسلام نبوده است و مستحدثه است اما به آنها بدعت نمی گویند یا از باب وضع قوانین مستحدثه اجتماعی است یا از باب تعیین مصادیق احکام.(خوب دقت کنید(
نکته مهم این است که این تعیین مصادیق امکان دارد صحیح یا غلط باشد ولی اگر شورای نگهبان با علم به صحت و تطابق با دین آنها را تایید کرد می شود قانون حکومت اسلامی و لازم الاطاعه برای همه احاد ملت اسلامی خواهد شد.
اینجاست که تخطی از قوانین جمهوری اسلامی ایران از جمله قوانین شهری و راهنمایی و رانندگی و مالیات و .. می شود حرام. با این که هیچکدام از این قوانین در در دین اسلام نیامده است و این وجوب اطاعه و رعایت و حرمت نقض آن بدعت نخواهد بود.
میرزای نایینی کتابی درباره مشروطه و دلایل فقهی آن نوشتند به نام " تنبیه الامه و تنزیه المله" نایینی در فصل چهارم کتاب خود به پاسخ شبهات مخالفان می پردازد یکی از شبهات مهمی که مفصلا بدان می پردازد همین مساله "بدعت بودن قانون گذاری مجلس به نام اسلام " است در جایی که با این تعبیر اعتراض کرده بودند که" در کشور اسلام تدوین قانون چه معنا دارد؟" ایشان به این شبهه پاسخ داده است که که :" اگر قانون به قصد تشریع نباشد و حالت نظامنامه داشته باشد بدعت به شمار نمی آیدو بر اساس این که «مقدمه واجب واجب است » وضع آن لازم است" شرطی که نایینی می آورد این است که فقط مخالف شریعت نباشد و تطابق نیاز ندارد.
اما این که گمان شده که این نوع سرباز گیری چون در زمان ائمه نبوده پس بدعت امر جهاد است باید علاوه بر نکات بالا گفت که با این حساب هرگونه تدبیر اجتماعی که در جامعه زمان اهلبیت موضوع نداشته بدعت می شود.
تشکیل ارتش منظم برای یک کشور به این صورت در زمان امیر المومنین نبوده حضرت هرگاه که کمی خواستند به جهاد بروند در مسجد کوفه اذان می گفتند و مردم را با خطبه ای برای جهاد آماده می کردند و همین گونه در زمان پیامبر بود. با این حساب باید بگویید که تشکیل ارتش هم بدعتی است در جهاد!!!؟؟ یا ایجاد سپاه و بسیج و جهاد کشاورزی و .... به این بهانه که در زمان حضرت امیر نبوده آنها را بدعت بخوانید!! هرگز این گونه امور بدعت نیستند بلکه تعیین مصادیقی برای " و اعدوا " است و هیچ بدعتی در کار نیست.
پس باید جایگاه قوانین اجتماعی را در حکومت اسلامی شناخت و این قوانین با شناخت مسایل و احکام کلی اسلام( اجتهاد) و شناخت مقتضیات زمان دست خواهد داد. پس نمی توان قانونی را به صرف این که در زمان ائمه در جامعه اجرا نمی شده بدعت خواند.
این درباره کلیت مساله و اگر این قسمت بحث فهمیده شود
[/INDENT]
قسمت دوم مساله دیگر کاری نخواهد داشت و به قول معروف بحث کبروی حل شده و صغروی باقی مانده است.
[INDENT=2]سربازی به عنوان یک موضوع مستحدثه در قوانین اجتماعی و دفاعی و امنیتی در عرصه بین المللی است که مورد تایید و پذیرش قانون گذاری اسلامی در حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
این پدیده از آنجهت که در زمان قدرت نمایی قدرت های جهانی رخ نمود و در بردارنده و نشان دهنده قوت نظامی هر کشور بوده به سرعت مورد پذیرش اکثر کشور های دنیا قرار گرفت و شد نماد و نمود قدرت دفاعی انسانی هر کشور.
با پیروزی انقلاب اسلامی برخی زمزمه هایی مبنی بر انحلال این نهاد سر دادند ولی امام خمینی به عنوان یک فقیه آگاه به زمانه و بصیر به وضعیت جهان این کار را ناشایست دانسته و بر ادامه این روند تاکید کردند.
تا اینجا گفته شد که اموری مثل تشکیل ارنش سپاه بسیج و سربازی مصادیقی از ایجاد امنیت در کشور و راهی برای آمادگی دفاعی برای حملات احتمالی دشمن است و از باب مقدمه دفاع می تواند ملحق به آن شود. این قوانین و تاسیس نهاد ها از باب مصادیق جهاد و دفاع یا مقدمات آن بوده و به هیچ عنوان بدعت در دین نمی باشد.
مجلس شورای اسلامی به عنوان متخصصان قانون گذاری کشور و شورای نگهبان که متشکل از 6 فقیه و 6 حقوق دان به عنوان پاسبانان شریعت و قانون اساسی قانون سربازی را وضع و تایید کرده اند و به عنوان یک قانون جمهوری اسلامی لازم الاجراء واجب التبعیه است .
از ادله قانون گذاران برای ایجاد قانون سربازی تقویت بنیه نظامی و حفظ آمادگی همگانی برای مقابله با خطرات احتمالی است.
و از ادله شرعی عدم مخالفت با شرع هم می توان به وجوب حفظ نظام و استناد به آیه " واعدوا لهم ..." و حفظ کیان اسلامی و... اشاره کرد
البته این را هم باید توجه کرد که هر کدام از این ادله می تواند موارد نقضی داشته باشد که در مجامع علمی و تخصصی و مخصوصا در دفتر پژوهش های مجلس شورای اسلامی قابل طرح و بررسی است.
[/INDENT]
سوال2:
چرا روحانی ها به سربازی نمی روند؟
جواب:
تصور بسیاری از افراد جامعه این است که طلبه شدن به معنای خلاصی از خدمت سربازی است . اما میان روحانیون و دیگران در قانون نظام وظیفه تفاوتی نیست و همواره طلاب علوم دینی در قانون کنار دانشجویان و دانش آموزان قرار دارند.
بنابراین طلاب نیز با همه ی محدودیتهایی که دیگران از نداشتن پایان خدمت و یا معافیت دائم دارند، درگیرند.
طلاب علوم دینی مانند دیگر دانشجویان از معافیت تحصیلی برخوردارند و مادام که به تحصیل مشغولند از معافیت برخوردارند و البته با محدویتهای معافیت تحصیلی مانند سفر خارج و استخدام و مواجه اند.
تفاوت عمده ی معافیت تحصیلی طلاب با دانشجویان مدت تحصیل آنان است. مدت تحصیل طلاب از سه دورهی مقدمات و سطح و خارج تشکیل شده است.طبق قانون نظام وظیفه طلاب مشمول که دیپلم دارند و دوره سطح ویاحداقل ۶ سال دوره خارج راگذرانده باشندبه ترتیب همانند مشمولان لیسانس ودکتر خواهند بود وچنانچه بدون دیپلم دورهای مذکور را گذرانده باشند همانند مشمولان فوق دیپلم وفوق لیسانس می باشند ودر هر صورت طلابی که به درجه اجتهاد نایل گردند همانند مشمولین دکترا می باشند.
مواد سی و دو تا سی و چهار بخش معافیت تحصیلی قانون نظام وظیفه بدین شرح است:
ماده۳۲- طلاب علوم دینی که قبل از رسیدن به سن مشمولیت ویا اعزام هم طبقه خود طبق ضوابط شورای مدیریت حوزه علمیه قم و یا نماینده رسمی آن در شهرستانها به تحصیل اشتغال ورزند درمد ت تحصیل می توانند از مزایای
ماده۳۱ قانون استفاده کنند.ارزشیابی میزان تحصیل باشورای مدیریت ویا نماینده آن خواهد بود.
تبصره- مشمولان دیپلمه که دوره سطح ویاحداقل ۶سال دوره خارج راگذرانده باشندبه ترتیب همانند مشمولان لیسانس ودکتر خواهند بود وچنانچه بدون دیپلم دورهای مذکور را گذرانده باشند همانند مشمولان فوق دیپلم وفوق لیسانس می باشند و در هر صورت طلابی که به درجه اجتهاد نایل گردند همانند مشمولین دکترا می باشند.
ماده۳۳- صدور کارت معافیت تحصیلی دانش آموزان وهنر جویان و دانشجویان و طلاب علوم دینی موکول به گواهی اشتغال به تحصیل آنان از طرف مقامات صالحه بوده ومدت اعتبار آن یکسال تمام است.
ماده۳۴- دانش آموزان و هنرجویان و دانشجویان و طلاب علوم دینی مشمول به محض ترک تحصیل یا اخراج ویا فراغ از تحصیل باید برای انجام خدمت دوره ضرورت خود رامعرفی کنند.
طلاب برای گذراندن خدمت وظیفه و اخذ پایان خدمت باید طبق مدرک تحصیلی خود به سربازی بروند. سربازی طلاب میتواند به دو شکل خدمت در پایگاههای نظامی و یا به صورت امریه باشد. البته غالباً شیوهی دوم را ترجیح میدهند.
گذراندن دوران سربازی به صورت امریه به دو گونه است.
یک: به صورت طرح هجرت و تدریس. در طرح هجرت طلاب به مدت دو سال در یکی از روستاها به تبلیغ امور دینی می پردازند و در طرح تدریس در یکی از حوزههای علمیه ی شهرستانها به تدریس متون درسی می پردازند. البته در هر دو حالت باید دوران آموزشی را در یکی از پادگانها بگذرانند که معمولاً در تیپ مستقل هشتاد و سه امام صادق که مخصوص طلاب است دوران آموزشی را به سر می کنند.
دو: به صورت خدمت در یک از نهادها و مؤسساتی که با هماهنگی با مرکز مدیریت حوزه سرباز-طلبه میپذیرند. با همان شرط گذراندن دورهی آموزشی. البته برخی از مؤسسات شرایطی مانند دارا بودن سطح یک و را نیز از شرایط پذیرش سرباز-طلبه اعلام کرده اند. این مؤسسات شامل نمایندگی ولی فقیه در وزارت جهاد کشاورزی و سپاه پاسداران، سازمانهای عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ناجا، وزارت دفاع، تبلیغات اسلامی، نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، نمایندگی مقام معظم رهبری در امور اهل سنت بلوچستان، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی، موسسه فرهنگی تبلیغی امام موسی صدر، سازمان اوقاف و امور خیریه، مجمع جهانی اهل بیت (ع) ستاد احیاء زکات، مسجد مقدس جمکران، موسسه آینده روشن، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ستاد اقامه نماز، دادگاه ویژه روحانیت، سازمان عقیدتی سیاسی ستاد کل نیروهای مسلح و موسسه اسراء است.
و این سربازی به این شیوه فقط برای طلاب نیست و تمامی متخصصین علوم مختلف در رده های بالای تحصیلی در حرفه خود مشغول به گزراندن دوره اجباری می شوند مانند سرباز معلم ، سربازی دکتری و...
سوال3:
آیا قانون سربازی بدعت نیست؟
جواب:
ابتدا معنای بدعت را می آوریم:
«سيد مرتضي» رحمه الله ميگويد: «البدعة: زيادة في الدين أو نقصان منه من إسناد إلي الدين»(رسائل شريف المرتضي، ج 2، ص 264.)؛
«بدعت عبارت است از زياد کردن يا کم کردن از دين، با انتساب آن به دين.»
مهم در بدعت این است که یک امری را که در دین نیست به دین نسبت بدهیم.
اما در مورد سربازی کسی آن را به دین نسبت نداده است بلکه اگر آیه یا روایت یا دعایی در باره آن ذکر می شود در تایید این کار است و هر کس بر سربازی دلیل آورده دلیل عقلایی و آراء عقلا را آورده است و بود و نبود آن دخلی به دین ندارد که بدعت باشد یا نباشد.
این که این روش در زمان امیر المومنین نبوده و امروز به وجود آمده دلیل بر بدعت نیست چرا که آن را به دین منسوب نمی دانند بلکه روشی عقلا پسند برای تامین امنیت جامعه با هزینه کم و مشارکت حد اکثری مردم . و اگر فردا به این نتیجه رسیدند که اصلا این کار درست نیست آن را منتفی اعلام کرده و روش دیگری را بر می گزینند و این کاری به دین ندارد مانند قوانین راهنمایی و رانندگی .
سوال4:
ادله شورای نگهبان برای مشروعیت سربازی چیست؟
جواب:
اولا : حفظ نظام: بر همه افراد جامعه اسلامی واجب است که به حفظ نظام اسلامی بپردازند و به هر طریق ممکن از کیان اسلامی دفاع کنند گاهی این حفظ نظام با شرکت در میادین جنگ است و گاه با حضور در نهاد های نظامی و انتظامی برای بالابردن عِده و عُده قوای مسلح کشور اسلامی. و این ضرورتی است بر عهده همه مسلمانان . حال تشخیص این ضرورت گاه آنقدر ساده و راحت حاصل می شود که فرد خود این ضرورت را درک می کند مثل حضور در میادین دفاع از مرزهای کشور در حمله ظاهر و آشکار دشمن و گاه این ضرورت حضور را درک نمی کند و متخصصین امر نظامی آن این ضرورت را بیان می کنند و امروزه اگر چه ایران اسلامی در صلح با کشور های دیگر به سر می برد به علت روحیه استکبار ستیزی و صدور انقلاب به کشور های آزادی خواه هر لحظه در معرض حمله استکباریان و استعماریان است تا جایی که ما می بینیم در سالهای بعد از جنگ هر روز از طرف کشور های استکباری تهدید به جنگ شده ایم که به قول ایشان در این سالها بارها و بارها طرح حمله به ایران از سوی آمریکا نهایی شده است ولی به لطف الهی و تدابیر رهبری خنثی شده است. و ما در این سالها دائما در حال دفاع نرم بوده ایم که حضور حد اکثری نیروهای آماده به رزم یکی از مولفه های بازدارنده از جنگ علیه ایران است.
حال این ضرورت را برخی می فهمند و برخی نمی فهمند و در این میان باید به خبره جهان شناس مراجعه کرد که کارشناسان نظامی منطقه ای و فرامنطقه ای که در این میان خود رهبری از آن دسته اند.
ثانیا حکم حاکم اسلامی (ولی فقیه):.ولی فقیه حکمش حکومت دارد ببر تمامی احکام اولیه . به این احکام می کویند احکام ثانوی. مثلا با این که در واقع هرگونه خرید و فروشی جایز و حلال است و ملک شخص می شود اما حاکم اسلامی می تواند در زمانی که خرید و فروش اسلحه بر خلاف مصالح مله اسلام باشد آن را محدود یا ممنوع کند در این صورت این کار می شود غیر جایز و حرام. و حتی گاهی چیزی واجب است و با حکم حکومتی بنا بر مصالح امه اسلام می شود ممنوع. مانند تعطیل کردن حج توسط امام خمینی (ره) در سالهای بعد از جمعه خونین.
حاکم اسلامی با در نظر گرفتن مبانی فقهی موضوعات جدید و مشورت با مشاوران خبره امر و با در نظرگرفتن مصالح جامعه اسلامی احکامی را انشاء می کنند که می شود حکم حکومتی و لازم الاجرا و بر تک تک افراد جامعه لازم الاجرا است.
تعیین مدتی برای حضور در صحنه دفاع از استقلال کشور از طرف ولی فقیه می شود حکم حکومتی و لازم الاجراست.
البته این احکام چون دایر مدار مصلحت جامعه است در زمان های مختلف قابل تغییر و یا نقض است مثال آن به جریان افتادن اعزام حجاج به مکه در زمان حیات امام راحل بعد از اصلاح عربستان است.