جوان باعشق وشوروشوق به سرمي برد
تبهای اولیه
جوان باعشق وشوروشوق به سرمي برد
«الهي و قدافنيت عمري و فيشره السهو عنك و البليت شبابي في سكره التباعد منك»
«خدايا عمرم را در غفلت از تو فاني كردم و جواني خود را در مستي دورياز تو تباه كردم و كهنه كردم.»
مناجات شعبانيه
امامان (ع) فرمودندكه مناجات براي جوانان است نه براي پيران، آن پيري كه فشار حوادث او را با نجوا آشنا كرد مناجاتش خائفانه است يعني روي ترس از جهنم است كه اشك ميريزد. فرصت مناجات و دعا دوران جواني است. جوان با عشق شور و شوق به سر ميبرد. اين سرمايه را بايد بداند چگونه صرف كند. فرق بين پير و جوان همان فرق بين عاشق و خائف است. جوان سرمايه عشق دارد. پير سرمايهاش ترس است، اگر جوان در جواني راهنمايي شود اين عشق و شوقش را رهبري ميكند. معشوق خوبي انتخاب ميكند و در پاي او جانفشاني ميكند و به هدفش ميرسد. اگر جواني رهبري نشود اين عشق را كه سرمايه بسيار خوبي است به پاي معشوق باطل ميريزد و در پاي او جان ميدهد و سرانجام سرمايه را از كف خواهد داد. امامان (ع) به خدا عرض ميكنند: پروردگارا جواني ما در غفلت گذشت، جوان كه سرمايهاش نيز جوانمردي است اگر بداند كه معشوقي بايد انتخاب كرد كه عاشق پرور باشد نه عاشق را از بين ببرد چيزي را انتخاب ميكند كه بماند. نظامي گنجوي در پايان داستان ليلي و مجنون ميگويد ليلي بيمار شد مادرش را به بالين طلب كرد و در اواخر عمر گفت: وصيتم اين است كه پيامم را به مجنون برساني و به او بگويي اگر خواستي عاشق شوي عاشق چيزي يا كسي شود كه نه ميميرد و نه مردني است. اين سرمايه جنون را كه برتر از عقل است به پاي هر چيزي يا هر كسي نريزيم انسان بدون سرمايه دوستي به سر نميبرد ولي اگر در جواني اين عشقش را رهبري كند به علم و عمل صالح دل ميبندد.
مرحوم كليني از امام صادق (ع) نقل ميكند كه فاضلترين مردم كساني هستند كه عاشق بندگي خدا باشند.
انسان يك دوست مخصوص دارد كه او با آب و رنگ محبوب ميشود وقتي آب و رنگ را از دست داد محبوب نيست. شما همين گلها را كه ميبينيد اول پژمرده ميشود بعد ميپوسد بعد بدبو ميشود. كدام گل ياس است كه بعد از گذشت چند روزي پژمرده نشود و نپوسد وكدام جمال و جميل است كه مردار نگردد. اگر انسان عاقل باشد دوستي انتخاب ميكند كه آنچه نه ميميرد و نه مردني است، خداست.
امامان (ع) در مناجات شعبانيه به ما آموختند كه در جواني دوستي انتخاب كنيم كه همواره ما را جوان نگه بدارد. به دانش دل پير برنا بود. پير علم همواره زنده است.
امامان (ع) فرمودند كه موقع معشوق يابي دوران جواني است شما به هيچ چيز دل نبنديد مگر خدا و گرنه معشوق ميرود. فاصله عاشق و معشوق بيشتر ميشود و عشق ميماند و ميسوزاند.
چرا اهل دنيا هنگام پيري در عذابند، چرا عدهاي در هنگام مرگ دست و پا ميزنند چرا عدهاي در قبر ميسوزند، چرا عدهاي بعد از مرگ رنجور ميشوند. سرّش اين است كه اين گروه محبوبي دارند، به اين محبوب دل بستهاند، در هنگام مرگ و اواخر عمر محبوب از بين ميرود يا انسان از محبوب جدا ميشود و علاقه ميماند و آنچه انسان را ميسوزاند وجود علاقه است اگر كسي به مواد مخدر معتاد است و دستگير شد و مواد را از او گرفتند اين شخص در عذاب اليم است.
سِرّ در عذاب بودن آن در اين است. اول اينكه او معتاد است، دوم اينكه مورد اعتياد او مواد مخدر است سوم اينكه هم اكنون كه به زندان افتاد آن مواد از او گرفته شده است چهارم اينكه مواد از او گرفته شده ولي اعتياد مانده است همين اعتيادي كه تاكنون لذت آور بود هم اكنون دردزا است. اعتياد با از دست دادن مورد اعتياد دردآور است.
انسان دنيا زده در آخر عمر عذابش شروع ميشود هنگام مرگ دست و پا ميزند و در قبر ميسوزد. زيرا به دنيا دل بسته، مورد علاقه اينها دنياست. دنيا محبوب است، آنها محباند. محبوب از دست اينها گرفته شد، علاقه مانده است. اين علاقه بدون محبوب سوزانده است. انسان كه ميميرد اگر دنيا را رها كند علاقه به دنيا هم او را رها كند راحت است.
اما رادمردان الهي در هنگام مرگ راحتند. چرا قبرشان برا ي آنها بهشت است. علتش اين است. 1- محبوبشان خدا و معنويت است. 2- خود محب معنويت و سر سپرده معنويتند.3- مورد علاقه اينها در مقابل اينها شكوفا شد. 4- اعتياد و علاقه با يافتن محبوب به مقصد رسيده است. لذا قبر آنها كه در ديد است بوستان است، گلستان است. اگر كسي بخواهد دوستي بگيرد. بايد محبوبي انتخاب كند كه نه مرده است و نه ميميرد.
امامان (ع) به ما فرمودند: آن كسي كه در جواني به بيراه رفته است در پيري رنجي ميبرد توانفرسا. لذا بياييم محبوبي انتخاب كنيم كه ما را هدايت بكند و عاشق چيزي يا كسي شويم كه از بين نرود وعشق وعلاقه را نابود نكند. و آن هم عشق به الله و اهل بيت (ع) است،
نه چيز ديگري.
نظامي گنجوي در پايان داستان ليلي و مجنون ميگويد:
ليلي بيمار شد مادرش را به بالين طلب كرد و در اواخر عمر گفت: وصيتم اين است كه پيامم را به مجنون برساني و به او بگويي اگر خواستي عاشق شوي عاشق چيزي يا كسي شود كه
نه ميميرد و نه مردني است.
امامان (ع) فرمودندكه مناجات براي جوانان است نه براي پيران، آن پيري كه فشار حوادث او را با نجوا آشنا كرد مناجاتش خائفانه است يعني روي ترس از جهنم است كه اشك ميريزد. فرصت مناجات و دعا دوران جواني است. جوان با عشق شور و شوق به سر ميبرد. اين سرمايه را بايد بداند چگونه صرف كند. فرق بين پير و جوان همان فرق بين عاشق و خائف است.
دوست گرامی در کنار جذاب نوشتن لطف کنید مستند بنویسید حضرات معصومین کجا به چنین صراحت فرموده اند که مناجات برای جوانان است نه پیران تا خدای ناکرده کلامتتان مصداق دروغ بستن به حضرات ائمه ی اطهار نباشد . آن چه که از این فراز مناجات شعبانیه بر می آید تقویت روحیه ی ادب در پیشگاه پروردگار و به جوش آوردن دریای رحمت الاهی و پیدا کردن استعداد و شایستگی درک رحمت خداوند متعال به خصوص در دوران شباب و جوانی است . نه این که هر پیری مناجات ندارد یا اگر دارد عاشقانه نیست و خائفانه است . بلکه تنبیه به زبان دعاست تا همگان دوران پر نشاط و پر توان جوانی را در راه بندگی خدای متعال و مناجات با حضرت حق مصروف بدارند .
و من الله التوفیق
ممنونم که موشکافانه به این متنی که برگرفته شده از مناجات شعبانیه می باشد پرداختید ونظر مبارک خودتون رو نوشتید
متن بالا برگرفته شده از متن سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی در حسینیه ارشاد شهر آمل می باشد که البته فکر کنم برای بیست سال پیش باشه وفکر نکنم این متن جای ابهام ویا خدای ناکرده قصد توهینی داشته باشه بنظرم باید برداشت ها رو از متن این مناجات به همان سمت وسویی ببریم که اهل بیت ع دستور آن را داده اندوخود نیز عمل می کردند
کسی نمی خواهد برای مناجات وقت ویا فرق بگذارد جوانی وپیری مثالی است تا جوان بهتر متوجه مطلب بشود وفکر می کنم که شما هم قبول داشته باشید جوانی که در جوانی به سمت مناجات می رود تا کسی که بیش از 50 سال نه عبادتی ونه مناجاتی با خداداشته ، تفاوت های بسیاری باید در عبادت ومناجاتشان باشد
یا حق التماس دعا