هدایت انسان, انتخاب یا تقدیر؟؟؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هدایت انسان, انتخاب یا تقدیر؟؟؟

[=&amp] سلام ...[/]

[=&amp]چرا خداوند توی قران گفته من منت برشما گذاشتم و هدایت شدید ولی ازاونور گفته شما قدرت اختیار وانتخاب دارین و میتونین هرراهی بخواین برین! اما شاکرا اما کفورا!![/]

[=&amp] بالاخره خدا میخواد ما توراه درست قدم بزاریم یا ما خودمون انتخاب میکنیم؟[/]
[=&amp] اصلا کافری که مسلمون میشه ویا مسلمونی که به خودش میادو راه دیگه ای واسه زندگیش انتخاب میکنه ....[/]
[=&amp]این انتخاب خواست خدا بوده یا خود انسان؟؟؟ اگر خواست خدا بوده مگه همه انسانها حق هدایت شدن ندارند؟؟ پس چرا این درمورد بعضی افراد فقط اتفاق می افته ...
چراهمه انسانها به راه راست هدایت نمیشن؟؟[/]

[=&amp] اینکه یکی یهو برمیگرده سمت خدا توی تقدیرشه؟؟؟ بالاخره انتخاب خودشه یاخدا؟؟؟ [/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

قبل از آنکه به پرسش شما بپردازیم لازم است مقدمه ای را عرض کنیم.

آنطور که از قرآن و روایات اسلامی استفاده میشود، خداوند دو گونه اراده دارد:

1. اراده و خواست تکوینی

2. اراده و خواست تشریعی.

اراده و خواست تکوینی خداوند همان است که گاه با نام قضای حتمی خدا از آن یاد میشود یعنی خداوند اراده میکند چیزی را به وجود آورد و آن را خلق کند و هیچ مانعی در برابر این خواست خدا قرار نمیگیرد. از اینرو گفته میشود اراده تکوینی خداوند تخلف ناپذیر است.

از شواهدی که در قرآن برای این نوع اراده الهی میتوان برشمرد آیه زیر است:

كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولا؛ امر خدا انجام شدنى است. (نساء/47)

به عنوان نمونه، همینکه نوع انسان، موجودی مختار آفریده شده است طبق اراده تکوینی خداوند است یعنی خداوند نوع انسان را اینگونه خلق کرده است خواه خود انسان اینرا بپسندد یا نپسندد.

برخلاف اراده تکوینی، اراده تشریعی خداوند تخلف پذیر است. معنای اراده تشریعی این است که خداوند طبق اراده تکوینی اش دو شیئ را خلق میکند اما تنها همراهی با یکی از آندو را برای انسان مطلوب میداند و همین را برای انسان میپسندد و انجامش را به انسان دستور میدهد که اصطلاحا گفته میشود خداوند آنرا تشریع کرد؛ مثلا خداوند نماز خواندن و زکات دادن را مطلوب به حال انسان میداند از اینرو به او دستور میدهد آنرا انجام بده یعنی همراهی با این دو مخلوق را برای انسان تشریع میکند و میفرماید:

وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ؛ و نماز را بپا داريد، و زكات را بپردازيد. (بقره/43)

و انسان به حکم مختار بودنش، هم میتواند در مسیر مطلوب و طبق اراده تشریعی خدا عمل کند و هم میتواند در مسیر نامطلوب و خلاف اراده تشریعی خدا گام بردارد. ولی به هر حال این اختیار و انتخاب انسان هر چه که باشد (چه مطلوب و چه نامطلوب) از محدوده اراده تکوینی خداوند خارج نیست یعنی خداوند است که اختیار را در انسان خلق میکند خواه این اختیار در مسیر مطلوب باشد یا نامطلوب.

با حفظ این مقدمه به سوال شما میپردازیم.

خداوند اراده تکوینی نموده که انسان موجودی مختار باشد و اراده تشریعی نموده تا انسان مسیر حق را انتخاب و اختیار کند؛ اگر انسان مسیر حق را انتخاب نمود باید ممنون خداوند باشد زیرا از طرفی به او قدرت انتخاب داد و از طرفی مسیر درست را به او معرفی نمود و از طرف دیگر، آنچه را که انسان انتخاب کرده بود (هدایت بسوی مسیر درست) را برای وی خلق کرد:

يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ آنها بر تو منّت مى‏ نهند كه اسلام آورده ‏اند بگو: اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذاريد، بلكه خداوند بر شما منّت مى ‏نهد كه شما را به سوى ايمان هدايت كرده است، اگر راستگو هستيد. (حجرات/17)

بنابراین این منت گذاشتن بر هدایت کردن، منافاتی با قدرت اختیار و اراده دادن به انسان ندارد.

خداوند طبق اراده تکوینی اش به انسان قدرت اختیار میدهد و طبق اراده تشریعی اش، مسیر مطلوب را به انسان می نمایاند و آنرا برای انسان میپسندد:

إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً؛ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس. (انسان/3)

انسان، خواه اراده تشریعی خداوند را برگزیند و به هدایت تشریعی خدا گردن نهد و خواه بر خلاف اراده تشریعی خدا عمل کند، در هر حال در مدار اراده تکوینی خداوند عمل کرده است زیرا هیچ مخلوقی بیرون از اراده تکوینی خداوند به وجود نمی آید:

خَلَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ؛ همه چيز را آفريده و او به همه چيز داناست. (انعام/101)

اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ؛ خدا شما و عمل شما را آفريده است. (صافات/96)

بنابراین اراده تشریعی خداوند به هدایت همه انسانها تعلق میگیرد یعنی خداوند هدایت همه انسانها را مطلوب میداند و آنرا برای همه ایشان میپسندد

اما

چون اراده تشریعی تخلف پذیر است و انسان هم موجودی مختار و قادر به مخالفت است از اینرو آدمی به همان میزان که میتواند طبق خواست تشریعی خدا عمل نماید به همان میزان میتواند بر خلاف آن نیز عمل کند و خداوند طبق اراده تکوینی اش نه تنها مانع این انتخاب نمیشود بلکه خواست انسان را (هرچه که باشد) خلق میکند.

پس ضلالت کافر، خواست تشریعی خدا نیست اما خواست تکوینی خداوند است و ایمان مومن هم خواست تشریعی خداوند است و هم خواست تکوینی او.

نکته ای نیز درباره تقدیر عرض میکنیم:

تقدیر یعنی علم خدا به آنچه در این دنیا برای انسان رخ میدهد خواه اختیار انسان در رخداد آن دخالت داشته باشد یا نداشته باشد. با این توضیح روشن میشود تقدیر مانع اختیار و انتخاب انسان نیست بلکه اختیارداری انسان خود بخشی از تقدیر است همانطور که اِعمال این اختیار نیز بخشی از تقدیر است؛ مومن در تقدیرش این است: این فرد از میان هدایت و ضلالت، هدایت را انتخاب میکند؛ و کافر در تقدیرش این است: این فرد از میان هدایت و ضلالت، ضلالت را انتخاب میکند.

در پناه حق

طاها;756940 نوشت:
مومن در تقدیرش این است: این فرد از میان هدایت و ضلالت، هدایت را انتخاب میکند؛ و کافر در تقدیرش این است: این فرد از میان هدایت و ضلالت، ضلالت را انتخاب میکند.

سلام ... ممنون از پاسختون ...
خب چرا باید کسی در تقدیرش نوشته شده باشه مومن و شخص دیگه ای کافر؟؟؟ چرا هردو هدایت نشدن؟؟؟

اگه پذیرفتن یا عدم پذیرش هدایت تشریعی با اختیار خود انسان هست،پس چطور می فرمایین در تقدیر فرد نوشته شده
هدایت بشه یا خیر!!

اینا باهم درتضاد نیستن؟؟؟

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;755821 نوشت:
سلام ...

چرا خداوند توی قران گفته من منت برشما گذاشتم و هدایت شدید ولی ازاونور گفته شما قدرت اختیار وانتخاب دارین و میتونین هرراهی بخواین برین! اما شاکرا اما کفورا!!

بالاخره خدا میخواد ما توراه درست قدم بزاریم یا ما خودمون انتخاب میکنیم؟
اصلا کافری که مسلمون میشه ویا مسلمونی که به خودش میادو راه دیگه ای واسه زندگیش انتخاب میکنه ....
این انتخاب خواست خدا بوده یا خود انسان؟؟؟ اگر خواست خدا بوده مگه همه انسانها حق هدایت شدن ندارند؟؟ پس چرا این درمورد بعضی افراد فقط اتفاق می افته ...
چراهمه انسانها به راه راست هدایت نمیشن؟؟

اینکه یکی یهو برمیگرده سمت خدا توی تقدیرشه؟؟؟ بالاخره انتخاب خودشه یاخدا؟؟؟

با سلام

انسان نه جبر کامل هست و نه اختیار کامل ==> امر بین الامرین

خداوند تمام موجودات رو طوری افریده که می توانند به سوی سعادت واقعی خودشون حرکت کنند

.

اما انسان این وسط اختیاری هم در گزینش راه دارد
.

یعنی اینکه تصمیم میگیرد روزی 5 نوبت نماز بخواند این حاکی از اختیاری هست که دارد ( = یعنی می توانست نخواند و اجباری در این کار نیست)

.

زنبور فقط میتواند عسل درست کند و دیگه نمی تونه بر فرض شکر درست کند ( اختیاری در گزینش نداره = جبر در هدف)

رابطه ی اختیار انسان و تقدیر چگونه است ؟

در واقع تقدیر زیر مجموعه ای از اختیار انسان میتونه باشه

منی که تصمیم میگییرم صادقانه در راه خدا قدم بردارم این میشه تقدیر من . ==> میبینید که سرچشمه اش اختیار من بود

دزدی که تصمیم میگیره برای امرار معاش دزدی کنه میشه تقدیر همان فرد ==> سرچشمه اش اختیار همون فرد بود

.

فلانی رفت تصادف کرد و چنین گفتند که تقدیرش این بود !

برخی چنین برداشت میکنند که یه حالت جبری داشت و این اتفاق حتما میوفتاد

چگونه توجیه میکنید ین امر رو ؟

.

بهتر هست چنین بیان کنیم که چنین مقدر شده بود این فرد با اختیار خودش ماشینی خواهد خرید و در اثر یه کم توجهی یا عامل های دیگر تصادف خواهد کرد

بر فرض اگر ماشین نمی خرید تقدیرش میتونست یه چیز دیگر مقدر بشه

.

با سلام

اگر چه قدرت تمام بندگان در سیطره قدرت خداوند است و هیچ شخصی نمی تواند بدون اجازه او اقدام به کاری نماید، اما چون خداوند به بندگان خود اختیار داده تا آنها را مورد آزمایش قرار دهد، نمی توانیم کارهای نکوهیده خود را به خداوند نسبت دهیم.

اساسا استناد وجود افعال اختیاری انسان به خدا منافاتی با استناد آنها به خود وی ندارد، زیرا این استنادها در طول یکدیگرند و تزاحمی با هم ندارند.
جالب است که بدانیم انسان ها به طور معمول تنها در مواقعی که اقدام به کار ناپسندی می نمایند، جبری گرا شده و آن را به خداوند نسبت می دهند، اما اگر کار ارزشمندی انجام دهند آن را از افتخارات خودشان برمی شمرند، به عنوان نمونه، فرمانروایان، به ندرت اقدامات عمرانی و عدالت گستری خود را ناشی از جبر خداوند تلقی می نمایند، بلکه تنها کشتار مردم بی گناه و است که با جبر توجیه می گردد.

به بیانی دیگر، استناد فعل به فاعل انسانی در یک سطح است و استناد وجود آن به خدای متعال در سطح بالاتری است که در آن سطح، وجود خود انسان و وجود ماده ای که کارش را روی آن انجام می دهد و جود ابزارهایی که کار را به وسیله آنها انجام می دهد، همگی مستند به اوست. پس تأثیر اراده انسان به عنوان «جزء اخیر از علت تامه» در کار خودش منافاتی با استناد وجود همه اجزای علت تامه به خدای متعال ندارد. این خداوند است که وجود جهان، انسان و همه شوؤن وجودی او را در ید قدرت خود دارد و همواره به آنها وجود می بخشد و نو به نو آنها را می آفریند و هیچ موجودی در هیچ حالی و در هیچ زمانی بی نیاز از او نیست.

بنابراین، کارهای اختیاری انسان هم بی نیاز از خدای متعال و خارج از قلمرو اراده او نخواهد بود و همه صفات و ویژگی ها و حدود و مشخصات آنها نیز وابسته به تقدیر و قضای الهی است و چنان نیست که یا باید مستند به اراده انسان باشند و یا مستند به اراده خدا؛ زیرا این دو اراده در عرض یکدیگر و مانعة الجمع نیستند و تأثیر آنها در تحقق کارها، علی البدل، انجام نمی گیرد، بلکه اراده انسان مانند اصل وجودش وابسته به اراده الهی است و اراده خدای متعال برای تحقق آن ضرورت دارد. آیه 29 سوره تکویر « وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین‏ »، (و شما اراده نمی کنید، مگر این که خداوند _ پروردگار جهانیان _ اراده کند و بخواهد) به همین معناست

با تشکر

ابوالفضل;756971 نوشت:
در واقع تقدیر زیر مجموعه ای از اختیار انسان میتونه باشه

سلام ... ممنون از نظرتون ولی به نظر من قضا میتونه زیرمجموعه ای از اختیار باشه ولی تقدیر خیر ...
چون تقدیر مشخص شده است و اراده انسان نمیتونه دخالتی در اون داشته باشه ...


"كُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ "

قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا "

"الَّذي خَلَقَ فَسَوَّي وَ الَّذي قَدَّرَ فَهَدي"

بنابراین اول قدر مشخص شده و چیزی که اتفاق می افته نتیجه اون تقدیره که میشه همون قضا

[="Purple"]

yalda solimani;756974 نوشت:
کارهای اختیاری انسان هم بی نیاز از خدای متعال و خارج از قلمرو اراده او نخواهد بود و همه صفات و ویژگی ها و حدود و مشخصات آنها نیز وابسته به تقدیر و قضای الهی است و چنان نیست که یا باید مستند به اراده انسان باشند و یا مستند به اراده خدا؛ زیرا این دو اراده در عرض یکدیگر و مانعة الجمع نیستند و تأثیر آنها در تحقق کارها، علی البدل، انجام نمی گیرد، بلکه اراده انسان مانند اصل وجودش وابسته به اراده الهی است و اراده خدای متعال برای تحقق آن ضرورت دارد.

خب اختیار و گزینش راه صحیح با انسانه ولی تقدیر چی؟؟ مگه از قبل در تقدیرش نوشته نشده؟؟؟
قضا نتیجه قدره ...
بنابراین قضای اون قدر، هدایت شدنه درسته؟ من میگم چرا چنین تقدیری برای همه نوشته نشده مگه این هدایت عام نیست؟[/]

السلام علیکم ورحمه الله

الله میفرماید: «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا وإن الله لمع المحسنين» (29:69)

برای همین تا کسی به سوی هدایت نرود و خواهانش نباشد، انتظار هدایت برایش نمیشود داشت.

این ایات خب حکایت از یه تقدیر و هدایت کلی دارند __ یعنی هر موجودی و خلقتی یه ظرفیت و قدر خاصی داره __ بر فرض یه درخت مقدر شده که میوه بدهد و یه میوه خاص __ انسان مقدر شده که ظرفیت انسان بودن رو داشته باشه و انسان نمیتونه میوه بدهد یا درخت هم ظرفیت و قدر انسان شدن رونداره !__ این تقدیر کلی شامل انسان هم میشود اما انسان بر حسب اختیاری که دارد یه تقدیر و قدر تشریعی هم داره که خودش میتونه دخالت کنه__ منظور بنده همین تقدیر بود...ان شالله کارشناس گرامی بهتر جواب خواهند دادو جواب بنده در حد اطلاعات عمومی هست

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;756995 نوشت:

خب اختیار و گزینش راه صحیح با انسانه ولی تقدیر چی؟؟ مگه از قبل در تقدیرش نوشته نشده؟؟؟
قضا نتیجه قدره ...
بنابراین قضای اون قدر، هدایت شدنه درسته؟ من میگم چرا چنین تقدیری برای همه نوشته نشده مگه این هدایت عام نیست؟

با سلام

«قَدَر» هم که در لغت به معنی «حدود و اندازه و خصوصیت وجودی و کیفیت خلقت هر موجود است» (المیزان) و بدین‌ترتیب «قضا و قدر» الهی روی هم‌رفته به معنای خواسته‌ها و مشیت‌های انجام شده و انجام شدنی الهی است که به اندازه‌ای معلوم و معین القدر ساری و جاری شده و می‌شوند
اما اینکه کسانی به غلط گمان کرده‌اند که «قضا و قدر» الهی مستلزم نوعی جبراندیشی و منافی اختیار آدمی است این تصور به‌ کلی باطل است چون یکی از مقدراتی که قضای الهی بر آن قرار گرفته ـ چنانچه بعضی‌ها به‌درستی از آیه «انا عرضنا الامانه ...» استنباط کرده‌اند ـ اعطای اختیار به فرزندان آدم است که مکرر در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است، چنانچه در مورد ظلم و ستم شایع در بین اولاد آدم هم خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید که نه خداوند به کسی ظلم می‌کند و نه قضای الهی بر این است که آدمیان به زیر بار ولایت شیطان بروند و بلکه این خود اولاد آدم هستند که با طیب خاطر و اراده و اختیار کامل دست به چنین مفسده‌هایی می‌زنند.
در بحث قضا و قدر الهی، از حضرت علی(ع) داستانی نقل شده است. ایشان روزی از زیر دیواری که در حال خراب شدن بود کنار رفتند. عده‌ای گفتند از قضای الهی فرار می‌کنی؟ حضرت فرمود: از قضای الهی به قدر الهی فرار می‌کنم.

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;756944 نوشت:
اینا باهم درتضاد نیستن؟؟؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

ظاهرا تصور شما درباره «تقدیر» این است که مثلا خداوند قبل از اینکه فلان فرد را بیافریند خود خدا تعیین کرده که آن فرد مومن باشد یا نباشد

در حالی که تقدیر این نیست

بلکه معنای درست تقدیر اینست که: خداوند قبل از آفریدن آن فرد میداند که خود آن فرد انتخاب میکند مومن باشد یا نباشد.

لطفا دقت کنید:

تقدیر این نیست که: خدا تعیین کند فلانی مومن باشد یا نباشد

بلکه

تقدیر این است که: خدا میداند فلانی انتخاب میکند مومن باشد یا نباشد.

بنابراین اینکه در پست سابق گفتیم:

«مومن در تقدیرش این است: این فرد از میان هدایت و ضلالت، هدایت را انتخاب میکند؛ و کافر در تقدیرش این است: این فرد از میان هدایت و ضلالت، ضلالت را انتخاب میکند»

ابدا به این معنا نیست که اول خدا تعیین میکند که فلانی مومن باشد و سپس در تقدیرش مینویسد که هدایت را انتخاب میکند یا خدا اول تعیین میکند فلانی کافر باشد و سپس در تقدیرش مینویسد که ضلالت را انتخاب میکند.

خیر چنان نیست

بلکه در تقدیر چنین است: فلانی انتخاب میکند که مومن باشد و هدایت را انتخاب میکند و فلانی انتخاب میکند که مومن نباشد و ضلالت را انتخاب میکند.

با این توصیف، در عرایض سابق تضادی وجود ندارد.

در پناه حق

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;756985 نوشت:
تقدیر مشخص شده است و اراده انسان نمیتونه دخالتی در اون داشته باشه

با عرض سلام به شما دوست گرامی

تقدیر برای خداوند مشخص است زیرا اصولا تقدیر مرحله ای از علم خداوند است اما این تقدیر مشخص، به معنای سلب اختیار از انسان نیست زیرا اختیار انسان خود بخشی از این تقدیر مشخص است. به عبارت دیگر، همانطور که برای خدا در تقدیر مشخص است فلان عمل در فلان مکان و زمان رخ میدهد همچنین مشخص است این عمل با اراده و اختیار خود انسان انجام میگیرد.

توضیح بیشتر در پست بعدی.

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;756995 نوشت:
قضا نتیجه قدره ...

با عرض سلام به شما دوست گرامی

اینکه انسان موجودی مختار است هم در قضا است و هم در تقدیر است اما نحوه وجود اختیار در قضا با نحوه وجود اختیار در تقدیر(یا بگویید: قدر)، متفاوت است. این تفاوت خود باز میگردد به تفاوتی که میان ماهیت قضا و ماهیت قدر وجود دارد.

در اندیشه اسلامی، آنچه انسان در این دنیا انجام میدهد ضمن مراحلی تحقق یافته است که دو مرحله آن عبارتند از: مرحله تقدیر و مرحله قضا.

هر کدام از این دو مرحله نیز خود شامل دو بخش است:

در مرحله تقدیر: تقدیر علمی و تقدیر عینی

در مرحله قضا: قضای علمی و قضای عینی. (برای مطالعه در این باره به آدرس ذیل مراجعه نمایید: http://www.mesbahyazdi.ir/node/1021)

اگر بخواهیم این مراحل را در قالب یک مثال بیان کنیم چنین است:

فردی که آگاهانه و عامدانه مرتکب قتل میشود را در نظر بگیرید. قبل از اینکه این فرد مرتکب قتل شود خداوند میداند که او در فلان زمان و فلان مکان شخص فلان را با فلان وسیله، با آگاهی و اراده خود میکشد (تقدیر علمی)

وقتی زمان یاد شده ـ که خداوند آنرا میدانست ـ فرامیرسد قاتل در مکان مزبور ـ که خدا میدانست ـ آن شخص را ـ که خدا میدانست ـ ملاقات میکند و با آن وسیله ـ که خدا میدانست ـ آن فرد را از روی آگاهی و اراده خود ـ که این را هم خدا میدانست ـ میکشد.(تقدیر عینی)

کشته شدن این فرد نشان میدهد در علم خداوند شرایطی که در تقدیر علمی ذکر شد نتیجه محتومش قتل آن شخص به دست این فرد قاتل بوده است و عاملی که این تقدیر را دگرگون کند (مانند: کظم غیظ، صدقه، دعای والدین و ... ) وجود نداشته است. (قضای علمی)

و حال که فرد قاتل، آن شخص را کشته است متوجه میشویم قضای علمی در واقعیت هم تحقق یافته است. (قضای عینی)

با این توضیح روشن میشود قتل گرچه در چرخه قضا و قدر الهی صورت گرفته است اما به هیچ عنوان نقش اراده و اختیار انسان کمرنگ یا ناپدید نشده است. درباره مسئله هدایت و ضلالت هم سخن از همین قرار است.

خداوند هدایت عام را در معرض انتخاب و اختیار انسان قرار میدهد و هرچند از پیش میداند که نتیجه اراده و اختیار انسان چیست اما این دانستن مانع اراده و انتخاب انسان نیست.

در پناه حق

[="Purple"]

طاها;757581 نوشت:
با عرض سلام به شما دوست گرامی

سلام .... خیلی ممنون از توضیحاتتون ... خیلی شفاف و صریح توضیح دادین ممنون:Gol:[/]

موضوع قفل شده است