جمع بندی ازدواج با دختر پولدار یا با دختر مذهبی؟
تبهای اولیه
الان ديگه داره 25 سالم تموم میشه،خانوادم مخصوصا مادرم مدام میگه برو زن بگیر ولی من میگم مگه میشه با این شرایط ازدواج کرد، از یه طرف فشار خانواده مبتی بر ازدواج واز طرفی نبود شرایط.بین دوراهی دین مادیات قرار گرفتم، میخوام با یه دختر پولدار ازدواج کنم ولی تو این حدیث از پیامبر قرار گرفتم، که مردها به خاطر چهار چیز با زن ها ازدواج میکنن تو به خاطر دینش باهاش ازدواج کن، از طرفی وقتی دیدم داداشم با ازدواج کردن با یه دختر مذهبي كه شرايط مالي هردو يكسان هستن چه سختی هایی میکشه ، میلم به ازدواج با دختر پولدار بیشتر میشهاینم بگم که من از لحاظ ظاهری خدا بهم نعمت داده وبه مشکلی کمی تو ازدواج بر میخورمنه میتونم از حرف خدا وپیغمبر چشم پوشی کنم نه از دختر پولدار، اون دختر هم با خدا هستش ولی از نیت خودم نگرانم که برا پول میرم جلو پیشاپیش درود بر همه شما
سلام
نقش وضعیت مالی در خوشبخی و بد بختی به عوامل مختلفی وابسته است. ایمان و اعتقادی قوی؛ قناعت؛ فرار از اصراف؛ نوع نگاه به زندگی و ... می تواند دو فرد با یک وضعیت مالی را در دو شرایط کاملا متفاوت قرار دهد. یکی را آنقدر خوشبخت کند که فرد احساس رضایت کامل از زندگیش داشته باشد و دیگری را چنان کند که گمان کند بدبخترین فرد روی این کره خاکی است. لذا شما برای اینکه بدانید ازدواج با شرایطی که الان دارید منجر به خوشبختی می شود یا بدیختی باید جوانب و خصوصیات دیگر خود را در نظر بگیرید و بعد تصمیم بگیرد. آنچه دین در مورد فرد دین دار میگوید این است که داشتن شرایط اقتصادی ایده آل جزو ملاک ازدواج نیست؛ تا حدی که ازدواج با وجود فقر را هم جایز شمرده!
اما بعد از اینکه تصمیم بر ازدواج گرفتید، آن چیزی که در انتخاب همسر باید ملاک شما قرار بگیرد این است که سعی کنید فردی را پیدا کنید که بیشترین تناسب را با شما داشته باشد. این تناسب ها شامل موارد مختلفی می شود. تناسب فکری؛ اعتقادی؛ اخلاقی؛ رفتاری؛ فرهنگی؛ خانوادگی؛ مالی؛ تحصیلی؛ سنی و ... نمونه ای از این تناسب هاست. البته این به معنای این نیست که طرفین باید صد در صد مثل هم باشند؛ چون چنین چیزی عملا ممکن نیست؛ بلکه به این معناست که تا حد امکان سعی شود این تناسب رعایت شود.
تناسب مالی نیز یکی از این موارد است؛ منتها جزو موارد فرعی به حساب می آید؛ یعنی اینطور نیست که اگر پسری با وضع مالی متوسط با دختری پولدار ازدواج کند حتما به مشکل می خورد. با این حال هر چند ممکن است ازدواج با یک دختر پولدار آینده بدی نداشته باشد و طرفین هم خوشبخت شوند؛ منتها چون این تناسب حفظ نشده، این ریسک هم وجود دارد که بعدا به خاطر همین مسئله به مشکل بخورند. احتمال ناسازگاری دختر به خاطر زندگی مرفح گذشته اش؛ فخر فروشی دختر یا خانواده اش نسبت به شما یا خانوادیتان؛ احساس سرخوردگی شما یا خانواده در مقابل خانواده دختر؛ ایجاد بدبینی در اطرافیان حتی در همسر و خانواده اش به خاطر چنین انتخابی و ... می تواند جزو این موارد باشد.
بنابراین در شرایطی که امکان ازدواج شما با فردی که علاوه بر لحاظ مالی از لحاظ های دیگر هم با شما تناسب دارد، وجود داشته باشد، ازدواج با دختر پولدار ریسک دارد و پیشنهاد نمی شود. با این حال شما را از چنین ازدواجی هم نهی نمی کنیم؛ چون ممکن است شناخت شما از طرف مقابل و خانوادش در حدی باشد که احتمال هیچ یک از عواقبی که عرض کردم را نمی دهید و مطمئن هستید در صورت ازدواج با او به مشکلات گفته شده بر نمی خورید که در این صورت ازدواج شما در صورت وجود تناسب های دیگری مانعی نخواهد داشت.
پیروز و سربلند
اگر بعد از ازدواج با ایشون پدرشون ورشکست بشن خدایی نکرده. یا به دخترشون زیاد از لحاظ مالی توجه نکنن و اموالشون و بدن دست پسرشون چی؟
اگه میخوای زندگی مشترک و آغاز کنی باید بتونی رو پای خودت بایستی و واقعا یه مرد باشی تا یک زندگی رو بچرخونی مطمئن باش دیگران هرچقدر هم که بهت کمنک کنن فشار اصلی رو دوش خودتونه. و در ضمن اگه همسرتون زیاده طلب باشه چی؟ قانع نباشه چی پدرش که نمیتونه همه ی خرجیشو بده.
کسی که دارایی شو بهت میده توقعاتی هم داره خب.
من دو مورد از این ازدواج ها دیدم یکیشون که دختره مریض شد خدا شفای کاملشونو بده و پدرش داراییش و بخشید به نوه ی پسر پسریش!
یکی دیگه هم که پدرش همیشه کمک میکنه به دامادش و حتی بعضی وقتا طوری که دخترش متوجه نشه ولی در قبالش پسره مجبور شده خودش خونه درست کنه و ماشین بخره و .. و الان کلی قرض داره و واقعا موهاش ریخته:khaneh:
در ضمن لذتی که توی زندگی مستقل در کنار کسی که بهش اطمینان داری هست تو هیچ ثروتی نیست اینو تضمینی میگم
در آخر روزی دهنده خداست نه کس دیگه.
خیلی رک بگم برادر، شما از کجا می دونی که دختر پولدار رو بهت میدن؟؟؟
اگه با اون خانوم(پولداره) صحبت کرده باشی و جواب گرفته باشی، دلیل بر این نیست که دیگه جوابشون مثبته.
دختر دوتا عقل داره که یکیش دست خودش و یکیش هم دست مادرشه.
در حالتی که 100 درصد می دونه اون دختر پولدار رو بهت میدن رو کاری ندارم
و اما بعد؟
از کجا میدونی زندگی سخت برادرت بهش حال نمیده؟؟؟؟
[="Blue"][h=2]ازدواج با دختر پولدار یا با دختر مذهبی؟[/h]
.
.
.
.
.
[SPOILER]برو با دختره پولداره مذهبی[/SPOILER]
.
.
.
ازدواج کن:khaneh:[/]
[="Blue"]البته یادمون باشه
دختره پولدار
.
.
.ممکنه
.
.
.
تا اخر عمر
.
.
.
[SPOILER]تو زیر دینش باشی[/SPOILER]
.
.
.
.
و دختر مذهبی بدون پول ممکنه
.
.
.
.
[SPOILER]تا اخر عمر اون تحت دینت(مدیونت) باشه[/SPOILER]:Gol:[/]
دوستان سلام
برادر محترم،
1- کسی که از ابتدا با نداری شما می سازد احتمال اینکه تا انتها با نداری شما بسازد بسیار بیشتر از دختری است که در میانه راه بخواهد با نداری شما بسازد.
2- انسان سختی کشیده کم توقع تر و قدردان تر است.
3- در روایات داریم که اگر به خاطر مال و جمال کسی با وی ازدواج کنید، خداوند شما را به همان واگذار می کند.
4- به خداوند اعتماد داشته باشید و به خاطر ترس از فقر ازدواج را به تاخیر نیاندازید.
علی علی
اگه خواهر دازه.برای منم صحبت کن.قول میدم باجناق خوبی باشم:) با هر کدوم تیپ و قیافش بهتره ازدواج کن.پولدار و مذهبیش فرقی نمیکنه.
ولی از نیت خودم نگرانم که برا پول میرم جلو
این نگرانی کاملا به جاست!!!
شخصی رو می شناسم که به دلیل مادی با یک خانوم کارمند ازدواج کرد، در تمام زندگی مشترکش، نه پولی از حقوق زنه صرف زندگیشون شده، زنه که نصف وقتشو باید بزاره برای کارش و نمی تونه خیلی رو زندگی تمرکز کنه، تازه خرجی رو هم تمام و کمال از آقاهه می گیره، پول خودشم در هر راهه که خودش دوس داره خرج می کنه
دختر پولدار!!! ، بستگی به خودش و خانوادش داره!!!
اگه زیر بار منت شون بودی، چی؟؟؟
اگه به اندازه ی خونه باباش ازت توقع داشت و تو نتونستی فراهم کنی چی؟؟
میگم که!! بستگی داره!!
احتمال می دم اگه یه روزی احساس کنه با چنین نیتی رفتی جلو!!، مهرت از دلش بره بیرون!، البته اگه صادقانه بری جلو یه بحث دیگس!!!
خلاصه بگم!!، رو پول باباهه سرمایه گذاری نکن، ولی اگه بتونه کمکت کنه تا روی پای خودت واستی که خیلی خوبه:ok:
هوس زن گرفتن به سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالی خانواده همسرم پایینتر از خانواده خودم باشد تا بتوانم زندگی بهتری برایش فراهم کنم. مادرم چنین دختری برایم در نظر گرفته بود. نمیدانم این خبر چگونه به گوش رئیسم رسید چون به صرف نهار دعوتم کرد تا نصیحتم کند. اسم رئیس من عاصم است اما کارمندان به او میگویند عاصم جورابی!
سر ساعت به رستوران رفتم. رئیس تا مرا دید گفت: «چون جوان خوب و نجیب و سربهراهی هستی میخوام نصیحتت کنم.» بعد هم گفت: «مبادا به سرت بزنه و بخوای واسه زنت وضع بهتری فراهم کنی!» و ادامه داد: «اگه به حرفم گوش نکنی مثل من بدبخت میشی. همونطور که من بدبخت شدم و حالا بهم میگن عاصم جورابی!»
پرسیدم: «جناب رییس چرا شما رو عاصم جورابی صدا میکنن؟»
جواب داد : «چون بدبختی من از یه جفت جوراب شروع شد» و بعد داستان زندگی اش را برایم تعریف کرد :
وقتی خواستم زن بگیرم با خودم گفتم باید دختری از خانواده طبقه پایین بگیرم که با دارو ندارم بسازه و توقع زیادی نداشته باشه. واسه همین یه دختر بیست و یک ساله به اسم صباحت انتخاب کردم. جهیزیه نداشت. باباش یک کارمند ساده بود. چهره چندان جذابی هم نداشت و من به خاطر انتخابم خوشحال بودم. صباحت زن زندگی بود. بهش میگفتم امشب بریم رستوران؟ میگفت نه چرا پول خرج کنیم؟ میگفتم: صباحت جان لباس بخرم؟ میگفت: مگه شخصیت آدم به لباسه؟
تا اینکه براش به زور یه جفت جوراب خوشگل خریدم. دو ماه گذشت اما همسرم جوراب نو رو نپوشید. یه روز گفتم عزیزم چرا جوراب تازهات رو نمیپوشی؟ با خجالت جواب داد: آخه این جورابا با کفشای کهنهام جور در نمیاد! به زور بردمش بیرون و براش یه جفت کفش نو خریدم. فرداش که میخواستیم بریم مهمونی باز کفش و جوراب رو نپوشید. بهش گفتم چرا تو کفش و جورابتو گذاشتی توی صندوق و نمیپوشی؟ جواب داد: آخه لباسام با کفش و جورابم جور در نمیاد! همونروز یک دست لباس براش گرفتم. اما همسرم باز نپوشید. دلیلش هم این بود: این لباسا با بلوز کهنه جور در نمیان! رفتم دو تا بلوز خوب هم خریدم. ایندفعه روسری خواست. روسری رو که خریدم دیگه چیزی کم و کسر نداشت اما این تازه اول کار بود! چون جوراباش کهنه شدن و پیرهنش هم از مد افتاد و از اول شروع کردم به خریدن کم و کسریهای خانوم! تا اینکه یه روز دیدم اخماش رفته تو هم. پرسیدم چته؟ گفت این موها با لباسام جور نیست. قرار شد هفتهای یه بار بره آرایشگاه. بعد از مدتی دیدم صباحت به فکر رفته. بهم گفت: اسباب و اثاثیه خونه قدیمی شده و با خودمون جور درنمیاد. عوض کردن اثاثیه خونه ساده نبود اما به خاطر همسر کم توقعم عوضش کردم. مبل و پرده و میز ناهارخوری و خلاصه همه اثاثیه خونه عوض شد. صباحت توی خونه باباش رادیو هم ندیده بود اما توی خونه من شبها تلویزیون میدید!
چند روز بعد از قدیمی بودن خونه و کثیفی محله حرف زد. یک آپارتمان شیک تو یکی از خیابونای بالاشهر گرفتم. اما این بار اثاثیه با آپارتمان جدید جور نبود! دوباره اثاثیه رو عوض کردم. بعد از دو سه ماه دیدم صباحت باز اخم کرده. پرسیدم دیگه چرا ناراحتی؟ طبق معمول روش نمیشد بگه اما یه جورایی فهموند که ماشین میخواد! با کلی قرض و قوله یه ماشین هم واسه خانوم خریدم. حالا دیگه با اون دختری که زمانی زن ایدهال من بود نمیشد حرف هم زد! از همه خوشگلا خوشگلتر بود! کارش شده بود استخر و سینما و آرایشگاه و پارتی! دختری که تو خونه باباش آب هم گیر نمیاورد تو خونه من ویسکی میخورد. مدام زیر لب میگفت: آدم باید همه چیزش با هم متناسب باشه!
اوایل نمیدونستم منظورش چیه چون کم و کسری نداشت. خونه، زندگی، ماشین، اثاثیه و بقیه چیزا رو که داشت. اما بعد از مدتی فهمیدم چیزی که در زندگی صباحت خانوم کهنه شده و با بقیه چیزا جور درنمیاد خودم هستم! مجبور شدم طلاقش بدم. خانه و ماشین و اثاثیه و هرچی که داشتم با خودش برد. تنها چیزی که برام موند همین لقب عاصم جورابی بود! یه جفت جوراب باعث شد که همه چی بهم بخوره. کاش دستم میشکست و براش جوراب نمیگرفتم!
ون دختر هم با خدا هستش ولی از نیت خودم نگرانم که برا پول میرم جلو
بیچاره دختره...
اول سلام:Gol:
آنچه دین در مورد فرد دین دار میگوید این است که داشتن شرایط اقتصادی ایده آل جزو ملاک ازدواج نیست؛ تا حدی که ازدواج با وجود فقر را هم جایز شمرده!
جناب امین!!
چرا همکارهای شما حرف دین را نمی زنن، چرا می گویند صبر کن؟!
4- به خداوند اعتماد داشته باشید و به خاطر ترس از فقر ازدواج را به تاخیر نیاندازید.
یک طلبه ی مشاور همه برنامه ی ما رو بهم ریخت!!!
یک سوال!!!
چرا هر کسی از یک منظر صحبت می کند و هر کسی یک حرفی می زند که با نظرات دیگران زمین تا آسمان فرق می کند؟؟
حرف چه کسی را قبول کنیم؟؟
حرف خدا را!!!
یا نظر و مشاوره ی افراد با تجربه را؟!!
الان شما فقط به خاطر قیافه ظاهریتون مطمئنید که دختر پولداره رو بهتون میدن؟ یا آپشن های دیگه ای هم دارید
؟؟؟
[="Navy"]هوس زن گرفتن به سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالی خانواده همسرم پایینتر از خانواده خودم باشد تا بتوانم زندگی بهتری برایش فراهم کنم. مادرم چنین دختری برایم در نظر گرفته بود. نمیدانم این خبر چگونه به گوش رئیسم رسید چون به صرف نهار دعوتم کرد تا نصیحتم کند. اسم رئیس من عاصم است اما کارمندان به او میگویند عاصم جورابی!
سر ساعت به رستوران رفتم. رئیس تا مرا دید گفت: «چون جوان خوب و نجیب و سربهراهی هستی میخوام نصیحتت کنم.» بعد هم گفت: «مبادا به سرت بزنه و بخوای واسه زنت وضع بهتری فراهم کنی!» و ادامه داد: «اگه به حرفم گوش نکنی مثل من بدبخت میشی. همونطور که من بدبخت شدم و حالا بهم میگن عاصم جورابی!»
پرسیدم: «جناب رییس چرا شما رو عاصم جورابی صدا میکنن؟»
جواب داد : «چون بدبختی من از یه جفت جوراب شروع شد» و بعد داستان زندگی اش را برایم تعریف کرد :
وقتی خواستم زن بگیرم با خودم گفتم باید دختری از خانواده طبقه پایین بگیرم که با دارو ندارم بسازه و توقع زیادی نداشته باشه. واسه همین یه دختر بیست و یک ساله به اسم صباحت انتخاب کردم. جهیزیه نداشت. باباش یک کارمند ساده بود. چهره چندان جذابی هم نداشت و من به خاطر انتخابم خوشحال بودم. صباحت زن زندگی بود. بهش میگفتم امشب بریم رستوران؟ میگفت نه چرا پول خرج کنیم؟ میگفتم: صباحت جان لباس بخرم؟ میگفت: مگه شخصیت آدم به لباسه؟
تا اینکه براش به زور یه جفت جوراب خوشگل خریدم. دو ماه گذشت اما همسرم جوراب نو رو نپوشید. یه روز گفتم عزیزم چرا جوراب تازهات رو نمیپوشی؟ با خجالت جواب داد: آخه این جورابا با کفشای کهنهام جور در نمیاد! به زور بردمش بیرون و براش یه جفت کفش نو خریدم. فرداش که میخواستیم بریم مهمونی باز کفش و جوراب رو نپوشید. بهش گفتم چرا تو کفش و جورابتو گذاشتی توی صندوق و نمیپوشی؟ جواب داد: آخه لباسام با کفش و جورابم جور در نمیاد! همونروز یک دست لباس براش گرفتم. اما همسرم باز نپوشید. دلیلش هم این بود: این لباسا با بلوز کهنه جور در نمیان! رفتم دو تا بلوز خوب هم خریدم. ایندفعه روسری خواست. روسری رو که خریدم دیگه چیزی کم و کسر نداشت اما این تازه اول کار بود! چون جوراباش کهنه شدن و پیرهنش هم از مد افتاد و از اول شروع کردم به خریدن کم و کسریهای خانوم! تا اینکه یه روز دیدم اخماش رفته تو هم. پرسیدم چته؟ گفت این موها با لباسام جور نیست. قرار شد هفتهای یه بار بره آرایشگاه. بعد از مدتی دیدم صباحت به فکر رفته. بهم گفت: اسباب و اثاثیه خونه قدیمی شده و با خودمون جور درنمیاد. عوض کردن اثاثیه خونه ساده نبود اما به خاطر همسر کم توقعم عوضش کردم. مبل و پرده و میز ناهارخوری و خلاصه همه اثاثیه خونه عوض شد. صباحت توی خونه باباش رادیو هم ندیده بود اما توی خونه من شبها تلویزیون میدید!
چند روز بعد از قدیمی بودن خونه و کثیفی محله حرف زد. یک آپارتمان شیک تو یکی از خیابونای بالاشهر گرفتم. اما این بار اثاثیه با آپارتمان جدید جور نبود! دوباره اثاثیه رو عوض کردم. بعد از دو سه ماه دیدم صباحت باز اخم کرده. پرسیدم دیگه چرا ناراحتی؟ طبق معمول روش نمیشد بگه اما یه جورایی فهموند که ماشین میخواد! با کلی قرض و قوله یه ماشین هم واسه خانوم خریدم. حالا دیگه با اون دختری که زمانی زن ایدهال من بود نمیشد حرف هم زد! از همه خوشگلا خوشگلتر بود! کارش شده بود استخر و سینما و آرایشگاه و پارتی! دختری که تو خونه باباش آب هم گیر نمیاورد تو خونه من ویسکی میخورد. مدام زیر لب میگفت: آدم باید همه چیزش با هم متناسب باشه!
اوایل نمیدونستم منظورش چیه چون کم و کسری نداشت. خونه، زندگی، ماشین، اثاثیه و بقیه چیزا رو که داشت. اما بعد از مدتی فهمیدم چیزی که در زندگی صباحت خانوم کهنه شده و با بقیه چیزا جور درنمیاد خودم هستم! مجبور شدم طلاقش بدم. خانه و ماشین و اثاثیه و هرچی که داشتم با خودش برد. تنها چیزی که برام موند همین لقب عاصم جورابی بود! یه جفت جوراب باعث شد که همه چی بهم بخوره. کاش دستم میشکست و براش جوراب نمیگرفتم!
متاسفم اما داستان شما بیش از یک داستان اعتبار ندارد...[/]
[="Navy"]بطور کلی:
یک دختر پولدار جهیزیه آنچنان می آورد اما مهریه آنچنان هم طلب خواهد کرد...
پدر دختر پولدار باشد ، مردان دیگر را هم به واسطه پولشان می سنجد...
مجلس آنچنانی از طرف خانواده دختر برگزار می شود اما طلای فراوانی هم از پسر طلب می شود...
درآمد پدر دختر بالاست و البته توقعات پدر و دختر هر دو بالاست...
بطور مثال یکی از آشنایان ما که با خانواده ای پولدار ازدواج کرده است علاوه بر پانصد سکه مهریه مجلس عروسی ،خرید طلا، هدیه های مختلف در مراسم شب یلدا، توقعات بالای دختر مثل خرید گوشی(یکبار یک میلیونی و الان گوشی دو میلیونی میخواهد!)، خرید جهیزیه پسر (مثلا یخچال 13 میلیونی و غیره) و ... همه بر دوش پسر و پدرش است! با اینکه خانواده دختر مذهبی اند! البته فراموش نشود پدر دختر خودش گفته ود که به واسطه پدر پولدار پسر جواب مثبت داده اند!!!
اما باز هم اگر اصرار دارید نیاز به تحقیق فراوانی است مثلا: دختر چقدر اهل خرید است؟ از چه لباس ها و امکاناتی استفاده می کند(آیا ساده پوش است یا تجملاتی)؟ دختران دیگر خانواده(در صورت وجود) با چه کسانی ازدواج کرده و چگونه زندگی کرده اند؟
لازم به ذکر است زیبایی هر فردی در ابتدا برای همسرش مجذوب کننده است و بعد از مدتی عادی می شود.[/]
متاسفم اما داستان شما بیش از یک داستان اعتبار ندارد...
می تواند اعتبار داشته باشد:ok:
چه بسا ثروتمندی که چشمش به مال دنیا نباشد و توقعات مادی کمتری داشته باشد
[="Navy"]چه بسا ثروتمندی که چشمش به مال دنیا نباشد و توقعات مادی کمتری داشته باشد
درست است ممکن است وجود داشته باشد همانطور که در پست قبلی گفتم اولاً : بطور کلی دوماً:
ما باز هم اگر اصرار دارید نیاز به تحقیق فراوانی است مثلا: دختر چقدر اهل خرید است؟ از چه لباس ها و امکاناتی استفاده می کند(آیا ساده پوش است یا تجملاتی)؟ دختران دیگر خانواده(در صورت وجود) با چه کسانی ازدواج کرده و چگونه زندگی کرده اند؟
و در آخر باید موقعیت مالی متوسط پسر کاملا برای دختر شرح داده شود تا بعدها توقعاتی را که پسر قادر به برآورده کردن آنها نیست نداشته باشد[/]
[=Times New Roman]دختر فقط با ایمان و مذهبی..:offlow:
.
وضعیت مادی زندگیش به اندازه شپش هم اهمیت نداره.. :offlow:
.
مهم خودش و شخصیتش و خانوادشه..تمام.. :ok:
.
پول رو هرچقدر بخوای خودت می تونی به دست بیاری..ولی بعد از ازدواج نمی تونی بهش شخصیت و ایمان تزریق کنی.. :offlow:
ایخلاصه بگم!!، رو پول باباهه سرمایه گذاری نکن، ولی اگه بتونه کمکت کنه تا روی پای خودت واستی که خیلی خوبه:ok:
بعد من واقعا نمیگیرم
چجوری آقایون جامعه ( بلانسبت ... دوراز جون ... همه نه ) انقدر سیب زمینی شدن
واقعا چجور غیرت آدم میتونه اجازه بده از پول پدر زنش استفاده کنه
یا دستشو بکنه تو جیب خانومش
یا توقع داشته باشه زیر بال و پرشو بگیره پدر خانوم
واقعا دیگه ابهت و مردونگی ای در این صورت توی وجودشون باقی میمونه؟
پول رو هرچقدر بخوای خودت می تونی به دست بیاری..ولی بعد از ازدواج نمی تونی بهش شخصیت و ایمان تزریق کنی..
خیلی هم زیبا نوشتی...
ولی سه جمله ی بالای این به نظرم صد در صد درست نیست . البته مهم هست. به خاطر مسائل کفویت و اینا میگم.
من که از تنهایی بپوسمم حاضر نیستم با همچین نیتی برم جلو خدا که از دل آدم خبر داره پس فردا آدم جواب خدا با اون دخترو چی بده در درجه اول آدم باید برای
خودش شخصیت قائل بشه پول خوبه ولی ن به هر قیمت پسر جون برو کار می کن مگو چیست کار :ok:
سلام.اینکه این سوال رو اینجا مطرح کردین ب نظرم میرسه ک خودتونم میل ندارین با پولدار ازدواج کنین فقط یه هوس بچه گونه ست ک اومده سراغ تون ... اگه برادرتون میبینین مشکلات مالی زیادی دارن ولی عوضش همشو با همدلی حل میکنن خیلی بهتر از اینکه مشکل مالی نداشته باشی و هزار و یه جور مشکل عصبی داشته باشی ک نتونی خونه ات رو تحمل کنی ... آخه شما حتی چن تا از اخلاقیات اون بنده خدا رو هم ننوشتی اصلا ببینیم بهم میاین یا نه اینجوری نشون میده ک تنها حسن اش پول باباشه ... ب نظر کاملا شخصی من خیلی احمقانه ست چون تویه زندگی ام دارم میگم زندگی همش پول نیس ... این اشتباه تا آخر عمرت گریبان گیرت میشه .... موفق باشی ...
دختر فقط با ایمان و مذهبی..
.
وضعیت مادی زندگیش به اندازه شپش هم اهمیت نداره..
.
مهم خودش و شخصیتش و خانوادشه..تمام..
.
پول رو هرچقدر بخوای خودت می تونی به دست بیاری..ولی بعد از ازدواج نمی تونی بهش شخصیت و ایمان تزریق کنی..
آقا مسعود اینا که میگی درسته
کسی هم نمی خواد ایمانو فدای پول کنه
بدون پول به این راحتی بهت زن نمی دن!!
بعد من واقعا نمیگیرمچجوری آقایون جامعه ( بلانسبت ... دوراز جون ... همه نه ) انقدر سیب زمینی شدن
واقعا چجور غیرت آدم میتونه اجازه بده از پول پدر زنش استفاده کنه
یا دستشو بکنه تو جیب خانومش
یا توقع داشته باشه زیر بال و پرشو بگیره پدر خانوم
واقعا دیگه ابهت و مردونگی ای در این صورت توی وجودشون باقی میمونه؟
آدم بهتره سیب زمینی باشه ولی به گناه نیوفته
چرا فقط نیمه خالی لیوانو می بینید!!!
ما تقریبا 10 جا زنگ زدیم، 9 جای قبلی که از نظر مالی در حد خودمون بودن، ندیده و به صورت تلفنی به خاطر شرایط خاص من جواب رد دادن،
این جای آخری که بعد از 3 جلسه فهمیدم پولشون به معنای واقعی کلمه از پارو بالا می ره!!!، وقتی که ابراز نگرانی کردم که من از پس توقعات دختر شما بر نمیام، پدر خانوم احتمالیم گفت: تن آدمی شریف است به جان آدمیت، نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
و در ادامه افزود: "یا رقیه جان، همین صداقت شما برای ما به دنیا می ارزه":ok:،
واقعا پدر زن به این باقلوایی کجا پیدا می شه؟؟؟
بعد من واقعا نمیگیرم
گرفتن نمی خاد که!!
وقتی مشاور مذهبیش هم می گه با این شرایط اقتصادی که تو داری ، یه دو سال صبر کن تا سربازیت تموم شه، تازه بعد شروع کن دنبال گشتن،
حالا مگه بده سیب زمینی باشی ولی اجازه ندی به گناه بیوفتی!!
آدم بهتره سیب زمینی باشه ولی به گناه نیوفته
چرا فقط نیمه خالی لیوانو می بینید!!!
ما تقریبا 10 جا زنگ زدیم، 9 جای قبلی که از نظر مالی در حد خودمون بودن، ندیده و به صورت تلفنی به خاطر شرایط خاص من جواب رد دادن،
این جای آخری که بعد از 3 جلسه فهمیدم پولشون به معنای واقعی کلمه از پارو بالا می ره!!!، وقتی که ابراز نگرانی کردم که من از پس توقعات دختر شما بر نمیام، پدر خانوم احتمالیم گفت: تن آدمی شریف است به جان آدمیت، نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
و در ادامه افزود: "یا رقیه جان، همین صداقت شما برای ما به دنیا می ارزه":ok:،
واقعا پدر زن به این باقلوایی کجا پیدا می شه؟؟؟
گرفتن نمی خاد که!!
وقتی مشاور مذهبیش هم می گه با این شرایط اقتصادی که تو داری ، یه دو سال صبر کن تا سربازیت تموم شه، تازه بعد شروع کن دنبال گشتن،
حالا مگه بده سیب زمینی باشی ولی اجازه ندی به گناه بیوفتی!!
چقدر بدبخته دختری که برای به گناه نیوفتادن باهاش ازدواج کنه یکی
واقعا چقدر بدبخته
برادر یا رقیه
یا حساب کتاب شما ( که از نظر من عمرا قابل قبول و درست نیس ) خیلی همه چی درست و ایناس
ولی از نظر من مردی که از پدرخانومش کمک مالی قبول کنه ... و عین جلبک آویزونو جیره خور پدر خانومش باشه ... و هی دم به دقه تلپ باشه
مرد نیس
یه موجود بی مصرف و بی خاصیته
این توقع کمک داشتن ... و قبول کردن کمک .... اونم از نوع مالی
همیشه در 99 درصد موارد باعث شده که طرف پروو شه
چقدر بدبخته دختری که برای به گناه نیوفتادن باهاش ازدواج کنه یکی
واقعا چقدر بدبخته
سلام مگه ازدواج نباید پایه و اساسش همین باشه؟
یا پیغمبررررررررررررررر
ینی واقعا اصلی ترین هدف از ازدواج همینه؟
به گناه نیوفتین ؟
یا پیغمبررررررررررررررررررررررررر
چقدر بدبخته دختری که برای به گناه نیوفتادن باهاش ازدواج کنه یکیواقعا چقدر بدبخته
خیلی خیلی ببخشیدا
اگه شما این رو بدبختی می دونید، پس لطفا چند تا دلیل درست و حسابی بگین
اجالتا در بین دلایلتون (رضای خدا و عاقبت به خیری و سعادت دنیا و آخرت و حفظ نصف دین نباشه:ok:)
یا علی
خیلی خیلی ببخشیدااگه شما این رو بدبختی می دونید، پس لطفا چند تا دلیل درست و حسابی بگین
اجالتا در بین دلایلتون (رضای خدا و عاقبت به خیری و سعادت دنیا و آخرت و حفظ نصف دین نباشه:ok:)
یا علی
ببخشیدا
ولی شما باید دختر باشید تا بفهمید من چی میگم
ینی اگه یه مردی مهم ترین دلیلش از ازدواج با آدم .... به گناه نیوفتادن باشه .... یه دختر اون لحظه فقط دلش میخواد سرشو بزاره زمین بمیره
سلام مگه ازدواج نباید پایه و اساسش همین باشه؟
واو
چه حرفی
ازدواج تکامله
پیدا کردن نیمه گمشدته
بودن با کسی که میخوای تو هر لحظه زندگی باهات باشه و بهترین اتفاقات زندگی و هیجانشو بااون تجربه کنی
ازدواج به دنبال عشق میاد
همینه کمتر کسی تمایل داره شریک زندگیش مذهبی باشه
چون افکارتون اینه
دوست داشتن عشق تفاهم و...براتون معنا نداره
فقط گناه نشه
پارتنر داشته باشی که عاشقت باشه و عاشقش باشی بهتر از این ازدواج هاست
ولی از نظر من مردی که از پدرخانومش کمک مالی قبول کنه ... و عین جلبک آویزونو جیره خور پدر خانومش باشه ... و هی دم به دقه تلپ باشه![]()
مرد نیس
یه موجود بی مصرف و بی خاصیته
حرفتون درسته ولی ن دیگه به این غلظت و شدت بالاخره بعضی وقتا بنی آدم اعضای یکدیگرند...
همیشه در 99 درصد موارد باعث شده که طرف پروو شه
قبول دارم واقعا ایرانی جماعت ن تنها در این مورد بلکه در اکثر موارد پتانسیل بالایی در پرو شدن دارن
اگه براتون مهمه،بدونید که از این قضاوت کردن و ادبیاتتون خیلی ناراحت شدم
یا علی
من توی پست قبلم گفتم :
بعد من واقعا نمیگیرمچجوری آقایون جامعه ( بلانسبت ... دوراز جون ... همه نه ) انقدر سیب زمینی شدن
.....
اشتباهم این بود که دوباره اون قسمت پررنگو تکرار نکردم شما به خودتون گرفتید
من حرف شما رو نقل قول زدم ولی منظورم به شما نبود
گفتم اگه یکی اینجوری باشه
نگفتم شما
بعدن نوشت ::
من نوشته بودم توی پستم..... از نظر من ... مردی که ...
کی به شما توهین کردم ؟؟؟ اصلا اسمی از شما بردم ؟؟ گفتم شما رفتی از پدرخانومت کمک گرفتی؟ قضاوت کجا بود
واو
چه حرفی
ازدواج تکامله
پیدا کردن نیمه گمشدته
بودن با کسی که میخوای تو هر لحظه زندگی باهات باشه و بهترین اتفاقات زندگی و هیجانشو بااون تجربه کنی
ازدواج به دنبال عشق میاد
همینه کمتر کسی تمایل داره شریک زندگیش مذهبی باشه
چون افکارتون اینه
دوست داشتن عشق تفاهم و...براتون معنا نداره
فقط گناه نشه
پارتنر داشته باشی که عاشقت باشه و عاشقش باشی بهتر از این ازدواج هاست
خب خطاب به استارتر
فرض بر اینکه پدر زن اینده همچین چیزی گفتن
ولی فکرشو کردید که پدر زن جان حرفی از حمایت زدن؟خیلی هستند فقط جهزیه میدن دار و ندارشون واسه پسرشونه
حتی کمک هم کنند بازم مطمئن باشید تو اون خاندان سرکوفتشو خواهید شنید یعنی شک نکنید
تیکه و متلک حالا نه از طرف پدر و مادر بلکه بقیه خانواده رو میشنوید
تو هر بحثی اون دختر منت کارهای پدرشو میزاره یا پدره میگه تو هیچی نبودی من به اینجا رسوندمت
از طرفی هم مهربالا و شرایط ایده ال زندگی مهمه
اینکه این مسائل هست واسه اینه ازدواج شما تقریبا سنتیه عاشق و معشوق نبودید که دختر خانم پای همه چیتون وایسه
اگه خواهرم داشته باشه و خواهرش شوهر پولداری داره یا در اینده بکنه ممئنا سیل سرکوفت ها بیشتر میشه
این حقیقته تعارفم بر نمیداره که بخوام تو جملات کادو پیچ شده تحویلتون بدم که بهتون بر نخوره
تو ازدواج مهم ترین شرط همکفو بودنه مگه اینکه انقد دو طرف(تاکید میکنم هر دوطرف)عاشق و شیفته هم باشن که حرف مردم و ناملایمات زندگی اثری روشون نداشته باشه
یا پیغمبررررررررررررررر
ینی واقعا اصلی ترین هدف از ازدواج همینه؟
به گناه نیوفتین ؟
یا پیغمبررررررررررررررررررررررررر
السلام علیکم جمیعا
به نظر من، اگر خودمون رو مسلمون و معتقد میدونیم تنها هدف مون برای ازدواج باید همون باشه که در آیه 12 سوره روم آورده شده:
و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها
و از نشانه های اوست که از جنس خودتان برای شما همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید
[="Times New Roman"][="Black"] اگه شما این رو بدبختی می دونید، پس لطفا چند تا دلیل درست و حسابی بگین اجالتا در بین دلایلتون (رضای خدا و عاقبت به خیری و سعادت دنیا و آخرت و حفظ نصف دین نباشه:ok:) یا علیخیلی خیلی ببخشیدا
من با صحبت های Miss Chadoriii بیشتر موافقم..
.
اگر پدر خانوم احتمالی شما حاضر به شما پول بده و کمک کنه خیلی خوبه..به شرطی که با این پول کار کنی و تمام پولی رو که بهت داده برگردونی..یه جور قرض..
.
اینجوری هم قرب و عزت خانومت پیش خانوادش حفظ میشه و سربلند میشه..هم خودت..
.
اگر سرمایه واسه شروع نداری می تونی ازش قرض بگیری..ولی اینکه بهت بده بخوری و بخوابی دو ریال نمی ارزه..
.
ما یه اینجوریشو تو فامیل داشتیم ( به عنوان مثال میگم . نمیگم همه اینجورن ) موقعی که ازدواج کردن همه میگفتن آهههه داماد فلانی حزب الههی فلانه اینجوره اونجوره..
.
توی تمام زندگیش داماد سرخونه بوده دست به هرکاری هم میزنه کلی بدهی به بار میاره و مدام از دست طلبکارها فرار میکنه..
.
بسیار هم انسان نماز خون و مذهبی هست..جدی میگم..
.
ولی نمی دونم چرا همش دلم می خواد با کف پا برم تو صورتش.. :Gig:[/]
واو
چه حرفی
ازدواج تکامله
پیدا کردن نیمه گمشدته
بودن با کسی که میخوای تو هر لحظه زندگی باهات باشه و بهترین اتفاقات زندگی و هیجانشو بااون تجربه کنی
ازدواج به دنبال عشق میاد
همینه کمتر کسی تمایل داره شریک زندگیش مذهبی باشه
چون افکارتون اینه
دوست داشتن عشق تفاهم و...براتون معنا نداره
فقط گناه نشه
پارتنر داشته باشی که عاشقت باشه و عاشقش باشی بهتر از این ازدواج هاست
گفتم اگه یکی اینجوری باشه
اجالتا مشکلتون اینجاست که فکر می کنید اگه یه پسر مذهبی می گه حفظ دین، فقط به فکر ارضای جنسیه خودشه و از سایر جنبه ها و شونات ازدواج بی خبره
توجهتون رو به این نکته جلب می کنم که همین پسرایی که می گن ازدواج می کنیم که دینمون حفظ بشه، از همه عالم با احساس تر و رمانتیک تر و عاشق پیشه تر هستند چون قبلا عشق و محبتشون رو با کس دیگه ای تقسیم نکردن
من الان خودم نگران اینم که یه زنی بگیرم که به اندازه خودم با احساس نباشه!!
[SPOILER]مغرور هم خودتون هستید:khandeh!:[/SPOILER]
گفتم اگه یکی اینجوری باشه
میگن فحشو بندازی رو زمین، صاحابش میاد بر می داره، نمونش خود من
مشکل شما اینجاست که به گناه نیوفتادن رو با ارضای نیاز جنسی برابر میدونی:ok:
اولا از واو گفتن شما خیلی چیزا دست گیر ادم میشه! باشه ابجی شما با کسی ازدواج کن که همینجوری باشه چشش دنبال زن های دیگه باشه و بره گناه کنه ! و ببینم بعدش زندگی براتون میمونه یا نه! وقتی پسری یا دختر ی ( فرقی نداره) برا اینکه به گناه نیفته و رضایت خدارو بدست بیاره هزاران بار شرف داره به ادمی که راحت میره گناه میکنه ! همچین ادنی اتقاقا بدرد زندگی میخوره. یه کم راجب طلاقها و اختلافات در زندگی ها راجب خیانت بخونین. در ضمن اول باید گناه نکرد تا بشه بعد مراحل تکامل رو طی کرد
کامل دید بازتون از جمله اول معلوم شد
عشق گناه نیست شما و امثال شما گناه نشونش میدید
دلیلی نداره که چشمش دنبال کسی باشه
چون با علاقه و خواست خودش جلو اومده بده؟
رضایت خدا؟جالبه یعنی کسی که فقط جهت گناه کردن میره زن میگیره و فکر نمیکنه با سردی و رفتارش و همین ایده اش چه به روز دختری میاره که با عشق و علاقه اومده خدا از اون راضیه
من ادم سوپر مذهبی نیستمم اما در یکی از جلسه هایی آخوند میومد مدرسه حرف میزد یادم هست میگفت گناه بزرگیه بگی کی جهنمیه کی بهشتی کی گناه کار یا کی بیگناه خدا نیستی که قضاوت کنی
اوکی مستر با شرف خیلی دوست دارم 10 سال بعد ببینم زندگی من چطوره زندگی شما چطور
طلاق یعنی تو ازدواج سنتی نیست؟اتفاقا اینا بیشتر بر به مشکل میخورن اما ازدواج ها ی دیگه چون همه فوکوس کردن روش ببین چی میشه کوچکترین موردی سریع میره تو بوق و کرنا
بسته به اینه شما تکامل چی بدونی
پیشونی سیاه کردن از مهر و از ترس جهنم نماز خوندن؟
ای بابا!
راس میگن دیگه.
مگه منظور از به گناه نیفتادن فقط ارضای نیاز جنسیه؟؟؟
اصلاً مگه خانوما نمیتونن به این دلیل ازدواج کنن؟
یعنی خانوما فرشته هستن وبه گناه نمیوفتن و خیالشون راحته؟؟؟؟
تازه خانوما باید خوشحال هم باشن چون مردی که یکی از دلایل ازدواجش این باشه تمام توجهش فقط به خانومشه.
من با صحبت های Miss Chadoriii بیشتر موافقم..
.
اگر پدر خانوم احتمالی شما حاضر به شما پول بده و کمک کنه خیلی خوبه..به شرطی که با این پول کار کنی و تمام پولی رو که بهت داده برگردونی..یه جور قرض..
.
اینجوری هم قرب و عزت خانومت پیش خانوادش حفظ میشه و سربلند میشه..هم خودت..
.
اگر سرمایه واسه شروع نداری می تونی ازش قرض بگیری..ولی اینکه بهت بده بخوری و بخوابی دو ریال نمی ارزه..
.
ما یه اینجوریشو تو فامیل داشتیم ( به عنوان مثال میگم . نمیگم همه اینجورن ) موقعی که ازدواج کردن همه میگفتن آهههه داماد فلانی حزب الههی فلانه اینجوره اونجوره..
.
توی تمام زندگیش داماد سرخونه بوده دست به هرکاری هم میزنه کلی بدهی به بار میاره و مدام از دست طلبکارها فرار میکنه..
.
بسیار هم انسان نماز خون و مذهبی هست..جدی میگم..
.
ولی نمی دونم چرا همش دلم می خواد با کف پا برم تو صورتش..
تو این فکرا نیستم که ازش پول بگیرم
ولی وقتی 150 تا نیرو تو شرکتش کار می کنه، خوب منم که رشتم مرتبطه، میشم یکی مهندساش دیگه، یعنی واقعا این توقع اشتباهیه
بعدشم من به ایشون کامل گفتم که با وضع موجود من اصلا توان جواب دادن به توقعات دختر خانوم شما رو ندارم، یعنی واقعا داشتم می کشیدم کنا(به خدا راست می گم)، اون بنده خدا تاکید کرد که اگه به خاطر چنین مسئله داری پا پس می کشی، نترس!!!، مثل پسر خودمی!!
عاقا چرا اینقد فانتزی فکر می کنید، همین خانوم هایی که این موضوع رو تقبیح می کنن، خودشون به یه آدمی مثل من جواب نمی دن،
من چیکار کنم!!!......
[SPOILER]برم سپاه قدس؛ شهید ناکام بشم
یا برم بمیرم؛ جوان ناکام بشم[/SPOILER]
[="Times New Roman"][="Black"] ولی وقتی 150 تا نیرو تو شرکتش کار می کنه، خوب منم که رشتم مرتبطه، میشم یکی مهندساش دیگه، یعنی واقعا این توقع اشتباهیه بعدشم من به ایشون کامل گفتم که با وضع موجود من اصلا توان جواب دادن به توقعات دختر خانوم شما رو ندارم، یعنی واقعا داشتم می کشیدم کنا(به خدا راست می گم)، اون بنده خدا تاکید کرد که اگه به خاطر چنین مسئله داری پا پس می کشی، نترس!!!، مثل پسر خودمی!! عاقا چرا اینقد فانتزی فکر می کنید، همین خانوم هایی که این موضوع رو تقبیح می کنن، خودشون به یه آدمی مثل من جواب نمی دن، من چیکار کنم!!!...... [SPOILER]برم سپاه قدس؛ شهید ناکام بشمتو این فکرا نیستم که ازش پول بگیرم
یا برم بمیرم؛ جوان ناکام بشم[/SPOILER]
برو توی شرکتش یکی از نیروهاش بشو اونوقت میشی جوان باکام.. :Nishkhand:[/]
کامل دید بازتون از جمله اول معلوم شد
عشق گناه نیست شما و امثال شما گناه نشونش میدید
دلیلی نداره که چشمش دنبال کسی باشه
چون با علاقه و خواست خودش جلو اومده بده؟
رضایت خدا؟جالبه یعنی کسی که فقط جهت گناه کردن میره زن میگیره و فکر نمیکنه با سردی و رفتارش و همین ایده اش چه به روز دختری میاره که با عشق و علاقه اومده خدا از اون راضیه
من ادم سوپر مذهبی نیستمم اما در یکی از جلسه هایی آخوند میومد مدرسه حرف میزد یادم هست میگفت گناه بزرگیه بگی کی جهنمیه کی بهشتی کی گناه کار یا کی بیگناه خدا نیستی که قضاوت کنی
اوکی مستر با شرف خیلی دوست دارم 10 سال بعد ببینم زندگی من چطوره زندگی شما چطور
طلاق یعنی تو ازدواج سنتی نیست؟اتفاقا اینا بیشتر بر به مشکل میخورن اما ازدواج ها ی دیگه چون همه فوکوس کردن روش ببین چی میشه کوچکترین موردی سریع میره تو بوق و کرنا
بسته به اینه شما تکامل چی بدونی
پیشونی سیاه کردن از مهر و از ترس جهنم نماز خوندن؟
هر جور عشقتونه!
مشکل شما اینجاست که به گناه نیوفتادن رو با ارضای نیاز جنسی برابر میدونی:ok:
بله درست میگید
وقتی شما میگید به گناه نیوفتادن من فقط همین مورد میاد تو ذهنم
اگه این نیس دلیلش ( آخه یه کاربر بعده شما هم همینو گفتن که ینی همین نیاز جنسیو دلیل اصلی دونستن
)
من از شما عذر میخوام
تو این فکرا نیستم که ازش پول بگیرمولی وقتی 150 تا نیرو تو شرکتش کار می کنه، خوب منم که رشتم مرتبطه، میشم یکی مهندساش دیگه، یعنی واقعا این توقع اشتباهیه
بعدشم من به ایشون کامل گفتم که با وضع موجود من اصلا توان جواب دادن به توقعات دختر خانوم شما رو ندارم، یعنی واقعا داشتم می کشیدم کنا(به خدا راست می گم)، اون بنده خدا تاکید کرد که اگه به خاطر چنین مسئله داری پا پس می کشی، نترس!!!، مثل پسر خودمی!!
عاقا چرا اینقد فانتزی فکر می کنید، همین خانوم هایی که این موضوع رو تقبیح می کنن، خودشون به یه آدمی مثل من جواب نمی دن،
من چیکار کنم!!!......
[SPOILER]برم سپاه قدس؛ شهید ناکام بشم
یا برم بمیرم؛ جوان ناکام بشم[/SPOILER]
این میشه ورزن جدیده داماد سرخونه
داماد سر شرکت :khandeh!:
برادر یا رقیه بی نهایت برانون آرزوی خوشبختی میکنم.... شیرینی عروسی اسک دینی ها هم فراموش نشه
اگه این نیس دلیلش ( آخه یه کاربر بعده شما هم همینو گفتن که
ینی همین نیاز جنسیو دلیل اصلی دونستن
)
بله اصلی ترین پایه همینه!
بله اصلی ترین پایه همینه!
بفرمایید جناب یا رقیه
تحویل بگیرید
الان من حق دارم سرمو بکوبم تو دیوار یا نه؟:khandeh!:
بله درست میگیدوقتی شما میگید به گناه نیوفتادن من فقط همین مورد میاد تو ذهنم
اگه این نیس دلیلش ( آخه یه کاربر بعده شما هم همینو گفتن که
ینی همین نیاز جنسیو دلیل اصلی دونستن
)
من از شما عذر میخوام
سلامت باشید
ببینید من خودم خیلی دوست داشتم که اون دختر خانومی که رفتم خواستگاریش، متوجه طبع احساسی من بشه ولی واقعا از اینکه حرفای عشقولانه بزنم جلوگیری کردم، چون دلم می خواد تو این برهه فکر کنه و تصمیم احساسی نگیره:ok:
این میشه ورزن جدیده داماد سرخونهداماد سر شرکت
برادر یا رقیه بی نهایت برانون آرزوی خوشبختی میکنم.... شیرینی عروسی اسک دینی ها هم فراموش نشه
شما دعا کنید اگه واقعا خیر و خوشی و سعادتمندی توشه، سر بگیره
اگر نه هم صد سال چنین وصلتی سر نگیره
شرینی معنوی هم فراموش نمیشه:ok:
الان شما از یک دختر و پسر که با هم دوست هستد چندتا سوال کنید . اگه بپرسید عاشق همند یا نه بهتون میگن بله خیلی. اگه بگید ارامش دارید با هم میگن بله داریم. اگه بگید با هم ارضای جنسی میشید و رضای هستید میگن بله داریم و راضی هستیم. حالا شما خواهر گرامی فرق این دوستی با ازدواج رو برا من بگو.