ببينيد از نظر من هم خانوم شما مشكل دارن مشخصه تمركز روي زندگي مشترك شون ندارن يا حالا كارشون و مسايل خارج از خونه ذهنشون رو درگير كرده يا بعد فوت پدرشون ضربه روحي خوردن دليلش هر چي كه هست كارشون اشتباه ولي اين باز هم مجوزي نميشه كه شما به زنان ديگه فكر كنيد به نظر من خلا إحساسي تون رو سعي كنيد با همسر تون پر كنيد به اين شكل كه مشكل رو ريشه يابي كنيد شما چند بار جدي بشين باهاش صحبت كن حتما به قول دوستان پيش مشاور بريد تمام تلاشتون رو كنيد انشاالله حل ميشه صبر و توكل يادتون نره
در ضمن اون دوستاني كه گفتن متاسفن براي بعضي از خانومها كه منظور شون هم به من بوده حتما به اين نكته دقت كنن كه اين دوستيمون از اول ماجرا رو شرح نداد و تأكيد داشت به همسرش علاقه داره و بعد اظهاراتشون در مورد صيغه كه به نظر من اشتباه بود اگه از اول مشكل رو ميگفتن اينجور برخورد نميشد باهاشون !!!!
در ضمن اون دوستاني كه گفتن متاسفن براي بعضي از خانومها كه منظور شون هم به من بوده حتما به اين نكته دقت كنن كه اين دوستيمون از اول ماجرا رو شرح نداد و تأكيد داشت به همسرش علاقه داره و بعد اظهاراتشون در مورد صيغه كه به نظر من اشتباه بود اگه از اول مشكل رو ميگفتن اينجور برخورد نميشد باهاشون !!!!
سلام . آخه یه بار دیگه به حرفای گذشتتون نگاه کنین. حتما که یکی نباید ریشه نیازشو شرح بده تا بهش حق بدیم.
الانم با خوندن آخرین پست ایشون دلتون به حال خانومشون میسوزه که شوهرش تخریب شده و داره به سمت کسی میره که قدرشو بدونه؟
دوست استارتر محترم من واقعا می فهمم چی میگی. یه لحظه خودمو جای شما میذارم ناراحت میشم.
آدم با هزار آرزو زن میگیره که همدم مهربون داشته باشه یه دفعه با یکی مواجه میشه که مدام نا امیدش میکنه.
سخته مرد ببینه زنش ازش حساب نمیبره ولی دیگرون رو به شکل قهرمان می بینه. خدا قسمت نکنه.
به نظر من زیاد نرمش نکن. اسلام مرد رو سرپرست زن قرار داده البته این مال همه عقایده.
یکی از وظیفه هات اینه که زیر دستتو اگه رفتار نا مناسبی داشت و به این رفتار اصرار داشت درست کنی.
اول با اخلاق خوب و ... اگه قبول نکرد و خواست ادامه بده با روش های سخت تر.
می تونی تحقیق کنی در این مورد.
من اصلا قبول نمی کنم زنم تو گوشی و اینترنت با همه کس حرف بزنه و وقت بذاره . با هر روشی که بتونم اخلاقشو عوض میکنم.
سلام . آخه یه بار دیگه به حرفای گذشتتون نگاه کنین. حتما که یکی نباید ریشه نیازشو شرح بده تا بهش حق بدیم.
الانم با خوندن آخرین پست ایشون دلتون به حال خانومشون میسوزه که شوهرش تخریب شده و داره به سمت کسی میره که قدرشو بدونه؟
بله صد در صد بايد ريشه نياز رو بگه تا تحليل درست صورت بگيره ما مگه علم غيب داريم خودمون بفهميم؟ بنده تا حرفهاي خانوم ايشون رو نشنوم قضاوت نميكنم !! شايد ايشون. هم حرفهايي داشته باشن كه باعث اين سردي شده
در اخر براي هر جفتشون ارزوي خوشبختي رو دارم
سلام علیکم جناب amerllica و رحمة الله و برکاته،
چند مطلب که به ذهنم میرسد را بیان میکنم که طبیعی است کامل یا دقیق نیستند و تنها امیدوارم که شاید کمکی به شما بکند:
۱. از نظر شرعی شما خانمتان ناشزه هستند و ما شاء الله خودتان هم استاد هستید و احکام را بلد هستید و با قرآن هم انس دارید، کسی که از رفتار طبیعی منحرف شود را باید به زفتار طبیعی بازگرداند و طبیعیه که این کار اسمش درمان است و درمان خودش یک کاری است که از رفتار طبیعی انحراف دارد، یعنی اگر فکر کنید با رفتار معمول همسری که برای روال طبیعی زندگی زناشویی است همسرتان به وضعیت اول باز میگردند بعید میدانم بتوانید برای درمان روابطتتان کاری از پیش ببرید، در قرآن سه مرحله بیان شده است که البته باید عقلایی و محتاطانه به کار برده شوند، مثلاً اگر شما به خانمتان کممحلی کنید و ایشان از خدا خواسته بیشتر از قبل از شما دور شوند این درمان مؤثر نخواهد بود. اما به نظر حقیر اینطور به نظر میرسد که خانمتان محبت و توجه شما را به عنوان نعمتی همیشگی فرض کردهاند و تا از ایشان به صورت کنترل شده دریغ نشود قدر آن را نخواهند دانست ... رفتارتان را فقط سرد کنید کافی نیست که انگار بیمیل به ایشان هستید، بلکه شاید باید ایشان ناراحتی را هم در شما ببینند، مطمئن نیستم ولی فکر کنم در روایت چنین چیزی دیده بودم که عصبانیت خودتان را هم نشان دهید و فقط مراقب باشید که ای عصبانیت ظاهری باشد و واقعی نباشد، یعنی جنبهی اصلاح داشته باشد نه تخلیهی خود.
۲. خانمتان را هم خوب است اگر ببرید پیش مشاوری برای اینکه مشکلاتشان را بیان کنند و اول هر دو بفهمید ریشهی این مشکلات چیست و بعد اقدام به حلش کنید، البته اگر خانمتان بپذیرند که مشکلی وجود دارد. میتوانید به ایشان بگویید که به نظر میرسد از زندگی با شما راضی نیست و خوب است بروید پیش مشاور تا از شما پیش مشاور شکایت کند و ببینید اصلاً در باغ است یا در هپروت و البته مشاور هم یک طرفه قضاوت نخواهد کرد و شاید اگر یک بیطرف اشکالات خودش را هم به او گوشزد کند دیگر جرأت نکند راحت به شما بگوید که چقدر غر میزنی یا چیزی شبیه به آن. اگرچه اینکه به او بگویید که ظاهراً از زندگی با شما راضی نیست شاید چندان هم راه عاقلانهای نباشد و بیشتر مشکلساز شود تا مشکلحلکن.
۳. مشاوری تعریف میکردند که آقایی پیش ایشان آمده بود که خانمش کلاً خیلی کمعاطفه و سرد است و مهربانی و لطافت در کارش نیست و این آقا هم مدام با ایشان میساخته است ولی طاقتش طاق شده بوده است تا اینکه خداوند خانم دیگری را سر راه ایشان قرار میدهد که درست تقطهی مقابل آن خانمشان بوده است، در نهایت خونگرمی و خوشخلقی و مهربانی و ظرافت زنانه و زیبایی و خلاصه هر چیزی که آن خانم نداشته است را این خام به کمال داشته است. این مشاور قصهی ما که حقیر هم میشناسمشان و روحانی بسیار بزرگوار و دانشمندی هستند تعریف میکردند که یک بار هم خانم سابق این آقا همراه شوهرشان آمده بودند و ایشان هم که هر دو خانم را دیده بودند کامل حق را به آن آقا میدادند که آن خانم را طلاق دهند و این خانم را بگیرند ... بعد دست آخر رو به آن آقا کردند و گفتند که از نظر عقل و شرع هیچ اشکالی ندارد که آن خانم را طلاق دهد و این خانم را بگیرد ولی ... ولی قبل از اینکه تصمیم نهایی را بگیرد خوب است یک داستان برایشان تعریف نماید ... بعد داستان دلدرد حضرت آیتاللهبهجت را تعریف میکند که ایشان را دیده بودند که درد دل شدیدی داشتند، از ایشان میپرسند چرا دکتر نمیروید؟ ایشان فرموده بودند که رفتهاند و خوب نشده! این درد از بچگی با ایشان بوده است! پرسیدند خوب شما که دعایتان مستجاب است چرا دعا نمیکنید خوب شوید؟ ایشان فرمودند که همیشه یک سختی باید در زندگی افراد باشد (آیهی قرآن را به یاد آورید که «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ») این مرض از کودکی با ایشان بوده و به آن عادت کردهاند میترسند از خداوند با اصرار و دعا بخواهند که این درد خوب شود و در عوضش درد دیگری به ایشان برسد که دیگر تحمل آن را نداشته باشند! بعد این آقای روحانی بزرگوار به آن آقا فرموده بودند که موردی ندارد از خانمت جدا شو، ولی گمان نکن که زندگی جدیدت دیگر یک بهشت خواهد بود، باز در همین دنیا زندگی میکنی، آیا طاقتش را داری که مثلاً فردا بچهدار بشوی و بچه یک مرض صعبالعلاج بگیرد که هر روز آوارهی بیمارستانها و غیره بشوی؟ یا تصادف کنی و زمینگیر شوی؟ یا آزمایشهای دیگر؟ الآن آزمایش شما معلوم است که چیست! راه آمدن با همسر سرکش و تحمل او! اما اگر این مانع برطرف شد آزمایشتان چه خواهد شد؟ خدا میداند، شاید فقر، شاید بیماری، شاید فرزند ناخلف، شاید ... در هر صورت این آیهی قرآن هم قابل توجه است اگرچه ان شاء الله مصداقش همسر شما نباشد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [التغابن، ۱۴] هان ای کسانی که ایمان آوردید! بیگمان برخی از همسرانتان و فرزندانتان دشمنان شمایند. پس از آنان بر حذر باشید و اگر ببخشایید و (از آنان) روی بگردانید و پوشش نهید (بهتر است). بهراستی خدا بسی پوشندهی رحمتگر بر ویژگان است.
۴. میوهی حلالی که فرمودید شرعاً حلال است و خودتان هم احکامش را میدانید و لازم نیست که کسی مانند حقیر بخواهم آنها را بگویم، اگر قرار باشد با وضع موجود به گناه بیفتید متعه و اینها هم شاید راه حل موقت خوبی باشد، اسمش را هم هر کس که خواست خیانت بگذارد بگذارد ملاک برای شما همان ثقلین است و مرجع تقلیدتان، اساتید اخلاق چنین جبهههایی نسبت به این احکام نگرفتهاند که بعضاً طیف مؤمن جامعهی ما نسبت به آن دارند، بعضاً عکس این جبههها را هم داشتهاند، یکی بیشتر و یکی کمتر، اما در هر صورت در شیعه امروز از علمای اعلم هیچ کس مخالف این احکام نیست، بیش از این بحث کنیم دعوا میشود و باز عصبانیتها بروز پیدا میکند که بهتر است واردشان نشویم. با این وجود این را هم در نظر بگیرید که در جامعهی فعلی با این رویکرد عامهی مردم متعه یا چندهمسری مشکلاتی را برایتان ایجاد خواهد کرد که متأسفانه شاید این مشکلات خودشان سختیهایی را به زندگیاتان تحمیل کنند که کمتر از سختی فعلی شما نباشد. یک وجه سوم هم هست و آن اینکه آیا واقعاً آن خانمهایی که در محل کارتان هستند راضی به متعه یا همسر دوم شدن شما خواهند شد؟ آیا آنها هم از نظر اعتقادی مانند شما محکم هستند یا از اسلام فقط آنچه که به نفعشان هست را میخواهند که امروز این است و فرا معلوم نیست چه باشد؟ آیا شما کسی هستید که اگر نو آمد به بازار شأن همسر اولتان را حفظ نمایید و اگر همسر جدیدتان خواست با ترفندی زنانه اولی را از سر راهش به در کند شما همواره مدافع همسر اولتان در زندگی مشترکتان باشید و نگذارید این همسر جدید از خطوط خودش بیرون برود و به حقوق همسر اولتان تجاوز نماید؟ به هر حال رعایت عدالت شرط واجب چند همسری است و همسر اول شما هم سهمی در زندگی زناشویی با شما خواهد داشت و نباید خود را معلق بین آسمان و زمین احساس نماید. آیا اگر بخواهید متعه کنید یا همسر دوم یا همسرهای دوم و سوم و چهارم و غیره را بگیرید تصمیم دارید برای ناراحت نشدن همسر اولتان این قضایا را مخفی کنید؟ ان شاء الله که قصد ندارید که برای انتقام گرفتن از کم محلی او این ازدواجها را به رخش بکشید و خردش کنید؟ خانمها اگرچه در موضع قدرت خیلی محکم خودشان را نشان دهند ولی در موضع ضعف چنان میشکنند که دیگر قابل جمع کردن نیستند و این یک اختلاف بزرگ بین خانمها و آقایان است تا جایی که حقیر متوجه شدم، نباید راضی بشوید که همسرتان خرد شود، یا حتی ترک بردارد، محبت در خانمها سریع میتواند به نفرتی تبدیل شود که خانمانسوز باشد! احساسات چنان میتواند چشمشان را کور کند که حتی خدای ناکرده دست به جنایت هم بزنند. یا از آن طرف ممکن است افسرده شوند و در ظلمت مطلق فرو بروند ... سنجش تمامی این موارد بر عهدهی شماست، حق ندارید احساسی عمل کنید، یک مشکل را نباید با ایجاد هزاران مشکل دیگر حل کرد، بروید پیش مشاور و خودتان هم کلی فکر کنید و خلاصه کاری کنید که میوهی حلال اگر قرار است خورده شود حلال هم باقی بماند و زهر هلاهل نشود.
۵. ان شاء الله قدمهایتان را درست بردارید که اهل نجات باشید به بهشت که بروید آنجا هر چه بخواهید مهیاست ان شاء الله، اگر این خانمها را به همسری بخواهید و ایشان هم بهشتی باشند و شما را بخواهند به هم میرسید و اگر خدای ناکرده بهشتی نشوند یا بشوند و شما را نخواهند مطمئن باشید خداوند حوریانی که به شما میدهد را چنان برایتان میآفریند که از دوری آن خانمها در عذاب و یا ذرهای سختی نباشید، یا به صورت ایشان و یا بهتر از ایشان و خلاصه راضی خواهید شد، آنجا خداوند کارش را بلد است اینجا ما باید به فکر کار خودمان باشیم.
اما خوب چیکار کنم. بهم زیاد پااا میدن. دست من نیست که. مهرهایه که خدا در من قرار داده
البته کیفیت بر کمیت برتری داره...حالا منظور من از کیفیت هم باطنیه هم ظاهریه هم معنویه و هم دنیوی...که مطمئن باشین این گزینه هایی که شما میگین از نظر کیفی زیر خط فقرن...یعنی همون حدود خط فلاکت...
ضمنا برادر, خانمها جنس نیستن که اینطوری در موردشون حرف میزنید, البته من اینرو بر اساس دو متن اخیری که ازتون خوندم احساس کردم و گفتم تذکر بدم...
و اما یه روایتی! هست که میگه: دخترا یه جوری مخ میزنن که پسره فک میکنه خودش مخ زده...حواست به اینم باشه...
انمها یک طور برخورد میکنن که انگار همیشه باید حق با اونها باشه. طوری طرف هم رو میگیرن که انگار مردها بده کارن... طوری توی زندگی هم دخالت میکنن و به هم یاد میدن که مرد خورد بشه. اینها همش جواب داره... از اسلام و دین و نماز حرف میزنن وقت عمل یک سری موارد میشه که حالش رو ندارن -«بماند اونهایی که به ضررشونه»- خیلی راحت از دستور خدا و پیغمبر میگذرن. راست میگه پیغمبر اسلام که زنها دین و عقلشون ناقصه. جمعی از زنها از پیامبر پرسیدن که چرا؟ گفت دینتون به خاطر حیض که زمانی رو از نماز خواندن و روزه محرومید... و عقلتون بخاطر اینکه شهادتتون نصف یک مرد حساب میشه.
همین چیزها رو میخونید که راحت به خودتون اجازه میدید نسبت به زنان هرگونه که دوست دارید تصمیم بگیرید و هر چیزی که میخواهید به زبان بیارید عقل زنان ناقصه ولی عقل شماها کامل؟؟؟؟؟ ایمان و دین ما نصفه ایمان شما کامل؟؟ شماها چقدر به احکام پای بند هستید ؟؟؟؟ دیگران را محکوم کردن و حق به جانب گرفتن که خرجی ندارد همه این کار رو بلدند
کی همه ی خانمها علیه شما موضع گرفتند چندین بار به شما گفته شد اگه همسرتان مشکلی دارد با اون صحبت کنید اون رو متوجه اشتباهش کنید نشد زندگی رو برایتون طاقت فرسا کرده طلاقش بدهید کسی شما رو مجبور نکرده با چنین ادم بدخلقی زندگی کنید
دیگر دوستان هم که مشاوره های خوبی دادند متعه و صیغه موقت رو جلوی پاتون گذاشتند بدون اینکه بدانند واقعیت زندگی شما چیه و چند درصد حق با شماست اصلا شرایطش رو دارید اصلا شامل حال شما میشه سریع سراغ بهره گیری از حکم خدا میرند کار خودشون رو هم با توجیهاتی زیبا بهتون قالب میکنند یک درصد هم احتمال نمیدهند که آن زن در زندگی حقی دارد اون نیز حرفهایی برای گفتن دارد از کجا معلوم اون نیز مشکلی نداشته باشد که اینگونه رفتار میکند کدوم زن عاقلی حاضر میشه با دستهای خودش زندگیش رو نابود کنه؟
متعه و صیغه موقت، همسر دوم و سوم و چهارم شده ورد زبونشون . فردا هم زندگی یکی رو نابود کنند باکشون نیست چون فقط از حکم حلال خدا طرفداری کردند
واقعاً متاسفم برای بعضی از دوستان بخصوص بعضی از خانم ها. البته انتظار دیگه ای هم از خانم ها ندارم چون خانم ها معمولاً قضاوت هاشون یکطرفه است(اگر همین سؤال از طرف یه خانم طرح میشد اولین احتمالی که از سوی خانم ها در نظر گرفته میشد این بود که حتماً مرده به زنش محبت نمیکنه!)
این کامنتی بود که من گذاشتم. حالا ببینیم درمورد قسمت هایی که پررنگ کردم حرفم درست بود یا اشتباه. برای مثال دو نمونه:
سلام بیشتر مراقب خانمتون باشید . علت این رفتارهاشون را پیدا کنید. اخه 4 سال پیش که بخاطر این حرفها شما را تحریم نمیکرده ، پیگیر باشید ببینید چطور الان داره یادش میاد. خانم خوبی دارید فقط یکم غر می زنید اگر ایشونم اینجا بودند مطمئن باشید کلی حرف واسه گفتن داشتن. پولدار نشوید خودتون , خدای نکرده گم کنید؟؟؟؟ اگر پول برای خامنت ملاک و اهمیت زیادی داشت هرگز انموقع که بی پول بودید زن شما نمی شد. غیر از اینه؟؟؟
اینکه منتظر مرگ کسی باشی که شریک زندگیت هست که خیلی بده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! فکر کنم هدفتون از گذاشتن این لینک این بوده که چون ایشون بد رفتار میکنن پس زود از دنیا میره !!! و شما عشق و علاقه خانمهایی که تو دلتون هست پس حق دارید فکر کنید.
از کسی که ازشون حرف شنوی داره بخواهید ازش بپرسه چرا باهاتون سرد هستند. بالاخره ایشونم دلیل داره . مطمئنا مشکلی این وسط وجود داره . اون 4 سال با شما صبوری کرده تا رفتارهاتون درست کنید پس مطمئنا شما و زندگیش را دوست داره. یه طرفه به قاضی نرید.
بله صد در صد بايد ريشه نياز رو بگه تا تحليل درست صورت بگيره ما مگه علم غيب داريم خودمون بفهميم؟ بنده تا حرفهاي خانوم ايشون رو نشنوم قضاوت نميكنم !! شايد ايشون. هم حرفهايي داشته باشن كه باعث اين سردي شده
در اخر براي هر جفتشون ارزوي خوشبختي رو دارم
عجب...! وقتی آقا اومد و مشکلش رو گفت انواع حرفها بهش زده شد ، درموردش قضاوت شد ، تمسخر شد ، لغب هوسباز و زیر آبی رو و چشم چران و..... نه فقط به ایشون که کلاً به جنس مذکر نسبت داده شد (با اشارهء مستقیم یا غیر مستقیم). اما وقتی ایرادهای خانم بیان شد.....
خانم نهال ، چرا باید ریشه رو بگه؟! اگر برای درک بهتر از موضوع باشه بله خوبه که ریشهء مشکل رو بدونیم ، اما اگر برای تعیین جبههء خودمون باشه.....
مگه ما تعیین میکنیم که دیگران باید چه مشکلی داشته باشن و مثلاً اگر اون مشکل اونی بود که از نظر ما اشکالی نداشت همفکری کنیم و اگه اونی که مد نظر ماست نبود حق داریم هر چی دلمون خواست به طرف بگیم؟! فرض میگیریم این آقا هیچ مشکلی هم تو زندگیش نداشته و همسرش هم یک زن کامل بوده ولی با این حال این آقا چشمش دنبال خانم های دیگه بوده و ریشهء کارش هم فقط هوس باشه (بدترین حالت). اما اومده و اینجا سؤال کرده و کمک خواسته. همین کافیه که دنبال راه حل میگرده. اینم بگم اگر یه خانم رو هم به این شکل فرض بگیریم باز هم من همین نگاه رو داشتم و برام تفاوتی نداشت
ضمنا یه چیز دیگه!
شما که میخواهید یار آقا امام زمان باشید، یه لحظه تصور کنید در محل کارتون، حضرت حضور داشته باشن.
بازم کاری که دلتون میخواد انجام میدین؟
که از قضا آقا حضور هم دارن.. ماها نمیبینیم. پیش خودتون و وجدان خودتون جواب بدین. لزومی نداره اینجا بگین..
مطمئنم که حتی از فکر کردن به اون ها هم خجالت میکشید. فکر کردید آقا نمیبینن؟ یا نمیدونن؟
پرونده عمل ما در هفته دو بار به رؤیت آقا میرسه. دوست دارین وقتی پروندتون رو دیدن، بگن این آقا یار من هست یا نیست؟
پس اگه میخواهید یارش باشید.. این راهش نیست.
مرد باید تحملش بیشتر از این ها باشه. شما اگه تونستید با این همسر بسازید یا اون رو بسازید، لایق بهترین های دنیا و بهشت هستید. کنار کشیدن و اظهار عجز کردن واسه مردها خیلی زشته!!!
.
. یه نکته دیگه که من در بین نظرات دوستان از شما متوجه شدم، ظاهرا شما قصد دارید درباره سوالی که پرسیدین، جوابی رو دریافت کنید که دلتون میخواد.
خب این که نشد پرسش و پاسخ!! آدم وقتی از یه نفر سوال میپرسه، و نظرش رو میخواد، اولا باید سوالش رو درست و واضح مطرح کنه، ثانیا اگه جواب منطقی گرفت، دعوا نکنه و مثل یک مرد بپذیره. اگه شما دنبال جوابی هستید که دوست دارید بشنوید، بهتره بگم اول تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنید.
اگر هم دنبال راه حق و درست هستید پس بدون توجیه کردن و دلیل تراشی واسه کارتون، حرف های درست خواهرها و برادرهاتون رو بپذیرید.
اونا قطعا واسه شما بد نمیخوان. چیزی که میدونن درسته رو میگن. اگه شما تصمیمتون رو گرفتین و میدونین دارین چیکار میکنین، پس چرا میپرسین؟
اما در هر صورت اگه شما واقعا واقعا در مقابل این همه حرف منطقی که دوستان گفتن، بازم واسه کارتون دلیل و توجیه میارید...
ما دیگه حرفی نداریم!
صلاح کار خویش.. خسروان دانند!!!
.
.
.
موفق..
آفرین خواهرم. این جواب کاملاً با فکر بود و دقیقاً اصل موضوع رو متوجه شدید. بخصوص اون قسمت هایی که قرمز کردم دقیقاً درست گفتید
با سلام
من فردی هستم که مذهب رو خیلی دوست دارم. آقا خامنه ای رو دوست دارم. نظام جمهوری اسلامی رو قبول دارم.
متاهل هستم. همسرم رو دوست دارم. به پدر مادرم هم نهایت احترام رو میگذارم در صورتی که اونها به من احترام نمیذارن.
من خدا رو خیلی دوست دارم و بهم اثبات شده که خدا هم من رو خیلی دوست داره. هر وقت چیزی ازش بخوام سه سوت بهم میده.
من هم چون بنده خوبی براش نبودم و اون هم خیلی هوام رو داره چیز زیادی ازش نمی خوام جز سلامتی عزیزانم.
الآن هم چند وقتی هست که زدم توی کار حفظ قرآن و نزدیک شدن به امام زمان تا اگه بشه ان شاء الله از یاران حضرا باشم.
فقط این وسط مواردی هست که سخت برام سوال میشه... گاهی اوقات متوجه میشم که یک سری از همکاران خانم بهم ن علاقه دارن.
دروغ چرا من هم توی دلم دارم اما اصلاً بروز نمیدیم. نه من. نه اونها... یعنی اصلاً نمیشه و اگر هم شدنی باشه در حد یه حرف زدن ساده من
نمیذارم که شیطان در من نفوذ کنه...
فقط سوالی برای من مطرح شده... من از ته قلبم دوست دارم که با اون خانم(ها) رابطه برقرار کنم و به دلایل اخلاقی، عرفی و رضایت خدا سمتش نمیرم
و نگاهم رو میپوشونم. میدونم که اون خانم(ها) هم دوست دارن. حالا ممکنه این ارتباط از کلام و هم صحبتی بودم شروع بشه و به جاهای دیگه:hamdel: هم کشیده بشه...:Moteajeb!:
میخوام بدونم خدا با این برنامه چطور برخورد میکنه. آیا بعد از مرگم اینها پاسخ مثبت یا منفیای داره؟
اگر هر کدام از اینها هست چطور؟!!
آیا اون خانم(ها) به من میرسند؟
یا این علاقه ها در همین دنیا خاک میشه.
یا زلیخایی میشه و در همین دنیا پاسخ داده میشه...!!؟؟
ممنون میشم به من پاسخ بدید
سلام
خب برادر من که دیگه آقا هستم و از جنس خودت پس نمیشه بگی از روی تعصب جواب دادم
1 - دوستان اکثراً شما رو راهنمایی کردن که چکار کنید که زندگیتون بهتر بشه ، درحالیکه محور سؤال شما این نبود که چکار کنم زندگیم درست بشه بلکه بیشتر این بود که نتیجه با زن های دیگه چی میشه. اگر هم من گفتم باید پاسخ شما رو بدیم فقط برای این بود که شما موضوع رو مطرح کردید یعنی تمایل به حلش دارید.
2 - این حسی که فرمودی فقط مخصوص شما نیست که دوستان هم اشاره کردن. همهء آدم ها کم و بیش این حس رو دارن و موارد مشابهی براشون پیش میاد. چه زن و چه مرد. این رو هم بدونید که این موضوع چیزی نیست که بخواید اون رو از بین ببرید بلکه باید کنترلش کنید
3 - شما یه مشکل دیگه هم دارید که اگر خواستید بصورت خصوصی بهتون میگم. مگر اینکه خودتون تمایل داشته باشید که همینجا گفته بشه!
4 - فرمودی که همسرم رو دوست دارم. این دوست داشتن فقط روحیه یا جسمی هم هست؟ عادته یا عشقه؟
آیا از ابتدا این دوست داشتن وجود داشته یا بعداً بوجود اومده؟ شدتش چقدره؟ کمه یا زیاد؟
تا اینها پاسخ داده نشه نمیشه قضاوت درستی انجام داد
5 - بدون تعارف شما تنوع طلب هستید (بیشتر از میزان معمول که هر آدمی ممکنه داشته باشه) و این یا برمیگرده به عدم رفع نیاز کامل از طرف همسر یا سابقهء قبل از ازدواج شما. اگر به همسر برگرده که باید هر چه سریع تر با صحبت و مشاوره و حتی مراجعه به پزشک حلش کنید. اگر به سابقه برمیگرده هیچ کسی نمیتونه حلش کنه بجز خود شما
6 - کسی نمیدونه ، شایدم بعضی از علاقه ها در اون دنیا به سرانجام برسه. ایم که دوستان میگن علاقهء حلال و حرام ، به همین راحتی نیست که با دو کلمه خلاصش کنیم. برای مثال ازدواج اجباری که کلاً عقد باطله ولی ماها فکر میکنیم حلاله!
7 - کسی میگفت: ((اگر از چیزی نترسی ، شجاعت معنا نداره. شجاعت معناش اینه که بترسی ولی باز هم بری جلو))
همونطور که بعضی از دوستان گفتن ، شما چرا فکر میکنید که اونایی که گناه نمیکنن الزاماً بی نیاز هستن؟ یا اینکه هیچ احساسی ندارن؟ مطمئن باشید اونها هم دچار وسوسه میشن
8 - به قول خواهرمون تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنید. من نمیتونم بصورت کامل قضاوت کنم اما بطور کلی دو حالت قابل تصوره:
الف) مشکلات زندگی شما قابل حله. در این صورت باید به سختی دنبال راه حل باشید. از هر طریقی که به ذهنتون میرسه
ب) مشکلات شما چندان قابل حل نیست. در این صورت باز هم فرمایش خواهرمون رو تکرار میکنم ، اگر (بعد از تلاش کامل و درست) به راه حل جامعی نرسیدید ، این رو آزمایش الهی بدونید. باید مدارا کنید و چشمتون به آخرت باشه که خدا جبران کنه و باز هم تاکید میکنم که وسوسه همیشه هست اما باید کنترل بشه
9 - باز هم حرف خواهرمون رو تایید میکنم که باید کمی هم جسارت داشته باشید و قاطعیت نشون بدید. حتماً لازم نیست داد بزنید یا چیزی رو بشکنید ، جسارت و قاطعیت رو میتونید با رفتار نشون بدید. گاهی با همسرتون قهر کنید (قهر مردانه). ضمناً جسارت و قاطعیت رو که گفتم در یه جاهای دیگه ای هم باید نشون بدید (امیدوارم متوجه منظورم شده باشید)
10 - چیزی به اسم زندگی ایده آل وجود نداره. زندگی خوب به این معنا نیست که مشکلی نباشه ، بلکه به این معناست که مشکلات رو به بهترین روش و تا حد ممکن رفع کرد
ما آدم هستیم حاج خانوم... ایشون اگه مشکلی داره میتونه زبون سه سانتی رو کار بندازه بگه، درست مثل من. زبون ایشون به توهین و تحقیر من باز میشه.
یا ساکته یا اینطوری میکنه... نگفتم... شما زنها همینجوری الکی طرفدار هم هستید. انقدر هم جوش نزن. زن گرفتن که مداد خریدن نیست. زن خرج میخواد، سیاست میخواد. کلی بگیر و ببند داره... من حوصله هیچکدومشون رو ندارم... امکاناتشم ندارم. ترجیح میدم صبر کنم. یه جور دیگه با خدا معامله میکنم. اون خودش جواب من رو خوب میده.
شاید ایشون بلد نیست حرفشو به زبون بیاره مثل شما، بهرحال من از ایشان طرفداری نکردم گفتم شاید ایشان هم مشکلی داره همونقدر که شما به خودتون حق میدید و خود رو برحق میدونید می بینید ایشان هم همین نظر رو دارند صیغه و ازدواج مجدد و رابطه پنهانی و ابراز عشق به نامحرم راهکار درستی نیست و ممکنه وضعتون رو از اینی که هست بدتر کنه صبر ایوب و امید به لطف خدا خوبه ولی ظرفیت انسانها و قدرت صبرشون با هم متفاوته اگه نتونید با این مشکل کنار بیاید و اون رو حل کنید ممکنه به راحتی از پا بندازدت و زندگیت رو جهنم کنه .
هیچ مرد و زنی آگاهانه و خودخواسته زندگیش رو تباه نمیکنه این رو مطمئن باشید همسر شما احتمالا همچنین ادمی است در غیر اینصورت چنین شخصی بیماره و اگه درمان نشه بهترین راه همون طلاق و خلاص کردن خوده به هر قیمتی . بهرحال هیچ کدوم از ما در شرایط شما نیستیم و قدرت تصمیم گیری هم فقط بعهده شماست هر کدوم از ما تنها پیشنهادی میدیم و چیزی که به ذهنمون میرسه درسته به زبون میاریم تنها هدفمون هم کمکه . الکی هم برای شما و خانمتون جوش نمیزنم زندگی هر کسی به خودش ربط داره فردا تاوان کارهای شما و خانمتون رو قرار نیست من پس بدم. شما هم نظرات ما رو دلسوزانه بخونید و جبهه نگیرید اینم در نظر بگیرید اگر بجای شما خانمی چنین پستی رو میذاشت باز هم همین حرفها رو میزدیم امیدوارم بهترین راه رو انتخاب کنید.
شاید ایشون بلد نیست حرفشو به زبون بیاره مثل شما، بهرحال من از ایشان طرفداری نکردم گفتم شاید ایشان هم مشکلی داره همونقدر که شما به خودتون حق میدید و خود رو برحق میدونید می بینید ایشان هم همین نظر رو دارند صیغه و ازدواج مجدد و رابطه پنهانی و ابراز عشق به نامحرم راهکار درستی نیست و ممکنه وضعتون رو از اینی که هست بدتر کنه صبر ایوب و امید به لطف خدا خوبه ولی ظرفیت انسانها و قدرت صبرشون با هم متفاوته اگه نتونید با یان مشکل کنار بیاید و اون رو حل کنید ممکنه به راحتی از پا بندازدت و زندگیت رو جهنم کنه .
هیچ مرد و زنی آگاهانه و خودخواسته زندگیش رو تباه نمیکنه این رو مطمئن باشید همسر شما احتمالا همچنین ادمی است در غیر اینصورت چنین شخصی بیماره و اگه درمان نشه بهترین راه همون طلاق و خلاص کردن خوده به هر قیمتی . بهرحال هیچ کدوم از ما در شرایط شما نیستیم و قدرت تصمیم گیری هم فقط بعهده شماست هر کدوم از ما تنها پیشنهادی میدیم و چیزی که به ذهنمون میرسه درسته به زبون میاریم تنها هدفمون هم کمکه . الکی هم برای شما و خانمتون جوش نمیزنم زندگی هر کسی به خودش ربط داره فردا تاوان کارهای شما و خانمتون رو قرار نیست من پس بدم. شما هم نظرات ما رو دلسوزانه بخونید و جبهه نگیرید اینم در نظر بگیرید اگر بجای شما خانمی چنین پستی رو میذاشت باز هم همین حرفها رو میزدیم امیدوارم بهترین راه رو انتخاب کنید.
حرفاتون خیلی خوب بود و کامل (پاسخ نهایی). فقط یه نکته در مورد قسمتی که پررنگ کردم با عرض معذرت
شک ندارم که خواهرهای بزرگوار اگر یه خانم هم چنین پستی میذاشت بازم همین حرفها و راهنمایی ها رو میکردن ، ولی قبول کنید خیلی نرم تر از این میبود
سلام به همگی.
با عرض تسلیت ایام عزاداری.و آرزوی قبولی عزاداری های همگی شما ...
آقا من یه پیشنهاد میخوام بدم که کس دیگه ای توی این تاپیک نگفته
البته من که مجردم و به قول این برادر گرامی مون توی زندگی شون نیستم که بدونم این پیشنهادی که میدم عملی هست و میشه اجراش کرد یا نه، ولی گفتنش ضرر نداره...چون خودمم دوست دارم اگر یه وقت ازدواج کردم با همسر خودم اینطور رفتار کنم...
پیشنهادم اینه که شما مگر نگفتید همسرتون رو دوست دارید؟پس بنظرم شما بیاین به خانوم تون محبت و توجه بیشتری نشون بدید...مثلا یه مقدار بداخلاقی هایی که ازش گفتید و اگه حرفهای غیرمنطقی داره رو یه کم تحمل کنید و باهاش راه بیاین...
یعنی فرضا تو اون موردی که مثال زدید سر روشن کردن بخاری بیاین یه بار گذشت کنید و باهاش راه بیاین..بگید باشه اون طوری که تو دوست داری انجام میدم.اگه ازتون ایرادی گرفت یا سرزنش تون کرد در موردی با وجود اینکه ممکنه کاملا حق با شما باشه بیاین بهش بگید باشه حق با توه.مثلا در موردی که گفتید میگه تو همش غر میزنی بهش بگید من معذرت میخوام اگه جایی غر زدم حالا نظرت اینه که در فلان مورد چطور رفتار کنم؟ میخوام اون جوری که دوست داری رفتار کنم باهات.
یا مثلا وقتی از سرکار برمیگردین خونه دست خالی نرید...یه چیزی هرچند خیلی کوچیک و ارزون قیمت هم شده براش بخرید...یه گل، گیره مو، یه روسری و ...هدف اینه که بهش ثابت بشه بیرون از خونه هم به یادش هستید...
به شکل کلامی و جسمی هم بهش محبت تون رو ابراز کنید...
یه مدت که این رفتار رو باهاش بکنید رفتارش عوض میشه و علاقه اش هم بهتون بیشتر میشه...و ممکنه هم خودش رو مقصر بدونه و بابت رفتارهای قبلش ازتون عذرخواهی کنه...
اگه براتون مقدوره باهم برید سفر زیارتی یا گردشی به جاهایی که تو این فصل آب و هوای خوبی دارن...یا حداقل تو شهر خودتون باهم برید رستوران، گردش یا هرجایی که دوست داشته باشه
البته این نظر شخصی من بود خانمهای دیگه که توی این تاپیک هستن نظرشون رو بگن که آیا برای یه خانوم این راه حلی که من دادم موثر هست یا نه
البته این نظر شخصی من بود خانمهای دیگه که توی این تاپیک هستن نظرشون رو بگن که آیا برای یه خانوم این راه حلی که من دادم موثر هست یا نه
به نظر من که خیلی میتونه موثر باشه. شاید برای این آقا اینطور رفتار کردن با اون بدخلقی های همسرشون, خیلی سخت باشه ولی به نظرم خیلی شیرینه وقتی به خاطر خدا و امام زمان (عج) اینجوری رفتار کنن و اینجوری گذشت کنن حتی اگه پاداشش رو از طرف خانمشون نبینن, از جاهای دیگه توی دنیا و آخرت بالاترش رو حتما میبینن. البته به نظر من با اینطور رفتار کردن, اون خانم خیلی به خودش میاد و احتمالش زیاده که از خواب غفلت بیدار بشه. شاید زمان بر باشه تا بفهمه ,ولی به نظرم بالاخره یه تکونی میخوره.
براشون دعا میکنم که ان شاالله مشکلشون حل بشه و نتیجه ی این صبوری و گذشتشون رو هرچه زودتر بگیرن
با سلام و احترام خدمت دوستان
جنابamerlica قرار بود مشکلشون حل بشه که با دوستان مطرح فرمودند ولی متاسفانه دوستان سیر بحث را به جایی دیگر برده و تنها چیزی که مطرح نشد و کمتر جواب داده شد مشکل ایشان بود.:Moteajeb!:
مباحثی از جمله حقوق زن و مرد و اختلاف در حقوق، ازدواج موقت و عوارض آن و... مباحثی بود که باعث شد با گرد و غباری که راه انداخت بحث دوستمان و مشکل ایشان گویا گم شود.:Gig:
لذا از همه دوستانی که نظر گذاشتند تشکر می کنم ولی خواهش حقیر و همکاران این است که به قول مدیر محترم سایت از آسمان ریسمان بافتن خودداری کنید و سعی کنید روی مشکل دوستمان متمرکز شوید تا هر چه سریعتر مشکلشان را با همسرشان حل و خودشان را از روابط غیر مناسب با همکاران نجات دهند.
موفق باشید.
با سلام و احترام خدمت دوستان
جنابamerlica قرار بود مشکلشون حل بشه که با دوستان مطرح فرمودند ولی متاسفانه دوستان سیر بحث را به جایی دیگر برده و تنها چیزی که مطرح نشد و کمتر جواب داده شد مشکل ایشان بود.:Moteajeb!:
مباحثی از جمله حقوق زن و مرد و اختلاف در حقوق، ازدواج موقت و عوارض آن و... مباحثی بود که باعث شد با گرد و غباری که راه انداخت بحث دوستمان و مشکل ایشان گویا گم شود.:Gig:
لذا از همه دوستانی که نظر گذاشتند تشکر می کنم ولی خواهش حقیر و همکاران این است که به قول مدیر محترم سایت از آسمان ریسمان بافتن خودداری کنید و سعی کنید روی مشکل دوستمان متمرکز شوید تا هر چه سریعتر مشکلشان را با همسرشان حل و خودشان را از روابط غیر مناسب با همکاران نجات دهند.
موفق باشید.
سلام استاد.
عذر میخوام راه حلی که من پیشنهاد کردم خوبه؟
آخه نظر میخواستم که ببینم خوبه همین روش رو در زندگی خودم پیاده کنم یا نه...
که بعد از اینکه کامنت آخری رو گذاشتم تاپیک قفل شد
سلام استاد.
عذر میخوام راه حلی که من پیشنهاد کردم خوبه؟
آخه نظر میخواستم که ببینم خوبه همین روش رو در زندگی خودم پیاده کنم یا نه...
که بعد از اینکه کامنت آخری رو گذاشتم تاپیک قفل شد
با سلام و عرض احترام خدمت جدوستان و جنابmehrant
راهکاری که فرمودید خیلی راهکار مناسبی هست و ای نشان دهنده این است که با اینکه مجرد هستید ولی در زدگی آینده تون موفق خواهید بود.
این راهکار می تونه بطور موقت ثمر بخش باشه اما اگر مدت اون زیاد بشه ممکنه زن یک احساس راحتی در رفتار بکنه و این موجب میشه که مرد احساس حقارت بهش دست بده و زن هر بلایی خواست سر این مرد بیاره.
انعطاف بیش از اندازه در زندگکی ممنوع و البته در مواردی مناسب است ولی باید این راه را امتحان کنند تا ببینند چقئر جواب میده.
تشکر فراوان از شما.
با سلام و عرض احترام خدمت جدوستان و جنابmehrant
راهکاری که فرمودید خیلی راهکار مناسبی هست و ای نشان دهنده این است که با اینکه مجرد هستید ولی در زدگی آینده تون موفق خواهید بود.
این راهکار می تونه بطور موقت ثمر بخش باشه اما اگر مدت اون زیاد بشه ممکنه زن یک احساس راحتی در رفتار بکنه و این موجب میشه که مرد احساس حقارت بهش دست بده و زن هر بلایی خواست سر این مرد بیاره.
انعطاف بیش از اندازه در زندگکی ممنوع و البته در مواردی مناسب است ولی باید این راه را امتحان کنند تا ببینند چقئر جواب میده.
تشکر فراوان از شما.
ممنونم که نظر تون رو گفتید..
چون همیشه پدرم مواقعی که در مورد ازدواج و زندگی متاهلی برای من صحبت میکنه همیشه بهم میگه مهمترین چیز گذشت کردنه...ممکنه خودت کاملا حق باهات باشه و مقصر همسرت باشه ولی گذشت کن تا اختلافی پیش نیاد...
رو این حساب بود که وفتی فکر کردم چنین راه حلی و همچین برنامه ای به ذهنم رسید در زندگی...
ممنونم که نظر تون رو گفتید..
چون همیشه پدرم مواقعی که در مورد ازدواج و زندگی متاهلی برای من صحبت میکنه همیشه بهم میگه مهمترین چیز گذشت کردنه...ممکنه خودت کاملا حق باهات باشه و مقصر همسرت باشه ولی گذشت کن تا اختلافی پیش نیاد...
رو این حساب بود که وفتی فکر کردم چنین راه حلی و همچین برنامه ای به ذهنم رسید در زندگی...
عزیزم نه دیگه تا حدی که آدم زن ذلیل بشه
زیادی به حرف زنا گوش بدی نمیتونی جمعشون کنی
با سلام و احترام خدمت دوستان
جنابamerlica قرار بود مشکلشون حل بشه که با دوستان مطرح فرمودند ولی متاسفانه دوستان سیر بحث را به جایی دیگر برده و تنها چیزی که مطرح نشد و کمتر جواب داده شد مشکل ایشان بود.:Moteajeb!:
مباحثی از جمله حقوق زن و مرد و اختلاف در حقوق، ازدواج موقت و عوارض آن و... مباحثی بود که باعث شد با گرد و غباری که راه انداخت بحث دوستمان و مشکل ایشان گویا گم شود.:Gig:
لذا از همه دوستانی که نظر گذاشتند تشکر می کنم ولی خواهش حقیر و همکاران این است که به قول مدیر محترم سایت از آسمان ریسمان بافتن خودداری کنید و سعی کنید روی مشکل دوستمان متمرکز شوید تا هر چه سریعتر مشکلشان را با همسرشان حل و خودشان را از روابط غیر مناسب با همکاران نجات دهند.
موفق باشید.
فرمايش شما كاملاً درسته. ولي خداييش چه من چه ديگران خيلي هم راه حل بهشون پيشنهاد داديم. ولي بعضي از اين پيشنهادها رو فكر ميكنم حتي نخوندن!
اونايي رو هم كه خوندن تقريباً هيچيش رو نپذيرفتن
ببينيد از نظر من هم خانوم شما مشكل دارن مشخصه تمركز روي زندگي مشترك شون ندارن يا حالا كارشون و مسايل خارج از خونه ذهنشون رو درگير كرده يا بعد فوت پدرشون ضربه روحي خوردن دليلش هر چي كه هست كارشون اشتباه ولي اين باز هم مجوزي نميشه كه شما به زنان ديگه فكر كنيد به نظر من خلا إحساسي تون رو سعي كنيد با همسر تون پر كنيد به اين شكل كه مشكل رو ريشه يابي كنيد شما چند بار جدي بشين باهاش صحبت كن حتما به قول دوستان پيش مشاور بريد تمام تلاشتون رو كنيد انشاالله حل ميشه صبر و توكل يادتون نره
در ضمن اون دوستاني كه گفتن متاسفن براي بعضي از خانومها كه منظور شون هم به من بوده حتما به اين نكته دقت كنن كه اين دوستيمون از اول ماجرا رو شرح نداد و تأكيد داشت به همسرش علاقه داره و بعد اظهاراتشون در مورد صيغه كه به نظر من اشتباه بود اگه از اول مشكل رو ميگفتن اينجور برخورد نميشد باهاشون !!!!
سلام . آخه یه بار دیگه به حرفای گذشتتون نگاه کنین. حتما که یکی نباید ریشه نیازشو شرح بده تا بهش حق بدیم.
الانم با خوندن آخرین پست ایشون دلتون به حال خانومشون میسوزه که شوهرش تخریب شده و داره به سمت کسی میره که قدرشو بدونه؟
دوست استارتر محترم من واقعا می فهمم چی میگی. یه لحظه خودمو جای شما میذارم ناراحت میشم.
آدم با هزار آرزو زن میگیره که همدم مهربون داشته باشه یه دفعه با یکی مواجه میشه که مدام نا امیدش میکنه.
سخته مرد ببینه زنش ازش حساب نمیبره ولی دیگرون رو به شکل قهرمان می بینه. خدا قسمت نکنه.
به نظر من زیاد نرمش نکن. اسلام مرد رو سرپرست زن قرار داده البته این مال همه عقایده.
یکی از وظیفه هات اینه که زیر دستتو اگه رفتار نا مناسبی داشت و به این رفتار اصرار داشت درست کنی.
اول با اخلاق خوب و ... اگه قبول نکرد و خواست ادامه بده با روش های سخت تر.
می تونی تحقیق کنی در این مورد.
من اصلا قبول نمی کنم زنم تو گوشی و اینترنت با همه کس حرف بزنه و وقت بذاره . با هر روشی که بتونم اخلاقشو عوض میکنم.
بله صد در صد بايد ريشه نياز رو بگه تا تحليل درست صورت بگيره ما مگه علم غيب داريم خودمون بفهميم؟ بنده تا حرفهاي خانوم ايشون رو نشنوم قضاوت نميكنم !! شايد ايشون. هم حرفهايي داشته باشن كه باعث اين سردي شده
در اخر براي هر جفتشون ارزوي خوشبختي رو دارم
سلام علیکم جناب amerllica و رحمة الله و برکاته،
چند مطلب که به ذهنم میرسد را بیان میکنم که طبیعی است کامل یا دقیق نیستند و تنها امیدوارم که شاید کمکی به شما بکند:
۱. از نظر شرعی شما خانمتان ناشزه هستند و ما شاء الله خودتان هم استاد هستید و احکام را بلد هستید و با قرآن هم انس دارید، کسی که از رفتار طبیعی منحرف شود را باید به زفتار طبیعی بازگرداند و طبیعیه که این کار اسمش درمان است و درمان خودش یک کاری است که از رفتار طبیعی انحراف دارد، یعنی اگر فکر کنید با رفتار معمول همسری که برای روال طبیعی زندگی زناشویی است همسرتان به وضعیت اول باز میگردند بعید میدانم بتوانید برای درمان روابطتتان کاری از پیش ببرید، در قرآن سه مرحله بیان شده است که البته باید عقلایی و محتاطانه به کار برده شوند، مثلاً اگر شما به خانمتان کممحلی کنید و ایشان از خدا خواسته بیشتر از قبل از شما دور شوند این درمان مؤثر نخواهد بود. اما به نظر حقیر اینطور به نظر میرسد که خانمتان محبت و توجه شما را به عنوان نعمتی همیشگی فرض کردهاند و تا از ایشان به صورت کنترل شده دریغ نشود قدر آن را نخواهند دانست ... رفتارتان را فقط سرد کنید کافی نیست که انگار بیمیل به ایشان هستید، بلکه شاید باید ایشان ناراحتی را هم در شما ببینند، مطمئن نیستم ولی فکر کنم در روایت چنین چیزی دیده بودم که عصبانیت خودتان را هم نشان دهید و فقط مراقب باشید که ای عصبانیت ظاهری باشد و واقعی نباشد، یعنی جنبهی اصلاح داشته باشد نه تخلیهی خود.
۲. خانمتان را هم خوب است اگر ببرید پیش مشاوری برای اینکه مشکلاتشان را بیان کنند و اول هر دو بفهمید ریشهی این مشکلات چیست و بعد اقدام به حلش کنید، البته اگر خانمتان بپذیرند که مشکلی وجود دارد. میتوانید به ایشان بگویید که به نظر میرسد از زندگی با شما راضی نیست و خوب است بروید پیش مشاور تا از شما پیش مشاور شکایت کند و ببینید اصلاً در باغ است یا در هپروت و البته مشاور هم یک طرفه قضاوت نخواهد کرد و شاید اگر یک بیطرف اشکالات خودش را هم به او گوشزد کند دیگر جرأت نکند راحت به شما بگوید که چقدر غر میزنی یا چیزی شبیه به آن. اگرچه اینکه به او بگویید که ظاهراً از زندگی با شما راضی نیست شاید چندان هم راه عاقلانهای نباشد و بیشتر مشکلساز شود تا مشکلحلکن.
۳. مشاوری تعریف میکردند که آقایی پیش ایشان آمده بود که خانمش کلاً خیلی کمعاطفه و سرد است و مهربانی و لطافت در کارش نیست و این آقا هم مدام با ایشان میساخته است ولی طاقتش طاق شده بوده است تا اینکه خداوند خانم دیگری را سر راه ایشان قرار میدهد که درست تقطهی مقابل آن خانمشان بوده است، در نهایت خونگرمی و خوشخلقی و مهربانی و ظرافت زنانه و زیبایی و خلاصه هر چیزی که آن خانم نداشته است را این خام به کمال داشته است. این مشاور قصهی ما که حقیر هم میشناسمشان و روحانی بسیار بزرگوار و دانشمندی هستند تعریف میکردند که یک بار هم خانم سابق این آقا همراه شوهرشان آمده بودند و ایشان هم که هر دو خانم را دیده بودند کامل حق را به آن آقا میدادند که آن خانم را طلاق دهند و این خانم را بگیرند ... بعد دست آخر رو به آن آقا کردند و گفتند که از نظر عقل و شرع هیچ اشکالی ندارد که آن خانم را طلاق دهد و این خانم را بگیرد ولی ... ولی قبل از اینکه تصمیم نهایی را بگیرد خوب است یک داستان برایشان تعریف نماید ... بعد داستان دلدرد حضرت آیتاللهبهجت را تعریف میکند که ایشان را دیده بودند که درد دل شدیدی داشتند، از ایشان میپرسند چرا دکتر نمیروید؟ ایشان فرموده بودند که رفتهاند و خوب نشده! این درد از بچگی با ایشان بوده است! پرسیدند خوب شما که دعایتان مستجاب است چرا دعا نمیکنید خوب شوید؟ ایشان فرمودند که همیشه یک سختی باید در زندگی افراد باشد (آیهی قرآن را به یاد آورید که «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ») این مرض از کودکی با ایشان بوده و به آن عادت کردهاند میترسند از خداوند با اصرار و دعا بخواهند که این درد خوب شود و در عوضش درد دیگری به ایشان برسد که دیگر تحمل آن را نداشته باشند! بعد این آقای روحانی بزرگوار به آن آقا فرموده بودند که موردی ندارد از خانمت جدا شو، ولی گمان نکن که زندگی جدیدت دیگر یک بهشت خواهد بود، باز در همین دنیا زندگی میکنی، آیا طاقتش را داری که مثلاً فردا بچهدار بشوی و بچه یک مرض صعبالعلاج بگیرد که هر روز آوارهی بیمارستانها و غیره بشوی؟ یا تصادف کنی و زمینگیر شوی؟ یا آزمایشهای دیگر؟ الآن آزمایش شما معلوم است که چیست! راه آمدن با همسر سرکش و تحمل او! اما اگر این مانع برطرف شد آزمایشتان چه خواهد شد؟ خدا میداند، شاید فقر، شاید بیماری، شاید فرزند ناخلف، شاید ... در هر صورت این آیهی قرآن هم قابل توجه است اگرچه ان شاء الله مصداقش همسر شما نباشد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [التغابن، ۱۴]
هان ای کسانی که ایمان آوردید! بیگمان برخی از همسرانتان و فرزندانتان دشمنان شمایند. پس از آنان بر حذر باشید و اگر ببخشایید و (از آنان) روی بگردانید و پوشش نهید (بهتر است). بهراستی خدا بسی پوشندهی رحمتگر بر ویژگان است.
۴. میوهی حلالی که فرمودید شرعاً حلال است و خودتان هم احکامش را میدانید و لازم نیست که کسی مانند حقیر بخواهم آنها را بگویم، اگر قرار باشد با وضع موجود به گناه بیفتید متعه و اینها هم شاید راه حل موقت خوبی باشد، اسمش را هم هر کس که خواست خیانت بگذارد بگذارد ملاک برای شما همان ثقلین است و مرجع تقلیدتان، اساتید اخلاق چنین جبهههایی نسبت به این احکام نگرفتهاند که بعضاً طیف مؤمن جامعهی ما نسبت به آن دارند، بعضاً عکس این جبههها را هم داشتهاند، یکی بیشتر و یکی کمتر، اما در هر صورت در شیعه امروز از علمای اعلم هیچ کس مخالف این احکام نیست، بیش از این بحث کنیم دعوا میشود و باز عصبانیتها بروز پیدا میکند که بهتر است واردشان نشویم. با این وجود این را هم در نظر بگیرید که در جامعهی فعلی با این رویکرد عامهی مردم متعه یا چندهمسری مشکلاتی را برایتان ایجاد خواهد کرد که متأسفانه شاید این مشکلات خودشان سختیهایی را به زندگیاتان تحمیل کنند که کمتر از سختی فعلی شما نباشد. یک وجه سوم هم هست و آن اینکه آیا واقعاً آن خانمهایی که در محل کارتان هستند راضی به متعه یا همسر دوم شدن شما خواهند شد؟ آیا آنها هم از نظر اعتقادی مانند شما محکم هستند یا از اسلام فقط آنچه که به نفعشان هست را میخواهند که امروز این است و فرا معلوم نیست چه باشد؟ آیا شما کسی هستید که اگر نو آمد به بازار شأن همسر اولتان را حفظ نمایید و اگر همسر جدیدتان خواست با ترفندی زنانه اولی را از سر راهش به در کند شما همواره مدافع همسر اولتان در زندگی مشترکتان باشید و نگذارید این همسر جدید از خطوط خودش بیرون برود و به حقوق همسر اولتان تجاوز نماید؟ به هر حال رعایت عدالت شرط واجب چند همسری است و همسر اول شما هم سهمی در زندگی زناشویی با شما خواهد داشت و نباید خود را معلق بین آسمان و زمین احساس نماید. آیا اگر بخواهید متعه کنید یا همسر دوم یا همسرهای دوم و سوم و چهارم و غیره را بگیرید تصمیم دارید برای ناراحت نشدن همسر اولتان این قضایا را مخفی کنید؟ ان شاء الله که قصد ندارید که برای انتقام گرفتن از کم محلی او این ازدواجها را به رخش بکشید و خردش کنید؟ خانمها اگرچه در موضع قدرت خیلی محکم خودشان را نشان دهند ولی در موضع ضعف چنان میشکنند که دیگر قابل جمع کردن نیستند و این یک اختلاف بزرگ بین خانمها و آقایان است تا جایی که حقیر متوجه شدم، نباید راضی بشوید که همسرتان خرد شود، یا حتی ترک بردارد، محبت در خانمها سریع میتواند به نفرتی تبدیل شود که خانمانسوز باشد! احساسات چنان میتواند چشمشان را کور کند که حتی خدای ناکرده دست به جنایت هم بزنند. یا از آن طرف ممکن است افسرده شوند و در ظلمت مطلق فرو بروند ... سنجش تمامی این موارد بر عهدهی شماست، حق ندارید احساسی عمل کنید، یک مشکل را نباید با ایجاد هزاران مشکل دیگر حل کرد، بروید پیش مشاور و خودتان هم کلی فکر کنید و خلاصه کاری کنید که میوهی حلال اگر قرار است خورده شود حلال هم باقی بماند و زهر هلاهل نشود.
۵. ان شاء الله قدمهایتان را درست بردارید که اهل نجات باشید به بهشت که بروید آنجا هر چه بخواهید مهیاست ان شاء الله، اگر این خانمها را به همسری بخواهید و ایشان هم بهشتی باشند و شما را بخواهند به هم میرسید و اگر خدای ناکرده بهشتی نشوند یا بشوند و شما را نخواهند مطمئن باشید خداوند حوریانی که به شما میدهد را چنان برایتان میآفریند که از دوری آن خانمها در عذاب و یا ذرهای سختی نباشید، یا به صورت ایشان و یا بهتر از ایشان و خلاصه راضی خواهید شد، آنجا خداوند کارش را بلد است اینجا ما باید به فکر کار خودمان باشیم.
در پناه خداوند باشید،
یا علی
:Sham:ذکر { لاحول ولا قوه الا باالله } رو موقع شروع شدن وسوسه هات بگو:Sham:
البته کیفیت بر کمیت برتری داره...حالا منظور من از کیفیت هم باطنیه هم ظاهریه هم معنویه و هم دنیوی...که مطمئن باشین این گزینه هایی که شما میگین از نظر کیفی زیر خط فقرن...یعنی همون حدود خط فلاکت...
ضمنا برادر, خانمها جنس نیستن که اینطوری در موردشون حرف میزنید, البته من اینرو بر اساس دو متن اخیری که ازتون خوندم احساس کردم و گفتم تذکر بدم...
:ok:و اما یه روایتی! هست که میگه: دخترا یه جوری مخ میزنن که پسره فک میکنه خودش مخ زده...حواست به اینم باشه...
ممنونم، قبول دارم این ذکر سنگینی هستش. من از استغفرلله استفاده میکنم.
همین چیزها رو میخونید که راحت به خودتون اجازه میدید نسبت به زنان هرگونه که دوست دارید تصمیم بگیرید و هر چیزی که میخواهید به زبان بیارید عقل زنان ناقصه ولی عقل شماها کامل؟؟؟؟؟ ایمان و دین ما نصفه ایمان شما کامل؟؟ شماها چقدر به احکام پای بند هستید ؟؟؟؟ دیگران را محکوم کردن و حق به جانب گرفتن که خرجی ندارد همه این کار رو بلدند
کی همه ی خانمها علیه شما موضع گرفتند چندین بار به شما گفته شد اگه همسرتان مشکلی دارد با اون صحبت کنید اون رو متوجه اشتباهش کنید نشد زندگی رو برایتون طاقت فرسا کرده طلاقش بدهید کسی شما رو مجبور نکرده با چنین ادم بدخلقی زندگی کنید
دیگر دوستان هم که مشاوره های خوبی دادند متعه و صیغه موقت رو جلوی پاتون گذاشتند بدون اینکه بدانند واقعیت زندگی شما چیه و چند درصد حق با شماست اصلا شرایطش رو دارید اصلا شامل حال شما میشه سریع سراغ بهره گیری از حکم خدا میرند کار خودشون رو هم با توجیهاتی زیبا بهتون قالب میکنند یک درصد هم احتمال نمیدهند که آن زن در زندگی حقی دارد اون نیز حرفهایی برای گفتن دارد از کجا معلوم اون نیز مشکلی نداشته باشد که اینگونه رفتار میکند کدوم زن عاقلی حاضر میشه با دستهای خودش زندگیش رو نابود کنه؟
متعه و صیغه موقت، همسر دوم و سوم و چهارم شده ورد زبونشون . فردا هم زندگی یکی رو نابود کنند باکشون نیست چون فقط از حکم حلال خدا طرفداری کردند
این کامنتی بود که من گذاشتم. حالا ببینیم درمورد قسمت هایی که پررنگ کردم حرفم درست بود یا اشتباه. برای مثال دو نمونه:
عجب...! وقتی آقا اومد و مشکلش رو گفت انواع حرفها بهش زده شد ، درموردش قضاوت شد ، تمسخر شد ، لغب هوسباز و زیر آبی رو و چشم چران و..... نه فقط به ایشون که کلاً به جنس مذکر نسبت داده شد (با اشارهء مستقیم یا غیر مستقیم). اما وقتی ایرادهای خانم بیان شد.....
خانم نهال ، چرا باید ریشه رو بگه؟! اگر برای درک بهتر از موضوع باشه بله خوبه که ریشهء مشکل رو بدونیم ، اما اگر برای تعیین جبههء خودمون باشه.....
مگه ما تعیین میکنیم که دیگران باید چه مشکلی داشته باشن و مثلاً اگر اون مشکل اونی بود که از نظر ما اشکالی نداشت همفکری کنیم و اگه اونی که مد نظر ماست نبود حق داریم هر چی دلمون خواست به طرف بگیم؟! فرض میگیریم این آقا هیچ مشکلی هم تو زندگیش نداشته و همسرش هم یک زن کامل بوده ولی با این حال این آقا چشمش دنبال خانم های دیگه بوده و ریشهء کارش هم فقط هوس باشه (بدترین حالت). اما اومده و اینجا سؤال کرده و کمک خواسته. همین کافیه که دنبال راه حل میگرده. اینم بگم اگر یه خانم رو هم به این شکل فرض بگیریم باز هم من همین نگاه رو داشتم و برام تفاوتی نداشت
آفرین خواهرم. این جواب کاملاً با فکر بود و دقیقاً اصل موضوع رو متوجه شدید. بخصوص اون قسمت هایی که قرمز کردم دقیقاً درست گفتید
سلام
خب برادر من که دیگه آقا هستم و از جنس خودت پس نمیشه بگی از روی تعصب جواب دادم
1 - دوستان اکثراً شما رو راهنمایی کردن که چکار کنید که زندگیتون بهتر بشه ، درحالیکه محور سؤال شما این نبود که چکار کنم زندگیم درست بشه بلکه بیشتر این بود که نتیجه با زن های دیگه چی میشه. اگر هم من گفتم باید پاسخ شما رو بدیم فقط برای این بود که شما موضوع رو مطرح کردید یعنی تمایل به حلش دارید.
2 - این حسی که فرمودی فقط مخصوص شما نیست که دوستان هم اشاره کردن. همهء آدم ها کم و بیش این حس رو دارن و موارد مشابهی براشون پیش میاد. چه زن و چه مرد. این رو هم بدونید که این موضوع چیزی نیست که بخواید اون رو از بین ببرید بلکه باید کنترلش کنید
3 - شما یه مشکل دیگه هم دارید که اگر خواستید بصورت خصوصی بهتون میگم. مگر اینکه خودتون تمایل داشته باشید که همینجا گفته بشه!
4 - فرمودی که همسرم رو دوست دارم. این دوست داشتن فقط روحیه یا جسمی هم هست؟ عادته یا عشقه؟
آیا از ابتدا این دوست داشتن وجود داشته یا بعداً بوجود اومده؟ شدتش چقدره؟ کمه یا زیاد؟
تا اینها پاسخ داده نشه نمیشه قضاوت درستی انجام داد
5 - بدون تعارف شما تنوع طلب هستید (بیشتر از میزان معمول که هر آدمی ممکنه داشته باشه) و این یا برمیگرده به عدم رفع نیاز کامل از طرف همسر یا سابقهء قبل از ازدواج شما. اگر به همسر برگرده که باید هر چه سریع تر با صحبت و مشاوره و حتی مراجعه به پزشک حلش کنید. اگر به سابقه برمیگرده هیچ کسی نمیتونه حلش کنه بجز خود شما
6 - کسی نمیدونه ، شایدم بعضی از علاقه ها در اون دنیا به سرانجام برسه. ایم که دوستان میگن علاقهء حلال و حرام ، به همین راحتی نیست که با دو کلمه خلاصش کنیم. برای مثال ازدواج اجباری که کلاً عقد باطله ولی ماها فکر میکنیم حلاله!
7 - کسی میگفت: ((اگر از چیزی نترسی ، شجاعت معنا نداره. شجاعت معناش اینه که بترسی ولی باز هم بری جلو))
همونطور که بعضی از دوستان گفتن ، شما چرا فکر میکنید که اونایی که گناه نمیکنن الزاماً بی نیاز هستن؟ یا اینکه هیچ احساسی ندارن؟ مطمئن باشید اونها هم دچار وسوسه میشن
8 - به قول خواهرمون تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنید. من نمیتونم بصورت کامل قضاوت کنم اما بطور کلی دو حالت قابل تصوره:
الف) مشکلات زندگی شما قابل حله. در این صورت باید به سختی دنبال راه حل باشید. از هر طریقی که به ذهنتون میرسه
ب) مشکلات شما چندان قابل حل نیست. در این صورت باز هم فرمایش خواهرمون رو تکرار میکنم ، اگر (بعد از تلاش کامل و درست) به راه حل جامعی نرسیدید ، این رو آزمایش الهی بدونید. باید مدارا کنید و چشمتون به آخرت باشه که خدا جبران کنه و باز هم تاکید میکنم که وسوسه همیشه هست اما باید کنترل بشه
9 - باز هم حرف خواهرمون رو تایید میکنم که باید کمی هم جسارت داشته باشید و قاطعیت نشون بدید. حتماً لازم نیست داد بزنید یا چیزی رو بشکنید
، جسارت و قاطعیت رو میتونید با رفتار نشون بدید. گاهی با همسرتون قهر کنید (قهر مردانه). ضمناً جسارت و قاطعیت رو که گفتم در یه جاهای دیگه ای هم باید نشون بدید (امیدوارم متوجه منظورم شده باشید)
10 - چیزی به اسم زندگی ایده آل وجود نداره. زندگی خوب به این معنا نیست که مشکلی نباشه ، بلکه به این معناست که مشکلات رو به بهترین روش و تا حد ممکن رفع کرد
نظری داشتید در خدمتم
شاید ایشون بلد نیست حرفشو به زبون بیاره مثل شما، بهرحال من از ایشان طرفداری نکردم گفتم شاید ایشان هم مشکلی داره همونقدر که شما به خودتون حق میدید و خود رو برحق میدونید می بینید ایشان هم همین نظر رو دارند صیغه و ازدواج مجدد و رابطه پنهانی و ابراز عشق به نامحرم راهکار درستی نیست و ممکنه وضعتون رو از اینی که هست بدتر کنه صبر ایوب و امید به لطف خدا خوبه ولی ظرفیت انسانها و قدرت صبرشون با هم متفاوته اگه نتونید با این مشکل کنار بیاید و اون رو حل کنید ممکنه به راحتی از پا بندازدت و زندگیت رو جهنم کنه .
هیچ مرد و زنی آگاهانه و خودخواسته زندگیش رو تباه نمیکنه این رو مطمئن باشید همسر شما احتمالا همچنین ادمی است در غیر اینصورت چنین شخصی بیماره و اگه درمان نشه بهترین راه همون طلاق و خلاص کردن خوده به هر قیمتی . بهرحال هیچ کدوم از ما در شرایط شما نیستیم و قدرت تصمیم گیری هم فقط بعهده شماست هر کدوم از ما تنها پیشنهادی میدیم و چیزی که به ذهنمون میرسه درسته به زبون میاریم تنها هدفمون هم کمکه . الکی هم برای شما و خانمتون جوش نمیزنم زندگی هر کسی به خودش ربط داره فردا تاوان کارهای شما و خانمتون رو قرار نیست من پس بدم. شما هم نظرات ما رو دلسوزانه بخونید و جبهه نگیرید اینم در نظر بگیرید اگر بجای شما خانمی چنین پستی رو میذاشت باز هم همین حرفها رو میزدیم امیدوارم بهترین راه رو انتخاب کنید.
حرفاتون خیلی خوب بود و کامل (پاسخ نهایی). فقط یه نکته در مورد قسمتی که پررنگ کردم با عرض معذرت
شک ندارم که خواهرهای بزرگوار اگر یه خانم هم چنین پستی میذاشت بازم همین حرفها و راهنمایی ها رو میکردن ، ولی قبول کنید خیلی نرم تر از این میبود
سلام به همگی.
با عرض تسلیت ایام عزاداری.و آرزوی قبولی عزاداری های همگی شما ...
آقا من یه پیشنهاد میخوام بدم که کس دیگه ای توی این تاپیک نگفته
البته من که مجردم و به قول این برادر گرامی مون توی زندگی شون نیستم که بدونم این پیشنهادی که میدم عملی هست و میشه اجراش کرد یا نه، ولی گفتنش ضرر نداره...چون خودمم دوست دارم اگر یه وقت ازدواج کردم با همسر خودم اینطور رفتار کنم...
پیشنهادم اینه که شما مگر نگفتید همسرتون رو دوست دارید؟پس بنظرم شما بیاین به خانوم تون محبت و توجه بیشتری نشون بدید...مثلا یه مقدار بداخلاقی هایی که ازش گفتید و اگه حرفهای غیرمنطقی داره رو یه کم تحمل کنید و باهاش راه بیاین...
یعنی فرضا تو اون موردی که مثال زدید سر روشن کردن بخاری بیاین یه بار گذشت کنید و باهاش راه بیاین..بگید باشه اون طوری که تو دوست داری انجام میدم.اگه ازتون ایرادی گرفت یا سرزنش تون کرد در موردی با وجود اینکه ممکنه کاملا حق با شما باشه بیاین بهش بگید باشه حق با توه.مثلا در موردی که گفتید میگه تو همش غر میزنی بهش بگید من معذرت میخوام اگه جایی غر زدم حالا نظرت اینه که در فلان مورد چطور رفتار کنم؟ میخوام اون جوری که دوست داری رفتار کنم باهات.
یا مثلا وقتی از سرکار برمیگردین خونه دست خالی نرید...یه چیزی هرچند خیلی کوچیک و ارزون قیمت هم شده براش بخرید...یه گل، گیره مو، یه روسری و ...هدف اینه که بهش ثابت بشه بیرون از خونه هم به یادش هستید...
به شکل کلامی و جسمی هم بهش محبت تون رو ابراز کنید...
یه مدت که این رفتار رو باهاش بکنید رفتارش عوض میشه و علاقه اش هم بهتون بیشتر میشه...و ممکنه هم خودش رو مقصر بدونه و بابت رفتارهای قبلش ازتون عذرخواهی کنه...
اگه براتون مقدوره باهم برید سفر زیارتی یا گردشی به جاهایی که تو این فصل آب و هوای خوبی دارن...یا حداقل تو شهر خودتون باهم برید رستوران، گردش یا هرجایی که دوست داشته باشه
البته این نظر شخصی من بود خانمهای دیگه که توی این تاپیک هستن نظرشون رو بگن که آیا برای یه خانوم این راه حلی که من دادم موثر هست یا نه
به نظر من که خیلی میتونه موثر باشه. شاید برای این آقا اینطور رفتار کردن با اون بدخلقی های همسرشون, خیلی سخت باشه ولی به نظرم خیلی شیرینه وقتی به خاطر خدا و امام زمان (عج) اینجوری رفتار کنن و اینجوری گذشت کنن حتی اگه پاداشش رو از طرف خانمشون نبینن, از جاهای دیگه توی دنیا و آخرت بالاترش رو حتما میبینن. البته به نظر من با اینطور رفتار کردن, اون خانم خیلی به خودش میاد و احتمالش زیاده که از خواب غفلت بیدار بشه. شاید زمان بر باشه تا بفهمه ,ولی به نظرم بالاخره یه تکونی میخوره.
براشون دعا میکنم که ان شاالله مشکلشون حل بشه و نتیجه ی این صبوری و گذشتشون رو هرچه زودتر بگیرن
با سلام و احترام خدمت دوستان
جنابamerlica قرار بود مشکلشون حل بشه که با دوستان مطرح فرمودند ولی متاسفانه دوستان سیر بحث را به جایی دیگر برده و تنها چیزی که مطرح نشد و کمتر جواب داده شد مشکل ایشان بود.:Moteajeb!:
مباحثی از جمله حقوق زن و مرد و اختلاف در حقوق، ازدواج موقت و عوارض آن و... مباحثی بود که باعث شد با گرد و غباری که راه انداخت بحث دوستمان و مشکل ایشان گویا گم شود.:Gig:
لذا از همه دوستانی که نظر گذاشتند تشکر می کنم ولی خواهش حقیر و همکاران این است که به قول مدیر محترم سایت از آسمان ریسمان بافتن خودداری کنید و سعی کنید روی مشکل دوستمان متمرکز شوید تا هر چه سریعتر مشکلشان را با همسرشان حل و خودشان را از روابط غیر مناسب با همکاران نجات دهند.
موفق باشید.
سلام استاد.
عذر میخوام راه حلی که من پیشنهاد کردم خوبه؟
آخه نظر میخواستم که ببینم خوبه همین روش رو در زندگی خودم پیاده کنم یا نه...
که بعد از اینکه کامنت آخری رو گذاشتم تاپیک قفل شد
با سلام و عرض احترام خدمت جدوستان و جنابmehrant
راهکاری که فرمودید خیلی راهکار مناسبی هست و ای نشان دهنده این است که با اینکه مجرد هستید ولی در زدگی آینده تون موفق خواهید بود.
این راهکار می تونه بطور موقت ثمر بخش باشه اما اگر مدت اون زیاد بشه ممکنه زن یک احساس راحتی در رفتار بکنه و این موجب میشه که مرد احساس حقارت بهش دست بده و زن هر بلایی خواست سر این مرد بیاره.
انعطاف بیش از اندازه در زندگکی ممنوع و البته در مواردی مناسب است ولی باید این راه را امتحان کنند تا ببینند چقئر جواب میده.
تشکر فراوان از شما.
ممنونم که نظر تون رو گفتید..
چون همیشه پدرم مواقعی که در مورد ازدواج و زندگی متاهلی برای من صحبت میکنه همیشه بهم میگه مهمترین چیز گذشت کردنه...ممکنه خودت کاملا حق باهات باشه و مقصر همسرت باشه ولی گذشت کن تا اختلافی پیش نیاد...
رو این حساب بود که وفتی فکر کردم چنین راه حلی و همچین برنامه ای به ذهنم رسید در زندگی...
عزیزم نه دیگه تا حدی که آدم زن ذلیل بشه
زیادی به حرف زنا گوش بدی نمیتونی جمعشون کنی
فرمايش شما كاملاً درسته. ولي خداييش چه من چه ديگران خيلي هم راه حل بهشون پيشنهاد داديم. ولي بعضي از اين پيشنهادها رو فكر ميكنم حتي نخوندن!
اونايي رو هم كه خوندن تقريباً هيچيش رو نپذيرفتن
آقای استارتر محل کارتونو عوض کردین؟
شغلتونو عوض کردین؟
اتفاقی این تاپیک رو دوباره دیدم که هنوز بازه!
نمیدونم آقای شروع کننده تاپیک بالاخره کارش به کجا کشید؟ دیگه تو این تاپیک هم نیومد بعد از بحثهایی که شد
اتفاقی این تاپیک رو دوباره دیدم که هنوز بازه!
نمیدونم آقای شروع کننده تاپیک بالاخره کارش به کجا کشید؟ دیگه تو این تاپیک هم نیومد بعد از بحثهایی که شد
اﺭﻩ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻣﻨﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﻴﺨﻮاﺳﺖ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺑﻪ ﻛﺠﺎ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﺎﺭﺷﻮﻥ[emoji5]