جمهوری اسلامی و نظام شاهنشاهی
من هر وقت مواجه با امثال آقایان میشوم لازم میدانم که بعض مسائل لازم گفته بشود، و به گروههای مختلف هم همین طور گفتهام. یک فرق مابین جمهوری اسلامی و نظام فاسد شاهنشاهی این است که در نظام شاهنشاهی آنهایی که در رأس هستند از باب اینکه خیانتکار هستند به حسب نوع ـ شاید کم پیدا بکنید نباشند ـ اینها از ملت میترسند. برای خیانتی که کردهاند از ملت خودشان میترسند. وقتی از ملت ترسیدند، برای اینکه حفاظت کنند خودشان را و صیانت کنند از آسیب ملت، ارتش را طوری بار میآورند که در مقابل ملت بایستد. ملت و ارتش در آن نظامها همیشه مقابل هم بودند. ارتش ایجاد رعب میکرده است در مردم. و مردم هم تا آنجا که میتوانستند، اگر میتوانستند، کارشکنی میکردند. اگر یک نفر از اینها میخواست عبور کند از یک خیابان، مثلاً محمدرضا اگر میخواست عبور کند از یک خیابانی، قبل از اینکه عبور بکند، آن خیابان و خانههای آن خیابان و اطراف آنجا توسط سازمان امنیت کنترل میشد، به طوری که خانهها شاید بعضی از آنها خالی میشد! و اگر هم در آن یک زنی پیدا میشد! مأمور آنجا پاسداری میکردند، تا این شخص بیاید از اینجا عبور کند. این برای این است که همیشه این خوف را داشت که مبادا ملت که دشمن اوست او را ترور کند، یا آسیبی به او برساند. ارتش و سازمان امنیت و ژاندارمری، عرض میکنم که شهربانی و تمام اینها در خدمت آن رژیم طاغوتی بودند. و رژیم طاغوتی برای حفاظت خودش، افراد آنها را یک طور خاصی تربیت میکرد که با ملت به طور خشونت رفتار کنند، و آسیبی، اگر احتمال میرود، نتواند به او بزنند. همیشه این مطلب بوده است. اگر یک نظامی میرفت توی بازار، این وقتی که وارد بازار میشد، دلش میخواست که به طور حکومت با مردم رفتار کند و هیاهو راه بیندازد. مردم هم پشت به او میکردند؛ تنفر از او داشتند، از پاسبانها هم همین طور، از سازمان امنیت دیگر بدتر، برای اینکه اخیراً از همه بدتر بود. این وضع رژیم طاغوتی و ارتشی که در خدمت او باشد، و ژاندارمری و سایر قوای انتظامی که در خدمت او باشد. وضع را این طوری درست کرده بودند که همه[برای]حفاظت شاه باشند؛ و مردم را بترسانند که مبادا یک وقت به فکر یک کسی بیفتد که مخالفتی بکند.
اما رژیم اسلامی آن است که پیغمبر اسلام ـ صلیاللّهعلیهو آلهوسلم ـ که در زمان خودشان در رأس بودند، به حسب اصطلاح ما در رأس بودند، در مسجد میآمدند و مینشستند با مردم؛ با اشخاصی که وارد میشدند دور هم مینشستند، و همچو مینشستند[که]معلوم نبود که کدام یک اینها پیغمبر است، همین طور حلقهای مینشستند. این طور هم نبود یک صدر و ذیلی باشد؛ یک پتویی مثلاً افتاده باشد و تشکی باشد، صندلیای باشد و تخت و تاجی باشد. شاید مسجدشان حصیر هم نداشت به این معنایی که مسجدهای شما دارد ـ و حتماً این طور نبوده ـ اگر هم یک چیزی بوده، یک چیز مختصری بوده. مسجدشان هم دیوارش به اندازۀ قامت یک آدم، شاید یک خوردهای هم کمتر بوده، به اندازۀ یک قامت. در بین مردم آنجا آن طور مینشست که وقتی از خارج یک کسی[میآمد]نمیشناخت. به حسب روایات این است که وقتی وارد میشد، میگفت کدام یک شما پیغمبر[است؟]. این طور نبود که در نشستن و آداب جوری باشد که وقتی هر کس وارد میشود بفهمد که این «آریامهر»[است]، این حرفها نبود در کار. و امیرالمؤمنین ـ سلاماللّه علیه ـ آن روزی که با او بیعت کردند، بیعت بر یک مملکتی که چندین مقابل ایران بود، خود ایران هم جزئش بود ـ در آن وقت ایران هم جزء ممالک اسلامی بود، حجاز و مصر و بسیاری از جاهای دیگر در حیطۀ او بود ـ همان روز که بیعت کردند، بعد از بیعت بیل و کلنگش را برداشت رفت سراغ یک کاری که انجام میداد! در بین مردم هم هیچ باکی نداشت؛ برای اینکه مردم با او بد نبودند، خیانتی نکرده بود که از مردم بترسد. او هر چه کرده بود به نفع ملت خودش، به نفع مسلمین، انجام داده بود. یک کسی که به نفع مسلمین، به نفع ملت، کارها را انجام میدهد دیگر از ملت نمیترسد، ملت پشتیبان هست. مردم و رژیم پهلوی
شما ملاحظه بکنید همین دو دورهای که همهمان دیدهایم، منتها من زیادترش را دیدهام و شما کمترش را، در دورۀ سابق و این دورۀ اگر یک مشکلی پیدا میشد برای دولت سابق و شاه و وزیر و دبیر و رؤسا همه فریاد میزدند که مشکل حاصل شده، مردم چه میکردند؟ آن که میتوانست، میگفت خدا کند زیادتر بشود! کمک هم شاید به آنها میکرد برای زیاد شدن مشکل. آن هم که نمیتوانست، بیتفاوت بود، کار نداشت به این کارها. خوب، جهنم که برای تو مشکل است! بهتر. شماها یادتان نیست وقتی که این سه مملکت هجوم کردند و ایران را گرفتند در جنگ عمومی، من یادم هست و قم بودم، همه چیز مردم در خطر بود، همه چیز، سه تا لشکر دشمن وارد شده بودند، همه چیزشان در خطر بود، لکن آن روزی که صدا درآمد که رضاشاه را بیرونش کردند، مردم راحت شدند؛ مردم دعا کردند و به هم تبریک شاید میگفتند! و من به این دومی[نصیحت]کردم که کاری نکن که وقتی رفتی مردم شادی کنند، چنانچه برای پدرت کردند. این را دیگر خود شما دیدید، من نبودم اینجا، که وقتی ایشان رفته است مردم چه کردند، خیابانها چه بساطی بود. علاوه بر اینکه کمک نمیکردند، این طور بودند خودشان، برای اینکه جبهه را یک جبهه مقابل قرار داده بود. مسئلۀ ملت اصلاً طرح نبود پیش اینها، هیچ کاری به ملت اینها نداشتند. اینها هرچه میتوانستند قواشان را صرف سرکوبی خود ملت میکردند. وقتی سرکوبی ملت در رأس مقاصدشان بود، خوب، دیگر نباید توقع داشته باشند که ملت با آنها چه کار میکند. حمایت مردم از دولت در نظام جمهوری اسلامی
در این حکومت دوم، که باز تمام اسلامی نیست، باز یک نسیمی از اسلام است، یک نسیم جزئی از اسلام در ایران آمده است، شما دیدید که وقتی قضیه کردستان پیش آمد چه کردند مردم از همه اطراف. نه نظامی تنها و نه پاسدارهای تنها؛ اقشار مردم، مردم کوچه و بازار، زنها اینجا آمدهاند که شما اجازه بدهید ما برویم کردستان. گفتم نه آقاجان، لازم نیست شما بروید. و چنانچه آن وقت جلو گرفته نشده بود، برای اینکه خوب، خیلی آنجا شلوغ نشود، شاید آنجا بسیار میرفتند برای کمک کردن، منتها احتیاجی پیدا نشد ـ بحمداللّه ـ خود ارتش با پاسدارها حل کردند، این برای چه بود؟ برای اینکه حالا مردم میبینند که این حکومتشان نمیخواهد آزارشان بدهد؛ نمیخواهد اذیّت کند؛ بیخودی کسی را نمیگیرد؛ خودش هم میآید توی[مردم]؛ نخست وزیرتان هم میآید توی مردم و راه میرود و توی همین شلوغیها میآید و مردم هم به او تنه میزنند؛ از باب اینکه یک نفر از افراد است دیگر، ولی مردم پشتیبانش هستند. و آن روزی که برایش و برای مملکت یک مشکلی پیدا بشود، مردم مملکت را از خودشان میدانند؛ نمیگویند که منافع ما را آنها میبرند، خوب، خودشان هم جلو بگیرند. این منافع مال خودمان است، خودمان هم باید حفاظت کنیم. برای ارتش و تمام قوای انتظامیه این باید یک عبرت باشد. این دو قطب را مطالعه کنند و عبرت بگیرند که آن طور وقتی عمل میشد، مردم با آنها آن طور بودند؛ کارشکنی میکردند، هر چه میتوانستند از زیر بار بیرون میرفتند، اگر میتوانستند هم کارشکنی میکردند. در این قطب، مردم موافقاند؛ همراهی میکنند. این جهاد سازندگی شما خیال میکنید در آن وقت اگر بود این جهاد سازندگی میشد. هرچه فریاد میکردند، میگفت غلط کردند! این جهاد سازندگی که با یک ندا جهاد سازندگی این طور شد که از امریکا میآیند اینجا جوانها ـ که یک دستهای پیش از این چند روز، چند وقت پیش از این آمدند ـ و میروند سراغ دهات اینجاها برای سازندگی. در تلویزیون دیدهاید لابد که زن، مرد، زنهای محترم، مردهای محترم، اینها خودشان را الآن از ملت میدانند، و میروند با ملت[و]با برادرهای خودشان، مثل خانه خودشان، میروند با آنها کار میکنند. تفاهم نه قدرتنمایی
اینها یک مسائلی است که ما باید از آن عبرت بگیریم که وقتی مسائل اسلامی شد، ملی شد، کار برای خود مردم شد، این طور نبود که بخواهند آقایی بفروشند، بخواهند قدرت بفروشند و قدرتنمایی کنند ارتش باید بفهمد این را که با قدرتنمایی نمیشود تا آخر یک مملکتی را اداره کرد، با تفاهم میشود. وقتی مردم فهمیدند که ارتش مال خودشان است و در منافع خودشان دارد قدم برمیدارد، آن وقت گل میریزند سرشان. چنانچه دیدید ریختند، و میریزند هم حالا برایشان؛ تظاهر میکنند، شعار میدهند. اما وقتی ببینند که هر جا پا بگذارند اینها میکوبند اینها را، بخواهد برود فرض کنید یک کلانتری عرض حال بدهد، این هم که میخواهد برود، دلش میلرزد که حالا برویم اینجا چه جور گرفتاری برای ما پیدا بشود. این طور بود دیگر. اینهایی که «پاسدار» اسم خودشان را گذاشته بودند، مردم را میکوبیدند، اذیت میکردند، جرم میکردند. و همین طور کسانی که باید پشتیبان ملت باشند برخلاف مسیر ملت بودند. حالا که همهشان بحمداللّه ـ خداوند انشاءاللّه همه را حفظ کند ـ در مسیر ملت وارد شدهاند و همراه با ملت هستند و خدمتگزار ملت هستند، ملت هم با آنها خدمت میکند، متقابل است خدمت، خدمت متقابل است. شما به آنها خدمت میکنید؛ آنها هم به شما خدمت میکند. این یک عبرتی است برای همۀ ماها که بفهمیم که برنامه باید چی باشد. نوید تحقّق اسلام در ایران
عرض کردم اسلام باز در ایران محتوایش تحقق پیدا نکرده. یک اسمی و یک کمی هم، یکی کمی هم صورتش پیدا شده. حالا این طور شده. و اگر انشاءاللّه اسلام در ایران آن طوری که خدا و رسول میخواهند پیدا بشود، آن وقت معلوم میشود که دولت اسلامی یعنی چه، و دولت طاغوتی یعنی چه، آن وقت برادری همۀ شما درست مستحکمتر میشود؛ و مملکت هم آباد میشود؛ و خیانتها از بین میرود؛ برادریها ظهور میکند. و من امیدوارم که بشود این؛ و ما و شما بتوانیم با هم دست به دست هم بدهیم، همه پشتیبان هم، همه خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به خدای تبارک و تعالی، برای درست کردن یک مملکتی، و نجات دادن مملکت از دست دشمنها. آنهایی که الآن هم باز چشمهاشان به اینجا دوخته شده است، و منافع خودشان را دیدند از دست رفته است، چشمها را به اینجا دوختهاند که بلکه به خیال خودشان باز یک رژیمی نظیر او یا بدتر از او را ایجاد کنند. و من امیدوارم که دیگر موفق نشوند.
و عمدۀ امید این است که یک ملت الآن بیداری پیدا کرده. ملت ما یک هوشیاری پیدا کرده که حالا در هر جای مملکت شما بروید، هر جا که بروید، میبینید مردم روشن هستند؛ مردم تکلیفشان را میفهمند چیست. و این خیلی امیدواری برای ما دارد که دیگر قیام به شخص و به این و به آن ندارد، همهاش قیام به خداست. همیشه هست این طور، همیشه این طور است که کار کار الهی است؛ دیگران هیچ نیستند. هیچ کس در مقابل آن قدرت چیزی ندارد، و هرچه هست از اوست، همۀ قدرتها قدرت اوست، و الاّ شما از کجا قدرت دارید؟ بشر چی هست که قدرت داشته باشد. بشر که هیچ، هیچ کس، نه ملائکۀ مقرَّبین، نه انبیای مُرسَلین، نه دیگران، هیچ کس از خودش چیزی ندارد، هرچه هست از مبدأ خیر است. حق تعالی مبدأ همۀ قدرتها
توجه به او داشته باشید؛ و متوجه باشید که پیروزی را از او ما داریم. و من این را گفتم: تمام وسائلی که کوبنده بود و با دو ساعت میتوانستند این مملکت را بریزند به هم ـ خود او هم گفت که من اگر بروم خراب میکنم و میروم ـ لکن خدا خواست که یک رعبی در دل اینها افتاد که دیگر گوش نکردند به بزرگها که میخواستند خرابکاری بکنند. این یک کمکی بود که خدای تبارک و تعالی به ملت ما کرد که اینها به فکر این نیفتادند که توپ و تانک را بریزند و مردم را بکشند و تهران را خراب کنند و به هم بریزند، و هرچه میخواهد بشود. اگر هم یک دفعه نقشهاش را کشیدند ـ که در زمان بختیار این نقشه
کشیده شد، آن روزی که اعلام حکومت نظامی دادند، بعدها به ما گفتند، بنا بر این بود تانکها و توپها را بیاورند در خیابانها و مستقر کنند، و شبش بریزند و اشخاصی که احتمال میدهند که مخالف با آنها باشند همه را از بین ببرند ـ آن را هم خدا خواست که نشد. اینها یک چیزهایی بود که خدا انجام داد، ماها چیزی نیستیم، هرچه بود او کرد، همۀ کارها[با]او بود. توجه به او را از یاد نبرید. توجه به او منشأ همه خیرات است، برای دنیای شما، برای آخرت شما. به ذکر خدا مطمئن میشود قلبها:أَلاَ بِذِکْرِاللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۱]قلبها اگر بخواهد مطمئن باشد، که بهترین نعمت این است که انسان مطمئن باشد الآن شما اینجا نشستهاید، نه شما از من میترسید، نه من از شما، برادریم همه، این «اطمینان» است. خوب، این با آن وقت فرق داشت که اگر یک اجتماعی در یک جایی میشد، همه دلشان لرزه داشت که حالا ما اینجا هستیم، بیرون برویم چه میشود. و حتماً اگر یک اجتماع این طوری در اینجا بود، بیرون که رفتید سرنوشت شما همه حبس بود، و سرنوشت ما، خوب، همین بود. این الآن یک نعمتی است که خدا به ما داده که همه مطمئنّاً، برادروار پیش هم نشستهایم، حرفهایمان را میزنیم، این را حفظش کنید. توجه به خدا را حفظ کنید. توجه به ملت را حفظ کنید. خودتان را خدمتگزار بدانید به بندگان خدا. بزرگی نفروشید به این مردم. این مردم بزرگاند، بندۀ خدا هستند، به اینها بزرگی نفروشید؛ عُلوّ[۲]بر اینها نکنید. خداوند دار آخرت را برای کسانی قرار داده است که به مردم نه عُلوّ نمیکنند؛ نه فساد میکنند، نه اصلاً ارادۀ عُلوّ نمیکنند:لاَیُریدُونَ عُلُوّاً فِیالأَرْضِ وَ لا فَسَاداً[۳]نه اراده میکنند که یک بزرگی کنند به مردم و بزرگی بفروشند و مستکبر باشند؛ و نه مَفْسَده باشند و یک کشوری را به فساد بکشند ـ چنانچه دیدید. انشاءاللّه خداوند همهتان را حفظ کند. همه موفق باشید. و مشکلات همه انشاءاللّه رفع بشود. من هم دعاگوی شما هستم؛ و هم خدمتگزار شما.
[TR]
[TD] ۱ـ سورۀ رعد، آیۀ ۲۸: «آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست.»[/TD]
...
در این حکومت دوم، که باز تمام اسلامی نیست، باز یک نسیمی از اسلام است، یک نسیم جزئی از اسلام در ایران آمده است، شما دیدید که وقتی قضیه کردستان پیش آمد چه کردند مردم از همه اطراف. نه نظامی تنها و نه پاسدارهای تنها؛ اقشار مردم، مردم کوچه و بازار، زنها اینجا آمدهاند که شما اجازه بدهید ما برویم کردستان.
...
عرض کردم اسلام باز در ایران محتوایش تحقق پیدا نکرده. یک اسمی و یک کمی هم، یکی کمی هم صورتش پیدا شده. حالا این طور شده. و اگر انشاءاللّه اسلام در ایران آن طوری که خدا و رسول میخواهند پیدا بشود، آن وقت معلوم میشود که دولت اسلامی یعنی چه، و دولت طاغوتی یعنی چه، آن وقت برادری همۀ شما درست مستحکمتر میشود؛ و مملکت هم آباد میشود؛ و خیانتها از بین میرود؛ برادریها ظهور میکند. و من امیدوارم که بشود این؛ و ما و شما بتوانیم با هم دست به دست هم بدهیم، همه پشتیبان هم، همه خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به خدای تبارک و تعالی، برای درست کردن یک مملکتی، و نجات دادن مملکت از دست دشمنها. آنهایی که الآن هم باز چشمهاشان به اینجا دوخته شده است، و منافع خودشان را دیدند از دست رفته است، چشمها را به اینجا دوختهاند که بلکه به خیال خودشان باز یک رژیمی نظیر او یا بدتر از او را ایجاد کنند. و من امیدوارم که دیگر موفق نشوند.
و عمدۀ امید این است که یک ملت الآن بیداری پیدا کرده. ملت ما یک هوشیاری پیدا کرده که حالا در هر جای مملکت شما بروید، هر جا که بروید، میبینید مردم روشن هستند؛ مردم تکلیفشان را میفهمند چیست. و این خیلی امیدواری برای ما دارد که دیگر قیام به شخص و به این و به آن ندارد، همهاش قیام به خداست. همیشه هست این طور، همیشه این طور است که کار کار الهی است؛ دیگران هیچ نیستند. هیچ کس در مقابل آن قدرت چیزی ندارد، و هرچه هست از اوست، همۀ قدرتها قدرت اوست، و الاّ شما از کجا قدرت دارید؟ بشر چی هست که قدرت داشته باشد. بشر که هیچ، هیچ کس، نه ملائکۀ مقرَّبین، نه انبیای مُرسَلین، نه دیگران، هیچ کس از خودش چیزی ندارد، هرچه هست از مبدأ خیر است.
سلام علیکم برادر عزیز،
ممنون از لطفتان و زحمتی که کشیدید،
بله حقیقت هم همین است ... ما نمیگوییم الآن نظامی که داریم بدون نقص است، اسمی است و صورتی که ان شاء الله ریشه در عمق بزند و مستحکم شود و مقتدر شود و تدابیر رهبرش در تمام سطوح نافذ بشود، حتی با توجه به تغییر در شرایط وضع موجود را خیلی هم با قبل از انقلاب مقایسه نمیکنیم، اگرچه اگر بکنیم هم وضعیت از اکثر جهات بهتر است، حداقل استقلال داریم و حداقل خودمان تصمیمگیرنده برای سرنوشت خودمان هستیم، حداقل ذلیل طاغوت نیستیم ... اما صحبت اصلی سر این است که اگر بشود برای دنیا و آخرت برای هر دو کاری کرد از درون همین ساختار میشود و اگر در این ساختار نشود در ساختار سیاسی دیگری هم نمیشود، جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، در غیبت خلیفهی خدا بر زمین فقط در همین ساختار است که میشود دنیا و آخرت را با هم کسب کرد، حالا الآن در گردنهی مسیر هستیم، هنوز به قله نرسیدهایم، سختیها زیاد است، ولی ان مع العسر یسری، خدا میداند که اگر این انقلاب مقدمهساز ظهور باشد پشت این قله چه بهشتی است ... فقط باید ناامید از اصلاح نشد و خودکشی هم نکرد و کم نیاورد ... فقط باید در مقابل سختیهای خودساخته و ابتلائات الهی دست به دامان طاغوت نشد ... باید به طاغوت کافر شد و وقتی آنها دشمنی خودشان را آشکار کردهاند ما هم دشمنی خود را مخفی نکنیم ... ما دین خدا را حفظ میکنیم و خدا خودش محافظان دینش را حفظ خواهد کرد، ان ینصر الله ینصرکم ... و حزب الله هم الغالبون
یا علی علیهالسلام
با انقلاب امام زمان علیهالسلام بله ولی چه کسی ادعا کرده که امام خمینی رحمهالله نعوذ بالله امام زمان علیهالسلام بودهاند؟ کسی ادعا کرد یا برخی خودشان اینطور برداشت کردند و بعد انتظارشان رفت بالا؟ بعد مگر دشمنان داخلی و خارجی گذاشتند؟ سی سال و خردهای از انقلاب گذشته هنوز هر روز یک فتنهای به پا میکنند و تمام دور ایران را پر از سپاه شیطان کردهاند و در داخل مرزهای ما هنوز از شر این وحشیها ایمنی داریم. سه نعمت بزرگ خدا که ناشکرشان هستیم کدامهاست؟
سلام برادر
منظور من هم در حد مطلق و ايده آل نيست ، در حد معقول. فكر ميكنم پست بعدي بنده رو نخونديد (شماره 48) چون در اونجا تمام اين نكات رو اشاره كردم:
مطلب ديگر اينكه بنده هم حكومت شاهنشاهي رو تاييد نكردم و ميدونم كه خواهر "فاطمه" هم منظورشون تاييد اون دوره نبوده. از طرفي موافقم كه نميشه انتظار داشت هيچ گناه و خطايي نباشه ،
چون به هرحال ما در زمان امام زمان(عج) زندگي نمي كنيم (هرچند هدفمون رسيدن به همون جامعه هست). لذا من هم نميگم همه چي بايد عالي و بي نقص باشه. اما موضوع اينه كه مشكلات و خطاها و بي برنامگي ها و كم كاري ها خيلي خيلي بيشتر از اون حد معقول هست كه ميشه متصور بود
مورد بعد ، تحريم ها و دشمني هاي غرب كه اين رو هم بنده ميپذيرم و به شدت روش تاكيد دارم. اما باز هم نكته اي كه در بخش قبل عرض كردم ، اينجا هم مطرح هست. يعني اين تاثير چقدر بايد باشه؟ من با قاطعيت ميگم كه اگر مديريت درست داشتيم و چهارتا آدم كه سرشون به تنشون مي ارزيد در راس امور بودن ، تاثير تحريم ها خيلي خيلي از اين كمتر ميشد. البته باز هم تاكيد ميكنم كه ناديده گرفتن اين مشكلات هم دور از انصافه
دنیا و آخرت را بله ... اما دنیا به شرط آخرت نه آخرت به شرط دنیا ... هر دو ولی اهم فی الأهم هم دارد
اين رو هم اشاره كردم. خود شما هم نقل قولش كرديد (نميدونم چطور نديديد:Gig:):
پاسخ به اين سوال همون پاسخي هست كه به سوالات قبلي بايد داد: هر دو (البته در اينجا ، با اولويت آخرت)
مي بينيد كه به تمام اين موارد توجه كردم. اما حرف من اين بود كه بالاخره ميشه يك نقطه رو با توجه به تمام اين مشكلات و فتنه ها و تحريم ها متصور بود يا خير؟ بدون شك ميشه ، و حرف من اينه كه با همين نقطه هم خيلي فاصله داريم
مثلاً اگر فرض كنيم 50 تا اشكال توي كشور داريم (عدد فقط مثال هست) 20 تا از اونها بخاطر مشكلات مختلف هست. 30 تاي ديگه اول تقصر مسئولين و بعد هم مردمه
ما «یا» قرار نمیدهیم، هر دو، اما اگر بشود، اگر بگذارند، اگر خودمان تلاش کنیم، اگر نشود، همیشه باید اولویتها را مدّ نظر قرار داد
مشكل دقيقاً در سوء استفاده از همين حرف درستِ شماست. شما مي فرماييد اگر نشد ، اما اونچه كه در كشور ما معمولاً پيش اومده و مياد ، اين نيست كه تا جايي كه ميتونيم سعي كنيم دنياي مردم رو آباد كنيم مگر اينكه نشه... ، بلكه اينه كه كلاً تو به دنيا چكار داري؟ برو به فكر آخرتت باش! دنيا فانيه بابا... پول چرك كف دسته... چكار داري فلاني 6 تا ماشين داره يا 10 تا خونه داره يا بيت المال رو برده؟! شما برو نماز شب بخون رستگار بشي!
مشكل اينه برادر وگرنه به اون شكل كه شما فرموديد كاملاً درسته
دنیامون راه درستی نمیره یعنی چی؟
اگر معنویاتمان درست شود دنیایمان هم آباد خواهد شد مطابق قرآن، اگر همه تقوا پیشه کنند خداوند دربهای رحمتش را از آسمان و زمین باز میشود
یا علی علیهالسلام
يا علي (ع)
بنده هم عرض كردم هر دو با هم گره خورده ، نه فقط يكي موثر باشه
اما منظورم از اون حرف چي بود كه گفتم وقتي دنيامون مشكل داره يعني آخرتمون هم مشكل داره:
وقتي پرداخت آب و برقم دير ميشه و بلافاصله ميان اون رو قطع ميكنن = من هم ياد ميگيرم اگر به كسي قرض دادم و مشكلي براش پيش اومد بلافاصله بندازمش زندان در نتيجه فرمايش خداوند كه فرمود اگر كسي دستش خالي بود بهش فرصت بديد اجرا نخواهد شد
وقتي شرايط ازدواج جوان ها فراهم نيست و هزينه ها سر به فلك ميكشه = پسر و دختر ميرن خارج از چهارچوب با هم رابطه پيدا ميكنن در نتيجه حيا از بين ميره و گناه زنا زياد خواهد شد
وقتي من مجبورم برم وام با بهرهء بالا بگيرم كه طبق نظر برخي مراجع سودش حرامه
= نون حرام وارد سفرهء من ميشه در نتيجه شامل اون حديث ميشيم كه: ملئت بطونكم من مال الحرام
اينها رو به عنوان نمونه عرض كردم ، خيلي موارد ديگه رو هم ميشه گفت
کاربران گرامی لطفا در ارسال پست هایتان قوانین سایت را رعایت کنید
درضمن قبل از ارسال پست به موضوع تاپیک و سوالات استارتر توجه کنید این تایپک محل رفع شبهه های ولایت فقیه و جمهوریت و ... نیست
تا همین جا هم تاپیک از اصل موضوع منحرف شده اما به احترام کاربران گرامی پستی حذف نخواهد شد ، بدیهی است از این پس پست های منحرف شده از تاپیک حذف خواهد شد
میخوان مردم رو عابد و زاهد و ساک کنند و اونها رو ببرند بهشت
با سلام خدمت دوستان و سروران عزیز و ارجمند
از مطالب خوب بزرگوران نهایت استفاده رو بدم بالاخص از فرمایشات برادر عزیزم جناب «باء» فیض بردم، ان شاء الله مأجور باشید. فرمایشاتی که جناب باء فرمودند عرایض بنده هم بود لذا مطلبی به غیر از تشکر ندارم.
و اینکه دوست بزرگوار جناب امین رسالت تمام انبیاء و ائمه معصومین و حکومت های اسلامی چیزی جز این نیست، هدف نهایی حکومت ها رساندن انسان به مقام قرب الهی است، اگر هدفی غیر از این بود امام خمینی قیام نمی فرمودند .
[FONT=B Nazanin][FONT=B Nazanin]سلام . سوالی که برام پیش اومده این است کهزمان شاهنشاهی بهتر بود یا جمهوری اسلامی ؟؟؟
[FONT=B Nazanin]در زمانشاهنشاهی دانشجویی که درس میخوند دولت نسبت به این دانشجو تعهد کاری داشت اماامروز هر سال ظرفیت دانشجوی تحصیلات تکمیلی را بالا می برند تا دنبال نخود سیاه باشند و آخر کاری وجود ندارد مگر شامل بند پ باشی (نگید اینطور نیست)[FONT=B Nazanin]در زمانشاهنشاهی حجاب مردم خیلی بهتر از امروز بود و فساد جامعه را بر نداشته بود ،درگذشته سیاه و سفید مشخص بود (نگید اینطور نیست که اصلا قابل باور نیست).[FONT=B Nazanin]گفته میشود که ما در جمهوری اسلامی پیشرفت کردیم مثلا در چند سال حکومت شاهنشاهی 200اختراع ثبت گردیده اما باید این را نیز باید در نظر داشت که در آن زمان 200 اختراع در نوع خودش خوب بوده.[FONT=B Nazanin]وضع اقتصادی مردم در زمان شاهنشاهی بهتر بودچون در زمان شاهنشاهی فقط از نفت استفاده میشد البته نه به این وسعت اما امروزه باوجود معادن و کارخانجات اما وضعیت اقتصادی مردم نگیم بدتر است بهتر نیست.
[FONT=B Nazanin]این دلایل را هم لطفا ذکر نفرمایید ما چقدر ازنظر علمی پیشرفت کرده ایم مثلا در یک جلسه بودم میگفت در زمان شاه ما اینقدردانشجو پزشکی داشتیم الان این تعداد ! قابل توجه که الان کلی پزشک بیکار داریم(البته نه فقط پزشک ،بخاطر تحصیلات هر کدوم از آقایان نرفتند دنبال کار آزاد و خانم هایی که ازدواج نکردند ضرر کردند) . گفته می شود ما این همه پیشرفت کردیم باید ما خودمان را هم با جهان آن روز مقایسه کنیم ،جهان هم در این 30 سال پیشرفت داشته است.
سلام فاطمه جان به فرض که همه این حرفها درست برای رسوایی شاه مخلوع فقط قضییه مصونیت قضایی کافیه
خودتون که اطلاع دارید در آن زمان اگر یک ایرانی سگ آمریکایی را می کشت بازخواست می شد ولی اگر شخص آمریکایی یک ایرانی را می کشت یا به ناموسش تجاوز می کرد قاضی حق محکوم کردنش را نداشت وباید به کشورش بر می گشت تا محاکمه می شد در واقع انسانیت ما زیر سوال بود
ضمنا دیپلمات های خارجی مبلغی را به عنوان حق توحش از دولت در یافت می کردند به این خاطر که افتخار داده اند و کشور ما را غصب کرده اند
[FONT=Times New Roman][FONT="B Nazanin"]سلام. بحث کاپیتالاسون ! آه اتفاقا دیروزهمینرا به خانواده گفتم امروز حرف ما در هیچ کجای دنیا اهمیت ندارد اصلا امروزایراندر دنیا فقط حرف میزند و اصالا حرف هایش راه به جایی ندارد . امروز سر کلاسمنمثال یکی از موادی را زدم که در آزمایشات مصرف می شود و توضیح دادم که در خارجازکشور این مواد با هم مصرف نمی شوند و ... اسستاد برای اینکه گفته مرا توضیخدهدابتدا گفتند من چند وقت استخدام رسمی شده ام لطفا حرف هایم را جایی نقلقولنفرمایید که باعث اذیتم شود وسپس ادامه دادند که پزشکی در ایران بجای اینکهمتعهدباشند تجارت راه انداخته اند . مثلا پزشک چندین آزمایش با هزینه بالا برایبیمارمینویسد و بعد به آزمایشگاه می گوید که جواب این آزمایشات را نرمال بزنید وماهانه8 میلیون از آزمایشگاه دریافت می کند ! و یا اصلا آزمایشگاه آن دستگاه راندارداما جواب آزمایش را صادر می کند ! و... و ... .[FONT="Tahoma"] [FONT="B Nazanin"]امروز به این فکر میکردم چرا جوانان به فسادکشیده می شوند ،به نظرم خیلی به نفع آنانی هست که دوست دارند جوانان مملکت مشغولباشند تا برایحقوق از دست رفته شان اعتراضی نکنند. یا جوان وقتی ناراحت است و هیچکس هیچ کسپاسخگو نیست و به فکرش نیست بالاخره به سمتی می رود که آرامش پیدا کند واین جوانچه خواهد کرد ! [FONT="Tahoma"] [FONT="B Nazanin"]دوستی که از سیستم دولتی خبر داشتند عرض می کردکه معون اولپاک ترین دولت ! دزد از کار در آمد ، چرا یک فرد برای بدست آوردن یکسمت چرا بایداین همه برای تبلیغات هزینه کند .من عرض کردم از نظر من مشکل از مردمهست اما بقیهدوستان کاملا گفته ی مرا رد کردند و عرض کردن ما همه وابسته بهمقامات بالا هستیم وگفتند حتی اگر یک اروپایی به ایران بیاید خود را هم رنگ جماعتمی کند تا کمتر اذیتشود بالاخره آرامش مهمترین چیز است که هر فردی لازم دارد و یایک ایرانی به اروپارود خود را با شرایط آنجا وفق می دهد. و واقعا ما بهترین ملترا داریم امیدوارممسئولان بیشتر به فکر مردم باشند. نمی دانم چجور مسئولان سر بربالش می گذارند. منکه ترجیح می دهم از این به بعد خود را به بی خیالی بزنم و تابحا خدا کمکمان کردهاز این به بعد هم کمکمان کند .
[FONT=Times New Roman]
همه اینها را در زمان معاویه و یزید هم میکردند از حضرت علی و امام حسن و امام حسین علیهم السلام باید پرسید چرا قیام کردید.
یکی از خصوصیات حکومتهای معاویه و یزید و ابن زیاد استفاده ابزاری از دین بود. هر مخالفی رو با چوب دین میزدند. امام حسین رو وقتی شهید کردن گفتن چون از دین خارج شده بود و بر علیه خلیفه زمانش خروج کرده بود!
ریاکاری، استفاده از احساسات دینی مردم، تکفیر و سانسور از مشخصه های این حکومتهاست
یکی از خصوصیات حکومتهای معاویه و یزید و ابن زیاد استفاده ابزاری از دین بود. هر مخالفی رو با چوب دین میزدند. امام حسین رو وقتی شهید کردن گفتن چون از دین خارج شده بود و بر علیه خلیفه زمانش خروج کرده بود!
ریاکاری، استفاده از احساسات دینی مردم، تکفیر و سانسور از مشخصه های این حکومتهاست
و زمان حکومت حضرت علی(ع) هم...منافقین بسیاری بودند که به اسم اسلام به جامعه سیاسی نفوذ کردند...طلحه پسرعموی عایشه و زبیر...
به اسم مسلمان خود با امام بیعت کردند و خود با حق جنگیدند...
ابن ملجم اگر خودرا به کار ننگینی وادار کرد بواسطه توجیه ها و کینه هایش بود...تا جایی که حضرت علی(ع) را بخاطر مصائب پیش آمده برابر معاویه میدانست...
عایشه جنگ جمل را برای باسم خونخواهی عثمان به راه انداخت و از نسب خود با پیامبر سو استفاده کرد...
در زمان حضرت علی هم شاهد افرادی بودیم که خود را مسلمان یا از اصحاب واقعی پیامبر میدانستند یا با به نیزه کردن قرآن از آن علیه حق استفاده کردند و البته در این قضایا جز سست عنصران و منافقان و بی بصیرتان کسی گمراه نشد...
در زمان حضرت علی هم مردم کوفه بخاطر سختی های پیش آمده امام را تنها گذاشتند...
همان ها بودند که بعضا بعد شهادت حضرت میگفتند مگر علی نماز میخواند...
سید علی امروز معصوم نیست ولی همینکه نام و پرچم اسلام را نگه داشته و سعی خودرا میکند برای ما بس است...
به امید روزی که در خدمت امام بزرگوارم حضرت مهدی(عج) باشم و لیاقت آن را داشته باشم...
بصیرت لازمه مهمی است...
در پایان بحث تاپیک منحرف شده و بنده هم قبلا پاسخ مجملی داده بودم والسلام.
متأسفانه در اکثر تاپیک ها مشکل به انحراف کشیده شدن مباحث رو داریم، سرکار خانم فاطمه پرسشی رو مطرح فرمودند بنده و برخی از دوستان پاسخ رو عرض کردیم، اگر لطف فرموده و در راستای بحث صحبت بفرمایید ممنون خواهم شد.
خلاصه مبحث اینکه حکومت اسلامی بدون تردید برکات بسیار زیادی برای مردم عزیز ایران داشته و دارد اما به هر صورت با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کند که گفتیم هر یک دلایل و علل خاصی دارد که باید بررسی شود. یکی از مشکلات رو در پست 9 بررسی کردیم که مسئله وجود فساد بود لطفا اگر نظری در این رابطه دارید بیان بفرمایید...
منتظر نظرات گهر بار دوستان هستیم
سلام علیکم برادر عزیز،
ممنون از لطفتان و زحمتی که کشیدید،
بله حقیقت هم همین است ... ما نمیگوییم الآن نظامی که داریم بدون نقص است، اسمی است و صورتی که ان شاء الله ریشه در عمق بزند و مستحکم شود و مقتدر شود و تدابیر رهبرش در تمام سطوح نافذ بشود، حتی با توجه به تغییر در شرایط وضع موجود را خیلی هم با قبل از انقلاب مقایسه نمیکنیم، اگرچه اگر بکنیم هم وضعیت از اکثر جهات بهتر است، حداقل استقلال داریم و حداقل خودمان تصمیمگیرنده برای سرنوشت خودمان هستیم، حداقل ذلیل طاغوت نیستیم ... اما صحبت اصلی سر این است که اگر بشود برای دنیا و آخرت برای هر دو کاری کرد از درون همین ساختار میشود و اگر در این ساختار نشود در ساختار سیاسی دیگری هم نمیشود، جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، در غیبت خلیفهی خدا بر زمین فقط در همین ساختار است که میشود دنیا و آخرت را با هم کسب کرد، حالا الآن در گردنهی مسیر هستیم، هنوز به قله نرسیدهایم، سختیها زیاد است، ولی ان مع العسر یسری، خدا میداند که اگر این انقلاب مقدمهساز ظهور باشد پشت این قله چه بهشتی است ... فقط باید ناامید از اصلاح نشد و خودکشی هم نکرد و کم نیاورد ... فقط باید در مقابل سختیهای خودساخته و ابتلائات الهی دست به دامان طاغوت نشد ... باید به طاغوت کافر شد و وقتی آنها دشمنی خودشان را آشکار کردهاند ما هم دشمنی خود را مخفی نکنیم ... ما دین خدا را حفظ میکنیم و خدا خودش محافظان دینش را حفظ خواهد کرد، ان ینصر الله ینصرکم ... و حزب الله هم الغالبون
یا علی علیهالسلام
سلام جناب با
خواستم بهتون بگم که به دلتون صابون نزنین که وضع از این بهتر میشه ... و ...
تا زمانیکه مثلا در درون بحرین شیعیان در نقطه ضعف قرار دارند و نمیتونن حکومت کنند ...
تا زمانیکه شیعیان عراق در راس حکومت نیستند و به عراق حکومت نمیکنند
تا زمانیکه قلسطینیان اسراییلی ها رو شکست ندادند و بر اسراییلیان حکومت نمیکنند
و ...
باید سرمایه هایه کشور توپ و تانک و خمپاذه بشه و بره اونجا ...
پس فکر رفاه رو از سرتون بیرون کنین ...
هیچ حدیثی هم از معصوم نداریم که اگر کل یه مملکت افسردگی گرفتند و ... حاکم جامعه اسلامی به فکر منافع کشورش باشه ...
اونچیزی که مهم هست ... اسلام هست و این که قدرتمند بشه و تمام دنیا ازش بهره مند بشند ...
واقعا مهمترین چیز همین هست و باید تمام دار و ندار و زندگی و ایدیولوژی هامون رو صرف کنیم تا اسلام پیروز بشه ...
در زمینه اینکه گفتین وضع از زمان شاه بهتر هست باهاتون موافق هستم ...
الان تلفن داریم ... تازه به یومن و برکت انقلاب موبایل و گوشی هوشمند و تبلت داریم
حیابونها بیشتر آسفالت شده اند نسبت به زمان شاه
قبلا ها خانومهای فیلیپینی برای کار میومدند ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس ... و در این زمینه هم به خودکفایی رسیده ایم تازه به دوبی هم صادرات داریم .
در زمینه نانو هم پیشترفتهای خوبی داشتیم .
تلویزیونمون که سالم ترین تلویزیون هستش و اصلا دروغ تو کارش نیست
میزان طلاق که فکر میکنم 10 برابر شده و میزان ازدواج هم فکر میکنم داره یک دهم برابر میشه ...
آمار از تجاوز به عنف و فساد و فخشا ... هم نمیگیریم ... این آمارها باعث میشه که سیاه نمایی بشه ...
سلام جناب با
خواستم بهتون بگم که به دلتون صابون نزنین که وضع از این بهتر میشه ... و ...
تا زمانیکه مثلا در درون بحرین شیعیان در نقطه ضعف قرار دارند و نمیتونن حکومت کنند ...
تا زمانیکه شیعیان عراق در راس حکومت نیستند و به عراق حکومت نمیکنند
تا زمانیکه قلسطینیان اسراییلی ها رو شکست ندادند و بر اسراییلیان حکومت نمیکنند
و ...
باید سرمایه هایه کشور توپ و تانک و خمپاذه بشه و بره اونجا ...
پس فکر رفاه رو از سرتون بیرون کنین ...
هیچ حدیثی هم از معصوم نداریم که اگر کل یه مملکت افسردگی گرفتند و ... حاکم جامعه اسلامی به فکر منافع کشورش باشه ...
اونچیزی که مهم هست ... اسلام هست و این که قدرتمند بشه و تمام دنیا ازش بهره مند بشند ...
واقعا مهمترین چیز همین هست و باید تمام دار و ندار و زندگی و ایدیولوژی هامون رو صرف کنیم تا اسلام پیروز بشه ...
در زمینه اینکه گفتین وضع از زمان شاه بهتر هست باهاتون موافق هستم ...
الان تلفن داریم ... تازه به یومن و برکت انقلاب موبایل و گوشی هوشمند و تبلت داریم
حیابونها بیشتر آسفالت شده اند نسبت به زمان شاه
قبلا ها خانومهای فیلیپینی برای کار میومدند ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس ... و در این زمینه هم به خودکفایی رسیده ایم تازه به دوبی هم صادرات داریم .
در زمینه نانو هم پیشترفتهای خوبی داشتیم .
تلویزیونمون که سالم ترین تلویزیون هستش و اصلا دروغ تو کارش نیست
میزان طلاق که فکر میکنم 10 برابر شده و میزان ازدواج هم فکر میکنم داره یک دهم برابر میشه ...
آمار از تجاوز به عنف و فساد و فخشا ... هم نمیگیریم ... این آمارها باعث میشه که سیاه نمایی بشه ...
کاملا باهاتون موافقم
به نظرم الان دیگه وقتش رسیده که پیام صادر کنیم و جوانان بدبخت و بیچاره غربی رو که رنگ ازادی و رفاه و اسایش رو ندیدن به اسلام دعوت کنیم.
بیچار ها مجبورن برا ماهی 800 هزار توماتن(250 دلار) از 5 صبح تا 9 شب برن سر کار تازه اگه کار پیدا کنن،
بیچاره ها همه سایتاشون فیلتره و رو ماهواره هاشونم که پارازیت میندازن اصلا هم برا حکومتشون مهم نیس که سرطان بگیرن یا نه
حکومتاشونم که دیکتاتور. تا یکی اعتراض میکنه سریع میندازنش تو زندون
اصلا به نظرم کار از پیام دادن گذشته وقتشه لشگر کشی کنیم نجاتشون بدیم
آخه تا کی باید این ظلم ها رو ببینیم ساکت بمونیم. وظیفه انسانی و دینیمون چی میشه؟ نفری یه بمب به خودمون ببنیدم حساب کنید چن نفر میتونیم نجات بدیم
سلام جناب با
خواستم بهتون بگم که به دلتون صابون نزنین که وضع از این بهتر میشه ... و ...
تا زمانیکه مثلا در درون بحرین شیعیان در نقطه ضعف قرار دارند و نمیتونن حکومت کنند ...
تا زمانیکه شیعیان عراق در راس حکومت نیستند و به عراق حکومت نمیکنند
تا زمانیکه قلسطینیان اسراییلی ها رو شکست ندادند و بر اسراییلیان حکومت نمیکنند
و ...
باید سرمایه هایه کشور توپ و تانک و خمپاذه بشه و بره اونجا ...
پس فکر رفاه رو از سرتون بیرون کنین ...
هیچ حدیثی هم از معصوم نداریم که اگر کل یه مملکت افسردگی گرفتند و ... حاکم جامعه اسلامی به فکر منافع کشورش باشه ...
اونچیزی که مهم هست ... اسلام هست و این که قدرتمند بشه و تمام دنیا ازش بهره مند بشند ...
واقعا مهمترین چیز همین هست و باید تمام دار و ندار و زندگی و ایدیولوژی هامون رو صرف کنیم تا اسلام پیروز بشه ...
در زمینه اینکه گفتین وضع از زمان شاه بهتر هست باهاتون موافق هستم ...
الان تلفن داریم ... تازه به یومن و برکت انقلاب موبایل و گوشی هوشمند و تبلت داریم
حیابونها بیشتر آسفالت شده اند نسبت به زمان شاه
قبلا ها خانومهای فیلیپینی برای کار میومدند ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس ... و در این زمینه هم به خودکفایی رسیده ایم تازه به دوبی هم صادرات داریم .
در زمینه نانو هم پیشترفتهای خوبی داشتیم .
تلویزیونمون که سالم ترین تلویزیون هستش و اصلا دروغ تو کارش نیست
من باهاتون مخالف هستم ...
مسیری که مبناش دموکراسی نباشه ... اسمش دیکتاتوری هست ...
حالا شما میخواین هر اسمی که دوس دارین روش بزارین ...
سلام علیکم و رحمة الله،
اول از آخر شروع میکنم که بیشتر به بحث اصلی تاپیک مرتبط است:
دموکراسی چرا به نظر شما اینقدر ارزش دارد؟ شما فردی متفکر هستید، از پستهای جدید و قدیمتان مشخص است، حالا بیایند شما را ببرند به جایی که تعداد متفکران و دانایان آن از نظر مرتبه قابل قیاس نباشد با تعداد افرادی که اهل تفکر نیستند و بعضاً اختلالات فکری هم شاید داشته باشند، یا اصلاً قابل قیاس باشند، بعد بگویند میخواهیم به شما احترام گذاشته و بگوییم سرنوشت خودتان را خودتان تصمیم بگیرید، به شمای متفکر یک رأی بدهند و به آن شخصی که آیندهنگری درستی ندارد و صلاح خودش را هم نمیشناسد یک رأی بدهند، این به نظر شما عدالت است؟ اگر تعداد افراد بیفکر یا کمفکر بیشتر از شما باشد آنها بخواهند در قایق جای خودشان را سوراخ کنند که شما هم غرق میشوید، معنی ندارد کسی که خوب و بد خود و دیگران را نمیشناسد و رشد و هدایت خودش را نمیشناسد رأیش برای اداره کردن یک قوم برابر باشد با رأی یک نفر که عمری را مطالعه و تفکر کرده است. همین یک رأی را به همه میدهند و بعد چون درصد قابل توجهی از مردم عادی تحلیلهای قوی ندارند به راحتی با رسانههای مختلف اذهان آنها را به هر سمتی که بخواهند هدایت میکنند تا جبههی خودشان قویتر شود، در حالیکه اگر اینطور نبود که تنها افراد خبره حق رأی داشتند یا اگر اینطور بود که همه حق رأی داشتند ولی کارکرد رأی افراد خبره بیشتر بود دیگر نمیشد به این راحتی با شایعه و جوسازی و کارهای رسانهای و اینها رأی جمع کرد. الآن هم اسمش دموکراسی است و در واقع کسانی که رسانههای قویتری داشته باشند رأیشان بالاتر است و آنها اثرگذاریاشان بیشتر است ... این دموکراسی است؟ عدالت است؟ تحلیلهای آنها بر پایههای راستی و صداقت است؟ آیا منصف است که کسی که بگوید رسانههای غربی تأثیر ندارند و اگر دارند این کار از زرنگی آنهاست و خلاف اخلاق و حق حاکمیت شخص بر سرنوشت خود نیست؟ آیا اگر کسی را در چهارچوب قانون فریب بدهند و این فریب دادن کاملاً قانونی هم باشد این نشانهی شعف قوانین است یا نشانهی درستی کار آنها و خوب بودن دموکراسی؟ (اینکه در اسلام هر کسی جداگانه باید در قیامت جواب پس بدهد اگرچه برخی دیگر ایشان را به زشتی سوق داده باشند با بحث فعلی سنخیت ندارد، چه آنکه آنجا بحث عاقبت است و نه آینده، عاقبت یک امر شخصی است ولی آینده یک مسألهی اجتماعی است، اگرچه توضیحات بیشتری هم میشود داد،خلاصه اینکه آنچه در اسلام هست نقص قوانین برای اسلام را بیان نمیکند ولی دموکراسی به خودی خود دارای چنین نقص و ضعفی هست) در اصل اسلام ما چیزی به نام دموکراسی نداریم ... در منطق ما خبره را خبره میشناسند و معنا ندارد که مثلاً مصداق ولی فقیه (که یک منصب دینی بدون نام است، پس مصداق آن در هر زمان باید از روی شرایطی که برایش شمرده شده است توسط علمای همان زمان تعیین گردد) را بسپریم به رأی مردم تا هر کسی از استاد رشتهی حقوق و اقتصاد و علوم سیاسی و فقه و فلسفه و حکمت با استاد مهندسی و ریاضی و زیستشناسی و پزشکی با رانندهی تاکسی و آشپز رستوران و بازرگان و بازاری و نانوا و رفتگر و غیره و غیره همه رأی برابر داشته باشند، این خلاف عقل سلیم است! تعیین خبره به دست خبرگان سپرده میشود ... در مسائل دیگر هم قوانین از متن کتاب خدا و روایات استخراج میشود جایی که نظر خداوند را میدانیم، تنها در مواردی که نظر خداوند را ندانیم یا خداوند خودش دست مردم را باز گذاشته است و بحث واجب و حرام نیست (یعنی اگر بحث مستحب و مکروه و مباح بود) از خود مردم سؤال میشود. مثلاً قوانینی که با اسلام در تعارض نیست را باید به دست کسی بسپاریم که اجرایش کند و دیگر فرقی ندارد که این شخص که باشد، یک سری صلاحیتهای اولیه و عمومی باید داشته باشد و بجز آن دیگر چندان خصوصیت خاصی لازم نیست داشته باشد، هر کسی میتواند باشد، چند نفر کاندید میشوند که ما میتوانیم و اگر صلاحیت پذیرش این مسؤولیت را داشته باشند به مردم گفته میشود که بین ایشان انتخاب کنید، البته انتظار این است که مردم بر حسب وظیفهای که این شخص باید انجام دهد و یا تواناییهای او در انجام آن وظایق بهش رأی بدهند ولی بعضاً دیده شده که حتی در این موارد از دموکراسی هم برخی بر اساس قویمت و نژاد و یا در اثر تبلیغ و شایعه و یا بر اساس طمع در شغل و درآمدهای آینده و باندبازی و رشوه و غیره رأی میدهند ... که خود این نقص اساسی دموکراسی را هم نشان میدهد ... اینکه اصلاً برای چنین اشخاصی حق رأی قائل شدهایم آن هم برابر با افرادی که نسبت به آیندهی خودشان و جامعهاشان و آیندگانشان احساس مسؤولیت دارند و لاقل سعیشان را میکنند تا انتخابی مناسب داشته باشند ... تمام اینها هم برای زمان غیبت است، در زمان ظهور معصوم علیهالسلام همین مقدار رأیگیری هم بیمعنا خواهد بود چون نه هیچ کسی به اندازهی ایشان خیر جامعه و افراد جامعه را میخواهد و نه کسی اشراف ایشان را دارد، نتیجهی هر دموکراسی که در حضور ایشان بخواهد به کار گرفته شود حداکثر برسد به اینکه کار تصمیمگیری شخصاً بر عهدهی خود ایشان باشد.
اگر شما میبینید که دیکتاتوری به معنای وجود کسی که اوامرش به کل جامعه دیکته شود مفهومی زشت و ناراحت کننده است برای این است که غالباً و شاید هم همیشه دیکتاتورها افرادی بودهاند که نه خیر جامعه برایشان چندان مهم بوده، نه آنرا میشناختند و نه توانایی حرکت در راستای آن را داشتهاند، در عوض برای خودشان و منافعشان و حکومتشان و ادامهی حکومت خاندانشان تلاش میکردهاند و در این بین سعادت جامعه را هم قربانی همین موارد میکردهاند، یعنی مصداق اینکه «همه برای یک نفر». بله این دیکتاتوریها زشت هستند، مگرنه حکومت خداوند هم به نوعی دیکتاتوری خواهد بود (مشورت که در اسلام وارد شده است جایگاهش باید کمی بهتر باز گردد) اما نه دیکتاتوری که در آن خداوند به دنبال چیزی برای خودش باشد، او خودش خالق همه چیز است و به چیزی نیاز ندارد و جانشین او بر زمین هم تنها به او تکیه دارد و چیزی برای خودش نمیخواهد و هر کاری کند از سر خیرخواهی بر بندگان خداست و البته برای ایشان مرزهای جغرافیایی و سیاسی هم معنایی ندارد چه آنکه همهی انسانها باید شرایط رسیدن به سعادت دنیا و آخرت برایشان فراهم شود و بیمعناست که یک پیامبر تنها نگران مردم کشور خودش باشد اگرچه در سومالی مردم غذا برای خوردن نداشته باشند و یا در فلسطین مردم مظلوم و بییاور منتظر جفای آخر و تیر خلاص بر خود و خانوادهاشان باشند.
اینکه حقیر گفتم وضع موجود از وضع زمان شاه بهتر است یک گزارهی روی هوا و یا داخل خلأ که نبود، معیارهایی داشت که معیارهایش هم گاهی با معیارهای در ذهن شما یکی است و گاهی نیست. مثلاً فرض کنید یک نفر معیارش از مبارزه با فقر دادن پول و جنس به مردم باشد تا برایشان رفاه مادی به ارمغان بیاورد، یک نفر دیگر تلاش میکند تا مردم کمتر مصرفی شده و در زندگی قناعت کنند، در جامعهای که مسؤولش مورد اول باشد این مردم مدام در حال فقیر شدن و بعد رسیدن پول و جنس به ایشان و دوباره بینیاز شدن هستند تا باز نیاز بعدی مطرح شود و ایشان فقیر شوند و باز با پول و جنس غنی گردند، مثل اینکه در خارج از کشور افرادی که وضع مالیاشان خوب است سه روز مقابل فروشگاه Apple در خیابان میخوابند تا مگر با رونمایی از موبایل جدیدی یکی از آنها را بخرند، انگار که این دستگاه برای ایشان مانند نان حیاتی باشد، مثل صفهایی که در زمان قحطی مقابل نانوایی میبندند ... در جامعهای که مسؤولش فرد دوم باشد ولی اگر بتواند موفق شود و ایدهاش را به انجام برساند وضع خیلی متفاوت خواهد بود، در این جامعه بدون داشتن خیلی چیزها مردم شادتر و ثروتمندتر هستند ... کسی که میخواهد برود مسافرت و باید حتماً لپتاپ و موبایل و تبلت و چه و چه و چهاش را با خودش ببرد که شبش قابل روز شدن باشد خود را مقایسه کند با کسی که برای گذراندن زندگی نیازی به این وسایل ندارد و سبکبال در زمین خدا حرکت میکند ... خواهید گفت که اگرچه زحمتش بیشتر است ولی همین مصرفگرایی انگیزه برای پیشرفت و حرکت و همچنین استفادهی از نتایج این پیشرفتها سبب پربارتر شدن زندگیها خواهد شد و در نتیجه آن زحمت به نتیجهای که به بار میدهد میارزد ... تا حدودی از آن با شما موافق هستم، تا جایی که ضرورتها و در واقع همان سودمندیها توجیه عقلایی داشته باشد، اما الآن وضع تفاوت کرده است، بیشترین عمر مردم صرف افزایش بهرهوری به کمترین میزانها شده است، یعنی مثلاً کار حقیر با یک موبایل ۶۰ هزرتومانی راه میافتد بدون اینکه نیاز خاصی به بیشتر از آن داشته باشم ولی موقع خرید میگویم اگر این مزیت را هم داشته باشد فقط ۱۰ هزارتومان گرانتر میشود و اگر این مزیت را هم داشته باشد همینطور تا آخر کار با یک موبایل ۵۰۰ هزارتومانی به منزل برمیگردم که امکاناتی دارد که به ۹۰٪ آن نیاز ندارم و اگرچه در اوائل بخاطر کنجکاوی از بیشتر امکاناتش استفاده خواهم کرد ولی به مرور زمان نهایتاً از ۴۰ یا ۵۰٪ امکاناتش استفاده خواهم کرد و شاید هم زمانی برسد که به همان ۱۰٪ که از ابتدا به دنبالش بودم بسنده کنم تا زندگیام صرف مسائل غیرضروری و اضافه نشود، این طرز زندگی یعنی افراط و متأسفانه معیارها هم بر اساس همان تکنولوژیهای بیش از حدّ ضروری تعریف میشوند، مثلاً دو ماشین را با هم مقایسه میکنند و میگویند این با سرعت ۲۸۰ کیلومتر در ساعت میرود و همه میگویند چه خوب، بعد یک نفر میپرسد در خیابان داخل شهرها که حداکثر ۹۰ تا میشود رفت و خارج شهر هم ۱۲۰ تا و اگر پلیس نباشد ۱۵۰ تا برای کسانی که قوانین را برای جریمه نشدن رعایت میکنند، تا ۱۸۰ هم که همهی ماشینها میروند دیگر سرعت ۲۸۰ به چه دردی میخورد؟ میگویند قدرت موتورش بیشتر است، میپرسیم که آیا این ماشین در جادهی خاکی و سربالایی شدید و در جنگل و کویر و اینها هم راه میرود یا باید در خیابان آسفالت بدون دستانداز زیاد برود؟ میگویند دومی و ما میپرسیم پس قدرت زیادش به چه درد میخورد؟ و هزار تا مثال دیگر ... اینها به خودی خود بد نیست، حقیر مخالف پیشرفت تکنولوژی نیستم، امکانات بیش از حدّ نیاز باشد اشکالی ندارد و خوب هم هست چون شاید کسی یک در هزار در موقعیتی قرار گرفت و همان امکانات جانش را نجات داد ... مشکل حقیر در جای دیگر است، اینکه بیشتر توان صرف کمترین افزایش بازدهی میشود ... اصل تمیز کردن یک شیشه اگر ۵ دقیقه طول بکشد کسی که بخواهد تمام لکههای آن را پاک کند تا هیچ اثری بر روی ان نماند باید به جای ۵ دقیقه روی شیشه ۱۰ الی ۱۵ دقیقه وقت بگذارد تا ۱۰٪ مثلاً شیشه تمیزتر باشد ... این هم به خودی خود بد نیست ولی موضوع اینجاست که این سبب سرگرم شدن از کار اصلی به کار فرعی میشود،از کار آخرت به کار دنیا ... قرار بود در دنیا نیازهای بدن را برطرف کنیم و باقی همتمان صرف خودسازی شود ولی در عوض تمام همتمان صرف دنیاسازی شده است و برخیمان اصلاً یادمان رفته است که آخرت را هم باید در ضمن همین دنیا آباد کنیم و برخی هم که اصلاً میپرسند «کدام آخرت؟» ...
با این حساب دو معیار در تعیین سطح موفقیت انقلاب داریم، یکی معیار ماتریالیستی که میگوید چقدر دنیای مردم را آباد کردی و دیگری که میگوید چقدر دنیا و آخرت مردم را آباد کردی با تأکید بر آخرت. نگاه حقیر در مقایسهی بین زمان بعد از انقلاب و زمان قبل از انقلاب بر اساس معیار نوع دوم است ولی بر اساس مثالهایی که در اینجا زدید و مثالهایی که قبلاً در تاپیکهای قبلی زدید نگاه شما ظاهراً نگاه اول است و سعادت را با سعادت دنیایی (که درش اخلاق فردی و اجتماعی را هم تا حدود ظاهریاش دارد) میسنجید. حقیر منکر این نیستم که انقلاب با وجود مشکلاتی که داشته و کارشکنیهایی که داشته نتوانسته به طور کامل به اهدافش برسد و شما هم ان شاء الله منکر این نباشید که شاه که هیچ اربابان در کشورهای به قول شما متمدن و پیشرفتهی دنیا هم نتوانستهاند دنیای همهی مردمشان را آباد کنند و البته آخرت بسیاری از مردمشان را هم ویران کردهاند ...
حال دو نکتهی دیگر را هم در نظر بگیرید:[INDENT]
در نگاه جامعهشناسی مکتبهای متفاوتی داریم که برای رقم زدن سعادت دنیوی باید از میانشان انتخاب کرد، مثلاً در یک مکتب گفته میشود که با منابع محدود نمیشود همه را خوشحال کرد و بهتر است که ما برای اکثریت جامعه یک رفاه از یک حدّ متوسطی به بالا تأمین نماییم، برخی میگویند بهتر است اقلیت جامعه را به سعادت حداکثری برسانیم، برخی هم معتقدند تمام جامعه در یک سطح از رفاه باشند اگرچه آن رفاه به نسبت جوامع دیگر کم باشد. با این حساب میبینید که حتی اگر صرفاً به دنبال رفاه مادی مردم جامعه باشید هم باز اینطور نیست که بشود همه را به رفاه بالایی رساند، در آمریکا و اروپا و کلاً نظام سرمایهداری ما الآن جریان ۱٪ در مقابل ۹۹٪ را داریم، در کومونیستها فقر بیداد میکرد و البته ظلمی که نظام جامعه را از هم میپاشید، در جوامع دیگر هم اگرچه حداکثر جامعه رفاه قابل قبولی داشته باشند ولی آن اقلیت حق اعتراض خواهند داشت که چرا ما باید اقلیت باشیم و ما را هم باید دریابید ...
اگر رسانهها تماماً به دست سران انقلاب بود تربیت مردم برای مبارزه با مصرفگرایی و تمرین قناعت و صبر در سختیها و ساختن دنیا در ذیل تلاش برای ساختن آخرت راحتتر میبود ولی وقتی از شاید یک قرن پیش همیشه سعی کردهاند الگوهای زندگی را برای مردم ما از غرب بگیرند، وقتی رسانههای غربی مدام دارند مدل خودشان از زندگی را تبلیغ میکنند، وقتی رسانههای خود انقلاب از آنجا که متشکل از مردمی است که برخی از آنها چه بخاطر رویکرد روشنفکری داخلی و چه بخاطر طی کردن تحصیلات در خارج از کشور با نگاه همان غربیها تولید برنامه میکنند، انتظار کن فیکون کردن از این انقلاب نمیتوان داشت ... کار فرهنگی وسیعی در این کشور لازم است ولی بعضاً برخی از مسؤولین خودشان باید قبل از بقیه باهاشان کار فرهنگی کرد ... کار این انقلاب در این بستری که واقع شده و در این هجمههایی که بهش میشود کار چندان سادهای نیست ... همینکه شخص متفکری مثل شما بلندگوی ایشان هستید با آنکه قاعدتاً باید در ایران همه تربیت اسلامی شده باشیم خودش خبر از موانع بزرگی در این انقلاب برای شکوفا شدنش به آنچه که باید بشود میدهد ... همین را بگویم که در مدرسههای ما نظریههای غلط و الحادی به بچهها تدریس میشود و بعد انتظار میرود که این بچه بزرگ شود و اهل تفکر هم باشد و مقابل اسلام قد علم نکند! روش آموزش و پرورش ما در ساختن بچهها گاهی حتی مضحک است اگرچه لبخندی که بر آن مینیم تلخ است ... چه انتظاری از بچههایمان داریم که چیزی که به ایشان یاد ندادهایم را ازشان انتظار داریم؟ چه انتظاری داریم که یک عمر خودمان گفتیم خدا ولی عمل کردیم به حرف خداناباوران و حالا انتظار داریم آنها هم بگویند خدا با آنکه اینطور برایشان مسلّم شده است که خدا نقشی در زندگی نداشته و یک بار اضافه است که باید مانند کیسهی شن از کنار بالون رهایش کرد تا بتوان اوج گرفت ... اینجا تا بحال فقط صحبت از اسم خدا و احکام اسلام شده و نه از علوم بسیار در اسلام صحبت خاصی شده و نه سبک زندگی اسلامی و نه نگاه دینمدارانه به زندگی معرفی شده است تا چه برسد به اینکه تبلیغ شده و یا برایش فرهنگسازی شود، بعضاً مسؤولان هم این موارد را نفهمیدهاند یا به مرور زمان فراموش کردهاند ... آنها که بلد هستند هم از مدرسهها یاد نگرفتهاند، یا در جبههها که مدارس انسانسازی بود یاد گرفتهاند و یا خودشان رفتهاند دنبال یادگیری آنها ... با این حساب انقلاب ما تا کنون بیشتر سیاسی بوده است و دستآورد اصلیاش هم در همین جهت بوده است که استقلال و خارج از شدن از ذلت و خواری است که بخاطر زیر پرچم طاغوت بودن متحمل بود ... اما چه از نظر فرهنگی و اعتقادی و چه از نظر اقتصادی هنوز انقلابمان به بار ننشسته، اگرچه بر برخی از شاخههای آن شکوفههایی دیده میشود، مثلاً در برخی از زمینههای علمی (چه در صنایع هوایی و فضایی که صنایع فضایی بالاترین تکنولوژی امروز به حساب میاید --و البته منظورم این نیست که آمادگی داریم فردا برویم مریخ یا حتی ماهواره در مدارهای بالایی بفرستیم-- و چه علوم هستهای که بعد از علوم فضایی دومین بالاترین تکنولوژی به حساب میاید --از این نظر هم همینکه اینقدر از دست ما عصبانی هستند و دانشمندانمان را میکشند ملاک خوبی است که یعنی پیشرفتهای قابل توجهی داشتهایم-- و چه در نانو و چه در سلولهای بنیادین --که بعضاً در برخی موارد آن پیشتار هستیم-- و پزشکی و چه در طب سنتی و چه در برخی از علوم دیگر مانند علوم نفتی و غیره) ... آنرا هم اگر دوستان کمک کنند و مردم همت کنند میتوان درست کرد ... مثلاً در بحث اقتصادی اگر به دنبال اقتصاد مقاومتی برویم، اگر سرانهی مصرف سوخت و آبمان را بدون آنکه زور بالاسرمان باشد و در راستای تقوای الهی کم کنیم، اینها خودش یک جهش بسیار بزرگ خواهد بود و چنین رویکردی خودش یک پیشرفت بزرگ برای انقلاب نسبت به زمان شاه خواهد بود ... در زمان شاه گفتند مردم نان ندارند بخورند برگشت گفت خوب بیسکوییت بخورند ... ما در۱۰۰ سال گذشته بعد از جنگ جهانی در همین تهران و در کل ایران قحطی خیلی شدید داشتیم تا آنجا که مردم در پیادهروها و جادههای میافتادند و میمردند ولی چند نفر این مطلب را میدانند یا به آن اشاره میکنند؟ (معروف است که در این قحطی که هولوکاست ایرانیها هم گاهی گفته میشود بین یک چهارم تا کمتر از نیمی از مردم ایران از گرسنگی و بیماری مردند و مردم بعضاً به خوردن از مردارها روی آورده بودند، رجوع کنید به اینجا و اینجا و اینجا) آیا واقعاً اصلاً وضع فعلی قابل مقایسه با وضعم ما در زمان شاه هست؟ آن موقع که سربازان انگلیسی و روسی غذا و ناموس مردم را مورد تعرض قرار میدادند خوب بود؟ آن زمان که اگر کسی میخواست کاری برای ایران و مردمش قرار دهد اول باید از انگلیس اجازه میگرفت خوب بود؟ آن زمان که در مجلس ملت طرح دفاع از منافع آمریکاییهای تجاوزکار در داخل مستعمرهی نوینشان به تصویب میرسید خوب بود؟ واقعاً معیار شما برای اینکه الآن را بدتر از قبل از انقلاب میدانید چیست؟ دزدیهایی که شده؟ اینکه در ادارات دولتی سوء استفاده از مقام و جایگاه زیاد است؟ اینکه پارتیبازی زیاد است؟ رشوه زیاد است؟ بله هست! ولی مگر اینها نتیجهی انقلاب است؟ اینها قبل از انقلاب هم بوده است؟ حداکثر با انقلاب مصداق افرادها عوض شده باشد ... اما انقلاب که فقط همین یک اثر را نداشته که جای یک بد را با یک بد دیگر عوض کند، این همه کار کرده است ... ولی ما ساده هستیم که هر چه غربیها دربارهی گذشته یا وضع فعلیامان بگویند باورمان میشود ...
[/INDENT]
آنها که میگویند انقلاب هنر نکرده که در این سی و خردهای سال مثلاً برقرسانی و گازرسانی و آبرسانی کرده و یا مدارس را توسعه داده و با بیسوادی مبارزه کرده و غیره و غیره و شاه هم اگر بود خیلی کارها میکرد در جواب به آنها باید تفاوتهای اساسی و قابلیتهای اساسی این انقلاب را یادآوری کرد ... انقلاب ما اصلش اعتقادی و سیاسی بوده است و البته در مکتب شیعه دین به سیاست گره خورده است، ما دستور داده شدهایم که به طاغوت کافر شویم، ما دستور داده شدهایم که قضاوت نزد طاغوت نبریم، ما دستور داریم که به داد مسلمان و مستضعف برسیم، چه مسلمان مظلوم در ایران باشد و چه در فلسطین، چه مستضعف شهروند خودمان باشد و چه شهروند آمریکا که مورد سوء استفاده است و نمیداند که با مالیاتهایش در سرتاسر جهان چه جنایتهایی که نمیشود ... ما مرز جغرافیایی و سیاسی نمیشناسیم ... قومیتها را و فرهنگها را به رسمیت میشناسیم و به مرزهای سیاسی هم احترام میگذاریم ولی نگاهمان انسانی است و فراتر از مرزهایی است که در طول تاریخ قلدران و ناپاکان در جنگها میان خودشان تعیین کردهاند ... این چیزها برای شاه مفهوم نداشت ... شاه اول به دنبال عیاشی خودش بود و دوم به فکر ساکت کردن مردم که از دههی ۵۰ با بالا رفتن قیمت نفت خواست به مردم برسد تا سر و صداها بخوابد و جالب است که در همین دوره هم مردم قیام نهایی را کردند، یعنی معلوم است مردم درد بزرگشان درد اقتصادی نبوده است، اگرچه باز هم رفاه همهگیر نبوده است و حکومتها برای آنکه مخالفانشان در اقلیت باشند و نتوانند آنها را سرنگون کنند همیشه اقلیت را فدای اکثریت میکنند در توزیع رفاه بین مردم، در این صورت اقلیت مظلوم صدایشان به جایی نخواهد رسید و عمر حکومت ایشان دراز خواهد شد اگر بتوانند مانع از رسیدن یا اثرگذاری صدای آن مظلومان به دیگر اقشار جامعه بشوند.
[/HR]در مورد بخش اول پستتان هم ما دلمان را به آنچه که شما فرمودید خوش نکردهایم، اگر این زمان همان آخرالزمان وعده داده شده باشد که احتمالش زیاد است فلسطین آزاد نخواهد شد مگر به دست ایران درست بعد از ظهور و عراق و شام هم ابتدا به دست سفیانی خواهند بود و تا قبل از ظهور هم مردمش خلاص نمیشوند ... برای مبارزهی با افسردگی هم راهش رفاه دادن به مردم نیست، راهش بیدار کردن هویتهای فراموششدهی ایشان است که در دنیا چه اهدافی برایشان تعیین شده است و آنها با هر مقدار خمودی چقدر از زندگی خودشان عقب میافتند، انگیزه و اراده و حرکت دوای درد افسردگی است، کسی که بداند با انجام کاری مفید خواهد بود و مسؤولیت تاریخیاش را انجام داده است و بعد حرکت کند و مسؤولیتش را هم انجام بدهد دیگر افسرده نخواهد بود ... افسردگی بخاظر نبود نشاط هست ولی این طرز تفکر هم درست نیست که نشاط تنها معلول رفاه و خوشگذرانی است، اتفاقا نظری هم هست که میگوید که افسردگی خودش معلول خوشگذرانی افراطی است ... اینکه خنده نه تنها بر هر درد بیدرمان شفا نیست که خودش درد بیدرمان است که البته نیاز به توضیح دارد و منظور از آن خندهی از روی سرمستی و شادی افراطی و قهقه است ... [/HR]در مورد تلویزون هم حرف زیاد است ... تا همینجای کار هم خیلی حرف زدم، تلویزیوناز نظر خبر راست و دروغ وضع فعلیاش به نسبت چند سال پیش خیلی بهتر و تقریباً قابل قبول شده است، اگرچه برنامههای دیگرش خالی از مشکل نیست، چه از نظر فرهنگی و چه اعتقادی و چه علمی که مستندهای الحادی یا غلط پخش میکند و چه موارد دیگر ... اجالتاً به همین میزان بسنده میکنم ...
کاملا باهاتون موافقم
به نظرم الان دیگه وقتش رسیده که پیام صادر کنیم و جوانان بدبخت و بیچاره غربی رو که رنگ ازادی و رفاه و اسایش رو ندیدن به اسلام دعوت کنیم.
بیچار ها مجبورن برا ماهی 800 هزار توماتن(250 دلار) از 5 صبح تا 9 شب برن سر کار تازه اگه کار پیدا کنن،
بیچاره ها همه سایتاشون فیلتره و رو ماهواره هاشونم که پارازیت میندازن اصلا هم برا حکومتشون مهم نیس که سرطان بگیرن یا نه
حکومتاشونم که دیکتاتور. تا یکی اعتراض میکنه سریع میندازنش تو زندون
اصلا به نظرم کار از پیام دادن گذشته وقتشه لشگر کشی کنیم نجاتشون بدیم
آخه تا کی باید این ظلم ها رو ببینیم ساکت بمونیم. وظیفه انسانی و دینیمون چی میشه؟ نفری یه بمب به خودمون ببنیدم حساب کنید چن نفر میتونیم نجات بدیم
سلام علیکم
یک نفر آمد پیش بزرگی یک چیزی گفت که غیرقابل قبول بود آن بزرگ گفتند درست میگویید! یک نفر دیگر به ایشان ملحق شد یک چیز دیگر گفت و ایشان رو کردند به او گفتند شما هم درست میگویید! پرسیدند یعنی چی؟ ایشان فرمودند شما هم درست میگویید! هر کدامتان با نگاه خودتان به قضیه نگاه میکنید و در چهارچوب نگاهتان درست میگویید!
یک کارتون از روی داستان شنلقرمزی ساختهاند که شخصیتی مثل پوارو را به صورت قورباغه در آن خلق کردهاند. این قورباغه شخصیتش مشابه آن بزرگی است که گفتم. آخر کارتون هم کلام نغزی دارد که میگوید «توی جنگل یک درخت میافتد، حالا سه تا داستان وجود داره، داستان من، داستان تو و داستان خود درخت» ...
شده وضعیت ما و شما ... یک سری اتفاق تو جامعه و جهان افتاده، شما فیلتر پایینگذر استفاده میکنید و میگویید اینجا همه چیزش خرابه و آنطرف همهچیزش خوبه، یکی هم فیلتر بالاگذر استفاده میکنه و میگه اینجا همه چیزش خوبه و آنجا همهچیزش خرابه ... باید ببینیم سرکار فاطمه که سؤال را مطرح کردند پاسخشان را در محدودهی کاری کدام فیلتر میخواهند ... و البته رضایت خداوند هم شرطه آن هم شرط اساسی ... انصاف هم حکم میکنه که فیلترها را نگه داریم ولی از حالت ایدهآل خارج کنیم تا به صورت تدریجی تغییر کنند و اینطور نباشد که وزن بعضی از دادهها را صفر کنند، بلکه بهتر است صرفاً وزن آنها را کم نمایند آنقدر که دیده بشوند ولی اهمیتشان به نسبت کمتر دیده شود. در پست شما و سرکار مارینر به وضوح فیلترتان یک فیلتر تئوری است که از جایی به بعد وزن دادهها را صفر میکند و به قول معروف فقط نیمهی خالی لیوان را میبینید ... در اصطلاح عرفی به این فیلتر میگویند نقد غیرمنصفانه و سیاه و سفید دیدن دادهها ... حقیر سعی کردم با وجودیکه به استفاده از فیلتر معتقد هستم ولی جانب انصاف را از دست ندهم، دیگر خودتان میدانید ولی با این رویکرد فقط اعصاب خودتان و خوانندگانتان را خرد میکنید، شاید هم بعضیها با همین نگاه شما افسرده شدند که در این صورت حقیر اولین کسی خواهم بود که سرکار مارینر را بازخواست میکنم که آیا اینطوری به فکر رفع افسردگی از مردم بودید؟ دیگر خود دانید، الأمر إلیکم :Gol:
یا علی علیهالسلام
قبلا ها خانومهای فیلیپینی برای کار میومدند ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس ... و در این زمینه هم به خودکفایی رسیده ایم تازه به دوبی هم صادرات داریم
نفری یه بمب به خودمون ببنیدم حساب کنید چن نفر میتونیم نجات بدیم
متاسفانه دوستان با جبهه گيري دارن نظر ميدن و با مطرح كردن مصداق هايي كه اكثراً اغراق آميز و همراه با سياه نمايي هست ، خواسته يا نا خواسته دارن بحث رو به سمت چندشاخه شدن پيش ميبرن. يعني الان ما بايد بشينيم دونه دونه پاسخ موارد مطرح شده رو بديم. ولي من ترجيح ميدم يك پاسخ كلي و كامل عرض كنم
يه آمار ارائه ميدم از سايت nationmaster درمورد ميزان جرم و جنايت در كشورهاي جهان
لينك رو قرار ميدم خودتون ببينيد ، فقط براي مقايسه ، رتبهء آمريكا و ايران رو مي نويسم بيشترين تعداد زنداني در سال 2002 (آمريكا در مكان 1 و ايران در مكان 10 جهان): http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Prisoners
بيشترين ميزان در تمام جرم ها بطور كلي در سال 2002 (حضور كشورهاي غربي در اين ليست بسيار پررنگه كه طبق رتبه ، مي نويسم) 1 - آمريكا
2 - انگلستان
3 - آلمان
4 - فرانسه
5 - روسيه
6 - ژاپن
8 - كانادا
9 - ايتاليا
(ايران در بين 82 كشور توي ليست حضور ندارد) http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Total-crimes
متاسفانه دوستان با جبهه گيري دارن نظر ميدن و با مطرح كردن مصداق هايي كه اكثراً اغراق آميز و همراه با سياه نمايي هست ، خواسته يا نا خواسته دارن بحث رو به سمت چندشاخه شدن پيش ميبرن. يعني الان ما بايد بشينيم دونه دونه پاسخ موارد مطرح شده رو بديم. ولي من ترجيح ميدم يك پاسخ كلي و كامل عرض كنم
يه آمار ارائه ميدم از سايت nationmaster درمورد ميزان جرم و جنايت در كشورهاي جهان
لينك رو قرار ميدم خودتون ببينيد ، فقط براي مقايسه ، رتبهء آمريكا و ايران رو مي نويسم
بيشترين ميزان در تمام جرم ها بطور كلي در سال 2002
(حضور كشورهاي غربي در اين ليست بسيار پررنگه كه طبق رتبه ، مي نويسم)
1 - آمريكا
2 - انگلستان
3 - آلمان
4 - فرانسه
5 - روسيه
6 - ژاپن
8 - كانادا
9 - ايتاليا
(ايران در بين 82 كشور توي ليست حضور ندارد) http://www.nationmaster.com/country-...e/Total-crimes
سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام الان باز حرف بزنم دوستان با علامت خلاف سایت میان
کاری به بحث ندارم اما درباره این پست بگم که شما قیاس مع الفارق کردین
1-اولا آمریکا کشوری پهناوره که حکومت فدرالی داره
2- چیزی کلا به نام دین واحد نداره
3-میشه گفت در سرتا سرش میشه نژاد ها ی متفاوت رو دید و از هر قاره و هر کشوری تبعه داره
4-در ان کشور با مجوز و بی مجوز حمل اصلحه مشکلی نداره
5-رهبر نداره و فقط یه رییس جمهور داره اونم رییس جمهور خالی نه جمهوری اسلامی
8-به اسلام و باید نباید هاش نه آشنایی داره و نه پایندی
حالا دارین اون رو با ایران مقایسه میکنید هم من و هم شما و هم همه دوستان میدونن دور و اطرافمون چه خبره
قرار نیست سیاه نمایی بشه میشه نگفت شاید نگفتنش از گفتنش بهتر باشه که یه مدت بستن تایپیک رو
اما این را حل نیست
راستش این جا یه سایت دینیه
میگن دین از سیاست جدا نسیت هم شعاره
واسه همین نباید از خطوط قرمز عبور کرد
و اگر نه میشه پست ها رو حذف کرد یا با واژه های بد جواب داد
یا کاربرا رو خرد و کوچک کرد
متاسفانه دوستان با جبهه گيري دارن نظر ميدن و با مطرح كردن مصداق هايي كه اكثراً اغراق آميز و همراه با سياه نمايي هست ، خواسته يا نا خواسته دارن بحث رو به سمت چندشاخه شدن پيش ميبرن. يعني الان ما بايد بشينيم دونه دونه پاسخ موارد مطرح شده رو بديم. ولي من ترجيح ميدم يك پاسخ كلي و كامل عرض كنم
يه آمار ارائه ميدم از سايت nationmaster درمورد ميزان جرم و جنايت در كشورهاي جهان
لينك رو قرار ميدم خودتون ببينيد ، فقط براي مقايسه ، رتبهء آمريكا و ايران رو مي نويسم بيشترين تعداد زنداني در سال 2002 (آمريكا در مكان 1 و ايران در مكان 10 جهان): http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Prisoners
بيشترين ميزان در تمام جرم ها بطور كلي در سال 2002 (حضور كشورهاي غربي در اين ليست بسيار پررنگه كه طبق رتبه ، مي نويسم) 1 - آمريكا
2 - انگلستان
3 - آلمان
4 - فرانسه
5 - روسيه
6 - ژاپن
8 - كانادا
9 - ايتاليا
(ايران در بين 82 كشور توي ليست حضور ندارد) http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Total-crimes
دوست عزیز منم حرفای شما رو قبول کردم. گفتم که باید بریم جوونای بدبخت غربی رونجات بدیم
ولی چند تا مسیله هست
اول اینکه نمیدونم چرا مسیولین . صدا سیما و همچنین شما درمقابل انتقادها انقدر اصرار دارین که ثابت کنید غرب وضعیتش بدتره! اصلا غرب هرچی که هست.به من چه؟؟؟ اینجا که مملکت امام زمانه چرا باید اینقدر زندانی سیاسی داشته باشه؟ چرا باید افراد رو بدون محاکمه حصر وزندانی کنن؟ آیا این شیوه حکومت حضرت علی بود؟ چرا هر منتقد و مخالفی فتنه گر و وابسته به غرب میشه؟ چرا هر صدای مخالفی خفه میشه؟ آیا این همون سیره ی معصومین است که وقتی در مقابلشون فحاشی و جسارت میکردن چیزی جز رافت و مهربانی پاسخ نمیدادن؟ آیا امروز کسی جراتشو داره؟ آیا در زمان معصومین هم سانسور و فیلتر و خفقان خبری بود؟ تا جایی که یادمه این مشرکین مکه بودن که به مردم میگفتن پنبه تو گوششون کنن که یوقت حرفای پیامبر بزرگوار اسلام رو نشنون. کسی که طرف حق باشه حرفش حق باشه چرا باید گوشهای مردمو بگیره؟ چرا باید سایت خبری فیلتر کنه؟ چرا باید روشبکه خبری پارازیت بندازه؟
مسیله دیگه اینکه. متعجبم غرب که اینقد بده..چطور نخبگان و مغرهای ما دارن دستو پا میشکنن و دو جفت پای یدکی هم قرض میکنن تا فقط از این کشور فرار کنن؟ رتبه های برتر کنکور الان کجان؟ المپیادی ها کجان؟ متخصصین و دانشمندامون کجان؟ من کاری به انگیزشون و .. ندارم. فقط برام باور کردنی نیست غرب اینقدر از ایران بدتر باشه و در عین حال انقد هم براش دست و پا شکسته بشه. جالبه که اونایی که میرن خیلی کم پیش میاد از غرب بد بگن و فقط افرادی که حتی یه بار پاشون هم به آمریکاو اروپا و استرالیا نرسیده میشینن اینجوری آمار درمیارن که ثابت کنن اونا چقد بدبختر از مان
[FONT=B Nazanin][FONT=B Nazanin]سلام . سوالی که برام پیش اومده این است کهزمان شاهنشاهی بهتر بود یا جمهوری اسلامی ؟؟؟
[FONT=B Nazanin]در زمانشاهنشاهی دانشجویی که درس میخوند دولت نسبت به این دانشجو تعهد کاری داشت اماامروز هر سال ظرفیت دانشجوی تحصیلات تکمیلی را بالا می برند تا دنبال نخود سیاه باشند و آخر کاری وجود ندارد مگر شامل بند پ باشی (نگید اینطور نیست)[FONT=B Nazanin]در زمانشاهنشاهی حجاب مردم خیلی بهتر از امروز بود و فساد جامعه را بر نداشته بود ،درگذشته سیاه و سفید مشخص بود (نگید اینطور نیست که اصلا قابل باور نیست).[FONT=B Nazanin]گفته میشود که ما در جمهوری اسلامی پیشرفت کردیم مثلا در چند سال حکومت شاهنشاهی 200اختراع ثبت گردیده اما باید این را نیز باید در نظر داشت که در آن زمان 200 اختراع در نوع خودش خوب بوده.[FONT=B Nazanin]وضع اقتصادی مردم در زمان شاهنشاهی بهتر بودچون در زمان شاهنشاهی فقط از نفت استفاده میشد البته نه به این وسعت اما امروزه باوجود معادن و کارخانجات اما وضعیت اقتصادی مردم نگیم بدتر است بهتر نیست.
[FONT=B Nazanin]این دلایل را هم لطفا ذکر نفرمایید ما چقدر ازنظر علمی پیشرفت کرده ایم مثلا در یک جلسه بودم میگفت در زمان شاه ما اینقدردانشجو پزشکی داشتیم الان این تعداد ! قابل توجه که الان کلی پزشک بیکار داریم(البته نه فقط پزشک ،بخاطر تحصیلات هر کدوم از آقایان نرفتند دنبال کار آزاد و خانم هایی که ازدواج نکردند ضرر کردند) . گفته می شود ما این همه پیشرفت کردیم باید ما خودمان را هم با جهان آن روز مقایسه کنیم ،جهان هم در این 30 سال پیشرفت داشته است.
سلام..
.
صبحت های شما من رو یاد کل کل هواداران استقلال و پرسپولیس می اندازه..
.
مثلا من که استقلالی ام مدام به چهار برد دربی پشت سر هم اشاره میکنم و ازش حرف میزنم ( دیگه نمیگم شش تا از پرسپولیس خوردیم ، دیگه نمیگم ده نفره سه تا گل بهمون زدن )
.
از اونور هم پرسپولیسی ها فقط برد شش بر صفر رو به زبون میارن و برد سه بر دو که ده نفره بودن ( دیگه نمیگن استقلال دوبار قهرمان آسیا شده )
.
شما هم اومدی نکات مثبت زمان شاه رو با نکات منفی حال حاضر جمع میزنی و بعدش هم نتیجه می گیری که اون زمان بهتر بود..
.
زمانی که انقلاب شد ما روی نقطه ی صفر نبودیم که بخواید شروع به پیشرفت کنیم . ما روی منفی 10 بودیم کلی جون کندیم تا به صفر برسیم..
.
وقتی انقلاب شد تازه باید گند کاری های شاه رو جمع می کردند تا بعد بیان شروع به پیشرفت کنند..
.
اگر واقعا دنبال حقیقتی اینا رو هم ببین..بعد حساب کن چقدر پیشرفت کردیم..تهاجم فرهنگی و برنامه ریزی دشمنان هم شیرینی واسه خودت نمی خواد حساب کنی..
عرض كردم آمريكا رو به عنوان نمونه و براي مقايسه مي نويسم. نگفتم كه فقط دو تا كشور ايران و آمريكا توي ليست هست!!!
انگلستان ، آلمان ، فرانسه ، ايتاليا و......
ضمن اينكه چه ربطي داره؟! بحث ايدئولوژيه. مگر اينكه بفرماييد ايدئولوژي ها در مساحت هاي خاصي كاربرد دارن! :Gig:
2- چیزی کلا به نام دین واحد نداره
پس مشخصه كه دين و اسلام در كشور ما تاثيرگذار بوده كه با وجود مشكلات بسيار زياد ، از كشوري كه مهد آزادي و رفاه شناخته ميشه ، بسيار كمتر جرم وجود داره
5-رهبر نداره و فقط یه رییس جمهور داره اونم رییس جمهور خالی نه جمهوری اسلامی
اين هم از بركات ولايت فقيه
2- چیزی کلا به نام دین واحد نداره
3-میشه گفت در سرتا سرش میشه نژاد ها ی متفاوت رو دید و از هر قاره و هر کشوری تبعه داره
اين ها رو هم توضيح دادم. كشورهاي ديگه اي هم در ليست بود
شما قیاس مع الفارق کردین
با توضيحاتي كه عرض كردم كاملاً مشخصه كه قياس مع الفارق نبود
مگر اينكه بفرماييد كه ملاك ما فقط اسلام است
در اون صورت شما هم نبايد هيچ مقايسه اي با غرب انجام بديد. (شخص شما رو نميگم ، كلاً عرض ميكنم)
نه اينكه وقتي ميخواين از مشكلات بگيد همش با آمريكا و اروپا مقايسه مي كنيد ، اما تا همچين پاسخ مستدلي داده ميشه ، بفرماييد قياس مع الفارق است!
انقلاب کردیم که چی بشه؟ که دوباره یکی دیگه بیاد مارو به عقاید خودش مجبور کنه؟ کشف حجاب اجباری بود... انقلاب شد...حالا حجاب اجباری شد...باز یه انقلاب دیگه میکنن احتمالاً دوباره کشف حجاب اجباری میشه!!! لا اکراه فی الدین که اصلاً ایه ی قران نیست!!! این کشور هم فقط اسمش جمهوری اسلامی هست.. بنظرم نه مردمی هست و نه اسلامی! ولی این مردم هرگز نمی فهمن که حاکم خداست نه دیگران...
سلام
در برخي موارد درست ميفرماييد كه عده اي به اسم اسلام ، يه خط قداست دور خودشون كشيدن و به خودشون اجازه ميدن جاي خدا قضاوت كنن و براي مردم تعيين تكليف كنن. تا اينجا با شما هم نظر هستم. ولي اينكه هر نوع دخالتي از سوي حكومت رو بخوايم به موضوعي كه عرض كردم نسبت بديم هم درست نيست. شما هيچ حكومتي در دنيا پيدا نميكنيد كه در اون همه چيز آزاد باشه
در واقع وقتي كه عملي ممنوع ميشه ، بايد ابتدا ديد كه آيا طبق عقل و شرع ممنوع شده يا طبق ميل شخصي مسئولين
اگر مطابق عقل و شرع بودكه بايد پذيرفت ، اما اگر خلاف عقل و شرع بود اون موقع ميشه مصداق زورگويي و تاييد فرمايش شما
در واقع وقتي كه عملي ممنوع ميشه ، بايد ابتدا ديد كه آيا طبق عقل و شرع ممنوع شده يا طبق ميل شخصي مسئولين
اگر مطابق عقل و شرع بودكه بايد پذيرفت ، اما اگر خلاف عقل و شرع بود اون موقع ميشه مصداق زورگويي و تاييد فرمايش شما
اقا با این امضات که دهن هر کی بخواد رو حرفتون حرف بزنه , بستید
می ترسیم حرفی بزنیم بگن : یارو بی منطقه هی هی:khandeh!:
بگذریم
عزیز معیار چیه؟
از کجا باید ملت مظلوم بفهمند آقایان رو حساب منطق دارند عمل میکنند(ما شرع و عرف هم فاکتور گرفتیم محض خاطر شما والا شرع که خدایش بیامزتش, عرف هم که ما کجا و سیستم مدیریتی دول دیگه کجا, حکومت قانون در اونجا کجا)
ربا کیلو کیلو توی بانک ها موج میزنه... انقلاب کردیم که چی بشه؟ که دوباره یکی دیگه بیاد مارو به عقاید خودش مجبور کنه؟ کشف حجاب اجباری بود... انقلاب شد...حالا حجاب اجباری شد...باز یه انقلاب دیگه میکنن احتمالاً دوباره کشف حجاب اجباری میشه!!! لا اکراه فی الدین که اصلاً ایه ی قران نیست!!! این کشور هم فقط اسمش جمهوری اسلامی هست.. بنظرم نه مردمی هست و نه اسلامی! ولی این مردم هرگز نمی فهمن که حاکم خداست نه دیگران...
سلام بنا بر اصل پنجاه و ششم قانون اساسى "حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر خود را بر سرنوشت اجتماعى خويش حاكم ساخته است. هيچكس نمىتواند اين حق الهى را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهى خاص قرار دهد و ملت اين حق خداداد را از طرقى كه در اصول بعد مىآيد اعمال مىكند.
به قول اقا رضا بحث اگه ایدئولوزیک هست
هیچ شک نکنید در هیچ مکتبی به اندازه مکتب ولایت فقیه که برگرفته از ولایت امام عادل و معصوم که متصل به ولایت مطلقه خداست , حقوق بشر رعایت نخواهد شد
بله اینکه ما گفتیم قانون در دول دیگر حاکمیت بیشتری داره که از اسلام و قانون اسلامی چیزی کم نمیکنه
حرف دیگه اینکه شما متوجه موقیت جمهوری اسلامی هم باشید
نا شکری و بی انصافی نکیند, به تاریخ حداقل همون تاریخ ایران دبیرستان مراجعه کنید
چی بود ایران چی شد, این واقعا افتخار اسلامه که آمریکا رو همه دست به سینه قبول دارند( یا از روی ترس یا از روی منفعت) ولی ایران هر روز میگه بگو مرگ بر آمریکا...
این شعار نیست موقعیت سیاسی ایران در خاورمیانه و استقامت او در برابر سیست های آمریکا ست
والا ما هر کشری رو مطالعه کردیم که آمریکا او رو نخواست به دو سال نکشید از هم فروپاشید
ولی چه قدر زور میزنند که ایران رو هم ناکار کنند هیچ کدوم از سیاستهاشون جواب نداد
واقعا جواب نداد, خیلی حرفه شما یا ا»ریکا رو خوب نشناختید چه شعبون بی مخیه یا ایران رو نشناختید...
ولی این ها همه از لطف خدا یا دست امام زمان بوده
دلیل نمیشه اقایان مسئول کم لطفی کنند و واقعا به فریاد دل مردم نرسن حداقل با بیت المال مفروض خوب رفتار کنید, مسئولیت پذیر باشید همینجور برنامه بودجه نبندید ...چی بگم
اون از بحث حجاب اون از بحث بیکاری و فقر اون هم سیاست خارجه
واقعا رهبری نبود, ایران الان به اندازه سبیل گربه هم نبود
این واقعا افتخار اسلامه که آمریکا رو همه دست به سینه قبول دارند( یا از روی ترس یا از روی منفعت) ولی ایران هر روز میگه بگو مرگ بر آمریکا...
دلیل نمیشه اقایان مسئول کم لطفی کنند و واقعا به فریاد دل مردم نرسن
آفرين برادر. حرف من هم همينه كه همه چي رو با هم ببينيم. نه از اين طرف ديوار بيفتيم نه از اون طرف
اقا با این امضات که دهن هر کی بخواد رو حرفتون حرف بزنه , بستید
می ترسیم حرفی بزنیم بگن : یارو بی منطقه هی هی
نه اتفاقاً منظورم اينه كه قبل از اينكه به كسي بگيم بي منطق ، كمي فكر كنيم. شايد اشكال از خودمون باشه
عزیز معیار چیه؟
كمتر موردي پيش مياد كه اونقدر پيچيده باشه كه براي تشخيصش (لااقل تشخيص كلياتش) نياز به كارشناسي هاي زياد باشه. معمولاً ميشه خيلي از موارد رو تشخيص داد يا نهايتاً با مشورت با چند تا آدم وارد به موضوع ، پاسخ درست رو پيدا كرد
ياما مشكلي وجود داره كه بنا بر اين مشكل نميشه معيار رو مطرح كرد. اين كه انتقادها مدام داره شكل عوض ميكنه
مثلاً عده اي ميگن چرا از معيارهاي اسلام فاصله گرفتيم
و عده اي ديگه ميگن اصلاً چرا اسلام رو مبنا قرار داديم!!!
به اين دو نقل قول دقت بفرماييد:
در خراب شده ای به نام امریکا ایجاد یک شرکت و استخدام چند نفر به آسانی صورت می گیرد
همین گوگل و فیسبوک و ... توسط چند دانشجو ایجاد شدند و به اینجا رسیدند
اما در ایران شما یک سر به سایت اداره ثبت شرکت ها بزنید
يعني منتقدان عزيز دارن با آمريكا و اروپا مقايسه ميكنن. اما وقتي بنده همين مقايسه رو انجام ميدم و آمار ميارم چي ميشه؟
کاری به بحث ندارم اما درباره این پست بگم که شما قیاس مع الفارق کردین
1-اولا آمریکا کشوری پهناوره که حکومت فدرالی داره
2- چیزی کلا به نام دین واحد نداره
3 - .........
من ابداً در اينجا درمورد حرف دوستان قضاوت نميكنم كه درست ميگن يا خير. فقط دارم تناقض رو عرض ميكنم
بالاخره با آمريكا و اروپا مقايسه كنيم يا نكنيم؟!
چرا در كمبودها با اونها مقايسه ميشيم ولي در پيشرفت ها نبايد اين مقايسه انجام بشه؟!
حالا به اين دو نقل قول توجه بفرماييد:
چه معنی داره بیایم و در درون ایران قوانین الهی رو بالاجبار اجرا کنیم
انقلاب شد...حالا حجاب اجباری شد...باز یه انقلاب دیگه میکنن احتمالاً دوباره کشف حجاب اجباری میشه!!! لا اکراه فی الدین
مي بينيد كه در اينجا دوباره مشكل اصلي خود اسلام شد و اينكه چرا قوانين مطابق اسلام هستن
حالا برادر شما مي فرماييد ((معيار چيه؟))
با كدام ديدگاه؟ با ديد ديني و الهي يا ديد انسان محور؟ اصلاً كاري ندارم كه كدوم درسته ، اما اي كاش يه بار دوستان ميگفتن با كدام ديدگاه؟!
معيار از نظر من اسلامه
براي اينكه ببينيم چقدر درست عمل كرديم ، چقدر موفق بوديم ، چقدر دنيا رو آباد كرديم ، چقدر آخرت رو آباد كرديم
همينطور اين موضوع رو بفهميم كه آيا قوانين كه اعمال ميشن درست هستند يا پيرو خواسته هاي نفساني عده اي بنا شدن
براي تشخيص تمام اينها معيار احكام و اخلاق اسلامي و همينطور عقل هست
نه اسلام خشك مذهبي ها و سوء استفاده گرها كه خودشون رو مقدس كردن و نميشه هيچ اعتراضي كني
و نه اسلام آمريكايي كه ميگه نمازت رو بخون بعدش بشين پاي مسابقهء آكادمي موسيقي فلاني
نه اسلام خشك مذهبي ها و سوء استفاده گرها كه خودشون رو مقدس كردن و نميشه هيچ اعتراضي كني
و نه اسلام آمريكايي كه ميگه نمازت رو بخون بعدش بشين پاي مسابقهء آكادمي موسيقي فلاني
اسلام حقيقي
حالا رسیدیم به نقطه مشترک.
اسلام حقیقی گشتم نبود نگرد نیس برادر:)
حالا رسیدیم به نقطه مشترک.
اسلام حقیقی گشتم نبود نگرد نیس برادر:)
اسلام حقیقی سر جاش هست و قوانینش مشخص هستند . مسلمان واقعی هم همینطور..
.
شما منتظری همه خودشونو اصلاح کنند تا شما ایمان بیاری..؟
.
چرا تلاش نمی کنی خودت بشی یه مسلمان واقعی که هروقت خواستند بگن مسلمان بگن مثل salam1990 :Gig:
.
اینها بهانه جویی هست و اینکه بلا نسبت شما یه عده ای خودشونو همیشه توی یه حالتی قرار میدن که یعنی هنوز در مورد دین اسلام به نتیجه نرسیدن..
.
و خودشونو توی این حالت نگه می دارن که هیچ کدوم رو از دست ندن . هم می تونن کافر بشن . هم مسلمان . باید ببینند کجا بیزینسش خوبه.. :ok:
بنا بر اصل پنجاه و ششم قانون اساسى "حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر خود را بر سرنوشت اجتماعى خويش حاكم ساخته است. هيچكس نمىتواند اين حق الهى را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهى خاص قرار دهد و ملت اين حق خداداد را از طرقى كه در اصول بعد مىآيد اعمال مىكند.
به قول اقا رضا بحث اگه ایدئولوزیک هست
این قوانین و هزار داستان دیگر از جمله همین قانون اساسی کشور ایران... ساخته ی دست بشر هست یا نازل شده از سوی الله است؟
در ضمن من توی سخنان شما متوجه نشدم که خدا ایران رو نگه داشت یا رهبری! یا با هم شریک بودن؟
خدا لطف داره به ما یا امام زمان یا با هم شریک بودن؟ !!
ما مشکل از درون داریم شما دارید در مورد آمریکایی حرف میزنید که اون موقع ما مداد پاک کن نمی تونستیم بسازیم ایشون بمب هسته ای داشت؟
راستش این جا یه سایت دینیه
میگن دین از سیاست جدا نسیت هم شعاره
واسه همین نباید از خطوط قرمز عبور کرد
و اگر نه میشه پست ها رو حذف کرد یا با واژه های بد جواب داد
یا کاربرا رو خرد و کوچک کرد
بسم رب الشهدا
سلام و عرض ادب
بنده سعی می کنم معمولا در مباحث شرکت نکنم تا این ذهنیت پیش نیاد که مدیریت طرف یک بحث را گرفته و با پست ها و نظرات مخالف برخورد میکنه اما در پاسخ به نقل قول فوق باید عرض کنم که من واقعا نمیدونم که برخی از دوستان چی باید بگن که نگفتن؟!
بله درسته دین از سیاست جدا نیست و نباید از یک سری خط قرمزهایی عبور کرد.حتی در کشورهای دیگری هم که دین از سیاست جداست نباید از یکسری خط قرمزهایی عبور کرد مثلا همین آمریکا که برای برخی دوستان حکایتش مثل حکایت هست هم یک سری خط قرمزها و حد و حدودهایی هست! اصلا اگر حد و حدود و قوانینی نباشد آزادی نیست بلکه بی بند وباری است
بدیهی است که این سایت هم قوانین خاص خودش را دارد اگر کسی مخالف آن است و نمیپذیرد میتواند در آن فعالیت نکند اما اگر فعالیت کرد این به معنی پذیرش قوانین سایت هست پس نمیتواند نسبت به حذف پست ها خرده بگیرد و بگوید که آزادی نیست و...!
باز هم از دوستان خواهش میکنم در چهارچوب تاپیک پست بزنند تا پستشان حذف نشود
لطفا اگر کسی انتقادی به این پست بنده دارد در پروفایل بنده جواب بدهد
اون کسی که انتقاد رو قبول نمیکنه کسی هستش که با نام اسلام کارای خودشو میخواد بقبولونه....
خشک مذهب هم معنی نداره
مشکل اینجاست که اسلام واقعی در عمل هیچ جا نیس. یعنی نمونه ای از اون در دنیای خارج وجود نداره
نه عربستان، نه داعش، نه عراق، نه مالزی، نه جمهوری اسلامی نه سنی نه شیعه نه وهابی هیچکدوم نماینده اسلام واقعی نیستن
از اون بدتر اینکه هرکدوم اینا فقط خودشون رو پیرو اسلام حقیقی میدونند و بقیه رو تکفیر میکنن.
از اون بدتر اینکه هرکدوم اینا فقط خودشون رو پیرو اسلام حقیقی میدونند و بقیه رو تکفیر میکنن
البته فقط برخي افراد افراطي هستند كه مدام در حال تكفير بقيه هستن. تعميم نديد
اين هم كه هر كسي خودش رو حق ميدونه چيز عجيبي نيست. همين الان هم ماها چند نفر هستيم كه داريم توي اين سايت بحث مي كنيم و هركدوم خودمون رو حق ميدونيم
راه حلش هم اينه كه بايد نظرات مختلف رو ديد ، سنجيد ، با اساتيد مشورت كرد و در نهايت راه درست رو انتخاب كرد
(اصلاً فلسفهء به دنيا اومدن ما همينه: انتخاب)
مشکل اینجاست که اسلام واقعی در عمل هیچ جا نیس. یعنی نمونه ای از اون در دنیای خارج وجود نداره
اسلام واقعي و 100 در 100 درست كه فقط با ظهور و حضور امام زمان(عج) محقق ميشه. ابداً انتظار نداشته باشيد يه بهشت روي زمين ببينيد. حتي در زمان امام علي(ع) هم هزارتا مشكل وجود داشت
اما اگر بفرماييد به نسبتي كه انتظار داريم هم تحقق پيدا نكرده ، اون وقت درسته و من هم موافقم
خيلي دوس دارم اين بحث ادامه پيدا كنه چون حرفهاي زيادي دارم
سلام
خشك مذهب اصطلاحي هست كه براي نشون دادن افراد افراظي به كار ميره
شما ميخواين بفرمايين كه راه دين مشخصه و هر نوع برون رفت از اين راه نبايد به نام دين نوشته بشه
يعني اوني كه افراط ميكنه اصلاً يك ديندار واقعي نيست كه ما اسم خشك مذهب رو روش بذاريم و با ارتباط دادن چنين شخصي به دين ، اصل دين رو خدشه دار كنيم
درست ميفرماييد و من هم قبول دارم. اما مشكل از اونجايي شروع ميشه كه اين افراد مورد حمايت قرار ميگيرن
يعني كسي كه تفريط ميكنه ، بلافاصله اون رو خارج از دين فرض ميكنن اما افراط رو خير
اين مشكل بيشتر برميگرده به تعريفي كه ما از فرد مذهبي داريم. ما اكثراً به كسي ميگيم مذهبي كه ظواهر دين رو رعايت كنه ، بدون توجه به ساير موارد
مثلاً ما به خانمي كه چادريه و غيبت ميكنه ميگيم مذهبي
ولي به خانمي كه چندان با حجاب نيست ولي غيبت هم نميكنه نمي گيم مذهبي
درحاليكه گناه غيبت از زنا هم بيشتره
خب حالا وقتي ما به هر كسي كه ظاهرش مذهبي باشه بگيم مذهبي ، به يه آدم افراطي هم كه ريش ميذاره يا چادر ميزنه (بسته به مرد يا زن بودن) گفته ميشه خشك مذهب
سلام علیکم
یک نفر آمد پیش بزرگی یک چیزی گفت که غیرقابل قبول بود آن بزرگ گفتند درست میگویید! یک نفر دیگر به ایشان ملحق شد یک چیز دیگر گفت و ایشان رو کردند به او گفتند شما هم درست میگویید! پرسیدند یعنی چی؟ ایشان فرمودند شما هم درست میگویید! هر کدامتان با نگاه خودتان به قضیه نگاه میکنید و در چهارچوب نگاهتان درست میگویید!
یک کارتون از روی داستان شنلقرمزی ساختهاند که شخصیتی مثل پوارو را به صورت قورباغه در آن خلق کردهاند. این قورباغه شخصیتش مشابه آن بزرگی است که گفتم. آخر کارتون هم کلام نغزی دارد که میگوید «توی جنگل یک درخت میافتد، حالا سه تا داستان وجود داره، داستان من، داستان تو و داستان خود درخت» ...
شده وضعیت ما و شما ... یک سری اتفاق تو جامعه و جهان افتاده، شما فیلتر پایینگذر استفاده میکنید و میگویید اینجا همه چیزش خرابه و آنطرف همهچیزش خوبه، یکی هم فیلتر بالاگذر استفاده میکنه و میگه اینجا همه چیزش خوبه و آنجا همهچیزش خرابه ... باید ببینیم سرکار فاطمه که سؤال را مطرح کردند پاسخشان را در محدودهی کاری کدام فیلتر میخواهند ... و البته رضایت خداوند هم شرطه آن هم شرط اساسی ... انصاف هم حکم میکنه که فیلترها را نگه داریم ولی از حالت ایدهآل خارج کنیم تا به صورت تدریجی تغییر کنند و اینطور نباشد که وزن بعضی از دادهها را صفر کنند، بلکه بهتر است صرفاً وزن آنها را کم نمایند آنقدر که دیده بشوند ولی اهمیتشان به نسبت کمتر دیده شود. در پست شما و سرکار مارینر به وضوح فیلترتان یک فیلتر تئوری است که از جایی به بعد وزن دادهها را صفر میکند و به قول معروف فقط نیمهی خالی لیوان را میبینید ... در اصطلاح عرفی به این فیلتر میگویند نقد غیرمنصفانه و سیاه و سفید دیدن دادهها ... حقیر سعی کردم با وجودیکه به استفاده از فیلتر معتقد هستم ولی جانب انصاف را از دست ندهم، دیگر خودتان میدانید ولی با این رویکرد فقط اعصاب خودتان و خوانندگانتان را خرد میکنید، شاید هم بعضیها با همین نگاه شما افسرده شدند که در این صورت حقیر اولین کسی خواهم بود که سرکار مارینر را بازخواست میکنم که آیا اینطوری به فکر رفع افسردگی از مردم بودید؟ دیگر خود دانید، الأمر إلیکم :Gol:
یا علی علیهالسلام
مارینر حرفش رو از راه طنز بیان کرد طنز وقتی استفاده میشه که جدی بودن دیگه هیچ کاربرد و اثری نداره و کاری رو پیش نمیبره
بعد اینکه در مورد دموکراسی یعنی چی چند نفرو انتخاب کنن بگن شما از توشون انتخاب کن این مثل اینه بگن شما تو این زندون ازاد ازادی
شاید اون چیری که من میخوام از طرف تو هیچ کدون از اون ها وجود نداشته باشه
سوال دیگه ای که دارم اینه که الان تو کشور کلی مسلمون هست فقط به اسم و کافر هستن همشون چرا اونا باید پای این ایدلوژیها بسوزن و کلی دیگه هم هستن که اعتقاد دارن اما این ایدلوژی رو قبول ندارن از قضا تحصیل کرده هم هستن بیشترشون امثالش خیلی از دوستان و اشنایانی که میشناسم یعنی نباید برای اونا حقی قایل بود یعنی اونا به درک ما مهمیم فقط؟
سلام
خشك مذهب اصطلاحي هست كه براي نشون دادن افراد افراظي به كار ميره
شما ميخواين بفرمايين كه راه دين مشخصه و هر نوع برون رفت از اين راه نبايد به نام دين نوشته بشه
يعني اوني كه افراط ميكنه اصلاً يك ديندار واقعي نيست كه ما اسم خشك مذهب رو روش بذاريم و با ارتباط دادن چنين شخصي به دين ، اصل دين رو خدشه دار كنيم
درست ميفرماييد و من هم قبول دارم. اما مشكل از اونجايي شروع ميشه كه اين افراد مورد حمايت قرار ميگيرن
يعني كسي كه تفريط ميكنه ، بلافاصله اون رو خارج از دين فرض ميكنن اما افراط رو خير
اين مشكل بيشتر برميگرده به تعريفي كه ما از فرد مذهبي داريم. ما اكثراً به كسي ميگيم مذهبي كه ظواهر دين رو رعايت كنه ، بدون توجه به ساير موارد
مثلاً ما به خانمي كه چادريه و غيبت ميكنه ميگيم مذهبي
ولي به خانمي كه چندان با حجاب نيست ولي غيبت هم نميكنه نمي گيم مذهبي
درحاليكه گناه غيبت از زنا هم بيشتره
خب حالا وقتي ما به هر كسي كه ظاهرش مذهبي باشه بگيم مذهبي ، به يه آدم افراطي هم كه ريش ميذاره يا چادر ميزنه (بسته به مرد يا زن بودن) گفته ميشه خشك مذهب
سلام
حرفاتون درسته
ولی زمانی که من چادری نبودم بهم یکی دوبار گفتن " خشک مذهب " ...... چرا؟
چون نخواستم غیبت بشه یا از رهبر یا دینم دفاع کردم
جالب اینکه وقتی آدم محرم نامحرمی رو رعایت میکنه ،،،، بیشتر خشک مذهب میشه و مسخره به نظر میاد
" من همون حدی که دینم گفته رعایت کردم" نه بیشتر
درست نیست بخاطر اونایی که افراط میکنن یا کم کاری اسم مذهب و دین رو خراب کرد
یا مثلا چادری ها خوب نیستن:
چادر ارزشش ثابته و با آدمها ارزشش کم و زیاد نمیشه
دین و مذهب و اسلام هم همینه
بیایم به خودشون ارزش قائل بشیم ، نه آدمهاش نه کشورهاش............
((( از آدمها و غیره برای شناخت بیشتر دین و اسلام و... استفاده کنیم نه انتخاب دین یا کنار گذاشتن اون ))
فایده اش این بود که مردم ایران با اسلام آشنا شدند و از یوغ بی عدالتی رهیدند اما ضررش این بود که اسلام حقیقی این نبود یعنی اسلام عمری اموی خشونت داشت وزمین را فتح میکرد برعکس اسلام عدل نبوی علوی که فاتح قلوب بود .
مشکل اینجاست که اسلام واقعی در عمل هیچ جا نیس. یعنی نمونه ای از اون در دنیای خارج وجود نداره
نه عربستان، نه داعش، نه عراق، نه مالزی، نه جمهوری اسلامی نه سنی نه شیعه نه وهابی هیچکدوم نماینده اسلام واقعی نیستن
از اون بدتر اینکه هرکدوم اینا فقط خودشون رو پیرو اسلام حقیقی میدونند و بقیه رو تکفیر میکنن.
چرا اینطوری دنبالش میگردید!!
پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم برای ما کافیه
بهتره از اونها الگو و درس بگیریم ( صد در صد همه و حتی دشمنان ما هم میدونن اونها بی نقص هستن)
با توکل به خدا و کمک همین معصومین اول از خودمون شروع کنیم ،،،، تا به اون چیزی که مد نظر شماست اول در خودمون ایجاد بشه
ولی زمانی که من چادری نبودم بهم یکی دوبار گفتن " خشک مذهب " ...... چرا؟
چون نخواستم غیبت بشه یا از رهبر یا دینم دفاع کردم
جالب اینکه وقتی آدم محرم نامحرمی رو رعایت میکنه ،،،، بیشتر خشک مذهب میشه و مسخره به نظر میاد
" من همون حدی که دینم گفته رعایت کردم" نه بیشتر
درست نیست بخاطر اونایی که افراط میکنن یا کم کاری اسم مذهب و دین رو خراب کرد
یا مثلا چادری ها خوب نیستن:
چادر ارزشش ثابته و با آدمها ارزشش کم و زیاد نمیشه
دین و مذهب و اسلام هم همینه
البته من چادر رو مثال زدم. كلاً منظورم يك سري ظواهر از پيش تعريف شده بود
اما اصل فرمايش شما درسته و علتش اينه كه ما تعريف درستي از تعادل نداريم و اكثراً عدالت رو مساوات فرض ميكنيم كه درست نيست
يعني فكر ميكنيم ميانه روي به اين معناست كه
چادري بودن رو 100 بگيريم
بدون لباش بودن رو 0 بگيريم
و بعد بگيم: خب ، ميانه روي يعني 50 كه ميشه يه چيزي بين اين دوتا. پس معتدل بودن يعني اينكه يه پيراهن و شلوار بپوشيم!!!اما درستش اينه كه ما ابتدا تعريف كم و زياد رو بدونيم تا بعد بفهميم تعادل اونها در كجاست
مثلاً معناي اعتدال در خشم در رفتار من با همسرم ، اينه كه تا جاي ممكن جلوي خشمم رو بگيرم
اما وقتي دشمن به خاكم تجاوز ميكنه ، اونجا تعريف اعتدال كاملاً عوض ميشه و اعدال در اينجا درجه ش بسيار بالاتر ميره
به نظرم اكثر اين افراط و تفريط ها (يا نسبت افراط و تفريط به هم دادن) به همين دليله كه تعريف حداقل و حداكثر رو هنوز نمي دونيم
با سلام و عرض ادب
ضمن تقدیر از دوستان بزرگوار که بحث را با جدیّت دنبال می کنند، در ارتباط با موضوع این بحث عرض می شود: همان طور که در پستهای قبلی گفتیم وجود تبعیض ها و بی عدالتی ها در یک کشور باید به صورت کارشناسی شده مورد بررسی قرار بگیرد و الا صرف بیان مشکلات و ربط دادن آن ها به حکومت، کارشناسی نبوده و ارزش علمی ندارد ...
جمهوری اسلامی ایران، یک شیء خارجی یا شیمیایی نیست که به محض استفاده، اثر وضعی سریع بگذارد. رنگ نیست که اگر پاشیده شد، آنی رنگ دیوار را تغییر دهد و یا آب نیست که اگر ریخته شد سریعاً مرطوب نماید، بلکه یک نظام حکومتی بر اساس اهداف تعیین شدهای است که باید با کار و تلاش محقق گردد.
بیعدالتی، ظلم، فاصلههای طبقاتی، عمیقتر شدن شکاف میان قشر مرفه، عامهی مردم و قشر فقیر، شرایط اقتصادی، نظام مالی، رفاه، اشتغال، امنیت شغلی و ...، همهی از مقولههای بسیار مهم و تأثیرگذاری است که علل پیدایش آن و راهکارهای مرتفع نمودن آن در تمامی جوامع و نظامات حکومتی جهان مورد تحقیق، بررسی و تدوینهای بسیار علمی صورت میپذیرد. اما چون جمهوری اسلامی ایران برای امریکا، انگلیس و اسرائیل و به طور کل نظام سرمایهداری و استکبار ماسونی – صهیونیستی یک هدف است، سعی دارند همهی مباحث را به صورت شعاری مطرح و سریع نتیجهگیری تبلیغاتی کنند. وگرنه اینها همه از مباحث مهمی است که باید مورد بحث و بررسی، عللشناسی، آسیبشناسی و ... قرار گیرد.
در چگونگی شاکلهی عدالت اجتماعی و اقتصادی یک کشور، عوامل بسیاری از داخل و خارج تأثیرگذار هستند که کم و بیش همگان با محورهای اصلی آنها [مثل تولید ملی، بحران جهانی، تحریم، قدرت تولید، صادرات و ...] آشنا هستند، به ویژه در امور اجتماعی و اقتصادی، نوع حکومت هر چه باشد و رهبر آن یا سیستم رهبری کشور هر چه که باشد، «مردم» نقش اصلی را در تحقق اهداف و برنامهها ایفا مینمایند.
خداوند متعال در قرآن کریم تصریح مینماید که انبیا و رسولانش را ارسال فرمود تا «مردم» به تحقق «قسط» در خودشان و جامعه قیام کنند و پس آن اشاره به فواید صنعت، تولید و ... مینماید. چرا که اگر «مردم» قیام به «قسط» نکنند، از نفت، طلا، آهن، کشاورزی، صنعت و ... به خودی خود کاری بر نمیآید، اگر چه رهبری با پیغمبر خدا باشد. قرار نیست که «رهبری» قسط و عدل را مثل یک شیء خارجی از آسمان بیاورد و بین مردم توزیع نماید.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ» (الحدید، 25)
ترجمه: به يقين ما پيامبران خويش را با معجزات به رسالت فرستاديم و به همراه آنان كتاب و ميزان فرو فرستاديم تا «مردم» به دادگرى برخيزند و آهن پديد آورديم كه در آن صلابتى شديد و منافعى براى مردم هست، و تا آن كه خداوند معلوم بدارد كه چه كسانى در نهان او را و پيامبرانش را يارى مىرسانند. به راستى خداوند نيرومند عزّتمند است.
از این رو تمامی اهداف، برنامهها و راهکارها از سوی رهبری به مردم ابلاغ میگردد، ولی علم، اطاعت، بصیرت، باور و عمل آنهاست که این اهداف را محقق میگرداند. لذا خداوند متعال مکرر به مردم دستور داد که با اطاعت از رهبری الهی، برای برقراری عدالت و قسط قیام کنند. و جاذبههایی چون ثروت، به اصطلاح امروزی «آقازادگی» یا قوم و خویشی و سایر هواهای نفسانی سبب ظلم و بیعدالتیشان نگردد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً» (النساء، 135)
ترجمه: هان اى كسانى كه ايمان آوردهايد! عمل به عدالت را بپا داريد- از روشنترين مصاديق آن اين است كه- طبق رضاى خدا شهادت دهيد، هر چند كه به ضرر خودتان و يا پدر و مادرتان و خويشاوندانتان باشد، ثروت توانگر، و دلسوزى در حق فقير وادارتان نسازد به اينكه بر خلاف حق شهادت دهيد، چون خدا از تو، به آن دو مهربانتر است، پس هوا و هوس را پيروى مكنيد كه بيم آن هست از راه حق منحرف شويد و بدانيد كه اگر شهادت را تحريف كنيد و يا اصلاً شهادت ندهيد خدا بدانچه مىكنيد آگاه است.
پس، اگر عدهای از مردم به ویژه «خواص» به فرامین الهی و اولیالامرشان، از نبی و رسول (ص) گرفته تا امامان (ع) و ولایت فقیه عمل نکردند، و عدهای دیگر «عوام» با بیبصیرتی عمل کردند، مشکلات و معضلات نه تنها حل و مرتفع نمیگردند، بلکه روزافزون نیز میشوند.
فرض کنیم بر بخشی از آحاد جامعه، تنبلی مستولی گردد و بخواهند یک شبه پولدار شوند، بدیهی است که به سراغ «کار» نخواهند رفت. بلکه روی به دلالی، رشوه، نزول و ... میآورند. اگر کارمند بانک، کارمند بیمه، کارمند شهرداری، کارمند دادگستری، مأمور انتظامی ... که همه همین مردم هستند، به رشوه رویآورند و ارباب رجوع نیز مایل باشد با رشوهی اندک یا کلان سریعتر به میل خود برسد – اگر چه ظلم به دیگران باشد، عدالت برقرار نخواهد شد. اگر مردم به خاطر منافع شخصی زودگذر و ظاهری، حق و باطل را به هم درآمیزند، نسبت به دوست و دشمن بصیرت نداشته باشند، افراد نالایق را برگزینند، اگر در مسئولیت بزرگ یا کوچکی قرار گرفتند، فقط به فکر منافع خودشان باشند و ...، قسط و عدالت محقق نخواهد گردید.
اگر کاسب کم فروشی یا احتکار کند، اگر جنس تقلبی تولید و توزیع نماید و مشتری نیز با حرص و طمع به بازار هجمه کند، و فرهنگ اصراف بر جامعه حاکم گردد، قسط و عدالتی به اجرا در نمیآید:
«وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ» (هود، 85)
ترجمه: و اى مردم! پيمانه و وزن را با عدالت وفا كنيد و بر اشياء مردم عيب مگذاريد و از حق آنان نكاهيد و در زمين فساد مكنيد.
البته در صدر اسلام نیز از این مسائل بسیار بود و خواص بیبصیرت و مردم عوام نیز بسیار بودند و مصائب بسیاری از ناحیهی آنان متوجه نظام و جامعهی اسلامی شد، هر چند که رهبرشان پیامبر یا امام معصوم (ع) بود.
وقتی پیامبر اکرم (ص) دو نفر از خواص را به مأموریتی امر میکند، اما چون میدانستند در سفر آنها پیامبر (ص) رحلت میکنند و برای عقب نماندن از منافع نقض فرمان و بیعتشکنی کرده و باز میگردند – وقتی میفرماید قلم و کاغذ بیاورید تا بنویسم، اما عدهای از خواص میگویند که «تب دارد و هضیان میگوید»، وقتی با آنان عهد بسته و بیعت میگیرد، اما بدن بیجانش روی زمین، آنها جلسه گرفته و بیعتشکنی کرده و ولایتی را که خدا تعیین کرده ساقط میکنند ...، وقتی علی (ع) نماینده و خلیفهای تعیین مینماید و او بیتالمال را بالا میکشد، وقتی فرماندهان و سایر نیروهایش فریب معاویه را خورده و در صفین دست از جنگ میکشند، وقتی اذهان عمومی با بیبصیرتی خود را اسیر موج هر شایعهای میکند، وقتی فرماندهان نظامی امام حسن مجتبی (ع) و سایر نیروهایش خود را به زر و زور و تزویر معاویهای میفروشند و ...، بدیهی است که در میان انبوه چند میلیونی مسلمانان اهل کعبه و قرآن و نماز، یکصد و ده یا بیست نفر بیشتر برای دفاع از امام باقی نمیمانند و در حالی که امام را سر میبرند، دهها هزار نفر مشغول طواف کعبه و خرید سوغات و ... میشوند.
نظام ما نیز مستثنی از این قواعد حتمی نیست و اگر توانسته به رغم تمامی دشمنیها و فشارها و توطئههای سخت داخلی و خارجی، نه تنها باقی بماند، بلکه این همه رشد نیز داشته باشد، به خاطر هوشیاری و استقامت قشر عظیم «مردم» بوده است. لذا باید باور کنیم که قسط، عدل، رفاه و ... مانند یک صاعقه از آسمان فرود نمیآید، بلکه ایمان، عمل صالح، تلاش و نقشآفرینی «مردم» در اطاعت از «رهبری» شرط تحقق است. و البته چنان چه در ابتدا بیان گردید، شرایط و مباحث بسیاری دیگری، چون امکان تولید، جبران کاستیها و عقبافتادگیها، بروز و ظهور نیازهای جدید، شرایط اقتصادی جهان، بحرانهای مالی جهان ... و نیز مسائل سیاسی داخلی و خارجی چون تحریم یا ... نیز اثر گذار میباشد.
به نقل از:
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات
البته من چادر رو مثال زدم. كلاً منظورم يك سري ظواهر از پيش تعريف شده بود
اما اصل فرمايش شما درسته و علتش اينه كه ما تعريف درستي از تعادل نداريم و اكثراً عدالت رو مساوات فرض ميكنيم كه درست نيست
يعني فكر ميكنيم ميانه روي به اين معناست كه
چادري بودن رو 100 بگيريم
بدون لباش بودن رو 0 بگيريم
و بعد بگيم: خب ، ميانه روي يعني 50 كه ميشه يه چيزي بين اين دوتا. پس معتدل بودن يعني اينكه يه پيراهن و شلوار بپوشيم!!!اما درستش اينه كه ما ابتدا تعريف كم و زياد رو بدونيم تا بعد بفهميم تعادل اونها در كجاست
مثلاً معناي اعتدال در خشم در رفتار من با همسرم ، اينه كه تا جاي ممكن جلوي خشمم رو بگيرم
اما وقتي دشمن به خاكم تجاوز ميكنه ، اونجا تعريف اعتدال كاملاً عوض ميشه و اعدال در اينجا درجه ش بسيار بالاتر ميره
به نظرم اكثر اين افراط و تفريط ها (يا نسبت افراط و تفريط به هم دادن) به همين دليله كه تعريف حداقل و حداكثر رو هنوز نمي دونيم
ممنون از فرمایشات شما
بغیر از این ها خیلی چیزهایی هستش که نمیشه تماما به ریزش اشاره کرد
اگر یک بانو خودش رو از چشم یک مرد میدید حتما میفهمید دلیل حجاب چیه،،،، همون طور که بانوی بزرگوارما خانم فاطمه الزهرا (س) فرمودند:
بهترین چیزى که براى زن سعادت بخش و مفید مى باشد، آن است که مردى را نبیند و هیچ مرد نامحرمى نیز او را نبیند.
مردم ما حتی به اندازه کشور غریب نمیرن دنبال دین و دلایلش
هر عاقلی میتونه بفهمه چرا دشمن انقد مارو به دین و اسلام و پیامبر ص داره بد بین میکنه ( اونها قدرت و ارزش این چیزهارو فهمیدن)
وقتی پیامبر اکرم (ص) دو نفر از خواص را به مأموریتی امر میکند، اما چون میدانستند در سفر آنها پیامبر (ص) رحلت میکنند و برای عقب نماندن از منافع نقض فرمان و بیعتشکنی کرده و باز میگردند – وقتی میفرماید قلم و کاغذ بیاورید تا بنویسم، اما عدهای از خواص میگویند که «تب دارد و هضیان میگوید»، وقتی با آنان عهد بسته و بیعت میگیرد، اما بدن بیجانش روی زمین، آنها جلسه گرفته و بیعتشکنی کرده و ولایتی را که خدا تعیین کرده ساقط میکنند ...، وقتی علی (ع) نماینده و خلیفهای تعیین مینماید و او بیتالمال را بالا میکشد، وقتی فرماندهان و سایر نیروهایش فریب معاویه را خورده و در صفین دست از جنگ میکشند، وقتی اذهان عمومی با بیبصیرتی خود را اسیر موج هر شایعهای میکند، وقتی فرماندهان نظامی امام حسن مجتبی (ع) و سایر نیروهایش خود را به زر و زور و تزویر معاویهای میفروشند و ...، بدیهی است که در میان انبوه چند میلیونی مسلمانان اهل کعبه و قرآن و نماز، یکصد و ده یا بیست نفر بیشتر برای دفاع از امام باقی نمیمانند و در حالی که امام را سر میبرند، دهها هزار نفر مشغول طواف کعبه و خرید سوغات و ... میشوند
تشكر از شما برادر عزيز
بنده دو نظر دارم. در دو پست عرض ميكنم ، شما نقد بفرماييد
1 - ايراد وارد به مردم
بنده قائل به اين هستم كه تاثير نخبگان و بزرگان (و نه صرفاً حكومتي ها) بر مردم خيلي زياده ، بطوري كه با خوب شدن يا بد شدن اونها جامعه هم به سمت خوب شدن يا بد شدن متمايل ميشه. اما مشكل اينجاست كه مردم ، نخبگان رو فقط حكومتي ها تعريف ميكنن كه البته حكومت بخش بسيار مهمي هست ، اما تمام اون نيست. يعني مردم اومدن و يك خط كشيدن به اين شكل كه يك دولت سراسر فساد و خطا يك طرف قرار داره ، و مردمي كاملاً معصوم و بي گناه در طرف ديگه. و مهمتر اينكه اين دو گروه هر كدوم از يك كُرهء جداگونه به زمين اومدن!!!
مثلاً بايد پرسيد:
جناب دكتر ، جناب مهندس ، جناب استاد دانشگاه ، جناب دانشجو ، جناب طلبه ، جناب انديشمند و.........
شماها چه كرديد؟ به خدا ايران يعني همهء ما ، همهء شما
اگر فقير داريم ، دولت مقصر هست ، اما شماي كارخونه داري هم كه حاضر نيستي از 1 درصد اموالت بگذري مقصري
اگر جوان ها ازدواج نمي كنن ، دولت مقصر هست ، اما شماي مهندسي كه شرط هاي دهن پر كن براي ازدواج دخترت گذاشتي هم مقصري
اگر اسلام به درستي شناخته نشده ، دولت مقصر هست ، اما شماي روحاني كه تلاشي براي شناساندن اسلام حقيقي نكردي هم مقصري
اگر فساد زياد شده ، دولت مقصر هست ، اما شماي استاد دانشگاهي كه ترويج غربگرايي ميكني هم مقصري
اگر فقيرها از بيماري ميميرن ، دولت مقصر هست ، اما شماي پزشكي كه حاضر نيستي 4 تا مريض رو مجاني درمان كني هم مقصري
از طرفي افراد معمولي هم در حد خودشون مقصر هستن
خانم توقع داره كه اسلام پياده بشه ، اما مهمترين دغدغهء خودش اينه كه بالاخره فلاني توي فلان سريال ، بچهء نامشروعش رو نگه ميداره يا نه!!!
آقا توقع داره كه اسلام پياده بشه ، اما منبع اطلاعاتيش براي سنجش حكومت ، شده بي.بي.سي و وي.او.اِي!!!
جوان توقع داره كه اسلام پياده بشه ، اما دنبال آخرين مدل ريسيور ميگرده!!!
من نميخوام اشتباهات حكومتي ها رو ناديده بگيرم ، ولي به قول معروف ، هر كسي رو توي قبر خودش ميذارن
2 - ايراد وارد به مذهبي ها
بخدا از كساني كه لااقل اسم مذهبي دارن ، خيلي توقع بيشتره. من سه ايراد رو درمورد قشر مذهبي عرض ميكنم دوستان نظر بدن
الف) گير كرديم توي پوستهء دين
شور داريم ، ولي شعور خيلي كم (توهين نشه دوستان ، منظور درك و قدرت تشخيصه)
متاسفم كه بايد بگم حتي غربي ها هم مفاهيم ما رو بهتر از ما درك كردن و به نام خودشون مصادره ميكنن (آفرين به اونها)
مطلبي رو چند بار گفتم ولي ارزش هزاربار گفتن رو داره
فيلمي ديدم كه در اون يك مرد گير كرده بود بين اينكه انجيل رو نجات بده يا جون يك انسان رو و در نهايت تصميم گرفت جون اون انسان رو نجات بده
وقتي دليلش رو ازش پرسيدن ، اين جواب رو داد: اينقدر در فكر دفاع از كتاب خدا بودم ، كه عمل به حرفهاي كتاب رو فراموش كردم
ياد چي ميفتيد؟!
روزي كه قرآن ها رو برنيزه كردند و امام علي(ع) فرياد ميزد قرآن زنده منم. مفهوم قرآن از جلد قرآن مهمتره. ولي كسي گوش نميكرد
(واي بر ما كه اين مفهوم رو امروز نه در فرهنگ خودمون ، كه بايد در يه فيلم آمريكايي پيدا كنيم)
حالا حكايت ما.... چقدر از فرهنگ عاشورا رو فهميديم؟
سينه بزنيم درحاليكه همسايمون گرسنه ست؟
زنجير بزنيم درحاليكه سر رفيقمون كلاه گذاشتيم؟
آقا هيئت راه بندازه در حاليكه زنش رو كتك زده؟
خانم شله زرد بپزه ، درحاليكه همسرش رو با زبان آذار ميده؟
ب) خودمون رو مقدس فرض مي گيريم
نه فقط افرادي كه كمي غرور دارن ، بلكه حتي مذهبي هاي دل پاك هم گاهي ندونسته به اين خود مقدس بيني گرفتار ميشن
سوال:
آيا منِ بچه مذهبي با ظاهر ديني و درحاليكه آب وضو داره از دستام ميچكه و زبانم هم روزه ست ، اگر يه جوون با تيشرت تنگ و موهاي سيخ سيخي بياد سمتم و بهم بگه: جناب شما فلان ايراد رو داري.... من با لبخند ميپذيرم؟ يا......
ج) محل ، موضوع و شكل مبارزه رو بعضاً گم ميكنيم (اين يكي شامل غيرمذهبي ها هم ميشه)
دشمنان با وجود تعدد نظرات و عقايد ، وقتي ديدن كه اسلام و بخصوص ايران داره به خوبي رشد ميكنه ، همه متحد شدن تا جلوي شكست خودشون رو بگيرن
اون وقت ما چي؟ اين اون رو ميكوبه ، اون اين رو ميكوبه! نه تنها در خيلي جاها متحد نشديم ، بلكه اگر هم يكي خواست جلوي دشمن وايسه ، هزارتا سنگ جلوي پاش ميندازيم
بجاي اينكه نقد منصفانه كنيم و كمك كنيم تا بهتر عمل كنه ، فقط ميگرديم يه اشتباه ازش بگيريم و خرابش كنيم
عجيب اينكه وقتي طرف از ادامهء كار بازموند ، با افتخار ميگيم: خدا رو شكر ، دِينم رو به كشورم ادا كردم!!!
از طرفي دچار دو قطبي گري شديم ، اون هم نه به شكل درست و عاقلانه ، بلكه شبيه به طرفداراي استقلال پرسپوليس!
از طرف ديگه ، با هم نظرهاي خودمون هم مشكل داريم!
مورد ديگه اينكه جا و شكل مبارزه رو هم نميدونيم. دشمن فيلم ميسازه ، بازي ميسازه و......
و در نتيجه تاثير بسيار زيادي بر جوامع هدف ميذاره و فرهنگ مورد نظرش رو گسترش ميده
اون وقت ما چندين ساعت و مقدار زيادي پول هزينه ميكنيم كه يه سري پوستر تبليغي چاپ كنيم كه اكثراً هيچ سودي ندارن بجز اينكه باهاشون شيشه پاك بشه!
اين حرفها به معناي ناديده گرفتن تلاش ها نيست ، فقط بيان ايرادها بود. دوستان هم نظر بدن و اگر حرفهاي بنده ايرادي داشت بفرمايند
سلام
کجا بودی اقا رضا :Ghamgin:
خداییش موافق یا مخالف
روش بحث و استدلال و دقت در انظار خیلی خیلی عالیه
آفرین و صد آفرین:hamdel::Hedye:
اما معیار
قانون عزیزم
من از شما ی سوال دارم
یعنی می خوام استدلال کنم که چرا غیر قانون نمی تونه مبنای حفظ حقوق بشر باشه حتی اسلام عزیز(شایدم به قول بچه ها مخطئه باشم) استغفرالله
عمده ترین دلیل شما اسلام حقیقی است
من سوال دارم وقتی به لابه لای تاریخ می روید
می بینید که پیامبری در شبه جزیره عربستان ظهور کرد که عالم بشریت و عالم هستی از اون نمونه دیگری ندارد و نخواهد داشت
ولی آیا این شخص توانست جامعه را اصلاح کند؟ بله اصلاح جامعه ی امر نسبی است و ایشان در حد وسیعی واقعا انقلاب کردند
ولی چرا نسبی؟
چه عوامل و موانعی باعث شد که از شخص پیامبر تا امام حسن عسکری علیهم السلام نتوانستند حداقل در غالب یک کشور یک جامعه ای با حکومت اسلام برپا کنند؟ و چرا این امر معلق شده تا ظهور امام زمان علیه السلام و نوع حکومت ایشان هم طبق اخبار براساس روش های بشری نیست بلکه با امدادهای غیبی خواهد بود...
این یعنی چی؟
یعنی مقتضی برای حکومت اسلام واقعی نیست؟
به هر حال
نظریه اسلام واقعی نه اینکه مبنا نمی تواند باشد, نه!
ولی با توجه به تاریخ و سابقه مسلمانان حداقل در دسترس نیست یا ی نظریه ایدئال هست...
خوب لذا می رسیم به گزینه بعدی که قوانین بشری باشد
لذا جناب عقل و فطرت
این قوانین و هزار داستان دیگر از جمله همین قانون اساسی کشور ایران... ساخته ی دست بشر هست یا نازل شده از سوی الله است؟
در ضمن من توی سخنان شما متوجه نشدم که خدا ایران رو نگه داشت یا رهبری! یا با هم شریک بودن؟
خدا لطف داره به ما یا امام زمان یا با هم شریک بودن؟ !!
ما مشکل از درون داریم شما دارید در مورد آمریکایی حرف میزنید که اون موقع ما مداد پاک کن نمی تونستیم بسازیم ایشون بمب هسته ای داشت؟
این حرف های شما تخصصا از بحث خارج میشه, چرا که فرض اینه که حکومت جهانی اسلام با مانع روبه روشده و فعلا معلقه تا صاحب امر و زمان بیایند...
البته این قانون هم زیاد نمیگذره که بشر بعد از سلطنت خودکامه شاهنشاهی به اون روی آورده
به هرحال فی الحال اگر واقع گرا باشیم (وچشم از حقیقت ببندیم) باید دنبال یک قانون مناسب و خوب گشت...
اما این تقسیم ثنایی حضرتعالی
اصلا از شما انتظار نداشتم...
سلام
کاملا درسته, متاسفانه بعضا نه اهل اشکال و شبهه هستند(کورکورانه ی شبهه ای رو نه خوب هضم کرده و نه خوب فهمیده نصفانصف میاد به ما بلغور میکنه)
چه برسه به مطالعه و جستجوی حق
والا طبق فرموده امام که در مقابل اون مرد که گفت: العجب کل العجب من من نجا...یعنی خیلی جای تعجبه که کسی در دوران آخر الزمان نجات پیدا کنه
حضرت فرمودند: العجب کل العجب من من هلک...اتفاقا تعجب مال کسیه که هلاک بشه ...بعد حضرت اظهر من الشمس بودن مشعل هدایت رو دلیل آوردن..
من نميخوام اشتباهات حكومتي ها رو ناديده بگيرم ، ولي به قول معروف ، هر كسي رو توي قبر خودش ميذارن
نفرمایید جناب رضا
مردم اگر به لحاظ دموکراسی غرب هم ببینیم, دولت رو نماینده تام الاختیار خودش در امور اجرایی قرار داده, قوه مقننه رو در امور قانونگذاری و همچنین قوه قضائیه رو...
حالا وقتی کسی موکل مردم هست در این امور و ما خیلی از کاستی ها رو میبینیم بریم بگیم خودمون دست بالا بزنیم
من شخصی و حتی نوعی که وظیفه ندارم برم با کارخانه دار صحبت کنموقتی اصول سرمایه داری تو کوچه کوچه این نظام رسوخ کرده
این وطیفه دولت هست که محافظ حقوق و منافع من در مقابل سرمایه داران باشه
این وظیفه دولته که امنیت سراسری شهری بین شهری برقرار کنه این وظیفه دولت هست که رفاه نسبی رو فراهم کنه
به قول استاد ازغدی واقعا با این شرایط حماقت محضه کسی برا پستی تو این مملکت سرو دست بشکنه...
به هرحال دولت حتی تو قسمت فرهنگی هم مسوله
مثلا همین بحث حجاب
بابا این رهبری چقدر گفت که اقایون به گوش
تنها راه مقابله با مشکل خود مشکل هست
گفت بروید ببینید بی حجابی چطوری رسوخ کرد, شما حجاب رو نفوذ بدهید...
مگه بی حجابی صدر انقلاب آمد تریبون گرفت و همایش به پا کرد؟!!
چرا اقایان هی می خواین با پرسش و پاسخ همایش نیروی انتظامی و... حجاب رو بفهمونند...؟؟؟؟
سلام
کجا بودی اقا رضا
خداییش موافق یا مخالف
روش بحث و استدلال و دقت در انظار خیلی خیلی عالیه
آفرین و صد آفرین
اما معیار
قانون عزیزم
من از شما ی سوال دارم
یعنی می خوام استدلال کنم که چرا غیر قانون نمی تونه مبنای حفظ حقوق بشر باشه حتی اسلام عزیز(شایدم به قول بچه ها مخطئه باشم) استغفرالله
عمده ترین دلیل شما اسلام حقیقی است
من سوال دارم وقتی به لابه لای تاریخ می روید
می بینید که پیامبری در شبه جزیره عربستان ظهور کرد که عالم بشریت و عالم هستی از اون نمونه دیگری ندارد و نخواهد داشت
ولی آیا این شخص توانست جامعه را اصلاح کند؟ بله اصلاح جامعه ی امر نسبی است و ایشان در حد وسیعی واقعا انقلاب کردند
ولی چرا نسبی؟
چه عوامل و موانعی باعث شد که از شخص پیامبر تا امام حسن عسکری علیهم السلام نتوانستند حداقل در غالب یک کشور یک جامعه ای با حکومت اسلام برپا کنند؟
سلام برادر. لطف داريد
اين بحث طولانيه و در يكي دو جمله نميشه پاسخ داد. چند نكته رو اجمالاً عرض ميكنم
هيچ ايرادي نداره كه در قانون ، مواردي درنظر گرفته بشه كه بطور مستقيم در احكام اسلامي نيومده باشه ، نكته اينه كه با اسلام منافات نداشته باشه
اصلاً شرايط فرهنگي ، جغرافيايي و.... براي هر مردمي ، ايجاب ميكنه كه قدري در قوانين اونها تفاوت با ديگران باشه
براي مثال عيد نوروز براي ما ايراني هاست و ارتباط مستقيم با اسلام نداره. اما ميشه اين موضوع رو با شرع مقايسه كرد و ديد كه آيا پرداختن به اون مشكلي داره؟
همونطور هم كه مي بينيد اين عيد رو ما به مناسبت فرارسيدن سال نو جشن ميگيريم و هيچ مانع شرعي هم نداره پس تا اينجا مشخص شد كه ميشه به عقايد بشري هم رجوع كرد و قوانيني مطابق با اونها درنظر گرفت ، مادامي كه در تعارض با دين خدا نباشه
خب پس مشكل با قوانين بشري در كجاست؟
براي تطبيق قوانين بشري و الهي دو حالت داريم:
1 - قوانين الهي معيار و خطكش باشن و خواسته هاي بشري به اين معيارِ اصلي عرضه بشه
2 - خواسته هاي بشري معيار قرار بگيرن و قوانين الهي به خواست بشر عرضه بشه
مشكل از اينجا شروع ميشه كه حالت دوم اجرا بشه. اينجاست كه طرفداران نظام ديني ، حقوق بشر رو محكوم ميكنن. وگرنه اگر حالت اول انجام بشه ، دين هم هيچ مشكلي با خواسته هاي بشري نخواهد داشت
نفرمایید جناب رضا
مردم اگر به لحاظ دموکراسی غرب هم ببینیم, دولت رو نماینده تام الاختیار خودش در امور اجرایی قرار داده, قوه مقننه رو در امور قانونگذاری و همچنین قوه قضائیه رو...
حالا وقتی کسی موکل مردم هست در این امور و ما خیلی از کاستی ها رو میبینیم بریم بگیم خودمون دست بالا بزنیم
من شخصی و حتی نوعی که وظیفه ندارم برم با کارخانه دار صحبت کنموقتی اصول سرمایه داری تو کوچه کوچه این نظام رسوخ کرده
این وطیفه دولت هست که محافظ حقوق و منافع من در مقابل سرمایه داران باشه
این وظیفه دولته که امنیت سراسری شهری بین شهری برقرار کنه این وظیفه دولت هست که رفاه نسبی رو فراهم کنه
به قول استاد ازغدی واقعا با این شرایط حماقت محضه کسی برا پستی تو این مملکت سرو دست بشکنه...
به هرحال دولت حتی تو قسمت فرهنگی هم مسوله
مثلا همین بحث حجاب
بابا این رهبری چقدر گفت که اقایون به گوش
تنها راه مقابله با مشکل خود مشکل هست
گفت بروید ببینید بی حجابی چطوری رسوخ کرد, شما حجاب رو نفوذ بدهید...
مگه بی حجابی صدر انقلاب آمد تریبون گرفت و همایش به پا کرد؟!!
چرا اقایان هی می خواین با پرسش و پاسخ همایش نیروی انتظامی و... حجاب رو بفهمونند...؟؟؟؟
اگر دقت بفرماييد قبل از هر جمله ، گفتم: ((دولت مقصر هست ، اما....))
من هم حرف شما رو تاييد ميكنم. اما دو مورد مد نظر بنده هست:
1 - ما حق نداريم به بهانهء اينكه جايي كم كاري شده ، خودمون هم كم كاري كنيم
2 - دولت دقيقاً يعني كيا؟ يعني فلان كارمند بانك كه پسرخالهء منه؟ يعني فلان قاضي كه عموي شماست؟ يعني فلان دكتر كه پسردايي يكي ديگه ست؟
3 - برعكس شما ، من افراد تاثيرگذار بر جامعه رو تنها دولت نميدونم ، بلكه مجموعهء دولتي ها ، نخبگان ، انديشمندان و...... ميدونم
منِ كارگر ساده و بي اطلاع ميتونم بگم نفهميدم ، ولي منِ استاد دانشگاه ، منِ كارشناس و...... ، نميتونم بگم نميدونستم. نفهميدم
مردم اگر به لحاظ دموکراسی غرب هم ببینیم, دولت رو نماینده تام الاختیار خودش در امور اجرایی قرار داده, قوه مقننه رو در امور قانونگذاری و همچنین قوه قضائیه رو...
حالا وقتی کسی موکل مردم هست در این امور و ما خیلی از کاستی ها رو میبینیم بریم بگیم خودمون دست بالا بزنیم
من شخصی و حتی نوعی که وظیفه ندارم برم با کارخانه دار صحبت کنموقتی اصول سرمایه داری تو کوچه کوچه این نظام رسوخ کرده
این وطیفه دولت هست که محافظ حقوق و منافع من در مقابل سرمایه داران باشه
این وظیفه دولته که امنیت سراسری شهری بین شهری برقرار کنه این وظیفه دولت هست که رفاه نسبی رو فراهم کنه
به قول استاد ازغدی واقعا با این شرایط حماقت محضه کسی برا پستی تو این مملکت سرو دست بشکنه...
به هرحال دولت حتی تو قسمت فرهنگی هم مسوله
مثلا همین بحث حجاب
بابا این رهبری چقدر گفت که اقایون به گوش
تنها راه مقابله با مشکل خود مشکل هست
گفت بروید ببینید بی حجابی چطوری رسوخ کرد, شما حجاب رو نفوذ بدهید...
مگه بی حجابی صدر انقلاب آمد تریبون گرفت و همایش به پا کرد؟!!
چرا اقایان هی می خواین با پرسش و پاسخ همایش نیروی انتظامی و... حجاب رو بفهمونند...؟؟؟؟
سلام
دولت همین مردم ما هستن
انصافا بین 100نفر فقط 2نفر وظیفه خودشون رو خوب انجام میدن،،،، دیگه چه برسه به پست های حساس و بالاتر
بهایی که این خاک داده " خون " هستش
یکی یک ماشین قیمت بالا بخره (حالا آدمی که خیلی پولدار نباشه) ،نمیذاره یک خط هم رو ماشین عزیزش بیفته
ولی یادشون نمیاد که ما باید این کشور رو رو چشم نگهداریم و هر پستی داده میشه """" خدا پسندانه"""" وظیفه رو انجام داد مثل ماشینی که بخاطرش قوانین راهنمایی رو هم رعایت میکنه و حواسش هست سرعتش بالانمیره
.
.
.
کاش یه روز کاملابفهمیم : این دنیا قرار مسئولش بیاد، قراره آقا بیاد
اللهم عجل لویک الفرج
__________________
در مورد بحث حجاب هم یکم فرهنگ میخواد که چاشنیش بشه
مارینر حرفش رو از راه طنز بیان کرد طنز وقتی استفاده میشه که جدی بودن دیگه هیچ کاربرد و اثری نداره و کاری رو پیش نمیبره
بعد اینکه در مورد دموکراسی یعنی چی چند نفرو انتخاب کنن بگن شما از توشون انتخاب کن این مثل اینه بگن شما تو این زندون ازاد ازادی
شاید اون چیری که من میخوام از طرف تو هیچ کدون از اون ها وجود نداشته باشه
سوال دیگه ای که دارم اینه که الان تو کشور کلی مسلمون هست فقط به اسم و کافر هستن همشون چرا اونا باید پای این ایدلوژیها بسوزن و کلی دیگه هم هستن که اعتقاد دارن اما این ایدلوژی رو قبول ندارن از قضا تحصیل کرده هم هستن بیشترشون امثالش خیلی از دوستان و اشنایانی که میشناسم یعنی نباید برای اونا حقی قایل بود یعنی اونا به درک ما مهمیم فقط؟
سلام علیکم برادر عزیز و رحمة الله،
بجز بخش اول فرمایشات احتمالاً مخاطبتان حقیر نبودهام درست است؟
در اینکه فرمودید ایشان حرفشان را به شوخی زدند یعنی چه؟ اگر کسی در شوخیاش از طنز استفاده کند و در این طنز از مفهوم کاریکاتور استفاده کند که در آن تناسب رعایت نمیشود و در اصل تناسب بر هم زده میشود و در بیان یک مسأله بزرگنمایی و در مسألهی دیگری کوچکنمایی میشود آیا تمام این کارها چون نامش طنز است دیگر موجه هم خواهد بود؟ طنز برای وقتی است که ما توجهمان به مسألهی نباشد، کسی ذرهبین روی ان نقطه میگذارد تا بزرگ شود و ما هم ببینیم، اشکالات بزرگ میشوند که فهمیده شوند، ما که نمیگوییم این مشکلات نیست که ایشان طنز و آن ذرهبین شوخی سیاه را به ما بکنند، میگوییم شما هم آن قسمتهای دیگر ماجرا را ببینید ... شاید کلاً باید برای هم طنز بگوییم، شما بدیها را بزرگ کنید و ما خوبیها را به محضر شما بیاوریم ... بعد از تمام این کارها حقیر دوباره همان پست قبلیام را مینویسم که بیایید فیلترها را ضعیف بکنیم تا همهامان هم خوبیها را ببینیم و هم بدیها را، هم نقاط قوت را و هم نقاط ضعف را، فیلترها را نگه بداریم ولی کمی درجهاش را کم کنیم که اگر داریم ضعفها را میبینیم این ضعفها را تمام ماجرا ندانیم ... کسی که نیمهی پر لیوان را میبیند ایرادی ندارد ببیند اگر ادعا نکند که این لیوان نیمهی خالی اصلاً ندارد، کسی هم که نیمهی خالی لیوان را میبیند تا ادعا نکرده که این لیوان اصلاً نیمهی پر ندارد اشکال نخواهد داشت ... انصاف را باید هر دو طرف رعایت کنند ...
اما در مورد فرمایشات بعدیاتان ... آیا جامعه بدون قانون میشود؟ نمیشود دیگر، هر جا بخواهیم هرکیبههرکی نباشد باید قانون داشته باشد، قانون را میشود شما بنویسید یا بنده بنویسم یا با هم بنویسم یا خدا بنویسد. حالا موضوع اینجاست که آیا وقتی خدای حکیم و عالم و بینیاز (که یعنی اگر حرفی بزند به فکر منافع خودش نبوده) حرفی زده باشد یک بشر با علم ناقص میتواند با دمپایی بپرد وسط و بگوید من نظر دیگری دارم؟ نمیشود ... پس باید اول دید که خدایی وجود دارد یا نه و اگر دارد و آن صفات خاص را هم دارد آیا حرفی درباب قوانین اجتماعی برای بندگانش زده است یا نه ... ادعا این است که زده است ... ما هم همین قوانین را گرفتهایم ... دیگر اگر کسی بگوید من دوست ندارم مثل این است که پسری به پدرش بگوید من دوست دارم سر خودم را بگذارم لای گیوتین، پدرش نمیگذارد، چون قوانین دل به خواه نیستند، حالا اگر یکجایی بچهها شورش کردند و هر کاری خواستند کردند این دلیل نمیشود همه بگوییم که باید مثل آنها بشویم، شاید آنها عقل ندارند ما که عقلمان را تعطیل نکردهایم با طناب آنها برویم در چاه. بماند که آن غربیها هم دینشان مسیحیت بدون عمل به کتاب تورات بوده است و در نتیجه قوانین اجتماعی و غیرهاش را نه از طرف خدا که از طرف فلاسفهی یونان و غیره گرفته بوده است که به تدریج در کلیسا نفوذ کرده و تأیید شده بود،پس آنها ضد قوانین خدا شورش نکرده بودند و ضد کلیسا شورش کرده بودند، ولی خوب آنقدر گفتند ضد مسیحیت شورش کردهاند که گمانشان بر این شد که ضد خدا شورش کرده بودند. مگرنه گالیله بگوید خورشید دور زمین نمیچرخد و خدایی که خورشید را در حرکت دور زمین خلق نکرده است بگوید او دروغگوست و اعدامش کنید؟ حاشا و کلا.
بنابراین حکومت ما حکومت دموکراسی نیست، حکومت ما حکومت جمهوری اسلامی است، یعنی جمهوریت آن مقید است به اسلامیت آن.
در فتنهی ۸۸ یک عده که این حکومت را نمیخواستند شروع کردند به براندازی، اما مردم در ۹ دی امدند و گفتند که امروز هم برای ما مثل ۲۲ بهمن است و ما همین نظام را میخواهیم، مطمئن هستم که این مردم هم فسادهای موجود را میدانستند ولی برای اصل نظام به صحنه آمدند، برای دینشان به صحنه آمدند، پس این چیزی که در ذهن برخی افراد هست درست نیست که الآن نظام برای اقلیت مردم برپا باشد ... اگرچه سر این موضوع میشود بحث کرد و چند وقت پیش در تیتر تاپیکها دیدم چنین مسألهای مطرح هم شده است که مردم نسل جدید آیا حق انتخاب دارند یا نه، شاید بهتر باشد مسأله را در همان تاپیک دنبال نمایید.
در مورد اینکه انتخاب کردن افراد هم از میان افراد تأیید صلاحیت شده است این را مدّ نظر قرار داشته باشید که تمام انتخابها یک سری قیود خودشان را دارند ... اینکه هر کسی صلاحیت در اختیار گرفتن قدرت و سرمایه و امکانات یک کشور و یک ملت را ندارد یک مسألهی معقولی است، شما به آن چه ایرادی وارد میدانید؟ ایراد شما میتواند این باشد که معیارهای این تأیید صلاحیت را نمیپسندید یا قبول ندارید. در این صورت باید بحثمان سر آن معیارها باشد و گفتن اینکه اینطور باشد میشود زندان اشتباه است ... آزادی بدون قید میشود جنگل و البته جنگل انسانها مگرنه جنگل حیوانات هم قوانین نانوشتهی خودش را دارد.
یا علی علیهالسلام
- قوانين الهي معيار و خطكش باشن و خواسته هاي بشري به اين معيارِ اصلي عرضه بشه
سلام
بیاییم بیشتر اصولی بحث کنیم
من از شما سوال میکنم؟
یکی از مولفه های مهم در اسلام که نقش زیادی در تامین رفاه و آسایش مسلمانان رو داره, گزینه بیت المال هست
اولا شما در اسلام چه تعریفی از بیت المال دارید؟ ثانیا اون تعریف در این نظام چه جایگاهی دارد؟
این دقیقا ی مصداق از قوانین الاهی است که می خواهیم بدانیم در عصر حاضر این مولفه چه طوری جایگاه خودش رو نگه داشته؟ و یا اصلا جایگاهی دارد یا خیر؟
- دولت دقيقاً يعني كيا؟ يعني فلان كارمند بانك كه پسرخالهء منه؟ يعني فلان قاضي كه عموي شماست؟ يعني فلان دكتر كه پسردايي يكي ديگه ست؟
3 - برعكس شما ، من افراد تاثيرگذار بر جامعه رو تنها دولت نميدونم ، بلكه مجموعهء دولتي ها ، نخبگان ، انديشمندان و...... ميدونم
منِ كارگر ساده و بي اطلاع ميتونم بگم نفهميدم ، ولي منِ استاد دانشگاه ، منِ كارشناس و...... ، نميتونم بگم نميدونستم. نفهميدم
سلام
ی مقدار رو کلمات و اصطلاح ها دقت کنیم
تعریف دولت بسیار مشخص هست و در قانون هم چه قانون اساسی چه قانون عادی دولت همان قوه مجریه پس مراد من نه پسرخاله ونه قاضی و ...بلکه مجموع عملکرد یک دولت با همه زیزر شاخه هاش که شاید منتهی به یک قاضی هم بشه , هست
عملکرد یک دولت در طی دوران چهارساله هشت ساله با مشکلات روز
وقتی در مجلس با برنامه بودجه دولت باری به هرجهت موافقت میشه , این دولت وکیل تک تک ما در خرج کردن این بودجه هست جهت کسب رفاه اسایش امنیت و...
اصلا من نوعی چه جایگاهی در مقابل این مقوله دارم
بجث سر شخصیت حقوقی دولت است, نه شخص حقیقی ملا مندلی و غضنفر قصاب...
اتفاقا حتی آنجا که بحث شخص پیش بیاد, باز این وظیفه دولت هست که چهارچوب آزادی فردی و تکالیف او رو باید هم خوب مشخص کند و هم خوب نظارت ...
دولت همین مردم ما هستن
بهتره آرمان ها رو بگذاریم کنار
مقداری با واقعیت های روز دم خور بشیم
جمهوری اسلامی و نظام شاهنشاهی
من هر وقت مواجه با امثال آقایان میشوم لازم میدانم که بعض مسائل لازم گفته بشود، و به گروههای مختلف هم همین طور گفتهام. یک فرق مابین جمهوری اسلامی و نظام فاسد شاهنشاهی این است که در نظام شاهنشاهی آنهایی که در رأس هستند از باب اینکه خیانتکار هستند به حسب نوع ـ شاید کم پیدا بکنید نباشند ـ اینها از ملت میترسند. برای خیانتی که کردهاند از ملت خودشان میترسند. وقتی از ملت ترسیدند، برای اینکه حفاظت کنند خودشان را و صیانت کنند از آسیب ملت، ارتش را طوری بار میآورند که در مقابل ملت بایستد. ملت و ارتش در آن نظامها همیشه مقابل هم بودند. ارتش ایجاد رعب میکرده است در مردم. و مردم هم تا آنجا که میتوانستند، اگر میتوانستند، کارشکنی میکردند. اگر یک نفر از اینها میخواست عبور کند از یک خیابان، مثلاً محمدرضا اگر میخواست عبور کند از یک خیابانی، قبل از اینکه عبور بکند، آن خیابان و خانههای آن خیابان و اطراف آنجا توسط سازمان امنیت کنترل میشد، به طوری که خانهها شاید بعضی از آنها خالی میشد! و اگر هم در آن یک زنی پیدا میشد! مأمور آنجا پاسداری میکردند، تا این شخص بیاید از اینجا عبور کند. این برای این است که همیشه این خوف را داشت که مبادا ملت که دشمن اوست او را ترور کند، یا آسیبی به او برساند. ارتش و سازمان امنیت و ژاندارمری، عرض میکنم که شهربانی و تمام اینها در خدمت آن رژیم طاغوتی بودند. و رژیم طاغوتی برای حفاظت خودش، افراد آنها را یک طور خاصی تربیت میکرد که با ملت به طور خشونت رفتار کنند، و آسیبی، اگر احتمال میرود، نتواند به او بزنند. همیشه این مطلب بوده است. اگر یک نظامی میرفت توی بازار، این وقتی که وارد بازار میشد، دلش میخواست که به طور حکومت با مردم رفتار کند و هیاهو راه بیندازد. مردم هم پشت به او میکردند؛ تنفر از او داشتند، از پاسبانها هم همین طور، از سازمان امنیت دیگر بدتر، برای اینکه اخیراً از همه بدتر بود. این وضع رژیم طاغوتی و ارتشی که در خدمت او باشد، و ژاندارمری و سایر قوای انتظامی که در خدمت او باشد. وضع را این طوری درست کرده بودند که همه[برای]حفاظت شاه باشند؛ و مردم را بترسانند که مبادا یک وقت به فکر یک کسی بیفتد که مخالفتی بکند.
اما رژیم اسلامی آن است که پیغمبر اسلام ـ صلیاللّهعلیهو آلهوسلم ـ که در زمان خودشان در رأس بودند، به حسب اصطلاح ما در رأس بودند، در مسجد میآمدند و مینشستند با مردم؛ با اشخاصی که وارد میشدند دور هم مینشستند، و همچو مینشستند[که]معلوم نبود که کدام یک اینها پیغمبر است، همین طور حلقهای مینشستند. این طور هم نبود یک صدر و ذیلی باشد؛ یک پتویی مثلاً افتاده باشد و تشکی باشد، صندلیای باشد و تخت و تاجی باشد. شاید مسجدشان حصیر هم نداشت به این معنایی که مسجدهای شما دارد ـ و حتماً این طور نبوده ـ اگر هم یک چیزی بوده، یک چیز مختصری بوده. مسجدشان هم دیوارش به اندازۀ قامت یک آدم، شاید یک خوردهای هم کمتر بوده، به اندازۀ یک قامت. در بین مردم آنجا آن طور مینشست که وقتی از خارج یک کسی[میآمد]نمیشناخت. به حسب روایات این است که وقتی وارد میشد، میگفت کدام یک شما پیغمبر[است؟]. این طور نبود که در نشستن و آداب جوری باشد که وقتی هر کس وارد میشود بفهمد که این «آریامهر»[است]، این حرفها نبود در کار. و امیرالمؤمنین ـ سلاماللّه علیه ـ آن روزی که با او بیعت کردند، بیعت بر یک مملکتی که چندین مقابل ایران بود، خود ایران هم جزئش بود ـ در آن وقت ایران هم جزء ممالک اسلامی بود، حجاز و مصر و بسیاری از جاهای دیگر در حیطۀ او بود ـ همان روز که بیعت کردند، بعد از بیعت بیل و کلنگش را برداشت رفت سراغ یک کاری که انجام میداد! در بین مردم هم هیچ باکی نداشت؛ برای اینکه مردم با او بد نبودند، خیانتی نکرده بود که از مردم بترسد. او هر چه کرده بود به نفع ملت خودش، به نفع مسلمین، انجام داده بود. یک کسی که به نفع مسلمین، به نفع ملت، کارها را انجام میدهد دیگر از ملت نمیترسد، ملت پشتیبان هست.
مردم و رژیم پهلوی
شما ملاحظه بکنید همین دو دورهای که همهمان دیدهایم، منتها من زیادترش را دیدهام و شما کمترش را، در دورۀ سابق و این دورۀ اگر یک مشکلی پیدا میشد برای دولت سابق و شاه و وزیر و دبیر و رؤسا همه فریاد میزدند که مشکل حاصل شده، مردم چه میکردند؟ آن که میتوانست، میگفت خدا کند زیادتر بشود! کمک هم شاید به آنها میکرد برای زیاد شدن مشکل. آن هم که نمیتوانست، بیتفاوت بود، کار نداشت به این کارها. خوب، جهنم که برای تو مشکل است! بهتر. شماها یادتان نیست وقتی که این سه مملکت هجوم کردند و ایران را گرفتند در جنگ عمومی، من یادم هست و قم بودم، همه چیز مردم در خطر بود، همه چیز، سه تا لشکر دشمن وارد شده بودند، همه چیزشان در خطر بود، لکن آن روزی که صدا درآمد که رضاشاه را بیرونش کردند، مردم راحت شدند؛ مردم دعا کردند و به هم تبریک شاید میگفتند! و من به این دومی[نصیحت]کردم که کاری نکن که وقتی رفتی مردم شادی کنند، چنانچه برای پدرت کردند. این را دیگر خود شما دیدید، من نبودم اینجا، که وقتی ایشان رفته است مردم چه کردند، خیابانها چه بساطی بود. علاوه بر اینکه کمک نمیکردند، این طور بودند خودشان، برای اینکه جبهه را یک جبهه مقابل قرار داده بود. مسئلۀ ملت اصلاً طرح نبود پیش اینها، هیچ کاری به ملت اینها نداشتند. اینها هرچه میتوانستند قواشان را صرف سرکوبی خود ملت میکردند. وقتی سرکوبی ملت در رأس مقاصدشان بود، خوب، دیگر نباید توقع داشته باشند که ملت با آنها چه کار میکند.
حمایت مردم از دولت در نظام جمهوری اسلامی
در این حکومت دوم، که باز تمام اسلامی نیست، باز یک نسیمی از اسلام است، یک نسیم جزئی از اسلام در ایران آمده است، شما دیدید که وقتی قضیه کردستان پیش آمد چه کردند مردم از همه اطراف. نه نظامی تنها و نه پاسدارهای تنها؛ اقشار مردم، مردم کوچه و بازار، زنها اینجا آمدهاند که شما اجازه بدهید ما برویم کردستان. گفتم نه آقاجان، لازم نیست شما بروید. و چنانچه آن وقت جلو گرفته نشده بود، برای اینکه خوب، خیلی آنجا شلوغ نشود، شاید آنجا بسیار میرفتند برای کمک کردن، منتها احتیاجی پیدا نشد ـ بحمداللّه ـ خود ارتش با پاسدارها حل کردند، این برای چه بود؟ برای اینکه حالا مردم میبینند که این حکومتشان نمیخواهد آزارشان بدهد؛ نمیخواهد اذیّت کند؛ بیخودی کسی را نمیگیرد؛ خودش هم میآید توی[مردم]؛ نخست وزیرتان هم میآید توی مردم و راه میرود و توی همین شلوغیها میآید و مردم هم به او تنه میزنند؛ از باب اینکه یک نفر از افراد است دیگر، ولی مردم پشتیبانش هستند. و آن روزی که برایش و برای مملکت یک مشکلی پیدا بشود، مردم مملکت را از خودشان میدانند؛ نمیگویند که منافع ما را آنها میبرند، خوب، خودشان هم جلو بگیرند. این منافع مال خودمان است، خودمان هم باید حفاظت کنیم. برای ارتش و تمام قوای انتظامیه این باید یک عبرت باشد. این دو قطب را مطالعه کنند و عبرت بگیرند که آن طور وقتی عمل میشد، مردم با آنها آن طور بودند؛ کارشکنی میکردند، هر چه میتوانستند از زیر بار بیرون میرفتند، اگر میتوانستند هم کارشکنی میکردند. در این قطب، مردم موافقاند؛ همراهی میکنند. این جهاد سازندگی شما خیال میکنید در آن وقت اگر بود این جهاد سازندگی میشد. هرچه فریاد میکردند، میگفت غلط کردند! این جهاد سازندگی که با یک ندا جهاد سازندگی این طور شد که از امریکا میآیند اینجا جوانها ـ که یک دستهای پیش از این چند روز، چند وقت پیش از این آمدند ـ و میروند سراغ دهات اینجاها برای سازندگی. در تلویزیون دیدهاید لابد که زن، مرد، زنهای محترم، مردهای محترم، اینها خودشان را الآن از ملت میدانند، و میروند با ملت[و]با برادرهای خودشان، مثل خانه خودشان، میروند با آنها کار میکنند.
تفاهم نه قدرتنمایی
اینها یک مسائلی است که ما باید از آن عبرت بگیریم که وقتی مسائل اسلامی شد، ملی شد، کار برای خود مردم شد، این طور نبود که بخواهند آقایی بفروشند، بخواهند قدرت بفروشند و قدرتنمایی کنند ارتش باید بفهمد این را که با قدرتنمایی نمیشود تا آخر یک مملکتی را اداره کرد، با تفاهم میشود. وقتی مردم فهمیدند که ارتش مال خودشان است و در منافع خودشان دارد قدم برمیدارد، آن وقت گل میریزند سرشان. چنانچه دیدید ریختند، و میریزند هم حالا برایشان؛ تظاهر میکنند، شعار میدهند. اما وقتی ببینند که هر جا پا بگذارند اینها میکوبند اینها را، بخواهد برود فرض کنید یک کلانتری عرض حال بدهد، این هم که میخواهد برود، دلش میلرزد که حالا برویم اینجا چه جور گرفتاری برای ما پیدا بشود. این طور بود دیگر. اینهایی که «پاسدار» اسم خودشان را گذاشته بودند، مردم را میکوبیدند، اذیت میکردند، جرم میکردند. و همین طور کسانی که باید پشتیبان ملت باشند برخلاف مسیر ملت بودند. حالا که همهشان بحمداللّه ـ خداوند انشاءاللّه همه را حفظ کند ـ در مسیر ملت وارد شدهاند و همراه با ملت هستند و خدمتگزار ملت هستند، ملت هم با آنها خدمت میکند، متقابل است خدمت، خدمت متقابل است. شما به آنها خدمت میکنید؛ آنها هم به شما خدمت میکند. این یک عبرتی است برای همۀ ماها که بفهمیم که برنامه باید چی باشد.
نوید تحقّق اسلام در ایران
عرض کردم اسلام باز در ایران محتوایش تحقق پیدا نکرده. یک اسمی و یک کمی هم، یکی کمی هم صورتش پیدا شده. حالا این طور شده. و اگر انشاءاللّه اسلام در ایران آن طوری که خدا و رسول میخواهند پیدا بشود، آن وقت معلوم میشود که دولت اسلامی یعنی چه، و دولت طاغوتی یعنی چه، آن وقت برادری همۀ شما درست مستحکمتر میشود؛ و مملکت هم آباد میشود؛ و خیانتها از بین میرود؛ برادریها ظهور میکند. و من امیدوارم که بشود این؛ و ما و شما بتوانیم با هم دست به دست هم بدهیم، همه پشتیبان هم، همه خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به خدای تبارک و تعالی، برای درست کردن یک مملکتی، و نجات دادن مملکت از دست دشمنها. آنهایی که الآن هم باز چشمهاشان به اینجا دوخته شده است، و منافع خودشان را دیدند از دست رفته است، چشمها را به اینجا دوختهاند که بلکه به خیال خودشان باز یک رژیمی نظیر او یا بدتر از او را ایجاد کنند. و من امیدوارم که دیگر موفق نشوند.
و عمدۀ امید این است که یک ملت الآن بیداری پیدا کرده. ملت ما یک هوشیاری پیدا کرده که حالا در هر جای مملکت شما بروید، هر جا که بروید، میبینید مردم روشن هستند؛ مردم تکلیفشان را میفهمند چیست. و این خیلی امیدواری برای ما دارد که دیگر قیام به شخص و به این و به آن ندارد، همهاش قیام به خداست. همیشه هست این طور، همیشه این طور است که کار کار الهی است؛ دیگران هیچ نیستند. هیچ کس در مقابل آن قدرت چیزی ندارد، و هرچه هست از اوست، همۀ قدرتها قدرت اوست، و الاّ شما از کجا قدرت دارید؟ بشر چی هست که قدرت داشته باشد. بشر که هیچ، هیچ کس، نه ملائکۀ مقرَّبین، نه انبیای مُرسَلین، نه دیگران، هیچ کس از خودش چیزی ندارد، هرچه هست از مبدأ خیر است.
حق تعالی مبدأ همۀ قدرتها
توجه به او داشته باشید؛ و متوجه باشید که پیروزی را از او ما داریم. و من این را گفتم: تمام وسائلی که کوبنده بود و با دو ساعت میتوانستند این مملکت را بریزند به هم ـ خود او هم گفت که من اگر بروم خراب میکنم و میروم ـ لکن خدا خواست که یک رعبی در دل اینها افتاد که دیگر گوش نکردند به بزرگها که میخواستند خرابکاری بکنند. این یک کمکی بود که خدای تبارک و تعالی به ملت ما کرد که اینها به فکر این نیفتادند که توپ و تانک را بریزند و مردم را بکشند و تهران را خراب کنند و به هم بریزند، و هرچه میخواهد بشود. اگر هم یک دفعه نقشهاش را کشیدند ـ که در زمان بختیار این نقشه
کشیده شد، آن روزی که اعلام حکومت نظامی دادند، بعدها به ما گفتند، بنا بر این بود تانکها و توپها را بیاورند در خیابانها و مستقر کنند، و شبش بریزند و اشخاصی که احتمال میدهند که مخالف با آنها باشند همه را از بین ببرند ـ آن را هم خدا خواست که نشد. اینها یک چیزهایی بود که خدا انجام داد، ماها چیزی نیستیم، هرچه بود او کرد، همۀ کارها[با]او بود. توجه به او را از یاد نبرید. توجه به او منشأ همه خیرات است، برای دنیای شما، برای آخرت شما. به ذکر خدا مطمئن میشود قلبها:أَلاَ بِذِکْرِاللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۱]قلبها اگر بخواهد مطمئن باشد، که بهترین نعمت این است که انسان مطمئن باشد الآن شما اینجا نشستهاید، نه شما از من میترسید، نه من از شما، برادریم همه، این «اطمینان» است. خوب، این با آن وقت فرق داشت که اگر یک اجتماعی در یک جایی میشد، همه دلشان لرزه داشت که حالا ما اینجا هستیم، بیرون برویم چه میشود. و حتماً اگر یک اجتماع این طوری در اینجا بود، بیرون که رفتید سرنوشت شما همه حبس بود، و سرنوشت ما، خوب، همین بود. این الآن یک نعمتی است که خدا به ما داده که همه مطمئنّاً، برادروار پیش هم نشستهایم، حرفهایمان را میزنیم، این را حفظش کنید. توجه به خدا را حفظ کنید. توجه به ملت را حفظ کنید. خودتان را خدمتگزار بدانید به بندگان خدا. بزرگی نفروشید به این مردم. این مردم بزرگاند، بندۀ خدا هستند، به اینها بزرگی نفروشید؛ عُلوّ[۲]بر اینها نکنید. خداوند دار آخرت را برای کسانی قرار داده است که به مردم نه عُلوّ نمیکنند؛ نه فساد میکنند، نه اصلاً ارادۀ عُلوّ نمیکنند:لاَیُریدُونَ عُلُوّاً فِیالأَرْضِ وَ لا فَسَاداً[۳]نه اراده میکنند که یک بزرگی کنند به مردم و بزرگی بفروشند و مستکبر باشند؛ و نه مَفْسَده باشند و یک کشوری را به فساد بکشند ـ چنانچه دیدید. انشاءاللّه خداوند همهتان را حفظ کند. همه موفق باشید. و مشکلات همه انشاءاللّه رفع بشود. من هم دعاگوی شما هستم؛ و هم خدمتگزار شما.
سلام علیکم برادر عزیز،
ممنون از لطفتان و زحمتی که کشیدید،
بله حقیقت هم همین است ... ما نمیگوییم الآن نظامی که داریم بدون نقص است، اسمی است و صورتی که ان شاء الله ریشه در عمق بزند و مستحکم شود و مقتدر شود و تدابیر رهبرش در تمام سطوح نافذ بشود، حتی با توجه به تغییر در شرایط وضع موجود را خیلی هم با قبل از انقلاب مقایسه نمیکنیم، اگرچه اگر بکنیم هم وضعیت از اکثر جهات بهتر است، حداقل استقلال داریم و حداقل خودمان تصمیمگیرنده برای سرنوشت خودمان هستیم، حداقل ذلیل طاغوت نیستیم ... اما صحبت اصلی سر این است که اگر بشود برای دنیا و آخرت برای هر دو کاری کرد از درون همین ساختار میشود و اگر در این ساختار نشود در ساختار سیاسی دیگری هم نمیشود، جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، در غیبت خلیفهی خدا بر زمین فقط در همین ساختار است که میشود دنیا و آخرت را با هم کسب کرد، حالا الآن در گردنهی مسیر هستیم، هنوز به قله نرسیدهایم، سختیها زیاد است، ولی ان مع العسر یسری، خدا میداند که اگر این انقلاب مقدمهساز ظهور باشد پشت این قله چه بهشتی است ... فقط باید ناامید از اصلاح نشد و خودکشی هم نکرد و کم نیاورد ... فقط باید در مقابل سختیهای خودساخته و ابتلائات الهی دست به دامان طاغوت نشد ... باید به طاغوت کافر شد و وقتی آنها دشمنی خودشان را آشکار کردهاند ما هم دشمنی خود را مخفی نکنیم ... ما دین خدا را حفظ میکنیم و خدا خودش محافظان دینش را حفظ خواهد کرد، ان ینصر الله ینصرکم ... و حزب الله هم الغالبون
یا علی علیهالسلام
منظور من هم در حد مطلق و ايده آل نيست ، در حد معقول. فكر ميكنم پست بعدي بنده رو نخونديد (شماره 48) چون در اونجا تمام اين نكات رو اشاره كردم: اين رو هم اشاره كردم. خود شما هم نقل قولش كرديد (نميدونم چطور نديديد:Gig:):
مي بينيد كه به تمام اين موارد توجه كردم. اما حرف من اين بود كه بالاخره ميشه يك نقطه رو با توجه به تمام اين مشكلات و فتنه ها و تحريم ها متصور بود يا خير؟ بدون شك ميشه ، و حرف من اينه كه با همين نقطه هم خيلي فاصله داريم
مثلاً اگر فرض كنيم 50 تا اشكال توي كشور داريم (عدد فقط مثال هست) 20 تا از اونها بخاطر مشكلات مختلف هست. 30 تاي ديگه اول تقصر مسئولين و بعد هم مردمه
مشكل دقيقاً در سوء استفاده از همين حرف درستِ شماست. شما مي فرماييد اگر نشد ، اما اونچه كه در كشور ما معمولاً پيش اومده و مياد ، اين نيست كه تا جايي كه ميتونيم سعي كنيم دنياي مردم رو آباد كنيم مگر اينكه نشه... ، بلكه اينه كه كلاً تو به دنيا چكار داري؟ برو به فكر آخرتت باش! دنيا فانيه بابا... پول چرك كف دسته... چكار داري فلاني 6 تا ماشين داره يا 10 تا خونه داره يا بيت المال رو برده؟! شما برو نماز شب بخون رستگار بشي!مشكل اينه برادر وگرنه به اون شكل كه شما فرموديد كاملاً درسته
يا علي (ع)بنده هم عرض كردم هر دو با هم گره خورده ، نه فقط يكي موثر باشه
اما منظورم از اون حرف چي بود كه گفتم وقتي دنيامون مشكل داره يعني آخرتمون هم مشكل داره:
وقتي پرداخت آب و برقم دير ميشه و بلافاصله ميان اون رو قطع ميكنن = من هم ياد ميگيرم اگر به كسي قرض دادم و مشكلي براش پيش اومد بلافاصله بندازمش زنداندر نتيجه فرمايش خداوند كه فرمود اگر كسي دستش خالي بود بهش فرصت بديد اجرا نخواهد شد
وقتي شرايط ازدواج جوان ها فراهم نيست و هزينه ها سر به فلك ميكشه = پسر و دختر ميرن خارج از چهارچوب با هم رابطه پيدا ميكنن
در نتيجه حيا از بين ميره و گناه زنا زياد خواهد شد
وقتي من مجبورم برم وام با بهرهء بالا بگيرم كه طبق نظر برخي مراجع سودش حرامه
= نون حرام وارد سفرهء من ميشهدر نتيجه شامل اون حديث ميشيم كه: ملئت بطونكم من مال الحرام
اينها رو به عنوان نمونه عرض كردم ، خيلي موارد ديگه رو هم ميشه گفت
بسم رب الشهدا
سلام و عرض ادب
کاربران گرامی لطفا در ارسال پست هایتان قوانین سایت را رعایت کنید
درضمن قبل از ارسال پست به موضوع تاپیک و سوالات استارتر توجه کنید این تایپک محل رفع شبهه های ولایت فقیه و جمهوریت و ... نیست
تا همین جا هم تاپیک از اصل موضوع منحرف شده اما به احترام کاربران گرامی پستی حذف نخواهد شد ، بدیهی است از این پس پست های منحرف شده از تاپیک حذف خواهد شد
با سلام خدمت دوستان و سروران عزیز و ارجمند
از مطالب خوب بزرگوران نهایت استفاده رو بدم بالاخص از فرمایشات برادر عزیزم جناب «باء» فیض بردم، ان شاء الله مأجور باشید. فرمایشاتی که جناب باء فرمودند عرایض بنده هم بود لذا مطلبی به غیر از تشکر ندارم.
و اینکه دوست بزرگوار جناب امین رسالت تمام انبیاء و ائمه معصومین و حکومت های اسلامی چیزی جز این نیست، هدف نهایی حکومت ها رساندن انسان به مقام قرب الهی است، اگر هدفی غیر از این بود امام خمینی قیام نمی فرمودند .
با تشکر مجدد از سروران عزیز
سلام فاطمه جان به فرض که همه این حرفها درست برای رسوایی شاه مخلوع فقط قضییه مصونیت قضایی کافیه
خودتون که اطلاع دارید در آن زمان اگر یک ایرانی سگ آمریکایی را می کشت بازخواست می شد ولی اگر شخص آمریکایی یک ایرانی را می کشت یا به ناموسش تجاوز می کرد قاضی حق محکوم کردنش را نداشت وباید به کشورش بر می گشت تا محاکمه می شد در واقع انسانیت ما زیر سوال بود
ضمنا دیپلمات های خارجی مبلغی را به عنوان حق توحش از دولت در یافت می کردند به این خاطر که افتخار داده اند و کشور ما را غصب کرده اند
[FONT=Times New Roman][FONT="B Nazanin"]سلام. بحث کاپیتالاسون ! آه اتفاقا دیروزهمینرا به خانواده گفتم امروز حرف ما در هیچ کجای دنیا اهمیت ندارد اصلا امروزایراندر دنیا فقط حرف میزند و اصالا حرف هایش راه به جایی ندارد . امروز سر کلاسمنمثال یکی از موادی را زدم که در آزمایشات مصرف می شود و توضیح دادم که در خارجازکشور این مواد با هم مصرف نمی شوند و ... اسستاد برای اینکه گفته مرا توضیخدهدابتدا گفتند من چند وقت استخدام رسمی شده ام لطفا حرف هایم را جایی نقلقولنفرمایید که باعث اذیتم شود وسپس ادامه دادند که پزشکی در ایران بجای اینکهمتعهدباشند تجارت راه انداخته اند . مثلا پزشک چندین آزمایش با هزینه بالا برایبیمارمینویسد و بعد به آزمایشگاه می گوید که جواب این آزمایشات را نرمال بزنید وماهانه8 میلیون از آزمایشگاه دریافت می کند ! و یا اصلا آزمایشگاه آن دستگاه راندارداما جواب آزمایش را صادر می کند ! و... و ... .[FONT="Tahoma"]
[FONT="B Nazanin"]امروز به این فکر میکردم چرا جوانان به فسادکشیده می شوند ،به نظرم خیلی به نفع آنانی هست که دوست دارند جوانان مملکت مشغولباشند تا برایحقوق از دست رفته شان اعتراضی نکنند. یا جوان وقتی ناراحت است و هیچکس هیچ کسپاسخگو نیست و به فکرش نیست بالاخره به سمتی می رود که آرامش پیدا کند واین جوانچه خواهد کرد ! [FONT="Tahoma"]
[FONT="B Nazanin"]دوستی که از سیستم دولتی خبر داشتند عرض می کردکه معون اولپاک ترین دولت ! دزد از کار در آمد ، چرا یک فرد برای بدست آوردن یکسمت چرا بایداین همه برای تبلیغات هزینه کند .من عرض کردم از نظر من مشکل از مردمهست اما بقیهدوستان کاملا گفته ی مرا رد کردند و عرض کردن ما همه وابسته بهمقامات بالا هستیم وگفتند حتی اگر یک اروپایی به ایران بیاید خود را هم رنگ جماعتمی کند تا کمتر اذیتشود بالاخره آرامش مهمترین چیز است که هر فردی لازم دارد و یایک ایرانی به اروپارود خود را با شرایط آنجا وفق می دهد. و واقعا ما بهترین ملترا داریم امیدوارممسئولان بیشتر به فکر مردم باشند. نمی دانم چجور مسئولان سر بربالش می گذارند. منکه ترجیح می دهم از این به بعد خود را به بی خیالی بزنم و تابحا خدا کمکمان کردهاز این به بعد هم کمکمان کند .
[FONT=Times New Roman]
یکی از خصوصیات حکومتهای معاویه و یزید و ابن زیاد استفاده ابزاری از دین بود. هر مخالفی رو با چوب دین میزدند. امام حسین رو وقتی شهید کردن گفتن چون از دین خارج شده بود و بر علیه خلیفه زمانش خروج کرده بود!
ریاکاری، استفاده از احساسات دینی مردم، تکفیر و سانسور از مشخصه های این حکومتهاست
و زمان حکومت حضرت علی(ع) هم...منافقین بسیاری بودند که به اسم اسلام به جامعه سیاسی نفوذ کردند...طلحه پسرعموی عایشه و زبیر...
به اسم مسلمان خود با امام بیعت کردند و خود با حق جنگیدند...
ابن ملجم اگر خودرا به کار ننگینی وادار کرد بواسطه توجیه ها و کینه هایش بود...تا جایی که حضرت علی(ع) را بخاطر مصائب پیش آمده برابر معاویه میدانست...
عایشه جنگ جمل را برای باسم خونخواهی عثمان به راه انداخت و از نسب خود با پیامبر سو استفاده کرد...
در زمان حضرت علی هم شاهد افرادی بودیم که خود را مسلمان یا از اصحاب واقعی پیامبر میدانستند یا با به نیزه کردن قرآن از آن علیه حق استفاده کردند و البته در این قضایا جز سست عنصران و منافقان و بی بصیرتان کسی گمراه نشد...
در زمان حضرت علی هم مردم کوفه بخاطر سختی های پیش آمده امام را تنها گذاشتند...
همان ها بودند که بعضا بعد شهادت حضرت میگفتند مگر علی نماز میخواند...
سید علی امروز معصوم نیست ولی همینکه نام و پرچم اسلام را نگه داشته و سعی خودرا میکند برای ما بس است...
به امید روزی که در خدمت امام بزرگوارم حضرت مهدی(عج) باشم و لیاقت آن را داشته باشم...
بصیرت لازمه مهمی است...
در پایان بحث تاپیک منحرف شده و بنده هم قبلا پاسخ مجملی داده بودم والسلام.
با سلام مجدد خدمت دوستان و خوبان
متأسفانه در اکثر تاپیک ها مشکل به انحراف کشیده شدن مباحث رو داریم، سرکار خانم فاطمه پرسشی رو مطرح فرمودند بنده و برخی از دوستان پاسخ رو عرض کردیم، اگر لطف فرموده و در راستای بحث صحبت بفرمایید ممنون خواهم شد.
خلاصه مبحث اینکه حکومت اسلامی بدون تردید برکات بسیار زیادی برای مردم عزیز ایران داشته و دارد اما به هر صورت با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کند که گفتیم هر یک دلایل و علل خاصی دارد که باید بررسی شود. یکی از مشکلات رو در پست 9 بررسی کردیم که مسئله وجود فساد بود لطفا اگر نظری در این رابطه دارید بیان بفرمایید...
منتظر نظرات گهر بار دوستان هستیم
سلام جناب با
خواستم بهتون بگم که به دلتون صابون نزنین که وضع از این بهتر میشه ... و ...
تا زمانیکه مثلا در درون بحرین شیعیان در نقطه ضعف قرار دارند و نمیتونن حکومت کنند ...
تا زمانیکه شیعیان عراق در راس حکومت نیستند و به عراق حکومت نمیکنند
تا زمانیکه قلسطینیان اسراییلی ها رو شکست ندادند و بر اسراییلیان حکومت نمیکنند
و ...
باید سرمایه هایه کشور توپ و تانک و خمپاذه بشه و بره اونجا ...
پس فکر رفاه رو از سرتون بیرون کنین ...
هیچ حدیثی هم از معصوم نداریم که اگر کل یه مملکت افسردگی گرفتند و ... حاکم جامعه اسلامی به فکر منافع کشورش باشه ...
اونچیزی که مهم هست ... اسلام هست و این که قدرتمند بشه و تمام دنیا ازش بهره مند بشند ...
واقعا مهمترین چیز همین هست و باید تمام دار و ندار و زندگی و ایدیولوژی هامون رو صرف کنیم تا اسلام پیروز بشه ...
در زمینه اینکه گفتین وضع از زمان شاه بهتر هست باهاتون موافق هستم ...
الان تلفن داریم ... تازه به یومن و برکت انقلاب موبایل و گوشی هوشمند و تبلت داریم
حیابونها بیشتر آسفالت شده اند نسبت به زمان شاه
قبلا ها خانومهای فیلیپینی برای کار میومدند ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس ... و در این زمینه هم به خودکفایی رسیده ایم تازه به دوبی هم صادرات داریم .
در زمینه نانو هم پیشترفتهای خوبی داشتیم .
تلویزیونمون که سالم ترین تلویزیون هستش و اصلا دروغ تو کارش نیست
میزان طلاق که فکر میکنم 10 برابر شده و میزان ازدواج هم فکر میکنم داره یک دهم برابر میشه ...
آمار از تجاوز به عنف و فساد و فخشا ... هم نمیگیریم ... این آمارها باعث میشه که سیاه نمایی بشه ...
کاملا باهاتون موافقم
به نظرم الان دیگه وقتش رسیده که پیام صادر کنیم و جوانان بدبخت و بیچاره غربی رو که رنگ ازادی و رفاه و اسایش رو ندیدن به اسلام دعوت کنیم.
بیچار ها مجبورن برا ماهی 800 هزار توماتن(250 دلار) از 5 صبح تا 9 شب برن سر کار تازه اگه کار پیدا کنن،
بیچاره ها همه سایتاشون فیلتره و رو ماهواره هاشونم که پارازیت میندازن اصلا هم برا حکومتشون مهم نیس که سرطان بگیرن یا نه
حکومتاشونم که دیکتاتور. تا یکی اعتراض میکنه سریع میندازنش تو زندون
اصلا به نظرم کار از پیام دادن گذشته وقتشه لشگر کشی کنیم نجاتشون بدیم
آخه تا کی باید این ظلم ها رو ببینیم ساکت بمونیم. وظیفه انسانی و دینیمون چی میشه؟ نفری یه بمب به خودمون ببنیدم حساب کنید چن نفر میتونیم نجات بدیم
باید سرمایه هایه کشور توپ و تانک و خمپاذه بشه و بره اونجا ...
پس فکر رفاه رو از سرتون بیرون کنین ...
هیچ حدیثی هم از معصوم نداریم که اگر کل یه مملکت افسردگی گرفتند و ... حاکم جامعه اسلامی به فکر منافع کشورش باشه ...
اونچیزی که مهم هست ... اسلام هست و این که قدرتمند بشه و تمام دنیا ازش بهره مند بشند ...
واقعا مهمترین چیز همین هست و باید تمام دار و ندار و زندگی و ایدیولوژی هامون رو صرف کنیم تا اسلام پیروز بشه ...
در زمینه اینکه گفتین وضع از زمان شاه بهتر هست باهاتون موافق هستم ...
الان تلفن داریم ... تازه به یومن و برکت انقلاب موبایل و گوشی هوشمند و تبلت داریم
حیابونها بیشتر آسفالت شده اند نسبت به زمان شاه
قبلا ها خانومهای فیلیپینی برای کار میومدند ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس ... و در این زمینه هم به خودکفایی رسیده ایم تازه به دوبی هم صادرات داریم .
در زمینه نانو هم پیشترفتهای خوبی داشتیم .
تلویزیونمون که سالم ترین تلویزیون هستش و اصلا دروغ تو کارش نیست
من باهاتون مخالف هستم ...
مسیری که مبناش دموکراسی نباشه ... اسمش دیکتاتوری هست ...
حالا شما میخواین هر اسمی که دوس دارین روش بزارین ...
سلام علیکم و رحمة الله،
اول از آخر شروع میکنم که بیشتر به بحث اصلی تاپیک مرتبط است:
دموکراسی چرا به نظر شما اینقدر ارزش دارد؟ شما فردی متفکر هستید، از پستهای جدید و قدیمتان مشخص است، حالا بیایند شما را ببرند به جایی که تعداد متفکران و دانایان آن از نظر مرتبه قابل قیاس نباشد با تعداد افرادی که اهل تفکر نیستند و بعضاً اختلالات فکری هم شاید داشته باشند، یا اصلاً قابل قیاس باشند، بعد بگویند میخواهیم به شما احترام گذاشته و بگوییم سرنوشت خودتان را خودتان تصمیم بگیرید، به شمای متفکر یک رأی بدهند و به آن شخصی که آیندهنگری درستی ندارد و صلاح خودش را هم نمیشناسد یک رأی بدهند، این به نظر شما عدالت است؟ اگر تعداد افراد بیفکر یا کمفکر بیشتر از شما باشد آنها بخواهند در قایق جای خودشان را سوراخ کنند که شما هم غرق میشوید، معنی ندارد کسی که خوب و بد خود و دیگران را نمیشناسد و رشد و هدایت خودش را نمیشناسد رأیش برای اداره کردن یک قوم برابر باشد با رأی یک نفر که عمری را مطالعه و تفکر کرده است. همین یک رأی را به همه میدهند و بعد چون درصد قابل توجهی از مردم عادی تحلیلهای قوی ندارند به راحتی با رسانههای مختلف اذهان آنها را به هر سمتی که بخواهند هدایت میکنند تا جبههی خودشان قویتر شود، در حالیکه اگر اینطور نبود که تنها افراد خبره حق رأی داشتند یا اگر اینطور بود که همه حق رأی داشتند ولی کارکرد رأی افراد خبره بیشتر بود دیگر نمیشد به این راحتی با شایعه و جوسازی و کارهای رسانهای و اینها رأی جمع کرد. الآن هم اسمش دموکراسی است و در واقع کسانی که رسانههای قویتری داشته باشند رأیشان بالاتر است و آنها اثرگذاریاشان بیشتر است ... این دموکراسی است؟ عدالت است؟ تحلیلهای آنها بر پایههای راستی و صداقت است؟ آیا منصف است که کسی که بگوید رسانههای غربی تأثیر ندارند و اگر دارند این کار از زرنگی آنهاست و خلاف اخلاق و حق حاکمیت شخص بر سرنوشت خود نیست؟ آیا اگر کسی را در چهارچوب قانون فریب بدهند و این فریب دادن کاملاً قانونی هم باشد این نشانهی شعف قوانین است یا نشانهی درستی کار آنها و خوب بودن دموکراسی؟ (اینکه در اسلام هر کسی جداگانه باید در قیامت جواب پس بدهد اگرچه برخی دیگر ایشان را به زشتی سوق داده باشند با بحث فعلی سنخیت ندارد، چه آنکه آنجا بحث عاقبت است و نه آینده، عاقبت یک امر شخصی است ولی آینده یک مسألهی اجتماعی است، اگرچه توضیحات بیشتری هم میشود داد،خلاصه اینکه آنچه در اسلام هست نقص قوانین برای اسلام را بیان نمیکند ولی دموکراسی به خودی خود دارای چنین نقص و ضعفی هست)
در اصل اسلام ما چیزی به نام دموکراسی نداریم ... در منطق ما خبره را خبره میشناسند و معنا ندارد که مثلاً مصداق ولی فقیه (که یک منصب دینی بدون نام است، پس مصداق آن در هر زمان باید از روی شرایطی که برایش شمرده شده است توسط علمای همان زمان تعیین گردد) را بسپریم به رأی مردم تا هر کسی از استاد رشتهی حقوق و اقتصاد و علوم سیاسی و فقه و فلسفه و حکمت با استاد مهندسی و ریاضی و زیستشناسی و پزشکی با رانندهی تاکسی و آشپز رستوران و بازرگان و بازاری و نانوا و رفتگر و غیره و غیره همه رأی برابر داشته باشند، این خلاف عقل سلیم است! تعیین خبره به دست خبرگان سپرده میشود ... در مسائل دیگر هم قوانین از متن کتاب خدا و روایات استخراج میشود جایی که نظر خداوند را میدانیم، تنها در مواردی که نظر خداوند را ندانیم یا خداوند خودش دست مردم را باز گذاشته است و بحث واجب و حرام نیست (یعنی اگر بحث مستحب و مکروه و مباح بود) از خود مردم سؤال میشود. مثلاً قوانینی که با اسلام در تعارض نیست را باید به دست کسی بسپاریم که اجرایش کند و دیگر فرقی ندارد که این شخص که باشد، یک سری صلاحیتهای اولیه و عمومی باید داشته باشد و بجز آن دیگر چندان خصوصیت خاصی لازم نیست داشته باشد، هر کسی میتواند باشد، چند نفر کاندید میشوند که ما میتوانیم و اگر صلاحیت پذیرش این مسؤولیت را داشته باشند به مردم گفته میشود که بین ایشان انتخاب کنید، البته انتظار این است که مردم بر حسب وظیفهای که این شخص باید انجام دهد و یا تواناییهای او در انجام آن وظایق بهش رأی بدهند ولی بعضاً دیده شده که حتی در این موارد از دموکراسی هم برخی بر اساس قویمت و نژاد و یا در اثر تبلیغ و شایعه و یا بر اساس طمع در شغل و درآمدهای آینده و باندبازی و رشوه و غیره رأی میدهند ... که خود این نقص اساسی دموکراسی را هم نشان میدهد ... اینکه اصلاً برای چنین اشخاصی حق رأی قائل شدهایم آن هم برابر با افرادی که نسبت به آیندهی خودشان و جامعهاشان و آیندگانشان احساس مسؤولیت دارند و لاقل سعیشان را میکنند تا انتخابی مناسب داشته باشند ... تمام اینها هم برای زمان غیبت است، در زمان ظهور معصوم علیهالسلام همین مقدار رأیگیری هم بیمعنا خواهد بود چون نه هیچ کسی به اندازهی ایشان خیر جامعه و افراد جامعه را میخواهد و نه کسی اشراف ایشان را دارد، نتیجهی هر دموکراسی که در حضور ایشان بخواهد به کار گرفته شود حداکثر برسد به اینکه کار تصمیمگیری شخصاً بر عهدهی خود ایشان باشد.
اگر شما میبینید که دیکتاتوری به معنای وجود کسی که اوامرش به کل جامعه دیکته شود مفهومی زشت و ناراحت کننده است برای این است که غالباً و شاید هم همیشه دیکتاتورها افرادی بودهاند که نه خیر جامعه برایشان چندان مهم بوده، نه آنرا میشناختند و نه توانایی حرکت در راستای آن را داشتهاند، در عوض برای خودشان و منافعشان و حکومتشان و ادامهی حکومت خاندانشان تلاش میکردهاند و در این بین سعادت جامعه را هم قربانی همین موارد میکردهاند، یعنی مصداق اینکه «همه برای یک نفر». بله این دیکتاتوریها زشت هستند، مگرنه حکومت خداوند هم به نوعی دیکتاتوری خواهد بود (مشورت که در اسلام وارد شده است جایگاهش باید کمی بهتر باز گردد) اما نه دیکتاتوری که در آن خداوند به دنبال چیزی برای خودش باشد، او خودش خالق همه چیز است و به چیزی نیاز ندارد و جانشین او بر زمین هم تنها به او تکیه دارد و چیزی برای خودش نمیخواهد و هر کاری کند از سر خیرخواهی بر بندگان خداست و البته برای ایشان مرزهای جغرافیایی و سیاسی هم معنایی ندارد چه آنکه همهی انسانها باید شرایط رسیدن به سعادت دنیا و آخرت برایشان فراهم شود و بیمعناست که یک پیامبر تنها نگران مردم کشور خودش باشد اگرچه در سومالی مردم غذا برای خوردن نداشته باشند و یا در فلسطین مردم مظلوم و بییاور منتظر جفای آخر و تیر خلاص بر خود و خانوادهاشان باشند.
اینکه حقیر گفتم وضع موجود از وضع زمان شاه بهتر است یک گزارهی روی هوا و یا داخل خلأ که نبود، معیارهایی داشت که معیارهایش هم گاهی با معیارهای در ذهن شما یکی است و گاهی نیست. مثلاً فرض کنید یک نفر معیارش از مبارزه با فقر دادن پول و جنس به مردم باشد تا برایشان رفاه مادی به ارمغان بیاورد، یک نفر دیگر تلاش میکند تا مردم کمتر مصرفی شده و در زندگی قناعت کنند، در جامعهای که مسؤولش مورد اول باشد این مردم مدام در حال فقیر شدن و بعد رسیدن پول و جنس به ایشان و دوباره بینیاز شدن هستند تا باز نیاز بعدی مطرح شود و ایشان فقیر شوند و باز با پول و جنس غنی گردند، مثل اینکه در خارج از کشور افرادی که وضع مالیاشان خوب است سه روز مقابل فروشگاه Apple در خیابان میخوابند تا مگر با رونمایی از موبایل جدیدی یکی از آنها را بخرند، انگار که این دستگاه برای ایشان مانند نان حیاتی باشد، مثل صفهایی که در زمان قحطی مقابل نانوایی میبندند ... در جامعهای که مسؤولش فرد دوم باشد ولی اگر بتواند موفق شود و ایدهاش را به انجام برساند وضع خیلی متفاوت خواهد بود، در این جامعه بدون داشتن خیلی چیزها مردم شادتر و ثروتمندتر هستند ... کسی که میخواهد برود مسافرت و باید حتماً لپتاپ و موبایل و تبلت و چه و چه و چهاش را با خودش ببرد که شبش قابل روز شدن باشد خود را مقایسه کند با کسی که برای گذراندن زندگی نیازی به این وسایل ندارد و سبکبال در زمین خدا حرکت میکند ... خواهید گفت که اگرچه زحمتش بیشتر است ولی همین مصرفگرایی انگیزه برای پیشرفت و حرکت و همچنین استفادهی از نتایج این پیشرفتها سبب پربارتر شدن زندگیها خواهد شد و در نتیجه آن زحمت به نتیجهای که به بار میدهد میارزد ... تا حدودی از آن با شما موافق هستم، تا جایی که ضرورتها و در واقع همان سودمندیها توجیه عقلایی داشته باشد، اما الآن وضع تفاوت کرده است، بیشترین عمر مردم صرف افزایش بهرهوری به کمترین میزانها شده است، یعنی مثلاً کار حقیر با یک موبایل ۶۰ هزرتومانی راه میافتد بدون اینکه نیاز خاصی به بیشتر از آن داشته باشم ولی موقع خرید میگویم اگر این مزیت را هم داشته باشد فقط ۱۰ هزارتومان گرانتر میشود و اگر این مزیت را هم داشته باشد همینطور تا آخر کار با یک موبایل ۵۰۰ هزارتومانی به منزل برمیگردم که امکاناتی دارد که به ۹۰٪ آن نیاز ندارم و اگرچه در اوائل بخاطر کنجکاوی از بیشتر امکاناتش استفاده خواهم کرد ولی به مرور زمان نهایتاً از ۴۰ یا ۵۰٪ امکاناتش استفاده خواهم کرد و شاید هم زمانی برسد که به همان ۱۰٪ که از ابتدا به دنبالش بودم بسنده کنم تا زندگیام صرف مسائل غیرضروری و اضافه نشود، این طرز زندگی یعنی افراط و متأسفانه معیارها هم بر اساس همان تکنولوژیهای بیش از حدّ ضروری تعریف میشوند، مثلاً دو ماشین را با هم مقایسه میکنند و میگویند این با سرعت ۲۸۰ کیلومتر در ساعت میرود و همه میگویند چه خوب، بعد یک نفر میپرسد در خیابان داخل شهرها که حداکثر ۹۰ تا میشود رفت و خارج شهر هم ۱۲۰ تا و اگر پلیس نباشد ۱۵۰ تا برای کسانی که قوانین را برای جریمه نشدن رعایت میکنند، تا ۱۸۰ هم که همهی ماشینها میروند دیگر سرعت ۲۸۰ به چه دردی میخورد؟ میگویند قدرت موتورش بیشتر است، میپرسیم که آیا این ماشین در جادهی خاکی و سربالایی شدید و در جنگل و کویر و اینها هم راه میرود یا باید در خیابان آسفالت بدون دستانداز زیاد برود؟ میگویند دومی و ما میپرسیم پس قدرت زیادش به چه درد میخورد؟ و هزار تا مثال دیگر ... اینها به خودی خود بد نیست، حقیر مخالف پیشرفت تکنولوژی نیستم، امکانات بیش از حدّ نیاز باشد اشکالی ندارد و خوب هم هست چون شاید کسی یک در هزار در موقعیتی قرار گرفت و همان امکانات جانش را نجات داد ... مشکل حقیر در جای دیگر است، اینکه بیشتر توان صرف کمترین افزایش بازدهی میشود ... اصل تمیز کردن یک شیشه اگر ۵ دقیقه طول بکشد کسی که بخواهد تمام لکههای آن را پاک کند تا هیچ اثری بر روی ان نماند باید به جای ۵ دقیقه روی شیشه ۱۰ الی ۱۵ دقیقه وقت بگذارد تا ۱۰٪ مثلاً شیشه تمیزتر باشد ... این هم به خودی خود بد نیست ولی موضوع اینجاست که این سبب سرگرم شدن از کار اصلی به کار فرعی میشود،از کار آخرت به کار دنیا ... قرار بود در دنیا نیازهای بدن را برطرف کنیم و باقی همتمان صرف خودسازی شود ولی در عوض تمام همتمان صرف دنیاسازی شده است و برخیمان اصلاً یادمان رفته است که آخرت را هم باید در ضمن همین دنیا آباد کنیم و برخی هم که اصلاً میپرسند «کدام آخرت؟» ...
با این حساب دو معیار در تعیین سطح موفقیت انقلاب داریم، یکی معیار ماتریالیستی که میگوید چقدر دنیای مردم را آباد کردی و دیگری که میگوید چقدر دنیا و آخرت مردم را آباد کردی با تأکید بر آخرت. نگاه حقیر در مقایسهی بین زمان بعد از انقلاب و زمان قبل از انقلاب بر اساس معیار نوع دوم است ولی بر اساس مثالهایی که در اینجا زدید و مثالهایی که قبلاً در تاپیکهای قبلی زدید نگاه شما ظاهراً نگاه اول است و سعادت را با سعادت دنیایی (که درش اخلاق فردی و اجتماعی را هم تا حدود ظاهریاش دارد) میسنجید. حقیر منکر این نیستم که انقلاب با وجود مشکلاتی که داشته و کارشکنیهایی که داشته نتوانسته به طور کامل به اهدافش برسد و شما هم ان شاء الله منکر این نباشید که شاه که هیچ اربابان در کشورهای به قول شما متمدن و پیشرفتهی دنیا هم نتوانستهاند دنیای همهی مردمشان را آباد کنند و البته آخرت بسیاری از مردمشان را هم ویران کردهاند ...
حال دو نکتهی دیگر را هم در نظر بگیرید:[INDENT]
در نگاه جامعهشناسی مکتبهای متفاوتی داریم که برای رقم زدن سعادت دنیوی باید از میانشان انتخاب کرد، مثلاً در یک مکتب گفته میشود که با منابع محدود نمیشود همه را خوشحال کرد و بهتر است که ما برای اکثریت جامعه یک رفاه از یک حدّ متوسطی به بالا تأمین نماییم، برخی میگویند بهتر است اقلیت جامعه را به سعادت حداکثری برسانیم، برخی هم معتقدند تمام جامعه در یک سطح از رفاه باشند اگرچه آن رفاه به نسبت جوامع دیگر کم باشد. با این حساب میبینید که حتی اگر صرفاً به دنبال رفاه مادی مردم جامعه باشید هم باز اینطور نیست که بشود همه را به رفاه بالایی رساند، در آمریکا و اروپا و کلاً نظام سرمایهداری ما الآن جریان ۱٪ در مقابل ۹۹٪ را داریم، در کومونیستها فقر بیداد میکرد و البته ظلمی که نظام جامعه را از هم میپاشید، در جوامع دیگر هم اگرچه حداکثر جامعه رفاه قابل قبولی داشته باشند ولی آن اقلیت حق اعتراض خواهند داشت که چرا ما باید اقلیت باشیم و ما را هم باید دریابید ...
اگر رسانهها تماماً به دست سران انقلاب بود تربیت مردم برای مبارزه با مصرفگرایی و تمرین قناعت و صبر در سختیها و ساختن دنیا در ذیل تلاش برای ساختن آخرت راحتتر میبود ولی وقتی از شاید یک قرن پیش همیشه سعی کردهاند الگوهای زندگی را برای مردم ما از غرب بگیرند، وقتی رسانههای غربی مدام دارند مدل خودشان از زندگی را تبلیغ میکنند، وقتی رسانههای خود انقلاب از آنجا که متشکل از مردمی است که برخی از آنها چه بخاطر رویکرد روشنفکری داخلی و چه بخاطر طی کردن تحصیلات در خارج از کشور با نگاه همان غربیها تولید برنامه میکنند، انتظار کن فیکون کردن از این انقلاب نمیتوان داشت ... کار فرهنگی وسیعی در این کشور لازم است ولی بعضاً برخی از مسؤولین خودشان باید قبل از بقیه باهاشان کار فرهنگی کرد ... کار این انقلاب در این بستری که واقع شده و در این هجمههایی که بهش میشود کار چندان سادهای نیست ... همینکه شخص متفکری مثل شما بلندگوی ایشان هستید با آنکه قاعدتاً باید در ایران همه تربیت اسلامی شده باشیم خودش خبر از موانع بزرگی در این انقلاب برای شکوفا شدنش به آنچه که باید بشود میدهد ... همین را بگویم که در مدرسههای ما نظریههای غلط و الحادی به بچهها تدریس میشود و بعد انتظار میرود که این بچه بزرگ شود و اهل تفکر هم باشد و مقابل اسلام قد علم نکند! روش آموزش و پرورش ما در ساختن بچهها گاهی حتی مضحک است اگرچه لبخندی که بر آن مینیم تلخ است ... چه انتظاری از بچههایمان داریم که چیزی که به ایشان یاد ندادهایم را ازشان انتظار داریم؟ چه انتظاری داریم که یک عمر خودمان گفتیم خدا ولی عمل کردیم به حرف خداناباوران و حالا انتظار داریم آنها هم بگویند خدا با آنکه اینطور برایشان مسلّم شده است که خدا نقشی در زندگی نداشته و یک بار اضافه است که باید مانند کیسهی شن از کنار بالون رهایش کرد تا بتوان اوج گرفت ... اینجا تا بحال فقط صحبت از اسم خدا و احکام اسلام شده و نه از علوم بسیار در اسلام صحبت خاصی شده و نه سبک زندگی اسلامی و نه نگاه دینمدارانه به زندگی معرفی شده است تا چه برسد به اینکه تبلیغ شده و یا برایش فرهنگسازی شود، بعضاً مسؤولان هم این موارد را نفهمیدهاند یا به مرور زمان فراموش کردهاند ... آنها که بلد هستند هم از مدرسهها یاد نگرفتهاند، یا در جبههها که مدارس انسانسازی بود یاد گرفتهاند و یا خودشان رفتهاند دنبال یادگیری آنها ... با این حساب انقلاب ما تا کنون بیشتر سیاسی بوده است و دستآورد اصلیاش هم در همین جهت بوده است که استقلال و خارج از شدن از ذلت و خواری است که بخاطر زیر پرچم طاغوت بودن متحمل بود ... اما چه از نظر فرهنگی و اعتقادی و چه از نظر اقتصادی هنوز انقلابمان به بار ننشسته، اگرچه بر برخی از شاخههای آن شکوفههایی دیده میشود، مثلاً در برخی از زمینههای علمی (چه در صنایع هوایی و فضایی که صنایع فضایی بالاترین تکنولوژی امروز به حساب میاید --و البته منظورم این نیست که آمادگی داریم فردا برویم مریخ یا حتی ماهواره در مدارهای بالایی بفرستیم-- و چه علوم هستهای که بعد از علوم فضایی دومین بالاترین تکنولوژی به حساب میاید --از این نظر هم همینکه اینقدر از دست ما عصبانی هستند و دانشمندانمان را میکشند ملاک خوبی است که یعنی پیشرفتهای قابل توجهی داشتهایم-- و چه در نانو و چه در سلولهای بنیادین --که بعضاً در برخی موارد آن پیشتار هستیم-- و پزشکی و چه در طب سنتی و چه در برخی از علوم دیگر مانند علوم نفتی و غیره) ... آنرا هم اگر دوستان کمک کنند و مردم همت کنند میتوان درست کرد ... مثلاً در بحث اقتصادی اگر به دنبال اقتصاد مقاومتی برویم، اگر سرانهی مصرف سوخت و آبمان را بدون آنکه زور بالاسرمان باشد و در راستای تقوای الهی کم کنیم، اینها خودش یک جهش بسیار بزرگ خواهد بود و چنین رویکردی خودش یک پیشرفت بزرگ برای انقلاب نسبت به زمان شاه خواهد بود ... در زمان شاه گفتند مردم نان ندارند بخورند برگشت گفت خوب بیسکوییت بخورند ... ما در۱۰۰ سال گذشته بعد از جنگ جهانی در همین تهران و در کل ایران قحطی خیلی شدید داشتیم تا آنجا که مردم در پیادهروها و جادههای میافتادند و میمردند ولی چند نفر این مطلب را میدانند یا به آن اشاره میکنند؟ (معروف است که در این قحطی که هولوکاست ایرانیها هم گاهی گفته میشود بین یک چهارم تا کمتر از نیمی از مردم ایران از گرسنگی و بیماری مردند و مردم بعضاً به خوردن از مردارها روی آورده بودند، رجوع کنید به اینجا و اینجا و اینجا) آیا واقعاً اصلاً وضع فعلی قابل مقایسه با وضعم ما در زمان شاه هست؟ آن موقع که سربازان انگلیسی و روسی غذا و ناموس مردم را مورد تعرض قرار میدادند خوب بود؟ آن زمان که اگر کسی میخواست کاری برای ایران و مردمش قرار دهد اول باید از انگلیس اجازه میگرفت خوب بود؟ آن زمان که در مجلس ملت طرح دفاع از منافع آمریکاییهای تجاوزکار در داخل مستعمرهی نوینشان به تصویب میرسید خوب بود؟ واقعاً معیار شما برای اینکه الآن را بدتر از قبل از انقلاب میدانید چیست؟ دزدیهایی که شده؟ اینکه در ادارات دولتی سوء استفاده از مقام و جایگاه زیاد است؟ اینکه پارتیبازی زیاد است؟ رشوه زیاد است؟ بله هست! ولی مگر اینها نتیجهی انقلاب است؟ اینها قبل از انقلاب هم بوده است؟ حداکثر با انقلاب مصداق افرادها عوض شده باشد ... اما انقلاب که فقط همین یک اثر را نداشته که جای یک بد را با یک بد دیگر عوض کند، این همه کار کرده است ... ولی ما ساده هستیم که هر چه غربیها دربارهی گذشته یا وضع فعلیامان بگویند باورمان میشود ...
[/INDENT]
آنها که میگویند انقلاب هنر نکرده که در این سی و خردهای سال مثلاً برقرسانی و گازرسانی و آبرسانی کرده و یا مدارس را توسعه داده و با بیسوادی مبارزه کرده و غیره و غیره و شاه هم اگر بود خیلی کارها میکرد در جواب به آنها باید تفاوتهای اساسی و قابلیتهای اساسی این انقلاب را یادآوری کرد ... انقلاب ما اصلش اعتقادی و سیاسی بوده است و البته در مکتب شیعه دین به سیاست گره خورده است، ما دستور داده شدهایم که به طاغوت کافر شویم، ما دستور داده شدهایم که قضاوت نزد طاغوت نبریم، ما دستور داریم که به داد مسلمان و مستضعف برسیم، چه مسلمان مظلوم در ایران باشد و چه در فلسطین، چه مستضعف شهروند خودمان باشد و چه شهروند آمریکا که مورد سوء استفاده است و نمیداند که با مالیاتهایش در سرتاسر جهان چه جنایتهایی که نمیشود ... ما مرز جغرافیایی و سیاسی نمیشناسیم ... قومیتها را و فرهنگها را به رسمیت میشناسیم و به مرزهای سیاسی هم احترام میگذاریم ولی نگاهمان انسانی است و فراتر از مرزهایی است که در طول تاریخ قلدران و ناپاکان در جنگها میان خودشان تعیین کردهاند ... این چیزها برای شاه مفهوم نداشت ... شاه اول به دنبال عیاشی خودش بود و دوم به فکر ساکت کردن مردم که از دههی ۵۰ با بالا رفتن قیمت نفت خواست به مردم برسد تا سر و صداها بخوابد و جالب است که در همین دوره هم مردم قیام نهایی را کردند، یعنی معلوم است مردم درد بزرگشان درد اقتصادی نبوده است، اگرچه باز هم رفاه همهگیر نبوده است و حکومتها برای آنکه مخالفانشان در اقلیت باشند و نتوانند آنها را سرنگون کنند همیشه اقلیت را فدای اکثریت میکنند در توزیع رفاه بین مردم، در این صورت اقلیت مظلوم صدایشان به جایی نخواهد رسید و عمر حکومت ایشان دراز خواهد شد اگر بتوانند مانع از رسیدن یا اثرگذاری صدای آن مظلومان به دیگر اقشار جامعه بشوند.
[/HR]در مورد بخش اول پستتان هم ما دلمان را به آنچه که شما فرمودید خوش نکردهایم، اگر این زمان همان آخرالزمان وعده داده شده باشد که احتمالش زیاد است فلسطین آزاد نخواهد شد مگر به دست ایران درست بعد از ظهور و عراق و شام هم ابتدا به دست سفیانی خواهند بود و تا قبل از ظهور هم مردمش خلاص نمیشوند ... برای مبارزهی با افسردگی هم راهش رفاه دادن به مردم نیست، راهش بیدار کردن هویتهای فراموششدهی ایشان است که در دنیا چه اهدافی برایشان تعیین شده است و آنها با هر مقدار خمودی چقدر از زندگی خودشان عقب میافتند، انگیزه و اراده و حرکت دوای درد افسردگی است، کسی که بداند با انجام کاری مفید خواهد بود و مسؤولیت تاریخیاش را انجام داده است و بعد حرکت کند و مسؤولیتش را هم انجام بدهد دیگر افسرده نخواهد بود ... افسردگی بخاظر نبود نشاط هست ولی این طرز تفکر هم درست نیست که نشاط تنها معلول رفاه و خوشگذرانی است، اتفاقا نظری هم هست که میگوید که افسردگی خودش معلول خوشگذرانی افراطی است ... اینکه خنده نه تنها بر هر درد بیدرمان شفا نیست که خودش درد بیدرمان است که البته نیاز به توضیح دارد و منظور از آن خندهی از روی سرمستی و شادی افراطی و قهقه است ...
[/HR]در مورد تلویزون هم حرف زیاد است ... تا همینجای کار هم خیلی حرف زدم، تلویزیوناز نظر خبر راست و دروغ وضع فعلیاش به نسبت چند سال پیش خیلی بهتر و تقریباً قابل قبول شده است، اگرچه برنامههای دیگرش خالی از مشکل نیست، چه از نظر فرهنگی و چه اعتقادی و چه علمی که مستندهای الحادی یا غلط پخش میکند و چه موارد دیگر ... اجالتاً به همین میزان بسنده میکنم ...
در پناه خداوند باشید :Gol:
یا علی علیهالسلام
اصلا به نظرم کار از پیام دادن گذشته وقتشه لشگر کشی کنیم نجاتشون بدیم
آخه تا کی باید این ظلم ها رو ببینیم ساکت بمونیم. وظیفه انسانی و دینیمون چی میشه؟ نفری یه بمب به خودمون ببنیدم حساب کنید چن نفر میتونیم نجات بدیم
سلام علیکم
یک نفر آمد پیش بزرگی یک چیزی گفت که غیرقابل قبول بود آن بزرگ گفتند درست میگویید! یک نفر دیگر به ایشان ملحق شد یک چیز دیگر گفت و ایشان رو کردند به او گفتند شما هم درست میگویید! پرسیدند یعنی چی؟ ایشان فرمودند شما هم درست میگویید! هر کدامتان با نگاه خودتان به قضیه نگاه میکنید و در چهارچوب نگاهتان درست میگویید!
یک کارتون از روی داستان شنلقرمزی ساختهاند که شخصیتی مثل پوارو را به صورت قورباغه در آن خلق کردهاند. این قورباغه شخصیتش مشابه آن بزرگی است که گفتم. آخر کارتون هم کلام نغزی دارد که میگوید «توی جنگل یک درخت میافتد، حالا سه تا داستان وجود داره، داستان من، داستان تو و داستان خود درخت» ...
شده وضعیت ما و شما ... یک سری اتفاق تو جامعه و جهان افتاده، شما فیلتر پایینگذر استفاده میکنید و میگویید اینجا همه چیزش خرابه و آنطرف همهچیزش خوبه، یکی هم فیلتر بالاگذر استفاده میکنه و میگه اینجا همه چیزش خوبه و آنجا همهچیزش خرابه ... باید ببینیم سرکار فاطمه که سؤال را مطرح کردند پاسخشان را در محدودهی کاری کدام فیلتر میخواهند ... و البته رضایت خداوند هم شرطه آن هم شرط اساسی ... انصاف هم حکم میکنه که فیلترها را نگه داریم ولی از حالت ایدهآل خارج کنیم تا به صورت تدریجی تغییر کنند و اینطور نباشد که وزن بعضی از دادهها را صفر کنند، بلکه بهتر است صرفاً وزن آنها را کم نمایند آنقدر که دیده بشوند ولی اهمیتشان به نسبت کمتر دیده شود. در پست شما و سرکار مارینر به وضوح فیلترتان یک فیلتر تئوری است که از جایی به بعد وزن دادهها را صفر میکند و به قول معروف فقط نیمهی خالی لیوان را میبینید ... در اصطلاح عرفی به این فیلتر میگویند نقد غیرمنصفانه و سیاه و سفید دیدن دادهها ... حقیر سعی کردم با وجودیکه به استفاده از فیلتر معتقد هستم ولی جانب انصاف را از دست ندهم، دیگر خودتان میدانید ولی با این رویکرد فقط اعصاب خودتان و خوانندگانتان را خرد میکنید، شاید هم بعضیها با همین نگاه شما افسرده شدند که در این صورت حقیر اولین کسی خواهم بود که سرکار مارینر را بازخواست میکنم که آیا اینطوری به فکر رفع افسردگی از مردم بودید؟ دیگر خود دانید، الأمر إلیکم :Gol:
یا علی علیهالسلام
متاسفانه دوستان با جبهه گيري دارن نظر ميدن و با مطرح كردن مصداق هايي كه اكثراً اغراق آميز و همراه با سياه نمايي هست ، خواسته يا نا خواسته دارن بحث رو به سمت چندشاخه شدن پيش ميبرن. يعني الان ما بايد بشينيم دونه دونه پاسخ موارد مطرح شده رو بديم. ولي من ترجيح ميدم يك پاسخ كلي و كامل عرض كنم يه آمار ارائه ميدم از سايت nationmaster درمورد ميزان جرم و جنايت در كشورهاي جهان
لينك رو قرار ميدم خودتون ببينيد ، فقط براي مقايسه ، رتبهء آمريكا و ايران رو مي نويسم
بيشترين تعداد زنداني در سال 2002 (آمريكا در مكان 1 و ايران در مكان 10 جهان):
http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Prisoners
بيشترين تعداد قتل در محدودهء سال 2008 تا 2011 (آمريكا در مكان 14 و ايران در مكان 39 جهان):
http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Violent-crime/Murder-rate
بيشترين ميزان تجاوز جنسي به نسبت جمعيت در محدودهء سال 2004 تا 2010 (آمريكا در مكان 14 جهان و ايران اصلاً بين 116 كشور توي ليست حضور ندارد):
http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Violent-crime/Rapes-per-million-people
بيشترين سطح ارتكاب جرم در محدودهء سال 2013 تا 2014 (آمريكا در مكان 35 و ايران در مكان 50 جهان):
http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Crime-levels
بيشترين ميزان جرم در محدودهء سال 2000 تا 2006 (آمريكا در مكان 18 و ايران در بين 107 كشور توي ليست حضور ندارد):
http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Robberies
بيشترين ميزان جرم به نسبت 1000 (اين رو متوجه نشدن به نسبت نفر هست يا مساحت) در سال 2002 (آمريكا در مكان 22 و ايران در بين 82 كشور توي ليست حضور ندارد):
http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Total-crimes-per-1000
بيشترين ميزان در تمام جرم ها بطور كلي در سال 2002
(حضور كشورهاي غربي در اين ليست بسيار پررنگه كه طبق رتبه ، مي نويسم)
1 - آمريكا
2 - انگلستان
3 - آلمان
4 - فرانسه
5 - روسيه
6 - ژاپن
8 - كانادا
9 - ايتاليا
(ايران در بين 82 كشور توي ليست حضور ندارد)
http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Total-crimes
سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
الان باز حرف بزنم دوستان با علامت خلاف سایت میان
کاری به بحث ندارم اما درباره این پست بگم که شما قیاس مع الفارق کردین
1-اولا آمریکا کشوری پهناوره که حکومت فدرالی داره
2- چیزی کلا به نام دین واحد نداره
3-میشه گفت در سرتا سرش میشه نژاد ها ی متفاوت رو دید و از هر قاره و هر کشوری تبعه داره
4-در ان کشور با مجوز و بی مجوز حمل اصلحه مشکلی نداره
5-رهبر نداره و فقط یه رییس جمهور داره اونم رییس جمهور خالی نه جمهوری اسلامی
8-به اسلام و باید نباید هاش نه آشنایی داره و نه پایندی
حالا دارین اون رو با ایران مقایسه میکنید هم من و هم شما و هم همه دوستان میدونن دور و اطرافمون چه خبره
قرار نیست سیاه نمایی بشه میشه نگفت شاید نگفتنش از گفتنش بهتر باشه که یه مدت بستن تایپیک رو
اما این را حل نیست
راستش این جا یه سایت دینیه
میگن دین از سیاست جدا نسیت هم شعاره
واسه همین نباید از خطوط قرمز عبور کرد
و اگر نه میشه پست ها رو حذف کرد یا با واژه های بد جواب داد
یا کاربرا رو خرد و کوچک کرد
دوست عزیز منم حرفای شما رو قبول کردم. گفتم که باید بریم جوونای بدبخت غربی رونجات بدیم
ولی چند تا مسیله هست
اول اینکه نمیدونم چرا مسیولین . صدا سیما و همچنین شما درمقابل انتقادها انقدر اصرار دارین که ثابت کنید غرب وضعیتش بدتره! اصلا غرب هرچی که هست.به من چه؟؟؟ اینجا که مملکت امام زمانه چرا باید اینقدر زندانی سیاسی داشته باشه؟ چرا باید افراد رو بدون محاکمه حصر وزندانی کنن؟ آیا این شیوه حکومت حضرت علی بود؟ چرا هر منتقد و مخالفی فتنه گر و وابسته به غرب میشه؟ چرا هر صدای مخالفی خفه میشه؟ آیا این همون سیره ی معصومین است که وقتی در مقابلشون فحاشی و جسارت میکردن چیزی جز رافت و مهربانی پاسخ نمیدادن؟ آیا امروز کسی جراتشو داره؟ آیا در زمان معصومین هم سانسور و فیلتر و خفقان خبری بود؟ تا جایی که یادمه این مشرکین مکه بودن که به مردم میگفتن پنبه تو گوششون کنن که یوقت حرفای پیامبر بزرگوار اسلام رو نشنون. کسی که طرف حق باشه حرفش حق باشه چرا باید گوشهای مردمو بگیره؟ چرا باید سایت خبری فیلتر کنه؟ چرا باید روشبکه خبری پارازیت بندازه؟
مسیله دیگه اینکه. متعجبم غرب که اینقد بده..چطور نخبگان و مغرهای ما دارن دستو پا میشکنن و دو جفت پای یدکی هم قرض میکنن تا فقط از این کشور فرار کنن؟ رتبه های برتر کنکور الان کجان؟ المپیادی ها کجان؟ متخصصین و دانشمندامون کجان؟ من کاری به انگیزشون و .. ندارم. فقط برام باور کردنی نیست غرب اینقدر از ایران بدتر باشه و در عین حال انقد هم براش دست و پا شکسته بشه. جالبه که اونایی که میرن خیلی کم پیش میاد از غرب بد بگن و فقط افرادی که حتی یه بار پاشون هم به آمریکاو اروپا و استرالیا نرسیده میشینن اینجوری آمار درمیارن که ثابت کنن اونا چقد بدبختر از مان
سلام..
.
صبحت های شما من رو یاد کل کل هواداران استقلال و پرسپولیس می اندازه..
.
مثلا من که استقلالی ام مدام به چهار برد دربی پشت سر هم اشاره میکنم و ازش حرف میزنم ( دیگه نمیگم شش تا از پرسپولیس خوردیم ، دیگه نمیگم ده نفره سه تا گل بهمون زدن )
.
از اونور هم پرسپولیسی ها فقط برد شش بر صفر رو به زبون میارن و برد سه بر دو که ده نفره بودن ( دیگه نمیگن استقلال دوبار قهرمان آسیا شده )
.
شما هم اومدی نکات مثبت زمان شاه رو با نکات منفی حال حاضر جمع میزنی و بعدش هم نتیجه می گیری که اون زمان بهتر بود..
.
زمانی که انقلاب شد ما روی نقطه ی صفر نبودیم که بخواید شروع به پیشرفت کنیم . ما روی منفی 10 بودیم کلی جون کندیم تا به صفر برسیم..
.
وقتی انقلاب شد تازه باید گند کاری های شاه رو جمع می کردند تا بعد بیان شروع به پیشرفت کنند..
.
اگر واقعا دنبال حقیقتی اینا رو هم ببین..بعد حساب کن چقدر پیشرفت کردیم..تهاجم فرهنگی و برنامه ریزی دشمنان هم شیرینی واسه خودت نمی خواد حساب کنی..
انگلستان ، آلمان ، فرانسه ، ايتاليا و......
ضمن اينكه چه ربطي داره؟! بحث ايدئولوژيه. مگر اينكه بفرماييد ايدئولوژي ها در مساحت هاي خاصي كاربرد دارن! :Gig:
پس مشخصه كه دين و اسلام در كشور ما تاثيرگذار بوده كه با وجود مشكلات بسيار زياد ، از كشوري كه مهد آزادي و رفاه شناخته ميشه ، بسيار كمتر جرم وجود داره
اين هم از بركات ولايت فقيه
اين ها رو هم توضيح دادم. كشورهاي ديگه اي هم در ليست بود با توضيحاتي كه عرض كردم كاملاً مشخصه كه قياس مع الفارق نبود
مگر اينكه بفرماييد كه ملاك ما فقط اسلام است
در اون صورت شما هم نبايد هيچ مقايسه اي با غرب انجام بديد. (شخص شما رو نميگم ، كلاً عرض ميكنم)
نه اينكه وقتي ميخواين از مشكلات بگيد همش با آمريكا و اروپا مقايسه مي كنيد ، اما تا همچين پاسخ مستدلي داده ميشه ، بفرماييد قياس مع الفارق است!
در برخي موارد درست ميفرماييد كه عده اي به اسم اسلام ، يه خط قداست دور خودشون كشيدن و به خودشون اجازه ميدن جاي خدا قضاوت كنن و براي مردم تعيين تكليف كنن. تا اينجا با شما هم نظر هستم. ولي اينكه هر نوع دخالتي از سوي حكومت رو بخوايم به موضوعي كه عرض كردم نسبت بديم هم درست نيست. شما هيچ حكومتي در دنيا پيدا نميكنيد كه در اون همه چيز آزاد باشه
در واقع وقتي كه عملي ممنوع ميشه ، بايد ابتدا ديد كه آيا طبق عقل و شرع ممنوع شده يا طبق ميل شخصي مسئولين
اگر مطابق عقل و شرع بودكه بايد پذيرفت ، اما اگر خلاف عقل و شرع بود اون موقع ميشه مصداق زورگويي و تاييد فرمايش شما
[FONT=arial black]
اقا با این امضات که دهن هر کی بخواد رو حرفتون حرف بزنه , بستید
می ترسیم حرفی بزنیم بگن : یارو بی منطقه هی هی:khandeh!:
بگذریم
عزیز معیار چیه؟
از کجا باید ملت مظلوم بفهمند آقایان رو حساب منطق دارند عمل میکنند(ما شرع و عرف هم فاکتور گرفتیم محض خاطر شما والا شرع که خدایش بیامزتش, عرف هم که ما کجا و سیستم مدیریتی دول دیگه کجا, حکومت قانون در اونجا کجا)
سلام
بنا بر اصل پنجاه و ششم قانون اساسى "حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر خود را بر سرنوشت اجتماعى خويش حاكم ساخته است. هيچكس نمىتواند اين حق الهى را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهى خاص قرار دهد و ملت اين حق خداداد را از طرقى كه در اصول بعد مىآيد اعمال مىكند.
به قول اقا رضا بحث اگه ایدئولوزیک هست
هیچ شک نکنید در هیچ مکتبی به اندازه مکتب ولایت فقیه که برگرفته از ولایت امام عادل و معصوم که متصل به ولایت مطلقه خداست , حقوق بشر رعایت نخواهد شد
بله اینکه ما گفتیم قانون در دول دیگر حاکمیت بیشتری داره که از اسلام و قانون اسلامی چیزی کم نمیکنه
حرف دیگه اینکه شما متوجه موقیت جمهوری اسلامی هم باشید
نا شکری و بی انصافی نکیند, به تاریخ حداقل همون تاریخ ایران دبیرستان مراجعه کنید
چی بود ایران چی شد, این واقعا افتخار اسلامه که آمریکا رو همه دست به سینه قبول دارند( یا از روی ترس یا از روی منفعت) ولی ایران هر روز میگه بگو مرگ بر آمریکا...
این شعار نیست موقعیت سیاسی ایران در خاورمیانه و استقامت او در برابر سیست های آمریکا ست
والا ما هر کشری رو مطالعه کردیم که آمریکا او رو نخواست به دو سال نکشید از هم فروپاشید
ولی چه قدر زور میزنند که ایران رو هم ناکار کنند هیچ کدوم از سیاستهاشون جواب نداد
واقعا جواب نداد, خیلی حرفه شما یا ا»ریکا رو خوب نشناختید چه شعبون بی مخیه یا ایران رو نشناختید...
ولی این ها همه از لطف خدا یا دست امام زمان بوده
دلیل نمیشه اقایان مسئول کم لطفی کنند و واقعا به فریاد دل مردم نرسن حداقل با بیت المال مفروض خوب رفتار کنید, مسئولیت پذیر باشید همینجور برنامه بودجه نبندید ...چی بگم
اون از بحث حجاب اون از بحث بیکاری و فقر اون هم سیاست خارجه
واقعا رهبری نبود, ایران الان به اندازه سبیل گربه هم نبود
آفرين برادر. حرف من هم همينه كه همه چي رو با هم ببينيم. نه از اين طرف ديوار بيفتيم نه از اون طرف نه اتفاقاً منظورم اينه كه قبل از اينكه به كسي بگيم بي منطق ، كمي فكر كنيم. شايد اشكال از خودمون باشه كمتر موردي پيش مياد كه اونقدر پيچيده باشه كه براي تشخيصش (لااقل تشخيص كلياتش) نياز به كارشناسي هاي زياد باشه. معمولاً ميشه خيلي از موارد رو تشخيص داد يا نهايتاً با مشورت با چند تا آدم وارد به موضوع ، پاسخ درست رو پيدا كرد
ياما مشكلي وجود داره كه بنا بر اين مشكل نميشه معيار رو مطرح كرد. اين كه انتقادها مدام داره شكل عوض ميكنه
مثلاً عده اي ميگن چرا از معيارهاي اسلام فاصله گرفتيم
و عده اي ديگه ميگن اصلاً چرا اسلام رو مبنا قرار داديم!!!
به اين دو نقل قول دقت بفرماييد:
يعني منتقدان عزيز دارن با آمريكا و اروپا مقايسه ميكنن. اما وقتي بنده همين مقايسه رو انجام ميدم و آمار ميارم چي ميشه؟من ابداً در اينجا درمورد حرف دوستان قضاوت نميكنم كه درست ميگن يا خير. فقط دارم تناقض رو عرض ميكنمبالاخره با آمريكا و اروپا مقايسه كنيم يا نكنيم؟!
چرا در كمبودها با اونها مقايسه ميشيم ولي در پيشرفت ها نبايد اين مقايسه انجام بشه؟!
حالا به اين دو نقل قول توجه بفرماييد:
مي بينيد كه در اينجا دوباره مشكل اصلي خود اسلام شد و اينكه چرا قوانين مطابق اسلام هستن
حالا برادر شما مي فرماييد ((معيار چيه؟))
با كدام ديدگاه؟ با ديد ديني و الهي يا ديد انسان محور؟ اصلاً كاري ندارم كه كدوم درسته ، اما اي كاش يه بار دوستان ميگفتن با كدام ديدگاه؟!
معيار از نظر من اسلامه
براي اينكه ببينيم چقدر درست عمل كرديم ، چقدر موفق بوديم ، چقدر دنيا رو آباد كرديم ، چقدر آخرت رو آباد كرديم
همينطور اين موضوع رو بفهميم كه آيا قوانين كه اعمال ميشن درست هستند يا پيرو خواسته هاي نفساني عده اي بنا شدن
براي تشخيص تمام اينها معيار احكام و اخلاق اسلامي و همينطور عقل هست
اما از نظر ساير دوستان معيار چيه؟
نه اسلام خشك مذهبي ها و سوء استفاده گرها كه خودشون رو مقدس كردن و نميشه هيچ اعتراضي كني
و نه اسلام آمريكايي كه ميگه نمازت رو بخون بعدش بشين پاي مسابقهء آكادمي موسيقي فلاني
اسلام حقيقي
حالا رسیدیم به نقطه مشترک.
اسلام حقیقی گشتم نبود نگرد نیس برادر:)
اسلام حقیقی سر جاش هست و قوانینش مشخص هستند . مسلمان واقعی هم همینطور..
.
شما منتظری همه خودشونو اصلاح کنند تا شما ایمان بیاری..؟
.
چرا تلاش نمی کنی خودت بشی یه مسلمان واقعی که هروقت خواستند بگن مسلمان بگن مثل salam1990 :Gig:
.
اینها بهانه جویی هست و اینکه بلا نسبت شما یه عده ای خودشونو همیشه توی یه حالتی قرار میدن که یعنی هنوز در مورد دین اسلام به نتیجه نرسیدن..
.
و خودشونو توی این حالت نگه می دارن که هیچ کدوم رو از دست ندن . هم می تونن کافر بشن . هم مسلمان . باید ببینند کجا بیزینسش خوبه.. :ok:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
این قوانین و هزار داستان دیگر از جمله همین قانون اساسی کشور ایران... ساخته ی دست بشر هست یا نازل شده از سوی الله است؟
در ضمن من توی سخنان شما متوجه نشدم که خدا ایران رو نگه داشت یا رهبری! یا با هم شریک بودن؟
خدا لطف داره به ما یا امام زمان یا با هم شریک بودن؟ !!
ما مشکل از درون داریم شما دارید در مورد آمریکایی حرف میزنید که اون موقع ما مداد پاک کن نمی تونستیم بسازیم ایشون بمب هسته ای داشت؟
بسم رب الشهدا
سلام و عرض ادب
بنده سعی می کنم معمولا در مباحث شرکت نکنم تا این ذهنیت پیش نیاد که مدیریت طرف یک بحث را گرفته و با پست ها و نظرات مخالف برخورد میکنه اما در پاسخ به نقل قول فوق باید عرض کنم که من واقعا نمیدونم که برخی از دوستان چی باید بگن که نگفتن؟!
بله درسته دین از سیاست جدا نیست و نباید از یک سری خط قرمزهایی عبور کرد.حتی در کشورهای دیگری هم که دین از سیاست جداست نباید از یکسری خط قرمزهایی عبور کرد مثلا همین آمریکا که برای برخی دوستان حکایتش مثل حکایت هست هم یک سری خط قرمزها و حد و حدودهایی هست! اصلا اگر حد و حدود و قوانینی نباشد آزادی نیست بلکه بی بند وباری است
بدیهی است که این سایت هم قوانین خاص خودش را دارد اگر کسی مخالف آن است و نمیپذیرد میتواند در آن فعالیت نکند اما اگر فعالیت کرد این به معنی پذیرش قوانین سایت هست پس نمیتواند نسبت به حذف پست ها خرده بگیرد و بگوید که آزادی نیست و...!
باز هم از دوستان خواهش میکنم در چهارچوب تاپیک پست بزنند تا پستشان حذف نشود
لطفا اگر کسی انتقادی به این پست بنده دارد در پروفایل بنده جواب بدهد
کجاهارو مثلا گشتید؟؟
اسلام مگه گم شده که رفتید اینجوری دنبالش گشتید؟؟
اون چیزی که باید دنبالش باشیم راه اسلام هستش
اون کسی که انتقاد رو قبول نمیکنه کسی هستش که با نام اسلام کارای خودشو میخواد بقبولونه....
خشک مذهب هم معنی نداره
مشکل اینجاست که اسلام واقعی در عمل هیچ جا نیس. یعنی نمونه ای از اون در دنیای خارج وجود نداره
نه عربستان، نه داعش، نه عراق، نه مالزی، نه جمهوری اسلامی نه سنی نه شیعه نه وهابی هیچکدوم نماینده اسلام واقعی نیستن
از اون بدتر اینکه هرکدوم اینا فقط خودشون رو پیرو اسلام حقیقی میدونند و بقیه رو تکفیر میکنن.
البته فقط برخي افراد افراطي هستند كه مدام در حال تكفير بقيه هستن. تعميم نديد
اين هم كه هر كسي خودش رو حق ميدونه چيز عجيبي نيست. همين الان هم ماها چند نفر هستيم كه داريم توي اين سايت بحث مي كنيم و هركدوم خودمون رو حق ميدونيم
راه حلش هم اينه كه بايد نظرات مختلف رو ديد ، سنجيد ، با اساتيد مشورت كرد و در نهايت راه درست رو انتخاب كرد
اسلام واقعي و 100 در 100 درست كه فقط با ظهور و حضور امام زمان(عج) محقق ميشه. ابداً انتظار نداشته باشيد يه بهشت روي زمين ببينيد. حتي در زمان امام علي(ع) هم هزارتا مشكل وجود داشت(اصلاً فلسفهء به دنيا اومدن ما همينه: انتخاب)
اما اگر بفرماييد به نسبتي كه انتظار داريم هم تحقق پيدا نكرده ، اون وقت درسته و من هم موافقم
خيلي دوس دارم اين بحث ادامه پيدا كنه چون حرفهاي زيادي دارم
خشك مذهب اصطلاحي هست كه براي نشون دادن افراد افراظي به كار ميره
شما ميخواين بفرمايين كه راه دين مشخصه و هر نوع برون رفت از اين راه نبايد به نام دين نوشته بشه
يعني اوني كه افراط ميكنه اصلاً يك ديندار واقعي نيست كه ما اسم خشك مذهب رو روش بذاريم و با ارتباط دادن چنين شخصي به دين ، اصل دين رو خدشه دار كنيم
درست ميفرماييد و من هم قبول دارم. اما مشكل از اونجايي شروع ميشه كه اين افراد مورد حمايت قرار ميگيرن
يعني كسي كه تفريط ميكنه ، بلافاصله اون رو خارج از دين فرض ميكنن اما افراط رو خير
اين مشكل بيشتر برميگرده به تعريفي كه ما از فرد مذهبي داريم. ما اكثراً به كسي ميگيم مذهبي كه ظواهر دين رو رعايت كنه ، بدون توجه به ساير موارد
مثلاً ما به خانمي كه چادريه و غيبت ميكنه ميگيم مذهبي
ولي به خانمي كه چندان با حجاب نيست ولي غيبت هم نميكنه نمي گيم مذهبي
درحاليكه گناه غيبت از زنا هم بيشتره
خب حالا وقتي ما به هر كسي كه ظاهرش مذهبي باشه بگيم مذهبي ، به يه آدم افراطي هم كه ريش ميذاره يا چادر ميزنه (بسته به مرد يا زن بودن) گفته ميشه خشك مذهب
حالا واقعا فایدش چی بود؟
مارینر حرفش رو از راه طنز بیان کرد طنز وقتی استفاده میشه که جدی بودن دیگه هیچ کاربرد و اثری نداره و کاری رو پیش نمیبره
بعد اینکه در مورد دموکراسی یعنی چی چند نفرو انتخاب کنن بگن شما از توشون انتخاب کن این مثل اینه بگن شما تو این زندون ازاد ازادی
شاید اون چیری که من میخوام از طرف تو هیچ کدون از اون ها وجود نداشته باشه
سوال دیگه ای که دارم اینه که الان تو کشور کلی مسلمون هست فقط به اسم و کافر هستن همشون چرا اونا باید پای این ایدلوژیها بسوزن و کلی دیگه هم هستن که اعتقاد دارن اما این ایدلوژی رو قبول ندارن از قضا تحصیل کرده هم هستن بیشترشون امثالش خیلی از دوستان و اشنایانی که میشناسم یعنی نباید برای اونا حقی قایل بود یعنی اونا به درک ما مهمیم فقط؟
سلام
حرفاتون درسته
ولی زمانی که من چادری نبودم بهم یکی دوبار گفتن " خشک مذهب " ...... چرا؟
چون نخواستم غیبت بشه یا از رهبر یا دینم دفاع کردم
جالب اینکه وقتی آدم محرم نامحرمی رو رعایت میکنه ،،،، بیشتر خشک مذهب میشه و مسخره به نظر میاد
" من همون حدی که دینم گفته رعایت کردم" نه بیشتر
درست نیست بخاطر اونایی که افراط میکنن یا کم کاری اسم مذهب و دین رو خراب کرد
یا مثلا چادری ها خوب نیستن:
چادر ارزشش ثابته و با آدمها ارزشش کم و زیاد نمیشه
دین و مذهب و اسلام هم همینه
بیایم به خودشون ارزش قائل بشیم ، نه آدمهاش نه کشورهاش............
((( از آدمها و غیره برای شناخت بیشتر دین و اسلام و... استفاده کنیم نه انتخاب دین یا کنار گذاشتن اون ))
التماس دعا
فایده اش این بود که مردم ایران با اسلام آشنا شدند و از یوغ بی عدالتی رهیدند اما ضررش این بود که اسلام حقیقی این نبود یعنی اسلام عمری اموی خشونت داشت وزمین را فتح میکرد برعکس اسلام عدل نبوی علوی که فاتح قلوب بود .
مساله نسبی است.
چرا اینطوری دنبالش میگردید!!
پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم برای ما کافیه
بهتره از اونها الگو و درس بگیریم ( صد در صد همه و حتی دشمنان ما هم میدونن اونها بی نقص هستن)
با توکل به خدا و کمک همین معصومین اول از خودمون شروع کنیم ،،،، تا به اون چیزی که مد نظر شماست اول در خودمون ایجاد بشه
یا علی
البته من چادر رو مثال زدم. كلاً منظورم يك سري ظواهر از پيش تعريف شده بود
اما اصل فرمايش شما درسته و علتش اينه كه ما تعريف درستي از تعادل نداريم و اكثراً عدالت رو مساوات فرض ميكنيم كه درست نيست
يعني فكر ميكنيم ميانه روي به اين معناست كه
چادري بودن رو 100 بگيريمبدون لباش بودن رو 0 بگيريم
و بعد بگيم: خب ، ميانه روي يعني 50 كه ميشه يه چيزي بين اين دوتا. پس معتدل بودن يعني اينكه يه پيراهن و شلوار بپوشيم!!! اما درستش اينه كه ما ابتدا تعريف كم و زياد رو بدونيم تا بعد بفهميم تعادل اونها در كجاست
مثلاً معناي اعتدال در خشم در رفتار من با همسرم ، اينه كه تا جاي ممكن جلوي خشمم رو بگيرم
اما وقتي دشمن به خاكم تجاوز ميكنه ، اونجا تعريف اعتدال كاملاً عوض ميشه و اعدال در اينجا درجه ش بسيار بالاتر ميره
به نظرم اكثر اين افراط و تفريط ها (يا نسبت افراط و تفريط به هم دادن) به همين دليله كه تعريف حداقل و حداكثر رو هنوز نمي دونيم
با سلام و عرض ادب
ضمن تقدیر از دوستان بزرگوار که بحث را با جدیّت دنبال می کنند، در ارتباط با موضوع این بحث عرض می شود: همان طور که در پستهای قبلی گفتیم وجود تبعیض ها و بی عدالتی ها در یک کشور باید به صورت کارشناسی شده مورد بررسی قرار بگیرد و الا صرف بیان مشکلات و ربط دادن آن ها به حکومت، کارشناسی نبوده و ارزش علمی ندارد ...
جمهوری اسلامی ایران، یک شیء خارجی یا شیمیایی نیست که به محض استفاده، اثر وضعی سریع بگذارد. رنگ نیست که اگر پاشیده شد، آنی رنگ دیوار را تغییر دهد و یا آب نیست که اگر ریخته شد سریعاً مرطوب نماید، بلکه یک نظام حکومتی بر اساس اهداف تعیین شدهای است که باید با کار و تلاش محقق گردد.
بیعدالتی، ظلم، فاصلههای طبقاتی، عمیقتر شدن شکاف میان قشر مرفه، عامهی مردم و قشر فقیر، شرایط اقتصادی، نظام مالی، رفاه، اشتغال، امنیت شغلی و ...، همهی از مقولههای بسیار مهم و تأثیرگذاری است که علل پیدایش آن و راهکارهای مرتفع نمودن آن در تمامی جوامع و نظامات حکومتی جهان مورد تحقیق، بررسی و تدوینهای بسیار علمی صورت میپذیرد. اما چون جمهوری اسلامی ایران برای امریکا، انگلیس و اسرائیل و به طور کل نظام سرمایهداری و استکبار ماسونی – صهیونیستی یک هدف است، سعی دارند همهی مباحث را به صورت شعاری مطرح و سریع نتیجهگیری تبلیغاتی کنند. وگرنه اینها همه از مباحث مهمی است که باید مورد بحث و بررسی، عللشناسی، آسیبشناسی و ... قرار گیرد.
در چگونگی شاکلهی عدالت اجتماعی و اقتصادی یک کشور، عوامل بسیاری از داخل و خارج تأثیرگذار هستند که کم و بیش همگان با محورهای اصلی آنها [مثل تولید ملی، بحران جهانی، تحریم، قدرت تولید، صادرات و ...] آشنا هستند، به ویژه در امور اجتماعی و اقتصادی، نوع حکومت هر چه باشد و رهبر آن یا سیستم رهبری کشور هر چه که باشد، «مردم» نقش اصلی را در تحقق اهداف و برنامهها ایفا مینمایند.
خداوند متعال در قرآن کریم تصریح مینماید که انبیا و رسولانش را ارسال فرمود تا «مردم» به تحقق «قسط» در خودشان و جامعه قیام کنند و پس آن اشاره به فواید صنعت، تولید و ... مینماید. چرا که اگر «مردم» قیام به «قسط» نکنند، از نفت، طلا، آهن، کشاورزی، صنعت و ... به خودی خود کاری بر نمیآید، اگر چه رهبری با پیغمبر خدا باشد. قرار نیست که «رهبری» قسط و عدل را مثل یک شیء خارجی از آسمان بیاورد و بین مردم توزیع نماید.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ» (الحدید، 25)
ترجمه: به يقين ما پيامبران خويش را با معجزات به رسالت فرستاديم و به همراه آنان كتاب و ميزان فرو فرستاديم تا «مردم» به دادگرى برخيزند و آهن پديد آورديم كه در آن صلابتى شديد و منافعى براى مردم هست، و تا آن كه خداوند معلوم بدارد كه چه كسانى در نهان او را و پيامبرانش را يارى مىرسانند. به راستى خداوند نيرومند عزّتمند است.
از این رو تمامی اهداف، برنامهها و راهکارها از سوی رهبری به مردم ابلاغ میگردد، ولی علم، اطاعت، بصیرت، باور و عمل آنهاست که این اهداف را محقق میگرداند. لذا خداوند متعال مکرر به مردم دستور داد که با اطاعت از رهبری الهی، برای برقراری عدالت و قسط قیام کنند. و جاذبههایی چون ثروت، به اصطلاح امروزی «آقازادگی» یا قوم و خویشی و سایر هواهای نفسانی سبب ظلم و بیعدالتیشان نگردد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً» (النساء، 135)
ترجمه: هان اى كسانى كه ايمان آوردهايد! عمل به عدالت را بپا داريد- از روشنترين مصاديق آن اين است كه- طبق رضاى خدا شهادت دهيد، هر چند كه به ضرر خودتان و يا پدر و مادرتان و خويشاوندانتان باشد، ثروت توانگر، و دلسوزى در حق فقير وادارتان نسازد به اينكه بر خلاف حق شهادت دهيد، چون خدا از تو، به آن دو مهربانتر است، پس هوا و هوس را پيروى مكنيد كه بيم آن هست از راه حق منحرف شويد و بدانيد كه اگر شهادت را تحريف كنيد و يا اصلاً شهادت ندهيد خدا بدانچه مىكنيد آگاه است.
پس، اگر عدهای از مردم به ویژه «خواص» به فرامین الهی و اولیالامرشان، از نبی و رسول (ص) گرفته تا امامان (ع) و ولایت فقیه عمل نکردند، و عدهای دیگر «عوام» با بیبصیرتی عمل کردند، مشکلات و معضلات نه تنها حل و مرتفع نمیگردند، بلکه روزافزون نیز میشوند.
فرض کنیم بر بخشی از آحاد جامعه، تنبلی مستولی گردد و بخواهند یک شبه پولدار شوند، بدیهی است که به سراغ «کار» نخواهند رفت. بلکه روی به دلالی، رشوه، نزول و ... میآورند. اگر کارمند بانک، کارمند بیمه، کارمند شهرداری، کارمند دادگستری، مأمور انتظامی ... که همه همین مردم هستند، به رشوه رویآورند و ارباب رجوع نیز مایل باشد با رشوهی اندک یا کلان سریعتر به میل خود برسد – اگر چه ظلم به دیگران باشد، عدالت برقرار نخواهد شد. اگر مردم به خاطر منافع شخصی زودگذر و ظاهری، حق و باطل را به هم درآمیزند، نسبت به دوست و دشمن بصیرت نداشته باشند، افراد نالایق را برگزینند، اگر در مسئولیت بزرگ یا کوچکی قرار گرفتند، فقط به فکر منافع خودشان باشند و ...، قسط و عدالت محقق نخواهد گردید.
اگر کاسب کم فروشی یا احتکار کند، اگر جنس تقلبی تولید و توزیع نماید و مشتری نیز با حرص و طمع به بازار هجمه کند، و فرهنگ اصراف بر جامعه حاکم گردد، قسط و عدالتی به اجرا در نمیآید:
«وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ» (هود، 85)
ترجمه: و اى مردم! پيمانه و وزن را با عدالت وفا كنيد و بر اشياء مردم عيب مگذاريد و از حق آنان نكاهيد و در زمين فساد مكنيد.
البته در صدر اسلام نیز از این مسائل بسیار بود و خواص بیبصیرت و مردم عوام نیز بسیار بودند و مصائب بسیاری از ناحیهی آنان متوجه نظام و جامعهی اسلامی شد، هر چند که رهبرشان پیامبر یا امام معصوم (ع) بود.
وقتی پیامبر اکرم (ص) دو نفر از خواص را به مأموریتی امر میکند، اما چون میدانستند در سفر آنها پیامبر (ص) رحلت میکنند و برای عقب نماندن از منافع نقض فرمان و بیعتشکنی کرده و باز میگردند – وقتی میفرماید قلم و کاغذ بیاورید تا بنویسم، اما عدهای از خواص میگویند که «تب دارد و هضیان میگوید»، وقتی با آنان عهد بسته و بیعت میگیرد، اما بدن بیجانش روی زمین، آنها جلسه گرفته و بیعتشکنی کرده و ولایتی را که خدا تعیین کرده ساقط میکنند ...، وقتی علی (ع) نماینده و خلیفهای تعیین مینماید و او بیتالمال را بالا میکشد، وقتی فرماندهان و سایر نیروهایش فریب معاویه را خورده و در صفین دست از جنگ میکشند، وقتی اذهان عمومی با بیبصیرتی خود را اسیر موج هر شایعهای میکند، وقتی فرماندهان نظامی امام حسن مجتبی (ع) و سایر نیروهایش خود را به زر و زور و تزویر معاویهای میفروشند و ...، بدیهی است که در میان انبوه چند میلیونی مسلمانان اهل کعبه و قرآن و نماز، یکصد و ده یا بیست نفر بیشتر برای دفاع از امام باقی نمیمانند و در حالی که امام را سر میبرند، دهها هزار نفر مشغول طواف کعبه و خرید سوغات و ... میشوند.
نظام ما نیز مستثنی از این قواعد حتمی نیست و اگر توانسته به رغم تمامی دشمنیها و فشارها و توطئههای سخت داخلی و خارجی، نه تنها باقی بماند، بلکه این همه رشد نیز داشته باشد، به خاطر هوشیاری و استقامت قشر عظیم «مردم» بوده است. لذا باید باور کنیم که قسط، عدل، رفاه و ... مانند یک صاعقه از آسمان فرود نمیآید، بلکه ایمان، عمل صالح، تلاش و نقشآفرینی «مردم» در اطاعت از «رهبری» شرط تحقق است. و البته چنان چه در ابتدا بیان گردید، شرایط و مباحث بسیاری دیگری، چون امکان تولید، جبران کاستیها و عقبافتادگیها، بروز و ظهور نیازهای جدید، شرایط اقتصادی جهان، بحرانهای مالی جهان ... و نیز مسائل سیاسی داخلی و خارجی چون تحریم یا ... نیز اثر گذار میباشد.
به نقل از:
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات
ممنون از فرمایشات شما
بغیر از این ها خیلی چیزهایی هستش که نمیشه تماما به ریزش اشاره کرد
اگر یک بانو خودش رو از چشم یک مرد میدید حتما میفهمید دلیل حجاب چیه،،،، همون طور که بانوی بزرگوارما خانم فاطمه الزهرا (س) فرمودند:
بهترین چیزى که براى زن سعادت بخش و مفید مى باشد، آن است که مردى را نبیند و هیچ مرد نامحرمى نیز او را نبیند.
مردم ما حتی به اندازه کشور غریب نمیرن دنبال دین و دلایلش
هر عاقلی میتونه بفهمه چرا دشمن انقد مارو به دین و اسلام و پیامبر ص داره بد بین میکنه ( اونها قدرت و ارزش این چیزهارو فهمیدن)
الان جنگ " جنگ روانی " هستش ..... مغز و فکر مردم
یا علی
تشكر از شما برادر عزيز
بنده دو نظر دارم. در دو پست عرض ميكنم ، شما نقد بفرماييد
1 - ايراد وارد به مردم
بنده قائل به اين هستم كه تاثير نخبگان و بزرگان (و نه صرفاً حكومتي ها) بر مردم خيلي زياده ، بطوري كه با خوب شدن يا بد شدن اونها جامعه هم به سمت خوب شدن يا بد شدن متمايل ميشه. اما مشكل اينجاست كه مردم ، نخبگان رو فقط حكومتي ها تعريف ميكنن كه البته حكومت بخش بسيار مهمي هست ، اما تمام اون نيست. يعني مردم اومدن و يك خط كشيدن به اين شكل كه يك دولت سراسر فساد و خطا يك طرف قرار داره ، و مردمي كاملاً معصوم و بي گناه در طرف ديگه. و مهمتر اينكه اين دو گروه هر كدوم از يك كُرهء جداگونه به زمين اومدن!!!
مثلاً بايد پرسيد:
جناب دكتر ، جناب مهندس ، جناب استاد دانشگاه ، جناب دانشجو ، جناب طلبه ، جناب انديشمند و.........
شماها چه كرديد؟ به خدا ايران يعني همهء ما ، همهء شما
اگر فقير داريم ، دولت مقصر هست ، اما شماي كارخونه داري هم كه حاضر نيستي از 1 درصد اموالت بگذري مقصري
اگر جوان ها ازدواج نمي كنن ، دولت مقصر هست ، اما شماي مهندسي كه شرط هاي دهن پر كن براي ازدواج دخترت گذاشتي هم مقصري
اگر اسلام به درستي شناخته نشده ، دولت مقصر هست ، اما شماي روحاني كه تلاشي براي شناساندن اسلام حقيقي نكردي هم مقصري
اگر فساد زياد شده ، دولت مقصر هست ، اما شماي استاد دانشگاهي كه ترويج غربگرايي ميكني هم مقصري
اگر فقيرها از بيماري ميميرن ، دولت مقصر هست ، اما شماي پزشكي كه حاضر نيستي 4 تا مريض رو مجاني درمان كني هم مقصري
از طرفي افراد معمولي هم در حد خودشون مقصر هستن
خانم توقع داره كه اسلام پياده بشه ، اما مهمترين دغدغهء خودش اينه كه بالاخره فلاني توي فلان سريال ، بچهء نامشروعش رو نگه ميداره يا نه!!!
آقا توقع داره كه اسلام پياده بشه ، اما منبع اطلاعاتيش براي سنجش حكومت ، شده بي.بي.سي و وي.او.اِي!!!
جوان توقع داره كه اسلام پياده بشه ، اما دنبال آخرين مدل ريسيور ميگرده!!!
من نميخوام اشتباهات حكومتي ها رو ناديده بگيرم ، ولي به قول معروف ، هر كسي رو توي قبر خودش ميذارن
2 - ايراد وارد به مذهبي ها
بخدا از كساني كه لااقل اسم مذهبي دارن ، خيلي توقع بيشتره. من سه ايراد رو درمورد قشر مذهبي عرض ميكنم دوستان نظر بدن
الف) گير كرديم توي پوستهء دين
شور داريم ، ولي شعور خيلي كم (توهين نشه دوستان ، منظور درك و قدرت تشخيصه)
متاسفم كه بايد بگم حتي غربي ها هم مفاهيم ما رو بهتر از ما درك كردن و به نام خودشون مصادره ميكنن (آفرين به اونها)
مطلبي رو چند بار گفتم ولي ارزش هزاربار گفتن رو داره
فيلمي ديدم كه در اون يك مرد گير كرده بود بين اينكه انجيل رو نجات بده يا جون يك انسان رو و در نهايت تصميم گرفت جون اون انسان رو نجات بده
وقتي دليلش رو ازش پرسيدن ، اين جواب رو داد:
اينقدر در فكر دفاع از كتاب خدا بودم ، كه عمل به حرفهاي كتاب رو فراموش كردم
ياد چي ميفتيد؟!
روزي كه قرآن ها رو برنيزه كردند و امام علي(ع) فرياد ميزد قرآن زنده منم. مفهوم قرآن از جلد قرآن مهمتره. ولي كسي گوش نميكرد
(واي بر ما كه اين مفهوم رو امروز نه در فرهنگ خودمون ، كه بايد در يه فيلم آمريكايي پيدا كنيم)
حالا حكايت ما.... چقدر از فرهنگ عاشورا رو فهميديم؟
سينه بزنيم درحاليكه همسايمون گرسنه ست؟
زنجير بزنيم درحاليكه سر رفيقمون كلاه گذاشتيم؟
آقا هيئت راه بندازه در حاليكه زنش رو كتك زده؟
خانم شله زرد بپزه ، درحاليكه همسرش رو با زبان آذار ميده؟
ب) خودمون رو مقدس فرض مي گيريم
نه فقط افرادي كه كمي غرور دارن ، بلكه حتي مذهبي هاي دل پاك هم گاهي ندونسته به اين خود مقدس بيني گرفتار ميشن
سوال:
آيا منِ بچه مذهبي با ظاهر ديني و درحاليكه آب وضو داره از دستام ميچكه و زبانم هم روزه ست ، اگر يه جوون با تيشرت تنگ و موهاي سيخ سيخي بياد سمتم و بهم بگه: جناب شما فلان ايراد رو داري.... من با لبخند ميپذيرم؟ يا......
ج) محل ، موضوع و شكل مبارزه رو بعضاً گم ميكنيم (اين يكي شامل غيرمذهبي ها هم ميشه)
دشمنان با وجود تعدد نظرات و عقايد ، وقتي ديدن كه اسلام و بخصوص ايران داره به خوبي رشد ميكنه ، همه متحد شدن تا جلوي شكست خودشون رو بگيرن
اون وقت ما چي؟ اين اون رو ميكوبه ، اون اين رو ميكوبه! نه تنها در خيلي جاها متحد نشديم ، بلكه اگر هم يكي خواست جلوي دشمن وايسه ، هزارتا سنگ جلوي پاش ميندازيم
بجاي اينكه نقد منصفانه كنيم و كمك كنيم تا بهتر عمل كنه ، فقط ميگرديم يه اشتباه ازش بگيريم و خرابش كنيم
عجيب اينكه وقتي طرف از ادامهء كار بازموند ، با افتخار ميگيم: خدا رو شكر ، دِينم رو به كشورم ادا كردم!!!
از طرفي دچار دو قطبي گري شديم ، اون هم نه به شكل درست و عاقلانه ، بلكه شبيه به طرفداراي استقلال پرسپوليس!
از طرف ديگه ، با هم نظرهاي خودمون هم مشكل داريم!
مورد ديگه اينكه جا و شكل مبارزه رو هم نميدونيم. دشمن فيلم ميسازه ، بازي ميسازه و......
و در نتيجه تاثير بسيار زيادي بر جوامع هدف ميذاره و فرهنگ مورد نظرش رو گسترش ميده
اون وقت ما چندين ساعت و مقدار زيادي پول هزينه ميكنيم كه يه سري پوستر تبليغي چاپ كنيم كه اكثراً هيچ سودي ندارن بجز اينكه باهاشون شيشه پاك بشه!
اين حرفها به معناي ناديده گرفتن تلاش ها نيست ، فقط بيان ايرادها بود. دوستان هم نظر بدن و اگر حرفهاي بنده ايرادي داشت بفرمايند
سلام
کجا بودی اقا رضا :Ghamgin:
خداییش موافق یا مخالف
روش بحث و استدلال و دقت در انظار خیلی خیلی عالیه
آفرین و صد آفرین:hamdel::Hedye:
اما معیار
قانون عزیزم
من از شما ی سوال دارم
یعنی می خوام استدلال کنم که چرا غیر قانون نمی تونه مبنای حفظ حقوق بشر باشه حتی اسلام عزیز(شایدم به قول بچه ها مخطئه باشم) استغفرالله
عمده ترین دلیل شما اسلام حقیقی است
من سوال دارم وقتی به لابه لای تاریخ می روید
می بینید که پیامبری در شبه جزیره عربستان ظهور کرد که عالم بشریت و عالم هستی از اون نمونه دیگری ندارد و نخواهد داشت
ولی آیا این شخص توانست جامعه را اصلاح کند؟ بله اصلاح جامعه ی امر نسبی است و ایشان در حد وسیعی واقعا انقلاب کردند
ولی چرا نسبی؟
چه عوامل و موانعی باعث شد که از شخص پیامبر تا امام حسن عسکری علیهم السلام نتوانستند حداقل در غالب یک کشور یک جامعه ای با حکومت اسلام برپا کنند؟ و چرا این امر معلق شده تا ظهور امام زمان علیه السلام و نوع حکومت ایشان هم طبق اخبار براساس روش های بشری نیست بلکه با امدادهای غیبی خواهد بود...
این یعنی چی؟
یعنی مقتضی برای حکومت اسلام واقعی نیست؟
به هر حال
نظریه اسلام واقعی نه اینکه مبنا نمی تواند باشد, نه!
ولی با توجه به تاریخ و سابقه مسلمانان حداقل در دسترس نیست یا ی نظریه ایدئال هست...
خوب لذا می رسیم به گزینه بعدی که قوانین بشری باشد
لذا جناب عقل و فطرت
این حرف های شما تخصصا از بحث خارج میشه, چرا که فرض اینه که حکومت جهانی اسلام با مانع روبه روشده و فعلا معلقه تا صاحب امر و زمان بیایند...
البته این قانون هم زیاد نمیگذره که بشر بعد از سلطنت خودکامه شاهنشاهی به اون روی آورده
به هرحال فی الحال اگر واقع گرا باشیم (وچشم از حقیقت ببندیم) باید دنبال یک قانون مناسب و خوب گشت...
اما این تقسیم ثنایی حضرتعالی
اصلا از شما انتظار نداشتم...
سلام
کاملا درسته, متاسفانه بعضا نه اهل اشکال و شبهه هستند(کورکورانه ی شبهه ای رو نه خوب هضم کرده و نه خوب فهمیده نصفانصف میاد به ما بلغور میکنه)
چه برسه به مطالعه و جستجوی حق
والا طبق فرموده امام که در مقابل اون مرد که گفت: العجب کل العجب من من نجا...یعنی خیلی جای تعجبه که کسی در دوران آخر الزمان نجات پیدا کنه
حضرت فرمودند: العجب کل العجب من من هلک...اتفاقا تعجب مال کسیه که هلاک بشه ...بعد حضرت اظهر من الشمس بودن مشعل هدایت رو دلیل آوردن..
نفرمایید جناب رضا
مردم اگر به لحاظ دموکراسی غرب هم ببینیم, دولت رو نماینده تام الاختیار خودش در امور اجرایی قرار داده, قوه مقننه رو در امور قانونگذاری و همچنین قوه قضائیه رو...
حالا وقتی کسی موکل مردم هست در این امور و ما خیلی از کاستی ها رو میبینیم بریم بگیم خودمون دست بالا بزنیم
من شخصی و حتی نوعی که وظیفه ندارم برم با کارخانه دار صحبت کنموقتی اصول سرمایه داری تو کوچه کوچه این نظام رسوخ کرده
این وطیفه دولت هست که محافظ حقوق و منافع من در مقابل سرمایه داران باشه
این وظیفه دولته که امنیت سراسری شهری بین شهری برقرار کنه این وظیفه دولت هست که رفاه نسبی رو فراهم کنه
به قول استاد ازغدی واقعا با این شرایط حماقت محضه کسی برا پستی تو این مملکت سرو دست بشکنه...
به هرحال دولت حتی تو قسمت فرهنگی هم مسوله
مثلا همین بحث حجاب
بابا این رهبری چقدر گفت که اقایون به گوش
تنها راه مقابله با مشکل خود مشکل هست
گفت بروید ببینید بی حجابی چطوری رسوخ کرد, شما حجاب رو نفوذ بدهید...
مگه بی حجابی صدر انقلاب آمد تریبون گرفت و همایش به پا کرد؟!!
چرا اقایان هی می خواین با پرسش و پاسخ همایش نیروی انتظامی و... حجاب رو بفهمونند...؟؟؟؟
سلام برادر. لطف داريد
اين بحث طولانيه و در يكي دو جمله نميشه پاسخ داد. چند نكته رو اجمالاً عرض ميكنم
هيچ ايرادي نداره كه در قانون ، مواردي درنظر گرفته بشه كه بطور مستقيم در احكام اسلامي نيومده باشه ، نكته اينه كه با اسلام منافات نداشته باشه
اصلاً شرايط فرهنگي ، جغرافيايي و.... براي هر مردمي ، ايجاب ميكنه كه قدري در قوانين اونها تفاوت با ديگران باشه
براي مثال عيد نوروز براي ما ايراني هاست و ارتباط مستقيم با اسلام نداره. اما ميشه اين موضوع رو با شرع مقايسه كرد و ديد كه آيا پرداختن به اون مشكلي داره؟
همونطور هم كه مي بينيد اين عيد رو ما به مناسبت فرارسيدن سال نو جشن ميگيريم و هيچ مانع شرعي هم نداره
پس تا اينجا مشخص شد كه ميشه به عقايد بشري هم رجوع كرد و قوانيني مطابق با اونها درنظر گرفت ، مادامي كه در تعارض با دين خدا نباشه
خب پس مشكل با قوانين بشري در كجاست؟
براي تطبيق قوانين بشري و الهي دو حالت داريم:
1 - قوانين الهي معيار و خطكش باشن و خواسته هاي بشري به اين معيارِ اصلي عرضه بشه
2 - خواسته هاي بشري معيار قرار بگيرن و قوانين الهي به خواست بشر عرضه بشه
مشكل از اينجا شروع ميشه كه حالت دوم اجرا بشه. اينجاست كه طرفداران نظام ديني ، حقوق بشر رو محكوم ميكنن. وگرنه اگر حالت اول انجام بشه ، دين هم هيچ مشكلي با خواسته هاي بشري نخواهد داشت
اگر دقت بفرماييد قبل از هر جمله ، گفتم: ((دولت مقصر هست ، اما....))
من هم حرف شما رو تاييد ميكنم. اما دو مورد مد نظر بنده هست:
1 - ما حق نداريم به بهانهء اينكه جايي كم كاري شده ، خودمون هم كم كاري كنيم
2 - دولت دقيقاً يعني كيا؟ يعني فلان كارمند بانك كه پسرخالهء منه؟ يعني فلان قاضي كه عموي شماست؟ يعني فلان دكتر كه پسردايي يكي ديگه ست؟
3 - برعكس شما ، من افراد تاثيرگذار بر جامعه رو تنها دولت نميدونم ، بلكه مجموعهء دولتي ها ، نخبگان ، انديشمندان و...... ميدونم
منِ كارگر ساده و بي اطلاع ميتونم بگم نفهميدم ، ولي منِ استاد دانشگاه ، منِ كارشناس و...... ، نميتونم بگم نميدونستم. نفهميدم
سلام
دولت همین مردم ما هستن
انصافا بین 100نفر فقط 2نفر وظیفه خودشون رو خوب انجام میدن،،،، دیگه چه برسه به پست های حساس و بالاتر
بهایی که این خاک داده " خون " هستش
یکی یک ماشین قیمت بالا بخره (حالا آدمی که خیلی پولدار نباشه) ،نمیذاره یک خط هم رو ماشین عزیزش بیفته
ولی یادشون نمیاد که ما باید این کشور رو رو چشم نگهداریم و هر پستی داده میشه """" خدا پسندانه"""" وظیفه رو انجام داد مثل ماشینی که بخاطرش قوانین راهنمایی رو هم رعایت میکنه و حواسش هست سرعتش بالانمیره
.
.
.
کاش یه روز کاملابفهمیم : این دنیا قرار مسئولش بیاد، قراره آقا بیاد
اللهم عجل لویک الفرج
__________________
در مورد بحث حجاب هم یکم فرهنگ میخواد که چاشنیش بشه
سلام علیکم برادر عزیز و رحمة الله،
بجز بخش اول فرمایشات احتمالاً مخاطبتان حقیر نبودهام درست است؟
در اینکه فرمودید ایشان حرفشان را به شوخی زدند یعنی چه؟ اگر کسی در شوخیاش از طنز استفاده کند و در این طنز از مفهوم کاریکاتور استفاده کند که در آن تناسب رعایت نمیشود و در اصل تناسب بر هم زده میشود و در بیان یک مسأله بزرگنمایی و در مسألهی دیگری کوچکنمایی میشود آیا تمام این کارها چون نامش طنز است دیگر موجه هم خواهد بود؟ طنز برای وقتی است که ما توجهمان به مسألهی نباشد، کسی ذرهبین روی ان نقطه میگذارد تا بزرگ شود و ما هم ببینیم، اشکالات بزرگ میشوند که فهمیده شوند، ما که نمیگوییم این مشکلات نیست که ایشان طنز و آن ذرهبین شوخی سیاه را به ما بکنند، میگوییم شما هم آن قسمتهای دیگر ماجرا را ببینید ... شاید کلاً باید برای هم طنز بگوییم، شما بدیها را بزرگ کنید و ما خوبیها را به محضر شما بیاوریم ... بعد از تمام این کارها حقیر دوباره همان پست قبلیام را مینویسم که بیایید فیلترها را ضعیف بکنیم تا همهامان هم خوبیها را ببینیم و هم بدیها را، هم نقاط قوت را و هم نقاط ضعف را، فیلترها را نگه بداریم ولی کمی درجهاش را کم کنیم که اگر داریم ضعفها را میبینیم این ضعفها را تمام ماجرا ندانیم ... کسی که نیمهی پر لیوان را میبیند ایرادی ندارد ببیند اگر ادعا نکند که این لیوان نیمهی خالی اصلاً ندارد، کسی هم که نیمهی خالی لیوان را میبیند تا ادعا نکرده که این لیوان اصلاً نیمهی پر ندارد اشکال نخواهد داشت ... انصاف را باید هر دو طرف رعایت کنند ...
اما در مورد فرمایشات بعدیاتان ... آیا جامعه بدون قانون میشود؟ نمیشود دیگر، هر جا بخواهیم هرکیبههرکی نباشد باید قانون داشته باشد، قانون را میشود شما بنویسید یا بنده بنویسم یا با هم بنویسم یا خدا بنویسد. حالا موضوع اینجاست که آیا وقتی خدای حکیم و عالم و بینیاز (که یعنی اگر حرفی بزند به فکر منافع خودش نبوده) حرفی زده باشد یک بشر با علم ناقص میتواند با دمپایی بپرد وسط و بگوید من نظر دیگری دارم؟ نمیشود ... پس باید اول دید که خدایی وجود دارد یا نه و اگر دارد و آن صفات خاص را هم دارد آیا حرفی درباب قوانین اجتماعی برای بندگانش زده است یا نه ... ادعا این است که زده است ... ما هم همین قوانین را گرفتهایم ... دیگر اگر کسی بگوید من دوست ندارم مثل این است که پسری به پدرش بگوید من دوست دارم سر خودم را بگذارم لای گیوتین، پدرش نمیگذارد، چون قوانین دل به خواه نیستند، حالا اگر یکجایی بچهها شورش کردند و هر کاری خواستند کردند این دلیل نمیشود همه بگوییم که باید مثل آنها بشویم، شاید آنها عقل ندارند ما که عقلمان را تعطیل نکردهایم با طناب آنها برویم در چاه. بماند که آن غربیها هم دینشان مسیحیت بدون عمل به کتاب تورات بوده است و در نتیجه قوانین اجتماعی و غیرهاش را نه از طرف خدا که از طرف فلاسفهی یونان و غیره گرفته بوده است که به تدریج در کلیسا نفوذ کرده و تأیید شده بود،پس آنها ضد قوانین خدا شورش نکرده بودند و ضد کلیسا شورش کرده بودند، ولی خوب آنقدر گفتند ضد مسیحیت شورش کردهاند که گمانشان بر این شد که ضد خدا شورش کرده بودند. مگرنه گالیله بگوید خورشید دور زمین نمیچرخد و خدایی که خورشید را در حرکت دور زمین خلق نکرده است بگوید او دروغگوست و اعدامش کنید؟ حاشا و کلا.
بنابراین حکومت ما حکومت دموکراسی نیست، حکومت ما حکومت جمهوری اسلامی است، یعنی جمهوریت آن مقید است به اسلامیت آن.
در فتنهی ۸۸ یک عده که این حکومت را نمیخواستند شروع کردند به براندازی، اما مردم در ۹ دی امدند و گفتند که امروز هم برای ما مثل ۲۲ بهمن است و ما همین نظام را میخواهیم، مطمئن هستم که این مردم هم فسادهای موجود را میدانستند ولی برای اصل نظام به صحنه آمدند، برای دینشان به صحنه آمدند، پس این چیزی که در ذهن برخی افراد هست درست نیست که الآن نظام برای اقلیت مردم برپا باشد ... اگرچه سر این موضوع میشود بحث کرد و چند وقت پیش در تیتر تاپیکها دیدم چنین مسألهای مطرح هم شده است که مردم نسل جدید آیا حق انتخاب دارند یا نه، شاید بهتر باشد مسأله را در همان تاپیک دنبال نمایید.
در مورد اینکه انتخاب کردن افراد هم از میان افراد تأیید صلاحیت شده است این را مدّ نظر قرار داشته باشید که تمام انتخابها یک سری قیود خودشان را دارند ... اینکه هر کسی صلاحیت در اختیار گرفتن قدرت و سرمایه و امکانات یک کشور و یک ملت را ندارد یک مسألهی معقولی است، شما به آن چه ایرادی وارد میدانید؟ ایراد شما میتواند این باشد که معیارهای این تأیید صلاحیت را نمیپسندید یا قبول ندارید. در این صورت باید بحثمان سر آن معیارها باشد و گفتن اینکه اینطور باشد میشود زندان اشتباه است ... آزادی بدون قید میشود جنگل و البته جنگل انسانها مگرنه جنگل حیوانات هم قوانین نانوشتهی خودش را دارد.
یا علی علیهالسلام
سلام
بیاییم بیشتر اصولی بحث کنیم
من از شما سوال میکنم؟
یکی از مولفه های مهم در اسلام که نقش زیادی در تامین رفاه و آسایش مسلمانان رو داره, گزینه بیت المال هست
اولا شما در اسلام چه تعریفی از بیت المال دارید؟ ثانیا اون تعریف در این نظام چه جایگاهی دارد؟
این دقیقا ی مصداق از قوانین الاهی است که می خواهیم بدانیم در عصر حاضر این مولفه چه طوری جایگاه خودش رو نگه داشته؟ و یا اصلا جایگاهی دارد یا خیر؟
سلام
ی مقدار رو کلمات و اصطلاح ها دقت کنیم
تعریف دولت بسیار مشخص هست و در قانون هم چه قانون اساسی چه قانون عادی دولت همان قوه مجریه پس مراد من نه پسرخاله ونه قاضی و ...بلکه مجموع عملکرد یک دولت با همه زیزر شاخه هاش که شاید منتهی به یک قاضی هم بشه , هست
عملکرد یک دولت در طی دوران چهارساله هشت ساله با مشکلات روز
وقتی در مجلس با برنامه بودجه دولت باری به هرجهت موافقت میشه , این دولت وکیل تک تک ما در خرج کردن این بودجه هست جهت کسب رفاه اسایش امنیت و...
اصلا من نوعی چه جایگاهی در مقابل این مقوله دارم
بجث سر شخصیت حقوقی دولت است, نه شخص حقیقی ملا مندلی و غضنفر قصاب...
اتفاقا حتی آنجا که بحث شخص پیش بیاد, باز این وظیفه دولت هست که چهارچوب آزادی فردی و تکالیف او رو باید هم خوب مشخص کند و هم خوب نظارت ...
بهتره آرمان ها رو بگذاریم کنار
مقداری با واقعیت های روز دم خور بشیم