جمع بندی آیا قرآن کتاب هدایت است؟ (اختلاف در فهم قرآن)

تب‌های اولیه

75 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ذره بین;723624 نوشت:
سلام
با وجود اینکه در اون لینکی که قبلا گذاشتید مطالبی بود که جای بحث داشت؛ اما در اینجا مطرح نشد.

من تا حد زیادی با این نوشته شما موافقم.

اگه بخوام برداشت خودم از فرمایش شما رو خلاصه کنم میشه اینکه: پس از نزول قرآن، بدفهمی هایی که در اون صورت میگیره، نوعی تحریف معنوی (تفسیر به رای) رو موجب میشه و این بدفهمی ها گروهی از مسلمین رو از ذات اصیل اسلام دور میکنه. نمونه این بدفهمی ها هم در تشخیص آیات ناسخ از منسوخ هست.

و ظاهرا شما دلیل این بدفهمی ها رو دوری از اهل بیت دونستید، درسته؟

به نظرم چون سوال اصلی در این تاپیک مربوط به دلیل همین بدفهمی ها و اختلاف نظرها است، بهتره همین رو بیشتر توضیح بدید تا دربارش صحبت کنیم. :Gol:

سلام

من از بحث منطقي استقبال ميكنم .

بدفهمي وتفسير برآي سبب تحريف ميشود اما علتش چيست وكجاست ؟

چرا خداي متعال آيات متشابه ومنسوخ را در قرآن آورد تا سبب فتنه وگمراهي شود؟؟؟!!!!

نه ، مكرر گفتم كه علت وجود آيات متشابه بستگي تام با وجود ثقل ثاني دارد چرا كه معجزه جاويد بايد جوابگوي سعادت بشر تا قيامت باشد وبرنامه خداي سبحان هم بر امامت 12 امام بر همين بود كه همواره در كنار قران امامي مبين باشد تا از همين متشابهات احكام هدايت بخش هر زماني را متناسب مردم همان زمان استخراج نمايد .

ولي اگر امامي نباشد تا متشابهات و منسوخات را تشخيص و روشن نمايد نتيجه اش همين ميشود كه داريم ميبينيم : 1435 سال است كه نتيجه اين صدماتيكه را كه به اسلام وقرآن زدند داريم ميبينيم ...جنگ وقتل وغارت وداعش وطالب و تحريف و تنفر و تحجر وجهل وتعصب وافراط و تفريط وبدبختي بشريت و....

خیر البریه;723676 نوشت:
ولي اگر امامي نباشد تا متشابهات و منسوخات را تشخيص و روشن نمايد نتيجه اش همين ميشود كه داريم ميبينيم

البته که فهم کامل قرآن کریم فقط با مراجعه به مفسران اصلی اون یعنی اهل بیت(ع) ممکنه و فقط اونها هستن که به موجب آیه "لایمسه الا المطهرون" به خاطر مقام عصمت، شایستگی دریافت همه معانی باطنی و ظاهری قرآن کریم رو دارند.

اما آیا این تحلیل شما، معنیش مسدود بودن مسیر فهم قرآن برای غیر معصوم نیست؟
اگه چنین معنایی مورد نظر شما هست، اون وقت عدم دسترسی به معصوم در دوران غیبت رو چطور میشه توجیه کرد تا ظلم به بندگان نباشه؟

به نظرم منظومه اعتقادی اسلام رو به صورت یک مجموعه باید لحاظ کرد و اگه به واسطه دیدن بخشیش دست به ارائه یه تحلیل زدیم و از بخش دیگش غفلت کردیم گاهی نتایج سنگینی حاصل میشه.

ذره بین;723649 نوشت:
سلام ممنون به خاطر اینکه همراه کاربران، پیگیر بحث هستید. و بر خلاف خیلی از تاپیکهای دیگه انجمن، این پیگیری شما باعث شده حضور کارشناس در بحث خیلی پررنگ احساس بشه
سلام
تشکر از لطف شما

ذره بین;723649 نوشت:
درباره این مطلبی که در نقل قول اومده، گمان نمیکنید همچین مثالی برای چنین بحثی به جای اینکه به روشن شدن بحث کمک بیشتر بکنه، ذهن مخاطب رو درگیر حواشی دیگه میکنه؟ (مثل اینکه چرا در کشور اسلامی نظام بانکی باید چنین باشه و قوانین چنان و اجرای اسلام به این شکل و ...)
قطعا برای این حواشی جوابهای خوبی وجود داره، اما درباره موضوع این تاپیک واقعا حاشیه محسوب میشه و کسی هم در اینجا دربارش نخواهد پرسید؛ اما ذهنها درگیر خواهد ماند و سوال اول که جوابش روشن نمیشه هیچ، درباره موضوعات متعدد دیگه هم سوال ایجاد میشه. به نظرم طرح چنین مثالهایی برای این موقعیت خالی از اشکال نیست.
دوست گرامی، بنده نه اهل حاشیه بازی هستم و نه از حاشیه سازی خوشم می آید! اصولا کسانی به دنبال حاشیه بازی و حاشیه سازی می روند که از متن جریان و شاهراه اصلی فراری هستند!

آن پاسخ که اشاره فرمودید، در برابر آن پرسش خاص بود که در اینجا #39 نقل شده. به نظرم اگر گفتگوها را پشت سر هم مطالعه می کردید، تناسب پاسخ را بیشتر عنایت داشتید. پرسشگر محترم از احکام مترقی دین پرسش نموده که کجاست و جای آن را در جامعه کنونی خالی می بیند (این پرسشی است که خیلی از جوانان در کلاس های دانشگاه و درس و جاهای مختلف می پرسند و تعارف‌بردار هم نیست و با چار تا ان شاء الله و ما شاء الله حل نمی شود! توضیحش طولانی است ولی همین اشارت کافی است.) پاسخ بنده این بود که در خیلی موارد، به احکام دین عمل نمی شود یا درست اجرا نمی شود، و نتیجه اش هم این می شود که آن دستور اسلامی خاصیت عملی اش را از دست می دهد. برای تفهیم بهتر مطلب، مساله رباخواری بانک ها را مطرح کردم که صبح تا شب در رسانه های عمومی این مملکت به نام قرض الحسنه اسلامی و یک دستور دینی تبلیغ می شود اما هرگز رنگ و بوی دینی ندارد! (اگر شما وصفش را شنیده اید، بنده به صورت عینی و مستقیم با این مساله درگیر بوده ام و ناآگاهانه مطلبی ذکر نکردم).

[="Tahoma"][="Navy"]

ملاali;723243 نوشت:
کجای قرآن گفته که اگر امام و مفسر قرآن در غیبت بود دست روی دست بگذارید؟

سلام
شما سوال را با سوالی بی ارتباط به بحث جواب می دهید
اگر اجتهاد هم مجوز داشته باشد در تحت اصول قرآنی و روایی معصومین باید صورت گیرد آن هم در فروع در حالیکه مذاهب با جدا شدن از مفسر رسمی قرآن کریم یعنی ثقل اصغر در اصول و سپس فروع صورت گرفته است
یا علیم[/]

ذره بین;723691 نوشت:
البته که فهم کامل قرآن کریم فقط با مراجعه به مفسران اصلی اون یعنی اهل بیت(ع) ممکنه و فقط اونها هستن که به موجب آیه "لایمسه الا المطهرون" به خاطر مقام عصمت، شایستگی دریافت همه معانی باطنی و ظاهری قرآن کریم رو دارند.

اما آیا این تحلیل شما، معنیش مسدود بودن مسیر فهم قرآن برای غیر معصوم نیست؟
اگه چنین معنایی مورد نظر شما هست، اون وقت عدم دسترسی به معصوم در دوران غیبت رو چطور میشه توجیه کرد تا ظلم به بندگان نباشه؟

به نظرم منظومه اعتقادی اسلام رو به صورت یک مجموعه باید لحاظ کرد و اگه به واسطه دیدن بخشیش دست به ارائه یه تحلیل زدیم و از بخش دیگش غفلت کردیم گاهی نتایج سنگینی حاصل میشه.

شما خودتان جواب خودتان را داديد و گفتيد فهم كامل ، بله فهم كامل قران فقط از طريق معصوم يا شركاي قرآن ميسر اشت .

مثالي بزنم دانشجويان هنگام امتحان مگر همه كتب امتحاني را بصورت كامل و100% خوانده وفهميده اند ؟ نه بلكه اگر هنر كرده باشند ونصف مطالب كتب را فهميده باشند نمره قبولي را ميگيرند .

در عصر غيبت هم مشكل توسط مطلق انگاران و افراطيونيست كه فكر ميكنند حق فقط نزد ايشان است وبايد ديگران را حذف نمود مانند داعش وطالب و... كه فقط برداشت خود از قرآن را صحيح ميپندارند !

امروز نيز كساني هستند كه با تهذيب نفس به حضور هادي امت رسيده وميرسند وبه فهم كامل دين نائل ميشوند پس مشكلي نيست !

خیر البریه;723676 نوشت:
ولي اگر امامي نباشد تا متشابهات و منسوخات را تشخيص و روشن نمايد نتيجه اش همين ميشود كه داريم ميبينيم : 1435 سال است كه نتيجه اين صدماتيكه را كه به اسلام وقرآن زدند داريم ميبينيم ...جنگ وقتل وغارت وداعش وطالب و تحريف و تنفر و تحجر وجهل وتعصب وافراط و تفريط وبدبختي بشريت و....

سلام

به نظر حقیر که اینها استدلال درست نیست
چرا خدا باید فهم قران را در گرو چند نفر کند که بعد این همه انحراف در اسلام ایجاد شود ؟
ایا می ارزد ؟
شما این همه انحرافات و جنایات را نگاه کنید که از بدو اسلام برای همین واضح نبودن ایات اتفاق افتاده !!!
ایا فهم قران در گرو چندنفر به این همه انحرافات و جنایتها می ارزد ؟
خداوند می توانست فهم قران را انچنان واضح و اشکار کند که کوچکترین انحرافی در ان رخ ندهد
و هرکسی نتواند با اتکا به ان این همه جنایت بکند

**گلشن**;724082 نوشت:
به نظر حقیر که اینها استدلال درست نیست
چرا خدا باید فهم قران را در گرو چند نفر کند که بعد این همه انحراف در اسلام ایجاد شود ؟
ایا می ارزد ؟
شما این همه انحرافات و جنایات را نگاه کنید که از بدو اسلام برای همین واضح نبودن ایات اتفاق افتاده !!!
ایا فهم قران در گرو چندنفر به این همه انحرافات و جنایتها می ارزد ؟
خداوند می توانست فهم قران را انچنان واضح و اشکار کند که کوچکترین انحرافی در ان رخ ندهد
و هرکسی نتواند با اتکا به ان این همه جنایت بکند

سلام

فهم قرآن مختص گروه خاصی نیست. قرآن بیان للناس و هدی للناس است و هر کس که طالب حقیقت است، اگر با قلب صاف و بدون پیش داوری بر سر این خوان رحمت بنشیند، به اندازه لازم برمی چیند. مشکل زمانی شروع می شود که هوی و هوس و پیش داوری و دنیاطلبی و امثال آن وسط بیاید. نه تنها در فهم قرآن بلکه در فهم هر متن دینی و غیر دینی، اختلال ایجاد می کند و تفسیر مشتبه و خودساخته ایجاد می نماید!

فرض کنید همین قوانین مدنی که با هزار نکته سنجی و دقت تدوین می شود اما آنها که پولشویی و زد و بند، خوراک روزانه شان است، با هزار دوز و کلک، همین قوانین مدنی محکم را هم دور می زنند و به ظاهری قانونی به کارشان ادامه می دهند و قوانین را به نفع خود، تفسیر به رای می کنند!

مگر می شود جلوی فهم کسی را گرفت؟! هزار درز بگیری، آنکه می خواهد فرار کند و عمل نکند، راه در رویی پیدا می کند و این مطلبی بدیهی و روشن است.

خدای سبحان هزار بار در قرآن کریم خودش را به بهترین شکل معرفی فرمود که من خالق آسمان و زمین و همه عالم هستم و همانندی برای من نیست و ... ، آن وقت در کمال تعجب، در تاریخ اسلام گروهی پیدا می شوند که خدا را در قالب انسانی گُنده که دست و پا دارد و راه می رود و بر تخت می نشیند می پندارند، و برای اثبات نظریه شان، به آیات قرآن استشهاد می کنند!

اینهمه آیه در حرمت خون و جان و مال مسلمان و رافت و رحمت اسلامی داریم، آن وقت یک عده حرامی بی سر و پا، به خیال خود، سایر انسان هایی که با آنها همفکر نیستند _حالا چه مسلمان و چه مسیحی و ..._ را به شرک و کفر متهم نموده و آیات شرک را بر آنها منطبق می نمایند، و سپس به آنها یورش برده و ناموسشان را به بردگی و هرزگی می گیرند و آن بینواهای دست و پا بسته را هم به شنیع ترین شکل ممکن، قتل‌عام می کنند! صحنه هایی که شما را فقط به یاد دوران بربریّت و وحشی‌گری مغول ها می اندازد و کمترین رنگ و بوی دینی ندارد!

مگر می شود جلوی این هوی و هوس ها را گرفت! تا این بشر دو پا بر این کره خاکی قدم بر می دارد، همواره با این هیولای دورنش در ستیز ابدی است! هیولای بیرون هم که جای خود دارد!

بله، راه حق آشکار است و برنامه رستگاری هم روشن:


يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً (نساء/174)
اى مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم

ولی فکرها و اندیشه ها و برداشت ها و تفسیر ها، همیشه در تیررس هوی و هوس ها و دنیاطلبی ها و خودکامگی ها و زرق و برق های دنیاست، و همین موجبات تفسیر به رای ها و شبهه گرایی ها را فراهم می کند:


... وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُم‏ ... (بقره/213)
... و كتاب آسمانى، كه به سوى حق دعوت مى‏كرد، با آنها نازل نمود تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند. (افراد باايمان، در آن اختلاف نكردند) تنها (گروهى از) كسانى كه كتاب را دريافت داشته بودند، و نشانه‏هاى روشن به آنها رسيده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند ...

... فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (آل عمران/7)
... اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏ انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى ‏طلبند...

صدیقین;724361 نوشت:
خدای سبحان هزار بار در قرآن کریم خودش را به بهترین شکل معرفی فرمود که من خالق آسمان و زمین و همه عالم هستم و همانندی برای من نیست و ... ، آن وقت در کمال تعجب، در تاریخ اسلام گروهی پیدا می شوند که خدا را در قالب انسانی گُنده که دست و پا دارد و راه می رود و بر تخت می نشیند می پندارند، و برای اثبات نظریه شان، به آیات قرآن استشهاد می کنند!

سلام

گروهی که در تاریخ اسلام به انسان گونه بودن خدا اشاره می کنند
به قول شما به قران استشهاد می کنند
زیرا در قران تا ان جایی که من می دانم ایاتی وجود دارد که از دست خدا صحبت کرده
یا گفته خداوند بر عرش نشست و غیره
خوب همین ایات نمی توانست به این صورت مطرح نشود تا مورد سوئ استفاده قرار نگیرد ؟
به نحو ی مطرح می شد که این بیانات در ان نیاید
تا انجا که من خوانده ام دکتر سروش هم با توجه به این ایات به رویا دیدن پیامبر رسیده
و معتقد است که پیامبر همه اینها را در خواب دیده است

**گلشن**;724471 نوشت:
سلام
گروهی که در تاریخ اسلام به انسان گونه بودن خدا اشاره می کنند
به قول شما به قران استشهاد می کنند
زیرا در قران تا ان جایی که من می دانم ایاتی وجود دارد که از دست خدا صحبت کرده
یا گفته خداوند بر عرش نشست و غیره
خوب همین ایات نمی توانست به این صورت مطرح نشود تا مورد سوئ استفاده قرار نگیرد ؟
به نحو ی مطرح می شد که این بیانات در ان نیاید
تا انجا که من خوانده ام دکتر سروش هم با توجه به این ایات به رویا دیدن پیامبر رسیده
و معتقد است که پیامبر همه اینها را در خواب دیده است

سلام
پاسخش را در پست #48 عرض کردم و گفتم:
صدیقین;723308 نوشت:

سلام دوست عزیز

قرآن کریم خودش می فرماید من دو دسته آیه دارم: آیات محکم و آیات متشابه:


هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (آل عمران/7)
او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن‏] است كه اساس اين كتاب مى ‏باشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى ‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏ رود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مى ‏گردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏ انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى ‏طلبند در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى ‏دانند. (آنها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى ‏گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمى ‏شوند (و اين حقيقت را درك نمى ‏كنند). (1)


آیات محکم همانی است که مد نظر شماست یعنی تاب یک معنا بیشتر ندارد مثلا آیه الحمد لله رب العالمین آیه محکم است چون معنای روشنی دارد و تفسیر بردار نیست، اما آیات متشابه آیاتی هستند که تاب چند معنا را دارد و خود قرآن فرموده که باید در تفسیر آنها، به آیات محکم رجوع کنید. این تاب چند معنا داشتن هم از خود کلام و زبان _حالا چه زبان عربی باشد، یا فارسی یا هر زبان دیگر_ نشأت می گیرد یعنی وقتی می خواهید مطالبی مفصل و طولانی را برای کسی توضیح دهید، تا چند جمله و عبارت را می شود به صورت تک معنایی بیان کرد، اما برای رعایت فصاحت و بلاغت کلام، رعایت مقتضای حال مخاطب، تبیین صحیح و دقیق رخدادهای مورد نظر، تبیین و توضیح کامل مطالب، و بالاتر از همه، برای اینکه بتوانید از عوالم دیگر مثل برزخ و قیامت و بهشت و دوزخ و عالم تجرد و صفات خدا _که الفاظ مادی در تفهیم آنها دچار نقص و ناتوانی ذاتی هستند_ سخن بگویید، ناچارید از همه ظرفیت های جمله سازی استفاده کنید؛ یعنی استفاده از عبارات و جملاتی که تاب چند معنا دارند.

از این گذشته، قرآن کریم کتاب اخلاق و تربیت است، نه کتاب قانون! برای تربیت صحیح بایستی بیان خشک و بی روح قانون را وانهاده و از همه ابزار چشم نواز ادبی، برای تاثیر گذاری بر مخاطب استفاده کرد و قرآن کریم هم به درستی از این شیوه بهره کامل برده است. شما فرض کنید قرآن کریم بخواهد داستان یوسف نبی را بیان کند. چگونه با عبارات تک معنایی این ماجرای مفصل را بیان کند و مخاطب هم تحمل شنیدنش را داشته باشد؟! اساس روایت داستانی بر استفاده از زیباترین صنایع ادبی استوار است و در تمام فیلم ها و سریال های پیشرفته امروز دنیا می بینید که برای تاثیرگذاری بر مخاطب، از این ابزار ناب بیشترین استفاده را می برند. استفاده از صنایع ادبی چیزی جز استفاده از جملات و عبارات با تاب چند معنا نیست.

این از بدیهیات است که هر زبانی تا قدری می تواند عبارات و جملاتش تک‌معنایی بیان شود، و الا عمده مطالب مفصل، پر از عبارات متشابه اند و تاب چند معنا را دارند. البته این هیچ عیب و ایرادی ندارد و ظرفیت عظیم یک زبان در انتقال معنا و مفهوم را می رساند اما به هر حال این از ذاتیات یک زبان است که اگر بخواهید از همه ظرفیتش استفاده کنید، چاره ای جز استفاده از کلمات و جملات با بُرد چند معنا ندارید!

آیه کریمه می فرماید آنها که مرض قلبی دارند، آنها که به بیماری نفاق دچارند و حاضر اند دینشان را به کمترین بهای دنیایی به ثمن بخس بفروشند، آنها از هر ابزاری برای رسیدن به اهدافشان استفاده می کنند حتی از دین و عقاید مردم! حتی از پیامبر! حتی از آیه قرآن! یک روز قرآن بر سر نیزه می کنند و مردمان ساده لوح را فریب می دهند (2)، روز دیگر معنایش را به دلخواه خود تفسیر می کنند و به خورد مردم ساده اندیش می دهند! (3)

پس محکم و متشابه بودن آیات هیچ عیب و ایرادی ندارد؛ عیب و ایراد از دل های بیماری است که هر امر مقدسی را فدای امیال دنیایی و خواسته های نفسانی‌شان می کنند. این روش، از دیرباز تا کنون، جاری و ساری بوده و مطلب نوپدیدی نیست.

پی نوشت
----------------------------------------
1- ترجمه استاد مکارم شیرازی
2- خدعه معاویه و عمرو عاص در صفین
3- مثل تفسیری که شیوخ وهابیت از آیات قرآن ارائه می دهند و با تفسیر دلخواه از چند آیه جهاد، به جان سایر مسلمانان افتاده و با وحشیانه ترین شکل ممکن آنها را قتل عام نموده و زمین و زمان و در و دیوار را به شرک و کفر و مهدورالدمی محکوم می کنند! و از آن طرف، بدعت ها و حرام های مسلّمی چون جهاد نکاح و امثال آن را حلال اعلام می نمایند! وای به سرانجام ننگینشان!


مطالب خوب و آموزنده. مرسی

خیر البریه;723676 نوشت:
نه ، مكرر گفتم كه علت وجود آيات متشابه بستگي تام با وجود ثقل ثاني دارد چرا كه معجزه جاويد بايد جوابگوي سعادت بشر تا قيامت باشد وبرنامه خداي سبحان هم بر امامت 12 امام بر همين بود كه همواره در كنار قران امامي مبين باشد تا از همين متشابهات احكام هدايت بخش هر زماني را متناسب مردم همان زمان استخراج نمايد .

ولي اگر امامي نباشد تا متشابهات و منسوخات را تشخيص و روشن نمايد نتيجه اش همين ميشود كه داريم ميبينيم : 1435 سال است كه نتيجه اين صدماتيكه را كه به اسلام وقرآن زدند داريم ميبينيم ...جنگ وقتل وغارت وداعش وطالب و تحريف و تنفر و تحجر وجهل وتعصب وافراط و تفريط وبدبختي بشريت و....

با سلام

به نکته ایی که میخواستم اشاره کردید
با این حال آیا در زمان غیبت میتوان گفت هدایتی وجود دارد؟

بستگی داره به اینکه هدایت به چه معناست؟ به اینکه به زندگی این دنیا اعتقاد دارید یا به جهان آخرت هم معتقدید...برای مومنین و مسلمانان قرآن و دین اسلام چراغ هدایته...برای مسیحیان انجیل و......برای انسان های مدرن سلامتی و رفاه اجتماعی مهمه

ملاali;728292 نوشت:
با سلام

به نکته ایی که میخواستم اشاره کردید
با این حال آیا در زمان غیبت میتوان گفت هدایتی وجود دارد؟

سلام

تا هدايت وحدودش را تعريف كنيم !

بله وجود دارد اما كامل نه چرا كه خورشيد پشت ابر است مگر براي كسانيكه به شرف حضور و لقاء حضرت حجت ع برسند .

خیر البریه;728814 نوشت:
تا هدايت وحدودش را تعريف كنيم !

بله وجود دارد اما كامل نه چرا كه خورشيد پشت ابر است مگر براي كسانيكه به شرف حضور و لقاء حضرت حجت ع برسند .

خب تکلیف کسانی که در این دوره گمراه میشوند چیست؟
نمیتوانند روز قیامت به خداوند اعتراض کنند؟

ملاali;729079 نوشت:
خب تکلیف کسانی که در این دوره گمراه میشوند چیست؟
نمیتوانند روز قیامت به خداوند اعتراض کنند؟

سلام

گفتم هدايت هست اما كامل نيست ، گناهش هم مقداريش بعهده خودمان است كه كم كاري و ورع نداريم و مقداريش هم بر گردن سلف ظالم آل محمد ص .

صدیقین;724612 نوشت:
سلام
پاسخش را در پست #48 عرض کردم و گفتم:

سلام

ببینید خداوند حداقل کاری که می توانست انجام دهد برای رفع فتنه و شرارت در طول تاریخ
این بود که لااقل ایات متشابه را مشخص می کرد .
خداوند که فرمود بعضی ها محکم است و بعضی متشابه
خوب متشابهات را مشخص می فرمود تا حجت بر مردمان تمام باشد

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

**گلشن**;729314 نوشت:
خداوند که فرمود بعضی ها محکم است و بعضی متشابه
خوب متشابهات را مشخص می فرمود تا حجت بر مردمان تمام باشد

در قرآن آیه‌ای که به طور مطلق «متشابه» باشد ، مصداق خارجی ندارد.
ممکن است آیه‌‏اى براى شخصى محکم و براى دیگرى متشابه باشد.
پس اختلاف اشخاص در مراتب عقل و فهم و صفات قلب و هواى نفس ایجاب محکم و متشابه در قرآن را می‌‏نماید.
می‌فرماید: هدی للمتقین.
رسیدن به مقام متقین و دستیابی به قلب سلیم، بصیرتی را نصیب انسان می‌کند تا تمام آیات را محکم ببیند.
به همین جهت است که در آیه اول سوره هود می‌فرماید: «کتاب احکمت آیاته» (کتابی که آیات آن استحکام یافته)

استوار;729387 نوشت:
در قرآن آیه‌ای که به طور مطلق «متشابه» باشد ، مصداق خارجی ندارد.
ممکن است آیه‌‏اى براى شخصى محکم و براى دیگرى متشابه باشد.
پس اختلاف اشخاص در مراتب عقل و فهم و صفات قلب و هواى نفس ایجاب محکم و متشابه در قرآن را می‌‏نماید.
می‌فرماید: هدی للمتقین.
رسیدن به مقام متقین و دستیابی به قلب سلیم، بصیرتی را نصیب انسان می‌کند تا تمام آیات را محکم ببیند.
به همین جهت است که در آیه اول سوره هود می‌فرماید: «کتاب احکمت آیاته» (کتابی که آیات آن استحکام یافته)

سلام و همچنین عرض ادب

جناب استوار مطالب شما منافاتی با دسته بندی ایات به محکم و متشابه و مشخص نمودن انها نخواهد داشت
اگر ایات متشابه قران دقیقا مشخص بود
افراد با مراجعه به قران و اینکه می فهمیدن فلان ایه متشابه است
تفسیر به رای نمی کردن
حداقل جانب احتیاط را نگه می داشتند
مگر واقعا افراد مغرض و کسانی که می خواستن سوئ استفاده کنند
در این صورت افراد بدون غرض و محققین واقعی دیگر سردرگم نمی شدند
به نظر حقیر که سوئ استفاده از ایات قران کمتر می شد
شما ببینید الان سر متشابه بودن کدام ایات هم بحث است
و هر کدام از علما نظری دارند
می شد این اختلافات را به حداقل رسانید

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

**گلشن**;729460 نوشت:
اگر ایات متشابه قران دقیقا مشخص بود

خواهر گرامی، متشابه بودن آیات را تفاوت فهم مردم ایجاب می‌کند.
امری نسبی است.
چگونه میتوان آیۀ مشخصی را بطور مطلق و عمومی، متشابه اعلام نمود وقتی که برای عده‌ای محکم است؟
اگر آیات قرآن یک یا دو لایه داشت که نمیشد معجزۀ جاوید و اینهمه به تعمق و ژرف اندیشی توصیه نمی‌کرد.
هنگامی که با یک حریف آماتور شطرنج بازی کنید، حرکات یک بُعدی وی، هیچگاه اندیشه و فکر شما را به چالش نمیکشد و جلا نمی‌دهد.
اما وقتی رو در روی یک استاد بزرگ شطرنج قرار می‌گیرید، متوجه می‌شوید که هر حرکتش ابعاد و لایه‌های متعددی دارد.
به فراخور عمق و ژرفای اندیشه‌تان متوجه تعداد لایه‌ها و ابعاد حرکاتش می‌شوید.
اندیشه و فکرتان جلا می‌یابد. رشد می‌کند و مرتبۀ وجودیش ترفیع می‌یابد.

آیا اصل دعوت انبیاء برای مخاطبانشان و لبّ کلامشان محکم نبوده؟
کسی که نخواهد ایمان بیاورد، محکمات را نیز نمی‌پذیرد.
و اگر آیات متشابه وجود نداشت، یا به عبارتی دیگر، آیات فقط یک بُعدی بودند، آیا مردم باز ایراد نمیگرفتند که این نمیتواند کلام خدا باشد؟
آیا به بشری بودن آن سخنان اجماع نمیکردند؟

استوار;729537 نوشت:
خواهر گرامی، متشابه بودن آیات را تفاوت فهم مردم ایجاب می‌کند.
امری نسبی است.
چگونه میتوان آیۀ مشخصی را بطور مطلق و عمومی، متشابه اعلام نمود وقتی که برای عده‌ای محکم است؟

سلام و عرض ادب

اگر به ایه محکم و متشابه دقت کنید قران نگفته که بعضی ایات برای عده ای متشابه و برای عده ای محکم می باشند
بلکه دقیقا ایات را به دو گروه محکم و متشابه تقسیم کرده
یعنی ایات متشابه برای همه متشابه است
منتهی معنای ان را فقط خدا و راسخان در علم می دانند

**گلشن**;729314 نوشت:
سلام

ببینید خداوند حداقل کاری که می توانست انجام دهد برای رفع فتنه و شرارت در طول تاریخ
این بود که لااقل ایات متشابه را مشخص می کرد .
خداوند که فرمود بعضی ها محکم است و بعضی متشابه
خوب متشابهات را مشخص می فرمود تا حجت بر مردمان تمام باشد

سلام
راهش را مشخص فرمود:


... وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (نحل/44)
... و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند

خودش دارد تصریح می کند که توضیح مرا از آورنده‌اش بخواهید. حدیث ثقلین _که روایت متواتر نبوی است_ نیز بیانگر همین معناست که از طریق اهل بیت (علیهم السلام) باید فهمید و یاد گرفت؛ این راه، هرگز گمراهی ندارد. هر جا مشکوک بود یا سؤال پیش آمد، سریع به اهل بیت مراجعه می کنیم تا برایمان روشن کنند. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در این روایت متواتر، تصریح می کند که: اگر به این دو _قرآن و اهل بیت_ تمسک کنید، هرگز گمراه نمی شوید (ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا)؛ آیات کریمه قرآن هم مؤید همین معناست.

کسانی که اهل بیت را _که به شهادت آیه 44 نحل و آیات دیگر، مفسران حقیقی قرآن اند_ رها کرده اند، قطعا در خطر گمراهی اند! همین است که می بینیم از این جماعت، خوارج در می آید! وهابیت در می آید! داعش و بوکوحرام و طالبان در می آید! در عین حال، همه این گروه ها به قرآن تمسک می کنند! وقتی مفسرش را رها کردند، با همین قرآن به جان مردم می افتند و خون و مال و ناموسشان را به یغما می برند!

اصلا یکی از دلایل روشن حقانیت شیعه همین نکته است که شما در طول تاریخ، گروهی از شیعیان راستین پیدا نمی کنید که با پیروی از قرآن یا اهل بیت به جان دیگر مردم افتاده باشند! اما از مسلمانان غیر شیعه، تا دلتان بخواهد گروه های منحرف بسیاری در طول تاریخ پدید آمدند که دمار از روزگار مردمان زمان خود درآوردند! نمونه های این افراد پلید را در زمان خودمان در سوریه و عراق و افغانستان و یمن و آفریقا و ... می بینیم که به نام قرآن، چه جنایاتی مرتکب می شوند که قلم از بیان عظمت گناهش سخت ناتوان و عاجز است! ریشه همه این جنایات هم به رها کردن اهل بیت بر می گردد!

درست همانند آن زمانی که شش ماه در کنج خانه اش نشست و جز برای نماز ردا بر دوش نیفکند و مشغول جمع قرآن شد. وقتی از جمعش فارغ شد و آن را به صحابه عرضه کرد، کودتاچیان سقیفه گفتند: "نه به خودت نیازی داریم، و نه به قرآنت"! ، و این اولین گام انحرافی بود که پیروان شیطان در اسلام بنا نهادند و عالِمِ به قرآن را در حصری غم‌آلود گرفتار نموده و امت غافل و خاموش را از نوشیدن جام دلربای تفسیر وحی، محروم کردند و شد آنچه شد!

سلام و عرض ادب.

**گلشن**;729768 نوشت:

اگر به ایه محکم و متشابه دقت کنید قران نگفته که بعضی ایات برای عده ای متشابه و برای عده ای محکم می باشند
بلکه دقیقا ایات را به دو گروه محکم و متشابه تقسیم کرده
یعنی ایات متشابه برای همه متشابه است
منتهی معنای ان را فقط خدا و راسخان در علم می دانند

پاسخ کارشناس گرامی در پست قبلی، کامل و روشن است.
بنده فقط در مورد نقل قول شما عرض کنم:
در همان آیه مد نظرتان، آیات محکم به عنوان «ام الکتاب» مشخص شده‌اند و این بدان معناست که آیات متشابه با رجوع به محکمات، محکم می‌شوند.
لذا آیات متشابه برای راسخون و اولوالباب و کسانی که به ایشان و آیات محکم رجوع می‌کنند، محکم خواهد بود.
و این همان قول آیه اول سوره هود است که تمام آیات قرآن را مستحکم معرفی میکند.

خیر البریه;729283 نوشت:
گفتم هدايت هست اما كامل نيست ، گناهش هم مقداريش بعهده خودمان است كه كم كاري و ورع نداريم و مقداريش هم بر گردن سلف ظالم آل محمد ص .

سلام
چه سندی برای سخنتان دارید؟
من اکثر سوالاتم بی جوابه یعنی احساس میکنم علم کافی وجود نداره که پاسخگوی سوالاتم باشه
از مسئله جبر و اختیار بگیر تا عدل الهی و غیره
اصلا همین نبودن امام خودش برام شبهه شده...با همون استدلالی که نبوت را ثابت میکنیم ضرورت امام را ثابت میکنیم...میگوییم خب پس کجاست امام؟ میگویند در غیبت است
ما حق نداریم به اصل نبوت هم شک کنیم؟

در کل اینکه به نظر من کتاب قرآن بدون مفسر واقعی آن نمیتواند باعث هدایت شود

پرسش:
چرا همه افراد با قرآن هدایت نمی شوند؟ چرا بخشی از آیات قرآن متشابه است؟ چرا تفسیر به رای های زیادی از قرآن می شود و فرقه های زیادی به وجود می آید که همگی هم ادعای مسلمانی و فهم آیات کریمه قرآن را دارند؟

پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی

آیات کریمه قرآن همه نور و هدایت است:


يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً (انعام/174)
اى مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم


اما این چراغ، راهنمای افراد بیناست؛ آنها که می توانند راه بروند و طالب نور اند، اما آنان که چشمانشان را بسته اند و با سیاهی هوی و هوس و ستم، کوردل گشته اند و هرگز طالب مقصد و راه نیستند، چنین کسانی هرگز به سمت چراغ نمی روند و اگر بروند، استفاده ای از او نمی برند! برای همین است که فرمود قرآن چراغ هدایت است اما همگان نمی توانند از نور هدایتش بهره مند شوند:

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً (اسراء/82)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏ كنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمى‏ افزايد


با آنكه قرآن براى هدايتِ همه است «هُدىً لِلنَّاسِ» (بقره/185) ولى تنها كسانى از اين نور بهره مى‏ برند كه پنجره‏ روح خود را به سوى آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته، با روحى سالم به سراغ قرآن بروند «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» (بقره/2) ، از این رو است که لجوجانِ بيماردل را جز خسارت نمى‏ افزايد؛ همانند باران كه وقتى بر مردارى ببارد، بوى تعفّن برخيزد، هر چند باران زلال و پاک است؛ و نیز همانند باران پاک که بر زمین حاصلخیز و شوره‌زار می بارد، اما از یکی لاله می روید و از دیگری خس! پس در پاکی باران شک و شبه ای نیست بلکه ایراد و اشکال از زمینی است که شوره زار است و خود موجبات روییدن خس و خاشاک را فراهم می آورد!

به فرمایش سعدی در گلستان:

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره بوم خس


و اما درباره آیات متشابه، قرآن کریم خودش می فرماید من دو دسته آیه دارم: آیات محکم و آیات متشابه:

هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (آل عمران/7)
او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن‏] است كه اساس اين كتاب مى ‏باشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى ‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مى‏گردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏ انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى ‏طلبند در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى ‏دانند. (آنها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى ‏گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمى ‏شوند (و اين حقيقت را درك نمى ‏كنند).(1)


آیات محکم همانی است که مد نظر شماست یعنی تاب یک معنا بیشتر ندارد مثلا آیه الحمد لله رب العالمین آیه محکم است چون معنای روشنی دارد و تفسیر بردار نیست، اما آیات متشابه آیاتی هستند که تاب چند معنا را دارد و خود قرآن فرموده که باید در تفسیر آنها، به آیات محکم رجوع کنید. این تاب چند معنا داشتن هم از خود کلام و زبان _حالا چه زبان عربی باشد، یا فارسی یا هر زبان دیگر_ نشأت می گیرد یعنی وقتی می خواهید مطالبی مفصل و طولانی را برای کسی توضیح دهید، تا چند جمله و عبارت را می شود به صورت تک معنایی بیان کرد، اما برای رعایت فصاحت و بلاغت کلام، رعایت مقتضای حال مخاطب، تبیین صحیح و دقیق رخدادهای مورد نظر، تبیین و توضیح کامل مطالب، و بالاتر از همه، برای اینکه بتوانید از عوالم دیگر مثل برزخ و قیامت و بهشت و دوزخ و عالم تجرد و صفات خدا _که الفاظ مادی در تفهیم آنها دچار نقص و ناتوانی ذاتی هستند_ سخن بگویید، ناچارید از همه ظرفیت های جمله سازی استفاده کنید؛ یعنی استفاده از عبارات و جملاتی که تاب چند معنا دارند.

از این گذشته، قرآن کریم کتاب اخلاق و تربیت است، نه کتاب قانون! برای تربیت صحیح بایستی بیان خشک و بی روح قانون را وانهاده و از همه ابزار چشم نواز ادبی، برای تاثیر گذاری بر مخاطب استفاده کرد و قرآن کریم هم به درستی از این شیوه بهره کامل برده است. شما فرض کنید قرآن کریم بخواهد داستان یوسف نبی را بیان کند. چگونه با عبارات تک معنایی این ماجرای مفصل را بیان کند و مخاطب هم تحمل شنیدنش را داشته باشد؟! اساس روایت داستانی بر استفاده از زیباترین صنایع ادبی استوار است و در تمام فیلم ها و سریال های پیشرفته امروز دنیا می بینید که برای تاثیرگذاری بر مخاطب، از این ابزار ناب بیشترین استفاده را می برند. استفاده از صنایع ادبی چیزی جز استفاده از جملات و عبارات با تاب چند معنا نیست.

این از بدیهیات است که هر زبانی تا قدری می تواند عبارات و جملاتش تک‌معنایی بیان شود، و الا عمده مطالب مفصل، پر از عبارات متشابه اند و تاب چند معنا را دارند. البته این هیچ عیب و ایرادی ندارد و ظرفیت عظیم یک زبان در انتقال معنا و مفهوم را می رساند اما به هر حال این از ذاتیات یک زبان است که اگر بخواهید از همه ظرفیتش استفاده کنید، چاره ای جز استفاده از کلمات و جملات با بُرد چند معنا ندارید!

آیه کریمه می فرماید آنها که مرض قلبی دارند، آنها که به بیماری نفاق دچارند و حاضر اند دینشان را به کمترین بهای دنیایی به ثمن بخس بفروشند، آنها از هر ابزاری برای رسیدن به اهدافشان استفاده می کنند حتی از دین و عقاید مردم! حتی از پیامبر! حتی از آیه قرآن! یک روز قرآن بر سر نیزه می کنند و مردمان ساده لوح را فریب می دهند (2)، روز دیگر معنایش را به دلخواه خود تفسیر می کنند و به خورد مردم ساده اندیش می دهند! (3)

پس محکم و متشابه بودن آیات هیچ عیب و ایرادی ندارد؛ عیب و ایراد از دل های بیماری است که هر امر مقدسی را فدای امیال دنیایی و خواسته های نفسانی‌شان می کنند. این روش، از دیرباز تا کنون، جاری و ساری بوده و مطلب نوپدیدی نیست.

قرآن بیان للناس و هدی للناس است و هر کس که طالب حقیقت است، اگر با قلب صاف و بدون پیش داوری بر سر این خوان رحمت بنشیند، به اندازه لازم برمی چیند. مشکل زمانی شروع می شود که هوی و هوس و پیش داوری و دنیاطلبی و امثال آن وسط بیاید. نه تنها در فهم قرآن بلکه در فهم هر متن دینی و غیر دینی، اختلال ایجاد می کند و تفسیر مشتبه و خودساخته ایجاد می نماید! فرض کنید همین قوانین مدنی که با هزار نکته سنجی و دقت تدوین می شود اما آنها که پولشویی و زد و بند، خوراک روزانه شان است، با هزار دوز و کلک، همین قوانین مدنی محکم را هم دور می زنند و به ظاهری قانونی به کارشان ادامه می دهند و قوانین را به نفع خود، تفسیر به رای می کنند! مگر می شود جلوی فهم کسی را گرفت؟! هزار درز بگیری، آنکه می خواهد فرار کند و عمل نکند، راه در رویی پیدا می کند و این مطلبی بدیهی و روشن است.

خدای سبحان هزار بار در قرآن کریم خودش را به بهترین شکل معرفی فرمود که من خالق آسمان و زمین و همه عالم هستم و همانندی برای من نیست و ... ، آن وقت در کمال تعجب، در تاریخ اسلام گروهی پیدا می شوند که خدا را در قالب انسانی گُنده که دست و پا دارد و راه می رود و بر تخت می نشیند می پندارند، و برای اثبات نظریه شان، به آیات قرآن استشهاد می کنند! اینهمه آیه در حرمت خون و جان و مال مسلمان و رافت و رحمت اسلامی داریم، آن وقت یک عده متحجر نادان، سایر انسان هایی که با آنها همفکر نیستند _حالا چه مسلمان و چه مسیحی و ..._ را به شرک و کفر متهم نموده و آیات شرک را بر آنها منطبق می نمایند، و سپس به آنها یورش برده و ناموسشان را به بردگی و هرزگی می گیرند و آن بینواهای دست و پا بسته را هم به شنیع ترین شکل ممکن، قتل‌عام می کنند! صحنه هایی که شما را فقط به یاد دوران بربریّت و وحشی‌گری مغول ها می اندازد و کمترین رنگ و بوی دینی ندارد! مگر می شود جلوی این هوی و هوس ها را گرفت! تا این بشر دو پا بر این کره خاکی قدم بر می دارد، همواره با این هیولای دورنش در ستیز ابدی است! هیولای بیرون هم که جای خود دارد!

بله، راه حق آشکار است و برنامه رستگاری هم روشن:


يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً (نساء/174)
اى مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم


ولی فکرها و اندیشه ها و برداشت ها و تفسیر ها، همیشه در تیررس هوی و هوس ها و دنیاطلبی ها و خودکامگی ها و زرق و برق های دنیاست، و همین موجبات تفسیر به رای ها و شبهه گرایی ها را فراهم می کند:

... وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُم‏ ... (بقره/213)
... تنها (گروهى از) كسانى كه كتاب را دريافت داشته بودند، و نشانه‏ هاى روشن به آنها رسيده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند ...

... فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ... (آل عمران/7)
... اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏ انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى ‏طلبند...


این فرقه بازی ها و تفسیر به رای کردن آیات و روایات، سرانجامی جز تباهی ندارد. مهم نیست از یک دین چقدر فرقه درست شود و چه سوء استفاده ها شود، چون نمی شود راه هوی و هوس را بست! اینگونه افراد و این انحرافات، همیشه بوده و هست و خواهد بود! مهم این است که مسیر حق همواره وجود داشته باشد و همواره کسانی وجود داشته باشند که پرچم حق را به دوش بکشند و از آن جانانه دفاع کنند، هر چند تعدادشان اندک باشد!


پی نوشت
------------------------------------
1- ترجمه استاد مکارم شیرازی
2- خدعه معاویه و عمرو عاص در صفین
3- مثل تفسیری که شیوخ وهابیت از آیات قرآن ارائه می دهند و با تفسیر دلخواه از چند آیه جهاد، به جان سایر مسلمانان افتاده و با وحشیانه ترین شکل ممکن آنها را قتل عام نموده و زمین و زمان و در و دیوار را به شرک و کفر و مهدورالدمی محکوم می کنند! و از آن طرف، بدعت ها و حرام های مسلّمی چون جهاد نکاح و امثال آن را حلال اعلام می نمایند! وای به سرانجام ننگینشان!

موضوع قفل شده است