چرا فرشتگان برای مومنین استغفار می کنند؟
تبهای اولیه
الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ (7) كسانى كه عرش [خدا] را حمل مىكنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مىگويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويدهاند طلب آمرزش مىكنند: «پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چيز احاطه دارد؛ كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كردهاند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار.»
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (8)
وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (9)«پروردگارا، آنان را در باغهاى جاويد كه وعدهشان دادهاى، با هر كه از پدران و همسران و فرزندانشان كه به صلاح آمدهاند، داخل كن، زيرا تو خود ارجمند و حكيمى.
و آنان را از بديها نگاه دار، و هر كه را در آن روز از بديها حفظ كنى، البتّه رحمتش كرده اى؛ و اين همان كاميابى بزرگ است.»
مگر مومنان جهنم می روند که این در این آیات این گونه برایشان دعا می کنند؟ فرشتگان می گویند خدایا مومنان را از عذاب جهنم باز بدار. مگر مومنان جهنم می روند؟
لطفا کامل توضیح بفرمایید و مجادله هم نفرمایید.
الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ (7) كسانى كه عرش [خدا] را حمل مىكنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مىگويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويدهاند طلب آمرزش مىكنند: «پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چيز احاطه دارد؛ كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كردهاند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار.»
با سلام
در آيات قبل خوانديم كه مردم در برابر دعوت انبيا دو دسته شدند و لذا گروهى مورد مغفرت قرار مىگيرند و گروهى با قهر الهى رو به رو هستند.
اين آيه دعاى فرشتگان و حمايت آنان را از گروه اول بيان مىكند.
عرش چيست؟ در قرآن بيست مرتبه به عرش خدا اشاره شده است.
در لغت، «عَرش»، تختِ پايه بلند و «كرسىّ» تخت پايه كوتاه است.
وقتى مىخوانيم: «وسع كرسيّه السموات و الارض» كرسى او هستى را در بر گرفته، پس عرش او چگونه است؟
عرش يا كنايه از مركز قدرت الهى است و يا مركز صدور احكام الهى و مراد از «حاملان عرش» فرشتگانى هستند كه تعدادشان هشت نفر معرّفى شده است. «يحمل عرش ربّك فوقهم يومئذ ثمانية»
گفتنى است كه حقيقت عرش براى ما روشن نيست ولى از مجموع آيات شايد بتوان اين مسأله را دريافت كه جهان هستى داراى يك مركز است و خداوند بر آن مركز احاطهى كامل دارد.
«استوى على العرش» و اجراى ارادهى الهى از طريق فرشتگانى است كه در اطراف اين مركز فرماندهى هستند.
امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، همان علم است كه خداوند پيامبرانش را از آن آگاه كرده است. «العرش هو العلم الذّى اطلع اللّه عليه انبيائه و رسله»
در كنار كلمه عرش آياتى مطرح است كه در جمع بندى آنها انسان به مركز فرماندهى مىرسد نظير: «استوى على العرش» «يغشى الليل النهار... له الخلق و الامر» «يدبّر الامر» «... يفصّل الايات» «يعلم ما يلج فى الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها» گردش شب و روز و تدبير امور و تفصيل آيات و آگاهى از تمام ذرّات هستى و آنچه از آسمان نازل مىشود و آنچه به آسمان بالا مىرود، رمز آن است كه تمام اين امور در عرش الهى واقع مىشود.
مرحوم علامه طباطبايى مىفرمايد: عرش، حقيقتى از حقايق و امرى از امور خارجى و مركز تدبير امور جهان است.
امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، مانند تخت نيست بلكه امر محدودى است كه با تدبير الهى اداره مىشود. «ليس العرش كهيئة السّرير و لكنه شىء محدود مدبّر» ودر روايت ديگرى فرمود: عرش و كرسى، از بزرگترين درهاى عالم غيب هستند. «العرش و الكرسى بابان من اكبر ابواب الغيوب» مراد از عرش، تخت جسمى نيست، زيرا تخت روى آب بند نمىشود. «و كان عرشه على الماء»
بلكه مراد آن است كه روزى كه هنوز زمين و آسمان نبود و جهان يكسره آب بود، قلمرو فرماندهى خداوند بر آب بود و پس از پيدايش آسمانها و زمين ستاد فرماندهى جهان هستى به آسمانها منتقل شد.
1- قهر خداوند بر كفّار يكى از سنّتهاى الهى است. «كذلك حقّت كلمت ربّك»
2- كيفر الهى گزاف نيست بلكه بر اساس عدل و حقّ است. «حقّت كلمت ربّك»
3- مجازات و كيفر مجرمان از شئون ربوبيّت است. «حقّت كلمت ربّك»
4- عامل نابودى گذشتگان كفر بوده است. «حقّت كلمت ربّك على الذّين كفروا»
5- مؤمنين بايد به خود بنازند كه مقربان درگاه الهى همواره به آنان دعا مىكنند. «يحملون العرش و يستغفرون»
6- اسلام، فكر انسان را از خوراك و پوشاك و مسكن، به عرش و فرشته و تسبيح و تحميد بالا مىبرد. «يحملون العرش - يسبّحون»
7- بى نهايت، تنها خداست، حتّى عرش الهى محدوديّت دارد. «حوله»
8- حمد و تسبيح، بارها در قرآن در كنار هم ذكر شده است و در ذكر ركوع و سجود قرين يكديگرند. «يسبّحون بحمد ربّهم»
9- آداب دعا اين است: ابتدا تسبيح و تحميد، «يسبحون بحمد ربّهم» سپس تجليل و توصيف، «وسعت كل شىء رحمة و علما» آن گاه دعا. «فاغفر»
10- سنگينى مسئوليّت، شما را از تسبيح و تحميد خدا و ياد نيازمندان باز ندارد. فرشتگان حامل عرش، هم به ياد خدا هستند، «يسبّحون بحمد ربّهم» و هم محتاجان را دعا مىكنند. «يستغفرون للذّين آمنوا»
11- در دعا سنخيّت لازم است. فرشتگانِ اهل ايمان براى مومنان دعا مىكنند. «يؤمنون... يستغفرون للذّين آمنوا»
12- ايمان، رشته اتصال و ارتباط ميان عالم ملك با عالم ملكوت است. «يؤمنون به و يستغفرون للذّين آمنوا»
13- استغفار كسانى در حقّ ديگران مؤثّر است كه خود اهل ايمان باشند. «يؤمنون به و يستغفرون للذّين آمنوا»
14- ميان فرشتگان و انسان رابطه است. (امام سجّاد عليه السلام در صحيفهى سجّاديه به گروههايى از فرشتگان دعا و درود مىفرستد و) فرشتگان حامل عرش در اين آيه به انسانها درود مىفرستند. «يستغفرون للذّين آمنوا»
15- دعا به ديگران، يك ارزش پسنديده و شناخته شدهى قرآنى است. «و يستغفرون للذّين آمنوا»
16- كسانى مشمول دعاى فرشتگانند كه اهل ايمان و عمل باشند. «آمنوا... اتبعوا»
17- توبه به تنهايى كافى نيست، پيروى عملى لازم است. «تابوا و اتبعوا»
18- راه نجات، در پيروى از راه خداست. «و اتبعوا سبيلك و قهم عذاب الجحيم»
تفسیر نور
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (8)
در مورد با هم بودن اعضاى يك خانواده كه همه بهشتى باشند، در جاى ديگر قرآن نيز مىخوانيم: «الحقنا بهم ذرّياتهم» نسل مؤمن را در بهشت به نياكانشان ملحق مىكنيم. انبيا و فرشتگان دعاهاى خود را با «ربّنا» و «ربّ» آغاز مىكردند: دعاى حضرت آدم: «ربّنا ظلمنا انفسنا»
دعاى حضرت نوح: «ربّ اغفرلى ولوالدى»
دعاى حضرت ابراهيم: «ربّ اجعل هذا بلداً آمنا»
دعاى حضرت يوسف: «ربّ قد آتيتنى من الملك»
دعاى حضرت موسى: «ربّ بما أنعمت علىّ من خير فقير»
دعاى حضرت سليمان: «ربّ أوزعنى ان اشكر نعمتك»
دعاى حضرت عيسى: «ربّنا أنزل علينا مائدة»
دعاى حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله: «ربّ أعوذ بك من همزات الشياطين» دعاى مؤمنان: «ربّنا ما خلقت هذا باطلا فقنا عذاب النار»
دعاى فرشتگان در اين آيه كه مىگويند: «ربّنا و ادخلهم جنّات»
1- مشمول دعاى اولياى خدا شدن، صلاحيّت لازم دارد. «ادخلهم... و من صلح»
2- نجات از دوزخ كافى نيست؛ ورود به بهشت ارزش دارد. «قهم عذاب الجحيم - ادخلهم جنات»
3- اول پاكى از بدىها، سپس دريافت كمالات. «قهم - ادخلهم
4- ورود به بهشت، صلاحيّت مىخواهد. «ادخلهم جنات... و من صلح»
5- رابطه بدون لياقت و صلاحيّت ارزش ندارد ولى در كنار ضابطه ارزش افزوده دارد. (صلاحيّت داشتن ضابطه و قانون است و ملحق شدن به بستگان رابطه است.) «من صلح من اباءهم»
6- خداوند، قدرت بر اعطا دارد ولى عطاى او حكيمانه است. «العزيز الحكيم»
7- همجوارى و همزيستى بستگان يك نعمت الهى است. «ادخلهم و من صلح...»
8- عزّت مخصوص خداست. «انّك انت العزيز»
تفسیر نور
وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (9)«پروردگارا، آنان را در باغهاى جاويد كه وعدهشان دادهاى، با هر كه از پدران و همسران و فرزندانشان كه به صلاح آمدهاند، داخل كن، زيرا تو خود ارجمند و حكيمى.
و آنان را از بديها نگاه دار، و هر كه را در آن روز از بديها حفظ كنى، البتّه رحمتش كرده اى؛ و اين همان كاميابى بزرگ است.»
1- پاك بودن، هم به همت و ارادهى انسان نياز دارد، «نهى النفس عن الهوى» و هم به دور بودن از افراد و مشاغل و مكانها و افراد بد، «اعرض عنهم» ، «فلا تقعدوا معهم» و هم به لطف و امداد الهى. «و قهم السئيات»
2- رحمت الهى، تنها كاميابى مادى نيست، بيمه شدن از گناهان، يكى از آنهاست. «و من تق السّيئات يومئذ فقد رحمته»
3- رستگارى بزرگ، در صورتى است كه انسان از آفات معنوى و مادى، هر دو دور باشد. «السّيئات». (هم آفات معنوى سيّئه است. «من كسب سيئة» و هم آفات مادى. «و اِن يصبكم سيئة يفرحوا بها» چنانكه حسنه، هم مصداق دنيوى دارد و هم اُخروى. «ربّنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الآخرة حسنة» )
4- توفيق مصونيّت از گناه را بايد از خدا خواست. «و قهم السيئات»
5- رستگارى را هنر خود ندانيم بلكه لطف و رحمت او بدانيم. «فقد رحمتَه و ذلك هو الفوز العظيم»
6- رستگارى، در رفاه دنيوى نيست بلكه در تقوا است. «تق السيئات... ذلك هو الفوز العظيم»
تفسیر نور
مگر مومنان جهنم می روند که این در این آیات این گونه برایشان دعا می کنند؟ فرشتگان می گویند خدایا مومنان را از عذاب جهنم باز بدار. مگر مومنان جهنم می روند؟
با سلام:Gol:
جناب هوریا خدمتان عرض کنم «ايمان» از نظر لغوي به معناي گرويدن، عقيده داشتن، ايمن كردن و باور داشتن است (فرهنگ معين) و از نظر اصطلاحي به معناي عقيده داشتن به ضروريات دين (اصول و فروع آن) ميباشد؛ يعني، انسان به يگانگي خداوند، رسالت پيامبر اكرم(ص)، امامت دوازده امام (ع) و عدالت خداوند و... قائل باشد. البته اشخاص در اين اعتقادات مختلف هستند: برخي، ايمان زباني دارند و گروهي ايمان عقلي دارند؛ يعني، به اين امور علم دارند و برخي نيز از اين دو مرحله گذشته و به ايمان قلبي رسيدهاند كه ثمره آن باور داشتن تمامي اين مسائل است.
لذا خیلی از کسانی که ایمان دارند یعنی مومن هستند مرتکب گناهانی هم میشوند که شاید ناخواسته بوده یا عمدی بوده ولی پشیمان شده وتوبه کردن.فرشته ها هم بخاطر اینکه اینها مومنند و بخاطر بعضی گناهها جهنم نروند استغفار میکنند که استغفار آنها تاثیر زیادی دارد.
این حدیث امام صادق(علیه السلام) که فرمودند شیعه ی ما به جهنم نمیره و تا قبل از قیامت پاک میشه در زمان حیات با بیماری وسختی وبعدهم با مرگ سخت وبعد از ان هم با فشار قبر وبرزخ و... (البته این مضمون حدیثه نه عین حدیث )جعلی نیست؟
ظاهرا مراد جنابعالی این روایت باشد«البته روایات به این مضمون باز هست» که کلینی در«كافى» با سند متّصل خود از عَمرو بن يزيد روايت مي كند كه :
قُلْتُ لِابِى عَبْدِ اللَهِ «عَلَيْهِ السَّلَام»»ُ: إنِّى سَمِعْتُكَ وَ أَنْتَ تَقُولُ كُلُّ شِيعَتِنَا فِى الْجَنَّةِ عَلَى مَا كَانَ فِيهِمْ.
قَالَ: صَدَّقْتُكَ، كُلُّهُمْ وَ اللَهِ فِى الْجَنَّةِ.
قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إنَّ الذُّنُوبَ كَثِيرَةٌ كِبَارٌ.
فَقَالَ: أَمَّا فِى الْقِيَامَةِ فَكُلُّكُمْ فِى الْجَنَّةِ بِشَفَاعَةِ النَّبِىِّ الْمُطَاعِ أَوْ وَصِىِّ النَّبِىِّ، وَ لَكِنِّى وَ اللَهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِى الْبَرْزَخِ.
قُلْتُ: وَ مَا الْبَرْزَخُ؟
قَالَ: الْقَبْرُ مُنْذُ حِينَ مَوْتِهِ إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ[1].
«عَمرو بن يزيد مي گويد: به حضرت امام صادق «عليه السّلام » عرض كردم: من شنيدم كه شما مىگفتيد: تمام شيعيان ما با هر كردارى كه دارند در بهشت هستند.
حضرت فرمود: اين قول تو را تصديق مي كنم، سوگند به خدا كه همه در بهشتند.
عرض كردم: فدايت شوم! گناهان، بسيار و بزرگ است.
حضرت فرمود: امّا در قيامت پس همه شما در بهشتيد بواسطه شفاعت پيامبرِ مُطاع يا به شفاعت وصىّ آن پيامبر؛ وليكن من از برزخ شما نگرانم و در هراس مىباشم.
عرض كردم: برزخ چيست؟
فرمود: برزخ عبارت است از عالم قبر از وقتى كه انسان مىميرد تا زمانى كه قيامت بر پا مي شود.»
اما سؤال اینجا است که آبا کسی طاقت عذابهای برزخی که خود فرستاده است را دارد؟آیا برزخ یکی دو ساعت یا یکی دو روز دنیا است ؟آیا عذابهای اخروی از جنس عذابهای دنیوی هستندکه قابل تحمل باشند؟:Mohabbat:
[FONT="][1] . الكافي ج3 ، 243 .