اشاره 1 شما : براي اينكه اگر علمي عامه باشد، عالمي نميتواند به دانستن آن فخر بفروشد؟!
اما گزينه 2 : شما دقيقا خواستين كه من مشخص كنم اون قسم از علومي رو كه برايم اثبات كننده تسلط علمي امام معصوم است! داعيه اين رو داريم كه امام مسلط هستن، خوب حالا چه فرقي ميكند علم پزشكي باشد يا فيزيك يا شيمي؟؟
بعد ما كل ائمه رو گفتيم باز چه فرقي دارد كدام امام باشد؟؟ اگر نميتوانيم از طريق كتب تاريخي يا روايي اين رو ثابت كنيم! چگونه داعيه تسلط مثلا امام حسن مجتبي(ع) به تمام علوم رو داريم؟ بعد : من نه قصد گير انداختن كسي را دارم نه ميخواهم وقتم تلف شود!! اين سوالي است كه در ذهنم است....
شما يك موقع مصداقي مي آرين كه واقعا در حد اعلي است، قطعا من ميپذيرم!! ولي يه موقع است براي اثبات اينكه امام در مورد علم پزشكي دانا بوده اند، ميگين معصومي جايي گفته شما اگر خربزه را با عسل بخوريد خوب نيست!! خوب قبول كنيد كه قانع كننده نباشد!! چه آنكه من بيشتر از اين ميدانم!!!
سلام
پولدارا سوار پیکان و ژیان نمیشن
بزرگا با اسباب بازی ، بازی نمیکن
اهل آخرت به دنیا کاری ندارن
و اهل الله نه به دنیا و نه به آخرت کاری ندارن مگر اینکه او بفرماید
عبودیت یعنی این ؟
اول عبد خدا باشی و کارت در سطح بندگی رب العالمین
دوم به چیزی جز از آن جهت که او تورا بدان متوجه کرده یا فرمان داده توجه نکنی
علوم تجربی از منظری که خود دانشمندان علوم تجربی بدان نظر دارند به اندازه پشیزی برای اهل الله ارزش ندارد که بخواهند بدان توجهی بکنند
آنکه عصای موسوی دارد چه حاجتش به بند و ریسمان ساحری؟
بنظرم مقاصد ما روشن و بحث کافی است
یا علیم
سلام "علوم تجربی از منظری که خود دانشمندان علوم تجربی بدان نظر دارند به اندازه پشیزی برای اهل الله ارزش ندارد"
اين توهين به آن بزرگواران نيست!!! خداوند مگه بيهوده چيزي را خلق كرده؟؟ كه الان بودنش براي اهل الله پشيزي نيارزد!!!
بعد ظاهر سوال رو شما دقت نكردين، براي همين يه جواب ديگه ميدين!!
سلام "علوم تجربی از منظری که خود دانشمندان علوم تجربی بدان نظر دارند به اندازه پشیزی برای اهل الله ارزش ندارد"
اين توهين به آن بزرگواران نيست!!! خداوند مگه بيهوده چيزي را خلق كرده؟؟ كه الان بودنش براي اهل الله پشيزي نيارزد!!!
بعد ظاهر سوال رو شما دقت نكردين، براي همين يه جواب ديگه ميدين!!
سلام
سوالها و جوابها روشنه
شما به مطلب ما توجه نکردید
ما گفتیم علوم تجربی از آن جهت که خودشان بدان توجه دارند برای اهل الله بی ارزش است
قرآن هم می فرماید : یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الاخره لغافلون
دانشمندان ملحد یا مادی گرا تنها ظاهری از امور دنیوی را می دانند ( یعنی حتی به باطنش هم علمی ندارند ، همه ظاهر را هم نمی شناسند ) در حالیکه از ابعاد دیگر هستی و جهان که این ظاهر دنیوی در ارتباط و اتصال وجودی با آن است غافلند
آنها به عالم ماده استقلالا نگاه می کنند و این یک نگاه کاملا غیر الهی است . تازه وقتی به این عالم به عنوان آفریده خدا نگاه کنی و در صدد شناختش برآیی نگاهت وارد حوزه الهی شده و کارت ارزشی دارد وگرنه هیچ ارزشی ندارد
و اما با نگاه الهی که اوجش از آن اهل الله است تعامل با هستی همان است که عمل فرمودند
یا علیم
سلام
پولدارا سوار پیکان و ژیان نمیشن
بزرگا با اسباب بازی ، بازی نمیکن
اهل آخرت به دنیا کاری ندارن
و اهل الله نه به دنیا و نه به آخرت کاری ندارن مگر اینکه او بفرماید
عبودیت یعنی این ؟
اول عبد خدا باشی و کارت در سطح بندگی رب العالمین
دوم به چیزی جز از آن جهت که او تورا بدان متوجه کرده یا فرمان داده توجه نکنی
علوم تجربی از منظری که خود دانشمندان علوم تجربی بدان نظر دارند به اندازه پشیزی برای اهل الله ارزش ندارد که بخواهند بدان توجهی بکنند
آنکه عصای موسوی دارد چه حاجتش به بند و ریسمان ساحری؟
بنظرم مقاصد ما روشن و بحث کافی است
یا علیم
ولی اونایی که گفتید همگی غذا میخورن!! پولدار بخاطر پولداریش نمیگهدیگه غذا نخورم، بزرگتر بخاطر بزرگیش نمیگه دیگه غذا نخورم و....!!
ما برای زندگی کردن خلق شدیم نه زنده بودن!! و دونستن همه چیز بخشی از زندگیه که البته کسی نمیخواد همه چیزو بدونه تا فقط بدونه!! میخواد بدونه تا بقیه هم بدونن!!
ولی اونایی که گفتید همگی غذا میخورن!! پولدار بخاطر پولداریش نمیگهدیگه غذا نخورم، بزرگتر بخاطر بزرگیش نمیگه دیگه غذا نخورم و....!!
ما برای زندگی کردن خلق شدیم نه زنده بودن!! و دونستن همه چیز بخشی از زندگیه که البته کسی نمیخواد همه چیزو بدونه تا فقط بدونه!! میخواد بدونه تا بقیه هم بدونن!!
سلام
علوم در نزد اولیاء خدای تعالی منن الهی است و این منتها را به هرکس و به هر اندازه بخواهند می دهند یا منع می کنند
هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ (صاد 39)
ترجمه:
39- (و به او گفتيم) اين عطاى ماست به هر كس مىخواهى (و صلاح مىبينى) ببخش و از هر كس مىخواهى امساك كن و حسابى بر تو نيست
حتما نخواسته اند علوم باقی مانده از ایشان به این حدود ناقصه تنزل کند لذا همینطور پسندیده اند و در همین حدود عطا کرده اند
یا علیم
خدا رحمت كند علامه طباطبايي را !!! اشاره 1 شما : براي اينكه اگر علمي عامه باشد، عالمي نميتواند به دانستن آن فخر بفروشد؟! اما گزينه 2 : شما دقيقا خواستين كه من مشخص كنم اون قسم از علومي رو كه برايم اثبات كننده تسلط علمي امام معصوم است! داعيه اين رو داريم كه امام مسلط هستن، خوب حالا چه فرقي ميكند علم پزشكي باشد يا فيزيك يا شيمي؟؟
بعد ما كل ائمه رو گفتيم باز چه فرقي دارد كدام امام باشد؟؟ اگر نميتوانيم از طريق كتب تاريخي يا روايي اين رو ثابت كنيم! چگونه داعيه تسلط مثلا امام حسن مجتبي(ع) به تمام علوم رو داريم؟ بعد : من نه قصد گير انداختن كسي را دارم نه ميخواهم وقتم تلف شود!! اين سوالي است كه در ذهنم است.... شما يك موقع مصداقي مي آرين كه واقعا در حد اعلي است، قطعا من ميپذيرم!! ولي يه موقع است براي اثبات اينكه امام در مورد علم پزشكي دانا بوده اند، ميگين معصومي جايي گفته شما اگر خربزه را با عسل بخوريد خوب نيست!! خوب قبول كنيد كه قانع كننده نباشد!! چه آنكه من بيشتر از اين ميدانم!!!
من نگفتم سوال شما اصلش اشتباست. بله شما حق داريد نمونه اي در بيان ائمه(ع) ببينيد كه ارزش علمي بالايي داشته باشد. تا اينجا قبول
اما اين سوال شما (بدون تشبيه فقط براي مثال) مثل اينه كه بگيد اگر حضرت عيسي(ع) مانند حضرت موسي(ع) هست پس بايد دريا را بشكافد
شما شرايط ، مكان ، موقعيت ، فرهنگ حاكم و مهمتر از همه مسئوليت اصلي امامان(ع) يعني انسان سازي و تبيين اصول اسلام رو كنار گذاشتيد و ناديده مي گيريد
اينكه آيا وظيفهء اصلي يعني امامت و ساير شرايط كه عرض كردم ، آيا مجالي براي پرداختن به اين همه علم رو باقي ميذاشته؟
و آيا اصلاً نيازي هست كه 14 معصوم(ع) بايد اختراعات و اكتشافات زيادي انجام ميدادند؟!
شما ميفرماييد:
شما دقيقا خواستين كه من مشخص كنم اون قسم از علومي رو كه برايم اثبات كننده تسلط علمي امام معصوم است! داعيه اين رو داريم كه امام مسلط هستن، خوب حالا چه فرقي ميكند علم پزشكي باشد يا فيزيك يا شيمي؟؟
اول اينكه من همچين حرفي نزدم. من گفتم شما ميخواين از تمام علوم براي شما دليل بياوريم يا نمونه هايي بيان كنيم كافيه؟
اينكه شما مصداق تعيين ميكنيد (هرچند به تعداد كم) همچنان به اين معناست كه شما انتظار داريد ما از تمام علوم دليل بياوريم
چرا؟ چون شما اينطور فرض ميگيريد كه:
خب حالا كه ادعا شده امام(ع) به تمام علوم واقف هستند پس بايد براي تمام علوم مصداق وجود داشته باشد. لذا من هر كدام را كه خواستم بايد ارائه دهند
در قسمتي از فرمايش شما كه بولد كردم به وضوح مشهوده كه شما همچنان فرض رو بر اين گذاشتيد كه بايد براي تمام علوم مصداق عملي وجود داشته باشد
نحل - 16 و علامات و بالنجم هم یهتدون
«آنان به وسیله ستاره راه می یابند»
امام باقر(ع) ذیل اين آيه فرمودند:
نجم عبارت است از ستاره "جدی" زیرا جدی ستاره ای است که از میان نمی رود (غروب نمی کند) و بر پایه آن "قبله" بنا شده و به وسیله آن اهل خشکی و دریا راهنمائی می شوند تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه 16 سوره نحل
نكته اينکه امام باقر(ع) در مدینه می زیسته اند و بنا به قواعد هیأت ، قبله مدینه تقریبا به جانب جنوب است و به سخن دقیق تر ، طبق جدول دانشمند بزرگ "عبدالرزاق بغائری" طول مدینه سی و نه درجه و پنجاه و نه دقیقه فلکی ، و طول مکه سی و نه درجه و پنجاه دقیقه (50 ، 39) فلکی است که اختلاف طول آنها تنها 9 دقیقه فلکی برابر با 36 ثانیه زمانی و ساعتی است. و طبق جدول "سردار کابلی" نیز اختلاف طول و نصف النهار مکه و مدینه 10 دقیقه فلکی برابر با 40 ثانیه زمانی و ساعتی است معرفه الوقت و القبله ، استاد حسن زاده ص 542 به بعد ، نشر جامعه مدرسین قم
می بینیم با این که درآن زمان وسائل سنجش دقیق وجود نداشته و مردم کوچه و بازار عرب نیز از آن علم بهره چندانی نداشته اند ، امام باقر(ع) در یک فرمول تقریبا فراگیر قبله را برپایه "جدی" و دانستن این ستاره دانسته و در توضیح آن افزوده است به وسیله آن اهل خشکی و دریا راهنمائی می شوند. و این نیست مگر این که ستاره جدی نزدیک قطب شمال قرار دارد و تقریبا ثابت است. از اینرو می توان در شب از آن به عنوان شاخص استفاده کرد و در خشکی و دریا راه و مسیر حرکت را جهت بخشید
امام سجاد (ع):
حرکت خورشید ، ماه ، نجوم و کواکب و گردش آن ها در مدار و فلک مشخص همه به تقدیر خداوند و به کمک فرشتگان و مأموران الهى صورت مى پذیرد
امام باقر (ع):
خورشید داراى لایه ها و طبقاتى است
اما على(ع):
آسمان ها از دود و بخار آب آفریده شده اند
امام صادق (ع):
برخى از ستارگان از مرکز فلک خود جدا نمى شوند و دسته جمعى و منظومه وار حرکت مى کنند و برخى از آن ها به تنهایى حرکت دارند
نكته درمورد فرمايش امام صادق(ع):
فلاک و نجوم توسط اسمى از اسماء الله در حرکتند. اجرام فلکى نخست بسته بودند، سپس باز شدند. این یک نظریه در کیهان شناختى امروزه به شمار مى رود. سیاراتى هستند که حرکت هاى بازگشتى (رجعى) دارند؛ چنان که امیرالمؤمنین ذیل آیات «فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس»؛ «پس سوگند به اختران بازگردنده». (تکویر 15). مى فرماید منظور پنج سیاره زحل ، عطارد ، مشترى ، بهرام(مریخ) و زهره اند.
سیاره زحل (کیوان) در چند روایت به نام نجم امیرالمؤمنین یاد شده و جالب این که امام صادق (ع) مى فرماید: خداوند جنس این سیاره را از یخ و آب سرد قرار داده است.
امروزه ثابت شده است که جنس سیاره کیوان از یخ منجمد و سایر گازهاى سبک است؛ بنابراین، اگر این سیاره به دریاهاى کره زمین سقوط کند روى آب مى ماند
سلام
علوم در نزد اولیاء خدای تعالی منن الهی است و این منتها را به هرکس و به هر اندازه بخواهند می دهند یا منع می کنند
هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ (صاد 39)
ترجمه:
39- (و به او گفتيم) اين عطاى ماست به هر كس مىخواهى (و صلاح مىبينى) ببخش و از هر كس مىخواهى امساك كن و حسابى بر تو نيست
حتما نخواسته اند علوم باقی مانده از ایشان به این حدود ناقصه تنزل کند لذا همینطور پسندیده اند و در همین حدود عطا کرده اند
یا علیم
این مطلب میتونه برای بعضیا قانع کننده باشه و برای بعضیا نه!! حداقل برای من قانع کننده نیست!!
سیاره زحل (کیوان) در چند روایت به نام نجم امیرالمؤمنین یاد شده و جالب این که امام صادق (ع) مى فرماید: خداوند جنس این سیاره را از یخ و آب سرد قرار داده است.
اون قسمت قرمز رنگو بدون تحقیقم میشه رد کرد!! آب فرمول مولکولی h2o داره که بعید میدونم حتی تو اون سیاره باشه!! اگه دریایی هم باشه غالبا از جنس متان و برادراشه!!
همینطور اینکه میگید:
امام باقر(ع) ذیل اين آيه فرمودند:
نجم عبارت است از ستاره "جدی" زیرا جدی ستاره ای است که از میان نمی رود (غروب نمی کند) و بر پایه آن "قبله" بنا شده و به وسیله آن اهل خشکی و دریا راهنمائی می شوند تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه 16 سوره نحل
نفی جامعیت دینه!!! چون گفته بر پایه ی آن قبله بنا شده و مثلا برای یکی که تو اونور مکه ست قبله ش اشتباه میشه!!
احاديثي از بحارالانوار درمورد نجوم:امام سجاد (ع):
حرکت خورشید ، ماه ، نجوم و کواکب و گردش آن ها در مدار و فلک مشخص همه به تقدیر خداوند و به کمک فرشتگان و مأموران الهى صورت مى پذیرد
امام باقر (ع):
خورشید داراى لایه ها و طبقاتى است
اما على(ع):
آسمان ها از دود و بخار آب آفریده شده اند
امام صادق (ع):
برخى از ستارگان از مرکز فلک خود جدا نمى شوند و دسته جمعى و منظومه وار حرکت مى کنند و برخى از آن ها به تنهایى حرکت دارند
نكته درمورد فرمايش امام صادق(ع):
فلاک و نجوم توسط اسمى از اسماء الله در حرکتند. اجرام فلکى نخست بسته بودند، سپس باز شدند. این یک نظریه در کیهان شناختى امروزه به شمار مى رود. سیاراتى هستند که حرکت هاى بازگشتى (رجعى) دارند؛ چنان که امیرالمؤمنین ذیل آیات «فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس»؛ «پس سوگند به اختران بازگردنده». (تکویر 15). مى فرماید منظور پنج سیاره زحل ، عطارد ، مشترى ، بهرام(مریخ) و زهره اند.
سیاره زحل (کیوان) در چند روایت به نام نجم امیرالمؤمنین یاد شده و جالب این که امام صادق (ع) مى فرماید: خداوند جنس این سیاره را از یخ و آب سرد قرار داده است.
امروزه ثابت شده است که جنس سیاره کیوان از یخ منجمد و سایر گازهاى سبک است؛ بنابراین، اگر این سیاره به دریاهاى کره زمین سقوط کند روى آب مى ماند
به نظرم بحث خوبي بود! ولي اين مواردي كه شما فرمودي برخي قسمتها اصلا علمي نبود و برخي را خيلي از عالمان غربي هم ميدانستند و بيشتر هم پيش رفتند!! .... يك نمونه اش را دوستمان اشاره كرد، بلاخره براي هر ادعايي حتما بايد دلايل مدغني باشد كه تو اين موارد مشاهده نميشه!!!
تا اينجاي بحث من قانع شدم امامان معصوم ما عالم بودند و لي اينكه به همه چيز و همه علوم و ....... دلايل عقلي براي اثبات آن......
به نظرم بحث خوبي بود! ولي اين مواردي كه شما فرمودي برخي قسمتها اصلا علمي نبود و برخي را خيلي از عالمان غربي هم ميدانستند و بيشتر هم پيش رفتند!! .... يك نمونه اش را دوستمان اشاره كرد، بلاخره براي هر ادعايي حتما بايد دلايل مدغني باشد كه تو اين موارد مشاهده نميشه!!!
تا اينجاي بحث من قانع شدم امامان معصوم ما عالم بودند و لي اينكه به همه چيز و همه علوم و ....... دلايل عقلي براي اثبات آن......
نفی جامعیت دینه!!! چون گفته بر پایه ی آن قبله بنا شده و مثلا برای یکی که تو اونور مکه ست قبله ش اشتباه میشه!!
والا من از نجوم هيچي نميدونم
بايد اصل روايت رو ديد و همچنين دقت كرد كه معصوم(ع) اون مورد رو با توجه به چه موقعيتي و يا در پاسخ به چه سوالي (و سوال چه كسي) بيان كردند
اون قسمت قرمز رنگو بدون تحقیقم میشه رد کرد!! آب فرمول مولکولی h2o داره که بعید میدونم حتی تو اون سیاره باشه!! اگه دریایی هم باشه غالبا از جنس متان و برادراشه!!
گفتم كه من از نظر اين علوم خودم هيچ ادعايي ندارم ، ولي مثلاً ميگم شايد گفتند مايع سرد ولي آب ترجمه شده. در ضمن اينها فقط چند نمونه بود
ضمناً مسعود جان خيلي از ادعاهاي علمي اوايل خلاف حرف قرآن و كلام معصوم(ع) بوده ولي بعدها مشخص شده كه علم تجربي اشتباه كرده بوده
اما حرف آقا "مهدي" كه ميفرمايند دانشمندان غربي هم اين ها رو كشف كردن! اين ديگه از اون حرفها بود!!!
مگه قراره دانشمندان (اونم بعد از كلي تحقيق و بررسي و خوندن آثار چندين دانشمند ديگه) چيزي بجز حقيقت رو بفهمند؟! (يعني چيزي غير از اونچه كه معصوم(ع) گفته)
درضمن جناب "مهدي" اينكه ميفرماييد دانشمندان غربي بيشتر پيش رفتند ، آيا يك دانشمند غربي بوده؟ بدون مطالعهء تحقيقات دانشمندان ديگه؟ در همون 1400 سال پيش؟ علاوه بر اينها بارها و بارها و بارها گفته شد كه اصلاً رسالت انبياء و امامان اين چيزها نبوده (هرچند در ذيل اون اهميت داشته)
تا اينجاي بحث من قانع شدم امامان معصوم ما عالم بودند ولي اينكه به همه چيز و همه علوم و ....... دلايل عقلي براي اثبات آن......
عقل ميتونه از هر منظري تعريف جداگونه اي داشته باشه. مثلاً از نگاه يك ماترياليست ، عقل با ديدن و لمس كردن ارتباط مستقيم داره. ولي از ديد يك مسلمان شامل وحي ، فرشتگان ، آخرت و..... هم ميشه و منافاتي نداره
گفتم كه من از نظر اين علوم خودم هيچ ادعايي ندارم ، ولي مثلاً ميگم شايد گفتند مايع سرد ولي آب ترجمه شده. در ضمن اينها فقط چند نمونه بود
ضمناً مسعود جان خيلي از ادعاهاي علمي اوايل خلاف حرف قرآن و كلام معصوم(ع) بوده ولي بعدها مشخص شده كه علم تجربي اشتباه كرده بوده
منبعشو پیدا کردم! بحارالانوار ج 58 ص 108! متاسفانه ندارم که ببینم دقیقا چی نوشته!
این مورد از اون موردا نیست! کاوشگر فرستادن و بعد از کلی تحقیق همینا رو فهمیدن!
علوم فلسفي و عرفاني و غيره كه جزء علوم غير ملموس هستند مدعيان زيادي دارند
با عرض سلام به شما دوست گرامی
در پاسخ به فرمایشات جنابعالی چند نکته عرض میشود:
1- علوم فلسفی و عرفانی و اخلاقی و ... گرچه از سنخ علومی نظیر فیزیک و شیمی و ... نیستند و در دسته علوم انسانی طبق بندی میشوند اما این بدان معنا نیست که شواهد و آثار ملموس ندارند.
بنابراین نباید این بخش از علوم را علوم غیر ملموس (چنانچه در پست دومتان گفته اید) یا فاقد شواهد عینی و ملموس (چنانچه در پست اولتان گفته اید) دانست.
بله اگر منظور شما این است که علوم یاد شده طبق اصطلاح رایج، جزو علوم تجربی و حسی قلمداد نمیشوند این مطلب درست است اما باعث نمیشود شواهد عینی و ملموس داشتن را منحصر به علوم حسی کنیم.
غرض از ذکر این نکته در پست جاری و سابق صرفا توجه دادن به تسامحی است که در گزینش عنوان تاپیک رخ داده است: «علم ائمه و عدم وجود نشانه هاي عيني و ملموس براي اثبات آن» زیرا همانطور که گفتیم علوم فلسفی و عرفانی و اخلاقی و ... فاقد نشانه های عینی و ملموس نیستند.
2- ادعای برتری داشتن و نیز دارای پیروان فراوان بودن نمیتواند دلیل منطقی ای بر پذیرفتن آن ادعا و دیدگاه باشد و باعث برتری دادن یک دیدگاه بر دیدگاه دیگر هم نمیشود.
با توجه به این نکته،
اولا اگر منظور شما از «نسبی بودن» علوم انسانی (از قبیل فلسفه و اخلاق و...) همان «قابل ارائه تفاسیر مختلف بودن» است باید توجه داشته باشید هر تفسیری صلاحیت پذیرش را ندارد و وقتی چنین بود آن دیدگاهی که از همه دیدگاه های موجود در حوزه آن دانش، برتری داشت قابل پذیرش است که به اعتقاد ما معارفی که از ائمه در این باره رسیده است در قله معارف دانشهای یاد شده قرار دارد.
و ثانیا نسبیت (به معنای راهیابی تفاسیر مختلف)، منحصر به علوم انسانی نیست و حتی شامل علومی از قبیل فیزیک و شیمی و ... میشود.
توجه داشته باشید همه معارف تجربی (یا به قول شما ملموس) از سنخ اختراع ادیسون نیستند بلکه بسیاری از آنها بر پایه فرضیه استوار است و از اینروست که در غرب، دعوای مفصلی میان فلاسفه علم درگرفته است که دستاوردهای علوم تجربی تا چه میزان صادق و معتبر است. (در این باره میتوانید به کتاب «چیستی علم (درآمدی بر مکاتب علم شناسی فلسفی)» اثر آلن اف.چالمرز/ ترجمه سعید زیباکلام، مراجعه کنید.)
3- در پست سابق عرض شد اگر ملاک ما برای کشف عالم بودن کسی این باشد که اختراع کند و منظور از اختراع را هم ارائه پدیده های حسی بدانیم در اینصورت درباره خداوند هم این سوال پیش می آید که اگر خدا به پدیده ای به نام برق علم داشت باید آنرا می آفرید. شما میگویید خلقت عقل برای پی بردن به علم خدا کافی است؛ در حالیکه اینگونه نیست زیرا اگر بخواهیم به ملاک یاد شده پایبند باشیم نمیتوانیم خلقت عقل را دلیل بر علم خدا مثلا به برق بدانیم چون طبق ملاک یاد شده ما تنها وقتی میگوییم شخص به فلان چیز علم دارد که نشانه های ملموس آنرا ببینیم. درست است که خداوند عقل را خلق کرد اما برق را خلق نکرد. از کجا معلوم که به برق علم داشته است؟
شاید بگویید چون برق خود از معارف عقل است. اما این پاسخ نیز کافی نیست زیرا چه بسیار دانشمندانی که چیزی را اختراع کردند بدون اینکه به قابلیتهای آن واقف باشند. بنابراین میتوان این احتمال را داد که خدا هم که عقل را آفرید به قابلیت آن بر خلقت برق و کامپیوتر و... واقف نبود پس به برق علم نداشت و در نتیجه علم خدا محدود خواهد شد.
این مشکل تنها با برهان فلسفی برطرف میشود یعنی همان علمی که شما آنرا نسبی و قابل تفاسیر مختلف و در نتیجه متزلزل دانستید.
بنابراین مثال ما همچنان به قوت خود باقی خواهد بود.
4- تذکر این نکته نیز بجاست که منظور شما از عقل که آنرا بالاترین نشانه علم خدا دانسته اید چیست؟
عقلی که فقط معارف تجربی را درک میکند و به پیشرفت دانش تجربی می انجامد یا عقلی که علاوه بر معارف تجربی، معارف فلسفی و اخلاقی و روانشناختی و... نیز در دایره درک و تولید او قرار دارند؟
طبعا ملاک اینکه عقل بتواند شاهدی بر علم الهی باشد اینست که ما دستاوردهای عقل را ببینیم و خلقت شگفت آنرا از راه همین دستاوردها بیابیم.
همانطور که گفتیم معارف عقل منحصر در معارف تجربی نیست پس اگر معارف تجربی عقل میتواند کاشف از علم خدا باشد معارف غیرتجربی عقل هم میتواند.
و اگر معارف تجربی میتواند کاشف از عالمیت دانشمندان علوم تجربی باشد معارف غیر تجربی هم میتواند کاشف از عالمیت دانشمندان علوم غیرتجربی باشد.
بنابراین تولید معارف غیرتجربی هم آنگونه که ائمه به وضوح ارائه داده اند میتواند کاشف از علم ایشان (حداقل در حوزه این علوم) باشد.
3- در پست سابق عرض شد اگر ملاک ما برای کشف عالم بودن کسی این باشد که اختراع کند و منظور از اختراع را هم ارائه پدیده های حسی بدانیم در اینصورت درباره خداوند هم این سوال پیش می آید که اگر خدا به پدیده ای به نام برق علم داشت باید آنرا می آفرید. شما میگویید خلقت عقل برای پی بردن به علم خدا کافی است؛ در حالیکه اینگونه نیست زیرا اگر بخواهیم به ملاک یاد شده پایبند باشیم نمیتوانیم خلقت عقل را دلیل بر علم خدا مثلا به برق بدانیم چون طبق ملاک یاد شده ما تنها وقتی میگوییم شخص به فلان چیز علم دارد که نشانه های ملموس آنرا ببینیم. درست است که خداوند عقل را خلق کرد اما برق را خلق نکرد. از کجا معلوم که به برق علم داشته است؟
برق یا همون الکتریسیته تو همه موجودات هست و اونی که میگن اختراع برق منظورشون جهت دادن به این ویژگی طبیعته! هر مثالی که بزنید در اون فقط به کمک ویژگیهای طبیعی چیز جدیدی رو درست کردن! حتی شعبده بازا هم از علم استفاده میکنن چون راه دیگه ای ندارن و از صفر چیزیو خلق نمیکنن!!
وقتي جوامع اسلامي اينچنين در مقابل علوم غرب وامانده اند، در همه صنايع! كجا ميتوان مصداقي از اين فعليت را يافت؟
با عرض سلام به شما دوست گرامی
دوست عزیز نباید از یک فیلم نود دقیقه ای تنها دقیقه نود آنرا ملاحظه و بر اساس آن قضاوت نمود.
اینکه حال و روز اکنون ما به هر دلیل (اختلافهای قومیتی – راحت طلبی - استعمار – استبداد – و ...) چنین است این دلیل نمیشود که یا معارف اسلام در زمینه پیشرفت علمی و معنوی انسانها معارف قابلی را عرضه نکرده است و یا مسلمانان به کلی در این زمینه ناکام بوده اند.
خیر؛ نگاهی به آیات قرآن و روایات اسلامی نشان میدهد که اسلام زمینه های فعلیت یابی دانش و ارزش را در مسلمانها فراهم کرد و از اینرو نه تنها افرد صالحی را تربیت نمود بلکه همزمان با انحطاط علمی غرب در قرون وسطا، مسلمانان با الگوگیری از رهنودهای اسلام در همه عرصه های علمی سرآمد شدند.
تاریخ نمونه های خوبی از این فعلیت را نشان میدهد و کافی است مراجعه ای به تاریخ زندگانی اندیشمندانی از قبیل بوعلی سینا – ابوریحان بیرونی – جابربن حیان - ابن هیثم و... بیاندازید تا ببینید هم در حوزه علوم انسانی و هم تجربی و ریاضی چه اندیشمندان به نامی وجود داشته اند آن هم در زمانی که غرب و شرق در انحطاط شدید فکری قرار داشت. (در این زمینه میتوانید به کتابهایی با موضوع تاریخ فلسفه اسلامی و یا کتابهای شهید مطهری از قبیل اسلام و مقتضیات زمان یا خدمات متقابل اسلام و ایران، مراجعه نمایید.)
دلیلی نداره که علمای دینی تو زمینه علوم تجربی وارد نشن و فقط انسان تربیت کنن! چرا که انسان خود به خودم تربیت میشه ولی علوم تجربی خود به خود بدست نمیاد!!
با عرض سلام به شما دوست گرامی
امروزه به سادگی نمیتوان در این باره اظهار نظر کرد.
در گذشته که دامنه علوم کمتر، گستره همتهای دانش آموختگان بیشتر و امور معیشتی زندگی دانش پیشگان پیچیده نبود عالمان هم در عرصه دانشهای تجربی و ریاضی و هم انسانی و دینی، خبره بودند که نمونه های آن هم در تاریخ اسلام و هم تاریخ غرب قابل مشاهده است؛
اما امروزه دامنه علوم دینی و غیر دینی چنان گسترده است که اگر کسی همت و استعداد کافی داشته باشد و بخواهد در رشته و گرایشی مهارت لازم را پیدا کند باید سالها وقت صرف کند و پس از کسب آن باید پاسخگوی نیاز مردم باشد و عملا فرصت لازم برای مهارت یابی در رشته دیگر ناممکن میشود.
پس همانطور که نمیتوان انتظار داشت دانشمند علوم تجربی امروزه فقیه دینی هم باشند نیز نمیتوان انتظار داشت فقیه دینی دانشمند علوم تجربی یا ریاضی هم باشند؛ هر چند اگر ممکن شود بسیار ارزشمند خواهد بود.
اما این جمله که «انسان خودبخود هم تربیت میشه ولی علوم تجربی خود به خود بدست نمیاد!!» به شوخی بیشتر شبیه است تا جدی، البته اگر منظور از تربیت را تربیت بر اساس اصول والای الهی و انسانی معنا کنیم.
البته باید اینو در نظر داشته باشیم که چیزی که قطعیت درش دخیل باشه علم محسوب نمیشه!!! پس شاید بهتر باشه نگیم علوم دینی!!
با عرض سلام به شما دوست گرامی
بحثهایی میان اندیشمندان جدید اسلامی وجود دارد که آیا ما علم دینی داریم یا خیر و اگر داریم ملاک آن چیست. البته مستحضرید که علم در این مباحث به معنای علوم تجربی است یعنی طبق اصطلاح رایج آن، اما اگر کمی درباره معنای لغوی علم از طرفی و آنچه در قرآن و روایات به عنوان علم معرفی میشود از طرف دیگر، دقت شود روشن خواهد شد دقیقا آنچه که فاقد قطعیت است علم نیست نه بالعکس. به عبارت دیگر بر اساس معنای علم و هدف از کسب آن، علم یعنی کشف واقعیت و « فرضیه » همانطور که از معنای آن پیداست نوعی گمان است و گمان، تنها بصورت احتمالی درباره واقعیت سخن میگوید بنابراین آنچه بصورت قطعی پرده از واقعیت بردارد همو شایسته نام علم است.
امروزه به سادگی نمیتوان در این باره اظهار نظر کرد.
در گذشته که دامنه علوم کمتر، گستره همتهای دانش آموختگان بیشتر و امور معیشتی زندگی دانش پیشگان پیچیده نبود عالمان هم در عرصه دانشهای تجربی و ریاضی و هم انسانی و دینی، خبره بودند که نمونه های آن هم در تاریخ اسلام و هم تاریخ غرب قابل مشاهده است؛
اما امروزه دامنه علوم دینی و غیر دینی چنان گسترده است که اگر کسی همت و استعداد کافی داشته باشد و بخواهد در رشته و گرایشی مهارت لازم را پیدا کند باید سالها وقت صرف کند و پس از کسب آن باید پاسخگوی نیاز مردم باشد و عملا فرصت لازم برای مهارت یابی در رشته دیگر ناممکن میشود.
پس همانطور که نمیتوان انتظار داشت دانشمند علوم تجربی امروزه فقیه دینی هم باشند نیز نمیتوان انتظار داشت فقیه دینی دانشمند علوم تجربی یا ریاضی هم باشند؛ هر چند اگر ممکن شود بسیار ارزشمند خواهد بود.
اما این جمله که «انسان خودبخود هم تربیت میشه ولی علوم تجربی خود به خود بدست نمیاد!!» به شوخی بیشتر شبیه است تا جدی، البته اگر منظور از تربیت را تربیت بر اساس اصول والای الهی و انسانی معنا کنیم.
در پناه حق
سلام
بحث ما هم مربوط به گذشته هست نه حالا!!
انسان گرایش به خوبی داره! درسته!؟ پس لازم نیست که حتما بهش جهت بدیم تا راه درستو پیدا کنه! و پیامبران ما هم قبل از پیامبر شدنشون تو مسیر درست قرار گرفتن و فرضا یه آدم عیاش بخاطر کاراش پیامبر نمیشد!! پس غیرممکن نیست!!
انسان گرایش به خوبی داره! درسته!؟ پس لازم نیست که حتما بهش جهت بدیم تا راه درستو پیدا کنه! و پیامبران ما هم قبل از پیامبر شدنشون تو مسیر درست قرار گرفتن و فرضا یه آدم عیاش بخاطر کاراش پیامبر نمیشد!! پس غیرممکن نیست!!
سلام مسعود عزيز. خوب هستي برادر؟
چرا غيرممكنه. چون تعريف خوبي از نظر افراد متفاوته و كسي بهتر از خالق ، نميتونه تعريف درستي از خوبي ارائه بده
دوست عزیز نباید از یک فیلم نود دقیقه ای تنها دقیقه نود آنرا ملاحظه و بر اساس آن قضاوت نمود.
اینکه حال و روز اکنون ما به هر دلیل (اختلافهای قومیتی – راحت طلبی - استعمار – استبداد – و ...) چنین است این دلیل نمیشود که یا معارف اسلام در زمینه پیشرفت علمی و معنوی انسانها معارف قابلی را عرضه نکرده است و یا مسلمانان به کلی در این زمینه ناکام بوده اند.
خیر؛ نگاهی به آیات قرآن و روایات اسلامی نشان میدهد که اسلام زمینه های فعلیت یابی دانش و ارزش را در مسلمانها فراهم کرد و از اینرو نه تنها افرد صالحی را تربیت نمود بلکه همزمان با انحطاط علمی غرب در قرون وسطا، مسلمانان با الگوگیری از رهنودهای اسلام در همه عرصه های علمی سرآمد شدند.
تاریخ نمونه های خوبی از این فعلیت را نشان میدهد و کافی است مراجعه ای به تاریخ زندگانی اندیشمندانی از قبیل بوعلی سینا – ابوریحان بیرونی – جابربن حیان - ابن هیثم و... بیاندازید تا ببینید هم در حوزه علوم انسانی و هم تجربی و ریاضی چه اندیشمندان به نامی وجود داشته اند آن هم در زمانی که غرب و شرق در انحطاط شدید فکری قرار داشت. (در این زمینه میتوانید به کتابهایی با موضوع تاریخ فلسفه اسلامی و یا کتابهای شهید مطهری از قبیل اسلام و مقتضیات زمان یا خدمات متقابل اسلام و ایران، مراجعه نمایید.)
سلام مسعود عزيز. خوب هستي برادر؟
چرا غيرممكنه. چون تعريف خوبي از نظر افراد متفاوته و كسي بهتر از خالق ، نميتونه تعريف درستي از خوبي ارائه بده
سلام! به مرحمت شما!
پس اساسا اینجوری انسانسازی ائمه هم زیر سوال میره!! چون تنها راه انتقال این علم از طریق وحی و جاری کردنش بر روح و جانه که اونا از این طریق به یارانشون آموزش نمیدادن تا اونجا که میدونم!!
از طرفی اگه بگیم غیر ممکنه درواقع گفتیم هیچ زاهدی تو تاریخ وجود نداشته که این خلاف واقعیته!
درسته اونایی که فقط پیروَن(بگم پرچم بهتره!!) زیادن ولی دلیل نمیشه که بگیم همه اینطورن!!!
دوست عزیز نباید از یک فیلم نود دقیقه ای تنها دقیقه نود آنرا ملاحظه و بر اساس آن قضاوت نمود.
اینکه حال و روز اکنون ما به هر دلیل (اختلافهای قومیتی – راحت طلبی - استعمار – استبداد – و ...) چنین است این دلیل نمیشود که یا معارف اسلام در زمینه پیشرفت علمی و معنوی انسانها معارف قابلی را عرضه نکرده است و یا مسلمانان به کلی در این زمینه ناکام بوده اند.
خیر؛ نگاهی به آیات قرآن و روایات اسلامی نشان میدهد که اسلام زمینه های فعلیت یابی دانش و ارزش را در مسلمانها فراهم کرد و از اینرو نه تنها افرد صالحی را تربیت نمود بلکه همزمان با انحطاط علمی غرب در قرون وسطا، مسلمانان با الگوگیری از رهنودهای اسلام در همه عرصه های علمی سرآمد شدند.
تاریخ نمونه های خوبی از این فعلیت را نشان میدهد و کافی است مراجعه ای به تاریخ زندگانی اندیشمندانی از قبیل بوعلی سینا – ابوریحان بیرونی – جابربن حیان - ابن هیثم و... بیاندازید تا ببینید هم در حوزه علوم انسانی و هم تجربی و ریاضی چه اندیشمندان به نامی وجود داشته اند آن هم در زمانی که غرب و شرق در انحطاط شدید فکری قرار داشت. (در این زمینه میتوانید به کتابهایی با موضوع تاریخ فلسفه اسلامی و یا کتابهای شهید مطهری از قبیل اسلام و مقتضیات زمان یا خدمات متقابل اسلام و ایران، مراجعه نمایید.)
در پناه حق
سلام
در این رابطه، اگه شاهد این باشیم که در دو فیلم 90 دقیقه یکیشون از اول فیلم دیگه کپی کرده ولی بعد همینطور گسترشش داده و در هر ثانیه از فیلم یه نوآوری جدید(یه قدم جدید) داره! ولی اون فیلمی که قسمت اولش تو فیلم دیگه استفاده شده و شروع خوبی داشته، به کندی پیش بره و هر دقیقه یا هر ده دقیقه بزور یه نوآوری جدید داشته باشه! نظرتون درباره این دو فیلم چیه؟ کدوم بهترن!؟
در کل، رشد مهمه یا وجود داشتن!!؟
سلام
در این رابطه، اگه شاهد این باشیم که در دو فیلم 90 دقیقه یکیشون از اول فیلم دیگه کپی کرده ولی بعد همینطور گسترشش داده و در هر ثانیه از فیلم یه نوآوری جدید(یه قدم جدید) داره! ولی اون فیلمی که قسمت اولش تو فیلم دیگه استفاده شده و شروع خوبی داشته، به کندی پیش بره و هر دقیقه یا هر ده دقیقه بزور یه نوآوری جدید داشته باشه! نظرتون درباره این دو فیلم چیه؟ کدوم بهترن!؟
در کل، رشد مهمه یا وجود داشتن!!؟
سلام
در این رابطه، اگه شاهد این باشیم که در دو فیلم 90 دقیقه یکیشون از اول فیلم دیگه کپی کرده ولی بعد همینطور گسترشش داده و در هر ثانیه از فیلم یه نوآوری جدید(یه قدم جدید) داره! ولی اون فیلمی که قسمت اولش تو فیلم دیگه استفاده شده و شروع خوبی داشته، به کندی پیش بره و هر دقیقه یا هر ده دقیقه بزور یه نوآوری جدید داشته باشه! نظرتون درباره این دو فیلم چیه؟ کدوم بهترن!؟
در کل، رشد مهمه یا وجود داشتن!!؟
باسلام
رشد به چه قیمت!!!!!!!!!!!!!!
ماهم زده بودیم توسر کشورهای دیگه چپاول شون کرده بودیم از اونا پیشرفته بودیم
باسلام
رشد به چه قیمت!!!!!!!!!!!!!!
ماهم زده بودیم توسر کشورهای دیگه چپاول شون کرده بودیم از اونا پیشرفته بودیم
برادر مثل اینکه تاریخ نخوندیا!!
یکی از نویدهایی که پیامبر به اعراب داد صاحب شدن ثروت و دارایی شاهانه بود که البته اونا فکر کردن منظورش ثروت دنیاییه!!! پس بعد از پیامبر تا تونستن کشورهای دور و نزدیکو بخاطر ثروتشون ولی در ظاهر به خاطر کافر بودنشون مورد تاخت و تاز قرار دادن و چپاولم کردن!!(حتی از انگیزه های حمله به ایرانم یکیش ثروت بوده!!)
اگه به آگاهی هستش ریشه این آگاهی از فیلمی هست که داره کند پیش میره حالا منم منم کردن چیه اگه قدر دان آگاهی هستیم و برامون ارزش داره همون آگاهی اولیه هم ستودنی هست
بازم میگم آگاهی به چه قیمتی!!!!!!!!!!
س اساسا اینجوری انسانسازی ائمه هم زیر سوال میره!! چون تنها راه انتقال این علم از طریق وحی و جاری کردنش بر روح و جانه که اونا از این طریق به یارانشون آموزش نمیدادن تا اونجا که میدونم!!
دليلي كه آوردي انسان سازي ائمه رو زير سوال نميبره بلكه اون رو تاييد ميكنه
چون تنها راه انتقال اين علم ، جاري كردن از طريق وحي به روح و جان پيامبران است لذا نياز به وجود پيامبران ناگزير است و تنها راه فهم راه صحيح نشستن در پاي درس اين پيامبران و شاگرداني است كه تربيت كرده اند
از طرفی اگه بگیم غیر ممکنه درواقع گفتیم هیچ زاهدی تو تاریخ وجود نداشته که این خلاف واقعیته!
ممكن است افرادي به بخشي از اين راه درست پي برده باشند و از آنجايي كه فطرت انسان ، در صورتي كه گرفتار رذائل نشده باشد ، مشتاق پاكي و درستي است ، مواردي از اين راه براي انسان هايي حاصل خواهد شد. ولي راه جامع و كامل و بي عيب و نقص بجز با ارسال رسول و با وحي مستقيم از طرف پروردگار حاصل نخواهد شد
درسته اونایی که فقط پیروَن(بگم پرچم بهتره!!) زیادن ولی دلیل نمیشه که بگیم همه اینطورن!!!
برادر مثل اینکه تاریخ نخوندیا!!
یکی از نویدهایی که پیامبر به اعراب داد صاحب شدن ثروت و دارایی شاهانه بود که البته اونا فکر کردن منظورش ثروت دنیاییه!!! پس بعد از پیامبر تا تونستن کشورهای دور و نزدیکو بخاطر ثروتشون ولی در ظاهر به خاطر کافر بودنشون مورد تاخت و تاز قرار دادن و چپاولم کردن!!(حتی از انگیزه های حمله به ایرانم یکیش ثروت بوده!!)
خب حال شما پیشرفت علم و آگاهی رو دارید میگید یا ثروت ?!!!!!!!!!!!!
[b][size=13]دليلي كه آوردي انسان سازي ائمه رو زير سوال نميبره بلكه اون رو تاييد ميكنه
چون تنها راه[color=#0000ff] انتقال اين علم ، جاري كردن از طريق وحي به روح و جان پيامبران است لذا نياز به وجود پيامبران ناگزير است و تنها راه فهم راه صحيح نشستن در پاي درس اين پيامبران و شاگرداني است كه تربيت كرده اند
[/color][/size][/b]اون قسمت قرمز نکته ی حرف من بود!! وقتی اون تنها راهه پس هر چقدرم که پای درس اون بزرگواران بشینیم نمیتونیم همه ی خوبیها رو یاد بگیریم! که دلیل اصلیش وقته! پس اساسا اونایی که میگی انسانیت یاد گرفتنم کامل یاد نگرفتن که میشه تایید حرف من!!(که تا اون حد مورد نظر خودبه خودم میشه رسید!)
اين بخش رو متوجه نشدم :gig:
میدونی ویژگی پرچم چیه!؟ تا زمانی که باد یه سمتی میوزه اون سمتو نشون میده، ولی به محض قطع باد یا تغییر جهتش سمت دیگه ای رو نشون میده!! این واژه تعریف خوبی از کساییه که بدون دلیل از عقیده(در اینجا مذهبی)شون پیروی میکنن و هیچ توجیهی هم واسش ندارن!!(اعتقادات ارثی نه اکتسابی!)
اون قسمت قرمز نکته ی حرف من بود!! وقتی اون تنها راهه پس هر چقدرم که پای درس اون بزرگواران بشینیم نمیتونیم همه ی خوبیها رو یاد بگیریم! که دلیل اصلیش وقته! پس اساسا اونایی که میگی انسانیت یاد گرفتنم کامل یاد نگرفتن که میشه تایید حرف من!!(که تا اون حد مورد نظر خودبه خودم میشه رسید!)
گويا مثل هميشه حرف بنده رو كامل نخوندي. دوباره دقت كن:
چون تنها راه انتقال اين علم ، جاري كردن از طريق وحي به روح و جان پيامبران است لذا نياز به وجود پيامبران ناگزير است و تنها راه فهم راه صحيح نشستن در پاي درس اين پيامبران و شاگرداني است كه تربيت كرده اند
هر چقدرم که پای درس اون بزرگواران بشینیم نمیتونیم همه ی خوبیها رو یاد بگیریم!
گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست؟
که دلیل اصلیش وقته!
آب دريا را اگر نتوان كشيد
هم به قدر تشنگي بايد چشيد
ضمناً اگر قبول كنيم كه هرگز نميشه به نمرهء 100 كه پيامبران(ع) بهش رسيدن ، رسيد
اما به 90 رسيدن كاملاً قابل دسترسه
ولي هر روشي ديگه بجز روش انبياء نهايتش بتونه 30 - 40 يا كمي كمتر بيشتر رو به ما ارائه بده (حدود رو مثالي عرض كردم)
حالا كدوم بهتره؟ رسيدن به 90 درصد يا مثلاً 50 درصد؟
میدونی ویژگی پرچم چیه!؟ تا زمانی که باد یه سمتی میوزه اون سمتو نشون میده، ولی به محض قطع باد یا تغییر جهتش سمت دیگه ای رو نشون میده!! این واژه تعریف خوبی از کساییه که بدون دلیل از عقیده(در اینجا مذهبی)شون پیروی میکنن و هیچ توجیهی هم واسش ندارن!!(اعتقادات ارثی نه اکتسابی!)
آب دريا را اگر نتوان كشيد
هم به قدر تشنگي بايد چشيد
ضمناً اگر قبول كنيم كه هرگز نميشه به نمرهء 100 كه پيامبران(ع) بهش رسيدن ، رسيد
اما به 90 رسيدن كاملاً قابل دسترسه
ولي هر روشي ديگه بجز روش انبياء نهايتش بتونه 30 - 40 يا كمي كمتر بيشتر رو به ما ارائه بده (حدود رو مثالي عرض كردم)
حالا كدوم بهتره؟ رسيدن به 90 درصد يا مثلاً 50 درصد؟
موافقم
الان بحث سر صاحب خونه نبود!! ما میگیم انسانسازی کردن پس موقع بررسی باید پیوندشون با صاحبخونه رو قطع کرد کاملا تا بفهمیم چطور بودن!
همون 90درصدم نمیشه رسید! اگه آدم 1000سالم وقت داشته باشه شاید بتونه به 50 درصد برسه!! تو یه مثال ساده، من الان میدونم که باید به بقیه کمک کرد، مهربون بود، کارای زشت انجام نداد و...! حالا با توجه به اینکه خیلی از ویژگیهای انسانی بر پایه ی همیناست خیلی راحت با تفکر میتونم کامل بفهممشون!!
مثلا گاندی امام یا پیامبر بوده که اینهمه انسان بزرگی بوده!؟
و همونطورم که گفتی معیار خوبی تو افراد مختلف فرق میکنه ولی بعضی افرادن که تقریبا همه خوبیشو قبول دارن!
همون 90درصدم نمیشه رسید! اگه آدم 1000سالم وقت داشته باشه شاید بتونه به 50 درصد برسه!! تو یه مثال ساده، من الان میدونم که باید به بقیه کمک کرد، مهربون بود، کارای زشت انجام نداد و...! حالا با توجه به اینکه خیلی از ویژگیهای انسانی بر پایه ی همیناست خیلی راحت با تفکر میتونم کامل بفهممشون!!
مثلا گاندی امام یا پیامبر بوده که اینهمه انسان بزرگی بوده!؟
و همونطورم که گفتی معیار خوبی تو افراد مختلف فرق میکنه ولی بعضی افرادن که تقریبا همه خوبیشو قبول دارن!
درصد رو مثال زدم. مراد اين بود كه سطحي كه از طريق آموزه هاي پيامبران(ع) و ائمه(ع) ميشه بهش رسيد خيلي بالاتر از سطحي هست كه از راه هاي ديگه قابل حصول هست
تعاريف شما خيلي كلي هستن
كمك كردن به كي؟ در چه شرايطي؟ كي كمك كنه؟ چقدر كمك كنه؟ اگر كمك كردن براي خودش مشكل ساز باشه تكليف چيه؟
مهرباني چقدر بايد باشه؟ تعريف شما از مهرباني چيه؟ آيا بايد با همه مهربان بود؟ چه خوب چه بد؟ مهرباني نسبت به جنس مخالف چطور بايد باشه؟
كار زشت چه تعريفي داره؟ اگر كاري از نظر من زشت نبود آيا ديگه مجاز به انجامش هستم؟ اگر تعارضي بين دو نظر درمورد زشتي يك عمل بوجود اومد تكليف چيه؟
بخشي از خوبي هايي كه از افراد سر ميزنه باز هم ريشه در دين داره. همون گاندي كه ميگي الگوي خودش رو امام حسين(ع) معرفي ميكنه
اكثر بزرگان ديگه هم كم و بيش تحت تاثير تعاليم ديني در زمان خودشون يا اونچه كه از گذشته بهشون رسيده بودند
و البته همونطور كه گفتم قسمتي از اون هم با فطرت پاك قابل دسترسي هست
بله ، امكانش هست كه سر كلاس دبستان و راهنمايي بريم و تا اين مقاطع هم پيشرفت كنيم. ولي وقتي دانشگاهي وجود داره كه از اول ابتدايي تا دكترا رو درس ميده ، ديگه چه نيازي به ساير كلاس ها وجود داره؟
گفتید چپاول ما توسط اونا، منم عکسشو نشون دادم تو تاریخ! و از طرفی تا ثروت نباشه پیشرفت چندانی صورت نمیگیره!!
برداشت اشتباه اونا و حمله برای ثروت چه ربطی به پیامبر و سلام داره
بله فقر در اسلام پسندیده نیست نشانه بی همتی هست نه اینکه چپاول کنیم
شما گفتید فیلم کند
یا اونی که باسرعت میره من مثال آوردم
منظورم هم از نظر مالی نبود از نظر علمی بود
حالا اونا ثروت رو هم چپاول میکنند جدا
حال یکی پیشرفت رو تو مال اندوزی میبینه
یکی تو یه چیزای دیگهالبته داره موضوع تایپک منحرف میشه علم ائمه و عدم وجود نشانه هاي عيني و ملموس براي اثبات آن (مثل اختراعات)
اينكه كدام علم برتري بر علم ديگر دارد مد نظر و مورد سوال نبود
با عرض سلام به شما دوست گرامی
در پاسخ سه نکته عرض میکنیم:
1- علامه طباطبایی در برخی از علوم تجربی نیز تسلط و تبحر داشته اند که نمونه هایی از آنها را میتوانید در این آدرس ملاحظه کنید: http://akhlagh.porsemani.ir/term68
2- درباره اینکه وجود گل یخ در کل نظام هستی و کمال بشر چه نقشی دارد لااقل فعلا ما نمیتوانیم نفیا و اثباتا اظهار نظر کنیم.
3- قبلا عرض شد برای اثبات علم امام به معارف تجربی لزوما نیازی به مصادیق قابل لمس نیست ضمن اینکه گفتیم این ملاک در قضاوت درباره عالم بودن شخص که باید نمونه ملموس ارائه دهد به نظر میرسد ملاک درستی نیست.
اما درباره اینکه آیا ائمه آثاری که دانش تجربی ایشان را نشان دهد اراده کرده اند، باید عرض کنیم در این باره دو دسته از شواهد را میتوان ارائه نمود:
1- قرآن دارای معارف تجربی بلندی است که جزو اعجازهای علمی آن محسوب میشود و ائمه مفسران حقیقی قرآن هستند. از ترکیب این دو مقدمه (که در جای خود اثبات شده اند) به دست می آید که ائمه از معارف تجربی بلندی که در قرآن وجود دارد و امروزه تا حدودی نمایان شده اطلاع داشته اند.
2- در مجموعه احادیث، روایاتی از ائمه به چشم میخورد که اشاره های نابی در حوزه های مختلف علمی است. به عنوان نمونه میتوانید به منابع ذیل مراجعه کنید:
نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی (به پاورقیهای آقای دشتی دقت شود)
مقاله «تعظیم جامعه دانش پزشکی جهان در برابر نبوغ و علم امام جعفر صادق» (در سایت نورمگز موجود است)
توحید مفضل (ترجمه نجفعلی میرزایی)
طب الرضا (ترجمه امیرصادقی)
طب الائمه (نوشته ابنا بسطام)
طب القرآن و المعصومین (تحقیق: دکتر محمدمهدی اصفهانی)
جلد هجدهم کتاب امام شناسی (اثر علامه طهرانی)
در مورد سوالتون همانطور كه ميگيم خدا اگر خلق نميكرد پس صفت خالق بودنش زير سوال ميرفت!! ائمه هم براي احاطه داشتن بر تمامي علوم حتما مصاديقي عيني دارن، وگر نه چه نيازي هست كه ائمه اصلا به تمامي علوم مسلط باشن وقتي نيازي نبود ازش استفاده اي بشه؟!! مثلا علم فيزيك! هنر و
با عرض سلام به شما دوست گرامی
سه نکته:
1- از پستهای قبلی روشن شد احاطه داشتن بر تمامی علوم به خودی خود الزامی بر ارائه مصداق عینی بر هر یک ایجاد نمیکند زیرا امام به عنوان ولی خدا در زمین طبق مسئولیتی که دارد در ابراز هر مطلبی باید جنبه هدایتگرانه آنرا در نظر بگیرد مثلا سطح آگاهی مخاطب و نیاز روز را در نظر بگیرد. لطفا پست نحست را با دقت بیشتری مطالعه کنید.
2- شما درباره خدا میگوید چون خدا برخی از موجوداتی که ما به آنها آگاهیم را خلق کرد پس میتوانیم بگوییم او خالق کل است در حالیکه این دلیل (با قطع نظر از ادله فلسفی و قرآنی و روایی) نمیتواند صفت خالقیت آنگونه که سزاوار خداوند است ( یعنی خالق اول و خالق کل هستی بودن) را اثبات کند. منظور از بیان این نکته این است که برای اثبات احاطه علمی شخصی لزوما ارائه نمونه الزامی ندارد. بله اگر ارائه چند مصداق را کافی میدانید میتوانید به منابعی که در پست پیشین ارائه شد مراجعه کنید.
3- آنچه از روایات علم ائمه بر می آید لا اقل دو مطلب است: 1- ائمه به اقتضای رسالت خویش بصورت بالقوه دسترسی به کل علوم داشته اند و هر گاه لازم بود از خدا درخواست میکردند که آن علم در ایشان به فعلیت برسد و 2- ایشان مردم را تشویق میکردند که نزد ایشان رفته و از علومشان بهره برداری کنند اما مردم - به دلایل مختلف - بی توجهی میکردند و این خود یکی از مهمترین عوامل کاهش مصادیق ابراز نظر امام در حوزه های علوم تجربی است.
بنابراین امام به عنوان ولی خدا لازم است خصوصیاتی را دارا باشد که از جمله آنها تسلط به تمامی علوم است هرچند بسیاری از مردم از بسیاری از معلومات علمی ایشان بهره برداری نکنند و همانطور که روشن است این امر به معنای بیفایده بودن اصل آن خصوصیت نیست.
شما يك موقع مصداقي مي آرين كه واقعا در حد اعلي است، قطعا من ميپذيرم!! ولي يه موقع است براي اثبات اينكه امام در مورد علم پزشكي دانا بوده اند، ميگين معصومي جايي گفته شما اگر خربزه را با عسل بخوريد خوب نيست!! خوب قبول كنيد كه قانع كننده نباشد!! چه آنكه من بيشتر از اين ميدانم!!!
با عرض سلام به شما دوست گرامی
البته در اشاره های علمی ائمه نکته هایی در حد اعلی هم وجود دارد که برای نسل امروز هم تازگی دارد
اما
این نکته را هم در نظر بگیرید که:
اگر بخواهیم درباره ارزشگذاری یک مساله علمی قضاوت کنیم لازم است زمان صدور آنرا را هم در نظر بگیریم. مثلا اختراعاتی که صدها سال پیش صورت گرفته و در روزگار خود در حد اعلی میدرخشید امروزه در کتابهای علوم دانش آموزان ابتدایی ما تدریس میشود و اختراعات و پیشرفتهایی که امروزه درباره اکتشافات گذشته انجام شده دهها برابر دقیقتر و برای نسل امروز ارزشمندتر است و طبعا در آینده برای آیندگان از ارزش کمتری برخوردار خواهد بود.
نقل قول نوشته اصلی توسط طاها نمایش پست ها
3- در پست سابق عرض شد اگر ملاک ما برای کشف عالم بودن کسی این باشد که اختراع کند و منظور از اختراع را هم ارائه پدیده های حسی بدانیم در اینصورت درباره خداوند هم این سوال پیش می آید که اگر خدا به پدیده ای به نام برق علم داشت باید آنرا می آفرید. شما میگویید خلقت عقل برای پی بردن به علم خدا کافی است؛ در حالیکه اینگونه نیست زیرا اگر بخواهیم به ملاک یاد شده پایبند باشیم نمیتوانیم خلقت عقل را دلیل بر علم خدا مثلا به برق بدانیم چون طبق ملاک یاد شده ما تنها وقتی میگوییم شخص به فلان چیز علم دارد که نشانه های ملموس آنرا ببینیم. درست است که خداوند عقل را خلق کرد اما برق را خلق نکرد. از کجا معلوم که به برق علم داشته است؟
برق یا همون الکتریسیته تو همه موجودات هست و اونی که میگن اختراع برق منظورشون جهت دادن به این ویژگی طبیعته! هر مثالی که بزنید در اون فقط به کمک ویژگیهای طبیعی چیز جدیدی رو درست کردن! حتی شعبده بازا هم از علم استفاده میکنن چون راه دیگه ای ندارن و از صفر چیزیو خلق نمیکنن!!
با عرض سلام به شما دوست گرامی
دوست عزیز
منظور از برق در مثالی که عرض شد همان چیزی است که اختراعش به ادیسون نسبت داده میشود و شما نامش را «جهت دادن به ویژگی طبیعی موجودات» گذاشته اید. به گمانم مطلب روشن است.
انسان گرایش به خوبی داره! درسته!؟ پس لازم نیست که حتما بهش جهت بدیم تا راه درستو پیدا کنه! و پیامبران ما هم قبل از پیامبر شدنشون تو مسیر درست قرار گرفتن و فرضا یه آدم عیاش بخاطر کاراش پیامبر نمیشد!! پس غیرممکن نیست!!
با عرض سلام به شما دوست گرامی
آیا گرایش به خوبی داشتن به معنای بی نیازی از مربی است؟
آیا گرایش انسانها به خوبی دستخوش انحراف نمیشود و اگر میشود نباید جهت درست را به او نشان داد؟
آیا چون پیامبران ندای فطرت خود را دنبال کردند این بدان معناست که عموم مردم دیگر هم چنین میکنند؟
آیا گرایش فطری انسانها به خوبی (به فرض که از انحرافها و آسیبها مصون باشد) به این معناست که فطرت به تنهایی کافی برای رسیدن به قله تربیت والای انسانی است؟
آیا گرایش به خوبی داشتن به معنای بی نیازی از مربی است؟
آیا گرایش انسانها به خوبی دستخوش انحراف نمیشود و اگر میشود نباید جهت درست را به او نشان داد؟
آیا چون پیامبران ندای فطرت خود را دنبال کردند این بدان معناست که عموم مردم دیگر هم چنین میکنند؟
آیا گرایش فطری انسانها به خوبی (به فرض که از انحرافها و آسیبها مصون باشد) به این معناست که فطرت به تنهایی کافی برای رسیدن به قله تربیت والای انسانی است؟
در پناه حق
بازم سلام
مسئله اینه که تو پستی که زده بودم منظورم عوام نبود! من نگفتم که همه بدون راهنما هم به مقام انسانیت میرسن، بلکه میگم هستن کسانی که اینطور باشن!
و همینطور بحث سر فتح قله نیست فقط صعود مد نظرمه!
برداشت اشتباه اونا و حمله برای ثروت چه ربطی به پیامبر و سلام داره
بله فقر در اسلام پسندیده نیست نشانه بی همتی هست نه اینکه چپاول کنیم
شما گفتید فیلم کند
یا اونی که باسرعت میره من مثال آوردم
منظورم هم از نظر مالی نبود از نظر علمی بود
حالا اونا ثروت رو هم چپاول میکنند جدا
حال یکی پیشرفت رو تو مال اندوزی میبینه
یکی تو یه چیزای دیگهالبته داره موضوع تایپک منحرف میشه علم ائمه و عدم وجود نشانه هاي عيني و ملموس براي اثبات آن (مثل اختراعات)
اگه به پستتون دقت کنید گفته بودید که کشورهای پیشرفته با چپاول و... به این سطح رسیدن!! من برداشتم از نظر مالی بود چون همه میدونیم که چپاول علمی فقط مربوط به همون اوایله!
با عرض سلام به شما دوست گرامی
دوست عزیز
منظور از برق در مثالی که عرض شد همان چیزی است که اختراعش به ادیسون نسبت داده میشود و شما نامش را «جهت دادن به ویژگی طبیعی موجودات» گذاشته اید. به گمانم مطلب روشن است.
در پناه حق
خب این مطلب نقصی در مثالی که زدید ایجاد میکنه!!(که یه عده بگن چون خدا برقو اختراع نکرده بهش علم نداشته!!)
با عرض سلام به شما دوست گرامی
در هیچ حدیث یا آیه ای نیامده است اگر کسی از علمی که تو داری استفاده نکرد آن علم تو علم نیست. لطفا دقت کنید.
در پناه حق
قبلا دیدم و مطمئنم هستم که تو احادیث هست!! الان فقط تو سخنرانی آیت ا... قرائتی یه مورد مشابه شو پیدا کردم که میگه حدیث داریم باسوادی که بقیه از علمش استفاده نکنن جاش تو جهنمه!!(لینک)(البته همونطور که گفتم این همونی که گفتم نیست!!)
با عرض سلام به شما دوست گرامی
لازمه عالم بودن شخصی به همه علوم این نیست که در باب همه علوم اثر ی را هم ارائه داده باشد. لطفا به پست نخست مراجعه کنید.
در پناه حق
اگه بخوام مثال ساده ای بزنم، فرض کنید من بلدم یخچال تعمیر کنم ولی هیچ وقت اینکارو نکردم! پس عملا کسی نباید بدونه که من بلدم!! و دلیلیم نداره کسی بگه من بلدم، با اینکه واقعام بلدم!!
یه سوالی که واسم پیش میاد اینه که اصلا کی گفته اماما علم بسیاری داشتن!!!؟ خودشون یا مردم!!؟ اگه خودشون بودن که میشه ریا که کلا امامتشونو زیر سوال میبره!! اگرم مردم گفتن که پس چرا حرف مردم به عنوان مدرک محسوب میشه!!؟ مردم یه زمانی حاضر بودن به صاف بودن زمینم قسم بخورن!!!(نمیخوام بگم اماما هیچ علمی نداشتن! منظورم دید محدود مردمه!!)
علم ائمه و عدم وجود نشانه هاي عيني و ملموس براي اثبات آن (مثل اختراعات)
حال شما میگید آورنده اسلام خودش علم نداشته یا ملموس نیست داشته باشه. یعنی دانشجویی که یه چیزی اختراع میکنه استادش هیچ نقشی در اون اختراع نداشته
سلام
اينكه من شخصي را به درس خواندن تشويق كنم و آن شخص از راه تحصيل علم به درجاتي برسد، دليل بر عالم بودن من نيست!! بحث سر محدوده علم است! بله ميشه گفت ائمه ما عالم بودند ولي علم اول و آخر را شما از چه راهي و با چه ادله اي ميتوانيد ثابت كنيد؟!!
دوستان مثالهايي زدند( عالم به علوم ديني بودند و اين علوم(علوم تجربي) برايشان مهم نيست!!) ( امام در مورد كره ماه صحبتي داشته اند) و........... آيا شخصي كه در مورد اين دو علوم به درجاتي رسيده (كم نيستند اين افراد) ميتوانند ادعاي تسلط به علم اول و آخر را داشته باشند؟؟
1- علامه طباطبایی در برخی از علوم تجربی نیز تسلط و تبحر داشته اند که نمونه هایی از آنها را میتوانید در این آدرس ملاحظه کنید: http://akhlagh.porsemani.ir/term68
2- درباره اینکه وجود گل یخ در کل نظام هستی و کمال بشر چه نقشی دارد لااقل فعلا ما نمیتوانیم نفیا و اثباتا اظهار نظر کنیم.
3- قبلا عرض شد برای اثبات علم امام به معارف تجربی لزوما نیازی به مصادیق قابل لمس نیست ضمن اینکه گفتیم این ملاک در قضاوت درباره عالم بودن شخص که باید نمونه ملموس ارائه دهد به نظر میرسد ملاک درستی نیست.
اما درباره اینکه آیا ائمه آثاری که دانش تجربی ایشان را نشان دهد اراده کرده اند، باید عرض کنیم در این باره دو دسته از شواهد را میتوان ارائه نمود:
1- قرآن دارای معارف تجربی بلندی است که جزو اعجازهای علمی آن محسوب میشود و ائمه مفسران حقیقی قرآن هستند. از ترکیب این دو مقدمه (که در جای خود اثبات شده اند) به دست می آید که ائمه از معارف تجربی بلندی که در قرآن وجود دارد و امروزه تا حدودی نمایان شده اطلاع داشته اند.
2- در مجموعه احادیث، روایاتی از ائمه به چشم میخورد که اشاره های نابی در حوزه های مختلف علمی است. به عنوان نمونه میتوانید به منابع ذیل مراجعه کنید:
نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی (به پاورقیهای آقای دشتی دقت شود)
مقاله «تعظیم جامعه دانش پزشکی جهان در برابر نبوغ و علم امام جعفر صادق» (در سایت نورمگز موجود است)
توحید مفضل (ترجمه نجفعلی میرزایی)
طب الرضا (ترجمه امیرصادقی)
طب الائمه (نوشته ابنا بسطام)
طب القرآن و المعصومین (تحقیق: دکتر محمدمهدی اصفهانی)
جلد هجدهم کتاب امام شناسی (اثر علامه طهرانی)
در پناه حق
سلام
1. چون علامه طباطبايي در برخي علوم تجربي بجز علوم ديني آگاهي داشتند ميتوانيم ادعا داشته باشيم ( با همين دلايلي كه براي ائمه مي آوريد) ايشان هم علم اول و آخر را داشته اند؟
2. مثال زدن از گل يخ براي نفي حرف دوستمان بود كه گفتند علوم تجربي ارزشي براي معصومين نداشت!! در حالي كه هر چه در جهان خلق شده داراي ارزش است، خداوند كار بيهوده انجام نميدهد
3. شما ميفرمائيد براي اثبات عالم بودن ائمه به علوم تجربي نيازي به مصاديق قابل لمس نيست!! اين حرف شما اشتباه است!! انگار شما مي فرمائيد برا اثبات خالق بودن خدا نيازي به خلق كردن نيست!! اصلا اگر مخلوقي نباشد! خالقي هم نيست!!
بقيه دلايلي كه براي اثبات علم تجربي ائمه آورديد براي نشان دادن علم آنها خوب است!! ولي دليلي جهت تسلط آن بزرگواران به علم اول و آخر نيست!! چه آنكه برخي از آنها از نظر علمي رد شده اند كه در مباحث قبلي به آن اشاره شد (حال درست بودن يا نبودن خود روايت بحث ديگري است)
بايد اصل روايت رو ديد و همچنين دقت كرد كه معصوم(ع) اون مورد رو با توجه به چه موقعيتي و يا در پاسخ به چه سوالي (و سوال چه كسي) بيان كردند
گفتم كه من از نظر اين علوم خودم هيچ ادعايي ندارم ، ولي مثلاً ميگم شايد گفتند مايع سرد ولي آب ترجمه شده. در ضمن اينها فقط چند نمونه بود
ضمناً مسعود جان خيلي از ادعاهاي علمي اوايل خلاف حرف قرآن و كلام معصوم(ع) بوده ولي بعدها مشخص شده كه علم تجربي اشتباه كرده بوده
اما حرف آقا "مهدي" كه ميفرمايند دانشمندان غربي هم اين ها رو كشف كردن! اين ديگه از اون حرفها بود!!!
مگه قراره دانشمندان (اونم بعد از كلي تحقيق و بررسي و خوندن آثار چندين دانشمند ديگه) چيزي بجز حقيقت رو بفهمند؟! (يعني چيزي غير از اونچه كه معصوم(ع) گفته)
درضمن جناب "مهدي" اينكه ميفرماييد دانشمندان غربي بيشتر پيش رفتند ، آيا يك دانشمند غربي بوده؟ بدون مطالعهء تحقيقات دانشمندان ديگه؟ در همون 1400 سال پيش؟ علاوه بر اينها بارها و بارها و بارها گفته شد كه اصلاً رسالت انبياء و امامان اين چيزها نبوده (هرچند در ذيل اون اهميت داشته)
سلام
خوب برادر من! چيزي كه همه با يه تحقيق كوچيك ميتونن بهش دست پيدا كنند رو كه نميشه دليلي بر تسلط علمي دونست!! غير اينه مگه؟؟
خوب شما وضعيت شيعه رو نگاه كن(تو جهان امروز) حداقل نمود علمي ائمه مگه نبايد تو جوامع شيعه پديدار ميشد؟؟ حالا ايراد از كجاست كه ما براي دارو و خودرو و ............ دست به دامان بقيه شديم؟؟ مگر مراجع معظم و بزرگان شيعه از آن معارف و علوم تجربي بهره اي نبردن؟؟ خوب پس نمود اين علم كجاست؟؟
خدا رحمت كند علامه طباطبايي را !!!
اشاره 1 شما : براي اينكه اگر علمي عامه باشد، عالمي نميتواند به دانستن آن فخر بفروشد؟!
اما گزينه 2 : شما دقيقا خواستين كه من مشخص كنم اون قسم از علومي رو كه برايم اثبات كننده تسلط علمي امام معصوم است! داعيه اين رو داريم كه امام مسلط هستن، خوب حالا چه فرقي ميكند علم پزشكي باشد يا فيزيك يا شيمي؟؟
بعد ما كل ائمه رو گفتيم باز چه فرقي دارد كدام امام باشد؟؟
اگر نميتوانيم از طريق كتب تاريخي يا روايي اين رو ثابت كنيم! چگونه داعيه تسلط مثلا امام حسن مجتبي(ع) به تمام علوم رو داريم؟
بعد : من نه قصد گير انداختن كسي را دارم نه ميخواهم وقتم تلف شود!! اين سوالي است كه در ذهنم است....
شما يك موقع مصداقي مي آرين كه واقعا در حد اعلي است، قطعا من ميپذيرم!! ولي يه موقع است براي اثبات اينكه امام در مورد علم پزشكي دانا بوده اند، ميگين معصومي جايي گفته شما اگر خربزه را با عسل بخوريد خوب نيست!! خوب قبول كنيد كه قانع كننده نباشد!! چه آنكه من بيشتر از اين ميدانم!!!
سلام
"علوم تجربی از منظری که خود دانشمندان علوم تجربی بدان نظر دارند به اندازه پشیزی برای اهل الله ارزش ندارد"
اين توهين به آن بزرگواران نيست!!! خداوند مگه بيهوده چيزي را خلق كرده؟؟ كه الان بودنش براي اهل الله پشيزي نيارزد!!!
بعد ظاهر سوال رو شما دقت نكردين، براي همين يه جواب ديگه ميدين!!
اين توهين به آن بزرگواران نيست!!! خداوند مگه بيهوده چيزي را خلق كرده؟؟ كه الان بودنش براي اهل الله پشيزي نيارزد!!!
بعد ظاهر سوال رو شما دقت نكردين، براي همين يه جواب ديگه ميدين!!
سلام
سوالها و جوابها روشنه
شما به مطلب ما توجه نکردید
ما گفتیم علوم تجربی از آن جهت که خودشان بدان توجه دارند برای اهل الله بی ارزش است
قرآن هم می فرماید : یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الاخره لغافلون
دانشمندان ملحد یا مادی گرا تنها ظاهری از امور دنیوی را می دانند ( یعنی حتی به باطنش هم علمی ندارند ، همه ظاهر را هم نمی شناسند ) در حالیکه از ابعاد دیگر هستی و جهان که این ظاهر دنیوی در ارتباط و اتصال وجودی با آن است غافلند
آنها به عالم ماده استقلالا نگاه می کنند و این یک نگاه کاملا غیر الهی است . تازه وقتی به این عالم به عنوان آفریده خدا نگاه کنی و در صدد شناختش برآیی نگاهت وارد حوزه الهی شده و کارت ارزشی دارد وگرنه هیچ ارزشی ندارد
و اما با نگاه الهی که اوجش از آن اهل الله است تعامل با هستی همان است که عمل فرمودند
یا علیم
ولی اونایی که گفتید همگی غذا میخورن!! پولدار بخاطر پولداریش نمیگهدیگه غذا نخورم، بزرگتر بخاطر بزرگیش نمیگه دیگه غذا نخورم و....!!
ما برای زندگی کردن خلق شدیم نه زنده بودن!! و دونستن همه چیز بخشی از زندگیه که البته کسی نمیخواد همه چیزو بدونه تا فقط بدونه!! میخواد بدونه تا بقیه هم بدونن!!
سلام
علوم در نزد اولیاء خدای تعالی منن الهی است و این منتها را به هرکس و به هر اندازه بخواهند می دهند یا منع می کنند
هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ (صاد 39)
ترجمه:
39- (و به او گفتيم) اين عطاى ماست به هر كس مىخواهى (و صلاح مىبينى) ببخش و از هر كس مىخواهى امساك كن و حسابى بر تو نيست
حتما نخواسته اند علوم باقی مانده از ایشان به این حدود ناقصه تنزل کند لذا همینطور پسندیده اند و در همین حدود عطا کرده اند
یا علیم
من نگفتم سوال شما اصلش اشتباست. بله شما حق داريد نمونه اي در بيان ائمه(ع) ببينيد كه ارزش علمي بالايي داشته باشد. تا اينجا قبول
اما اين سوال شما (بدون تشبيه فقط براي مثال) مثل اينه كه بگيد اگر حضرت عيسي(ع) مانند حضرت موسي(ع) هست پس بايد دريا را بشكافد
شما شرايط ، مكان ، موقعيت ، فرهنگ حاكم و مهمتر از همه مسئوليت اصلي امامان(ع) يعني انسان سازي و تبيين اصول اسلام رو كنار گذاشتيد و ناديده مي گيريد
اينكه آيا وظيفهء اصلي يعني امامت و ساير شرايط كه عرض كردم ، آيا مجالي براي پرداختن به اين همه علم رو باقي ميذاشته؟
و آيا اصلاً نيازي هست كه 14 معصوم(ع) بايد اختراعات و اكتشافات زيادي انجام ميدادند؟!
شما ميفرماييد:
اول اينكه من همچين حرفي نزدم. من گفتم شما ميخواين از تمام علوم براي شما دليل بياوريم يا نمونه هايي بيان كنيم كافيه؟
اينكه شما مصداق تعيين ميكنيد (هرچند به تعداد كم) همچنان به اين معناست كه شما انتظار داريد ما از تمام علوم دليل بياوريم
چرا؟ چون شما اينطور فرض ميگيريد كه:
خب حالا كه ادعا شده امام(ع) به تمام علوم واقف هستند پس بايد براي تمام علوم مصداق وجود داشته باشد. لذا من هر كدام را كه خواستم بايد ارائه دهند
در قسمتي از فرمايش شما كه بولد كردم به وضوح مشهوده كه شما همچنان فرض رو بر اين گذاشتيد كه بايد براي تمام علوم مصداق عملي وجود داشته باشد
نمونه از علم نجوم
نحل - 16
و علامات و بالنجم هم یهتدون
«آنان به وسیله ستاره راه می یابند»
امام باقر(ع) ذیل اين آيه فرمودند:
نجم عبارت است از ستاره "جدی" زیرا جدی ستاره ای است که از میان نمی رود (غروب نمی کند) و بر پایه آن "قبله" بنا شده و به وسیله آن اهل خشکی و دریا راهنمائی می شوند
تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه 16 سوره نحل
نكته اينکه امام باقر(ع) در مدینه می زیسته اند و بنا به قواعد هیأت ، قبله مدینه تقریبا به جانب جنوب است و به سخن دقیق تر ، طبق جدول دانشمند بزرگ "عبدالرزاق بغائری" طول مدینه سی و نه درجه و پنجاه و نه دقیقه فلکی ، و طول مکه سی و نه درجه و پنجاه دقیقه (50 ، 39) فلکی است که اختلاف طول آنها تنها 9 دقیقه فلکی برابر با 36 ثانیه زمانی و ساعتی است. و طبق جدول "سردار کابلی" نیز اختلاف طول و نصف النهار مکه و مدینه 10 دقیقه فلکی برابر با 40 ثانیه زمانی و ساعتی است
معرفه الوقت و القبله ، استاد حسن زاده ص 542 به بعد ، نشر جامعه مدرسین قم
می بینیم با این که درآن زمان وسائل سنجش دقیق وجود نداشته و مردم کوچه و بازار عرب نیز از آن علم بهره چندانی نداشته اند ، امام باقر(ع) در یک فرمول تقریبا فراگیر قبله را برپایه "جدی" و دانستن این ستاره دانسته و در توضیح آن افزوده است به وسیله آن اهل خشکی و دریا راهنمائی می شوند. و این نیست مگر این که ستاره جدی نزدیک قطب شمال قرار دارد و تقریبا ثابت است. از اینرو می توان در شب از آن به عنوان شاخص استفاده کرد و در خشکی و دریا راه و مسیر حرکت را جهت بخشید
احاديثي از بحارالانوار درمورد نجوم:
امام سجاد (ع):
حرکت خورشید ، ماه ، نجوم و کواکب و گردش آن ها در مدار و فلک مشخص همه به تقدیر خداوند و به کمک فرشتگان و مأموران الهى صورت مى پذیرد
امام باقر (ع):
خورشید داراى لایه ها و طبقاتى است
اما على(ع):
آسمان ها از دود و بخار آب آفریده شده اند
امام صادق (ع):
برخى از ستارگان از مرکز فلک خود جدا نمى شوند و دسته جمعى و منظومه وار حرکت مى کنند و برخى از آن ها به تنهایى حرکت دارند
نكته درمورد فرمايش امام صادق(ع):
فلاک و نجوم توسط اسمى از اسماء الله در حرکتند. اجرام فلکى نخست بسته بودند، سپس باز شدند. این یک نظریه در کیهان شناختى امروزه به شمار مى رود. سیاراتى هستند که حرکت هاى بازگشتى (رجعى) دارند؛ چنان که امیرالمؤمنین ذیل آیات «فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس»؛ «پس سوگند به اختران بازگردنده». (تکویر 15). مى فرماید منظور پنج سیاره زحل ، عطارد ، مشترى ، بهرام(مریخ) و زهره اند.
سیاره زحل (کیوان) در چند روایت به نام نجم امیرالمؤمنین یاد شده و جالب این که امام صادق (ع) مى فرماید: خداوند جنس این سیاره را از یخ و آب سرد قرار داده است.
امروزه ثابت شده است که جنس سیاره کیوان از یخ منجمد و سایر گازهاى سبک است؛ بنابراین، اگر این سیاره به دریاهاى کره زمین سقوط کند روى آب مى ماند
این مطلب میتونه برای بعضیا قانع کننده باشه و برای بعضیا نه!! حداقل برای من قانع کننده نیست!!
علم نجوم - امام علي(ع):
http://daneshodin.blog.ir/post/23
علم پزشكي - حضرت محمد(ص):
http://daneshodin.blog.ir/post/5
خريد كتاب دانستنیهایی از ریاضیات و ستارهشناسی ائمه معصومین(ع)
http://vista.ir/book/622423/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D9%86%DB%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%28%D8%B9%29
اون قسمت قرمز رنگو بدون تحقیقم میشه رد کرد!! آب فرمول مولکولی h2o داره که بعید میدونم حتی تو اون سیاره باشه!! اگه دریایی هم باشه غالبا از جنس متان و برادراشه!!
همینطور اینکه میگید:
نفی جامعیت دینه!!! چون گفته بر پایه ی آن قبله بنا شده و مثلا برای یکی که تو اونور مکه ست قبله ش اشتباه میشه!!
به نظرم بحث خوبي بود! ولي اين مواردي كه شما فرمودي برخي قسمتها اصلا علمي نبود و برخي را خيلي از عالمان غربي هم ميدانستند و بيشتر هم پيش رفتند!! .... يك نمونه اش را دوستمان اشاره كرد، بلاخره براي هر ادعايي حتما بايد دلايل مدغني باشد كه تو اين موارد مشاهده نميشه!!!
تا اينجاي بحث من قانع شدم امامان معصوم ما عالم بودند و لي اينكه به همه چيز و همه علوم و ....... دلايل عقلي براي اثبات آن......
والا من از نجوم هيچي نميدونم
بايد اصل روايت رو ديد و همچنين دقت كرد كه معصوم(ع) اون مورد رو با توجه به چه موقعيتي و يا در پاسخ به چه سوالي (و سوال چه كسي) بيان كردند
گفتم كه من از نظر اين علوم خودم هيچ ادعايي ندارم ، ولي مثلاً ميگم شايد گفتند مايع سرد ولي آب ترجمه شده. در ضمن اينها فقط چند نمونه بود
ضمناً مسعود جان خيلي از ادعاهاي علمي اوايل خلاف حرف قرآن و كلام معصوم(ع) بوده ولي بعدها مشخص شده كه علم تجربي اشتباه كرده بوده
اما حرف آقا "مهدي" كه ميفرمايند دانشمندان غربي هم اين ها رو كشف كردن! اين ديگه از اون حرفها بود!!!
مگه قراره دانشمندان (اونم بعد از كلي تحقيق و بررسي و خوندن آثار چندين دانشمند ديگه) چيزي بجز حقيقت رو بفهمند؟! (يعني چيزي غير از اونچه كه معصوم(ع) گفته)
درضمن جناب "مهدي" اينكه ميفرماييد دانشمندان غربي بيشتر پيش رفتند ، آيا يك دانشمند غربي بوده؟ بدون مطالعهء تحقيقات دانشمندان ديگه؟ در همون 1400 سال پيش؟ علاوه بر اينها بارها و بارها و بارها گفته شد كه اصلاً رسالت انبياء و امامان اين چيزها نبوده (هرچند در ذيل اون اهميت داشته)
عقل ميتونه از هر منظري تعريف جداگونه اي داشته باشه. مثلاً از نگاه يك ماترياليست ، عقل با ديدن و لمس كردن ارتباط مستقيم داره. ولي از ديد يك مسلمان شامل وحي ، فرشتگان ، آخرت و..... هم ميشه و منافاتي نداره
اول شما تعريفت رو از عقل بفرما "مهدي" جان
منبعشو پیدا کردم! بحارالانوار ج 58 ص 108! متاسفانه ندارم که ببینم دقیقا چی نوشته!
این مورد از اون موردا نیست! کاوشگر فرستادن و بعد از کلی تحقیق همینا رو فهمیدن!
سلام
کل حزب بما لدیهم فرحون
هر گروهی بدانچه در نزدشان است شادمانند (الهی به الهی ، مادی به مادی )
یا علیم
با عرض سلام به شما دوست گرامی
در پاسخ به فرمایشات جنابعالی چند نکته عرض میشود:
1- علوم فلسفی و عرفانی و اخلاقی و ... گرچه از سنخ علومی نظیر فیزیک و شیمی و ... نیستند و در دسته علوم انسانی طبق بندی میشوند اما این بدان معنا نیست که شواهد و آثار ملموس ندارند.
بنابراین نباید این بخش از علوم را علوم غیر ملموس (چنانچه در پست دومتان گفته اید) یا فاقد شواهد عینی و ملموس (چنانچه در پست اولتان گفته اید) دانست.
بله اگر منظور شما این است که علوم یاد شده طبق اصطلاح رایج، جزو علوم تجربی و حسی قلمداد نمیشوند این مطلب درست است اما باعث نمیشود شواهد عینی و ملموس داشتن را منحصر به علوم حسی کنیم.
غرض از ذکر این نکته در پست جاری و سابق صرفا توجه دادن به تسامحی است که در گزینش عنوان تاپیک رخ داده است: «علم ائمه و عدم وجود نشانه هاي عيني و ملموس براي اثبات آن» زیرا همانطور که گفتیم علوم فلسفی و عرفانی و اخلاقی و ... فاقد نشانه های عینی و ملموس نیستند.
2- ادعای برتری داشتن و نیز دارای پیروان فراوان بودن نمیتواند دلیل منطقی ای بر پذیرفتن آن ادعا و دیدگاه باشد و باعث برتری دادن یک دیدگاه بر دیدگاه دیگر هم نمیشود.
با توجه به این نکته،
اولا اگر منظور شما از «نسبی بودن» علوم انسانی (از قبیل فلسفه و اخلاق و...) همان «قابل ارائه تفاسیر مختلف بودن» است باید توجه داشته باشید هر تفسیری صلاحیت پذیرش را ندارد و وقتی چنین بود آن دیدگاهی که از همه دیدگاه های موجود در حوزه آن دانش، برتری داشت قابل پذیرش است که به اعتقاد ما معارفی که از ائمه در این باره رسیده است در قله معارف دانشهای یاد شده قرار دارد.
و ثانیا نسبیت (به معنای راهیابی تفاسیر مختلف)، منحصر به علوم انسانی نیست و حتی شامل علومی از قبیل فیزیک و شیمی و ... میشود.
توجه داشته باشید همه معارف تجربی (یا به قول شما ملموس) از سنخ اختراع ادیسون نیستند بلکه بسیاری از آنها بر پایه فرضیه استوار است و از اینروست که در غرب، دعوای مفصلی میان فلاسفه علم درگرفته است که دستاوردهای علوم تجربی تا چه میزان صادق و معتبر است. (در این باره میتوانید به کتاب «چیستی علم (درآمدی بر مکاتب علم شناسی فلسفی)» اثر آلن اف.چالمرز/ ترجمه سعید زیباکلام، مراجعه کنید.)
3- در پست سابق عرض شد اگر ملاک ما برای کشف عالم بودن کسی این باشد که اختراع کند و منظور از اختراع را هم ارائه پدیده های حسی بدانیم در اینصورت درباره خداوند هم این سوال پیش می آید که اگر خدا به پدیده ای به نام برق علم داشت باید آنرا می آفرید. شما میگویید خلقت عقل برای پی بردن به علم خدا کافی است؛ در حالیکه اینگونه نیست زیرا اگر بخواهیم به ملاک یاد شده پایبند باشیم نمیتوانیم خلقت عقل را دلیل بر علم خدا مثلا به برق بدانیم چون طبق ملاک یاد شده ما تنها وقتی میگوییم شخص به فلان چیز علم دارد که نشانه های ملموس آنرا ببینیم. درست است که خداوند عقل را خلق کرد اما برق را خلق نکرد. از کجا معلوم که به برق علم داشته است؟
شاید بگویید چون برق خود از معارف عقل است. اما این پاسخ نیز کافی نیست زیرا چه بسیار دانشمندانی که چیزی را اختراع کردند بدون اینکه به قابلیتهای آن واقف باشند. بنابراین میتوان این احتمال را داد که خدا هم که عقل را آفرید به قابلیت آن بر خلقت برق و کامپیوتر و... واقف نبود پس به برق علم نداشت و در نتیجه علم خدا محدود خواهد شد.
این مشکل تنها با برهان فلسفی برطرف میشود یعنی همان علمی که شما آنرا نسبی و قابل تفاسیر مختلف و در نتیجه متزلزل دانستید.
بنابراین مثال ما همچنان به قوت خود باقی خواهد بود.
4- تذکر این نکته نیز بجاست که منظور شما از عقل که آنرا بالاترین نشانه علم خدا دانسته اید چیست؟
عقلی که فقط معارف تجربی را درک میکند و به پیشرفت دانش تجربی می انجامد یا عقلی که علاوه بر معارف تجربی، معارف فلسفی و اخلاقی و روانشناختی و... نیز در دایره درک و تولید او قرار دارند؟
طبعا ملاک اینکه عقل بتواند شاهدی بر علم الهی باشد اینست که ما دستاوردهای عقل را ببینیم و خلقت شگفت آنرا از راه همین دستاوردها بیابیم.
همانطور که گفتیم معارف عقل منحصر در معارف تجربی نیست پس اگر معارف تجربی عقل میتواند کاشف از علم خدا باشد معارف غیرتجربی عقل هم میتواند.
و اگر معارف تجربی میتواند کاشف از عالمیت دانشمندان علوم تجربی باشد معارف غیر تجربی هم میتواند کاشف از عالمیت دانشمندان علوم غیرتجربی باشد.
بنابراین تولید معارف غیرتجربی هم آنگونه که ائمه به وضوح ارائه داده اند میتواند کاشف از علم ایشان (حداقل در حوزه این علوم) باشد.
در پناه حق
برق یا همون الکتریسیته تو همه موجودات هست و اونی که میگن اختراع برق منظورشون جهت دادن به این ویژگی طبیعته! هر مثالی که بزنید در اون فقط به کمک ویژگیهای طبیعی چیز جدیدی رو درست کردن! حتی شعبده بازا هم از علم استفاده میکنن چون راه دیگه ای ندارن و از صفر چیزیو خلق نمیکنن!!
با عرض سلام به شما دوست گرامی
دوست عزیز نباید از یک فیلم نود دقیقه ای تنها دقیقه نود آنرا ملاحظه و بر اساس آن قضاوت نمود.
اینکه حال و روز اکنون ما به هر دلیل (اختلافهای قومیتی – راحت طلبی - استعمار – استبداد – و ...) چنین است این دلیل نمیشود که یا معارف اسلام در زمینه پیشرفت علمی و معنوی انسانها معارف قابلی را عرضه نکرده است و یا مسلمانان به کلی در این زمینه ناکام بوده اند.
خیر؛ نگاهی به آیات قرآن و روایات اسلامی نشان میدهد که اسلام زمینه های فعلیت یابی دانش و ارزش را در مسلمانها فراهم کرد و از اینرو نه تنها افرد صالحی را تربیت نمود بلکه همزمان با انحطاط علمی غرب در قرون وسطا، مسلمانان با الگوگیری از رهنودهای اسلام در همه عرصه های علمی سرآمد شدند.
تاریخ نمونه های خوبی از این فعلیت را نشان میدهد و کافی است مراجعه ای به تاریخ زندگانی اندیشمندانی از قبیل بوعلی سینا – ابوریحان بیرونی – جابربن حیان - ابن هیثم و... بیاندازید تا ببینید هم در حوزه علوم انسانی و هم تجربی و ریاضی چه اندیشمندان به نامی وجود داشته اند آن هم در زمانی که غرب و شرق در انحطاط شدید فکری قرار داشت. (در این زمینه میتوانید به کتابهایی با موضوع تاریخ فلسفه اسلامی و یا کتابهای شهید مطهری از قبیل اسلام و مقتضیات زمان یا خدمات متقابل اسلام و ایران، مراجعه نمایید.)
در پناه حق
با عرض سلام به شما دوست گرامی
امروزه به سادگی نمیتوان در این باره اظهار نظر کرد.
در گذشته که دامنه علوم کمتر، گستره همتهای دانش آموختگان بیشتر و امور معیشتی زندگی دانش پیشگان پیچیده نبود عالمان هم در عرصه دانشهای تجربی و ریاضی و هم انسانی و دینی، خبره بودند که نمونه های آن هم در تاریخ اسلام و هم تاریخ غرب قابل مشاهده است؛
اما امروزه دامنه علوم دینی و غیر دینی چنان گسترده است که اگر کسی همت و استعداد کافی داشته باشد و بخواهد در رشته و گرایشی مهارت لازم را پیدا کند باید سالها وقت صرف کند و پس از کسب آن باید پاسخگوی نیاز مردم باشد و عملا فرصت لازم برای مهارت یابی در رشته دیگر ناممکن میشود.
پس همانطور که نمیتوان انتظار داشت دانشمند علوم تجربی امروزه فقیه دینی هم باشند نیز نمیتوان انتظار داشت فقیه دینی دانشمند علوم تجربی یا ریاضی هم باشند؛ هر چند اگر ممکن شود بسیار ارزشمند خواهد بود.
اما این جمله که «انسان خودبخود هم تربیت میشه ولی علوم تجربی خود به خود بدست نمیاد!!» به شوخی بیشتر شبیه است تا جدی، البته اگر منظور از تربیت را تربیت بر اساس اصول والای الهی و انسانی معنا کنیم.
در پناه حق
با عرض سلام به شما دوست گرامی
بحثهایی میان اندیشمندان جدید اسلامی وجود دارد که آیا ما علم دینی داریم یا خیر و اگر داریم ملاک آن چیست. البته مستحضرید که علم در این مباحث به معنای علوم تجربی است یعنی طبق اصطلاح رایج آن، اما اگر کمی درباره معنای لغوی علم از طرفی و آنچه در قرآن و روایات به عنوان علم معرفی میشود از طرف دیگر، دقت شود روشن خواهد شد دقیقا آنچه که فاقد قطعیت است علم نیست نه بالعکس. به عبارت دیگر بر اساس معنای علم و هدف از کسب آن، علم یعنی کشف واقعیت و « فرضیه » همانطور که از معنای آن پیداست نوعی گمان است و گمان، تنها بصورت احتمالی درباره واقعیت سخن میگوید بنابراین آنچه بصورت قطعی پرده از واقعیت بردارد همو شایسته نام علم است.
در پناه حق
سلام
بحث ما هم مربوط به گذشته هست نه حالا!!
انسان گرایش به خوبی داره! درسته!؟ پس لازم نیست که حتما بهش جهت بدیم تا راه درستو پیدا کنه! و پیامبران ما هم قبل از پیامبر شدنشون تو مسیر درست قرار گرفتن و فرضا یه آدم عیاش بخاطر کاراش پیامبر نمیشد!! پس غیرممکن نیست!!
سلام مسعود عزيز. خوب هستي برادر؟
چرا غيرممكنه. چون تعريف خوبي از نظر افراد متفاوته و كسي بهتر از خالق ، نميتونه تعريف درستي از خوبي ارائه بده
نقش اسلام در رشد قرون وسطی: اروپاییان با ترجمه و به کارگیری علوم مسلمین به ویژه کتابهایی که در دوران طلایی اسلام در زمینههای علوم و فنونی نظیر زراعت، هنر،اقتصاد، موسیقی، معماری، صنعت، حقوق، تاریخ، جامعه شناسی، زیست شناسی،ریاضیات، ادبیات، دریانوردی، فلسفه، شیمی، فیزیک، پزشکی، نجوم، علوم دینی، اخلاق،منطق و غیره نوشته شده بود، بهره کامل را برده و با نبوغ و تحقیقات خود و همچنین وجود دانشمندان بزرگی نظیر نیوتن، گالیله، ماکسول، داوینچی و صدها دانشمند دیگر توانستند رشد و شکوفایی اروپا و غرب را در قرون وسطی آغاز کرده و این توسعه علمی را توسط دانشمندان قرون پیشین اروپا و غرب تا عصر حاضر و تا به امروز توسعه دهند.

علم ائمه و عدم وجود نشانه هاي عيني و ملموس براي اثبات آن (مثل اختراعات)
حال شما میگید آورنده اسلام خودش علم نداشته یا ملموس نیست داشته باشه. یعنی دانشجویی که یه چیزی اختراع میکنه استادش هیچ نقشی در اون اختراع نداشته
سلام! به مرحمت شما!
پس اساسا اینجوری انسانسازی ائمه هم زیر سوال میره!! چون تنها راه انتقال این علم از طریق وحی و جاری کردنش بر روح و جانه که اونا از این طریق به یارانشون آموزش نمیدادن تا اونجا که میدونم!!
از طرفی اگه بگیم غیر ممکنه درواقع گفتیم هیچ زاهدی تو تاریخ وجود نداشته که این خلاف واقعیته!
درسته اونایی که فقط پیروَن(بگم پرچم بهتره!!) زیادن ولی دلیل نمیشه که بگیم همه اینطورن!!!
سلام
در این رابطه، اگه شاهد این باشیم که در دو فیلم 90 دقیقه یکیشون از اول فیلم دیگه کپی کرده ولی بعد همینطور گسترشش داده و در هر ثانیه از فیلم یه نوآوری جدید(یه قدم جدید) داره! ولی اون فیلمی که قسمت اولش تو فیلم دیگه استفاده شده و شروع خوبی داشته، به کندی پیش بره و هر دقیقه یا هر ده دقیقه بزور یه نوآوری جدید داشته باشه! نظرتون درباره این دو فیلم چیه؟ کدوم بهترن!؟
در کل، رشد مهمه یا وجود داشتن!!؟
رشد به چه قیمت
باسلام
رشد به چه قیمت!!!!!!!!!!!!!!
ماهم زده بودیم توسر کشورهای دیگه چپاول شون کرده بودیم از اونا پیشرفته بودیم
به قیمت افزایش آگاهی بشر!!
برادر مثل اینکه تاریخ نخوندیا!!
یکی از نویدهایی که پیامبر به اعراب داد صاحب شدن ثروت و دارایی شاهانه بود که البته اونا فکر کردن منظورش ثروت دنیاییه!!! پس بعد از پیامبر تا تونستن کشورهای دور و نزدیکو بخاطر ثروتشون ولی در ظاهر به خاطر کافر بودنشون مورد تاخت و تاز قرار دادن و چپاولم کردن!!(حتی از انگیزه های حمله به ایرانم یکیش ثروت بوده!!)
اگه به آگاهی هستش ریشه این آگاهی از فیلمی هست که داره کند پیش میره حالا منم منم کردن چیه اگه قدر دان آگاهی هستیم و برامون ارزش داره همون آگاهی اولیه هم ستودنی هست
بازم میگم آگاهی به چه قیمتی!!!!!!!!!!
دليلي كه آوردي انسان سازي ائمه رو زير سوال نميبره بلكه اون رو تاييد ميكنه
چون تنها راه انتقال اين علم ، جاري كردن از طريق وحي به روح و جان پيامبران است لذا نياز به وجود پيامبران ناگزير است و تنها راه فهم راه صحيح نشستن در پاي درس اين پيامبران و شاگرداني است كه تربيت كرده اند
ممكن است افرادي به بخشي از اين راه درست پي برده باشند و از آنجايي كه فطرت انسان ، در صورتي كه گرفتار رذائل نشده باشد ، مشتاق پاكي و درستي است ، مواردي از اين راه براي انسان هايي حاصل خواهد شد. ولي راه جامع و كامل و بي عيب و نقص بجز با ارسال رسول و با وحي مستقيم از طرف پروردگار حاصل نخواهد شد
اين بخش رو متوجه نشدم :Gig:
برادر مثل اینکه تاریخ نخوندیا!!
یکی از نویدهایی که پیامبر به اعراب داد صاحب شدن ثروت و دارایی شاهانه بود که البته اونا فکر کردن منظورش ثروت دنیاییه!!! پس بعد از پیامبر تا تونستن کشورهای دور و نزدیکو بخاطر ثروتشون ولی در ظاهر به خاطر کافر بودنشون مورد تاخت و تاز قرار دادن و چپاولم کردن!!(حتی از انگیزه های حمله به ایرانم یکیش ثروت بوده!!)
خب حال شما پیشرفت علم و آگاهی رو دارید میگید یا ثروت ?!!!!!!!!!!!!
[/color][/size][/b]اون قسمت قرمز نکته ی حرف من بود!! وقتی اون تنها راهه پس هر چقدرم که پای درس اون بزرگواران بشینیم نمیتونیم همه ی خوبیها رو یاد بگیریم! که دلیل اصلیش وقته! پس اساسا اونایی که میگی انسانیت یاد گرفتنم کامل یاد نگرفتن که میشه تایید حرف من!!(که تا اون حد مورد نظر خودبه خودم میشه رسید!)
میدونی ویژگی پرچم چیه!؟ تا زمانی که باد یه سمتی میوزه اون سمتو نشون میده، ولی به محض قطع باد یا تغییر جهتش سمت دیگه ای رو نشون میده!! این واژه تعریف خوبی از کساییه که بدون دلیل از عقیده(در اینجا مذهبی)شون پیروی میکنن و هیچ توجیهی هم واسش ندارن!!(اعتقادات ارثی نه اکتسابی!)
گفتید چپاول ما توسط اونا، منم عکسشو نشون دادم تو تاریخ! و از طرفی تا ثروت نباشه پیشرفت چندانی صورت نمیگیره!!
گويا مثل هميشه حرف بنده رو كامل نخوندي. دوباره دقت كن:
گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست؟
آب دريا را اگر نتوان كشيد
هم به قدر تشنگي بايد چشيد
ضمناً اگر قبول كنيم كه هرگز نميشه به نمرهء 100 كه پيامبران(ع) بهش رسيدن ، رسيد
اما به 90 رسيدن كاملاً قابل دسترسه
ولي هر روشي ديگه بجز روش انبياء نهايتش بتونه 30 - 40 يا كمي كمتر بيشتر رو به ما ارائه بده (حدود رو مثالي عرض كردم)
حالا كدوم بهتره؟ رسيدن به 90 درصد يا مثلاً 50 درصد؟
موافقم
الان بحث سر صاحب خونه نبود!! ما میگیم انسانسازی کردن پس موقع بررسی باید پیوندشون با صاحبخونه رو قطع کرد کاملا تا بفهمیم چطور بودن!
همون 90درصدم نمیشه رسید! اگه آدم 1000سالم وقت داشته باشه شاید بتونه به 50 درصد برسه!! تو یه مثال ساده، من الان میدونم که باید به بقیه کمک کرد، مهربون بود، کارای زشت انجام نداد و...! حالا با توجه به اینکه خیلی از ویژگیهای انسانی بر پایه ی همیناست خیلی راحت با تفکر میتونم کامل بفهممشون!!
مثلا گاندی امام یا پیامبر بوده که اینهمه انسان بزرگی بوده!؟
و همونطورم که گفتی معیار خوبی تو افراد مختلف فرق میکنه ولی بعضی افرادن که تقریبا همه خوبیشو قبول دارن!
درصد رو مثال زدم. مراد اين بود كه سطحي كه از طريق آموزه هاي پيامبران(ع) و ائمه(ع) ميشه بهش رسيد خيلي بالاتر از سطحي هست كه از راه هاي ديگه قابل حصول هست
تعاريف شما خيلي كلي هستن
كمك كردن به كي؟ در چه شرايطي؟ كي كمك كنه؟ چقدر كمك كنه؟ اگر كمك كردن براي خودش مشكل ساز باشه تكليف چيه؟
مهرباني چقدر بايد باشه؟ تعريف شما از مهرباني چيه؟ آيا بايد با همه مهربان بود؟ چه خوب چه بد؟ مهرباني نسبت به جنس مخالف چطور بايد باشه؟
كار زشت چه تعريفي داره؟ اگر كاري از نظر من زشت نبود آيا ديگه مجاز به انجامش هستم؟ اگر تعارضي بين دو نظر درمورد زشتي يك عمل بوجود اومد تكليف چيه؟
بخشي از خوبي هايي كه از افراد سر ميزنه باز هم ريشه در دين داره. همون گاندي كه ميگي الگوي خودش رو امام حسين(ع) معرفي ميكنه
اكثر بزرگان ديگه هم كم و بيش تحت تاثير تعاليم ديني در زمان خودشون يا اونچه كه از گذشته بهشون رسيده بودند
و البته همونطور كه گفتم قسمتي از اون هم با فطرت پاك قابل دسترسي هست
بله ، امكانش هست كه سر كلاس دبستان و راهنمايي بريم و تا اين مقاطع هم پيشرفت كنيم. ولي وقتي دانشگاهي وجود داره كه از اول ابتدايي تا دكترا رو درس ميده ، ديگه چه نيازي به ساير كلاس ها وجود داره؟
چون كه 100 آمد ، 90 هم پيش ماست
برداشت اشتباه اونا و حمله برای ثروت چه ربطی به پیامبر و سلام داره
بله فقر در اسلام پسندیده نیست نشانه بی همتی هست نه اینکه چپاول کنیم
شما گفتید فیلم کند
یا اونی که باسرعت میره من مثال آوردم
منظورم هم از نظر مالی نبود از نظر علمی بود
حالا اونا ثروت رو هم چپاول میکنند جدا
حال یکی پیشرفت رو تو مال اندوزی میبینه
یکی تو یه چیزای دیگهالبته داره موضوع تایپک منحرف میشه
علم ائمه و عدم وجود نشانه هاي عيني و ملموس براي اثبات آن (مثل اختراعات)
با عرض سلام به شما دوست گرامی
در پاسخ سه نکته عرض میکنیم:
1- علامه طباطبایی در برخی از علوم تجربی نیز تسلط و تبحر داشته اند که نمونه هایی از آنها را میتوانید در این آدرس ملاحظه کنید: http://akhlagh.porsemani.ir/term68
2- درباره اینکه وجود گل یخ در کل نظام هستی و کمال بشر چه نقشی دارد لااقل فعلا ما نمیتوانیم نفیا و اثباتا اظهار نظر کنیم.
3- قبلا عرض شد برای اثبات علم امام به معارف تجربی لزوما نیازی به مصادیق قابل لمس نیست ضمن اینکه گفتیم این ملاک در قضاوت درباره عالم بودن شخص که باید نمونه ملموس ارائه دهد به نظر میرسد ملاک درستی نیست.
اما درباره اینکه آیا ائمه آثاری که دانش تجربی ایشان را نشان دهد اراده کرده اند، باید عرض کنیم در این باره دو دسته از شواهد را میتوان ارائه نمود:
1- قرآن دارای معارف تجربی بلندی است که جزو اعجازهای علمی آن محسوب میشود و ائمه مفسران حقیقی قرآن هستند. از ترکیب این دو مقدمه (که در جای خود اثبات شده اند) به دست می آید که ائمه از معارف تجربی بلندی که در قرآن وجود دارد و امروزه تا حدودی نمایان شده اطلاع داشته اند.
2- در مجموعه احادیث، روایاتی از ائمه به چشم میخورد که اشاره های نابی در حوزه های مختلف علمی است. به عنوان نمونه میتوانید به منابع ذیل مراجعه کنید:
نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی (به پاورقیهای آقای دشتی دقت شود)
مقاله «تعظیم جامعه دانش پزشکی جهان در برابر نبوغ و علم امام جعفر صادق» (در سایت نورمگز موجود است)
توحید مفضل (ترجمه نجفعلی میرزایی)
طب الرضا (ترجمه امیرصادقی)
طب الائمه (نوشته ابنا بسطام)
طب القرآن و المعصومین (تحقیق: دکتر محمدمهدی اصفهانی)
جلد هجدهم کتاب امام شناسی (اثر علامه طهرانی)
در پناه حق
با عرض سلام به شما دوست گرامی
لازمه عالم بودن شخصی به همه علوم این نیست که در باب همه علوم اثر ی را هم ارائه داده باشد. لطفا به پست نخست مراجعه کنید.
در پناه حق
با عرض سلام به شما دوست گرامی
سه نکته:
1- از پستهای قبلی روشن شد احاطه داشتن بر تمامی علوم به خودی خود الزامی بر ارائه مصداق عینی بر هر یک ایجاد نمیکند زیرا امام به عنوان ولی خدا در زمین طبق مسئولیتی که دارد در ابراز هر مطلبی باید جنبه هدایتگرانه آنرا در نظر بگیرد مثلا سطح آگاهی مخاطب و نیاز روز را در نظر بگیرد. لطفا پست نحست را با دقت بیشتری مطالعه کنید.
2- شما درباره خدا میگوید چون خدا برخی از موجوداتی که ما به آنها آگاهیم را خلق کرد پس میتوانیم بگوییم او خالق کل است در حالیکه این دلیل (با قطع نظر از ادله فلسفی و قرآنی و روایی) نمیتواند صفت خالقیت آنگونه که سزاوار خداوند است ( یعنی خالق اول و خالق کل هستی بودن) را اثبات کند. منظور از بیان این نکته این است که برای اثبات احاطه علمی شخصی لزوما ارائه نمونه الزامی ندارد. بله اگر ارائه چند مصداق را کافی میدانید میتوانید به منابعی که در پست پیشین ارائه شد مراجعه کنید.
3- آنچه از روایات علم ائمه بر می آید لا اقل دو مطلب است: 1- ائمه به اقتضای رسالت خویش بصورت بالقوه دسترسی به کل علوم داشته اند و هر گاه لازم بود از خدا درخواست میکردند که آن علم در ایشان به فعلیت برسد و 2- ایشان مردم را تشویق میکردند که نزد ایشان رفته و از علومشان بهره برداری کنند اما مردم - به دلایل مختلف - بی توجهی میکردند و این خود یکی از مهمترین عوامل کاهش مصادیق ابراز نظر امام در حوزه های علوم تجربی است.
بنابراین امام به عنوان ولی خدا لازم است خصوصیاتی را دارا باشد که از جمله آنها تسلط به تمامی علوم است هرچند بسیاری از مردم از بسیاری از معلومات علمی ایشان بهره برداری نکنند و همانطور که روشن است این امر به معنای بیفایده بودن اصل آن خصوصیت نیست.
در پناه خدا
با عرض سلام به شما دوست گرامی
در هیچ حدیث یا آیه ای نیامده است اگر کسی از علمی که تو داری استفاده نکرد آن علم تو علم نیست. لطفا دقت کنید.
در پناه حق
با عرض سلام به شما دوست گرامی
به گمانم پستهای گذشته در پاسخ به این سوال کفایت کند.
در پناه حق
با عرض سلام به شما دوست گرامی
البته در اشاره های علمی ائمه نکته هایی در حد اعلی هم وجود دارد که برای نسل امروز هم تازگی دارد
اما
این نکته را هم در نظر بگیرید که:
اگر بخواهیم درباره ارزشگذاری یک مساله علمی قضاوت کنیم لازم است زمان صدور آنرا را هم در نظر بگیریم. مثلا اختراعاتی که صدها سال پیش صورت گرفته و در روزگار خود در حد اعلی میدرخشید امروزه در کتابهای علوم دانش آموزان ابتدایی ما تدریس میشود و اختراعات و پیشرفتهایی که امروزه درباره اکتشافات گذشته انجام شده دهها برابر دقیقتر و برای نسل امروز ارزشمندتر است و طبعا در آینده برای آیندگان از ارزش کمتری برخوردار خواهد بود.
در پناه حق
با عرض سلام به شما دوست گرامی
دوست عزیز
منظور از برق در مثالی که عرض شد همان چیزی است که اختراعش به ادیسون نسبت داده میشود و شما نامش را «جهت دادن به ویژگی طبیعی موجودات» گذاشته اید. به گمانم مطلب روشن است.
در پناه حق
با عرض سلام به شما دوست گرامی
آیا گرایش به خوبی داشتن به معنای بی نیازی از مربی است؟
آیا گرایش انسانها به خوبی دستخوش انحراف نمیشود و اگر میشود نباید جهت درست را به او نشان داد؟
آیا چون پیامبران ندای فطرت خود را دنبال کردند این بدان معناست که عموم مردم دیگر هم چنین میکنند؟
آیا گرایش فطری انسانها به خوبی (به فرض که از انحرافها و آسیبها مصون باشد) به این معناست که فطرت به تنهایی کافی برای رسیدن به قله تربیت والای انسانی است؟
در پناه حق
بازم سلام
مسئله اینه که تو پستی که زده بودم منظورم عوام نبود! من نگفتم که همه بدون راهنما هم به مقام انسانیت میرسن، بلکه میگم هستن کسانی که اینطور باشن!
و همینطور بحث سر فتح قله نیست فقط صعود مد نظرمه!
اگه به پستتون دقت کنید گفته بودید که کشورهای پیشرفته با چپاول و... به این سطح رسیدن!! من برداشتم از نظر مالی بود چون همه میدونیم که چپاول علمی فقط مربوط به همون اوایله!
خب این مطلب نقصی در مثالی که زدید ایجاد میکنه!!(که یه عده بگن چون خدا برقو اختراع نکرده بهش علم نداشته!!)
قبلا دیدم و مطمئنم هستم که تو احادیث هست!! الان فقط تو سخنرانی آیت ا... قرائتی یه مورد مشابه شو پیدا کردم که میگه حدیث داریم باسوادی که بقیه از علمش استفاده نکنن جاش تو جهنمه!!(لینک)(البته همونطور که گفتم این همونی که گفتم نیست!!)
اگه بخوام مثال ساده ای بزنم، فرض کنید من بلدم یخچال تعمیر کنم ولی هیچ وقت اینکارو نکردم! پس عملا کسی نباید بدونه که من بلدم!! و دلیلیم نداره کسی بگه من بلدم، با اینکه واقعام بلدم!!
یه سوالی که واسم پیش میاد اینه که اصلا کی گفته اماما علم بسیاری داشتن!!!؟ خودشون یا مردم!!؟ اگه خودشون بودن که میشه ریا که کلا امامتشونو زیر سوال میبره!! اگرم مردم گفتن که پس چرا حرف مردم به عنوان مدرک محسوب میشه!!؟ مردم یه زمانی حاضر بودن به صاف بودن زمینم قسم بخورن!!!(نمیخوام بگم اماما هیچ علمی نداشتن! منظورم دید محدود مردمه!!)
سلام
اينكه من شخصي را به درس خواندن تشويق كنم و آن شخص از راه تحصيل علم به درجاتي برسد، دليل بر عالم بودن من نيست!! بحث سر محدوده علم است! بله ميشه گفت ائمه ما عالم بودند ولي علم اول و آخر را شما از چه راهي و با چه ادله اي ميتوانيد ثابت كنيد؟!!
دوستان مثالهايي زدند( عالم به علوم ديني بودند و اين علوم(علوم تجربي) برايشان مهم نيست!!) ( امام در مورد كره ماه صحبتي داشته اند) و........... آيا شخصي كه در مورد اين دو علوم به درجاتي رسيده (كم نيستند اين افراد) ميتوانند ادعاي تسلط به علم اول و آخر را داشته باشند؟؟
سلام
1. چون علامه طباطبايي در برخي علوم تجربي بجز علوم ديني آگاهي داشتند ميتوانيم ادعا داشته باشيم ( با همين دلايلي كه براي ائمه مي آوريد) ايشان هم علم اول و آخر را داشته اند؟
2. مثال زدن از گل يخ براي نفي حرف دوستمان بود كه گفتند علوم تجربي ارزشي براي معصومين نداشت!! در حالي كه هر چه در جهان خلق شده داراي ارزش است، خداوند كار بيهوده انجام نميدهد
3. شما ميفرمائيد براي اثبات عالم بودن ائمه به علوم تجربي نيازي به مصاديق قابل لمس نيست!! اين حرف شما اشتباه است!! انگار شما مي فرمائيد برا اثبات خالق بودن خدا نيازي به خلق كردن نيست!! اصلا اگر مخلوقي نباشد! خالقي هم نيست!!
بقيه دلايلي كه براي اثبات علم تجربي ائمه آورديد براي نشان دادن علم آنها خوب است!! ولي دليلي جهت تسلط آن بزرگواران به علم اول و آخر نيست!! چه آنكه برخي از آنها از نظر علمي رد شده اند كه در مباحث قبلي به آن اشاره شد (حال درست بودن يا نبودن خود روايت بحث ديگري است)
سلام
خوب برادر من! چيزي كه همه با يه تحقيق كوچيك ميتونن بهش دست پيدا كنند رو كه نميشه دليلي بر تسلط علمي دونست!! غير اينه مگه؟؟
خوب شما وضعيت شيعه رو نگاه كن(تو جهان امروز) حداقل نمود علمي ائمه مگه نبايد تو جوامع شيعه پديدار ميشد؟؟ حالا ايراد از كجاست كه ما براي دارو و خودرو و ............ دست به دامان بقيه شديم؟؟ مگر مراجع معظم و بزرگان شيعه از آن معارف و علوم تجربي بهره اي نبردن؟؟ خوب پس نمود اين علم كجاست؟؟