کیا اربعین میرن کربلا؟ ✫▐▐▐لبیک یا حسین ▐▐▐✫
تبهای اولیه
یادش بخیــر اون اولین باری که چشمم به ضریح شش گوشه امام حسین(ع) افتاد! چه حس عجیبی بود. کاش بازم لیاقت زیارتشونو نصیب ما بکنند..
سلام
اربعین گر چه تجلی ادامه نبرد با ظلمت بود و درخشش چلچراغهای مانده از طائفه ی درخشان اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین .
اما یادبود حماسه ای به رنگ عشق نیز بود .
یادگار به اجرا در آمدن محبتی بود که در هیچ داستانی که با محتوای تقرب به معشوق نوشته اند اینچنین متجلی نیست .
اربعین یادآور زیارت عاشقی نابینا بود که برای یافتن گمشده اش ماجرایی را در تاریخ نگاشت که بوی حماسه می داد اما حماسه ای به رنگ عشق .
زیارت جابر با قبر امام حسین (ع) در کربلا
بو کشی با جان شناسی عطر دوست
با نام و یاد دوست
سلام علیکم
حرف دلمون رو زدید:
اربابفکری به حالِ
چشمان پر از اشکم کن . . .
فکری به حالِ
حالِ از بد بدترم کن . . .
فکری به حالِ
عاشقِ دور از حرمت کن . . .
ح س ی ن
اللهم ارزقنا زیارة الحسین فی الدنیا و شفاعته فی الآخرة :Gol:
[FONT=times new roman]چهل روز، نه ؛ چهل شب از آن واقعه گذشت. اربعین حسینی بر همگان تسلیت باد یک گیله مرد
[FONT=times new roman]دنیا تیره و تار شد
[FONT=times new roman]و شهر سیاه پوش ؛
[FONT=times new roman]میدانی ؛ آخر آفتاب را به خاک و خون کشیده بودند ...
[FONT=times new roman][FONT=times new roman]صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
[FONT=times new roman][FONT=times new roman][FONT=times new roman]صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
[FONT=times new roman][FONT=times new roman][FONT=times new roman][FONT=times new roman]صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
[FONT=arial]کاروان می آید از شهر دمشق
[FONT=arial] برسرِ خاکِ شهِ سلطان عشق
[FONT=arial] کاروان با خود رباب آورده است
[FONT=arial] بهر اصغر شیر وآب آورده است
[FONT=arial] کاروان آمد ولی اکبرنداشت
[FONT=arial] ام لیلا شبه پیغمبر نداشت
[FONT=arial] کاروان آمد ولی شاهی نبود
[FONT=arial] بربنی هاشم دگر ماهی نبود ...
[FONT=arial]اربعین حسینی برساحت مقدس آقا اباصالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه ) وشیعیانشان تسلیت باد.
[FONT=arial]پیاده روی اربعین...
خدایا یعنی امسالم قسمت میشه؟؟؟
چقدر لذت بخشه...
مبدا سفرت حرم آقا امیرالمومنین و مقصد سفرت حرم ابی عبدالله باشه:hamdel:
اللهم ارزقنا...
و تو چه میدانی که زیارت اربعین چیست؟ (روایتی از پیاده روی میلیونی اربعین)
وقتی عمود* 253 را رد کرده بودیم، دیگر واقعاً توانی برای حرکت نداشتم، آرزو میکردم بچههایی که همراه بیرق، تقریبا صد متر جلوتر از ما حرکت میکردند، لحظهای برای استراحت درنگ کنند تا با نوشیدن یک استکان چای عربی -که هزاران زائر از آن استکان نوشیده بودند و آن مرد عراقی هر بار تنها آنرا در ظرف آبی فرو میکرد تا مثلاً آن را بشوید- توان دوبارهای برای راه رفتن بیابم. در همین حال ناگهان مرد میانسال عربی را دیدم که از شدت عرق ریختن در آن سرمای زمستانی، تمام یقه لباس مندرسش خیس شده بود. باور نمیکنی اگر بگویم با دیدن او تمام خستگی وجودم از بین رفت و جایش را بهنوعی خجالت همراه با سرافکندگی داد. خودم را به او رساندم، برای اینکه بتوانم با او صحبت کنم کمی خم شدم، چون هر دو پایش معلول بود و در حالت نشسته با دستهایش راه میرفت، بعد از سلام و احوالپرسی از او پرسیدم: «حضرتکم من این؟»(اهل کجایی؟) و او در حالی که نفس نفس زنان خود را سانتی متر به سانتی متر به جلو میکشید جواب داد: «مِن دیوانیه»(اهل شهر دیوانیه هستم).
من در حالی که بغض تمام گلویم را گرفته بود از او سوالاتی میپرسیدم و او همانطور که کشان کشان خود را به جلو میکشید، بریده بریده به همه آنها پاسخ میداد. کم کم این گفتگوی ما توجه عدهای از زائران را به خود جلب کرد و عدهای با دوربینهای خود، متعجبانه، حرکت آرام ولی عاشقانه این مرد میانسال عراقی را ثبت کردند. وقتی در پایان گفتگویم با او، از سختیهای راه پرسیدم و اینکه چه عاملی او را به این راه صعب و دشوار کشانده است، لحظهای از حرکت باز ایستاد و به صورتم خیره شد، از عمق نگاه خستهاش میشد به صداقت لهجهاش که از یک ایمان راسخ حکایت داشت، پی برد، با همان حالت گفت: «محبة الحسین».
* در مسیر بیش از 85 کیلومتری حرم امیرالمومنین (ع) تا حرم اباالفضل العباس (ع) هر 50 متر تیرک چراغی وجود دارد که بر روی آن شماره ای نصب شده است. مجموع این 1452 تیرک بهترین مقیاس برای تعیین میزان مسیر طی شده توسط افرادی است که به سمت کربلا پیاده می روند.
به نقل از: arbaeen.ir
به یاد شهدا صلوات بفرستید بلند می شد لامپ سنگر رو شل می کرد همه جا که تاریک می شد شروع می کرد به خوندن :«حسینم وا حسینا.» ♥•٠·˙ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
♥•٠·˙
بعد از 16 سال جنازه اش را آوردند.
خودم توی گلزار شهدای قم دفنش کردم. عملیات کربلای 4 با بدن مجروح اسیر شد. برده بودنش بیمارستان بغداد. همونجا شهید شده بود، با لب تشنه.
بعد از این همه سال هنوز سالم بود. سر، صورت و محاسن از همه جا تازه تر.
یاد شبهای جبهه گردان تخریب افتادم.
می شد بانی روضه امام حسین علیه السلام .
آخر مجلس هم که همه اشکاشون رو با چفیه پاک می کردند محمدرضا اشکاشو می مالید به صورتش. دلیل تازگی صورت و محاسنش بعد از 16 سال همین بود اثر اشک امام حسین علیه السلام .
شهید محمدرضا شفیعی
گردان تخریب لشکر 17 علی ابن ابی طالب
تولد: 1346 قم
مجروحیت و اسارت در کربلای 4
شهادت در بیمارستان بغداد:4/10/1365
بازگشت پیکر: 14/5/1381
محل دفن: گلزار شهدای علی ابن جعفر قم قطعه 2 ردیف 14 شماره
[FONT=arial]کاروان می رسد از راه، ولی آه چه دلگیر چه دلتنگ چه بی تاب [FONT=arial]دل سنگ شده آب ، از این نالهی جانکاه زنی مویه کنان ، موی کنان [FONT=arial]خسته، پریشان، پریشان و پریشان شکسته ، نشسته ، سر تربت سالار شهیدان [FONT=arial]شده مرثیه خوان غم جانان همان حضرت عطشان [FONT=arial]همان کعبهی ایمان همان قاری قرآن ، سر نیزهی خونبار [FONT=arial]همان یار ، همان یار ، همان کشتهی اعدا. [FONT=arial]کاروان می رسد از راه ، ولی آه نه صبری نه شکیبی نه مرهم نه طبیبی عجب حال غریبی [FONT=arial]ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی [FONT=arial]ز داغ غم این دشت بلاپوش به دلهاست لهیبی به هر سوی که رفتند [FONT=arial]نه قبری نه نشانی فقط می وزد از تربت محبوبهمان نفحهی سیبی [FONT=arial]که کشانده ست دل اهل حرم را. [FONT=arial]کاروان می رسد از راهد و هرکس به کناری [FONT=arial]پر از شیون و زاری کنار غم یاری سر قبر و مزاری [FONT=arial]یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته [FONT=arial]به دنبال مزار پسر فاطمه رفته یکی با دل مجروح [FONT=arial]و با کوهی از اندوه به دنبال مه علقمه رفته [FONT=arial]یکی کرب و بلا پیش نگاهش سراب است و سراب است [FONT=arial]دلش در تب و تاب است و این خاک پر از خاطره هایی ست [FONT=arial]که یک یک همگی عین عذاب است و این بانوی دلسوختهی خسته رباب است [FONT=arial]که با دیدهی خونبار و عزاپوش خدایا به گمانش که گرفته ست [FONT=arial]گلش را در آغوش و با مویه و لالایی خود می رود از هوش: [FONT=arial]«گلم تاب ندارد حرم آب ندارد علی خواب ندارد» یکی بی پر و بی بال [FONT=arial]دل افسرده و بی حال که انگار گذشته ست چهل روز بر او مثل چهل سال و بوده ست پناه همه اطفال [FONT=arial]پس از این همه غربت رسیده ست به گودال همان جا که عزیزش همان جا که امیدش [FONT=arial]همان جا که جوانان رشیدش همان جا که شهیدش [FONT=arial]در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر در آن غربت دلگیر شده مصحف پرپر [FONT=arial]و رفته ست سرش بر سر نیزه و تن بی کفن او، سه شب در دل صحرا [FONT=arial]رها مانده خدایا چهل روز شکستن چهل روز بریدن چهل روز پی ناقه دویدن [FONT=arial]چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن چه بگویم؟ [FONT=arial]چهل روز اسارت چهل روز جسارت چهل روز غم و غربت و غارت [FONT=arial]چهل روز پریشانی و حسرت چهل روز مصیبت چه بگویم؟ [FONT=arial]چهل روز نه صبری نه قراری نه یک محرم و یاری ز دیاری به دیاری [FONT=arial]عجب ناقه سواری فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب چه بگویم؟ [FONT=arial]چهل روز تب و شیون و ناله ز خاکستر و دشنام ز هر بام حواله و از شدت اندوه [FONT=arial]و با خاطر مجروح جگر گوشهی تو کنج خرابه همان آینهی فاطمه جا ماند سه ساله چه بگویم؟ [FONT=arial]چهل روز فقط شیون و داغ و غم و درد فراق و فراق و ... فراق و ... چه بگویم؟ [FONT=arial]بگویم، کدامین گله ها را؟ غم فاصله ها را؟ تب آبله ها را؟ [FONT=arial]و یا زخم گلوگیر ترین سلسله ها را؟ و یا طعنهی بی رحم ترین هلهله ها را؟ [FONT=arial]و یا مرحمت دم به دم حرمله ها را؟ چهل روز صبوری و صبوری غم و ماتم دوری و صبوری [FONT=arial]و تا صبح سری کنج تنوری و صبوری نه سلامی نه درودی کبودی و کبودی [FONT=arial]عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی به آن شهر پر از کینه و ماتم [FONT=arial]چه ورودی و کبودی در آن بارش خونرنگ سر نیزه تو بودی و کبودی [FONT=arial]گذر از وسط کوچهی سنگی یهودی و کبودی و در طشت طلا گرم شهودی و چه ناگاه [FONT=arial]چه دلتنگ غروبی ، چه چوبی عجب اوج و فرودی و کبودی خدایا چه کند زینب کبری! التماس دعا
[FONT=arial]
بشارت رسول خدا و امیر المومنین به زائران پیاده امام حسین علیه السلام
[FONT=arial]
عن الصادق علیه السلام : إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِکَةً مُوَکَّلِینَ بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَإِذَا هَمَّ بِزِیَارَتِهِ الرَّجُلُ أَعْطَاهُمُ اللَّهُ ذُنُوبَهُ فَإِذَا خَطَا مَحَوْهَا ثُمَّ إِذَا خَطَا ضَاعَفُوا لَهُ حَسَنَاتِهِ فَمَا تَزَالُ حَسَنَاتُهُ تَضَاعَفُ حَتَّى تُوجِبَ لَهُ الْجَنَّةَ ثُمَّ اکْتَنَفُوهُ وَ قَدَّسُوهُ وَ یُنَادُونَ مَلَائِکَةَ السَّمَاءِ أَنْ قَدِّسُوا زُوَّارَ حَبِیبِ اللَّهِ فَإِذَا اغْتَسَلُوا نَادَاهُمْ مُحَمَّدٌ ص یَا وَفْدَ اللَّهِ أَبْشِرُوا بِمُرَافَقَتِی فِی الْجَنَّةِ ثُمَّ نَادَاهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَا ضَامِنٌ لِقَضَاءِ حَوَائِجِکُمْ وَ دَفْعِ الْبَلَاءِ عَنْکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ ثُمَّ الْتَقَاهُمْ [اکْتَنَفَهُمُ] النَّبِیُّ ص عَنْ أَیْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ حَتَّى یَنْصَرِفُوا إِلَى أَهَالِیهِمْ.
خداوند متعال فرشتگانى دارد که موکّل قبر حضرت امام حسین علیه السّلام مى باشند هنگامى که شخص قصد زیارت آن حضرت را مىنماید حق تعالى گناهان او را در اختیار این فرشتگان قرار مىدهد و زمانى که وى قدم برمیدارد فرشتگان تمام گناهانش را محو مىکنند و سپس قدم دوّم را که برداشت حسناتش را مضاعف و دو چندان مىکنند و پیوسته با قدمهائى که برمىدارد حسناتش مضاعف مىگردد تا به حدّى مىرسد که بهشت برایش واجب و ثابت مىگردد، سپس اطرافش را گرفته و تقدیسش مىکنند و فرشتگان آسمان نداء داده و مىگویند: زوّار دوست خدا را تقدیس نمائید.و وقتى زوّار غسل کردند حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم ایشان را مورد نداء قرار داده و مىفرماید: اى مسافران خدا! بشارت باد بر شما که در بهشت با من هستید. سپس امیر المؤمنین علیه السّلام به ایشان نداء نموده و مى فرماید: من ضامنم که حوائج شما را بر آورده نموده و بلاء را در دنیا و آخرت از شما دفع کنم، سپس پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم با ایشان از طرف راست و چپ ملاقات فرموده تا اینکه به اهل خود بازگردند.
کامل الزیارات، ص: 133
سلام
دلم گرفته خدا
از اين بيدادي دشمن تو و دشمن اولياي تو و دشمن من
يعني دوستان اين اربعين
آخرين اربعيني است كه مهدي فاطمه بين ما نيست
يعني ميشه اربعين سال ديگه ببينيم
امام زمان كنار بزرگان نشستند بين الحرمين
روضه خون داره روضه جدشون اباعبدالله الحسين رو ميخونه
روضه اسارت عمه بزرگوارشون زينب رو مي خونه
اونوقت
من و تو
زل بزنيم به چهره نورانيش
و از گريه هاي حضرت
هق هق كنان گريه كنيم...
يعني ميشه
اربعين سال بعد اثري از وهابيت و سني هاي ملعون نباشه و جهان ببينند
شيعه سنگ چه كسي رو به سينه ميزد
يعني ميشه
بس نيست اين همه غربت شيعه مظلوميت شيعه
بس نيست اين همه ديدن و خار در گلو ماندن
بابا عجب صبري خدا دارد
یا حسین آقا دارم با گریه این مطلب رو مینویسم. حسین جان آقا میشه اربعین بیام خدمتتون. خیلی حس عجیبی دارم. خدا قسمت همه عاشقای ابا عبدالله بکنه .