جمع بندی منظور از نزدیکی پیامبر (ص) به خدا
تبهای اولیه
باسلام وعرض ادب
اینکه خداوند میفرماید ازیک کمان ,,یا,,نزدیکترچه معنی میده یعنی چطور خداازلفظ ,,او,,استفاده کرده درسته که اندازه کمان ثابت نیست اما برهمین هم سوال است که چطورخدابرای اندازه گیری ازلفظ کمان استفاده کرده وبعد ان فرموده است یانزدیکتر البته راه این احتمال هم بازاست که خدارامادی فرض کنیم که باهرماده دیگری متفاوت باشد تالیس کمثله هم ایجاد شود چون وقتی ازاندازه مادی بین قاصله خود وپیامبر استفاده شده این احتمال بازاست هم چنین وقتی خداوند میفرماید ماازطناب گردن به شمانزدیک تریم درحقیقت معراج پیامبر دورشدن ازخدابود مگراینکه مشخص شود منظورازنزدیک اولی ودومی چیست وفرق ایندو سعی کردم خلاصه بنویسم ازصبرکارشناسان صمیمانه سپاس گزارم
یاحق
سلام به شما پرسشگر گرامی
شک نیست که خداوند مادی و محدود به زمان و مکان نیست تا پیامبر در شب معراج سیر مکانی کرده و به نقطه ای رسیده که تا خدا دو کمان بیشتر فاصله نداشته است. خدا در همه مکان ها و همه زمان ها به یک نحو حضور دارد از این رو خطاب به همه انسان ها می فرماید: «و هو معکم اینما کنتم؛ (1) و هر جا باشید، او با شما است» ؛ «ما یکون من نجوی ثلاثه الا هو رابعهم و لا خمسه الا هو سادسهم و لا ادنی من ذلک و لا اکثر الا هو معهم این ما کانوا ؛ (2) هیچ نجوا و خلوت سه نفره ای نیست مگر این که خدا چهارم آنان است و یا پنج نفره ای نیست مگر این که خدا ششم آنان است و نه خلوت کمتر از این تعداد و نه خلوت بیشتر از این تعداد، الا این که هر جا باشند، خدا با آنان است» ؛ و خدا نزدیک تر به انسان از رگ قلبش می باشد (3)، به نحوی که خدا بین فرد و قلبش قرار می گیرد (4) و به انسان از خود انسان نزدیک تر است؛ با این وجود انسان هایی که ایمان نیاورده و کافرند، از خدا دورند از این رو از دور صدا زده می شوند: «و الذین لا یؤمنون... ینادون من مکان بعید؛ (5) و کسانی که به نبوت و پیامبر و قرآن ایمان نمی آورند ... ، از راه دور صدا زده می شوند»، بنا بر این خدا در آسمان ها نبوده تا پیامبر به معراج رفته و به مکان سکونت خدا نزدیک شده و فاصله اش با خدا دو کمان باشد.
معراج هم رسیدن به مقام قرب معنوی است نه قرب مکانی و خدا پیامبر را به معراج در عوالم ملکوت برده (عوالمی که مادی و مکانی نیستند؛ بلکه مجرد و در باطن این عالم می باشند) تا آیات خود را به او بنمایاند: «سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی ... لنریه من آیاتنا ؛ (6) منزه است خدایی که بنده اش را شبانه از مسجد الحرام به مسجد اقصی... و از آنجا به آسمان ها برد تا آیات خود را به او بنمایانیم». ؛ «لقد رأی من آیات ربه الکبری؛ (7) و به تحقیق که آیاتی از آیت های بزرگ خدایش را دید»، و حضرت به مقامی از قرب رسید که هیچ بشر و ملک و مخلوقی به آن مقام راه نیافته است و خدا از این قرب معنوی و برای تصویر نزدیکی فوق العاده پیامبرش به مقام ربوبی، با تعبیر " قاب قوسین او ادنی = به اندازه دو کمان یا کمتر "یاد کرده است.
بنا بر روایتی شخصی از حضرت زين العابدين على بن الحسين (ع) در باره خدا پرسيد كه آيا خداوند به مكان وصف مىشود؟ حضرت فرمود: "تعالى اللَّه عن ذلك، خدا بزرگتر از اين است." عرض كرد: اگر خداوند به مكان توصیف نمى شود، پس چرا وقتى مى خواست پيامبرش را به خود نزديك كند، او را به آسمان برد، مگر خدا در آسمان است؟ فرمود: نه، اين كار براى آن بود كه مىخواست ملكوت و واقعيت آسمان ها و آنچه در آن ها ازشگفتی ها و عجائب صنایع و بدايع خلقت است، را به او نشان دهد. (8)
امام باقر در باره سیر رسول خدا (ص) در ملکوت به یکی از اصحاب می فرماید: وقتی به سدرة المنتهى رسيد، جبرئيل از همراهيش باز ايستاد. رسول خدا (ص) گفت: آيا در چنين جايى مرا تنها مى گذارى؟ جواب داد: تو پيش برو كه به خدا سوگند! به جايى رسيدهاى كه هيچ خلقى از خلائق به آنجا نرسيده و نخواهد رسيد. اينجا بود كه پروردگار خود را ديد و تنها سبحه ميان او و خداوند فاصله بود. مخاطب امام گفت: فدايت شوم سبحه چيست؟ حضرت با صورت خود اشاره به زمين و با دست خود اشاره به آسمان كرد و سه نوبت گفت: " جلال ربى جلال ربى". بعد ادامه داد: آن گاه خطاب شد كه اى محمد، گفت: لبيك يا رب، خطاب رسيد سكنه آسمان در چه چيز مشاجره مى كنند؟ پيامبر گفت: خداوندا تو منزهى من علمى ندارم جز آنچه كه تو به من آموختى. رسول خدا سپس فرمود: پس خداى تعالى دست (رحمت) در ميان سینه ام گذاشت و من برودت آن را در ميان دو كتفم احساس كردم، آن گاه هيچ چيز از گذشته و آينده از من نپرسيد مگر آنكه پاسخ آن را دانستم. (9)
علامه طباطبایی در مورد جمله "دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی" و فاعل این "دنو و نزدیک شدن" دو احتمال مطرح می کند به شرح زیر:
بعضی گفته اند: منظور رسول خدا در شب معراج است که چنان به خدا قرب و نزدیکی پیدا کرد که همه واسطه های بین او و خدا کنار زده شدند و خدا بدون واسطه با او مکالمه کرد و سخن گفت : "دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی فاوحی الی عبده ما اوحی = پیامبر به خدا نزدیک شد (نزدیکی معنوی) به حدی که فقط دو کمان فاصله بود و بعد خدا به بنده اش وحی کرد آنچه وحی کرد".(10)
یا به این معنا است که جبرئیل به رسول خدا نزدیک شد به حدی که کمتر از دو کمان با او فاصله داشت و به بنده خدا وحی کرد آنچه باید وحی می کرد. (11) (این هم فاصله مادی نیست؛ زیرا حضرت جبرئیل مجرد است و وحی را بر قلب پیامبر نازل می کرد).
بنا بر این در آیات فوق اصلا صحبت مکان مادی نیست و "قاب قوسین" از باب تشبیه معقول به محسوس و برای تقریب به ذهن است نه این که به فاصله مادی اشاره داشته باشد.
پی نوشت
-------------------------
1. حدید (57) آیه 4.
2. مجادله (58) آیه 7.
3. ق (50) آیه 16.
4. انفال (8) آیه 24.
5. فصلت (41) آیه 44.
6. اسراء (17) آیه 1.
7. نجم (53) آیه 18.
8. شیخ صدوق، علل شرايع، تهران دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 131.
9.کلینی، كافى، تهران، دارلکتب الاسلامیه ،ج 4، ص 103، ح 93.
10.طباطبایی، الميزان، قم، انتشارات اسلامی ،1382، ج 2 ، ص 312.
11. همان ، ج 19 - ص 28 - 29.
منبع
پاسخ دیگری هم در اینجا بیان شده که می توانید مطالعه فرمایید.
سلام به شما پرسشگر گرامیشک نیست که خداوند مادی و محدود به زمان و مکان نیست تا پیامبر در شب معراج سیر مکانی کرده و به نقطه ای رسیده که تا خدا دو کمان بیشتر فاصله نداشته است. خدا در همه مکان ها و همه زمان ها به یک نحو حضور دارد از این رو خطاب به همه انسان ها می فرماید: «و هو معکم اینما کنتم؛ (1) و هر جا باشید، او با شما است» ؛ «ما یکون من نجوی ثلاثه الا هو رابعهم و لا خمسه الا هو سادسهم و لا ادنی من ذلک و لا اکثر الا هو معهم این ما کانوا ؛ (2) هیچ نجوا و خلوت سه نفره ای نیست مگر این که خدا چهارم آنان است و یا پنج نفره ای نیست مگر این که خدا ششم آنان است و نه خلوت کمتر از این تعداد و نه خلوت بیشتر از این تعداد، الا این که هر جا باشند، خدا با آنان است» ؛ و خدا نزدیک تر به انسان از رگ قلبش می باشد (3)، به نحوی که خدا بین فرد و قلبش قرار می گیرد (4) و به انسان از خود انسان نزدیک تر است؛ با این وجود انسان هایی که ایمان نیاورده و کافرند، از خدا دورند از این رو از دور صدا زده می شوند: «و الذین لا یؤمنون... ینادون من مکان بعید؛ (5) و کسانی که به نبوت و پیامبر و قرآن ایمان نمی آورند ... ، از راه دور صدا زده می شوند»، بنا بر این خدا در آسمان ها نبوده تا پیامبر به معراج رفته و به مکان سکونت خدا نزدیک شده و فاصله اش با خدا دو کمان باشد.
معراج هم رسیدن به مقام قرب معنوی است نه قرب مکانی و خدا پیامبر را به معراج در عوالم ملکوت برده (عوالمی که مادی و مکانی نیستند؛ بلکه مجرد و در باطن این عالم می باشند) تا آیات خود را به او بنمایاند: «سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی ... لنریه من آیاتنا ؛ (6) منزه است خدایی که بنده اش را شبانه از مسجد الحرام به مسجد اقصی... و از آنجا به آسمان ها برد تا آیات خود را به او بنمایانیم». ؛ «لقد رأی من آیات ربه الکبری؛ (7) و به تحقیق که آیاتی از آیت های بزرگ خدایش را دید»، و حضرت به مقامی از قرب رسید که هیچ بشر و ملک و مخلوقی به آن مقام راه نیافته است و خدا از این قرب معنوی و برای تصویر نزدیکی فوق العاده پیامبرش به مقام ربوبی، با تعبیر " قاب قوسین او ادنی = به اندازه دو کمان یا کمتر "یاد کرده است.
بنا بر روایتی شخصی از حضرت زين العابدين على بن الحسين (ع) در باره خدا پرسيد كه آيا خداوند به مكان وصف مىشود؟ حضرت فرمود: "تعالى اللَّه عن ذلك، خدا بزرگتر از اين است." عرض كرد: اگر خداوند به مكان توصیف نمى شود، پس چرا وقتى مى خواست پيامبرش را به خود نزديك كند، او را به آسمان برد، مگر خدا در آسمان است؟ فرمود: نه، اين كار براى آن بود كه مىخواست ملكوت و واقعيت آسمان ها و آنچه در آن ها ازشگفتی ها و عجائب صنایع و بدايع خلقت است، را به او نشان دهد. (8)
امام باقر در باره سیر رسول خدا (ص) در ملکوت به یکی از اصحاب می فرماید: وقتی به سدرة المنتهى رسيد، جبرئيل از همراهيش باز ايستاد. رسول خدا (ص) گفت: آيا در چنين جايى مرا تنها مى گذارى؟ جواب داد: تو پيش برو كه به خدا سوگند! به جايى رسيدهاى كه هيچ خلقى از خلائق به آنجا نرسيده و نخواهد رسيد. اينجا بود كه پروردگار خود را ديد و تنها سبحه ميان او و خداوند فاصله بود. مخاطب امام گفت: فدايت شوم سبحه چيست؟ حضرت با صورت خود اشاره به زمين و با دست خود اشاره به آسمان كرد و سه نوبت گفت: " جلال ربى جلال ربى". بعد ادامه داد: آن گاه خطاب شد كه اى محمد، گفت: لبيك يا رب، خطاب رسيد سكنه آسمان در چه چيز مشاجره مى كنند؟ پيامبر گفت: خداوندا تو منزهى من علمى ندارم جز آنچه كه تو به من آموختى. رسول خدا سپس فرمود: پس خداى تعالى دست (رحمت) در ميان سینه ام گذاشت و من برودت آن را در ميان دو كتفم احساس كردم، آن گاه هيچ چيز از گذشته و آينده از من نپرسيد مگر آنكه پاسخ آن را دانستم. (9)
علامه طباطبایی در مورد جمله "دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی" و فاعل این "دنو و نزدیک شدن" دو احتمال مطرح می کند به شرح زیر:
بعضی گفته اند: منظور رسول خدا در شب معراج است که چنان به خدا قرب و نزدیکی پیدا کرد که همه واسطه های بین او و خدا کنار زده شدند و خدا بدون واسطه با او مکالمه کرد و سخن گفت : "دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی فاوحی الی عبده ما اوحی = پیامبر به خدا نزدیک شد (نزدیکی معنوی) به حدی که فقط دو کمان فاصله بود و بعد خدا به بنده اش وحی کرد آنچه وحی کرد".(10)
یا به این معنا است که جبرئیل به رسول خدا نزدیک شد به حدی که کمتر از دو کمان با او فاصله داشت و به بنده خدا وحی کرد آنچه باید وحی می کرد. (11) (این هم فاصله مادی نیست؛ زیرا حضرت جبرئیل مجرد است و وحی را بر قلب پیامبر نازل می کرد).بنا بر این در آیات فوق اصلا صحبت مکان مادی نیست و "قاب قوسین" از باب تشبیه معقول به محسوس و برای تقریب به ذهن است نه این که به فاصله مادی اشاره داشته باشد.
پی نوشت
-------------------------
1. حدید (57) آیه 4.
2. مجادله (58) آیه 7.
3. ق (50) آیه 16.
4. انفال (8) آیه 24.
5. فصلت (41) آیه 44.
6. اسراء (17) آیه 1.
7. نجم (53) آیه 18.
8. شیخ صدوق، علل شرايع، تهران دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 131.
9.کلینی، كافى، تهران، دارلکتب الاسلامیه ،ج 4، ص 103، ح 93.
10.طباطبایی، الميزان، قم، انتشارات اسلامی ،1382، ج 2 ، ص 312.
11. همان ، ج 19 - ص 28 - 29.
منبعپاسخ دیگری هم در اینجا بیان شده که می توانید مطالعه فرمایید.
باسلامجدد
ازشماسپاس گزارم که خیلی خلاصه وعالی پاسخ رانوشتید
البته اگرقراربود تشبیه بدانیم برای تقرب ذهن اولا باید گفته میشد کمترازدوکمان همین درحالی که گفته شده (دوکمان یا کمتر)چگونه این راتشبیه بدانیم وقتی اینقدربراندازه وکمتری یابیش تری
تاکید شده ثانیا وقتی فاصله واندازه دربعد فرامادی وجودنداره تشبیهی که برای تقرب ذهن ازاندازه مادی استفاده کنه نه تنهاباعث تقرب ذهن نمیشه بلکه گمراه کننده بازهم اگرتشبیه بدانیم صحیح است امابعید
2پیامبرص که به چنین جایگاه وصنایع عجیبی رسیدچگونه هیچ صحبت علمی منظورم چگونگی خلق زمین واسمان وزمان نابودی ان و...هیچ سخنی نگفته همچنین وقتی پیامبرص ازهمه چیزخبرداشت چگونه است که هیچ چیزازاینده مسلمان و...(منظورم کلیت هانیست که هرپیامبری گفته مثل اینکه اینده تاریخ برای حق است)
یاحق
سلام
البته اگرقراربود تشبیه بدانیم برای تقرب ذهن اولا باید گفته میشد کمترازدوکمان همین درحالی که گفته شده (دوکمان یا کمتر)چگونه این راتشبیه بدانیم وقتی اینقدربراندازه وکمتری یابیش تری
تاکید شده
ثانیا وقتی فاصله واندازه دربعد فرامادی وجودنداره تشبیهی که برای تقرب ذهن ازاندازه مادی استفاده کنه نه تنهاباعث تقرب ذهن نمیشه بلکه گمراه کننده بازهم اگرتشبیه بدانیم صحیح است امابعید
2پیامبرص که به چنین جایگاه وصنایع عجیبی رسیدچگونه هیچ صحبت علمی منظورم چگونگی خلق زمین واسمان وزمان نابودی ان و...هیچ سخنی نگفته همچنین وقتی پیامبرص ازهمه چیزخبرداشت چگونه است که هیچ چیزازاینده مسلمان و...(منظورم کلیت هانیست که هرپیامبری گفته مثل اینکه اینده تاریخ برای حق است)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بارها و بارها، از امور آینده به صورت قطعی خبر داده اند و عجیب است که چنین مطلبی به گوش شما نخورده، مثلا درباره نحوه شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) خبر داده اند، درباره شهادت امام حسین (علیه السلام) خبر داده اند، درباره قاتلین امام حسین (علیه السلام) خبر داده اند، درباره اوضاع آخر الزمان خبر داده اند، درباره شهادت عمار یاسر خبر داده اند و صدها خبر غیبی دیگر که با کمترین جستجو در روایات به راحتی قابل دسترسی است.
یک نمونه ساده اش را از اینجا مطالعه فرمایید.
با سلام
بسیار زیبا ..
این همه ظرفیت قلبی و باطنی پیامبر (ص) تحسین برانگیزه..این همه زیبایی یک جا؟!
فتبارک الله احسن الخالقین
پرسش:
درباره تقرب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در شب معراج و تعبیر آیه کریمه سوره نجم _که این تقرب را در حد فاصله دو کمان تعبیر می کند_ توضیحاتی ارائه بفرمایید؟
پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی
شک نیست که خداوند مادی و محدود به زمان و مکان نیست تا پیامبر در شب معراج سیر مکانی کرده و به نقطه ای رسیده که تا خدا دو کمان بیشتر فاصله نداشته است. خدا در همه مکان ها و همه زمان ها به یک نحو حضور دارد از این رو خطاب به همه انسان ها می فرماید: «و هو معکم اینما کنتم؛ (1) و هر جا باشید، او با شما است» ؛ «ما یکون من نجوی ثلاثه الا هو رابعهم و لا خمسه الا هو سادسهم و لا ادنی من ذلک و لا اکثر الا هو معهم این ما کانوا ؛ (2) هیچ نجوا و خلوت سه نفره ای نیست مگر این که خدا چهارم آنان است و یا پنج نفره ای نیست مگر این که خدا ششم آنان است و نه خلوت کمتر از این تعداد و نه خلوت بیشتر از این تعداد، الا این که هر جا باشند، خدا با آنان است» ؛ و خدا نزدیک تر به انسان از رگ قلبش می باشد (3)، به نحوی که خدا بین فرد و قلبش قرار می گیرد (4) و به انسان از خود انسان نزدیک تر است؛ با این وجود انسان هایی که ایمان نیاورده و کافرند، از خدا دورند از این رو از دور صدا زده می شوند: «و الذین لا یؤمنون... ینادون من مکان بعید؛ (5) و کسانی که به نبوت و پیامبر و قرآن ایمان نمی آورند ... ، از راه دور صدا زده می شوند»، بنا بر این خدا در آسمان ها نبوده تا پیامبر به معراج رفته و به مکان سکونت خدا نزدیک شده و فاصله اش با خدا دو کمان باشد.
معراج هم رسیدن به مقام قرب معنوی است نه قرب مکانی و خدا پیامبر را به معراج در عوالم ملکوت برده (عوالمی که مادی و مکانی نیستند؛ بلکه مجرد و در باطن این عالم می باشند) تا آیات خود را به او بنمایاند: «سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی ... لنریه من آیاتنا ؛ (6) منزه است خدایی که بنده اش را شبانه از مسجد الحرام به مسجد اقصی... و از آنجا به آسمان ها برد تا آیات خود را به او بنمایانیم». ؛ «لقد رأی من آیات ربه الکبری؛ (7) و به تحقیق که آیاتی از آیت های بزرگ خدایش را دید»، و حضرت به مقامی از قرب رسید که هیچ بشر و ملک و مخلوقی به آن مقام راه نیافته است و خدا از این قرب معنوی و برای تصویر نزدیکی فوق العاده پیامبرش به مقام ربوبی، با تعبیر " قاب قوسین او ادنی = به اندازه دو کمان یا کمتر "یاد کرده است.
بنا بر روایتی شخصی از حضرت زين العابدين على بن الحسين (ع) در باره خدا پرسيد كه آيا خداوند به مكان وصف مى شود؟ حضرت فرمود: "تعالى اللَّه عن ذلك، خدا بزرگتر از اين است." عرض كرد: اگر خداوند به مكان توصیف نمى شود، پس چرا وقتى مى خواست پيامبرش را به خود نزديك كند، او را به آسمان برد، مگر خدا در آسمان است؟ فرمود: نه، اين كار براى آن بود كه مى خواست ملكوت و واقعيت آسمان ها و آنچه در آن ها ازشگفتی ها و عجائب صنایع و بدايع خلقت است، را به او نشان دهد. (8)
امام باقر در باره سیر رسول خدا (ص) در ملکوت به یکی از اصحاب می فرماید: وقتی به سدرة المنتهى رسيد، جبرئيل از همراهيش باز ايستاد. رسول خدا (ص) گفت: آيا در چنين جايى مرا تنها مى گذارى؟ جواب داد: تو پيش برو كه به خدا سوگند! به جايى رسيدهاى كه هيچ خلقى از خلائق به آنجا نرسيده و نخواهد رسيد. اينجا بود كه پروردگار خود را ديد و تنها سبحه ميان او و خداوند فاصله بود. مخاطب امام گفت: فدايت شوم سبحه چيست؟ حضرت با صورت خود اشاره به زمين و با دست خود اشاره به آسمان كرد و سه نوبت گفت: " جلال ربى جلال ربى". بعد ادامه داد: آن گاه خطاب شد كه اى محمد، گفت: لبيك يا رب، خطاب رسيد سكنه آسمان در چه چيز مشاجره مى كنند؟ پيامبر گفت: خداوندا تو منزهى من علمى ندارم جز آنچه كه تو به من آموختى. رسول خدا سپس فرمود: پس خداى تعالى دست (رحمت) در ميان سینه ام گذاشت و من برودت آن را در ميان دو كتفم احساس كردم، آن گاه هيچ چيز از گذشته و آينده از من نپرسيد مگر آنكه پاسخ آن را دانستم.(9)
علامه طباطبایی در مورد جمله "دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی" و فاعل این "دنو و نزدیک شدن" دو احتمال مطرح می کند به شرح زیر:
بعضی گفته اند: منظور رسول خدا در شب معراج است که چنان به خدا قرب و نزدیکی پیدا کرد که همه واسطه های بین او و خدا کنار زده شدند و خدا بدون واسطه با او مکالمه کرد و سخن گفت : "دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی فاوحی الی عبده ما اوحی = پیامبر به خدا نزدیک شد (نزدیکی معنوی) به حدی که فقط دو کمان فاصله بود و بعد خدا به بنده اش وحی کرد آنچه وحی کرد".(10)
یا به این معنا است که جبرئیل به رسول خدا نزدیک شد به حدی که کمتر از دو کمان با او فاصله داشت و به بنده خدا وحی کرد آنچه باید وحی می کرد. (11) (این هم فاصله مادی نیست؛ زیرا حضرت جبرئیل مجرد است و وحی را بر قلب پیامبر نازل می کرد).
بنا بر این در آیات فوق، سخن از مکان مادی نیست و "قاب قوسین" از باب تشبیه معقول به محسوس و برای تقریب به ذهن است نه این که به فاصله مادی اشاره داشته باشد.
پی نوشت
-------------------------
1. حدید (57) آیه 4.
2. مجادله (58) آیه 7.
3. ق (50) آیه 16.
4. انفال (8) آیه 24.
5. فصلت (41) آیه 44.
6. اسراء (17) آیه 1.
7. نجم (53) آیه 18.
8. شیخ صدوق، علل شرايع، تهران دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 131.
9.کلینی، كافى، تهران، دارلکتب الاسلامیه ،ج 4، ص 103، ح 93.
10.طباطبایی، الميزان، قم، انتشارات اسلامی ،1382، ج 2 ، ص 312.
11. همان ، ج 19 - ص 28 - 29.