◆✿◆ کوثر حضرت کوثر ◆✿◆ ویژه نامه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار
تبهای اولیه
[b]content[/b]
یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس دختر در این قبیله تجلی کوثر است زینب:doa(8): یگانه است و خدا هم به فاطمه:doa(8): زینب:doa(8): رشیده ای ست که بر شانه کسی زینب شکوه خواهریش را در عالمین او مظهر صفات جلالی حیدر است زینب:doa(8): همان کسی ست که در راه عفتش علی اکبر لطیفیان
یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد
غیر از رسول سوره کوثر نمی دهد
بی خود خدا به فاطمه دختر نمی دهد
تا زینب:doa(8): است دختر دیگر نمی دهد
تکیه به غیر شانه حیدر نمی دهد
دست کسی به غیر برادر نمی دهد
یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد
عباس:doa(6): می دهد نخ معجر نمی دهد
[=Microsoft Sans Serif]صبر را معنا و مفهومی بنام زینب است
احترام عشق هم از احترام زینب است
شهربی میخانه وساقی نباشد شهرعشق
تشنگان عشق رامستی زجام زینب است
فرش راتاعرش پیمودن نه کارهرکسی است
این مسافت هرچه باشدزیرگام زینب است
کیست زینب علم اول علم آخر پیش اوست
متن عاشورا مدون با پیام زینب است
داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام
با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
گرچه جایز نیست از بهر زنان امر جهاد
چادرو پوشش نمادی ازقیام زینب است
افتخار سید خوش زاد می دانی زچیست
افتخار او همان بس که غلام زینب است
تو مهر روشن و اوج خصال آينه اى....عيار پاكى و حسن كمال آينه اى
تو صبح صادق فجرى ، شكوه آينه اى....تو حرف روشن و پاك زلال آينه اى
در آسمان اصالت به كهكشان مانى....گواه مريم و صبح وصال آينه اى
به صبر و حلم محمد، شجاعتت چو على ست....به زهد فاطمه مانى ، مثال آينه اى
تويى طراز نجابت جمال آينه اى...تو الگويى به زنان و تو شمس نسوانى
تو زيورى به زمان و مدال آينه اى...تو شعر سبز شگونى ، تو بحر خوش يمنى
بهار حسين و، الحق كه فال آينه اى...پيام مكتب تو درس هر پرستار است
تو شعر سبز بهار، اعتدال آينه اى...تو زيب صبر و شكوهى فرشته تقوا
تو قهرمان زنانى ، جلال آينه اى...طنين صاعقه مانى به بزم بد خواهان
تو سيف ايزد و چونان هلال آينه اى...به قدر وسع و توان و مجال آينه اى
[="Arial"][="Green"]او را زینب بخوانید
شش سال از هجرت پیامبر گذشته است و حالا خانه ی فاطمه و علی(علیهما السلام) با حضور این فرزند رنگین تر شده است.
شادی ای که با تولد این دختر به خانه آمده است، غم های شهیدان احد را کم رنگ کرده و پیامبر(ص) آمده است تا نوزاد تازه شکفته ی زهرا را ملاقات کند.
- گُلم را چه نام نهاده اید؟
- خدا بهتر می داند که بر پیامبر پیشی نگرفته ایم و منتظر نظر شما بوده ایم؛ همان طور که برای دیگر نوگلان شما، همین گونه عمل کرده ایم.
پیامبر(ص) نوزاد را به سینه می چسباند. لحظاتی غرق سیمای او می شود و بعد قطرات اشک، مهمان مهربانی صورتش می شود!
نگرانی و سؤال در چشمان مادر موج می زند.
- ای رسول خدا! آیا حضور فرزندم شما را نگران و غمگین کرده است یا...؟
نگاه پر معنا و چشمان مرطوب علی(ع) جواب فاطمه(س) را می دهد.
حالا نوبت نام گذاری شده است، چشم ها لب های پیامبر را مرور می کنند و منتظر نظر الهی اویند و او خود منتظر پیغام الهی.
- مژده!... نام فرزندم از طرف خدای رحمان هدیه شد!
از این به بعد او را زینب بخوانید چرا که او زینت پدر است.
و زینب زمزمه ای دیگر شد برای نجوای فرشتگان.
خیمه - شماره 14 - سید حسین ذاکر زاده
[/]
خانه ای ساده و گلی، با کم ترین وسایل زندگی
در لفافه ای از نور پیچیده شده است.
زهرا(س) چشم به راه تولد نوزادی است.
هاله ای از نور خدا را در برگرفته است.
[=microsoft sans serif]فرشتگان در هلهله اند و نور معطر بال هایشان از آسمان
تا زمین جاده ای از نور کشیده است.[=microsoft sans serif]
غنچه ای آرام شکفته می شود با غنچه ای از جنس نور، از تبار یاس.
بوی عطری خوش عالم را پر می کند. تمام گل های عالم
[=microsoft sans serif]از این عطر مبارک، لب به خنده می گشاید.
زینب متولد می شود، چشم می گشاید و خانه را صفایی تازه می بخشد.[=microsoft sans serif]
[=book antiqua]
خوش آمدی ای نوگل زهرا(س)، ای غنچه نوشکفته علی(ع)
ای زینب حسن و حسین(ع).
[="Times New Roman"][="Navy"]
[=times new roman]
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد
من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر تو است
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا می شد
لب آیات به تفسیر شما وا می شد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد
عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت:
بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
[=times new roman] [=times new roman]سیدحمیدرضا برقعی[=times new roman][=times new roman]
[="Tahoma"][="Black"]به مناسبت میلاد حضرت زینب سلام الله علیها
ای صفا و ای وفای بی کران
زینب ای دار الشفای انس و جان
تو طبیب ناخوشی ها گشته ای
هم ز صبرت رهبر ما گشته ای
چو بلاهایی است سوی ما روان
تو به داد ما برس در این جهان
صبر و حلمت را بیاموزان به ما
تا سر افرازیم ، از این ابتلا
تا که نور عشق حق روشن شود
در همه درد و بلا ، جوشن شود
[/]
زینب آن کوه صبوری و وقار
صبر او شد جلوه ی ازذوالفقار
در مصاف شامیان دین حق ستیز
غیر صبر او نبود راهی گریز
[="]پ: پیمان خون بستن برای مهر و ایثار
[="]ر: رفتن به سوی خدمت خلق
[="]س: سربلند و ساده زیست و سختکوش
[="]ت: تکمیل کننده کار طبیبان
[="]ا: الگوی او مظهر تقوا، زینب کبری(س)
[="]ر: راضی و خوشنود از رحمت خدا.
[="]روز پرستار مبارک
:Gol: