ما فقط یاد گرفته ایم حسین حسین کنیم و دیگر هیچ
یکی نیست بگه امام حسین فرمود هیهات من الذله و حتی شیر خوارش را هم داد . اما ما میریم با اوباما دست میدیم
میرسد کم کم محرم یاحسین
گشته ام دیوانه و مجنون حسین
دل هوای آن حرم را کرده است
چشم هایم در غمت آن ناله ها را کرده است
بنده سر تا پا گناهم این قبول
تو شفاعت کن مرا سبط رسول
تو شفیع کل امت میشوی
من غلامت تو شفیعم میشوی؟
من ز هجران حرم گشته ام پیر
از درد هجران گشته ام از زندگی سیر
تو مرا یک بار راهی حرم کن
تا ابد این بنده را از ره به در کن...
اگر شهادت امام حسین(ع) نبود امویانِ دین ستیز بیشتر با دین مبارزه مى کردند، ولى شهادت و قیام امام حسین(ع) ابن پرسش را در فضاى جامعة اسلامى به وجود آورد که چرا نوه پیامبر، یعنى حسین(ع) کشته شد ؟
و چرا خاندان پیامبر را از این شهر به آن شهر به اسارت بردند و آنان زحمات طاقت فرسایى را متحمل شدند؟!
امروزه بعد از قرن ها برگزارى مراسم عزادارى براى ائمه(ع) به ویژه امام حسین(ع) افکار عمومى را به حق گرایى و باطل گرایى جلب نموده، شعار «کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا» را طنین انداز مى کند. گرچه شهادت امام حسین(ع) براى جهان اسلام فاجعه بود، زیرا محرومیت جهان اسلام از وجود چنین رهبرى ضایعه بود، ولى قیام و شهادت امام کمتر از حیات او در احیاى دین نقش نداشته و عامل مهم بقاى دین گردید. بى تردید اگر قیام آن امام همام نبود ،دین این گونه - که الان هست - حفظ نمى شد.
سلام برتو اى مولاى من و برفرشت گانى که بر گِ ردِ بارگاه تو پَر مى کِشند، و اطرافِ تربتت اجتماع کرده اند، و در آستانِ تو طواف مى کنند، و براى زیارت تو وارد مى شوند.
مرقد مطهر امام حسین در طول تاریخ به طور گسترده تخریب و تعمیر شده که به صورت کوتاه گزارش میشود:
1. زمان حاکمیت عبدالله سفاح
از تشویق امام صادق به زیارت امام حسین و کیفیت زیارت آن حضرت استفاده میشود که قبر امام در آن زمان دارای بنا و ساختمان بود. از جمله این روایت:
امام صادق(ع) به صفوان فرمود: هر گاه قصد زیارت قبر امام حسین(ع) کردی، بیرون حرم بایست و به طرف قبر
بنگر، آن گاه وارد روضه شو و در برابر آن، مقابل سر حضرت(ع) بایست، و هنگام بیرون رفتن از دری که پایین پای علی بن حسین قرار دارد، بیرون شو. سپس به مرقد شهیدان رو آور، آن گاه به مرقد عباس(ع) برو، در باب السقیفه توقف کن و بر او سلام کن.(1)
به کارگیری واژههایی، همانند «بیرون حرم بایست»، «آن گاه وارد روضه شو»، «از دری که پایین پای علی بن الحسین(ع) قرار دارد، بیرون شو» گویای وجود بنایی بر قبر امام حسین(ع) در دوران نخست است. این بنا در دوران امویان توسط دوستداران اهل بیت (ع) تأسیس شده بود، یا در سالهای آغازین حکومت عباسیان بنیان گردیده بود.
در حاکمیت عبدالله سفاح، نخستین خلیفة عباسی، زیارت مرقد و بارگاه حضرت، از سوی دوستداران اهل بیت(ع) رونق گرفت چرا که مردم با علویان ـ از آن جهت که آنان را مصداق اهل بیت(ع) و آل پیامبر(ص) میدانستند ـ پیوند عاطفی داشتند و عباسیان نیز از این گزینه به عنوان برترین ابزار در تضعیف امویان سود میجستند.(2)
2. تخریب در عصر هارون
موقعیت مناسبی که مرقد امام در روزگار نخست حکومت عباسیان به دست آورده بود، پس از تثبیت حاکمیت آنان تغییر کرد و شیوه آنان در برخورد با علویان دگرگون گشت. بنا به برخی از گزارشهای تاریخی هارون در دوران حکومتش (170 ـ 193ق) گاهی خادمان حرم امام حسین(ع) را فرا میخواند واز آنان بازجویی میکرد(3) و زائران مرقد امام حسین(ع)، به دستور وی در تنگنا قرار میگرفتند! به دستور او درخت سدری که بر مرقد سایه افکنده بود، از ریشه کنده شد،(4) بنای قبر تخریب گردید و زمین آن شخم زده شد.(5)
اکنون یکی از درهای صحن مطهر «باب السدره» نام دارد، شاید سبب نامگذاری آن باشد که این در، در جهتی قرار دارد که درخت سدر یاد شده در آن سمت قرار داشت.
3. بازسازی مرقد در روزگار مأمون
با روی کار آمدن مأمون سیاست تغییر کرد و در دوره حاکمیتش (198 ـ 218) به جهت ابراز علاقه
ظاهری وی به علویان، دوستداران اهل بیت(ع) بر مرقد امام بنایی را احداث کردند.(6)
4. تخریب مرقد در دوران متوکل
متوکل -که از سال 236 ـ 247ق. حکومت را در دست گرفت - به دلیل کینهای که با حضرت امیر(ع) و خاندانش داشت، مرقد مطهر امام حسین (ع) را مورد تجاوز و خشم مکرر خویش قرار داد. وی گروهی از مأموران خود را گرداگرد مرقد و راههای منتهی به آن گماشت و زائران را از زیارت قبر مطهر بازداشت و آنان را مورد پیگرد قرار داد و اعلام کرد: هر که را پس از سه روز در کربلا بیابیم به مسلخ خواهیم برد.(8)
آنگاه به دستور وی قبر و خانههای اطراف آن را ویران کردند و زمین آن را شخم زدند و آب بر آن جاری کردند که آب در اطراف مرقد شریف به گردش درآمد و قبر را فرانگرفت.(9)
در این که مأمور تخریب چه کسی بود، برخی برآنند که ابراهیم دیزج، یهودی تازه مسلمان بود که به سال 236ق گروهی از یهودیان را به خدمت گماشت و خود پیشاپیش آنان به تخریب قبر شریف اقدام کرد.(10) چرا که مسلمانان به دلیل احترام به حسین(ع)، جرأت چنین اقدامی را نداشتند.(11)
علاقهمندان به امام حسین، بدان جهت که همواره در پی احیای نام و یاد او بودند، در کمترین فرصتی که به دست میآوردند و احساس امنیّت میکردند، آن مکان را نشان مینمودند.
هشام کلبی میگوید: پس از چهل روز از اقدام متوکل و خروج نیروهایش از کربلا، مردی از گروه بنی اسد که در آن اطراف میزیست در حالی مرقد حسین(ع) را نشان کرد که خاک را میبویید و میگریید و میگفت: هرچند دشمنان حسین برآنند که قبرش را پنهان کنند، لیکن بوی خوش قبر، خود نشان آن است.(12)
متوکل در سال 237ق. شنید که بصریان و کوفیان، قبر امام حسین(ع) را تجدید بنا کرده و زیارت آن را رونق بخشیدهاند.از همین رو، برای تخریب مجدّد قبر مأمورانی بدانجا گسیل داشت که با شورش و واکنش مردم آن دیار رو به رو گشت. مأموران واکنش مردم آن سامان را به وی گزارش کردند. متوکل پس از واکنش مردم، تغییر روش داد و به فرماندهی نیروهایش نوشت که از تعرض به قبر امام حسین(ع) دست بردارد و به سوی کوفه برود.
ده سال از این رخداد گذشت و به سال 247ق متوکل گزارشی دریافت که مردم کوفه و ساکنان اطراف آن برای زیارت قبر امام حسین رهسپار کربلا میشوند و گروه فراوانی در آن جا گرد آمده اند و قبر توسعه یافته و بازار بزرگی در کربلا تأسیس گردیده است. متوکل دوباره نیروی عظیمی برای تخریب آن جا فرستاد و این بار برای اقدام خود پیشاپیش فضاسازی کرد و بخشنامه نمود که خلیفه از زائران مرقد حسین(ع) خشمگین است. سپاه متوکل مرقد مطهر را تخریب کردند و آن جا را شخم زدند و مردم را از زیارت آن مکان مقدّس باز داشتند و زائران را تحت پیگرد قرار داده و به تعقیب گسترده خاندان ابوطالب و شیعیان پرداختند.
لیکن چندی نگذشت که به دست پسرش منتصر به قتل رسید.(13)
5. بازسازی در عصر منتصر
چون منتصر عباسی به خلافت رسید. در حاکمیت شش ماهة خود(247 ـ 248ق) به علویان، ابراز دوستی میکرد. او در دوران زمامداریاش قبر امام را بازسازی کرد و عمارتی بر آن نهاد. از آن پس قبر سیدالشهدا(ع) رو به آبادانی نهاد و سادات بدان سو کوچ کرده و در جوارش اقامت گزیدند.
6. مرقد در عصر علویان طبرستان
عمارتی که منتصر بر مرقد امام بنا کرده بود، در گستره سالیان دراز رو به ویرانی نهاد و سقف آن به سال 273ق. فروریخت.(14) در همان روزگار «حسن بن زید علوی» حاکم طبرستان و دیلم (250 ـ 271 ق.) به زیارت مرقد مطهر حسینی رفت و طرح گستردهای را برای مرقد حسینی تهیه دید و بنای مسجدی را کنار حرم آغاز کرد. لیکن دوران عمرش به سرآمد و به سال 271ق درگذشت. پس از او برادرش محمد بن زید علوی حاکم طبرستان (271 ـ 283ق.) آن طرح را ادامه داد(15) و یکی دیگر از زمامداران علوی، گنبدی روی قبر بنیان نهاد که بنای آن دارای دو در بود.(16)
7. بازسازی در دوران عضدالدوله
دوران آلبویه (322 ـق) به دلیل قدرت فراگیر و گرایش شیعی آنان، دوران حرمتگذاری به اماکن مقدسه بود.
فناخسرو عضدالدوله دیلمی (356 ـ 372ق) که روزگارش، به دلیل توسعة آبادانیها، نظم و امنیت،دورة زرین سدة چهارم قمری به شمار میرود،(17) میان سالهای 368 و 371 مرقد مطهر را بازسازی کرد.(18) و چون بنای موجود، گنجایش جمعیت آن زمان را نداشت رواقهای چندی در اطراف آن افزود. ضریحی از عاج روی قبر نصب و آن را با ابریشم تزیین کرد،ساختمانهای اطراف ضریح را بنا نهاد، گنبد را تعمیر کرد و دور شهر دیوار بلندی کشید و موقوفاتی نیز برای آن مشخص کرد.(19)
8. مرقد و توسعه توسط ابن شاهین
عمران بن شاهین که یکی از امرای بطایح(20) بود (359 ـ 399ق) کار عضدالدوله دیلمی را در همان روزگار ادامه داد؛ مسجد و رواق پشت قبر مطهر ـ که به نام وی معروف است ـ را به بارگاه حسین ملحق کرد. او نخستین کسی است که حرم را به رواق معروف به نام خود(رواق عمران بن شاهین) ارتباط داد. رواق عمران بن شاهین در سمت غربی حرم قرار دارد که امروزه بدان دلیل که قبر ابراهیم مجاب در آن قرار دارد، به رواق سید ابراهیم مجاب معروف است.(21)
9. بازسازی حسن بن فضل وزیر آل بویه
در سال 407ق. حرم در پی غفلت خادمان و سقوط دو شمع بزرگ، آتش گرفت که حسن بن فضل رامهرمزی وزیر دولت آلبویه، حرم مطهر را بازسازی کرد.(22)
گفته میشود این بازسازی چنان ماندگار بود که ابن بطوطه به سال 727ق در سفرش به کربلا آن را دیده است.(23)
10. مرقد در حاکمیت سلجوقیان
در نیمة دوم قرن پنجم که سلجوقیان حاکمیت پیدا کردند، با مرقد مطهر و زیارت آن، برخورد شایستهای داشتند. به سال 479ق ملکشاه سلجوقی (467 ـ 485ق) همراه وزیرش خواجه نظام الملک (408 ـ 485) به زیارت کربلا رفتند. وی به پاسداشت این نعمت بزرگ،بیش از سیصد دینار به ساکنان حائر حسینی هدیه داد و دیوار حرم و صحن مطهر را نیز بازسازی کرد.(24)
وقتی به سال 549ق. عیسی بن ظافر فاطمی به حکومت رسید، در دوران او توجه زائران به زیارت بارگاه افزایش یافت و مرقد حسینی نیز مرمت گردید.(25)
11. بازسازی مرقد در دوره ایلخانی
در دوران حکومت ایلخانی ـ که در عهد شیخ حسن جلایری (737 ـ 757ق) در عراق تأسیس گردید ـ ایلخانی
جلایری، بارگاه امام حسین(ع) را به سال 767ق تجدید بنا کرد. آغازگر این بازسازی، سلطان اویس ایلخانی (757 ـ 776ق) بود و تکمیل آن را پسرش سلطان حسین (776 ـ 784ق) بر عهده داشت که به سال 786 پایان یافت. سلطان حسین، ایوان معروف به ایوان طلا را نیز بنیان نهاد.(26)
12. بازسازی و تخریب در قرنهای اخیر
در سال 930، شاه اسماعیل صندوق بسیار با ارزشی روی مرقد مطهّر قرار داد و در سال 1048 سلطان مراد عثمانی،مرقد شریف را مرمت و بازسازی کرد و در سال 1135 همسر نادرشاه مبلغ زیادی برای نوسازی مرقد هزینه کرد و در سال 1232 فتحعلیشاه قاجار، قبه شریف را طلاکاری نمود.(27)
در سال 1216، سعد بن عبدالعزیز وهابی به کربلا حمله کرد و در روز 18 ذیحجه که بیشتر مردم کربلا به نجف رفته بودند وارد شهر شد و عده زیادی از مردم (حدود پنج هزار نفر) را کشت و شهر و حرم مطهر امام حسین را مورد حمله و غارت قرار داد. وی به مرقد مطهر صدمات زیادی وارد کرد و ذخائر موجود در آن جا را به غارت برد.(28) که بعدها توسط شیعیان و علاقه مندان به اهل بیت (ع) باز سازی شد و توسعه یافت .
پینوشتها:
1. کامل الزیارات، باب 84، ح 2.
2. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 232 و 253.
3. تاریخ طبری، ج 5، ص 21.
4. جریر بن عبدالحمید وقتی خبر کنده شدن درخت سدر از اطراف قبر سیدالشهدا را شنید، تعجب کرد و گفت: اینک معنای سخن معروف پیامبر(ص) را فهمیدم که از وی نقل شده است که سه بار فرموده بود:«لعن الله قاطع السّدرة؛ نفرین خدا بر قطع کننده درخت سدر» چرا که انگیزة هارون از قطع درخت، ناپدید کردن قبر حسین(ع) از دید مردم است. «طوسی، الامالی، ص 325، شماره 651».
5. طوسی، الامالی، ص 325.
6. تسلیة المجالس، ج 2، ص 473؛ مدینة الحسین، ص 82.
7. الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 55.
8. تاریخ طبری، ج 5 ص 321، ذهبی مینویسد: چون متوکل، در سال 236، بارگاه امام حسین را خراب کرد، مسلمانان ناراحت شدند و مردم بغداد، بر دیوارها و مساجد، برضد متوکل، شعار نوشتند و شاعرانی چون دعبل با شعر، او را هجو کردند. تاریخ الاسلام، ج 17، ص 18 ـ 19.
9. ابن عدی، تاریخ مختصر الدول، تحقیق خلیل منصور، ص 142؛ البدایة و النهایة، ج 10، ص 347. به گزارش شیخ طوسی در الامالی (ص 329، شماره 567، ص 325 و شماره 652؛ ص 326 و شماره 653) گاوهایی که برای شخم زدن آن زمین به کار گرفته شدند، وقتی نزدیک قبر میرسیدند تغییر مسیر میدادند و گام روی قبر نمینهادند؛ هر چند با ضرب شدید مواجه میگشتند.
10. تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج 2، ص 474.
11. مقاتل الطالبیین، ص 598، حوادث دوران متوکل.
12. البدایه والنهایه، ج 8، ص 221؛ و بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج 6، ص 2675.
13. طوسی، الامالی، ص 328 ـ 329؛ مقاتل الطالبیین، ص 395؛بحار الانوار، ج 45، ص 397، جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، 799.
14. ابن طاووس، فرحة الغری، ص 137.
15.مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 353.
16. المنتظم، ص 283؛ اعیان الشیعه،ج 1، ص 628 و 536.
17. الکامل فی التاریخ، ج 8، ص 482؛ بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 635.
18. مناقب آل ابیطالب، ج 3، ص 353.
19. همان؛ جغرافیای تاریخ سرزمینهای خلافت شرقی، ص 85.
20. بطایح جمع بطیحه، نام سرزمین فراخ و آبادی است، بین شهر بصره و واسط که به جهت ویژگی برخورداری از آب و زمینی هموار و حالت باتلاقی و تناسب آن با کشاورزی، حوادث گوناگونی را در روند تاریخ به خود دیده است. «معجم البلدان، ج 1، ص 450».
21. تراث کربلا، ص 39.
22. الکامل فی التاریخ، ج 9، ص 295؛البدایة والنهایه، ج 6، ص 6.
23. اعیان الشیعه، ج 1، ص 628.
24. المنتظم، ج 16، ص 259.
25. ابن دقماق،الجوهر الثمین، ج 1، جزء 1، ص 265.
26. اعیان الشیعه، ج 1، ص 628. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: یدالله مقدسی، نگاهی نو به جریان عاشورا، مقاله، حائر حسینی در گذر تاریخ.
27. همان، ص 629.
28. همان.
حضرت عباس علیه السلام که اکبر اولاد ام البنین و پسر چهارم امیرالمؤمنین علیه السلام بود و کنیتش ابوالفضل و ملقب به سقا و صاحب لوای امام حسین علیه السلام بود، چنان جمال دل آرا و زیبا داشت که او را ماه بنی هاشم میگفتند. بعضی از ارباب مقاتل گفتهاند که چون آن جناب تنهائی برادر خود را دید به خدمت برادر آمده عرض کرد ای برادر آیا رخصت میفرمائی که جان خود را فدای تو گردانم؟ حضرت از استماع سخن جانسوز او گریه سختی نمود، پس فرمود ای برادر تو صاحب لوای منی چون تو نمانی کس با من نماند. ابوالفضل علیه السلام عرض کرد سینهام تنگ شده و از زندگانی دنیا سیر گشته ام و اراده کرده ام که از این جماعت منافقین خونخواهی خود کنم.حضرت فرمود هم اکنون که عازم سفر هستی، پس برای کود کان آب بیاورد، پس حضرت عباس عَلَیْه السًَلام حرکت فرمود و در برابر صفوف لشکر ایستاد و لوای نصیحت و موعظت افراشته و هر چه توانست پند و نصیحت کرد و کلمات آن بزر گوار اصلاً در قلب آن سنگدلان اثر نکرد.
لاجرم حضرت عباس عَلَیْه السًَلام به خدمت برادر شتافت و آنچه از لشکر دید به عرض برادر رسانید.کودکان این بدانستند بنالیدند و ندای العطش العطش در آوردند، جناب عباس عَلَیْه السًَلام بی تابانه سوار بر اسب شده و نیزه بر دست گرفت و مشگی برداشت و آهنگ فرات نمود شاید که آبی به دست آورد.پس چهار هزار تن که مو کل بر شریعة فرات بودند دور آن جناب را احاطه کردند و تیرها به چلة کمان نهاده و به جناب او انداختند، جناب عباس عَلَیْه السًَلام بر ایشان حمله کرد و از هر طرف که حمله می کرد لشکر را متفرق می ساخت تا آنکه به روایتی هشتاد تن را به خاک هلاک افکند، پس وارد شریعه شد و خود را به آب فرات رسانید چون از زحمت گیر و دار و شدت عطش جگرش تفته بود خواست آبی به لب خشک تشنة خود رساند دست فرا برد و کفی از آب برداشت تشنگی سیدالشهداء عَلَیْهالسلام و اهلبیت او را یاد آورد آب را بر روی آب ریخت
مشگ را پر آب نمود و بر کتف راست افکند و از شریعه بیرون شتافت تا مگر خویش را به لشکرگاه برادر برساند و کودکان را از زحمت تشنگی برهاند. لشکر که چنین دیدند راه او را گرفتند و از هر جانب او را احاطه کردند، و آن حضرت مانند شیر غضبان بر آن منافقان حمله میکرد و راه میپیمود. ناگاه نوفل الارزق و به روایتی زیدبن ورقاء کمین کرده از پشت نخلی بیرون آمد و حکیم بن طفیل او را یاری و تشجیع نمود پس تیغی حواله آن جناب نمود آن شمشیر بر دست راست آن حضرت رسید و از تن جدا گردید، حضرت ابوالفضل علیه السلام به سرعت مشک را بدوش چپ افکند و تیغ را به دست چپ داد و بر دشمنان حمله کرد و این رجز خواند : وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُمُ یَمینی
اِنیّ اُحامی اَبَداً عَنْدینی
نَجْلِ النَّبّی الطّاهِرِ الاَمینِ
وَ عَنْ اِمامٍ صادِقِ الْیَقین
پس مقاتله کرد تا ضعف عارض آن جناب شد، دیگر باره نوفل (لعین) و به روایتی حکیم بن طفیل لعین از کمین نخله بیرون تاخت و دست چپش را از بند بینداخت، جناب عباس علیه السلام این رجز خواند: یا نَفْسُ لاتَخْشی منَ الْکُفّارِ
وَاَبْشِری بِرحْمَهِ الْجَبّارِ
قَدْ قَطَعُوا بِبَغْیِهِمْ یَساری
مَعَ النَّبِیّ السَّیّدِ الْمُختارِ
فَاَصْلِهِمْ یا رَبّ حّر َّ النّار
و مشگ را به دندان گرفت و همت گماشت تا شاید آب را به آن لبان تشنگان برساند وناگاه تیری بر مشگ آب آمد و آب آن بریخت و تیر دیگر بر سینهاش رسید و از اسب به زمین افتاد.
پس فریاد برداشت که ای برادر مرا دریاب، به روایت مناقب ملعونی عمودی از آهن بر فرق مبارکش زد که به بال سعادت به ریاض جنت پرواز کرد. چون جناب امام حسین علیه السلام صدای برادر شنید، خود را به او رسانید دید برادر خود را در کنار فرات با تن پاره پاره و مجروح با دستهای مقطوع بگریست و فرمود:
اَلانَ اِنْکَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی. اکنون پشت من شکست و تدبیر و چاره من گسسته و به در حدیثی از حضرت سید سجاد علیه السلام مرویست که فرمودند خدا رحمت کند عمویم عباس را که برادر را بر خود ایثار کرد و جان شریفش را فدای او نمود تا آنکه در یاری او دو دستش را قطع کردند و حق تعالی در عوض دو دست او دو با ل به او عنایت فرمود که با آن دو بال با فرشتگان در بهشت پرواز میکند و از برای عباس علیه السلام در نزد خدا منزلتی است در روز قیامت که مغبوظ جمیع شهداء است و جمیع شهداء را آرزوی مقام اوست.
نقل شده که حضرت عباس علیه السلام در وقت شهادت سی و چهار ساله بود
قبرحضرت عباس(ع) نزدیک محل شهادتش کنار شریعه فرات است ، حضرت ابوالفضل(ع) لحظه شهادت سی و چهار سال سن داشت.
رک : فرهنگ عاشورا ، ص 293
درچگونگی شهادت حضرت علیاصغر، روایات متفاوت است؛ آنچه در منابع کهن و معتبر آمده، این است که:
امام حسین(ع) در خیمه نشسته بود که فرزندش عبدالله بن حسین (علیاصغر) را نزد او آوردند، حضرت او را در دامان خود نشاند، مردی از بنی اسد تیری به سوی او پرتاب کرد که آن طفل به شهادت رسید.(1)
در برخی از منابع کهن دیگر آمده که:
امام سوار بر اسب بود، که فرزند نوزادش را که در همان ساعت متولد شده بود، نزد او آوردند که در گوش او اذان بگوید که تیری آمد و به گلوی نوزاد اصابت کرد و به شهادت رسید.(2)
بنابر این چگونگی شهادت علیاصغر دقیقاً معلوم نیست. افزون بر این امام و سائر امامان در امور زندگی و متعارف، مانند جنگ و صلح، مبارزه و مسافرت از علم غیب خود استفاده نمیکنند. آنان مانند دیگران، اگر بیمار بشوند، دوا میخورند، گرسنه میشوند، غذا میخورند، خسته میشوند، استراحت میکنند، مسافرت میکنند. ممکن است در ضمن مسافرت دچار مشکل شوند.
امام حسین(ع) حضرت مسلم را به عنوان نماینده خود به کوفه میفرستد تا از اوضاع مردم کوفه به او خبر بدهد، مسلم را در کوفه به شهادت میرسانند. تمام این کارها، بر اساس روال معمول بین مردم انجام میشود. امام ملزم نبود که بر اساس علم غیب از خیانت مردم کوفه آگاه شود و به ان سمت حرکت نکند.
جریان شهادت حضرت علیاصغر هم اگر روایت معروف بین مردم صحیح باشد، از این قاعده مستثنى نیست. طبق روش متعارف، او را در آغوش گرفته و او را به شهادت رساندند.
کارهای امامان در امور دنیوی، مانند دیگران است تا عمل آنان بتواند الگو و اسوه و سرمشق دیگران قرار گیرد . استفاده از علم غیب برای رهاندن خود و بستگان از خطر و جلب منافع و سود برای خود، نمی تواند آن ها را الگوی دیگران قرار دهد.
پینوشتها:
1. ارشاد، شیخ مفید، ترجمه رسولی محلاتی، ج 2، ص 112، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، تهران بی تا.
2. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245، نشر دار صادر بیروت، 1479 ش.
شیخ طوسی با سه سند این زیارت شریفه را نقل مینماید:
1- عقبة ابن خالد از امام باقرعلیهالسلام ؛
2- صفوان بن مهران از امام صادقعلیهالسلام از پدرانش از پیامبرو جبرئیل و سرانجام از خدا؛
3- علقمه بن محمد حضرمی از امام باقرعلیهالسلام.
بیشتر رجال ین سه سند مورد تأیید علمای علم رجال میباشند و سند آن مورد قبول مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی است و میتوان گفت این زیارت شریفه از دو یا سه نفر از معصومین نقل شده است.
جریان این زیارت بدین صورت است که علقمه بن محمد حضرمی به حضرت باقر(ع) گفتم: مرا در این روز (روز عاشورا) دعایی تعلیم دهید تا در هر مکانی که هستم، چه دور و چه نزدیک بخوانم، حضرت فرمود: ابتدا دو رکعت نماز به جا آور، پس از آن الله اکبر بگو و زیارت عاشورا را بخوان. هر که چنین امام حسین را زیارت کند، مثل کسی است که همراه او شهید شده باشد و از جمله شهیدان کربلا خواهد بود، نیز برای تو نوشته شود ثواب زیارت تمامی پیامبران و ثواب زیارت هر کسی که امام حسین را زیارت کرد،از روزی که شهید شده است.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به مقدمة زیارت عاشورا در کتاب مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباسی قمی مراجعه نمایید.
چون تعلیم و دستور این زیارت در روز عاشورا توسط حضرت صادق بوده، بدین خاطر(1)
این زیارت امروزه به زیارت عاشورا شهرت یافته، خواندن آن در همه اوقات و هر روز دارای فوائد و برکات زیادی است. این زیارت تجدید عهد همه روزه پیروان حسین بن علیعلیهماالسلام با مولای خویش است که همراه با تولّی و تبری است و خط فکری زائر را در برابر دوستان و دشمنان اسلام و اهل بیتعلیهمالسلام ترسیم میکند و اعلام همبستگی با موافقان راه حسینعلیهالسلام و اعلان جنگ و مبارزه با دشمنان حق است تا عشق در وی به جهاد بیرونی بیانجامد.(2)
پینوشتها:
1. مفاتیح الجنان، ص 832.
2. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 207.
نه دلم می خواهد به تور "ایتالیا " و "اسپانیا" بروم
و نه بادام چشمهای "چینی ها" و "ژاپنی ها" را طلب کرده ام
"نه نسیم "دبی" و "استامبول"
به کله ام زده و نه هوس دوبیتی "باباطاهر" کرده ام
"حتی "منارجنبان" هم دلم را نمی لرزاند ، نه مات "کیشم" و نه موجی "خزر
فاتحه "سعدی" و "حافظ" را هم از همینجا می خوانم
من فقط یک بلیط رفت به "کربلا" می خواهم
...!ترجیحاً بدون برگشت
کسی که کربلا را دیده اما شب جمعه کربلا را ندیده، باز ناکام از دنیا می رود
کسی که شب جمعه کربلا را هم دیده اما اربعین و پیاده روی آن را ندیده، باز ناکام از دنیا می رود
و به هر حال، قیامت معلوم می شود که همه به کام نرسیده اند؛
مثل کسانی که در تاریکی در بیابانی پر از در و گوهر و طلا هستند، اما تاریک است، به آنها می گویند تا می توانید طلا و گوهر بردارید؛ صبح که می شود و هوا روشن می شود، همه پشیمانند و می فهمند ناکامند؛ چه کسی که 100 گونی برداشته و چه کسی که یک مشت برداشته؛ وقتی می بینند چه خبر بوده و می شد چه کرد، همه پشیمانند و می فهمند خسارت کرده اند".
[="Purple"]کاش میشد بنویسم که حلالم بکنید/
ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید/
کاش آن روز که روزی مرا می دادند/
بیشتر تذکره ی #کرببلا می دادند:/
همه رفتند و من از هجر تو هق هق کردم/
بخدا #حضرت_ارباب زغم دق کردم/
کاش همراه تمام رفقا می رفتم/
پابرهنه ز نجف کرببلا می رفتم/
خستگی در وسط راه چه لذت دارد/
زائرت در نظر فاطمه عزت دارد/
عاشق آن است که اسپند در آتش باشد/
هربلایی رسد از یار دچارش باشد/
جز غم #عشق مگر غصه ی دیگر داریم/
قسمت این است که چون کوزه ترک برداریم/
در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم/
ما به #بین_الحرمین تو گرفتار شدیم/
داغ داریم، نپرسید چرا تب داریم/
از ازل در دلمان #روضه ی #زینب داریم[/]
[="Purple"]اى که دستت میرسد کارى کنى...کارى بکن عمر دارد میرود,
دارد اجل سرمیرسد ..... در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن.... وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد
شب به شب در میزنم....چون در زدن مال من است
دست سائلها فقط تا حلقه درمیرسد
گر به ما کم میرسد.... از خصلت کم بینى است
ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد ..... من فقط یک نوکرم...... کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد......به نوکر میرسد
خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند..... نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد![/]
[="Purple"]من گدایی درت را دوست میدارم حسین
سائلان محضرت را دوست میدارم حسین
دست بوس نوکرت بودن برای من بس است
نوکری نوکرت را دوست میدارم حسین
"بارالها، گریهکنهای حسینم را ببخش!"
این دعای مادرت را دوست میدارم حسین
من برای ماندن اسلام بعد از کربلا
دست زینب پرورت را دوست میدارم حسین
در میان آن شهیدانی که دورت خفتهاند
زیر پایت... اکبرت را دوست میدارم حسین
در کنار علقمه، با دیدن آب فرات
هیبت آب آورت را دوست میدارم حسین[/]
نظر به دلشده ی پرگناهتان بکنید دوباره صید به تیر نگاهتان بکنید دلم خوشست شریک غم شما هستم شرر به جان من از سوز آهتان بکنید به وقت غم همه امید من به عباس است کمی سفارش من را به ماهتان بکنید
در کوی نیک نامی ما را گذر ندانند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
حـس مـیـکنی؟
داره بــوی دلـهره مـیاد،آره تـپشهای دل زیـنـبه ،هـر قـدم بـه کـربلا نـزدیـک مـیشن دلـشورش بـیـشتـر مـیـشه.
نمـیدونم از داداشش پـرسیده کـه چـی قـراره سـرمـون بـیـاد یـانـه ؟
شایدیـه چـیزائی مـتـوجه شـده ،خـدایا چـراضـربان قـلبـم تـندتـند مـیزنـه ؟خدا کـجاداریـم مـیریم ؟
چرا مـناجـاتـای حـسین لـحنـش فـرق کـرده ؟چـرا عـباس اینقدر دور بـچه هـا مـیگرده ؟
گـریـه هـای شیـرخـواره هـم کـم شـده..
هیچکس نمیفهمه زینب چی کـشیده و چه جـور دلـشوره ای داشتـه ...
السلام عليك يا زینب کبری(س)
عشق است کربلای تو لبیک یا حسین علیه السلام:hamdel:
پایگاه جامع مداحی دکتر میثم مطیعی
تصویر قشنگی است که در صحنه ی محشر...
ما دور حسینیم و بهشت است که مات است...
"السلام علیک یا ابا عبدالله"
ارباب صدای قدمت می آید!:parandeh:
خیلی خواصی حسین خیلی اصلا خیلیا میخوامت :Khandidan!::hamdel::ok:
ما فقط یاد گرفته ایم حسین حسین کنیم و دیگر هیچ
یکی نیست بگه امام حسین فرمود هیهات من الذله و حتی شیر خوارش را هم داد . اما ما میریم با اوباما دست میدیم
عشق یعنی کربلا یعنی من و تنها حرم
عشق یعنی عکس سلفی یادگاری با حرم
ای خدا این روزها شش گوشه می خواهد دلم
عشق یعنی اربعین پای پیاده تا حرم
میرسد کم کم محرم یاحسین
گشته ام دیوانه و مجنون حسین
دل هوای آن حرم را کرده است
چشم هایم در غمت آن ناله ها را کرده است
بنده سر تا پا گناهم این قبول
تو شفاعت کن مرا سبط رسول
تو شفیع کل امت میشوی
من غلامت تو شفیعم میشوی؟
من ز هجران حرم گشته ام پیر
از درد هجران گشته ام از زندگی سیر
تو مرا یک بار راهی حرم کن
تا ابد این بنده را از ره به در کن...
اومدم ازت بخوام تا برام دعا کنی رو سرم دست بکشی دردم و دوا کنی
همه رفتن کربلا من نرفتم ای آقا میون سینه زنات اسم من از قلم افتاده آقا
:geryeh:
اگر شهادت امام حسین(ع) نبود امویانِ دین ستیز بیشتر با دین مبارزه مى کردند، ولى شهادت و قیام امام حسین(ع) ابن پرسش را در فضاى جامعة اسلامى به وجود آورد که چرا نوه پیامبر، یعنى حسین(ع) کشته شد ؟
و چرا خاندان پیامبر را از این شهر به آن شهر به اسارت بردند و آنان زحمات طاقت فرسایى را متحمل شدند؟!
امروزه بعد از قرن ها برگزارى مراسم عزادارى براى ائمه(ع) به ویژه امام حسین(ع) افکار عمومى را به حق گرایى و باطل گرایى جلب نموده، شعار «کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا» را طنین انداز مى کند. گرچه شهادت امام حسین(ع) براى جهان اسلام فاجعه بود، زیرا محرومیت جهان اسلام از وجود چنین رهبرى ضایعه بود، ولى قیام و شهادت امام کمتر از حیات او در احیاى دین نقش نداشته و عامل مهم بقاى دین گردید. بى تردید اگر قیام آن امام همام نبود ،دین این گونه - که الان هست - حفظ نمى شد.
[=arial]
در پی کسب جـواز حرمت پیــر شـــده ….
[=arial]
اللهم الرزقنا زیارت الحسین علیه السلام
و انتقام گیرد؟ این سؤال، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست
[=Arial Narrow]سوالتتان در مورد سفر اربعین حسینی را در تاپیک
لبیک یا حسین یعنی چه؟
بپرسید.
باز ببینم با این روشی که اموزش میدهم کسی دلشکسته می ماند یا خیر.
کربلا برای دیدنت چشم انتظارم:geristan::hey:
ای سردار جوانان بهشت نیستی که ببینی چقدر دور شدند از الله تعالی
چقدر که برای برای از بین بردن کفر و شرک عرق و خون ریختید اما مردم باز فریب خوردند داستان بزرگداشت پنج ولی زمان حضرت نوح دارد دوباره تکرار شد.
پایگاه جامع مداحی دکتر میثم مطیعی
آمریکا رو شبیه اون شخصی فرض کنید که از کنار تشک میگه" لِنگش کن" ولی خودش جرات و قدرت کشتی گرفتن رو نداره.
خوش به حال زمینی که تو رستگارش کردی...
تاریخچة مرقد مطهر امام حسین(ع) ؟
مرقد مطهر امام حسین در طول تاریخ به طور گسترده تخریب و تعمیر شده که به صورت کوتاه گزارش میشود:
1. زمان حاکمیت عبدالله سفاح
از تشویق امام صادق به زیارت امام حسین و کیفیت زیارت آن حضرت استفاده میشود که قبر امام در آن زمان دارای بنا و ساختمان بود. از جمله این روایت:
امام صادق(ع) به صفوان فرمود: هر گاه قصد زیارت قبر امام حسین(ع) کردی، بیرون حرم بایست و به طرف قبر
بنگر، آن گاه وارد روضه شو و در برابر آن، مقابل سر حضرت(ع) بایست، و هنگام بیرون رفتن از دری که پایین پای علی بن حسین قرار دارد، بیرون شو. سپس به مرقد شهیدان رو آور، آن گاه به مرقد عباس(ع) برو، در باب السقیفه توقف کن و بر او سلام کن.(1)
به کارگیری واژههایی، همانند «بیرون حرم بایست»، «آن گاه وارد روضه شو»، «از دری که پایین پای علی بن الحسین(ع) قرار دارد، بیرون شو» گویای وجود بنایی بر قبر امام حسین(ع) در دوران نخست است. این بنا در دوران امویان توسط دوستداران اهل بیت (ع) تأسیس شده بود، یا در سالهای آغازین حکومت عباسیان بنیان گردیده بود.
در حاکمیت عبدالله سفاح، نخستین خلیفة عباسی، زیارت مرقد و بارگاه حضرت، از سوی دوستداران اهل بیت(ع) رونق گرفت چرا که مردم با علویان ـ از آن جهت که آنان را مصداق اهل بیت(ع) و آل پیامبر(ص) میدانستند ـ پیوند عاطفی داشتند و عباسیان نیز از این گزینه به عنوان برترین ابزار در تضعیف امویان سود میجستند.(2)
2. تخریب در عصر هارون
موقعیت مناسبی که مرقد امام در روزگار نخست حکومت عباسیان به دست آورده بود، پس از تثبیت حاکمیت آنان تغییر کرد و شیوه آنان در برخورد با علویان دگرگون گشت. بنا به برخی از گزارشهای تاریخی هارون در دوران حکومتش (170 ـ 193ق) گاهی خادمان حرم امام حسین(ع) را فرا میخواند واز آنان بازجویی میکرد(3) و زائران مرقد امام حسین(ع)، به دستور وی در تنگنا قرار میگرفتند! به دستور او درخت سدری که بر مرقد سایه افکنده بود، از ریشه کنده شد،(4) بنای قبر تخریب گردید و زمین آن شخم زده شد.(5)
اکنون یکی از درهای صحن مطهر «باب السدره» نام دارد، شاید سبب نامگذاری آن باشد که این در، در جهتی قرار دارد که درخت سدر یاد شده در آن سمت قرار داشت.
3. بازسازی مرقد در روزگار مأمون
با روی کار آمدن مأمون سیاست تغییر کرد و در دوره حاکمیتش (198 ـ 218) به جهت ابراز علاقه
ظاهری وی به علویان، دوستداران اهل بیت(ع) بر مرقد امام بنایی را احداث کردند.(6)
4. تخریب مرقد در دوران متوکل
متوکل -که از سال 236 ـ 247ق. حکومت را در دست گرفت - به دلیل کینهای که با حضرت امیر(ع) و خاندانش داشت، مرقد مطهر امام حسین (ع) را مورد تجاوز و خشم مکرر خویش قرار داد. وی گروهی از مأموران خود را گرداگرد مرقد و راههای منتهی به آن گماشت و زائران را از زیارت قبر مطهر بازداشت و آنان را مورد پیگرد قرار داد و اعلام کرد: هر که را پس از سه روز در کربلا بیابیم به مسلخ خواهیم برد.(8)
آنگاه به دستور وی قبر و خانههای اطراف آن را ویران کردند و زمین آن را شخم زدند و آب بر آن جاری کردند که آب در اطراف مرقد شریف به گردش درآمد و قبر را فرانگرفت.(9)
در این که مأمور تخریب چه کسی بود، برخی برآنند که ابراهیم دیزج، یهودی تازه مسلمان بود که به سال 236ق گروهی از یهودیان را به خدمت گماشت و خود پیشاپیش آنان به تخریب قبر شریف اقدام کرد.(10) چرا که مسلمانان به دلیل احترام به حسین(ع)، جرأت چنین اقدامی را نداشتند.(11)
علاقهمندان به امام حسین، بدان جهت که همواره در پی احیای نام و یاد او بودند، در کمترین فرصتی که به دست میآوردند و احساس امنیّت میکردند، آن مکان را نشان مینمودند.
هشام کلبی میگوید: پس از چهل روز از اقدام متوکل و خروج نیروهایش از کربلا، مردی از گروه بنی اسد که در آن اطراف میزیست در حالی مرقد حسین(ع) را نشان کرد که خاک را میبویید و میگریید و میگفت: هرچند دشمنان حسین برآنند که قبرش را پنهان کنند، لیکن بوی خوش قبر، خود نشان آن است.(12)
متوکل در سال 237ق. شنید که بصریان و کوفیان، قبر امام حسین(ع) را تجدید بنا کرده و زیارت آن را رونق بخشیدهاند.از همین رو، برای تخریب مجدّد قبر مأمورانی بدانجا گسیل داشت که با شورش و واکنش مردم آن دیار رو به رو گشت. مأموران واکنش مردم آن سامان را به وی گزارش کردند. متوکل پس از واکنش مردم، تغییر روش داد و به فرماندهی نیروهایش نوشت که از تعرض به قبر امام حسین(ع) دست بردارد و به سوی کوفه برود.
ده سال از این رخداد گذشت و به سال 247ق متوکل گزارشی دریافت که مردم کوفه و ساکنان اطراف آن برای زیارت قبر امام حسین رهسپار کربلا میشوند و گروه فراوانی در آن جا گرد آمده اند و قبر توسعه یافته و بازار بزرگی در کربلا تأسیس گردیده است. متوکل دوباره نیروی عظیمی برای تخریب آن جا فرستاد و این بار برای اقدام خود پیشاپیش فضاسازی کرد و بخشنامه نمود که خلیفه از زائران مرقد حسین(ع) خشمگین است. سپاه متوکل مرقد مطهر را تخریب کردند و آن جا را شخم زدند و مردم را از زیارت آن مکان مقدّس باز داشتند و زائران را تحت پیگرد قرار داده و به تعقیب گسترده خاندان ابوطالب و شیعیان پرداختند.
لیکن چندی نگذشت که به دست پسرش منتصر به قتل رسید.(13)
5. بازسازی در عصر منتصر
چون منتصر عباسی به خلافت رسید. در حاکمیت شش ماهة خود(247 ـ 248ق) به علویان، ابراز دوستی میکرد. او در دوران زمامداریاش قبر امام را بازسازی کرد و عمارتی بر آن نهاد. از آن پس قبر سیدالشهدا(ع) رو به آبادانی نهاد و سادات بدان سو کوچ کرده و در جوارش اقامت گزیدند.
6. مرقد در عصر علویان طبرستان
عمارتی که منتصر بر مرقد امام بنا کرده بود، در گستره سالیان دراز رو به ویرانی نهاد و سقف آن به سال 273ق. فروریخت.(14) در همان روزگار «حسن بن زید علوی» حاکم طبرستان و دیلم (250 ـ 271 ق.) به زیارت مرقد مطهر حسینی رفت و طرح گستردهای را برای مرقد حسینی تهیه دید و بنای مسجدی را کنار حرم آغاز کرد. لیکن دوران عمرش به سرآمد و به سال 271ق درگذشت. پس از او برادرش محمد بن زید علوی حاکم طبرستان (271 ـ 283ق.) آن طرح را ادامه داد(15) و یکی دیگر از زمامداران علوی، گنبدی روی قبر بنیان نهاد که بنای آن دارای دو در بود.(16)
7. بازسازی در دوران عضدالدوله
دوران آلبویه (322 ـق) به دلیل قدرت فراگیر و گرایش شیعی آنان، دوران حرمتگذاری به اماکن مقدسه بود.
فناخسرو عضدالدوله دیلمی (356 ـ 372ق) که روزگارش، به دلیل توسعة آبادانیها، نظم و امنیت،دورة زرین سدة چهارم قمری به شمار میرود،(17) میان سالهای 368 و 371 مرقد مطهر را بازسازی کرد.(18) و چون بنای موجود، گنجایش جمعیت آن زمان را نداشت رواقهای چندی در اطراف آن افزود. ضریحی از عاج روی قبر نصب و آن را با ابریشم تزیین کرد،ساختمانهای اطراف ضریح را بنا نهاد، گنبد را تعمیر کرد و دور شهر دیوار بلندی کشید و موقوفاتی نیز برای آن مشخص کرد.(19)
8. مرقد و توسعه توسط ابن شاهین
عمران بن شاهین که یکی از امرای بطایح(20) بود (359 ـ 399ق) کار عضدالدوله دیلمی را در همان روزگار ادامه داد؛ مسجد و رواق پشت قبر مطهر ـ که به نام وی معروف است ـ را به بارگاه حسین ملحق کرد. او نخستین کسی است که حرم را به رواق معروف به نام خود(رواق عمران بن شاهین) ارتباط داد. رواق عمران بن شاهین در سمت غربی حرم قرار دارد که امروزه بدان دلیل که قبر ابراهیم مجاب در آن قرار دارد، به رواق سید ابراهیم مجاب معروف است.(21)
9. بازسازی حسن بن فضل وزیر آل بویه
در سال 407ق. حرم در پی غفلت خادمان و سقوط دو شمع بزرگ، آتش گرفت که حسن بن فضل رامهرمزی وزیر دولت آلبویه، حرم مطهر را بازسازی کرد.(22)
گفته میشود این بازسازی چنان ماندگار بود که ابن بطوطه به سال 727ق در سفرش به کربلا آن را دیده است.(23)
10. مرقد در حاکمیت سلجوقیان
در نیمة دوم قرن پنجم که سلجوقیان حاکمیت پیدا کردند، با مرقد مطهر و زیارت آن، برخورد شایستهای داشتند. به سال 479ق ملکشاه سلجوقی (467 ـ 485ق) همراه وزیرش خواجه نظام الملک (408 ـ 485) به زیارت کربلا رفتند. وی به پاسداشت این نعمت بزرگ،بیش از سیصد دینار به ساکنان حائر حسینی هدیه داد و دیوار حرم و صحن مطهر را نیز بازسازی کرد.(24)
وقتی به سال 549ق. عیسی بن ظافر فاطمی به حکومت رسید، در دوران او توجه زائران به زیارت بارگاه افزایش یافت و مرقد حسینی نیز مرمت گردید.(25)
11. بازسازی مرقد در دوره ایلخانی
در دوران حکومت ایلخانی ـ که در عهد شیخ حسن جلایری (737 ـ 757ق) در عراق تأسیس گردید ـ ایلخانی
جلایری، بارگاه امام حسین(ع) را به سال 767ق تجدید بنا کرد. آغازگر این بازسازی، سلطان اویس ایلخانی (757 ـ 776ق) بود و تکمیل آن را پسرش سلطان حسین (776 ـ 784ق) بر عهده داشت که به سال 786 پایان یافت. سلطان حسین، ایوان معروف به ایوان طلا را نیز بنیان نهاد.(26)
12. بازسازی و تخریب در قرنهای اخیر
در سال 930، شاه اسماعیل صندوق بسیار با ارزشی روی مرقد مطهّر قرار داد و در سال 1048 سلطان مراد عثمانی،مرقد شریف را مرمت و بازسازی کرد و در سال 1135 همسر نادرشاه مبلغ زیادی برای نوسازی مرقد هزینه کرد و در سال 1232 فتحعلیشاه قاجار، قبه شریف را طلاکاری نمود.(27)
در سال 1216، سعد بن عبدالعزیز وهابی به کربلا حمله کرد و در روز 18 ذیحجه که بیشتر مردم کربلا به نجف رفته بودند وارد شهر شد و عده زیادی از مردم (حدود پنج هزار نفر) را کشت و شهر و حرم مطهر امام حسین را مورد حمله و غارت قرار داد. وی به مرقد مطهر صدمات زیادی وارد کرد و ذخائر موجود در آن جا را به غارت برد.(28) که بعدها توسط شیعیان و علاقه مندان به اهل بیت (ع) باز سازی شد و توسعه یافت .
پینوشتها:
1. کامل الزیارات، باب 84، ح 2.
2. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 232 و 253.
3. تاریخ طبری، ج 5، ص 21.
4. جریر بن عبدالحمید وقتی خبر کنده شدن درخت سدر از اطراف قبر سیدالشهدا را شنید، تعجب کرد و گفت: اینک معنای سخن معروف پیامبر(ص) را فهمیدم که از وی نقل شده است که سه بار فرموده بود:«لعن الله قاطع السّدرة؛ نفرین خدا بر قطع کننده درخت سدر» چرا که انگیزة هارون از قطع درخت، ناپدید کردن قبر حسین(ع) از دید مردم است. «طوسی، الامالی، ص 325، شماره 651».
5. طوسی، الامالی، ص 325.
6. تسلیة المجالس، ج 2، ص 473؛ مدینة الحسین، ص 82.
7. الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 55.
8. تاریخ طبری، ج 5 ص 321، ذهبی مینویسد: چون متوکل، در سال 236، بارگاه امام حسین را خراب کرد، مسلمانان ناراحت شدند و مردم بغداد، بر دیوارها و مساجد، برضد متوکل، شعار نوشتند و شاعرانی چون دعبل با شعر، او را هجو کردند. تاریخ الاسلام، ج 17، ص 18 ـ 19.
9. ابن عدی، تاریخ مختصر الدول، تحقیق خلیل منصور، ص 142؛ البدایة و النهایة، ج 10، ص 347. به گزارش شیخ طوسی در الامالی (ص 329، شماره 567، ص 325 و شماره 652؛ ص 326 و شماره 653) گاوهایی که برای شخم زدن آن زمین به کار گرفته شدند، وقتی نزدیک قبر میرسیدند تغییر مسیر میدادند و گام روی قبر نمینهادند؛ هر چند با ضرب شدید مواجه میگشتند.
10. تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج 2، ص 474.
11. مقاتل الطالبیین، ص 598، حوادث دوران متوکل.
12. البدایه والنهایه، ج 8، ص 221؛ و بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج 6، ص 2675.
13. طوسی، الامالی، ص 328 ـ 329؛ مقاتل الطالبیین، ص 395؛بحار الانوار، ج 45، ص 397، جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، 799.
14. ابن طاووس، فرحة الغری، ص 137.
15.مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 353.
16. المنتظم، ص 283؛ اعیان الشیعه،ج 1، ص 628 و 536.
17. الکامل فی التاریخ، ج 8، ص 482؛ بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 635.
18. مناقب آل ابیطالب، ج 3، ص 353.
19. همان؛ جغرافیای تاریخ سرزمینهای خلافت شرقی، ص 85.
20. بطایح جمع بطیحه، نام سرزمین فراخ و آبادی است، بین شهر بصره و واسط که به جهت ویژگی برخورداری از آب و زمینی هموار و حالت باتلاقی و تناسب آن با کشاورزی، حوادث گوناگونی را در روند تاریخ به خود دیده است. «معجم البلدان، ج 1، ص 450».
21. تراث کربلا، ص 39.
22. الکامل فی التاریخ، ج 9، ص 295؛البدایة والنهایه، ج 6، ص 6.
23. اعیان الشیعه، ج 1، ص 628.
24. المنتظم، ج 16، ص 259.
25. ابن دقماق،الجوهر الثمین، ج 1، جزء 1، ص 265.
26. اعیان الشیعه، ج 1، ص 628. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: یدالله مقدسی، نگاهی نو به جریان عاشورا، مقاله، حائر حسینی در گذر تاریخ.
27. همان، ص 629.
28. همان.
بی تابم در ماجرای این شمارش معکوس ...
تا محرم چند ساعت...
یاحسین ! به راستی تا تو چقدر راه است؟
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم...:(
منو تنها نگذار ای علمدارم...:(
السلام علیک یا ساقی العطاشا...یا ابوالفضل العباس ادرکنی....:(
اقا بطلب بیام پابوس
شیوه شهادت حضرت عباس(ع( ؟
حضرت عباس علیه السلام که اکبر اولاد ام البنین و پسر چهارم امیرالمؤمنین علیه السلام بود و کنیتش ابوالفضل و ملقب به سقا و صاحب لوای امام حسین علیه السلام بود، چنان جمال دل آرا و زیبا داشت که او را ماه بنی هاشم میگفتند. بعضی از ارباب مقاتل گفتهاند که چون آن جناب تنهائی برادر خود را دید به خدمت برادر آمده عرض کرد ای برادر آیا رخصت میفرمائی که جان خود را فدای تو گردانم؟ حضرت از استماع سخن جانسوز او گریه سختی نمود، پس فرمود ای برادر تو صاحب لوای منی چون تو نمانی کس با من نماند. ابوالفضل علیه السلام عرض کرد سینهام تنگ شده و از زندگانی دنیا سیر گشته ام و اراده کرده ام که از این جماعت منافقین خونخواهی خود کنم.حضرت فرمود هم اکنون که عازم سفر هستی، پس برای کود کان آب بیاورد، پس حضرت عباس عَلَیْه السًَلام حرکت فرمود و در برابر صفوف لشکر ایستاد و لوای نصیحت و موعظت افراشته و هر چه توانست پند و نصیحت کرد و کلمات آن بزر گوار اصلاً در قلب آن سنگدلان اثر نکرد.
لاجرم حضرت عباس عَلَیْه السًَلام به خدمت برادر شتافت و آنچه از لشکر دید به عرض برادر رسانید.کودکان این بدانستند بنالیدند و ندای العطش العطش در آوردند، جناب عباس عَلَیْه السًَلام بی تابانه سوار بر اسب شده و نیزه بر دست گرفت و مشگی برداشت و آهنگ فرات نمود شاید که آبی به دست آورد.پس چهار هزار تن که مو کل بر شریعة فرات بودند دور آن جناب را احاطه کردند و تیرها به چلة کمان نهاده و به جناب او انداختند، جناب عباس عَلَیْه السًَلام بر ایشان حمله کرد و از هر طرف که حمله می کرد لشکر را متفرق می ساخت تا آنکه به روایتی هشتاد تن را به خاک هلاک افکند، پس وارد شریعه شد و خود را به آب فرات رسانید چون از زحمت گیر و دار و شدت عطش جگرش تفته بود خواست آبی به لب خشک تشنة خود رساند دست فرا برد و کفی از آب برداشت تشنگی سیدالشهداء عَلَیْهالسلام و اهلبیت او را یاد آورد آب را بر روی آب ریخت
مشگ را پر آب نمود و بر کتف راست افکند و از شریعه بیرون شتافت تا مگر خویش را به لشکرگاه برادر برساند و کودکان را از زحمت تشنگی برهاند. لشکر که چنین دیدند راه او را گرفتند و از هر جانب او را احاطه کردند، و آن حضرت مانند شیر غضبان بر آن منافقان حمله میکرد و راه میپیمود. ناگاه نوفل الارزق و به روایتی زیدبن ورقاء کمین کرده از پشت نخلی بیرون آمد و حکیم بن طفیل او را یاری و تشجیع نمود پس تیغی حواله آن جناب نمود آن شمشیر بر دست راست آن حضرت رسید و از تن جدا گردید، حضرت ابوالفضل علیه السلام به سرعت مشک را بدوش چپ افکند و تیغ را به دست چپ داد و بر دشمنان حمله کرد و این رجز خواند
: وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُمُ یَمینی
اِنیّ اُحامی اَبَداً عَنْدینی
نَجْلِ النَّبّی الطّاهِرِ الاَمینِ
وَ عَنْ اِمامٍ صادِقِ الْیَقین
پس مقاتله کرد تا ضعف عارض آن جناب شد، دیگر باره نوفل (لعین) و به روایتی حکیم بن طفیل لعین از کمین نخله بیرون تاخت و دست چپش را از بند بینداخت، جناب عباس علیه السلام این رجز خواند:
یا نَفْسُ لاتَخْشی منَ الْکُفّارِ
وَاَبْشِری بِرحْمَهِ الْجَبّارِ
قَدْ قَطَعُوا بِبَغْیِهِمْ یَساری
مَعَ النَّبِیّ السَّیّدِ الْمُختارِ
فَاَصْلِهِمْ یا رَبّ حّر َّ النّار
و مشگ را به دندان گرفت و همت گماشت تا شاید آب را به آن لبان تشنگان برساند وناگاه تیری بر مشگ آب آمد و آب آن بریخت و تیر دیگر بر سینهاش رسید و از اسب به زمین افتاد.
پس فریاد برداشت که ای برادر مرا دریاب، به روایت مناقب ملعونی عمودی از آهن بر فرق مبارکش زد که به بال سعادت به ریاض جنت پرواز کرد. چون جناب امام حسین علیه السلام صدای برادر شنید، خود را به او رسانید دید برادر خود را در کنار فرات با تن پاره پاره و مجروح با دستهای مقطوع بگریست و فرمود:
اَلانَ اِنْکَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی. اکنون پشت من شکست و تدبیر و چاره من گسسته و به در حدیثی از حضرت سید سجاد علیه السلام مرویست که فرمودند خدا رحمت کند عمویم عباس را که برادر را بر خود ایثار کرد و جان شریفش را فدای او نمود تا آنکه در یاری او دو دستش را قطع کردند و حق تعالی در عوض دو دست او دو با ل به او عنایت فرمود که با آن دو بال با فرشتگان در بهشت پرواز میکند و از برای عباس علیه السلام در نزد خدا منزلتی است در روز قیامت که مغبوظ جمیع شهداء است و جمیع شهداء را آرزوی مقام اوست.
نقل شده که حضرت عباس علیه السلام در وقت شهادت سی و چهار ساله بود
قبرحضرت عباس(ع) نزدیک محل شهادتش کنار شریعه فرات است ، حضرت ابوالفضل(ع) لحظه شهادت سی و چهار سال سن داشت.
رک : فرهنگ عاشورا ، ص 293
درچگونگی شهادت حضرت علیاصغر، روایات متفاوت است؛ آنچه در منابع کهن و معتبر آمده، این است که:
امام حسین(ع) در خیمه نشسته بود که فرزندش عبدالله بن حسین (علیاصغر) را نزد او آوردند، حضرت او را در دامان خود نشاند، مردی از بنی اسد تیری به سوی او پرتاب کرد که آن طفل به شهادت رسید.(1)
در برخی از منابع کهن دیگر آمده که:
امام سوار بر اسب بود، که فرزند نوزادش را که در همان ساعت متولد شده بود، نزد او آوردند که در گوش او اذان بگوید که تیری آمد و به گلوی نوزاد اصابت کرد و به شهادت رسید.(2)
بنابر این چگونگی شهادت علیاصغر دقیقاً معلوم نیست. افزون بر این امام و سائر امامان در امور زندگی و متعارف، مانند جنگ و صلح، مبارزه و مسافرت از علم غیب خود استفاده نمیکنند. آنان مانند دیگران، اگر بیمار بشوند، دوا میخورند، گرسنه میشوند، غذا میخورند، خسته میشوند، استراحت میکنند، مسافرت میکنند. ممکن است در ضمن مسافرت دچار مشکل شوند.
امام حسین(ع) حضرت مسلم را به عنوان نماینده خود به کوفه میفرستد تا از اوضاع مردم کوفه به او خبر بدهد، مسلم را در کوفه به شهادت میرسانند. تمام این کارها، بر اساس روال معمول بین مردم انجام میشود. امام ملزم نبود که بر اساس علم غیب از خیانت مردم کوفه آگاه شود و به ان سمت حرکت نکند.
جریان شهادت حضرت علیاصغر هم اگر روایت معروف بین مردم صحیح باشد، از این قاعده مستثنى نیست. طبق روش متعارف، او را در آغوش گرفته و او را به شهادت رساندند.
کارهای امامان در امور دنیوی، مانند دیگران است تا عمل آنان بتواند الگو و اسوه و سرمشق دیگران قرار گیرد . استفاده از علم غیب برای رهاندن خود و بستگان از خطر و جلب منافع و سود برای خود، نمی تواند آن ها را الگوی دیگران قرار دهد.
پینوشتها:
1. ارشاد، شیخ مفید، ترجمه رسولی محلاتی، ج 2، ص 112، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، تهران بی تا.
2. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245، نشر دار صادر بیروت، 1479 ش.
یا حسین (ع)؛
من گفته ام به همه اربعین حرم هستم،
این تن بمیرد آبرویم را نبر حســـین (ع)...
ارباب خوبم میدونم تنها بودی و تنهاییتو درک میکنم...
دل من همیشه با تو میمونه...:Gol:
زیارت عاشورا ؟
شیخ طوسی با سه سند این زیارت شریفه را نقل مینماید:
1- عقبة ابن خالد از امام باقرعلیهالسلام ؛
2- صفوان بن مهران از امام صادقعلیهالسلام از پدرانش از پیامبرو جبرئیل و سرانجام از خدا؛
3- علقمه بن محمد حضرمی از امام باقرعلیهالسلام.
بیشتر رجال ین سه سند مورد تأیید علمای علم رجال میباشند و سند آن مورد قبول مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی است و میتوان گفت این زیارت شریفه از دو یا سه نفر از معصومین نقل شده است.
جریان این زیارت بدین صورت است که علقمه بن محمد حضرمی به حضرت باقر(ع) گفتم: مرا در این روز (روز عاشورا) دعایی تعلیم دهید تا در هر مکانی که هستم، چه دور و چه نزدیک بخوانم، حضرت فرمود: ابتدا دو رکعت نماز به جا آور، پس از آن الله اکبر بگو و زیارت عاشورا را بخوان. هر که چنین امام حسین را زیارت کند، مثل کسی است که همراه او شهید شده باشد و از جمله شهیدان کربلا خواهد بود، نیز برای تو نوشته شود ثواب زیارت تمامی پیامبران و ثواب زیارت هر کسی که امام حسین را زیارت کرد،از روزی که شهید شده است.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به مقدمة زیارت عاشورا در کتاب مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباسی قمی مراجعه نمایید.
چون تعلیم و دستور این زیارت در روز عاشورا توسط حضرت صادق بوده، بدین خاطر(1)
این زیارت امروزه به زیارت عاشورا شهرت یافته، خواندن آن در همه اوقات و هر روز دارای فوائد و برکات زیادی است. این زیارت تجدید عهد همه روزه پیروان حسین بن علیعلیهماالسلام با مولای خویش است که همراه با تولّی و تبری است و خط فکری زائر را در برابر دوستان و دشمنان اسلام و اهل بیتعلیهمالسلام ترسیم میکند و اعلام همبستگی با موافقان راه حسینعلیهالسلام و اعلان جنگ و مبارزه با دشمنان حق است تا عشق در وی به جهاد بیرونی بیانجامد.(2)
پینوشتها:
1. مفاتیح الجنان، ص 832.
2. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 207.
نه دلم می خواهد به تور "ایتالیا " و "اسپانیا" بروم
و نه بادام چشمهای "چینی ها" و "ژاپنی ها" را طلب کرده ام
"نه نسیم "دبی" و "استامبول"
به کله ام زده و نه هوس دوبیتی "باباطاهر" کرده ام
"حتی "منارجنبان" هم دلم را نمی لرزاند ، نه مات "کیشم" و نه موجی "خزر
فاتحه "سعدی" و "حافظ" را هم از همینجا می خوانم
من فقط یک بلیط رفت به "کربلا" می خواهم
...!ترجیحاً بدون برگشت
[=arial black]به همه گفته بودم عاشورا حرم هستم
آبرویم رفت .....:geryeh::Shekastan Del:
[=arial black]ده سال پیش یه شبی از همین شبا
سرمو گذاشتی رو شونت و گفتی:
دیگه نگران هیچی نباش ، حواسم بهت هست ...
این شبا بازم دلهره دارم
میشه یه بار دیگه سرمو بذاری رو شونتو و بگی حواست بهم هست؟؟؟
یا حسین،میدونم گناه زیاد کردم وخطا زیاد انجام دادم،ولی خودت میدونی هیچی تو دلم نیست ودلم برات به لرزه درمیاد، یاحسین خودت پیش خدا شفاعتمون کن
[="Purple"]آقاجون اربعین .... پای پیاده ... سفرکربلا ...
روزی همه کن همه...[/]
ﻧﻔﺲ ﺑﺪﻩ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﭘﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻋﻠﻢ ﺑﺰﻧﻢ
ﻧﻔﺲ ﺑﺪﻩ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﻡ ﺑﺰﻧﻢ
ﺳﺮﻡ ﻓﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﺕ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ
ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﻥ ﺭﻗﻢ ﺑﺰﻧﻢ
ﺳﺮﻡ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺍﯼ ﺿﺮﯾﺢ
ﭼﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﺮﯼ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﺣﺮﻡ ﺑﺰﻧﻢ
"و فديناه بذح عظيم..."
اي فرس با تو چه رخ داده كه خود باخته اي
مگر اينگونه كه ماتي تو شه انداخته اي ؟
صلي الله عليك يا اباعبدالله الحسين و علي المستشهدين بين يديك و رحمت الله و بركاته
از قبه میگویند و کف العباسعلیه السلام ... از قتلگاه و ...
امـّــا ...
ما
[=arial][=arial]کربلــا ندیده[=arial] ها[=arial]میرویم و میاییم و روسری سیاه و چادر محرم را بو میکینم ...ما کربلــا ندیده ها به جای خاطره گفتن از روزهای کربلایی شدنمان ،
چشمهایمان را می بندیم و خودمان را در آن سرا می بینیم ...
کربلــا میشود دلتنگ دیدنم شوی؟
نـذر كـرده ام
صد دور تـسبیح
"اهدنا الصراط المستقیم" بخوانم
شاید ایـن بار
مسیــرَم به کـربلا افتاد
حــســیــن جــان ...
آقــا ...
اشــکـــ در بــســاطــم نــیــســت...
عــرق شــرم قــبــول مــیــکــنــی ؟ ...
آشفته ام همچون غلام پیری که یک عمر گریه کرد از غمت
اما ...
کربلا نرفت
گُفْتً: اًول خُودِتو دُرسْت کُن بِعدٌ بُروُ هِیئت!!!!
خَندیدَم وُ گُفْتَم: چِ بامزه، پَس بایدْ بِه مَریضْ بِگیمْ اول سالِمْ شوً بَعد برو پیشِ دُکتُر..!
حُسِيّنْ جان...
نزدِ طبیبْ رَفْتمُ و دَرمان، تو را نوشت....
یِک کَربــلا مَـرا ببَریْ خًـوب مٍی شَوَمْ ...
بسم الله الرحمن الرحیم
شخصی عبارات جالبی می گفت:
می گفت:
"کسی که کربلا را ندیده ناکام از دنیا می رود؛
کسی که کربلا را دیده اما شب جمعه کربلا را ندیده، باز ناکام از دنیا می رود
کسی که شب جمعه کربلا را هم دیده اما اربعین و پیاده روی آن را ندیده، باز ناکام از دنیا می رود
و به هر حال، قیامت معلوم می شود که همه به کام نرسیده اند؛
مثل کسانی که در تاریکی در بیابانی پر از در و گوهر و طلا هستند، اما تاریک است، به آنها می گویند تا می توانید طلا و گوهر بردارید؛ صبح که می شود و هوا روشن می شود، همه پشیمانند و می فهمند ناکامند؛ چه کسی که 100 گونی برداشته و چه کسی که یک مشت برداشته؛ وقتی می بینند چه خبر بوده و می شد چه کرد، همه پشیمانند و می فهمند خسارت کرده اند".
[=arial black]سلام آقا
این روزها روزهای توست مولای من
تاسوعا و عاشورای توست مولای من
دردانه هایت به میدان میفرستی
اربا اربا برمیگردند
به میدان میروی و ....
و فدیناه بذبح عظیم
از سر نی قرآن میخوانی
خیمه ها میسوزد
بچه ها گریانند
این شبها شبهای گریه من است مولای من
سینه ام میسوزد
مرا از خودت راندی مولای من
بیست سال آرزوی سینه زنی
ده سال ارزوی حرم
سه سال آرزوی ...
یک عمر گریه پشت درت کافی نیست؟؟؟
همه عمر شنیدم که محال است سائل از خانه تان بی جواب برگردد
پس چرا بی جواب برگشتم؟؟؟
جواب همه حسینیان با تو
اگر به نبودنم راضی تری
خداحافظ مولای من ....
[="Purple"]کاش میشد بنویسم که حلالم بکنید/
ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید/
کاش آن روز که روزی مرا می دادند/
بیشتر تذکره ی #کرببلا می دادند:/
همه رفتند و من از هجر تو هق هق کردم/
بخدا #حضرت_ارباب زغم دق کردم/
کاش همراه تمام رفقا می رفتم/
پابرهنه ز نجف کرببلا می رفتم/
خستگی در وسط راه چه لذت دارد/
زائرت در نظر فاطمه عزت دارد/
عاشق آن است که اسپند در آتش باشد/
هربلایی رسد از یار دچارش باشد/
جز غم #عشق مگر غصه ی دیگر داریم/
قسمت این است که چون کوزه ترک برداریم/
در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم/
ما به #بین_الحرمین تو گرفتار شدیم/
داغ داریم، نپرسید چرا تب داریم/
از ازل در دلمان #روضه ی #زینب داریم[/]
[="Purple"]#ازلحظـه ی ورودیه تا آخرین وداع؛
#هرشب مُحرّم تو مرا میکُشد حسین . . . 】[/]
[="Purple"]اى که دستت میرسد کارى کنى...کارى بکن عمر دارد میرود,
دارد اجل سرمیرسد ..... در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن.... وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد
شب به شب در میزنم....چون در زدن مال من است
دست سائلها فقط تا حلقه درمیرسد
گر به ما کم میرسد.... از خصلت کم بینى است
ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد ..... من فقط یک نوکرم...... کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد......به نوکر میرسد
خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند..... نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد![/]
[="Purple"]من گدایی درت را دوست میدارم حسین
سائلان محضرت را دوست میدارم حسین
دست بوس نوکرت بودن برای من بس است
نوکری نوکرت را دوست میدارم حسین
"بارالها، گریهکنهای حسینم را ببخش!"
این دعای مادرت را دوست میدارم حسین
من برای ماندن اسلام بعد از کربلا
دست زینب پرورت را دوست میدارم حسین
در میان آن شهیدانی که دورت خفتهاند
زیر پایت... اکبرت را دوست میدارم حسین
در کنار علقمه، با دیدن آب فرات
هیبت آب آورت را دوست میدارم حسین[/]
عالم ، همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب ، خدا خدا بایدمان
تا پاک شود ، زمین ز ابنای یزید
همواره حسین ، مقتدا بایدمان
نظر به دلشده ی پرگناهتان بکنید
دوباره صید به تیر نگاهتان بکنید
دلم خوشست شریک غم شما هستم
شرر به جان من از سوز آهتان بکنید
به وقت غم همه امید من به عباس است
کمی سفارش من را به ماهتان بکنید
یا امام حسین کمک همه باشه منم امشب خودم سپردم بهش که کمکم کنه راهم پیدا کنم آمین