جمع بندی هر عیب که هست از دموکراتی ماست!

تب‌های اولیه

67 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام و درودی دوباره ... اگر اشتباه نکنم حضرت علی فرمودند : اگر روزی دشمن نداشتی بدون داری اشتباه میکنی ... من یه جون 18 سالم که هر کاری دلم میخواسته میتونستم بکنم ولی ... راعفی داشت حقیقت رو میگفت و میگه الانم چیزایی رو داره میگه که خیلیا میترسن منافعشون به خطر بیوفته ولی من تا اخر پای استاد + امام زمان هستم ... خانوادم مسخرم میکنن بهم میخندن ولی ... عیبی نداره منم همیشه جواب میدم .

راه تو راه برتری نیست فقط راه دیگیرست ... امثال راعفی کمن ولی هستن... اما بیشتر جوانانی که صدای ایشونو شنیدن میتون تشخیص بدن مهره دشمنه یا نه من الان این بلا سرم اومده که گیج گیج ام یعنی گیجا ... اگر ایشون مهره دشمن هست چرا من بعضی سخنرانی هاشو که گوش میدم حالم اصلا عالی میشه توپ توپ روحیه پیدا میکنم درباره 14 معصوم برم اطلاعات بیشتری جمع کنم ... ایا دشمن میتونه این حس رو بهت بده ... بخدا که من سخنرانی کلی از این اخوند های این مملکتمون رو گوش کردم ولی 1کیشونم کمکم نکرد. توصیه میکنم به سایت مصاف سر بزنید ...

! میکنم که اینجا تبلیغات دینی مثل : از زمان غیبت انقدر گذشته یا ... پیامی برای ظهور یا ... نیست ...
Smile الانم احساس کردم مثه یه بچه 15ساله تایپ کردم ... ولی در مورد استاد راعفی ... ایشون هر نقدی تاحالا بهش شده رو تصویری جواب داده از طرف هر کسی که شما بگی ... پتشونو ریخته رو اب ... سر راعفی نمیتونن بلایی بیارن چون سخنرانی نیست راجب امام زمان توش حرف نزنه حتی اگه نقد فیلم باشه ... به بهانه نقد فیلم درباره ظهور میگه ... اگه کسی راعفی رو مهره دشمن میدونه بهتره منو هم بدونه

... بعله ایرانی ها خوب بلدن درباره راعفی + عباسی .... تهمت بزنن ولی حتی خودشون نمیدونن چرا مثلا از امثال ریحانا حمایت لفظی میکنن مثلا یه مرگ بر امریکا بگی اینجا ... این یارو اینجوریه ... اونجوریه ...
شما خوبین .. ما امل ما اسکل اگر شما به امثال تفکراتی که ما بهش میگیم غرب زدگی میگی روشن فکری پس بایدم ما رو اسکل بدونی ... این حرفا رو میزنم اونا خودشون میگیرن :ok: بهر هال من اینجا هستم ... ( ارتش 313 ) کسی هم نمیتونه بیرونم بیاره مخصوصا شکست خوردگان جنگ نرم که اوههههههههههههههه تا دلت بخواد تو مملکت داریم ... شما هم که اینجایید بخوایید غیر از این باشید نمیشه ...

یکی اومده میگه چرا مسیحی نشم میگم چون اولا باید کتاب یه دین دیگه رو کامل قبول داشته باشی دوما پیغمبری که بهش میگن خدا تو خود کتابش حرومزادگی بهش نسبت میدن معلومه که 99% تحریف شده ... بعد میگه میخوام بشم چون عرق خوردن و اینا ازاده ... خوب احمق تو دیگه واسه اینکارا دین میخوای چیکار واسه خودت قانون بذار بشین طبق اون به خدا برس دیگه چرا اسما مسیحیتو وسط میاری ...
میگه دختر بازی حلاله مسیحیت » محض اطلاع ترجیحا در دین مسیحیت شما به خاطر اینکه مسیح ازدواج نکرده باید مجرد باشی چون گناه میکنی باید ازدواج کنی یعنی چی ؟ اگه این دین جهانی شه نسل بشر از بین میره ... بعد باید کتاب یهودیانی که توش میگه مسیح حرام زادست رو هم قبول کنی دیگه نمیدونم الان یه مسیحی چه مدلی از خودش میخواد دفاع کنه ... ای خدا چی بگیم ... به امید روزی که حتی 1%

جامعه جوری شه که ببتونیم حسین ابن علی ( حضرت مهدی ) ببینیم , کلمت الله ببینیم رو زمین که نزدیکه ... نزدیکه ...

Reza-D;740291 نوشت:
سلام
بله به نظر خودم هم اینطوری بهتره

این کشورها عمدتاً روال معمول که ما از اون پیروی میکنیم رو کنار گذاشتن

گروهی کارهاشون رو به غربی ها سپردن مثل امارات. خود من هم این روش رو تایید نمیکنم و اصلاً این رو پیشرفت نمیدونم
گروهی دیگه هم مثل مالزی خودشون پیشرفت کردن ، اما اگر دقت بفرمایید خیلی از بایدهایی که برای ما مهم هست رو کنار گذاشتن
درمورد مالزی نظر من اینه که میشه اونها رو الگو قرار داد اما رفتار اونها رو تفکیک کرد. یعنی کارهای درستشون رو عمل کنیم و کارهایی که به زعم ما با عقاید و اعتقاداتمون جور نیست رو نادیده بگیریم


استاد گرامی کجای سؤال من اشاره به بعد مادی داشت؟!!
من که از همون تاپیک اول صحبتم روی برخورد و اخلاق بود. البته هیچ ایرادی هم نداره که صحبت من بعد مادی رو هم شامل بشه
حضرت علی(ع) میفرمایند:
برای دنیا جوری زندگی کن که انگار همیشه اینجا میمانی
پس بعد مادی هم در جای خودش مهمه. اما صحبت من ابتدا بعد معنوی رو در بر میگرفت

چند نمونه اختلافات معنوی رو خدمت شما برادر گرامی عرض میکنم:

احترام به حقوق مشتری
کاری ندارم انگیزه اونها چیه. به فرض که بخاطر تجارت باشه ، در هر حال موضوع توانایی اجرای درست امور هست. شما به خوبی میدونید که در قبال خدمات مختلف ، تعهد زیادی در اونجا وجود داره. مثلاً شما وقتی یک وسیله رو میخرید (خودرو ، لوازم برقی یا هر چیز دیگه) اولاً کیفیت مناسبی رو دریافت میکنید. ثانیاً خدمات پس از فروش عالی رو دریافت خواهید کرد. اما در ایران شرکت ها هیچ الزامی برای رعایت این دو مورد نمی بینن. برای مثال همین چند وقت پیش تلویزیون خودرویی رو نشون داده بود که تازه از کمپانی خارج شده بود اما دنده عقب نداشت!!! یا خودروهای زیادی هستن که بلافاصله بعد از تحویل به مشتری ، یک راست باید برن تعمیرگاه!! همچنین بعد از دریافت یک وسیله ، معمولاً خدمات درست و درمونی دریافت نمیکنید و بعضاً با برخورد بد مسئولین مربوطه هم مواجه میشید. برای مثال بنده چند روز پیش تلویزیونی خریداری کردم و وقتی به شرکت زنگ زدم که برای نصب و راه اندازی بیان ، پاسخ دادن که چون مسیر دوره کسی رو نداریم که بفرستیم!! خودتون روشنش کنید بعد کارت رو بیارید که ما مهر کنیم! فکر کنید مشتری باید سوار ماشین بشه بره شرکت تا کارتش رو براش مهر کنن! جالب تر اینکه وقتی برای مهر کارت گارانتی رفتم ، نه تنها عذرخواهی نکردن ، بلکه مبلغی رو هم برای حق الزحمهء مهر زدن از من دریافت کردن!!!

نظم و دقت در کارها
به قول استاد رحیم پور ازغدی ، توی اروپا وقتی گفته میشه که جلسه ای ساعت 6 شروع میشه و 8 تمام میشه ، معنیش اینه که 6 شروع میشه و 8 تمام میشه
اما توی ایران وقتی گفته میشه جلسه ای ساعت 6 شروع میشه و 8 تمام میشه ، یعنی 7 شروع میشه و خدا میدونه کِی تمام بشه!!!
اکثر دانشجوها وقتی بهشون میگن ساعت 9 صبح امتحانه ، هیچ عجله ای نمیکنن چون میدونن بعد از 10 شروع میشه!
وقتی قراره مسافری ساعت مثلاً 5 بعد از ظهر با هواپیما برسه ، افرادی که میخوان برن پیشواز تازه ساعت 5 راه میفتن چون میدونن هواپیما تاخیر داره
حتی اگر در ثبت نام دانشگاه دقت کنید ، مثلاً فرصت ثبت نام رو تو سایت میزنن 25/8/94 ، اما خیلی ها نمیرن برای ثبت نام و میگن: تمدید میشه بابا!
جالب اینکه همیشه هم همین اتفاق میفته و تاریخ ثبت نام تمدید میشه!
تمام اینها در حالیه که امام بزرگ شیعیان امام علی(ع) در سفارششون به امام حسن(ع) میفرمایند:
تو را به دو چیز سفارش میکنم. تقوای الهی و
نظم در امور

مدیریت سلیقه ای
در اونجا با وجود اختلاف نظرها ، مباحث مدیریتی روال مشخصی دارن و هر شرکت یا ارگان ، خط مشی مشخصی برای پیشرفت داره و هر مدیری که سر کار باشه ، در همون چهارچوب عمل میکنه و نهایتاً در یک سری روش های فرعی ممکنه مدیری سلیقهء خودش رو پیاده کنه. اما در ایران گافیه یه مدیر در یک شرکت عوض بشه تا تمام اساس اون شرکت رو از ریشه تغییر بده که معمولاً هم به گند زدن به تمام اهداف اون شرکت ختم میشه. جالب تر اینکه این مدیر به هیچ مرکزی هم پاسخگو نیست و بعد از گند زدن به یک شرکت ، فقط میشه مدیر یک شرکت دیگه

نمونه های زیاد دیگه هست که بشه گفت اما صحبت طولانی میشه. اینها رو عرض کردم از این بابت که صحبت من تنها به مسائل مادی مربوط نمیشد. گر چه شامل اون هم میشه. ادامهء صحبتم رو در پست بعدی عرض میکنم



با سلام خدمت شما دوست گرامی

بنده نیز منکر مشکلات نیستم و قطعا باید با جدیت، مطالعه و استفاده از تجارب دیگران و نیز نوآوری با توجه به نیازهای بومی خودمان، وضعیت را تغییر بدهیم و به اوضاع بهتری برسیم. اما همان طور که پیش از این عرض کردم، یافتن ریشه مشکلات و نیز ارائه راه حل برای آنها، امری نیست که صرفا در الهیات در پی آن باشیم، این مشکل چند بعدی، نیازمند یک بررسی جامع چند رشته ای است که در آن علاوه بر الهیات، از جامعه شناسی، روانشناسی، تاریخ و علوم سیاسی نیز بهره برده شود.

آنچه که بنده سعی داشتم در این تاپیک عرض کنم این بود که عقب ماندگی ربطی به باورهای مای ما ندارد بلکه باورهای ما چیزهای دیگری به ما می آموزد که متاسفانه ما بدان ها عمل نکرده ایم و عقب مانده ایم در برخی از زمینه های مهم. همان طور که در قرون گذشته به آنها ملتزم بوده ایم و تمدن اسلامی را با شاخصه های بالای رشد، پدید آورده ایم.

موفق باشید

Maximo;740743 نوشت:
سلام و درودی دوباره...
سلام داداش
یعنی شانس آوردی پستت پاک نشد چون با موضوع ارتباط نداشت! :Nishkhand:

البته به نظر من کاملاً ارتباط داره چون بحث تاپیک همینه که چرا از ظرفیت ها استفاده نمیشه
با این حال چون اسم یک فرد آورده شده و بحث شخصی میشه، فقط یه اشاره کوچک میکنم اون هم به احترام شما:

حتی رائفی پور رو هم اگر بخوایم کامل بپذیریم اشتباهه. معیار ما باید رسیدن به حقیقت باشه. حالا اگر دیدیم رائفی پور(یا هر کسی دیگه) داره در این راه بهمون کمک میکنه ، خب یا علی(ع) ، اما اگر دیدیم همین رائفی پور داره حرف اشتباهی میزنه ، ضمن احترام به تمام حرفهای درستش ، باید با اون حرف غلطش مخالفت کنیم. و اگر هم دیدیم کلاً اشتباهاتش خیلی داره بیشتر از نکات مثبتش میشه ، باید به راحتی بذاریمش کنار چون ما در بند هیچکس نیستیم (نظر منه)

انشاالله همیشه موفق باشی برادر
و خدا کنه هر کدوم از ما خودمون یه مهره مثبت برای اسلام بشیم

با تشکر از شما دوست عزیز بحث بحث شخص نیست کاملا حرف شما حرفه منه ... در مورد نکات مثبت و منفی ولی حرف من اینه که کم کاری کردیم ...

همای رحمت;739997 نوشت:
با سلام ..دو کتاب رو میتونم معرفی کنم در این زمینه از پروفسور فرامرز رفیع پور جامعه شناس :کتاب "توسعه وتضاد" و "آناتومی جامعه" و این لینک هم معرفی میکنم.
http://www.aparat.com/v/s6z0f

سلام. خوندم. خوب نبود.
1. نظریات دقیق رو با ایده‌های نچخته قاطی کرده و یکجا تحویل داده.
2. خیلی کلفت و قطوره
3. این همه سال پس از چاپش هنوز اصلاح نشده.

به جاش اینا رو پیشنهاد می‌کنم:
مبانی جامعه‌شناسی - منصور وثوقی و علی‌اکبر نیک‌خلق
جامعه‌شناسی خودمانی - حسن نراقی

ضمنا جواب سوال تاپیک را هم در این کتب پیدا نکردم.

سلام
تاپیکو کامل نخوندم چون معمولا صفحه اول و آخر، کل مطالبو پوشش میده!!

هر چند با چکیده ی برخی نظرات کارشناس محترم موافقم ولی لازم میدونم نظر کلی خودمم بگم!

دین چیه!؟ هدفش چیه!؟ اغلب میگن مایه ی رستگاریه! هم دنیوی و هم اخروی! اخروی رو که کسی ندیده و ما هم تا نمیریم نمیبینیم! پس میمونه دنیوی! معنی رستگاری دنیوی چیه!؟ احتمالا یعنی جامعه ی موفق! جامعه ی موفق یعنی جامعه ای که همه ی استانداردها داخلش رعایت میشه و کمبودی نداره! پس ادعا میشه که میوه ی دین جامعه ی موفقه! ایران که تنها جامعه مسلمان نیست! عربستان، یمن، مصر، عراق و...!! کدومشون یه جامعه ی موفقه!؟ اگه هر کدوم یه مشکلی تو اجرای دین دارن، بهتر نیست بگیم اسلام مرده و ما به یه مرده چنگ زدیم!!؟ درخت سیبی رو در نظر بگیرید که سیب نمیده! این خودش تناقص نیست!!؟
یکی از دوستان گفته بود که خدای اسلام مهربونه و...! یکی از دلایل اینهمه فساد این نیست که میگن "چه اشکالی داره!؟ بعدا توبه میکنم!!"!؟؟ حق الناسشم اینطور توجیه میکنن که من نخورم یکی دیگه میخوره پس حق الناس نیست!!

پ ن: درباره کسایی مثل رائفی و عباسی و...! من عادت دارم وقتی یکی چیزی رو که اصلا نه در تخصصشه و نه حتی دربارش میدونه، نقد میکنه، دیگه به هیچ عنوان به حرفاش گوش نمیدم چون این افراد منطقی ندارن و فقط صدای بلند دارن! هیچ وقت حرفای مهم و حقیقی رو صداهای بلند نمیگن!!

Masood11;741253 نوشت:
دین چیه!؟ هدفش چیه!؟ اغلب میگن مایه ی رستگاریه! هم دنیوی و هم اخروی! اخروی رو که کسی ندیده و ما هم تا نمیریم نمیبینیم! پس میمونه دنیوی! معنی رستگاری دنیوی چیه!؟
باسلام

در روزگاری که مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده خواسته های گوناگون وروش های متفاوت بودند

عده ای خدا رو به پدیده ها تشبیه کرده وگروهی نامهای ارزشمند خداوندراانکار وبه بت ها نسبت

میدادندوبرخی به غیر خدا اشاره میکردند .پس خدای سبحان مردم را بوسیله محمد (ص)از گمراهی

نجات دادوهدایت کرد واز جهالت رهایی بخشید و...این بخشی از خطبه اول نهج البلاغه بود.

آیا ما مسلمونها دستورات دین رو به نحو احسنت انجام دادیم که نتونستیم جامعه ی موفقی

داشته باشیم ؟؟؟؟؟؟؟

همای رحمت;741304 نوشت:
باسلام

در روزگاری که مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده خواسته های گوناگون وروش های متفاوت بودند

عده ای خدا رو به پدیده ها تشبیه کرده وگروهی نامهای ارزشمند خداوندراانکار وبه بت ها نسبت

میدادندوبرخی به غیر خدا اشاره میکردند .پس خدای سبحان مردم را بوسیله محمد (ص)از گمراهی

نجات دادوهدایت کرد واز جهالت رهایی بخشید و...این بخشی از خطبه اول نهج البلاغه بود.

آیا ما مسلمونها دستورات دین رو به نحو احسنت انجام دادیم که نتونستیم جامعه ی موفقی

داشته باشیم ؟؟؟؟؟؟؟


سلام
خب یعنی خدایی که مهربون و بی نیازه، فقط واسه ستایش خودش دین آورد!!؟

دین قراره تو ذات ما نفوذ کنه نه اینکه ما خودمون و دستورات دینو دوتا در نظر بگیریم! دین که قرار نیست هدفش صورت ما باشه!! وقتی نتونسته تو ذات ما نفوذ کنه، همون طور که گفتم چرا نگیم دین مرد!!؟

Masood11;741408 نوشت:
سلام
خب یعنی خدایی که مهربون و بی نیازه، فقط واسه ستایش خودش دین آورد!!؟

دین قراره تو ذات ما نفوذ کنه نه اینکه ما خودمون و دستورات دینو دوتا در نظر بگیریم! دین که قرار نیست هدفش صورت ما باشه!! وقتی نتونسته تو ذات ما نفوذ کنه، همون طور که گفتم چرا نگیم دین مرد!!؟

با سلام

خداوند هیچ سودی از عبادات ما نمیبره مثل یه معلمی که به دانش آموزش درس یاد میده

آیا اگر این دانش آموز تکالیفش رو انجام نده ،معلم از علمش کم میشه ؟مسلمه نه !بلکه

دانش آموز ضرر میکنه وهیچی یاد نمیگیره وفقط وقتشو هدر میده .

فلسفه عبادات اسلامی :خطبه ی 192نهج البلاغه

خداوندبندگانش را،بانمازوزکات وتلاش در روزه داری ،حفظ کرده است ،تااعضاءوجوارحشان

آرام،ودیدگانشان خاشع،وجان وروانشان فروتن،ودلهایشان متواضع باشد،کبر وخودپسندی

ازآنان رخت بربندد،چراکه درسجده،بهترین جای صورت را به خاک مالیدن ،فروتنی ،آورد و

گذاردن اعضاءپر ارزش بدن بر زمین اظهار کوچکی کردن است .و روزه گرفتن وچسبیدن

شکم به پشت ،عامل فروتنی است وپرداخت زکات، برای مصرف شدن میوه جات زمین وغیرآن،

در جهت نیازمندیهای فقراومستمندان است .به آثار عبادات بنگرید که چگونه شاخه های درخت

تکبررا در هم میشکند واز روییدن کبر وغرور جلوگیری میکند.

همای رحمت;741429 نوشت:
با سلام

خداوند هیچ سودی از عبادات ما نمیبره مثل یه معلمی که به دانش آموزش درس یاد میده

آیا اگر این دانش آموز تکالیفش رو انجام نده ،معلم از علمش کم میشه ؟مسلمه نه !بلکه

دانش آموز ضرر میکنه وهیچی یاد نمیگیره وفقط وقتشو هدر میده .

فلسفه عبادات اسلامی :خطبه ی 192نهج البلاغه

خداوندبندگانش را،بانمازوزکات وتلاش در روزه داری ،حفظ کرده است ،تااعضاءوجوارحشان

آرام،ودیدگانشان خاشع،وجان وروانشان فروتن،ودلهایشان متواضع باشد،کبر وخودپسندی

ازآنان رخت بربندد،چراکه درسجده،بهترین جای صورت را به خاک مالیدن ،فروتنی ،آورد و

گذاردن اعضاءپر ارزش بدن بر زمین اظهار کوچکی کردن است .و روزه گرفتن وچسبیدن

شکم به پشت ،عامل فروتنی است وپرداخت زکات، برای مصرف شدن میوه جات زمین وغیرآن،

در جهت نیازمندیهای فقراومستمندان است .به آثار عبادات بنگرید که چگونه شاخه های درخت

تکبررا در هم میشکند واز روییدن کبر وغرور جلوگیری میکند.

سلام

هیچ مثالی نمیتونه به این نتیجه برسه!! معلم بخاطر حقوقی که قراره بگیره به دانش آموزا درس میده!
اگه دانش آموز تکالیفشو انجام نده، ممکنه خودش بلد باشه، نه اینکه صرفا بخاطر لج بازیه!

این دقیقا همون درخت سیبیه که مثال زدم و گفتم سیب نمیده!!

Masood11;741482 نوشت:
سلام

هیچ مثالی نمیتونه به این نتیجه برسه!! معلم بخاطر حقوقی که قراره بگیره به دانش آموزا درس میده!
اگه دانش آموز تکالیفشو انجام نده، ممکنه خودش بلد باشه، نه اینکه صرفا بخاطر لج بازیه!

این دقیقا همون درخت سیبیه که مثال زدم و گفتم سیب نمیده!!

با سلام

در پست بالا ییم ،آدرس لینک رو برای پاسخ به شما نوشتم .

همای رحمت;741546 نوشت:
با سلام

در پست بالا ییم ،آدرس لینک رو برای پاسخ به شما نوشتم .


سلام
خلاصه وار خوندمش! بطور مثال توری نماز، چه پند و اندرزی برای ماست تا باتقوا بشیم!!؟ تنها یه سری کلماته که 99درصد مردمم نمیدونن معنیش چیه، اون یه درصدیم که میدونن میبینن فقط تعریف از خداست نه درس انسان دوستی! برام زیاد پیش اومده که موقع جواب گرفتن، طرفم جوابای دنیای تخیلی ذهنیشو داده نه دنیای واقعی! اون مطلبم تو دنیای تخیلیه و مستند نیست!!

پ ن: به نظرم زیادی از بحث تاپیک دور شدیم!!

با سلام

ما نباید به رفتار های مردم کار داشته باشیم بلکه اول باید هدف وتکلیف خودمونو مشخص کنیم بعد به فکر

اصلاح یا نوع رفتار مردم باشیم .http://namaz.namaz.ir/page.php?page=showarticles&%20cat=35&id=26&office=namaz

پرسش:
1. آیا می توان ایرادات غربی ها را هم با شعری مثل این شعر توجیه کرد؟

دموکراسی به ذات خود ندارد عیبی * هر عیب که هست از دموکراتی ماست

2. آیا ما به صرف نماز و روزه از غربی ها برتریم؟

3. آیا میشه نتیجه گرفت که اون آئینی که هیچ تاثیری در رفتار نداره ، ولو اینکه از نظر تئوری عالی باشه ، به کار نمیاد؟

پاسخ:

در پاسخ باید به چند مسئله توجه کرد:

- باید دو مقام رو از هم تفکیک کنیم چون خلط کردن این دو مقام، موجب به نتیجه نرسیدن بحث خواهد شد. بحث اول در مورد آموزه هایی است که انسان ها به آنها اعتقاد دارند. و بحث دوم، رفتار و عملکرد انسان هاست.
نکته ی مهم آن است که بهترین آموزه ها هنگامی ثمره خود را نشان خواهند داد که در عمل توسط پیروان، تحقق یابند. و اگر صرفا در کتاب ها و یا در حد سخن گفتن باقی بمانند، طبیعتا نفعی نخواهند داشت.
اما این مسئله بدان معنا نیست که ما لزوما باید نظام آموزه ها را با عملکرد افراد بسنجیم. بلکه نظام اعتقادی و آموزه ها، ملاک های سنجش خود را دارند که باید به آنها توجه کرد.
در مورد مسئله پیروی کردن یا نکردن از آموزه ها نیز، باید در نظر داشت که نقد مقام عملی یعنی عملکرد پیروان یک آیین، نباید با نقد مقام نظری یعنی مجموعه آموزه ها و اعتقادات خلط شود.

- آموزه ها و اعتقادات باید ویژگی هایی داشته باشند که آنها را مورد قبول کند. به طور مثال آنها باید اخلاقی باشند، با اوامر الهی، مطابق باشند. ضد عقل نباشند. به انسان به عنوان یک موجود موقت و محدود مادی نگاه نکنند. تمام ساحت های وجودی انسان اعم از مادی و معنوی را مد نظر داشته باشند و ...
اگر مجموعه از اعتقادات و آموزه ها چنین ویژگی هایی را داشت (البته این لیستی کامل نیست و طبیعتا می تواند اصلاح شود) می توان آن مجموعه را مجموعه ای مناسب در ساحت بحث نظری دانست.

- اما صرف عمل پیروان، ملاک خوبی برای ارزیابی نظام باورها نیست. چون عملکرد پیروان می تواند متاثر از عوامل بسیاری باشد که به خاطر آنها آنچه که در نظام اعتقادیشان بیان شده است را عمل نکنند. البته ما همواره باید در نظر داشته باشیم که فضل و برتری بین انسان ها صرفا بر اساس باورهای آنها ایجاد نمی شود بلکه این عمل آنهاست که موجب برتری می شود. چنان در قرآن نیز ملاک برتری در نزد خداوند تقوی شمرده شده است. همان طور که روشن است تقوی مسئله ای عملی است و صرف باور نیست.

- با توجه به این مسائل هنگامی که انتقادی از غرب صورت می گیرد، نمی توان گفت که صرفا آنها در عمل اشتباه کرده اند و مثلا مصرعی را که شما به کار بردید (هر عیب که هست که از دموکراتی ماست) استفاده کنیم. زیرا ایرادهایی که به غرب گرفته می شود، فقط در ساحت عمل نیست بلکه در ساحت اعتقادات و باورها، نقدهایی بسیاری به غرب وارد است. اینکه انسان را موجودی مادی و محدود فرض کنیم و زندگی و سعادت ابدی او را در نظر نگیریم، از مهمترین اشکالات به باورهای غربی است نه به صرف عملکرد آنها. این در حالی است که این اشکال به باورهای اسلامی وارد نیست و نظام فکری اسلام، انسان را موجود مادی و معنوی در نظر میگیرد و برای هر دو ساحت آن برنامه ارائه می کند.

- در مورد خوبی و بدی انسان ها، همان طور که اشاره شد، ملاک در نزد خداوند تقواست. و اوست که حاکم است که چه کسی بهتر است و چه کسی نیست. ممکن است انسانی بهره کمی از حقیقت داشته باشد (به جهت پیروی از دینی تحریف شده البته اگر در این زمینه مقصر نباشد) ولی به همان حقیقت کم، بسیار پایبند باشد. چنین فردی ممکن است بهتر از فردی باشد که حقایقی بسیاری در اختیارش بوده است (به جهت پیروی از دین حق) ولی التزامی به آنها نداشته است.

- وظیفه آموزه ها این نیست که افراد را به عمل وادار کنند. وظیفه آموزه ها این است که راه درست را از غلط تمییز بدهند و به انسان ها بگویند که سعادت تو در این راه است و راه دیگر به شقاوت خواهد انجامید. این ما انسان ها هستیم که باید بفهمیم که سعادت با گفتار و حرف حاصل نمی شود بلکه با عمل کردن حاصل می شود. وقتی متون دینی را نگاه می کنیم، سرشار از آموزه هایی هستند که برای معنویت ما و نیز برای دنیای ما، مطالب راهشگایی را بیان کرده اند. این غفلت از ماست که به این آموزه ها تمسک نمی کنیم واگرنه، از حیث نظام اعتقادی و آموزه ای، نظام ما بسیار رفیع است. به طور مثال این نگاه جامع به انسان را در این وصیت حضرت علی (ع) می توان دید که به حسنین (ع) و همه افرادی که این وصیت به ایشان می رسد، می فرماید: أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ (1) شما را به تقوای الهی و نظر در کارهایتان توصیه می کنم. این وصیت که در اواخر عمر حضرت صادر شده است، چقدر زیبا هم به امر معنوی و هم به امر دنیوی می پردازد. این وصیت قبل از شهادت ایشان است که ما را به نظم در کارهایمان فرا می خواند ولی ما متاسفانه به این مسئله عمل نکردیم و صرفا نمود نظم را در عملکرد افرادی می بینیم که از نظر اعتقادی و مبانی فکری، اندیشه های قابل دفاعی ندارند.
با توجه به این مطالب، ما نباید مبانی مترقی و رفیع خودمان را به خاطر عملکرد نامناسب رها کنیم و به مبانی ناقص و غیر قابل دفاع غربی روی بیاوریم. کاری که ما باید انجام بدهیم این است که مبانی خود را درست بفهمیم و در عمل آنها را به کار بگیریم.

1. نهج البلاغه، نامه 47


- مطلب دیگر اینکه اساسا نباید گمان کنیم که مسلمانان همواره فروتر و ضعیف تر بوده اند و این غربی ها بوده اند که قوی تر و بهتر بوده اند. اتفاقا اگر ما قرون طلائی اسلام را که اوج دوران شکوفایی تمدن اسلامی است، در نظر بگیریم، این مسلمانان بوده اند که در قله های علم و دانش و نیز در اوج قدرت نظامی و اقتصادی قرار داشته اند. و بر خلاف امروز، مراکز علمی در کشورهای اسلامی واقع شده بودند و اگر کسی می خواست علوم روز را بداند چاره ای از مراجعه به علمای اسلامی نداشت. (توصیه می کنم حتما تاریخ تمدن اسلامی مخصوصا قرون طلایی را مطالعه بفرمایید.) در آن دوران غربیان، از نظر علمی، سیاسی، اقتصادی و نظامی بسیار فروتر از مسلمانان بوده اند. این در حالی است که در آن زمان هم مسمانان مجموعه باورها و عقائدشان را داشتند. و بر اساس پیروی از آن، چنین رشد و توسعه ای را یافتند.

- نکته دیگر اینکه، وظیفه آموزه صرفا بیان حقیقت و نشان دادن راه از چاه است. این ما هستیم که باید شرایط اجتماعی را به نحوی پیش ببریم که با الهام گرفتن از این آموزه ها، علاوه بر رشد معنوی، توسعه مادی نیز پیدا کنیم. این مسئله پیش از این نیز در تاریخ رخ داده است و مسلمانان با ایجاد شرایط و تحقق عملی آن اموزه ها، به رشد و شکوفایی رسیده اند.

- مطلب مهم دیگری نیز وجود دارد که تا حدی به بحث ما مربوط است ولی از آنجایی که بحث مفصلی است، به نحو اشاره به آن می پردازم. در حیطه باورها، باورهای اسلامی، ظرفیت و امکان بیشتری برای توسعه فراهم می کند تا ظرفیتی که باورهای مسیحی ارائه می دهد. در مورد مسیحیت می خوانیم : «در سنت نخستین مسیحی –که نویسندگان رهبانی نمایندگان آن هستند- بیزاری شدیدی نسبت به موضوع کار وجود داشت. از دیدگاه یوسیبوس اهل قیصریه زندگی کامل مسیحی آن است که وقف عبادت خداوند شود و به کارهای عادی آلوده نگردد. کسانی که برای ادامه زندگی به کار روی می­آورند، مسیحیان درجه دو هستند. زندگی و کارکردن در دنیا موجب محرومیت از دعوت اصلی و اولی مسیحیان می­شود.»(1)
این در حالی است که پیشوایان ما چنین می فرمایند که : الکادُّ عَلَی عِیالِهِ کَالْمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ (2). کسی که خود را برای روزی خانواده‌اش به زحمت می‌اندازد و کار می‌‌کند مانند رزمنده‌است که در راه خدا می‌جنگد. چنین نگاهی که تلاش برای روزی و رزق مادی را مانند جهاد در راه خدا می داند، ظرفیت بسیار عظیمی است در مقایسه با نگاهی که اساسا کار را امری مذموم و درجه دو می داند. اینکه ما چرا علی رغم وجود این نگاه جامع مادی-معنوی، نتوانسته ایم در قرون اخیر در جهت مادی پیشرفت کنیم، در یک کلام خلاصه به این باز میگردد که زمینه به فعلیت رسیدن آموزه ها را فراهم نکرده ایم. نتوانسته ایم موجی در جامعه ایجاد کنیم که در آن عمل به این آموزه ها، ارزش و ملاک باشد.

1. مقدمه بر تفکر اصلاح دینی ص 496 ، آلستر مگ گراث، ترجمه بهروز حدادی، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب
2. کافی، ج5، ص 88

موضوع قفل شده است