دیکتاتوری خدا !!
تبهای اولیه
سلام
من یک سوال ساده ولی مهم دارم. ما در قرآن داریم که همه چیز رو خدا آفریده و هیچ چیزی غیر از خدا وجود ذاتی نداره! همچنین اختیار و توانایی هم به جز خدا وجود نداره. خب پس حالا معنی اختیار ما چیه دیگه؟
یعنی الان من گناه میکنم! خدا یقه من رو میگیره میگه چرا گناه کردی؟
من میگم خب خدایا عقلم نرسید... فکر کردم این گناهو کنم به نفعمه!
خدا مثلا بگه : نه تو باید از عقلت بهتر استفاده میکردی
من میگم: خب خدایا شما باید بیشتر عقل میدادی .... من که ۲ تا مغز نداشتم یکیش رو تعطیل کنم و از یکی دیگه اش استفاده کنم! من با همه ی توان مغزم به این نتیجه رسیدم که اون گناهو کنم! شما باید مغز قوی تری به من میدادید!!
ترو خدا قبل هرگونه پاسخ اول واقعا سوال رو درک کنید!!
حرف من اینه که انسان هیـــــــــــــــــچ چیز مستقلی از خودش نداره که بعدا بخواد بابتش مواخذه بشه!
مثلا شما یک ربات خیلی پیشرفته سازید که خودش اتوماتیک تصمیم میگیره و کارهای مختلفی میکنه! بعد اشتباهاتی هم میکنه! شما میگید آهاااان ...حالا وقت مجازاته و مثلا ربات رو آتیش میزنید!
بابا ربات هرچی کرده به واسطه توانایی که شما بهش دادید کرده! هرچقدر خوب برنامه شو نوشتید کار کرده. از خودش که هیچ وجود مستقل نداره که ما تقصیر رو بندازیم گردن اون وجود مستقلش و بعد عذابش کنیم به خاطر اشتباهش!!
>>>مگر اینکه ما برای انسان وجود مستقلی از خدا فرض کنیم؟ مثلا بگیم روح انسان مستقل از خداست و خدا هیچ دخل و تصرفی توش نداره.
حتی تازه اگر این فرض رو هم قبول کنیم بازم سازنده روح خدا بوده!!! ظرفیت ها و توانایی ها و ساختارشو اون شکل داده! بازم هر گناهی کنه ریشتا برمیگرده به سازنده اش!!!
امیدوارم یکی بتونه درک کنه حرف منو و جواب قانع کننده ای بده بهم!
سلام علیکم
با سپاس از استاد گرامی و راهنمائی های مستند لطفا این برداشت بنده اگر اشتباه هست استاد راهنمائی بفرمایند
تا آنجائیکه متوجه شدم , خداوند در عین بخشش و عفوی که در حق همه ابناء بشر در صورت ارتکاب خطا یا بدلیل ضعف های مختلف او دارد با این وجود او را موجود توانائی خلق کرده که میتواند با انتخابش به آن اندازه رشد و تعالی ای که در وجودو ظرفیتش دارد برسد .
یعنی انتظار خدا از بنده اش بواسطه این توانائی های بالقوه و امکانی چون هدایت انبیاء و تلاش او برای کسب علم و تعالی انسان و اخلاقی , انتظار نا بجائی نیست .
و او یک موجود از قبل طراحی شده برای ناقص بودن و ناقص ماندن و نهایتا مواخده شدن نبوده.
سلام و تشکر از پاسخ شما کارشناس محترم
ولی متاسفانه باز هم سوال من بدون پاسخ ماند
ببینید شما میگید که انسان موجودی مختار است که میتواند از بین خوب و بد انتخاب کند! درست است؟
خب من میپرسم با چه ابزاری انسان میتواند از بین خوب و بد انتخاب کند؟ آیا آن ابزار مستقل از خداوند و مال خودش است؟ اگر نیست، پس خداوند ابزار محدودی به او داده که قدرت تمیر و تشخیصش همینقدر است، پس چرا او را به واسطه تشخیص اشتباه مجازات میکند؟!
انگار من یک بیل معیوب به کارگری بدهم و بگویم زمین را بکن! و کارگر طبیعتا نمیتواند با بیل معیوب به نتیجه خوب برسد! سپس من او را مواخذه کنم که چرا بد کنده ای؟ خب کارگر میگوید شما بیل معیوب در اختیار من گذاشتید که با آن بکنم!!
حالا من به او بگویم نه تو اختیار داشتی که خوب بکنی! خودت بد کندی!
باز او میگوید شما بیل خوب داده بودید خوب کنده بودم!
و تا ابد سر این قضیه بحث کنیم!!
حالا بحث من و خدا هم همین است!
من میگویم گناه میکنم چون خدا عقل معیوبی به من داده است!
شما میگویید نه تو اختیار داشتی که گناه نکنی !
من میگویم درست است که مختار بودم ولی ابزار استفاده از این اختیار در من معیوب بود!
شما میگید نه خداوند پیامبر فرستاده که تو را هدایت کنند!
باز من میگویم آخر من باید با این عقل معیوب تبعیت از آنها را تشخیص بدهم و به آن عمل کنم!
باز شما تکرار میکنید نه تو مختار بودی و اختیار داشتی!
و ما هم تا ابد بحث میکنیم و به نتیجه نمیرسیم!!
ببینید ما قبل از این بحث اول باید یک چیز را مشخص کنیم.... شما در توضیحاتتان عقل رو ممیز بین خوب و بد دانستید.درست؟
ولی من میگویم این تعریف شما از عقل ناقص است! چون شما فقط تا مرحله ی تشحیص را جزو عقل میدانید ولی من مرحله بعدی یعنی انتخاب را نیز جزو عقل بلکه قسمت اصلی عقل میدانم!
یعنی اینکه من تمیز دهم بین خوب و بد نشانه ی عقل کامل نیست! بلکه عقل وقتی کامل است که پس از تمیز، خوبی را برگزیند! وگرنه عقلی که تمیز دهد ولی در نهایت بد را انتخاب کند یعنی این عقل ناقص است و نتوانسته در مرحله انتخاب گزینه خوب را انتخاب کند!
اینکه دلیلش چیست بنظرم این است که ما در ظاهر میگوییم دروغ بد است ولی در باطن خیلی جاها میگوییم دروغ خوب است و برای همین دروغ میگوییم!! وگرنه اگر ما واقعا معتقد بودیم که دروغ بد است که دیگر دروغ نمیگقتیم! ولی چون فکر میکنیم برخی جاها به سودمان است و بهتر است دورغ بگوییم پس دروغ میگوییم! و این نشانگر از عقل ناقص ماست!
یعنی حتی ما مرحله تمیز و تصمیم هم نداریم و هردو اینها یک مرحله است! یعنی ما راست و دروغ را به عنوان خیر و شر مطلق قبول نداریم و برخی وقتها راست را خیر و برخی اوقات دروغ را خیر میدانیم! برای همین دروغ میگوییم!
من میگویم عاقل کسی نیست که تنها خوب و بد را تشخیص دهد، بلکه عاقل کسی است که پس از تشخیص، به خوب عمل کند!
اینکه ما بفهمیم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است نصف راه است! زمانی راه کامل میشود که ما خوب را برگزینیم و از بد دوری کنیم! و ما تا عقل کامل نداشته باشیم، نصفه ی دوم راه را نمیتوانیم برویم! و این عقل کامل را خدا باید به ما میداده که نداده ولی مثلا به معصومین داده!
خب حالا وقتی به من عقل کامل نداده خطا و گناهم نیز پای خودش است که عقل کامل نداده! و نباید مرا مواخذه کند! چون از این عقل ناقص بهتر از این انتظار نباید داشت(توجه کنید به قسمت تصمیم، نه تشخیص صرف)
گویا شما یک بستنی در دست راست و یک سکه طلا در دست چپ میگیرید مقابل یک کودک ۲ ساله و از او میخواهید که انتخاب کند! و شرط میگذارید که والله اگر گزینه پست را انتخاب کرد دست او را میسوزانم!
و به پدر و مادرش هم اجازه میدهید با توصیه های کلامی او را راهنمایی کنند!
در توجیه این کار خود هم میگویید: او انسان است و اختیار دارد! او عقل دارد! او باید گزینه ی خوب را با عقل خودش برگزیند! او میتواند به نصایج پدر و مادرش در انتخاب گزینه درست گوش فرا دهد!
ولی آیا این امتحان درست است؟؟؟؟؟؟؟ اگر بچه درنهایت بستنی را برگزید باید دستش را بسوزانیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همه ی ما با این عقول ناقصمان بچه ایم....اگر نبودیم بستنی(گناه) رو انتخاب نمیکردیم!!!!! تقصیرکار هم خداست که میخواهد از بچه امتحان بگیرد!!!!!!!!!
سلام
من یک سوال ساده ولی مهم دارم. ما در قرآن داریم که همه چیز رو خدا آفریده و هیچ چیزی غیر از خدا وجود ذاتی نداره! همچنین اختیار و توانایی هم به جز خدا وجود نداره. خب پس حالا معنی اختیار ما چیه دیگه؟یعنی الان من گناه میکنم! خدا یقه من رو میگیره میگه چرا گناه کردی؟
من میگم خب خدایا عقلم نرسید... فکر کردم این گناهو کنم به نفعمه!
خدا مثلا بگه : نه تو باید از عقلت بهتر استفاده میکردی
من میگم: خب خدایا شما باید بیشتر عقل میدادی .... من که ۲ تا مغز نداشتم یکیش رو تعطیل کنم و از یکی دیگه اش استفاده کنم! من با همه ی توان مغزم به این نتیجه رسیدم که اون گناهو کنم! شما باید مغز قوی تری به من میدادید!!ترو خدا قبل هرگونه پاسخ اول واقعا سوال رو درک کنید!!
حرف من اینه که انسان هیـــــــــــــــــچ چیز مستقلی از خودش نداره که بعدا بخواد بابتش مواخذه بشه!
مثلا شما یک ربات خیلی پیشرفته سازید که خودش اتوماتیک تصمیم میگیره و کارهای مختلفی میکنه! بعد اشتباهاتی هم میکنه! شما میگید آهاااان ...حالا وقت مجازاته و مثلا ربات رو آتیش میزنید!بابا ربات هرچی کرده به واسطه توانایی که شما بهش دادید کرده! هرچقدر خوب برنامه شو نوشتید کار کرده. از خودش که هیچ وجود مستقل نداره که ما تقصیر رو بندازیم گردن اون وجود مستقلش و بعد عذابش کنیم به خاطر اشتباهش!!
>>>مگر اینکه ما برای انسان وجود مستقلی از خدا فرض کنیم؟ مثلا بگیم روح انسان مستقل از خداست و خدا هیچ دخل و تصرفی توش نداره.
حتی تازه اگر این فرض رو هم قبول کنیم بازم سازنده روح خدا بوده!!! ظرفیت ها و توانایی ها و ساختارشو اون شکل داده! بازم هر گناهی کنه ریشتا برمیگرده به سازنده اش!!!امیدوارم یکی بتونه درک کنه حرف منو و جواب قانع کننده ای بده بهم!
:hamdel:بسمه تعالی:hamdel:
سلام عرض می کنم.
دوست عزیز خداوند دو تا راهنما به ما داده یک راهنمای درونی که عقل هستش و یک راهنمای بیرونی که پیامبران و امامان هستند.
اگر میخواستیم فقط به عقل رجوع کنیم نمیشد چون عقل فقط چیزای کلی رو میفهمه و هیچ اعتباری به نیست که اشتباه نره و این همه
پشیمونی نشان این هستش که از عقل درست استفاده نشده . پس در نتیجه با عقل و راهنمای بیرونی راه رو انتخاب می کنیم.
راه درست و راه غلط نشون داده شده و کسی نمیتونه بگه من نمیدونستم حالا این وسط یکی تحقیق می کنه و با عقل خودش راهی رو انتخاب می کنه
که متاسفانه اشتباهه، اینجا کی گفته که خدا طرف رو عذاب می کنه؟؟؟ اتفاقا در قرآن هم داریم اولا خداوند هرکس رو به اندازه ی خودش و تواناییاش مواخذه می کنه،
ثانیا ما یه جاهل مقصر داریم یه جاهل قاصر، جاهل مقصر یعنی کسی که کوتاهی کرده و نرفته تحقیق کنه یاد بگیره راه درست رفتنو و در حالی که میتونسته یاد بگیره
اما جاهل قاصر کسیه که رفته دنبالش اما به راه اشتباهی رسیده اونطور که مطالعه داشتم در مجازاتش تخفیف میدهند به این شخص و حتی احتمال داره عذابش نکند والله اعلم.
نتیجه گیری:
1. آیه ی قرآن: خداوند هرکس رو به اندازه ی تواناییش تکلیف می کنه .
2.راه خوب و بد نشان داده شده اگر کسی قصوری نکند میتواند راه درست را پیدا کند حالا اگر هم اشتباهی رخ داد اونطور که من خوندم گناهی بر او نیست.
3.همانقدر که به شما عقل داده از همان استفاده کنید هیچ حرفی بر شما وارد نیست.یعنی در حد همان اندازه که عقل دارید ازش استفاده کنید خدا بیشتر از اون از شما نمیخواد.
4.خدا رو انقدر مجازاتگر فرض نکنیم درسته که خداوند جبار و منتقم هستش اما خودش گفته رحمت من بر غضبم پیشی دارد و یکی از صفات خدا سریع الرضا هستش
و نوشته بودند خداوند انقدر در قیامت بندگانش رو میبخشه که حتی شیطان به طمع میفته فکر میکنه بخشیده میشه و خیلی از داستان ها و روایات هستش در جهت
امیدبخش بودن به رحمت خدا:Gol:
در توجیه این کار خود هم میگویید: او انسان است و اختیار دارد! او عقل دارد! او باید گزینه ی خوب را با عقل خودش برگزیند! او میتواند به نصایج پدر و مادرش در انتخاب گزینه درست گوش فرا دهد! ولی آیا این امتحان درست است؟؟؟؟؟؟؟ اگر بچه درنهایت بستنی را برگزید باید دستش را بسوزانیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همه ی ما با این عقول ناقصمان بچه ایم....اگر نبودیم بستنی(گناه) رو انتخاب نمیکردیم!!!!! تقصیرکار هم خداست که میخواهد از بچه امتحان بگیرد!!!!!!!!!گویا شما یک بستنی در دست راست و یک سکه طلا در دست چپ میگیرید مقابل یک کودک ۲ ساله و از او میخواهید که انتخاب کند! و شرط میگذارید که والله اگر گزینه پست را انتخاب کرد دست او را میسوزانم!
و به پدر و مادرش هم اجازه میدهید با توصیه های کلامی او را راهنمایی کنند!
باسلام
وقتی خدا خواسته بنده توبه کنه یعنی اینکه احتمال انتخاب بستنی هست حالا انتخاب کردیم تموم نشد که مشکل اونجاست این بچه
بستنی رو ترجیح بده به سوختن و درباره بخواد که بسوزد ولی بستنی رو انتخاب کنه این انتخابی هست که خودش میخواد.
خدا رحمان و رحیم است یعنی چه?
وقتی تو امتحان رد شدی نترس تا وقت داری دوباره از سر بگیر زمان رو از دست دادی ولی می تونی دوباره قبول بشی اگه واقعا هدفت قبولی تو امتحانه
انشاءالله که دستمان نسوزه حالا که سوخته دیگه اشتباه انتخاب نکنیم.
خداوند متعال به حضرت داوود (ع) میفرمایند:
ای داوود اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان و مدارایم با آنان و اشتیاق مرا در ترک معصیت هایشان می دانستند بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و بندبند وجودشان از محبت من از هم می گسست.
میزان الحکمه-جلد 4 - صفحه 2797 - محمد محمدی ری شهری
و كسانى كه بر خدا دروغ مىیبندند روز رستاخيز چه گمان دارند در حقيقتخدا بر مردم داراى بخشش است ولى بيشترشان سپاسگزارى نمىكنند (۶۰)یونس
باسلام
وقتی خدا خواسته بنده توبه کنه یعنی اینکه احتمال انتخاب بستنی هست حالا انتخاب کردیم تموم نشد که مشکل اونجاست این بچه
بستنی رو ترجیح بده به سوختن و درباره بخواد که بسوزد ولی بستنی رو انتخاب کنه این انتخابی هست که خودش میخواد.
خدا رحمان و رحیم است یعنی چه?
وقتی تو امتحان رد شدی نترس تا وقت داری دوباره از سر بگیر زمان رو از دست دادی ولی می تونی دوباره قبول بشی اگه واقعا هدفت قبولی تو امتحانه
انشاءالله که دستمان نسوزه حالا که سوخته دیگه اشتباه انتخاب نکنیم.خداوند متعال به حضرت داوود (ع) میفرمایند:
و كسانى كه بر خدا دروغ مىیبندند روز رستاخيز چه گمان دارند در حقيقتخدا بر مردم داراى بخشش است ولى بيشترشان سپاسگزارى نمىكنند (۶۰)یونس
ای داوود اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان و مدارایم با آنان و اشتیاق مرا در ترک معصیت هایشان می دانستند بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و بندبند وجودشان از محبت من از هم می گسست.
میزان الحکمه-جلد 4 - صفحه 2797 - محمد محمدی ری شهری
سلام برادر
ببینید سوال من اینه که انسان در لحظه ی نهایی قبل از اخد یک تصمیم، از یک قوه ای که حالا اسمش هرچیز میخواهد باشد، استفاده میکند درسته؟ و اون هستش که میگه این کارو بکن یا نکن و تصمیم نهایی رو میگیره!
من میگم همین قوه ی تصمیمگیر نهایی مخلوق خداست و توانایی هایش محدود و مشخص است و دقیقا همانی است که خدا داده!
من میگم بشر هیچ چیز اضافه از خودش نداره که بخواد بابت اون مجازات بشه!
مشکل اینجاست که دوستان بطور ناخودآگاه همش یک وجود مستقل و جدا برای انسان فرض میگیرند و میگن خودش باید فلان و بهمان کنه! بابا هیچ خودی وجود نداره! هرچیه مخلوق خداست!
نمیشه من دستگاه بسازم و بگم این خودش باید یکسری کارهارو بکنه(علاوه بر توانایی که من بهش دادم). والا نمیشه!
چرا فرض میکنید انسان یک خود مجزا دارد که میتواند یک کار جدای از چیزی که خدا از قبل برایش قرار داده انجام دهد؟! حال آنکه برای استفاده از اختیارش نیازمند استفاده از همانیست که خدا داده!
سلام برادرببینید سوال من اینه که انسان در لحظه ی نهایی قبل از اخد یک تصمیم، از یک قوه ای که حالا اسمش هرچیز میخواهد باشد، استفاده میکند درسته؟ و اون هستش که میگه این کارو بکن یا نکن و تصمیم نهایی رو میگیره!
من میگم همین قوه ی تصمیمگیر نهایی مخلوق خداست و توانایی هایش محدود و مشخص است و دقیقا همانی است که خدا داده!من میگم بشر هیچ چیز اضافه از خودش نداره که بخواد بابت اون مجازات بشه!
مشکل اینجاست که دوستان بطور ناخودآگاه همش یک وجود مستقل و جدا برای انسان فرض میگیرند و میگن خودش باید فلان و بهمان کنه! بابا هیچ خودی وجود نداره! هرچیه مخلوق خداست!
نمیشه من دستگاه بسازم و بگم این خودش باید یکسری کارهارو بکنه(علاوه بر توانایی که من بهش دادم). والا نمیشه!
چرا فرض میکنید انسان یک خود مجزا دارد که میتواند یک کار جدای از چیزی که خدا از قبل برایش قرار داده انجام دهد؟! حال آنکه برای استفاده از اختیارش نیازمند استفاده از همانیست که خدا داده!
سلامی مجدد
خب پاسخ سوال شما در توضیحات شماست وقتی عقل من قبول نمیکنه؟ یه دستگاهی که ساختم و با برنامه من کار میکنه و از خودش اختیار نداره انتظاری ازش داشته باشم و امتحان و مجازات براش قرار بدم.
چون عقل من به این نتیجه میرسه. باتوجه به مثال
خب پس خداوند اختیاری داده که مجازات میکنه. اگر اختیاری نبود مجازات معنی نداشت.
همون وسیله هم شما ازش انتظاراتی دارید اگه خوب کار کرد میزارید در بهترین جای خونه کار نکرد و به وظیفه که داره عمل نکرد میندازید آشغال
حال شما هم اگر یک روباط هم باشید در وجود شما امکاناتی هست که یکیش اختیار شماست با اختیار خودتون مسیر درست رو رفتید نتیجه میشه بهشت اگر نه میشه جهنم.
هر چند تولید کننده قطع یدکی بروشور و خیلی چیزا گذاشته که کیفیت و کمییت بره بالا حالا خود دانید با این وسیله چطور رفتار کنید.
البته فراموش نشه این محصول ابدیه فقط شکلش عوض میشه
ببینید سوال من اینه که انسان در لحظه ی نهایی قبل از اخد یک تصمیم، از یک قوه ای که حالا اسمش هرچیز میخواهد باشد، استفاده میکند درسته؟ و اون هستش که میگه این کارو بکن یا نکن و تصمیم نهایی رو میگیره!
من میگم همین قوه ی تصمیمگیر نهایی مخلوق خداست و توانایی هایش محدود و مشخص است و دقیقا همانی است که خدا داده!
احسنت،دقیقا حرف دل من رو زدید
و سوال همچنان بی جواب است !!!
سلامی مجدد
خب پاسخ سوال شما در توضیحات شماست وقتی عقل من قبول نمیکنه؟ یه دستگاهی که ساختم و با برنامه من کار میکنه و از خودش اختیار نداره انتظاری ازش داشته باشم و امتحان و مجازات براش قرار بدم.
چون عقل من به این نتیجه میرسه. باتوجه به مثال
خب پس خداوند اختیاری داده که مجازات میکنه. اگر اختیاری نبود مجازات معنی نداشت.
همون وسیله هم شما ازش انتظاراتی دارید اگه خوب کار کرد میزارید در بهترین جای خونه کار نکرد و به وظیفه که داره عمل نکرد میندازید آشغال
حال شما هم اگر یک روباط هم باشید در وجود شما امکاناتی هست که یکیش اختیار شماست با اختیار خودتون مسیر درست رو رفتید نتیجه میشه بهشت اگر نه میشه جهنم.
هر چند تولید کننده قطع یدکی بروشور و خیلی چیزا گذاشته که کیفیت و کمییت بره بالا حالا خود دانید با این وسیله چطور رفتار کنید.
البته فراموش نشه این محصول ابدیه فقط شکلش عوض میشه
ببخشید من گفتم برادر...فکر کنم شما خواهر باشید(تازه اسمتون رو دیدم)
این مثالهای شما خیلی کارو خرابتر کرد .... کلا فاصله از سوال اصلی خیلی بیشتر شد
حالا بعد از نماز میام و یک مثال از هوش مصنوعی میزنم که بعد قضیه ربات و مختار بودنش و درنهایت مجازات کردنش مشخص بشه کاملا(البته امیدوارم)
ببخشید من گفتم برادر...فکر کنم شما خواهر باشید(تازه اسمتون رو دیدم)
این مثالهای شما خیلی کارو خرابتر کرد .... کلا فاصله از سوال اصلی خیلی بیشتر شدحالا بعد از نماز میام و یک مثال از هوش مصنوعی میزنم که بعد قضیه ربات و مختار بودنش و درنهایت مجازات کردنش مشخص بشه کاملا(البته امیدوارم)
امیدوارم نگید همه آدمها دیکتاتور هستند چون وسیله که خودشون ساختند رو مورد امتحان و قضاوت قرار میدند
البته یه وسیله کجا انسان کجا
و به این سوال بنده جواب بدید.
یه چرخ خیاطی دارم ساده
یکی دیگه دارم دارای حافظه اگه بهش برنامه بدم میتونه تو یه زمان کوتاه همزمان به تعداد مشخص شده یه طرح رو گلدوزی کنه.
خب حالا من میتونم این انتظار رو از چرخ اولی که این امکان در اون نیست داشته باشم?
یعنی الان من گناه میکنم! خدا یقه من رو میگیره میگه چرا گناه کردی؟
من میگم خب خدایا عقلم نرسید... فکر کردم این گناهو کنم به نفعمه!
خدا مثلا بگه : نه تو باید از عقلت بهتر استفاده میکردی
من میگم: خب خدایا شما باید بیشتر عقل میدادی .... من که ۲ تا مغز نداشتم یکیش رو تعطیل کنم و از یکی دیگه اش استفاده کنم! من با همه ی توان مغزم به این نتیجه رسیدم که اون گناهو کنم! شما باید مغز قوی تری به من میدادید!!
با نام خدا
در دین اسلام گناه و کار خوب مشخص هست و دسته بندی شده .
.
هدف دین اسلام ===> هدایت بشر به سعادت اصلی
پس یک مسلمان باید به دین خودش اشنا باشه که در این صورت میتونه تشخص بده که چه چیزی به منفعت خودش هست .
.
اما بحث اختیار :
مثال ___
فرض کنیم که بنده در شرایطی قرار گرفته ام که 50 میلیون در دسترس هست و با یه عکس العمل میتونم در جیب خودم قرار بدم و فرار کنم
دو راه هست :
یا میتونم بدزدم یا میتونم به عواقبش و همچین بحث شرعیش فکر کنم و ندزدم ==> خب این حاکی از اختیار بنده هست دیگه !
چون اگر اجباری بود که یک راه بیشتر نداشتم ===> باید میدزدیدم ===> در این صورت مکلف نبودم
.
نکته :
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا
خدا هيچ کس را جز به اندازه طاقتش مکلف نمی کند
.
مثلا بحث یه بی سواد با یه با سواد جداست
سلام
من یک سوال ساده ولی مهم دارم. ما در قرآن داریم که همه چیز رو خدا آفریده و هیچ چیزی غیر از خدا وجود ذاتی نداره! همچنین اختیار و توانایی هم به جز خدا وجود نداره. خب پس حالا معنی اختیار ما چیه دیگه؟یعنی الان من گناه میکنم! خدا یقه من رو میگیره میگه چرا گناه کردی؟
من میگم خب خدایا عقلم نرسید... فکر کردم این گناهو کنم به نفعمه!
خدا مثلا بگه : نه تو باید از عقلت بهتر استفاده میکردی
من میگم: خب خدایا شما باید بیشتر عقل میدادی .... من که ۲ تا مغز نداشتم یکیش رو تعطیل کنم و از یکی دیگه اش استفاده کنم! من با همه ی توان مغزم به این نتیجه رسیدم که اون گناهو کنم! شما باید مغز قوی تری به من میدادید!!ترو خدا قبل هرگونه پاسخ اول واقعا سوال رو درک کنید!!
حرف من اینه که انسان هیـــــــــــــــــچ چیز مستقلی از خودش نداره که بعدا بخواد بابتش مواخذه بشه!
مثلا شما یک ربات خیلی پیشرفته سازید که خودش اتوماتیک تصمیم میگیره و کارهای مختلفی میکنه! بعد اشتباهاتی هم میکنه! شما میگید آهاااان ...حالا وقت مجازاته و مثلا ربات رو آتیش میزنید!بابا ربات هرچی کرده به واسطه توانایی که شما بهش دادید کرده! هرچقدر خوب برنامه شو نوشتید کار کرده. از خودش که هیچ وجود مستقل نداره که ما تقصیر رو بندازیم گردن اون وجود مستقلش و بعد عذابش کنیم به خاطر اشتباهش!!
>>>مگر اینکه ما برای انسان وجود مستقلی از خدا فرض کنیم؟ مثلا بگیم روح انسان مستقل از خداست و خدا هیچ دخل و تصرفی توش نداره.
حتی تازه اگر این فرض رو هم قبول کنیم بازم سازنده روح خدا بوده!!! ظرفیت ها و توانایی ها و ساختارشو اون شکل داده! بازم هر گناهی کنه ریشتا برمیگرده به سازنده اش!!!امیدوارم یکی بتونه درک کنه حرف منو و جواب قانع کننده ای بده بهم!
منم یه سوال دارم
مگه نمیگی انسان چیزی از خودش نداده که بخاد بابتش مواخذه بشه ؟
اگه اینه پس شما چیزی از خودت نداری که خدا اونو عذاب کرده باشه که . هرچی داره عذاب میکنه از خودشه ، اختیار ساخته های خودشو نداره ؟ اختیار خودشو نداره ؟
اولین مثالی که توی هوش مصنوعی میزنند دنیای ومپوس(هیولا) هستش که عکسش رو در زیر میبینید و من توضیحاتش رو در ادامه خواهم نوشت:
قوانین اولیه:
فرض کنید شما اون فرد گوشه سمت چپ پایین هستید و اینجا داخل یک غار تاریک هستش و شما میخواید اون شمش طلا(Gold) رو پیدا کنید.
PIT ها یعنی گودال هایی که اگر داخلش بیفتید میمیرید! و اون سیب زمینی اون بالا هم یک هیولاست که اگر به خونه ای که نشسته برید شمارو میخوره!
شما هیچ اطلاعاتی از مربع های اطراف ندارید و همه اش رو سیاه یا ناشناخته فرض کنید(مثلا داخل غار تاریک هستیم!). این رو هم درنظر بگیرید که حرکت قطری بین مربع ها(مثل فیل شطرنح) نداریم و فقط میتونید افقی و عمودی بین مربع ها حرکت کنید.
اون مربع هایی که داخلش نوشته Breeze یعنی نسیم، معنیش اینه که شما در خانه مجاور گودال هستید! اما دیگه نمیدونید خانه ی بالاسری گوداله یا پایین یا چپ یا راست. فقط میدونید یکی از خانه های مجاور گودال هستش!
خانه ای هم که Stench به مهنای بوی بد نوشته یعنی اینکه شما در مجاور لانه هیولا هستید و بازم نمیدونید که هیولا دقیقا در کدام خانه مجاور هست!
همچنین این رو میدونیم که اگر شما در مربع امن قرار دارید(مثل مربع شروع) مربع های اطراف شما(به جز حالت قطری) مربع های امن هستند و میتونید به هرکدوم که دلتون خواست حرکت کنید!
======================================================================
خب حالا فرض کنید ما حرکت رو از خونه (۱و۱) که همان نقطه آعاز هست شروع میکنیم و میریم به خونه ی (۲و۱). اونجا Breeze داریم و میفهمیم که یکی از خونه های (۳و۱) یا (۲و۲) گودال هستش! ولی چون نمیدونیم گودال دقیقا در کدام خانه است، ریسک نمیکنیم و دوباره به جای اولمون یعنی خونه ی (۱و۱) برمیگردیم.
اینبار رو به سمت بالا یعنی به خانه ی (۱و۲) حرکت میکنیم. اینجا هم Stench داریم که معنیش قرار داشتن هیولا در یکی از خانه های مجاوره! پس یعنی ما یا در خانه ی (۱و۳) و یا در خانه ی (۲و۲) هیولا داریم.
>>> حالا توبت استفاده از قوانین در استنتاج تجربیات فرامیرسد(همان هوش).
ما میگیم ما قبلا در خانه (۲و۱) نسیم داشتیم و یکی از احتمالات این بود که در (۲و۲) گودال باشد. اما چون در (۱و۲) نسیم وجود نداشت، پس فرض وجود گودال در (۲و۲) رد میشود! همچنین وجود گودال در (۳و۱) به اثبات میرسد!
و نیز چون در خانه ی (۲و۱) فقط نسیم وجود داشت و بوی بد نداشتیم، پس فرض وجود هیولا در (۲و۲) نیز منتفی است و لذا وجود هیولا در (۱و۳) به اثبات میرسد!
و در نهایت خانه ی (۲و۲) امن است!
و ما همینطور با استفاده از چند قانون اولیه که داشتیم، و قوانین استنتاج ، بعلاوه تجربیات اکتسابی از محیط به شناخت غار میپردازیم و درنهایت طلا را جستجو میکنیم!
قوانین استنتاج مورد استفاده هم اینها بود
if a->b II c
if a'-> c|| d
if a=a'=>c else ~c
.
.
این ساده ترین مثال از هوش مصنوعی بود که میگه ما با یک تعداد قوانین اولیه مثل Breeze و Stench + چندتا قانون استنتاج محدود، میتوانیم یک صفحه مربعی که هیچ اطلاعاتی ازش نداریم را به طور کامل بررسی و کشف کنیم! و این صفحه به تعداد بینهایت خونه داشته باشه و به بینهایت شکل مختلف چیده بشه برای ما هیچ فرقی نمیکند و لازم نیست ما برای هر حالت بصورت جدا برنامه نویسی کنیم!
یعنی ما تنها یکبار چندتا قانون اولیه مینویسیم، و بعد بینهایت بار در بینهایت دنیای مختلف میتونیم آن را احرا کنیم. (همه ی بازی های جدید رایانه ای و ربات های جدید از همین اصل استفاده میکنند).
و این قوانین هم چیز عجیبی نیست... اینها همه از نوع تفکر خود بشر استخراج شده اند. یعنی همه ی اینها تلاشیست برای پیاده کردن الگوی تفکر بشر و برای همین اسمش را گذاشته اند هوش مصنوعی! که میخواهد مغزی مشابه و حتی بهتر از انسان بسازد.
مغزی که اولش یک تعداد قوانین پیشفرض دارد ولی بعدا خودش با تجربیات محیطی به کشف قوانین جدید و اضافه کردن آنها به پایگاه دانشش مبادرت میکند!
شما نوزاد انسان رو ببینید! اولش هیچ چیز نمیداند ولی قوانین استنتاج در مغز او موجود است. و به مرور زمان تجربیات را با قوانین پیشفرض ذهنش میسنجد و از آنها قانون تازه یاد میگیرد (مثلا اجسام را رها میکند و میبیند به زمین میخورد.پس نتیجه میگیرد همه ی اجسام را اگر رها کنیم به زمین میخورند!)
حالا کل بحث این تاپیک این هست که این قوانین پیشفرض ذهنی که علت هوشمندی ماست را خدا به ما داده و تعدادش برای هرکس محدود و مشخص است. و کل پایه تفکر هرکس به تعداد این قوانینی است که خدا به او داده! حالا اگر به کسی قوانین بهتر و پیچیده تری داده و توانایی محاسبات ذهنیش بیشتر است میشود امام معصوم و اگر مثل من قوانین مغزش ساده و اندک است خنگ میشود! و قدرت درک ندارد!
در کل دست ما نبوده که چه بشویم! بلکه دست خدایی بوده که چه به ما داده است!!
این توضیحات طولانی و کمی تخصصی برای این بود که بگم چرا از ربات مختار مثال میزنم! چون ربات هم یک نمونه ی ساده از انسان است!
منم یه سوال دارم
مگه نمیگی انسان چیزی از خودش نداده که بخاد بابتش مواخذه بشه ؟
اگه اینه پس شما چیزی از خودت نداری که خدا اونو عذاب کرده باشه که . هرچی داره عذاب میکنه از خودشه ، اختیار ساخته های خودشو نداره ؟ اختیار خودشو نداره ؟
خب این یه بحث دیگه است و ربط به موضوع ما ندارد و بهتره در جای دیگری بحث بشه!
چرا قبول ندارم؟ من خودم چندتا پست زدم در یک تاپیکی که عنوانش دلیل خودکشی نکردن بود ، و اونجا همه تلاشمو کردم اینو به اون دوستمون بفهمونم!
من اگر اینجا تاپیک زدم چون خداپرستم! آنهم خدای بی نقص N-dimensional و چون میدانم خدای من هرگز کار بیهوده نمیکند(چون در صورت پذیرش این جبر مطلق به اینصورت، کل آفرینش انسان و بعدشم معاد و درنهایت بی نقص بودن خدا زیر سوال میرود) پس حتما این بحث یک حلقه مفقوده ای دارد، که من به دنبال آن میگردم!
به ذهن کوچک خودم که نرسیده خواستم ببینم از اساتید کسی میداند یا آیا پاسخش را در نوشته های بزرگان پیشین دیده است یا نه.....
که تا کنون متاسفاته به جواب سوالم نرسیده ام
امیدوارم نگید همه آدمها دیکتاتور هستند چون وسیله که خودشون ساختند رو مورد امتحان و قضاوت قرار میدند
البته یه وسیله کجا انسان کجا
و به این سوال بنده جواب بدید.
یه چرخ خیاطی دارم ساده
یکی دیگه دارم دارای حافظه اگه بهش برنامه بدم میتونه تو یه زمان کوتاه همزمان به تعداد مشخص شده یه طرح رو گلدوزی کنه.
خب حالا من میتونم این انتظار رو از چرخ اولی که این امکان در اون نیست داشته باشم?
خب حرف ما هم همینه دیگه .... میگیم خدا از چرخ خیاطی های ساده مثل ما نباید توقع بی نقص کار کردن داشته باشه! اگر گناه میکنیم اقتضای خلقتمونه و اگر ثواب هم میکنیم همینطور! کلا هیچکاره ایم (همونطور که چرخ خیاطی هیچ کاره است!)
آدم که چرخ ساده رو تنبیه نمیکنه که تو چرا مثل اون چرخ های پیشرفته نمیدوزی! بنده خدا همینطوری آفریده شده که ساده بدوزه
با نام خدادر دین اسلام گناه و کار خوب مشخص هست و دسته بندی شده .
.هدف دین اسلام ===> هدایت بشر به سعادت اصلی
پس یک مسلمان باید به دین خودش اشنا باشه که در این صورت میتونه تشخص بده که چه چیزی به منفعت خودش هست .
.اما بحث اختیار :
مثال ___
فرض کنیم که بنده در شرایطی قرار گرفته ام که 50 میلیون در دسترس هست و با یه عکس العمل میتونم در جیب خودم قرار بدم و فرار کنم
دو راه هست :
یا میتونم بدزدم یا میتونم به عواقبش و همچین بحث شرعیش فکر کنم و ندزدم ==> خب این حاکی از اختیار بنده هست دیگه !چون اگر اجباری بود که یک راه بیشتر نداشتم ===> باید میدزدیدم ===> در این صورت مکلف نبودم
.نکته :
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا
خدا هيچ کس را جز به اندازه طاقتش مکلف نمی کند
.مثلا بحث یه بی سواد با یه با سواد جداست
ابزار استفاده از این اختیار در شما چیست؟ آن ابزار ساخته خودتان است؟ اگر نه از کجا آمده است؟ آیا بی نقص و کامل است یا نقص هایی دارد؟ اگر نقص دارد برعهده استفاده کننده است یا برعهده ی سازنده آن؟
خب حرف ما هم همینه دیگه .... میگیم خدا از چرخ خیاطی های ساده مثل ما نباید توقع بی نقص کار کردن داشته باشه! اگر گناه میکنیم اقتضای خلقتمونه و اگر ثواب هم میکنیم همینطور! کلا هیچکاره ایم (همونطور که چرخ خیاطی هیچ کاره است!)آدم که چرخ ساده رو تنبیه نمیکنه که تو چرا مثل اون چرخ های پیشرفته نمیدوزی! بنده خدا همینطوری آفریده شده که ساده بدوزه
نفرمایید
عجب
برای یه هیچکاره پیامبر فرستاد
کتاب فرستاد
جهنم قرار داد
بهشت قرار داد
پاداش قرار داد
کیفر قرار داد
ببخشید در مورد مثال خود چرخ خیاطی وقتی همرهاش یه کاتالوگه همراهش یه راهنما هست همراهش قطعات اضافی برای گلدوزی هست
حالا شما میخواهید ازش به عنوان چرخ ساده استفاده کنید اختیار با خودتون خودتون نخواستید. وگرنه این چرخ برای دوخت ساده طراحی نشده.
و همچنان میگم اگر امتحانی هست اختیاری هم هست
چون عقل این رو اقتضا میکنه
ببینید دوستان من اینجا نمیخوام بحث کنم که خدا عادله یا ظالمه یا هرچی که شما سعی در اثبات اختیار و ..... دارید!
بحث من سر چگونگی این مطلبه! پس لطفا از بحث اثبات حقانیت خدا خارج شید!
اما اگر سر از کار خدا درمیارید که قضیه چیه و چطوری آخه؟! یگید ما هم بدونیم! (البته نه مثل پست هایی که تا الان زده شده که در عین عالی بودن ولی مربوط به سوال اینجانب نمیشه! اگر فرض کنیم این بحث ۲تا لایه داره ، همه ی دوستان دارن در مورد لایه ۲ حرف میزنند. من میگم یک لایه بریم جلوتر و از لایه ۱ حرف بزنیم(البته اگر کسی بلده! چون این بحث واقعا پیچیده است و سخته تحلیل کردنش!)
به نظر خودم این بحث یک جواب ساده ی خطی نداره و مثل اعداد مختلط نیازمند تعریف مفاهیم جدیدی در ریاضیات داره! مثل رادیکال منهای یک!
منتهی این رادیکال منهای یک چیه خدا میدونه!
ببینید دوستان من اینجا نمیخوام بحث کنم که خدا عادله یا ظالمه یا هرچی که شما سعی در اثبات اختیار و ..... دارید!
بحث من سر چگونگی این مطلبه! پس لطفا از بحث اثبات حقانیت خدا خارج شید!اما اگر سر از کار خدا درمیارید که قضیه چیه و چطوری آخه؟! یگید ما هم بدونیم! (البته نه مثل پست هایی که تا الان زده شده که در عین عالی بودن ولی مربوط به سوال اینجانب نمیشه! اگر فرض کنیم این بحث ۲تا لایه داره ، همه ی دوستان دارن در مورد لایه ۲ حرف میزنند. من میگم یک لایه بریم جلوتر و از لایه ۱ حرف بزنیم(البته اگر کسی بلده! چون این بحث واقعا پیچیده است و سخته تحلیل کردنش!)
به نظر خودم این بحث یک جواب ساده ی خطی نداره و مثل اعداد مختلط نیازمند تعریف مفاهیم جدیدی در ریاضیات داره! مثل رادیکال منهای یک!
منتهی این رادیکال منهای یک چیه خدا میدونه!
سلامی مجدد
اگه شما هدفتون پاسخ سوالی هست که هیچ وقت قانع نشوید.
شرمنده کاربران و کارشناسان انجمن وقت ندارند.
خب این یه بحث دیگه است و ربط به موضوع ما ندارد و بهتره در جای دیگری بحث بشه!
چرا قبول ندارم؟ من خودم چندتا پست زدم در یک تاپیکی که عنوانش دلیل خودکشی نکردن بود ، و اونجا همه تلاشمو کردم اینو به اون دوستمون بفهمونم!من اگر اینجا تاپیک زدم چون خداپرستم! آنهم خدای بی نقص N-dimensional و چون میدانم خدای من هرگز کار بیهوده نمیکند(چون در صورت پذیرش این جبر مطلق به اینصورت، کل آفرینش انسان و بعدشم معاد و درنهایت بی نقص بودن خدا زیر سوال میرود) پس حتما این بحث یک حلقه مفقوده ای دارد، که من به دنبال آن میگردم!
به ذهن کوچک خودم که نرسیده خواستم ببینم از اساتید کسی میداند یا آیا پاسخش را در نوشته های بزرگان پیشین دیده است یا نه.....
که تا کنون متاسفاته به جواب سوالم نرسیده ام
خدای n بعدی یعنی چه؟ چرا خدا کار بیهوده نمیکنه؟ این چه ایرادی پیش میاره برای خداییت خدا ؟
سلامی مجدد
اگه شما هدفتون پاسخ سوالی هست که هیچ وقت قانع نشوید.
شرمنده کاربران و کارشناسان انجمن وقت ندارند.
سوالی که استارتر پرسیدند دقیقا سوال منم هست
سوال کاملا منطقی است و هیچ یک از پست های قبلی جوابی برای سوال پرسیده شده نبود
در ضمن ما مریض نیستیم که به دنبال جواب باشیم ولی نخواهیم هیچ وقت قانع شویم!!!
خیلی حرف نابجایی زدید،یعنی چه نمیخواهید قانع شوید؟!!!
شما یا سوال رو متوجه نمیشی یا متوجه میشی و جوابی براش نداری(از این دو حال خارج نیست)
بنابراین خودتونو اذیت نکنید و اجازه بدید به جواب برسیم(انشاال...)
خدای n بعدی یعنی چه؟ چرا خدا کار بیهوده نمیکنه؟ این چه ایرادی پیش میاره برای خداییت خدا ؟
دوست عزیز اگر تفتیش عقاید نمیفرمایید و از سوال جواب کردن مقصود خاصی دارید که فکر میکنید به پاسخ مورد نظر منتهی میشود، لطفا همه را در یک پست خودتان پرسیده و خودتان نیز پاسخ دهید و نتیجه گیری بفرمایید تا ما نیز مطالعه کنیم، در غیر اینصورت تاپیک پر از سوال و جوابهای متفرقه شده که پست های اصلی و مهم در بین صفحات گم میشوند و اگر کسی تازه به بحث بپیوندد اختمالا حوصله خواندن تمام صفحات را نداشته و بنده مجبور میشوم دوباره پست های قبلیم را تکرار کنم تا متوجه اصل سوال و توضیحات تکمیلی آن بشود!
پیشاپیش از حسن نظر شما سپاسگزارم:Gol:
سلام
جناب rezaee گل
دوتا سوال
1-فرض کنیم همون مثال چرخ خیاطی ساده.اگه چرخ خیاطی به اسم الف وسط 10 تا چرخ خیاطی ساده دیگه باشه. و بعد یه مدت همون ساده دوزی رو هم انجام نده. نظرتون راجب این چیه؟نظرتون اینکه سازندش برا این یکی کم گذاشته؟
سوال دومم برا این میپرسم که درست تر متوجه منظورتون از مثال هوش مصنوعی بشم.
2- اون مثلا رباط ( یا ادم) وقتی به سمت باد میره به خونه ی (2و1) و یا به سمت بوی بد میره به خونه ی (1و2) :
الف-خودش به این نتیجه میرسه که باید مسیر ( 2 و 2 ) رو انتخاب کنه؟ و خودش میفهمه اینو؟
ب- یا از قبل سازنده این رباط , درون هوش رباط قرار داده که به خونه ( 2 و2) بره و خونه (2و1) و (1و2) به خطر نزدیکه؟
پ- رباط یا هوش از کجا میدونه خطر چیه و باید ازش دور بشه؟
سلام علیکم
ابزار استفاده از این اختیار در شما چیست؟ آن ابزار ساخته خودتان است؟ اگر نه از کجا آمده است؟ آیا بی نقص و کامل است یا نقص هایی دارد؟ اگر نقص دارد برعهده استفاده کننده است یا برعهده ی سازنده آن؟
ببینید سوال من اینه که انسان در لحظه ی نهایی قبل از اخد یک تصمیم، از یک قوه ای که حالا اسمش هرچیز میخواهد باشد، استفاده میکند درسته؟ و اون هستش که میگه این کارو بکن یا نکن و تصمیم نهایی رو میگیره!
من میگم همین قوه ی تصمیمگیر نهایی مخلوق خداست و توانایی هایش محدود و مشخص است و دقیقا همانی است که خدا داده!
اگر انتخاب را هم او بکند که انسان مجبور مطلق است ؛ حال آنکه خداوند در قرآن کریم انسان را مختار در انتخاب هدایت و سعادت یا گمراهی و شقاوت توصیف فرموده . برای این اتخاب او پیامبر فرستاده او را صاحب عقل تعریف کرده و توانائی کسب علم و ...
او و پیامبرش راه سعادت را تبئین و تشریع کردند و بشر را به تامل و تفکر و کسب علم دعوت کرده اند تا او را از جهالت دور نمایند
بسیار خب
حال اگر انتخابی نزد بشر نباشد , معنایش این است که خدائی دارد توصیف میشود که نه عقل , نه علم , نه تلاش و ... هیچ حقی را برای بشر قائل نشده و او تنها یک عروسک خیمه شب بازی است .
به این خدای دیکتاتور و نادان باید هم ایراد گرفت که چرا کار بیهوده ای همچون خلقت جهانیان را مرتکب شده
حالا این خدائی که میگوئید کیست ؟
دوست عزیز اگر تفتیش عقاید نمیفرمایید و از سوال جواب کردن مقصود خاصی دارید که فکر میکنید به پاسخ مورد نظر منتهی میشود، لطفا همه را در یک پست خودتان پرسیده و خودتان نیز پاسخ دهید و نتیجه گیری بفرمایید تا ما نیز مطالعه کنیم، در غیر اینصورت تاپیک پر از سوال و جوابهای متفرقه شده که پست های اصلی و مهم در بین صفحات گم میشوند و اگر کسی تازه به بحث بپیوندد اختمالا حوصله خواندن تمام صفحات را نداشته و بنده مجبور میشوم دوباره پست های قبلیم را تکرار کنم تا متوجه اصل سوال و توضیحات تکمیلی آن بشود!پیشاپیش از حسن نظر شما سپاسگزارم:Gol:
ببینید دوست عزیز تر من
شرط اول صحبت دو نفر با هم ، فهم گفتمان همدیگر است. اگر من سخن پراکنی کنم شما هم بکنید و هیچ کدوم نفهمیمم هر کدام چه دارد میگوید که این چه تبادل اطلاعاتی است؟ این چه بحثی است؟
اگر شما حین گفتن آن جملات " خدای ان بعدی و بیهوده و اینها" به توضیح آن نیز می پرداختین احیانا نیاز نبود تا برای فهم بهتر منظور شما مجبور به طرح سوال باشم.
صحیخش هم همین است. باید طوری حرف بزنیم که طرف مقابل کمترین نیاز را داشته باشد که سوال بپرسد و در مورد گفته های ما و برداشت صحیح خودش مجبور به سوالات متعدد شود. نه ؟
یعنی الان من گناه میکنم! خدا یقه من رو میگیره میگه چرا گناه کردی؟
من میگم خب خدایا عقلم نرسید... فکر کردم این گناهو کنم به نفعمه!
خدا مثلا بگه : نه تو باید از عقلت بهتر استفاده میکردی
من میگم: خب خدایا شما باید بیشتر عقل میدادی .... من که ۲ تا مغز نداشتم یکیش رو تعطیل کنم و از یکی دیگه اش استفاده کنم! من با همه ی توان مغزم به این نتیجه رسیدم که اون گناهو کنم! شما باید مغز قوی تری به من میدادید!!
شما تا حالا افرادی رو دیدین که درباره مضرات سیگار هیچ شکی ندارن اما باز میکشن ؟
پس چرا سیگار میکشد ؟
آیا عقلش نمیرسه ؟
خیر این نشان میدهد که انسان فقط همین بدن فیزیکی نیست . انسان انسان ابعاد متا فیزیک دیگری دارد که این ابعاد متا فیزیک با بدن در ارتباط است
اگر بگیم که خدا این انسان را با تمام ابعادش طوری خلق میکرد که راه اشتباه نرود و فقط به سمت خوبی ها برود تازه میرسیم به نظر اسلام درباره انسان .
سوره بقره آیه 30 تا 33
آن زمان را ياد آر كه پروردگارت به فرشتگان گفت : به يقين جانشينى در زمين قرار مىدهم . گفتند : آيا موجودى را در زمين قرار مىدهى كه در آن به فساد و تباهى برخيزد و به ناحق خونريزى كند و حال آن كه ما تو را همواره با ستايشت تسبيح مىگوييم و تقديس مىكنيم . [پروردگار] فرمود : من [از اين جانشين و قرار گرفتنش در زمين] اسرارى مىدانم كه شما نمىدانيد .«30» و خدا همه نامها [ىِ موجودات] را به آدم آموخت ؛ سپس [هويت و حقايق ذات موجودات را] به فرشتگان ارائه كرد و گفت : مرا از نامهاى ايشان خبر دهيد ، اگر [در ادعاى سزاوار بودنتان به جانشينى] راستگوييد .«31»گفتند : تو از هر عيب و نقصى منزّهى ، ما را دانشى جز آنچه خودت به ما آموختهاى نيست ، يقيناً تويى كه بسيار دانا و حكيمى .«32» [خدا] فرمود : اى آدم ! فرشتگان را از نامهاى آنان خبر ده . پس هنگامى كه نامهايشان را به فرشتگان خبر داد [خدا] فرمود : آيا به شما نگفتم كه من يقيناً نهانِ آسمانها و زمين را مىدانم ، و به آنچه شما آشكار مىكنيد و به آنچه پنهان مىداريد ، دانايم ؟«33»
این انسان است که با تمام ابعادش میتواند معلم ملائکه شود .
[خدا] فرمود : آيا به شما نگفتم كه من يقيناً نهانِ آسمانها و زمين را مىدانم