****كمپين ساخت لطيفه هاي ايراني اسلامي ****
تبهای اولیه
كمپين ساخت و انتشار جوك ها و لطيفه هاي اسلامي ،ايراني.
در پي فعاليت هاي بي وقفه ي مهاجمان فرهنگ و غيرت و عزت اسلامي و ايراني و بي تفاوتي بسياري از ما در برخورد با هجمه ي مطالب و حتي خنديدن و نشر دادن نا اگاهانه ان،كمپين ساخت جك و لطيفه هاي ارزشي را راه اندازي كرديم تا به مقابله با اين فعاليت دشمن برخواسته و سهمي در حفظ ارزشهاي معنوي واخلاقي و ملي خود داشته باشيم.
دشمنان ما با ساخت لطائف و جوكهايي به طور ماهرانه توسط خود ما خيلي از ارزشها را تخريب كرده و ضد ارزش ها را رواج دادند.تا حدي كه حتي واقعيت هاي جامعه ايراني ،اسلامي ما را پنهان كرده وانچنان القاءكنند كه احاد افراد جامعه به سمت بي ديني و بي اخلاقي در حال پيشرفت هستند.
در راستاي رسيدن به اين هدفشان عدم رعايت قانون و اخلاق شهروندي را به ايران و ايراني نسبت داده و داشتن دوست جنس مخالف را معمول جلوه داده و خيانت به همسر را عادي دانستند.روزه گرفتن و انجام واجبات را خاص گروه قليل وخاصي دانسته وانها را با خنده گوشه نشين معرفي كردند،دختران ايراني را نمونه يك انسان احمق معرفي كرده و همه ي كارهايشان را از حماقت دانستند وارزش واقعي زن و مادر را به حداقل ممكن رساندند.اقوام و شهروندان شهرهاي مهم و ارزشي ما را با نسبتهاي دروغ و گزاف برچسب چسباندندودر ذهن ها القاء كردند.
ما هم خوانديم و خنديديم و انتشارش داديم
تا جايي كه كم كم ارزش ها ضد ارزش شد و ضد ارزشها ارزش
واييييي چقدر حرف زدمممم
[=arial]در اين تاپيك قصد داريم خودمان لطيفه بسازيم و انتشار دهيم.
لطيفه هايي كه برگرفته از احاديث يا ارزهاي ديني و ميهني باشه.
از دوستان خواهشمندم از گذاشتن لطيفه هايي كه فقط جنبه خنده داره خودداري كنند كه با عرض پوزش پستهاشون پاك ميشه.
يه چند نمونه لطيفه قرار ميدم كه بيشتر اشنا بشيد.
گويند دانشجويي عادت به گفتن بسم الله در اول غذايش نداشت وبه همين سبب هربار شيطان با او هم سفره ميشد.
يك ماهي گذشت و شيطان بر او ظاهر گشت و گفت:
.
.
.
.
اخه لامصب يا بسم الله بگو يا ديگه اينقدر اوملت نخور.
برگرفته از حديثي كه ميفرمايند :هركس در اغاز غذا بسم الله نگويد شيطان با او هم غذا ميشود.
من بر عكس همه
.
.
.
.
.
چيه ؟ فكر كردي غمه؟
برو بابا آدمي كه خدا رو داره چه غم داره
ما هميشه اونقدر ميخنديم كه غش كنيم.
والا
به سلامتي اون مادري كه وقتي ميره جلو ايينه
و ارايش ميكنه بچه اش با خوشحالي ميدوه پيشش
و ميگه مامان بابا داره مياد؟
ديروز صبح مامانم چند باري من رو براي نماز صبح بيداركرد
از بس خسته بودم نفهميدم،اخرش هم تو جواب بهش گفتم
مامان قرصش رو ميخورم!!!!
.
.
.
.
جاتون خالي امروز صبح و ظهر و شب به جاي غذا
فقط يه قرص مولتي ويتامين بهم داده خوردم.
فعاليتتون مثال زدني ! مثال نزدني ! نميدونم يه چيزي تو اين مايه هاست.
درسته لطيفه هاي من زياد بامزه نيست ولي مطمئنم شما خيلي بهتر ميتونيد لطيفه بنويسيد.
الان شاخ رفت تو جيبتون يا ادامه بدم؟؟؟
بچه كه بودم خونمون چسبيده بود به مسجد،
اعتراف ميكنم از همونجا اقتدا ميكردم به حاج اقا و حمد و سوره رو نميخوندم.
.
.
.
.
.
حالا خدا رو شكر تكليف نبودم مگر نه بايد همه اش را قضا ميكردم.
بابام ميخواست بره دستشويي يه پارچه انداخته رو سرش
گفتم بابا چون مستحبه پارچه انداختي رو سرت؟
گفت :پ ن پ .انداختم موهام رو كسي نبينه.
شخصي خانه اي اجاره كرده بود.
شب ها ازصداي خش خش سقف خوابش نمي برد.
فردا تماسي گرفت با صاحب خانه و اعتراض كرد.
صاحب خانه گفت مگر در قران نخوانده اي كه انچه در اسمان و زمين است ذكر و تسبيح خداوند ميگويد؟!
مرد تاملي كرد و گفت:شنيده ام اما ترسم سقف خانه ات به ذكر كفايت نكند وبخواهد سجده كند.
شخصي خانه اي اجاره كرده بود.شب ها ازصداي خش خش سقف خوابش نمي برد.
فردا تماسي گرفت با صاحب خانه و اعتراض كرد.
صاحب خانه گفت مگر در قران نخوانده اي كه انچه در اسمان و زمين است ذكر و تسبيح خداوند ميگويد؟!
مرد تاملي كرد و گفت:شنيده ام اما ترسم سقف خانه ات به ذكر كفايت نكند وبخواهد سجده كند.
قشنگ بود. اجرتون با خدا:khaneh:
بله حتماهدف ما هم همین است ساخت و انتشار این جور لطیفه ها.
اگه در توانتون بود یه کانال تلگرام هم بسازید...اونجا هم فراخوان بزنید
با یه گروه که دوستایی که تواناییشو دارن کارشونو اشتراک بزارن بعد بزارین تو کانال
تو لاین و اینستا و غیره هم بزنین
اینجا که کسی نمیبینه
برخي از جوك هاي ساختني سالم در كتاب شوخ طبعي هاي طلبگي آمده است مانند
مفتي
اولي: چرا به علماي وهابي مفتي مي گويند؟
دومي: چون مفتي مفتي و الكي با فتواهاي خود جهنمو براي خود مي خرن
نماز قصر
پرسيد نماز قصر چيه؟
گفت: نمازي كه به دل مي چسبد چون مانند قصر زيباست مانند نماز شكسته مسافر
قصر: شكسته، كوتاه
الله اكبرِ ماماني
حاجآقا پرسيد: كي ميدونه «الله اكبرِ ماماني» چيه؟
جوابهاي زيادي دادند، ولي هيچ كدام را نپذيرفت در آخر به او گفتند كه پس خودتون پاسخ صحيح را بفرماييد!
حاجآقا گفت: «الله اكبري» است كه وقتي بچهها شيطوني ميكنند مامان مرتب در نمازش تكرار ميكنه. بچهاي داشت با پسرخالهاش بازي ميكرد. پسر خاله گفت: مامانت نارحت نشه تلفن رو برداشتيم. بچه نگاهي به مادرش كه مشغول نماز بود كرد و گفت: نه بابا، هنوز ناراحت نشده، اگه نارحت بشه تو نماز هي ميگه: الله اكبر! الله اكبر!
پژوهشگر
بچه: بابا چرا وسط سرتون موهاش ريخته
بابا: نمي دونم شايد به اين دليل كه من پژوهشگرم
شوخ طبعی های طلبگی،محمدحسین قدیری ص 218- 233
به استادم گفتم: مدتي است كه وسائلم گم ميشود. الانم كليد منزلم گم شده ذكري يا وردي داريد؟
گفت: برو وضو بگير و بيا دو ركعت نماز بخوان.
مشغول نماز كه شدم خاطرات گذشته مثل فيلم از جلوي ذهنم ميگذاشت تا اينكه فهميدم كليد كجاست. سريع نماز را تمام كردم. با خوشحالي از او تشكر كردم و گفتم: نام اين نماز چيه؟
با خنده گفت: اين نمازِ تقويت حافظه است. از سنخ همان نمازهاي روزانه ماست!!!
[="Tahoma"][="DarkGreen"]براي ساخت لطيفه حلال به مؤلفه هايي كه در تصاوير آمده دقت كنيد[/]
با تشكر از جناب حامي به خاطر راهنمايي هاي ارزندشون.
و دوستان عزيز كه اينقدر در اين زمينه فعال هستند.
يه سلامي هم بكنم به اون مردي كه زنش رو با كلي ارايش
و يه بلوز و ساپورت ميبره بيرون
و فكر ميكنه چون خودش هست
كسي نگاه بد به زنش نميكنه ،كلي هم روشنفكره
.
.
.
.
.
سلام سيب زميني.
گاهي قلبت يه چيز ميگهو عقلت يه چيز ديگه
...
.
.
.
.
.
.
جفتشون چرت ميگن
دقت كن ببين خدا چي ميگه.
[="Tahoma"][="DarkGreen"]وهابّ يعني بخشنده
وهابي يعني كسي كه به بخشنده بودن منسوب است
به همين دليل است كه وهابيون پيوسته به مسلمانان دردسر مي بخشند (لطف شما مايه درد سر ماست)[/]
به نام حق
گفتند: جوکی بگو که با هم بخندیم نه به هم!
گفت:این دیگر نامردیه همه با هم به کی بخندیم؟!
آزمايش
شيريني فروش محل ما انگاري گوشش سنگين است، وقتي بهش ميگم يك كيلو شيريني بده يك كيلو و نيم ميده وقتي ميگم دو كيلو بده دو كيلو ربع ميده و...
خواستم آزمايشش كنم ببينيم واقعا گوشش سنگين است يا ما را دور ميزنه
رفتم مغازه آهسته سلام كردم جواب داد.
بلند گفتم لطف كنيد 850 گرم شيريني گل محمدي بده. حالا من يك كيلو مي خواستم.
سرش را از پشت يخچالش بيرون كشيد و گره اي در ابرو انداخت و گفت: چي؟ چرا 850 گرم؟
گفت: آزمايشي دارم.
وقتي شيريني را كشيد گفت يك كيلو شد اشكال داره؟!
تأملي كردم و گفتم نه همين خوبه. آزمايشم نتيجه داده.
فكر كرده، ميخوادمنو دور؟! بزنه من خودم دوريم
مي خواد منو بپيچونه؟! من خودم پيچم و ته ته فيتيله پيچم:Nishkhand:
شوخ طبعی های طلبگی،ج2، محمدحسین قدیری ص 54.(به نقل از وبلاگ زندگي آرام)
پدر سوخته بازي
گفت: حاج آقا شما توحوزه پدر سوخته بازي هم جز درساتونه؟
گفتم: نه. با پدر سوخته هايي مثل شما كه سر و كله مي زنيم مهارت پيدا مي كنيم.:Cheshmak:
شوخ طبعی های طلبگی،محمدحسین قدیری ص 170.
موذني بانگ ميگفت و ميدويد. پرسيدند كه چرا مي دوي؟ گفت: مي گويند كه آواز
تو از دور خوشست، ميدوم تا آواز خود از دور بشنوم[="][="]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
ظاهرا قرار بر اين بود كه از لطيفه ها و جوك هاي خودساخته استفاده كنيم
وگرنه اين تاپيك با تاپيك خنده حلال حكيمانه فرقي ندارد و شروعش تكرار مكررات است
پدر سوخته بازي
گفت: حاج آقا شما توحوزه پدر سوخته بازي هم جز درساتونه؟
گفتم: نه. با پدر سوخته هايي مثل شما كه سر و كله مي زنيم مهارت پيدا مي كنيم.:Cheshmak:
لايك
با اجازه كپي
سند تو آل
سلام بر همگي
ظاهرا قرار بر اين بود كه از لطيفه ها و جوك هاي خودساخته استفاده كنيم
وگرنه اين تاپيك با تاپيك خنده حلال حكيمانه فرقي ندارد و شروعش تكرار مكررات است
مورد داشتيم دختره آش نذري برده در خونه همسايه شون،
زنگ كه زده پسره گفته كيه ؟
دختره هول شده گفته آشم!!!
.
.
.
.
.
.
.
نخند!!!
دختره ديگه حجب و حيا داره.هول شده.
فكر كردي مثل اون دختراي غربيه كه نه حريم دارند نه حرمت!!
پرچم همه ي دختراي پاك ميهنم بالا.
حالا خوبه لايكمون دست شماست
.
.
.
.
.
.
اگه روزيمونم دست شما بود كه از گشنگي ميمرديم.
والاااا
به اسراييليه ميگن شما درباره ي ايران چي ميگيد؟؟
.
.
.
.
.
اسراييليه ميگه ما غلط كنيم درباره ي ايران چيزي بگيم.
اسراييل قدررت نظامي برتر دنياست.
.
.
.
.
.
.
الكي مثلا ما نميدونيم در جنگ 33 روزه
دو هزار اسرائيلي از ترس موشكهاي لبنان
راهي بيمارستان شدند.
ژنرال مغروري در خيابان ،سرباز ساده اي را ديد كه در فكر فرو رفته بود و ارام از كنار او گذشت و سلام نظامي نداد.
ژنرال برگشت و با عصبانيت از سرباز پرسيد به من بگو وقتي يك ژنرال و يك سرباز در خيابان يكديگر را ببينند ،كدام يك
بايد اول سلام بدهد؟
.
.
.
.
.
سرباز فكري كرد و گفت :
.
.
.
.
هر كدام با ادب تر باشد.
به نام حق
جوانی به دنبال علم در هر کوی و برزن فریاد می کرد کسی هست تا چیزی از او بیاموزم؟
دزدی هم مشغول خالی کردن منزلی بود و در حمل اسباب سنگین خانه مانده بود که چه کند؟
فریاد جوان را شنید،به سرعت خودش را به او رساند و گفت آری ولی شرط دارد نشنیده ای که
موسی علیه السلام ده سال خدمت شعیب کرد و از او علم آموخت؟
من ده سال نمی خواهم ده دقیقه در خدمت من باش تا علمی به تو آموزم که هیچکس نتواند آموخت!
جوان که سر از پا نمی شناخت به دنبال دزد راه افتاد و خدمتی را که می خواست به انجام رساند!
دزد گفت الوعده وفا حال نوبت من است:
این هرگز فراموش مکن:کسی که از نا اهل علم آموزد دزد می شود نه عالم!
جوان گفت:ای حکیم بزرگوار می توانم در خدمت شما تمام عمر باشم تا بیش آموزم؟
دزد گفت:به جوانی و سادگیت رحم می کنم وگرنه از این بهتر نمی شد،نیکو أبلهی هستی
که دزد هم نخواهی شد، فنون دزدی زیرکی می خواهد، اما می توانستم حمّال خوبی از تو بسازم و از وی جدا شد.
و جوان همچنانکه می رفت هر چه می اندیشید نمی توانست حکمتی را که آموخته است رمز گشایی کند!!!!!
سلام
من هفت تا جایزه ی اسکار و نوبل هم که بگیرم ، آخر سر بابام با خونسردی کامل میگه : بابا جون تلاشتو بیشتر کن ، اینا که چیزی نیست!:| من همسن تو که بودمااااا ... :geryeh::geryeh: ( تا دو ساعت حرفای تکراری ...:Sokhan:)
یه بار یه سائل اومده بود دم در خونمون ، زنگ رو زد .. آیفون رو برداشتم گفتم : بله ؟
یه نیم ساعتی دعا کرد و حرفای خیرخواهانه زد و منم گوش میکردم !
بعد گفت خب حالا یه کمکی بهم بکن .. مقداری پول خورد داشتم که بردم و بهش دادم ، بعد برگشت بهم گفت : تو که گداتر هستی بدبخت بیچاره:khaneh: ، خدا بزنه تو کمرت ،خدا ورت داره ، خدا ... یک ساعت نفرینم کرد ، حسابی جبران کرد بنده ی خدا .. البته در حد وسعش :khandeh!:
با دوستم فیلم نگاه میکردیم ، زبان اصلی ... یکهو دوستم با دو تا دستش کوبید تو سرم ، گفتم چت شد پس؟؟ گفت : خاااااک.. ببین بچه ی دوسه ساله چطور عین بلبل انگلیسی حرف میزنه ، تو چی بیچاره ؟؟ :tajob::tajob:
[="#0000FF"][="#0000FF"][="#0000CD"][="#EE82EE"][="#800080"]سلام.
ببخشید این رو میگم لطفا ناراحت نشید ولی این لطیفه ها نه اسلامیه نه ایرانی!![/][/][/][/][/]!
ببخشید این رو میگم لطفا ناراحت نشید ولی این لطیفه ها نه اسلامیه نه ایرانی!!!
سلام عزیزم ...
کاملا ایرانیه ، اوریجینال...:khaneh:
باشه اونجوریشو بلد نیستم :ok:
طرف وصيت ميكنه :
30 سال برام نماز صبح ، مغرب و عشا بخونيد.
ميگن ظهر و عصر پس چي؟
.
.
.
.
.
ميگه:خدا رو شكر تو اداره خوندم.
...............................................................................
يه روحانيه بالاي منبر از بهشت تعريف ميكرد و از جهنم
هيچ چيز نميگفت.يكي اون وسط خواست مزه اي بپرونه
گفت:اقا شما هميشه از بهشت صحبت ميكنيد و از جهنم
هيچ چيز نميگيد.روحاني كه حاضر جواب بود گفت:اونجا رو كه
خودتان ميريد ميبينيد،بهشت رو كه نميبينيد حد اقل وصفش رو بشنويد.
یه میلیونره مریض میشه و در حال مرگ بوده توی بیمارستان و دکترها میگن باید یکی هر چه زودتر بهش خون برسونه! هر چی می گردن کسی که گروه خونش به طرف بخوره پیدا نمی کنن.!!
همه جا اعلام می کنن که اگه هر کی با این گروه خونی حاضر به خون دادن باشه بهش یک میلیون دلار میدن!!! یه اسرائیلی داوطلب میشه و میره بیمارستان و همین که دکترها می خوان خون ازش بگیرن، میگه من تا یک میلیون دلار را همین الان نگیرم حاضر نیستم خون بدم..!!
دکترها و فامیل های میلیونره التماس می کنن که بابا طرف آدم معروف و شناخته شده ای هست ، همه جا هم که علنا اعلام کرده مگه میشه بزنه زیر حرفش.!!! اسرائیلی جواب میده آخه قول اون قبل از انتقال خون بوده!! من میدونم از خون ما یه قطره تو بدن کسی بره، دیگه یه سنت هم به کسی نمیده!!!!!
مردي به آجيل فروشي گفت:يك كيلو آجيل به من نسيه بده.
آجيل فروش گفت :اول كمي بخور وببين آجيل خوبي هست يا نه.
طرف گفت :من حالا قضاي روزه رمضان دو سال پيش رو گرفتم ام.
آجيل فروش گفت :واي به حال من اگه با تو معامله كنم تو
قرض خدا رو از سالي به سال ديگه عقب انداختي
با من ميخواي چه كار كني؟؟
نشستیم اسم فامیل بازی میکنیم
اسراییلیه میوه از ‘ی’ نوشته
یه کیلو خیار..!!
هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست:Gig:
ن
تانیاهو به بچهش میگه کلاغ خبر آورده سیگار میکشی..
بچهش میگه من سیگار میکشم؟! تو چی میکشی که با کلاغ حرف میزنی؟
:Gig:
مرد اسرائیلی تو فرودگاه یک ايرانی رو دید که بسیار خوش تیپ و با کلاس بود.
خواست شخص ايرانی رو تمسخر کنه که هم زباناش بهش بخندن.
با صدای بلند گفت ايرانيه موقعی که خدا شما ايرانيا رو آفرید پا پتی بودید بدون کفش و دمپایی رو زمین میرفتید چی شد که الآن کفش شیک و دمپایی گرون قیمت پاتون میکنید؟؟؟
فرد ايرانی بهش نگاه کرد و جلوی حاضرین گفت :
اون موقع زمین خدا پاک بود ، شماها اومدید نجسش کردید ، دیگه مجبور شدیم این چیزها رو پامون کنیم:khandeh!::khandeh!::khandeh!:
یه روز وهابیه با اسرائیلیه دو تا خر میخرن . . .
اسرائیلیه ازش می پرسه : چه جوری این خر ها رو از هم دیگه تشخیص بدیم ؟ ؟ ؟
وهابیه میگه : من یه دونه از گوش های خرمو می برم ، اونی که یه گوش داره مال منه یکی دیگه هم مال تو . فرداش میان می بینن خر وهابیه از روی حسادت گوش خر اسرائیلیه خورده .
اسرائیلیه میگه : حالا چیکار کنیم ؟ ؟ ؟
وهابیه میگه : من جفت گوش های خرمو می برم تا از هم دیگه معلوم بشن . بازم فرداش میان می بینن قضیه همونه و خر وهابیه گوش خر اسرائیلیه کنده .
اسرائیلیه میگه : حالا چیکار کنیم ؟ ؟ ؟
وهابیه میگه : عیب نداره . من دم خرمو می برم تا . . .
فرداش میان می بینن بازم قضیه همونه . . .
اسرائیلیه عصبانی میشه میاد به وهابیه میگه : حالا چیکار کنیم ؟ ؟ ؟
وهابیه میگه : خب عیبی نداره ، حالا که این جوریه خر سفیده مال تو ، خر سیاهه مال من . . . .
[="Tahoma"][="DarkRed"]بدينوسيله من حمايت خودم رو از حركت قابل تقدير شما اعلام مي نمايم با اين تصوير:
سلام
ببخشید با کدوم تصویر؟!؟!؟:Gig:[/]
سلام
ببخشید با کدوم تصویر؟!؟!؟
با تصوير حاج ولاديمير.
ظاهرا مرورگر شما تصوير را نمايش نمي دهد.
ممنون.
آرایشگر مخصوص اوباما میره اتاقش برای سلمونی
ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻮﻫﺎﺵ
ﺍﺯﺵ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺍﺯ ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟؟
ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ : ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ .
.
.
ﺑﻌﺪ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺍﺯ ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﭙﺮﺳﻪ ...
ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ اسلحه اش را میکشه و با عصبانیت میپرسه :
ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻫﯽ ﺍﺯ ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻢ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ؟؟؟
ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺁﺧﻪ ﻣﻮﻫﺎﺕ ﻭﺯﻩ ....
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﻡ ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻤﻮ ﻣﯿﺎﺭﻡ
ﺳﯿﺦ ﻣﯿﺸﻥ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﻨم
میدونین فرق جهان اول با جهان سوم چیه؟
جهان اول وقتی یکی با اختلاف 500 هزارتا می بازه نتیجه رو می پذیره و به پیروز انتخابات تبریک میگه!
تو جهان سومم وقتی یکی با اختلاف 12 میلیونی می بازه میگه تقلب شده!
تو جهان سومم وقتی یکی با اختلاف 12 میلیونی می بازه میگه تقلب شده!
ممنونم آفرین درسته دقیقا همینطوره