تشكر جوانان مجرد از رهبري به خاطر تذكر ايشان به والدين(اشكال جوانان به كارشناسان رسانه ها و.. ..)
تبهای اولیه
سلام بر همه شما بزرگواران
به عنوان فردي كه با جوان ارتباط دارم بايد بگويم كه جوانان زيادي از والدين خود شاكي هستند چون با وجود امكانات متعارف آنها براي ازدواج ما سهل انگار اند يا سخت مي گيرند.
قبول دارم ازدواج مشكلات مختلفي دارد و دولت، فرهنگيان، روحانيون، مردم و جوانان، خيّران بايد بسيج شوند تا اين مشكلات را برطرف كنند. اما در اين قسمت روي سخن ما با والديني است كه نسبت به ازدواج فرزندشان سخت مي گيرند
چند روز قبل يكي از كاربران محترم مي گفت من به كارشناسان و روحانيون اشكال جدي دارم. چرا ايشان در رسانه هاي مختلف ( تلويزيون و مسجد و...) به پدران نسبت به تأخير ازدواج فرزندانشان هشدار نمي دهند و فقط ارتباط والدين و فرزندان را يك طرفه تفسير مي كنند و مي بينند.
مي گويند اگر به والدين بي احترامي كنند خشم خداوند را براي خود خريده اند
مي گويند كه حتي به والدين كافر بايد احترام بگذاريد
و...
ولي چرا به والدين هشدار نمي دهند كه اگر به خاطر سخت گيري بي جا و يا تجمل گرايي و چشم و هم چشمي و خساست و....شرايط ازدواج فرزندت را فراهم نياوري و او به گناه بيفتد و يا گرفتار فشارهاي عصبي و...شود مقصر و گناهكاريد و خدا و ائمه عليهم السلام را از خود رنجانده ايد؟
................
مقام معظم رهبري در سخنراني هاي متعددي به ازدواج آسان اشاره كرده اند و عملا فرزند ايشان ازدواج آساني داشت و خودشان هم با مهريه كم جوانان را به عقد هم در مي آورند
در تاريخ 94/4/21 ايشان به طور مختصر به والدين تذكر دادند
........................
صحبتهای مقام معظم رهبری درباره ازدواج تاریخ 94/4/21:
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/...40421_5205.mpg
صجبت های دیگری از رهبر انقلاب درباره ازدواج و فقر:
دانلود
متن صحبت ها:
ک مسئلهای که اخیراً مطرح کردند، مسئلهی ازدواج جوانها بود که خب، همه - پسر و دختر - مطمئنّاً علاقهمندند. من همینجا به توصیهی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری میکنند؛ هیچ سختگیری لازم نیست. بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد - مسئلهی مسکن، مسئلهی شغل و از این مسائل - لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛ (۴) خب، این قرآن است. ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند.
البتّه یکی از مسائل مهم این است که رسم خواستگاری رفتن و وساطت کردن برای ازدواج دخترها، متأسّفانه کمرنگ شده؛ این چیز لازمی است. افرادی هستند - سابقها همیشه معمول بود، حالا هم با کثرت نسل جوان در جامعهی ما، باید این رواج داشته باشد - پسرهایی را میشناسند، به خانوادهی دختر معرّفی میکنند؛ دخترهایی را میشناسند، به خانوادهی پسر معرّفی میکنند؛ تسهیل میکنند و آمادهسازی می کنند ازدواج را؛ این کارها را بکنند. هرچه که ما بتوانیم در جامعه مسئلهی مشکل جنسی جوانها را حل کنیم، این به نفع دنیا و آخرت جامعهی ما است؛ به نفع دنیا و آخرت کشور ما است؛ بعد هم برای مسئلهی نسل که من رویش خیلی تکیه دارم [مهم است]. باز من همینجا هم به آقای وزیر محترم بهداشت عرض می کنم؛ گزارش هایی به من می رسد که آن خواستهی شما که همان خواستهی ما است، [یعنی] مسئلهی جلوگیری از منع باروری - که منع باروری یک سیاستی بود؛ بنا بر این گذاشته شد که از این سیاست جلوگیری بشود - درست انجام نمیگیرد؛ بعضی جاها همچنان در بر پاشنهی قبل میگردد.
ولي چرا به والدين هشدار نمي دهند كه اگر به خاطر سخت گيري بي جا و يا تجمل گرايي و چشم و هم چشمي و خساست و....شرايط ازدواج فرزندت را فراهم نياوري و او به گناه بيفتد و يا گرفتار فشارهاي عصبي و...شود مقصر و گناهكاريد و خدا و ائمه عليهم السلام را از خود رنجانده ايد؟
آيت الله اميني بخش مهمي از خطبه هاي نماز جمعه قم را اختصاص به ازدواج جوانان مي دادند ولي بيشتر به دولت تذكر مي دادند كه به جا هم بود
اشكالي كه به امام جمعه ها و روحانيون وارد است اين است كه چرا در اين زمينه كمتر صحبت مي كنند؟!!
ازدواج،موانع و راه حل ها
ازدواج، موانع و راه حلها
من موافق هستم که پدر و مادرِ عروس و داماد در حد توانشان به اقتصاد این خانواده نوبنیاد کمک نمایند، اما در راههای غیرمفید، در تهیه مسکن، در تأمین سرمایه کسب و کار به این خانواده کمک کنند، سعی نمایند خانواده جدید بتواند روی پای خود بایستد، چرا پول را صرف اشیاء غیرضروری و تجملات و مراسم بیهوده کنید، ولی خانواده در آغاز زندگی با مشکلات اقتصادی مواجه باشند.
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
چند روز قبل يكي از كاربران محترم مي گفت من به كارشناسان و روحانيون اشكال جدي دارم. چرا ايشان در رسانه هاي مختلف ( تلويزيون و مسجد و...) به پدران نسبت به تأخير ازدواج فرزندانشان هشدار نمي دهند و فقط ارتباط والدين و فرزندان را يك طرفه تفسير مي كنند و مي بينند.
مي گويند اگر به والدين بي احترامي كنند خشم خداوند را براي خود خريده اند
مي گويند كه حتي به والدين كافر بايد احترام بگذاريد
و...
ولي چرا به والدين هشدار نمي دهند كه اگر به خاطر سخت گيري بي جا و يا تجمل گرايي و چشم و هم چشمي و خساست و....شرايط ازدواج فرزندت را فراهم نياوري و او به گناه بيفتد و يا گرفتار فشارهاي عصبي و...شود مقصر و گناهكاريد و خدا و ائمه عليهم السلام را از خود رنجانده ايد؟
لينك همين تاپيك را مي توانيد براي برنامه هاي تلويزيون سمت خدا و سايت بزرگان دين بفرستيد[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
و قطعا مي دانم كه اين سخن بسياري از جوانان است كه شرايط نسبي را براي ازدواج دارند ولي اسير تكلفات و سخت گيري هاي والدين هستند
براي سلامتي اين رهبر عالي قدر
صلوات بفرستيد
تذکر رهبری خوب است البته لِمَن كاَنَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيد
واقعا ازدواج زودهنگام جوانان باعث میشه خیلی از معضلات اجتماعی رفع بشه.
همه مردم و مسئولین باید تلاش کنند این فرهنگ غلط که در ازدواج جا افتاده ریشه کن بشه و به سمت ازدواج آسان حرکت کنیم.
متاسفانه الآن در جامعه ما حلال سخت شده و حرام آسان!
باید کاری کنیم که حرام سخت بشه و حلال آسان...
فقط هم نباید بگیم مسئولین چرا رسیدگی نمیکنند!
خود جوانها هم باید یه تکونی به خودشون بدن و تابوشکنی کنند و خدای متعال هم انشاءالله کمکشون میکنه.
[="Tahoma"]
براي سلامتي اين رهبر عالي قدر
صلوات بفرستيد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
بخش چهارم: مناسبترین سنین ازدواج و علل تأخیر و راهحلها
.......................................
یکی از موانع ازدواج، اسراف و تبذیرهایی است که در مجالس عقد و عروسی و مقدمات مربوط به آن میشود: از مهریههای سنگین با صدها سکه بهار آزادی یا املاک و مستغلات گران قیمت گرفته تا سفرههای عقد پرخرج، انواع غذاها، تالارهای گران قیمت، دستهگلهای متعدد، جهیزیههای سنگین، خریدهای سنگین طلا و زیور آلات، لباسهای فاخر برای عروس و داماد و خویشان آنها و خریدهای زاید دیگر، که باعث شده هزینه ازدواج بالا رود. ریشه همه اینها را میتوان در چشم و همچشمی و خودنمایی و تظاهر یافت و آتشی را برافروخته که پدران و مادران و دختران و پسران در آن میسوزند.
دختران و پسرانی که این گونه مراسم را میبینند یا از آنها مطلع میشوند و قدرت تأمین چنین هزینههای هنگفتی را ندارند چه کنند؟
متأسفانه اکنون این اسراف و تبذیرها به صورت یک رقابت درآمده و سبب شده که سن ازدواج بالا رود و جوانانی که نیاز به ازدواج دارند و شدیداً تحت فشارند ناچارند بسوزند و بسازند یا به اعصاب خود، فشار آورند و به ضعف اعصاب مبتلا شوند و احیاناً به انحرافات جنسی کشیده شوند.
نمیدانم به کجا میرویم و تا کی به این مسابقات و رقابتها و چشم و همچشمیها ادامه خواهیم داد؟ مراسم ازدواجهای ما نه با شرع و دین سازگار است و نه با عقل و تجدّد و روشنفکری. اسلام مردم را از مسابقه در ازدیاد مهر و اسراف و تبذیر در کارهای دیگر نهی میکند. سیره پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام سادگی بوده است. شما در کشورهای خارجی هم، چنین تشریفاتی را مشاهده نمیکنید، در کشورهای اروپایی نه مهریهای در کار است و نه جهیزیهای و دختران و پسران با کمال سادگی ازدواج میکنند.
[HL]من خودم در یکی از سفرها از یک خانواده جوان انگلیسی دیدار داشتم و از نزدیک سادگی آنها را مشاهده کردم.
[/HL] ازدواج، یک نیاز طبیعی همانند آب و غذاست و تشریفات زاید و ولخرجی از لوازم آن نیست. کاش خیراندیشان و خردمندان جامعه، درصددِ حل این مشکل برمیآمدند. به نظر من قابل حل است، اما نیاز به همکاری همه اقشار مردم دارد. باید [HL]فرهنگ سادگی[/HL] را در بین مردم ترویج کرد و از تجملگرایی و اسراف و تبذیر شدیداً جلوگیری کرد. در راه مبارزه با این مشکل اجتماعی لازم است همه دستاندرکاران همکاری کنند:
صدا و سیما،
روزنامهها و مجلات،
گویندگان و نویسندگان،
خطبا و منبریها،
ائمه جمعه
باید کار را شروع کرد.
باید از طبقات بالا، ثروتمندان، دانشمندان و مسئولان شروع شود.
آنان گرچه امکان برگزاری چنین مراسم سنگینی را دارند ولی باید برای جلوگیری از رقابتها و چشم و همچشمیها و برای رضای خدا و به منظور رعایت حال افرادِ بیبضاعت و کمدرآمد، که متأسفانه قشر وسیعی از ملت ما را تشکیل میدهند، از تجملات بپرهیزند، مهریهها و جهیزیهها را کم کنند و به حد معقولی برسانند و مراسم ازدواج را با سادگی برگزار نمایید.
[HL]دختران و پسرانِ جوان هم از این تجملات چشم بپوشند و در جوانی که بهترین سنین و مناسبترین زمانهاست ازدواج کنند و در کانون گرم خانواده آرامش یابند.
[/HL]
معنای لغوی و شرعی اسراف و تبذیر[2]
اسراف و تبذیر در لغت
«اسراف» از نظر لغوی و واژهشناسی یعنی تجاوز از حدّ در هر کاری که انسان انجام میدهد؛ اگرچه این امر در مورد انفاق، مشهورتر است. این تعریفی است که لغتشناس بزرگ، راغب اصفهانی آورده است.[3]
وی ذیل آیه «وَأَنَّ المُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النّارِ» مینویسد:
اسرافگران یعنی کسانی که در کارهای خود از حد تجاوز میکنند.[4]
اما «تبذير»، یعنی هزینه کردن مال در آنچه سزاوار نیست در آن هزینه شود. راغب مینویسد:
تبذیر یعنی پراکنده کردن و در اصل به معنای افکندن بذر است و این تعبیر برای هر کس که مال خود را ضایع کند، استعاره شده است.[5]
به طور خلاصه میتوان گفت: اسراف یعنی مصرف کردن مال بیش از آنچه سزاوار است و تبذیر یعنی هزینه کردن مال در آنچه سزاوار نیست.
حکم شرعی اسراف
اسراف و تبذیر از نظر شرعی حرام است. در آیات قرآن و نیز در احادیث معصومین علیهم السلام به صراحت این حکم آمده است. نمونههایی از آیات و روایات را نقل میکنیم:
آیات
قرآن میفرماید:
آنچه مرا به سوی آن دعوت میکنید، به ناچار نه در دنیا و نه در آخرت، شایسته خواندن نیست و در حقیقت، برگشت ما به سوی خداست و اسرافکنندگان همدمان آتش هستند.[6]
در آیه دیگر میفرماید:
بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید، به راستی که خداوند اسرافکنندگان را دوست ندارد.[7]
در قران کریم حتی انسانها را از بذل و بخشش اسرافگونه باز داشته و میفرماید:
و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را [دستگیری کن] و ولخرجی و اسراف مکن. چون اسرافکاران، برادران شیطانها هستند و شیطان همواره به پروردگارش، ناسپاس بوده است.[8]
احادیث
درباره اسراف و تبذیر در احادیث، مطالب فراوانی آمده است؛ در اینجا نمونههایی از روایات را یادآور میشویم:
امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:
هر کس ثروتی دارد مبادا آن را تباه کند، زیرا صرف کردن بیمورد آن، ریخت و پاش و اسراف است. این کار او را در نزد مردم بلندآوازه میکند، اما نزد خدا بیمقدار میسازد.[9]
امام صادق علیه السلام فرمود:
میانهروی، چیزی است که خداوند آن را دوست میدارد و اسراف، امری است که خداوند آن را مبغوض میدارد.[10]
امام صادق علیه السلام به مردی فرمود:
از خدا بترس، نه اسراف کن و نه بر خود، سختگیر و میان این دو حالت، زندگی خویش را استوار دار، ولخرجی، از اسراف است و خدا فرموده است: «مال خويش به هيچگونه ضايع مكن» و خداوند متعال بر میانهروی عذاب نمیکند.[11]
* امينى، ابراهيم، ازدواج، موانع و راه حلها، 1جلد، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: دوم، 1390
[1] تاريخ ايراد خطبه: 22/ 12/ 76
[2] تاريخ ايراد خطبه: 27/ 9/ 88
[3]. مفردات، ذيل ماده السرف:« السّرفُ تجاوز الحدِّ فى كلِّ فعلٍ يَفعلُه الانسانُ وَ إن كان ذلك فى الانفاق أشْهَر.»
ابن منظور مىنويسد: اسراف، تجاوز نمودن از حد اعتدال است:« الاسرافُ مجاوزةُ الاعتدال( لسان العرب، ج 6، ص 243)
[4]. مفردات:« أى متجاوزين الحد فى أمورهم». استاد علامه طباطبائى نيز بر اساس همين برداشت نوشته است:« الاسراف هو التعدى عن الاعتدال فى العمل».( الميزان، ج 4، ص 173)
[5]. راغب اصفهانى، همان:« التبذير: التفريق و أصلُه القاءُ البذر و طَرحُه فاسْتُعيرَ لِكُلِّ مُضَيّعٍ لِماله»
[6]. غافر، آيه 43:« لاجَرَمَ أَ نَّما تَدْعُونَنِى إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِى الدُّنْيا وَلا فِى الآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ المُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النّارِ»
[7]. اعراف، آيه 31:« كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ المُسْرِفِينَ»
[8]. اسراء، آيات 26- 27:« وَآتِ ذَا القُرْبى حَقَّهُ وَالْمِساكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاتُبَذِّرْ تَبْذِيراً* إِنَّ المُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ وَكانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً»
[9]. بحار الأنوار، ج 78، ص 97:« مَن كانَ لَهُ مالٌ فَإيّاهُ و الفَساد، فَإنَّ اعطاءَك المالَ فى غير وَجْهِه تبذيرٌ وَ إسرافٌ وَ هُو يَرْفَعُ ذِكرَ صاحِبِه فى الناسِ وَ يَضَعُهُ عِند اللَّهِ»
[10]. وسائل الشيعه، ج 21، ص 551:« إنّ القصد امرٌ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ إنَّ السرفَ امرٌ يبغضُهُ اللَّهُ»
[11]. تفسير عياشى، ج 2، ص 311 و مستدرك الوسائل، ج 13، ص 51:
« عن عامر بن جُذاعه قال دَخل على أبى عبداللَّه عليه السلام رجلٌ ... قال:
اتّقِ اللَّهَ وَ لا تُسْرِفْ وَ لا تَقْتُرْ وَكُن بين ذلك قواماً إنّ التبذيرَ مِن الاسرافِ قال اللَّه تعالى« وَلاتُبَذِّرْ تَبْذِيراً» إنّ اللَّه تعالى لا يُعذِّبُ عَلَى الْقَصْدِ»[/]
راسش من خیلی دوست دارم افراد فامیل بجای قهر و نیش و کنایه
بیان دور هم جمع بشن و موجبات اشنایی جوانان فامیل رو هم فراهم بیارن
:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel::hamdel:
اما نمیدونم در این اوضاع چرا همه قهر کردند و ... ما که میدونیم نسل سوخته ایم نه ؟
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
فقط هم نباید بگیم مسئولین چرا رسیدگی نمیکنند!
خود جوانها هم باید یه تکونی به خودشون بدن و تابوشکنی کنند و خدای متعال هم انشاءالله کمکشون میکنه.
بله واقعا همين است
هر كدام از جوانان اين سايت مي توانند با ازدواج آسان و البته روشمند خود الگويي براي ديگران باشند
از خودمان بايد شروع كنيم
متأسفانه اکنون این اسراف و تبذیرها به صورت یک رقابت درآمده و سبب شده که سن ازدواج بالا رود
و جوانانی که نیاز به ازدواج دارند و شدیداً تحت فشارند
ناچارند بسوزند و بسازند
یا به اعصاب خود، فشار آورند
و به ضعف اعصاب مبتلا شوند
و احیاناً به انحرافات جنسی کشیده شوند.
قابل توجه پدران و مادراني كه دوستي آنها به فرزندشان
مصداق دوستي خاله خرسه است
..... مهر او كين است و كين او هست مهر
[="Tahoma"]
تاريخ ايراد خطبه: 22/ 12/ 76
خدا آقای امینی رو حفظش کنه
تازه این حرفایی ایشون که گفته برا سال 76 بوده!
الآن که اوضاع خیلی بدتر شده
اسراف و تبذیر این دوره زمونه با اون موقع اصلا قابل قیاس نیست!
وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كاَنُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَ كاَنَ الشَّيْطَنُ لِرَبِّهِ كَفُورًا
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
قابل توجه پدران و مادراني كه دوستي آنها به فرزندشان
مصداق دوستي خاله خرسه است..... مهر او كين است و كين او هست مهر
دوستان اگر والدين شما هم سخت گير هستند
اول سلام بنده را به عنوان يك مشاور به ايشان برسانيد و بفرماييد
نكات زير داستان نيست
متأسفانه اکنون این اسراف و تبذیرها به صورت یک رقابت درآمده و سبب شده که سن ازدواج بالا رود
و جوانانی که نیاز به ازدواج دارند و شدیداً تحت فشارند
ناچارند بسوزند و بسازند
یا به اعصاب خود، فشار آورند
و به ضعف اعصاب مبتلا شوند
و احیاناً به انحرافات جنسی کشیده شوند.
مطمئنا اگر والدين منطقي متوجه فشارها شوند نرم تر خواهند شد ولي خب بايد به قول آيت الله اميني افراد سرشناس و ثروتمند هم از ازدواج آسان استقبال كنند تا براي خانواده هاي ديگر الگو شوند
ثانيا به ايشان بفرماييد تشريف بياورند در سايت بخش مشاوره و تربيت و حجم سؤالات مربوط به ازدواج را ببينيد در ضمن خواندن سؤالات متوجه مي شوند كه چه فشار عصبي و احساس گناهي به فرزندانشان وارد مي شود.
ثالثا: اگر والدين خواستند مي توانند با بنده ارتباط داشته باشند در سايت. يا به بخش تلفني مركز تماس بگيرند : 09640[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]والدين محترم!
با والديني مواجه بوده ام كه خودشان را ملامت مي كنند به طور مستمر چون فكر مي كردند اگر دخترشان زود ازدواج كند كلاس ندارد و خواستگاران را رد كرد ولي الان همان دختر موهايش سفيد شده و گوشه گير
پسرشان را تشويق كردند دير ازدواج كند و الان آن پسر و همسرشان نشاط كافي براي بازي با فرزندش را ندارد
( عجيب اين كه هر روز تماس مي گيرند به مشاوران مي گويند كودك ما مشكل دارد آنها فرزندي مي خواهند مانند عروسك آن هم عروسك بدون موزيك ساكت و لال- اين والدين حال و حوصله بچه را ندارند و با خريد اسباب بازي ها و تبلت و گوشي و نرم افزارهاي بازي و...به او [HL]حق السكوت[/HL] مي دهند)[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
خدا آقای امینی رو حفظش کنه
تازه این حرفایی ایشون که گفته برا سال 76 بوده!
الآن که اوضاع خیلی بدتر شده
اسراف و تبذیر این دوره زمونه با اون موقع اصلا قابل قیاس نیست!
وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كاَنُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَ كاَنَ الشَّيْطَنُ لِرَبِّهِ كَفُورًا
اگر بگويم ايشان از بسياري از والدين نسبت به جوانان غصه مي خوردند اغراق نكرده ام
هنوز صداي ايشان خطاب به مسؤولان در مصلاي قم طنين انداز است: [HL]والا به خدا اين مردم مشكل دارند ها به دردشان برسيد....[/HL][/]
سلام
آقای حامی من تو این سایت فهمیدم چقدر مشکلات میاره این دیر ازدواج کردن!!!
تصمیم گرفتم فرهنگ سازی کنم تو خانواده:Nishkhand:
بهشون هی میگم اگه رشته بورسیه دار قبول شم
دو سال دیگه نوه دار میشید(-::khandeh!:
ولي خب بايد به قول آيت الله اميني افراد سرشناس و ثروتمند هم از ازدواج آسان استقبال كنند تا براي خانواده هاي ديگر الگو شوند
روایت حداد عادل از ازدواج دخترش با مجتبی خامنه ای
آقای حدادعادل تعریف می کردند؛ «سال 77، خانمی به خانه ما زنگ زده بود و گفته بود که می خواهیم برای خواستگاری خدمت برسیم. خانم ما گفته بود دختر ما در حال حاضر سال چهارم دبیرستان است و می خواهد ادامه تحصیل دهد. ایشان دوباره پرسیده بودند اگر امکان دارد ما بیاییم دخترخانم را ببینیم تا بعد. اما خانم ما قبول نکرده بودند.
بعد خانم ما از ایشان پرسیده بودند اصلاً شما خودتان را معرفی کنید. و ایشان هم گفته بودند؛ من خانم مقام معظم رهبری هستم. خانم ما از هول و هراس دوباره سلام علیک کرده بود و گفته بود؛ «ما تا حالا به همه پاسخ رد داده ایم. اما شما صبر کنید با آقای دکتر صحبت کنم، بعد شما را خبر می کنم.» آن زمان خانم من مدیر دبیرستان هدایت بود .
بعد از صحبت با من قرار بر این شد که آنها بیایند و دخترمان را در مدرسه ببینند که هم دخترمان متوجه نشود و هم اینکه اگر آنها نپسندیدند، لطمه یی به دختر ما نخورد. طبق هماهنگی قبلی، خانم آقا آمدند و در دفتر مدرسه او را دیدند و رفتند. چند روز گذشت و من برای کاری خدمت آقا رفتم. آقا فرمودند؛ «خانم استخاره کرده اند، جوابش خوب نبوده است .»
یک سال از این قضیه گذشت. مجدداً خانواده آقا تماس گرفتند و گفتند ما می خواهیم برای خواستگاری بیاییم. خانم بنده پرسیده بودند چطور تصمیم تان عوض شده؟ آقا گفته بودند؛ «خانم ما به استخاره خیلی اعتقاد دارد و دفعه اول چون خوب نیامده بود، منصرف شدند.» و خانم آقا هم گفته بودند؛ «چون دخترتان دختر محجبه، فرهیخته و خوبی است، دوباره استخاره کردم که خوب آمد و اگر اجازه بدهید، بیاییم .»
آن زمان دخترمان دیپلم گرفته بود و کنکور هم شرکت کرده بود. پس از مقدمات کار، یک روز پسر آقا و مادرش با یک قواره پارچه به عنوان هدیه برای عروس آمدند و صحبت کردیم و پس از رفتن آقا مجتبی، نظر دخترم را پرسیدم، ایشان موافق بودند .
بعد از چند روز خدمت آقا رفتیم. آقا فرمودند؛ «آقای دکتر، داریم خویش و قوم می شویم.» گفتم؛ «چطور؟» گفتند؛ «خانواده آمدند و پسندیدند و در گفت وگو هم به نتیجه کامل رسیده اند، نظر شما چیست؟» گفتم؛ «آقا، اختیار ما دست شماست .»
آقا فرمودند؛ «نه، شما، دکتر و استاد دانشگاهید و خانم تان هم همین طور. وضع زندگی شما مناسب است، اما زندگی من این طور نیست. اگر بخواهم تمام زندگی ام را بار کنم، غیر از کتاب هایم یک وانت بار می شود. اینجا هم دو اتاق اندرون و یک اتاق بیرونی است که آقایان و مسوولان در آنجا با من دیدار می کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه یی اجاره کرده ایم که یک طبقه مصطفی و یک طبقه هم مجتبی زندگی می کنند. شما با دخترت صحبت کن که خیال نکند حالا که عروس رهبر می شود، چیزهایی در ذهنش باشد. ما این طور زندگی می کنیم. اما شما زندگی نسبتاً خوبی دارید. حالا اگر ایشان بخواهد وارد این زندگی شود، کمی مشکل است. مجتبی معمم هم نیست. می خواهد قم برود و درس بخواند و روحانی شود. همه اینها را به او بگو بداند .»
من هم به دخترم گفتم و ایشان هم قبول کرد. آقا در زمان قبل از رئیس جمهوری شان، در جنوب تهران خانه یی داشتند که آن را اجاره داده اند و خرج زندگی شان را از آن درمی آورند؛ ایشان حقوق رهبری نمی گیرند و از وجوهات هم استفاده نمی کنند .
هنگام صحبت در مورد مراسم عقد و مهریه و ... آقا فرمودند؛«در مورد مهریه، اختیار با دختر شماست. ولی من برای مردم خطبه عقد می خوانم، سنت من این بوده که بیشتر از 14 سکه عقد نخوانم و تا حالا هم نخوانده ام، اگر بخواهید، می توانید بیشتر از 14 سکه مهریه معین کنید، ولی شخص دیگری خطبه عقد را بخواند. از نظر من اشکالی ندارد. چون تا حالا بیش از 14 سکه برای مردم عقد نخوانده ام، برای عروسم هم نمی خوانم .»
من گفتم؛ «آقا، این طور که نمی شود. من با مادرش صحبت می کنم، فکر نمی کنم مخالفتی داشته باشد.» در مورد مراسم عقد هم گفتند؛ «می توانید در تالار بگیرید، ولی من نمی توانم شرکت کنم.» گفتم؛« آقا هر طور شما صلاح بدانید.»
فرمودند؛ «می خواهید این دو تا اتاق اندرونی و یک اتاق بیرونی را با هم حساب کنید. هر چند نفر جا می شوند، نصف می کنیم؛ نصف از خانواده ما و نصف از خانواده شما را دعوت می کنیم.» ما حساب کردیم و دیدیم بیشتر از 150 ، 200 نفر جا نمی شوند. ما حتی اقوام درجه اول مان را هم نمی توانستیم دعوت کنیم، اما قبول کردیم .
آقا غیر از فامیل، آقای خاتمی، آقای هاشمی و آقای ناطق و روسای سه قوه و دکتر حبیبی را دعوت فرمودند. یک نوع غذا هم درست کردیم. قبل از اینها صحبت خرید بازار شد. پسر آقا گفت؛ «من نه انگشتر می خواهم و نه ساعت و نه چیز دیگری.» آقا گفتند؛ «خوب نیست.» من هم گفتم؛ «حداقل یک حلقه بگیرند.» اما آقا فرمودند؛ «من یک انگشتر عقیق دارم که یکی برای من هدیه آورده، اگر دخترتان قبول می کند، من آن را به ایشان هدیه می دهم و ایشان هم به عنوان حلقه، به مجتبی هدیه دهد.» قبول کردیم و انگشتر را گرفتیم و بعد به آقا مجتبی دادیم. کمی بزرگ بود. به یک انگشترسازی بردیم تا کوچکش کند و خرجش 600 تومان شد. خلاصه خرج حلقه داماد 600 تومان شد .
به آقا گفتیم در همه این مسائل احتیاط کردیم، دیگر لباس عروس را به ما بسپارید و آقا هم فرمودند؛ «آن را طبق متعارف حساب کنید.» در همان ایام، ما خودمان برای پسرمان عروسی می گرفتیم و یک لباس عروس برای عروس مان سفارش داده بودیم بدوزند .
خلاصه قبل از اینکه عروس مان استفاده کند، همان شب دخترمان استفاده کرد. بعد آقا گفتند؛ «من یک فرش ماشینی می دهم، شما هم یک فرش بدهید.» و به این ترتیب مراسم برگزار شد. برای عروسی هم دو پیکان از اقوام ما و دو پیکان هم از اقوام آقا آمده بودند. مراسم در خانه ما تا ساعت یک طول کشید. خانواده آقا آمده بودند که عروس را ببرند، البته آقا ظاهراً کاری داشتند و نیامده بودند. اما وقتی عروس را به خانه آوردیم، دیدیم آقا هنوز بیدار نشسته اند و منتظرند عروس را بیاورند .
فرمودند؛ «من اخلاقاً وظیفه خود می دانم برای اولین بار که عروس مان قدم به خانه ما می گذارد، من هم بدرقه اش کنم و به اصطلاح خوشامد بگویم .»
ما خیلی تعجب کرده بودیم و فکر نمی کردیم آقا تا آن ساعت شب بیدار باشند، حتی آقا آن شب هم غذا نخورده بودند. چون خانواده آقا سرشان شلوغ بود، به آقا غذا نداده بودند. آقا گفتند؛ «دکتر، امشب شام هم نداشتیم، من به یکی از پاسدارها گفتم شما چیزی خوردنی دارید؟ آنها گفتند که غیر از کمی نان چیز دیگری نداریم. گفتم؛ همان را بیاورید، می خوریم .»
بعد هم که عروس وارد شد، آقا چند دقیقه یی برایشان در مورد تفاهم در زندگی و شرایط و اهمیت زندگی زناشویی صحبت کردند و تا پای در خانه، عروس را بدرقه کردند و خوشامد گفتند. رعایت آداب حتی تا چنین جایگاهی چقدر ارزش دارد. اینها از برکت انقلاب اسلامی و خون شهداست. ایشان دستور دادند حتی از ریزترین وسایل دفتر استفاده نشود، چون مال بیت المال است. حتی اگر مشکل وسیله نقلیه هم پیش آمد، اجازه ندارند از وسایل دفتر استفاده کنند .
خب آيت الله اميني شعار نمي دهند عملا ساده زيست هستند
ديوار اتاق ها نم داشت هميشه بنايي را اوردم سراميك كند مي گفت :
ايشان محافظ داشت. آنها مرا بردند منزل ايشان را تعمير كنم ديوارهاي منزل خيلي خراب شده بود و گچ ها ريخته بود...من رفتم كه كار را برانداز كنم تا بعد بروم كار را شروع كنم كه ايشان از بيرون وارد منزل شدند با بعد از سلام تعارف بپرسيد كاري داريد؟
گفتم: بنا هستم اين آقايون مرا آورده اند اينجا را تعمير كنم.
گفت: ممنونم اينها لطف دارند ولي خانه از من است اگر كاري هم بخواهد انجام بشود من بايد بگويم. شما بفرماييد.
اين فرد مي فهمد ساده زيستي چيست.
**نه فردي كه اختلاس كرده و تو ماه مبارك هم تا توي چشماش مي خوره و قبل از افطار تازه آروغش را ميزنه
اما متأسفم براي خودمان كه اين عالمان را كاري نداريم
برويد مسجد آيت الله مظاهري ببينيد چندتا جوان در مسجد اين مرجع بزرگ و استاد اخلاق و شاگرد امام خميني حاضر مي شوند ( كسي كه حتي يك قران از سهم امام در دوران طلبگي خود استفاده نكرده است)
وارد مسجد شد و با غم و حزن گفت غريبم. امام معصوم به ايشان فرمود غريب قرآني است كه گرد مي خورد ولي تلاوت نمي شود
غريب مسجدي است كه در آن نماز خوانده نمي شود
غريب عالمي است كه مردم از او بهره مند نمي شوند
خب فاصله نگريم از روحانيون رباني كه خودمان در سايه و تاريكي قرار مي گيريم
سلام
آقای حامی من تو این سایت فهمیدم چقدر مشکلات میاره این دیر ازدواج کردن!!!
تصمیم گرفتم فرهنگ سازی کنم تو خانواده
بهشون هی میگم اگه رشته بورسیه دار قبول شم
دو سال دیگه نوه دار میشید(-:
خب جوانان ما هم در همه چيز سمج هستند ولي در ازدواج خيلي حرف شنو هستند
اگر يك گوشي لمسي يا هوشمند بخواهند پدرشان را كچل مي كنند تا به خواسته خود برسند ولي در ازدواج مي گويند من زن مي خوام اونا مي گويند زوده
جوانان هم مي گويند خب هر وقت وقتش شد خبرم كنيد.
در حالي كه بايد بگويند من زن ميخوام چهارتا هم مي خوام همه را هم با هم ميخوام و براي هر چهارتا مشاوره ازدواج و ژنتيك هم بايد برويم ( آخه حامي ميگه اينا خيلي براي خوشبختي مهمه)
اين طوري به همان يكي قانع مي شوند و زود قبول مي كنند:Nishkhand::khandeh!::khaneh:
اگر نگرفتند
قشون كشي كنيد
( گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خدا چيست؟)
عمه من زن ميخوام بابام اقدام نمي كنه
عمه من زن ميخوام بابام اقدام نمي كنه
دايي جون من زن ميخوام مامان ( نه همون ننه) اقدام نمي كنه
خاله من زن مي خوام مامان اقدام نمي كنه
آي داد
آي هوار
بابا من زن مي خوام چرا به داد من كسي نمي رسه
آي همسايه ها
حاج آقا سلام! راستش من زن ميخوام ولي اين بابام و مامانم كه صف اول نماز جماعت را اجاره كرده به من محل نمي ذارن:khandeh!:
تا ببينم روي صاحب خانه را:Nishkhand:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
خب جوانان ما هم در همه چيز سمج هستند ولي در ازدواج خيلي حرف شنو هستند
اگر يك گوشي لمسي يا هوشمند بخواهند پدرشان را كچل مي كنند تا به خواسته خود برسند ولي در ازدواج مي گويند من زن مي خوام اونا مي گويند زوده
جوانان هم مي گويند خب هر وقت وقتش شد خبرم كنيد.
در حالي كه بايد بگويند من زن ميخوام چهارتا هم مي خوام همه را هم با هم ميخوام و براي هر چهارتا مشاوره ازدواج و ژنتيك هم بايد برويم ( آخه حامي ميگه اينا خيلي براي خوشبختي مهمه)
اين طوري به همان يكي قانع مي شوند و زود قبول مي كنند
اگر نگرفتند
قشون كشي كنيد
( گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خدا چيست؟)عمه من زن ميخوام بابام اقدام نمي كنه
عمه من زن ميخوام بابام اقدام نمي كنه
دايي جون من زن ميخوام مامان ( نه همون ننه) اقدام نمي كنه
خاله من زن مي خوام مامان اقدام نمي كنه
آي داد
آي هوار
بابا من زن مي خوام چرا به داد من كسي نمي رسه
آي همسايه ها
حاج آقا سلام! راستش من زن ميخوام ولي اين بابام و مامانم كه صف اول نماز جماعت را اجاره كرده به من محل نمي ذارنآن قدر درم مي زنم اين خانه را
تا ببينم روي صاحب خانه را
البته والدين ناراحت مي شوند ولي بعدا شما متوجه مي شويد كه به فرزندتان ( نوه) مي گويند چرا زن نمي گيري؟....ها
مثل بابات باش سمج بود هر دوتاپاشو كرد توي كفش مي گفت من زن ميخوام تا به خواسته اش رسيد
عجيب
يك حادثه اي يك روز تلخ است
سال ها بعد شيرين تعريف مي شود:Nishkhand:
(دنياست ديگه چه ميشه كرد والا)[/]
[="Tahoma"]
در حالي كه بايد بگويند من زن ميخوام چهارتا هم مي خوام همه را هم با هم ميخوام و براي هر چهارتا مشاوره ازدواج و ژنتيك هم بايد برويم ( آخه حامي ميگه اينا خيلي براي خوشبختي مهمه)
اين طوري به همان يكي قانع مي شوند و زود قبول مي كنند
باید به مرگ بگیری که به تب راضی شن!:khandeh!:
البته پدر و مادر به زمین و زمان قسمتون میدن تا شما را راضی کنند زن نگیرید ولی شما کوتاه نیایید:Cheshmak:
يحَْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيرُْضُوكُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُواْ مُؤْمِنِين
[="Tahoma"][="DarkGreen"]البته والدين ناراحت مي شوند ولي بعدا شما متوجه مي شويد كه به فرزندتان ( نوه) مي گويند چرا زن نمي گيري؟....ها
مثل بابات باش سمج بود هر دوتاپاشو كرد توي كفش مي گفت من زن ميخوام تا به خواسته اش رسيدعجيب
[/]
يك حادثه اي يك روز تلخ است
سال ها بعد شيرين تعريف مي شود:Nishkhand:
(دنياست ديگه چه ميشه كرد والا)
بنظرم من در این مورد باید خجالت را کنار گذاشت
فکر کنم بعضی ها از اینکه به پدر مادرشون بگن میخوام ازدواج کنم خجالت میکشن
چه برسه به عمه و خاله
اما بنده خیر:ok:
الان مادرم رفته قضیه ازدواج و دوسال دیگه و نوه و....
رو گذاشته کف دست خاله هام و مادربزگم
اونهم هی باهام شوخی میکنن
و من از این گفتم دفاع میکنم:Nishkhand:
شایدم یکم پر رو هستم:khandeh!:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
خب جوانان ما هم در همه چيز سمج هستند ولي در ازدواج خيلي حرف شنو هستند
اگر يك گوشي لمسي يا هوشمند بخواهند پدرشان را كچل مي كنند تا به خواسته خود برسند ولي در ازدواج مي گويند من زن مي خوام اونا مي گويند زوده
جوانان هم مي گويند خب هر وقت وقتش شد خبرم كنيد.
در حالي كه بايد بگويند من زن ميخوام چهارتا هم مي خوام همه را هم با هم ميخوام و براي هر چهارتا مشاوره ازدواج و ژنتيك هم بايد برويم ( آخه حامي ميگه اينا خيلي براي خوشبختي مهمه)
اين طوري به همان يكي قانع مي شوند و زود قبول مي كنند
اگر نگرفتند
قشون كشي كنيد
( گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خدا چيست؟)عمه من زن ميخوام بابام اقدام نمي كنه
عمه من زن ميخوام بابام اقدام نمي كنه
دايي جون من زن ميخوام مامان ( نه همون ننه) اقدام نمي كنه
خاله من زن مي خوام مامان اقدام نمي كنه
آي داد
آي هوار
بابا من زن مي خوام چرا به داد من كسي نمي رسه
آي همسايه ها
حاج آقا سلام! راستش من زن ميخوام ولي اين بابام و مامانم كه صف اول نماز جماعت را اجاره كرده به من محل نمي ذارنآن قدر در مي زنم اين خانه را
تا ببينم روي صاحب خانه را
زبان حال جوانان
كه من مريض فراقم به من دوا بدهيد
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
خبر ز درد و غم دل به آشنا بدهيد
كه من مريض فراقم به من دوا بدهيد
صبوري كردم و دختره از دستم رفت
آي داد بي داد هايييييييييييييييييييي
اين داستان را به والدين سفارش اكيد مي كنم بخوانند مثل ناهار ماه مبارك براي تان لازم است ( البته وقتي مسافريد)
الاغ لاغر مردني @@ازدواج جوانان مجرد و بي خيال والدين@@
با صداي مهيبي از جا پريدم. وقتي به خودم اومد مانند فردي كه به هوش آمده باشد دور و برم را برانداز كردم چهره تاري را مي ديدم و كلمات مبهمي از او مي شنيدم. گيج و منگ بودم آقاي رضايي، مدير شركت، بود. مثل اسفندي كه از روي آتش بجهد از جا پريدم و گفتم: ب ب ب ببخشيد.
آقاي رضايي گفت: معلوم هست كجايي؟ چته؟ عاشقي؟! اين روزها پاك حواسي برات نمونده.
خ خ خ خيلي خيلي ببخشيد قو قو قول ميدم سرم تو كارم باشه و د د دفعه آخرم...
هنوز حرفم تموم نشده بود كه گفت: مرد حسابي چند بار صدات زدم جواب ندادي فرياد زدم جواب ندادي با مشت زدم روي ميز تازه به خودت اومدي
مي ترسم مي ترسم حساب كتاب هاي شركت به هم بريزه و كلي ضرر كنيم.
خانم باريك اندام كه همچين اندام قلمي هم نداشت واسطه شد و گفت: جناب مدير ببخشيد من خودم اينجا هستم و كمكش مي كنم كارها رديف بشه خون خودتونو كثيف نكنين....
واي خداي من! چه جوري بگم خانم محترم من هرچي بدبختي دارم به خاطر توست. وقتي صِدام ميزنه آقا مهندس و مـــــــهــــــــنـــــــ ــدس رو ميكشه و موج تو صداش مي انداخت زلزله 9 ليشتري تو وجودم پديد مياد و موجي مي شم.
با اشاره دست بهش فهموندم كه شما برويد خودم ي خاكي برسرم مي كنم. اون بنده خدا هم قسم خورده بود هر طوري شده بهم كمك كنه.
به بهونه گشتن تو كمد ميزم يواش يواش خودم رو پايين كشوندم و زير چشمي زير ميز رو نگاه مي كردم ببينم از اونجا ميره يا نه.
بالاخره شرش كنده شد. روي صندلي نشستم هنوز بوي ادكلن خانم باريك اندام دور و بر ميزم بود بلند شدم پنجره ها را باز كردم و پرونده اي از روي ميز برداشتم مانند باد بزن حركت مي دادم تا هوا به جريان بيفته و بوي ادكن از آنجا برود. تو حال و هواي خودم بودم كه آقاي رضاي مانند جن دم اتاق ظاهر شد مثل مجسمه ابوالهل هل شدم و بعد شروع كردم باد خودم را زدن حالا كي؟ تو چله زمستون. آقاي رضايي سري تكون داد و نفس عميقي كشيد و رفت.
سه شده بود.
مونده بودم اين همه گندي كه زدم را چه طوري درست كنم
ادامه دارد...
width: 100% الاغ لاغر مردني - ازدواج موقت.apk 1.09 مگابایت
[="Tahoma"]
خبر ز درد و غم دل به آشنا بدهيد
كه من مريض فراقم به من دوا بدهيد
نگاه بر من افسرده حال زار کنید
دلم گرفته عزیزان به من شفا بدهید
width: 90% |
---|
[TD="align: center"][/TD] |
[TD="align: center"] [/TD] |
[TD="align: center"][/TD] |
[="Tahoma"]
الاغ لاغر مردني @@ازدواج جوانان مجرد و بي خيال والدين@@
اینکه تکراریه حامی جان!
لینکشو بذار ملت خودشون میرن میخونن
داستانای جدیدتو رو کن:Cheshmak:
داستان خانم درشت اندامو این سری تعریف کن!:Nishkhand:
[=DarkGreen]خب جوانان ما هم در همه چيز سمج هستند ولي در ازدواج خيلي
[/]
در حالي كه بايد بگويند من زن ميخوام [="#FF0000"]چهارتا[/] هم مي خوام همه را هم با هم ميخوام و براي هر چهارتا مشاوره ازدواج و ژنتيك هم بايد برويم ( آخه حامي ميگه اينا خيلي براي خوشبختي مهمه)
اين طوري به همان يكي قانع مي شوند و زود قبول مي كنند:Nishkhand::khandeh!::khaneh:
[="#FF0000"][="#FF0000"]به یکی گفتن چرا چهار تا زن گرفتی؟
گفت مگه خبر نداری که---->
هر که در این بزم مقرب تر است////// جام بلا بیشترش میدهند[/][/]
خب جوانان ما هم در همه چيز سمج هستند ولي در ازدواج خيلي حرف شنو هستند
اگر يك گوشي لمسي يا هوشمند بخواهند پدرشان را كچل مي كنند تا به خواسته خود برسند ولي در ازدواج مي گويند من زن مي خوام اونا مي گويند زوده
جوانان هم مي گويند خب هر وقت وقتش شد خبرم كنيد.
در حالي كه بايد بگويند من زن ميخوام چهارتا هم مي خوام همه را هم با هم ميخوام و براي هر چهارتا مشاوره ازدواج و ژنتيك هم بايد برويم ( آخه حامي ميگه اينا خيلي براي خوشبختي مهمه)
اين طوري به همان يكي قانع مي شوند و زود قبول مي كنند
اگر نگرفتند
قشون كشي كنيد
( گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خدا چيست؟)عمه من زن ميخوام بابام اقدام نمي كنه
عمه من زن ميخوام بابام اقدام نمي كنه
دايي جون من زن ميخوام مامان ( نه همون ننه) اقدام نمي كنه
خاله من زن مي خوام مامان اقدام نمي كنه
آي داد
آي هوار
بابا من زن مي خوام چرا به داد من كسي نمي رسه
آي همسايه ها
حاج آقا سلام! راستش من زن ميخوام ولي اين بابام و مامانم كه صف اول نماز جماعت را اجاره كرده به من محل نمي ذارنآن قدر در مي زنم اين خانه را
تا ببينم روي صاحب خانه را
خوشم میاد همیشه همه چی برای پسرهاست . اونا هستن که باید بگن زن میخوایییییم. با این حساب دخترها باید برن بمیرن :geryeh::grye:. اخه نمیتونن به کسی بگن.:crying::cry:
عمه من زن ميخوام بابام اقدام نمي كنه
عمه من زن ميخوام بابام اقدام نمي كنه
دايي جون من زن ميخوام مامان ( نه همون ننه) اقدام نمي كنه
خاله من زن مي خوام مامان اقدام نمي كنه
آي داد
آي هوار
بابا من زن مي خوام چرا به داد من كسي نمي رسه
آي همسايه ها
حاج آقا سلام! راستش من زن ميخوام ولي اين بابام و مامانم كه صف اول نماز جماعت را اجاره كرده به من محل نمي ذارن
سلام جناب حامی.جناب بله پسرامیتونن اگرواقعاااااااااابخوان.امادخترچی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اونم توخانواده مذهبیییییییی که اصلانمیتونه باپدرش دراین مواردحرف بزنه.من خودم همش به مادرم میگم چون یکم راحت ترم دراین موردکه نیازبه شوهردارم.امامادرمم نمیتونه بابابام حرف بزنه که اینقدرسخت نگیر.فقط یکم حرف میزنه دراین مورد.اگرمن پاشم برم به فک وفامیل بگم واسطه بشن وباخانوادم حرف بزنن که انالله و........بگم بیایین حرف های جناب حامی که مشاورهستوبخونیدکه میفهمن میام اینجورانجمناکه واویلا.........(بعضی ازدوستان هم گفتن که نمیشه به خانواده گفت)مشکلات مابیشترازاین حرفاست.تاخانواده درست نشه یک دختر(بازم میگم یک دختر)میتونه چکارکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تواین سایت دختروپسرازته دل میگن اقاماقانعیم واسه ازدواج اماوقتی خانواده قبول نمیکنه چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من خودم یک مدت همش به مادرم میگفتم من مراسم عروسی نمیگرم(شکرخداوضع مالیمون خوبه).دیدمن دارم میگم اگردامادی اومدمن اصلامراسم نمیگیرموهمش اصراردارم گفت نمیشه اصلاهم نگرفت.بعدحرف درمیارن که حتمادختره مشکل داشته که مرده واسش خرج نکرده.گفت توفامیلمون هیچکس پیش نشده واینکارونکرده پس نمیشه اول ماانجام بدیم.حالاچی میگیدجناب حامی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پسرافرق میکنه.خیرسرشون پسرن میتونن خانواده روراضی کنن امادخترنمیتونه.
متن صحبت ها:
ک مسئلهای که اخیراً مطرح کردند، مسئلهی ازدواج جوانها بود که خب، همه - پسر و دختر - مطمئنّاً علاقهمندند. من همینجا به توصیهی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری میکنند؛ هیچ سختگیری لازم نیست. بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد - مسئلهی مسکن، مسئلهی شغل و از این مسائل - لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛ (۴) خب، این قرآن است. ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند.
البتّه یکی از مسائل مهم این است که رسم خواستگاری رفتن و وساطت کردن برای ازدواج دخترها، متأسّفانه کمرنگ شده؛ این چیز لازمی است. افرادی هستند - سابقها همیشه معمول بود، حالا هم با کثرت نسل جوان در جامعهی ما، باید این رواج داشته باشد - پسرهایی را میشناسند، به خانوادهی دختر معرّفی میکنند؛ دخترهایی را میشناسند، به خانوادهی پسر معرّفی میکنند؛ تسهیل میکنند و آمادهسازی می کنند ازدواج را؛ این کارها را بکنند. هرچه که ما بتوانیم در جامعه مسئلهی مشکل جنسی جوانها را حل کنیم، این به نفع دنیا و آخرت جامعهی ما است؛ به نفع دنیا و آخرت کشور ما است؛ بعد هم برای مسئلهی نسل که من رویش خیلی تکیه دارم [مهم است]. باز من همینجا هم به آقای وزیر محترم بهداشت عرض می کنم؛ گزارش هایی به من می رسد که آن خواستهی شما که همان خواستهی ما است، [یعنی] مسئلهی جلوگیری از منع باروری - که منع باروری یک سیاستی بود؛ بنا بر این گذاشته شد که از این سیاست جلوگیری بشود - درست انجام نمیگیرد؛ بعضی جاها همچنان در بر پاشنهی قبل میگردد.
اوضاع مملکت خیلی خرابتر از اینه که با این حر ف ها درست بشه.
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
خوشم میاد همیشه همه چی برای پسرهاست . اونا هستن که باید بگن زن میخوایییییم. با این حساب دخترها باید برن بمیرن . اخه نمیتونن به کسی بگن.
خب وقتي پسر ها زن بخواهند كار دخترها هم رديف مي شود ديگه
پسرها كه از كره مريخ زن نمي گيرند كه
اين طور نيست؟[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
اوضاع مملکت خیلی خرابتر از اینه که با این حر ف ها درست بشه.
فعلا كه بحث مان درباره ممكلت خانواده(والدين) است
ميگه نه تاپيك رو از اول بخوانيد[/]
بنظرم من در این مورد باید خجالت را کنار گذاشت
فکر کنم بعضی ها از اینکه به پدر مادرشون بگن میخوام ازدواج کنم خجالت میکشن
چه برسه به عمه و خاله
اما بنده خیر:ok:
الان مادرم رفته قضیه ازدواج و دوسال دیگه و نوه و....
رو گذاشته کف دست خاله هام و مادربزگم
اونهم هی باهام شوخی میکنن
و من از این گفتم دفاع میکنم:Nishkhand:
شایدم یکم پر رو هستم:khandeh!:
امان از پدر مادرا
یکی از اقوام ما یک پسر 27 ساله دارن
بنده خدا تحصیل کردس
سربازی رفته و کار هم داره
مادرش اصلا به فکرش نیست
تا بالاخره صداش در اومد و حتی خانواده مارو واسطه کرد با مادر حرف بزنیم
مادرش زیر بار نمیره و رو هرکی معرفی میکنیم یه ایراد الکی میزاره
خود پسره یه فایل اکسل درست کرده تمام دخترای دوست و فامیل رو نوشته تمام معیار هارم نوشته و جلوشون تیک زده تا از بهترین مورد شروع کنن به صحبت کردن
باز مادرش قبول نمیکنه و هرچی باهاش حرف میزنیم گوش نمیده و میخواد خودش دختر انتخاب کنه برای پسرش
خیلی دلم براش میسوزه:Ghamgin:
چند وقت پیش افتاده بود تو یه گروه که زنان و مردان متاهل ضربدری با هم ارتباط دارن و حتی عکس های میتینگ هاشونو به من نشون داد
خودش وحشت کرده بود و به منکه گفت اومدم بیرون از بینشون
امیدوارم واقعا اومده باشه بیرون و گرفتارشون نشه
خب جوونه و امیدی به ازدواج نداره با این وضع
نباید این مادر رو لعنت کرد ؟ ببین داره کاره بچشو به کجا میکشونه
مساله 2023ـ ازدواج از مستحبّات است و اگر کسى بترسد که با ترک ازدواج در حرام بیفتد ازدواج بر او واجب است.
امان از پدر مادرا
یکی از اقوام ما یک پسر 27 ساله دارن
بنده خدا تحصیل کردس
سربازی رفته و کار هم داره
مادرش اصلا به فکرش نیست
تا بالاخره صداش در اومد و حتی خانواده مارو واسطه کرد با مادر حرف بزنیم
مادرش زیر بار نمیره و رو هرکی معرفی میکنیم یه ایراد الکی میزاره
خود پسره یه فایل اکسل درست کرده تمام دخترای دوست و فامیل رو نوشته تمام معیار هارم نوشته و جلوشون تیک زده تا از بهترین مورد شروع کنن به صحبت کردن
باز مادرش قبول نمیکنه و هرچی باهاش حرف میزنیم گوش نمیده و میخواد خودش دختر انتخاب کنه برای پسرش
خیلی دلم براش میسوزه:Ghamgin:چند وقت پیش افتاده بود تو یه گروه که زنان و مردان متاهل ضربدری با هم ارتباط دارن و حتی عکس های میتینگ هاشونو به من نشون داد
خودش وحشت کرده بود و به منکه گفت اومدم بیرون از بینشون
امیدوارم واقعا اومده باشه بیرون و گرفتارشون نشه
خب جوونه و امیدی به ازدواج نداره با این وضع
نباید این مادر رو لعنت کرد ؟ ببین داره کاره بچشو به کجا میکشونه
سلام.نمیشه به خانواده حرفی زد واگرم بگم میگن زوده.
یه مشکل جدیدم که هست پسرخاله م جدیدا عروسی کرده وخانومش تقریبا هم سنه خودمه,حالامادرم ازش یک بت ساخته که این دختره چقدر خوبه واحساس میکنم به احتمال70%شایدم بیشتربه بنده همش میگه این اینطوریه این اونطوریه.
انگارمیخوادیک پسری عین این روبرام پیداکنه وگرنه بیخیال.
[="Navy"]
سلام.نمیشه به خانواده حرفی زد واگرم بگم میگن زوده.
یه مشکل جدیدم که هست پسرخاله م جدیدا عروسی کرده وخانومش تقریبا هم سنه خودمه,حالامادرم ازش یک بت ساخته که این دختره چقدر خوبه واحساس میکنم به احتمال70%شایدم بیشتربه بنده همش میگه این اینطوریه این اونطوریه.
انگارمیخوادیک پسری عین این روبرام پیداکنه وگرنه بیخیال.
دخترا که اصلا نمیتونن چنین حرفی بزنن
برن بگن میخوام ازدواج کنن ؟ هزار تا انگ بهش میچسبونن متاسفانه
پسرام که اینجوری
به نظر من بیشتر از حکومت و مشکلات جاری مملکت خانواده ها مقصرن[/]
[="Times New Roman"][="Black"]بد شانسی یعنی اینکه ساعت یک ظهر یهووووو خوابت ببره و الان بیدار بشی.
بین این همههههههههههههه خلق خدا خواب حامی رو ببینی :geristan::ghati::geryeh:
میگه اگه راست میگی مسلمونی 250 میلیونتو ماشین نخر بده من به مردم کمک کنم ( یعنی من اینقدر ردیف بودم 250 تومنشو می خواستم ماشین بخرم :ghati: )
گفتم نمیدم می خوام ماشین بخرم
گفت پس دیگه نگو من مسلمونم من رفتم
ولی خدا دیگه نگذاشت در ادامه چاقو بکنم تو شکمش و الان در خدمت شما هستم. :Ghamgin:[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"][h=1]گفتگو با مادر مهربان و بخت گشا (خانم مقدم)[/h]
[/][="Tahoma"][="DarkGreen"]
میگه اگه راست میگی مسلمونی 250 میلیونتو ماشین نخر بده من به مردم کمک کنم
قبلا از ائمه فرسنگ ها فاصله داره
زنده اش كاري به امامان نداشته است
زوركي خودش را در زمان مرگ به ائمه مي خواد بچشباند
اگر اين سرمايه را بدهد به جوانان قانع چه قدر از گناه حفظ مي شوند
[="Times New Roman"][="Black"]
برخي بالا خونه را دادن اجاره برخي بيش از اين مقدار پول قبر مي دهند كه در فلان مكان مقدس دفن شوند (تقبل الله)
قبلا از ائمه فرسنگ ها فاصله داره
زنده اش كاري به امامان نداشته است
زوركي خودش را در زمان مرگ به ائمه مي خواد بچشباند
اگر اين سرمايه را بدهد به جوانان قانع چه قدر از گناه حفظ مي شوند
دقیقا این رو توی یکی از درسهایی از قرآن آقای قرائتی شنیدم "ما زنده هامون خونه ندارند طرف میره واسه استخونها پدربزرگش زمین می خره"[/]
آقا این نظریه ای که میگم رو تایید میکنید؟ :
یه سری رفیق و آشنا دارم(نه اینکه رفت آمد داشته باشم باهاشون) اهل دختر بازی و روابط نامشروع هستن.... یا بهتره بگم بودن
اینا همه شون زن گرفتن، من و رفقای هیئتی مسجدی (واقعا از ملائک بالاترن این رفقا) همه عزب موندیم
اما نظریه :
خب با خودم میگم خدایا چرا؟! خدا تو حتما به ما میگی حالا شما ها که مسجد و هئیت میرین سعی میکنید حرف اهل بیت رو گوش کنید حالا عزب باشید! شما میتونید خودتون رو نگه دارید! ولی این بنده های من که دختر بازی میکنن بزار ازدواج کنن، بیشتر به گناه نیافتن!:ok:
[="Arial"][="Blue"]متاسفانه بعد از رزو قبر وخرجهای بی اساس همه افراد فامیل در یک طرح ضربتی اقدام به خرید ویلا در شهرستان کردند
کسی نیست بهشان بگوید در سال قرار هست یکی دوهفته بروی گردش اصلا یک ماه چه کاری است که یک ویلای پانصد متری را هم درآنجا اشکال می کنی
خب چه عیبی دارد همه فامیل جمع شوند ویک خانه بزرگ در جای خوش آب وهوا بخرند ونوبتی ازآن استفاده کنند این همه سرمایه را به جای اینکه بگذارند خاک بخورد خرج آخرتشان بکنند
حرف هم که میزنند فقط از فساد وفحشا می نالند در حالی که اگر همان صد میلیون را در راه خدا خرج می کردند هم برای دنیایشان خوب بود هم آخرتشان
[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"][h=1]گفتگو با مادر مهربان و بخت گشا (خانم مقدم)[/h][/]
سلام استادمن مقداری ازاین برنامه رودیدم وکارشون برام خیلی جالب بود.
آقا این نظریه ای که میگم رو تایید میکنید؟ :یه سری رفیق و آشنا دارم(نه اینکه رفت آمد داشته باشم باهاشون) اهل دختر بازی و روابط نامشروع هستن.... یا بهتره بگم بودن
اینا همه شون زن گرفتن، من و رفقای هیئتی مسجدی (واقعا از ملائک بالاترن این رفقا) همه عزب موندیم
اما نظریه :
خب با خودم میگم خدایا چرا؟! خدا تو حتما به ما میگی حالا شما ها که مسجد و هئیت میرین سعی میکنید حرف اهل بیت رو گوش کنید حالا عزب باشید! شما میتونید خودتون رو نگه دارید! ولی این بنده های من که دختر بازی میکنن بزار ازدواج کنن، بیشتر به گناه نیافتن!:ok:
این پست شما من رویادضرب المثلی انداخت:هرکه بامش بیش برفش بیشتر.
من بنظرم خدا چنین چیزی نمیگه.ولی شما دنبال فردخوب وباایمان وکلی ملاک هایی که خداپسنده هستید.یک چیزدیگه هرکسی به اندازه ی خودش به یک مروارید(خانم)دست پیدامیکنه.
مروارید،یاگوهرناب نصیب کسی میشه که خدادوست ترباشه.
این نظرمن هست.
[="Navy"]
آقا این نظریه ای که میگم رو تایید میکنید؟ :یه سری رفیق و آشنا دارم(نه اینکه رفت آمد داشته باشم باهاشون) اهل دختر بازی و روابط نامشروع هستن.... یا بهتره بگم بودن
اینا همه شون زن گرفتن، من و رفقای هیئتی مسجدی (واقعا از ملائک بالاترن این رفقا) همه عزب موندیم
:ok:
بله بنده این نظریه را تایید می نمایم،چون از نزدیک شاهد آن هستم!
برای بنده نیز سوال هست،و قصد داشتم جهت آسیب شناسی این موضوع را در تاپیکی جداگانه مطرح نمایم
جوانانی که معمولا قید و بند خاصی ندارند،معمولا هم راحت انتخاب می کنند و هم راحت انتخاب می شوند!
حساسیت هایی که جوانان مذهبی و خانواده هایشان برای ازدواج دارند،سایر اقشار ندارند
اتفاقی که شاهدآن هستیم،لا اقل در بین بانوان مذهبی،اگر خواستگارشان همه ی فضایل و مکارم اخلاقی را نداشته باشد پاسخ منفی می دهند
بنده برای مبحث انتخاب همسر سر کلاس یک استاد بزرگواری بودم،معیارها و عواملی که ایشان میفرمودند(فردی-خانواگی و...) طوری بود که برای یافتن چنین شخصی باید زمین و زمان را زیرو رو کنند،شاید یک نمونه پیدا کنند!
به نظر بنده،به جای یافتن شخصی که همه ی فضایل را یک جا داشته باشد،
جوانان باید آموزش ببینند که چگونه یک خانواده ی متعالی را تشکیل دهند ودر جهت رسیدن به قله های کمال با هم همکاری نمایند
کم نبودند،افرادی که انتخاب درست و عالی داشتند،ولی به دلیل نداشتن آگاهی های کافی برای زندگی مشترک،خانواده هایشان از هم پاشیده است.[/]
[="Navy"]
باز مادرش قبول نمیکنه و هرچی باهاش حرف میزنیم گوش نمیده و میخواد خودش دختر انتخاب کنه برای پسرش
خیلی دلم براش میسوزه:Ghamgin:نباید این مادر رو لعنت کرد ؟ ببین داره کاره بچشو به کجا میکشونه
واقعا این موضوع در مورد بسیاری افراد صادق است
مخصوصا در قشر مذهبی که مادر ها اصرار دارند،عروس اول از فیلتر خودشان عبور کند،
درست است که خانواده ها بایستی نظارت داشته باشند،ولی درصورتی که نظارت به سخت گیری و ایرادهای بنی اسرائیلی منجر نشود
در سایر اقشار دیده ام که خانواده خیلی راحت به فرزندشان می گویند هر کسی را خودت بپسندی ما هم قبول می کنیم
واین است(یکی از) دلایل تجرد جوانان مومن و مذهبی(متاسفانه)[/]
مگر مشکل ازدواج فقط پدر مادرها هستند
والله کدوم پدر و مادری هست که دوست نداشته باشه
فرزندش توی این شرایط هر چه زودتر ازدواج کنه
اکثر مشکلات ازدواج شرایط مالی و اقتصادی و بعد شرایط بد فرهنگی جامعه است
که متصدی اصلیش پسوولین هستند
همه ما خیلی ها را دیدیم یا شنیدیم که بدلیل نداشتن جهاز و کار و خانه لازم نتونستن ازدواج کنند
چی بگیم به خدا دیگه ...
کسی نیست که راه حلی به ذهنش برسه برای حل مشکل مخالفتها و ایرادهای والدین؟ یا واسطه گری برای صحبت با والدین؟
مگر مشکل ازدواج فقط پدر مادرها هستند
والله کدوم پدر و مادری هست که دوست نداشته باشه
فرزندش توی این شرایط هر چه زودتر ازدواج کنهاکثر مشکلات ازدواج شرایط مالی و اقتصادی و بعد شرایط بد فرهنگی جامعه است
که متصدی اصلیش پسوولین هستندهمه ما خیلی ها را دیدیم یا شنیدیم که بدلیل نداشتن جهاز و کار و خانه لازم نتونستن ازدواج کنند
چی بگیم به خدا دیگه ...
سلام.دزسته که مسئولین هم مقصرندولی فقط داریم تقصیرات رو به گردن دیگران میگذاریم.
چرانبایدفرهنگ سازی بشه که ازدواج راحت گرفته بشه؟چرابایدمهریه هاانقدرسنگین باشه،چرا نبایدبافقط وسایل ضروری دختر روفرستادخونه بخت؟
باورمیکنید ماتوپایگاه بسیجمون که پول برای افرادنیازمند جمع میکنیم،یکی جهیزیه نداشته وپول براش جمع شدتاجهیزیه بخره،رفته وسایل غیرضروریم خریده،مثل تستر هم خریده بعدگازنداشت،بنظرم این دیگه توقع زیادیه.
پس میشه ازدواج روراحت گرفت ولی خودمون سخت میگیریم.
مگر مشکل ازدواج فقط پدر مادرها هستند
والله کدوم پدر و مادری هست که دوست نداشته باشه
فرزندش توی این شرایط هر چه زودتر ازدواج کنهاکثر مشکلات ازدواج شرایط مالی و اقتصادی و بعد شرایط بد فرهنگی جامعه است
که متصدی اصلیش پسوولین هستندهمه ما خیلی ها را دیدیم یا شنیدیم که بدلیل نداشتن جهاز و کار و خانه لازم نتونستن ازدواج کنند
چی بگیم به خدا دیگه ...
پدر و مادر من که از هر کوچکترین بهانه ای استفاده میکنن بعنوان تنبیه و اینکه حالا که اینجوری میکنی نمیریم خواستگاری برات
چند شب پیش حاج آقا رفیعی، در یکی از سخنرانی هایشان خاطره ای از حاج آقا قرائتی مطرح کردند.
حاج آقا قرائتی می خواستند ازدواج کنند، گویا پدر گرامی شان اجازه نمی دادند و بهانه هایی که مثلا اول باید سربازی بری شغل و... یک روز حاج آقا پیش پدرشان می روند و می گویند پدر3 چیز از شما می خواهم یکی از این ها را برای من فراهم کنید:
- یا ایمان حضرت یوسف را به من بده.
- یا اجازه بده گناه کنم.
- یا بگذار ازدواج کنم.