سلام
من گاها دیدم که برای ترویج حجاب ، از تبلیغاتی این چنینی استفاده میشه ... مثل همین چادر ماشین ، یا پوست شکلات و.... به نظر من اینگونه توجیهات و مثالها جالب نیست ... چون انسان و زن ، وجودش بسیار والاتر از هر مخلوق و مصنوعی هست که بخوایم برای تبیلغ حجابش از این گونه مسائل عاریه بگیریم... به نظر من اینگونه مثالها بیشتر باعث تمسخر و پایین اوردن ارزش حجاب میشه
موفق باشید
حرفتون کاملا درسته
یکی مثل خانم محجبه که میدونه چرا و به چه دلیل حجابشو رعایت میکنه این حرفا چیزی ار اعتقادش کم نمیکنه
اینا معلولا واس کسایی که یکم به خودشون بیان درضمن اینا مثال و امثال چیز نیست که ما بخوایم حالا چادر رو در مقابل چادر ماشین مورد قیاس قرار بدیم.
حالا بعضی ها میان زن و چادر رو مانند گل جلوه میدن ایا میشه گفت ایناهم از مخلوق بالاترن!درسته؟؟؟؟
ما همش چیزای خوب و ارزشمند رو مثال میزنیم....
بازم میگم اینا مثاله و ما اینارو مورد مقایسه با حجابمون قرار نمیدیم
ممنون از نظر ارزشمندتون
قشنگ ترین متنی هست که تا حالا در مورد حجاب خوندم
یه کمزیاده ولی ارزش خوندن رو داره خودم که خیلی عشق کردم با این متن...
آیا تا به حال چیزی راجع به لباس های زبان دار شنیدی؟
لباس هایی که با ما حرف می زنند
و طرز تفکر، نیت ها و اعتقادات کسی که اونها رو پوشیده،
برای ما روشن می کنند.
مثلا
وقتی میری عروسی، کی عروس رو به تو معرفی میکنه؟
خوب معلومه؛
سلام این ماجرای واقعی چادری شدن من است.راستش من از اول چادری نبودم.چادر داشتم ولی خیلی کم می پوشیدم.سال اول راهنمایی بودم. معلم ریاضیمون که مربی گروه صالحین کلاس هم بود . یه پیشنهاد داد گفت هر کس تا آخر دهه اول ماه محرم چادر بپوشه نمره داره.ما هم قبول کردیم.روز های اول تقریبا همه کلاس چادری بودن. ولی.. این وضع دیری نپایید. معلم ما هم که وضع رو دید گفت تا روز اربعین هر کی چادر بپوشه 2 نمره بهش میدم. دوباره خیلیا چادر پوشیدن. من هم همین طور. ولی یه چن روز که گذشت دوباره یه عده گذاشتن کنار. ولی من نه . تا آخر ماه صفر پادر پوشیدم. حتی برای بیرون از مدرسه هم همین طور. خلاصه من همچنان چادری بودم تا عید نوروز رسید.بعد از تعطیلات هم همین طور . همه از تغییرات من تعجب کردن. من اول هدفم 2نمره بود ولی بعد هوفم شد رضایت امام حسین توی ماه محرم. بعد هم خوب فکر کردم گفتم امام حسین که فقط محرما رو نگاه نمیکنه واسه همین همیشه چادر پوشیدم. به برکت امام رضا هم تابستون همون سال رفتم مشهد . خوب بود و یه چادر قشنگ ملی شالدار دیگه خریدم. دیگه خدا رو شکر از همون موقع که توی محرم با امام حسین و توی حرم امام رضا تجدید عهد کردم چادری شدم.کاش دیگران هم به عق حسین چادری شوند نه حرف دیگران.یاعلی...
بسم الله
من خیلی دوست دارم چادر عزیزم . از این که خدا بر من منت گذاشت و شما رو به من هدیه داد ( شاید هم من رو به شما سپرد ) خیلی خوشحالم ، نمی دونم چطور شکر خدا رو به جا بیارم .
لطفا کمکم کنید که اونطور که باید و شاید ، حقتونو ادا کنم .
جوانی با قصد مزاحمت به یک دختر پیام داد:
ممکن هست خود را معرفی کنید؟
دختر گفت: بله چرا ممکن نیست من حواء هستم که با تو از یک خاک آفریده شدم
تا اذیتم نکنی و فراموش نکنی قطعه ای از وجودتم !
من هدیه اللهی هستم که به تو ارزانی شد تا بعد از خروج از بهشت تنها و افسرده
نباشی.
وقتی دنبال همدم بودی مونس تنهایی تو شدم، من مادر، خواهر، همسر و دوشیزه
شدم تا پاسدار کیان خانواده ات باشم !
من سوره نساء، مجادله، نور، طلاق، مریم، هستم!
من همانم که وقتی مادر شدم بهشت در زیر پایم قرار میگیرد.
من همانی هستم که نصف میراث ات را برایم تعیین کرده اند نه بابت کسرشأنم
بلکه، برای اینکه مسولیت تمام هزینه و امور مالی ام را تو عهده دار هستی! من همانی هستم که پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمود: شما را سفارش میکنم به
زنان نیکی کنید؛ حال جناب محترم شما که هستید؟
جوان پاسخ داد:من توبه کننده بسوی الله هستم،
آفرین به مادری که تورا تربیت نموده است...
#چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد...
نه فقط شبه عبایی مشکیست
که سرت بندازی
و خیالت راحت
که شدی چادری و محجوبه!
چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد
قاعده، رسم، شرایط دارد
شرط اول همه اش نیت توست...
محض اجبار پدر یا مادر
یا که قانون ورودیه دانشگاه است
یا قرار است گزینش شوی از ارگانی
یا فقط محض ریا
شایدم زیبایی، باکمی آرایش!
نمی ارزد به ریالی خواهر...
چادر مادر من فاطمه،شرطش #عشق است
عشق به حجب و حیا
به نجابت به وفا
عشق به چادر #زهرا
که برای تو و امنیت تو خاکی شد
تا تو امروز شوی راحت و آسوده
کسی سیلی خورد
خون این سیل شهیدان
همه اش با هدف #چادر تو ریخته شد.
خواهرم
حرمت این پارچه ی مشکی تو
مثل آن پارچه مشکی کعبه والاست
یادگار زهراست
نکند چادر او سرکنی اما روشت
منشت
بشود عین زنان غربی
خنده های مستی
چشمک و ناز و ادا
عشوه های ناجور
.
به خدا قلب خدا می گیرد
به خدا مادر من فاطمه شاکی بشود
به همان لحظه سیلی خوردن
لحظه پشت در او سوگند
خواهرم
چادر مادر من ، #فاطمه ، حرمت دارد
خواهرم!
من،پدرم ایل و تبارم
همه ی دار و ندارم
به فدایت
حرمتش را نشکن...
چارلز،دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گوید:چرا خانوم هاتون نمیتونند با مردا دسـت بدند؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و نمیتونند خودشون رو کنترل کنند؟؟همایون لبخندی میزندو می گوید:مگه ملکه ی انگلستان میتونه با هر مردی دست بده و یا هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!چارلز با عصبانیت می گوید:نه! مگه ملکه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی می تونند با ایشون دست بدن!!!همایون هم بی درنگ می گوید: خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!
بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای در فرانسه خرید میکرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندقدار یک خانم بیحجاب و اصالتاً عرب بود.
صندوقدار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را میگرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز میانداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمیگفت و این باعث میشد صندوقدار بیشتر عصبانی بشود ! بالاخره صندوقدار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه میخوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور میخوای زندگی کن!» خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندقدار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوقدار که از دیدن چهرهٔ بور و چشمان آبی او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطن من است…شما دینتان را فروختید و ما خریدیم!
زیبایی زن به رنگ هایی که به خود میمالد نیست!.... زیبایی زن به لطافت و ظرافتش است... مثل پروانه! تو هم زیبایی! تو بدون رنگ کردن خود زیبایی چون خدا زیبآست و زیبآیی ها را دوست دارد نه زیبایی های کذاب را...
زیبایی زن به اخلاق صاف و پاکش است.. اخلاقی که هیچ فحشی از آن بیرون نمی زند! زیبایی زن به پاکی وجودش است.. همان زنی که روزی هفده بار به سمت خدا سجده می کند! زیبایی زن به حجابش است... همان زنی که با لباسش به تو نشان میدهد خداوند همیشه مارا میبیند! پس چه کسی ادعا می کند که زشت است؟؟؟ . . . جز کسی که این صفات را نداشته باشد...
پی نوشته:یک زَن زیبآ در نظر اِنسآن زیبآست، امآ یک زن خوش اخلاق و نیکو صیرت در قلب انسآن جآ دارد.(ناپلئون هیل)
زیبآترین خوی زَن،نجآبت اوست..(اُرد)
آنها چفیه داشتند ، من چادر دارم ...
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند ، من چادر می پوشیم تا زهرایی زندگی کنم ...
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود ، من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم ...
آنان موقع نماز شب ، با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند ، من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم ...
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ، من وقتی چادری می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم ...
آنان چفیه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند ، من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم ...
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند ، من چادر سیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم ...
اگر به حجاب معتقد شدی ، در دینداری خود ثابت قدم و استوار باش و از تمسخر مخالفان نترس و در برابرشان بگو :
" إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ "
«امروز شما ما را مسخره میکنید و به زودی ما نیز شما را همینطور مسخره میکنیم »
حرفتون کاملا درسته
یکی مثل خانم محجبه که میدونه چرا و به چه دلیل حجابشو رعایت میکنه این حرفا چیزی ار اعتقادش کم نمیکنه
اینا معلولا واس کسایی که یکم به خودشون بیان درضمن اینا مثال و امثال چیز نیست که ما بخوایم حالا چادر رو در مقابل چادر ماشین مورد قیاس قرار بدیم.
حالا بعضی ها میان زن و چادر رو مانند گل جلوه میدن ایا میشه گفت ایناهم از مخلوق بالاترن!درسته؟؟؟؟
ما همش چیزای خوب و ارزشمند رو مثال میزنیم....
بازم میگم اینا مثاله و ما اینارو مورد مقایسه با حجابمون قرار نمیدیم
ممنون از نظر ارزشمندتون
بسم رب الحیدر
قشنگ ترین متنی هست که تا حالا در مورد حجاب خوندم
یه کمزیاده ولی ارزش خوندن رو داره خودم که خیلی عشق کردم با این متن...
آیا تا به حال چیزی راجع به لباس های زبان دار شنیدی؟
لباس هایی که با ما حرف می زنند
و طرز تفکر، نیت ها و اعتقادات کسی که اونها رو پوشیده،
برای ما روشن می کنند.
مثلا
وقتی میری عروسی، کی عروس رو به تو معرفی میکنه؟
خوب معلومه؛
سلام این ماجرای واقعی چادری شدن من است.راستش من از اول چادری نبودم.چادر داشتم ولی خیلی کم می پوشیدم.سال اول راهنمایی بودم. معلم ریاضیمون که مربی گروه صالحین کلاس هم بود . یه پیشنهاد داد گفت هر کس تا آخر دهه اول ماه محرم چادر بپوشه نمره داره.ما هم قبول کردیم.روز های اول تقریبا همه کلاس چادری بودن. ولی.. این وضع دیری نپایید. معلم ما هم که وضع رو دید گفت تا روز اربعین هر کی چادر بپوشه 2 نمره بهش میدم. دوباره خیلیا چادر پوشیدن. من هم همین طور. ولی یه چن روز که گذشت دوباره یه عده گذاشتن کنار. ولی من نه . تا آخر ماه صفر پادر پوشیدم. حتی برای بیرون از مدرسه هم همین طور. خلاصه من همچنان چادری بودم تا عید نوروز رسید.بعد از تعطیلات هم همین طور . همه از تغییرات من تعجب کردن. من اول هدفم 2نمره بود ولی بعد هوفم شد رضایت امام حسین توی ماه محرم. بعد هم خوب فکر کردم گفتم امام حسین که فقط محرما رو نگاه نمیکنه واسه همین همیشه چادر پوشیدم. به برکت امام رضا هم تابستون همون سال رفتم مشهد . خوب بود و یه چادر قشنگ ملی شالدار دیگه خریدم. دیگه خدا رو شکر از همون موقع که توی محرم با امام حسین و توی حرم امام رضا تجدید عهد کردم چادری شدم.کاش دیگران هم به عق حسین چادری شوند نه حرف دیگران.یاعلی...
[FONT=IranNastaliq]نه خجالت بکش نه غمگین باش[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]چادرت ارزش است باور کن
[FONT=IranNastaliq]بوی ِزهراو مریم و هاجر[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]از پر ِ چادرت سرازیر است
[FONT=IranNastaliq]بشکند آن قلم که بنویسد:[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]"دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است
[FONT=IranNastaliq]توی بال ِ فرشته ها انگار[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]حفظ وقت ِ عبور می آیی
[FONT=IranNastaliq]کوری ِ چشمهای بی عفت[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]مثل یک کوه نورمی آیی
[FONT=IranNastaliq]حفظ و پوشیده در صدف انگار[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]ارزش و شان خویش میدانی
[FONT=IranNastaliq]با وقاری و مثل یک خورشید[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]پشت ِ یک ابر ِ تیره می مانی
[FONT=IranNastaliq]خسته ای از تمام مردم شهر[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]از چه رو این قدر تو غم داری؟
[FONT=IranNastaliq]نکند فکر این کنی شاید[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]چیزی از دیگران تو کم داری !!
[FONT=IranNastaliq]قدمت روی شهپر جبریل[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]هر زمانی که راه می آیی
[FONT=IranNastaliq]در شب ِ چادرت تو می تابی[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]مثل یک قرص ِ ماه می آیی
[FONT=IranNastaliq]سمت ِ جریان ِآبهارفتن[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]هنرِهر شناگری باشد
[FONT=IranNastaliq]تو ولی باز استقامت کن[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]پیشِرو جای بهتری باشد
[FONT=IranNastaliq]پر بکش سمت اوج میدانم[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]که خدا با تو است در همه جا
[FONT=IranNastaliq]پر بزن چادرت تو را بال است[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]و بدان می برد تو را بالا
[FONT=IranNastaliq]در زمانی که شان و ارزش جز[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]به دماغ و لباس و ماشین نیست
[FONT=IranNastaliq]توی چادر بمان و ثابت کن[FONT=Times New Roman] ، [FONT=IranNastaliq]ارزش واقعی زن این نیست ...!!!
ــــــــــــــــــــــــ برای عقایدت
ــــــــــــــــــــــــــ
عاشقانه
ـــــــــــــــــ
صادقانه
ــــــــــــــــ
عارفانه
ــــــــــــــــ
بجنگ
ـــــــــــــــ
دختر سرزمین من
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
گـاهـی کـه چـادرم خـاکـی میشـود ...
از طعنــه هــای مــردم شـهــر ...
یاد چفیـه هـایی می افتـم ...
که برای چادری ماندنم ...
خــونـی شدند ...
رزش "چادرم" رازمانی فهمیدم که...
راننده ی تاکسی مرا"خانم" صدازد...
و او را"خانمی"
بسم الله
من خیلی دوست دارم چادر عزیزم . از این که خدا بر من منت گذاشت و شما رو به من هدیه داد ( شاید هم من رو به شما سپرد ) خیلی خوشحالم ، نمی دونم چطور شکر خدا رو به جا بیارم .
لطفا کمکم کنید که اونطور که باید و شاید ، حقتونو ادا کنم .
ممکن هست خود را معرفی کنید؟
دختر گفت: بله چرا ممکن نیست من حواء هستم که با تو از یک خاک آفریده شدم
تا اذیتم نکنی و فراموش نکنی قطعه ای از وجودتم !
من هدیه اللهی هستم که به تو ارزانی شد تا بعد از خروج از بهشت تنها و افسرده
نباشی.
وقتی دنبال همدم بودی مونس تنهایی تو شدم، من مادر، خواهر، همسر و دوشیزه
شدم تا پاسدار کیان خانواده ات باشم !
من سوره نساء، مجادله، نور، طلاق، مریم، هستم!
من همانم که وقتی مادر شدم بهشت در زیر پایم قرار میگیرد.
من همانی هستم که نصف میراث ات را برایم تعیین کرده اند نه بابت کسرشأنم
بلکه، برای اینکه مسولیت تمام هزینه و امور مالی ام را تو عهده دار هستی! من همانی هستم که پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمود: شما را سفارش میکنم به
زنان نیکی کنید؛
حال جناب محترم شما که هستید؟
جوان پاسخ داد:من توبه کننده بسوی الله هستم،
آفرین به مادری که تورا تربیت نموده است...
#چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد...
نه فقط شبه عبایی مشکیست
که سرت بندازی
و خیالت راحت
که شدی چادری و محجوبه!
چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد
قاعده، رسم، شرایط دارد
شرط اول همه اش نیت توست...
محض اجبار پدر یا مادر
یا که قانون ورودیه دانشگاه است
یا قرار است گزینش شوی از ارگانی
یا فقط محض ریا
شایدم زیبایی، باکمی آرایش!
نمی ارزد به ریالی خواهر...
چادر مادر من فاطمه،شرطش #عشق است
عشق به حجب و حیا
به نجابت به وفا
عشق به چادر #زهرا
که برای تو و امنیت تو خاکی شد
تا تو امروز شوی راحت و آسوده
کسی سیلی خورد
خون این سیل شهیدان
همه اش با هدف #چادر تو ریخته شد.
خواهرم
حرمت این پارچه ی مشکی تو
مثل آن پارچه مشکی کعبه والاست
یادگار زهراست
نکند چادر او سرکنی اما روشت
منشت
بشود عین زنان غربی
خنده های مستی
چشمک و ناز و ادا
عشوه های ناجور
.
به خدا قلب خدا می گیرد
به خدا مادر من فاطمه شاکی بشود
به همان لحظه سیلی خوردن
لحظه پشت در او سوگند
خواهرم
چادر مادر من ، #فاطمه ، حرمت دارد
خواهرم!
من،پدرم ایل و تبارم
همه ی دار و ندارم
به فدایت
حرمتش را نشکن...
#علی_سلطانی_وش
بسمه الجلیل
حجاب دو بُعد دارد،بعد ظاهر و و بُعد باطن.
حجاب ظاهر، مجموعه ای است از تقوا و حیا و عفاف در گفتار،رفتار و پوشش.
و حجاب باطن،التزام به عفاف در ذهن و خیال و قلب است.
مرا از سرزنش های اقوام و دوستان
و یا به سخره گرفتن های توی خیابان
و حتی دهن کجی های بعضی استادان
باکی نیست
اینها چه می دانند
در لا به لای مناجات بنده خدا بودن
چه لذتی دارد...
مثل یک دُر گرانی، بین دستان صدف . . .
راست می گویند عرب ها، چادر تو " جا دُر " است.
چارلز،دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گوید:چرا خانوم هاتون نمیتونند با مردا دسـت بدند؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و نمیتونند خودشون رو کنترل کنند؟؟همایون لبخندی میزندو می گوید:مگه ملکه ی انگلستان میتونه با هر مردی دست بده و یا هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!چارلز با عصبانیت می گوید:نه! مگه ملکه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی می تونند با ایشون دست بدن!!!همایون هم بی درنگ می گوید: خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!
بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای در فرانسه خرید میکرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندقدار یک خانم بیحجاب و اصالتاً عرب بود.
صندوقدار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را میگرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز میانداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمیگفت و این باعث میشد صندوقدار بیشتر عصبانی بشود ! بالاخره صندوقدار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه میخوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور میخوای زندگی کن!»
خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندقدار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوقدار که از دیدن چهرهٔ بور و چشمان آبی او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطن من است…شما دینتان را فروختید و ما خریدیم!
زیبایی زن به رنگ هایی که به خود میمالد نیست!....
زیبایی زن به لطافت و ظرافتش است...
مثل پروانه!
تو هم زیبایی!
تو بدون رنگ کردن خود زیبایی
چون خدا زیبآست و زیبآیی ها را دوست دارد
نه زیبایی های کذاب را...
زیبایی زن به اخلاق صاف و پاکش است..


اخلاقی که هیچ فحشی از آن بیرون نمی زند!
زیبایی زن به پاکی وجودش است..
همان زنی که روزی هفده بار به سمت خدا سجده می کند!
زیبایی زن به حجابش است...
همان زنی که با لباسش به تو نشان میدهد خداوند همیشه مارا میبیند!
پس چه کسی ادعا می کند که زشت است؟؟؟
.
.
.
جز کسی که این صفات را نداشته باشد...
پی نوشته:یک زَن زیبآ در نظر اِنسآن زیبآست، امآ یک زن خوش اخلاق و نیکو صیرت در قلب انسآن جآ دارد.(ناپلئون هیل)
زیبآترین خوی زَن،نجآبت اوست..(اُرد)
آنها چفیه داشتند ، من چادر دارم ...
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند ، من چادر می پوشیم تا زهرایی زندگی کنم ...
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود ، من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم ...
آنان موقع نماز شب ، با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند ، من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم ...
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ، من وقتی چادری می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم ...
آنان چفیه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند ، من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم ...
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند ، من چادر سیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم ...
اگر به حجاب معتقد شدی ، در دینداری خود ثابت قدم و استوار باش و از تمسخر مخالفان نترس و در برابرشان بگو :
" إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ "
«امروز شما ما را مسخره میکنید و به زودی ما نیز شما را همینطور مسخره میکنیم »
یه روز لباس کوتاه
یه روز لباس بلند
یه روز لباس تنگ
یه روز لباس گشاد
یه روز لباس پاره
و ما هر روز منتظریم تا لباس بعدی ما رو انتخاب کنند
آزادی نداشتن یعنی هر لباسی رو بپوشیم ، حتی اگه دوسش نداشته باشی ، تا به ما عقب افتاده نگن ، لباس هایی که فقط و فقط مد شده
همین ...