جمع بندی دین داشتن شادی آفرین است یا غصه آفرین؟
تبهای اولیه
بسمه تعالی
سلام
چند وقت پیش لابلای بحث در یک تاپیک دیگه ، صحبت از دین شد و کارشناس محترم یه چیزی توی این مایه ها فرمودن که دین همه ش راحتی و خوشی و خوشحالی و شادی و ایناس .
بنده ناچیز مخالفت کردم و عرض بنمودم که اینجوری نیست و دین در موارد بسیار مختلفی باعث سختی و رنج آدم میشه .
موضوع خیلی ساده است از نظر بنده .
نمونه اش سختی نماز هاست علی الخصوص نماز صبح .
خواهش میکنم از این اداها در نیارین که نماز نمیدونم خیلی خوبه و آدم لذت میبره و گفتگو با خداوند میباشد و این حرفا .
خودم همه اینا رو میدونم ولی سختی نماز خوندن سر جاش باقیه .
دلیلش هم اینه که خیلی ها برای نماز صبح پا نمیشن !
خب اگه لذت داره چرا پا نمیشین لذت ببرین ؟!!
خداوکیلی اگه به ما بگن آقا موقع اذان صبح یه نفر از توی کوچه رد میشه و به هرکی دم در خونه اش وایساده باشه یه تراول 50 تومنی میده ، بازم بیدار نمیشیم اون موقع شب ؟!!
حالا اگه بگن به تعداد آدم هایی که دم در وایسادن نفری یه تراول میدن چی ؟!!
زن و شوهر و همه بچه ها به صف میشن نصفه شب دم در !
حالا اگه بگن توی مسجد محل بعد از نماز به هرکی توی مسجد نماز خونده باشه یه تراول میدن چی ؟!!
یعنی همه مون به موقع بلند میشیم و لباس میپوشیم و میریم مسجد نماز میخونیم !
اونم نماز صبح !
خب حالا که نماز صبح هامون اینجوریه ، لذت دین داشتن کجاست که حتی 50 تومن هم برای ما نمی ارزه ؟!!
یا چطور شما میتونی بگی توی گرمای تابستون روزه گرفتن و گشنه و تشنه افتادن لذت داره ؟!!
اگه من با یه آدم بی دین صحبت کنم که همون موقع که من دارم از تشنگی میمیرم ، اون داره لب ساحل از آب آلبالوی خنکش لذت میبره ، چجوری میتونم بهش بگم من از تو شاد ترم ؟!! :khaneh:
خب اینا همه ش سختیه .
یعنی ما نمیتونیم بگیم دین همه ش شادی و نشاطه ! میتونیم ؟!!
آقا به زن نامحرم نگاه نکن .
خانوم با مرد نامحرم بگو بخند نکن .
اینو نخور .
اینو ننوش .
اینو نپوش .
خب جریان چیه ؟ بالاخره ما با دین داشتن شیرجه میزنیم توی شادی ها یا با سر میریم توی مشکلات و غم و غصه ها ؟!!
یه موقعی خارج از ایران با بر و بکس یه روز یه جایی بودیم که غذای حلال همیشگی نصیبمون نشد .
آقا یعنی اون روز به فنا رفتیم تا یه لقمه گیرمون بیاد بخوریم .
یعنی هرچی میخواستیم بخوریم یا گوشتی بود ، یا یه ذره گوشت هم توش بود ، یا عصاره گوشت توش بود یا خلاصه یه بدبختی ای داشت که حلال نبود !
آخرش رفتیم یه جایی پیتزای کدو خوردیم !!!
خدا شاهده پیتزای کدو خوردیم !
یعنی روده هام پشت و رو شد !
خب من الان سوالم اینه که به نظر شما من وقتی داشتم اون پیتزای کدو رو میخوردم شاد شاد بودم ؟!!
:khaneh:
ممنونم
عرض سلام و ادب خدمت شما کاربر محترم
قبل از اینکه وارد پاسخ بشویم، عرض کنم که همین تاپیک حضرتعالی تا دقایقی موجبات خنده و شادی ما را فراهم کرد.
متشکرم که با بحث های دینی "شادی" رو برای ما به ارمغان آوردید!:Nishkhand:
اجازه بدید یکی دو روز تاپیک رو باز بگذاریم تا دوستان بتونند نظراتشون رو در این زمینه مطرح کنند.
سلام ... والا ما که نماز صبح میخونیم سختی توش نیست حالا شما چه سختی میبینید ؟ هر چند 1 خط از حرفتون رو بیشتر نخوندم :khaneh:
بسمه تعالیسلام
چند وقت پیش لابلای بحث در یک تاپیک دیگه ، صحبت از دین شد و کارشناس محترم یه چیزی توی این مایه ها فرمودن که دین همه ش راحتی و خوشی و خوشحالی و شادی و ایناس .
بنده ناچیز مخالفت کردم و عرض بنمودم که اینجوری نیست و دین در موارد بسیار مختلفی باعث سختی و رنج آدم میشه .
موضوع خیلی ساده است از نظر بنده .
نمونه اش سختی نماز هاست علی الخصوص نماز صبح .
خواهش میکنم از این اداها در نیارین که نماز نمیدونم خیلی خوبه و آدم لذت میبره و گفتگو با خداوند میباشد و این حرفا .
خودم همه اینا رو میدونم ولی سختی نماز خوندن سر جاش باقیه .دلیلش هم اینه که خیلی ها برای نماز صبح پا نمیشن !
خب اگه لذت داره چرا پا نمیشین لذت ببرین ؟!!خداوکیلی اگه به ما بگن آقا موقع اذان صبح یه نفر از توی کوچه رد میشه و به هرکی دم در خونه اش وایساده باشه یه تراول 50 تومنی میده ، بازم بیدار نمیشیم اون موقع شب ؟!!
حالا اگه بگن به تعداد آدم هایی که دم در وایسادن نفری یه تراول میدن چی ؟!!
زن و شوهر و همه بچه ها به صف میشن نصفه شب دم در !
حالا اگه بگن توی مسجد محل بعد از نماز به هرکی توی مسجد نماز خونده باشه یه تراول میدن چی ؟!!
یعنی همه مون به موقع بلند میشیم و لباس میپوشیم و میریم مسجد نماز میخونیم !
اونم نماز صبح !
خب حالا که نماز صبح هامون اینجوریه ، لذت دین داشتن کجاست که حتی 50 تومن هم برای ما نمی ارزه ؟!!یا چطور شما میتونی بگی توی گرمای تابستون روزه گرفتن و گشنه و تشنه افتادن لذت داره ؟!!
اگه من با یه آدم بی دین صحبت کنم که همون موقع که من دارم از تشنگی میمیرم ، اون داره لب ساحل از آب آلبالوی خنکش لذت میبره ، چجوری میتونم بهش بگم من از تو شاد ترم ؟!!خب اینا همه ش سختیه .
یعنی ما نمیتونیم بگیم دین همه ش شادی و نشاطه ! میتونیم ؟!!آقا به زن نامحرم نگاه نکن .
خانوم با مرد نامحرم بگو بخند نکن .
اینو نخور .
اینو ننوش .
اینو نپوش .خب جریان چیه ؟ بالاخره ما با دین داشتن شیرجه میزنیم توی شادی ها یا با سر میریم توی مشکلات و غم و غصه ها ؟!!
یه موقعی خارج از ایران با بر و بکس یه روز یه جایی بودیم که غذای حلال همیشگی نصیبمون نشد .
آقا یعنی اون روز به فنا رفتیم تا یه لقمه گیرمون بیاد بخوریم .
یعنی هرچی میخواستیم بخوریم یا گوشتی بود ، یا یه ذره گوشت هم توش بود ، یا عصاره گوشت توش بود یا خلاصه یه بدبختی ای داشت که حلال نبود !
آخرش رفتیم یه جایی پیتزای کدو خوردیم !!!
خدا شاهده پیتزای کدو خوردیم !
یعنی روده هام پشت و رو شد !
خب من الان سوالم اینه که به نظر شما من وقتی داشتم اون پیتزای کدو رو میخوردم شاد شاد بودم ؟!!ممنونم
سلام
انچه واضح است دین داشتن چشم پوشی از بعضی لذات دنیاست
پس انهایی که دین ندارند از لذات دنیوی بیشتر استفاده می کنند
ولی شادی واقعی یک امر درونیست نه بیرونی
بنابراین اینکه دینداران شاد ترند یا بی دینان به اسانی نمیشه قضاوت کرد
و ملاکهای شاد بودن فاکتورهایی بیشتر از دینداری و بی دینی است
فاکتورهایی مثل ثروت و جاه و مقام و سلامتی و ...
با سلام.
برخی انسانها در دینداری، مانند کودکی هستند که در مدرسه نشسته و غصۀ کودکانی را می خورد که مثل او به مدرسه نمی روند، پس غصه می خورند. دینداری برای کسی غصه آفرین است که آرزوی شادیهای ناچیز دنیویِ افراد بیدین را دارد.
دین داشتن شادی آفرین است یا غصه آفرین؟
دینداران مثل کسانی که رعایت مسائل مذهبی رو ندارند افراد شادی نیستند ولی غصه دار هم نیستند در تخدیر هستند.
نمونه اش سختی نماز هاست علی الخصوص نماز صبح
باسلام
به نظر من اگر کسی ندونه کاری رو که داره انجام میده واسه ی چی ،واسه ی کی
داره انجام میده احساس بیهودگی ،کسلی وناراحتی میکنه
مثل دانش آموز دبستانی نادونی میمونه موقعی که مامانو وباباش میفرستنش مدرسه احساس ناراحتی وکسلی میکنه
خب حالا اگه این بچه برای رفتن به مدرسه تشویقش کنند آیا باز بی انگیزه میره مدرسه خب جوابش قطعا نه هست
این بچه شاید اوایلش با ناراحتی وتشویق پدرومادر بره مدرسه ولی کم کم که بزرگ میشه میبینه چقدر چیز یاد گرفته ،چقدر معلوماتش نسبت به
قبل بیشتر شده .حالا اگر یه نفر خدا رو به خوبی
نشناسه رفتارش عین همین بچه هست وقتی پخته تر شد میبینه انجام دادن دستورات خداوند چقدر به نفعش بوده .در اصل دستورات خداوند
سخته انجام دادنش مثل انجام دادن تکالیف مدرسه است ولی ...
[="Navy"]دوست عزیز شادی کاملا به تفکر و بینش آدم برمیگرده
آدم وقتی عزیزی رو از دست داده توی مفرح ترین مرکز تفریحی لاس وگاس هم که باشه غم اون عزیز همه چیز رو تیره و تار میکنه
و وقتی مثلا به معشوقت رسیدی قدم زدن با معشوقت توی بیابون بی آب و علف هم برات لذت بخش و شادی آفرینه
پس خود آب آلبالو لب ساحل خوشی نمیاره
و خود صبح بیدار شدن برای نماز سختی و غم نمیاره
این دید ماست به این قضیه
بنده قبلا به دستورات دینی مقید نبودم و نماز و روزه رو انجام نمیدادم
اوایل که تصمیم گرفتم نماز بخونم به حق که عذاب الیمی بود برام . مثل یارانه برای دولت
ولی وقتی که بیشتر خودم رو توی حقیقت عبادت به وسیله مطالعه و درک مسئله رها کردم دیدم عجب لذتی داره
باور کن نمیخوام جانماز آب بکشم خودم میدونم الان بمیرم ته ته جهنمم ، جدی میگم
ولی الان انقدر نماز برام لذت بخشه که لحظه شماری میکنم برای اذان
بیدار شدن صبح برام هیچ سختی نداره که واقعا لذت بخشه
پس چرا قبلا برام عذاب بود ؟ نماز که همونه .
این دید منه که عوض شده
یا مثلا خیلی ساله اسمم برای حج در اومده بخاطر همون مقید نبودنم نرفتم چون برام ارزشی نداشت و به چشم یک عذاب و سختی نگاه میکردم
ولی الان همون حج برام انقدر عزیزه و رفتنش لذت بخش که خدا میدونه . فقط جور نمیشه برم
من متوجه صحبت شما کاملا هستم چون قبلا سوال خودمم بود
قبلا میگفتم دین همش سختیه
شاید بگیم تحمل میکنیم سختیو برای آرامش بعدش ولی این چیزی از سخت بودنش کم نمیکنه
ولی الان نظرم عوض شده . اتفاقا به نظرم سختیاشم لذته ، اگر فقط نگرش درستی داشته باشیم[/]
بسمه تعالی
خدمت جناب کارشناس محترم سلام و ممنون .
خدمت جناب MAXIMO عرض کنم که علیک سلام ... چون بنده هم از اون یک خط شما فقط همون یک کلمه اولش رو خوندم :khandeh!:
خدمت جناب گلشن که فرمودن :
ولی شادی واقعی یک امر درونیست نه بیرونی
میدونم عزیزم که شادی درونی است . خب اون پیتزای کدو هم در درون من بود ، در بیرونم نبود که !
ولی شادی نیافرید !
و اما خدمت جناب تزکیه که فرمودن :
شادیهای ناچیز دنیویِ ا
خیلی عذر میخوام ولی انقده بدم میآد تا حرف دنیا میشه فوری با چهارتا صفت مذموم یعنی میخوایم بگیم هرکی صورتش رو به طرف دنیا بچرخونه یعنی دیگه خاک بر سرش شده !
اینجوریام نیست عزیز دل .
یه نفر خدمت امیر المومنین به دنیا ناسزا گفت ، حضرت بهش گفت چرا اینجوری میگی ؟
دنیا محل به خدا رسیدن دوستان خداست .
مگر کربلا بخشی از خاک پست همین دنیای مادی نیست ؟
چرا امیر المومنین وقتی به کربلا میرسه پیاده میشه از اسب و میگه "هاهنا مسارع عشاق" ؟!
انقده با حرف های گنده گنده بهتره مسائل رو ساده نگیریم و فوری به دنیا پیف پیف نکنیم .
اینجوری هم نیست .
دلیلش هم اینه که اگه واقعا انقدر معتقد و مقید بودیم به پرهیز از "شادیهای ناچیز دنیویِ" الان به مقام عصمت رسیده بودیم .
یکی از این شادیهای ناچیز دنیوی غذاهاییه که میخوریم ، یکیش کفش و کیف و لباسه ، یکیش خرج تفریحات و چیپس و پفکی هست که میخوریم ، یکیش ... بهتره اول کمد لباسامون رو یه بررسی بکنیم بعد بگیم "شادیهای ناچیز دنیوی"
البته من دارم از وقعیت زندگی در این دنیای خاکی حرف میزنم و جنابعالی اگه فرشته هستی یا در مسیر عرفان به طاق عرش چسبیدی بنده رو معاف بفرمایید .
ضمنا یکی از همین شادیهای ناچیز دنیوی حس انتقامه که الان بیای من رو فحش بدی و دلت خنک بشه !
جناب طلوع هم این قضیه "تخدیر" رو لطفا توضیحی بدن .
یعنی چی دینداران در حال تخدیرن ؟
یعنی مخدر زدن تو رگ ؟!
و اما با جناب همای رحمت موافقم .
حرف درستیه که اگر دلایل یک کاری و انپیزه هاش روشن بشه ، خیلی از سختی هاش ناچیز میشه ولی دو تا نکته :
اول اینکه همه جا این دلیل آوردن و اینا جواب نمیده .
دوم اینکه دلیل هم که بیاری ، سختیش سر جاشه .
ممکنه بنده قانع بشم که برای تشکر از نعمت های خداوند باید صبح بلند شم و نماز بخونم ولی سختی بیدار شدن و وضو گرفتن و نماز خوندن سرجاشه .
و اما در پایان با این شروین خیلی حال کردم .
چاکریم دادا
حالا من با شما حرف دارم پس .
راستی نگفتی قبلا که اهل دین و ایمون نبودی چجوری شاد میشدی خدایی ؟!! :khandeh!:
فعلا بای
سلام.
خیــــــــــــــــــــــــــــــــــلی تاپیک باحالیه....:kaf::kaf:
ادامه بدید ببینیم به کجا میرسیم؟!:bale:
اگه من با یه آدم بی دین صحبت کنم که همون موقع که من دارم از تشنگی میمیرم ، اون داره لب ساحل از آب آلبالوی خنکش لذت میبره ، چجوری میتونم بهش بگم من از تو شاد ترم ؟!!
سلام
برای این خط هیچ جوابی ندارم بدم چون موافقم باهاتون :khaneh: البته کاش آلبالو بستنی بود :Nishkhand: ..
رطب خورده منع رطب چون کند !! این قسمتو نمیتونم نقد کنم بااینکه قابلیت اینو دارم که بخوام با توجه به شنیده هام و خوانده هام یه چیزای سر هم بندی کنم :khandeh!:
در مورد روزه داری ، حقیقتش خودمم لذتی درش نمیبینم جز ، پس افتادن و بیهوشی و بیخبری ، برای دقایقی ، فراغت از این دنیای مادون و پست و رفتن به عالمی که هر زجر کشیده ای آرزوشو داره !!!! در کلام ساده تر ، بدنم کشش نداره ، از تولید به مصرفه !!! :Moteajeb!: در نتیجه با آب البالو بستنی لب ساحل موافقم !! ولی آبجیم روزه میگیره ، هیچیشم نمیشه !! عشق میکنه میگه آخیش بدنم سبک شد !! :vamonde: لابد دیگه !!! چه میدونم!!
در مورد نماز .. این مورد رو نمیتونم ازش بگذرم ... چون واقعا لذت داره برام .. به یه حالتی میرسم گاها ، سرمست میشم .. خودم رو بخدای خودم نزدیک تر میبینم و احساس دلگرمی عجیبی بهم دست میده ، محکم و بااراده تر میشم .. سراسر لذته و " عالم محضر خداست " رو با تمام وجودم درک میکنم بخصوص در نماز صبح این حالت بیشتره... میخواین راحت بیدار شین ، بهتره که با شکم سبک بخوابین .. اصلا از گشنگی صدای قاروقور شکم بیدار میشین خودبخود :khaneh:
نگاه نکردن به نامحرم ... و حجاب ... براتون مثالی میزنم ... فرض کنید که عطر خوش بویی دارین و اینو گرفتین دست و هر جا میرین بجای اینکه بخودتون بزنین ، کل شیشه عطر رو میبرین و به فضای اطرافتون میزنین ، عطرتون زودی تموم میشه ... درحالی که اگر فقط به خودتون بزنین ، همون بوی خوش رو میدین و عطر هم زود تموم نمیشه ...
ما انسانها انرژی هایی داریم ، در وجودمون پنهانه ... این انرژی ها با نگاه به نامحرم و یا جلب توجه نامحرم با پوشش بدخودمون ، به هدر میره !! شما با رعایت این نکات ، لذتی رو که از همسرتون میبرید و عشق و روحی که به زندگی شحصیتون میدید ، چندبرابر میکنید ... من این بحث رو اصلا نه اینکه از نگاه دینی بخوام پذیرفته باشم بلکه ، از نگاه فطرت انسانی بهش رسیدم ... هر دو راه رو هم رفتم و درکش کردم و بهش فکر کردم ... چه زن چه مرد ، اگر خودشو حفظ نکنه ، لذت خودش رو کم کرده ، انرژی خودشو بیهوده صرف کرده و هاله ی خودشو ضعیف تر کرده ...
به لذات هم مثل بقیه مسایل ، به چشم سرمایه گذاری بلند مدت نگاه کنید .. بله میشه خودمون رو گرفتار لذات کوتاه مدت کنیم اما عمیق نیستن .. مطمینا نیستن .. بدون تعصب میگم .. با اینکه هنوز به حجاب برتر یعنی چادر نرسیدم ، دراصل به این باور نرسیدم ، اما حجاب رو واجب میدونم برای سلامتی روحی و روانی خودم و بنده به شدت خودخواه و حساس هستم در بحث سلامتی !! :khandeh!:
آخرش رفتیم یه جایی پیتزای کدو خوردیم !!!
خدا شاهده پیتزای کدو خوردیم !
یعنی روده هام پشت و رو شد !
:Khandidan!::Khandidan!:
مگه چیه؟؟ کدو آدم نیست ؟؟ :khaneh:
خب یه کنسرو نبود یعنی اونورا ؟ کجا رفته بودین آخه ؟ کسنروی ، نون و پنیری ، فلافلی:khandeh!: ، میگویی ، ماهی ای !!!!! اونجا کجا بوده ؟؟ :Gig:
نه این یکیو قبول ندارم ... تا بحال سفرهایی داشتم اینور اونور ، بلاد کفررررررر :khandeh!: اما بالاخره غذای دریایی گیر میاد بابا !! شاید نگشتید خوب ... حالا بالفرضم که گشتید و نبود !! پیتزای کدو کجاش بده ؟؟؟ از لحاظ طب سنتی باید گاهی روده هارو همینجوری پشت و رو کرد تا پاکسازی صورت بگیره :khaneh:
صادقانه بهتون بگم دوست عزیز ... دستورات اسلام برای سلامتی و زندگی بهتر دنیوی خودمونه ... دیدتون رو عوض کنین و اصلا نه بعنوان دین ارثی اجبار و فشار اطرافیان ویا صرفا دارای مباحث اخروی ، که بعنوان یک دین عقلی و علمی برید دنبال مفاهیمش ...
من آدمی نیستم که هر چیزی رو راحت بپذیرم ، پدرِ مادر پدرمم درآوردم تاالان ( امیدوارم منو ببخشن ) :Ghamgin:.. خیلی جاها رفتم ، بین همه نوع آدمی بودم ، از مسیحیان و زرتشتیان و اسماعیلیان و بهاییان بگیر تا دراویش، اون هم تمام سلسله ها و فرقه هاشون و مرتاضان ... از تو همشون هم هنوز که هنوزه دوستانی دارم .. همه نوع کتابی خوندم ، از مخالفین و موافقین ...
فقط اینو میتونم بگم که ، حقیقتا اسلام دین چند بُعدی و عجیبیه ... و باید بهش برسی و باید خودتو غرق رحمت خدا ببینی و باید حقانیت و فواید تمام احکامش رو حس کنی ...
خوشحالم که خدا به من افتخار شیعه بودن رو داده و خوشحالم که گرمای عشقشو بهم چشونده ...
امیدوارم شما هم لذت مسلمان بودن رو بچشی .. ان شاالله :Gol:
بسمه تعالیسلام
به نام خداوند بخشایشگر و مهربان
سلام به شما و همگی
بنده ناچیز مخالفت کردم و عرض بنمودم که اینجوری نیست و دین در موارد بسیار مختلفی باعث سختی و رنج آدم میشه .
از نظر منم دین در بعضی موارد سختی آفرینه. کلمه ی رنج فکر نکنم زیاد مناسب باشه اما سختی آره.
نمونه اش سختی نماز هاست علی الخصوص نماز صبح .
خواهش میکنم از این اداها در نیارین که نماز نمیدونم خیلی خوبه و آدم لذت میبره و گفتگو با خداوند میباشد و این حرفا .
خودم همه اینا رو میدونم ولی سختی نماز خوندن سر جاش باقیه .دلیلش هم اینه که خیلی ها برای نماز صبح پا نمیشن !
خب اگه لذت داره چرا پا نمیشین لذت ببرین ؟!!
خود نماز صبح خوندن خیلی راحته. اما ! منم معتقدم که نماز صبح از یه جهت سخته اونم اینه که باید از خواب خوب بزنی، تا نماز بخونی. این سختی تا چند وقت ادامه داره، اما بعدا تبدیل به عادت میشه و موقعی که یه چیز تبدیل به عادت بشه، چی نمیشه؟ سخت نمیشه. اما خب شما اگر سخته برات قضاشو ادا کن. کم کم عادت میشه واست بعدا شاید صبح هم بیدار بشی بخونی. :ok:
یا چطور شما میتونی بگی توی گرمای تابستون روزه گرفتن و گشنه و تشنه افتادن لذت داره ؟!!
اگه من با یه آدم بی دین صحبت کنم که همون موقع که من دارم از تشنگی میمیرم ، اون داره لب ساحل از آب آلبالوی خنکش لذت میبره ، چجوری میتونم بهش بگم من از تو شاد ترم ؟!!
آره روزه سخته. هیچ توجیه و توضیحی هم ندارم واسش. تنها لذتی که از ماه رمضون و روزه میبرم، افطاره که کل خانواده جمع میشیم دور هم یه غذای خفن میزنیم تو رگ. اما خب روزه واسه لذت بردن نیست، و این خیلی هم واضحه.
شما هم اگر میخوای آب آلبالو خنک کنار ساحل بخوری و مثل اون آدم بی دین شاد بشی، خب کسی جلوی شمارو نگرفته، آب آلبالو بزن با گلپر. :Nishkhand: اما سوال اینه، شما در کدوم یک از این موقعیت ها شاد تر میشی؟
1- موقعی که ماه رمضون نیست و میتونی با خیال راحت بزنی به بدن.
2- موقعی که ماه رمضونه و آدم زهر مارش میشه با خوردنش وقتی اگر یه لحظه فکر کنه که روزه باید بگیریم و دستور خدائه و ما داریم با اینکار دستور خدارو می پوکیم بره !
خب جریان چیه ؟ بالاخره ما با دین داشتن شیرجه میزنیم توی شادی ها یا با سر میریم توی مشکلات و غم و غصه ها ؟!!
جریان از این قراره برار جان ، شما با داشتن دین، هم شیرجه میزنی توی شادی ها، هم شیرجه میزنی توی سختی ها و مشکلات ! این شیرجه ها هم یک بار نیست، همش عوض میشه. یه بار میپری اون جا، یه بار میپری اینجا. کلا جدا از بحث دین، زندگی همینه.
ول اینکه همه جا این دلیل آوردن و اینا جواب نمیده
دوم اینکه دلیل هم که بیاری ، سختیش سر جاشه .
ممکنه بنده قانع بشم که برای تشکر از نعمت های خداوند باید صبح بلند شم و نماز بخونم ولی سختی بیدار شدن و وضو گرفتن و نماز خوندن سرجاشه .
یه چیزی هم که من اضافه کنم به حرفای استارتر .چون برای خودم سواله:
چرا همه ی دعاها اینقدر با اه و ناله خونده میشه؟یا وقتی قران میخونن؟یعنی همش گریه هست توی دعاها و .... .جشنم که نداریم تو زندگیمون.من خودم شخصا دوس داشتم تو یه کشوری مثل برزیلی .هلندی.جایی بودم که همش جشن بود.همش مردمش خوشحال بودن.شهر رنگارنگ .همه چی ارومه .من چقدر خوشبختم ....
چرا همه ی دعاها اینقدر با اه و ناله خونده میشه؟ی
با سلام ..اگه میدونید هیچ گناهی نکردید یا مطیع تام دستورات خداوند حکیم هستید وهمه ی دستورات خداوند را به خوبی انجام میدیدواز خداوند دور نشدید پس هیچ نیازی به دعا خوندن با آه وناله ندارید وخوش یاشید البته این نظر شخصی منه
منکه اینکارو نمیکنم.اگرم دعایی بخونم معمولی میخونم.کلن میگم.از تلویزیون ببینید مثلا دعای کمیل اسمشه فکر کنم.نمیدونم چرا اینجوری میخونن!
منکه اینکارو نمیکنم.اگرم دعایی بخونم معمولی میخونم.کلن میگم.از تلویزیون ببینید مثلا دعای کمیل اسمشه فکر کنم.نمیدونم چرا اینجوری میخونن!
چرا همه ی دعاها اینقدر با اه و ناله خونده میشه؟
[=arial black]جناب محسن شما وقتی یه خطای بزرگی رو در مقابل شخصی انجام میدین که خیلی واستون مهم بوده
وقتی میخواین برین ازش عذرخواهی کنین بندری میرقصین وسطشم میگین منو ببخش؟
نه دیگه
سر مبارکتون رو میندازین پایین و سعی میکنین تو حالت چهرتون و تن صداتون شرمندگی رو نشون بدین
[=arial black]جناب محسن شما وقتی یه خطای بزرگی رو در مقابل شخصی انجام میدین که خیلی واستون مهم بوده
وقتی میخواین برین ازش عذرخواهی کنین بندری میرقصین وسطشم میگین منو ببخش؟
نه دیگه
سر مبارکتون رو میندازین پایین و سعی میکنین تو حالت چهرتون و تن صداتون شرمندگی رو نشون بدین
آفرین خیلی باحال گفتی [emoji23] [emoji23]
دقیقا همینه کسی که واقعا آدم معتقد و با ایمانی باشه به خاطر هر گناه و خطایی که انجام میده شرمنده میشه اینجاس که وجدان درد میگیریم و برای اینکه خیالمون راحت شه میریم پیش خدا با آه و ناله ازش عذرخواهی میکنیم که خدایا من حقیرو ببخش
این یه چیز ذاتیه که درون همه وجود داره اصلا نمیتونیم انکارش کنیم
تازه مهم بعدشه که چقدر احساس شادی و سبکی میکنیم و خالی میشیم
حالا اگه بیایم یه کار به ظاهر لذت بخشو انجام بدیم مثل همین جشن و پارتی و ...بعدش داغون میشیم حس پشیمونی بهمون دست میده
( درمورد دعای کمیل هم یه چیز بگم من چند ماه پیش که برای اولین بار دعای کمیل رو قشنگ با معنیش خوندم واقعا عاشقش شدم طوری که الان همش منتظرم پنج شنبه بشه دعا کمیل بخونم
اصلا اون لذتی که موقع خوندن دعا با آه وناله بهم دست میده تو رفتن به جشن عروسی خیلی مجلل بهم دست نمیده)
بسمه تعالی
سلام علیکم خدمت عزیزان و کارشناس محترم جناب "حنیف" که هنوز نم پس نداده و ظاهرا نشسته داره به این دیالوگ ما میخنده و حالشو میبره .
اشکالی نداره ، بخند ! بخند ! پیتزای کدو نخوردی که خنده یادت بره ! :khaneh:
و اما خدمت دوست عزیز جناب مشک که فرمودن :
خب یه کنسرو نبود یعنی اونورا ؟ کجا رفته بودین آخه ؟ کسنروی ، نون و پنیری ، فلافلی ، میگویی ، ماهی ای !!!!! اونجا کجا بوده ؟؟
عرض کنم که کنسرو ماهی یه دردی داشت که اونم نمیشد ؛ نمیدونم کنسرو سگ ماهی داشتن یا چی چی بود که اونم خلاصه نمیشد بخوریم و پیشنهاد نون و پنیر هم دادم ولی از طرف همراه عزیز با قاطعیت تمام رد شد یعنی جوری که یعنی یه بار دیگه بگی نون و پنیر میزنم لهت میکنم ! چون این رفیق ما گشنه ش که میشه نمیشه بری طرفش :khaneh: و ماهی و میگو هم داشتن ولی توی همون روغنی سرخ میکردن که آت و آشغالای خودشون بود و اونم منتفی شد . خلاصه ما ماندیم و پیتزای کدو :Ghamgin:
البته بیشتر از این دیگه فکر کنم مسئولین محترم از این سایت پرتم کنن بیرون وگرنه بقیه اون جریان رو هم تعریف میکردم بخندین :khandeh!:
راستی میگم جناب مشک شما این شعارت رو عوض کن . دشمن دانا میدونی چه بدبختی بزرگیه ؟!! حضرت علی میگه کمر من رو دو گروه شکستن یکی نادان هایی که به دین چسبیده بودن و مثلا اهل دین بودن و یکی هم دانایانی که بی دین بودن . یعنی دشمن دانا کمر امیر المومنین رو شکست ، کمر شما که سهله ! :khaneh: همیشه از خدا بخواه که مشمول این باشی که بگی "الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء"
و اما خدمت کامران خان عزیز که نوشته بودن :
خود نماز صبح خوندن خیلی راحته. اما ! منم معتقدم که نماز صبح از یه جهت سخته اونم اینه که باید از خواب خوب بزنی، تا نماز بخونی. این سختی تا چند وقت ادامه داره، اما بعدا تبدیل به عادت میشه و موقعی که یه چیز تبدیل به عادت بشه، چی نمیشه؟ سخت نمیشه. اما خب شما اگر سخته برات قضاشو ادا کن. کم کم عادت میشه واست بعدا شاید صبح هم بیدار بشی بخونی.
آره روزه سخته. هیچ توجیه و توضیحی هم ندارم واسش. تنها لذتی که از ماه رمضون و روزه میبرم، افطاره که کل خانواده جمع میشیم دور هم یه غذای خفن میزنیم تو رگ. اما خب روزه واسه لذت بردن نیست، و این خیلی هم واضحه.شما هم اگر میخوای آب آلبالو خنک کنار ساحل بخوری و مثل اون آدم بی دین شاد بشی، خب کسی جلوی شمارو نگرفته، آب آلبالو بزن با گلپر. اما سوال اینه، شما در کدوم یک از این موقعیت ها شاد تر میشی؟
1- موقعی که ماه رمضون نیست و میتونی با خیال راحت بزنی به بدن.
2- موقعی که ماه رمضونه و آدم زهر مارش میشه با خوردنش وقتی اگر یه لحظه فکر کنه که روزه باید بگیریم و دستور خدائه و ما داریم با اینکار دستور خدارو می پوکیم بره !
اول اینکه داداش ما رو چی حساب کردی ؟! :khaneh: بابا ما هم مسلمونیم و نمازمون رو میخونیم و روزه هم میگیریم و واقعا واقعا اصلا دوست ندارم احساس کنم که دارم با فرمان خدا و حکم خدا مخالفت میکنم ! خدا اون روز رو نیاره ! خدا خودش خطاهامون و اشتباهاتمون و خلاصه خرابکاریهامون رو به حساب بی عقلی و نادانی میذاره و میبخشه و خدا نکنه که به حساب مخالفت با خدا باشه !!
ضمنا نوشته بودین که اگه نماز صبح بخونی یواش یواش عادت میشه و سختی نداره .
اولا عادت بشه یا نشه بازم سختی داره فقط کمی راحت تر میشه دلیلشم اینه که ترک عادات خوب خیلی سریع اتفاق میفته . یعنی شما باید خودت رو به فنا بدی که عادت کنی شب زود بخوابی و صبح زود بلند شی و این کار رو با هزار بدبختی یک سال تمام انجام میدی ، ولی کافیه دو روز توی عید بری مهمونی و شب تا دیروقت بیدار بمونی با فک و فامیل ؛ شب سوم که باز میخوای زود بخوابی یعنی تا خود صبح ، چشمات عین جغد با زاویه منفرجه بازه !!!
ثانیا نماز صبح خوندن یا اساسا دین از روی عادت اصلا چیز بدردبخوری نیست چه در دنیا و چه در آخرت .
کسایی که از روی عادت دین دارن ، اینا اگه بهشت برن فکر میکنم میبرنشون قسمت زیر پله بهشت که میوه های ته صندوق رو واسشون میارن ؛ حوری هاش هم خیلی خوشگل نیستن ؛ توالت فرنگی هم کلا نداره ؛ آبش هم شوره ... فکر کنم میبرنشون قم !!! :khaneh:
و اما در مورد جناب آقا محسن که گفتن :
یه چیزی هم که من اضافه کنم به حرفای استارتر .چون برای خودم سواله:
چرا همه ی دعاها اینقدر با اه و ناله خونده میشه؟یا وقتی قران میخونن؟یعنی همش گریه هست توی دعاها و ....
و کسانی که به ایشون جواب دادن ، بنده هم یه نکته ای عرض کنم .
من اصل سوال آقا محسن رو درک میکنم و درست هم میگه .
موضوع سر این نیست که دعا رو باید با حزن و اندوه بخونیم یا بشکن بزنیم و استغفار کنیم .
اصل سوال اینه که چرا یه عده ای عادت کردن که دین رو غمناک معرفی کنن ؟
چرا یه عده ای عادت کردن که تا اسم دین میاد یاد گریه بیفتن و سعی کنن همه رو به گریه بندازن ؟
چرا مداح ها در تمام مولودی ها مردم رو به گریه میندازن ؟
ما در منابع اسلامی تا جایی که بنده حقیر خبر دارم، فقط برای میلاد سید الشهداء داریم که رسول الله اشک ریختن و خبر از شهادت غریبانه امام حسین دادن ولی در میلاد مثلا حضرت معصومه چرا باید ناله بزنیم در حالیکه خود اهل بیت این کار رو نکردن و این کار رو تبلیغ نکردن ؟!
شما به خیلی از تلاوت های قرآن که مخصوصا قاری های ایرانی ما اجرا میکنن اگه گوش بدی و به معنای آیاتی که دارن داد میزنن و میخونن توجه کنی ، شما هم این سوال برات پیش میآد که چرا اینا اینجوری قرآن رو تلاوت میکنن ؟!
چند وقت پیش لای برنامه کودک که اذان شد ، یه قاری کوچولو آورده بودن که داشت با تمام وجود فریاد میزد و حنجره ش رو جر میداد و سعی میکرد با حزن و اندوه آیات رو تلاوت کنه .
حالا آیات چی بود ؟
خدا شاهده داشت آیات احکام روزه رو میخوند که روزه بگیرید الا کسانی که در سفر هستند و یا مریض هستند و اینا !
خب شما معنای اون آیات رو با داد و بیداد و صدای حزن آلود به فارسی بخون ببین خودت به خودت خنده ت میگیره یا نه ؟!!
بابا اینکه گفته میشه صدای حزن آلود ، منظور برای همه جا نیست .
سوره فاتحه خیلی زیباست . صدای حزین هم تلاوتش رو زیباتر میکنه مخصوصا آخر سوره رو .
سوزه تکویر خیلی زیباست و حزین خوندنش هم خیلی قشنگه .
ولی آیات الاحکام رو دیگه چرا داد و بیداد میکنن و با آه و ناله میخونن ؟!!
خوبه توی قرآن جوک ننوشته وگرنه جوک هاش رو هم ما با اشک و آه میخوندیم !
یا مثلا دعای عرفه امام حسین رو شما بخونین و معناش رو هم بخونین .
بعضی جاهاش اشک از چشم آدم میپاشه بیرون و آدم احساس میکنه خود سید الشهداء هم اشک روی صورتش جاری بوده وقتی داشته این عبارات رو میگفته .
ولی بعضی جاهاش اصلا سید الشهداء داره استدلال فلسفی میکنه در مورد وجود خدا .
اونجاهاش رو دیگه آدم اگه بفهمه ، انگشت به دهن میمونه که خدایا شرح فلسفی این دو خط به زبان ما یک فصل کامل لازم داره و امام چقدر زیبا با چهارتا جمله یک چشمه جوشان و زیبای فلسفی در باب خداوند به آدم نشون میده .
خب اینجاش دیگه گریه نداره بلکه تفکر لازم داره .
بله وقتی طلب غفران و استغفار میکنیم ، روایات هم زیاد تاکید میکنن که اشک ریختن ، دعای شما و درخواست شما رو به اجابت خیلی نزدیک تر میکنه ؛ حالت خضوع و خشوع هم باز نزدیک تر میکنه ؛ جای مقدس مثل مسجد و حرم مطهر ائمه هم نزدیک تر میکنه ؛ وقت مقدس مثل وقت اذان یا اوقات خاص مثل وقت باریدن باران هم دعای انسان رو به اجابت نزدیک تر میکنه ؛ صلوات در پس و پیش دعا هم باز نزدیک تر میکنه .
همه اینا هست و همه اینا زیباست و همه اینا به جای خودش درسته .
ولی نه که شما تمام ابعاد موضوع رو ول کنی و حتی معنای دعایی که میخونی رو هم نگاه نکنی و فقط شیون نموده و ضجه همی بزنی !
و اما جناب همای رحمت عزیز هم فرمودن :
اگه میدونید هیچ گناهی نکردید یا مطیع تام دستورات خداوند حکیم هستید وهمه ی دستورات خداوند را به خوبی انجام میدیدواز خداوند دور نشدید پس هیچ نیازی به دعا خوندن با آه وناله ندارید وخوش یاشید البته این نظر شخصی منه
نظر شخصیتون خیلی درست نیست دلیلش هم وجود ممتاز امیرالمومنین هست که ایشون هم دعا میکردن و اشک میریختن پس اینکه اگه گناهی نکردیم و مطیع بودیم نیازی به آه و ناله نداریم درست نیست .
من هم جوونتر که بودم همینو میگفتم اما الان که بزرگتر شدم وپخته تر
بابا سن و سال !
بابا ریش سفید !
بابا پخته !
دست ما رو هم بگیر عزیز دل !
آفرین به این "بهونه" !
یاد بگیرین !
رفته معنای دعای کمیل رو خونده و حالا داره حالشو میبره !
ماها معمولا وقتی داریم دعا میخونیم که باید تند تند بخونیم که عقب نمونیم و فرصت نیست معناش رو نگاه کنیم .
وقتی هم که یارو دعا رو قطع میکنه که یه چیزایی از خودش بگه ، انقده داد و بیداد میکنه که نمیذاره آدم معناش رو مرور کنه و بفهمه .
بعدا هم که دیگه نمیریم بخونیم و این میشه که میریم زیر پله بهشت .
خب آقا من علی الحساب از منبر بیام پایین و یه استراحتی بنمایم .
تا هدایت بعد فعلا خدانگهدار :khandeh!:
استی میگم جناب مشک شما این شعارت رو عوض کن . دشمن دانا میدونی چه بدبختی بزرگیه ؟!! حضرت علی میگه کمر من رو دو گروه شکستن یکی نادان هایی که به دین چسبیده بودن و مثلا اهل دین بودن و یکی هم دانایانی که بی دین بودن . یعنی دشمن دانا کمر امیر المومنین رو شکست ، کمر شما که سهله ! :khaneh: همیشه از خدا بخواه که مشمول این باشی که بگی "الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء"
با سلام
این امضا از یک داستان نشات گرفته ...
روزی حضرت علی (ع) در مجلسی نشسته بودن که یکی از مخالفین ایشون وارد میشن ، ایشون جلوی پای اون آدم بلند میشن و احترام میزارن در حقیقت ... یاران امام میپرسن که این دشمن و مخالف شماست چرا اکرامش کردید ؟
حضرت میفرمایند که : دشمن من هست اما انسان دانا و خردمندی ست ... مخالفتش رو جلوی من ابراز میکنه و پشت سر من حرفی نمیزنه و با دلیل و ادله جلو میاد و اون زمان دعا میکنن که خدایا ، دشمنان من را از خردمندان قرار بده ...
موفق باشید
خب تا اینجا که اکثر جواب ها بیشتر شعاری بود :Nishkhand:
سلام خدمت تمام اسک دینی های گرامی. بخصوص خواهر محترم سرکار "همای رحمت"
با سلام ..من هم جوونتر که بودم همینو میگفتم اما الان که بزرگتر شدم وپخته تر وکمی هم شناختم نسبت به خودم وخدای خودم بیشتر شده اصلا دیگه این حرف رو نمیزنم بزرگوار!
البته منظورم این نیست که نباید گریه ، توبه ، دعای سوزناک و.... وجود داشته باشه. چرا ، در جای خودش بسیار لازمه
اما در جای خودش ، نه در کل 24 ساعت زندگی!
نظر شخصیتون خیلی درست نیست دلیلش هم وجود ممتاز امیرالمومنین هست که ایشون هم دعا میکردن و اشک میریختن پس اینکه اگه گناهی نکردیم و مطیع بودیم نیازی به آه و ناله نداریم درست نیست .
وراز ونیاز باید باشه !!من هم اصلا منظورم دعای کمیلی که از تلویزیون پخش میشه نبود اولا هم تند تند میخونن هم نصفو نیمه ،من منظورم مناجات
ودعای بنده با خالق اون هم در خلوت بود.درضمن من ایمان وعلم حضرت علی (ع)ررو ندارم ونمیدونم ایشون چرا اینقدر گریه
میکردند
میدونم عزیزم که شادی درونی است . خب اون پیتزای کدو هم در درون من بود ، در بیرونم نبود که !
ولی شادی نیافرید !
:khaneh:
متوجه منظورم نشدی دوست عزیز
منظورم این بود که شادی از نوع نگرش و تفکر انسان نشات می گیره
یک مثال ساده می زنم
دو خانواده الف و ب را در نظر بگیر
و فکر کن هر دو خانواده به تازگی صاحب یک فرزند دختر شده اند
پدر خانواده الف معتقد است که پسر و دختر فرقی نمی کند
و به خاطر این نوع تفکر و اندیشه اش جشن می گیرد و بسیار خوشحال است
اما پدر خانواده ب معتقد است که فرزند پسر بهتر از فرزند دختر است و بخاطر
همین نوع تفکرش بسیار ناراحت است
خوب دقت کن یک شرایط مساوی برای یک خانواده جشن و سرور و برای خانواده دیگر غم و اندو ه به ارمغان می اورد
اینجاست که می گوییم شادی درونیست یعنی از نوع تفکر و اندیشه انسان حاصل می شود نه از شرایط بیرونی
[SPOILER]در ضمن شما کجا بودی که مک دونالد نبوده تاجایی که من می دونم مک دونالد با ماکارانیهای خوشمزش همه کشورها هست :ok:[/SPOILER]
سلام به همه
بله دین داشتن مخصوصا در این جامعه سخته تعارف نداریم سخته
بیشتر پست ها رو خوندم بعضی از دوستان از سختی نماز وروزه گقته بودندهمه قبول ولی انسان با امید زنده است
وقتی اعتقاد به دنیای بعد از مرگ داری شاید سختی ها برایت لذت بخش نباشد ولی هدفمند است
برای دانشجو بیدار شدن از ساعت چهار صبح ودرس وتحقیق و... سخته
خیلی ها هم ترجیح می دهند سختی ها رو تحمل نکنند وادامه تحصیل ندهند
پایان کار مهمه که قراره چی نصیبمون بشه
انسانها هم می تونند دین نداشته باشندوسختی نماز وروزه را تحمل نکنند
پنجاه سال شصت سال هفتاد سال خوش بگذرونند وهرگاری بکنند هرچیزی بخورند و...
ولی بالاخره مرگی هست وقیامتی وحساب وکتابی(اگر نبود هم اتفاقی نیافتاده فوقش چند ساعت از خوابمون کم شده وغذاهای سالم خوردیم وچربی
های بدنمون رو آب کردیم:Nishkhand:)
ولی اینکه میگید انسانهای دیندار شاد نیستند رو اصلا قبول ندارم دوستان من که همگی بسیار مومن هستند شاد وسر حال وسر زنده اند
سلام و عرض ادب مجدد خدمت کابران محترم.
همانطور که جناب "میم الحاء" فرمودند این دو روز مرتب به تاپیک سر زدم و از بیانات و افاضات دوستان استفاده کردم.
و اما الوعده وفا:
عرض کنم که بله همانطور که در تاپیک قبلی عرض کردم، دین داری موجب شادی خواهدبود.
اما چطور؟
برای جواب به این سوال شما و برای حل ریشه ای این مسئله باید به چند مطلب جداگانه بپردازیم.
مطلب اول اینکه اساسا این معنا را از ذهن بیرون کنید که دین کار راحتی ست و سختی در دین نیست.
بنده ناچیز مخالفت کردم و عرض بنمودم که اینجوری نیست و دین در موارد بسیار مختلفی باعث سختی و رنج آدم میشه .
در نتیجه بنده صد در صد با این حرف حضرتعالی موافقم.
دین داری نه تنها راحت نیست، که بسیار هم سخت و دشوار بوده و افراد کمی هستند که در نهایت دین دار از دنیا بروند.
دین ادعا میکند که باعث سعادت ابدی انسان میشود، چه در دنیا و چه در آخرت.
اگر این ادعا درست باشد، (که به باور ما مسلمین درست است)، در واقع دین یک گنج است که هرگز بدون رنج به دست نخواهد آمد.
پس اینکه کسی تصور کند بدون زحمت میتواند به گنج دین دست پیدا کند، تصور و تفکر کاملا غلط و غیر عقلانی دارد.
گاهی بعضی بحث "لا اکراه فی الدین" را به این معنی میگیرند که در دین سختی نیست، پس میتوان بدون اینکه سختی ای متحمل شد، دین دار بود و حتی بعضی بالاتر از این، به این نتیجه میرسند که اگر در دینی سختی وجود داشت، معلوم میشود که دین خوبی نیست!
خیر. این حرف از اساس اشتباه است.
لا اکراه فی الدین به این معناست که شما در اصل پذیرش دین زور و اجباری نداری.
چرا؟ چون پذیرش دین از اساس با پذیرش اصل وجود خدا شروع میشود که یک بحث کاملا عقلی و استدلالی است (1) و در مباحث عقلی زور و اجبار مطلقا جایگاهی یا تاثیری ندارد.
یعنی دین، با دلیل و برهان و از طریق عقلی آغاز میشود. (2)
منظور پذیرش واقعی ست وگرنه ممکن است کسی بدون اینکه واقعا قانع شده باشد، به صورت ظاهری قبول کند که از نظر خداوند این نوع پذیرش دین، درست نیست.
1- بحث اثبات عقلی وجود خدا و بعد از آن، موضوع نبوت ومعاد، اصطلاحا بحث کلامی ست و اگر دوستان در این مورد سوالی دارند، میتوانند در قسمت کلام و عقاید مطرح کرده و پاسخ بگیرند.
2- توجه داشته باشید که در اینجا موضوع فطرت و دریافت های قلبی را فعلا نادیده گرفته ایم. نه به این معنی که عقل به تنهائی نمیتواند پایه دین را بنا کند، بلکه بدین معنی که فطرت و قلب هم میتوانند همین پایه گذاری را انجام دهند و این به تفاوت ادراک و روح افراد بستگی دارد.
نکته مهمی که در مورد "لا اکراه فی الدین" باید مد نظرتان باشد اینست که کسی نمیتواند با استدلال به این عبارت، دین را نپذیرد و تصور کند هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت.
بلکه دین مبانی فکری و استدلالی خود را به عقل انسان ارائه میدهد و او را در انتخاب آزاد میگذارد و اگر عقل انسان در مقابل استدلال دین حرفی برای گفتن نداشته باشد و در حقیقت آن را بپذیرد، نمیتواند خود را فریب دهد و از پذیرش دستورات دین شانه خالی کند.
چرا که هم خود او و هم خدای او بر این امر آگاهند و قیامت در راه است!
و نکته بعدی اینکه "شادی" با "نشاط" متفاوت است ولی ما متاسفانه عادت کرده ایم که این کلمات را به صورت مترادف به کار میبریم و به تفاوت مهم آنها توجه نداریم.
در مورد دین، شادی و غم "هردو" وجود دارند.
گاهی شادی بر انسان مومن عارض میشود و گاهی غم و گاهی هیچکدام؛ ولی همیشه و در همه حال نشاط برای انسان مومن وجود دارد.
و نشاط حالتی سرشار از انرژی و آمادگی درونی و روحی برای تلاش و حرکت در مسیر کمال زندگی مادی و معنوی ست.
مثلا شخصی که در یک موضوع سنگین عقلی یا علمی مشغول پژوهش و تحقیق یا تدریس است، در صورتیکه به موضوع علاقه قلبی داشته باشد، وقتی پشت میزکارش نشسته و مشغول کار میشود، کاملا با نشاط است؛ هرچند موضوع شادی و سرخوشی در میان نیست.
چه بسا پژوهش علمی او در مورد وقایع غمبار و اسفناک تاریخ باشد، ولی او همچنان با نشاط کامل از این کتاب به آن کتاب مراجعه کرده و میخواند و مینویسد.
روحش غمگین ولی در عین حال بانشاط است.
البته شادی و غم ونشاط در دین بحث مفصلی ست که ما در اینجا به کلیت آن پرداختیم.
امیدوارم جواب قانع کننده باشد.
در صورت لزوم برای توضیحات بیشتر در خدمت شما هستم.
در پناه حق باشید.:Gol:
بسمه تعالی
سلام
ممنون از جناب کارشناس حضرت استاد حنیف ادام الله ظله الشریف :khandeh!:
این بحث شما در اینجا رو میپذیرم البته قبلا فرموده بودید به این مضمون که دین همه ش شادی است و راحتی است و اینا و الان با این توضیحات در واقع از اون بیان توبه فرمودید ! امیدوارم خداوند هم توبه شما رو قبول فرماید :khaneh: و جنابعالی بهتر از بنده میدانید که شرط قبولی توبه ، تصمیم بر ترک ابدی خطاست ! :khaneh:
و اما از خلال این بحث روشن شد که دین همه ش شادی نیست بلکه شادی دارد ، غم هم دارد ، سختی هم دارد ، مشکلات هم دارد .
و ضمنا فرموده اید که در همه حال دین برای انسان مومن نشاط به همراه دارد .
این رو از کجا آوردید که نشاط برای انسان مومن همیشگی است ؟!
این همه آدم مومن افسرده رو پس کجای دین جا بدیم ؟!
نکنه اینا همه مشرکن ؟!! :khaneh:
و اما خدمت جناب گلشن عرض کنم که از ماکارونی مک دونالد تا همین امروز بیخبر بودم !
ضمن اینکه اون بلاد کفری که ما بودیم مک دونالد هم نداشت .
البته اگه داشت هم نمیرفتیم چون آدم آب دوغ خیار بخورد بهتر از این است که برود در میان انبوهی از بوی همبرگر و گوشت بنشیند و ماکارونی بخورد !
ای کوفت بشود آن ماکارونی که میشود ! :khaneh:
و بعد به بنده جوابی دادین و فرموده بودین که منظورم رو متوجه نشدی .
خدمت شما دوست گرامی عرض کنم که مطلب قبلیتون این بود :
ولی شادی واقعی یک امر درونیست نه بیرونی
خب متوجه منظورتون شدم ولی حرفتون بسته و دقیق نبود .
و به همین دلیل شوخی نموده و جواب سر بالا همی بدادمی البته با کسب اجازه از محضر انور شما :khandeh!:
شادی کلا یک امر درونی است .
مگر کسی ادعا دارد که شادی یک امر بیرونی است که بخواهیم بگوییم خیر ! امر درونی است ؟
ممکن است به ذهن کسی برسد که خیلی آدم ها در ظاهر شاد هستند ولی در درون شاد نیستند و این شادی بیرونی است .
عرض کنم که این حالت اساسا شادی نیست .
بلکه تئاتر است برای حفظ ظاهر مثلا برای حفظ ظاهر در یک مجلس عروسی .
کسی که در عروسی میرود و تظاهر به شادی میکند ولی در درون شاد نیست ، اساسا شاد نیست و فقط در حال اجرای تئاتر است .
لذا شادی نوع بیرونی و درونی ندارد بلکه اگر وجود داشته باشد فقط درونی است .
شادی حالتی است درونی در زمان تطبیق شرایط و اتفاقات زندگی بر نوع نگرش و خواسته های انسان .
مثالی که زده بودید در مورد فرزند دختر ، مثال قشنگی بود .
در مورد خانواده الف که با داشتن دختر شاد بودند ، شرایطی که اتفاق افتاده بود اعطای فرزند دختر به آنها از سوی خداوند بود که با نگرش آنها در نیکو بودن دختر و عدم تفاوت دختر و پسر مطابقت داشت لذا شاد شده بودند .
حالا اگر اون دختر معلول میبود دیگه شاد نمیشدن .
چون اتفاق بیرونی مطابق با خواسته و نگرش اونها نمیبود .
و دقیقا اون پیتزای کدو هم با اینکه در درون من بود ، ولی باز هم شادی نیافرید چون شرایطی بود که بر معده و روده من تحمیل شده بود و مطابق با خواسته دلم نبود ! :khaneh:
به همین دلیل وقتی برگشتیم ، به اولین رستوران مسلمونها که رسیدیم ، با اینکه آخر شب و دیروقت بود ، ولی باز هم رفتیم و یک کباب ناب زدیم توی رگ که هم از دل و روده مون عذرخواهی کرده باشیم و هم این مباب نازنین مزه اون کدو رو از دهنمون بشوره و ببره :khaneh:
فعلا بای
ضمنا فرموده اید که در همه حال دین برای انسان مومن نشاط به همراه دارد .
این رو از کجا آوردید که نشاط برای انسان مومن همیشگی است ؟!
الا با الذکر الله تطمئن القلوب ...دلها با یاد خدا آرامش پیدا میکنند .
به نظرم افراد مومنی که دچار بیماری افسردگی شدند افرادی
هستند که قبل از اینکه شناخت کاملی از دین ومذهبشون پیدا کرده باشن
بیمار شدند یا بعضی ها قبل از متولد شدن دچار بیماری افسردگی شدن
مثل تمام بیماریهای دیگه ای که تو این دنیا وجود دارند .به نظر من نشاط
همون آرامش قلبی وبا طمانینه ست .مومن خیالش راحته که یکی پشتشه در
هرحال چه در سختیها یا در خوشیها احساس تنهایی یا ترس و...نمیکنه
در خطبه ی 227 نهج البلاغه یکی از دعا های امام علی ( ع )هست که
میفرماید:خدایا توبا دوستانت از همه انس گیرنده تری!وبرطرف کننده ی نیازهای
توکل کنندهای ،بر اسرار پنهانشان آگاه ،وبه آنچه دردل دارند آشنا،واز دیدگاههای
آنان با خبرورازشان نزد تو اشکارودلهایشان در حسرت دیدار تو داغدار است ،اگر تنهایی
وغربت به وحشتشان اندازد یاد تو آرامشان میکند،اگر مصیبت ها برآنان فرود آید به تو پناه
میبرندوروی به درگاه تو می آورند،زیرا میدانند که سررشته ی کارها بدست توست وهمه ی
کارها از خواست تو نشات میگیرد و...
این بحث شما در اینجا رو میپذیرم
الحمدلله. در همین حد هم خدا را شاکریم!
البته قبلا فرموده بودید به این مضمون که دین همه ش شادی است و راحتی است و اینا و الان با این توضیحات در واقع از اون بیان توبه فرمودید ! امیدوارم خداوند هم توبه شما رو قبول فرماید و جنابعالی بهتر از بنده میدانید که شرط قبولی توبه ، تصمیم بر ترک ابدی خطاست !
بله عرض کردم که این یک خطای عمومی ست که شادی و نشاط را مترادف حساب میکنیم.
هرچند عرض نکرده بودم که دین "همه ش شادی است"
یک مسئله هم که شاید کمتر به آن اشاره می شود، اثرات رعایت کردن "دین" در زندگی مادی است.
گاهی افراد احساس میکنند که اثرات عمل کردن به دین فقط مخصوص آخرت است، در حالیکه دین در حقیقت طرز زندگی در دنیاست.
یعنی انسان با درست عمل کردن به این دستورات، در واقع هم شادی دنیوی را به دست آورده و هم به جنات عدن خواهد رسید.
برای مثال با عمل کردن به دستورات دین در حوزه اخلاق خانواده، قطعا زندگی شیرین و زیبائی در انتظار انسان است.
با مطالعه زندگی عرفای بزرگ متوجه می شویم که بهترین و شیرین ترین زندگی خانوادگی را تجربه کرده، و بهترین طرز رفتار را با اهل منزل داشته اند.
یا در حوزه رفتار فردی، انسان با عمل کردن به دستورات دین در رابطه با دوری از کینه، حسادت، دروغ، ریا و ... زندگی بسیار شیرین تری را تجربه خواهد کرد.
بنابراین اینکه گفته می شود دین "راهنمای زندگی" است، فقط مربوط به آخرت نبوده، بلکه با عمل کردن به آن، در دنیا و آخرت سعادتمند خواهیم بود. ان شاءالله.
عرض بنده این بود که اثرات عمل کردن به دین "فقط" مخصوص آخرت نیست.
اگر در بیانم ایرادی بوده که چنین مفهومی را به ذهن حضرتعالی متبادر کرده عذرخواهی میکنم.
و ضمنا فرموده اید که در همه حال دین برای انسان مومن نشاط به همراه دارد .
این رو از کجا آوردید که نشاط برای انسان مومن همیشگی است ؟!
این همه آدم مومن افسرده رو پس کجای دین جا بدیم ؟!
نکنه اینا همه مشرکن ؟!!
بله. انسان مومن در همه حال بانشاط است.
انسان با ایمانی که در جهت رضایت خدا و فقط به خاطر او، به وظیفه اش عمل کرده، خدا را ناظر به اعمالش دانسته و نتیجه عمل را فقط و فقط از او طلب میکند.
چنین انسانی میداند که وقتی به تکلیف عمل کرد، چه به نتیجه دلخواه ظاهری برسد و چه نرسد، مأجور خواهد بود و این باعث نشاط روحی و درونی اوست.
افسردگی مربوط به زمانی ست که انسان اجر زحماتی را که متحمل شده از غیر خدا طلب کرده و منتظر نتیجه ظاهری و دنیوی ست. قاعدتا وقتی در دنیای بی رحم نتیجه خوبی را با بدی بگیرد، دچار افسردگی خواهد شد.
همانطور که عرض کردم بهترین و شیرین ترین زندگی ها مربوط به عرفای بزرگی ست که بین خودشان و خداوند را اصلاح کرده و همه چیز را در او خلاصه میبینند.
بسمه تعالی
با عرض سلام و ادب
استاد لطفا نفرمایید علت گریه های نیمه شب امامان معصوم چه بوده !
صبر کنین این قصه نشاط حل بشه .
این موضوع رو توی یه تاپیک جدید مطرح کنین لطفا .
من هنوز کار دارم اینجا .
فعلا بای
[="Arial"][="Blue"]فقط یک مطلب دیگری یادم افتاد
دوستانی که میگن دیندارها زیاد گریه وآه وناله می کنند باید توجه داشته باشند گریه موجب نشاط درونی انسان می شود
حتما برای شما هم اتفاق افتاده که بعد از گریه طولانی در غم از دست دان عزیزی حس سبکی داشته باشید
همین گریه ها وآه وناله ها که شما ضعف دین می نامید باعث نشاط درونی خالی شدن عقده های سربسته می شود
اگر تا حالا تجربه نداشتید حتما امتحان کنید[/]
با سلام
همانطور که استاد فرمودند هر چیز گرانبهایی تنها با سختی و کوشش بدست میاد , و این قانون در هر مقوله ای صادق است , چه درس باشد , چه ثروت و چه معرفت خدا و لقاء الله
تنها در سایه سختی , تلاش و کوشش است که گوهر گرانبهای وجود انسان آب دیده میشود و در تداوم عمل و همت است که انسان در مسیر حق تعالی هرگز از پای نمی نشیند
اساسا لذت وصال بدون رنج هجران معنی ندارد , انسان هر چه در راه وصال معشوق بیشتر سختی ببیند , و هر چه معابر این راه بیشتر باشد , شوق وصال و لذت آن برایش بیشتر خواهد بود , و این یکی از تفاوتهای اصلی بین انسان و فرشته است , چون فرشته همواره در جوار معبود خود بدون رنج حضور دارد , اما آنچه انسان را از فرشتگان متمایز و در مقامی بالاتر قرار می دهد همین رنج و سختی است که انسان برای دستیابی به معرفت معبود خود و در نهایت ملاقات او می کشد
و اگر قرار نبود این مشقت و رنج وجود داشته باشد براستی چرا خداوند ما را به دنیا فرستاد ؟ چرا از همان اول ما را به بهشت نبرد !؟
و اما در خصوص لذت و شادی , حقیقت این است که دو نوع لذت در دنیا وجود دارد , یکی لذات ظاهری و مادی هستند و دیگری لذات مخفی تر و معنوی . درست است که لذات ظاهری و دنیوی در نگاه ما جذاب ترند هستند و دستیابی به آنها آسان تر اما این به این علت است که ما مزه لذات مخفی تر را نچشیده یم و هنوز آنها را کشف نکرده ایم .
و کشف و رسیدن به لذات معنوی تنها در سایه همت و تلاش و سختی کشیدن در این مسیر حاصل می شود . نماز وقتی لذت بخش خواهد شد که انسان سختی بیدار شدن از خواب لذیذ صبح را به تن بخرد و در این راه تداوم عمل و اراده داشته باشد .
تا آنجایی که به مرحله ای از لذت می رسد که مرحوم آیت الله بهجت میفرمایند اگر پادشاهان به لذت یک نماز پی می بردند سلطنت خود را رها می کردند !
پس تا انسان رنج گذشتن از لذات ظاهری و رنج و سختی ترک محرمات و انجام واجبات را به تن نخرد , آن لذات معنوی ظاهر نخواهند شد .
به شما توصیه میکنم که حتما سلسله سخنرانیهای استاد پناهیان با عنوان "تنها مسیر" را از سایت رسمی ایشان دانلود و گوش کنید. چون دقیقا موضوع سخنرانیها همین مسأله رنج انسان در دنیا می باشد .
موفق باشید
بسمه تعالی
سلام
و سلام مخصوص خدمت جناب راه جو
عزیز دل ، این جمله شما درست نیست ، لطفا اصلاح بفرمائید :
در تداوم عمل و همت است که انسان در مسیر حق تعالی هرگز از پای نمی نشیند
و به عنوان یه آدم مذهبی که قراره دیگران رو هم به راه راست هدایت کنه یا نصیحت کنه یا خلاصه کمک کنه بهشون توی این راه ، یک کم ساده تر و راحت تر حرف بزنین . آدم با عبارات شما یاد مرحوم فردوسی میفته ! :khandeh!:
بعدشم فرمودین :
اساسا لذت وصال بدون رنج هجران معنی ندارد
اتفاقا خیلی هم معنا دارد و بلکه بسیار هم حال همی دهد ! :khaneh:
آقا یه عالمه سختی و بدبختی و مشقت و مرارت میخوام چیکار در راه وصال معشوق ؟!
وقتی دهنم آسفالت شد و جونم به فنا رفت دیگه معشوق رو میخوام چیکار ؟!
میخواد بیاد بهم بگه نه ! طاقت بیار ! تو زنده میمونی رفیق ! :khaneh:
فعلا بای
عزیز دل ، این جمله شما درست نیست ، لطفا اصلاح بفرمائید
منظورم اینکه وقتی خیلی می خواهی به هدفی برسی , هر چقدر هم در راه رسیدن به این هدف سختی بکشی , باز هم , بر نمیگردی و راهتو ادامه میدی ! :ok:
امیدوارم که دیگه مفهوم باشه :Sokhan:
به هر حال من هم چیزایی که میدونستم رو بیان کردم . ولی واقعا توصیه میکنم که سخنرانیهای "تنها مسیر " رو گوش بدید , حد اقل چند جلسه , قول میدم ضرر نکنی ! از ما گفتن
به نام حق
با سلام
هر کدام از حواس ظاهری انسان لذات مخصوص خودشان را دارند،لذت ذائقه در چشیدن طعم های مطبوع و
موافق با ذائقه هر کس و لذت شامه در استشمام بوهای خوش،لذت چشم در دیدن زیبایی و به همین ترتیب...........
منتهی غیر از این لذات محسوس،لذاتی داریم که مربوط به محدوده ی دیگری از وجود انسان است
مثل لذات عقلانی شبیه حل یک مسئله سخت ریاضی خب این دیگر مثل خوردن -به تعبیر شما -آب آلبالو نیست
اما برای اهلش واقعا لذت بخش است،جنس لذتش هم فرق می کند.
و دسته ی دیگری از لذات هم لذات معنوی و روحانی است،باید به حیطه و محدوده ی معنویات و روحانیات وارد
شده باشید و با آن حالتها انس داشته باشید تا از آن لذت ببرید مثل لذتی که در نماز برای بعضی وجود دارد
این بعضی هم لازم نیست حتما معصوم و یا عارف باشند و البته این نوع لذات هم بسته به مراتب معنویتی که کسب شده فرق دارد
و شدت و ضعف می پذیرد.
بسمه تعالی
سلام
اول محرم رو به همه دوستان تسلیت میگم و آرزو میکنم و دعا میکنم که خداوند ما رو هم مشمول اجر مصیبت زدگان بر سید الشهداء قرار بده .
استاد ممنونم از بحث شما و ممنونم از حبیبه خانوم که مثال قشنگی زدن .
این بحث از نظر من تمومه و تشکر میکنم از همه رفقایی که شرکت کردن .
شوخی رو هم توی این ایام به احترام ابا عبدالله و همه اهل البیت علی الخصوص امام ما ولی عصر (عج) میذاریم کنار .
حقیقتش استاد یه چیزی من رو از جریان کربلا میترسونه مخصوصا وقتی زیارت عاشورا میخونم .
این عبارتش خیلی ترسناکه :
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک
آیا من با اعمال و رفتار و تاثیری که توی این دنیا میذارم ، جزو کسانی که تبعیت کردن از ظالمین بر محمد و آل محمد نیستم ؟!!
اگر رفتار من باعث بشه کسی از دین فرار کنه .
اگر دین رو جوری به دیگران نشون بدم که واقعا نیست .
اگر ظلم بکنم در حق امام زمان .
احساس میکنم امروز هم امام زمان داره میگه "هل من ناصر ینصرنی ؟"
ولی من جوابی میدم به این فریاد تظلم ولی عصر ؟
آیا دارم کمکش میکنم یا دارم بهش ظلم میکنم ؟
میترسم استاد .
... و آخر تابع له علی ذلک !
نکنه مشمول لعن خداوند و همه مومنین و صلحاء و شهداء باشم تا قیامت !
[="Tahoma"][="Navy"]دین داشتن شادی آفرین است یا غصه آفرین؟
سلام
دین برای تکامل انسان است ، شادی و غم حالاتی است که در این مسیر بر او عارض می شود هرچند نهایت کار دیندار شادی ابدی است
یا علیم[/]
جمع بندی:
سوال: دین داری موجب شادی میشود یا سختی و رنج؟
پاسخ: برای جواب به این سوال و برای حل ریشه ای این مسئله باید به چند مطلب جداگانه بپردازیم.
مطلب اول اینکه اساسا این معنا را از ذهن بیرون کنید که دینداری کار راحتی ست و سختی در دین نیست.
دین داری نه تنها راحت نیست، که بسیار هم سخت و دشوار بوده و افراد کمی هستند که در نهایت دین دار از دنیا بروند.
دین ادعا میکند که باعث سعادت ابدی انسان میشود، چه در دنیا و چه در آخرت.
اگر این ادعا درست باشد، (که به باور ما مسلمین درست است)، در واقع دین یک گنج است که هرگز بدون رنج به دست نخواهد آمد.
پس اینکه کسی تصور کند بدون زحمت میتواند به گنج دین دست پیدا کند، تصور و تفکری کاملا غلط و غیر عقلانی است.
گاهی بعضی بحث "لا اکراه فی الدین" را به این معنی میگیرند که در دین سختی نیست، پس میتوان بدون اینکه سختی ای متحمل شد، دین دار بود و حتی بعضی بالاتر از این، به این نتیجه میرسند که اگر در دینی سختی وجود داشت، معلوم میشود که دین خوبی نیست!
خیر. این حرف از اساس اشتباه است.
لا اکراه فی الدین به این معناست که شما در اصل پذیرش دین زور و اجباری نداری.
چرا؟ چون پذیرش دین از اساس با پذیرش اصل وجود خدا شروع میشود که یک بحث کاملا عقلی و استدلالی است (1) و در مباحث عقلی زور و اجبار مطلقا جایگاهی یا تاثیری ندارد.
یعنی دین، با دلیل و برهان و از طریق عقلی آغاز میشود. (2)
منظور پذیرش واقعی ست وگرنه ممکن است کسی بدون اینکه واقعا قانع شده باشد، به صورت ظاهری قبول کند که از نظر خداوند این نوع پذیرش دین، درست نیست.
نکته مهمی که در مورد "لا اکراه فی الدین" باید مد نظرتان باشد اینست که کسی نمیتواند با استدلال به این عبارت، دین را نپذیرد و تصور کند هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت.
بلکه دین مبانی فکری و استدلالی خود را به عقل انسان ارائه میدهد و او را در انتخاب آزاد میگذارد و اگر عقل انسان در مقابل استدلال دین حرفی برای گفتن نداشته باشد و در حقیقت آن را بپذیرد، نمیتواند خود را فریب دهد و از پذیرش دستورات دین شانه خالی کند.
چرا که هم خود او و هم خدای او بر این امر آگاهند و قیامت در راه است!
و نکته بعدی اینکه "شادی" با "نشاط" متفاوت است ولی ما متاسفانه عادت کرده ایم که این کلمات را به صورت مترادف به کار میبریم و به تفاوت مهم آنها توجه نداریم.
در مورد دین، شادی و غم "هردو" وجود دارند.
گاهی شادی بر انسان مومن عارض میشود و گاهی غم و گاهی هیچکدام؛ ولی همیشه و در همه حال نشاط برای انسان مومن وجود دارد.
و نشاط حالتی سرشار از انرژی و آمادگی درونی و روحی برای تلاش و حرکت در مسیر کمال زندگی مادی و معنوی ست.
مثلا شخصی که در یک موضوع سنگین عقلی یا علمی مشغول پژوهش و تحقیق یا تدریس است، در صورتیکه به موضوع علاقه قلبی داشته باشد، وقتی پشت میزکارش نشسته و مشغول کار میشود، کاملا با نشاط است؛ هرچند موضوع شادی و سرخوشی در میان نیست.
چه بسا پژوهش علمی او در مورد وقایع غمبار و اسفناک تاریخ باشد، ولی او همچنان با نشاط کامل از این کتاب به آن کتاب مراجعه کرده و میخواند و مینویسد.
شاید از نظر روحی غمگین باشد ولی در عین حال بانشاط است.
در نتیجه انسان مومن در همه حال بانشاط است.
انسان با ایمانی که در جهت رضایت خدا و فقط به خاطر او، به وظیفه اش عمل کرده، خدا را ناظر به اعمالش دانسته و نتیجه عمل را فقط و فقط از او طلب میکند.
چنین انسانی میداند که وقتی به تکلیف عمل کرد، چه به نتیجه دلخواه ظاهری برسد و چه نرسد، مأجور خواهد بود و این باعث نشاط روحی و درونی اوست.
افسردگی مربوط به زمانی ست که انسان اجر زحماتی را که متحمل شده از غیر خدا طلب کرده و منتظر نتیجه ظاهری و دنیوی ست. قاعدتا وقتی در دنیای بی رحم نتیجه خوبی را با بدی بگیرد، دچار افسردگی خواهد شد.
بهترین و شیرین ترین زندگی ها مربوط به عرفای بزرگی ست که بین خودشان و خداوند را اصلاح کرده و همه چیز را در او خلاصه میبینند.
البته شادی و غم ونشاط در دین بحث مفصلی ست که ما در اینجا به کلیت آن پرداختیم.
1- بحث اثبات عقلی وجود خدا و بعد از آن، موضوع نبوت ومعاد، اصطلاحا بحث کلامی ست و اگر دوستان در این مورد سوالی دارند، میتوانند در قسمت کلام و عقاید مطرح کرده و پاسخ بگیرند.
2- توجه داشته باشید که در اینجا موضوع فطرت و دریافت های قلبی را فعلا نادیده گرفته ایم. نه به این معنی که عقل به تنهائی نمیتواند پایه دین را بنا کند، بلکه بدین معنی که فطرت و قلب هم میتوانند همین پایه گذاری را انجام دهند و این به تفاوت ادراک و روح افراد بستگی دارد.