جمع بندی نقصان نفس
تبهای اولیه
[="Georgia"][="Blue"][=georgia] [=georgia]با عرض سلام و ادب خدمت شما دوست گرامی
[=georgia][=georgia]در پاسخ به سوالتان باید بگویم: بله، همچنان که بدن مادی افراد ممکن است دارای نقیصه ای باشد نفس آنها نیز می تواند حائز خلل و انحرافی باشد و موجبات شقاوت و بطالت حیات آدمی را فراهم کند.
[=georgia][=georgia]البته این سخن منافاتی با فطرت توحیدی تمامی نفوس انسانی ندارد. در روایات فراوانی آمده است که: «[=georgia]فطرهم علی التوحید[=georgia]» ؛ خدا انسان را برفطرت توحید میآفریند.»(الوافی جلد 4 صفحه 57) و یا در ذیل آیه ی شریفه «[=georgia]فطره الله التی فطر الناس علیها[=georgia]» مفسرین گفتهاند: این فطرت توحید است و یا بزرگان در باب معرفت خدا مطرح میكنند كه خداشناسی،فطری است.
[=georgia][=georgia]باید توجه داشت که اگرچه تمامی نفوس بر فطرت توحیدی و خداشناسی خلق شده اند اما علل و اسباب فراوانی ممکن است صراط مستقیم توحید فطری نفوس را به طرق ضلالت و گمراهی منحرف سازد. همچنان که پیغمبراكرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «[=georgia]كل مولود یولد علی الفطره فابواه یهودّانه و ینصرّانه و یمجّسانه[=georgia].(بحار الأنوار، ج3 ص 281) یعنی هر انسانی با فطرت توحید متولد میشود؛ پس پدر و مادرانند كه او را یهودی و نصرانی و مجوسی میكنند»
[=georgia][=georgia]در حقیقت نفسِ روحانی انسان، ممکن است از ناحیه بی طهارتی پدر ومادرِ فرزند، از ناحیه ی مجامعت حرام و یا عدم اهتمام به دستورات شرعیه برای انعقاد نطفه، و یا از طریق عدم مبالات فرزند به احکام فقهی، دچار کجی و اعوجاج و انحراف در چینش تکوینی و تکاملی خود شود و خلل و نقصیه ای در وی پدید آید اما نکته ی مهم این است که نقیصه ی روحانی نفس، برخلاف نقصان مادی بدن، که گاه هرگز راه درمانی ندارد، قابل تصحیح و درمان خواهد بود. در حقیقت عنایت ربانی حق سبحانه وتعالی موجب شده که نفوس خبیثه علی رغم همه شرارتها و خباثتهایی که دارند راه توبه را اختیار نموده و از گذشته ی حسرت بار خود رجوع نموده و در صراط اطاعت و بندگی حق سبحان و تعالی در آیند و تعبیه ی ایام اللهی چون روز عرفه در حیات آدمی نیز از جمله ی همین موهبات قدسیه حق برای بازگشت بندگان گناه کار است.
باسلام
باتشکر از استاد گرامی
حضرت امام خمینی در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل می فرمایند که:(و بدان که همان طور که این قوای ثلاثه،طرف افراط آنها ،مفسد مقام انسانیت است،و انسان را گاه از حقیقت انسانیّت و گاه از فضیلت انسانیّت خارج کند،همان طور طرف تفریط و قصور آنها نیز، از مفسدات مقام انسانیّت و از رذایل ملکات به شمار می رود.
و اگر تفریط و قصور ، خلقی و طبیعی باشد بدون اختیار صاحب آن،نقصان در اصل خلقت است،و غالباً توان نقصها ی طبیعی را ،که بدین مثابه است،با ریاضات و مجاهدات و اعمال قلبی تغییر داد،و
کمتر صفت از صفات نفس است که طبیعی به معنی غیر متغیر باشد،اگر نگوییم که هیچ یک نیست که قابل تغییر نباشد)
و از کلام امام طوری برداشت میشود که نمی توان بعضی از نقایص را بر طرف ساخت. منظور امام از این چه بوده؟
وایا از نظر امام میتوان تمامی نقایص نفس را اصلاح کرد؟
باتشکر
در حقیقت نفسِ روحانی انسان، ممکن است از ناحیه بی طهارتی پدر ومادرِ فرزند،
و یا از طریق عدم مبالات فرزند به احکام فقهی، دچار کجی و اعوجاج و انحراف در چینش تکوینی و تکاملی خود شود و خلل و نقصیه ای در وی پدید آید
بسمه البارئ المصور
با سلام و ادب
استاد گرامی بین کسی که در اثر بی مبالاتی نسبت به فرامین شرع، نفس الهیش را بیمار کرده با آنکه در ماده ی اولیه وجودیش
خباثت و نجاست وجود دارد فرقی نیست؟
و آیا توفیق توبه و توجه به ذات باری نصیب کدامیک می گردد؟
و سؤال دیگر اینکه آیا این مطلب همانی نیست که در بحث چگونگی تعلق نفوس به ابدان در فلسفه ی ابن سینا و ملاصدرا به آن اشاره شده
و اعتدال و صفای مواد جسم را در پذیرش روح دخیل می دانند؟
با تشکر
[="Georgia"][="Blue"]اسلام
باتشکر از استاد گرامی
حضرت امام خمینی در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل می فرمایند که:(و بدان که همان طور که این قوای ثلاثه،طرف افراط آنها ،مفسد مقام انسانیت است،و انسان را گاه از حقیقت انسانیّت و گاه از فضیلت انسانیّت خارج کند،همان طور طرف تفریط و قصور آنها نیز، از مفسدات مقام انسانیّت و از رذایل ملکات به شمار می رود.
و اگر تفریط و قصور ، خلقی و طبیعی باشد بدون اختیار صاحب آن،نقصان در اصل خلقت است،و غالباً توان نقصها ی طبیعی را ،که بدین مثابه است،با ریاضات و مجاهدات و اعمال قلبی تغییر داد،و
کمتر صفت از صفات نفس است که طبیعی به معنی غیر متغیر باشد،اگر نگوییم که هیچ یک نیست که قابل تغییر نباشد)
و از کلام امام طوری برداشت میشود که نمی توان بعضی از نقایص را بر طرف ساخت. منظور امام از این چه بوده؟
وایا از نظر امام میتوان تمامی نقایص نفس را اصلاح کرد؟
باتشکر
با عرض سلام خدمت شما دوست گرامی
در ابتدا لازم است توضی پیرامون فرمایش حضرت امام صورت گیرد.
آنجا که فرمودند: « اگر تفریط و قصور ، خلقی و طبیعی باشد بدون اختیار صاحب آن،نقصان در اصل خلقت است» مراد شان تفریط و قصوری است که از ناحیه پدر و مادر در خمیره فرزند شکل گرفته باشد زیرا بسیاری از خْلقیات ناپسند است که منشا پیدایش آنها ارثی بوده و از ناحیه احوالات سوء پدر و مادر، در هنگام انعقاد نطفه و نیز در ایام حمل و شیردهی در روحیات فرزند پدیدار می شود، به نحوی که این حالات والدین در فرزند اثر مستقیم داشته و به صورت طبیعی و خّلقی، فرزند را به جانب رفتارهای ناپسند سوق می دهند و میل وی را برای انحرافات بیشتر می سازد.
حضرت امام در عبارت مذکور می فرمایند: به طور کلی تمامی نقائص نفسانی انسان، خواه اختیاری و خواه غیراختیاری، قابلیت تصحیح دارند و با ریاضات و مجاهدات نفسانی میتوان آنها را برطرف نمود منتهی برخی از این نقائص، یعنی همانهایی که منشا طبیعی و غیر ارادی دارند، برای زائل شدن نیاز به مجاهدت و ریاضت بیشتری هستند. یعنی حتی حالاتی که از ناحیه ی ارتکاب زنای با محارم در فرزند ایجاد می شود و موجب نقصان شدید در خمیره نفسانی فرزند می گردند نیز قابلیت تصحیح دارند منتهی برای رفع این خلل فرزند ناگزیر به مجاهدتهای بیشتری است.
[/]
[=Georgia] با سلام و ادب استاد گرامی بین کسی که در اثر بی مبالاتی نسبت به فرامین شرع، نفس الهیش را بیمار کرده با آنکه در ماده ی اولیه وجودیش خباثت و نجاست وجود دارد فرقی نیست؟بسمه البارئ المصور
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی
به طور کلی ، رسوخ و تمکن و جای گیریِ محکمِ ملکات نفسانیِ کسی که از ناحیه آباء و اجداد خود دچار خباثت و نجاست در ماده ی اولیه ی نفسانی خود شده باشد، شدیدتر و قویتر است و از این حیث، چنین فردی، برای تصحیح رفتار ناپسندش راهی به مراتب دشوارتر از فرد بی مبالات به شرع، در پیش خواهد داشت.
دلیلش نیز آن است که فردی که با اختیار خود نسبت به دستورات شرع بی مبالات است، با کمی هوشیاری و عزم و اراده می تواند از گذشته ی خویش رجوع نموده و با توبه و استغفار، مسیر جدیدی را برای ادامه ی حیات خود برگزیند اما کسی که در دوران جنینی، از ابتدای انشای تکوینی نفسانی خود، دچار نجاست شده باشد به مثابه کسی که خباثت در گوشت و پوست و استخوان او ریشه دوانیده، راه طولانی تری را برای انقطاع عن الخلق و سیر الی الله در پیش خواهد داشت.
و آیا توفیق توبه و توجه به ذات باری نصیب کدامیک می گردد؟
از جمله موهبات کریمانه حق سبحانه و تعالی این است که توبه و انابه را ارزانی همه ی بندگان خود فرموده و همگان را در خوان با عظمت رجوع الی الله مهمان نموده است و هرکسی به حسب همت و اراده خویش می تواند از آن برخوردار باشد. اگر چه، هرچه ریشه های انحراف و کجی در نهاد آدمی کمتر باشد، زمینه ی اتصال وی به جانب قدس بیشتر خواهد بود.
و سؤال دیگر اینکه آیا این مطلب همانی نیست که در بحث چگونگی تعلق نفوس به ابدان در فلسفه ی ابن سینا و ملاصدرا به آن اشاره شده
و اعتدال و صفای مواد جسم را در پذیرش روح دخیل می دانند؟
بله مبحث مذکور به عینه از جمله احکام مستخرجه ی اصلی است که بدان اشاره نمودید.
سلام
با تشکر از استاد گرامی
بر چه اساس و دلایلی بعضی افراد بر این عقیده هستند که ذات و خمیر مایه وجودی انسان غیر قابل تغییر است ؟.مثلا شعر معروف سعدی به این موضوع اشاره دارد:
اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است
تربیت نا اهلان چون گردکان بر گنبد است
با سلام خدمت شما
نفس در معارف ديني به مجموعه خصلت ها و اخلاق هاي خوب يا بد يك انسان گفته مي شود. يك انسان ممكن است در وجودش بر اثر تمرين يك سري خصلت هاي خوبي مثل راست گفتن ايجاد شود. چنين انساني در حد بالا و اعلاي خود بنا به تعبير قرآن داراي نفس مطمئنه خواهد شد. نقطه مقابل آن ممكن است انساني بر اثر تمايلات مادي و گناه كردن يك سري خصلت هاي اخلاقي بد مثل دروغ گفتن يا نگاه كردن به نامحرم در وجودش ايجاد شود. چنين انساني در حد پايين اخلاق اسلامي به نفس اماره خواهد رسيد. اما نفس بنا به ذات و خصلت خود داراي نقص نيست بلكه خصلت هاي اخلاقي بد ممكن است در نفس كسي بوجود آيد.
سوال:
آیا همچنان که جسم برخی افراد از آغاز تولد دارای نقص و خللی می باشد، ممکن است نفس برخی افراد نیز در آغاز تکون روح دارای نقص و خللی باشد؟
پاسخ:
بله، همچنان که بدن مادی افراد ممکن است از آغاز تولد دارای نقیصه ای باشد نفس برخی افراد نیز ممکن است دچار خلل و انحرافی باشد و موجبات شقاوت و بطالت حیات آدمی را فراهم سازد.
البته این سخن منافاتی با فطرت توحیدی تمامی نفوس انسانی ندارد. در روایات فراوانی آمده است که: «فطرهم علی التوحید» ؛ خدا انسان را برفطرت توحید میآفریند.»(1) و یا در ذیل آیهی شریفه «فطرة الله التی فطر الناس علیها» (2) مفسرین گفتهاند: این فطرت توحید است و یا بزرگان در باب معرفت خدا مطرح میكنند كه خداشناسی، فطری است.
باید توجه داشت که اگرچه تمامی نفوس بر فطرت توحیدی و خداشناسی خلق شدهاند اما علل و اسباب فراوانی ممکن است صراط مستقیم توحید فطری نفوس را به طرق ضلالت و گمراهی منحرف سازد. همچنان که پیغمبراكرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «كل مولود یولد علی الفطره فابواه یهودّانه و ینصرّانه و یمجّسانه» (3) یعنی هر انسانی با فطرت توحید متولد میشود؛ پس پدر و مادرانند كه او را یهودی و نصرانی و مجوسی میكنند.
در حقیقت نفسِ روحانی انسان، ممکن است از ناحیه بی طهارتی پدر و مادرِ فرزند، از ناحیهی مجامعت حرام و یا عدم اهتمام به دستورات شرعیه برای انعقاد نطفه، و یا از طریق عدم مبالات فرزند به احکام فقهی، دچار کجی و اعوجاج و انحراف در چینش تکوینی و تکاملی خود شود و خلل و نقصیهای در وی پدید آید.
اما نکته ی مهم این است که نقیصهی روحانی نفس، برخلاف نقصان مادی بدن، که گاه هرگز راه درمانی ندارد، قابل تصحیح و درمان خواهد بود. در حقیقت عنایت ربانی حق سبحانه و تعالی موجب شده که نفوس خبیثه علی رغم همه شرارتها و خباثتهایی که دارند، راه توبه را اختیار نموده و از گذشته ی ندامت بار خود رجوع نموده و در صراط اطاعت و بندگی حق سبحان و تعالی در آیند و خلقت ایام اللهی چون روز عرفه در حیات آدمی نیز از جملهی همین موهبات قدسیه حق برای بازگشت بندگان گناه کار است.
پینوشت:
1- کاشانی، الوافی، ج 4، ص 57.
2- روم/30.
3- مجلسی، بحار الانوار، ج3، ص 281.