مروری کوتاه بر سقط جنین
تبهای اولیه
سقط جنین از جمله موضوعاتی است که در محافل گوناگون بارها بحث و بررسی شده است.
مضاف براین مسایلی چون عقیم سازی ، اخته کردن ، مرگ آسان یا Euthanasia و کالبد گشایی وترمیم بکارت..... که در فرصت مناسب می توان بحث و تبادل نظر کرد .
آنچه مرا بر آن داشت که در یک سایت مذهبی در مورد سقط بنویسم این است که سقط در محافل مذهبی و اخلاقی و اجتماعی بارها بررسی شده ، فلذا با اینکه انجام آن به عهده پزشکان است منتها امری صرفا پزشکی نیست. و تلفیقی از مسایل اخلاقی و اجتماعی و قانونی و سیاسی و مذهبی می باشد
امروزه ماماها و پزشکان زیادی مورد مشاوره سقط قرار می گیرند.
برخورد ی مشابه با سایردرخواستهای معمول درمانی ، مشکلات قانونی برای افرادی که تقید دینی و یا الزام قانونی ! ندارند ،، و معذوریت مذهبی برای مقیدین به مسایل شرعی را در پی دارد .
عده ای در سابق با پیش فرض « زندگی حق هر بشری است» ( منظور جنین به دنیا نیامده ) بدون در نظر گرفتن تمامی جوانب و از جمله آنطرف قضیه یعنی مادر و...، سقط را کاملا غیر اخلاقی و غیر دینی دانسته اند. فلذا سالها حتی در صورت تهدید حیات مادر موارد مجاز سقط قانونی وجود نداشت و یا ندارد.
سالها پیش به علت نبود قانون کشوری در مورد سقط شرعی،، سقط شرعی به صورت استفتاء از علما بود از جمله نظر ایت الله گلپایگانی به صورت زیر است ( در صورتی که مادر ناچار از معالجه است و معالجه مستلزم اسقاط جنین است قبل از ولوج روح ، سقط جنین جایز است )
در زمینه سقط حتی گروهی از مذهبیون یکسری از روشهای پیشگیری از بارداری را نیز مصداق سقط جنین تلقی کرده و آن را حرام دانسته اند (iud هر چند مکانیسم دقیق عملکرد این دستگاه روشن نیست ( عدم جایگزینی سلول تخم و گاه ممانعت ازترکیب اسپرم و تخمک ) ولی دستگا ههای امروزی با عملکردی متفاوت از قبل ، مانع بارداری هستند. ( ممانعت از تخمک گذاری یعنی مشابه قرص )
مضاف بر این باید در نظر داشت که در برخی زنان نفس بارداری خطر مرگ و میر دارد و ممنوع است...
لذا شاید در برخی موارد نگاه سرسختانه به روش خاص پیشگیری لزومی نداشته باشد و برخورد موردی لازم است.
عده ای دیگر با این استدلال که هر زنی حق کنترل بدن خود را دارد سقط را اخلاقی دانسته و ممانعت از آن را ظلمی در حق زن می دانند ( البته شاید تصمیم اولیه حق زن باشد ولی چون اشراف به تمام جوانب آن ندارد اقدام به سقط و تصمیم به باید و نباید آن باید به عهده اهل فن باشد )
پس از تصویب و جایز دانستن مواردی از سقط این سوال پیش می آید که تصمیم نهایی با کیست؟
« طبق مصوبه مجلس انجام سقط قانونی و مجوز دار در ایران منوط به تایید 3 پزشک متخصص و پزشکی قانونی و رضایت مادر و پیش از 4ماهگی است »
اما مواردی مشاهده شده است ( به نقل از یکی از اساتید ) که ادامه بارداری برای مادر خطر جانی داشته است ولی مادر بنا به عللی از جمله نوع رفتار اطرافیان حاضر به پذیرش سقط نشده و احتمال مرگ را پذیرفته است . آیا در این موارد باید با این زن مانند یک بیمار در کما که صلاح و مصلحت خود را نمی داند رفتار کرد و سقط اجباری انجام داد یا خیر ؟
قانون پاسخش خیر است ولی دیدگاه اخلاقیون و مذهبیون چیست؟
ضمنا در بارداری بالای 4 ماه که جان مادر تهدید میشود چه باید کرد ؟؟؟ آیا خلع قانونی و شرعی نداریم؟؟؟؟ البته در مواردی که جان بیمار در خطر جدی است در لحظات آخر !! پزشکان با عنوان زایمان زود رس در واقع اقدام به سقط یا زایمان میکنند ( مسمومیت بارداری که احتمالا همه شنیده اید از این موارد است )
عده ای از طرفداران سقط در ایران اینگونه استدلال می کنند که چون این عمل به طور قاچاق و به دست افراد ناصالح انجام میشود و حیات مادران به خطر می افتد . پس بهتر است آنرا قانونی کنیم ( این مورد در مجلس تصویب نشد )
از جمله مثالهایی که مخالفین این گروه می زنند این است که اگر معتادین جامعه ای به علت تریاک نامرغوب بمیرند آیا وظیفه دولت تامین تریاک خالص برای معتادهاست ؟؟
در واقع این پاسخ دهندگان چون سقط را عملی نادرست می دانند کمک کردن به متوسلین به سقطهای غیرقانونی را نادرست می دانند.
هر چند قیاس معتاد و زنی که بنا به علل گوناگون درخواست سقط دارد خیلی مناسب نیست ولی باید این نکته را هم در نظر داشت که برای کاهش موارد ایدز سرنگهای رایگان در اختیار معتادین قرار می گیرد و این کار به معنای تایید اعتیاد تزریقی نیست . و راهی است برای مصونیت و سلامت کلی جامعه
عده ای آزاد شدن سقط را راهی برای افزایش فحشا می دانند که البته وظیفه جرمشناسان و جامعه شناسان و روانپزشکان است که معلومات و تحقیقات خود را ارایه نمایند که آیا به راستی ترس از بارداری بر تقوی به معنای خوداری از فحشا اثر دارد؟ اگر دارد به چه میزان...
عده ای سقط را راهی برای کنترل جمعیت می دانند البته با توجه به اینکه اکثریت افراد جهان سوم کشاورزند و این قشر معمولا اقدام به سقط نمی کنند سقط در جهان سوم کمک خاصی به کنترل جمعیت نخواهد کرد و اگر قرار باشد که روزی سقط اجباری برای کنترل جمعیت در بین اقشار مختلف صورت گیرد آیندگان باید پاسخ روشنتری بدهند و تصمیم بگیرند
چرا که در حال حاضر هنوز بحران جمعیت و غذا برای همه واضح و روشن نشده است پس نه ما می توانیم سرسختانه از سقط برای کاهش بحران دفاع کنیم و نه رد نماییم ولی داشتن دوراندیشی الزامی است
در قرآنی که ما به آن معتقدیم و پایه ریز افکار ماست ( انشاء الله !!!)
به صراحت در سوره اسرا آمده است که فرزندان خود را از ترس املاق نکشید.
از چه زمانی جنین فرزند تلقی میشود و مصادیق املاق چیست؟
برای یک تصمیم به ظاهر ساده قرآن است که با زمان پیش می آید...
مضاف بر این قتل نفس به صراحت در قرآن تقبیح شده است
عده ای قتل نفس را به مواردی اطلاق می کنند که جاندار دارای فهم وشعور و احساس باشد . و چون جنین شعور ندارد پس سقط هم مانعی ندارد
سوالی که از این گروه میشود این است که معیار شعور و حس و .. چیست ؟
در ثانی همانگونه که قصاص ( کشتن قاتل ) در قران حیات تلقی شده است آیا سقط جنین اگر ادامه حیات مادر باشد حتی بالای چهار ماهگی ، سقط مصداقی از حق مادر و ولی دم و ادامه حیات نیست یا هست؟
در مجله نظام پزشکی بهار 84 میخوانیم
« بر اساس بخشنامه سقط جنین در دستگاه قضایی که از دو سال پیش اجرا می شود ، از سوم آبان 82 تا پایان دیماه 83 به مدت 13 ماه تعداد 2038 مورد سقط درمانی در کشور انجام شده است....... تصویب طرح سقط درمانی در مجلس قانونی کردن بخشنامه اجرایی سقط جنین در قوه قضائیه است........ قانونی کردن سقط جنین در کشور بحث سقط درمانی را از سقطهای جنایی جدا میکند...... غیر از سقط جنینهای که به مرده زایی منجر میشود مواردی که نوزاد در 1 تا 3 سال اول تولد از بین میرود قابل بحث است........در حال حاضر 26 مورد بیماری که باعث مرگ جنین قبل از زایمان میشود مشمول دستورالعمل سقط درمانی است و............ »
نهایتا طرح در خرداد سال 84 تصویب شد...
موارد خلاف شرع در نامه شورای نگهبان به مجلس
« سقط جنین در مواردی که پس از ولادت به علت عقب ماندگی یا ناقص الخلقه بودن موجب حرج والدین شود، خلاف شرع شناخته شد... با توجه به اینکه عنوان حرج ، حکم تکلیفی را که موجب پیش امدن حرج بر شخص مکلف میشود ، رفع و نفی می کند، بنابراین در صورتی که حرجی بر والدین پیش نیاید و حرج صرفا متوجه طفل شود ، به خاطر اینکه تکلف حرمت اسقاط متوجه طفل نیست ، از این جهت رفع تکلیف والدین خلاف موازین شرعی است.....نظر به اینکه مستفاد از ماده واحده این است که مصادیق و موترد سقط خصوصا در مواردی که بیماری مادر با تهدید جانی مادر توام است و نیز ضوابط اجرایی آن به آیین نامه محول میشود مغایر اصل 85 قانون اساسی شناخته شد ............ ...
مصوبه جدید..... 3 خرداد 84
« سقط با تشخیص 3 پزشک متخصص و تایید پزشکی قانونی مبنی بر بیماری جنین که پس از ولادت به علت عقب ماندگی یا ناقص الخلقه بودن موجب حرج مادر است و یا بیماری مادر که با تهدید جانی مادر توام باشد قبل از ولوج روح و با رضایت مادر مجاز است و مسئو لیتی متوجه مباشر و پزشک نخواهد بود...
حدود 27 مورد بیماری و ناهنجاری جنینی که به مرگ داخل رحمی جنین منجر میشود ویا مرگ بلافاصله بعد از تولد می دهد مجوز سقط دارد ( ذکر موارد بیماری درتاپیک الزامی به نظر نمی رسد )
[="]حدود 22 مورد بیماری مادر می باشد که مجوز سقط درمانی دارد[/]
چون سقط مجوز دار مشمول بارداری زیر 4 ماه است این سوال پیش می اید ( برای اینجانب ) که در بارداریهای بالای 4 ماه چرا اهمیت حرمت حیات جنین و مادر یکسان در نظر گرفته می شود؟ جنینی که حیاتش و تداوم حیاتش وابسته به حیات مادر است. مادری که به فرموده رسول اکرم ( ص) فرزند از تلافی یک روز بارداریش بر نخواهد آمد .
مادری که گاه از دست رفتنش ضایعه ای است جبران ناپذیر در حق سایر اولاد.
چرا در دین ما پدران در صورت قتل فرزند ولی دمند و مشمول قصاص نیستند؟؟؟
علاوه بر اینکه موارد مجاز سقط شامل بارداریهای بالای 4 ماه نیست اما آیا مواردی هم هست که بتوان به سقطهای قانونی و شرعی در ایران به بارداریهای زیر 4 ماه افزود ؟ ؟؟ آیا مواردی هست که امروزه قانونی است ولی هنوز جای بحث دارد ؟؟
پاره ای از موارد هم هست که به نظر میرسد لازم است به موارد سقط مجوزدار اضافه شود . از جمله موارد بارداریهای ناشی از تجاوزات جنسی.
آیا ما باید به زنی که ناخواسته با یک ناجوانمردی تجاوز باردار شده 9 ماه بارداری و شکنجه روحی تحمیل کنیم؟ نوزادی که خود مذهبیون آینده مناسبی برایش ترسیم نکرده اند.....
بارداری نامشروع خود زمینه ای است برای فرزند مشکل دار،،
آیا روحیه نامطلوب مادر،، فشار روحی را بر جنین نامشروع مضاعف نمی کند؟
در محفلی از دوستی که سرسختانه از غیر اخلاقی بودن سقط سخن می راند پرسیدم « اگر خدای ناکرده ناموست مورد تجاوز قرار بگیرد و باردار شود با توجه به اینکه انجام سقط برایت بسیار آسان است چه خواهی کرد؟ آیا واقعا آنموقع هم سقط را غیر اخلاقی می دانی و انجامش نمی دهی ؟؟؟ در پاسخ گفت منصفانه بگویم این کار را می کنم!!!
آیا در زمینه سقط واقعا ما همه جوانب را در نظر می گیریم؟؟؟
اساتید و کاربران عزیز مطلع از قوانین شرعی و اخلاقی و اجتماعی سقط بدون پیش فرض ذهنی می توانند دانسته ها و نظرات مستند خود را عنوان نمایند.
البته ناگفته نماند که متقاضیان سقط انگیزه های مختلفی را به مشاوران عنوان می کنند که خلاصه وار قید میکنم
وجود فرزند شیر خوار کوچک که ادامه باردای از نظرشان اجحاف در حق بچه شمرده میشود و یا مادر توان جسمی ندارد
و یا تعدد اولاد ،
بودن در شرف طلاق ،
همسر معتاد یا ناسازگار ،
مشکل مالی و تحصیل و...................
البته مواردی زیادی از درخواست سقط هم مربوط به باردای مشروع یعنی بارداری در زمان عقد و نامزدی شرعی است که در عرف جامعه این نوع بارداری ناپسند شمرده میشود .( لزوم فرهنگ سازی )
ضمن اینکه ذکر این نکته لازم است که در بین متقاضیان سقط گرایشات مذهبی متفاوت دیده میشود و لزوما این طور نیست که مقیدان مذهبی درخواست سقط نداشته باشند
آیا زمانی می توان یک قانون کلی به صورت زیر داد
« اگر در جامعه دینی منافع فردی و اجتماعی که از سقط عاید میشود بسیار والاتر و
بالاتر از جنین باشد سقط مجاز است چه زیر 4 ماه و چه بالای 4 ماه »
دوستان عزیز قابل ذکر است که اینجانب در انجام سقط تابع مقررات کشور هستم
با اینکه موارد مجوز دار سقط را ناقص می دانم و امید بهبود دیدگاهها و قانون را دارم ولی خود رایی و یکه تازی را راه حل نمی دانم....و اصراری بر درستی نظر فردی ندارم...البته هنوز برخی موارد مجوز دار هم جای بحث دارد!!! و شاید تاییدش درست نباشد
اما در دوران دانشجویی ما کاملا سقط قدغن بود ولی من مدافع نظری مواردی از سقط بودم که امروز برخی مواردش در کشور قانونی است...امید است که بحثهای بزرگان در محافل به نتایج درستی برسد....
با تشكر از سركار zahra گرانقدر بخاطر مطالب خوبي كه بيان فرمودند.
خوشحاليم كه در خدمت كاربران گرانقدري در سايت هستيم كه از تخصص هر كدام مي توانيم دانش هاي فراواني بياندوزيم.
مطالبي كه سركار zahra گرامي به صورت گاه دغدغه ، گاه اخبار و گاهي پرسش مطرح فرمودند ، مي تواند بسيار مفيد باشد تا نگاه و رويكرد فقهي ، حقوقي نسبت به يك مشكل را گسترش داده و خلأ هاي قانوني را پر كند. اما تمام اين مسائل مربوط به فقه نيست و بايد در جاي خود مورد بررسي قرار گيرد .
حقير ان شاء الله بُعد فقهي را تا جايي كه اطلاعاتم اجازه مي دهد مورد بررسي قرار مي دهم:
در زمینه سقط حتی گروهی از مذهبیون یکسری از روشهای پیشگیری از بارداری را نیز مصداق سقط جنین تلقی کرده و آن را حرام دانسته اند (iud هر چند مکانیسم دقیق عملکرد این دستگاه روشن نیست ( عدم جایگزینی سلول تخم و گاه ممانعت ازترکیب اسپرم و تخمک ) ولی دستگا ههای امروزی با عملکردی متفاوت از قبل ، مانع بارداری هستند. ( ممانعت از تخمک گذاری یعنی مشابه قرص ) مضاف بر این باید در نظر داشت که در برخی زنان نفس بارداری خطر مرگ و میر دارد و ممنوع است... لذا شاید در برخی موارد نگاه سرسختانه به روش خاص پیشگیری لزومی نداشته باشد و برخورد موردی لازم است.
چون حرمت سقط جنين به عنوان يك حكم شرعي تنها در صورت اثبات موضوع معنا پيدا مي كند ، در پيشگيري از بارداري هم اگر ثابت شد روش خاصي از پيشگيري نوعي سقط جنين است يعني بعد از انعقاد نطفه باعث از بين رفتن آن مي شود ، دقيقا حكم سقط جنين را خواهد داشت و تا زماني كه ثابت نشده ، حكم جواز پيشگيري (البته تا زماني كه به قطع نسل و عقيم شدن نينجامد) ، باقي خواهد بود .
براي نمونه استفتائاتي را از حضرت امام ره در اين باره نقل مي كنم :
س 9
س 15
[=NoorTitr]
پي نوشت ها :
1. امام خميني ره ، استفتائات ج 3 ص283
2. امام خميني ره ، استفتائات ج 3 ص285
اما مواردی مشاهده شده است ( به نقل از یکی از اساتید ) که ادامه بارداری برای مادر خطر جانی داشته است ولی مادر بنا به عللی از جمله نوع رفتار اطرافیان حاضر به پذیرش سقط نشده و احتمال مرگ را پذیرفته است . آیا در این موارد باید با این زن مانند یک بیمار در کما که صلاح و مصلحت خود را نمی داند رفتار کرد و سقط اجباری انجام داد یا خیر ؟ قانون پاسخش خیر است ولی دیدگاه اخلاقیون و مذهبیون چیست؟
از نظر فقهي اگر در جايي واقعا براي مادر خطر جاني داشته باشد ، ديگر رضايت مادر شرط نيست و حفظ نفس محترمه (مادر) واجب است و بايد براي نجات جان مادر حتي به صورت اجباري ، سقط صورت گيرد.
ضمنا در بارداری بالای 4 ماه که جان مادر تهدید میشود چه باید کرد ؟؟؟ آیا خلع قانونی و شرعی نداریم؟؟؟؟ البته در مواردی که جان بیمار در خطر جدی است در لحظات آخر !! پزشکان با عنوان زایمان زود رس در واقع اقدام به سقط یا زایمان میکنند ( مسمومیت بارداری که احتمالا همه شنیده اید از این موارد است )
برخي از فقهاء سقط جنين را در صورتي كه ادامه بارداري براي مادر خطر جاني داشته باشد ، جايز مي دانند(1) اگر استمرار بارداري خطر جاني براي مادر و جنين دارد و نجات زندگي جنين هم ممكن نيست ولي نجات زندگي مادر به تنهايي با سقط جنين امكان دارد ، در اين صورت سقط جنين جايز است (2) اگر جنين بعد از چهار ماهگي باشد و بشود بعد از سقط او را از مرگ نجات داد مثلا در رحم ديگر يا در شرايط آزمايشگاه او را از مرگ حفظ كرد ، سقط جنين جايز است .(3)
پي نوشت ها:
1. آيت الله بهجت ره ، استفتائات ج 4 س 4833
2. آيت الله خامنه اي ، رساله اجوبة الاستفتائات س 1266
و آيت الله بهجت ره ، استفتائات ج 4 س 4833
و آيت الله فاضل ره ، جامع المسائل ج 1 س 1754
و آيت الله مكارم ، استفتائات جديد ج 1 س 1506
3. آيت الله بهجت ره ، استفتائات ج 4 س 4830 و 4833
در قرآنی که ما به آن معتقدیم و پایه ریز افکار ماست ( انشاء الله !!!)
به صراحت در سوره اسرا آمده است که فرزندان خود را از ترس املاق نکشید.
از چه زمانی جنین فرزند تلقی میشود و مصادیق املاق چیست؟
برای یک تصمیم به ظاهر ساده قرآن است که با زمان پیش می آید...
مضاف بر این قتل نفس به صراحت در قرآن تقبیح شده است
عده ای قتل نفس را به مواردی اطلاق می کنند که جاندار دارای فهم وشعور و احساس باشد . و چون جنین شعور ندارد پس سقط هم مانعی ندارد
سوالی که از این گروه میشود این است که معیار شعور و حس و .. چیست ؟
در ثانی همانگونه که قصاص ( کشتن قاتل ) در قران حیات تلقی شده است آیا سقط جنین اگر ادامه حیات مادر باشد حتی بالای چهار ماهگی ، سقط مصداقی از حق مادر و ولی دم و ادامه حیات نیست یا هست؟
با سلام و تشکر از زهرای بزرگوار:Gol:
خوب است با نگاهی به تفسیر نور و نمونه آیۀ شریفۀ 31 سورۀ اسراء را از لحاظ تفسیری دقیق تر بررسی کنیم:
وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْءًا كَبِيرًا؛ و از بيم تنگدستى، فرزندان خود را مكشيد. ماييم كه به آنها و شما روزى مىبخشيم. آرى، كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است.
«املاق» به معناى فقر و تنگدستى است. شايد ريشه آن «مَلَق» باشد، چون فقير اهل تملّق مىشود. اين آيه، سيماى نابسامان اقتصاد دوران جاهليّت را نشان مىدهد. امروز هم كه دنيا به خاطر نگرانى از افزايش جمعيّت و كمبودهاى اقتصادى، سقط جنين را مجاز مىداند، گرفتار نوعى جاهليّت شده است.
خداوند در آيه 151 سورۀ انعام نیز، كشتن فرزندان را به خاطر فقر مىداند، «لا تقتلوا اولادكم من املاقٍ» (دقت کنید) ولى در اين آيه، كشتن را به خاطر ترس از فقر مىشمرد، «خشية املاق» در آنجا در مورد فقر مىفرمايد: «نحن نرزقكم و ايّاهم» ما زندگى شما و فرزندانتان را تأمين مىكنيم، در اينجا در مورد ترس از فقر مىفرمايد: «نحن نرزقهم و ايّاكم» رزق بچههايتان و خودتان با ماست. چون هيجانِ ترس بيشتر است، خداوند اوّل اولاد را بيمه مىكند، سپس خود انسان را، تا هيجان كاهش يابد.
شايد سرّ اين تفاوت در اين باشد كه چون گرسنگى الآن است و ترس از فقر براى آينده، لذا در صورت اوّل می فرمايد: ما هم اكنون خود شما و فرزندانتان را رزق می دهيم، ولى در مورد ترس از آينده مىفرمايد: نگران نباشيد ما فرزندانتان و خودتان را روزى می دهيم.
چند نکته تفسیری دیگر در خصوص بند بند آیه:
1- كودك، حقّ حيات دارد و والدين نبايد اين حق را از او بگيرند. «لاتقتلوا اولادكم». پدر و مادر بودن دلیل نمی شود که بر حیات و زندگی کودکشان حق دارند.
2- فقر و تهيدستى حتّى در قوىترين عواطف انسانى تأثيرگذار است. «لا تقتلوا اولادكم خشية املاق».
لذا اگر این عمل در سطح گسترده و بدون ضوابط فتح باب شود، هیچ چیزی جلودار ترس از فقر و تهیدستی و حواشی مرتبط آن نیست. فقر نیز تنها به فقر اقتصادی مربوط نمی شود بلکه فقر فرهنگی و ترس از ضر و زیان های احتمالی، ترس آبرو و ... را نیز شامل می شود.
3- ترس از ضرر و زيان و فقر، مجوّز گناه و ناديده گرفتن حقوق ديگران نيست. «لا تقتلوا اولادكم خشية املاق». 4- اگر امنيّت روانى و ايمان نباشد، نه فقط فقر كه ترس از فقر نيز سبب آدمكشى مىشود.«لاتقتلوا... خشية املاق».
در جائی خواندم یکی از آثار افزایش زنا و تجاوز به نوامیس، بالا رفتن آمار سقط جنین خواهد بود، و این مطلب، از لحاظ آمار نیز تأیید شده است، بی شک، این یک تعامل و رابطۀ دو طرفه است و در نقطۀ مقابل نیز، می توان گفت: اگر امکان سقط جنین در جامعه برای همگان، آسان و سهل الوصول شود بطور قطع، آمار زنا و تجاوز به نوامیس افزایش خواهد یافت.
5 - توجّه به ضمانت الهى، مانع گناه است. «لا تقتلوا... نحن نرزقهم» 6- ايمان و توكّل را از ياد نبريد. «نحن نرزقهم» 7- خداوند از پدر ومادر مهربانتر است، به او سوءظنّ نبريد. «نحن نرزقهم» 8 - رزق به دست خداست و زيادى نفرات و جمعيّت بىاثر است، پس فرزند عامل فقر نيست. «نحن نرزقهم و ايّاكم»
در اکثر موارد که مردم بدنبال سقط جنین هستند، بدلیل عدم ایمان کامل به ضمانت و وعده های الهی است، لذا گرفتار ترس و نگرانی از فقر، آبرو می شوند و بمنظور خلاصی از مشکلات احتمالی ناشی از این نوزاد، بدنبال سقط جنین می افتند.
اما باید بدانیم:
9- گاهى رزق وروزى ما در سايه روزى فرزندان است. «نرزقهم و ايّاكم» 10- فرزندكشى و سقط جنين، گناه و جنايت است، چه پسر باشد، چه دختر. «لاتقتلوا اولادكم... خطاً كبيرا».
پس بدیهی است که در مواجهه با چنین پدیده ای، ضروری است، تمام ملاحظات و جوانب ظاهری و باطنی آن، توسط کارشناسان مختلف، مورد بررسی و دقت قرار گیرد، و این نشان از حساسیت بالای موضوع و عواقب و آثاری است که در اثر وجود آن، همۀ ساحات جامعه را فرا خواهد گرفت.
همۀ دوستان مستحضرند در مسألۀ حل مشکل سقط جنین، صحبت مصلحت فرد، یک بخش از موضوع است، آنچه در این موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار است مصالح اجتماعی آن است. زیرا در منطق اسلام، مصلحت اجتماع نسبت به مصلحت فرد اهمیت بیشتری دارد، در جائیکه مصلحت فردی موجب مخاطره افتادن مصالح اجتماعی و عمومی است، حکومت مصالح اجتماعی و عمومی را در احکام ترجیح می دهد.
از اینرو در جائیکه با تسهیل یک موضوع، نظیر(سقط جنین) بنا به مصالح فرد، در جامعه مصالح اجتماعی و عمومی به مخاطره افتد، باید با احتیاط بیشتری وارد شده و با تأمل بیشتری تصمیم گرفت.
و نباید با یکجانبه نگری و به دلیل جذب منافع و دفع مضار ظاهری ان، مدافع بی چون و چرای سقط جنین باشیم
موفق باشید ...:Gol:
با سلام و ادای احترام خدمت zahra:Rose:
حالا که بحث روی سقط جنین است بد نیست به یک حکم فقهی هم در این زمینه توجه کنیم:
برای دست زدن به جنین سقط شده یا بچه هایی که مرده به دنیا می آیند در صورتی که چهار ماهشان تمام شده باشد و روح در بدنشان دمیده شده باشد، غسل مس میت واجب می شود.(طبق نظر همه مراجع، رساله مراجع م524)
مطالبي كه سركار zahra گرامي به صورت گاه دغدغه ، گاه اخبار و گاهي پرسش مطرح فرمودند
باید بگویم که شاید دغدغه اصلی من مشاوره های سقطها با پزشکان و ماماها و نیز مشاهده انجام سقط تقریبا در حد قابل ملاحظه است .( حتی از طرف زوجین قانونمند)
در واقع باید بگویم که موارد سقط را اگر ما معلول در نظر بگیریم دانستن عللِ این معلول راه گشای بسیاری از معضلات خواهد بود چرا که گاه ما از معلول به علت می رسیم و دانستن علت یکی از کلیدهای حل معما و مشکلات و معضلات است ....
به طور خلاصه باید توجه شما را به این نکته جلب کنم که « انجام سقطها و درخواستهای خارج از موارد قانونی و شرعی در جامعه ما نشان از دو نکته دارد : یا عدم تربیت و آموزش صحیح افراد یا اینکه قانون و فقه در این زمینه باید باز نگری و بررسی کارشناسانه شود.... خلاصه هر کدام از علل به تنهایی یا توام که به اثبات برسد
نیاز به همت و تلاش و سعی مضاعف ، بل فراتر از مضاعف در جبران مافات محسوس است...
به عنوان نمونه گفتنی است که شخصا با وجود قانونمندی و تقید ، مدافع سقطهای ناشی از تجاوزات که البته نادرند می باشم و حداقل در این زمینه یا مجاب نشده ام ( مثالی از آموزش نادرست من !) و یا نیاز به باز نگری قانونی !...
و البته این بحث مفصل است که در انجمنهای حضوری بهتر و بیشتر و کاربردی تر بررسی شده و میشود..........
با تشکر از حوصله و پاسخ های داده شده و پاسخ های از این پس دوستان
آیا زمانی می توان یک قانون کلی به صورت زیر داد
« اگر در جامعه دینی منافع فردی و اجتماعی که از سقط عاید میشود بسیار والاتر و بالاتر از جنین باشد سقط مجاز است چه زیر 4 ماه و چه بالای 4 ماه »
با سلام وتشکر
چه خوب بود ، منظور خود را از منافع فردی واجتماعی سقط جنین به طور شفاف بیان می نمودید تا پاسخ دقیق داده شود.
در مورد سقط جنین کمتر از 4ماه هم به طور کلی فتوایی از فقهای عظام صادر نشده چه رسد به بالای 4ماه . با توجه به مبانی فقهی حرمت سقط جنین مطمئن باشید ،هیچ گاه چنین حرامی ،حلال نخواهد شد؛زیرا هر حرامی نشات گرفته از یک مفسده است که در این جا عبارت است از قتل نفس ومنافع اجتماعی وفردی (جز در موارد استثنا شده که بیان نمودید ) ،نمی تواند دلیلی بر حلیت سقط جنین شود.علا وه بر این ،توجه نمایید که جنین بالای 4ماه که روح در او دمیده شده در حکم یک انسان کامل است وتفاوتی بین جان مادر واونیست ودر صورت سقط ،علاوه بر دیه یک انسان کامل ،کفاره هم دارد. از این رو مجوزی برای از بین بردن آن (در صورت ضرر بر جان مادر) وجود ندارد.
رساله اجوبه الاستفتائات ،مقام معظم رهبری ،سقط جنین ،از س1261به بعد.
رساله توضیح المسائل ،آیت الله مکارم شیرازی،مسائل عمومی مورد ابتلا،10.
تحریرالوسیله ، امام خمینی (ره)،ج2،دیات ،دیه جنین
با سلام وتشکر چه خوب بود ، منظور خود را از منافع فردی واجتماعی سقط جنین به طور شفاف بیان می نمودید تا پاسخ دقیق داده شود. در مورد سقط جنین کمتر از 4ماه هم به طور کلی فتوایی از فقهای عظام صادر نشده چه رسد به بالای 4ماه . با توجه به مبانی فقهی حرمت سقط جنین مطمئن باشید ،هیچ گاه چنین حرامی ،حلال نخواهد شد؛زیرا هر حرامی نشات گرفته از یک مفسده است که در این جا عبارت است از قتل نفس ومنافع اجتماعی وفردی (جز در موارد استثنا شده که بیان نمودید ) ،نمی تواند دلیلی بر حلیت سقط جنین شود.علا وه بر این ،توجه نمایید که جنین بالای 4ماه که روح در او دمیده شده در حکم یک انسان کامل است وتفاوتی بین جان مادر واونیست ودر صورت سقط ،علاوه بر دیه یک انسان کامل ،کفاره هم دارد. از این رو مجوزی برای از بین بردن آن (در صورت ضرر بر جان مادر) وجود ندارد. رساله اجوبه الاستفتائات ،مقام معظم رهبری ،سقط جنین ،از س1261به بعد. رساله توضیح المسائل ،آیت الله مکارم شیرازی،مسائل عمومی مورد ابتلا،10. تحریرالوسیله ، امام خمینی (ره)،ج2،دیات ،دیه جنین
سپاسگزارم ولی ظاهرا پاسخ شما با پاسخ دوستان و موارد قانونی در کشور منافات دارد
البته ناگفته نماند که متقاضیان سقط انگیزه های مختلفی را به مشاوران عنوان می کنند که خلاصه وار قید میکنموجود فرزند شیر خوار کوچک که ادامه باردای از نظرشان اجحاف در حق بچه شمرده میشود و یا مادر توان جسمی ندارد
و یا تعدد اولاد ،
بودن در شرف طلاق ،
همسر معتاد یا ناسازگار ،
مشکل مالی و تحصیل و...................البته مواردی زیادی از درخواست سقط هم مربوط به باردای مشروع یعنی بارداری در زمان عقد و نامزدی شرعی است که در عرف جامعه این نوع بارداری ناپسند شمرده میشود .( لزوم فرهنگ سازی )
ضمن اینکه ذکر این نکته لازم است که در بین متقاضیان سقط گرایشات مذهبی متفاوت دیده میشود و لزوما این طور نیست که مقیدان مذهبی درخواست سقط نداشته باشند
جناب صدیق همانگونه که مختصری اشاره کرده ام متقاضیان سقط انگیزه های متفاوت دارند
چرا که انگیزه همه از درخواست سقط فقر و نداری نیست ..
بدون اینکه در مورد درستی یا نادرستی درخواست اینها بحثی کنم ( که اکثریت موارد از دید شخصیم نادرست است )
می خواهم بدانم که املاق در قران فقط شامل فقر و نداری است یا مفاهیم گسترده تر دارد . اگر معنایش گسترده است که سقط هیچ مجوزی ندارد... ولی کلمه اولاد در آیه ذهن را مشغول می کند
ایا به جنین 4 ماه کمتر و بیشتر ( به تفکیک ) هم میتوان اولاد گفت یا نه؟
در آیه 222 و223 سوره بقره زنان کشتزار معرفی شده اند آیا همانگونه که میتوان علف هرز را وجین کرد میتوان در این مورد هم نگاهی مانند کشاورزی داشت و برخی جنینها را به علل معقول و شرعی وجین ( سقط ) کرد؟ یا نه ؟
یک مورد مثالی که من میدانم این است : در کاشت و بارداری مصنوعی گاه برای حفظ جنین سالم با تزریق مواد به خصوصی جنین هایی که منافات با روند بارداری دارند می کشند تا جنین اصلی زنده بماند.......
البته یکسری توضیحات غیر مرتبط به این تاپیک ولی علمی در مورد این ایات در ذهن دارم که جایش در این تاپیک نیست........... اینها که شمردم مطالبی است که با خواندن این ایات به ذهنم می رسد نه تاویل و تفسیر
می خواهم بگویم که سقط فرایند بسیار دقیقی است که با افزایش علم و معرفت بهتر و دقیقتر میتواند بررسی شود ......... سقط جنین علمی است که متاسفانه به علت اینکه مورد سوء استفاده واقع میشود در دید عده ای قدغن است و برخی بی تفاوت و برخی آزاد و......................
از چه زمانی جنین فرزند تلقی میشود
با سلام وتشكر از سركار zahra كه از مطالب خوبشان استفاده كرديم.
ظاهرا درپست شماره 5بخشي از سوال شما در اين رابطه بوده كه جنين از چه زماني فرزند تلقي مي شود؟ باتوجه به ايه 12تا14 از سوره مومنون انچه تصريح مي كند اين است كه همه مراحل 7گانه خلقت را، به انسان تعبير مي كند :
توجه كنيد :
[=Traditional Arabic]وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» [=Traditional Arabic]ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ «13» [=Traditional Arabic]ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ
يقيناً ما انسان را از چكيدهاى از گِل آفريديم ، « 12» سپس آن را نطفهاى در قرارگاهى استوار [چون رحم مادر] قرار داديم . « 13» آن گاه آن نطفه را علقه گردانديم ، پس آن علقه را به صورت پارهگوشتى درآورديم ، و آن پارهگوشت را استخوانهايى ساختيم و بر استخوانها گوشت پوشانديم ، سپس او را با آفرينشى ديگر پديد آورديم ؛ هميشه سودمند و بابركت است خدا كه نيكوترين آفرينندگان است . « 14
همچنين فقهاي شيعه با توجه به ايه فوق استناد مي كنند كه انسان در هر مرحله اي سقط شود ديه مخصوص به خود رادارد
ولذا در مراحل فوق ، از نظر شرعي هيچ كدام از فقها جواز سقط جنين را صادر نكرده اند مگر در مقام اظطرار وحصول شرايط خاص وان هم در پيش از ولوج روح در جنين .
سپاسگزارم ولی ظاهرا پاسخ شما با پاسخ دوستان و موارد قانونی در کشور منافات دارد
با سلام وتشکر
پاسخ بنده ناظر به سوالی بود که مطرح نمودید،که آیا به طور کلی می توان به خاطر منافع فردی واجتماعی سقط جنین را ...
بنده هم خدمت شما نوشتم که به طور کلی چنین قانونی نیست وکسی حکم به حلیت آن نداده ،بله در موارد استثنا (نه به طور کل )مواردی جایز دانسته شده ودر پرانتز پست قبل ،این استثنائات جدا شد .
من هم مناسب ديدم مسئله اي را بيان كنم؟
1-سقط ولو روز اول انعقاد نطفه باشد باز هم اشكال دارد ؟
همه مراجع عظام:سقط حرام است وديه به عهده مباشر مي باشد.
چون سقط مجوز دار مشمول بارداری زیر 4 ماه است این سوال پیش می اید ( برای اینجانب ) که در بارداریهای بالای 4 ماه چرا اهمیت حرمت حیات جنین و مادر یکسان در نظر گرفته می شود؟ جنینی که حیاتش و تداوم حیاتش وابسته به حیات مادر است. مادری که به فرموده رسول اکرم ( ص) فرزند از تلافی یک روز بارداریش بر نخواهد آمد .
مادری که گاه از دست رفتنش ضایعه ای است جبران ناپذیر در حق سایر اولاد.
چرا در دین ما پدران در صورت قتل فرزند ولی دمند و مشمول قصاص نیستند؟؟؟
علاوه بر اینکه موارد مجاز سقط شامل بارداریهای بالای 4 ماه نیست اما آیا مواردی هم هست که بتوان به سقطهای قانونی و شرعی در ایران به بارداریهای زیر 4 ماه افزود ؟ ؟؟ آیا مواردی هست که امروزه قانونی است ولی هنوز جای بحث دارد ؟؟پاره ای از موارد هم هست که به نظر میرسد لازم است به موارد سقط مجوزدار اضافه شود . از جمله موارد بارداریهای ناشی از تجاوزات جنسی.
آیا ما باید به زنی که ناخواسته با یک ناجوانمردی تجاوز باردار شده 9 ماه بارداری و شکنجه روحی تحمیل کنیم؟ نوزادی که خود مذهبیون آینده مناسبی برایش ترسیم نکرده اند.....
بارداری نامشروع خود زمینه ای است برای فرزند مشکل دار،،
آیا روحیه نامطلوب مادر،، فشار روحی را بر جنین نامشروع مضاعف نمی کند؟
در محفلی از دوستی که سرسختانه از غیر اخلاقی بودن سقط سخن می راند پرسیدم « اگر خدای ناکرده ناموست مورد تجاوز قرار بگیرد و باردار شود با توجه به اینکه انجام سقط برایت بسیار آسان است چه خواهی کرد؟ آیا واقعا آنموقع هم سقط را غیر اخلاقی می دانی و انجامش نمی دهی ؟؟؟ در پاسخ گفت منصفانه بگویم این کار را می کنم!!!
آیا در زمینه سقط واقعا ما همه جوانب را در نظر می گیریم؟؟؟اساتید و کاربران عزیز مطلع از قوانین شرعی و اخلاقی و اجتماعی سقط بدون پیش فرض ذهنی می توانند دانسته ها و نظرات مستند خود را عنوان نمایند.
سلام خدمت جناب zahra
(اگر همچنان در سایت فعال باشند)
تقسیم بندی که به طور کلی در بحث سقط جنین میتوان دید، شامل موارد زیر است:
1- سقط های غیر قانونی
2- سقط درمانی
3- بیماری های مادر و سقط جنین.
در مورد سقط های غیر قانونی؛ و سقط هایی که بدون حضور بیماری مادر و جنین و تنها به درخواست والدین انجام می شود؛ همانطور که میدانید گروه کمی این کار را اخلاقی می دانند.
در واقع آنهایی که با ادعای آزادی زن در تصمیم گیری این ادعا را دارند، پاسخی برای زیرپا گذاشتن آزادی و حق جنین ندارند.
از مباحث فقهی که بگذریم، کسی نمی تواند سنی را تعریف کند که و بگوید بعد از آن این جنین انسان است و صاحب روح و قبل از آن انسان نیست!
============================================
در زمینه سقط های قانونی، متاسفانه همانطور که ذکر کردید قانون جدید در کشور ما از موارد بسیاری حمایت میکند.
موارد که شما فرموده بودید قبلا که قانونی نبوده مدافع آن بوده اید.
من بر خلاف شما این قانون جدید را تنها بر اساس یک اخلاق "فایده گرایانه" قابل توجیه می بینم.
بر اساس چه اصلی در اخلاق ما حق داریم، جنین مبتلا به تالاسمی را ولو در سن 10 هفته سقط کنیم؟!
من مبتلایان به تالاسمی را دیده ام که دانشجوی پزشکی بوده است. شما میدانید که یک بیمار تالاسمی در صورت رسیدگی خوب به راحتی تا 30 سالگی و بیشتر عمر خواهد کرد. از کجا مطمئن هستیم که تا 30 سال دیگر درمان ساده آن را کشف نمیکنیم؟!
کما اینکه همین امروز هم با پیوند مغز استخوان این بیماری درمان کامل می شود.(گرچه بسیار پر هزینه است)
بنابراین معتقدم، بهتر است به ریشه های اخلاقی خودمان برگردیم، دیدگاه های نتیجه گرا را کنار بگذاریم.
==================================================
اما موضوع چالش برانگیز در مورد بیماری های زمینه ای مادر است که در آنها ادامه بارداری با حیات مادر مغایر است.
اگر این بیماری در سن بالای 24-26 هفته که باشد که جنین در محیط خارج از رحم قابلیت حیات را دارد که، کار ساده است. مادر سزارین شده، جنین در محیط بیرون نگهداری می شود و درمان مادر انجام می شود.
سوال مهم در زمانی قبل از این سن است.
در مورد بعضی بیماری ها مانند سرطان دهانه رحم در دوران بارداری؛ در صورت مراحل اولیه همچنان میتوان اندکی صبر کرد.
اما در مورد گروهی دیگر درمان فوری مادر الزامی است و مشکل اصلی همینجاست.
علت این چالش اخلاقی در تضاد بین دو اصل اخلاق پزشکی است. beneficence و autonomy
- اگر تصمیم به سقط جنین بگیریم و تلاش برای مادر، در حالی که مادر تمایل به حفظ کودک دارد؛ به autonomy و خودمختاری بیمار لطمه زده ایم و قیم مآبانه برخورد کرده ایم
- اگر مادر را تشویق و یا مجبور به حفظ کودک کنیم، رفتاری در تضاد با سلامت مادر داشته ایم.
اما در مورد جنین، باز باید 2مختلف را از هم جدا کرد.
1- زمانی که درمان مادر مستلزم سقط جنین و پایان بارداری است. مثلا در مادری با فشار خون بالای شریان ریوی که بارداری ناخواسته داشته و ....
2- زمانی که درمان مادر احتمال زیاد به سقط جنین منجر خواهد شد؛ مانند درمان رادیوتراپی در مادری با سرطان دهانه رحم
در حالت دوم، اگر شما و بیمارتان بر درمان مادر توافق کنید؛ چندان با مشکل اخلاقی مواجه نیستید. و مشکل در حالت اول بیشتر به چشم می آید.
نهایتا اینکه، پاسخ به سوالاتی که ناشی از تضاد 2 یا چند اصل اخلاقی است هرگز به نتیجه رضایت بخشی نمی رسد.
عرض سلام خدمت دوستان بزرگوار
دنبال مطلبي با مضمون دليل حرمت سقط جنين در اسلام با وجود اينكه گاهي اوقات در مواردي به نفع جنين است بودم اما متاسفانه مطلبي پيدا نكردم.
از آنجا كه گاهي اوقات آزمايشات اثبات ميكند جنين دچار بيماري هايي مثل برخي سندرم ها است و يا مبتلا به منگوليسم شده و تولد يك فرد عقب مانده نيز چيزي جز مشكل براي خود فرد و خانواده او نخواهد داشت چگونه اسلام سقط اين جنين را حرام دانسته؟
برخي افراد مدعي هستند اين جنين نقشي در ناقص بودن خود ندارد پس حق دارد به اين دنيا نيايد و سختي هايش را متحمل نشود و قبل از تولد بميرد.
مشتاق شنيدن نظرات بزرگواران خصوصا كارشناسان محترم هستم
با تشكر:Gol:
عرض سلام خدمت دوستان بزرگوار دنبال مطلبي با مضمون دليل حرمت سقط جنين در اسلام با وجود اينكه گاهي اوقات در مواردي به نفع جنين است بودم اما متاسفانه مطلبي پيدا نكردم. از آنجا كه گاهي اوقات آزمايشات اثبات ميكند جنين دچار بيماري هايي مثل برخي سندرم ها است و يا مبتلا به منگوليسم شده و تولد يك فرد عقب مانده نيز چيزي جز مشكل براي خود فرد و خانواده او نخواهد داشت چگونه اسلام سقط اين جنين را حرام دانسته؟ برخي افراد مدعي هستند اين جنين نقشي در ناقص بودن خود ندارد پس حق دارد به اين دنيا نيايد و سختي هايش را متحمل نشود و قبل از تولد بميرد. مشتاق شنيدن نظرات بزرگواران خصوصا كارشناسان محترم هستم با تشكر
با سلام و عرض ادب
پاسخ سوال شما به لحاظ فقهی و کلامی قابل بررسی است برای دریافت پاسخ فقهی به دو استفتا زیر توجه نمایید و جهت بررسی کلامی در انجمن مربوطه پیگیری نمایید:
س1: در منابع و عرف پزشکى، خطر جانى و مرگ مادر و احتمال عوارض در حاملگىها و بيماريهاى مختلف، با درصد تعيين مىشود. آيا سقط درمانى، فقط در مواردى كه درصد بالايى از خطر، مادر يا كودك را تهديد مىكند، جايز است، يا درصد پايين نيز مىتواند مجوز باشد؟
ج.ناقص الخلقه بودن جنين، مجوّز شرعى براى سقط جنين حتّى قبل از ولوج روح در آن محسوب نمىشود، ولى اگر تهديد حيات مادر بر اثر استمرار حاملگى مستند به نظر پزشك متخصص و مورد اطمينان باشد و يا موجب مشقّت شديده باشد، سقط جنين قبل از ولوج روح در آن اشكال ندارد.
س2: آيا مىتوان با تشخيص قطعى بيمارى در جنينهايى كه دچار عيوب ژنتيك بوده و يا مادر آنها در طى باردارى بر اثر ابتلاء به بعضى بيمارىهاى عفونى بيمار شدهاند، قبل از دميده شدن روح (چهار ماه و ده روز) جنين را سقط نمود؟
لازم به ذكر است اين كودكان از بدو تولد تا پايان عمر دائماً در وضع مشقّتبارى به سر خواهند برد و خانواده و جامعه نيز بهاى گزافى را از نظر روانى و مادى بايد به دوش بكشند.
ج) اگر نگهدارى و بزرگ كردن طفل معلول و عقبمانده و ناقصالخلقه براى والدين داراى زحمت و مشقت بيش از متعارف باشد به مقدارى كه در عسر و حرج واقع مىشود، اسقاط جنين پيش از دميده شدن روح در او مانع ندارد.
پایگاه اطلاع رسانی آیه الله خامنه ای در مبحث پزشکی به آدرس:
http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=49