جمع بندی عدل الهی در زندگی دنیا

تب‌های اولیه

72 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

صدیق;750243 نوشت:
بنابراین هر کسی مسئول اعمال خودش است و انسانی که با اختیار خود به دیگران ظلم کرده است مسئول اعمال و رفتار خود است.

صدیق;750243 نوشت:
شرور اخلاقی منسوب به فاعل خودش است که انسانهای شرور هستند نه خداوند

سلام علیکم

ما دنبال مقصر نیستیم استاد!

به هر حال بی عدالتی شده یا نه ظلم و تبعیض وجود دارد یا نه؟؟؟؟!!!!
من نوعی از کجا باید بفهمم که خدا عادل است؟؟؟

ما همین دنیا را فقط دیدیم و توی همین دنیا شنیدیم که خدا عادل است
اما نباید آنرا ببینیم؟؟؟

چرا باید در جایی که ندیدیم و نمیدانیم هست یا نیست باید به دنبال عدالت بود؟؟؟

[=microsoft sans serif]

tariq.jameel;750666 نوشت:
دنیای انسان در قسمت او نوشته شده است اما دین انسان بر اساس محنت او است. یعنی مال رسیدن یا نرسیدن انسان از قبل تعیین شده اما این دلیلی بر این نمی شود که طرف کار نکند در اینجا باز موضوع قضا و قدر درگیر میشه. مثل اینکه بدبختی و خوشبختی انسان قبل خلقت نوشته شده و باز هم این دلیل نمی شود که طرف تلاشش را نکند. من در بالا گفتم که بحث کثرت با برکت فرق می کند.

باسلام
بله چه دنیا و چه آخرت انسان برای او نوشته شده است.
اما آخرت او مستقیما بر اساس عملکرد و اعمال اختیاری او نوشته شده است.

ولی در مورد نعمتهای مادی، لازم است تفکیکی را قائل شویم. به این صورت که:
نعمتهایی که قبل از توان کارهای اختیاری انسان دارد، نعمتهایی است که قاعدتا ربطی به اعمال اختیاری انسان ندارد و عوامل دیگری در آن دخالت دارد.

اما از زمانی که انسان توان کار کردن و تلاش و کوشش برای به دست آوردن روزی را دارد، دو نوع روزی برای انسان به صورت غیر معین نوشته شده است:
یک روزی آن است که مشروط به تحقق شرایط آن و از جمله تلاش خود انسان است.
یک روزی آن است که مشروط به عدم تحقق شرایط یا برخی از شرایط است.

انسان در این مورد:
اگر تلاش کند یا نکند، طبق تقدیرش محقق میشود، اما اگر تلاش کند و شرایط مهیا شود، تقدیر اولی برایش محقق میشود.
و اگر تلاش نکند، تقدیر دومش برایش تحقق می یابد.

[=microsoft sans serif]

ملاali;751348 نوشت:
به هر حال بی عدالتی شده یا نه ظلم و تبعیض وجود دارد یا نه؟؟؟؟!!!!
من نوعی از کجا باید بفهمم که خدا عادل است؟؟؟

ما همین دنیا را فقط دیدیم و توی همین دنیا شنیدیم که خدا عادل است
اما نباید آنرا ببینیم؟؟؟

چرا باید در جایی که ندیدیم و نمیدانیم هست یا نیست باید به دنبال عدالت بود؟؟؟


باسلام
بله بی عدالتی هست و زیاد هم هست.
اما اینکه شما می فرمایید منسوب به خداوند است، این درست نیست و ادعای بی دلیل است.

در مورد اینکه در کجا میتوانیم این عدالت را به عینه مشاهده کنیم، پاسخ این است که در جایی که تزاحمات عالم مادی و اختیاری انسانهای دیگر، جلوی تحقق عدالت الهی را نگیرد و آن جایی نیست جز جایی که میفرماید:«الملک یومئذ لله»(سوره حج/آیه56)

صدیق;751376 نوشت:
اما اینکه شما می فرمایید منسوب به خداوند است، این درست نیست و ادعای بی دلیل است.

در مورد اینکه در کجا میتوانیم این عدالت را به عینه مشاهده کنیم، پاسخ این است که در جایی که تزاحمات عالم مادی و اختیاری انسانهای دیگر، جلوی تحقق عدالت الهی را نگیرد و آن جایی نیست جز جایی که میفرماید:«الملک یومئذ لله»(

سلام مجدد
پس قبول دارید که عدل الهی در دنیا قابل مشاهده نیست؟ درسته؟

[=microsoft sans serif]

ملاali;753065 نوشت:
پس قبول دارید که عدل الهی در دنیا قابل مشاهده نیست؟ درسته؟

سلام
این جمله شما دو معنا میتواند داشته باشد.
1. این دنیا، محلی نیست که بتوان عدالت الهی را در ان مشاهده کرد.
2. این دنیا، به جای عدالت، بی عدالتی خداوند مشاهده میشود.

اگر جمله اول منظور شماست، تاحدودی نظر شما درست است؛
در این دنیا برخی از موانع باعث میشود انسان نتواند عدالت خداوند را مشاهده کند.
اینکه برخی ظلمهایی میکنند که جواب آن در این دنیا کاملا داده نمیشود
به همین جهت به آخرت دار جزا گفته میشود نه به دنیا و عدالت تام الهی در اخرت مشاهده میشود.
البته این جمله به صورت سالبه کلیه درست نیست بلکه به صورت سالبه جزئیه است.

اما اگر جمله دوم منظور شماست، این حرف به هیچ وجه درست نیست به این دلیل:
هر انچه مایه شبهه در عدالت الهی میشود عبارت است از:
مشکلات جسمی، فقر و نداری. مشکلات اجتماعی و اختلالات طبیعی.
ولی اینها به هیچ وجه مستقیما ربطی به خداوند ندارد و یا ناشی از سوء اختیار انسان است و یا اختلالات طبیعی.
حال
اگر کسی بخواهد بی عدالتی انسانهای دیگر را به خدا نسبت بدهد؛
اگر بخواهد مشکلات ناشی از محدودیتهای عالم ماده را بی عدالتی حساب کند و به خدا نسبت بدهد
اگر نگاه انسان به مشکلات مالی و معلولیتهای جسمی، نگاه بی عدالتی باشد نه حکمت الهی.
اگر بخواهد فقر و فلاکت و مشکلات زندگی ها را به خدا نسبت دهد و نقش اختیار و بی تدبیری و اختیار خود انسان و انسانهای دیگر را به حساب خداوند بگذارد
بله همه اینها باعث میشود بگوید نه تنها عدالت خدا در دنیا دیده نمیشود بلکه برعکس بی عدالتی دیده میشود.

صدیق;753080 نوشت:
ن در این دنیا کاملا داده نمیشود
به همین جهت به آخرت دار جزا گفته میشود نه به دنیا و عدالت تام الهی در اخرت مشاهده میشود.

سلام علیکم

پس یعنی پذیرش عدل الهی مبتنی به اثبات معاد است؟؟؟ کار سخت شد که !!!
اینطوری فقط ضرورت عدل الهی ثابت شده نه عدل الهی..اونهم دقیقا به خاطر اینکه عدل الهی در حیات فعلی ظهوری ندارد.

آقای کارشناس درمورد مطلبی که فرمودید خداوند به یکی ثروت می دهد چون در مقابل ثروت ضعیف تر است و به یکی نمی دهد چون قوی تر است به سوال من پاسخ دهید. من از کودکی در معرض فیلم های مستهجن و خودارضایی بوده ام. می بینید که من در مقابل این مسائل خیلی ضعیف ام. اما خداوند توفیق ازدواج را از من سلب کرده است و نمی توانم ازدواج کنم. دیدید که این جا خداوند متناسب با ظرفیت نعمت نمی دهد.

صدیق;751376 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
بله بی عدالتی هست و زیاد هم هست.
اما اینکه شما می فرمایید منسوب به خداوند است، این درست نیست و ادعای بی دلیل است.

در مورد اینکه در کجا میتوانیم این عدالت را به عینه مشاهده کنیم، پاسخ این است که در جایی که تزاحمات عالم مادی و اختیاری انسانهای دیگر، جلوی تحقق عدالت الهی را نگیرد و آن جایی نیست جز جایی که میفرماید:«الملک یومئذ لله»(سوره حج/آیه56)


برطبق این پستتون آیا قبول دارید که در این دنیا نمی توانیم روی خدا محاسبه کنیم.مثلا نمی توانیم این آیه را قبول کنیم((و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره)) یا آیه دیگر که می گوید:(( وانکحوالایامی منکم ..... ان یکونو فقراء یغنهم الله من فضله)) چرا که عالم دارای تزاحمات مادی است و خدا بنا ندارد در این عالم دخالت کند. پس نمی تواند متکفل روزی انسان باشد. یا آیات بسیار دیگری که انسان را دعوت به اعتماد به خدا می کند مثل ((ولاتقتلوا اولادکم خشیت املاق نحن نرزقکم و ایاهم)) این آیاتی که نوشتم به انسان می گویند که خدا را در زندگی دنیایت محاسبه کن.یعنی یک جایی هم برای وعده های الهی بگذار.اما با مسئله تزاحم این ها جمع نمی شود. به همین خاطراست که به جوونه می گی برو ازدواج کن خدا می رسونه او باور نمی کنه.چون یا باید مسئله تزاحم رو قبول کنه یا آیه قرآن رو.

MJR;750479 نوشت:
مثلا آیا عربستان سعودی ... ( حروف از پر کردن جای خالی عاجزند )
سلام به همه
من هم همین مشکل رو دارم که نمیتونم شأن کلمات رو برای وصف عربستان جهودی! پایین بیارم. رذل ترین کلمات هم شأنشون از این نوکران یهود بالاتره

MJR;750479 نوشت:
هنوز مدت زیادی از مرگ اون دختر بچه ای که هنگام فرار از دست داعش توی دریا جان داد! و جسدش رو موج به ساحل آورده بود نگذشته! یا اون دختر بچه ای که باز موقع فرار از دست تروریست ها توی آغوش پدر خودش تدریجی جان داد! می دونید واسه یه پدر چقدر سخته که شاهد مرگ تدریجیه دختر کوچیکش باشه؟؟؟!!! آیا می تونید اینو تصور کنید؟؟؟؟ آیا شما مصلحت و عدالتی در این امر مشاهده میکنید؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دوست خوبم دغدغهء شما قابل تحسینه
باور کن من هم خیلی به هم میریزم وقتی این اخبار رو میشنوم! قلبم آتش میگیره و اشک چشمم جاری میشه

اما نکته ای عرض کنم خدمت شما
چرا شما این دنیا رو جدای از آخرت فرض کردید؟ دنیا و آخرت درسته که دو شکل متفاوت دارن ، ولی جدای از هم نیستن
دنیا رو شب فرض کنید و آخرت رو روز. شب و روز درسته که شکل متفاوتی دارن ، اما ادامهء هم هستن

بذارید یه مثال براتون بزنم. به ترتیب اتفاقات توجه بفرمایید:

1 - تصور کنید مردی در خیابان با چاقو به یک خانم حمله میکنه ، اون رو میکشه و پولش رو به سرقت میبره

2 - چند شاهد ماجرا رو می بینن و به پلیس اطلاع میدن

3 - پلیس اطلاعات رو جمع میکنه و با تحقیقات ، قاتل رو پیدا و دستگیر میکنه و به دادگاه معرفی میکنه

4 - دادگاه مدارک و شواهد رو بررسی میکنه و حکم این قاتل رو صادر و اجرا میکنه

من و شما 4 مرحلهء بالا رو مراحل یک پروسه میدونیم و جدای از هم نمیدونیم. دنیا در حقیقت مرحلهء 1 و 2 از این جریان هست و مراحل 3 و 4 ، در واقع آخرت هستن. اما چون بین دنیا و آخرت تفاوت هایی وجود داره و اینکه چیزی به اسم زمان برای ما سپری میشه ، مراحل رو جدای از هم در نظر میگیریم و انتظار داریم مراحل 3 و 4 هم در همین دنیا انجام بشن

[=microsoft sans serif]

ملاali;753510 نوشت:
پس یعنی پذیرش عدل الهی مبتنی به اثبات معاد است؟؟؟ کار سخت شد که !!!

باسلام
خیر دوست عزیز
بین اثبات عدالت و مشاهده عدالت فرق هست.
پذیرش عدل الهی، مبتنی بر اثبات معاد نیست، بلکه دیدن عدالت الهی به نحو تام وکامل ، متوقف است بر برپا شدن قیامت و محاسبه اعمال.

ملاali;753510 نوشت:
اینطوری فقط ضرورت عدل الهی ثابت شده نه عدل الهی..اونهم دقیقا به خاطر اینکه عدل الهی در حیات فعلی ظهوری ندارد.

باز هم مغالطه ای دیگر.
هم ضرورت عدل الهی اثبات میشود و هم فعلیت آن.
هر دو هم از راه دلیل عقلی اثبات میشود.(هرچند در واقع دو تا نیستند.)
در ضمن، عدل الهی در حیات فعلی، ضرورت دارد ولی آنچه مایه این اشتباه شما شده این است که تحقق عدالت تام الهی در این دنیا به خاطر محدودیتهای عالم طبیعت و نیز اختیار انسانهای دیگر، امکان ندارد.

[=microsoft sans serif]

انتخاب اول;753530 نوشت:
آقای کارشناس درمورد مطلبی که فرمودید خداوند به یکی ثروت می دهد چون در مقابل ثروت ضعیف تر است و به یکی نمی دهد چون قوی تر است به سوال من پاسخ دهید. من از کودکی در معرض فیلم های مستهجن و خودارضایی بوده ام. می بینید که من در مقابل این مسائل خیلی ضعیف ام. اما خداوند توفیق ازدواج را از من سلب کرده است و نمی توانم ازدواج کنم. دیدید که این جا خداوند متناسب با ظرفیت نعمت نمی دهد.

سلام
اجازه بدهید دوباره مطلب را مطرح کنم.
مطلب شما: شما در مقابل مسائل جنسی ضعیف هستید، خداوند توفیق ازدواج را از شما سلب کرده است.
مطلب من: خداوند به هر کسی نعمتی را میدهد که در مقابل آن ضعیف است.

این کلام شما چند ایراد دارد:
اول: کلام بنده این نبود: خداوند گاه به برخی انسانها، برخی از خواسته هایشان را نمیدهد، به خاطر لطفی که به آنان دارد(البته این لطف بی جهت نیست و به خاطر اعمال نیک سابق خودشان یادعای پدر و مادرشان بوده است)
دوم: البته این مطلب در برخی موارد به جهت امتحان بندگان آنان را مبتلا به چیزهایی میکند که ظاهرش نعمت است ولی در واقع او با آن چیزها امتحان میشود. اما اشکال این مسئله این است که این مورد به صورت موجبه جزئیه است نه کلیه. یعنی در برخی موارد چنین است نه همه موارد.
سوم:کلام شما هیچ ربطی به ادعایی که از من نقل کردید ندارد. چون دقیقا مثال شما مطابق با همان مسئله ما است: ضعف در برابر مسائل جنسی= عدم توانایی بر ازدواج(یعنی امتحان با مسائل جنسی به صورت غیر شرعی)
چهارم: اشکال دیگر در خود مدعای شما این است که سلب توفیق ازدواج حرف نادرستی است و نه دلیل عقلی بر آن دارید و نه دلیل شرعی و نه دلیل تجربی. بر اساس کدام دلیل میفرمایید که خداوند توفیق ازدواج را از شما سلب کرده است.

[=microsoft sans serif]

انتخاب اول;753531 نوشت:
برطبق این پستتون آیا قبول دارید که در این دنیا نمی توانیم روی خدا محاسبه کنیم.مثلا نمی توانیم این آیه را قبول کنیم((و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره)) یا آیه دیگر که می گوید:(( وانکحوالایامی منکم ..... ان یکونو فقراء یغنهم الله من فضله)) چرا که عالم دارای تزاحمات مادی است و خدا بنا ندارد در این عالم دخالت کند.

هر عاملی در این دنیا، به همین صورت عمل میکند.
کسی که شما را به کار دعوت میکند و برایتان حقوقی تعیین میکند، میگوید هر ماه فلان قدر به شما حقوق و مزایا میدهد.
اما این حقوق و مزایا در صورتی به شما میرسد که شما برسر کار بروید، کارتان را درست انجام بدهید، دزد به شما نزند و....
خداوند نیز وعده داده که اگر ازدواج کنید، خداوند شما را بهره مند میکند.
اما این وعده الهی در صورتی محقق میشود که شما شرایط وزمینه های دیگر را فراهم کنید.
کسی که به صرف این وعده بخواهد سر کار نرود یا سرکاری برود که حقوق خوب نمی دهد یا حقوق را سروقت نمیدهد و یا بیشتر از درآمدش خرج میکند یا پول خود را هدر میدهد و...، این دیگر ربطی به خداوند ندارد.

بر این اساس که خداوند صادق الوعد است و وعده بیهوده نمیدهد، به وعده اش عمل خواهد کرد. هرچند گاهی ممکن است قدری زمان ببرد و نیز نیاز به شرایط و زمینه هایی دارد که خارج از وعده الهی است.

صدیق;754284 نوشت:
[=microsoft sans serif]

اما این وعده الهی در صورتی محقق میشود که شما شرایط وزمینه های دیگر را فراهم کنید.
کسی که به صرف این وعده بخواهد سر کار نرود یا سرکاری برود که حقوق خوب نمی دهد یا حقوق را سروقت نمیدهد و یا بیشتر از درآمدش خرج میکند یا پول خود را هدر میدهد و...، این دیگر ربطی به خداوند ندارد.


پس از دیدگاه شما باید انسان برود سرکار آن هم کار پردرآمدی که سروقت حقوقش را می دهند بعد منتظر باشد وعده الهی محقق شود. من متوجه شدم که چرا سن ازدواج بالا رفته است زیرا کاری که هم حقوق خوب بدهند و هم سروقت بدهند تا 30سالگی گیر انسان نمی آید. فقط می شود بگویید درآمد انسان چقدر باید باشد تا وعده ی الهی عمل شود؟ یعنی از چه مبلغی درآمد بالاتر باشد تا خداوند وعده اش را عملی کند؟3میلیون درماه ، 4میلیون در ماه.10میلیون درماه ؟ چقدر درماه؟ تازه حقوقشم باید سروقت باشد. فکرکنم فقط وعده خدا در مورد کسانی که در پست های عالی وزارتی هستند محقق می شود. حالا شما عددی که ازتان خواستم بگویید تا ببینم چگونه باید این طور کاری پیدا کنم تا خدا وعده الهی را محقق کند؟

[=microsoft sans serif]

انتخاب اول;754517 نوشت:
پس از دیدگاه شما باید انسان برود سرکار آن هم کار پردرآمدی که سروقت حقوقش را می دهند بعد منتظر باشد وعده الهی محقق شود. من متوجه شدم که چرا سن ازدواج بالا رفته است زیرا کاری که هم حقوق خوب بدهند و هم سروقت بدهند تا 30سالگی گیر انسان نمی آید. فقط می شود بگویید درآمد انسان چقدر باید باشد تا وعده ی الهی عمل شود؟ یعنی از چه مبلغی درآمد بالاتر باشد تا خداوند وعده اش را عملی کند؟3میلیون درماه ، 4میلیون در ماه.10میلیون درماه ؟ چقدر درماه؟ تازه حقوقشم باید سروقت باشد. فکرکنم فقط وعده خدا در مورد کسانی که در پست های عالی وزارتی هستند محقق می شود. حالا شما عددی که ازتان خواستم بگویید تا ببینم چگونه باید این طور کاری پیدا کنم تا خدا وعده الهی را محقق کند؟

دوست عزیز
مشکل بحث ما اینجاست که این مسئله را نه با عقل میتوان فهمید و نه با تجربه.
اگر بخواهیم بحث را این شکلی پیش ببریم، نه ادعای متکلمان و دینداران قابل اثبات است و نه ادعای شما.
نه انکار شما با دلیل مورد قبول ماست و نه ادعای ما مورد قبول شما.
ادعایی که بنده داشتم، را با تجربه و عقل نمیتوان اثبات یا انکار کرد.
حتی به صورت جزیی و موردی هم نمیتوان متوجه شد که یک نفر ایا مورد عنایت الهی قرار گرفته یا مورد استدراج قرار دارد.
ادعایی که شد مبتنی بر یک قاعده و اصل کلی الهی بود، البته این اصل کلی، برای کسی مورد پذیرش قرار میگیرد که به او ایمان و اعتماد داشته باشد. وگرنه کسی که به او اعتماد ندارد، حتی اگر دقیقا فردای روز ازدواجش شغل بسیار مناسب و پردرآمدی پیدا کند و یا در قرعه کشی بانک برنده جایزه میلیاردی بشود باز میگوید این ربطی به وعده خدا ندارد و خودم زحمت کشیدم یا در نهایت آنها را متوجه شانس میکند.
کسی هم که به او اطمینان دارد، حتی اگر زمان زیادی از ازدواجش گذشت و به مال و منال مناسبی نرسید، باز هم به وعده الهی بدبین نمیشود بلکه عدم موفقیت خودش را ناشی از عوامل و موانع دیگری میبیند نه صادق الوعد نبودن خداوند.

بنابراین دقت دارید که این بحثها به سرانجامی نمیرسد مگر اینکه یا به کلیات عقلی و نقلی اعتماد کنیم و بر اساس آن، فرایند تصمیمات الهی را بفهمیم یا اینکه آنرا قبول نکنیم و به خودمان و تلاش خودمان اعتماد کنیم.
این گوی و این میدان

صدیق;754745 نوشت:
[=microsoft sans serif]
دوست عزیز
مشکل بحث ما اینجاست که این مسئله را نه با عقل میتوان فهمید و نه با تجربه.
اگر بخواهیم بحث را این شکلی پیش ببریم، نه ادعای متکلمان و دینداران قابل اثبات است و نه ادعای شما.
نه انکار شما با دلیل مورد قبول ماست و نه ادعای ما مورد قبول شما.
ادعایی که بنده داشتم، را با تجربه و عقل نمیتوان اثبات یا انکار کرد.
حتی به صورت جزیی و موردی هم نمیتوان متوجه شد که یک نفر ایا مورد عنایت الهی قرار گرفته یا مورد استدراج قرار دارد.
ادعایی که شد مبتنی بر یک قاعده و اصل کلی الهی بود، البته این اصل کلی، برای کسی مورد پذیرش قرار میگیرد که به او ایمان و اعتماد داشته باشد. وگرنه کسی که به او اعتماد ندارد، حتی اگر دقیقا فردای روز ازدواجش شغل بسیار مناسب و پردرآمدی پیدا کند و یا در قرعه کشی بانک برنده جایزه میلیاردی بشود باز میگوید این ربطی به وعده خدا ندارد و خودم زحمت کشیدم یا در نهایت آنها را متوجه شانس میکند.
کسی هم که به او اطمینان دارد، حتی اگر زمان زیادی از ازدواجش گذشت و به مال و منال مناسبی نرسید، باز هم به وعده الهی بدبین نمیشود بلکه عدم موفقیت خودش را ناشی از عوامل و موانع دیگری میبیند نه صادق الوعد نبودن خداوند.

بنابراین دقت دارید که این بحثها به سرانجامی نمیرسد مگر اینکه یا به کلیات عقلی و نقلی اعتماد کنیم و بر اساس آن، فرایند تصمیمات الهی را بفهمیم یا اینکه آنرا قبول نکنیم و به خودمان و تلاش خودمان اعتماد کنیم.
این گوی و این میدان

اگر نمی توانید ادعای خود را عقلا اثبات کنید ادعایتان احتمالا مشکل دارد یا این که شما ادعاهای هرج و مرج دارید. اگر آن اصل کلی است پس چرا نمی توانید اثباتش کنید؟
بعدش به نظر شما آیا خدایی که به کسانی که رفته اند کار پردرآمدی پیدا کرده اند فقط کمک می کند واضح تر بگم خدایی که می گوید بنده من برو کار برجی 4 میلیون پیدا کن تا کمکت کنم اعتماد کردن چه فایده ای دارد؟ اگر این بحث ها به نتیجه ای نمی رسد به خاطر این است که خدایی که شما معرفی می کنید فقط خدای پولداران است.آن جا که می گویید کسی که سر کاری می رود که پول خوب وسروقت نمی دهند نباید از خدا توقع کمک داشته باشد در واقع قبول کرده اید که خدا فقط بعد از به دست آوردن پول به انسان کمک می کند. یک سوال خیلی واضح است دارم که چراخدایی که شما تصویر می کنید فقط به کسانی کمک می کند که شغلی در حد وزارتخانه ای داشته باشند؟؟؟؟؟؟؟؟؟معلوم است که کاروتلاش ما اصالت دارد پس وعده الهی اگر فرمایشات شما را قبول کنیم کشک است و در واقع چه انسان پولدار شود و چه فقیر ربطی به خدا ندارد.این چیزی است که شما می گویید و با روش های ژورنالیستی سعی می کنید بگویید که این حرف من است.

Reza-D;753624 نوشت:
چرا شما این دنیا رو جدای از آخرت فرض کردید؟ دنیا و آخرت درسته که دو شکل متفاوت دارن ، ولی جدای از هم نیستن
دنیا رو شب فرض کنید و آخرت رو روز. شب و روز درسته که شکل متفاوتی دارن ، اما ادامهء هم هستن

سلام
سوال اینه که چرا عدالت خدا باید منوط به اثبات چیز دیگری باشد؟ که آیا حالا اثبات شود یا نشود
آخرت هم مثل عدالت چه فرقی دارد؟ هیچ کدوم از اینها اثبات نشده اند بلکه ضرورت آنها اثبات شده اند
به این شرح که میگیم چون دنیا پر از ظلم است باید عالم دیگری باشد که حساب و کتاب باشد
آیا این یعنی اثبات عدل الهی؟؟؟

صدیق;754280 نوشت:
پذیرش عدل الهی، مبتنی بر اثبات معاد نیست، بلکه دیدن عدالت الهی به نحو تام وکامل ، متوقف است بر برپا شدن قیامت و محاسبه اعمال.

سلام علیکم
این سخن شما یعنی اینکه توی دنیا دنبال عدل الهی نگردیم بلکه امید به وجود عالم دیگری داشته باشیم که در آنجا عدالت محقق شود

اما یه سوال دیگه
عدالت را چه کسی تعریف میکند؟ ما یا خدا
از کجا معلوم اونچه که ما عدالت میدانیم عدالت باشد؟

مگر خداوند در قرآن نفرموده و عسی ان تکرهو شیا و هو خیرلّکم؟
وقتی خیر ما متوقف به میل ما نیست چگونه میتوان از عدل الهی سخن گفت؟
یعنی شاید از منظر خدا عدالت این است که من به خواسته هام نرسم و دیگری برسد

یعنی دقیقا همین اتفاقی که در دنیا می افتد

با این حساب دیگر احتیاجی به اثبات معاد هم نیست

ملاali;755182 نوشت:
سلام
سوال اینه که چرا عدالت خدا باید منوط به اثبات چیز دیگری باشد؟ که آیا حالا اثبات شود یا نشود
آخرت هم مثل عدالت چه فرقی دارد؟ هیچ کدوم از اینها اثبات نشده اند بلکه ضرورت آنها اثبات شده اند
به این شرح که میگیم چون دنیا پر از ظلم است باید عالم دیگری باشد که حساب و کتاب باشد
آیا این یعنی اثبات عدل الهی؟؟؟
سلام داداش گل
جدیداً سالی یه بار میای سایت :Nishkhand:

خب پس اول باید مقدمات رو پیدا و اثبات یا رد بفرمایید
نمیشه که بفرمایید من وجود چرخ یک اتوموبیل رو قبول ندارم ، حالا شما مدل رینگش رو برام توضیح بدید!
ابتدا به این بپردازید که آیا چرخی وجود داره یا خیر ، بعد برید سراغ مدل رینگش :ok:

[=microsoft sans serif]

ملاali;755186 نوشت:
این سخن شما یعنی اینکه توی دنیا دنبال عدل الهی نگردیم بلکه امید به وجود عالم دیگری داشته باشیم که در آنجا عدالت محقق شود

باسلام
بله عدالت تام الهی در این دنیا نه محقق میشود و نه میتواند محقق شود.

ملاali;755186 نوشت:
عدالت را چه کسی تعریف میکند؟ ما یا خدا
از کجا معلوم اونچه که ما عدالت میدانیم عدالت باشد؟

عدالت و ظلم را نه ما تعریف میکنیم و نه خداوند.
بلکه عدالت از مصادیق حسن ذاتی افعال است.
که گاهی عقل ما انرا میفهمد و گاه نمیفهمد.

ملاali;755186 نوشت:
مگر خداوند در قرآن نفرموده و عسی ان تکرهو شیا و هو خیرلّکم؟
وقتی خیر ما متوقف به میل ما نیست چگونه میتوان از عدل الهی سخن گفت؟
یعنی شاید از منظر خدا عدالت این است که من به خواسته هام نرسم و دیگری برسد

کاری که کسی انجام میدهد، قطعا متصف به حسن و قبح و در نتیجه عدالت و ظلم میشود، اما گاهی اوقات به خاطر علم ناقص ما حدود و قیود آن کار و مصلحتی و هدفی که از انجام آن مدنظر انجام دهنده اش بوده را نمیدانیم. به همین دلیل نمیتوانیم در مورد آن نظر بدهیم و عادلانه یا ظالمانه بودنش را بفهمیم.
در ضمن ما عدالت خداوند را از طریق کارهایش اثبات نمیکنیم که لازم باشد تک تک کارهایش را بررسی کنیم و پی به عدالتش ببریم.
عدالت الهی از طریق استدلال عقلی اثبات میشود نه تجربیات ما.

ملاali;755186 نوشت:
با این حساب دیگر احتیاجی به اثبات معاد هم نیست

ربط اینها را متوجه نشدم.

[=microsoft sans serif]پرسش:
1. اگر عدالت لازمه رشد و تعالی انسانهاست و خداوند نیز عادل است...چرا پس در زندگی دنیا عدالتی نیست؟ و اگر برخی از محرومان، به واسطه محرومیتهایی که دارند ایمانشان از دست بدهند، تکلیف آنان چیست و خداوند چه برخوردی با آنان میکند؟

پاسخ:
در مورد این سوال، لازم است به این نکته توجه شود که عدالت چیست و آیا تفاوت در نعمتها منافاتی با عدالت دارد یا نه.
عدالت به معنای آن است که هر چیزی در جایگاه خود قرار بگیرد و لازمه آن این است که رفتار تبعیض آمیز نداشته باشیم و هر کسی به اندازه لیاقت و شایستگی اش از نعمتی که قصد بخشش آنرا داریم برخوردار باشد نه اینکه همه مخاطبان را در شرایط مساوی قرار دهیم.
مثلا وقتی ما میخواهیم چند ظرف آب را پر کنیم، نباید چشم خود را ببندیم و در همه آنها به یک اندازه آب بریزیم. بلکه باید در هر کدام به اندازه ای که قابلیت و ظرفیت دارد آب بریزیم.
خداوند متعال این مسئله را با بیانی زیبا در قران کریم ارائه کرده است:

[=microsoft sans serif]«أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رَّابِیاً»(۱)
خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد، پس رودخانه‏ها به اندازه (ظرفیت) خویش جارى شده و سیلاب كفى را بر خود حمل كرد.»

[=microsoft sans serif]یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمى ‏سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مى‏گردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است.(۲)

انسانها از نظر روحیات در یک سطح نیستند. برخی از انسانها در برابر ثروت و قدرت و نعمت زیبایی و شهرت اجتماعی و ... ناتوان و ضعیف هستند و به راحتی به انحراف کشیده میشوند و برخی دیگر توان مقابله با تمایلات نفسانی را دارند.
بنابراین این تفاوتها، در وهله اول باز میگردد به تفاوت در روحیات انسانها و تفاوت در روحیات نیز باز میگردد در تفاوت در خلقت و افرینش انسان.

ممکن است بپرسید خداوند چرا انسانها را متفاوت خلق کرد:
خداوند است که هر کسی را به یک صورتی خلق کرده است و این تفاوتها اگر وجود نداشته باشد، نظام خلقت انسان و هدفی که خداوند دارد نقض میشود.
در جهان هم باید انسان فقیر باشد و هم انسان ثروتمند. فقیر با فقرش امتحان شود و ثروتمند با ثروتش.
اگر همه مثل هم باشند: همه ثروتمند باشند یا فقیر. همه زیبا باشند یا نازیبا. همه قدرتمند باشند یا ضعیف و ... ، دیگر زمینه خیلی از امتحانها و ابتلاء ها از بین میرود و فرایند به کمال رسیدن انسان مختل میشود.(۳)

البته دو عامل دیگر نیز برای فقر انسان وجود دارد:
عامل اول: برخی گناهان که باعث فقر میشود. برخی از این گناهان عبارتند از:
سبك شمردن نماز و تأخير انداختن آن از اول وقت، عمل منافی عفت(زنا)، ظلم به مردم، قسم دروغ خوردن، عادت کردن به دروغ، قطع رحم، اسراف کردن و ...(4)

عامل دوم: ندانم کاری و اسراف که باعث فقر و از دست دادن ثروت میشود.
بر اساس آیات قران کریم اسراف و زیاده روی حتی در بخشش مال به فقرا نیز نادرست است و خداوند از این کار نیز نهی کرده است، آنجا که به پیامبرش میفرماید:

[=microsoft sans serif]««وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إلَی عُنَقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوما مَحْسُورا»(۵)
؛ «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن [و ترک انفاق و بخشش منما] و بیش از حد [نیز] دست خود را مگشای تا سرزنش شوی و از کار فرو مانی.»»

[=microsoft sans serif]
در روایتی از رسول گرامی اسلام(ص) به اثر اسراف در زندگی انسان اشاره دارد و میفرماید:
[=microsoft sans serif]«من بذّر افقره الله»(۶)
«کسی که مالش را بیهوده هدر دهد خدا او را فقیر می کند»

[=microsoft sans serif]در روایتی بیان شده است:
[=microsoft sans serif]«ثَلاَثَةٌ تَرِدُ عَلَیْهِمْ دَعْوَتُهُم: رَجُلٌ رَزَقَهُ الله مَالاً فَاَنْفَقَهُ فِی غَیْرِ وَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ: یَا رَبِّ ارْزُقْنِی. فَیُقَالُ لَهُ: ألَمْ أرْزُقْکَ...»
دعای سه گروه مستجاب نمی شود: کسی که خداوند به او ثروتی روزی کرده است؛ امّا آن را در غیر جای خود انفاق می کند. سپس دعا می کند: خدایا! رزق مرا برسان. پس به او خطاب شود: آیا به تو روزی ندادم؟!... .»(۷)

[=microsoft sans serif]
باتوجه به این نکات،‌ مشخص میشود:
اولا: خیلی مواقع فقر و بدبختی دنیوی به خاطر کارهای خود ما است. یا نتیجه اعمال زشت و گناهان است یا نتیجه بی تدبیری و ریخت و پاش های بی حساب و کتاب.
ثانیا: مواردی که ناشی از عوامل یاد شده نیست، جنبه امتحان و ابتلاء دارد و همانند سایر ابتلاءها به خاطر رشد و کمال انسان است.

به هر حال هیچ یک منافاتی با عدالت الهی ندارد.
بله اگر خداوند فقر ناشی از امتحان و نیز پاداش صبر در موارد خود کرده انسان را در آخرت به انسان ندهد، میتوان گفت که با عدالت الهی ناسازگار است ولی خداوند اینگونه عمل نمیکند و در قیامت به فقرا توجه خاصی مینماید.

باتوجه به این نکته،
فقر نوع اول که خودش امتحان الهی بود و اگر شخص در اثر این فقر به گناه افتاد و یا حتی کافر شد مانند آن است که کسی در اثر راحت طلبی ایمان نیاورد و کافر شد.
در هر دو،‌ انسان به اختیار خود ایمان خود را از دست داده است و نه فقر علت تامه برای کفر است و نه سختی تکالیف،‌مانع کامل و غیر قابل نفوذ برای ایمان آوردن.
در هر دو صورت،‌ انسان میتواند ایمان خود را حفظ کند.
شاهد آن نیز فقرای زیادی است که با وجود فقر مفرط ایمان خود را حفظ کرده و از خیلی از ثروتمندان، مومن تر هستند.

در فقر نوع دوم(که ناشی از اعمال اختیاری انسان بود) نیز باید بین دو مسئله تفکیک کرد.
اینکه این فقر ناشی از رفتار خود انسان است و ربطی به خداوند ندارد. بنابراین چنین شخصی اگر به کفر یا گناه کشیده شود، ربطی به خداوند ندارد.
و اینکه این فقر نیز به هیچ وجه علت تامه برای کفر یا گناه نیست همانطور که در مورد فقر نوع اول گفتیم.

البته همانطور که در روایت بخش قبل گفته شد، انسان فقیر نباید از تلاش دست بردارد. زیرا انسان به صورت دقیق نمیتواند تشخیص دهد که علت فقرش چیست: امتحان الهی یا گناهان یا اسراف و ندانم کاری.

بنابراین باید تلاش خود را انجام دهد و از هر راه مشروع و صحیحی برای کسب معاش خود تلاش کند. حال اگر نشد، نباید ناراحت و افسرده شود چرا که شاید این فقر به صلاح او باشد. بنابراین در این موقع باید صبر پیشه کند و بی تابی نکند که این صبر خودش بی اجر نمی ماند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. سوره رعد، آیه۱۷
۲. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲
۲. ر.ک:همان، ص۱۶۶-۱۶۷
۴. برای اطلاع بیشتر ر.ک چه کارهایی باعث می شود که برکت از زندگی انسان برود و هر چه تلاش کنی از زندگی عقب باشی
۵. سوره اسراء، آیه۲۹
۶.مجموعه ورام، ج۱، ص۱۶۷
۷. الکافی، ج۲، ص۵۱۱(ط اسلامیه)

پرسش: جامعه ای که افراد آن از نظر امکانات و استعدادها با یکدیگر تفاوت دارند چگونه به سعادت میرسد؟

پاسخ:
[=&quot]
خیلی مواقع فقر انسانها ناشی از اعمال اختیار خود آنهاست.
کسی که خودش برای طلب روزی تلاش نمیکند و صرفا انتظار دارد از آسمان کیسه پولی برای او نازل شود،‌ یا کسی که با اسراف زندگی خود را تباه میکند،‌یا کسی مال خود را بدون هیچ تضمینی به دیگری میدهد و آن شخص مالش را مییبرد و اموری از این دست،‌ چطور از خداوند انتظار دارند.
در روایتی زیبا از امام صادق(علیه السلام)‌ بیان شده است:

[=&quot]«اربعه لا تستجاب لهم دعوة: الرجل جالس فی بیته یقول: الله ارزقنی. فیقال له: الم امرک بالطلب؟ ... و رجل کان له مال فافسده فیقول: اللهم ارزقنی، فیقال له الم آمرک بالاقتصاد؟ الم آمرک بالاصلاح؟ ... و رجل کان له مال فأدانه بغیر بینه، فیقال له: الم آمرک بالشهادة»(۱)

[=&quot]بر اساس این روایت برخی انسانها بدون هیچ تلاشی از خداوند انتظار روزی دارند.
برخی بدون اینکه میانه روی داشته باشد،‌انتظار دارد که مال دوباره داشته باشد.
برخی بدون اینکه تدبیر کرده و در قرض دادن و امانت دادن پولش اصول امنیتی را رعایت کند،‌قصد دارند مال دوباره داشته باشند.
دعای این افراد از جانب خداوند بی پاسخ می ماند.
به قول معروف،‌در این موارد خود کرده را تدبیر نیست.

در مورد فقر ناشی از گناهان نیز همین وضعیت برقرار است.
با وجود این وضعیت جامعه ربطی به خداوند نداردِ زیرا اینها نتایج مستقیم کارهای انسان است و خودش باید پاسخگوی اعمالش باشد.

البته چنین افرادی اگر در برابر سختی ها صبر کنند و تلاش خود را در کسب معاش و اصلاح رفتار خود داشته باشند، هم خودشان به سعادت و کمال میرسند و هم جامعه را به سمت سعادت می برند.

۱. الکافی، ج۴، ص۳۹۴(ط اسلامیه)

موضوع قفل شده است