چرا تو بیمارستان این اتفاقا برام میفته؟

تب‌های اولیه

243 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;621115 نوشت:
ﻭﻟﻲ ﺑﻨﻆﺮ ﻣﻦ اﺩﻡ ﺩﺧﺘﺮ اﺯ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﮕﻴﺮﻩ ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺑﺮاﺩﺭ ﻣﻨﻢ ﻣﻴﺨﻮاﺳﺖ اﻭﻝ ﺯﻥ اﺯ ﻳﺰﺩ ﺯاﺩﮔﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﮕﻴﺮﻩ ﻭﻟﻲ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻡ ﻗﺐﻭﻝ ﻧﻜﺮﺩﻥ و ﮔﻔﺘﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺘﻪ ﻏﺮﻳﺒﻲ ﻫﻢ ﻭاﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﻭاﺳﻪ ﭘﺴﺮ و اﻻﻥ ﻛﻪ ﺯﻧﺶ ﺭﻭ اﺯ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻛﻪ اﺯ ﻫﻤﻴﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺷﻤﺎ ﻓﻜﺮﺷﻮ ﺑﻜﻨﻴﺪ ﺩﻛﺘﺮ ﻫﺴﺘﻴﻦ ﻛﻠﻲ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﻣﺸﻐﻠﻪ ﺩاﺭﻳﻦ ﺑﻌﺪ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ اﺯ ﻳﻪ ﺷﻬﺮ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ اﻭﻝ اﻳﻨﻜﻪ اﻛﺜﺮ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪاﺭﻥ ﺗﻮ ﺩﻭﺭاﻥ ﻋﻘﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﭘﺴﺮ ﺷﺒﺎ ﻭاﺳﻪ ﺧﻮاﺏ ﭘﻴﺶ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻦ و اﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﻴﺪﻥ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺧﻮﺩﺵ ﻳﻪ ﻣﺸﻜﻞ اﺳﺎﺳﻴﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﻲ ﺑﺎﻳﺪ اﺯ اﻳﻨﺠﺎ ﺑﺮﻳﻦ ﺷﻬﺮ اﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ و ﺷﺒﻢ ﺁﻭاﺭﻩ ﺑﺎﺷﻴﻦ اﺣﺘﻤﺎﻻ و اﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﻧﻴﺪ ﭘﻴﺶ ﺧﺎﻧﻮﻣﺘﻮﻥ ﺑﺎﺷﻴﻦ و ﻫﻤﻴﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺘﻪ ﻫﺮﺯﻥ و ﺷﻮﻫﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﻭﺭاﻥ ﻋﻘﺪ ﻫﺴﺘﻦ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﻣﻲ ﺗﻮﻧﻦ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﻦ ﺣﺴﺮﺕ ﻣﻴﺨﻮﺭﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ اﻳﻦ اﻣﻜﺎﻥ ﺭﻭ ﻧﺪاﺭﻳﻦ اﻳﻨﺎ ﻣﺸﻜﻼﻱ ﺩﻭﺭاﻥ ﻋﻘﺪ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻄ ﺑﻌﺪ اﺯ ﻋﺮﻭﺳﻲ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻛﺎﺭﺗﻮﻥ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﻧﻴﺪ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺧﺎﻧﻮﻣﺘﻮﻥ ﺧﻮاﺳﺖ ﺑﺮﻩ ﭘﻴﺶ ﺧﺎﻧﻮاﺩﺵ ﻫﻤﺮاﻫﺶ ﺑﺎﺷﻴﻦ و ﻛﻠﻲ ﻣﺸﻜﻼﻱ ﺩﻳﮕﻪ اﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻓﺮﻫﻨﮓ و ... ﻫﻢ اﺿﺎﻓﻪ ﻛﻨﻴﺪ

منم دقیقا واسه همین دلایل با دختر اهل شهر دیگه مخالف بودم و اون سه موردی که خونواده به دلیل تفاوت شهر رد کردن منم باهاشون موافق بودم
اما حالا دیگه از پیدا نشدن مورد مجبور شدم در شهرهای دیگه هم بگردیم
هرچند که ته دلم هم هنوز راضی نیستم...
آخه به ما مرخصی هم نمیدن حالا با چه سختی بخوایم در صورت توافق هی در مراحل ازدواج بریم و بیایم و در دوره نامزدی و عقد هم همون مشکلی که بیان کردید هست و ...

mehrant;621112 نوشت:
خودم این همه اینجوری که گفتم از میل جنسی در عذابم
اونوقت یکی از همکاران امروز صبح تو بیمارستان با گوشیش رفته بود تو اینترنت تو اینستاگرام و عکس یه خانوم خارجی رو آورده بود و نشون من میداد میگفت دکتر نظرت درباره این چیه؟ نگاه کن چه هیکلی داره...

ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻣﻨﻢ ﻣﺸﻜﻞ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺩاﺭﻡ و ﺗﻮﻱ ﻭاﺗﺲ ﺁﭖ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻫﻤﻮﻥ و ﻛﻼﺳﻤﻮﻥ ﻳﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺩاﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﻛﻪ اﻛﺜﺮا ﻋﻜﺴﺎﻱ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﻧﻔﺮﻩ و ﻣﻂﻠﺒﺎﻱ ... ﻣﻴﺬاﺭﻥ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺗﺬﻛﺮ ﺩاﺩﻡ ﻭﻟﻲ ﻧﺎﺭاﺣﺖ ﺷﺪﻥ و اﮔﻪ اﺯ ﮔﺮﻭﻫﻢ ﺑﺮﻡ اﺣﺘﻤﺎﻝ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻳﺎﺩ ﻗﻂﻊ ﺭاﺑﻂﻪ ﻣﻴﺸﻪ و اﺯ ﺩﺳﺘﻤﻢ ﻧﺎﺭاﺣﺖ ﻣﻴﺸﻦ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﻣﻴﮕﻢ اﻳﻦ ﻋﻜﺴﺎ ﺭﻭ ﻧﺬاﺭﻳﺪ ﻣﻴﮕﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻮ اﻧﻘﺪﺭ ﺣﺴﺎﺳﻲ و ﻧﻤﻲ ﺗﻮﻧﻲ اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺖ و ... ﺭﻭ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﻛﻨﻲ [emoji53]

آقا دکتر یه چیز مهمی رو هم لازمه بهت بگم

اگه ازدواج کردی شب 1 هفته اول نیاز جنسیت تامین میشه و این موضوع هم برات عادی دیگه انگار نه انگار ها !!

بعدش از زنت سیر نشی یه وقت ؟ قصدت از ازدواج هم فقط رفع نیاز نباشه سعی کن خاستگاری کسی بری که بتونی تا آخر عمرت دوستش داشته باشی و در کنار بمونی ...

یا مهـدی;621127 نوشت:
آقا دکتر یه چیز مهمی رو هم لازمه بهت بگم

اگه ازدواج کردی شب 1 هفته اول نیاز جنسیت تامین میشه و این موضوع هم برات عادی دیگه انگار نه انگار ها !!

بعدش از زنت سیر نشی یه وقت ؟ قصدت از ازدواج هم فقط رفع نیاز نباشه سعی کن خاستگاری کسی بری که بتونی تا آخر عمرت دوستش داشته باشی و در کنار بمونی ...

اینکه مسلمه
اگه به صرف نیاز بود که احتیاجی نبود من بیام معیار بذارم که حتما چادری باشه، حرمت محرم نامحرم رعایت کنه، دانشجوی پزشکی نباشه و ...

mehrant;621040 نوشت:
خداوندا. ..
امشب تو رو به حق پیامبر بزرگوارت که همین روزها ایام ولادتشه قسم میدم...
تو رو به حق هر چیزی که اگر به اون قسمت بدم دعام رو مستجاب میکنی قسمت میدم
که فرجی کن در کار ما...
ازدواج رو برای ما هم فراهم کن...اگه قرار نیست فراهم بشه یا بخاطر گناهانم لیاقت استجابت دعا رو ندارم
لااقل این نیردی مسخره تمایل جنسی رو ازم بگیر...
خسته شدم دیگه...ذله مون کرد

شب ولادت رسول اکرم صلوات الله عليه به روایت اهل سنت هست...
دوستان دعا کنید برای من. ..
من که هرچه دعا کردم برای خودم که مستجاب نشد:Ghamgin::Sham:

mehrant;621205 نوشت:
شب ولادت رسول اکرم صلوات الله عليه به روایت اهل سنت هست...
دوستان دعا کنید برای من. ..
من که هرچه دعا کردم برای خودم که مستجاب نشد:Ghamgin::Sham:

اﮔﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺎﺷﻴﻢ
ﭼﺸﻢ
اﻥ ﺷﺎاﻟﻠﻪ
ﻫﺮﭼﻲ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺣﺎﺟﺘﺘﻮﻧﻮ ﺑﮕﻴﺮﻳﻦ و
ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺸﻴﻦ[emoji120] [emoji4]

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;621121 نوشت:
ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻣﻨﻢ ﻣﺸﻜﻞ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺩاﺭﻡ و ﺗﻮﻱ ﻭاﺗﺲ ﺁﭖ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻫﻤﻮﻥ و ﻛﻼﺳﻤﻮﻥ ﻳﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺩاﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﻛﻪ اﻛﺜﺮا ﻋﻜﺴﺎﻱ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﻧﻔﺮﻩ و ﻣﻂﻠﺒﺎﻱ ... ﻣﻴﺬاﺭﻥ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺗﺬﻛﺮ ﺩاﺩﻡ ﻭﻟﻲ ﻧﺎﺭاﺣﺖ ﺷﺪﻥ و اﮔﻪ اﺯ ﮔﺮﻭﻫﻢ ﺑﺮﻡ اﺣﺘﻤﺎﻝ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻳﺎﺩ ﻗﻂﻊ ﺭاﺑﻂﻪ ﻣﻴﺸﻪ و اﺯ ﺩﺳﺘﻤﻢ ﻧﺎﺭاﺣﺖ ﻣﻴﺸﻦ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﻣﻴﮕﻢ اﻳﻦ ﻋﻜﺴﺎ ﺭﻭ ﻧﺬاﺭﻳﺪ ﻣﻴﮕﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻮ اﻧﻘﺪﺭ ﺣﺴﺎﺳﻲ و ﻧﻤﻲ ﺗﻮﻧﻲ اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺖ و ... ﺭﻭ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﻛﻨﻲ [emoji53]

چقد تفاهم :khandeh!:

من یه زمانی خیلی رمان عاشقونه میخوندم ... از همین رمانای آبکی ایرانی:khandeh!:

بعد یه مدت دیدم واقعن بعده خوندن اینا احساس تنهایی خفه ام میکنه کلا دیگه گذاشتمش کنار

:khandeh!:

Miss Chadoriii;621233 نوشت:
چقد تفاهم :khandeh!:

من یه زمانی خیلی رمان عاشقونه میخوندم ... از همین رمانای آبکی ایرانی:khandeh!:

بعد یه مدت دیدم واقعن بعده خوندن اینا احساس تنهایی خفه ام میکنه کلا دیگه گذاشتمش کنار

:khandeh!:


اﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﻣﻴﮕﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺩاﺭﻳﻢ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻨﻪ ﺩﻳﮕﻪ [emoji5]

*آبی بیکران*;621079 نوشت:
خیلی عذر میخوام دخترا میتونن کنترل کنن چون مثل بعضی از پسرها هر جایی سرک نمیکش! هر سایتی رو نمیرن ببینن هر فیلمی نگاه نمیکنن هر نوع تصویری رو نمیبینن!
کلا گوشی وکامپیوترشون بگردی پر از فیلمها وکلیپهای و تصاویر مستهجن نیست!
میل جنسی رو تا تحریکش نکنی یه میل نجیبه و اذیتت نمیکنه ولی متاسفانه پسرای کمی هستن که بتونن جلوی خودشون بگیرن و هی توی این مسائل سرک نکشن وکنجکاوی نکنن
حتی موارد زیادی دیده شده بعد از ازدواج هم دست از این کارشون بر نمیدارن اعتیاد پیدا میکنن به دیدن این چیزا!!!!

خیلی ببخشید!! ولی نیازی نیس که بریم تو اینترنت دنبال عکس یا فیلم مستهجن، کوچه و خیابون خودش پر از این عکساس اونم بصورت زنده جلوت راه میرن!!! دیگه فک کنم خیلی واضح باشه که میل جنسی در آقایون بیشتره نیازی به بحث نمی بینم همه قبول دارن. حالا کنترل کردن یا نکردنش بحث جداست. فک نمیکنم خیلی هم نجیب باشه ها!! تا الان که اینجوری نبوده لااقل!!

*آبی بیکران*;621082 نوشت:
واقعا اگه دخترا به خاطر احساسی بودنشون میل جنسی کمتری دارن پس میشه بگین نیاز شدید اقایون از روی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فک کنم منظورمو بد برداشت کردین. خب من تا جایی که اطلاع دارم رابطه جنسی واسه خانوما باید همراه با رابطه عاطفی باشه وگرنه لذتی ازش نمیبرن و حتی براشون غیرقابل تحمله و بنابراین خیلی زود تحریک نمیشن، ولی واسه مردا اینطور نیست و نیازی نیست حتما با رابطه عاطفی همراه باشه... منظور این نیس که میل جنسیشون کمتره.بلکه بیدار شدن این میل دیرتره و بنابراین قابل کنترل تر.

mehrant;621106 نوشت:
در تهران یه واسطه داریم داره میگرده.یه واسطه در شهرهای جنوب مثل بوشهر و بندرعباس میگرده بعد از هشت ماه یه دونه مورد هم پیدا نکرده.دوتا واسطه هم در شهرهای خوزستان دنبال مورد میگردن هنوز پیدا نکردن

قحطی دختر شده مگه آقا مهران؟!!؟ من فعلا مادرم یه گزینه پیدا کرده پرستاری میخونه منتها گفتن بعد ارشد واسم میرن خواستگاری:Moteajeb!:

سلام.مشگلت حل شد برادر؟

ahmad70;621426 نوشت:
قحطی دختر شده مگه آقا مهران؟!!؟ من فعلا مادرم یه گزینه پیدا کرده پرستاری میخونه منتها گفتن بعد ارشد واسم میرن خواستگاری:Moteajeb!:

من که نمی دونم بعد ارشد واسه شما یعنی کی، ولی می پره ها ، الان دیگه دهه هشتادی ها دارن زن می گیرن، ما دهه هفتادی ها باید بچه داشته باشیم:khandeh!:
.
.
.
.
دهه هشتادیا هم دارن ازدواج میکنندهه هفتادیا دارن بچه دار میشناما دهه شصتیا هنوز دارن دنبال نیمه ی گور به گور شدشون میگردن !:khaneh::khaneh:

عشقم خدا;621434 نوشت:
سلام.مشگلت حل شد برادر؟

سلام.
نه دیگه.
روز به روز بدتر از دیروز.
به جایی رسیدم که دیگه دارم همش دعا میکنم خدایا حالا که دعای من برای فراهم شدن ازدواج رو مستجاب نمیکنی حداقل این نیروی جنسی رو از من بگیر
نخواستیم

mehrant;621475 نوشت:
سلام.
نه دیگه.
روز به روز بدتر از دیروز.
به جایی رسیدم که دیگه دارم همش دعا میکنم خدایا حالا که دعای من برای فراهم شدن ازدواج رو مستجاب نمیکنی حداقل این نیروی جنسی رو از من بگیر
نخواستیم

دادا نفستو مشغول کن...

ahmad70;621426 نوشت:
قحطی دختر شده مگه آقا مهران؟!!؟ من فعلا مادرم یه گزینه پیدا کرده پرستاری میخونه منتها گفتن بعد ارشد واسم میرن خواستگاری:Moteajeb!:

آره والا انگار تو شیراز به این بزرگی یه نفر پیدا نمیشه!
حالا اینو برات بگم
امروز یکی از دوستام رو دیدم که از ماه رمضون تا الان دیگه ندیده بودمش.سر صحبت باز شد راجع به مسائل من...گفت با خانوادت صحبت کن، مادر من چند دختر میشناسه، اگه خانوادت خواستن میتونم شماره مادرم رو بدم مادرت زنگ بزنه و شاید یکی رو بپسنده...تازه از نهاد رهبری دانشگاه هم میتونی کمک بگیری
حالا اومدم اینا رو به مادرم گفتم. ..گفت دلت رو خوش نکن من دیگه از شیراز برای تو دختر نمیگیرم باید فقط از خوزستان بریم بگیریم.گفتم خوب واسه من سخته رفت و آمد به خوزستان، تو مراحل ازدواج هی رفت و آمد، بعد در نانزدی و عقد نمیشه باهم باشیم و حتی در ازدواج هم مشکله...گفت خوب اینارو شرط میکتی در جلسه خواستگاری. ..مگه میخوای دوباره بریم خواستگاری دخترهای شیرازی که دوباره مثل دفعات قبلی تحقیر مون کنن؟ میدونی چقدر اعصابم خورد شد سر اینکه اینقدر تحقیر شدیم؟

عشقم خدا;621477 نوشت:
دادا نفستو مشغول کن...

به چی ؟
چه جوری؟

mehrant;621479 نوشت:
به چی ؟
چه جوری؟

من نفسمو با پژوهشگری مشغول میکنم...فرصتی برام باقی نمیمونه الا موقع خواب...موقع خواب هم سر خودمو با بازی سالار ( اگه گوشیت اندرویده دانلود کن) سر گرم میکنم تا خوابن ببره...

فقط نذار بیکار باشی...بیکاری رو از خودت دور کن.

ماشاللههه 22 صفحه ... خوش به حالتون شاید پارتی دارین نمیان ببیندن تایپیکتونو. من که تا تایپیک میزنم ظرف 10 الی 14 روز بزرگواران میبیندنو هرچی عجز و لابه میکنم بابا من اصن به نتیجه نرسیدم فایده نداره!
دیگه نتیجه گرفتم که اینجا تایپیک نزنم!
ما که بخیل نیستیم ان شالله مشکل شمارو حل کنن

اما در قبال موضوعتون چیزی میخواستم بگم.
من خودم از دخترایی بودم که پزشک رد میکردم! دلیلم این بود که من چون برام آرامش حرف اولو میزد (که الان یه ذره هم ندارم!!!!) نمیخواستم به خاطر طرحو چه میدونم تخصصو فلان از شوهرم دور باشم یا باهاش برم یه شهر دیگه و از خانوادم دور بشم.
دلیل دیگه هم آینده نامعلومه. شما اگر برای تخصص جدی هستین باید از الان بخونین و اینو تو خواستگاری هم بگین چون پزشک عمومی خب اصن شرایط خوبی نداره که دختر بهش بدن یا باید تو همون دانشگاهتون خیلی تاپ باشین که احتمال قبولی تخصصتون زیاد باشه. به هرحال واقعا به فکر باشین که برنامه بعد عمومیتون چیه و اینو حتما تو خواستگاری ها بگین.
چون معلومه یکی از دغدغه های خانواده های دختر کار هست و برای همین در قبال فهمیدن اینکه پزشکین میگن پس کارش چی؟ چون میدونن عمومی شرایط خوبی نداره و گرفتن تخصص هم خیلی سخته.

اما لطفا آرمانگرایانه فکر نکنین که بعد ازدواج مشکلاتتون حله... نه برادر ازدواج اینقدر دردسر داره که نگو و تازه بعدش خیلی موقعها ممکنه دلتون برای بی دغدغه بودن مجردی تنگ بشه
. بعدش هم درسته که شما بعد ازدواج کمتر در تماس با خانمها اذیت میشین اما برطرف که نمیشه! این حس همیشه هست و شما باید بهش بی توجه بشین. من فکر میکنم تمرکز زیاد و حساسیت شما و اینکه خیلی دارین به خودتون فشار میارین باعث شده حتی شما بیشتر تحریک بشین. عذرمیخوام اما هرچی کمرنگتر کنین این موضوعو میبینین که داره این حس در شما کم میشه و راحتر به شغلتون میرسین.
به هرحال منم براتون دعا میکنم اگه لایق باشم...

username;621473 نوشت:
هه هشتادیا هم دارن ازدواج میکنندهه هفتادیا دارن بچه دار میشناما دهه شصتیا هنوز دارن دنبال نیمه ی گور به گور شدشون میگردن !:khaneh::khaneh:

در ودل دهه شصتیا وقتی که ما کوچیک بودیم بزرگترا ازدواج میکردن حالا که ما بزرگ شدیم کوچیکترا ازدواج میکنن:khandeh!:

mehrant;621478 نوشت:
آره والا انگار تو شیراز به این بزرگی یه نفر پیدا نمیشه!
حالا اینو برات بگم
امروز یکی از دوستام رو دیدم که از ماه رمضون تا الان دیگه ندیده بودمش.سر صحبت باز شد راجع به مسائل من...گفت با خانوادت صحبت کن، مادر من چند دختر میشناسه، اگه خانوادت خواستن میتونم شماره مادرم رو بدم مادرت زنگ بزنه و شاید یکی رو بپسنده...تازه از نهاد رهبری دانشگاه هم میتونی کمک بگیری
حالا اومدم اینا رو به مادرم گفتم. ..گفت دلت رو خوش نکن من دیگه از شیراز برای تو دختر نمیگیرم باید فقط از خوزستان بریم بگیریم.گفتم خوب واسه من سخته رفت و آمد به خوزستان، تو مراحل ازدواج هی رفت و آمد، بعد در نانزدی و عقد نمیشه باهم باشیم و حتی در ازدواج هم مشکله...گفت خوب اینارو شرط میکتی در جلسه خواستگاری. ..مگه میخوای دوباره بریم خواستگاری دخترهای شیرازی که دوباره مثل دفعات قبلی تحقیر مون کنن؟ میدونی چقدر اعصابم خورد شد سر اینکه اینقدر تحقیر شدیم؟

اشکالی نداره ، من خوزستان درس خوندم، در حدی که من می شناسمشون مردم خیلی خوب و با محبتی هستن، ان شا الله که خیره:khandeh!::Gol:

برا رفع کسالت:khandeh!::
ﺑﺎﺑﺎ ﭼﻴﻪ ﻫﻲ ﻣﻴﮕﻦ ﻻﻳﻦ ﺩاﺭﻱ? ﺗﺎﻧﮕﻮ ﺩاﺭﻱ? ﻭاﻳﺒﺮ ﺩاﺭﻱ? ﮔﻮﺷﻲ ﻣﻦ ﻓﻘﻄ ﭼﺮاﻍ ﻗﻮﻩ ﺩاﺭﻩ, ﻫﺮﻛﻲ ﻣﻴﺨﻮاﺩ ﺷﺐ ﺑﻴﺎﺩ ﺑﺎﻻ ﭘﺸﺖ ﺑﻮﻡ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻋﻼﻣﺖ ﺑﺪﻳﻢ!:khandeh!:

شمیم الزهرا;621484 نوشت:
دلیل دیگه هم آینده نامعلومه. شما اگر برای تخصص جدی هستین باید از الان بخونین و اینو تو خواستگاری هم بگین چون پزشک عمومی خب اصن شرایط خوبی نداره که دختر بهش بدن یا باید تو همون دانشگاهتون خیلی تاپ باشین که احتمال قبولی تخصصتون زیاد باشه. به هرحال واقعا به فکر باشین که برنامه بعد عمومیتون چیه و اینو حتما تو خواستگاری ها بگین.
چون معلومه یکی از دغدغه های خانواده های دختر کار هست و برای همین در قبال فهمیدن اینکه پزشکین میگن پس کارش چی؟ چون میدونن عمومی شرایط خوبی نداره و گرفتن تخصص هم خیلی سخته.

یا حسین................یا حسین................یا حسین......................

ای خدا یه تیغه بده سرمو بکوبم بهش::kalafeh:

من دیگه حرفی ندارم،
اصلا همون بهتر رو سنگ قبرم بزنن پیرمرد ناکام، اینطوری باکلاس تره

[="Arial"][="DarkGreen"]

mehrant;621478 نوشت:
انگار تو شیراز به این بزرگی یه نفر پیدا نمیشه!

دکتر جون!
نگو شیراز،والا شما در سطح ملی دارین فعالیت میکنین هنوز به نتیجه نرسیدین!!
این ماجرای ازدواج شما هم شده ی معمای لاینحل!
ایشالا برا عروسیت باید ضیافتی برپا کنی توی این سایت.[/]

ماشالا استقبال از تاپیک بالا رفت
اصلا فرصت نکردم جواب بدم!

مشکلت حل نشد برادر؟ چقدر صفحه زیاد شده

عشقم خدا;621480 نوشت:
من نفسمو با پژوهشگری مشغول میکنم...فرصتی برام باقی نمیمونه الا موقع خواب...موقع خواب هم سر خودمو با بازی سالار ( اگه گوشیت اندرویده دانلود کن) سر گرم میکنم تا خوابن ببره...

فقط نذار بیکار باشی...بیکاری رو از خودت دور کن.

آره انصافا اینو قبول دارم. منم یه مدتی میرفتم سرکار. صب تا شب سرکار بودم شبم میومدم خوابگاه با خستگی فقط میخوابیدم. بعدم یکم درس میخوندم. اصلا دیگه فکر هیچی دیگه هم نمی تونستم بکنم. حیف که دیگه اون کار نیست...

mehrant;621478 نوشت:
آره والا انگار تو شیراز به این بزرگی یه نفر پیدا نمیشه!
حالا اینو برات بگم
امروز یکی از دوستام رو دیدم که از ماه رمضون تا الان دیگه ندیده بودمش.سر صحبت باز شد راجع به مسائل من...گفت با خانوادت صحبت کن، مادر من چند دختر میشناسه، اگه خانوادت خواستن میتونم شماره مادرم رو بدم مادرت زنگ بزنه و شاید یکی رو بپسنده...تازه از نهاد رهبری دانشگاه هم میتونی کمک بگیری
حالا اومدم اینا رو به مادرم گفتم. ..گفت دلت رو خوش نکن من دیگه از شیراز برای تو دختر نمیگیرم باید فقط از خوزستان بریم بگیریم.گفتم خوب واسه من سخته رفت و آمد به خوزستان، تو مراحل ازدواج هی رفت و آمد، بعد در نانزدی و عقد نمیشه باهم باشیم و حتی در ازدواج هم مشکله...گفت خوب اینارو شرط میکتی در جلسه خواستگاری. ..مگه میخوای دوباره بریم خواستگاری دخترهای شیرازی که دوباره مثل دفعات قبلی تحقیر مون کنن؟ میدونی چقدر اعصابم خورد شد سر اینکه اینقدر تحقیر شدیم؟

البته خوب احتمالش هست که این بخاطر فرهنگ یه شهر خاص باشه. شاید بتونی از خوزستان زودتر دختر مورد نظرتو پیدا کنی و اونا مث موردای قبلی جواب رد ندن و ملاکاشون فرق کنه. شایدم موردایی که پیدا کردی مناسب نبودن و بدردت نمیخوردن. دختر که خیلی زیاده!!

عشقم خدا;621480 نوشت:
من نفسمو با پژوهشگری مشغول میکنم...فرصتی برام باقی نمیمونه الا موقع خواب...موقع خواب هم سر خودمو با بازی سالار ( اگه گوشیت اندرویده دانلود کن) سر گرم میکنم تا خوابن ببره...

فقط نذار بیکار باشی...بیکاری رو از خودت دور کن.

خوب در موقع کار کردن در بیمارستان چی در اون موقعیتهایی که گفتم؟
در ارتباط با بیماران که گفتم موقع معاینه یه خانوم ممکنه کمی تحریک بشیم؟
یا در ارتباط با همکاران خانوم که کمتر خانم پزشک یا پرستار رو میتوتید پیدا کنید که آرایش نداشته باشه...بعضی هاشون هم که روپوش سفید اونقدر نازک میپوشن که....
ای خدااااااااااااااا....

شمیم الزهرا;621484 نوشت:
ماشاللههه 22 صفحه ... خوش به حالتون شاید پارتی دارین نمیان ببیندن تایپیکتونو. من که تا تایپیک میزنم ظرف 10 الی 14 روز بزرگواران میبیندنو هرچی عجز و لابه میکنم بابا من اصن به نتیجه نرسیدم فایده نداره!
دیگه نتیجه گرفتم که اینجا تایپیک نزنم!
ما که بخیل نیستیم ان شالله مشکل شمارو حل کنن

اما در قبال موضوعتون چیزی میخواستم بگم.
من خودم از دخترایی بودم که پزشک رد میکردم! دلیلم این بود که من چون برام آرامش حرف اولو میزد (که الان یه ذره هم ندارم!!!!) نمیخواستم به خاطر طرحو چه میدونم تخصصو فلان از شوهرم دور باشم یا باهاش برم یه شهر دیگه و از خانوادم دور بشم.
دلیل دیگه هم آینده نامعلومه. شما اگر برای تخصص جدی هستین باید از الان بخونین و اینو تو خواستگاری هم بگین چون پزشک عمومی خب اصن شرایط خوبی نداره که دختر بهش بدن یا باید تو همون دانشگاهتون خیلی تاپ باشین که احتمال قبولی تخصصتون زیاد باشه. به هرحال واقعا به فکر باشین که برنامه بعد عمومیتون چیه و اینو حتما تو خواستگاری ها بگین.
چون معلومه یکی از دغدغه های خانواده های دختر کار هست و برای همین در قبال فهمیدن اینکه پزشکین میگن پس کارش چی؟ چون میدونن عمومی شرایط خوبی نداره و گرفتن تخصص هم خیلی سخته.

اما لطفا آرمانگرایانه فکر نکنین که بعد ازدواج مشکلاتتون حله... نه برادر ازدواج اینقدر دردسر داره که نگو و تازه بعدش خیلی موقعها ممکنه دلتون برای بی دغدغه بودن مجردی تنگ بشه
. بعدش هم درسته که شما بعد ازدواج کمتر در تماس با خانمها اذیت میشین اما برطرف که نمیشه! این حس همیشه هست و شما باید بهش بی توجه بشین. من فکر میکنم تمرکز زیاد و حساسیت شما و اینکه خیلی دارین به خودتون فشار میارین باعث شده حتی شما بیشتر تحریک بشین. عذرمیخوام اما هرچی کمرنگتر کنین این موضوعو میبینین که داره این حس در شما کم میشه و راحتر به شغلتون میرسین.
به هرحال منم براتون دعا میکنم اگه لایق باشم...

چند توجیه:
1-گفتید بخاطر طرح نمیخواین از همسر دور باشید: جواب اینه که تمام متاهلین چه خانم چه آقا از انجام طرح دوساله معاف هستن
2-بخاطر تخصص: امتحان تخصص هم مثل امتحان کنکوره بعد از رتبه آوردن و قبولی انتخاب رشته و شهر میکنن و هرکس هرجا خواست رو انتخاب میکنه
3-آینده نامعلوم!!!!!!!!!! واسه یه پزشک عمومی در شهری مثل شیراز ظاهرا در کمترین حالت حدود دو میلیون میشه در ماه درآورد.اگه منظورتون پوله، دیگه چقدر پول؟ کمه واقعا؟ اگه هم منظورتون از نظر کلاس رشته است و یه پزشک عمومی اصلا کلاس نداره و حتما باید متخصص باشه دیگه باید تبعاتش که تحصیل چهارساله دوره تخصص هست و با حقوق بیمارستانی رو هم باید پذیرفت
جدیدا هم ظاهرا قانونی اومده که در طرح تحول نظام سلامت اگر کسی در شهرهای محروم تخصص گرفت همونجا باید به مدت شش سال کار کنه بعد از اون اجازه دادن امتحان برای فوق تخصص رو داره
4-گفتید باید در دانشگاهتون تاپ باشید: مگه همه کسانی که در کنکور قبول میشن تاپ مدرسه شون بودن؟ مهم اینه که برای امتحان خوب خونده بشه

سلام

حال که هرموردی رفتید و هنوز هم مجرد هستید دیگه مصلحت خداست..

username;621494 نوشت:
اشکالی نداره ، من خوزستان درس خوندم، در حدی که من می شناسمشون مردم خیلی خوب و با محبتی هستن، ان شا الله که خیره:khandeh!::Gol:

برا رفع کسالت:khandeh!::
ﺑﺎﺑﺎ ﭼﻴﻪ ﻫﻲ ﻣﻴﮕﻦ ﻻﻳﻦ ﺩاﺭﻱ? ﺗﺎﻧﮕﻮ ﺩاﺭﻱ? ﻭاﻳﺒﺮ ﺩاﺭﻱ? ﮔﻮﺷﻲ ﻣﻦ ﻓﻘﻄ ﭼﺮاﻍ ﻗﻮﻩ ﺩاﺭﻩ, ﻫﺮﻛﻲ ﻣﻴﺨﻮاﺩ ﺷﺐ ﺑﻴﺎﺩ ﺑﺎﻻ ﭘﺸﺖ ﺑﻮﻡ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻋﻼﻣﺖ ﺑﺪﻳﻢ!:khandeh!:

خودمم متولد خوزستان هستم و تقریبا تمام اقوام مون هم خوزستان زندگی میکنن
ولی خوب رفت و آمد به اونجا سخته، تا شیراز چیزی حدود هفت ساعت راه هست با ماشین شخصی
منم که بهم مرخصی نمیدن
چطور میشه در عرض یه پنجشنبه جمعه رفت اونجا و برگشت؟

raha-h;621535 نوشت:
سلام

حال که هرموردی رفتید و هنوز هم مجرد هستید دیگه مصلحت خداست..

خوب از کجا معلوم که موردی اونجا پیدا بشه؟ بعد هم که پیدا شد این همه سختیهاش واسه رفت و آمد رو تحمل کنیم و بریم و بیایم ، بعد بازم جواب منفی بگیریم؟ اینطور که فقط زمان و پول هزینه کردیم به نتیجه ای هم نرسیدیم

به مادرم گفتم مساله رفت و آمد مشکله در این قضیه:: گفت:
لازم نیست الان بری ازدواج کنی وقتی درست تموم شد اون موقع میری تازه دنبال خواستگاری:Moteajeb!:

ahmad70;621526 نوشت:
البته خوب احتمالش هست که این بخاطر فرهنگ یه شهر خاص باشه. شاید بتونی از خوزستان زودتر دختر مورد نظرتو پیدا کنی و اونا مث موردای قبلی جواب رد ندن و ملاکاشون فرق کنه. شایدم موردایی که پیدا کردی مناسب نبودن و بدردت نمیخوردن. دختر که خیلی زیاده!!

من گفتم مادرجان همه که مثل هم نیستم
حالا چند خانواده اینطوری باهامون رفتار کردن دیگه همه که بد نیستن، میشه خوب هم پیدا کرد
گفت نه شیرازیها با شیرازیها خوبن با خوزستانیها خوب نیستن

mehrant;621538 نوشت:
خوب از کجا معلوم که موردی اونجا پیدا بشه؟ بعد هم که پیدا شد این همه سختیهاش واسه رفت و آمد رو تحمل کنیم و بریم و بیایم ، بعد بازم جواب منفی بگیریم؟ اینطور که فقط زمان و پول هزینه کردیم به نتیجه ای هم نرسیدیم

به مادرم گفتم مساله رفت و آمد مشکله در این قضیه:: گفت:
لازم نیست الان بری ازدواج کنی وقتی درست تموم شد اون موقع میری تازه دنبال خواستگاری:Moteajeb!:

مادر شما هم حق داره که اینطور بگه.. میشه با تماس گرفتن و گفتن شرایط شما کار رو راحت تر کرد بعد اگر قبول کردند برید چون برای خواستگاری های مسافتی اینطوره

mehrant;621541 نوشت:
من گفتم مادرجان همه که مثل هم نیستم
حالا چند خانواده اینطوری باهامون رفتار کردن دیگه همه که بد نیستن، میشه خوب هم پیدا کرد
گفت نه شیرازیها با شیرازیها خوبن با خوزستانیها خوب نیستن

اینجور زمانا مادربزرگا خیلی غنیمتن:ok:

اگه مادربزرگتون در قید حیات هستن ازشون بخواید با مادرتون صحبت کنه

اگه مادربزرگام نبودن برادرای من هنوز مجرد بودن طفلیا

roya8;621550 نوشت:
اینجور زمانا مادربزرگا خیلی غنیمتن:ok:

اگه مادربزرگتون در قید حیات هستن ازشون بخواید با مادرتون صحبت کنه

اگه مادربزرگام نبودن برادرای من هنوز مجرد بودن طفلیا

نه، سال گذشته فوت کردن

ای کاش خانوم هاییکه حجابشونو رعایت نمیکنن بیان اینجا این مطالبو بخونن و ببینن که حجاب یه امر شخصی نیس بلکه اجتماعیه ...

و با این کارشون چقدر باعث اذیت و آزار جوونای معتقد میشن

mehrant;621536 نوشت:
خودمم متولد خوزستان هستم و تقریبا تمام اقوام مون هم خوزستان زندگی میکنن
ولی خوب رفت و آمد به اونجا سخته، تا شیراز چیزی حدود هفت ساعت راه هست با ماشین شخصی
منم که بهم مرخصی نمیدن
چطور میشه در عرض یه پنجشنبه جمعه رفت اونجا و برگشت؟

ولک دمت گرم ، شیراز خودش تو حوزه ی استحفاظیه آوودانه:khandeh!:

حالا از شوخی گذشته ، تو برو زن بگیر ، بهشون بگو می خوای شیراز زندگی کنی، حداقل کمتر به خاطر اون بهانه های شغل و درآمد و... جواب رد می گیری، معمولا احتمال اینکه راضی شن بیان تو یه شهر بزرگ تر زندگی کنن خیلی بیشتره،

سلامتی آبادانیا...

.
آبادانیه زنگ میزنه انگلیس میگه : ما میخوایم با شما بجنگیم!
انگلیسیه میگه شما چند نفرید؟
آبادانیه : مو و سه تا کاکام و پسر دایی هام!
انگلیسیه میخنده و میگه : ولی ما 3 ملیون ارتش داریم!
هنوزم میخوای با ما بجنگی؟
آبادانیه میگه: مو فکرامه میکُنم 10 دیقه دیگه خودوم زنگ میزنم..
10 دقیقه دیگه زنگ میزنه میگه : ولک ما پشیمون شدیم ... با شما نمیجنگیم...
انگلیسیه میگه : هه.. پشیمون شدی؟
آبادانیه میگه : نه کاکام گفت جا واسه دفن 3 ملیون نفر نداریم :khandeh!:

ﺑﺴﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺷﺪ
ﭼﺮا ﺗﺎﭘﻴﻚ ﺭﻭ ﻧﻤﻲ ﺑﻨﺪﻥ!!![emoji15]

mehrant;621538 نوشت:

به مادرم گفتم مساله رفت و آمد مشکله در این قضیه:: گفت:
لازم نیست الان بری ازدواج کنی وقتی درست تموم شد اون موقع میری تازه دنبال خواستگاری:Moteajeb!:

به مامان محترمتون بفرمایید کلی آدم تو اسک دین:ask1: دلشونو صابون زدن تا من زن بگیرم بهشون شیرینی بدم:ask4:

roya8;621563 نوشت:
ای کاش خانوم هاییکه حجابشونو رعایت نمیکنن بیان اینجا این مطالبو بخونن و ببینن که حجاب یه امر شخصی نیس بلکه اجتماعیه ...

و با این کارشون چقدر باعث اذیت و آزار جوونای معتقد میشن

آره واقعا اینجور جاها که حق رو میگن آدم هایی هستن که حق رو قبول دارن و رعایت می کنن بقیه کجا هستند؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام
تاپيك بيش از مقدار مشخص شده باز بوده ممنون از نظرات شما تاپيك بسته مي شود تا جمع بندي كنم
موفق باشيد
[/]

موضوع قفل شده است