╰✿╮ کلبه فیروزه اﮮ ஜ محفلی پر از عطر حضور اسک دینی ها

تب‌های اولیه

18145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام برادر عزیزم:Gol:
طاعات و عباداتتان مقبول درگاه حق
لطف و عنایت بی حد و حصر شما در تاپیک کلبه فیروزه ای به شدت مرا شرمنده کرده است خصوصا که حتی یک بیت از ابیات جنابعالی و دیگر دوستان بیان حقیقت نفسانی بنده نیست به راستی چگونه می توان کسی را به عرفان ستود در حالی که نهایت همتش انجام چند واجب و ترک چند حرام است. شما هر آنچه در مورد بنده دیدید و گفتید به جهت آیینه ای بود که وجود نازنین خود را در آن مشاهده می کردید. لذا بنده حقیر از بلند نظری شما و دیگر دوستان نه تنها به خود نبالیدم بلکه نفس خبیث و سرکشم را بارها مورد سرزنش قرار دادم که این همه ستایش از سر پوستین میشی است که به تن گرگین خود زده ای و جماعتی را فریب داده ای.
ضمن تشکر از حضرتعالی بخاطر حسن نظری که به این بنده حقیر دارید استدعا دارم وقت شریفتان را به سرودن این اشعار که حاکی از طبع لطیف و شیرین شماست صرف نفرمایید.
خداوند را به جهت افتخار همراهی دوستان معظمی چون شما شاکرم و از خداوند برای شما و خانواده گرانقدرتان سلامتی و نیک بختی و سعادتمندی آرزومندم.:Gol:

عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل

ای اویس ناز مند اسک دین !
ای که عرفانت بود عین الیقین !
کی رها سازیم ما این حیث وبیث ؟
کی جدا گردیم از عشق اویس ؟ !
او نماد عشق و عرفان در گرو ست
او عزیز ناز مند گفتگو ست
جام عرفانش بود چون جام جم

.............

( ادامه اش شما تکمیل کنید )

عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل

ای اویس ناز مند اسک دین !
ای که عرفانت بود عین الیقین !
کی رها سازیم ما این حیث وبیث ؟
کی جدا گردیم از عشق اویس ؟ !
او نماد عشق و عرفان در گرو ست
او عزیز ناز مند گفتگو ست
جام عرفانش بود چون جام جم

.............

( ادامه اش شما تکمیل کنید )


کندر آن پیداست احوال دژم

عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل
ای اویس ناز مند اسک دین !
ای که عرفانت بود عین الیقین !
کی رها سازیم ما این حیث وبیث ؟
کی جدا گردیم از عشق اویس ؟ !
او نماد عشق و عرفان در گرو ست
او عزیز ناز مند گفتگو ست
جام عرفانش بود چون جام جم
.............

( ادامه اش شما تکمیل کنید )
اصرار دوست و سرور گرانقدرم جناب صادق برای شعر گویی در وصف وجود بی خصال این حقیر مرا به نقل حکایتی واداشت
پس خوب بنگرید و این گفتار به پایان رسانید.

دراز گوشی را دیدند مشتهر به فرزانگی، وی را گفتند این اشتهار از چه داری؟ بگفتا عرعرم را به گونه ای مبدل ساختم که از آن، طرب به قلب سامعین حادث می شود. گفتند از آن طرب اندکی نصیب ما گردان. پس شروع به عرعر نمود و چون نیک نگریستند دیدند آری، طرب به قلبشان آمده، لیک طرب نه از آن صوت ناهنجار بلکه طرب از انتظار پایان این مقال.

سلام خواهرم،حبیبه عزیز.
عذر بنده را بپذیرید. شعر از حضرتعالی است و اختیار کاملا با شماست.
کلا فهم کلام حضرتعالی برایم همیشه دشوار بوده.

  • :Cheshmak:

اما من همچنان سر حرف خودم هستما.(در اینکه بهشت و دوزخ برای عارف تفاوتی ندارد)

  • :ok:

سلام بر شما بزرگوار

خواهش می کنم شما اختیار دارید.

و یقینا همینطور است که می فرمایید.

:Gol:

[FONT=Georgia]


اصرار دوست و سرور گرانقدرم جناب صادق برای شعر گویی در وصف وجود بی خصال این حقیر مرا به نقل حکایتی واداشت
پس خوب بنگرید و این گفتار به پایان رسانید.

دراز گوشی را دیدند مشتهر به فرزانگی، وی را گفتند این اشتهار از چه داری؟ بگفتا عرعرم را به گونه ای مبدل ساختم که از آن، طرب به قلب سامعین حادث می شود. گفتند از آن طرب اندکی نصیب ما گردان. پس شروع به عرعر نمود و چون نیک نگریستند دیدند آری، طرب به قلبشان آمده، لیک طرب نه از آن صوت ناهنجار بلکه طرب از انتظار پایان این مقال.


ای اویس پاک سیرت این مگو
کی سزد از عارفان این گفتگو ؟ !

از قیاسش خنده آمد خلق را
چون که خر پنداشت صاحب دلق را

این بود پایان این نظم و نفیر
صد سلامم باد بر آن مرد شیر

[FONT=Georgia]سلام برادر عزیزم:Gol:
طاعات و عباداتتان مقبول درگاه حق
لطف و عنایت بی حد و حصر شما در تاپیک کلبه فیروزه ای به شدت مرا شرمنده کرده است خصوصا که حتی یک بیت از ابیات جنابعالی و دیگر دوستان بیان حقیقت نفسانی بنده نیست به راستی چگونه می توان کسی را به عرفان ستود در حالی که نهایت همتش انجام چند واجب و ترک چند حرام است. شما هر آنچه در مورد بنده دیدید و گفتید به جهت آیینه ای بود که وجود نازنین خود را در آن مشاهده می کردید. لذا بنده حقیر از بلند نظری شما و دیگر دوستان نه تنها به خود نبالیدم بلکه نفس خبیث و سرکشم را بارها مورد سرزنش قرار دادم که این همه ستایش از سر پوستین میشی است که به تن گرگین خود زده ای و جماعتی را فریب داده ای.
ضمن تشکر از حضرتعالی بخاطر حسن نظری که به این بنده حقیر دارید استدعا دارم وقت شریفتان را به سرودن این اشعار که حاکی از طبع لطیف و شیرین شماست صرف نفرمایید.
خداوند را به جهت افتخار همراهی دوستان معظمی چون شما شاکرم و از خداوند برای شما و خانواده گرانقدرتان سلامتی و نیک بختی و سعادتمندی آرزومندم.:Gol:

عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل

ای اویس ناز مند اسک دین !
ای که عرفانت بود عین الیقین !
کی رها سازیم ما این حیث وبیث ؟
کی جدا گردیم از عشق اویس ؟ !
او نماد عشق و عرفان در گرو ست
او عزیز ناز مند گفتگو ست
جام عرفانش بود چون جام جم

.............

( ادامه اش شما تکمیل کنید )

ما از این گفتار آوردیم کم!

در ادب این است رسم روزگار

هر چه استادت بگوید گوش دار

دیگر از مدح شما باز ایستیم

خود چه گویم مدح تو ما کیستیم؟

پ.ن

استاد بزرگوار بخاطر ضمیر تو از شما عذرخواهم

حمل بر بی ادبی نفرمایید ضرورت شعر اقتضا می کرد.


IMAGE(http://www.askquran.ir/member78865-albums1676-36110.gif)

IMAGE(http://www.askquran.ir/member78865-albums1676-36110.gif)
IMAGE(http://www.askquran.ir/member78865-albums1676-38804.gif)

دیده ی خواهم سبب سوراخ کن
تا حجب را بر کند از بیخ و بن

مناجات شعبانیه آمده :
«إلهى هَبْ لى کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ حَتّى تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ أرْواحُنا مُعَلَّقَةً بعِزِّ قُدْسِکَ‏»
و دیدگان دلهایمان را به پرتو نگاه به سوى خویش روشن کن،تا دیدگان دل پرده‏ هاى‏ نور را دریده و به سرچشمه عظمت دست یابد،و جانهایمان آویخته به شگوه قدست‏ گردد،

ای اویس انجمن بیدار شو
از منیتهای خود بیزار شو
......

ای اویس ناز مند اسک دین !
از قرن آورده ی شعر گزین
.....

سلام و عرض ادب خدمت اساتید بزرگوار

واقعا که این طبع شعری شما بزرگواران هزاران صلوات داره . واقعا زیباست . متشکرم:Gol::Gol:

کلبه رو کلا کردیم شعردونی :Cheshmak: :Kaf:

ما در جمع خوبان زدیم ، ناگه بَه شدیم

فقیری بیجان بُدیم ، ناگه شَه شدیم

نوری از عشق در جانمان اثر کرد

چراغی بُدیم خموش ،ناگه مَه شدیم

بوفاضل هلهله ای در جان افتاد

یک بود شورمان ، ناگه دَه شدیم

دفتر بوفاضل

باب محفل خوبان

بسم الله
سلام همگي.
عبادات قبول.
.
به درخواست دوستان عنوان تاپيكو عوض كردم.
.
دليل ما كه شعر بلد نيستيم چه كنيم.(دوستان ميگن.من كه خودم شاعرم):Nishkhand:
.
همكاران موضوع ازاده فعلا.
و ميتونيد شعر بگيد داستان بگيد خاطره بگيد هيچي نگيد.:ok:
.
ممنون
التماس دعا
يا حق

خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد

که در دستش بجز ساغر نباشد

زمان خوشدلی دریاب و در یاب

که دایم در صدف گوهر نباشد

غنیمت دان و می خور در گلستان

که گل تا هفته دیگر نباشد

با عرض سلام و احترام به اساتید و دوستان و بزرگواران

شعر ضعیف این حقیر هم تقدیم می شود:

کلبه! به به! آسمانی گشته ای
پر ز نور و مهربانی گشته ای

از فروغ نور آن ماه مهین
آسمان تابان نمودی از زمین

چو سخن از آن اویس نیک هست
یا که از صادق چو شعر شیک هست

از حبیب و از حبیبه شوق عشق!
اوفتاده در تلألو تا دمشق !

کلبه ما هم صفایی یافته است
شاعرانه بال و پر افراشته است

گر که جام شعر پر گردد مدام
خوش بود این روزگار و مستدام! :ok:

با عرض سلام و احترام به اساتید و دوستان و بزرگواران

شعر ضعیف این حقیر هم تقدیم می شود:

کلبه! به به! آسمانی گشته ای
پر ز نور و مهربانی گشته ای

از فروغ نور آن ماه مهین
آسمان تابان نمودی از زمین

چو سخن از آن اویس نیک هست
یا که از صادق چو شعر شیک هست

از حبیب و از حبیبه شوق عشق!
اوفتاده در تلألو تا دمشق !

کلبه ما هم صفایی یافته است
شاعرانه بال و پر افراشته است

گر که جام شعر پر گردد مدام
خوش بود این روزگار و مستدام! :ok:

باز سوی ویس بردی این سخن
پر ز گل کردی ز اشعارت چمن

کردی رنگین سفره و سجاده را
سر کشیدی جام عشق وباده را

شب سواری های تان مقبول باد
دل ربای های تان معقول باد

ویس ما این کلبه را تحریم کرد
داستانش جمله را تکریم کرد

کن نصیحت ای فقیه اسک دین !
آن ویس ناز مند ونازنین

تا نگوید داستان عر عری
کلبه را اینسان نگبرد سر سری

با عرض سلام و احترام به اساتید و دوستان و بزرگواران

شعر ضعیف این حقیر هم تقدیم می شود:

کلبه! به به! آسمانی گشته ای
پر ز نور و مهربانی گشته ای

از فروغ نور آن ماه مهین
آسمان تابان نمودی از زمین

چو سخن از آن اویس نیک هست
یا که از صادق چو شعر شیک هست

از حبیب و از حبیبه شوق عشق!
اوفتاده در تلألو تا دمشق !

کلبه ما هم صفایی یافته است
شاعرانه بال و پر افراشته است

گر که جام شعر پر گردد مدام
خوش بود این روزگار و مستدام! :ok:

:Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::hamdel::hamdel::hamdel::hamdel:

[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006473914d1436760049-00001.flv[/FLV]

فایل: 

بسم الله الرحمن الرحیم

برای عوض شدن جو کلبه == کولر رو روشن میکنیم

:Nishkhand:
.

کمی تامل :

خانواده چینی در سال 1970 در شانگهای در حال فرار از دست استاد موچانگ خان بینگ ( استاد شائولین)
که پدر استاد رو در کارخانه یخ سازی ، منجمد کرده بودند

[SPOILER]IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/27370/1_1434980524247598.jpg)[/SPOILER]

.

چرند نامه بوفاضل

چاپ تیرماه

از حبیب و از حبیبه شوق عشق!
اوفتاده در تلألو تا دمشق !

ابتدا عرض سلام ای اوستاد

زین کلامت شبهه در دل اوفتاد

چون حبیبه دل به عشق حق سپرد

هیچ عشقی بر دل او ره نبرد

مخزن سرّ خدا ما را بس است

جز که حب حق، یقین خار و خس است

بهتر آن باشد که در نظم مقال

شرط گردد مقتضای شأن و حال

پ.ن

با عرض معذرت بابت کلمه مفرد:"کلامت"

حمل بر بی ادبی نفرمائید ضرورت شعر اقتضاء نمود.

چون حبیبه دل به عشق حق سپرد

هیچ عشقی بر دل او ره نبرد

خیلی قشنگ و درست بود :Kaf::Kaf::Kaf:

ابتدا عرض سلام ای اوستاد

زین کلامت شبهه در دل اوفتاد

چون حبیبه دل به عشق حق سپرد

هیچ عشقی بر دل او ره نبرد

مخزن سرّ خدا ما را بس است

جز که حب حق، یقین خار و خس است

بهتر آن باشد که در نظم مقال

شرط گردد مقتضای شأن و حال

بهتر آن باشد که قبل هر کلام
من دهم پاسخ سلامت را ، سلام !

شوق عشقی که بگفتم از حبیب
مهر حقیست که شد او را نصیب

یا که وقتی از حبیبه دم زدم
نه سخن از عشق به آدم زدم

گر که بنوازد دعایت کلبه را
شعر سجاد هم نسازد شبهه را ! :ok:

بهتر آن باشد که قبل هر کلام
من دهم پاسخ سلامت را ، سلام !

شوق عشقی که بگفتم از حبیب
مهر حقیست که شد او را نصیب

یا که وقتی از حبیبه دم زدم
نه سخن از عشق به آدم زدم

گر که بنوازد دعایت کلبه را
شعر سجاد هم نسازد شبهه را ! :ok:

من چه گویم جز که شرمنده ز دوست

اینهمه خوی حسن در خورد اوست

گر که بپذیری مرا عذر و سپاس

روز و شب جان و دلم وقف دعاس

شعر سجاد ار نباشد بهترین

بهترین شعر است در کلبه یقین

این بگفتم تا شوی راضی ز ما

بگذری از جرم من بهر خدا

پ.ن

بابت همه افعال مفرد و ذکر نام حضرتعالی بدون

رعایت شان استادی شما که از محذوریت های شعری بود

عذرخواهم

بهتر آن باشد که قبل هر کلام
من دهم پاسخ سلامت را ، سلام !

شوق عشقی که بگفتم از حبیب
مهر حقیست که شد او را نصیب

یا که وقتی از حبیبه دم زدم
نه سخن از عشق به آدم زدم

گر که بنوازد دعایت کلبه را
شعر سجاد هم نسازد شبهه را ! :ok:

صد درود بر سخن استادی ات..

ای خدا افزون کند بر شادی ات..

بر کسی پوشیده نیست سجادی ات..
روح پاک و غیرت اجدادی ات.. :ok::hamdel::Kaf::Kaf::Kaf:

با نام خدا

کدوم سفره ی افطاری رو ترجیح میدید ؟
یا ارزشمنده ؟

.
چرا ؟

[SPOILER]IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/27370/1_eftari.jpg)[/SPOILER]

کدوم سفره ی افطاری رو ترجیح میدید ؟
یا ارزشمنده ؟

.
چرا ؟

اولا این بگیم که

هر کسی یه روزی میرسه دستش

کم یا زیاد
.

منتها اینکه از زندگی چه میخواهیم ؟ نگرشمون چی هست ؟ این مهم هست !

.

برخی ها میبینی خیلی زندگی ساده ای دارند
اما عشق در زندگیشون جریان داره
جای همه ی نداشته هارو مییگره

.

جانا دمی همدم درویشان شو تا عشق دانی

نکته ای شنو اسیران پول خود بینان عالمنــد

بوستان ابوفاضل
دو ص مانده به اخر

با نام خدا

کدوم سفره ی افطاری رو ترجیح میدید ؟
یا ارزشمنده ؟

.
چرا ؟

[SPOILER]IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/27370/1_eftari.jpg)[/SPOILER]

کلبه ی شعر است یا افطاری است ؟
سفره دوم کمی بلغاری است
سفره اول پر از نور خدا ست
سفره دوم پر از نان وغذا ست
روزه یعنی با خدا افطار کن
....

(ادامه اش شما تکمیل نماید )

با تشکر از استاد صادق عزیز :Gol:

کلبه ی شعر است یا افطاری است ؟
سفره دوم کمی بلغاری است
سفره اول پر از نور خدا ست
سفره دوم پر از نان وغذا ست
روزه یعنی با خدا افطار کن

راه حق را بیش از این هموار کن

لحظه افطار با قلبی درست
دست از دنیا و ما فیها بشست

گر چه این تن را نیاز مبرم است
هم دو صد نان و غذا او را کم است!

هر چه این ظرف دنی را پر کنی
روح را خالی ز هر چه دُر کنی

گر که برداری تو تیغ و تیشه را
لاجرم حیران کنی اندیشه را

گر که در باغی قدم برداشتی
دست شو از هر چه در دل داشتی!

با قدم های وزین و استوار
غیر را از دل بکَن ، لیل و نهار

پاک کن از دل وجوه فانیش
مست شو از لحظه عرفانیش!

#در لحظه ناب افطار ، دعا در حق یکدیگر را فراموش نکنیم !#

کلبه ی شعر است یا افطاری است ؟
سفره دوم کمی بلغاری است
سفره اول پر از نور خدا ست
سفره دوم پر از نان وغذا ست
روزه یعنی با خدا افطار کن
....

(ادامه اش شما تکمیل نماید )

نور حق در یاب و دفع نار کن

نقل قول نوشته اصلی توسط ابوالفضل نمایش پست ها
با نام خدا

کدوم سفره ی افطاری رو ترجیح میدید ؟
یا ارزشمنده ؟

.
چرا ؟

کلبه ی شعر است یا افطاری است ؟
سفره دوم کمی بلغاری است
سفره اول پر از نور خدا ست
سفره دوم پر از نان وغذا ست
روزه یعنی با خدا افطار کن
....

(ادامه اش شما تکمیل نماید )
روزه یعنی با خدا افطار کن
از هوسها نفس خود انذار کن
روزه یعنی از هوا بیرون شدن
با فقیران هم دم و مجنون شدن
روزه را با سفره رنگین چه کار
نور حق با ظلمت ننگین چه کار
گر که خواهی هم نوا با حق شدن
از خلائق جستن و فارغ شدن
باید از دل میل شهوت کم کنی
گاه افطار اشتهایت کم کنی
جمع شیر و شربت و نان و حلیم
کی روا باشد تو ای مرد حکیم
گر که خواهی یک مزاج مستقیم
کم کن از جمع غذاهای حجیم
یک دل و صد اشتیاق اطعمه
روزه داری را کجا این همهمه
روزه را با جوع و خلوت اصل دان
کثرتش از هر غذا با نقص دان
آن که را داعی به انس اکمل است
کی اسیر لقمه های اجمل است


[FONT=Georgia]


روزه یعنی با خدا افطار کن
از هوسها نفس خود انذار کن
روزه یعنی از هوا بیرون شدن
با فقیران هم دم و مونس شدن
روزه را با سفره رنگین چه کار
نور حق با ظلمت ننگین چه کار
گر که خواهی هم نوا با حق شدن
از خلائق جستن و فارغ شدن
باید از دل میل شهوت کم کنی
گاه افطار از مشتهایت کم کنی
جمع شیر و شربت و نان و حلیم
کی روا باشد تو ای مرد حکیم
گر که خواهی یک مزاج مستقیم
کم کن از جمع غذاهای حجیم
یک دل و صد اشتیاق اطعمه
روزه داری را کجا این همهمه
روزه را با جوع و خلوت اصل دان
کثرتش را از هر غذا با نقص دان
آن که را داعی به انس اکمل است
کی اسیر لقمه های اجمل است


ویس ما با ناز و آواز آمدی
چون کبوتر خوش به پرواز آمدی
دلنواز است زهد وعرفان شما
جان عاشق باد قربان شما
خوش سرودی سفره افطار را
شاد کردی عشق خوش گفتار را
لیک دارم یک سوالی از نگار
زهد را با مشرب عرفان چه کار ؟

کلبه ی شعر است یا افطاری است ؟
سفره دوم کمی بلغاری است
سفره اول پر از نور خدا ست
سفره دوم پر از نان وغذا ست
روزه یعنی با خدا افطار کن
....

(ادامه اش شما تکمیل نماید )

جوابیه :

بساط شعر زدیم دم افطاری !

شراب عشق زدیم دم افطاری !

کلبه را مجلس خوبان کردیم

میهمان عشق شدیم دم افطاری!

.
.
.
.

روزه یعنی با خدا افطار کن

حق شناس و با حق رفتار کن

دل از افسار تن خنجر زن

کبوتری شو ، کوی دوست پرزن

به نام خدا

روزه یعنی با خدا افطار کن

نور حق در یاب و دفع نار کن

روزه یعنی بر شو از حدّ وجود

لا تعیّن شو،تعیّن را چه سود؟

پرده های نور و ظلمت خرق کن

با بصیرت انقطاع از خلق کن

تو نه ای همچون همه مخلوق، جان!

بی نظیری،آدمی،پس فرق کن

خواب و خور حیوان کند این خلق را

خواب و خور بگذار،چندی حلق را؟

بطن، باطن را اسیر خویش کرد

شیطنت از جنیان هم بیش کرد

در تعلق لا شدی برخیز هان!

بر وجود خویش الّا هو بخوان

روزه از جانت بگیر ای دلستان

مقصد آن یاء است نی که بوستان

پ.ن

(فادخلی جنتی)

سلام بزرگواران اسک دین
طاعاتتون قبول درگاه احدیت ان شاالله
مارو از دعای خیرتون فراموش نکردید ان شاالله

اینجا مشاعره ست؟؟؟؟؟
منم که ادبیات داغون:khandeh!:
خیلی خیلی التماس دعا

align: center

[TR]
[TD]رمضان می رود و می بَرد از کف ما
[/TD]
[TD]
آن که سی روز صفا یافت از او محفل ما
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] رمضان رفت و دریغا که به امضا نرسد [/TD]
[TD] طاعتِ ناقصِ ما، روزه ناقابل ما
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] رمضان، عقده گشا بود گنه کاران را [/TD]
[TD] وای اگر او رود و حل نشود مشکل ما [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] وای بر ما اگر از این همه نعمت نبوَد [/TD]
[TD] جز یکی جرعه آب و لب نان حاصل ما
[/TD]
[/TR]

:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:


کلبه ی شعر است یا افطاری است ؟
سفره دوم کمی بلغاری است
سفره اول پر از نور خدا ست
سفره دوم پر از نان وغذا ست
روزه یعنی با خدا افطار کن
....

(ادامه اش شما تکمیل نماید )

سلام و عرض ادب

اظهار ادب در باب شعر در محضر اساتید شاعری مثل شما واقعا سخت است . ولی این ابیات رو فقط به جهت شوق همراهی از بنده قبول کنید:Gol:

روزه یعنی با خدا افطار کن
سوی معشوق دلت پروازکن
دل کجا و این همه رنگ و ریا
گوهر دل را فدای یار کن

امدی تا با خدا همراه شی
نی که با طعم غذا گمراه شی
امدی تا جان د هی در راه یار
پس تو با این سفره ی افطار چه کار

رو نظر کن بر یکی دلداده ات
ان که داده نعمت همراهی ات
خود رها کن از مسیر دنیوی
این نباشد غایت دلدادگی

align: center

[TR]
[TD]برگ تحویل می کَند رمضان [/TD]
[TD] بار تودیع بر دل اخوان
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] یار نادیده سیر، زود برفت [/TD]
[TD] دیر ننشست نازنینْ مهمان [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] ماه فرخنده، روی بر پیچید [/TD]
[TD] و علیک السلام یا رمضان [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] الوداع ای زمان طاعت و خیر [/TD]
[TD] مجلس ذکر و محفل قرآن [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] مُهر فرمان ایزدی بر لب [/TD]
[TD] نفْس در بند و دیوْ در زندان [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] تا دگر روزه با جهان آید [/TD]
[TD] پس بگردد به گونه گونه جهان [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] بلبلی زار زار می نالید [/TD]
[TD] بر فراق بهار، وقت خزان [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] گفتم اَندُه مبر که باز آید [/TD]
[TD] روز نوروز و لاله و حیران [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] گفت ترسم بقا وفا نکند [/TD]
[TD] ورنه هر سال گُل دهد بستان [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] یارب آن دم که دم فرو بندد [/TD]
[TD] ملک الموت واقف شیطان [/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] کار جان پیش اهل دل سهل است [/TD]
[TD] تو نگه دار جوهر ایمان [/TD]
[/TR]

سلام به همگی یهوای اسمشم بزارین کلبه شعر

خانومای سایت واقعا شما با این IMAGE(http://www.askdin.com/gallery/images/askdin/misc/1.gif)موافقین؟؟؟؟

http://www.askdin.com/gallery/images/askdin/misc/1.gif منظورم اینه

سلام به همگی یهوای اسمشم بزارین کلبه شعر

خانومای سایت واقعا شما با این IMAGE(http://www.askdin.com/gallery/images/askdin/misc/1.gif)موافقین؟؟؟؟

http://www.askdin.com/gallery/images/askdin/misc/1.gif منظورم اینه

با سلام خواهر خوبم

آدرس که مربوط به صفحه اصلی انجمن است،خب منظور شما چیست؟:Gol:

با نام خدا

می خواستم برم تیمارستان . . . . ( دیدن یکی از دیوانه های معروف = منوچ دیوانه )

خیابون که داشتم میرفتم

دو تا راننده تاکسی یقه همو گرفته بودند == یکی یدونه خوابوند صورت اون یکی > این مسافر منه *****

چند قدم اون طرفتر صف نونوایی درگیری فیزیکی بود :: یکی با کله زد صورت اون یکی که فلانی **** نوبت منه !

یه کم که اون ورتر رفتم : کنار خودپرداز بانک برای برداشتن یارانه ها غوغا بود :: صدا تا 7 درخت اون ور میرفت !!

چند قدم اون ورتر ازدحام بود : یه عده دور کودک معلولی جمع شده بودند و میخندیدند؟
.

دمی خواستم روی نیمکتی بنشینم که کسی با نگاهش گفت جای من هست !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

^____ ^

وارد تیمارستان شدم

سکوتی عمیق بود

دو دیوانه با دیدن من جایشان را به من دادند

یک دیوانه در عالم خودش با پروانه ای بازی میکرد . . .
چند دیوانه برای هم خاطره تعریف میکردند.
.

یک دیوانه نگاهش محبت داشت . . .
.
.
.

بوفاضل زین دیده ها به میان تردید آمد

که اینان دیوانه بودند یا مردم شهر !!

که اینان دیوانه بودند یا مردم شهر !!

گرکه هر عاقل چو من دیوانه بود

در جهان بس عاقل و فرزانه بود.....

با سلام خواهر خوبم

آدرس که مربوط به صفحه اصلی انجمن است،خب منظور شما چیست؟:Gol:

سلام به روی ماهت
:Gol:

عزیزم زیره اواتاره شما نوشته عضویت بعدش جلوش یه عکس مثلا خانمه که من همیشه فکر میکنم عکس ... هستش گفتم اگه راضی باشین بگبم عوضش کنن جطور عکس جنسیت اقایون کت شلواره :_loool:اما خانوما این شکلی...

سلام به روی ماهت
:Gol:

عزیزم زیره اواتاره شما نوشته عضویت بعدش جلوش یه عکس مثلا خانمه که من همیشه فکر میکنم عکس ... هستش گفتم اگه راضی باشین بگبم عوضش کنن جطور عکس جنسیت اقایون کت شلواره :_loool:اما خانوما این شکلی...

سلام خواهر عزیز

خب این عکس یک خانم چادریه(اسک دین است چه انتظاری دارید؟)

بعد هم استیکری که استفاده کردید خیلی خشنه ها!:Gol:

سلام به روی ماهت
:Gol:

عزیزم زیره اواتاره شما نوشته عضویت بعدش جلوش یه عکس مثلا خانمه که من همیشه فکر میکنم عکس ... هستش گفتم اگه راضی باشین بگبم عوضش کنن جطور عکس جنسیت اقایون کت شلواره :_loool:اما خانوما این شکلی...

پستونک؟:khandeh!:

همینو میخواستین بگین که شبیه پستونک هست؟

سلام خواهر عزیز

خب این عکس یک خانم چادریه(اسک دین است چه انتظاری دارید؟)

بعد هم استیکری که استفاده کردید خیلی خشنه ها!:Gol:

والا من راستش خانم بودن توی چادر نمیبینم چه اسکدین چه هرجای دیگه

شما نگرانه خشنیش نباش

پستونک؟:khandeh!:

همینو میخواستین بگین که شبیه پستونک هست؟

نخیر منظورم جن هستش

بابا شما بگین دوست دارین یا نه چیکار به شکلش دارین عصاب ندارم من اوکی

والا من راستش خانم بودن توی چادر نمیبینم چه اسکدین چه هرجای دیگه

شما نگرانه خشنیش نباش

هر چه شما بفرمایید:Rose:

اوکی پس من نامه نوشتم واسه Masoomi یکیش شمایین که موافق حرف منه اوکی

آره خب
البته این مربوط به من نمیشه ولی اگه حرف شما رو گوش میکنن میتونید بگین عوضش کنن
ولی من فکر میکنم بدترش میکنن
منکه همینو دوست دارم:Gol:
میتونینم بگین از آواتار من بجای اون استفاده کنن!!

فعلا من میرم دوستان هرکی موافق بود بگه همینجا

دمه سحره منو دعا کنین ممنون خدانگهدار

برای همه:Rose:

:Rose:

شما علاوه بر کاربر برتر شایسته ی کاربر فعال ماه هم هستید.

توی دو ماهی که عضو شدید بیش از 750 پست گذاشتید.

ما که عضو شدیم تا یک سال رومون نمیشد آنلاین بشیم چه برسه به اینکه پست بزاریم. :khaneh:

اما شما خیلی خوب فعال هستید.

موفق و سربلند باشید.

اوکی پس من نامه نوشتم واسه Masoomi یکیش شمایین که موافق حرف منه اوکی

نه عزیزم منظورم جمله دومتون بود،"نگران نباش"

البته در آن مورد هم برای من فرقی نمی کند.

والا من راستش خانم بودن توی چادر نمیبینم چه اسکدین چه هرجای دیگه

شما نگرانه خشنیش نباش

موافق
:Kaf: :Kaf:

زن های مذهبیِ ظاهر نما که فکر میکنند یک چادر به تن کردند دیگه دارن رو بال ملائک راه میرن و خودشونو از همه برتر میدونند

.
[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006473922d1436921244-upload.mp4[/FLV]

.

فایل: 
موضوع قفل شده است