قابل توجه مادرهای حال و آینده: سرباز امام زمان بچه اش رو چطور تربیت می کنه؟
تبهای اولیه
الان دشمن امام زمان مادر ها رو مشغول کرده..
داره از وظیفه شون که تربیت سرباز امام زمانه دور میکنه تو جامعه امروزی این جو حاکمه که پسرم خوب درس بخون که بزرگ شدی بری مدرسه بعد بری دانشگاه بعد یه شغل خوب بدست بیاری ازدواج کنی بعد خونه بخری زندگی تشکیل بدی بعد بچه دار شی (بچه رو هم که خودش تربیت میشه به روش مادر،مادر)
خب حالا برو دعا و ثنا کن که داری پیر میشی برا منه مادر هم دعا کن که چقدر خوب تربیتت کردم(ماشالله ماشالله چه پسری)
خب دیگه حالا هم پیر شدی بمیر دیگه..(به چی میرسیم تواین زندگی!)
این طرز تربیت اسلامی فرزند نیست.
خداوند مارو خلق نکرده که کار پیدا کنیم ازدواج کنیم بمیریم باید درک کنی که کم داری باید بفهمی که امام زمان نیست همه چی خرابه.
باید بفهمونی به فرزندت که آقا جان امام زمان نیست بی چاره ایم..
پسرم درس بخون بفهمی باید چجوری سرباز آقا بشی..
دخترم بزرگ شدی ازدواج کردی به همسرت(به چشم سربازامام زمان خدمت کنی ها) فرزندتو برای سربازی امام زمان آماده کنی ها بفهمون آقا نیست الان همه چی داغونه.
اما اون یکی میگه نه الان شغلم خوبه از زن و زندگیم هم که راضی ام خب دیگه خوبه دیگه..چقدر عالی خدایا شکر...
نمیفهمه کمبود داره نمیفهمه آقا بیاد طعم زندگی واقعی رو میچشه تربیتش اینجوری بوده به کم قانعه
که این باز برمیگرده به خانم هایی که در شرف مادر شدن هستند برن تحقیق کنن کتاب بخونن چجوری باید سرباز امام زمان تربیت کنیم..
خانم های محترمی که درحال حاضرمادران این جامعه محسوب میشید،وخانم های محترمی که هنوزمادرنشدید،آیااصلاتاکنون به این مسئله فکرکردیدکه تربیت عملی،برای اسلامی بارآوردن فرزندان چی هستند؟اصلابرنامه ی خاصی برای این موضوع درذهنتون دارید؟حتمانیازنیست که فرزندان خودمون باشندمیتونیم این راهکارهارودرموردبچه های اطرافمون هم به کارببندیم،اگرخاله یاعمه ،یاخواهربزرگترهستیدازتاثیر خودتون درتربیت اسلامی این بچه هاغافل نباشید، بیاییددراین تاپیک دررابطه بااین موضوع راهکارهای عملی روازهمدیگه یادبگیریم...
دوستان سلام
بیانات اما خامنه ای در دیدار با مداحان 92/2/11
مادر میتواند فرزندان را به بهترین وجهی تربیت کند. تربیت فرزند به وسیلهی مادر، مثل تربیت در کلاس درس نیست؛ با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است، با نوازش است، با لالائی خواندن است؛ با زندگی کردن است. مادران با زندگی کردن، فرزند تربیت میکنند. هرچه زن صالحتر، عاقلتر و هوشمندتر باشد، این تربیت بهتر خواهد شد. بنابراین برای بالا رفتن سطح ایمان، سطح سواد، سطح هوش بانوان، در کشور باید برنامهریزی شود.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22443
علی علی
دوستی دارم که کی گه همیشه تودعاخام میگم "خدایا خونه من به عنوان یک پایگاه بسیج امام زمان" می خواد 4 تا بچه بیاره به نیت افزایش سرباز امام زمان؛ میگه به شوهر و بچه هام خدمت می کنم به نیت "سرباز امام زمان"
میگه با حرف اینهایی که میگن الان گرونی و دنیای بدیه نمیشهبچه تربیت کرد مخالفم، چون یک رتق و فتق امور یک پادگان با سربازاش از مادی و معنوی و آموزشی و ... همه به عهده فرمانده پادگان!!!!
خونه من پادگان امام زمان فرماندهیش هم با خود آقا میشه انشاالله...................
مطالبی که بنده درنظردارم ان شاءالله اگرعمری بودبه مروردراین تاپیک قراربدم،برگرفته ازمطالب یک گروهی هست که خودم دراون عضوهستم واستادگروه هم مدرک کارشناسی ارشدفقه واصول دارندوالبته دراین زمینه دارای مطالعات وپژوهش های مختلفی هستند:
بااین حال میتونیم مطالب روموردنقدوبررسی هم قراربدیم،اگرپیشنهادی داشتیداضافه کنیدواگرانتقادی به موضوع واردبود عنوان کنیدتابیشتربررسی کنیم...
بدون تغییر خود نمی توانیم فرزندمان را تغییر دهیم
اگر مضطرب هستیم ، توقع فرزند آرام نداشته باشیم.
اگر بی برنامه و ناهماهنگ هستیم، امید بچه منظم نداشته باشیم.
اگر اختلاف زناشویی و جر و بحث خانوادگی داریم ، منتظر آشفتگی های تربیتی در فرزندمان باشیم.
اصولاً در تربیت فرزند باید توجه داشته باشیم که کودکان چون میوه ای بر درخت خانواده می رویند. هرگونه آفتی که بر خانواده تاثیر بگذارد؛ بچه های ما را نیز مبتلا می کند.
باغبان عاقل برای اینکه محصولی سالم داشته باشد ، می بایست ریشه و درخت را آفت کشی کند و به تبع آن میوه ها( یعنی فرزندان) نیز سالم می شوند.
پس این درخت خانواده که پیوندی بین همسران است باید ابتدا سالم باشد. هم تک تک همسران و هم رابطه همسران باید درست باشد تا فرزندان بالنده ای داشته باشیم.
اگر شما هنوز ازدواج نکرده اید باز هم مشکل تربیت فرزندان به شما بر می گردد. چون از هم اکنون باید در تغییر صفات خود اقدام نمائید تا در آینده با خانواده سالم به تربیت فرزند خود اقدام نمائید.
اگر تشکیل خانواده داده اید به جای غرغر کردن به بچه ها یا نق زدن به همسرتان(در خصوص عملکرد فرزندتان)، شروع به تغییر خود کنید.
v آیا با طعنه با فرزندتان حرف می زنید یا او را مسخره می کنید!؟
v آیا از کودک خود توقع دارید همیشه 20 باشد!؟
v آیا به بچه اتان می گویید که فقط وقتی او را دوست دارید، که کارهای خوب انجام دهد!؟
v آیا شما با فرزندتان ، پشت سر همسرتان صحبت می کنید!؟
v آیا به فرزندتان بر چسب «بچه شلوغ»،«فرزند بی نظم»،«بچه تنبل»،«بچه ترسو» ، یا ... زده اید!؟
v آیا همیشه (افراطی) مراقب و مواظب کودکتان هستید تا همه کارهایش بدون خطا انجام شود!؟
v آیا همیشه به پرسش فرزندتان، سریع جواب می دهید تا مبادا او از فکرش استفاده کند!؟
v آیا برای رشد و پیشرفت فرزندتان ، بچه های مردم را به عنوان الگو به او پیشنهاد می دهید!؟
v آیا با عصبانیت سر او فریاد می کشید که با برادر کوچکش با عصبانیت صحبت نکند!؟
جواب به این سئوالات ، مهارت فرزند پروری شما را ارزیابی می کند.
سلام من فکر میکنم گاهی سربچه فریاد زدن یا مقایسه کردن کم برای او خوب است چون او به خاطر سن کمش وتجربه کمش لازم دارد
بسیار مطلبی خوبیه..مادران مهم ترین اصلا خانواده و جامعه...چند روز پیش داشتم کلیپ ی زن امریکایی رو گوش میکردم که میگفت اونا خانواده رو از ما گرفتن نزارین از شما بگیرن..
به نظر من باید اول به مادر حال و مادر اینده یاد داد مادر در سطح اسلام و در تفکر یا همون ایدئولوژی اسلامی چه جایگاهی داره و چه تصمیماتی میتونه در سطح خانواده و در سطح جامعه بگیره.
مادر اسلامی چگونه هستش و چه رفتارایی داره اولا نسبت به خود و دوم نسبت به جامعه..بخش مهم تر باید به فکر مادر اینده باشیم که چه محجبه چه خیر محجبه یک نوع اسلام امریکایی دارن یاد میگرن و نه اسلام ناب محمدی متاسفانه دارم میبینم که میگم..باید این مباحث رو اشکار کرد وزیبا جلوه داد تا مادر های ایندمون به سمت این تفکر ناب سوق بگیرن..تا وقتی که زیبایش جلوه پیدا نکنهوضع همینی که هست میمونه..
البته به نظر بنده..
قابل توجه مادرهای حال وآینده.....سربازامام زمان بچش روچطورتربیت می کنه؟
سلام علیکم
از شما به خاطر ایجاد این تاپیک مهم و مورد نیاز بسیار سپاسگزارم
شاید بتوان سوال شما خواهر بزرگوار را اینگونه مطرح کرد که یک مادر چگونه فرزندش را برای سربازی امام عصر (روحی و ارواحنافداه) تربیت میکند؟!
یکی از مهمترین اهداف ازدواج تولید نسل شیعه و تربیت فرزندانی صالح برای دولت امام عصر (روحی و ارواحنافداه )است،واین موضوع را باید از ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار داد،تربیت فرزندان صالح فقط مربوط به بعد ازازدواج و بعد از تولد فرزندان نیست! باید قبل از اینکه ازدواج کنیم فرزندان خود راتربیت نماییم !! یعنی یک دختر باید بداند روزی قرار است مادر شود و فرزندانی از او متولد شوند که باید صالح تربیت شوند پس ازآن زمان تربیتش را آغاز نماید! چگونه؟ً! با تربیت و تهذیب خودش! با شناخت اسلام و عمل به دستوات آن وغیره ...یعنی تفکر فرزندان صالح داشتن حتی برمیگردد به زمان مجردی و این نشان از اهمیت بسیار مهم این موضوع دارد
پس این موضوع مبحث گسترده ای دارد که موارد زیادی را در برمی گیرد،که ان شاءالله این تاپیک بستر خوبی را فراهم نماید تادر باره این موضع بحث و بررسی شود و انشاءالله بتوانیم از مطالب و راهنمایی های خوب بزرگواران بهره مند شویم
به نظر من باید اول به مادر حال و مادر اینده یاد داد مادر در سطح اسلام و در تفکر یا همون ایدئولوژی اسلامی چه جایگاهی داره و چه تصمیماتی میتونه در سطح خانواده و در سطح جامعه بگیره.
مادر اسلامی چگونه هستش و چه رفتارایی داره اولا نسبت به خود و دوم نسبت به جامعه..بخش مهم تر باید به فکر مادر اینده باشیم که چه محجبه چه خیر محجبه یک نوع اسلام امریکایی دارن یاد میگرن و نه اسلام ناب محمدی
احسنت،تبارک الله
در این زمینه همه ما موظفیم تا به نوبه خود تلاش کنیم و فرهنگ ناب اسلام را اول از همه به خانه خودمان و بعد هم به خانه ها برگردانیم
این درد کمی نیست! این نهایت غربت اسلام است که مسلمان باشیم ،شیعه باشیم ،مدعی ولایتمداری باشیم اما سبک زندگی و تفکر و دیدگاه غربی داشته باشیم ...این نهایت درد است...
خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند ان شاءالله
یازهرا(س)
سلام علیکم
بیانات اما خامنه ای در دیدار با مداحان 92/2/11مادر میتواند فرزندان را به بهترین وجهی تربیت کند. [HL]تربیت فرزند به وسیلهی مادر، مثل تربیت در کلاس درس نیست؛ با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است، با نوازش است، با لالائی خواندن است؛ با زندگی کردن است. مادران با زندگی کردن، فرزند تربیت میکنند.[/HL] هرچه زن صالحتر، عاقلتر و هوشمندتر باشد، این تربیت بهتر خواهد شد. بنابراین برای بالا رفتن سطح ایمان، سطح سواد، سطح هوش بانوان، در کشور باید برنامهریزی شود.
یازهرا(س)
نکته ی امروز:البته شایدبرای بسیاری ازشمابانوان محترم مبحث تکراری باشه،ولی چون سطح علمی کاربران محترم رونمیدونستم مباحث به ظاهرساده روهم قرارمی دم،امیدوارم برای همه مفیدواقع بشه...
راههای مقابله با استرس در کودکان
شناسایی عوامل استرسزا در کودکان و روشهای مقابله با آن، از جمله دغدغههای هر پدر و مادری است که در مطلب زیر به بیان 9 راهکار برای کمک به کودکان پرداخته میشود تا در زندگیشان با استرس کمتری روبهرو شوند و بتوانند استرسشان را کنترل کرده و از بین ببرند.
راههای مقابله با استرس در کودکان
بیشتر والدین دنیای کودک را دنیایی پر از شور و نشاط و بدون هرگونه استرس و نگرانی میدانند و از آنجا که خودشان از فرزندانشان محافظت و مراقبت کرده و نیازهایشان را تامین میکنند، خیلی به عوامل استرسزا توجه ندارند.
در پاسخ به این پرسش که عوامل استرسزای کودکان چیست؟ باید گفت، عوامل گوناگونی مثل محیط خانواده، بیماری یا مرگ یکی از افراد خانواده، جدایی پدر و مادر از یکدیگر، ترس از تاریکی و... وجود دارد که میتواند باعث ایجاد استرس در کودکان شود، حتی کودکان کم سن و سال.
علائم استرس کودکان
استرس در کودکان کمسن و سال میتواند به صورت مکیدن شست، ناخن جویدن، انگشت در بینی کردن، شب ادراری و... باشد اما در کودکان بزرگتر میتواند به شکل پرخاشگری، بدزبانی، اذیت کردن دیگران، کابوس دیدن، دروغ گفتن، بینظمی، نداشتن اعتماد به دیگران و... باشد.
راهکارهای ساده اما مهم
1 ـ شناخت و بررسی استرس در کودکان
کودکان بویژه خردسالان شاید بدانند که احساس ناراحتی یا خشم و عصبانیت دارند، اما ممکن است ندانند که احساس استرس یا اضطراب دارند. با کودکتان صحبت کنید و از او درباره آنچه احساس بد نامیده میشود، مثل دل درد یا معده درد سوال کنید و سپس به او کمک کنید تا زمان شروع این احساس را تشخیص دهد و به شما بگوید. آیا این احساس وقتی بوده که معلمش از او درس پرسیده و او بلد نبوده و بچهها به او خندیدهاند؟ آیا زمانی بوده که مادرش مریض شده است؟ آیا هنگامی بوده که دوستش با او قهر کرده است؟ پس از تشخیص این احساسات بد باید به فرزندتان کمک کرده و او را نیز راهنمایی کنید تا استرس و نگرانیاش را مهار کند.
ممکن است این کار در ابتدا برای او سخت باشد، اما به مرور زمان آسانتر خواهد شد. فقط سعی کنید با شناختن استرس کودکتان به او کمک کنید و از او حمایت و محافظت نمایید. وقتی او بتواند به شما تکیه کند و بداند که مورد حمایت شما قرار خواهد گرفت، قطعا احساس شادی خواهد کرد.
2 ـ خاموش کردن تلویزیون
برنامههای تلویزیون چه خوب و چه بد در روح و روان کودک تاثیر میگذارد. والدین نباید فرزندشان را آزاد بگذارند تا همه برنامههای تلویزیون را ببیند، اگرچه بعضی از برنامههایی که از تلویزیون پخش میشود مفید و آموزنده بوده، اما بعضی از برنامهها استرسزا هستند. مثل فیلمهای خشونتآمیز. پس دیدن برنامههایی که باعث بهوجود آمدن رفتارهای خشونتآمیز یا بدخلقی و گستاخی در وجود کودکتان و همچنین باعث ایجاد حملات عصبی در احساساتش میشود، درست نیست. در هنگام پخش این قبیل برنامهها لطفا تلویزیون را خاموش کنید و با فرزند عزیزتان بنشینید و درباره کارهایی که در طی روز انجام داده، صحبت کنید؛ البته باید با دقت به حرفهایش گوش بدهید، حتی میتوانید با هم بازی کنید یا به یک مکان تفریحی بروید و حسابی خوش بگذرانید.
3 ـ به فرزندتان حق انتخاب بدهید
یکی از مهمترین دلایل استرس و نگرانی برای هر فردی چه بزرگسال و چه خردسال این است که آنها روی زندگی خودشان تسلط نداشته باشند. شما به عنوان یک پدر و مادر آگاه باید بدانید که با گفتن یک جمله ساده درباره آنچه برای کودکتان اتفاق میافتد، به او کمک میکنید تا بیشتر از همیشه احساس قدرت کند. برای مثال، گاهی اوقات با کودک چهار، پنچ ساله خود در مورد رفتن به مدرسه و درس خواندن صحبت کنید. با این کار ساده، اما مهم شما میتوانید به او ذهنیتی روشن از محیط مدرسه و درس خواندن بدهید. به این ترتیب آیا فرزندتان هنگامی که به مدرسه رفت، میخواهد بیشتر از معلمش در یادگیری درس کمک بگیرد یا پدر و مادرش یا از یک دوست و همکلاسی؟! آیا او صبحها درسش را بهتر یاد میگیرد یا زمانی که از مدرسه برگشت؟! شما با دادن حق انتخاب به کودکتان به او کمک میکنید تا احساس کند میتواند در یک موقعیت پرتنش و استرسزا، تسلط و نیز کنترل داشته باشد.
4 ـ شنونده خوبی باشید
لطفا با دقت به حرفهای فرزندتان گوش دهید، البته این نکته مهم است که باید فقط شنونده خوبی باشید، بدون اظهارنظر یا پند و نصیحت. شما با گوش دادن به حرفهای فرزندتان این اجازه را به او میدهید تا کمی از استرس و نگرانیاش را با شما شریک شود. این رفتار به کودکتان کمک میکند کمکم استرس و نگرانی خود را کنترل کند و از بین ببرد. همچنین با گوش کردن به صحبتهای او میتوانید، منابع ایجاد استرس در فرزندتان را نیز کشف کرده و سپس به او کمک کنید.
5 ـ همیشه در کنارش باشیدهنوز کفشهایش را از پا درنیاورده است، چقدر او را سوال پیچ میکنید و از او سوالات غیرضروری میپرسید، باید بدانید این کار شما فقط باعث میشود کودکتان احساس ناامنی کند و دچار استرس شود. وقتی کودکتان از مدرسه یا کلاس آموزشی و... به خانه برمیگردد، بهتر است به استقبالش بروید، او را در آغوش پرمهر و محبتتان بگیرید و ببوسید و کمتر از او سوال بپرسید. این کار بهترین روش برای از بین بردن استرس در کودکتان است. حتما برای فرزندتان وقت کافی در نظر بگیرید، حتی هنگامی که بزرگتر شد، باز هم کیفیت زمان اهمیت دارد.
برای بعضی از والدین سخت است که بعد از یک روز پرمشغله کاری به خانه برگشته و با کودک خود بازی کنند یا با او به صحبت بنشینند، اما صحبت کردن در مورد کارهای روزانه کودک نشان میدهد که او برای شما اهمیت دارد. پس با فرزندتان باشید و وقتتان را با او بگذرانید.
6 ـ ورزش کردن
همه بچهها عاشق ورزشهایی مثل راه رفتن، دویدن و شنا کردن هستند، لطفا کارهایتان را کم کنید و زمانی را هر چند کوتاه به آنها اختصاص بدهید. برای مثال با فرزندتان به پارک رفته و روی چمنها راه بروید، بدوید و بلند بلند بخندید. گاهی اوقات با آنها به استخر بروید و شنا کنید. در حقیقت این ورزشها به فرزندتان آرامش میدهد و استرسشان را کم میکند.
7 ـ خندیدن
حتما وقت کافی برای خندیدن و داشتن سرگرمی با فرزندتان اختصاص بدهید و خاطرات و لحظات خوبی را بهوجود آورید. زیرا همین خندیدن باعث آرامش او میشود. بنابراین سعی کنید لحظاتی را بسازید که عاری از هرگونه افکار منفی باشد. شما با انجام این کارهای به ظاهر ساده کمک خواهید کرد تا هم میزان استرس خودتان کم شود هم کودک دلبندتان.
8 ـ احساس آرامش در محیط خانه
اگر میخواهید فرزندتان دچار استرس نشود، باید تمام سعی و تلاش خودتان را بکنید تا خانهای امن و آرام و نیز پرمهر داشته باشید. البته منظور از احساس آرامش در محیط خانه این است که کودک بفهمد که پدر و مادرش حامی او هستند و هیچگاه نمیگذارند آسیبی به او برسد و اگر کودک در محیط خانه احساس آرامش نکند و همچنین متوجه شود که دارد محبت والدینش را از دست میدهد، کمکم اعتماد به نفسش پایین میآید و دچار استرس و نگرانی میشود.
9 ـ روابط میان افراد خانواده
روابط دوستانه و صمیمی بین افراد خانواده بسیار مهم است. وقتی ارتباط میان پدر و مادر دوستانه نباشد یا مدام با یکدیگر جر و بحث کنند، این ناآرامی و روابط غیردوستانه در خانواده باعث میشود کودک به لحاظ روحی آسیبدیده و دچار استرس و نگرانی شود.
و در پایان، این وظیفه شما والدین است که، خوب ببینید، به دقت گوش دهید و سپس فرزندتان را راهنمایی کنید تا بتواند روی احساساتش کار و آنها را کنترل کند و همیشه سعی کنید تجربیات خود را به فرزندتان نیز با صبر و آرامش بیاموزید.
6 ـ ورزش کردن
با فرزندتان به پارک رفته و روی چمنها راه بروید، بدوید و بلند بلند بخندید.
البته خانم های محترم حواستون باشه شمااین قسمت رودرمنزل انجام بدید!
نکته ی امروز:
چگونه والدین باعث به انحراف کشیده شدن فرزندانشان می شوند
شخصیت نوجوان را گرامی بداریم
شخصیت طلبی نیاز فطری و ویژگی روانی انسان است و در دوران نوجوانی رشدی بیشتر پیدا می کند . نوجوان دوست دارد شخصیتش مورد توجه و احترام اطرافیان قرار گیرد و به همین سبب ، به صورتهای گوناگون به ابراز شخصیت ونشان دادن خود می پردازد .
لازم است این ویژگی روانی در تربیت او مورد استفاده ی جدی قرار گیرد و احساس شخصیت اخلاقی ، عزت وکرامت نفس در او تقویت شود.
احساس شخصیت اخلاقی در انسان مانند سدی درونی مانع دست زدن به کارهای خلاف می شود وانسان را از درون کنترل می کند و از زشتیها باز می دارد .
این احساس سبب می شود آدمی به سبب احساس بزرگی و کرامت در خود ، جرات رفتن به سوی زشتیها را نداشته باشد و اگر روزی دست به خطا آلود ، آن را از دید دیگران پنهان کند تا در نظر آنان خوار و بی مقدار نشود . اگر کسی - بویژه در دوران نوجوانی که دوران رشد هوسها وشهوتها نیز هست - این احساس را به هر علت از دست دهد و این سد درونی او شکسته شود ، دیگر چیزی که او را از خطا و انحراف باز دارد وجود نخواهد داست و چه بسا براحتی و با گستاخی و حتی در حضور دیگران از دست زدن به خطا و گناه باکی نداشه باشد .
در روایتی از امام هادی ع آمده است :« کسی که در نزد خود خوار شود ( احساس شخصیت اخلاقی نکند) از گزند او ایمن مباش »
در روایتی دیگر از امام علی ع نیز تصریح شده است که اگر کسی برای خود عزت و کرامت قائل شود ، هوسها و تمایلات شهوانی در نظرش کوچک می شوند .
بنابراین باید از این ویژگی روانی در تربیت نوجوان بیشترین استفاده را کرد . برای این منظور لازم است از هر چیز که این احساس را در او مخدوش می کند ، یعنی به احساس شخصیت و ارزشمندی دراو صدمه می زند، بشدت پرهیز کرد . اهانت ، تحقیر ، به کاربردن الفاظ طعن آمیز و نیشدار ، سرکوفت زدن ، ضعفها وشکستهای او را به رخ کشیدن ، سرزنش بی جا ، زیاده روی در تذکر و سرزنش ... عواملی هستند که به از میان رفتن احساس شخصیت در نوجوان می انجامند .
تغافل یکی از عواملی است که در حفظ شخصیت اخلاقی نوجوان بسیار مفید است . زیرا اگر این اصل مراعات نشود ، پس از چند بار خطا و آبرو ریزی ، بر گستاخی و جسارت نوجوان افزوده می شود و ترس او از دست زدن به کارهای خلاف از بین می رود .
اگر با نوجوان رفتاری تحقیر آمیز و آمیخته به طعن وملامت داشته باشیم یا پیوسته او را سرزنش کنیم و در حضور دیگرن به او بها ندهیم ، نوجوان بتدریج خود را به عنوان موجودی بی ارزش و بی مقدار می پذیرد و احساس کرامت ، ارزشمندی و شخصیت را از دست می دهد . همان احساسی که باید از او موجودی اخلاقی بسازد و پشتوانه ی ارزشهای انسانی در او باشد . این نکته ای بس ارجمند است که در برخورد با کودکان و بویژه نوجوانان نباید از آن غفلت کرد .
در برخی خانواده ها می بینیم که پدر و مادر با به کار بردن کلمات طعن آلود ، فرزندان خود را در حضور خویش و بیگانه تحقیر می کنند . آنها نمی دانند که با به کار بردن این گونه الفاظ و نسبت دادن آنها به فرزندان خود ، این خصوصیات پست را به آنها تلقین و تزریق می کنند واز فرزندان نوجوان خود موجوداتی بی مقدار می سازند که آمادگی آلوده شدن به هر گونه انحراف را دارند . این گونه والیدن به دست خود شالوده ی شخصیت فرزندان خود را ویران می کنند و آنها را در وادی انحراف و انحطاط رها می سازند .
برای آموزش فرزندان و اصلاح عیبهای آنها ، بهتر است در درجه ی اول از روشهای غیر مستقیم استفاده کنیم و آنها را به طور مستقیم مورد خطاب قرار ندهیم .
این روش امتیازاتی دارد که روش مستقیم فاقد آنهاست . در روش غیر مستقیم مخاطب ما احساس حقارت نمی کند و پیام را بدون مقاومتهایی که معمولا در روش مستقیم وجود دارد ، دریافت می کند . به طور مثال ، وقتی موضوعی را در قالب یک حادثه ، داستان ، و ... بیان می کنیم ، معمولا تاثیر آن از تذکر مستقیم بیشتر است و احساسات مخاطب را نیز جریحه دار نمی کند و این گمان که ما می خواهیم او را تحقیر کنیم یا خود را برتر از او می دانیم ، برای او پیش نمی آید .از همه مهمتر این که با خودخواهیهای او برخورد نمی کند . زیرا در این آموزش بظاهر پای او در میان نیست . گاه لازم می شود که به طور مستقیم نیز مطلبی را یاد آوری کنیم یا آموزش دهیم . مثلا درباره ی خطایی با فرزند خود گفتگو کنیم و او را از عواقب آن خطا آگاه کنیم . در این صورت بهتر است این کار علنی و آشکار نباشد تا شخصیت او نزد دیگرا ن خرد نشود . این روش علاوه بر این که او را در حفظ عزت و کرامت شخصیتش یاری می کند ، بر اعتماد او نسبت به ما نیز افزوده می شود . گاه لازم می شود ما عذر او را در دست زدن به کاری خلاف براحتی بپذیریم و یا حتی خود ، آن را توجیه کنیم . در حیقت ما با استفاده از این روش به او تلقین می کنیم که برتر از آن است که به چنین خطایی دست زند و اگر هم دست به کاری خلاف بزند تصادفی و از روی غفلت و اشتباه است .
این گونه شخصیت قائل شدن برای کودکان و نوجوانان احساس بزرگی و عزت را در درون آنها تقویت می کند و به این ترتیب آنها خود را خوار و حقیر نمی پندارند . البته احساس کرامت و بزرگواری با غرور و تکبر متفاوت است . اولی ارزش قائل شدن برای پاکی و گوهر ذاتی خویش و دومی در اصل ناشی از احساس حقارت در خویش است .
بانوان محترم،امیدوارم مطالبی که ارائه میشه،مفیدبوده باشه براتون، البته من خیلی دوست داشتم مطالب برای گروههای سنی مختلف طبقه بندی می شدوبه مرورازگروه سنی پایین شروع می کردیم،ولی متاسفانه فعلااین امکان نیست...
اگرانتقادیاپیشنهادی به محتوای مطالب دارید،حتماانعکاس بدهید....
نکته ی امروز:
به كودك خود نگوييد: نترس عزيزم مامان پيشته!
روانشناسان معتقدند گاهي برخي محبتهاي مادران زمينه هاي منفي در كودكان ايجاد مي كند. به كار بردن واژه ترس ، خود بار منفي داشته و از آن بدتر منوط كردن امنيت به حضور خود مي باشد.
هنگامي كه كودك از چيزي مي هراسد يا دچاره اضطراب مي شود هرگز به او نگوييد: نترس من اينجام، تا وقتي مامان پيشته نترس، من نيميذارم كسي به تو آسيبي بزنه، الان ديگه تنها نيستي نترس و .... جملاتي نظير اينها. شما با اينكار اولا به فرزندتان ترسيدن را آموزش مي دهيد يعني تو مي تواني به راحتي از هر چيزي بترسي! دوما به او مي گوييد در كنار شما نترسد و كاملا به او القا مي كنيد هنگامي كه نيستيد دچار ترس و اضطراب شود. بأيد مراقب نحوه گفتار و چيدمان كلماتتان باشيد و با بكار بردن صحيح جملاتي از قبيل: دليلي براي ترس وجود نداره عزيزم، ميدونم مضطربي اما چيز مهمي نيست، تو قوي تر و شجاع تر از اوني هستي كه فكر مي كردم، آروم باش عزيزم همه چي رو براهه و ...، ريشه ترس و اضطراب را از دل كودك بكنيد. اينگونه كودك مي آموزد دور از شما و بدون شما نيز آرامش خود را حفظ كرده و بر ترس خود غالب گردد.
مادر خطاب به کودک خردسالش:
هیچ میدونستی وقتی که اون شیرینی رو یواشکی بر میداشتی در تمام مدت خدا داشت تو رو نگاه میکرد؟
کودک: آره مامان جونم!
مادر: و فکر میکنی به تو چه چیزی میگفت؟
کودک: میگفت غیر از ما دو نفر کسی نیست، پس میتونی دوتا برداری!
خداوند امید شجاعان است،نه بهانه ترسوها
نکته ی امروز:
هشت میانبر به قلب فرزندان پسر
ابراز محبت و بهکار بردن کلمات آمیخته با مهربانی از پسر بچهها یک مرد واقعی میسازد.
اغلب والدین تمایل دارند محبتشان را نسبت به پسرها محدود کنند اما در عوض، دخترشان را با عشق و محبت در آغوش میگیرند. این والدین معتقدند ابراز محبت و مهربانی به پسران باعث میشود از ویژگیهای رفتاری مردانه دور شوند. آغوش مادر پناهگاهی امن برای پسران است و اعتماد به نفس یک پسر با گرمای وجودی مادر شکل میگیرد.
پسران به فضای بیشتر و منبع ثابت محبت در طول سالهای نوجوانی نیاز دارند؛ در آغوش گرفتن پسر نوجوان به او ثابت میکند یک پشتیبان همیشگی وجود دارد که از او سخت مراقبت میکند.برای داشتن ارتباط سالم میان مادر و پسر به نکات زیر توجه کنید:
آموزش مهربانی و احترام به او
به طور کلی ابراز محبت و بهکار بردن کلمات آمیخته با مهربانی، از پسر بچهها یک مرد واقعی میسازد. به او یاد دهید ادب، مهربانی و احترام به حقوق دیگران هنوز هم در جهان پرمشغله به طور فزایندهای وجود دارد.از همان کودکی به آنها نشان دهید چگونه استفاده از کلمات محبتآمیز مانند سحر و جادو عمل کرده و ذهنیت اطرافیان را نسبت به او خوشبین میکند.
این مدلهای رفتاری مناسب مادر با فرزندان به او این امکان را میدهد که به هوش و شخصیت و مهارتهای دیگران و نه فقط به ظاهر آنان احترام بگذارد.
نشان دادن احساسات
بسیاری از والدین انتظار دارند همیشه نوعی ثبات در رفتار پسرها ببینند اما حقیقت این است که پسران نیز مانند دختران حق دارند احساساتی مانند عشق، غم، اندوه و ترسشان را نشان دهند.
هیچ چیزی به اسم احساسهای زنانه و مردانه وجود ندارد. همچنین اغلب جوامع بر این باورند که پسرها نباید با عروسک بازی کنند، آنها معتقدند پسرها باید در فعالیتهایی خشن همراه با جست و خیز زیاد شرکت کنند. اصلاح این باورهای غلط این امکان را به پسران میدهد که انواع فعالیتها را کشف و از آنها لذت ببرند و بسیاری از مهارتها را در بازیها یاد بگیرند.
نظم و انضباط عاقلانه
قوانین محکم برای پسران مفید نیست. آنها نمیتوانند همیشه بین خطوط مشخص شده حرکت کنند.زمانی که نظم و انضباط را به پسرها یاد میدهید کلمات را با دقت برای مجازاتشان انتخاب کنید. به خاطر داشته باشید پرخاشگری در آنها نتیجه معکوسی به دنبال دارد و فریادهای بیش از حد طولانی و بلند عواطف پسران را تحت تأثیر قرار میدهد. حتی زمانی که او عصبانی میشود سعی کنید با حفظ خونسردی درباره آنچه اشتباه انجام داده است، صحبت کنید.
یاد دادن مهارتهای زندگی
هر مادری لباسهای نوزادش را تعویض میکند و در هر وعده غذایی به کودک خردسالش غذا میدهد، اما برخی از مادران این الگوها را برای همه فرزندانشان حتی در سالهای نوجوانی دنبال میکنند اما این رفتارها هیچ منفعتی برای مادر و پسر ندارد. همانطور که دخترها در برخی فعالیتها مانند پخت و پز، نظافت و انواع کارهای خانه به مادرشان کمک میکنند، لازم است پسرها نیز مهارتهای زندگی را در دوران کودکی بیاموزند و از این رو استقلال بیشتری را پس از پایان دبیرستان تجربه کنند.
درگیر شدن در فعالیتهای درسی
برخی از پسران با اختلال بیش فعالی عملکرد نامناسبی در مدرسه از خود نشان میدهند. لازم است مادر اینگونه کودکان با مربی آموزشی او در ارتباط باشد و برای انجام مشق شب به او کمک کند. رسیدگی به این نوع به هم ریختگیهای درسی باعث میشود آنها تحصیلاتشان را با رغبت بیشتری تا پایان دوره تحصیلی دنبال کنند.
او را به مرد خانه تبدیل نکنید
بسیاری از مادران انتظار دارند پسران همه امور خانه را انجام دهند. اگر یک مادر تنها هستید یا همسرتان تمام وقت کار میکند هرگز نقش او را با مرد خانواده اشتباه نگیرید. سهم عادلانه او را از کارهای روزمره مشخص کنید و برخی مسئولیتهای مالی را برعهدهاش بگذارید سعی کنید تمرکز اصلی کودک بر مسائل تحصیلی و توسعه روابط اجتماعی باشد حتی اگر او بالغ است باز هم نقش مرد خانواده را به او ندهید اگر همه بار سنگین خانواده را بر دوش او بگذارید حتماً خشمگین شده و دنبال راه فرار خواهد گشت.
برنامهریزی زمان برای بازی
مطالعات اخیر نشان میدهند بازی و زنگ تفریح با افزایش تمرکز و عملکرد بهتر آنان در مدرسه مرتبط است.پسران در همه سنین روزانه نیاز به فعالیت بدنی و لذت بردن از برخی رقابتهای سالم دارند.تحقیقات نشان میدهد حتی 15 دقیقه بازی به افزایش تمرکز پسران کمک میکند از طرفی بازی یک فرصت بزرگ برای برقراری ارتباط اجتماعی آنهاست.
تشویق به ورزش
برخی از والدین معتقدند ورزش کردن زمان زیادی از پسران میگیرد و نمرههای درسی شان را کاهش میدهد اما اگر آنها رئیس جمهوری هم شوند باز به ورزش نیاز دارند. اگر کودک را مجبور به انجام کاری کنید که دوست ندارد باعث میشوید از مدرسه رنج ببرد و نتیجه معکوسی کسب کند.
این هم یک شعرحاوی نکات تربیتی:
ای پدر ای مادر
من به رفتار شما مینگرم
دیده ام ناظر اعمال شماست
بهر من خوب و بد از کار شما مفهوم است
عمل و کار شما الگوی رفتار من است
نه چنان میشوم آخر که شما میخواهید
وضع من بسته به رفتار شماست
ای پدر ای مادر
من در آینه ی سیمای شما
آنچه اندر دلتان میگذرد میخوانم
بهتر آن است که با من همه صادق باشید
تا نگیرد دل من رنگ ریا
ای پدر ای مادر
اشتباهی اگر از من سرزد
کاه را کوه نکنید
نخ مو را ننمایید طناب
من هم انسانم و لغزش دارم
با زبان خوش خود ذهن من آگاه کنید
تاکه دیگر نکنم کار خطا را تکرار
ای پدر ای مادر
بین تان همدلی ار باشد ومهر
من چو گل در برتان شادابم
مگذارید که الفت زمیان برخیزد
نقض پیمان مکنید
که خدا بین شما عهد مودت بسته است
ای پدر ای مادر
باکسی هیچ قیاسم مکنید
هرگلی رنگ و بویی دارد
نقش من با دگران یکسان نیست
وضع من وضعیت آنان نیست
در جهان من تک و بی همتایم
ای پدر ای مادر
احتیاجم همه پوشاک و غذا تنها نیست
من به امنیت خاطر چو غذا محتاجم
من محبت از شما میخواهم
دل پاک من از این عاطفه لبریز کنید
دوستتان دارم و دوستم باشید
[FONT="]امام صادق علیه السلام :((فرزندان خود را بسیار ببوسید زیرا برای شما در هر بوسیدن درجه ای- در بهشت- است.)) [FONT="]امام صادق علیه السلام:((همانا خداوند به بنده اش محض شدت عشقش به فرزندانش رحم می کند)). [FONT="]علل پرخاشگری: [FONT="]الف-غریزی :در این حالت صدمات و آسیبهای مغزی و ژنتیکی است،که بر اثر ترشح هورمونها و عملکرد غدد درون ریز است. *در دوران بارداری،والدین باید دقت کنند محیط خانه آرام و خالی از هر گونه تشنج باشد. [FONT="]ب-اکتسابی(عوامل روانی محیطی): [FONT="]۱-[FONT="]یادگیری: گاهی بچه در محیط اطرافش افراد پرخاشگر را می بیند. و از آنان الگو می گیرد. 2- [FONT="]خستگی:وقتی بچه خسته است با او سر به سر نگذارید. 3- [FONT="]گرسنگی:برخی بچه ها در هنگام گرسنگی کمی تندتر و با عصبانیت صحبت می کنند. 4- [FONT="]کم خوابی 5- [FONT="]مسخره شدن 6- [FONT="]جلب توجه 7- [FONT="]ضعف جسمی 8-[FONT="]عدم اجابت به خواسته های کودک 9- [FONT="]مزد گرفتن:اگر کودک با پرخاشگری به هدفش برسد.به این روش عادت می کند. **[FONT="]علائم بچه های پرخاشگر و عصبانی: -[FONT="]تهدید و ترساندن دیگران - [FONT="]آغاز کننده زد و خورد هستند - [FONT="]تخریب اموال - [FONT="]آسیب جسمانی می زنند - [FONT="]دست به وسایل دیگران می زنند - [FONT="]قانون شکنی می کنند - [FONT="]در بحث زود عصبانی می شوند -[FONT="]داد و فریاد می کنند(جیغ زدن). **[FONT="]مسائلی که والدین محترم باید جهت درمان کودک پرخاشگر خود رعایت نمایند: [FONT="]صبور و بردبار باشید: اگر والدین در طول درمان و در تعاملات خود با کودک پرخاشگرشان ، صبر و حوصله کافی نداشته باشند و از کوره در بروند ، پرخاشگری در کودکشان به مراتب افزایش خواهد یافت. لذا توصیه می شود در نهایت آرامش با کودکتان رفتار نمایید. [FONT="]همیشه او را زیر نظر نگیرید: اگر کودک شما احساس کند که شما مدام او را زیر ذره بین قرار داده اید ، با لجبازی به رفتار نادرست خود ادامه خواهد داد. لذا هرگز رفتاری را از خود نشان ندهید که چنین احساسی به کودکتان دست دهد. [FONT="]زمینه های بهانه جویی و پرخاشگری را برطرف کنید: معمولاً کودک پرخاشگر دنبال بهانه می گردد تا دعوا و سر و صدا به راه اندازد. والدین محترم باید با هوشیاری کامل زمینه های پرخاشگری را برطرف کرده ، تا او بهانه ای برای بد اخلاقی و بروز رفتار نا مناسب نداشته باشد. مثلاً اگر کودک شما ایراد دیر غذا خوردن را می گیرد شما تمام تلاشتان را به کار گیرید تا غذا به موقع آماده شود. یا اگر از صدای بلند تلویزیون ناراحت می شود ، قبل از اینکه او با داد زدن درخواست کم کردن صدای تلویزیون را نماید ، خودتان صدای تلویزیون را کم کنید و ...
2: [FONT="]روان شناسان اثر شش « میم » را در تربیت کودک با توجه به نیازهای روانی اش موثر می دانند: [FONT="]این شش میم را هر کس در کارنامه گذشته زندگی اش دریافت کرده باشد، میم هفتمش "مــوفقیــت" است که خود به خود پدید خواهد آمد: 1. [FONT="]تو محبوبی 2. [FONT="]تو محترمی 3. [FONT="]تو می توانی 4. [FONT="]تو مهمی 5. [FONT="]تو مفیدی 6. [FONT="]تو می فهمی [FONT="]اگر ما در رفتار و گفتارمان این 6 میم را به فرزندان مان انتقال دهیم میم هفتم "مــوفقیــت" خود به خود خواهد آمد؛ یعنی باتری روانی انرژی دهنده فرد شارژ خواهد شد. در آن صورت این کودک در تحصیل و زندگی و کار و... موفق خواهد شد. [FONT="]برخلاف این شش میم چیزهای دیگری هم هستند که اگر پدر و مادرها انجامش بدهند، عکس این نتیجه را می گیرند و آن 7 "ت" است که گاهی انجام ندادن شان خیلی سخت است. [FONT="]این 7 "ت" را هر کسی دریافت کرد، "ت" هشتمش تباهی است که انتظارش را می کشد: 1. [FONT="]تنبیه 2. [FONT="]توهین 3. [FONT="]تهدید 4. [FONT="]تحقیر 5. [FONT="]تبعیض 6. [FONT="]تنفر 7. [FONT="]ترس [FONT="]همه افراد شکست خورده و جامعه ستیز در کارنامه گذشته و کودکی شان این "ت" ها را دارند.
فدا نشدن در راه فرزند
ان شاءالله خداوند توفیق شناخت دین و عمل به آن را به ما بدهد. « انسانی که خودش را فراموش کند و به عادات و رفتار و روحیات خود رسیدگی نکند نمی تواند به دیگری رسیدگی کند». کسی خودش تربیت نشده باشد نمی تواند دیگری را تربیت کند. انسان اگر بخواهد کارهایی را که به او سپرده شده است درست انجام دهد لازم است آگاهی پیدا کند. آنچه را خدا به ما سپرده است همه را انسان باید در آن آگاهی پیدا کند.
- شرط اول در تربیت، فرزندت را بشناس.
در بحث تربیت هم شرط اول این است که به میزانی که لازم است بشناسیم که فرزند چه جور موجودی است. چند تا روایت داریم که هم بچه را به ما معرفی می کند هم اینکه به ما می فهماند چگونه با او برخورد کنیم. 5،6 تا روایت نزدیک به هم در این موضوع داریم که این یعنی خیلی اعتبار دارد. در رساله گاهی با یک روایت چند مسئله در آورده اند. وقتی در یک موضوع پنج شش تا روایت داریم یعنی هم مطلب مهمی است و هم اینکه مطلب معتبر است و از معصوم رسیده است. روایت اول از پیامبر است که:« فرزند آقا هست در 7 سال و بنده است 7 سال و وزیر است 7 سال» اگر اخلاق او را برای 21 سال پسندیدی(که فبها المراد)
اما اگر در 21 سال اخلاقش را نپسندیدی بزن به پهلوش و بگو به سلامت{ یعنی نقش پدر و مادر تمام می شود.}" یک روایت این است که « فرزند 7 سال آقا و 7 سال خادم و 7 سال وزیر است. ....» یک روایت دیگر از امام صادقعلیه السلام است «فرزند 7 سال بازی می کند ، 7 سال کتاب را یاد می گیرد و 7 سال حلال و حرام را یاد می گیرد.» از امام علی علیه السلام :« بچه 7 سال رها می شود و 7 سال ادب می شود و 7 سال به کار گرفته می شود».در 23 سال ....در 35 سال عقلش رشد می کند... روایت دیگر داریم از امام صادق علیه السلام « فرزندت را بردار تا به 6 سال برسد بعد در کتاب 6 سال او را ادب کن، بعد 7 سال او را با خودت ببر و با ادب خودت ادبش کن». اگر پذیرفت که هیچ وگرنه ولش کن.روایت دیگر از امام صادق است که « بچه ات را 7 سال رهاکن تا بازی کند،7 سال ادب شود و 7 سال هم او را با خودت ببر.اگر رستگار شد که الحمدلله وگرنه دیگر خوبی و خیری در او نیست.»
- در تربیت فرزند، مثل آب باش!!(خودت را فدا نکن)
نکته اول که اینجا استفاده کنیم این است که ما را نهی کرده اند از اینکه همه فکر و ذکرمان بچه باشد. یعنی بچه حدود 21 سالش شد رهاش کن. ما به عنوان پدر و مادر حدود20 سال فرصت داریم . 20 سال است که فرزند از پدر و مادر با آن مراحل تاثیر می گیرد بعد از آن شخص خودش مهم است. ممکن است آنجا امام جماعتی یا استادی پیدا شود اما دیگر پدر و مادر به عنوان پدر و مادر کارشان تمام شده است. پس اگر خدای نکرده همه فکر وذکرمان بچه ها شود یک احتمالش این است که این بچه آنی که می خواهیم از آب در نیاید. هیچ کسی بچه اش از خودش عزیزتر نیست. از جهت محبت انسان قربون صدقه بچه اش می رود اما این به آن معنا نیست که من شخصیت و حقیقت خودم رانابود کنم برای این بچه. اگر چه مثالی را عرض کنم. درختی که رشد می کند به برکت آب و هوا و نور است. ما نگاه می کنیم گویا آب از بین رفته که در خت رشد کرده اما در واقع آب هست و در وجود او وارد شده .پدر و مادر هم اگر بخواهند به لطف خدا زمینه تربیت بچه شان را فراهم کنند باید خودشان باشند. مثل آب . منتها این وجود که تربیت شده باشد بچه هم رشد می کند. اگر پدر یا مادری خودش از بین برود چیزی نیست که او را تربیت کند. مثل آبی که بخار شود. اگر بخار شود دیگر درختی رشد نمیکند. اگر پدر و مادر به گونه ای حواسش به بچه باشد که خودش را فراموش کند مثل آبی است که بخار می شود. هم خودش از بین می رود هم چیزی ندارد که به بچه بدهد. لذا از روایات استفاده می کنیم که بدانید شما تا 20 سال این زحمت را بکشید اگر قرار است به نتیجه ای برسید می رسید. حد و اندازه خودمان را نگه داریم، در این دنیا خدا همه کار را به ما نسپرده است. چیزی از ما خواسته ، آن را انجام بدهیم اگر قرار است بچه ما خوب بشود می شود.
راه های تقویت اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان
۱. در برخورد با فرزندان سعی کنید توانمندیهای آنان را مدنظر قرار دهید، نه ضعفها و
ناتواناییهایشان را. والدین بایستی با دید مثبت به فرزندانشان نگاه کنند چون اگر نگرش آنها
آکنده از ضعف و بدبینی و ناامیدی باشد بدون شک در کودکانشان حالاتی نظیر گوشه گیری،
درون گرایی، حقارت و کم رویی بوجود می آید. در محیط مدرسه هم به جای پرداختن به نقاط
ضعف دانش آموزان باید به تقویت جنبه های مثبت آنها پرداخته و از تحقیر و توبیخ آنها در حضور
دیگران خودداری کرد.
۲. در پذیرش و ابراز محبت به فرزندان به جنسیت انها توجه نکنید. اگر والدین در محبت و پذیرش
فرزندان به جنسیت آنها توجه کنند، نهال ضعف، حقارت، کم رویی و سرخوردگی را در وجود آنها
خواهند کاشت.
۳. به فرزندانتان فرصت دهید تا با استقلال و آزادی کنترل شده تجارب خوشایندی را کسب کنند .
توجه به این اصل مهم در آموزش و پرورش منجر خواهد شد تا شرایط برای به فعلیت رساندن
استعدادهای بالقوه مهیا شده و نیروی ابتکار و خلاقیت آنان رشد کند.
۴. زمینه را برای کسب موفقیت و پیروزی فرزندانتان در ابعاد مختلف فراهم کنید. زیرا اینکار باعث
بوجود آمدن اعتماد به نفس در فرزندتان بخصوص در ایام بلوغ می شود.
۵. قدرت تحمل فرزندان را برای مواجه شدن با مشکلات و ناکامیهای اجتماعی افزایش دهید.
۶. انتظارات خود را با تواناییهای فرزندان منطبق کنید.
۷. از مقایسه فرزندان با یکدیگر بپرهیزید. رفتار فرزند را با رفتارهای قبلی خودش مقایسه کنید.
۸. به تقویت مهارتهای اجتماعی فرزندان اقدام کنید. توانایی برقراری ارتباط صحیح و مثبت با
دیگران از شاخصهای وجود اعتماد به نفس و ارزش اجتماعی است.
۹. از ابراز محبت افراطی به فرزندان خودداری کنید.
۱۰. از تنبیه کردن بی رویه فرزندان به طور جدی پرهیز کنید.
۱۱. کودکان و نوجوانان را با الگوهای رفتاری مطلوب آشنا کنید. بطور مثال آنها را با زندگی
انسانهای بزرگ تاریخ که نمونه عزت نفس و اعتماد به نفس بوده اند آشنا کنید.
از کتاب " ۱۲ رهنمود تربیتی برای اولیاء و مربیان "
نویسنده: دکتر زهره سعادتمند
نکته ای که مدنظردارم تادراین پست قراربدم، نکته ی تربیتی مربوط به فرزندان نیست،بلکه نکته ایست که درصورت رعایت شدن آن توسط والدین،وایجادآرامش روانی درفضای خانه،بسترتربیت بهترفرزندان روفراهم خواهدکرد:
بهترین همسران دنیا هم ممكن است روزی از هم دلگیر شوند و همدیگر را برنجانند. اصلا اگر چنین اتفاقی نیفتد جای نگرانی نیست چون در این حالت هم انگار نوعی بیاعتنایی در روابط حاكم است اما نكته اینجاست كه این رنجش چطور باید برطرف شود؟
حتما الان میگویید «خب باید حرف بزنیم»، بله این راه بسیار مناسبی است و همه این را میدانیم كه با گفتوگو مسائل حل میشود اما گاهی اوقات هیچكدام از طرفین آمادگی صحبت درباره موضوع را ندارند و آزردگی به قدری غالب است كه شاید حرف زدن درباره مشكل بیفایده به نظر برسد.
در این حالت راه دیگری هم وجود دارد و آن دلجویی است. اگر درباره نحوه دلجویی، موقعیت دلجویی و روشهای دلجویی برایتان سوال پیش آمده، حكیمه قادری، مشاور خانواده به همه این سوالهاپاسخ میدهد.
آشتیکنان با آرام جان
دلجوییكردن یك مهارت است
یكی از مهارتهای مورد نیاز زندگی مشترك كه در بسیاری از موارد میتواند به زوجین كمك كند، مهارت دلجویی كردن است. تسلط بر این مهارت، داشتن زندگی موفق را برای زوجین تضمین میكند. این یك مهارت اساسی و پایهای است و راه یاد گرفتن آن هم این است كه شروع به دلجویی كنید. وقتی یكی، دو بار این كار را انجام دهید، متوجه خواهید شد كه باید از چه راهی وارد شوید و همسرتان با چه روشی دلگیری خودش را فراموش میكند.
این اشتباهها را مرتكب نشوید
كسی كه میخواهد دلجویی كند باید بیتوقع باشد نمیتوان هم دلجویی كرد و هم دلجویی شد، به عنوان مثال 10بار دلجویی كردهاید و طرف مقابلتان حتی یك بار هم این كار را نكرده باید كل رابطه را مورد بررسی قرار دهید. خود دلجویی این است كه من كمك میكنم حال طرف مقابلم خوب باشد نه اینكه به اثبات حق و ناحق برسیم. در معذرتخواهی طرف مقابل را تحت فشار قرار ندهید و حتی اگر لازم است خودتان عذرخواهی كنید. این كمك میكند طرف انعطافپذیر شود و از حالت درد و رنج، مقاومت و انكار بیرون بیاید.
برای دلجویی پیشقدم شوید
وقتی هر دو از موضوعی ناراحت هستید شاید منتظر بمانید تا دیگری قدم اول را برای دلجویی بردارد. این یعنی شما مهارت لازم را برای ترمیم آسیب احساسی كه ایجاد شده ندارید. با اینكار در واقع از عشق و علاقهتان برای ترمیم زخم استفاده میكنید و ممكن است به مرور این علاقه از بین برود. باید بدانید وقتی در دلجویی پیشقدم میشوید، عزت خودتان بالا میرود. در این حالت فردی كه به او كمك شده قدردانی خودش را نشان میدهد و وقتی حالش بهتر میشود، رفتارش را مرور میكند.
در دلجویی خودتان را مطرح نكنید
حواستان باشد وقتی دلجویی میكنید از نیاز خودتان صحبت نكنید. وقتی میگویید «من قصد بدی نداشتم و نمیخواستم ناراحت بشی. فقط میخواستم تو از من عذرخواهی كنی.» این یعنی شما باز همسرتان را مجبور به كاری میكنید كه دوست ندارد. هیچ وقت نباید همسرتان را مجبور كنید عذرخواهی كند. در بحث دلجویی كسی میتواند پذیرش كند كه به خودش احتمال اشتباه بدهد. اگر خودتان را محق بدانید به هیچ عنوان نمیتوانید دلجویی كنید.
وقتی میگویید «من عذرخواهی میكنم شاید اشتباه از من است.» آدمی باكفایت و توانمند هستید، چون میدانید ممكن است شما هم اشتباه كرده باشید. اگر در فرایند دلجویی بترسید و نگران عذرخواهی كردن باشید یعنی مهارت این كار را ندارید.
در دلجویی كمك میكنید
وقتی میخواهید از همسرتان دلجویی كنید، در اصل قصد كمك به او را دارید نه اینكه بخواهید خودتان را اثبات كنید. اگر قصدتان دلجویی باشد اما به دنبال اثبات حق بودن خودتان باشید، دلجویی صورت نمیگیرد. دلجویی فارغ از این است كه چه كسی راست میگوید و چه كسی دروغ. در این حالت موضوع رها میشود و توجه به خود فرد اهمیت دارد. به جای اینكه صحبت روی موضوع مورد بحث باشد تمركز روی احساسات طرف مقابل و كمك به اوست.
این راهها را امتحان كنید
اگر فكر میكنید با گرفتن هدیه همسرتان خوشحال میشود، این راه را امتحان كنید. به این ترتیب به او نشان میدهید كه با خود او مشكلی ندارید. اگر فكر میكنید درست كردن غذای دوستداشتنی همسرتان میتواند او را از دلخوری دور كند، همان موقع این كار را انجام دهید. همراهی در یك خرید، در یك مهمانی و. . . همگی نشان میدهد شما بیشتر از موضوع به همسرتان اهمیت میدهید.
موانع دلجویی
نداشتن مهارت دلجویی مانع بزرگی است اما مهمترین مانع در دلجویی كردن از طرف مقابل عدم آگاهی و دانش در دلجویی است. اگر نتوانید چند لحظه از موضوع فاصله بگیرید و چند دقیقه دور بودن از موضوع احساس تحقیر به شما میدهد، این هم خودش مانع است.
عشق و علاقه در این فرآیند بسیار مهم است چون دلجویی از كسی اتفاق میافتد كه جایگاه مهم و باارزشی برای شما دارد. وقتی میگویید «غرورم اجازه نمیدهد» در این حالت غرورتان را حفظ میكنید و به جای آن عشق همسرتان را از دست میدهید. در حقیقت به قیمت از دست دادنعشق، غرور را حفظ میكنید.
دلجویی خانمها و آقایان متفاوت است
در دلجویی باید بدانید شیوه دلجویی از مرد و زن به چه صورت است و به تفاوت این دو جنس بیشتر دقت كنید. درست است كه هر دو انسان هستید و شباهتهای زیادی با هم دارید اما باید به حداقل تفاوتها هم توجه كنید. از آنجا كه خانمها خیلی شنیداری هستند و دوست دارند بشنوند بهتر است عبارتهایی مانند اینكه «من هنوز تو رو دوست دارم» و «تو برایم مهمی» و «من منظوری نداشتم» را زیاد استفاده كنید.
آنها باید پیامهای عاطفی دریافت كنند. نیاز ذاتی خانمها دوست داشته شدن و دوست داشتن است بنابراین وقتی در موضوعی قرار میگیرند كه آزردهخاطرند نیاز ذاتیشان دچار آسیب میشود و با خودشان فكر میكنند «من رو دوست نداره» یا «نفهمید من دوستش دارم».
آشتیکنان با آرام جان
نیاز ذاتی آقایان نیز قدرت و توانایی است. معمولا در بحرانها احساس آزاردهنده آقایان بیكفایتی و تحقیر شدن است بنابراین باید كلماتی به كار گرفته شود كه این احساس از او گرفته و حس توانمندی به او بازگردانده شود. بیان عبارتهایی مانند «من میدونم كه تو میتونی» و «میدونم به فكر ما هستی و حواست هست» بسیار مهم است. بهطور كلی در دلجویی كردن باید به فرهنگ كلماتی كه بینتان است، بیشتر توجه كنید و هر آنچه برای بهتر شدن حال طرف مقابلتان لازم است را انجام دهید.
برای دلجویی وقتشناس باشید
برای جلوگیری از سوءتفاهم باید در وقت مناسب درباره موضوع صحبت كرد. در فرآیند دلجویی ما ثابت میكنیم كه فرد از موضوع اهمیت بیشتری دارد. برای اینكه موضوع به درستی مورد بحث قرار بگیرد نیاز به شنونده است و اگر همسرتان حالش بد باشد این اتفاق درست نمیافتد. با دلجویی بیموقع و گفتن جملاتی مانند «خیلی خب هر چی تو میگی» او را از درددل كردن با خودتان پشیمان میكنید و حتی باعث احساس گناه در او میشوید.
وقتی با نرمی جلو بروید به او احترام میگذارید و او هم انعطافپذیرتر میشود. برای به نتیجه رسیدن عجله نكنید. خانمها غالبا این كار را میكنند. وقتی موضوع مطرح میشود آقایان به اصطلاح ممكن است به غار تنهاییشان بروند ولی خانمها میخواهند مدام با آنها حرف بزنند و این عجله برای محق بودن، طرف مقابل را قربانی میكند.
مهارتهای پایه كدام است
برای دلجویی تنها چند مهارت لازم است كه اگر به درستی به كار گرفته شود میتواند كارساز باشد. برخی از موارد عبارت است از:
- از موضوع فاصله بگیرید.
- به خود فرد توجه داشته باشید.
- به تفاوت زن و مردی احترام بگذارید.
- جملاتتان را متكلموحده انتخاب نكنید و ضمیر «من» را حذف كنید.
کتک کاري فرزندان و اشتباهات رايج والدين
دلايل دعواي بچه ها را نمي دانيد
اگر والدين بدانند چرا بچه ها با هم دعوا مي کنند، مي توانند به آن ها کمک کنند تا بدانند چه کاري را بايد انجام دهند تا اين تنش ها کاهش يابد و روابط دوستانه تري بين بقيه بچه ها و فرزندشان حاکم شود. توجه داشته باشيد که بچه ها به دلايل مختلفي با هم دعوا مي کنند. معمولا والدين نمي دانند چه زمان بايد اجازه دهند دعواي فرزندشان روند عادي خودش را طي کند و چه زمان دخالت کنند و وارد عمل شوند و از ادامه دعوا جلوگيري کنند.
توجه به فرزند به محض شروع دعوا
بچه ها به دلايل مختلفي با هم بحث و دعوا مي کنند و باعث اذيت هم مي شوند. گاهي آن ها خسته و عصبي و گرسنه هستند، گاهي نيز به دنبال جلب توجه هستند،گاهي مي خواهند قدرت خود را اثبات کنند و گاهي نيز دنبال يک همبازي و همراه هستند. بعضي اوقات براي اين که بچه ها بتوانند توجه والدين شان را جلب کنند، وارد يک عادت بد و چرخه معيوب مي شوند چراکه تا زماني که آن ها ساکت، آرام و منطقي هستند و با دوست هايشان همکاري و بازي مي کنند، شما سرگرم کارهاي خودتان هستيد و هيچ توجهي به آن ها نداريد اما بلافاصله که جنگ و دعوا را با هم شروع مي کنند، شما به سراغ فرزندتان مي رويد، با او حرف مي زنيد و حتي او را حمايت و نصيحت مي کنيد و براي او وقت مي گذاريد. اگر چنين رفتارهايي در واکنش هاي شما ديده مي شود، وقت آن است که با يک برنامه ريزي صحيح و تجديد نظر در برنامه هاي گذشته تصميم بگيريد که زماني که فرزندان شما رفتار خوب و مناسب دارند، به آن ها توجه کنيد و آن ها را تشويق و تحسين کنيد.
خونسرد نبودن و مراقبت هميشگي از کودک
شما به عنوان پدر و مادر يا يک بزرگ تر بايد گاهي سعي کنيد نسبت به دعواها و جر و بحث هاي کوچک بي توجه باشيد، گويي نه چيزي مي بينيد و نه چيزي مي شنويد. شما بايد سرگرم کار خودتان شويد، خونسرد و آرام بمانيد و از نگاه کردن به آن ها اجتناب کنيد. بعضي مواقع لازم است کارهاي بچه ها را ناديده بگيريد البته مشروط به اين که هيچ کدام از آن ها در معرض آسيب و خطر نباشند. اگر مي بينيد اوضاع خارج از کنترل نيست، ممکن است ترک کردن اتاق براي شما مفيد باشد. چشم پوشي و ناديده گرفتن، زماني اثر بهتري دارد که شما سعي مي کنيد زماني که بچه ها رفتارهاي خوب و مناسب دارند به آن ها توجه کنيد و آن ها را تحسين و تشويق کنيد. به بچه ها بياموزيد که توجه را به روش مثبتي بطلبند و با رفتارهاي منفي متوسل به جلب توجه نشوند.
مقايسه کردن هاي آگاهانه و ناآگاهانه
مقايسه کردن کودکان با يکديگر، يکي ديگر از دلايل دعواي آن ها با يکديگر است. گاهي شما متوجه نيستيد ولي ممکن است به دلايل مختلف بچه ها را با يکديگر مقايسه کنيد و شايد فکر مي کنيد چنين مقايسه اي کودک را شرمنده مي کند و انگيزه اي مي شود تا او بهتر عمل کند اما برعکس، مقايسه کردن باعث ايجاد حسادت در بچه ها مي شود و روابط آن ها را با هم خراب مي کند. بنابراين از مقايسه کودکان با يکديگر اجتناب و به آسيب هاي آن فکر کنيد.
آموزش ندادن مهارت برقراري ارتباط موثرتر به فرزند
به نظر مي رسد بعضي بچه ها توانايي خاصي براي جذب بقيه بچه ها به بازي دارند ولي عده اي از بچه ها در اين زمينه مشکل دارند و زود به اين نتيجه مي رسند که بايد با بحث و دعوا ديگران را درگير بازي کنند؛ يعني هدف اصلي آن ها اين است که با بچه ديگري بازي کنند، اما نمي دانند چگونه بايد شروع کنند و اين کار را انجام دهند. شما مي توانيد به فرزندتان بياموزيد که چگونه با ديگران ارتباط بهتر و موثرتري برقرار کند تا اين مشکل را رفع کنيد.
تشويق فرزند به کتک کاريپدر و مادرها نبايد کتک زدن و دعوا را به فرزندشان بياموزند چراکه خشونت روش خوبي براي حل مشکلات نيست و لازم است اين مسئله را کاملا به کودک فهماند. به او ياد دهيد کتک زدن دوستان نه تنها کار درستي نيست، بلکه مي تواند خطرناک هم باشد. نبايد سيلي را با سيلي جواب داد حتي اگر فرزند شما خشن است و عادت به زدن دوستانش دارد، بهتر است او را تهديد کنيد که در صورت تکرار اين عمل، تنبيه خواهد شد. شايد از ما بپرسيد که اگر به فرزندم بگويم کتک نزن يا دعوا نکن، پس چگونه از خود دفاع کردن را به او بياموزم؟ پاسخ ما اين است که به او بگوييد، اگر ديگران به او حمله کردند فورا يکي از بزرگ ترها را باخبر کند. متاسفانه گاهي والدين به اين موضوع بي توجهند و حتي وقتي کودک از يکي از دوستان به آن ها گله مي کند، اهميتي به اصل ماجرا نمي دهند و مي گويند اشکالي ندارد. روش صحيح در اين مواقع اين است که دليل دعوا را جويا شويد و به فرزندتان بياموزيد چگونه با کودکي که او را زده، برخورد کند. منظور آموزش سيلي در مقابل سيلي نيست بلکه بايد رفتار درست را به او بياموزيد؛ به طور مثال به کودک بگوييد به کسي که تو را زد با جديت بگو: «تو ديگر دوست من نيستي و من ديگر با تو بازي نخواهم کرد.»
شرط دخالت والدين در دعواي کودکان
با اين حال و اگر کودکي به تنهايي موفق به مديريت دعوايش نشد، شما مي توانيد با کودکي که او را کتک زده است، مستقيم صحبت کنيد. بهترين روش، بيان اين جمله است: «اگر دست از کار زشتت برنداري، با من طرف خواهي بود» توجه داشته باشيد که کودک تا 8 سالگي به حمايت والدين نياز دارد و بايد بفهمد که مي تواند روي کمک آن ها حساب کند. به اين ترتيب اعتماد به نفس او بالاتر مي رود و در آينده رفتارهاي بهتري از خودش نشان خواهد داد.
نکته ی تربیت والدینی:
بچه وقتی آمد پیش پدر از مادر حرفی زد ( یا بالعکس) باید جلویش گرفته شود، نه اینکه بگویی خب بقیه اش! بمحض انحراف ذهنش باید تصحیح کرد و گرنه در بزرگی نمام میشود، غیبت کن میشود.
آیت الله دستغیب
نکته ی تربیت والدینی:
✅هرم قدرت خانه را نشکنیم. مرد هرم است. اگر شخصیت پدر در خانه ضعیف شود در دوره ی نوجوانی که فرزند باید از پدر حساب ببرد این اتفاق نمی افتد، معضل جدی و خطرناک!⚡
چگونه به طور موثر با کودکان ارتباط داشته باشیم
والدین اکثراً به شوخی میگویند که فرزندان آنها هیچ حرفی را نمیشنوند، به جز چیزی که نمیخواهید آنها بشنوند این پست راه های موثر ارتباط با کودکان را به شما آموزش می دهد.
مقدمه
حقیقت این است که کودکان بیش از چیزی که شما فکرش را میکنید میشنوند و به همان روشی که شما با دیگران ارتباط برقرار میکنید با شما ارتباط دارند. یک شنونده و مخاطب خوب بودن ، پایهای برای ارتباط خوب شما با فرزندتان خواهد بود. دام و موانع زیادی وجود دارند که شما در طول مسیر باید مراقب آنها باشید.
دستورالعملها:
1. قبل از تلاش برای گفتگو با فرزندتان، توجه او را جلب کنید. هنگامی که فرزندتان با چیز دیگری سرگرم است، چیزی که از شما برای او سرگرمکننده تر است، توقع اینکه به حرفهای شما گوش دهد منطقی نیست. در صورتی که کارتان خیلی فوری نیست، قبل از شروع یک صحبت دوستانه به او فرصت بدهید تا کارش را تمام کند.
2. دائماً زمانی را برای صحبت با فرزندتان در نظر بگیرید. صحبت دربارهی روز او و چیزهایی که دیده است و همچنین گوش دادن به گفتههایش، راهی برای ارتباط با او را برای شما فراهم میکند. صحبت کردن با آنها هنگامی که هیچ مسئلهی مبرم و دشواری وجود ندارد، به آنها میفهماند که گفتگو بخشی از کارهای روزانه است و چیزی نیست که فقط در صورت وجود مشکل از آن استفاده شود.
3. به گفتهی کودکتان گوش دهید. اگرچه ممکن است همیشه با او موافق نباشید، اما این کار باعث میشود که بفهمد شما به احساس و طرز فکر او اهمیت میدهید. گوش دادن باعث درک شده و سبب میشود که شما بتوانید عمیق تر وارد زندگی او شوید.
4. سؤالاتی که پاسخی بیش از بله یا خیر دارند از او بپرسید. بجای پرسیدن سؤال " روزت چطور بود" از فرزند کوچکتان که به تازگی از مدرسه بازگشته است، سؤالی بپرسید که برای پاسخ دادن نیاز به فکر بیشتر داشته باشد مثلاً " چه قسمتی از کتابی که در مدرسه یاد میگیری مورد علاقهی توست؟" . سؤال خود را با پرسیدن علت علاقه او ادامه دهید.
5. به فرزند خود بگویید که هنگامی که او را راهنمایی میکنید توقع چه چیز یا چه کاری را از او دارید. هنگامی که اشتباهی رخ دهد، مبهم بودن بیشتر باعث بحث میشود. اینکه بدون واضح صحبت کردن با فرزندتان تصور کنید که او متوجه خواستهی شما شده است، ممکن است سبب ناامیدیهایی شود که شما میتوانستید از آنها جلوگیری کنید.
6. از سخنرانی و دلیل آوردن برای کودکی که هنوز برای دلیل آوردن خیلی کوچک است و یا در یک شرایط عاطفی است که دلیل آوردن برایش بیفایده است، خودداری کنید. گاهی نیاز است که والدین صرفاً خواستههایشان را به کودک بفهمانند، و برای کارهای خود توضیح ندهند. توضیح اساس و پایهی دلایل برای کودکان بزرگتر رابطهی شما را بهبود میدهد، اما گاهی لازم است آن را تا زمانی که همه آرام باشند به تأخیر بیندازید.
7. رفتاری که میخواهید فرزند شما انجام دهد را مدلسازی کنید. اگر میخواهید که فرزند شما یک مخاطب موثر باشد، به او اجازه دهید شما را در همان حالت ببیند. به احتمال زیاد، او این کار را از شما یاد میگیرد.
تفاوتهای تربیتی بین پسر و دختران؟
اهمیت تربیت صحیح دختران به حدی است که گاه برخی معتقدند :« اگر در جامعه دختران اصلاح شوند و به نقش و وظايف خود پى ببرند جامعه هم اصلاح خواهد شد. خوشبختى و سعادت جامعه آينده به نيك انديشى ، وظيفه دانى ، آزادى و وسعت فكر دختران بستگى دارد و سعادت از طريق آنها بايد به جامعه سرايت كند»(1)
در تربيت دختران ، به خاطر نقش حساس آنها در مسئوليتهاى خانوادگى و تأثير آن در اجتماع ، بايد مراقبت بيشترى نمود و مبادا كه دختران را مثل پسر بزرگ كرد.
دختر وقتى به سن هفت سالگى رسيد، كم و بيش بايد متوجه شود، رفتار و وظائف او با پسر فرق دارد، اگر اینگونه عمل نشود و هر جائى كه پسر مى رود دختر هم برود و يا او را ببرند، هر طور كه پسران لباس مى پوشند، او هم بپوشد و پسروار بزرگ شود، به نظر می رسد چنین دخترى كه مثل پسر احساس آزادى در پوشش كرده ،نمی توان در سن رشد و درك به او دستور حجاب داد! در واقع حجاب براى اين دختر، مثل روسرى براى پسران سخت و مشكل است .
دختران بايد از محبت اشباع شوند تا روانى شاد و دلى با نشاط داشته باشند و خوشبين و خوش قلب و با اعتماد باشند.
دخترى كه از پدر و مادر و در محيط خانه از لحاظ محبت اشباع شده در جوانى احساس محروميت و بى پناهى نمى كند تا در مقابل چند جمله مودت آميز يك جوان غرضران خود را ببازد و آينده خويش را تباه سازد.(2)
نهایت اینکه دختران عروسك نيستند، زندگى آينده آنها به بانوئى خوش فكر، با ادب،با اخلاقى بلند و دينى محكم همراه با تميزى و نظافت ، شوهردارى و ملاطفت نياز دارد، كارى كنيد كه اين خدمات در دختران تقويت شود.(3)
لذا با توجه به خصوصیات متفاوت پسران و دختران، تربیت پسران با دختران هم متفاوت است. پسرها و دخترها به طور کلی برحسب طبیعت و بسته به جنسیتشان ممکن است رفتارهای کاملا متفاوتی داشته باشند اما این مساله به معنای آن نیست که هر دختر و هر پسری تفاوت بسیار زیادی با هم دارند و ضرورتا هر دختر یا پسری به طور کامل از الگوهای معمول آن جنسیت پیروی خواهند کرد.
گرچه نمیتوان به طور دقیق تعیین کرد تربیت پسرها مشکلتر است یا دخترها اما پرورش فرزند پسر همیشه با فرزند دختر تفاوت دارد. حتی اگر فرزندان دختر و پسر شما بهطور کامل کلیشههای مربوط به جنسیتشان را بروز ندهند، تا حدودی با یکدیگر متفاوت خواهند بود. به همین دلیل باید شیوه برخورد شما با آنها متفاوت باشد. شیوه منضبط کردن، بازی و ارتباط برقرار کردن باید مطابق با رفتار کودکی که با او سر و کار دارید، باشد.
تفاوت در بازی :
پسرها گرایش دارند همیشه اینور و آنور بروند و خودشان را در حال حرکت و مشغول نگهدارند. آنها معمولا اسباببازیهای پرسر و صدا و پرزرق و برق مانند اتومبیلهای دارای چراغ و آژیر را دوست دارند. گاهی پسرها هنگام بازی کمی خرابکاری میکنند، اما معمولا این خرابکاریها اتفاقی است. والدین باید بر بازی پسران نظارت بیشتری داشته باشند زیرا آنها کمی بیاحتیاط هستند. اما دخترها معمولا بازیهای آرامتر را ترجیح میدهند. آنها نیازی ذاتی به پرستاری از دیگران دارند و به همین دلیل به بازی با عروسک و حیوانات خانگی علاقه نشان میدهند. آنها هنگام صحبت با اسباببازیهایشان، از تعارفات ملایم و تکگویی استفاده میکنند که متضاد شیوه ارتباطی بیشتر پسرها هنگام بازی است.
تفاوت های گفتاری :
شیوه ارتباط برقرار کردن با فرزندتان با توجه به اینکه پسر باشد یا دختر، متفاوت است. دختران معمولا زودتر یاد میگیرند حرف بزنند و تمایل بیشتری به حرف زدن نشان میدهند. آنها از گوش دادن به صحبتهای پدر و مادرشان لذت میبرند و معمولا به طور مفصل آنچه برایشان اتفاق افتاده تعریف میکنند و پاسخهای طولانی میدهند، اما پسران معمولا ترجیح میدهند زیاد حرف نزنند. آنها به اندازه دختران به جزئیات گفت و گوها توجه نشان نمیدهند و پاسخهایشان یکی دو کلمهای و در حدی است که اصل قضیه را برساند. این خصوصیت پسران احتمالا به خاطر طبیعت شلوغ کار آنها و عدم علاقهشان به نشستن و حرف زدن در هنگامی است که میتوانند اینور و آنور بروند.
تفاوت از لحاظ اعتماد به نفس :
دیدگاه پسران و دختران در مورد خودشان، متفاوت است؛ دختران بسیار زودتر از پسران با مسایل مربوط به اعتماد به نفس درگیر میشوند و لازم است والدین به نگرانیهای دخترشان در این باره که ممکناست در سنین پایینی – حدود ۵ سال- بروز کند، توجه نشان دهند. مشکلات مربوط به کاهش اعتماد به نفس در پسران، معمولا در سنین پیش از بلوغ خود را نشان نمیدهد. از آنجا که پسران معمولا کمتر با خودشان مشکل دارند، راحتتر میتوان آنها را در این زمینه قانع کرد.
منابع:
.1معصومه حيدرى ، آداب رفتار با دختران
.2ابراهيم ، امينى ، آئين تربيت ، ص 119
نکته امروز:
تربیت اسلامی کودکان چگونه باید انجام پذیرد؟
والدین در راستای پرورش مذهبی کودکان باید از برخی رفتارها که به ظاهر برای پرورش مذهبی، ولی در واقع مانع چنین هدفی هستند، پرهیز کنند که موارد ذیل نمونه ای از راههای تربیت اسلامی کودکان می باشد می باشد:
1- پرهیز از به کارگیری مفاهیم منفی: به منظور پرورش کودک و تربیت اسلامی کودکان باید به حلاوت ها و زیبایی های دین تأکید کرد. کودکان باید با محبت و عشقی که خداوند به همه انسان ها مخصوصاً کودکان دارد، آشنا شوند. چون تصویر اولیه ای که والدین از بالاترین موضوع مذهبی، یعنی خداوند ایجاد می کنند، در گرایش کودک به مذهب اثر شگرفی دارد. بسیاری از والدین در برابر شیطنت های کودکان، مشکلات رفتاری و حتی رفتارهای طبیعی آن ها که خارج از حوصله خودشان است، به استفاده ابزاری از مفاهیم مذهبی روی آورده و خداوند را متهم می کنند که کودکان شلوغ را عذاب می کند و تصویر یک موجود شکنجه گر را از خداوند در ذهن کودک ترسیم می کنند؛ در حالی که عذاب خداوند برای مکلف گناه کار است نه کودکان.
2- تربیت اسلامی کودکان با پرهیز از اجبار در رفتارهای مذهبی: بررسی ها نشان می دهد که بیش تر مخالفان مذهب، از دو گروه می باشند، گروه اول: کسانی که در دوران کودکی و نوجوانی از آگاهی و تربیت مذهبی مناسب برخوردار نبوده اند. گروه دوم: کسانی هستند که تربیت مذهبی آن ها در کودکی با خشونت و سخت گیری همراه بوده است و در حالی که مساله ای را نمی فهمیده اند، آن ها را وادار به عمل کردن به آن می کردند. لذا والدین متدین نباید فرزندان خود را در انجام عبادات و رفتارهای دینی تحت فشار قرار دهند. آن ها باید کلیات دین را بگویند و رفتارها را به او آموزش دهند و در امور جزئی نیز به طور نامحسوس، رفتار و اعمال فرزندان خود را کنترل کنند.
3- پرهیز از انتقاد و سخت گیری: برای دست یابی به تربیت اسلامی کودکان، نباید کودکان و نوجوانان را در معرض انتقاد و ایرادهای فراوان قرار داد و آن ها را به صورت منفی با مذهب و ارزش ها آشنا کرد. شخصیت مذهبی کودک زمانی شکل می گیرد که متناسب با خواسته ها و روحیات و کشش های درونی او رفتار شود و آن در صورتی است که انگیزه های مذهبی به همراه امید و احساس های مثبت به او منتقل شود، نه سخت گیری و انتقاد؛ چرا که انتقاد زیاد از آن ها در هر زمینه ای که باشد، آنان را به سرکشی وامی دارد و تذکر فراوان، موجب پیدایش لجاجت و مقاومت می شود.
حضرت علی (علیه السلام): الا فراط فی الملامة یشب نیران اللّجاج؛ زیاده روی در ملامت، آتش لجاجت را شعله ور می کند.
انتقاد و سخت گیری بی مورد نه تنها تربیت اسلامی کودکان را مورد خدشه قرار می دهد، بلکه موجب مشکلات روحی و روانی نیز می گردد.
4- پرهیز از استدلال های فراتر از توانایی های ذهنی کودک و نوجوان:
شیوه تبلیغ انبیا این بود که با هر فردی به اندازه درک و فهم خود او سخن می گفتند، توجه به این مساله لازم است که کودکان هنوز به دوره تفکر مذهبی شخصی نرسیده اند و ذهن آن ها قدرت کافی برای درک مسائل و ادله پیچیده را ندارد و از هر استدلالی برای اثبات خداوند و یا هر جنبه ای از دین که فراتر از توانایی های ذهنی آن ها باشد، برداشت های ساده، مطلق و غیرواقعی خواهند داشت و اغلب از معنای ظاهری جملات فراتر نخواهد رفت. وقتی هم که در درک مساله شکست بخورند این شکست را متوجه استدلال و بطلان اصل مساله می دانند.
5- جلوگیری از ادامه و تثبیت تفکر خام مذهبی برای تربیت اسلامی کودکان:
کودکان در سنین خردسالی از طریق تخیل، نمادسازی و الگوسازی به تفکر می پردازند. آن ها برای بیان احساس ترس و اضطراب خود، آن را به شکل غول و هیولا به تصویر می کشند و موجودات خوب و دوست داشتنی را به صورت فرشته و امثال آن ترسیم می کنند، به منظور نزدیک تر کردن درک و تفکر کودکان به حقایق چنین مفاهیمی، باید آن ها را به تجارب محدود کودکانه خودشان ارجاع داد؛ به عنوان مثال وقتی کودک از والدین خود درباره مکان، اندازه و شکل خداوند سوال می کند باید در پاسخ او با بیان های سلبی گفته شود: خدا مثل ما نیست که دست و پا داشته باشد، در خانه ای زندگی کند یا قابل دیدن و لمس کردن باشد.
چنین پاسخی هم به زدوده شدن مفاهیم خام موجود در ذهن کودک کمک می کند و هم سوال و کنجکاوی و میل درونی کودک به کشف حقایق دینی باقی مانده و ادامه آن به کشف درونی دین منجر خواهد شد.
منابع:
کتاب تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن(جلد اول)
استاد پناهیان:
زنان شهید ساز هستند که 10 برابر شهادت ارزش دارد . اصلا می دانی شهید سازی یعنی چی ؟؟؟ خانوم ها نه نیاز به جهاد دار ند و نه نیاز به شهادت دارند که به مقامات عالی برسند بلکه با همان نقش پنهان گرفتن در دین به همان مقامات می رسند . در قیامت معلوم می شود که یک خانوم خانه دار که به ظاهر هیچ کاری نکرده است
چه مقامی دارد و خیلی ها به مقامش غبطه می خورند . در قیامت معلوم می شود که عالم را خانوم های خانه دار می چرخاندند .
تمام کارها و فعالیت های دیگر نسبت به خانه داری بسیار بی ارزش است . امیدوارم ارزش نقش پنهان رافهمیده باشیم.
سلام
مطالب طولانی بود، ولی جهت حمایت معنوی از موضوع تاپیک، تمام مطالب رو نخونده صلوات زدم
یا رقیه
مادرهالطفا تا آخر بخوانید(بسیارمهم):
اگر بچهای تکلیف نمینویسد، گیر ندهید، خودش میداند و معلمش. اگر بچهای از خوابِ نازِ صبح بیدار نمیشود، خودش میداند و ناظمش. اگر درس نخواند، خودش میداند و کارنامهاش. به پدر و مادرش مربوط نیست.
به پدر و مادرش این مربوط است که با هم در خانه دعوا نکنند، تفریحات خارج از سن و سال بچه ایجاد نکنند، وسط هفته تا دیروقت مهمانی نباشند، بچهشان را کتابفروشی و موزه و پارک ببرند، در خانه میوه داشته باشند، با بچهشان بازی کنند، شبها موقع شام همه دور سفرهی غذا گفتگو کنند، با پوست میوه شکلهای عجیب و غریب درست کنند، هر از گاهی با معلمِ بچه دیدار کنند، به بچه یاد دهند توی اتاقش گلدان داشته باشد و هر روز از آن مراقبت کند، برایش اسباببازی هایی بخرند که دستِ بچه ورزیده شود، خودشان هم – بلا نسبت! – یک وقتهایی کتاب بخوانند. با بچه شوخی کنند. هی نگویند: «پول نداریم.»، سر بچه منت نگذارند که برایت فلان و بهمان کردهایم، حواسشان باشد دوستهای خوب دور و بر بچه باشد... همین!
(خواهشمندم نسبت به انتشار آن به ویژه بین اولیای محترم دانش آموزان محبت فرمایین] ✔✔✔پند ها و راهکارهای نوین پرورشی:
_________
اگر دیدی بچه ات گریه می کنه،وقت خودت رابرای ساکت کردنش تلف نکن،..به کبوتری یا تکه ابری درآسمان اشاره کن، تابه آن بنگرد..چون فیزیولوژی انسان برای گریه،نگاه به پایین کردن هست.
_________
اگر خواستی بچه هات ازاستخر یا حمام زودتر بیرون بیان،..
بهشون نگو الان بیرون بیایید،.. بلکه بگو :
پنج دقیقه دیگه وقت دارین، ..
سپس بربگرد وبگو دو دقیقه دیگه وقت دارین،..
ونهایتا" بگو وقت تموم شد..! خودشان بیرون میان.
__________
وقتی درمقابل تعداد زیادی بچه ها که سروصدایشان زیادهست قرارگرفتی وخواسته توجه آنها را جلب کنی وساکتشان کنی، بگو:
"اونی که صدای مرامی شنود،دست خودش رابالاببرد"..☝
اولین نفر که دست خودش رابالا برد دومی هم بالا می برد وبه همه سرایت میکند وهمه ساکت میشوند.
______
اما بهترین ومهمترین پند:
به بچه هات بگو برین بخوابین تابرای نمازصبح بیدار بشویم.. وهمیشه هم وغم آنها آخرت خواهدشد...
❌نگو بخوابین که فردا مدرسه دارین
تاشب رابا فکر و ذکر دنیا بسرنکنند
به کودکت نگو : بر دیوار خط نکش
بلکه بگو : بر برگه ای بکش ، سپس آن را به دیوار میچسبانیم .
✨ نگو : برخیز و نماز بخوان و الا جهنمی میگردی
بگو : برخیز تا با یکدیگرنماز بخوانیم ، تا در بهشت نیز در کنار یکدیگر باشیم .
✨ نگو : برخیز و اتاق کثیف و شلخته ات را تمیز کن
بگو : دوست داری با یکدیگر اتاق را مرتب کنیم ، چون میدانم نظم را دوست داری
✨ نگو : بازی را تمام کن و درس بخوان زیرا درس خواندن مهمتر است
بگو : اگر دروست را به بهترین نحو تمام نمایی با همدیگر بازی خواهیم کرد
✨ نگو : به قسمت چپ بدنت نخواب
بگو : رسول الله به ما آموخته که بر روی قسمت راست بخوابیم
هر کلام و حرکت ما بر روی شخصیت فرزندمان تاثیر بسزایی خواهد داشت .
✨ حرکات کودکمان انعکاس اعمال ماست.
✨فرزندانم مهمانانی در خانه ام هستند✨ بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم " فرزندانم مهمانانی در خانه ام هستند و روزی از کنارم می روند" بلکه روزها با سرعت عجیبی می گذرند و آنها به زودی زود از من جدا می شوند. به خودم گفتم: کدام یک مهمتر است: نظم خانه یا اینکه فرزندانم به خوبی از من یاد کنند؟ و کدام یک مهمتر است: خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندانم؟ کشف کرده ام آنها مهمانان من هستند و این باعث شد اولویاتم را تغییر بدهم، بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و آنهاست. شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه ی کمی از قوانین مهم را انتخاب و خودم را ملزم به اجرای آنها کردم و بقیه ی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی ول کردم. از عصبی شدن و داد زدن کم کردم و آرامش گرفتم، از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضی شدم که مقداری به هم ریخته است و کمی شلختگی در آن مشاهده می شود اما فرزندانی را تحویل گرفتم که آرامش دارند و از من و خشم هایم نمی نالند درنتیجه رابطه ی من و آنها بسیار قوی و زیبا شده
دکترعلی اکبر زین العابدین
مادرهالطفا تا آخر بخوانید(بسیارمهم):
اگر بچهای تکلیف نمینویسد، گیر ندهید، خودش میداند و معلمش. اگر بچهای از خوابِ نازِ صبح بیدار نمیشود، خودش میداند و ناظمش. اگر درس نخواند، خودش میداند و کارنامهاش. به پدر و مادرش مربوط نیست.
به پدر و مادرش این مربوط است که با هم در خانه دعوا نکنند، تفریحات خارج از سن و سال بچه ایجاد نکنند، وسط هفته تا دیروقت مهمانی نباشند، بچهشان را کتابفروشی و موزه و پارک ببرند، در خانه میوه داشته باشند، با بچهشان بازی کنند، شبها موقع شام همه دور سفرهی غذا گفتگو کنند، با پوست میوه شکلهای عجیب و غریب درست کنند، هر از گاهی با معلمِ بچه دیدار کنند، به بچه یاد دهند توی اتاقش گلدان داشته باشد و هر روز از آن مراقبت کند، برایش اسباببازی هایی بخرند که دستِ بچه ورزیده شود، خودشان هم – بلا نسبت! – یک وقتهایی کتاب بخوانند. با بچه شوخی کنند. هی نگویند: «پول نداریم.»، سر بچه منت نگذارند که برایت فلان و بهمان کردهایم، حواسشان باشد دوستهای خوب دور و بر بچه باشد... همین!
(خواهشمندم نسبت به انتشار آن به ویژه بین اولیای محترم دانش آموزان محبت فرمایین] ✔✔✔پند ها و راهکارهای نوین پرورشی:
_________
کتک زدن کودکان
گاهی ممکن است احساس کنید فرزندتان غیر قابل کنترل است و از مسیر خود خارج شده . برخی والدین اعتقاد دارند سایر شیوه های تربیتی مثبت ارزشمند است، ولی کتک زدن نیز بخش ضروری ابزار آن ها است، در حالی که این صحیح نیست.
در این مطلب می خوانید:
دلایل کتک زدن والدین
جنبه های منفی کتک زدن
دلایل کتک زدن والدین
ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که لازم است به فرزندتان نشان دهید که رئیس چه کسی است و نگذارید او راه خودش را برود و احساس کنید کتک زدن هیچ ضرری ندارد و باعث می شود کودک لوس شما را به مسیر برگرداند. شما می خواهید به فرزندتان نشان دهید که رفتارش خیلی زشت و غیر قابل قبول بوده و می خواهید او بابت این رفتار اظهار پشیمانی نماید و یا فوراً آن رفتار را متوقف کند. در این صورت تصمیم می گیرید او را کتک بزنید.
جنبه های منفی کتک زدن
هنگامی که فرزند لجباز خود را کتک می زنید ممکن است این جمله را از او بشنوید که «اصلا درد نداشت» در آن لحظه است که ممکن است همه چیز خیلی سریع از کنترل شما خارج شود و محکم و محکم تر او را بزنید.
کتک زدن سریع تر از سایر روش ها عمل می کند. کودک شما به نظر پشیمان می آید، گریه می کند و رفتار خود را متوقف می سازد، اما عواقب بلند مدت نامطلوبی دارد، زیرا هنگامی که شما فرزندتان را می زنید او از نظر احساسی لطمه می بیند، دلخور و یا عصبانی می شود. با این کار به او بی احترامی می کنید و باعث می شوید فرزندتان از شما کناره گیری کند و یا بترسد و با این کار روابط نزدیک خانوادگی را از بین می برید.
اگر فرزندتان، برادر یا خواهر یا کودک دیگری را زد و شما نیز مجبور شدید او را کتک بزنید با این کار پیام گیج کننده و متناقضی به کودک می دهید. با کتک زدن، کودک هرگز متوجه نمی شود که چرا رفتارش ناپسند بوده ولی این موضوع را در می یابد که هنگامی که از کسی عصبانی است و یا می خواهد حرف اش را با زور بزند باید او را زد.
شما الگوی فرزندتان هستید. در آینده او رفتار شما را تقلید خواهد کرد و حتی ممکن است خشم او در نهایت به خود شما برگردد. اگر شما فرزندتان را کتک بزنید به او می آموزید که این روش صحیح رفتار با دیگران است و با این کار فرزند خود را قلدر بار می آورید.
با سلام و تشكر از مطالب ارزشمندي كه نوشتيد. لطفا اگه مي شه راهكارهايي رو براي افزايش صبر مادرا ارائه بدين . من خودم مادر پسر 4 ساله ام . گاهي واقعا نمي تونم در مقابل شيطنت هاش خودمو كنترل كنم و عصباني مي شم . (فحش و كتك هرگز فقط صدام كمي ميره بالا و بعد تا صبح از عذاب وجدان مي ميرم) دنبال يه راهكار بودم كه اين تاپيك رو ديدم. ماها گاهي تو مسائل ابتدايي تربيت كم مياريم چه رسد كه بخواهيم سرباز امام زمان تربيت كنيم. ايشالله خدا خودش توفيق بده و ياري كنه.
اجرتون با خدا
با سلام و تشكر از مطالب ارزشمندي كه نوشتيد. لطفا اگه مي شه راهكارهايي رو براي افزايش صبر مادرا ارائه بدين . من خودم مادر پسر 4 ساله ام . گاهي واقعا نمي تونم در مقابل شيطنت هاش خودمو كنترل كنم و عصباني مي شم . (فحش و كتك هرگز فقط صدام كمي ميره بالا و بعد تا صبح از عذاب وجدان مي ميرم) دنبال يه راهكار بودم كه اين تاپيك رو ديدم. ماها گاهي تو مسائل ابتدايي تربيت كم مياريم چه رسد كه بخواهيم سرباز امام زمان تربيت كنيم. ايشالله خدا خودش توفيق بده و ياري كنه.
اجرتون با خدا
سلام خانم بانوی بهاری چشم،من ازکارشناس میپرسم وپاسخ رواینجابراتون قرارمی دم.
ولی نظرشخصی من اینه که اگرمانگاهمون روبه بعضی مسائل عوض کنیم اونوقت میتونیم جلوی خیلی ازعصبانیت هاروبگیریم،شمااگراینطورفکرکنیدکه طبیعت یک پسربچه اون هم دراین سن وسال چیزی جزشیطنت نیست!ودستورالعملی که دین تا7سالگی دادن رورعایت کنید،اینطوری ان شاءالله درامرتربیت هم موفق ترخواهیدبود.
خانم بانوی بهار یک سوال دارم ازتون:
الان مشکل اصلی شماکم صبری خودتون هست یااینکه شیطنت های فرزندتون بیش ازحدطبیعی وغیرعادی هست؟
یعنی شمانسبت به مادرهای دیگه کم صبرترهستیدیااینکه فرزنددلبندتون نسبت به بچه های هم سن وسالش شیطون تر هست؟
سلام خانم بانوی بهاری چشم،من ازکارشناس میپرسم وپاسخ رواینجابراتون قرارمی دم.
ولی نظرشخصی من اینه که اگرمانگاهمون روبه بعضی مسائل عوض کنیم اونوقت میتونیم جلوی خیلی ازعصبانیت هاروبگیریم،شمااگراینطورفک رکنیدکه طبیعت یک پسربچه اون هم دراین سن وسال چیزی جزشیطنت نیست!ودستورالعملی که دین تا7سالگی دادن رورعایت کنید،اینطوری ان شاءالله درامرتربیت هم موفق ترخواهیدبود.
پيشاپيش ممنون . منتظر شنيدن ادامه مطالبتون هستم.
چقد خوبه که خانم ها قبل از بسته شدن نطفه فرزندشون اونو نذر امام زمان ع بکنند، نذر کنند که فرزندشون رو تقدیم امام زمان عج کنند
این خیلی خوب است ، خیلی خوب
شیوه برخورد با دعوای کودکان
برقراری نظم و انضباط میان دو کودک در سنین مختلف آسان نیست. حتی با وجود سه یا چهار سال تفاوت سنی میان کودکان باز هم شما شاهد سر و صدا، اختلاف و درگیری میان آن ها خواهید بود.
وقتی فرزندان تان با وجود تمام تذکرات شما برای بازی آرام و بدون سر و صدا و درگیری باز هم با یکدیگر دعوا می کنند سعی کنید آرام باشید و از برخورد خشونت آمیز و عصبی خودداری کنید. سعی کنید فرزندان تان بفهمند که شما از دست آن ها عصبانی هستید و برای شان توضیح بدهید که آن ها باید تلاش کنند که با هم بحث نکنند، اما با همه این حرف ها بگذارید بفهمند که شما دوست شان دارید. چند شیوه کلی وجود دارد که شما می توانید هنگام مشاهده دعوا و نزاع میان آن ها در پیش بگیرید:
سعی کنید بی طرف بمانید. فرزند کوچک تر همیشه دعوا را شروع نمی کند و فرزند بزرگ تر همیشه خواهر یا برادر کوچک تر را هل نمی دهد.
اگر در بحث یا درگیری حق با هر دو آن ها بود به شکلی عادلانه و مصمم این را به هر دوی شان بگویید. سپس با هر دو نفر به یک شکل رفتار کنید. این تنها کاری است که می توانید انجام دهید، در ضمن در نظر داشته باشید که اگر یکی از آن دو را تنبیه کنید دیگری ناراحت خواهد شد حتی اگر سزاوار تنبیه باشد. در این صورت لازم است شما تجدید نظری در جدی بودن مسئله تنبیه داشته باشید.
سعی کنید ظرفیت خود و فرزندان تان را بشناسید و پیش از رسیدن به آن مرحله، تمهیدات لازم را به وجود آورید و یا از آن جلوگیری کنید،
اگر شما و همسرتان در مورد شیوه برخورد با کودکان به هنگام دعوا و درگیری اختلاف نظر یا بحث دارید این بحث ها را دور از چشم آن ها انجام بدهید. دیدن شما در این حالت به جز ناراحتی و اضطراب ممکن است برای آن ها این فکر را به وجود بیاورد که حالا بهترین وقت است تا هر کاری که دل شان می خواهد انجام بدهند.
اگر متوجه شدید که فرزندتان دستش را برای کتک زدن خواهر یا برادرش بلند کرده در واکنش به این کار به جای تنبیه بدنی و کتک از کلمات استفاده کنید. یک تنبیه و سرزنش کلامی خیلی موثرتر از سیلی و یا لگد است.
به یاد داشته باشید که دعوا و نزاع در بین کودکان زیاد پیش می آید، اما همیشه به آن ها گوشزد کنید که تحت هیچ شرایطی اجازه ندارند همدیگر را بزنند. برای آن ها در مورد اثرات و زیان های کتک زدن صحبت کنید.
خانم هایی که فرزندکوچک دارن میتونن ذکرایام هفته رابااین شعریادشون بدن...
.
.
.
.
شنبه شروع هفته خدا یادم نرفته
خالق این جهانه خدای آسمانه
ذکر لبم همینه یارب العالمینه
****
یکشنبه یادت باشه خدا بابنده هاشه
بازم دلت راشادکن. بخشندگی شویادکن
بگوهمین را والسلام،یاذالجلال والاکرام
بعداز روز یکشنبه رسید روز دوشنبه
از ته دل میخونم خدای مهربونم
توقلبای ما جاته یا قاضی الحاجاته
****
سه شنبه هم یه روزه نذاردلت بسوزه
بازم خداخدا کن نعمتاشو نگاه کن
بگو فقط تو همین یا ارحم الراحمین
****
توی تموم روزا مثل چهارشنبه ها
خدارامیشه یادکرد شادیهارازیاد کرد
ذکر خدا معلومه یاحی ویاقیومه
****
هست ذکرپنج شنبه ها،شکوه ولطف خدا
لااله الاالله خدایی نیست جز خدا
ملک الحق المبین لطفهای او را ببین
****
جمعه هاباصلوات تومیرسی به حاجات
دعا دعا دعاکن خدارو توصداکن
خدا ظهور آقا نزدیکتر بفرما
آمین
:hamdel:به نام خدا:hamdel:
یکی از دوستان مطالب جالبی درباره بزرگ کردن فرزندش نوشته و تجربه هاش رو در اختیار خوانندگان وبلاگش گذاشته.
من خیلی از مطالبش لذت بردم انشالا برای دوستان در اینجا قرار میدم تا بقیه هم استفاده کنند.اگر مورد رضایتتون بود حتما بنده رو دعا بفرمایید.تشکر:Gol:
:hamdel:شروع:hamdel:
ماجراهای من و ریحانه به چهار سال گذشته یعنی از زمان تولد او تاکنون مربوط نمی شه. به خیلی پیشتر. از زمانیکه او رو از خدا خواستم. و از همون موقع بود که احساس کردم خودم رو برای یه پدر خوب
بودن باید آماده کنم. چون معتقدم همونقدر که ما پدر و مادرها دوست داریم فرزند ایده آلی داشته
باشیم اونها هم دوست دارند پدر و مادر ایده آلی داشته باشند. این بود که طی این سالها به صبر و
حوصله، مطالعه و خلاقیت و نوآوری بهای زیادی دادم و اکنون که ثمره زحمتهام رو می بینم دوست دارم
دیگران رو هم توی نتایجش شریک کنم.
کودکان هنگامی که کار مثبتی انجام میدهند مشتاقانه منتظر عکس العمل ما بزرگترها هستند. اگر بزرگترها با این اصل آشنا باشند و بموقع کودکان رو مورد تشویق قرار دهند خواهند دید که چه نتایج اعجاب انگیزی خواهد داشت.
ریحانه مشغول خوردن انار بود. با وجودیکه مواظب بود اما چند دونه انار رو روی زمین ریخت. یکی از اون دونه ها
هـــم روی زمین له شده و زمین رو قرمز کرده بود. مامان خیلی محترمانه از ریحانه خواست بره دستمال بیاره و
زمین رو تمیز کنه. من مشغول تماشای تلویزیون بودم. یــه لـحظه مـــــتوجه شـدم ریحانـه دونـه ها رو جـمع کـرده و
مـــشغول تمیز کردن زمینه. فورا یاد همون اصل افتادم. به مامان گفتم: "مامان، دختر مهربونمون رو می بینی چقدر
قـشنگ داره زمـین رو تـــمیز می کـــــنه" و بعد هم به ریحانه گفتم: "آفرین دختر خوب و حرف گوش کن" و
پیشونیش رو بوسیدم. اون لحظه با تمام وجودم برق چشمهای ریحانه رو حس کردم. بـا هـمین کار ساده اما با
اهمیت، تا ساعتها ریحانه شاد بود.
کودکان به دلایل مختلف بعضی مواقع دوست دارند بازیگوشی کنند و یا دست به کارهایی بزنند کـه ممکنه بزرگترها رو کلافه کنه. این جور مواقع به جای حساسیت نشان دادن به کار کودک که قطعا باعث لجبازی بــیشتر او میشه فقط کافی است با کمی خلاقیت، ابتکار عمل رو به دست بگیریم و با مشارکت خود کـــودک، او رو به راحتی آرام کنیم.
دیشب ریحانه موقع شام برخلاف همیشه حس بازیگوشیش گل کرده بود. انگشتش رو توی کاسه ماست می زد
و به صورت مامانش می مالید. به مامان اشاره کردم که اصلا حساسیت نشون نده و صبر پیشه کنه. اما انگار
ریحانه از این کار خیلی خوشش اومده بود و دست بردار نبود. پیش از اینکه مامان رو حسابی کلافه کنه فکری به
سرم زد. توی آشپزخونه رفتم. مامان ظرف اصلی ماست رو روی یخچال گذاشته بود. ریحانه رو صدا زدم و گفتم
"بابا می شه کمک کنی تا اون ظرف رو از روی یخچال بردارم" ریحانه درحالیکه از کار من که داشتم ظرف اصلی رو
در اختیارش قرار می دادم متعجب بود کمکم کرد تا ظرف رو بردارم. بعد بهش گفتم: " بابا کمک کن تا در سطل
ماست رو پیدا کنیم بگذاریم روش". ریحانه با اشتیاق این کار رو کرد. و بعد هم با کمک همدیگه سطل رو گذاشتیم
توی یخچال. خلاصه ریحانه با مشغله ای که براش فراهم شد، شیطنتش رو به کلی فراموش کرد.
وقتی قراره با ابتکار عمل، کودک را آرام کنیم. بهترین فردی که این کار رو می تونه انجام بده کسی است که کودک در آن لحظه به او حساس نشده باشه.
صدای بچه های کوچه برای ریحانه وسوسه انگیز بود. احساس کردم تصمیم گرفته بره توی کوچه. چون بی موقع
بود سعی کردم به آرامی منصرفش کنم. اما در اون لحظه مثل اینکه قدرت وسوسه از قدرت استدلالهای من
بیشتر بود. ریحانه تصمیم خودش رو گرفته بود. داشتم به این فکر می کردم که چگونه با کمترین دردسر مانع او
شوم که نق زدنش شروع شد. مامان که از دور شاهد ماجرا بود گفت: "ریحانه سریع بیا توی اتاق کارت دارم.
یه داستان قشنگ همین الان یادم اومد می خوام برات بگم" ریحانه سریع پرید توی اتاق و منتظر شنیدن قصه شد.
گویی هیچ اتفاقی نیفتاده بود.:Gol:
:hamdel:سلااااااااااام:hamdel:
ادامه ی اصل های بعدی رو بعد از این که دیدم دوستان مشتاق هستن و استقبال شد انشالا میزارم.
در پناه خدا ، پیروز و موفق باشید :ok:
[h=2]اصل سوم:[/h]کودکان را به زیبائیها حساس کنیم و لذت بردن از چیزهای زیبا و دوست داشتنی را به آنان بیاموزیم.
مدتهاست که هنگام صرف میوه، ریحانه رو به دقت در رنگ و آب و عطر میوه ها دعوت می کنم. براش
توضیح می دم که باید از این زیبائیها لذت برد. این روزها که ریحانه میوه می خوره اگه کنارش باشم
می گه بابا می بینی این میوه چه رنگ قشنگی داره و بعد میوه رو با نفس عمیقی بو می کنه. امروز اونو
به عطر سبزی که سر سفره بود حساس کردم. چند روز پیش با ریحانه از توی پارک می گذشتیم. یک
دفعه متوجه شدم ریحانه کنارم نیست و پای گلی نشسته و نوازشش می کنه. یادم افتاد تابستون
توی همین پارک ریحانه رو به عشق ورزیدن به گلها دعوت کردم و در مورد زیبائیهای اونها براش توضیح
دادم. هدفم از این کار اینه که یه اصل فراموش شده توی زندگیهای امروزی رو در ریحانه زنده کنم.
همه ما دوست داریم وقتی فرزندمان را به انجام کاری دعوت می کنیم، با اشتیاق پاسخ مثبت دهد و یا خود، داوطلبانه در انجام کارها به ما کمک کند. می توان این ویژگی را برای همیشه در کودکان نهادینه کرد. فقط کافی است از کودکی، آنها را در انجام کارها مشارکت دهیم. من این کار را از وقتی ریحانه یک سال و نیمه بود
آغاز کردم.
امروز بعد از ناهار، در گوش ریحانه گفتم: " بابایی، مامان زحمت کشیده و غذا درست کرده می یای ما در جمع
کردن میز غذا کمکش کنیم تا خوشحال بشه" ریحانه گفت: " آره بابا" در یخچال رو باز کردم و به ریحانه گفتم
ظرفهایی رو که باید توی یخچال بگذاریم یکی یکی برام بیاره و ریحانه این کار رو انجام داد و بعد هم با کمک
هم بقیه کارها رو کردیم. پیشونی ریحانه رو بوسیدم. بعد هم مامان که داشت نشون می داد خیلی خوشحال
شده پیشونیش رو بوسید. به ریحانه گفتم: " بابا کی شه برام غذا درست کنی. چند وقت دیگه که از اداره
برگردم دخترم می گه بابا غذایی که دوست داری برات درست کردم..." موقعی که داشتم این جملات رو می
گفتم برق خاصی توی چشمهای ریحانه بود و خوشحالی که نمی شه وصف کرد. احساس بزرگی می کرد. و این
حتما بهش اعتماد به نفس می ده و خاطره ای خوش از کمک کردن به بابا و مامان. تا حالا کمتر پیش آمده از
ریحانه کاری بخواهیم و او جواب سربالا بده. یادم هست وقتی ریحانه خیلی کوچک بود با کمک خودش اسباب
بازیهاش رو جمع می کردیم. می گفتم: "ریحانه بیا اتاق رو جمع و جور کنیم تا مامان خوشحال بشه" پس از
مدتی هم متوجه شدم خود ریحانه بدون اینکه ازش بخواهیم اسباب بازیهاش رو جمع می کنه. بهترین موقع برای
رشد این ویژگی در کودکان وقتیه که مهمون می یاد خونه. بچه ها خیلی دوست دارند این جور مواقع کمک کنن.
نکات مهم:
۱) همیشه کودک باید از کمک کردن خاطره خوش داشته باشد.
۲) هیچ وقت برای انجام کارها نباید به کودک دستور داد.
۳) حتما باید خودمان در انجام کار به کودک کمک کنیم و نباید او را تنها بگذاریم.
۴) حتما از کودک تشکر کنیم.
۵ ) مواردی که کودک زیربار نمی رود خلاقیت به خرج دهیم. یادم هست یکبار به ریحانه گفتم: "می یای کمک
مامان کنیم" گفت: "بابا کار دارم" گفتم: "ریحانه مامان حواسش نیست اگه متوجه بشه ما کارا رو کردیم تعجب
می کنه" و ریحانه فورا قبول کرد.
۶ ) این روش باید استمرار داشته باشد تا در کودک نهادینه شود. گاهی به چند سال زمان نیاز دارد ولی نتیجه
اش برای یک عمر است.
برای اینکه کودک تشویق بشه تا به پدر و مادرش کمک کنه، پدر و مادر هم باید در انجام کارهای کودک به او کمک کنند. چون این کار دو جانبه است.
همیشه به ریحانه می گم: "بابا اگه به کمک من نیاز داشتی صدام کن سریع بیام کمکت همونطور
که من وقتی به تو نیاز دارم فوری کمکم می کنی". این روزها صدای ریحانه که می گه بابا به کمکت نیاز
دارم زیاد توی خونه شنیده میشه و من هم بی درنگ پاسخ مثبت می دم. البته مزد این کارم رو هم
دریافت می کنم چون این مساله دوجانبه هست. خیلی برام جالب بود. دیشب وقتی از ریحانه خواستم
برام کاری رو انجام بده با وجودیکه به شدت سرگرم درست کردن کاردستی بود قیچی رو توی کاغذ
گذاشت و سریع کار رو انجام داد. من هم برای اینکه تشویقش کرده باشم جلوی خودش دستهام رو رو به
آسمون بردم و گفتم: " خدایا شکرت که دختر به این عاقلی بهم دادی. ای کاش آدم ده تا از این دخترها
داشته باشه" ریحانه گفت: " بابا میلیون تا" گفتم: "باشه بابایی، میلیون تا".
کودکان نبايد هر آنچه را که مي خواهند به آساني به دست بياورند. اصولا خانواده ها براي اينکه از
غر زدن کودکان خلاص شوند و يا به راحتي به کارهایشان برسند به آساني تن به خواسته هاي
فرزندانشان ميدهند. عاقبت چنين روش رفتاري با کودک کاملا مشخص است. کودک بتدريج به
فردي خودخواه، زياده خواه، تن پرور و قدرنشناس تبديل مي شود و اصولا خانواده ها وقتي به اين
موضوع پي مي برند که خيلي دير شده است.
ريحانه بالاخره صاحب خانه شد. اگرچه اين خانه پلاستيکي يک متر بيشتر نيست ولي تلاشيکه ريحانه براي بدست آوردن آن کرد به نسبت خودش، کمتر از تلاش بزرگترها براي خانه دارشدن نبود. اولين باري که ريحانه از من خواست اين خانه را براش بخرم با وجوديکه با تماموجود دوست داشتم همان لحظه به او پاسخ مثبت بدهم ولي با قاطعيت گفتم: "دخترمتازگي برات اسباب بازي خريدم". ولي در عین حال با ريحانه قر ار گذاشتیم که به ازاي هر کارخوبي که انجام مي دهد يک "آدمک مهربون" روي وايت برد خانه براش بکشم تا وايت برد پربشه. آنوقت بلافاصله خانه را براش بخرم. البته به ازاي هر کار بد هم يه آدمک پاک بشه.خلاصه وايت برد پر شد و ريحانه هم صاحب خانه. البته اين وسط چند تا "آدمک مهربون" همپاک شد!!!
یکی از خدمات بزرگ پیامبران الهی خصوصاً پیامبر گرامی اسلام(ص) و أئمة معصومین(ع)، راهنمای بشر در مواد غذایی بود. پیشوایان مذهبی از دیر زمان، غذاها را به ناپاک و پاک تقسیم کردند. نه تنها غذا روی جسم و بدن آثار خوب و بدی دارد، بلکه از نظر معنوی و اخلاقی در روان بشر و فرزندان نیز آثار مطلوب یا نامطلوبی می گذارد. این أمر مورد قبول دانشمندان امروز است و در تعالیم اسلام به آن تصریح شده است. قرآن کریم می فرماید: "فلینظر الانسان إلی طعامه؛(1) انسان باید به غذای خویش بنگرد". البته در بعضی روایات و در مواردی در لسان ائمه(ع)، تعالیم معنوی به غذا تعبیر شده و فرا گرفتن علم را تغذیة جان بشر دانسته اند.
خداوند در قرآن میفرماید: "از آن چه خدا روزی تان کرده، حلال بخورید و از خدایی که بدو ایمان دارید بترسید".(2)در روایتی امام رضا(ع) فرمود: "انّ الله تبارک و تعالی لم یبح اکلاً ولا شرباً إلاّ لما فیه المنفعة و الصّلاح و لم یحرّم إلاّ مافیه الضّرر والتّلف و الفساد؛(3)خداوند هیچ خوردنی و آشامیدنی را حلال نکرد مگر آن که نفع و صلاح بشر در آن بوده و هیچ یک را حرام ننموده مگر آنکه مایة زیان و مرگ و فساد است".
برای روشن شدن مطلب، دربارة لقمة حرام، به یک داستان تاریخی، اشاره می کنیم:
شریک بن عبدالله نخعی - از فقهای معروف قرن دوم هجری - به علم و تقوا معروف بود. مهدی بن منصور، خلیفة عباسی علاقة فراوان داشت که منصب "قضا" را به او واگذار کند ولی "شریک بن عبدالله" برای آن که خود را دستگاه ظلم دور نگه دارد، زیر بار نمی رفت. خلیفه نیر علاقمند بود که "شریک" را معلّم خصوصی فرزندان خود قرار دهد تا به آن ها علم حدیث بیآموزد. "شریک" این کار را نیز قبول نمی کرد به زندگی آزاد و فقیرانه ای که داشت، قانع بود.
روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت: "باید امروز یکی از این سه کار را قبول کنی: یا عهده دار منصب "قضا" بشوی، یا کار تعلیم و تربیت فرزندان مرا قبول کنی، یا آن که همین امروز ناهار با ما باشی و بر سر سفرة ما بنشینی".شریک با خود فکری کرد و گفت: حالا که اجبار است، البته از این سه کار، سومی آسانتر است. خلیفه به آشپزخانه دستور داد که امروز لذیذترین غذاها را برای شریک بن عبدالله تهیه کن. غذاهای رنگارنگ از مغز استخوان آمیخته به نبات و عسل تهیّه کردند و سر سفره آوردند. شریک که تا آن وقت همچون غذایی نخورده و ندیده بود، با اشتهای کامل خورد. یکی آهسته، بیخ گوش خلیفه گفت: به خدا قسم! دیگر این مرد روی رستگاری را نخواهد دید. طولی نکشید که دیدند شریک هم عهده دار تعلیم فرزندان خلیفه شد و هم منصب قضاوت را قبول کرد و برایش از بیت المال مقرّری معیّن شد.روزی با متصّدی پرداخت حقوق حرفش شد. متصّدی به او گفت: تو که گندم به ما نفروخته ای، این قدر سماجت می کنی! شریک گفت: چیزی از گندم بهتر به شما فروخته ام. من دین خود را فروخته ام!(4)
پی نوشت ها :
1. عبس (80) آیة.
2. مائده (4)، آیه 88.
3. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 71 به نقل از گفتار فلسفی (کودک از نظر وراثت) ج 1، ص 240.
4. شهید مطهّری، داستان راستان، ج 1، ص 102 - 104 به نقل از مروج الذّهب مسعودی، ج 2، حالات مهدی عبّاسی.