چه تفاوتی از لحاظ محتوایی - مفهومی بین داستان های قرآن ، و داستان های شاهنامه وجود داره ؟!!
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۚ وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَىٰ أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا و هنگامی که قرآن میخوانی، میان تو و آنها که به آخرت ایمان نمیآورند، حجاب ناپیدایی قرارمیدهیم؛ و بر دلهایشان پوششهایی، تا آن را نفهمند؛ و در گوشهایشان سنگینی؛ و هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد میکنی، آنها پشت میکنند و از تو روی بر میگردانند.
تفاوت مثل این است که یک شخصی که مثلا زبان چینی را نمی فهمد بعد سخن دانشمند چینی را گوش دهد بعد بگوید میشود برای من تفاوت عر عر الاغ را با صدا هایی که این دانشمند چینی از خودش در میاورد برایم توضیح دهی هر دو صداست و من تفاوتی حس نمی کنم:moteajeb:
ژیان و بنز هردو ساخته دست بشرند و قرآن و شاهنامه هم همینجور -
بسم الله
در واقع ژیان و بنز هر دو ساختهی خداست به دست مخلوق خدا و قرآن و شاهنامه هم همینجور! :ok: تفاوتشان در درصد خلوصشان هست مگرنه هیچ کسی از نزد خودش چیزی ندارد ... مشارکت هر کسی در هر کاری به اندازهی خراب کردن و اضافه کردن نقص به آن کار است و به همین دلیل تنها کتاب بدون عیب کتاب منزل است و این در مورد هر چهار کتاب آسمانی است، وجه برتری قرآن نسبت به آن سه کتاب دیگر در وجوه دیگری است که آنها نسبت به قرآن رابطهی مشمولیت داشته و در ذیل قرآن قرار میگیرند.
آن ساخته ی پیامبر اسلام ( صلوات الله علیه وآله و سلم )
إِنْ هَٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ سَأُصْلِيهِ سَقَرَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ (و گفت) قرآن فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا)!» (امّا) بزودی او را وارد سَقَر [= دوزخ] میکنم! و تو نمیدانی «سقر» چیست! نه چیزی را باقی میگذارد و نه چیزی را رها میسازد!
بخدا سوگند بنده بسیار دلشادم می شوم که در آن دوزخ وارد شوم از آرزوهای بزرگم است
يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ (العنكبوت: ٥٤) آنان با عجله از تو عذاب میطلبند، در حالی که جهنم به کافران احاطه دارد!
شما با انکاری که نسبت به وحی دارید در بطن جهنم هستید و خود خبر ندارید زمانیکه با مرگ پرده های غفلت که کنار رفت آنوقت می گویند
لَّقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (ق: ٢٢) (به او خطاب میشود:) تو از این غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است!
ژیان;698010 نوشت:
ینی جایی بروم که الله در آنجا نیست
وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (البقرة: ١١٥) مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بینیاز و داناست!
اما در آنجا خداوند به کفار نظر لطف نمی کند نه اینکه حضور ندارد وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (آلعمران: ٧٧)
و به آنان در قیامت نمینگرد و آنها را (از گناه) پاک نمیسازد؛ و عذاب دردناکی برای آنهاست.
حتی خزان آتش ملائکه هستند و حتی ملائک عذاب هم در جهنم حاضرند وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً مأموران دوزخ را فقط فرشتگان قرار دادیم
اما چون سنخیتی با آتش ندارند از آتش عذابی نمی برند اما کفار چون سنخیت با نار دارند در آتش می سوزند.
إِنْ هَٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ سَأُصْلِيهِ سَقَرَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ
(و گفت) قرآن فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا)!» (امّا) بزودی او را وارد سَقَر [= دوزخ] میکنم! و تو نمیدانی «سقر» چیست! نه چیزی را باقی میگذارد و نه چیزی را رها میسازد!
یکتای بی همتا;698016 نوشت:
يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ (العنكبوت: ٥٤)
آنان با عجله از تو عذاب میطلبند، در حالی که جهنم به کافران احاطه دارد!
شما با انکاری که نسبت به وحی دارید در بطن جهنم هستید و خود خبر ندارید زمانیکه با مرگ پرده های غفلت که کنار رفت آنوقت می گویند
لَّقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (ق: ٢٢)
(به او خطاب میشود:) تو از این غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است!
بسیار بسیار از شما سپاسگزارم که تنها با آیه های کرآن مرا پاسخ می دهید
من کرآن را بسیار دوست دارم و همیشه آن را بر چشم می گذارم و می بوسم :hamdel:
نه شرمنده من کرآن به زبون پارسی نخوندم بیشتر به زبان خود کرآن Quran خوندم
خب دیگه در موردی چیزی که نخوندی و علم نداری بد میگی...اول بخون بدون بعد ضد بگو...در غیر این صورت کاملا سخنانتان غیر عقلانی است...الان من یک کتاب رو نمیخونم میام میگم باطله...خنده دار نیست از جهل نیست
نه اینکه حرفی نیست نه،شما برای درک تفاوت سخن خلق با سخن خالق باید تفاوت خلق با خالق را بدانید.
خانه از پای بست ویران است
خواجه در فکر نقش ایوان است
سؤال شما جسارتا از پایه و اساس غلط است(عذر می خواهم)
یک مثال می زنم و زحمت را کم می کنم:
نامه ای از دست محبوب شما به دستتان می رسد
کسی به شما می گوید این نامه را به من بده عین همان مطالب را می نویسم و به شما می دهم
قبول می کنید؟
چرا؟
همان مطالب را می نویسد،عین همان!!!!
جاذبه عشق محبوب شما همان تاثیری است که در کلام اوست و در عین آن کلام از دیگری نیست.
درک تاثیر قران بر روح و روان و جان انسان چشیدنی است،به قول معروف با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.
سلام
به جز گفتن این سخنان شاعرانه ، دلیل دیگری ندارید ؟!!
اینها که شما گفتید فقط برای روضه و روضه خوانی مناسب است ، و هرگز شایسته یک بحث علمی نیست .
اگر نهایت دلیل شما برای برتری قرآن نسبت به شاهنامه همین ادعای الهی بودن قرآن است ، همین را در جمع بندی بنویسید و تاپیک را ببندید .
سوال من سوال مشکل و پیچیده ای نیست ، داستان های قرآن چه دارند که شاهنامه ندارد ؟!!
اگر چیزی به ذهنتان می رسد بگویید ، اگر هم مطلب اضافه ای در قرآن وجود ندارد اینقدر الهی بودن آنرا به رخ ما نکشید .
اتفاقا از همین سوال تا کنون ثابت شده است که این افسانه های قرآنی نه تنها آسمانی نیستند که نسبت به داستان های زمینی شاهنامه هم شیرینی و زیبایی کمتری دارند .
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۚ وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَىٰ أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا
و هنگامی که قرآن میخوانی، میان تو و آنها که به آخرت ایمان نمیآورند، حجاب ناپیدایی قرارمیدهیم؛ و بر دلهایشان پوششهایی، تا آن را نفهمند؛ و در گوشهایشان سنگینی؛ و هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد میکنی، آنها پشت میکنند و از تو روی بر میگردانند.
تفاوت مثل این است که یک شخصی که مثلا زبان چینی را نمی فهمد بعد سخن دانشمند چینی را گوش دهد بعد بگوید میشود برای من تفاوت عر عر الاغ را با صدا هایی که این دانشمند چینی از خودش در میاورد برایم توضیح دهی هر دو صداست و من تفاوتی حس نمی کنم
ماشاءالله به اینهمه ادب اسلامی ، احسنت . :Kaf:
به جز شعار دادن و روضه خوانی دیگه چی بلدید ؟!!
ما که از کاربران عادی ناامید شدیم ، امیدواریم کارشناس گرامی دوباره در بحث شرکت کنند .
[=Verdana]سلام
خیر ، تفاوتی که مرا قانع کند داستان های قرآن از داستان های شاهنامه برتر و بهتر هستند ، از هر نظر .
[=Verdana]
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام
برای شما مثال زدم که اگر بنده ادعا کنم رسول خدا هستم و جعبهای در بسته به شما بدهم و بگویم در آن اگر چه چیزی باشد به رسالتم ایمان میآورید و بهانهجویی نمیکنید و معیارتان برای تعیین الهی بودن آن چیز داخل جعبه چیست، شما جواب دادید که داخل جعبه هر چیزی که باشد میگویید بنده دارم دروغ میگویم و متوهّم هستم و این جعبه حتماً از طرف خدا نیست ... بنده هم نتیجه گرفتم که پس اینکه به دنبال تفاوت میان داستانهای قرآن و شاهنامه میگردید تظاهر و دروغ است چون هر تفاوتی که بر فرض وجود نشانتان دهند شما انکار خواهید کرد که آن تفاوت بتواند معیار الهی بودن قرآن باشد ...
خودتان گفتهاید که هیچ دلیلی قانعتان نمیکند و بعد میگویید سؤال پرسیدهام که بدانم ... شما تکلیفتان با خودتان را مشخص کنید ... آیا وجود دارد دلیلی که شما را قانع کند که رسولی از طرف خدا آمده است یا نه؟ اگر ندارد چرا وقت ما را تلف میکنید؟ در نیتتان شک کنیم یا آن را به حساب اشتباه بگذاریم؟ اگر اشتباه کردهاید الآن متوجه شدید که سؤالتان برای شما اشتباه است (شاید اگر کس دیگری بپرسد سؤال درستی باشد) و از کش دادن این جدال بیحاصل انصراف میدهید؟ (پاسخهای داده شده هم برای شما نیست چون پاسخی برای شما به این سؤالتان وجود ندارد و پاسخ ما برای دیگرانی است که اگر این سؤال را بپرسند واقعاً به دنبال جوابش هستند)
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana] خود دلیل خودش است ، این قضیه را بنده قبول ندارم .
چرا که از این پس هرکسی می تواند کتابی بنویسد و بگوید این از خداست . وقتی هم بگوییم دلیل؟ می گوید خود این کتاب دلیل است !!
[=Verdana]
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana]خیر ، من سوالی پرسیده ام و می خواهم قانع شوم ، اما جواب شما چه بوده ؟!
قرآن حق است .
چرا؟
چون الهی است .
چرا الهی است ؟
چون قرآن گفته !!!
خب معلومه که من با این جواب قانع نشم ، این اصلا جواب نیست ، دور تسلسل است .
[=Verdana]
[=Verdana]منظورم از اینکه خودش دلیل خودش هست را متوجه نشدید ...
اول اینکه هر کسی خواست این کار را بکند بکند ... حتی اگر با نیتی که دارد به تعبیر سرکار حبیبه از روی همین قرآن کپیبرداری کند کار قرآن را نخواهد کرد چون اصل آیت بودن آیات قران در باطن آنهاست و در جعل کردن تنها میتوان ظاهر را جعل کرد و برای ما و شما در تصرف در باطن کردن راهی نیست ... قرآن خودش را اثبات میکند اما نه از طریق آرایههای ادبی یا سایر ملاکهای ظاهری که کسی مانند آن را بیاورد و بگوید جلد دوم قرآن یا بهتر از آن را آوردم ... خدای قرآن در پس ظاهر قران خودش را به دل انسان نشان داده و قلب در مقابلش خاضع میشود و به اعتراف در میاید ... اگر شما قرآن خواندید و این تجربه را نکردید نشان میدهد شما باید مراتب دیگری را تجربه نمایید ... شاید بهتان بر بخورد ولی باید بدانید که بدون قصد تمسخر یا توهین صحبت میکنم و وضع خودم هم در این میان هیچ خوب نبوده است ... اینکه در چه سطحی آیت خدا بودن قرآن را بتوان شناخت به صافی قلب و تیره نشدن آن بستگی دارد ... کسی که قلبش پاک و فطرتش بیدار است با شنیدن آیهای از آیات آن قلبش منقلب و خاضع میشود و اشک بر چشمانش جاری میشود و به سجده میافتد ... بودهاند کسانی که با شنیدن آیهای مسلمان شده باشند ... برای برخی دیگر باید در آیات تدبر و تعمق کرد تا این حالت خضوع و خشوع ظاهر گردد ... برای برخی دیگر هر چقدر هم که میخوانند و یا در آن تدبر میکنند کفایت نمیکنند، ایشان باید در مبارزهی با خدا در یک میدان رزم باطنی وارد شوند تا آنجا به خودشان ثابت کنند که خدای قرآن وجود ندارد ... در تلاش برای این همآوری وقتی که برای مقابله در جهد و تلاش هستند و دانستههای خود را برای کمک گرفتن واکاوی مینمایند گوهر مغفول فطرت خود را خواهند یافت و آنجاست که در مقابل آیات قرآن سر تسلیم را فرو میآورند و خدا را در پس آنها میبینند و میشناسند ...
راه ایمان آوردن به قرآن یا رد کردن قرآن این است ... راه قرآن بررسی ظاهر آیات و شمردن و جمع زدن تعداد حکمتها و پندها نیست ... تمرکز بر روی ایههای قرآن است ... تمرکز بر روی آیات یک سوره است ... آیه یعنی نشانه ... اگر مبنای ایمان آوردن به قرآن آرایههای ادبی بود همان آرایهها را میگفتند آیه و به آیات میگفتند جمله یا قطعه یا بخش ... آیه یعنی نشانه و قرآن مجموعهای است از آیات البینات که هر کدام برای یک نفر میتواند گشایش راه هدایت باشد ... بودهاند کسانی که سالها در دل دشمن اسلام و قرآن بوده و گمان داشتهاند که یقین دارند که قرآن از غیر خداست و اصلاً خدایی را قبول نداشتهاند ولی درست وقتی که اقدام به رد کردن قرآن کردهاند چشم دلشان آیت بودن قرآن را دیده است و ایشان در وادی حیرت فرو رفتند ... تجربهای که در سالها خواندن قرآن و تدبر در آن به ایشان دست نداده بود ... تحدی آخرین راه است و این راه دیگر برای هر کسی جواب خواهد داد ...
[=Verdana] مگرنه کسی نگفت که قران حق است چون الهی است و الهی است چون خودش گفته ... اشتباه بودن چنین استدلالی را هر کسی متوجه میشود ... اشتباه بودن آن برای این است که تمام آن در یک سطح است حال آنکه اثبات الهی بودن قرآن در ظاهر نیست و در باطن است ... در باطن که خود را شناساند و مورد وثوق قرار گرفت اینک در ظاهر قابل اعتنا میشود ...
و البته امیدوارم دست از این ادعا بردارید که میگویید سؤال پرسیدهاید که پاسخش را بگیرید ... خودتان گفتهاید که پاسخی برای سؤال شما وجود ندارد و هر تفاوتی که برای شما شمرده شود خواهید گفت قرآن باز از طرف خدا نیست ... ما را قبول ندارید چرا خودتان را انکار میکنید؟
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana] قرآن آنقدر خود را مطمئن جلوه می دهد که اگر یک خطا داشته باشد انگار تمام آن خطاست ، و یا اگر قسمتی از آن الهی نباشد ، انگار کل آن الهی نیست .
من به عمر نوح نیاز ندارم ، تا همین الان غلط های بسیاری از جنبه های مختلف از قرآن بیرون کشیده ام . در این تاپیک هم دارم راجع به تفاوت یک اثر زمینی و یک اثری که ادعا می کند آسمانیست صحبت می کند . جالب اینجاست که پاسخ شما همان ادعای قرآن است : یعنی چون قرآن گفته من آسمانی هستم ، پس آسمانی هست . حالا دلیل قرآن چه بوده ؟! خود قرآن !!!!
کارشناس تفاوتی را ذکر کردند ، مبنی بر اینکه شاهنامه غیرواقعی و اسطوره ایست ، اما قرآن واقعی . من دنبال تفاوت هایی از این دست هستم ، میخوام ببینم پیروان قرآن چه تفاوتی بین داستان های کتاب مقدسشون و شاهنامه می بینن .
[=Verdana]
بله قرآن هیچ اشکالی ندارد ... در مواجهه با هر مشکلی که در قرآن میشود یافت مانند تجربهای که میشود با هر کتاب دیگری داشت دو احتمال وجود دارد:۱. مطلب کتاب اشتباه باشد و ما درست در آن اشتباه را پیدا کرده باشیم
۲. مطلب کتاب درست باشد و ما در اشتباه باشیم و مثلاً منظور کتاب را درست متوجه نشده باشیم
این دو احتمال در برخورد با هر کتابی پیش میآید ... در مورد قران شما احتمال اول را اخذ کردهاید و آن را یقینی بیان میکنید و هیچ احتمال نمیدهید که خودتان در اشتباه باشید، ما هم بر احتمال دوم اصرار داریم و هیچ احتمال نمیدهیم که قرآن اشتباه باشد، ما برای این اطمینانمان استوار بر این مطلب هستیم که حقانیت قرآن برایمان اثبات شده است، انتظار این است که شما هم استوار بر این مطلب باشید که حق همیشه با شماست ... آیا چنین اعتقادی دارید؟ آیا چنین اعتقادی را اگر در کس دیگری ببینید او را جاهل و متکبر نمیشمرید؟ اگر اعتقادتان به چیز دیگری است آن اعتقاد را برایمان بیان کنید ... :Gol:
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana] من در همین قرآن تدبر کردم ، دیدم در مواردی نزاکت ندارد ( تاپیک هم راجع به ادب قرآن زده ام ) ، مشاهده کردم که با علم امروز مخالفت دارد ، مشاهده کردم در مواردی با حقوق بشر در تضاد است ، مشاهده کردم در مواردی خشونت و انعطاف لازم را ندارد ، مشاهده کردم زیبایی لفظی در آیات مکی آن هست ، مشاهده کردم برخی دستوراتش خوب و زیبا هستند ( مثلا احترام به والدین و یا مسئله خانواده ) .
عزیز من ، من همه اینهارو باهم دیدم ، موارد خوبش رو نگه داشتم ، موارد نادرست و نامناسبش رو هم کنار گذاشتم .
من بر خلاف شما با دید سیاه یا سفید به ماجرا نگاه نمیکنم ، هر کتابی مسلما نقاط مثبت داره ، نقاط منفی هم داره . من هم هیچ ابایی ندارم که هم نقاط مثبت قرآن رو بگم ، هم نقاط منفی و نادرستش رو .
[=Verdana]
با توجه به توضیحات بالا میتوان باید به بررسی تمامی این مطالب نیز پرداخت ... پس لطفاً جواب سؤال پرسیده شده در بالا را بدهید که بر چه مبنایی خود را در تمام تشخیصهایی که برخی از آنها را در اینجا بیان کردهاید محق و بر موضع صدق و راستی میدانید تا اتهامهایتان نسبت به قرآن پذیرفتنی باشد؟[=Verdana]
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana]واقعا انتظار نداشتم دست به دامان دروایش کردستان و مرتاض های هندی بشوید !
پسرعموی خود من سوزن از لپش رد می کرد بدون اینکه هیچ خونی از لپش بیاد . این کارها همگی حقه و چشم بندیست ،
از همان معلق ایستادن مرتاض ها بگیرید که مشخص شد حقه بوده ، تا راه رفتن روی ذغال که اصلا دلیل علمی دارد و با ترمودینامیک توجیه می شود ، و همین سیخ به بدن فروکردن ها که همگی حقه و ترفند هستند ، هیچ کدام نمی توانند داستان های قرآنی را واقعی جلوه دهند . مگر اینکه شما یا همچون قضیه روی ذغال راه رفتن برای آن توجیه علمی بیاورید و یا آنکه بگویید ابراهیم حقه زد !
[=Verdana]
اشتباه میکنید ... چنین چیزهایی هستند ... اگر شما پسرعمویتان را دیدهاید ما هم شاهدان عینی معتمدی برای برخی از کارهای شگفتاوری که توجیهی در این علوم جدید نداشته باشند سراغ داریم ... منکر این نیستیم که در این وادی شیادی بسیاری هم وجود دارد و یا شعبدهبازی بر مبنای حقه است و با جادوگری متفاوت است، ولی موضوع اینجاست که در این وادی حرف راست هم هست و شما با یک مثال شیادی و حقهبازی سعی دارید اثبات کنید که همهی آنها حقهبازی است ... عجیب است که به این راحتی از عبارت «اثبات شده» یا «مشخص شده» استفاده میکنید، گویی درک درستی از سنگینی وزن این عبارات ندارید ... چرا نمیگویید در برخی موارد که بررسی شد اینطور نبودهاند و حقه و شیادی بوده است؟ بر چه مبنایی تجربیات خود را به صور عمومی تعمیم میدهید؟
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana] اگر قراره شما هم به شخصیت بنده توهین کنید همین الان بحث با شمارو تموم میکنم . چون کسی ارزش بحث کردن داره که به طرف مقابل احترام بذاره .
[=Verdana]
توهین؟ یک نفر اصل علیت را رد میکند با آنکه مبنای هر تعقل و در نتیجه هر تفکری است و بعد خود را دانشمند و باهوش میخواند و بر مبنای آن براهین عقلی اثبات وجود خدا را مورد شک قرار میدهد و بعد میگوید من عاقل و دانشمند هستم ... خودتان قضاوت کنید که این شخص به مقام انسان عاقل و دانشمند توهین کرده است یا کسی که میگوید شما تظاهر به عاقل بودن کردهاید و یا در عمل دوست ندارید عاقل به نظر برسید؟
برادر اینکه شما میگویید هر دلیلی برایم بیاورید من میگویم دروغ است و توهم است و هرگز هیچ دلیلی قانعم نمیکند و بعد میگویید به دنبال پاسخی هستم که قانعم کند را خوب است بگویم توهین به شعور و شخصیت بنده است؟ آیا یک طرفه به قاضی برویم؟
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana] به قول خودتون ممکنه اتفاق نیفتاده باشه ، پس ممکنه قرآن دروغ گفته باشه ، پس ممکنه قرآن از خدا نباشه ، پس عقیده شما احتمالیه و همه حرفهایی که راجع به یقین به الهی بودن قرآن میزنید دروغه.
[=Verdana]
عقیدهی بنده احتمالی نیست، اینطور که برای شما بیانش میکنم به صورت همراهی کردن با شما در تفکر است ...
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana] این امکانات مدنی که امروزه شما دارید ازش استفاده میکنید ، از همین توهم ها و افسانه سرایی های دانشمندان شرقی و غربی اومده ، نه از علم لدنی آقا امام صادق و آقا امیرالمومنین !!
یه جوری حرف نزنید که فکر کنیم تو دنیای واقعی نیستید و به جز حرفهای امام جماعت مسجدتون حرف کسی رو نشنیدید ، یه کم به دنیای واقعی بیاید ، خدمتی که الکساندر فلمینگ به بشریت کرده رو کدوم یک از ائمه شما انجام داده ؟!
شما چشمتون رو ببنیدید و علم غربی و شرقی ها رو افسانه سرایی بدونید ، ببینیم شماها از قرآن و حدیث چه علمی تولید میکنید که به درد بشریت بخوره .
[=Verdana]
اختیار دارید این امکانات مدنی و تکنولوژیها نتیجهی علوم زیاد دانشمندان غربی و شرقی نیست ... اینها نتایج مهندسی ایشان است و نه دانش ایشان ... این همه امکانات نشان میدهد که علم اندک میتواند چه کاربردهای وسیعی داشته باشد ... علم ایشان آمیختهی از عقل و جهل است و یکسره باطل نیست ... بلکه ایشان در مطالعات تجربی خود دارند فعل خدا را بررسی میکنند و بعد از آن برای رفاه خود در دنیا بهره میگیرند و بخاطر بسته بودن نگاهشان یک جای کار را درست میکنند و یک جای دیگر خراب میشود، نهایتش هم این است که رفاه جسم به کل فراهم شود و جامعه از نظر سلامت روانی و انسانیت تا مرض هلاکت و نابودی و بلکه شاید بعد از آن تا مرز انقراض نسل بشر پیش برود، انقراضی که اگر آن همه رفاه جسم و به قول شما امکانات مدنی در کار نبود پیش نمیآمد ...
و اما در مورد افسانهسرایی ... افسانهسرایی ایشان در مشاهدات تجربیاشان نیست ... بلکه در چگونگی توضیح دادن آن مشاهدات تجربی است ... در سناریوهایی است که بر روی دادههای خام تجربی خودشان تحت عنوان فرضیه و نظریه سوار میکنند و زائیدهی ذهن ایشان است و هیچ لزومی ندارد که انطباقی با عالم خارج داشته باشد ... خود آنها میگویند این نظریات چون در درونیابی و گاهی برونیابی محدود تجربیات گذشته خوب عمل میکنند قابل قبول است شما کاسهی داغتر از اش شدهاید که بگویید به عالم خارج هم منطبق هستند؟ اگر بر عالم خارج منطبق نیستند و زائیدهی ذهن دانشمندان هستند و البته امروز مرز بین دانش و تخیل کمرنگ شده است دیگر حقیر کار شاقّی نکردهام که بیان کردهام اسم این کار در زبان ما میشود افسانهسرایی ... حالا شما بهتان برمیخورد و احساس میکنید توهینی صورت گرفته بفرمایید افسانهسرایی کاربردی ... لااقل اینطوری یادتان میماند که بر مبنای افسانهسرایی نمیشود روی وجود یا عدم وجود خدا و یا روی مسائلی که داير بر مدار حقیقت هستند نظر داد و شرافتمندانه این است که سکوت کنیم و چیزی نگوییم
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana] میدونید نتیجه قرآن و حدیث چیه ؟! نتیجه اش داعشه ، نتیجه اش طالبانه ، نتیجه اش بوکوحرامه ووو . اینها که از جیبشون چیزی نیاوردن ، هرکاری که انجام میدن بلافاصله آیه یا حدیثی برای توجیهش میارن .
امیدوارم یه کمی واقع بیینانه به جهان نگاه کنید و از این تفکرات خسته کننده قدیمی دست بردارید .
[=Verdana]
داعش و طالبان را آمریکایی ایجاد کرد که متولی اصلی علوم جدید در دنیای معاصر هم هست ... علمزدگی جوانان با هوش و با پشتکاری مانند شما و جهل و تعصب جوانان دیگری مانند داعشیها و مانند آنها دو سلاح قدرتمند در دست یک دیوانهی خطرناک است ...
داعش اگر امروز گروهی تروریستی است آمریکا دولتی تروریستی است صهیونیسم بینالملل نظامی بینالمللی تروریستی است ... داعش در مقابل آنها عددی نیست ...
و البته آمریکا و متحدانش خوب بلد هستند به اسم اسلام بر علیه اسلام استفاده کنند، همانطور که بلد هستند به اسم علم و دانش و تعقل بر علیه عقل و عقلانیت استفاده میکنند ...
آیا ما در رویکرد خودمان تجدید نظر کرده و از اینکه بازیچهی ایشان و ابزار دست ایشان باشیم خود را کنار میکشیم؟
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana]عزیزم پارادوکس باناخ تارسکی اونقدر پیچیده هست که بزرگترین ریاضیدانان جهان هنوز پیرامونش حرف و حدیث دارن ، بعضی مثل لبگ اصل انتخاب که با استفاده از همین اصل پاردوکس باناخ مطرح شده رو رد میکنن ، عده ای دیگه پارادوکس مطرح شده رو جزئی از دنیای ریاضیات و کاملا علمی میدونن . عده ای هم در حال تحقیق روی توضیح دادن اون هستند . این جور مسائل در دنیای علمی وجود داره و تحقیق راجع به اون ادامه خواهد داشت تا به نتیجه ای درست برسیم .
نظیر همین رو در دنیای ژنتیک داشتیم ، زمانی تصور میشد که با سلول تخصصی نمیشه به جاندار جدید رسید و کارهای یان ویلموت به نظر تناقض و پارادوکس می رسید ، اما بعدها توجیه علمی این کار مطرح شد . این موارد در دنیای علم به دلیل تفاوت در دستگاه مختصاتیست که آزمایش انجام می شود .
[=Verdana]
مگر اصل انتخاب را میشود گفت غلط است؟ اصل اصل است و فرض شده است و رد شدنی هم نیست ... میشود اصل انتخاب یا نقیض آن هر کدام را که بخواهیم فرض کنیم و بعد بر اساس آن پیش برویم و یک ریاضیات برای خودمان بسازیم ... این ویژگی استقلال ریاضیات از عالم خارج دلیل ممتاز شدن ریاضیات در بین تمام علوم جدید است ... اینکه تنها علمی که امروز سکولار نیست همین ریاضیات است ... و این علم امروز به طور کامل برای ما مسلمین هم قابل پذیرش است ... اما موضوع جالب میشود وقتی بدانیم که هر چه به ذهن یک ریاضیدان برسد قبلاً حداقل به همان میزان توسط خداوند خلق شده است و در نتیجه باید انتظار آن را داشت که بر خلاف تصور برخی ریاضیدانان (نه همهی آنها) هر قضیه و هر مفهومی در ریاضیات ما به ازاء خارجی داشته باشد ... ریضیات محض به آن معنای خاص محض آن از نظر ما وجود ندارد ... تمام ریاضیات کاربردی است و فقط برخی از کاربردهای آن را ممکن است هنوز ما نشناسیم ...
در ضمن بیشتر ریاضیات معمول ما که بر اساس آن کاربردهای معمولمان را انجام میدهیم با فرض پذیرش اصل انتخاب است ... در نتیجه جناب لبگ اگر آنطور که فرمودید چیزی گفته باشند نظر شخصیاشان را دادهاند ... امروز در ریاضیات استاندارد نظریهی مجموعههای استادندارد ZFC است و آنالیز و بسیاری از ریاضیات مورد استفاده در فیزیک و سایر علوم هم مبتنی بر همین ریاضیات است، شما آن را رد کنید تا ما بخشی از فیزیک شما را رد کنیم ...
اما جالب است که اسلام در برخورد با چه ZFC و چه نظریات مبتنی بر نقیض این اصل موضوعه انعطاف بالایی دارد ... از یک طرف هر نامتناهی از نظر اسلام از جهتی تناهی دارد به جز ذاتی خدا و در نتیجه انگار که تعمیمی بر بحثهای کانتور به طور پیشفرض در اسلام جاری و ساری است و دیگر حتماً میدانید که اختلافی هم اگر در مورد اصل انتخاب است در مورد مجموعههای نامتناهی است وگرنه در مورد مجموعههای متناهی همه بر درستی آن اتفاق نظر دارند ... از طرف دیگر در اسلام چیزی به اسم انتخاب مرجح وجود ندارد و اگر فرض بگیرید که نامتناهی هم وجود داشته باشد باز حداقل از راه طبیعی ایجاد همان نامتناهی میتوان ضابطهای برای انجام انتخاب مدّ نظر را ترتیب داد و وقتی مثالی برای این انتخاب پیدا شود دیگر کسی نمیتواند امکان انجام انتخاب را مورد تردید قرار دهد. در نهایت تفاوتی که میان موضوعیت این پارادوکسنما و عالم خارج وجود دارد و شما اشارهای به آن نکردید بحث چگال بودن فضای حقیقی است که در مورد اجسام مادی مقیاس ماکروسکوپی به نظر میرسد اینطور نباشد ولی با تعریفی که در فلسفهی اسلامی برای ماده و روح مادی داریم این مشکل هم برداشته میشود و خلاصه از نظر تفکر اسلامی این تناقض چندان غیر قابل درک نیست چون ما اصلاً فرض اصل بقای جرم و غیره را از ابتدا نپذیرفتهایم که ذهنمان محدود در یک صورت شده و از صورتهای ممکن دیگر باز بماند ... از نظر ما ماده به راحتی قابل تولید است، کافی است در مادهی اولی موجی ایجاد شود ... مادهی اولی در اسلام پاسخ بسیاری از سؤالات و ابهامات فیزیکی است ... مثل بحث اتر که نتوانستند آن را بپذیرند و رد کردند و مثل توضیح درست اصل عدم قطعیت هایزنبرگ که در اصل اصلاً ناظر بر عدم قطعیت نیست و باز بخاطر بسته بودن فضای ذهنی آن دانشمندان خاص آن محاسبات ریاضی را اینطور تفسیر کردند ... محاسباتشان درست بود ولی افسانهسرایی کاربردیاشان که شما به آن میگویید نظریهپردازی اشتباه بوده است ... و باز اشتباهی از اشتباهات خود را به عنوان اصل علمی بیان کردند و جالب است که باز با تمسک به همان اصل علمی مقابل دین خدا میایستند!
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana]اشتباه شما هم همینجاست ، شما یا باید ثابت کنید که داستان های قرآنی در شرایطی خاص انجام شدند و دستگاه مختصات جداگانه ای داشته اند و یا آنکه بپذیرید این داستان ها با واقعیات امروز جور در نمی آیند .
[=Verdana]
اول شما فرض کنید که ما اثباتی برای آن نداریم و این ادعای قرآن است که چنین چیزی بوده است. شما مواجه با یک ادعا شدهاید و میخواهید اثبات کنید که غلط است با علم به اینکه نمیتوانید شرایط آن ادعا را فراهم کنید و در نتیجه میدانید که این ادعا قابل بررسی نیست ... پس میگویید شما اثبات کنید که این ادعا درست است و ما راه اثبات آن را نشانتان میدهیم (تحدی به قرآن آخرین مرحلهاش هست که در بالا گفته شد) ...
مخلص کلام اینکه شما راهی برای اثبات غلط بودن قرآن در عالم بیرون و ظاهر ندارید ... هر چه که در آن اشکال بیابید ما میگوییم که شما در اشتباه هستید و یا منظور قرآن چیز دیگری است ... پس نهایتاً فقط باید سکوت کنید و حداکثر بگویید باورش برایم سخت است که به آن ایمان بیاورم ... ولی دلیلی برای اثبات غلط بودن آن ندارید ... اگر بگویید با علوم روز سازگار نیست میپرسیم مگر علوم روز اثبات شدهاند که درست هستند و شما باز باید متوسل به احتمالات شوید و احتمالات هرگز منجر به قطعیت نمیشود:
وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ [یونس، ۳۶][=Verdana] و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهای بیاساس)، پیروی نمیکنند؛ (در حالی که) گمان، هرگز انسان را از حقّ بینیاز نمیسازد (و به حق نمیرساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام میدهند، آگاه است![=Verdana]
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana] عزیز من ، شما چرا داستان سازی و پرونده سازی میکنید ؟!!
من خودم شخصا کتابهای تاریخی را به دست گرفتم و مطالعه کردم ، نخستین نقطه شک من به تشیع قضیه شهادت فاطمه زهرا بود ، بعد از آن نیز بقیه مسائل به ترتیب به تحقیق خودم بررسی شدند و کنار گذاشته شدند ، کم کم این شک به قرآن رسید و امروز میدانم که قرآن اصلا کتابی آسمانی نیست .
[=Verdana]
شما زخم خوردهی قرنها دشمنی با اسلام هستید و احتمالاً آن کتاب تاریخی که به دست گرفتهاید اولین اثر آن را بر شما گذاشته است ... خودتان را دشمن حقیقت معرفی نکردم بلکه شما را قربانی این دشمنی معرفی کردم ... شما به دنبال حقیقت بودید که دست به مطالعه زدید ولی قبل از آنکه به خوبی اعتقاداتتان را بشناسید به سراغ نقد آنها رفتید ... نقد خواندید و نقد شدید و پاسخی برای آنها نیافتید و دچار سوء ظن شدید ... و جبههاتان را تغییر دادید ... باید دید از کدام کتاب تاریخی شروع به مطالعه کردید که شما را به شک انداخت ... سیر مطالعاتی بعدیاتان چه بوده است که به مرور سبب فاصله گرفتنتان از دین شد ... اینکه آیا در هر قدمی که از اسلام دور شدید تصمیمتان بر اساس قضاوت درستی بوده است یا خیر ...
Dahim Darni;697943 نوشت:
[=Verdana]اما دلیل اینکه از آسمان رسولی نیامده هم ساده است ، چون انسان ها به رسول نیاز ندارند ، عقل آنها رسول آنهاست و عقل شان در طول تاریخ تکامل یافته و تکامل می یابد و تکامل خواهد یافت .
موید باشید .
از کجا میدانید که ندارند؟
شمای عاقل آیا اشتباه نمیکنید؟ آیا وقتی در اشتباه هستید کسی بیاید شما را تکان دهد و متوجه اشتباهتان کند کار اضافه کرده است و شما نیازی به این هوشیارکنندگی او نداشتهاید؟
آیا وضعیت کنونی انسان بر مدار عقل تکامل یافته است که این چنین است؟ آیا عقل در خدمت دور کردن انسان از انسانیت است؟ آیا عقل در خدمت رفاه بدن و شهوات است؟
خب دیگه در موردی چیزی که نخوندی و علم نداری بد میگی...اول بخون بدون بعد ضد بگو...در غیر این صورت کاملا سخنانتان غیر عقلانی است...الان من یک کتاب رو نمیخونم میام میگم باطله...خنده دار نیست از جهل نیست
پوزش
هالا من چیزی نمی گم شما هم چون چنگیز مغول سوار بر اسب سرکش خیال پردازی زیاد تند نرید من سدها بار کران را خوانده ام و در تفسیر کُران رتبه ی نخست غرب کشور ( نه تنها استان ) رو دارم
در کرآن چیزی که دلیل بر سخن پروردگار هستی آفرین باشد نیافته ام [=arial]هذا الّا [=arial]قول[=arial] البشر
میشه مدرکی ارائه بدید که از بدن زن " اسپرم " تهیه کرده باشند ؟!!!
سلام
تنها مدرک من فعلا این هست که این خبر رو در اخبار علمی خبر فارسی خوندم
ولی جزییاتش و اینکه در کجا این اتفاق افتاده یادم نیست
می توانید اخبار علمی خبر فارسی را سرچ کنید
Dahim Darni;697949 نوشت:
به علاوه شما چطور میخواید ثابت کنید که در جریان تولد عیسی چه اتفاقی افتاده ؟!
اگر ما به شما نشان بدهیم که با زن تنها هم جنین ایجاد می شود
یعنی اینکه باردار شدن مریم به تنهایی چیزی خارج از علم نیست و اکنون علم به ان رسیده است
Dahim Darni;697949 نوشت:
شما اول ثابت کنید مواردی که ذکر کردید اتفاق افتاده تا بعد راجع به علمی بودنش صحبت کنیم .
من همه رو در فیلمهای علمی و مستند و گینس دیدم
مثلا همین اقایی که مدتهاست فقط از فلز و شیشه تغذیه می کنه
شخصی هست به نام michel lootto فرانسوی
که می تونین شرح گزارش اون رو در کتاب رکوردهای گینس ببینید
یا شخصی که چهل روز در یک تابوت دربسته زیر خاک زندگی کرد بدون اب و غذا
که البته من اون رو در یک فیلم دیدم فکر کنم ان هم رکورد دار گینس بود
اتفاقا از همین سوال تا کنون ثابت شده است که این افسانه های قرآنی نه تنها آسمانی نیستند که نسبت به داستان های زمینی شاهنامه هم شیرینی و زیبایی کمتری دارند .
و باز شما مدعی شدید که چیزی اثبات شده است ...
یک چیزی را میدانید جناب دارنی ... مسائل به طرز عجیبی که ما متوجه نمیشویم گاهی خیلی ساده و گاهی خیلی سخت برای شما اثبات و یا رد میشوند ... اگر موافق نظر شما باشند راحت اثبات یا رد میشوند و اگر مخالف نظر ابتدایی شما باشند خیلی سخت باید اثبات یا رد شوند و گاهی هم شرایط لازم برای اثبات آنها را غیرممکن معرفی میکنید ... ظاهراً از لغات بدون توجه کافی استفاده میکنید و بعد از گزارههای خودتان مانند محافظی امین و وفادار دفاع میکنید
الحمد لله منطق شما گویای خیلی چیزهاست که مهمترن آن عدم صداقتتان نسبت به خودتان هست و نه ما ... نسبت به ما مؤدب و صادق هستید ولی نسبت به خودتان ظاهراً نه.
تا کنون برای شما مسائل زیادی اثبات شده است که به ذکر برخی از آنها میپردازم:
قرآن مشابه عربی شاهنامه است و چه بسا شاهنامه بالاتر از آن است: چرا؟ چون در قرآن اشتباهات علمی و اخلاقی وجود دارد؟ دلیلتان برای اینکه این اشتباهات حتماً در قرآن هست و مثلاً ناشی از برداشت اشتباه شما از منظور آن نیست یا به نقص علم شما برنمیگردد چیست؟ خودم و امثال خودم ... ما از اشتباه بریء هستیم ولی در آینده که بفهمیم اشتباه کردهایم میپذیریم که اشتباه بوده است اما باز خواهیم گفت که در نظر جدیدمان این ما هستیم که نمایندهی علم و آگاهی هستیم و در ما اشتباهی وجود ندارد و تفاوت با دانش ما یعنی خلاف علم بودن که آن هم محکوم به اشتباه بودن است ... در نتیجه اگرچه به اشتباه بودنمان در آینده اعتراف خواهیم کرد ولی موضعمان همواره ثابت است ... در واقع کمی پیچیده است ولی باید بگویم که ما بر راه راست هستیم حتی اگر عکسش اثبات شود! در واقع از راه درستی به راه درستتر بعدی میپریم و از خودمان تکبری نداریم و تعصبی هم نداریم، اما برایمان مهم است که راههای گذشته را که میدانیم درست نبودند باز بگوییم درست ... هیچ هم حقیقت ندارد اگر کسی بگوید از راه غلطی که غلط بودنش معلوم شده است به راه کمغلطتر دیگری که غلط بودنش در آینده معلوم میشود مدام در پریدن باشیم ... در واقع اثبات شده که ما همیشه درست هستیم یا در مسیر درستی هستیم و کسی که مقابل ما باشد بر باطل است یا در مسیر باطل است ...
شما جوابی برای سؤالات ما ندارید و فقط توجیه میکنید؟ چرا؟ چون ما با پاسخهای شما قانع نمیشویم! خوب شاید آنها پاسخ سؤالات شما هستند و شما نمیتوانید آنها را بپذیرید؟ خیر آنها اصلاً پاسخ نیستند، امکانش صفر است که پاسخ ما باشند! چرا معیارتان برای فهمیدن این مطلب چیست؟ خودم معیار حق و باطل هستم و اشکالی در خودم سراغ ندارم و در نتیجه تمام اشکالات متوجه قرآن و مدافعین آن است ... نه ادب و نزاکت سرشان میشود و نه خجالت میکشند از اینکه اینقدر مقابل علوم روز دنیا میایستند ...
من واقعاً دنبال این بودم که تفاوت بین قرآن و شاهنامه را بدانم تا متوجه شوم چرا قرآن الهی است و شاهنامه نیست و چرا شاهنامه الهی نیست و قرآن هست، ولی این را هم بدانید که هر جوابی بیاورید که قرآن الهی باشد خواهم گفت که دروغ است و از نظر من هیچ چیزی از طرف خدا نیامده و نخواهد آمد و در نتیجه شاهنامه و قرآن هر دو زمینی هستند و هیچ کدام آسمانی نیستند ... من به دنبال نظر شما هستم مگرنه خودم جواب درست را میدانم، اما این را هم اضافه کنم که نظرتان باید به نظر من درست باشد که آن هم حتماً نخواهد بود و از نظر من حتماًغلط است، پس اثبات شد که من به دنبال جواب سؤالم هستم و نه به شما و نه به خودم دروغ نمیگویم
من سدها بار کران را خوانده ام و در تفسیر کُران رتبه ی نخست غرب کشور ( نه تنها استان ) رو دارم
صدها بار خوندی ولی قبلش گفتی یکبار هم نخوندی...قران ورد و جادو نیست باید معناشو درک کنی...رتبه نخست تفسیر غرب در کشور رو داری؟؟ یعنی تفسیر چیزی که نخوندی هم کردی پس؟:Moteajeb!: دیگه واویلا در وایلا شد:Cheshmak:...جدای بحث چرا انقدر غلط املایی داری در متنتون....شما راه خودتو برو ماهم راه خودمونو....زیاد حرص نخور...دنیا دو روزه...بی خیال برو هر کتابی که خدا رو پیدا کردی توش بخون
یه سری بحث هست ، امادش کنم ، دوستان هم کمک کنن ، ایشالا مطرح شه، به امید اگاهی حتی یه نفر
داداش من حدی ندارم بگم چ کنی، فقط یه پیشنهاد دارم برات که اونم تجربه خودمه، به قصد قانع کردن این جماعت حالی به حالی بحث کردن بیفایدس، فقط باید حرفامونو بزنیم و بگذریم،
با توجه به اینکه قبلا گفته ای که هدفت از طرح سوال ایجاد شبهه برای کسانی است که مسلمان هستند و فقط می خواهی حرفهایت را بزنی و بگذری صحبت با شما اتلاف وقت است.
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِّن شَيْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَهُدًى لِّلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا ۖ وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُوا أَنتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانی، نفرستاده است!» بگو: «چه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد؟! کتابی که برای مردم، نور و هدایت بود؛ (امّا شما) آن را بصورت پراکنده قرارمیدهید؛ قسمتی را آشکار، و قسمت زیادی را پنهان میدارید؛ و مطالبی به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبودید!» بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهای لجاجتآمیزشان رها کن، تا بازی کنند!
وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا میکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! وگرنه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع میکند.
پاسخهای داده شده هم برای شما نیست چون پاسخی برای شما به این سؤالتان وجود ندارد و پاسخ ما برای دیگرانی است که اگر این سؤال را بپرسند واقعاً به دنبال جوابش هستند
بله ، شما مذهبیون برای من و نسل من پاسخی ندارید . شما فقط به کسانی می توانید جواب بدهید که هم کیشتان باشند .
لذا ورود شما از ابتدا به بحث نادرست بود ، چرا که به گفته خودتان در سه جا ، پاسخ هایتان برای من نیست .
لطف کنید اگر برای من پاسخی دارید بنویسید ،
و عجیب اینجاست که هربار می فرمایید پاسخ ها برای دیگران است ، و آنوقت دوباره ادعا می کنید :
باء;698049 نوشت:
خودتان گفتهاید که هیچ دلیلی قانعتان نمیکند و بعد میگویید سؤال پرسیدهام که بدانم ... شما تکلیفتان با خودتان را مشخص کنید
وقتی جوابی به من نداده اید ، توقع دارید چگونه قانع شوم !!!! :Moteajeb!:
باء;698049 نوشت:
آیا وجود دارد دلیلی که شما را قانع کند که رسولی از طرف خدا آمده است یا نه؟
بزرگوار ، شما به پرسش تاپیک نگاهی بیندازید تا بفهمید من دنبال چه هستم .
من از اول هرچه پرسیده ام راجع به تفاوت داستان های آن و این بوده . والسلام .
این پرسشیست که شما در دهان من گذاشته اید ، وگرنه من اینجا دنبال بحث راجع به نبوت و ... نیستم . سوالم مشخص و آشکار است ، اما شما و هم فکرانتان سعی دارید با سر و صدا و بی ادبی و توهین و ... از پاسخ دادن طفره بروید . نگاهی به پاسخ کارشناس بیندازید و آنرا با پاسخ های خودتان مقایسه کنید !
باء;698049 نوشت:
حتی اگر با نیتی که دارد به تعبیر سرکار حبیبه از روی همین قرآن کپیبرداری کند کار قرآن را نخواهد کرد چون اصل آیت بودن آیات قران در باطن آنهاست و در جعل کردن تنها میتوان ظاهر را جعل کرد و برای ما و شما در تصرف در باطن کردن راهی نیست
گوش ما از این شعار ها پر است ، دلیل بیاورید لطفا .
باء;698049 نوشت:
هر تفاوتی که برای شما شمرده شود خواهید گفت قرآن باز از طرف خدا نیست
مشکل اینجاست که به جز کارشناس ، هیچ کس هیچ تفاوتی ذکر نکرده است .
منطق شما همان منطق قرآن است : اگر هم دلیل بیاوریم ، قبول نمی کنید !!! همان فرار به جلو خودمان .
شما از اول بحث تا کنون یا خواستید سوال مرا اشتباه جلوه بدهید یا اینکه شخصیت مرا مورد حمله قرار دهید . دریغ از یک کلمه حرف حسابی .
دوباره تکرار می کنم : نحوه پاسخگوئی کارشناس را با پاسخگوئی خودتان مقایسه کنید .
باء;698049 نوشت:
بله قرآن هیچ اشکالی ندارد ... در مواجهه با هر مشکلی که در قرآن میشود یافت مانند تجربهای که میشود با هر کتاب دیگری داشت دو احتمال وجود دارد:
۱. مطلب کتاب اشتباه باشد و ما درست در آن اشتباه را پیدا کرده باشیم
۲. مطلب کتاب درست باشد و ما در اشتباه باشیم و مثلاً منظور کتاب را درست متوجه نشده باشیم
این دو احتمال در برخورد با هر کتابی پیش میآید ... در مورد قران شما احتمال اول را اخذ کردهاید و آن را یقینی بیان میکنید و هیچ احتمال نمیدهید که خودتان در اشتباه باشید، ما هم بر احتمال دوم اصرار داریم و هیچ احتمال نمیدهیم که قرآن اشتباه باشد، ما برای این اطمینانمان استوار بر این مطلب هستیم که حقانیت قرآن برایمان اثبات شده است، انتظار این است که شما هم استوار بر این مطلب باشید که حق همیشه با شماست ... آیا چنین اعتقادی دارید؟ آیا چنین اعتقادی را اگر در کس دیگری ببینید او را جاهل و متکبر نمیشمرید؟ اگر اعتقادتان به چیز دیگری است آن اعتقاد را برایمان بیان کنید ...
شما موضوع رو برای خودتان خیلی پیچیده کرده اید ، تقریبا در هر بحثی همینطور است .
زمانی من هم اعتقاد داشتم که قرآن هرچه گفته حتما درست بوده و من نمی فهمم ، من جاهلم ، من نادانم !
اما فقط یک شک به صحت قرآن کافی بود تا شروع به مطالعه آن با عینک یک مخالف کنم . همین طور هم شد و فهمیدم که عقیده سابقم اشتباه است . قرآن حقیقتا هیچ چیزی ندارد . من از یک کتاب قدیمی با افکار بسیار قدیمی انتظار بسیار زیادی داشته ام .
یک بار با این احتمال که قرآن هم ممکن است خطا کند ، آنرا بخوانید . همین .
باء;698049 نوشت:
بر چه مبنایی خود را در تمام تشخیصهایی که برخی از آنها را در اینجا بیان کردهاید محق و بر موضع صدق و راستی میدانید تا اتهامهایتان نسبت به قرآن پذیرفتنی باشد؟
عقل و علم خودم .
من اونقدر می فهمم که زنازاده خواندن یک فرد ( حتی اگر باشد ) اخلاقی و انسانی نیست . وقتی اینرا در قرآن می بینم ، کنارش می گذارم .
من اونقدر خوندم که نمو رویان چه مراحلی داره و هفته به هفته چطوره ، وقتی توضیحات قرآن رو میخونم و میبینم مخالف علمیه که یک جهان قبولش دارن ، خیلی راحت کنارش میذارم .
ووو .
باء;698049 نوشت:
اشتباه میکنید ... چنین چیزهایی هستند ... اگر شما پسرعمویتان را دیدهاید ما هم شاهدان عینی معتمدی برای برخی از کارهای شگفتاوری که توجیهی در این علوم جدید نداشته باشند سراغ داریم ... منکر این نیستیم که در این وادی شیادی بسیاری هم وجود دارد و یا شعبدهبازی بر مبنای حقه است و با جادوگری متفاوت است، ولی موضوع اینجاست که در این وادی حرف راست هم هست و شما با یک مثال شیادی و حقهبازی سعی دارید اثبات کنید که همهی آنها حقهبازی است ... عجیب است که به این راحتی از عبارت «اثبات شده» یا «مشخص شده» استفاده میکنید، گویی درک درستی از سنگینی وزن این عبارات ندارید ... چرا نمیگویید در برخی موارد که بررسی شد اینطور نبودهاند و حقه و شیادی بوده است؟ بر چه مبنایی تجربیات خود را به صور عمومی تعمیم میدهید؟
عرض کردم و مثال هم زدم . اینها همگی یا حقه و کلک است ، یا بازی با علم . همین .
باء;698049 نوشت:
برادر اینکه شما میگویید هر دلیلی برایم بیاورید من میگویم دروغ است و توهم است و هرگز هیچ دلیلی قانعم نمیکند و بعد میگویید به دنبال پاسخی هستم که قانعم کند را خوب است بگویم توهین به شعور و شخصیت بنده است؟ آیا یک طرفه به قاضی برویم؟
شما راجع به رسالت و بعثت خودتان صحبت کردید ، من هم گفتم اصل بعثت و نبوت دروغ و باطل است و توهمی بیش نیست .
حضرتعالی هنوز راجع به موضوع تاپیک هیچ حرفی نزده اید ، جوابی هم که دادید به گفته خودتان برای من نبوده .
با این حال هنوز بر گفته خود پافشاری می کنید . اینهم از عجایب روزگار است !!!
باء;698049 نوشت:
اختیار دارید این امکانات مدنی و تکنولوژیها نتیجهی علوم زیاد دانشمندان غربی و شرقی نیست ... اینها نتایج مهندسی ایشان است و نه دانش ایشان ... این همه امکانات نشان میدهد که علم اندک میتواند چه کاربردهای وسیعی داشته باشد ... علم ایشان آمیختهی از عقل و جهل است و یکسره باطل نیست ... بلکه ایشان در مطالعات تجربی خود دارند فعل خدا را بررسی میکنند و بعد از آن برای رفاه خود در دنیا بهره میگیرند و بخاطر بسته بودن نگاهشان یک جای کار را درست میکنند و یک جای دیگر خراب میشود، نهایتش هم این است که رفاه جسم به کل فراهم شود و جامعه از نظر سلامت روانی و انسانیت تا مرض هلاکت و نابودی و بلکه شاید بعد از آن تا مرز انقراض نسل بشر پیش برود، انقراضی که اگر آن همه رفاه جسم و به قول شما امکانات مدنی در کار نبود پیش نمیآمد ...
بازم شعارای الکی . واقعا خسته نمیشید ؟!
خب شما عزیزان ، با تاسی از آموزه های اسلام عزیز چه کاری برای این دنیا کرده اید ؟! چه خدمتی به بشریت کرده اید ؟!
باء;698049 نوشت:
داعش و طالبان را آمریکایی ایجاد کرد که متولی اصلی علوم جدید در دنیای معاصر هم هست ... علمزدگی جوانان با هوش و با پشتکاری مانند شما و جهل و تعصب جوانان دیگری مانند داعشیها و مانند آنها دو سلاح قدرتمند در دست یک دیوانهی خطرناک است ...
داعش اگر امروز گروهی تروریستی است آمریکا دولتی تروریستی است صهیونیسم بینالملل نظامی بینالمللی تروریستی است ... داعش در مقابل آنها عددی نیست ...
و البته آمریکا و متحدانش خوب بلد هستند به اسم اسلام بر علیه اسلام استفاده کنند، همانطور که بلد هستند به اسم علم و دانش و تعقل بر علیه عقل و عقلانیت استفاده میکنند ...
آیا ما در رویکرد خودمان تجدید نظر کرده و از اینکه بازیچهی ایشان و ابزار دست ایشان باشیم خود را کنار میکشیم؟
تغییری تو اصل مسئله به وجود نیومده . اگرچه این حرف های شما و پرونده سازی هاتون هیچ ارزش علمی و مستندی نداره . ولی با همین ها هم ، داعش خودش رو دولت اسلام می دونه ، برای کارهاش هم توجیه اسلامی میاره ، از آیه گرفته تا حدیث و سنت و ... .
وقتی داعش ضربدری دست و پا رو قطع میکنه ، حکمش رو از دادگاه عالی آمریکا نمیگیره ، حکمش در قرآن هست .
وقتی داعش زنان ایزدی رو به بردگی میگیره ، از ژنرال دمپسی فرمان نمیگیره ، دستورش در قرآن اومده .
وقتی ، وقتی ، وقتی ....
باء;698049 نوشت:
مگر اصل انتخاب را میشود گفت غلط است؟ اصل اصل است و فرض شده است و رد شدنی هم نیست ... میشود اصل انتخاب یا نقیض آن هر کدام را که بخواهیم فرض کنیم و بعد بر اساس آن پیش برویم و یک ریاضیات برای خودمان بسازیم ... این ویژگی استقلال ریاضیات از عالم خارج دلیل ممتاز شدن ریاضیات در بین تمام علوم جدید است ... اینکه تنها علمی که امروز سکولار نیست همین ریاضیات است ... و این علم امروز به طور کامل برای ما مسلمین هم قابل پذیرش است ... اما موضوع جالب میشود وقتی بدانیم که هر چه به ذهن یک ریاضیدان برسد قبلاً حداقل به همان میزان توسط خداوند خلق شده است و در نتیجه باید انتظار آن را داشت که بر خلاف تصور برخی ریاضیدانان (نه همهی آنها) هر قضیه و هر مفهومی در ریاضیات ما به ازاء خارجی داشته باشد ... ریضیات محض به آن معنای خاص محض آن از نظر ما وجود ندارد ... تمام ریاضیات کاربردی است و فقط برخی از کاربردهای آن را ممکن است هنوز ما نشناسیم ...
در ضمن بیشتر ریاضیات معمول ما که بر اساس آن کاربردهای معمولمان را انجام میدهیم با فرض پذیرش اصل انتخاب است ... در نتیجه جناب لبگ اگر آنطور که فرمودید چیزی گفته باشند نظر شخصیاشان را دادهاند ... امروز در ریاضیات استاندارد نظریهی مجموعههای استادندارد ZFC است و آنالیز و بسیاری از ریاضیات مورد استفاده در فیزیک و سایر علوم هم مبتنی بر همین ریاضیات است، شما آن را رد کنید تا ما بخشی از فیزیک شما را رد کنیم ...
اما جالب است که اسلام در برخورد با چه ZFC و چه نظریات مبتنی بر نقیض این اصل موضوعه انعطاف بالایی دارد ... از یک طرف هر نامتناهی از نظر اسلام از جهتی تناهی دارد به جز ذاتی خدا و در نتیجه انگار که تعمیمی بر بحثهای کانتور به طور پیشفرض در اسلام جاری و ساری است و دیگر حتماً میدانید که اختلافی هم اگر در مورد اصل انتخاب است در مورد مجموعههای نامتناهی است وگرنه در مورد مجموعههای متناهی همه بر درستی آن اتفاق نظر دارند ... از طرف دیگر در اسلام چیزی به اسم انتخاب مرجح وجود ندارد و اگر فرض بگیرید که نامتناهی هم وجود داشته باشد باز حداقل از راه طبیعی ایجاد همان نامتناهی میتوان ضابطهای برای انجام انتخاب مدّ نظر را ترتیب داد و وقتی مثالی برای این انتخاب پیدا شود دیگر کسی نمیتواند امکان انجام انتخاب را مورد تردید قرار دهد. در نهایت تفاوتی که میان موضوعیت این پارادوکسنما و عالم خارج وجود دارد و شما اشارهای به آن نکردید بحث چگال بودن فضای حقیقی است که در مورد اجسام مادی مقیاس ماکروسکوپی به نظر میرسد اینطور نباشد ولی با تعریفی که در فلسفهی اسلامی برای ماده و روح مادی داریم این مشکل هم برداشته میشود و خلاصه از نظر تفکر اسلامی این تناقض چندان غیر قابل درک نیست چون ما اصلاً فرض اصل بقای جرم و غیره را از ابتدا نپذیرفتهایم که ذهنمان محدود در یک صورت شده و از صورتهای ممکن دیگر باز بماند ... از نظر ما ماده به راحتی قابل تولید است، کافی است در مادهی اولی موجی ایجاد شود ... مادهی اولی در اسلام پاسخ بسیاری از سؤالات و ابهامات فیزیکی است ... مثل بحث اتر که نتوانستند آن را بپذیرند و رد کردند و مثل توضیح درست اصل عدم قطعیت هایزنبرگ که در اصل اصلاً ناظر بر عدم قطعیت نیست و باز بخاطر بسته بودن فضای ذهنی آن دانشمندان خاص آن محاسبات ریاضی را اینطور تفسیر کردند ... محاسباتشان درست بود ولی افسانهسرایی کاربردیاشان که شما به آن میگویید نظریهپردازی اشتباه بوده است ... و باز اشتباهی از اشتباهات خود را به عنوان اصل علمی بیان کردند و جالب است که باز با تمسک به همان اصل علمی مقابل دین خدا میایستند!
دوست عزیز ، لبگ مفسر قرآن نیست که بگید نظر شخصی اش بوده . حالا گفته که گفته . متاسفانه همین حرف زدن ها شما نشون میده که هیچ آشنایی با ریاضیات و علوم جدید ندارید و فقط از دور چیزی شنیدید .
شما حق ندارید در دعوای نیوتن و لایب نیتس جانب کسی را بگیرید . مسئله دعوای ریاضیدانان راجع به پارادوکس باناخ نیز مشابه همین مسئله است . ولی متاسفانه خیلی غیر علمی به موضوع پرداختید.
راجع به مسائلی هم بحث کردید که اسلام به داد علم رسیده و در برابر علم منعطف است و ... که همگی ادعاست و ناشی از عدم درک درست و حقیقی شما از علوم جدید می باشد .
شما به جای مطرح کردن بحث های حاشیه ای نحوه ولادت عیسی را با استفاده از علم برای بنده و عزیزان دیگر توضیح دهید .
نقل قول:
مخلص کلام اینکه شما راهی برای اثبات غلط بودن قرآن در عالم بیرون و ظاهر ندارید ... هر چه که در آن اشکال بیابید ما میگوییم که شما در اشتباه هستید و یا منظور قرآن چیز دیگری است
توجیه شما ( اینکه من در اشتباه هستم ) در حقیقت تسکینیست که افیون دین به شما میدهد . خوشبختانه در فضای علمی دانشگاه ها دیگر این گفته های شما هیچ ارزشی ندارد و مورد قبول ما نیست .
نقل قول:
شما زخم خوردهی قرنها دشمنی با اسلام هستید و احتمالاً آن کتاب تاریخی که به دست گرفتهاید اولین اثر آن را بر شما گذاشته است ... خودتان را دشمن حقیقت معرفی نکردم بلکه شما را قربانی این دشمنی معرفی کردم ... شما به دنبال حقیقت بودید که دست به مطالعه زدید ولی قبل از آنکه به خوبی اعتقاداتتان را بشناسید به سراغ نقد آنها رفتید ... نقد خواندید و نقد شدید و پاسخی برای آنها نیافتید و دچار سوء ظن شدید ... و جبههاتان را تغییر دادید ... باید دید از کدام کتاب تاریخی شروع به مطالعه کردید که شما را به شک انداخت ... سیر مطالعاتی بعدیاتان چه بوده است که به مرور سبب فاصله گرفتنتان از دین شد ... اینکه آیا در هر قدمی که از اسلام دور شدید تصمیمتان بر اساس قضاوت درستی بوده است یا خیر ...
بازهم شعار . شما عالم و آدم را مقصر جلوه میدهید تا بگویید اندیشه تان درست است ، در این توهم هستید که عالم و آدم بسیج شده اند تا با دین اسلام مبارزه کنند . در صورتی که اصلا چنین نیست .
من فهمیدم که مطالعه کتاب های علمی کفار!!! از پای منبر فلان روحانی نشستن و یادداشت کردن آدرس جلد و صفحه فلان کتاب حدیث و تفسیر خیلی خیلی سودمند تر و ارزشمند تر است . من فهمیدم که دانشگاه رفتن از حوزه رفتن خیلی کاربردی تر و ارزشمند تر است و بهتر است بگویم اصلا قابل قیاس نیستند .
همه اینها را خود من فهمیدم ، بی آنکه از کسی خط بگیرم . من خودم اسناد احادیث را بررسی میکردم ، رجال و درایه الحدیث را خودم خواندم ، تفاسیر را خودم مطالعه میکردم . همه کارها با خودم بود ، کسی مرا گمراه یا هدایت نکرد . این شک از خود من شروع شد و امروز به شکل پرسش هایی درآمده و از شماها می پرسم ، با این هدف که آیا ممکن است در نقد دین اشتباه کرده باشم ؟!! ولی خوشبختانه یا متاسفانه پاسخ های شما به من یقین میدهد که هرگز اشتباه نکرده ام !
نقل قول:
شمای عاقل آیا اشتباه نمیکنید؟ آیا وقتی در اشتباه هستید کسی بیاید شما را تکان دهد و متوجه اشتباهتان کند کار اضافه کرده است و شما نیازی به این هوشیارکنندگی او نداشتهاید؟
من اشتباه میکنم و هرکسی هم که از جنس من باشد اشتباه میکند . اما این دلیل نمیشه که دم به دیقه پیامبر از آسمان فرود بیاد .
تازه فرضا حرف شمارا بپذیریم بازهم خودتان دچار مشکل می شوید . چرا الان پیامبری نمی آید ؟! آیا الان همه بدون اشتباه هستند ؟! ( فقط خواهشا از امام غایب و ابر و خورشید چیزی نگید ، واقعی حرف بزنید )
پیامبر ، هادی ، راهنما ، چه میدونم هرکسی که باید اشتباه شما رو تصحیح کنه ، الان کیه ؟؟؟؟[/]
چه تفاوتی از لحاظ محتوایی - مفهومی بین داستان های قرآن ، و داستان های شاهنامه وجود داره ؟!!
سلام
اگر فرض کنیم هر دو داستان افسانه است
شما می توانید داستانی شبیه یوسف از شاهنامه مثال بزنید که مفاهیم ارزشمند ان را داشته باشد ؟
مثل دوری از زنا
رسیدن از حضیض ذلت به اوج عزت به شرط توکل بر خدا
و مفاهیم دیگر
اگر ما به شما نشان بدهیم که با زن تنها هم جنین ایجاد می شود
یعنی اینکه باردار شدن مریم به تنهایی چیزی خارج از علم نیست و اکنون علم به ان رسیده است
سلام
حتی اگر اثبات کنید که بکرزایی در انسان قابل انجام هست ، بازهم نمیشه از تخمک انسان به جنس نر برسیم . چون هیچ تخمکی کروموزوم y رو ندارن ، پس هیچ تخمکی نمیتونه به جنین نر نمو پیدا کنه ( محاله )
باء;698064 نوشت:
قرآن مشابه عربی شاهنامه است و چه بسا شاهنامه بالاتر از آن است: چرا؟ چون در قرآن اشتباهات علمی و اخلاقی وجود دارد؟ دلیلتان برای اینکه این اشتباهات حتماً در قرآن هست و مثلاً ناشی از برداشت اشتباه شما از منظور آن نیست یا به نقص علم شما برنمیگردد چیست؟ خودم و امثال خودم ... ما از اشتباه بریء هستیم ولی در آینده که بفهمیم اشتباه کردهایم میپذیریم که اشتباه بوده است اما باز خواهیم گفت که در نظر جدیدمان این ما هستیم که نمایندهی علم و آگاهی هستیم و در ما اشتباهی وجود ندارد و تفاوت با دانش ما یعنی خلاف علم بودن که آن هم محکوم به اشتباه بودن است ... در نتیجه اگرچه به اشتباه بودنمان در آینده اعتراف خواهیم کرد ولی موضعمان همواره ثابت است ... در واقع کمی پیچیده است ولی باید بگویم که ما بر راه راست هستیم حتی اگر عکسش اثبات شود! در واقع از راه درستی به راه درستتر بعدی میپریم و از خودمان تکبری نداریم و تعصبی هم نداریم، اما برایمان مهم است که راههای گذشته را که میدانیم درست نبودند باز بگوییم درست ... هیچ هم حقیقت ندارد اگر کسی بگوید از راه غلطی که غلط بودنش معلوم شده است به راه کمغلطتر دیگری که غلط بودنش در آینده معلوم میشود مدام در پریدن باشیم ... در واقع اثبات شده که ما همیشه درست هستیم یا در مسیر درستی هستیم و کسی که مقابل ما باشد بر باطل است یا در مسیر باطل است ...
شما جوابی برای سؤالات ما ندارید و فقط توجیه میکنید؟ چرا؟ چون ما با پاسخهای شما قانع نمیشویم! خوب شاید آنها پاسخ سؤالات شما هستند و شما نمیتوانید آنها را بپذیرید؟ خیر آنها اصلاً پاسخ نیستند، امکانش صفر است که پاسخ ما باشند! چرا معیارتان برای فهمیدن این مطلب چیست؟ خودم معیار حق و باطل هستم و اشکالی در خودم سراغ ندارم و در نتیجه تمام اشکالات متوجه قرآن و مدافعین آن است ... نه ادب و نزاکت سرشان میشود و نه خجالت میکشند از اینکه اینقدر مقابل علوم روز دنیا میایستند ...
من واقعاً دنبال این بودم که تفاوت بین قرآن و شاهنامه را بدانم تا متوجه شوم چرا قرآن الهی است و شاهنامه نیست و چرا شاهنامه الهی نیست و قرآن هست، ولی این را هم بدانید که هر جوابی بیاورید که قرآن الهی باشد خواهم گفت که دروغ است و از نظر من هیچ چیزی از طرف خدا نیامده و نخواهد آمد و در نتیجه شاهنامه و قرآن هر دو زمینی هستند و هیچ کدام آسمانی نیستند ... من به دنبال نظر شما هستم مگرنه خودم جواب درست را میدانم، اما این را هم اضافه کنم که نظرتان باید به نظر من درست باشد که آن هم حتماً نخواهد بود و از نظر من حتماًغلط است، پس اثبات شد که من به دنبال جواب سؤالم هستم و نه به شما و نه به خودم دروغ نمیگویم
دوست عزیز ، از جانب من حرف نزنید ، الحمدلله نقل قول رو برای همین کار ها گذاشتن ، از من نقل قول کنید تا خودم بفهمم چه چیزایی ادعا کردم و چه چیزایی رو نپذیرفتم .
ضمن آنکه صدباره عرض میکنم : جواب های شما به گفته خودتان برای من نبوده ، آیا اونقدر پرتوقع هستید که انتظار دارید بدون جواب قانع بشم ؟!!!
باء;698064 نوشت:
الحمد لله منطق شما گویای خیلی چیزهاست که مهمترن آن عدم صداقتتان نسبت به خودتان هست و نه ما ... نسبت به ما مؤدب و صادق هستید ولی نسبت به خودتان ظاهراً نه.
برچسب نزنید .
به جای این حرف ها مثل کارشناس بحث کنید .
اینو هم به شما و هم به بقیه روضه خوانان محفل میگم ، به جای روضه خوانی ، مثل کارشناس جوابی به موضوع بدید .
یکتای بی همتا;698079 نوشت:
با توجه به اینکه قبلا گفته ای که هدفت از طرح سوال ایجاد شبهه برای کسانی است که مسلمان هستند و فقط می خواهی حرفهایت را بزنی و بگذری صحبت با شما اتلاف وقت است.
کسی از شما دعوت نکرده که بیاید و بازش کنید ( دهنتونو میگم )
بله ، باید از امثال شماها گذشت ، چون اتلاف وقته بحث کردن با شماها .
حتی اگر اثبات کنید که بکرزایی در انسان قابل انجام هست ، بازهم نمیشه از تخمک انسان به جنس نر برسیم . چون هیچ تخمکی کروموزوم y رو ندارن ، پس هیچ تخمکی نمیتونه به جنین نر نمو پیدا کنه ( محاله )
پس دیدید که چیزهایی که فکر می کردین علمی نیست امکان وقوعش هست
البته من متن خبر رو به یاد ندارم که ایا جنین نر هم می تونن تولید کنن یا نه ؟
درباره اون انسانی که چندین ساله خوراکش فلز و شیشه هست چی
ایا این علمیه به نظر شما ؟
اگه کتاب گینس در دسترس دارین برید بخونید فیلمشم موجوده
این مثالها نشون میده استثنا در موارد علمی معمول وجود داره
و نقض اونها کار محالی نیست
اگر فرض کنیم هر دو داستان افسانه است
شما می توانید داستانی شبیه یوسف از شاهنامه مثال بزنید که مفاهیم ارزشمند ان را داشته باشد ؟
مثل دوری از زنا
سلام
مرسی از این که منطقی وارد بحث شدید ، بدور از هرگونه حاشیه .
بله در شاهنامه حکیم فردوسی ، پاکدامنی و حیا و عفت زنان بسیار توصیه شده ، مقاله های متعددی در این خصوص نوشته شدند و با یه سرچ ساده میتونید اونها رو مطالعه کنید ،
به عنوان مثال در شاهنامه حکیم میخوانیم :
چنین گفت شیرین که ای مهتران
جهان گشته و کاردیده سران
به سه چیز باشد زنان را بهی
که باشند زیبای گاه مهی
یکی آنک با شرم و با خواستست
که جفتش بدو خانه آراستست
...
**گلشن**;698086 نوشت:
رسیدن از حضیض ذلت به اوج عزت به شرط توکل بر خدا
توکل بر خدا در سراسر شاهنامه موجود است . حتما ماجرای توکل رستم به خدا در جریان مبارزاتش رو شنیدید .
پس دیدید که چیزهایی که فکر می کردین علمی نیست امکان وقوعش هست
البته من متن خبر رو به یاد ندارم که ایا جنین نر هم می تونن تولید کنن یا نه ؟
آبجی جان ، اتفاقا اگر یه روز قرار باشه در انسان بکر زایی اتفاق بیفته ، مطابق علمه ، چیزی خارج از علم قرار نیست رخ بده .
اگر ژنتیک و وراثت در انسان رو به شکل ابتدایی هم خونده باشید حتما میدونید که در انسان ممکن نیست بدون اسپرم حاوی کروموزم y جنین نر داشته باشیم .
پس اینها که قراره اتفاق بیفته کاملا در چارچوب و چارت علمیه .
چیزی که علمی نیست ، ولادت یک انسان مذکر از تخمکیست که با اسپرم بارور نشده . این غیرعلمی و بلکه مخالف علمه .
**گلشن**;698093 نوشت:
درباره اون انسانی که چندین ساله خوراکش فلز و شیشه هست چی
ایا این علمیه به نظر شما ؟
اگه کتاب گینس در دسترس دارین برید بخونید فیلمشم موجوده
این مثالها نشون میده استثنا در موارد علمی معمول وجود داره
و نقض اونها کار محالی نیست
من این مورد رو ندیدم . چیزی هم راجع به اون نمیدونم .
پس نمیتونم چیزی راجع به اون بگم . حتما راجبش تحقیق میکنم .
مرسی از این که منطقی وارد بحث شدید ، بدور از هرگونه حاشیه .
بله در شاهنامه حکیم فردوسی ، پاکدامنی و حیا و عفت زنان بسیار توصیه شده ، مقاله های متعددی در این خصوص نوشته شدند و با یه سرچ ساده میتونید اونها رو مطالعه کنید ،
به عنوان مثال در شاهنامه حکیم میخوانیم :
چنین گفت شیرین که ای مهتران
جهان گشته و کاردیده سران
به سه چیز باشد زنان را بهی
که باشند زیبای گاه مهی
یکی آنک با شرم و با خواستست
که جفتش بدو خانه آراستست
خواهش می کنم
شما دارین داستانها را مقایسه می کنید
دقیقا نام داستانی را بیاورید که همه مفاهیم داستان یوسف در ان نهفته باشد ؟
می خواهیم ببینیم کدام زیباتر و جامعتر و کاملتر است ؟
پس دیدید که چیزهایی که فکر می کردین علمی نیست امکان وقوعش هست
البته من متن خبر رو به یاد ندارم که ایا جنین نر هم می تونن تولید کنن یا نه ؟
درباره اون انسانی که چندین ساله خوراکش فلز و شیشه هست چی
ایا این علمیه به نظر شما ؟
اگه کتاب گینس در دسترس دارین برید بخونید فیلمشم موجوده
این مثالها نشون میده استثنا در موارد علمی معمول وجود داره
و نقض اونها کار محالی نیست
سلام
در بکرزایی، موجود ژن خودش رو رونویسی میکنه و با تقسیم میوز، تخمک و اسپرم تولید میکنه! قسمتهای غیر جنسی ممکنه به خاطر ناخالصی، هر چیزی بشن ولی قسمتهای جنسی فقط یه جنسو ایجاد میکنن!(حتی با جهش! چون ماهیتشون متفاوته!)یه x داخل تخمکه و یه xم داخل اسپرم! احتمال پسر شدن فرزند حاصل از بکرزایی صفره! و اصلا غیر از اینم نمیتونه باشه! جانداران وقتی به آخرای عمرشون میرسن زور آخرشونو میزنن و بکرزایی میکنن تا صفتاشون حفظ بشه و اصلا پسر شدن این زاده غیر منطقیم هست! چون ماده میتونه بکرزایی کنه و مدت زیادی یه ماده باشه ولی نر نه!
خلاصه وار تاپیکو که خوندم دیدم کلا تاپیک یه سوال داره که اغلب با مغالطه پاسخ داده شده!!
سوال اینه که معجزه بودن قران یا معجزه نبودن شاهنامه رو اثبات کنید! اغلب جوابا هم با فرض معجزه بودن قران بودن!!
خب تانکی که ادعا میشه تانک حقه و یه سری ویژگیها هم براش ذکر میشه و میگن فقط کسایی که داخل تانکن قبول دارن(یعنی اثبات ویژگیهاشو فقط داخلیا قبول دارن!)، برای کسایی که تمایل دارن به سمتش بیان فقط یه تانکه!! یه تانک ترسناک! مگه اینکه خدا بخواد کسی مسلمون نشه!!!:|
داستان زندگی زال پدر رستم که با تنی سپید و موهایی سپید به جهان چشم گشود پس پدرش سام او را بدور فکند و سیمرغ او را برداشت و پرورد سر انجام زال بزرگ شد و به رودابه دختر پادشه کابل دل بست و او هم گیسو کمندی بودو...... :khaneh:
و سر انجام کارشان به پیوند زناشویی رسید و رستم جهان پهلوان را آفریدند و زال این چنین ازفرود نوزادی به فراز بزرگسالی رسید
**گلشن**;698086 نوشت:
شما می توانید داستانی شبیه یوسف از شاهنامه مثال بزنید که مفاهیم ارزشمند ان را داشته باشد ؟
مثل دوری از زنا
داستان سیاوش و زن کی کاووس
بسیار مانند داستان یوزارسیف و زلیخاست !
شاید داستان یوسف و زلیخا بر گرفته از آن باشد
nothing;698072 نوشت:
در ضمن از قدیم گفتن...زیان ماشین نمیشه...باجناق فامیل نمیشه...کافر هم ایمان حالیش نمیشه...موفق باشی
آقا مدیر سایت کجایی
یکی بنام سید عباس به من میگه فلوکس اون یکی میگه ژیان ماشین نمیشه ... اون یکی می گه زیان در برابر بنز هیچه
و ژیان نیا جلو می خورمت !
این منتک کاربران شیه ی پایگاه دینی است که اینگونه از دینشان پدافند کنند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا نام مرا دگر گون کنید بدانچه که گفته بودم اینجا هتا ازادی برای گزینش نام نداریم :ok:
داستان زندگی زال پدر رستم که با تنی سپید و موهایی سپید به جهان چشم گشود پس پدرش سام او را بدور فکند و سیمرغ او را برداشت و پرورد سر انجام زال بزرگ شد و به رودابه دختر پادشه کابل دل بست و او هم گیسو کمندی بودو......
و سر انجام کارشان به پیوند زناشویی رسید و رستم جهان پهلوان را آفریدند و زال این چنین ازفرود نوزادی به فراز بزرگسالی رسید
خوب ببینید تو این داستان چقدر چیزهای تخیلی وجود داره
اصلا ما سیمرغ داریم که بتونه بچه بزرگ کنه ؟
ایا در داستان یوسف چنین چیزهای غیر عادی دیده می شود ؟
در مقایسه این دو کتاب نباید انتظار داشت مثلا در هردو قصه ی یوسف و زلیخا آمده باشد . اگر اینطور بود که دیگر دو کتاب نبودند !!!
در مقایسه دو کتاب ما میخوایم به این برسیم که آیا مفهوم خاصی در قرآن هست که در شاهنامه نیامده باشه یا خیر ؟!
دقت کنید ، داستان های قرآن در برابر داستان های شاهنامه ، نه اینکه فلان داستان قرآن در برابر فلان داستان شاهنامه ! بررسی ما کلیست .
بله متوجه هستم
می خواهم از بعد زیبایی و جامع و کامل بودن اثبات کنم که هیچ داستان شاهنامه به پای این داستان نمی رسد
لااقل این یکی از تفاوتهایی هست که شما بدنبالش هستید
در ضمن دقت کنید پیامبر که داستان به این زیبایی را گفته نه رمان نویس بوده و نه قصه نویس
هر آینه ممکن است که در داستان سیاووش چیزاهایی بیابیم که در کر آن در داستان یوسف بدان پی برده نشده
خوب فردوسی شاعر بوده و از هزاران نفر پرسیده تا این داستان و گفته
ایا پیامبر قصه گو یا رمان نویس بوده ؟
ایا از کسی پرسیده ؟
بالاخره تفاوت پیدا میشه :ok:
می خواهم از بعد زیبایی و جامع و کامل بودن اثبات کنم که هیچ داستان شاهنامه به پای این داستان نمی رسد
لااقل این یکی از تفاوتهایی هست که شما بدنبالش هستید
بله خوشحال میشم این کارو انجام بدید . البته این داستان یوسف و زلیخا خیلی قشنگ تر و کاملتر تو تورات اومده ، هرچند شاهنامه کتاب عشق و عاشقی نیست و یک اثر حماسی هست ، اما داستان های عاشقانه اون به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر کشیده شدند .
ینی براستی تا کنون نمی دونستی داستان بر گشت خورشید برای سلیمان تو کرآن هست ؟
اینم آیه اش
اذ عرض عليه بالعشى الصافنات الجياد (31) فقال انى احببت حب الخير عن ذكر ربّى حتى توارت بالحجاب (32) ردّوها على فطفق مـسـحـا بـالسـّوق و الاعـنـاق (33)
بعضى از مفسرين گفته اند: (ضمير در (ردوها) به كلمه (شمس) برمى گردد، و سليمان (عليه السلام) در اين جمله به ملائكه امر مى كند كه: آفتاب را برگردانند، تا او نـمـاز خود را در وقتش بخواند. و منظور از جمله (فطفق مسحا بالسوق و الاعناق) اين است: سليمان شروع كرد پاها و گردن خود را دست كشيدن و به اصحاب خود نيز دستور داد ايـن كـار را بـكـنـنـد، و ايـن در حـقـيـقـت وضـوى ايـشان بوده. آنگاه او و اصحابش نماز خـوانـدنـد. و ايـن مـعـنـا در بـعـضـى از روايـات ائمـه اهل بيت (عليهم السلام) هم آمده).
از تفسیر المیزان علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشریف
این خورشید بد بخت یک بار دیگه برای امام نخست بر گشت
در آینده هم باید برای امام دوازدهم بر گردد
خدا کنه امام زمان بیایند تا ما بار دیگر بر گشت خورشید را ببینیم بسیار علاقمندم که بر گشت خورشید را ببینم
باور کنین جدی گفتم
قصد شوخی نداشتم
این کارها با توجه به قدرت فکر و تمرکز انجام میشه
مگه تا به حال ندیدین که با چشم اشیا رو جابجا می کنند
یا قاشق را خم می کنند
این اتفاقات زیاد میفته و عادیه
Dahim Darni;698141 نوشت:
بله من هم میتونم بگم پیامبر همین داستان رو از تورات گرفته . حالا شما میتونید خلافش رو ثابت کنید ؟
دلیل هم اینه که پیامبر با یهودی های زیادی حشر و نشر داشته ، داستان یوسف هم در تورات موجود هست .
پس اگراین داستان در تورات هم امده
پس امکان درستی ان بیشتر می شود
مگر انکه حضرت موسی را هم قبول نداشته باشید
اما از نظر ادبی ایا پیامبر ان داستان را در اوج فصاحت و بلاغت گفته یا نه ؟
خوب این هم نمونه ای از اعجاز این داستان
در حالی که فردوسی پیشه اش شاعری بوده
ضمن آنکه صدباره عرض میکنم : جواب های شما به گفته خودتان برای من نبوده ، آیا اونقدر پرتوقع هستید که انتظار دارید بدون جواب قانع بشم ؟!!!
جناب دارنی با بچه طرف نیستید ... واضح است که شما از طرح سؤال اصلی تاپیک به دنبال چه چیزی هستید و به طور ضمنی هم نظرتان را بارها بیان کردهاید که دیگر لازم نباشد کسی مانند بنده در مورد شما خدای ناکرده قضاوتی درست یا غلط کنیم، ارتباط دادن دو گزارهی متفاوت از یک نفر وقتی تفکر پشت سر آن فاش بیان شده است کاری است که هر بچهای هم میتواند انجام دهد ...
شما میخواهید بگویید قرآن الهی نیست همانطور که شاهنامه نیست ... وانمود میکنید که میخواهید تفاوت آنها را نشانتان دهیم تا بعد شما بگویید این اختلافات قانع کننده نیست ... پس حقیر از شما پرسیدم قرآن اگر چه ویژگیای داشته باشد شما میپذیرید که از طرف خداست؟ شما هم جواب دادید که هر ویژگیای که داشته باشد خواهید گفت انتساب آن به خدا دروغ و یا توهم است ... حقیر هم نتیجه گرفتم سؤال پرسیدن شما به عنوان پرسشگری برای دانستن یک تظاهر و دروغ است که یا دانسته طرح شده است و یا ندانسته ... پس به شما گفتم که سؤال پرسیده شده برای شما موضوعیت ندارد و پیشنهاد دادم که از پیگیری آن انصراف دهید، اما اصرار شما بر این تظاهر که من واقعاً به دنبال پاسخ هستم نشان میدهد که به احتمال زیاد در ادعای خودتان ناصادق هستید ... مهم نیست که از این آشکارسازی عصبانی میشوید یا خیر ... تصمیم دارید این سایت را به بلندگوی افکار مسموم خودتان تبدیل کنید و حقیر هم بازیچهی شما نیستم و اگر تشخیص دادم که قصد سوء استفاده از امکانات سایت را دارید مقابل شما میایستم ... ان شاء الله
در مورد اینکه گوشزد کردید که اگر پاسخهایمان به شما «پاسخ شما» نیست پس چرا آنها را بیان میکنیم دلیلم را قبلاً گفتهام و آن هم اینکه آن پاسخها برای کسان دیگری است که ممکن است این تاپیک را بخوانند و این سؤال شما برای ایشان موضوعیت داشته باشد ... با توجه به اینکه این تاپیک یک تاپیک عمومی است شما تنها آغازگر آن هستید و اینطور نیست که ما خود را در خدمت شما بدانیم آن هم وقتی در قصد و غرض شما تردید داریم و شما به این تردیدها دامن میزنید ... پاسخ سؤال شما اگر داده میشود برای این است که سؤال شما که به خودی خود سؤال خوبی است بیپاسخ نمانده باشد ... اینکه دیگر فرافکنی کنید که سؤال من سؤال خوبی است ولی شما توان پاسخگویی به آن را ندارید دیگر توهمات ذهنی شماست ... و این توهمات در میان دوستان شما هم طرفدارانی خواهد یافت و از شما به عنوان یک پیشروی شاید هم باهوش یاد میکنند ... و این توهمات اگر خدا نجاتتان ندهد تا مرگ همراهتان خواهد بود و از آن به بعد دیگر تجربهی شخصی شما خواهد بود
در مورد ادب گفتگو هم که صحبت میکنید مطلبی هست که مایلم به شما گفته باشم ...
یک نفر مستقیماً فحش میدهد یا توهین میکند ... یک نفر دیگر مدام با اشکالات و تناقضاتی که در بیانش وجود دارد به شعور مخاطبش توهین میکند ... مطالب شما پر است از اشکالات منطقی و گاه تناقضات که آزار دهنده است ... البته این مطلب سبب آن نمیشود که ما در بحثهایتان شرکت نکرده و اشکالات و تناقضات گفتههای شما را بیان نکنیم ... برای شرکت کردنمان در تاپیکهای شما هم نیازی به دعوت شما نیست، اگر قصد بحث خصوصی با کارشناس محترم را داشتید میتوانید به صورت خصوصی از ایشان بپرسید، کمتر هم متهم میشوید به اینکه قصد ایجاد شبهه و باز داشتن دیگران از ایمان به خدا را داشته باشید ... اگر بحث را در تاپیک عمومی مطرح کردید و بعد هم ما را تحمل میکنید دلیلی ندارد که ما شما را تحمل نکنیم و کنار کشیده و میدان را برای رواج توهمات علمی دوستان خالی نماییم
دقیقا نام داستانی را بیاورید که همه مفاهیم داستان یوسف در ان نهفته باشد ؟
می خواهیم ببینیم کدام زیباتر و جامعتر و کاملتر است ؟
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم سرکار گلشن و رحمت خدا بر شما
فرض کنید دست آخر نتیجه گرفتید که در مقیاس مورد قبول دو طرف داستان حضرت یوسف علیهالسلام نزدیک به ۲۰۰۰ برابر جامعتر و جالبتر و کاملتر و زیباتر بود، بعد چه نتیجهای میگیرید؟ که داستان حضرت یوسف علیهالسلام در قرآن را خداوند نازل کرده است؟ اگر بله چطور و اگر نه این مقایسه چه اهمیتی دارد؟ برای سرگرمی است یا هدفی دارد؟
در پناه خدا باشید
یا علی علیهالسلام
پس اگراین داستان در تورات هم امده
پس امکان درستی ان بیشتر می شود
مگر انکه حضرت موسی را هم قبول نداشته باشید
اما از نظر ادبی ایا پیامبر ان داستان را در اوج فصاحت و بلاغت گفته یا نه ؟
خوب این هم نمونه ای از اعجاز این داستان
در حالی که فردوسی پیشه اش شاعری بوده
من هیچ پیامبری رو قبول ندارم ، اصل نبوت به نظر من دروغ و باطله .
خیر نگفته ، اوج فصاحت و بلاغت از گفته های کلیشه ای عده ای خاص است ، از شما انتظار نمیره که حرف های اونها رو تکرار کنید .
شما بلاغت و فصاحت رو در شاهنامه هم میتونید ببینید ، مسلما اگر وقت بذارید و کلام حکیم رو مطالعه کنید به فصاحت و بلاغت کلام او پی می برید .
به علاوه ، عرض کردم . من هم میتونم بگم پیامبر اسلام اینها رو از امثال ورقه بن نوفل گرفته . و اصلا خودش نقشی در خلق آثار نداشته ، کما اینکه وجود این داستان در تورات و ارتباط نزدیک پیامبر با یهودیان احتمال وام گرفتن داستان از تورات رو افزایش میده .
به هر صورت بحث ما راجع به مفاهیم بود ، نه اینکه خالق این آثار چه کسانی هستند یا اینکه بلاغت و فصاحت کدوم بیشتره . فعلا راجع به مفاهیم صحبت کنیم بهتره .[/]
سوال اینه که معجزه بودن قران یا معجزه نبودن شاهنامه رو اثبات کنید! اغلب جوابا هم با فرض معجزه بودن قران بودن!!
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم
پاسخ هم این است که تفاوت آنها لزوماً در ظاهرشان نیست ... تأیید آیت خدا بودن قرآن از طریق درک وجدانی است و نه از طریق ادبیات عرب و شمردن تعداد آرایههای ادبی و تعداد پندهای حکمت آمیز و غیره ... در کل به برخی از تفاوتهای قرآن و سایر کتابها اشاره گردید و متوجه شدیم که جناب دارنی میخواهند بدون توجه به الهی بودن قرآن تفاوتهای قرآن با سایر کتب بررسی شود و به همین دلیل به ایشان توضیح داده شد که در این صورت لزوماً تفاوت خیلی خاصی بین آنها نیست ... اصل تفاوت آنها وقتی است که الهی بودنش اثبات شود و اثبات الهی بودن آن هم از طریق اختلاف در ظاهر آنها نیست ... بعد جناب دارنی گفتند که اصولاً قبل ندارند که چیزی از طرف خدا باشد ... پس بحث تاپیک همانجا تمام شد ... از بعد از آن دیگر داریم به ایشان میگوییم که اگر ما میگوییم اثبات این قضیه فلان است و شما دارید روی بهمان بحث میکنید این یک اشتباه فاحش است ولی ایشان اصرار دارند که با رد کردن بهمان بگویند که این قضیه دروغ است و اثباتی برایش نیست ... رویکرد شبهعلمی ایشان توهین به شعور مخاطبانشان هست ولی ایشان باقی افراد را بیادب میشمارند و کریمانه میگویند که دیگر با شما بحث نخواهم کرد و یا از شما دعوت نکردم و مجبور نیستید نظر بدهید ...
این خلاصهای بود از بحثهایی که تا کنون در این تاپیک انجام شده است آنطور که بنده شاهدش بودم
یا علی علیهالسلام
جناب دارنی با بچه طرف نیستید ... واضح است که شما از طرح سؤال اصلی تاپیک به دنبال چه چیزی هستید و به طور ضمنی هم نظرتان را بارها بیان کردهاید که دیگر لازم نباشد کسی مانند بنده در مورد شما خدای ناکرده قضاوتی درست یا غلط کنیم، ارتباط دادن دو گزارهی متفاوت از یک نفر وقتی تفکر پشت سر آن فاش بیان شده است کاری است که هر بچهای هم میتواند انجام دهد ...
عصبانیت شما برای من قابل درک نیست . من از شما درخواست کردم مثل کارشناس به سوال من جواب بدید . این ناراحتی نداره مومن !
موردی بفرمایید که در این زمینه ، در آن زمینه در فلان زمینه ، قرآن برتر از شاهنامه ست . اگر هم موردی سراغ ندارید بفرمایید مزاحم شما نشویم !!!
باء;698149 نوشت:
شما میخواهید بگویید قرآن الهی نیست همانطور که شاهنامه نیست ... [="#FF0000"]وانمود[/] میکنید که میخواهید تفاوت آنها را نشانتان دهیم تا بعد شما بگویید این اختلافات قانع کننده نیست
خیر ، وانمود نمیکنم . بلکه دنبال این هستم بدانم مسلمین مغروری همچون شما که دائما به حق و حقیقت دینشان مینازند ، بین اثری که آسمانی اش میدانند و یک اثر تماما زمینی چه تفاوت هایی می بینند .
جالبه که هیچ تفاوتی احساس نمی کنید !!!
باء;698149 نوشت:
پس حقیر از شما پرسیدم قرآن اگر چه ویژگیای داشته باشد شما میپذیرید که از طرف خداست؟ شما هم جواب دادید که هر ویژگیای که داشته باشد خواهید گفت انتساب آن به خدا دروغ و یا توهم است
بله ، من اصل نبوت و آمدن چیزی به اسم کتاب آسمانی از آسمان را قبول ندارم .
اما شما که میگویید این کتاب آسمانیست ، بفرمایید این کتاب آسمانی شما چه تفاوتی با کتاب زمینی حکیم دارد ؟!! شما فقط دارید از جواب دادن به این سوال طفره می روید .
باء;698149 نوشت:
مهم نیست که از این آشکارسازی عصبانی میشوید یا خیر
این هم توهمی بیش نیست ، من از چه چیزی باید عصبانی شوم ؟!!!
از جواب نداده به سوالم ؟!! یا از توهین هایی که در همین تاپیک به شخص بنده شد ؟!!!
باء;698149 نوشت:
تصمیم دارید این سایت را به بلندگوی افکار مسموم خودتان تبدیل کنید و حقیر هم بازیچهی شما نیستم و اگر تشخیص دادم که قصد سوء استفاده از امکانات سایت را دارید مقابل شما میایستم
بازهم توهم .
اتفاقا این افکار شماست که مسمومه . به جای تهدید کردن جواب سوال ساده ای که پرسیدم رو بدید !
باء;698149 نوشت:
اینکه دیگر فرافکنی کنید که سؤال من سؤال خوبی است ولی شما توان پاسخگویی به آن را ندارید دیگر توهمات ذهنی شماست ... و این توهمات در میان دوستان شما هم طرفدارانی خواهد یافت و از شما به عنوان یک پیشروی شاید هم باهوش یاد میکنند ... و این توهمات اگر خدا نجاتتان ندهد تا مرگ همراهتان خواهد بود و از آن به بعد دیگر تجربهی شخصی شما خواهد بود
من هیچ ادعایی ندارم .
از اینجا به بعد این خوانندگان هستند که قضاوت میکنند آیا به پرسش اصلی تاپیک پاسخی داده شده یا نه .
این کلام شما ردّ نبوت رسول الله صلی الله علیه و اله و متهم کردن حضرت به دروغ گویی است(معاذالله)
همان حرف کفار و مشرکین صدر اسلام و اتباع آنان در عصر حاضر است.
آنان هم می گفتند محمد(ص) این کلام را از نزد خویش بهم بافته است!!!!!
معلوم است که با این اعتقاد شاهنامه فرقی با قران ندارد بلکه افضل است
چون صداقت بیشتری در آن است چرا که حداقل فردوسی داعیه پیامبری نداشته است!!!!!!!!!!!
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۚ وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَىٰ أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا
و هنگامی که قرآن میخوانی، میان تو و آنها که به آخرت ایمان نمیآورند، حجاب ناپیدایی قرارمیدهیم؛ و بر دلهایشان پوششهایی، تا آن را نفهمند؛ و در گوشهایشان سنگینی؛ و هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد میکنی، آنها پشت میکنند و از تو روی بر میگردانند.
تفاوت مثل این است که یک شخصی که مثلا زبان چینی را نمی فهمد بعد سخن دانشمند چینی را گوش دهد بعد بگوید میشود برای من تفاوت عر عر الاغ را با صدا هایی که این دانشمند چینی از خودش در میاورد برایم توضیح دهی هر دو صداست و من تفاوتی حس نمی کنم:moteajeb:
بسم الله
در واقع ژیان و بنز هر دو ساختهی خداست به دست مخلوق خدا و قرآن و شاهنامه هم همینجور! :ok: تفاوتشان در درصد خلوصشان هست مگرنه هیچ کسی از نزد خودش چیزی ندارد ... مشارکت هر کسی در هر کاری به اندازهی خراب کردن و اضافه کردن نقص به آن کار است و به همین دلیل تنها کتاب بدون عیب کتاب منزل است و این در مورد هر چهار کتاب آسمانی است، وجه برتری قرآن نسبت به آن سه کتاب دیگر در وجوه دیگری است که آنها نسبت به قرآن رابطهی مشمولیت داشته و در ذیل قرآن قرار میگیرند.
خب بفرمایید الله در کرآن پاسخ آنها را چه داد ؟
آیه ی پاسخ الله را بیاورید !
این آیین رادان نیست که اینگونه نتیجه گیری می کنید
خواهش می کنم اهساس در غلیان خود را مهار کنید
آیا امروزه پیامبر نداریم ؟
بخدا سوگند بنده بسیار دلشادم می شوم که در آن دوزخ وارد شوم از آرزوهای بزرگم است
ینی جایی بروم که الله در آنجا نیست
إِنْ هَٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ سَأُصْلِيهِ سَقَرَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ
(و گفت) قرآن فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا)!» (امّا) بزودی او را وارد سَقَر [= دوزخ] میکنم! و تو نمیدانی «سقر» چیست! نه چیزی را باقی میگذارد و نه چیزی را رها میسازد!
يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ (العنكبوت: ٥٤)
آنان با عجله از تو عذاب میطلبند، در حالی که جهنم به کافران احاطه دارد!
شما با انکاری که نسبت به وحی دارید در بطن جهنم هستید و خود خبر ندارید زمانیکه با مرگ پرده های غفلت که کنار رفت آنوقت می گویند
لَّقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (ق: ٢٢)
(به او خطاب میشود:) تو از این غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است!
وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (البقرة: ١١٥)
مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بینیاز و داناست!
اما در آنجا خداوند به کفار نظر لطف نمی کند نه اینکه حضور ندارد
وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (آلعمران: ٧٧)
و به آنان در قیامت نمینگرد و آنها را (از گناه) پاک نمیسازد؛ و عذاب دردناکی برای آنهاست.
حتی خزان آتش ملائکه هستند و حتی ملائک عذاب هم در جهنم حاضرند
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً
مأموران دوزخ را فقط فرشتگان قرار دادیم
اما چون سنخیتی با آتش ندارند از آتش عذابی نمی برند اما کفار چون سنخیت با نار دارند در آتش می سوزند.
بسیار بسیار از شما سپاسگزارم که تنها با آیه های کرآن مرا پاسخ می دهید
من کرآن را بسیار دوست دارم و همیشه آن را بر چشم می گذارم و می بوسم :hamdel:
"أم یقولون افتراه قل إن افتریته فعلی إجرامی و أنا بریء مما تجرمون"هود/25
این کلام خود شماست بنده بدون قرینه و ابتداء چیزی را به شما نسبت ندادم،عجیب است
که شما نسبت کلام خودتان به خویش را ناجوانمردی می دانید!!!(شاهنامه کلام فردوسی است و قران کلام محمد)
قران کلام محمد است به این معناست که کلام خدا نیست و این یعنی به ایشان وحی نشده و این یعنی ایشان نبی نبوده اند بلکه...
درکش خیلی ساده است.
نظر شما چیست؟
پیامبر نوظهوری می شناسید؟
[="Verdana"][="Black"] حبیبه;697993 نوشت:
سلام
به جز گفتن این سخنان شاعرانه ، دلیل دیگری ندارید ؟!!
اینها که شما گفتید فقط برای روضه و روضه خوانی مناسب است ، و هرگز شایسته یک بحث علمی نیست .
اگر نهایت دلیل شما برای برتری قرآن نسبت به شاهنامه همین ادعای الهی بودن قرآن است ، همین را در جمع بندی بنویسید و تاپیک را ببندید .
سوال من سوال مشکل و پیچیده ای نیست ، داستان های قرآن چه دارند که شاهنامه ندارد ؟!!
اگر چیزی به ذهنتان می رسد بگویید ، اگر هم مطلب اضافه ای در قرآن وجود ندارد اینقدر الهی بودن آنرا به رخ ما نکشید .
اتفاقا از همین سوال تا کنون ثابت شده است که این افسانه های قرآنی نه تنها آسمانی نیستند که نسبت به داستان های زمینی شاهنامه هم شیرینی و زیبایی کمتری دارند .
به هر حال موفق باشید .:Gol:[/]
[="Verdana"][="Black"] یکتای بی همتا;698005 نوشت:
ماشاءالله به اینهمه ادب اسلامی ، احسنت . :Kaf:
به جز شعار دادن و روضه خوانی دیگه چی بلدید ؟!!
ما که از کاربران عادی ناامید شدیم ، امیدواریم کارشناس گرامی دوباره در بحث شرکت کنند .
با تشکر .:Gol:[/]
با سلام
این یک تمثیل برای تقریب به ذهن شما بود
معمولا اگر بخواهی امر معقولی را که از درک ان عاجزند
تبیین کنی مجبوری از تشبیه معقول به محسوس استفاده کنی
و در جای خودش مسلم و مشخص است که این روش از دسته بحثهای کاملا علمی است.
دیگر سخنی باقی نمی ماند،چرا که سؤال شما ناشی از یک شبهه بسیار بزرگتر است که ابتدا باید به آن پاسخ داده شود.
وقتی از پایه و اساس وحیانی بودن قران را منکرید بحث راجع به اینکه داستانهای قران چه فرقی با سایر داستانها دارد
بیهوده است،چرا که تفاوت و تاثیر آن کاملا به این جنبه از موضوع وابسته است.
با سپاس.
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام
برای شما مثال زدم که اگر بنده ادعا کنم رسول خدا هستم و جعبهای در بسته به شما بدهم و بگویم در آن اگر چه چیزی باشد به رسالتم ایمان میآورید و بهانهجویی نمیکنید و معیارتان برای تعیین الهی بودن آن چیز داخل جعبه چیست، شما جواب دادید که داخل جعبه هر چیزی که باشد میگویید بنده دارم دروغ میگویم و متوهّم هستم و این جعبه حتماً از طرف خدا نیست ... بنده هم نتیجه گرفتم که پس اینکه به دنبال تفاوت میان داستانهای قرآن و شاهنامه میگردید تظاهر و دروغ است چون هر تفاوتی که بر فرض وجود نشانتان دهند شما انکار خواهید کرد که آن تفاوت بتواند معیار الهی بودن قرآن باشد ...
خودتان گفتهاید که هیچ دلیلی قانعتان نمیکند و بعد میگویید سؤال پرسیدهام که بدانم ... شما تکلیفتان با خودتان را مشخص کنید ... آیا وجود دارد دلیلی که شما را قانع کند که رسولی از طرف خدا آمده است یا نه؟ اگر ندارد چرا وقت ما را تلف میکنید؟ در نیتتان شک کنیم یا آن را به حساب اشتباه بگذاریم؟ اگر اشتباه کردهاید الآن متوجه شدید که سؤالتان برای شما اشتباه است (شاید اگر کس دیگری بپرسد سؤال درستی باشد) و از کش دادن این جدال بیحاصل انصراف میدهید؟ (پاسخهای داده شده هم برای شما نیست چون پاسخی برای شما به این سؤالتان وجود ندارد و پاسخ ما برای دیگرانی است که اگر این سؤال را بپرسند واقعاً به دنبال جوابش هستند)
[=Verdana]منظورم از اینکه خودش دلیل خودش هست را متوجه نشدید ...
اول اینکه هر کسی خواست این کار را بکند بکند ... حتی اگر با نیتی که دارد به تعبیر سرکار حبیبه از روی همین قرآن کپیبرداری کند کار قرآن را نخواهد کرد چون اصل آیت بودن آیات قران در باطن آنهاست و در جعل کردن تنها میتوان ظاهر را جعل کرد و برای ما و شما در تصرف در باطن کردن راهی نیست ... قرآن خودش را اثبات میکند اما نه از طریق آرایههای ادبی یا سایر ملاکهای ظاهری که کسی مانند آن را بیاورد و بگوید جلد دوم قرآن یا بهتر از آن را آوردم ... خدای قرآن در پس ظاهر قران خودش را به دل انسان نشان داده و قلب در مقابلش خاضع میشود و به اعتراف در میاید ... اگر شما قرآن خواندید و این تجربه را نکردید نشان میدهد شما باید مراتب دیگری را تجربه نمایید ... شاید بهتان بر بخورد ولی باید بدانید که بدون قصد تمسخر یا توهین صحبت میکنم و وضع خودم هم در این میان هیچ خوب نبوده است ... اینکه در چه سطحی آیت خدا بودن قرآن را بتوان شناخت به صافی قلب و تیره نشدن آن بستگی دارد ... کسی که قلبش پاک و فطرتش بیدار است با شنیدن آیهای از آیات آن قلبش منقلب و خاضع میشود و اشک بر چشمانش جاری میشود و به سجده میافتد ... بودهاند کسانی که با شنیدن آیهای مسلمان شده باشند ... برای برخی دیگر باید در آیات تدبر و تعمق کرد تا این حالت خضوع و خشوع ظاهر گردد ... برای برخی دیگر هر چقدر هم که میخوانند و یا در آن تدبر میکنند کفایت نمیکنند، ایشان باید در مبارزهی با خدا در یک میدان رزم باطنی وارد شوند تا آنجا به خودشان ثابت کنند که خدای قرآن وجود ندارد ... در تلاش برای این همآوری وقتی که برای مقابله در جهد و تلاش هستند و دانستههای خود را برای کمک گرفتن واکاوی مینمایند گوهر مغفول فطرت خود را خواهند یافت و آنجاست که در مقابل آیات قرآن سر تسلیم را فرو میآورند و خدا را در پس آنها میبینند و میشناسند ...
راه ایمان آوردن به قرآن یا رد کردن قرآن این است ... راه قرآن بررسی ظاهر آیات و شمردن و جمع زدن تعداد حکمتها و پندها نیست ... تمرکز بر روی ایههای قرآن است ... تمرکز بر روی آیات یک سوره است ... آیه یعنی نشانه ... اگر مبنای ایمان آوردن به قرآن آرایههای ادبی بود همان آرایهها را میگفتند آیه و به آیات میگفتند جمله یا قطعه یا بخش ... آیه یعنی نشانه و قرآن مجموعهای است از آیات البینات که هر کدام برای یک نفر میتواند گشایش راه هدایت باشد ... بودهاند کسانی که سالها در دل دشمن اسلام و قرآن بوده و گمان داشتهاند که یقین دارند که قرآن از غیر خداست و اصلاً خدایی را قبول نداشتهاند ولی درست وقتی که اقدام به رد کردن قرآن کردهاند چشم دلشان آیت بودن قرآن را دیده است و ایشان در وادی حیرت فرو رفتند ... تجربهای که در سالها خواندن قرآن و تدبر در آن به ایشان دست نداده بود ... تحدی آخرین راه است و این راه دیگر برای هر کسی جواب خواهد داد ...
[=Verdana] مگرنه کسی نگفت که قران حق است چون الهی است و الهی است چون خودش گفته ... اشتباه بودن چنین استدلالی را هر کسی متوجه میشود ... اشتباه بودن آن برای این است که تمام آن در یک سطح است حال آنکه اثبات الهی بودن قرآن در ظاهر نیست و در باطن است ... در باطن که خود را شناساند و مورد وثوق قرار گرفت اینک در ظاهر قابل اعتنا میشود ...
و البته امیدوارم دست از این ادعا بردارید که میگویید سؤال پرسیدهاید که پاسخش را بگیرید ... خودتان گفتهاید که پاسخی برای سؤال شما وجود ندارد و هر تفاوتی که برای شما شمرده شود خواهید گفت قرآن باز از طرف خدا نیست ... ما را قبول ندارید چرا خودتان را انکار میکنید؟
بله قرآن هیچ اشکالی ندارد ... در مواجهه با هر مشکلی که در قرآن میشود یافت مانند تجربهای که میشود با هر کتاب دیگری داشت دو احتمال وجود دارد:۱. مطلب کتاب اشتباه باشد و ما درست در آن اشتباه را پیدا کرده باشیم
۲. مطلب کتاب درست باشد و ما در اشتباه باشیم و مثلاً منظور کتاب را درست متوجه نشده باشیم
این دو احتمال در برخورد با هر کتابی پیش میآید ... در مورد قران شما احتمال اول را اخذ کردهاید و آن را یقینی بیان میکنید و هیچ احتمال نمیدهید که خودتان در اشتباه باشید، ما هم بر احتمال دوم اصرار داریم و هیچ احتمال نمیدهیم که قرآن اشتباه باشد، ما برای این اطمینانمان استوار بر این مطلب هستیم که حقانیت قرآن برایمان اثبات شده است، انتظار این است که شما هم استوار بر این مطلب باشید که حق همیشه با شماست ... آیا چنین اعتقادی دارید؟ آیا چنین اعتقادی را اگر در کس دیگری ببینید او را جاهل و متکبر نمیشمرید؟ اگر اعتقادتان به چیز دیگری است آن اعتقاد را برایمان بیان کنید ... :Gol:
با توجه به توضیحات بالا میتوان باید به بررسی تمامی این مطالب نیز پرداخت ... پس لطفاً جواب سؤال پرسیده شده در بالا را بدهید که بر چه مبنایی خود را در تمام تشخیصهایی که برخی از آنها را در اینجا بیان کردهاید محق و بر موضع صدق و راستی میدانید تا اتهامهایتان نسبت به قرآن پذیرفتنی باشد؟[=Verdana]
اشتباه میکنید ... چنین چیزهایی هستند ... اگر شما پسرعمویتان را دیدهاید ما هم شاهدان عینی معتمدی برای برخی از کارهای شگفتاوری که توجیهی در این علوم جدید نداشته باشند سراغ داریم ... منکر این نیستیم که در این وادی شیادی بسیاری هم وجود دارد و یا شعبدهبازی بر مبنای حقه است و با جادوگری متفاوت است، ولی موضوع اینجاست که در این وادی حرف راست هم هست و شما با یک مثال شیادی و حقهبازی سعی دارید اثبات کنید که همهی آنها حقهبازی است ... عجیب است که به این راحتی از عبارت «اثبات شده» یا «مشخص شده» استفاده میکنید، گویی درک درستی از سنگینی وزن این عبارات ندارید ... چرا نمیگویید در برخی موارد که بررسی شد اینطور نبودهاند و حقه و شیادی بوده است؟ بر چه مبنایی تجربیات خود را به صور عمومی تعمیم میدهید؟
توهین؟ یک نفر اصل علیت را رد میکند با آنکه مبنای هر تعقل و در نتیجه هر تفکری است و بعد خود را دانشمند و باهوش میخواند و بر مبنای آن براهین عقلی اثبات وجود خدا را مورد شک قرار میدهد و بعد میگوید من عاقل و دانشمند هستم ... خودتان قضاوت کنید که این شخص به مقام انسان عاقل و دانشمند توهین کرده است یا کسی که میگوید شما تظاهر به عاقل بودن کردهاید و یا در عمل دوست ندارید عاقل به نظر برسید؟
برادر اینکه شما میگویید هر دلیلی برایم بیاورید من میگویم دروغ است و توهم است و هرگز هیچ دلیلی قانعم نمیکند و بعد میگویید به دنبال پاسخی هستم که قانعم کند را خوب است بگویم توهین به شعور و شخصیت بنده است؟ آیا یک طرفه به قاضی برویم؟
عقیدهی بنده احتمالی نیست، اینطور که برای شما بیانش میکنم به صورت همراهی کردن با شما در تفکر است ...
اختیار دارید این امکانات مدنی و تکنولوژیها نتیجهی علوم زیاد دانشمندان غربی و شرقی نیست ... اینها نتایج مهندسی ایشان است و نه دانش ایشان ... این همه امکانات نشان میدهد که علم اندک میتواند چه کاربردهای وسیعی داشته باشد ... علم ایشان آمیختهی از عقل و جهل است و یکسره باطل نیست ... بلکه ایشان در مطالعات تجربی خود دارند فعل خدا را بررسی میکنند و بعد از آن برای رفاه خود در دنیا بهره میگیرند و بخاطر بسته بودن نگاهشان یک جای کار را درست میکنند و یک جای دیگر خراب میشود، نهایتش هم این است که رفاه جسم به کل فراهم شود و جامعه از نظر سلامت روانی و انسانیت تا مرض هلاکت و نابودی و بلکه شاید بعد از آن تا مرز انقراض نسل بشر پیش برود، انقراضی که اگر آن همه رفاه جسم و به قول شما امکانات مدنی در کار نبود پیش نمیآمد ...
و اما در مورد افسانهسرایی ... افسانهسرایی ایشان در مشاهدات تجربیاشان نیست ... بلکه در چگونگی توضیح دادن آن مشاهدات تجربی است ... در سناریوهایی است که بر روی دادههای خام تجربی خودشان تحت عنوان فرضیه و نظریه سوار میکنند و زائیدهی ذهن ایشان است و هیچ لزومی ندارد که انطباقی با عالم خارج داشته باشد ... خود آنها میگویند این نظریات چون در درونیابی و گاهی برونیابی محدود تجربیات گذشته خوب عمل میکنند قابل قبول است شما کاسهی داغتر از اش شدهاید که بگویید به عالم خارج هم منطبق هستند؟ اگر بر عالم خارج منطبق نیستند و زائیدهی ذهن دانشمندان هستند و البته امروز مرز بین دانش و تخیل کمرنگ شده است دیگر حقیر کار شاقّی نکردهام که بیان کردهام اسم این کار در زبان ما میشود افسانهسرایی ... حالا شما بهتان برمیخورد و احساس میکنید توهینی صورت گرفته بفرمایید افسانهسرایی کاربردی ... لااقل اینطوری یادتان میماند که بر مبنای افسانهسرایی نمیشود روی وجود یا عدم وجود خدا و یا روی مسائلی که داير بر مدار حقیقت هستند نظر داد و شرافتمندانه این است که سکوت کنیم و چیزی نگوییم
داعش و طالبان را آمریکایی ایجاد کرد که متولی اصلی علوم جدید در دنیای معاصر هم هست ... علمزدگی جوانان با هوش و با پشتکاری مانند شما و جهل و تعصب جوانان دیگری مانند داعشیها و مانند آنها دو سلاح قدرتمند در دست یک دیوانهی خطرناک است ...
داعش اگر امروز گروهی تروریستی است آمریکا دولتی تروریستی است صهیونیسم بینالملل نظامی بینالمللی تروریستی است ... داعش در مقابل آنها عددی نیست ...
و البته آمریکا و متحدانش خوب بلد هستند به اسم اسلام بر علیه اسلام استفاده کنند، همانطور که بلد هستند به اسم علم و دانش و تعقل بر علیه عقل و عقلانیت استفاده میکنند ...
آیا ما در رویکرد خودمان تجدید نظر کرده و از اینکه بازیچهی ایشان و ابزار دست ایشان باشیم خود را کنار میکشیم؟
مگر اصل انتخاب را میشود گفت غلط است؟ اصل اصل است و فرض شده است و رد شدنی هم نیست ... میشود اصل انتخاب یا نقیض آن هر کدام را که بخواهیم فرض کنیم و بعد بر اساس آن پیش برویم و یک ریاضیات برای خودمان بسازیم ... این ویژگی استقلال ریاضیات از عالم خارج دلیل ممتاز شدن ریاضیات در بین تمام علوم جدید است ... اینکه تنها علمی که امروز سکولار نیست همین ریاضیات است ... و این علم امروز به طور کامل برای ما مسلمین هم قابل پذیرش است ... اما موضوع جالب میشود وقتی بدانیم که هر چه به ذهن یک ریاضیدان برسد قبلاً حداقل به همان میزان توسط خداوند خلق شده است و در نتیجه باید انتظار آن را داشت که بر خلاف تصور برخی ریاضیدانان (نه همهی آنها) هر قضیه و هر مفهومی در ریاضیات ما به ازاء خارجی داشته باشد ... ریضیات محض به آن معنای خاص محض آن از نظر ما وجود ندارد ... تمام ریاضیات کاربردی است و فقط برخی از کاربردهای آن را ممکن است هنوز ما نشناسیم ...
در ضمن بیشتر ریاضیات معمول ما که بر اساس آن کاربردهای معمولمان را انجام میدهیم با فرض پذیرش اصل انتخاب است ... در نتیجه جناب لبگ اگر آنطور که فرمودید چیزی گفته باشند نظر شخصیاشان را دادهاند ... امروز در ریاضیات استاندارد نظریهی مجموعههای استادندارد ZFC است و آنالیز و بسیاری از ریاضیات مورد استفاده در فیزیک و سایر علوم هم مبتنی بر همین ریاضیات است، شما آن را رد کنید تا ما بخشی از فیزیک شما را رد کنیم ...
اما جالب است که اسلام در برخورد با چه ZFC و چه نظریات مبتنی بر نقیض این اصل موضوعه انعطاف بالایی دارد ... از یک طرف هر نامتناهی از نظر اسلام از جهتی تناهی دارد به جز ذاتی خدا و در نتیجه انگار که تعمیمی بر بحثهای کانتور به طور پیشفرض در اسلام جاری و ساری است و دیگر حتماً میدانید که اختلافی هم اگر در مورد اصل انتخاب است در مورد مجموعههای نامتناهی است وگرنه در مورد مجموعههای متناهی همه بر درستی آن اتفاق نظر دارند ... از طرف دیگر در اسلام چیزی به اسم انتخاب مرجح وجود ندارد و اگر فرض بگیرید که نامتناهی هم وجود داشته باشد باز حداقل از راه طبیعی ایجاد همان نامتناهی میتوان ضابطهای برای انجام انتخاب مدّ نظر را ترتیب داد و وقتی مثالی برای این انتخاب پیدا شود دیگر کسی نمیتواند امکان انجام انتخاب را مورد تردید قرار دهد. در نهایت تفاوتی که میان موضوعیت این پارادوکسنما و عالم خارج وجود دارد و شما اشارهای به آن نکردید بحث چگال بودن فضای حقیقی است که در مورد اجسام مادی مقیاس ماکروسکوپی به نظر میرسد اینطور نباشد ولی با تعریفی که در فلسفهی اسلامی برای ماده و روح مادی داریم این مشکل هم برداشته میشود و خلاصه از نظر تفکر اسلامی این تناقض چندان غیر قابل درک نیست چون ما اصلاً فرض اصل بقای جرم و غیره را از ابتدا نپذیرفتهایم که ذهنمان محدود در یک صورت شده و از صورتهای ممکن دیگر باز بماند ... از نظر ما ماده به راحتی قابل تولید است، کافی است در مادهی اولی موجی ایجاد شود ... مادهی اولی در اسلام پاسخ بسیاری از سؤالات و ابهامات فیزیکی است ... مثل بحث اتر که نتوانستند آن را بپذیرند و رد کردند و مثل توضیح درست اصل عدم قطعیت هایزنبرگ که در اصل اصلاً ناظر بر عدم قطعیت نیست و باز بخاطر بسته بودن فضای ذهنی آن دانشمندان خاص آن محاسبات ریاضی را اینطور تفسیر کردند ... محاسباتشان درست بود ولی افسانهسرایی کاربردیاشان که شما به آن میگویید نظریهپردازی اشتباه بوده است ... و باز اشتباهی از اشتباهات خود را به عنوان اصل علمی بیان کردند و جالب است که باز با تمسک به همان اصل علمی مقابل دین خدا میایستند!
اول شما فرض کنید که ما اثباتی برای آن نداریم و این ادعای قرآن است که چنین چیزی بوده است. شما مواجه با یک ادعا شدهاید و میخواهید اثبات کنید که غلط است با علم به اینکه نمیتوانید شرایط آن ادعا را فراهم کنید و در نتیجه میدانید که این ادعا قابل بررسی نیست ... پس میگویید شما اثبات کنید که این ادعا درست است و ما راه اثبات آن را نشانتان میدهیم (تحدی به قرآن آخرین مرحلهاش هست که در بالا گفته شد) ...
مخلص کلام اینکه شما راهی برای اثبات غلط بودن قرآن در عالم بیرون و ظاهر ندارید ... هر چه که در آن اشکال بیابید ما میگوییم که شما در اشتباه هستید و یا منظور قرآن چیز دیگری است ... پس نهایتاً فقط باید سکوت کنید و حداکثر بگویید باورش برایم سخت است که به آن ایمان بیاورم ... ولی دلیلی برای اثبات غلط بودن آن ندارید ... اگر بگویید با علوم روز سازگار نیست میپرسیم مگر علوم روز اثبات شدهاند که درست هستند و شما باز باید متوسل به احتمالات شوید و احتمالات هرگز منجر به قطعیت نمیشود: وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ [یونس، ۳۶][=Verdana]
و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهای بیاساس)، پیروی نمیکنند؛ (در حالی که) گمان، هرگز انسان را از حقّ بینیاز نمیسازد (و به حق نمیرساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام میدهند، آگاه است![=Verdana]
شما زخم خوردهی قرنها دشمنی با اسلام هستید و احتمالاً آن کتاب تاریخی که به دست گرفتهاید اولین اثر آن را بر شما گذاشته است ... خودتان را دشمن حقیقت معرفی نکردم بلکه شما را قربانی این دشمنی معرفی کردم ... شما به دنبال حقیقت بودید که دست به مطالعه زدید ولی قبل از آنکه به خوبی اعتقاداتتان را بشناسید به سراغ نقد آنها رفتید ... نقد خواندید و نقد شدید و پاسخی برای آنها نیافتید و دچار سوء ظن شدید ... و جبههاتان را تغییر دادید ... باید دید از کدام کتاب تاریخی شروع به مطالعه کردید که شما را به شک انداخت ... سیر مطالعاتی بعدیاتان چه بوده است که به مرور سبب فاصله گرفتنتان از دین شد ... اینکه آیا در هر قدمی که از اسلام دور شدید تصمیمتان بر اساس قضاوت درستی بوده است یا خیر ...
از کجا میدانید که ندارند؟
شمای عاقل آیا اشتباه نمیکنید؟ آیا وقتی در اشتباه هستید کسی بیاید شما را تکان دهد و متوجه اشتباهتان کند کار اضافه کرده است و شما نیازی به این هوشیارکنندگی او نداشتهاید؟
آیا وضعیت کنونی انسان بر مدار عقل تکامل یافته است که این چنین است؟ آیا عقل در خدمت دور کردن انسان از انسانیت است؟ آیا عقل در خدمت رفاه بدن و شهوات است؟
پوزش
هالا من چیزی نمی گم شما هم چون چنگیز مغول سوار بر اسب سرکش خیال پردازی زیاد تند نرید من سدها بار کران را خوانده ام و در تفسیر کُران رتبه ی نخست غرب کشور ( نه تنها استان ) رو دارم
در کرآن چیزی که دلیل بر سخن پروردگار هستی آفرین باشد نیافته ام [=arial]هذا الّا [=arial]قول[=arial] البشر
خب هال دیگه امرتون رو بفرماییید :ok:
سلام
تنها مدرک من فعلا این هست که این خبر رو در اخبار علمی خبر فارسی خوندم
ولی جزییاتش و اینکه در کجا این اتفاق افتاده یادم نیست
می توانید اخبار علمی خبر فارسی را سرچ کنید
اگر ما به شما نشان بدهیم که با زن تنها هم جنین ایجاد می شود
یعنی اینکه باردار شدن مریم به تنهایی چیزی خارج از علم نیست و اکنون علم به ان رسیده است
من همه رو در فیلمهای علمی و مستند و گینس دیدم
مثلا همین اقایی که مدتهاست فقط از فلز و شیشه تغذیه می کنه
شخصی هست به نام michel lootto فرانسوی
که می تونین شرح گزارش اون رو در کتاب رکوردهای گینس ببینید
یا شخصی که چهل روز در یک تابوت دربسته زیر خاک زندگی کرد بدون اب و غذا
که البته من اون رو در یک فیلم دیدم فکر کنم ان هم رکورد دار گینس بود
موفق باشید
و باز شما مدعی شدید که چیزی اثبات شده است ...
یک چیزی را میدانید جناب دارنی ... مسائل به طرز عجیبی که ما متوجه نمیشویم گاهی خیلی ساده و گاهی خیلی سخت برای شما اثبات و یا رد میشوند ... اگر موافق نظر شما باشند راحت اثبات یا رد میشوند و اگر مخالف نظر ابتدایی شما باشند خیلی سخت باید اثبات یا رد شوند و گاهی هم شرایط لازم برای اثبات آنها را غیرممکن معرفی میکنید ... ظاهراً از لغات بدون توجه کافی استفاده میکنید و بعد از گزارههای خودتان مانند محافظی امین و وفادار دفاع میکنید
الحمد لله منطق شما گویای خیلی چیزهاست که مهمترن آن عدم صداقتتان نسبت به خودتان هست و نه ما ... نسبت به ما مؤدب و صادق هستید ولی نسبت به خودتان ظاهراً نه.
تا کنون برای شما مسائل زیادی اثبات شده است که به ذکر برخی از آنها میپردازم:
با توجه به اینکه قبلا گفته ای که هدفت از طرح سوال ایجاد شبهه برای کسانی است که مسلمان هستند و فقط می خواهی حرفهایت را بزنی و بگذری صحبت با شما اتلاف وقت است.
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِّن شَيْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَهُدًى لِّلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا ۖ وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُوا أَنتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ
آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانی، نفرستاده است!» بگو: «چه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد؟! کتابی که برای مردم، نور و هدایت بود؛ (امّا شما) آن را بصورت پراکنده قرارمیدهید؛ قسمتی را آشکار، و قسمت زیادی را پنهان میدارید؛ و مطالبی به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبودید!» بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهای لجاجتآمیزشان رها کن، تا بازی کنند!
وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا
و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا میکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! وگرنه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع میکند.
[="Verdana"][="Black"] باء;698049 نوشت:
بله ، شما مذهبیون برای من و نسل من پاسخی ندارید . شما فقط به کسانی می توانید جواب بدهید که هم کیشتان باشند .
لذا ورود شما از ابتدا به بحث نادرست بود ، چرا که به گفته خودتان در سه جا ، پاسخ هایتان برای من نیست .
لطف کنید اگر برای من پاسخی دارید بنویسید ،
و عجیب اینجاست که هربار می فرمایید پاسخ ها برای دیگران است ، و آنوقت دوباره ادعا می کنید :
وقتی جوابی به من نداده اید ، توقع دارید چگونه قانع شوم !!!! :Moteajeb!:
بزرگوار ، شما به پرسش تاپیک نگاهی بیندازید تا بفهمید من دنبال چه هستم .
من از اول هرچه پرسیده ام راجع به تفاوت داستان های آن و این بوده . والسلام .
این پرسشیست که شما در دهان من گذاشته اید ، وگرنه من اینجا دنبال بحث راجع به نبوت و ... نیستم . سوالم مشخص و آشکار است ، اما شما و هم فکرانتان سعی دارید با سر و صدا و بی ادبی و توهین و ... از پاسخ دادن طفره بروید . نگاهی به پاسخ کارشناس بیندازید و آنرا با پاسخ های خودتان مقایسه کنید !
گوش ما از این شعار ها پر است ، دلیل بیاورید لطفا .
مشکل اینجاست که به جز کارشناس ، هیچ کس هیچ تفاوتی ذکر نکرده است .
منطق شما همان منطق قرآن است : اگر هم دلیل بیاوریم ، قبول نمی کنید !!! همان فرار به جلو خودمان .
شما از اول بحث تا کنون یا خواستید سوال مرا اشتباه جلوه بدهید یا اینکه شخصیت مرا مورد حمله قرار دهید . دریغ از یک کلمه حرف حسابی .
دوباره تکرار می کنم : نحوه پاسخگوئی کارشناس را با پاسخگوئی خودتان مقایسه کنید .
شما موضوع رو برای خودتان خیلی پیچیده کرده اید ، تقریبا در هر بحثی همینطور است .
زمانی من هم اعتقاد داشتم که قرآن هرچه گفته حتما درست بوده و من نمی فهمم ، من جاهلم ، من نادانم !
اما فقط یک شک به صحت قرآن کافی بود تا شروع به مطالعه آن با عینک یک مخالف کنم . همین طور هم شد و فهمیدم که عقیده سابقم اشتباه است . قرآن حقیقتا هیچ چیزی ندارد . من از یک کتاب قدیمی با افکار بسیار قدیمی انتظار بسیار زیادی داشته ام .
یک بار با این احتمال که قرآن هم ممکن است خطا کند ، آنرا بخوانید . همین .
عقل و علم خودم .
من اونقدر می فهمم که زنازاده خواندن یک فرد ( حتی اگر باشد ) اخلاقی و انسانی نیست . وقتی اینرا در قرآن می بینم ، کنارش می گذارم .
من اونقدر خوندم که نمو رویان چه مراحلی داره و هفته به هفته چطوره ، وقتی توضیحات قرآن رو میخونم و میبینم مخالف علمیه که یک جهان قبولش دارن ، خیلی راحت کنارش میذارم .
ووو .
عرض کردم و مثال هم زدم . اینها همگی یا حقه و کلک است ، یا بازی با علم . همین .
شما راجع به رسالت و بعثت خودتان صحبت کردید ، من هم گفتم اصل بعثت و نبوت دروغ و باطل است و توهمی بیش نیست .
حضرتعالی هنوز راجع به موضوع تاپیک هیچ حرفی نزده اید ، جوابی هم که دادید به گفته خودتان برای من نبوده .
با این حال هنوز بر گفته خود پافشاری می کنید . اینهم از عجایب روزگار است !!!
بازم شعارای الکی . واقعا خسته نمیشید ؟!
خب شما عزیزان ، با تاسی از آموزه های اسلام عزیز چه کاری برای این دنیا کرده اید ؟! چه خدمتی به بشریت کرده اید ؟!
تغییری تو اصل مسئله به وجود نیومده . اگرچه این حرف های شما و پرونده سازی هاتون هیچ ارزش علمی و مستندی نداره . ولی با همین ها هم ، داعش خودش رو دولت اسلام می دونه ، برای کارهاش هم توجیه اسلامی میاره ، از آیه گرفته تا حدیث و سنت و ... .
وقتی داعش ضربدری دست و پا رو قطع میکنه ، حکمش رو از دادگاه عالی آمریکا نمیگیره ، حکمش در قرآن هست .
وقتی داعش زنان ایزدی رو به بردگی میگیره ، از ژنرال دمپسی فرمان نمیگیره ، دستورش در قرآن اومده .
وقتی ، وقتی ، وقتی ....
دوست عزیز ، لبگ مفسر قرآن نیست که بگید نظر شخصی اش بوده . حالا گفته که گفته . متاسفانه همین حرف زدن ها شما نشون میده که هیچ آشنایی با ریاضیات و علوم جدید ندارید و فقط از دور چیزی شنیدید .
شما حق ندارید در دعوای نیوتن و لایب نیتس جانب کسی را بگیرید . مسئله دعوای ریاضیدانان راجع به پارادوکس باناخ نیز مشابه همین مسئله است . ولی متاسفانه خیلی غیر علمی به موضوع پرداختید.
راجع به مسائلی هم بحث کردید که اسلام به داد علم رسیده و در برابر علم منعطف است و ... که همگی ادعاست و ناشی از عدم درک درست و حقیقی شما از علوم جدید می باشد .
شما به جای مطرح کردن بحث های حاشیه ای نحوه ولادت عیسی را با استفاده از علم برای بنده و عزیزان دیگر توضیح دهید .
توجیه شما ( اینکه من در اشتباه هستم ) در حقیقت تسکینیست که افیون دین به شما میدهد . خوشبختانه در فضای علمی دانشگاه ها دیگر این گفته های شما هیچ ارزشی ندارد و مورد قبول ما نیست .
بازهم شعار . شما عالم و آدم را مقصر جلوه میدهید تا بگویید اندیشه تان درست است ، در این توهم هستید که عالم و آدم بسیج شده اند تا با دین اسلام مبارزه کنند . در صورتی که اصلا چنین نیست .
من فهمیدم که مطالعه کتاب های علمی کفار!!! از پای منبر فلان روحانی نشستن و یادداشت کردن آدرس جلد و صفحه فلان کتاب حدیث و تفسیر خیلی خیلی سودمند تر و ارزشمند تر است . من فهمیدم که دانشگاه رفتن از حوزه رفتن خیلی کاربردی تر و ارزشمند تر است و بهتر است بگویم اصلا قابل قیاس نیستند .
همه اینها را خود من فهمیدم ، بی آنکه از کسی خط بگیرم . من خودم اسناد احادیث را بررسی میکردم ، رجال و درایه الحدیث را خودم خواندم ، تفاسیر را خودم مطالعه میکردم . همه کارها با خودم بود ، کسی مرا گمراه یا هدایت نکرد . این شک از خود من شروع شد و امروز به شکل پرسش هایی درآمده و از شماها می پرسم ، با این هدف که آیا ممکن است در نقد دین اشتباه کرده باشم ؟!! ولی خوشبختانه یا متاسفانه پاسخ های شما به من یقین میدهد که هرگز اشتباه نکرده ام !
من اشتباه میکنم و هرکسی هم که از جنس من باشد اشتباه میکند . اما این دلیل نمیشه که دم به دیقه پیامبر از آسمان فرود بیاد .
تازه فرضا حرف شمارا بپذیریم بازهم خودتان دچار مشکل می شوید . چرا الان پیامبری نمی آید ؟! آیا الان همه بدون اشتباه هستند ؟! ( فقط خواهشا از امام غایب و ابر و خورشید چیزی نگید ، واقعی حرف بزنید )
پیامبر ، هادی ، راهنما ، چه میدونم هرکسی که باید اشتباه شما رو تصحیح کنه ، الان کیه ؟؟؟؟[/]
سلام
اگر فرض کنیم هر دو داستان افسانه است
شما می توانید داستانی شبیه یوسف از شاهنامه مثال بزنید که مفاهیم ارزشمند ان را داشته باشد ؟
مثل دوری از زنا
رسیدن از حضیض ذلت به اوج عزت به شرط توکل بر خدا
و مفاهیم دیگر
[="Verdana"][="Black"] **گلشن**;698057 نوشت:
سلام
حتی اگر اثبات کنید که بکرزایی در انسان قابل انجام هست ، بازهم نمیشه از تخمک انسان به جنس نر برسیم . چون هیچ تخمکی کروموزوم y رو ندارن ، پس هیچ تخمکی نمیتونه به جنین نر نمو پیدا کنه ( محاله )
دوست عزیز ، از جانب من حرف نزنید ، الحمدلله نقل قول رو برای همین کار ها گذاشتن ، از من نقل قول کنید تا خودم بفهمم چه چیزایی ادعا کردم و چه چیزایی رو نپذیرفتم .
ضمن آنکه صدباره عرض میکنم : جواب های شما به گفته خودتان برای من نبوده ، آیا اونقدر پرتوقع هستید که انتظار دارید بدون جواب قانع بشم ؟!!!
برچسب نزنید .
به جای این حرف ها مثل کارشناس بحث کنید .
اینو هم به شما و هم به بقیه روضه خوانان محفل میگم ، به جای روضه خوانی ، مثل کارشناس جوابی به موضوع بدید .
کسی از شما دعوت نکرده که بیاید و بازش کنید ( دهنتونو میگم )
بله ، باید از امثال شماها گذشت ، چون اتلاف وقته بحث کردن با شماها .
شما به مطالعه قرآن مشغول باشید .
موفق باشید . :Gol:[/]
پس دیدید که چیزهایی که فکر می کردین علمی نیست امکان وقوعش هست
البته من متن خبر رو به یاد ندارم که ایا جنین نر هم می تونن تولید کنن یا نه ؟
درباره اون انسانی که چندین ساله خوراکش فلز و شیشه هست چی
ایا این علمیه به نظر شما ؟
اگه کتاب گینس در دسترس دارین برید بخونید فیلمشم موجوده
این مثالها نشون میده استثنا در موارد علمی معمول وجود داره
و نقض اونها کار محالی نیست
[="Verdana"][="Black"] **گلشن**;698086 نوشت:
سلام
مرسی از این که منطقی وارد بحث شدید ، بدور از هرگونه حاشیه .
بله در شاهنامه حکیم فردوسی ، پاکدامنی و حیا و عفت زنان بسیار توصیه شده ، مقاله های متعددی در این خصوص نوشته شدند و با یه سرچ ساده میتونید اونها رو مطالعه کنید ،
به عنوان مثال در شاهنامه حکیم میخوانیم :
چنین گفت شیرین که ای مهتران
جهان گشته و کاردیده سران
به سه چیز باشد زنان را بهی
که باشند زیبای گاه مهی
یکی آنک با شرم و با خواستست
که جفتش بدو خانه آراستست
...
توکل بر خدا در سراسر شاهنامه موجود است . حتما ماجرای توکل رستم به خدا در جریان مبارزاتش رو شنیدید .
مورد دیگه ای هم هست ؟![/]
[="Verdana"][="Black"] **گلشن**;698093 نوشت:
آبجی جان ، اتفاقا اگر یه روز قرار باشه در انسان بکر زایی اتفاق بیفته ، مطابق علمه ، چیزی خارج از علم قرار نیست رخ بده .
اگر ژنتیک و وراثت در انسان رو به شکل ابتدایی هم خونده باشید حتما میدونید که در انسان ممکن نیست بدون اسپرم حاوی کروموزم y جنین نر داشته باشیم .
پس اینها که قراره اتفاق بیفته کاملا در چارچوب و چارت علمیه .
چیزی که علمی نیست ، ولادت یک انسان مذکر از تخمکیست که با اسپرم بارور نشده . این غیرعلمی و بلکه مخالف علمه .
من این مورد رو ندیدم . چیزی هم راجع به اون نمیدونم .
پس نمیتونم چیزی راجع به اون بگم . حتما راجبش تحقیق میکنم .
این طلبتون . :Gol:[/]
خواهش می کنم
شما دارین داستانها را مقایسه می کنید
دقیقا نام داستانی را بیاورید که همه مفاهیم داستان یوسف در ان نهفته باشد ؟
می خواهیم ببینیم کدام زیباتر و جامعتر و کاملتر است ؟
سلام
در بکرزایی، موجود ژن خودش رو رونویسی میکنه و با تقسیم میوز، تخمک و اسپرم تولید میکنه! قسمتهای غیر جنسی ممکنه به خاطر ناخالصی، هر چیزی بشن ولی قسمتهای جنسی فقط یه جنسو ایجاد میکنن!(حتی با جهش! چون ماهیتشون متفاوته!)یه x داخل تخمکه و یه xم داخل اسپرم! احتمال پسر شدن فرزند حاصل از بکرزایی صفره! و اصلا غیر از اینم نمیتونه باشه! جانداران وقتی به آخرای عمرشون میرسن زور آخرشونو میزنن و بکرزایی میکنن تا صفتاشون حفظ بشه و اصلا پسر شدن این زاده غیر منطقیم هست! چون ماده میتونه بکرزایی کنه و مدت زیادی یه ماده باشه ولی نر نه!
خلاصه وار تاپیکو که خوندم دیدم کلا تاپیک یه سوال داره که اغلب با مغالطه پاسخ داده شده!!
سوال اینه که معجزه بودن قران یا معجزه نبودن شاهنامه رو اثبات کنید! اغلب جوابا هم با فرض معجزه بودن قران بودن!!
خب تانکی که ادعا میشه تانک حقه و یه سری ویژگیها هم براش ذکر میشه و میگن فقط کسایی که داخل تانکن قبول دارن(یعنی اثبات ویژگیهاشو فقط داخلیا قبول دارن!)، برای کسایی که تمایل دارن به سمتش بیان فقط یه تانکه!! یه تانک ترسناک! مگه اینکه خدا بخواد کسی مسلمون نشه!!!:|
داستان زندگی زال پدر رستم که با تنی سپید و موهایی سپید به جهان چشم گشود پس پدرش سام او را بدور فکند و سیمرغ او را برداشت و پرورد سر انجام زال بزرگ شد و به رودابه دختر پادشه کابل دل بست و او هم گیسو کمندی بودو...... :khaneh:
و سر انجام کارشان به پیوند زناشویی رسید و رستم جهان پهلوان را آفریدند و زال این چنین ازفرود نوزادی به فراز بزرگسالی رسید
داستان سیاوش و زن کی کاووس
بسیار مانند داستان یوزارسیف و زلیخاست !
شاید داستان یوسف و زلیخا بر گرفته از آن باشد
آقا مدیر سایت کجایی
یکی بنام سید عباس به من میگه فلوکس اون یکی میگه ژیان ماشین نمیشه ... اون یکی می گه زیان در برابر بنز هیچه
و ژیان نیا جلو می خورمت !
این منتک کاربران شیه ی پایگاه دینی است که اینگونه از دینشان پدافند کنند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا نام مرا دگر گون کنید بدانچه که گفته بودم اینجا هتا ازادی برای گزینش نام نداریم :ok:
[="Verdana"][="Black"] **گلشن**;698106 نوشت:
شما دارید دو کتاب رو باهم مقایسه میکنید .
در مقایسه این دو کتاب نباید انتظار داشت مثلا در هردو قصه ی یوسف و زلیخا آمده باشد . اگر اینطور بود که دیگر دو کتاب نبودند !!!
در مقایسه دو کتاب ما میخوایم به این برسیم که آیا مفهوم خاصی در قرآن هست که در شاهنامه نیامده باشه یا خیر ؟!
دقت کنید ، داستان های قرآن در برابر داستان های شاهنامه ، نه اینکه فلان داستان قرآن در برابر فلان داستان شاهنامه ! بررسی ما کلیست .
راجع به اون مرد شیشه خوار هم عرض کردم که من از اصل ماجرا خبر ندارم . باید اصل ماجرا رو بدونم و بعد راجبش نظر بدم .[/]
خوب ببینید تو این داستان چقدر چیزهای تخیلی وجود داره
اصلا ما سیمرغ داریم که بتونه بچه بزرگ کنه ؟
ایا در داستان یوسف چنین چیزهای غیر عادی دیده می شود ؟
[SPOILER]:_loool:[/SPOILER]
[="Verdana"][="Black"] **گلشن**;698115 نوشت:
بله ، باز شدن درب های اون عمارت بدون کللللللیدددددد مصداق چیز غیر عادیه .[/]
خب بانو
در داستان نماز سلیمان برگشت خورشید غیر آدی نیست ؟
در داستان یونس در شکم ماهی چیز غیر آدی نمی بینید ؟
در داستان اونی که مرد و پس از سد سال زنده شد دید خرش پوسیده چی ؟
بله متوجه هستم
می خواهم از بعد زیبایی و جامع و کامل بودن اثبات کنم که هیچ داستان شاهنامه به پای این داستان نمی رسد
لااقل این یکی از تفاوتهایی هست که شما بدنبالش هستید
در ضمن دقت کنید پیامبر که داستان به این زیبایی را گفته نه رمان نویس بوده و نه قصه نویس
من خودم درها رو بدون کلید چند بار باز کردم و این غیر عادی نیست
:ok:
حالا ممکنه باور نکنین مهم نیست
مهم اینه که اتفاق افتاده
داستان سیاووش
هر آینه ممکن است که در داستان سیاووش چیزاهایی بیابیم که در کر آن در داستان یوسف بدان پی برده نشده
اولا برگشت خورشید حدیثه و تو قران نیست
در داستان یونس در شکم ماهی اخیرا مردی امریکایی به مدت یک ساعت درون شکم مار رفت و زنده بر گشت
زنده کردن مردگان الان هم در حاله بررسی هست و اجساد زیادی در یخ نگه داری میشه
پس ببینید هیچ کدوم از اینها عجیب نیست
خوب فردوسی شاعر بوده و از هزاران نفر پرسیده تا این داستان و گفته
ایا پیامبر قصه گو یا رمان نویس بوده ؟
ایا از کسی پرسیده ؟
بالاخره تفاوت پیدا میشه :ok:
در چند سانیه ؟ در چند دیگه
پرسمان این است
اگر اینگونه باشد شما می توانید بیشتر بهداد سلیمی وزنه بالای سر ببرید :ok: شاد نشوید در سی سانیه که نه
بلکه هر بار یک وزنه ی یک من ینی در 90 تکان :Gol:
[="Verdana"][="Black"] **گلشن**;698124 نوشت:
بله خوشحال میشم این کارو انجام بدید . البته این داستان یوسف و زلیخا خیلی قشنگ تر و کاملتر تو تورات اومده ، هرچند شاهنامه کتاب عشق و عاشقی نیست و یک اثر حماسی هست ، اما داستان های عاشقانه اون به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر کشیده شدند .
به هر حال من منتظر اثبات شما هستم .[/]
در کسری از یک ثانیه
گفتم که باور نمی کنین مهم نیست
مهم اینه که اتفاق افتاده
[="Verdana"][="Black"] **گلشن**;698125 نوشت:
سوال من جدی بود . انتظار دارم جواب جدی بشنوم .
لطفا منطقی بحث کنید ،
بله من هم میتونم بگم پیامبر همین داستان رو از تورات گرفته . حالا شما میتونید خلافش رو ثابت کنید ؟
دلیل هم اینه که پیامبر با یهودی های زیادی حشر و نشر داشته ، داستان یوسف هم در تورات موجود هست .[/]
گلشن بانو ما رادست نیندازید لتفن ؟
ینی براستی تا کنون نمی دونستی داستان بر گشت خورشید برای سلیمان تو کرآن هست ؟
اینم آیه اش
اذ عرض عليه بالعشى الصافنات الجياد (31)
فقال انى احببت حب الخير عن ذكر ربّى حتى توارت بالحجاب (32)
ردّوها على فطفق مـسـحـا بـالسـّوق و الاعـنـاق (33)
بعضى از مفسرين گفته اند: (ضمير در (ردوها) به كلمه (شمس) برمى گردد، و سليمان (عليه السلام) در اين جمله به ملائكه امر مى كند كه: آفتاب را برگردانند، تا او نـمـاز خود را در وقتش بخواند. و منظور از جمله (فطفق مسحا بالسوق و الاعناق) اين است: سليمان شروع كرد پاها و گردن خود را دست كشيدن و به اصحاب خود نيز دستور داد ايـن كـار را بـكـنـنـد، و ايـن در حـقـيـقـت وضـوى ايـشان بوده. آنگاه او و اصحابش نماز خـوانـدنـد. و ايـن مـعـنـا در بـعـضـى از روايـات ائمـه اهل بيت (عليهم السلام) هم آمده).
از تفسیر المیزان علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشریف
این خورشید بد بخت یک بار دیگه برای امام نخست بر گشت
در آینده هم باید برای امام دوازدهم بر گردد
خدا کنه امام زمان بیایند تا ما بار دیگر بر گشت خورشید را ببینیم بسیار علاقمندم که بر گشت خورشید را ببینم
باور کنین جدی گفتم
قصد شوخی نداشتم
این کارها با توجه به قدرت فکر و تمرکز انجام میشه
مگه تا به حال ندیدین که با چشم اشیا رو جابجا می کنند
یا قاشق را خم می کنند
این اتفاقات زیاد میفته و عادیه
پس اگراین داستان در تورات هم امده
پس امکان درستی ان بیشتر می شود
مگر انکه حضرت موسی را هم قبول نداشته باشید
اما از نظر ادبی ایا پیامبر ان داستان را در اوج فصاحت و بلاغت گفته یا نه ؟
خوب این هم نمونه ای از اعجاز این داستان
در حالی که فردوسی پیشه اش شاعری بوده
جناب دارنی با بچه طرف نیستید ... واضح است که شما از طرح سؤال اصلی تاپیک به دنبال چه چیزی هستید و به طور ضمنی هم نظرتان را بارها بیان کردهاید که دیگر لازم نباشد کسی مانند بنده در مورد شما خدای ناکرده قضاوتی درست یا غلط کنیم، ارتباط دادن دو گزارهی متفاوت از یک نفر وقتی تفکر پشت سر آن فاش بیان شده است کاری است که هر بچهای هم میتواند انجام دهد ...
شما میخواهید بگویید قرآن الهی نیست همانطور که شاهنامه نیست ... وانمود میکنید که میخواهید تفاوت آنها را نشانتان دهیم تا بعد شما بگویید این اختلافات قانع کننده نیست ... پس حقیر از شما پرسیدم قرآن اگر چه ویژگیای داشته باشد شما میپذیرید که از طرف خداست؟ شما هم جواب دادید که هر ویژگیای که داشته باشد خواهید گفت انتساب آن به خدا دروغ و یا توهم است ... حقیر هم نتیجه گرفتم سؤال پرسیدن شما به عنوان پرسشگری برای دانستن یک تظاهر و دروغ است که یا دانسته طرح شده است و یا ندانسته ... پس به شما گفتم که سؤال پرسیده شده برای شما موضوعیت ندارد و پیشنهاد دادم که از پیگیری آن انصراف دهید، اما اصرار شما بر این تظاهر که من واقعاً به دنبال پاسخ هستم نشان میدهد که به احتمال زیاد در ادعای خودتان ناصادق هستید ... مهم نیست که از این آشکارسازی عصبانی میشوید یا خیر ... تصمیم دارید این سایت را به بلندگوی افکار مسموم خودتان تبدیل کنید و حقیر هم بازیچهی شما نیستم و اگر تشخیص دادم که قصد سوء استفاده از امکانات سایت را دارید مقابل شما میایستم ... ان شاء الله
در مورد اینکه گوشزد کردید که اگر پاسخهایمان به شما «پاسخ شما» نیست پس چرا آنها را بیان میکنیم دلیلم را قبلاً گفتهام و آن هم اینکه آن پاسخها برای کسان دیگری است که ممکن است این تاپیک را بخوانند و این سؤال شما برای ایشان موضوعیت داشته باشد ... با توجه به اینکه این تاپیک یک تاپیک عمومی است شما تنها آغازگر آن هستید و اینطور نیست که ما خود را در خدمت شما بدانیم آن هم وقتی در قصد و غرض شما تردید داریم و شما به این تردیدها دامن میزنید ... پاسخ سؤال شما اگر داده میشود برای این است که سؤال شما که به خودی خود سؤال خوبی است بیپاسخ نمانده باشد ... اینکه دیگر فرافکنی کنید که سؤال من سؤال خوبی است ولی شما توان پاسخگویی به آن را ندارید دیگر توهمات ذهنی شماست ... و این توهمات در میان دوستان شما هم طرفدارانی خواهد یافت و از شما به عنوان یک پیشروی شاید هم باهوش یاد میکنند ... و این توهمات اگر خدا نجاتتان ندهد تا مرگ همراهتان خواهد بود و از آن به بعد دیگر تجربهی شخصی شما خواهد بود
در مورد ادب گفتگو هم که صحبت میکنید مطلبی هست که مایلم به شما گفته باشم ...
یک نفر مستقیماً فحش میدهد یا توهین میکند ... یک نفر دیگر مدام با اشکالات و تناقضاتی که در بیانش وجود دارد به شعور مخاطبش توهین میکند ... مطالب شما پر است از اشکالات منطقی و گاه تناقضات که آزار دهنده است ... البته این مطلب سبب آن نمیشود که ما در بحثهایتان شرکت نکرده و اشکالات و تناقضات گفتههای شما را بیان نکنیم ... برای شرکت کردنمان در تاپیکهای شما هم نیازی به دعوت شما نیست، اگر قصد بحث خصوصی با کارشناس محترم را داشتید میتوانید به صورت خصوصی از ایشان بپرسید، کمتر هم متهم میشوید به اینکه قصد ایجاد شبهه و باز داشتن دیگران از ایمان به خدا را داشته باشید ... اگر بحث را در تاپیک عمومی مطرح کردید و بعد هم ما را تحمل میکنید دلیلی ندارد که ما شما را تحمل نکنیم و کنار کشیده و میدان را برای رواج توهمات علمی دوستان خالی نماییم
موفق باشید ان شاء الله :Gol:
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم سرکار گلشن و رحمت خدا بر شما
فرض کنید دست آخر نتیجه گرفتید که در مقیاس مورد قبول دو طرف داستان حضرت یوسف علیهالسلام نزدیک به ۲۰۰۰ برابر جامعتر و جالبتر و کاملتر و زیباتر بود، بعد چه نتیجهای میگیرید؟ که داستان حضرت یوسف علیهالسلام در قرآن را خداوند نازل کرده است؟ اگر بله چطور و اگر نه این مقایسه چه اهمیتی دارد؟ برای سرگرمی است یا هدفی دارد؟
در پناه خدا باشید
یا علی علیهالسلام
[="Verdana"][="Black"] **گلشن**;698148 نوشت:
من هیچ پیامبری رو قبول ندارم ، اصل نبوت به نظر من دروغ و باطله .
خیر نگفته ، اوج فصاحت و بلاغت از گفته های کلیشه ای عده ای خاص است ، از شما انتظار نمیره که حرف های اونها رو تکرار کنید .
شما بلاغت و فصاحت رو در شاهنامه هم میتونید ببینید ، مسلما اگر وقت بذارید و کلام حکیم رو مطالعه کنید به فصاحت و بلاغت کلام او پی می برید .
به علاوه ، عرض کردم . من هم میتونم بگم پیامبر اسلام اینها رو از امثال ورقه بن نوفل گرفته . و اصلا خودش نقشی در خلق آثار نداشته ، کما اینکه وجود این داستان در تورات و ارتباط نزدیک پیامبر با یهودیان احتمال وام گرفتن داستان از تورات رو افزایش میده .
به هر صورت بحث ما راجع به مفاهیم بود ، نه اینکه خالق این آثار چه کسانی هستند یا اینکه بلاغت و فصاحت کدوم بیشتره . فعلا راجع به مفاهیم صحبت کنیم بهتره .[/]
از یهودیان مکه شنیده در جریان 40 سال زندگی در میان آنان
آکا تند نرو
میندازمون بیرون :Ghamgin::Ghamgin:
اگه گفتند ماست سیاهه باید بگیم شما درست میگین :khandeh!:
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم
پاسخ هم این است که تفاوت آنها لزوماً در ظاهرشان نیست ... تأیید آیت خدا بودن قرآن از طریق درک وجدانی است و نه از طریق ادبیات عرب و شمردن تعداد آرایههای ادبی و تعداد پندهای حکمت آمیز و غیره ... در کل به برخی از تفاوتهای قرآن و سایر کتابها اشاره گردید و متوجه شدیم که جناب دارنی میخواهند بدون توجه به الهی بودن قرآن تفاوتهای قرآن با سایر کتب بررسی شود و به همین دلیل به ایشان توضیح داده شد که در این صورت لزوماً تفاوت خیلی خاصی بین آنها نیست ... اصل تفاوت آنها وقتی است که الهی بودنش اثبات شود و اثبات الهی بودن آن هم از طریق اختلاف در ظاهر آنها نیست ... بعد جناب دارنی گفتند که اصولاً قبل ندارند که چیزی از طرف خدا باشد ... پس بحث تاپیک همانجا تمام شد ... از بعد از آن دیگر داریم به ایشان میگوییم که اگر ما میگوییم اثبات این قضیه فلان است و شما دارید روی بهمان بحث میکنید این یک اشتباه فاحش است ولی ایشان اصرار دارند که با رد کردن بهمان بگویند که این قضیه دروغ است و اثباتی برایش نیست ... رویکرد شبهعلمی ایشان توهین به شعور مخاطبانشان هست ولی ایشان باقی افراد را بیادب میشمارند و کریمانه میگویند که دیگر با شما بحث نخواهم کرد و یا از شما دعوت نکردم و مجبور نیستید نظر بدهید ...
این خلاصهای بود از بحثهایی که تا کنون در این تاپیک انجام شده است آنطور که بنده شاهدش بودم
یا علی علیهالسلام
[="Verdana"][="Black"] باء;698149 نوشت:
عصبانیت شما برای من قابل درک نیست . من از شما درخواست کردم مثل کارشناس به سوال من جواب بدید . این ناراحتی نداره مومن !
موردی بفرمایید که در این زمینه ، در آن زمینه در فلان زمینه ، قرآن برتر از شاهنامه ست . اگر هم موردی سراغ ندارید بفرمایید مزاحم شما نشویم !!!
خیر ، وانمود نمیکنم . بلکه دنبال این هستم بدانم مسلمین مغروری همچون شما که دائما به حق و حقیقت دینشان مینازند ، بین اثری که آسمانی اش میدانند و یک اثر تماما زمینی چه تفاوت هایی می بینند .
جالبه که هیچ تفاوتی احساس نمی کنید !!!
بله ، من اصل نبوت و آمدن چیزی به اسم کتاب آسمانی از آسمان را قبول ندارم .
اما شما که میگویید این کتاب آسمانیست ، بفرمایید این کتاب آسمانی شما چه تفاوتی با کتاب زمینی حکیم دارد ؟!! شما فقط دارید از جواب دادن به این سوال طفره می روید .
این هم توهمی بیش نیست ، من از چه چیزی باید عصبانی شوم ؟!!!
از جواب نداده به سوالم ؟!! یا از توهین هایی که در همین تاپیک به شخص بنده شد ؟!!!
بازهم توهم .
اتفاقا این افکار شماست که مسمومه . به جای تهدید کردن جواب سوال ساده ای که پرسیدم رو بدید !
من هیچ ادعایی ندارم .
از اینجا به بعد این خوانندگان هستند که قضاوت میکنند آیا به پرسش اصلی تاپیک پاسخی داده شده یا نه .
موید باشید . :Gol::Gol:[/]