جمع بندی آیا قرآن کتاب هدایت است؟ (اختلاف در فهم قرآن)
تبهای اولیه
سلام
قرآن چگونه کتاب هدایت است در حالی که در خود اسلام هفتاد فرقه بوجود آمده که بعضی هاشون حقیقتا دشمن یکدیگرند ولی هر دو میگویند پیرو قرآنند..
و حتی بعنوان مثال در خود شیعه هم باز اختلاف نظرهای قابل تامل وجود دارد..یکی تفکیکی است یکی عرفانی...یکی میگوید معاد روحانی است..دیگری گوید جسمانی...و غیره
خلاصه اینکه چگونه به کتابی که فهم یکسانی از او نیست میتوان گفت کتاب هدایت؟
سلام به شما پرسشگر گرامی
پرسش شما به این می ماند که کسی اعتراض کند:
این کتاب های ریاضی و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و ... ، اینها هیچکدامشان کتاب علمی نیستند چون اولا آنهایی که ادعا می کنند دانشمندند و عمرشان را برای یادگیری این علوم هدر داده اند، در نظریات علمی مختلف، با یکدیگر اختلاف نظرهای زیادی دارند. دوم اینکه از همین به اصطلاح علوم، هزاران استفاده مخرب و غیر علمی می شود! بمب اتم ساخته می شود، اسلحه های مرگبار ساخته می شود، بمب شیمیایی و خوشه ای ساخته می شود، اصلا می دانید با همین رایانه و اینترنتی که وِرد کلیک شماست، روزانه چه کلاهبرداری ها و جنایت ها که نمی شود؟! ای بابا! چه علمی، چه کشکی! علمی که سر از بمب اتم در بیاورد که علم نیست! این نشان می دهد تمام این دانش های ریاضی و فیزیک و شیمی و چه و چه، اینها اصلا علم نیستند! چی هستند نمی دانم! فقط می دانم علم نیستند!
عرض می کنم: رفیق! با همین علوم است که روزانه جان هزاران بیمار از مرگ رهایی می یابد و هزاران خانه ساخته می شود و هزاران جاده و پل و بزرگراه درست می شود و هزاران خدمت دیگر به بشر می شود. حالا عده ای هم برای مقاصد شومشان، از این علوم استفاده نادرست کنند، آیا باید گفت منشأ آن کار و نتیجه نادرست، آن علوم بوده و علمیت آن علوم را ساقط نموده؟! یا باید گفت: آن افراد تحت تاثیر هوسبازی خود بیراهه رفته اند و از آن علوم استفاده نادرست کرده اند؟!
آیات کریمه قرآن همه نور و هدایت است:
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً (انعام/174)
اى مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم
اما این چراغ، راهنمای افراد بیناست؛ آنها که می توانند راه بروند و طالب نور اند، اما آنان که چشمانشان را بسته اند و با سیاهی هوی و هوس و ستم، کوردل گشته اند و هرگز طالب مقصد و راه نیستند، چنین کسانی هرگز به سمت چراغ نمی روند و اگر بروند، استفاده ای از او نمی برند! برای همین است که فرمود قرآن چراغ هدایت است اما همگان نمی توانند از نور هدایتش بهره مند شوند:
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً (اسراء/82)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى كنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمى افزايد
با آنكه قرآن براى هدايتِ همه است «هُدىً لِلنَّاسِ» (بقره/185) ولى تنها كسانى از اين نور بهره مى برند كه پنجره روح خود را به سوى آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته، با روحى سالم به سراغ قرآن بروند «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» (بقره/2) ، از این رو است که لجوجانِ بيماردل را جز خسارت نمى افزايد؛ همانند باران كه وقتى بر مردارى ببارد، بوى تعفّن برخيزد، هر چند باران زلال و پاک است؛ و نیز همانند باران پاک که بر زمین حاصلخیز و شورهزار می بارد، اما از یکی لاله می روید و از دیگری خس! پس در پاکی باران شک و شبه ای نیست بلکه ایراد و اشکال از زمینی است که شوره زار است و خود موجبات روییدن خس و خاشاک را فراهم می آورد!
به فرمایش سعدی در گلستان:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره بوم خس
این فرقه بازی ها و تفسیر به رای کردن آیات و روایات، سرانجامی جز تباهی ندارد. مهم نیست از یک دین چقدر فرقه درست شود و چه سوء استفاده ها شود، چون نمی شود راه هوی و هوس را بست! اینگونه افراد و این انحرافات، همیشه بوده و هست و خواهد بود! مهم این است که مسیر حق همواره وجود داشته باشد و همواره کسانی وجود داشته باشند که پرچم حق را به دوش بکشند و از آن جانانه دفاع کنند، هر چند تعدادشان اندک باشد!
این کتاب های ریاضی و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و ... ، اینها هیچکدامشان کتاب علمی نیستند چون اولا آنهایی که ادعا می کنند دانشمندند و عمرشان را برای یادگیری این علوم هدر داده اند، در نظریات علمی مختلف، با یکدیگر اختلاف نظرهای زیادی دارند. دوم اینکه از همین به اصطلاح علوم، هزاران استفاده مخرب و غیر علمی می شود! بمب اتم ساخته می شود، اسلحه های مرگبار ساخته می شود، بمب شیمیایی و خوشه ای ساخته می شود، اصلا می دانید با همین رایانه و اینترنتی که وِرد کلیک شماست، روزانه چه کلاهبرداری ها و جنایت ها که نمی شود؟! ای بابا! چه علمی، چه کشکی! علمی که سر از بمب اتم در بیاورد که علم نیست! این نشان می دهد تمام این دانش های ریاضی و فیزیک و شیمی و چه و چه، اینها اصلا علم نیستند! چی هستند نمی دانم! فقط می دانم علم نیستند!
سلام
چند نکته:
1- علم در جاهایی خیلی کوتاه(زمانی که نظریه ی جدیدی قراره بیاد مثلا!) دو شاخه میشه و اونم با به بن بست رسیدن راه اشتباه تک مسیر میشه! در حالی که همین اسلام خودمون در حال حاضر(یعنی حدود 10 12 قرن بعد از اولین اشتقاق!)، حداقل 70تا فرقه مختلف داره!
2- هیچ علمی ادعای تقدس نداره، پس نمیشه گفت چون جزء ش اشکال داره، کلشو ببریم زیر سوال!(البته اگه بمب اتمو اشکال در نظر بگیریم!) قطعا اگه با کتب دینی بشه ظلم کرد، کتب دینی میره زیر سوال! چون اول باید بگیم این چه خدایی بود که راه ظلمو تو کتابش ندید!؟
با سلام وصلوات
البته كه بايد در تهذيب نفس كوشيد تا مستعد دريافت حقيقت شد اما لازم بذكر است كه قراني كه هادي به اقوم بود توسط منافقين يهودي تجريد گرديد وگرنه در قران مجيد اختلافي نيست :
سلام به شما پرسشگر گرامیپرسش شما به این می ماند که کسی اعتراض کند:
این کتاب های ریاضی و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و ... ، اینها هیچکدامشان کتاب علمی نیستند چون اولا آنهایی که ادعا می کنند دانشمندند و عمرشان را برای یادگیری این علوم هدر داده اند، در نظریات علمی مختلف، با یکدیگر اختلاف نظرهای زیادی دارند. دوم اینکه از همین به اصطلاح علوم، هزاران استفاده مخرب و غیر علمی می شود! بمب اتم ساخته می شود، اسلحه های مرگبار ساخته می شود، بمب شیمیایی و خوشه ای ساخته می شود، اصلا می دانید با همین رایانه و اینترنتی که وِرد کلیک شماست، روزانه چه کلاهبرداری ها و جنایت ها که نمی شود؟! ای بابا! چه علمی، چه کشکی! علمی که سر از بمب اتم در بیاورد که علم نیست! این نشان می دهد تمام این دانش های ریاضی و فیزیک و شیمی و چه و چه، اینها اصلا علم نیستند! چی هستند نمی دانم! فقط می دانم علم نیستند!
مثالی که در مورد علم زدید موضوعیت ندارد.پیشنهاد اکید می کنم که سخنرانی دکتر غلامحسین مقدم حیدری رو باعنوان پیشرفت علم زیر سوال است از سایت سیما فکردریافت کرده و گوش کنید. علم با وجود تمام تکنولوژی ای که به وجود آورده (البته شاید تکنولوژی علم رابه وجود آورده) معرفت به حساب نمیاد. علم اصلا علم نیست. معرفت نیست. چیز یقینی ای نیست. قبول دارم که فرقه فرقه شدن دین نمیتواند دلیلی برای زیر سوال بردن دین شوداما مثالی که در مورد علم زدید ناشی از این است که شاید فکر می کنید علم یک معرفت درست ودرمانی است. خیر. به قول یکی از فیلسوفان آمریکایی علم فاجعه قرن است از دیدگاه معرفت شناسی
سلام به شما پرسشگر گرامیپرسش شما به این می ماند که کسی اعتراض کند:
این کتاب های ریاضی و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و ... ، اینها هیچکدامشان کتاب علمی نیستند چون اولا آنهایی که ادعا می کنند دانشمندند و عمرشان را برای یادگیری این علوم هدر داده اند، در نظریات علمی مختلف، با یکدیگر اختلاف نظرهای زیادی دارند. دوم اینکه از همین به اصطلاح علوم، هزاران استفاده مخرب و غیر علمی می شود! بمب اتم ساخته می شود، اسلحه های مرگبار ساخته می شود، بمب شیمیایی و خوشه ای ساخته می شود، اصلا می دانید با همین رایانه و اینترنتی که وِرد کلیک شماست، روزانه چه کلاهبرداری ها و جنایت ها که نمی شود؟! ای بابا! چه علمی، چه کشکی! علمی که سر از بمب اتم در بیاورد که علم نیست! این نشان می دهد تمام این دانش های ریاضی و فیزیک و شیمی و چه و چه، اینها اصلا علم نیستند! چی هستند نمی دانم! فقط می دانم علم نیستند!
عرض می کنم: رفیق! با همین علوم است که روزانه جان هزاران بیمار از مرگ رهایی می یابد و هزاران خانه ساخته می شود و هزاران جاده و پل و بزرگراه درست می شود و هزاران خدمت دیگر به بشر می شود. حالا عده ای هم برای مقاصد شومشان، از این علوم استفاده نادرست کنند، آیا باید گفت منشأ آن کار و نتیجه نادرست، آن علوم بوده و علمیت آن علوم را ساقط نموده؟! یا باید گفت: آن افراد تحت تاثیر هوسبازی خود بیراهه رفته اند و از آن علوم استفاده نادرست کرده اند؟!
آیات کریمه قرآن همه نور و هدایت است:
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً (انعام/174)
اى مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم
اما این چراغ، راهنمای افراد بیناست؛ آنها که می توانند راه بروند و طالب نور اند، اما آنان که چشمانشان را بسته اند و با سیاهی هوی و هوس و ستم، کوردل گشته اند و هرگز طالب مقصد و راه نیستند، چنین کسانی هرگز به سمت چراغ نمی روند و اگر بروند، استفاده ای از او نمی برند! برای همین است که فرمود قرآن چراغ هدایت است اما همگان نمی توانند از نور هدایتش بهره مند شوند:
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً (اسراء/82)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى كنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمى افزايد
با آنكه قرآن براى هدايتِ همه است «هُدىً لِلنَّاسِ» (بقره/185) ولى تنها كسانى از اين نور بهره مى برند كه پنجره روح خود را به سوى آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته، با روحى سالم به سراغ قرآن بروند «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» (بقره/2) ، از این رو است که لجوجانِ بيماردل را جز خسارت نمى افزايد؛ همانند باران كه وقتى بر مردارى ببارد، بوى تعفّن برخيزد، هر چند باران زلال و پاک است؛ و نیز همانند باران پاک که بر زمین حاصلخیز و شورهزار می بارد، اما از یکی لاله می روید و از دیگری خس! پس در پاکی باران شک و شبه ای نیست بلکه ایراد و اشکال از زمینی است که شوره زار است و خود موجبات روییدن خس و خاشاک را فراهم می آورد!
به فرمایش سعدی در گلستان:باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره بوم خس
این فرقه بازی ها و تفسیر به رای کردن آیات و روایات، سرانجامی جز تباهی ندارد. مهم نیست از یک دین چقدر فرقه درست شود و چه سوء استفاده ها شود، چون نمی شود راه هوی و هوس را بست! اینگونه افراد و این انحرافات، همیشه بوده و هست و خواهد بود! مهم این است که مسیر حق همواره وجود داشته باشد و همواره کسانی وجود داشته باشند که پرچم حق را به دوش بکشند و از آن جانانه دفاع کنند، هر چند تعدادشان اندک باشد!
سلام و تشکر
یعنی میگید غیر از فرقه شیعه مابقی به دنبال هوا و هوسند؟
از کجا معلوم که شیعه منحرف نیست؟
لازم بذكر است كه قراني كه هادي به اقوم بود توسط منافقين يهودي تجريد گرديد
سلام
از صحبت شما شبهه تحریف قرآن استنباط میشه. منظور شما اینه که تحریف قرآن عامل ایجاد اختلاف در اون هست؟؟
اگه منظور دیگه ای اشتید لطفا بیشتر توضیح بدید.
و در صورتی که منظوتون همون موردیه که ذکر شد، بفرمایید چطور تمامی اختلاف نظرها درباره قرآن رو از این جهت میدونید؟ در حالی که اندک قائلان به تحریف هم موارد تحریف رو مشخص کردند و در زمینه موضوعات خاص و موارد معین دونستن.
این کتاب های ریاضی و فیزیک و شیمی و زیست شناسی و ... ، اینها هیچکدامشان کتاب علمی نیستند چون اولا آنهایی که ادعا می کنند دانشمندند و عمرشان را برای یادگیری این علوم هدر داده اند، در نظریات علمی مختلف، با یکدیگر اختلاف نظرهای زیادی دارند.
با عرض سلام و تشکر از پاسخ مفید شما استاد بزرگوار
البته در مثال جای مناقشه نیست؛ اما به نظر میاد علاوه بر نکته دوستمون جناب ابوالبرکات که جای تامل داره، تفاوت دیگه ای هم بین مثال شما و قرآن هست.منابع علمی، در هر علم منحصر به یک کتاب نیست و صاحبان نظریه های مختلف، منابع مرجع خودشون رو دارند. در حالی که قرآن کریم منبع مشترک و مورد رجوع قاطبه مسلمین هست و در عین حال اختلاف نظرها وجود داره.
و در صورتی که منظوتون همون موردیه که ذکر شد، بفرمایید چطور تمامی اختلاف نظرها درباره قرآن رو از این جهت میدونید؟ در حالی که اندک قائلان به تحریف هم موارد تحریف رو مشخص کردند و در زمینه موضوعات خاص و موارد معین دونستن.سلام
از صحبت شما شبهه تحریف قرآن استنباط میشه. منظور شما اینه که تحریف قرآن عامل ایجاد اختلاف در اون هست؟؟
اگه منظور دیگه ای اشتید لطفا بیشتر توضیح بدید.
سلام
در همان آدرسی (ایران کلابز) که دادم بتفصیل بحث کرده ام .
یا ربّ
و ما در این قرآن انواع سخنان را نیکو بیان کردیم تا خلق متذکر شوند و از آن پند گیرند و لیکن بدان را به جز نفرت حاصلی نمیافزاید.
شعبی می گوید: سر [امام] حسین (ع) بر شاخه های خشک خرما در کوفه آویخته شد و به سخن در آمد و سوره کهف را تا عبارت إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً (کهف/13) خواند، اما این کرامت جز بر گمراهی آن قوم نیفزود.
.
قرآن چگونه کتاب هدایت است در حالی که در خود اسلام هفتاد فرقه بوجود آمده که بعضی هاشون حقیقتا دشمن یکدیگرند ولی هر دو میگویند پیرو قرآنند..
سلام
چطور از اختلاف در اسلام نتیجه گرفته میشه که قرآن کتاب هدایت نیست؟
آیا خود قرآن گفته من همه را هدایت می کنم؟ هدی للمتقین
در همان آدرسی (ایران کلابز) که دادم بتفصیل بحث کرده ام .
بحث در این آدرس طولانی و بعضا غیر مرتبط بود.
مخصوصا اینکه من جواب سوال خودم رو اونجا پیدا نکردم.
پرسیده بودم:
چطور تمامی اختلاف نظرها درباره قرآن رو از این جهت میدونید؟ در حالی که اندک قائلان به تحریف هم موارد تحریف رو مشخص کردند و در زمینه موضوعات خاص و موارد معین دونستن.
اگر نکته ای دارید دراون باره همین جا بفرمایید ممنون میشم.
سلام
قرآن چگونه کتاب هدایت است در حالی که در خود اسلام هفتاد فرقه بوجود آمده که بعضی هاشون حقیقتا دشمن یکدیگرند ولی هر دو میگویند پیرو قرآنند..
و حتی بعنوان مثال در خود شیعه هم باز اختلاف نظرهای قابل تامل وجود دارد..یکی تفکیکی است یکی عرفانی...یکی میگوید معاد روحانی است..دیگری گوید جسمانی...و غیرهخلاصه اینکه چگونه به کتابی که فهم یکسانی از او نیست میتوان گفت کتاب هدایت؟
با سلام
دوست عزيز من كه يكي از ياراي امام زمان هستم شهادت مي دم كه و شاهدم كه قرآن كتاب هدايت و علاوه بر اون كتاب شفا و رحمت و بشارت هم هست. ببين دوست عزيز براي اينكه از اين كتاب درس هدايت بگيري بايد جز متقين باشي يعني جز كساني كه از نفس خودشون در برابر جبر خدا كه نشانه عدل الهي است محافظت مي كنند و مراقب جسمشون هم هستند البته اين مراقبين درجات مختلفي دارند ولي طبق كلام خدا در كتاب خودش در حدي كه عالم غيب باور داشته باشي و نماز بخوني كه البته ياد خدا بودن از نمازم مهم تره ولي در حدي كه نمازم بخوني و يك قسمت از مالتو به ديگران بدي كفايت مي كنه، ولي ببين دوست عزيز قرآن كتابي كه دين خدا يعني خوب و بد رو از نگاه خدا به خوبي تعريف كرده و با تعقل و تفكر در آيات خدا يعني در نشوني هايي كه خدا داده شما مي توني فرق خوب و بد به درستي بفهمي، ببين دوست عزيز براي رسيدن از ظاهر به باطن يعني به معنا و درك معنا مثال بهترين وسيله است و اين كتاب همش مثاله، به قول معروف :
تو ز قرآن اي پسر ظاهر مبين ... زير ظاهر باطني هم قاهر است. شما بايد نگاهت ظاهري و باطني باشه تا محق اين بشي به واسطه عدل خدا، خدا بهتر و بيشتر هدايتت كنه.
يك مثال مي زنم از هدايت قرآن:
خدا به پيامبر اكرم ص مي گه: در زمين با سرمستي م نرو، تو نه مي توني زمين بشكافي و نه قدت به كوهها مي رسه
يا مي گه واي بر هر عيب جوي طعنه زني ! خدا مي گه چنان آتيش بر اونها مسلط مي كنم در ستونهايي بلند و در فضايي محصور و بسته كه قلب اونها رو بسوزونه
يا مي گه كسي كه غيبت مي كنه مثل كسي كه گوشت برادر مردش مي خوره اين يك مثال و واقعا كسي كه غيبت كنه گوشت كسي نمي خوره ولي شما اگه تفكر كني مي بيني كه وقتي يك نفر پشت سر شما حرف بزنه مثل اينكه مرده باشي نمي توني از خودت دفاع كني.
التماس دعا
در پاسخ به اين سؤال كه آيا قرآن كتاب هدايت است بايد گفت كه قرآن كتاب معنويات است. قرآن كتاب مقدسي است كه راه هدايت و ضلالت را به انسان نشان ميدهد. قرآن كتابي است كه به انسان نشان ميدهد كه چگونه رستگار شود تا سرانجام كار او در دو حيات بعد از مرگ يعني برزخ و معاد بهشت باشد. قرآن كتابي است كه عمل نيك و صالح را از گناه به انسان نشان ميدهد. به تعبيري بالاتر مي توان گفت كه قرآن چراغ هدايت معنوي انسان در طول زندگي اش است. قرآن كليد در بهشت است و اگر توي انسان مسلمان در دنياي امروز از اين كتاب جدا شوي كليد جهنم را در دست خود خواهي داشت. اگر ما در دنياي امروز و دنياي ديروز بعد از رحلت پيامبر اسلام (ص) فرقه ها و گروههاي مختلفي را در بين مسلمانان مي بينيم به خاطر اين است كه عمل به قرآن در بعضي جاها در جامعه اسلامي بعد از پيامبر اسلام (ص) ضعيف بوده است.
با سلام
ببين دوست عزيز شما داري هم قضاوت مي كني و هم حكم مي دي خوب به تصور من اين سخن شما حقيقت نداره و كسي كه از اين كتاب جدا باشه كليد جهنم در دستش نيست!!! به قول معروف : گر تو قرآن بدين نمط خواني ... ببري رونق مسلماني
علم اصلا علم نیست. معرفت نیست. چیز یقینی ای نیست. قبول دارم که فرقه فرقه شدن دین نمیتواند دلیلی برای زیر سوال بردن دین شوداما مثالی که در مورد علم زدید ناشی از این است که شاید فکر می کنید علم یک معرفت درست ودرمانی است. خیر. به قول یکی از فیلسوفان آمریکایی علم فاجعه قرن است از دیدگاه معرفت شناسی
سلام و درود
علم اگر علم نیست و معرفت نیست پس چیست؟ حتما جهالت است و نادانی.
چیز یقینی ای نیست پس حتما چیزی خیالی است.
علم فاجعه قرن است؟!!! اینرا کدام انسان عاقلی میگوید؟ تا چه برسد به یک فیلسوف.
من همیشه فکر میکردم نادانی فاجعه قرن است ؟ بلا بدور :moteajeb:
خلاصه اینکه چگونه به کتابی که فهم یکسانی از او نیست میتوان گفت کتاب هدایت؟
در اسلام ، قران تنها منبع همیشه درست است که هرچه در آن است حقییقت است و دروغ نیست . فکر می کنم که علت این همه آشفتگی در برداشت ها :
1) کلی نگاه نکردن به مسایل گفته شده در قران است . هر آموزه ای که به مزاجمان خوش می آید را انجام می دهیم ، آن را هم که عمل مارا محکوم می کند با بهانه در مفهوم تحریف می کنیم تا ما مصداقش نباشیم .
2) خیلی اصرار داریم که بگوییم هرچه را خدا در قران می گوید ما دقیقا می دانیم چه می گوید حتی اگر برای تفسیر آن به ضعیفترین روایات مراجعه کنیم . تنها برای اینکه نظر خودمان را به کرسی بنشانیم و از نظر روانی چیزکیف (!) شویم .
3) تعصبات تاریخی هم کاری می کند که تاریخ ضننی را بیشتر از قران یقیینی قبول داشته باشیم .
با سلام مجدد
يك نكته ديگه هم مي خوام بگم دوست عزيز كه مي خواستي بدوني چرا قرآن كتاب هدايت؟؟؟...
در ادامه توضيحاتم عرضم به خدمت شما كه در مورد غيبت بيشتر توضيح بدم، ببين دوست عزيز گوش كردن به غيبت و دهن بين بودن هم باعث تاريكي روان انسان و منفي نگري او مي شه اگر كسي بخواد به سطحي از تزكيه نفس برسه كه به قول حضرت حافظ رحمت الله عليه بگه ديده نيالوده ام به بد ديدن، بايد از گوش كردن به غيبت خودداري كنه و بايد وقتي كسي داره غيبت مي كنه بهش بگه من حرف تو رو باور نمي كنم و تا با چشم خودم نبينم باور نمي كنم مورد ديگه اينه كه خدا در كتابش مي گه تجسس نكنيد به تصور من تجسس نكردن باعث تقويت اعتماد بين دو نفر مي شه مثلا خواهر شما با آرامش گوشيش مي زاره جلو شما و مي ره و مي دونه شما هرگز در كارش تجسس نمي كنيد و به شما اعتماد داره يا مثالاي ديگه اون مورد كه گفتم در مورد عيب جويي و طعنه زني ببين دوست عزيز عيب جويي و طعنه زني قلب آدم آتيش مي ده واقعا آدم با شنيدن اين آيه دلش آروم مي شه مي گه حقشه دل منو سوزوند البته آدم از سر خيرخواهي ممكن مساله رو به طرف گوشزد كنه كه داره با عيب جويي و طعنه زنيش نفس خودش در معرض خسران قرار مي ده و هوشيار بشه شايد از گمراهي نجات يافت ... مي دوني راز بصيرت كه به من الهام شده بزار بهت بگم دوست عزيز اونم اينه: " فروغ ديده در آن چشم است كه دوست را از نگاه دوست مي بيند اين يعني چه؟ الان مي گم يعني صاحب بصيرت كسي كه خدا رو با سخنان خود خدا بشناسه يا به شكل ساده تر وقتي شما مي خواي معشوقت خوشحال بشه و ازت راضي باشه بايد كاري انجام بدي كه اونو راضي مي كنه نه كاري كه خودت تصور مي كني اون دوست داره و اين يعني وقتي شما مي خواي به خدا نزديك بشي بايد كارايي انجام بدي كه اون دوست داره و اعتماد به خدا بهاي هر چيز گرانبهاست مثلا خدا مثالي مي زنه مي گه ديدي كه ابرا جمع مي شن و بعد بارون مي ياداز كوهها سرازير مي شن مي گه ديديد يك كف روي اونا شكل مي گيره يا وقتي فلزات ذوب مي كنيد ديديد كه روش كف داره مي گه اون آب مثل حق و اون كف مثال باطل مي گه اونچيزي كه به مردم سود مي رسونه آب و اون كف از بين مي ره از اين مثال شما مي فهمي حق مثل اون آب سودبخش و مفيد و باطل نابود ميشه مثل اون كف پس ياد مي گيري حق طلب باشي و سخن لغو بيهوده نزني و عمل باطل انجام ندي. يا مثلا خدا مي گه فساد در خشكي و دريا بخاطر اعمال مردم پديدار شد اين نشون مي ده هر جا فسادي هست علتش اعمال مردمه مثلا مردم باعث تخريب جنگل ها مي شن يا باعث ضعف اقتصاد يا خرابي ها و تباهي هاي بيشتر به عبارتي شما با نگاه به سطح تخريب و خرابي جنگل و دريا در كشورهاي مختلف و مقايسه سطح خرابي در خشكي و دريا بفهمي مردم كدوم كشور فاسدتر هستند. يا خدا مي گه من عاشق كسايي هستم كه بهديگران كمك مي كنند يا مي گه عاشق كسايي هستم كه صبورند يا در قرآن گفته كه من نوعيا از كجا آمده ام... آمدنم بهر چه بود و به كجا مي روم آخر ... و بي نهايت درس ديگه. ،،، خوب من برم قرآنم بخونم
التماس دعا
سلام
چطور از اختلاف در اسلام نتیجه گرفته میشه که قرآن کتاب هدایت نیست؟
آیا خود قرآن گفته من همه را هدایت می کنم؟ هدی للمتقین
سلام
اولا بنده نگفتم قرآن کتاب هدایت نیست...سوال کردم...
ثانیا قرآن گفته یا ایهالذین آمنو...
یعنی شما ادعا دارید فقط یک فرقه اهل ایمانند؟ سخن شما اینو میرسونه.
حالا بگویید اون یه فرقه و مذهب اهل ایمان کدومه؟
لطفا
در اسلام ، قران تنها منبع همیشه درست است که هرچه در آن است حقییقت است و دروغ نیست . فکر می کنم که علت این همه آشفتگی در برداشت ها :
1) کلی نگاه نکردن به مسایل گفته شده در قران است . هر آموزه ای که به مزاجمان خوش می آید را انجام می دهیم ، آن را هم که عمل مارا محکوم می کند با بهانه در مفهوم تحریف می کنیم تا ما مصداقش نباشیم .
2) خیلی اصرار داریم که بگوییم هرچه را خدا در قران می گوید ما دقیقا می دانیم چه می گوید حتی اگر برای تفسیر آن به ضعیفترین روایات مراجعه کنیم . تنها برای اینکه نظر خودمان را به کرسی بنشانیم و از نظر روانی چیزکیف (!) شویم .
3) تعصبات تاریخی هم کاری می کند که تاریخ ضننی را بیشتر از قران یقیینی قبول داشته باشیم .
سلام
خب شما بفرمایید با کدام پیش فرض و چهارچوب باید به سراغ قرآن رفت؟
آیا خود قرآن برای قرآن نباید کافی باشه؟
نمیدونم چرا برای اینکه بحث جلو بره حتی یک نفر به این حدیث معروف که قرآن و عترت باهمند و باهم معنا میشوند(به مضمون )اشاره نکرد..! حتی کارشناس
اولا بنده نگفتم قرآن کتاب هدایت نیست...سوال کردم...
سلام
من هم نگفتم که شما گفتید گفتم این سوالی که کردید چطور می شود از اختلاف نتیجه گرفت که هدایت نیست
ثانیا قرآن گفته یا ایهالذین آمنو...
یعنی شما ادعا دارید فقط یک فرقه اهل ایمانند؟ سخن شما اینو میرسونه.
دقیقا یک فرقه مومن هستند و بقیه فقط مسلمان هستند اگر منافق نباشند
قالت الاعراب آمنا قل ...
حالا بگویید اون یه فرقه و مذهب اهل ایمان کدومه؟
ما هم ادعایی نکردیم که فرقه را می شناسیم فقط گفتیم یکی هدایت یافته هست حالا کدام است بحثی دیگه می طلبه
سلام
خب شما بفرمایید با کدام پیش فرض و چهارچوب باید به سراغ قرآن رفت؟
آیا خود قرآن برای قرآن نباید کافی باشه؟
در سیستم زندگی اسلام قران اصل و بنیاد ساختار است . پس این قران است که پیش فرض و چارچوب را مشخص می کند ( الته برای کسی که به دنبال مسلمان بودن است ) . یعنی فرقان ( جدا کننده ی حق و باطل)
اینکه با پیش فرضهایی در ذهن به سراغ قران برویم برای این است که آن را بسنجیم و ارزیابی کنیم که مثلا با فلان مطلب یا معیار چقدر موافق است و یا مخالف .
اینکه قران برای قران کافیست جای بحث دارد . مثلا در باب آموزه ای مانند نماز خب کافی نیست و برای تعین کیفیت و کمیت آن مجبوریم به تاریخ مراجعه کنیم . اما مثلا برای اصول دین کافی است و مرزهای ان را خود به روشنی مشخص می کند.
[="Tahoma"][="Navy"] خلاصه اینکه چگونه به کتابی که فهم یکسانی از او نیست میتوان گفت کتاب هدایت؟سلام
قرآن چگونه کتاب هدایت است در حالی که در خود اسلام هفتاد فرقه بوجود آمده که بعضی هاشون حقیقتا دشمن یکدیگرند ولی هر دو میگویند پیرو قرآنند..
و حتی بعنوان مثال در خود شیعه هم باز اختلاف نظرهای قابل تامل وجود دارد..یکی تفکیکی است یکی عرفانی...یکی میگوید معاد روحانی است..دیگری گوید جسمانی...و غیره
سلام
قرآن فی نفسه کتاب هدایت است اما میتوان از هر امر مفیدی بهره برداری غلط و مغرضانه هم کرد
این هفتاد و دو فرقه اغلب بلکه تمامی آنها جز یک فرقه بواسطه فهم غلط یا سوء استفاده بوجود آمده اند
مطالعه مذاهب و فرق اسلامی شمارا به این امر واقف می سازد
یا علیم[/]
این هفتاد و دو فرقه اغلب بلکه تمامی آنها جز یک فرقه بواسطه فهم غلط یا سوء استفاده بوجود آمده اند
مطالعه مذاهب و فرق اسلامی شمارا به این امر واقف می سازد
یا علیم
یعنی مردم فرقه های دیگه هدایت نشده اند
[="Tahoma"][="Navy"]عنی مردم فرقه های دیگه هدایت نشده اند
سلام
اگر برای دیانت مراتب قائل شویم برخی از دیانت حقیقی دور شده اند و برخی هم از آن خارج گشته اند
یا علیم[/]
سلام و درودعلم اگر علم نیست و معرفت نیست پس چیست؟ حتما جهالت است و نادانی.
چیز یقینی ای نیست پس حتما چیزی خیالی است.
علم فاجعه قرن است؟!!! اینرا کدام انسان عاقلی میگوید؟ تا چه برسد به یک فیلسوف.
من همیشه فکر میکردم نادانی فاجعه قرن است ؟ بلا بدور :moteajeb:
البته علم به مفهوم همان sicencce را عرض کردم که شامل علومی مثل فیزیک و شیمی و حتی ریاضی می شود. منظور از علم در کلام مردم معمولا همین نوع معرفت(البته از دیدگاه مردم) است. ایشان هم همین نوع علم را مدنظر داشتند. می دانم که واقعا چیز عجیبی است این حرف که علم فاجعه است از دیدگاه معرفت شناسی کاملا درست است. حتی مورد تایید بسیاری از علمای دینی هم هست. منظور من از علم مفهوم مقابل نادانی نبود وحرف این فیلسوف هم به خاطر سوء استفاده هایی که از ساینس شده است نبود(مثل بمباران هیروشیما) بلکه کاملا معرفت شناسی بود. این فیلسوف طرفدارانی هم دارد. البته می توانید به سخنرانی ای که گفتم مراجعه کنید.
اگر برای دیانت مراتب قائل شویم برخی از دیانت حقیقی دور شده اند و برخی هم از آن خارج گشته اند
اون فرقه ها هم در مورد ما همینو میگن و عموم مردمشون مرجع تقلید هم دارند
سلام مجدد خدمت همه دوستان
یا مثالی که زدم اشتباه بود یا اینکه رسا نبود و نتوانستم مطلب را آن طور که شایسته است توضیح دهم. از آنجا که در مثال مناقشه نیست، برای اینکه بحث را پیچیده نکنیم، از توضیح بیشتر آن مثال _گر چه دفاعیات خودم را دارم_ صرفنظر می کنم و مثالی دیگر با توضیح بهتر عرض می کنم، ان شاء الله که مطلب حل شود. (فقط یک نکته: لطفا از طرح مطالب خارج از موضوع بحث خودداری بفرمایید، چون طرح مباحث متفرقه، نتیجه گیری را مشکل کرده و نظام مباحثه را به هم می ریزد و پای پلیس سایت را هم به این مکان علمی می کشاند!)
سؤال این بود: " اگر قرآن کتاب هدایت است، پس چرا این همه فرقه در اسلام به وجود آمده؟ "
من پاسخم را در قالب این مثال توضیح خواهم داد:
کشور ما یکی از کشورهایی است که در بحث حوادث رانندگی، متاسفانه رتبه قابل توجهی در دنیا دارد و و متاسفانه میانگین کشته های سالانه کشور، 17000 نفر است! * (آمار وحشتناکی که در حد تلفات جنگ با کشور دیگر می تواند باشد!) آن طور که مسؤولین راهنمایی و رانندگی اعلام کرده اند، بخش عمده ای از حوادث هم معلول عدم توجه رانندگان به توصیه های راهنمایی و رانندگی است.
من اینجا از آغازگر محترم بحث، پرسش می کنم:
آیا با وجود این همه کشته و مجروح و قطع نخاعی و چه و چه، کسی می تواند به قوانین راهنمایی و رانندگی اعتراض کند و سلامت آن را زیر سؤال ببرد و بگوید: این چه قوانین بی خاصیتی است که سالانه 17000 کشته تحویل این کشور می دهد؟ مگر این قوانین وضع نشده که مردم از حوادث رانندگی در امان بمانند، پس این 17000 کشته و هزاران مجروح و قطع نخاعی چیست؟ همین تعداد کشته و مجروح، خودش بهترین دلیل است بر اینکه قوانین راهنمایی و رانندگی هیچگونه جنبه علمی و بازدارندگی ندارد و اساسا از بن مایه اشتباه طراحی شده، و الا نباید این همه کشته و مجروح نتیجه بدهد؟
بفرمایید پاسخ شما چیست؟ من بر اساس پاسخ شما بحث را ادامه می دهم.
--------------------------
* توضیحات بیشتر درباره آمار تلفات را می توانید از اینجا بخوانید: http://www.mehrnews.com/news/2521657/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%B4-%DB%B1%DB%B2%DB%B0%DB%B0%D9%86%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%84
[="Tahoma"][="Navy"]اون فرقه ها هم در مورد ما همینو میگن و عموم مردمشون مرجع تقلید هم دارند
سلام
بحث ما بر سر نظر فرقه ها در مورد هم نبود بلکه در این بود که هر فرقه ای به حسب مبانی فکری و پیشوایان دینی خود یک جهتی را گرفته اند و این باعث تفرقه و جدایی در امت شده است
از نظر ما خداوند متعال با سیستم ولایت در صدد جلوگیری از این تفرقه بود کما اینکه در حدیث مورد توافق ثقلین آمده است اما جدایی از ثقلین که از بدو رحلت پیامبر ص اتفاق افتاد مانع وحدت شد
یا علیم[/]
سلام
دقیقا یک فرقه مومن هستند و بقیه فقط مسلمان هستند اگر منافق نباشند
اگه مومن واژه ی نوظهوری نباشه، تمام مردم مومنن!! و اگه مومن به خدا رو بخوایم بگیم، تمام خداپرستا مومن به خدان! حتی بی دینا!
سلام مجدد خدمت همه دوستانیا مثالی که زدم اشتباه بود یا اینکه رسا نبود و نتوانستم مطلب را آن طور که شایسته است توضیح دهم. از آنجا که در مثال مناقشه نیست، برای اینکه بحث را پیچیده نکنیم، از توضیح بیشتر آن مثال _گر چه دفاعیات خودم را دارم_ صرفنظر می کنم و مثالی دیگر با توضیح بهتر عرض می کنم، ان شاء الله که مطلب حل شود. (فقط یک نکته: لطفا از طرح مطالب خارج از موضوع بحث خودداری بفرمایید، چون طرح مباحث متفرقه، نتیجه گیری را مشکل کرده و نظام مباحثه را به هم می ریزد و پای پلیس سایت را هم به این مکان علمی می کشاند!)
سؤال این بود: " اگر قرآن کتاب هدایت است، پس چرا این همه فرقه در اسلام به وجود آمده؟ "
من پاسخم را در قالب این مثال توضیح خواهم داد:
کشور ما یکی از کشورهایی است که در بحث حوادث رانندگی، متاسفانه رتبه قابل توجهی در دنیا دارد و و متاسفانه میانگین کشته های سالانه کشور، 17000 نفر است! * (آمار وحشتناکی که در حد تلفات جنگ با کشور دیگر می تواند باشد!) آن طور که مسؤولین راهنمایی و رانندگی اعلام کرده اند، بخش عمده ای از حوادث هم معلول عدم توجه رانندگان به توصیه های راهنمایی و رانندگی است.
من اینجا از آغازگر محترم بحث، پرسش می کنم:
آیا با وجود این همه کشته و مجروح و قطع نخاعی و چه و چه، کسی می تواند به قوانین راهنمایی و رانندگی اعتراض کند و سلامت آن را زیر سؤال ببرد و بگوید: این چه قوانین بی خاصیتی است که سالانه 17000 کشته تحویل این کشور می دهد؟ مگر این قوانین وضع نشده که مردم از حوادث رانندگی در امان بمانند، پس این 17000 کشته و هزاران مجروح و قطع نخاعی چیست؟ همین تعداد کشته و مجروح، خودش بهترین دلیل است بر اینکه قوانین راهنمایی و رانندگی هیچگونه جنبه علمی و بازدارندگی ندارد و اساسا از بن مایه اشتباه طراحی شده، و الا نباید این همه کشته و مجروح نتیجه بدهد؟
بفرمایید پاسخ شما چیست؟ من بر اساس پاسخ شما بحث را ادامه می دهم.
--------------------------
* توضیحات بیشتر درباره آمار تلفات را می توانید از اینجا بخوانید: http://www.mehrnews.com/news/2521657/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%B4-%DB%B1%DB%B2%DB%B0%DB%B0%D9%86%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%84
ایراد مثال قبلی بر اینم وارده! در واقع مطلب در مورد چیزیه که ادعای صحیح بودن و تغییر ناپذیری داره ولی مثال در مورد چیزیه که میتونه اشتباهم باشه! و همینطور متوجهم که در مثال احتمالا منظور شما به طرز رانندگی راننده هاست! ولی با این وجودم باز میتونه قوانینو زیر سوال ببره چون کنترل کاملی شاید بر گواهینامه ها نمیشه که راننده های ناشی زیاد میشن و همینطور اجازه ی تردد خودروهای خطرساز و همینطور تردد در جاده های خطر ساز سازوکار دقیقی نداره! پس بازم قوانین زیر سوال میرن ولی بخاطر مقدس نبودنش، فقط قسمتیش!
اگه مومن واژه ی نوظهوری نباشه، تمام مردم مومنن!! و اگه مومن به خدا رو بخوایم بگیم، تمام خداپرستا مومن به خدان! حتی بی دینا!
سلام
مغالطه اشتراک لفظ
مومنی که ما مد نظرمونه تعریف قرآنی و دینی داره
خداوند می توانست در قران حداقل پنجاه بار نام علی ع را بیاورد تا بعد از فوت پیامبر این همه تفرقه روی ندهد
ولی چرا این کار را نکرده ؟
سلام
مغالطه اشتراک لفظ
مومنی که ما مد نظرمونه تعریف قرآنی و دینی داره
سلام
اشتراک لفظ نداریم! تلویزیون همه جا تلویزیونه!! مومن به لله یعنی کسی که به خدا باور داشته باشه! در هیچ کجا هم نگفته مومن یعنی مسلمان اینجور و اونجور!
[="Arial"][="Black"]ثانیا قرآن گفته یا ایهالذین آمنو...
یعنی شما ادعا دارید فقط یک فرقه اهل ایمانند؟ سخن شما اینو میرسونه.
حالا بگویید اون یه فرقه و مذهب اهل ایمان کدومه؟
سلام علیکم
فرقه ای که با ثقلین مطابق است , عقیده و اخلاقش , حلال و حرامش از آن نشات میگیرد . این وضع , توصیه و توصیفی است از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ارث رسالت نبینا خاتم الانبیا بر امتش بوده . این حدیث را فریقین با کمی اختلاف نقل کرده و نزد هر دو متواتر است .[/]
ایراد مثال قبلی بر اینم وارده! در واقع مطلب در مورد چیزیه که ادعای صحیح بودن و تغییر ناپذیری داره ولی مثال در مورد چیزیه که میتونه اشتباهم باشه! و همینطور متوجهم که در مثال احتمالا منظور شما به طرز رانندگی راننده هاست! ولی با این وجودم باز میتونه قوانینو زیر سوال ببره چون کنترل کاملی شاید بر گواهینامه ها نمیشه که راننده های ناشی زیاد میشن و همینطور اجازه ی تردد خودروهای خطرساز و همینطور تردد در جاده های خطر ساز سازوکار دقیقی نداره! پس بازم قوانین زیر سوال میرن ولی بخاطر مقدس نبودنش، فقط قسمتیش!
عرض کردم به گفته مسؤول راهنمایی رانندگی، عمده تصادفات ناشی از عدم توجه راننده به قوانین راهنمایی رانندگی است، آن وقت شما از ساز و کار جاده و نظارت گواهینامه و اینجور مسایل صحبت می کنید؟! او که مسؤول این کار و در جریان ریز آمار است، می گوید: عمده تصادفات ناشی از عمل نکردن رانندگان به قوانین است. آن مسایلی که شما اشاره کردید مؤثر هست اما عمده تصادفات از عدم توجه راننده به قوانین سرچشمه می گیرد (منبع این مطلب را هم ذکر کردم).
حالا دوباره سؤالی که طرح کردم را از شما می پرسم. لطفا روشن پاسخ دهید تا بتوانیم گفتگو کنیم:
به گفته برخی مسؤولین، قوانین راهنمایی رانندگی مطابق با استانداردهای جهانی تدوین شده.* آیا با وجود این همه کشته و مجروح و قطع نخاعی و چه و چه، کسی می تواند به قوانین راهنمایی و رانندگی اعتراض کند و سلامت آن را زیر سؤال ببرد و بگوید: این چه قوانین بی خاصیتی است که سالانه 17000 کشته تحویل این کشور می دهد؟ ** مگر این قوانین وضع نشده که مردم از حوادث رانندگی در امان بمانند، پس این 17000 کشته و هزاران مجروح و قطع نخاعی چیست؟ همین تعداد کشته و مجروح، خودش بهترین دلیل است بر اینکه قوانین راهنمایی و رانندگی هیچگونه جنبه علمی و بازدارندگی ندارد و اساسا از بن مایه اشتباه طراحی شده، و الا نباید این همه کشته و مجروح نتیجه بدهد؟
----------------------------
* http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13911118000958
**http://www.mehrnews.com/news/2521657/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%B4-%DB%B1%DB%B2%DB%B0%DB%B0%D9%86%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%84
سلام
اشتراک لفظ نداریم! تلویزیون همه جا تلویزیونه!! مومن به لله یعنی کسی که به خدا باور داشته باشه! در هیچ کجا هم نگفته مومن یعنی مسلمان اینجور و اونجور!
سلام
تلویزیون داریم تا تلویزیون،و اینکه بگید تلویزیون همیشه یکیه مغالطه اشتراک لفظه چون تلویزیون ما با تلویزیون شما فرق داره
در قران هم گفته
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ
عربها گفتند: «ایمان آوردهایم» بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است!
که چیزی که ما گفتیم این بود که سایر فرقه های به اسلام به طور کامل ایمان ندارند بلکه مسلمان هستن و ایمان یک حالت قلبی است که وارد قلب بسیاری از مسلمان ها نشده
حالا دوباره سؤالی که طرح کردم را از شما می پرسم. لطفا روشن پاسخ دهید تا بتوانیم گفتگو کنیم:به گفته برخی مسؤولین، قوانین راهنمایی رانندگی مطابق با استانداردهای جهانی تدوین شده.* آیا با وجود این همه کشته و مجروح و قطع نخاعی و چه و چه، کسی می تواند به قوانین راهنمایی و رانندگی اعتراض کند و سلامت آن را زیر سؤال ببرد و بگوید: این چه قوانین بی خاصیتی است که سالانه 17000 کشته تحویل این کشور می دهد؟ ** مگر این قوانین وضع نشده که مردم از حوادث رانندگی در امان بمانند، پس این 17000 کشته و هزاران مجروح و قطع نخاعی چیست؟ همین تعداد کشته و مجروح، خودش بهترین دلیل است بر اینکه قوانین راهنمایی و رانندگی هیچگونه جنبه علمی و بازدارندگی ندارد و اساسا از بن مایه اشتباه طراحی شده، و الا نباید این همه کشته و مجروح نتیجه بدهد؟
سلام و با عرض معذرت از اینکه من جواب می دهم
قوانین راهنمایی و رانندگی در کشورهای دیگه امتحانش و پس داده و مفید بودن اون در انجاها قابل مشاهده است
شما بفرمایید قوانین اسلام در کدام کشور درخشیده ؟کجا مفید بودن خودش را نشان داده ؟
سلام و با عرض معذرت از اینکه من جواب می دهم
داریم گفتگو می کنیم و همه دوستان برای شرکت در بحث آزادند، پس نیازی به عذرخواهی نیست.
قوانین راهنمایی و رانندگی در کشورهای دیگه امتحانش و پس داده و مفید بودن اون در انجاها قابل مشاهده است
شما بفرمایید قوانین اسلام در کدام کشور درخشیده ؟کجا مفید بودن خودش را نشان داده ؟
عرض کردم به گفته مسؤول راهنمایی رانندگی، عمده تصادفات ناشی از عدم توجه راننده به قوانین راهنمایی رانندگی است، آن وقت شما از ساز و کار جاده و نظارت گواهینامه و اینجور مسایل صحبت می کنید؟! او که مسؤول این کار و در جریان ریز آمار است، می گوید: عمده تصادفات ناشی از عمل نکردن رانندگان به قوانین است. آن مسایلی که شما اشاره کردید مؤثر هست اما عمده تصادفات از عدم توجه راننده به قوانین سرچشمه می گیرد (منبع این مطلب را هم ذکر کردم).حالا دوباره سؤالی که طرح کردم را از شما می پرسم. لطفا روشن پاسخ دهید تا بتوانیم گفتگو کنیم:
به گفته برخی مسؤولین، قوانین راهنمایی رانندگی مطابق با استانداردهای جهانی تدوین شده.* آیا با وجود این همه کشته و مجروح و قطع نخاعی و چه و چه، کسی می تواند به قوانین راهنمایی و رانندگی اعتراض کند و سلامت آن را زیر سؤال ببرد و بگوید: این چه قوانین بی خاصیتی است که سالانه 17000 کشته تحویل این کشور می دهد؟ ** مگر این قوانین وضع نشده که مردم از حوادث رانندگی در امان بمانند، پس این 17000 کشته و هزاران مجروح و قطع نخاعی چیست؟ همین تعداد کشته و مجروح، خودش بهترین دلیل است بر اینکه قوانین راهنمایی و رانندگی هیچگونه جنبه علمی و بازدارندگی ندارد و اساسا از بن مایه اشتباه طراحی شده، و الا نباید این همه کشته و مجروح نتیجه بدهد؟
----------------------------
* http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13911118000958
**http://www.mehrnews.com/news/2521657/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%B4-%DB%B1%DB%B2%DB%B0%DB%B0%D9%86%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%84
خب چه چیزی باعث میشه که راننده ها به قوانین احترام نذارن!؟ همین عدم کنترل درست روی سازوکار گواهینامه ها نیست!؟ از طرفی میشه گفت قوانین استانداردی وجود نداره، چون هر قانون ممکنه در کشوری ناکارآمد باشه، و در عین حال در کشور دیگه تنها عامل موثر باشه!
در کل وقتی بحث اینجور قوانینه که بین المللیه، شاید نتونیم بگیم قوانین اشتباهن ولی حداقل میتونیم بگیم برای کشورمون نقص دارن!
از طرفی حالا که ناقصه، نمیتونیم بگیم بقیشم اشتباهه! چون یک کل واحد نیست و اجزای زیادی داره که در درست یا غلطی کل نقشی ندارن، مگه اینکه درست یا غلط در اکثریت باشن!
پ ن: تا اونجا که میدونم بیشتر این تصادفات با خودروی بخصوصی بوده که حالا اسم نمیبریم! و بواسطه ی گرون فروشیاش و جیب پرش فکر نکنم براش سخت بشه که آمارو کمی تغییر بده و بی کیفیتی ماشینو به پای راننده بزاره! و البته تو کشورای دیگه، اگه با دوچرخه تصادف کنن فکر نکنم ماشینشون چپ کنه، پس تعداد کشته ها در ارتباط مستقیم با کیفیت خودرو قرار داره!
باز پاسخ روشنی ندادید و بدون دلیل حاشیه رفتید! مهم نیست!
چیزی که می خواهم عرض کنم اینست که آغازگر بحث بین برنامه و عامل خلط کرده! خوب بودن برنامه یک چیز است، عامل چیز دیگر، کیفیت اجرا هم چیز دیگر. شما برای اجرای هر قانون و دستورالعمل، به سه فاکتور کلی نیازمند هستید: برنامه، عامل، کیفیت اجرا.
برنامه خوب + عامل متعهد + اجرا با کیفیت خوب = نتیجه عالی
برنامه خوب + عامل متعهد + اجرا با کیفیت بد = نتیجه بد
برنامه خوب + عامل نامتعهد + اجرا با کیفیت بد = نتیجه خیلی بد
برنامه بد + عامل متعهد و نامتعهد + اجرا با کیفیت خوب یا بد = نتیجه بد
من یک نمونه ساده عرض کنم:
قرآن کریم ما را به قرض دادن تشویق کرده:
كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجه اش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟
در روایت، ثواب قرض از ثواب صدقه بیشتر اعلام شده و گفته شده که پاداش قرض الحسنه 18 برابر و پاداش صدقه، 10 برابر است. *
قرض دادن بدون اینکه طلبکار یک ریال اضافه از بدهکار پس بگیرد، یک سنت نیک دینی است. اگر برگردیم به 20 30 سال پیش _بچه های دهه شصت مثل خودم، خوب به خاطر دارند_ ، اصلا صحبتی از وام بانکی و اینجور مسایل نبود! برادر از برادر قرض می گرفت، همسایه از همسایه، دوست از دوست، بعد از چند وقت هم تصفیه حساب می شد و تمام.
اما الان را نگاه کنید! خیلی از مردم تا 20 30 سال بعد، تا خرخره زیر قرض وام بانکی رفته اند! وام بانکیای که اساسش بر ربا بنا شده و به اسم کارمزد و سود سالیانه و چه و چه، کمر بدهکار و وام گیرنده را خم که چه عرض کنم، خورد می کند! سود 4 یا 5 درصد، نه! سود 25 درصد! که در عمل به خاطر فرمول هایی که فقط خود بانک سر در می آورد، می شود دو برابر اصل وام! من نمونه عینی سراغ دارم افرادی که از بانکی که خود را نماد خدمت و اعتبار معرفی می کند، وام 25 درصد گرفته اما در عمل حدود دو برابر مجبور شده پس بدهد! علاوه اینکه به خاطر اقساط عقب افتاده، جریمه های دیرکرد بالایی هم به عهده اش آمده! جریمه های دیرکردی که به تصریح مراجع عظام، ربای مسلم است اما بانک این مملکت راحت می گیرد و می خورد و یک لیوان آب هم بالایش می خورد و کسی هم ککش نمی گزد!
شما بفرمایید این کجایش قرض الحسنه است؟!
کجایش ربا نیست؟!
کجایش عمل به دستور دینی است؟!
بانک های ما، به اسم قرض الحسنه رباخواری می کنند! آنوقت انتظار داریم باران برکت از آسمان نازل شود و همه مشکلات این مملکت با دعا و انابه حل شود! ما کی به دستورات اسلام عمل می کنیم که این دومی اش باشد؟! مشکل ما دستورات دینی نیست! مشکل ما آدم هایی است که دو خط ریش می گذارند اما تعهدی ندارند! مشکل ما اجرای بد احکام است! غیر از این هم نتیجه ای نمی گیریم! (البته، افراد متعهد هم داریم که سعی می کنند قوانین دینی را خوب اجرا کنند اما بحثی کلی می کنیم و تعارف هم نداریم)
-------------------
* تفسير نور، ج1، ص: 387
عرض کردم به گفته مسؤول راهنمایی رانندگی، عمده تصادفات ناشی از عدم توجه راننده به قوانین راهنمایی رانندگی است، آن وقت شما از ساز و کار جاده و نظارت گواهینامه و اینجور مسایل صحبت می کنید؟! او که مسؤول این کار و در جریان ریز آمار است، می گوید: عمده تصادفات ناشی از عمل نکردن رانندگان به قوانین است. آن مسایلی که شما اشاره کردید مؤثر هست اما عمده تصادفات از عدم توجه راننده به قوانین سرچشمه می گیرد (منبع این مطلب را هم ذکر کردم).
مثال شما هیچ وجه تشابهی با موضوع ندارد .
کتاب یا قوانین راه نمایی و رانندگی قبل تفسیر نیستند . آنچه می گویند همان است که نوشته شده .
اما فکر می کنم که منظور شما از گفتن این مثال این است که مشکل تعدد شعبه های اسلام در عمل بی میلی خود ما نسبت به انجام اسلام است . یا آینکه آن طور که دوست داریم به آن عمل می کنیم .
مثلا مانند رانندگی وقتی به دوربین و مامور می رسیم فورا سرعت مطمئنه را رعایت می کنیم و الا همیشه جوری می رانیم انگار می خواهیم که دیوار صوتی را بشکنیم .
اگر منظور شما را درست متوجه شده باشم باز هم ، آنچه منظورتان است اشتباه است . چون :
هر فردی که پیرو هر مذهبی هم باشد ( به فرض منافق نباشد) ، به زور و از روی اکراه که دستورات و قواعد آن مذهب را رعایت نمی کند!! بلکه از روی اخلاص نیت و اراده ی خودش است . حال اگر کم و کاستی در عملکرد مذهبی او باشد باز هم نمی توانیم آن را به بیرغبتی آن فرد در مقابل انجام دستورات مذهبی نسبت دهیم .
بلکه مقصر اصلی فقر فکری است که به آن دچار هستیم ، چه در اطلاعات و مطالبی که با آن آشنایی داریم و چه در سیستم فکری که با آن مطالب را حلاجی می کنیم تا به نتیجه برسیم . با این توصیف هر تفسیر و دیدگاهی می تواند برای ما جای حق بنشیند بدون اینکه به پایه و اساس آن توجه داشته باشیم .
از نظر ما خداوند متعال با سیستم ولایت در صدد جلوگیری از این تفرقه
آیا خدا گفته مسلمانان باید یک مرجع داشته باشند؟
بلعکس در امت اسلامی بر مبنای اجتهاد..وتفقه در دین مراجع زیادی شکل گرفته اند که به طبع همین ریشه شاخه شاخه شدن را بوجود آورده
آیا خدا گفته مسلمانان باید یک مرجع داشته باشند؟
بلعکس در امت اسلامی بر مبنای اجتهاد..وتفقه در دین مراجع زیادی شکل گرفته اند که به طبع همین ریشه شاخه شاخه شدن را بوجود آورده
سلام
کجای قرآن برای مسلمانان مراجع متفاوت و مختلف معرفی کرده است ؟
یا علیم
باز پاسخ روشنی ندادید و بدون دلیل حاشیه رفتید! مهم نیست!چیزی که می خواهم عرض کنم اینست که آغازگر بحث بین برنامه و عامل خلط کرده! خوب بودن برنامه یک چیز است، عامل چیز دیگر، کیفیت اجرا هم چیز دیگر. شما برای اجرای هر قانون و دستورالعمل، به سه فاکتور کلی نیازمند هستید: برنامه، عامل، کیفیت اجرا.
برنامه خوب + عامل متعهد + اجرا با کیفیت خوب = نتیجه عالی
برنامه خوب + عامل متعهد + اجرا با کیفیت بد = نتیجه بد
برنامه خوب + عامل نامتعهد + اجرا با کیفیت بد = نتیجه خیلی بد
برنامه بد + عامل متعهد و نامتعهد + اجرا با کیفیت خوب یا بد = نتیجه بد
من یک نمونه ساده عرض کنم:
قرآن کریم ما را به قرض دادن تشویق کرده:
مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَريمٌ (حديد 11)
كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجه اش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟در روایت، ثواب قرض از ثواب صدقه بیشتر اعلام شده و گفته شده که پاداش قرض الحسنه 18 برابر و پاداش صدقه، 10 برابر است. *
قرض دادن بدون اینکه طلبکار یک ریال اضافه از بدهکار پس بگیرد، یک سنت نیک دینی است. اگر برگردیم به 20 30 سال پیش _بچه های دهه شصت مثل خودم، خوب به خاطر دارند_ ، اصلا صحبتی از وام بانکی و اینجور مسایل نبود! برادر از برادر قرض می گرفت، همسایه از همسایه، دوست از دوست، بعد از چند وقت هم تصفیه حساب می شد و تمام.
اما الان را نگاه کنید! خیلی از مردم تا 20 30 سال بعد، تا خرخره زیر قرض وام بانکی رفته اند! وام بانکیای که اساسش بر ربا بنا شده و به اسم کارمزد و سود سالیانه و چه و چه، کمر بدهکار و وام گیرنده را خم که چه عرض کنم، خورد می کند! سود 4 یا 5 درصد، نه! سود 25 درصد! که در عمل به خاطر فرمول هایی که فقط خود بانک سر در می آورد، می شود دو برابر اصل وام! من نمونه عینی سراغ دارم افرادی که از بانکی که خود را نماد خدمت و اعتبار معرفی می کند، وام 25 درصد گرفته اما در عمل حدود دو برابر مجبور شده پس بدهد! علاوه اینکه به خاطر اقساط عقب افتاده، جریمه های دیرکرد بالایی هم به عهده اش آمده! جریمه های دیرکردی که به تصریح مراجع عظام، ربای مسلم است اما بانک این مملکت راحت می گیرد و می خورد و یک لیوان آب هم بالایش می خورد و کسی هم ککش نمی گزد!
شما بفرمایید این کجایش قرض الحسنه است؟!
کجایش ربا نیست؟!
کجایش عمل به دستور دینی است؟!بانک های ما، به اسم قرض الحسنه رباخواری می کنند! آنوقت انتظار داریم باران برکت از آسمان نازل شود و همه مشکلات این مملکت با دعا و انابه حل شود! ما کی به دستورات اسلام عمل می کنیم که این دومی اش باشد؟! مشکل ما دستورات دینی نیست! مشکل ما آدم هایی است که دو خط ریش می گذارند اما تعهدی ندارند! مشکل ما اجرای بد احکام است! غیر از این هم نتیجه ای نمی گیریم! (البته، افراد متعهد هم داریم که سعی می کنند قوانین دینی را خوب اجرا کنند اما بحثی کلی می کنیم و تعارف هم نداریم)
-------------------
* تفسير نور، ج1، ص: 387
سلام به همه دوستان
ببخشید که بی اجازه بین بحث وارد میشم میخواستم بپرسم مگر خدا بر همه چیز قادر و توانا نبوده و نیست و مگر خدا خواهان هدایت ما نبوده و نیست پس چرا قرآن رو طوری خلق نکرد که بشه فقط یک نوع برداشت ازش کرد یعنی فقط حقیقت و دین حق رو در این صورت دیگه کسی هم بر اثر برداشت نابجا و غلط گمراه نمی شد؟
بلعکس در امت اسلامی بر مبنای اجتهاد..وتفقه در دین مراجع زیادی شکل گرفته اند که به طبع همین ریشه شاخه شاخه شدن را بوجود آورده
سلام
کجای قرآن برای مسلمانان مراجع متفاوت و مختلف معرفی کرده است
کجای قرآن گفته که اگر امام و مفسر قرآن در غیبت بود دست روی دست بگذارید؟
سلام به همه دوستان
ببخشید که بی اجازه بین بحث وارد میشم میخواستم بپرسم مگر خدا بر همه چیز قادر و توانا نبوده و نیست و مگر خدا خواهان هدایت ما نبوده و نیست پس چرا قرآن رو طوری خلق نکرد که بشه فقط یک نوع برداشت ازش کرد یعنی فقط حقیقت و دین حق رو در این صورت دیگه کسی هم بر اثر برداشت نابجا و غلط گمراه نمی شد؟
سلام دوست عزیز
قرآن کریم خودش می فرماید من دو دسته آیه دارم: آیات محکم و آیات متشابه:
هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (آل عمران/7)
او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن] است كه اساس اين كتاب مى باشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مىرود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مىگردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى طلبند در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى دانند. (آنها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمى شوند (و اين حقيقت را درك نمى كنند). (1)
آیات محکم همانی است که مد نظر شماست یعنی تاب یک معنا بیشتر ندارد مثلا آیه الحمد لله رب العالمین آیه محکم است چون معنای روشنی دارد و تفسیر بردار نیست، اما آیات متشابه آیاتی هستند که تاب چند معنا را دارد و خود قرآن فرموده که باید در تفسیر آنها، به آیات محکم رجوع کنید. این تاب چند معنا داشتن هم از خود کلام و زبان _حالا چه زبان عربی باشد، یا فارسی یا هر زبان دیگر_ نشأت می گیرد یعنی وقتی می خواهید مطالبی مفصل و طولانی را برای کسی توضیح دهید، تا چند جمله و عبارت را می شود به صورت تک معنایی بیان کرد، اما برای رعایت فصاحت و بلاغت کلام، رعایت مقتضای حال مخاطب، تبیین صحیح و دقیق رخدادهای مورد نظر، تبیین و توضیح کامل مطالب، و بالاتر از همه، برای اینکه بتوانید از عوالم دیگر مثل برزخ و قیامت و بهشت و دوزخ و عالم تجرد و صفات خدا _که الفاظ مادی در تفهیم آنها دچار نقص و ناتوانی ذاتی هستند_ سخن بگویید، ناچارید از همه ظرفیت های جمله سازی استفاده کنید؛ یعنی استفاده از عبارات و جملاتی که تاب چند معنا دارند.
از این گذشته، قرآن کریم کتاب اخلاق و تربیت است، نه کتاب قانون! برای تربیت صحیح بایستی بیان خشک و بی روح قانون را وانهاده و از همه ابزار چشم نواز ادبی، برای تاثیر گذاری بر مخاطب استفاده کرد و قرآن کریم هم به درستی از این شیوه بهره کامل برده است. شما فرض کنید قرآن کریم بخواهد داستان یوسف نبی را بیان کند. چگونه با عبارات تک معنایی این ماجرای مفصل را بیان کند و مخاطب هم تحمل شنیدنش را داشته باشد؟! اساس روایت داستانی بر استفاده از زیباترین صنایع ادبی استوار است و در تمام فیلم ها و سریال های پیشرفته امروز دنیا می بینید که برای تاثیرگذاری بر مخاطب، از این ابزار ناب بیشترین استفاده را می برند. استفاده از صنایع ادبی چیزی جز استفاده از جملات و عبارات با تاب چند معنا نیست.
این از بدیهیات است که هر زبانی تا قدری می تواند عبارات و جملاتش تکمعنایی بیان شود، و الا عمده مطالب مفصل، پر از عبارات متشابه اند و تاب چند معنا را دارند. البته این هیچ عیب و ایرادی ندارد و ظرفیت عظیم یک زبان در انتقال معنا و مفهوم را می رساند اما به هر حال این از ذاتیات یک زبان است که اگر بخواهید از همه ظرفیتش استفاده کنید، چاره ای جز استفاده از کلمات و جملات با بُرد چند معنا ندارید!
آیه کریمه می فرماید آنها که مرض قلبی دارند، آنها که به بیماری نفاق دچارند و حاضر اند دینشان را به کمترین بهای دنیایی به ثمن بخس بفروشند، آنها از هر ابزاری برای رسیدن به اهدافشان استفاده می کنند حتی از دین و عقاید مردم! حتی از پیامبر! حتی از آیه قرآن! یک روز قرآن بر سر نیزه می کنند و مردمان ساده لوح را فریب می دهند (2)، روز دیگر معنایش را به دلخواه خود تفسیر می کنند و به خورد مردم ساده اندیش می دهند! (3)
پس محکم و متشابه بودن آیات هیچ عیب و ایرادی ندارد؛ عیب و ایراد از دل های بیماری است که هر امر مقدسی را فدای امیال دنیایی و خواسته های نفسانیشان می کنند. این روش، از دیرباز تا کنون، جاری و ساری بوده و مطلب نوپدیدی نیست.
پی نوشت
----------------------------------------
1- ترجمه استاد مکارم شیرازی
2- خدعه معاویه و عمرو عاص در صفین
3- مثل تفسیری که شیوخ وهابیت از آیات قرآن ارائه می دهند و با تفسیر دلخواه از چند آیه جهاد، به جان سایر مسلمانان افتاده و با وحشیانه ترین شکل ممکن آنها را قتل عام نموده و زمین و زمان و در و دیوار را به شرک و کفر و مهدورالدمی محکوم می کنند! و از آن طرف، بدعت ها و حرام های مسلّمی چون جهاد نکاح و امثال آن را حلال اعلام می نمایند! وای به سرانجام ننگینشان!
اگر نکته ای دارید دراون باره همین جا بفرمایید ممنون میشم.بحث در این آدرس طولانی و بعضا غیر مرتبط بود.
مخصوصا اینکه من جواب سوال خودم رو اونجا پیدا نکردم.
پرسیده بودم:
سلام
همگان ميدانيم كه رسول خدا ص بامر خداوند ديني كامل وكتابي جامع براي سعادت بشريت تا قيامت آورد اما بعد از ايشان بنص همين قران ، قران مهجور وعضين وانقلاب به اعقاب باعث تحريف دين گرديد .
بنص همين قرآن آياتي متشابه ومنسوخ در كنار آيات محكم وناسخ نوشته شده است كه بنص قول معصوم بروايت صحيح فريقين عدم شناخت منسوخات سبب هلاك واهلاك ميگردد .
نمونه عيني اختلاف وجنگهاي خونين بين مسلمين كه همه به آيه اي از قرآن تمسك كرده اند از همان روز اول ميبينيم حتي امام حسين ع در كربلا هم سبب قتلش را در تحريف اسلام بايد جست منجمله اينكه گفتند آيه مودة في القربي منسوخ شده است !!!!!!!!
اگر به تفاسیر اهل سنت نگاه کنید آیات بسیاری را منسوخ میدانند البته با اختلاف وهمین اختلاف از حزب سقیفه و جمع ناقص وعجولانه قران آنهاست نه قران رسول الله ص .
مثلا یک مورد آن آیه سیف (= آیه شمشیر= آیه 5 سوره فاضحة) که 124 آیه دیگر قران یعنی آیات رحمت وجدال احسن ومحبت وعفو مهربانی را بوسیله آن منسوخ میشمارند که البته در مذهب شیعه چنین چیزی نیست وامام صادق ع و امام باقر ع همه آیات رحمت و محبت به مردم را منسوخ نمیدانند .
واین آیه وآیات شمشیر و سیف که بزعم عامه ناسخ 124 آیه رحمت دیگر شدند دست مایه داعش وگروههای جهادی برای حملات وحشیانه به دیگران هستند چون همه قران واسلام را شمشیر و گردن زنی وخشونت دانسته اند !
پس نتيجه ميشود قران كتاب هدايت است بشرطيكه منسوخاتش را بتوان شناخت !(تمسك به ثقلين) !
سلام
همگان ميدانيم كه رسول خدا ص بامر خداوند ديني كامل وكتابي جامع براي سعادت بشريت تا قيامت آورد اما بعد از ايشان بنص همين قران ، قران مهجور وعضين وانقلاب به اعقاب باعث تحريف دين گرديد .
بنص همين قرآن آياتي متشابه ومنسوخ در كنار آيات محكم وناسخ نوشته شده است كه بنص قول معصوم بروايت صحيح فريقين عدم شناخت منسوخات سبب هلاك واهلاك ميگردد .
نمونه عيني اختلاف وجنگهاي خونين بين مسلمين كه همه به آيه اي از قرآن تمسك كرده اند از همان روز اول ميبينيم حتي امام حسين ع در كربلا هم سبب قتلش را در تحريف اسلام بايد جست منجمله اينكه گفتند آيه مودة في القربي منسوخ شده است !!!!!!!!
اگر به تفاسیر اهل سنت نگاه کنید آیات بسیاری را منسوخ میدانند البته با اختلاف وهمین اختلاف از حزب سقیفه و جمع ناقص وعجولانه قران آنهاست نه قران رسول الله ص .
مثلا یک مورد آن آیه سیف (= آیه شمشیر= آیه 5 سوره فاضحة) که 124 آیه دیگر قران یعنی آیات رحمت وجدال احسن ومحبت وعفو مهربانی را بوسیله آن منسوخ میشمارند که البته در مذهب شیعه چنین چیزی نیست وامام صادق ع و امام باقر ع همه آیات رحمت و محبت به مردم را منسوخ نمیدانند .
واین آیه وآیات شمشیر و سیف که بزعم عامه ناسخ 124 آیه رحمت دیگر شدند دست مایه داعش وگروههای جهادی برای حملات وحشیانه به دیگران هستند چون همه قران واسلام را شمشیر و گردن زنی وخشونت دانسته اند !پس نتيجه ميشود قران كتاب هدايت است بشرطيكه منسوخاتش را بتوان شناخت !(تمسك به ثقلين) !
سلام
با وجود اینکه در اون لینکی که قبلا گذاشتید مطالبی بود که جای بحث داشت؛ اما در اینجا مطرح نشد.
من تا حد زیادی با این نوشته شما موافقم.
اگه بخوام برداشت خودم از فرمایش شما رو خلاصه کنم میشه اینکه: پس از نزول قرآن، بدفهمی هایی که در اون صورت میگیره، نوعی تحریف معنوی (تفسیر به رای) رو موجب میشه و این بدفهمی ها گروهی از مسلمین رو از ذات اصیل اسلام دور میکنه. نمونه این بدفهمی ها هم در تشخیص آیات ناسخ از منسوخ هست.
و ظاهرا شما دلیل این بدفهمی ها رو دوری از اهل بیت دونستید، درسته؟
به نظرم چون سوال اصلی در این تاپیک مربوط به دلیل همین بدفهمی ها و اختلاف نظرها است، بهتره همین رو بیشتر توضیح بدید تا دربارش صحبت کنیم. :Gol:
قرض دادن بدون اینکه طلبکار یک ریال اضافه از بدهکار پس بگیرد، یک سنت نیک دینی است. اگر برگردیم به 20 30 سال پیش _بچه های دهه شصت مثل خودم، خوب به خاطر دارند_ ، اصلا صحبتی از وام بانکی و اینجور مسایل نبود! برادر از برادر قرض می گرفت، همسایه از همسایه، دوست از دوست، بعد از چند وقت هم تصفیه حساب می شد و تمام.اما الان را نگاه کنید! خیلی از مردم تا 20 30 سال بعد، تا خرخره زیر قرض وام بانکی رفته اند! وام بانکیای که اساسش بر ربا بنا شده و به اسم کارمزد و سود سالیانه و چه و چه، کمر بدهکار و وام گیرنده را خم که چه عرض کنم، خورد می کند! سود 4 یا 5 درصد، نه! سود 25 درصد! که در عمل به خاطر فرمول هایی که فقط خود بانک سر در می آورد، می شود دو برابر اصل وام! من نمونه عینی سراغ دارم افرادی که از بانکی که خود را نماد خدمت و اعتبار معرفی می کند، وام 25 درصد گرفته اما در عمل حدود دو برابر مجبور شده پس بدهد! علاوه اینکه به خاطر اقساط عقب افتاده، جریمه های دیرکرد بالایی هم به عهده اش آمده! جریمه های دیرکردی که به تصریح مراجع عظام، ربای مسلم است اما بانک این مملکت راحت می گیرد و می خورد و یک لیوان آب هم بالایش می خورد و کسی هم ککش نمی گزد!
شما بفرمایید این کجایش قرض الحسنه است؟!
کجایش ربا نیست؟!
کجایش عمل به دستور دینی است؟!بانک های ما، به اسم قرض الحسنه رباخواری می کنند! آنوقت انتظار داریم باران برکت از آسمان نازل شود و همه مشکلات این مملکت با دعا و انابه حل شود! ما کی به دستورات اسلام عمل می کنیم که این دومی اش باشد؟! مشکل ما دستورات دینی نیست! مشکل ما آدم هایی است که دو خط ریش می گذارند اما تعهدی ندارند! مشکل ما اجرای بد احکام است! غیر از این هم نتیجه ای نمی گیریم! (البته، افراد متعهد هم داریم که سعی می کنند قوانین دینی را خوب اجرا کنند اما بحثی کلی می کنیم و تعارف هم نداریم)
سلام
ممنون به خاطر اینکه همراه کاربران، پیگیر بحث هستید.
و بر خلاف خیلی از تاپیکهای دیگه انجمن، این پیگیری شما باعث شده حضور کارشناس در بحث خیلی پررنگ احساس بشه :Kaf:
درباره این مطلبی که در نقل قول اومده، گمان نمیکنید همچین مثالی برای چنین بحثی به جای اینکه به روشن شدن بحث کمک بیشتر بکنه، ذهن مخاطب رو درگیر حواشی دیگه میکنه؟ (مثل اینکه چرا در کشور اسلامی نظام بانکی باید چنین باشه و قوانین چنان و اجرای اسلام به این شکل و ...)
قطعا برای این حواشی جوابهای خوبی وجود داره، اما درباره موضوع این تاپیک واقعا حاشیه محسوب میشه و کسی هم در اینجا دربارش نخواهد پرسید؛ اما ذهنها درگیر خواهد ماند و سوال اول که جوابش روشن نمیشه هیچ، درباره موضوعات متعدد دیگه هم سوال ایجاد میشه.
به نظرم طرح چنین مثالهایی برای این موقعیت خالی از اشکال نیست.
با سپاس :Gol: