طنز مرگ 1
تب‌های اولیه
________________________________________
وسایل مورد نیاز: 1- دو متر پارچه(فقط سفید) 2- نماز اول وقت 3- اعمال نیک،تقوا،ایمان
4- امربه معروف و نهی از منکر5- ولایت ائمه ی اطهار6- دعای والدین
توجه: از کلیه ی مسافرین خواهشمندیم جهت رفاه حال خود خمس و زکات را قبل از پرواز پرداخت نمایند 2- از آوردن ثروت،مقام،منزل،موبایل و ماشین به داخل فرودگاه(قبر) جدا خوداری فرمائید
حتی شما دوست عزیز 3- حتما قبل از پرواز به بستگان توصیه کنید به جای آوردن سنگ
قبر گران قیمت به شما خیرات کنند 4- قبل از اینکه چمدان هایتان را جمع کنید به فکر تقسیم
اموالتان باشید وگرنه لعنته که بدرقه ی راهتون می شه (البته اگه آهی دربساط داشته باشین)
________________________________________
نکته: از آوردن بار اضافی از قبیل حق الناس،غیبت،تهمت،محرمات به داخل
(کفن) خوداری کنید.
_______________________
سلام و درود:Gol:
اگر قرار بر این باشه که مرگ حقیر رنگی داشته باشه ترجیح می دم که زیر این سه رنگ بمیرم:Gol:
به نظر شما مرگ چه رنگییه؟
با سلام:Gol:
به اعتقاد بنده نمی توان برای حقیقت مرگ، که از جنس ماده نبوده و قابل مشاهده عینی نیست، رنگی بسان رنگ هائی که در دنیا برای ما متصور است، در نظر بگیریم.
اما با توجه به انواع مرگ، که در ادامه ذکر می کنیم، می توان این اقسام را بین دو وضعیت تاریکی و نورانیت تصور کنیم.
چنانکه در كتاب ارزشمند تفسير ادبي عرفاني قرآن مجيد از قول عارف واله و شيدا خواجه عبدالله انصاري آمده است:
مرگ چهار گونه است: مرگ اهانت و لعنت، مرگ حسرت و مصيبت، مرگ تحفه و كرامت، مرگ خلقت و مشاهدت.
مرگ لعنت مرگ كافران است، مرگ حسرت مرگ عاصيان است، مرگ كرامت مرگ مؤمنان است، مرگ مشاهدت مرگ پيغمبران است.
با استفاده از اصطلاحات فلسفی می توان چنین تقریر کرد: انواع مرگ حد فاصل نور و تاریکی اند که البته وضعیت آنها در خصوص نزدیکی به نور یا تاریکی، بسته به تشکیک مراتب است.
با این توضیح، اکنون می توانید مرتبه و رنگ هر مرگی را بهتر ترسیم فرمایید امید آنکه رنگ مرگ ما و همۀ دوستان و اهالی اسک دینی کانونی از نور و روشنائی:Sham: باشد. آمین
موفق باشید ...
سلام .
حالا كه صحبت مرگ و رنگ آن شد مي خواهم پرسشي را مطرح كنم.
نمي دانيم شنيده ايد يا نه كه برخي قبل از مرگ نور آبي مشاهده ميكنند.آيا اين مسئله حقيقت دارد و اگر دارد اين نور آبي چيست؟
ما استادي داشتيم كه همسرشان فرانسوي و مسيحي بود. استاد به دليل بيماري در بيمارستان بستري شده بودند. در ضمن خانم فرانسوي ايشان هم استاد ما بودند و خانمي بسيار راستگو و درستكار بودند. ايشان در روز فوت همسرشان نقل كردند كه در اتاق بيمارستان ديدند يك نور آبي به پايين آمد و دور تخت استاد گشت و دوباره به بالا رفت!
يكي ديگر از دوستان هم نقل ميكردند كه بر بالين شخص محتضري نشسته بودند و در عين حال صداي قدم زدن را در اطراف اين شخص مي شنيدند در حالي كه كسي آنجا نبود!
به هر حال در هنگام مرگ پرده ها كنار مي رود و ناديده ها و نا شنيده ها براي انسان و يا كساني كه قلب سليم و روح آزاد دارند آشكار خواهد شد.