تناقض در صدقه
تبهای اولیه
با سلام در رابطه با صدقه من دچار تعارض شدم:
1- و لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط فتقعد ملومامحسورا (اسراء،29)
[=tahoma]امام صادق عليه السلام در داستاني وارد شده که معروف است:«مشتى خاك را از زمين برداشت و محكم در دست گرفت،فرمودند:اين بخل است،سپسمشت ديگرى برداشت و دست را چنان گشود كه تمام خاكها،روى زمين ريخت،سپسفرمودند:اين اسراف است،مرتبه سوم،مشتى خاك برداشت و كف دست را رو به آسمان كردو دست را گشود،مقدارى از خاكها از لابلاى انگشتان و اطراف دستشان فرو ريخت و مقدارىباقى ماند،حضرت عليه السلام فرمودند:اين حد اعتدال است(و حقيقتسخاوت همين است)»
2- و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا-انما نطعمكم لوجه اللهلا نريد منكم جزاء و لا شكورا (دهر،8 و 9)
[=&]چون خداوند لباس عافيت بآنها پوشانيد بنذر خود وفا كرده و مشغول روزه گرفتن شدند،على عليه السلام سه صاع جو از شمعون يهودى كه همسايهشان بود قرض كرد و بمنزل آورد حضرت زهرا عليها السلام روز اول يكصاع از آنرا آرد نموده و (بتعداد افراد خانواده) پنج گرده نان پخت،شب اول موقع افطار سائلى پشت در صدا زد اى خانواده پيغمبر من مسكين و گرسنهام از آنچه ميخوريد مرا اطعام كنيد كه خدا شما را از طعامهاى بهشتى بخوراند،خاندان پيغمبر هر پنج قرص را بمسكين داده و خود با آب افطار كردند[/][=&]. [/][=&]
[/][=&]روز دوم فاطمه عليها السلام ثلث ديگر جو را آرد كرد و پنج گرده نان پخت شامگاه موقع افطار يتيمى پشت در خانه حرفهاى مسكين شب پيشين را تكرار كرد باز هر پنج نفر قرصهاى نان را باو داده و خود با آب افطار كردند.روز سيم فاطمه عليها السلام بقيه جو را بصورت نان در آورد و موقع افطارى اسيرى پشت در آمد و سخنان سائلين دو شب گذشته را بزبان آورد باز خاندان پيغمبر نانها را باو دادند و خودشان فقط آب چشيدند روز چهارم حسنين عليهما السلام چون جوجه ميلرزيدند وقتى پيغمبر صلى الله عليه و آله آنها را ديد فرمود پناه مىبرم بخدا كه شما سه روز است در چنين حاليد جبرئيل فورا نازل شد و 18 آيه از سوره هل اتى را (از آيه 5 تا آيه [/][=&]22) در شأن آنها و توضيح مقامات عاليهشان در بهشت برين برسول اكرم صلى الله عليه و آله قرائت كرد كه يكى از آيات مزبور اشاره بانفاق و اطعام سه روزه آنها است آنجا كه خداوند تعالى فرمايد:....[/]
چطور می توان بین ایندو جمع کرد؟
چرا حضرت علی و خانواده اش سه شب همه غذای خودشان را به سائل دادند در حالی که می توانشتند قسمتی از غذای خود را بدهند تا خودشان هم افطار بکنند .
چه لزومی به دادن هر پنج قرص نان در سه شب متوالی به سائل ها بود؟
[/]
با عرض سلام به شما دوست گرامی
قبل از هر سخن لازم است بدانید روایتی که در شأن نزول آیات 8 و 9 سوره دهر آمده است با عبارتهای مختلف و صورتهای گوناگون نقل شده است و آنچه شما اشاره کرده اید تنها یکی از صورتهاست. مثلا صورت دیگر در روایتی اینطور آمده:
امام صادق (ع) فرمود: نزد فاطمه(ع) مقدارى جو بود، با آن عصيده اى درست كرد (غذايى است كه جو را با روغن آغشته نموده و سپس مى پزند) همين كه آن را پختند و پيش روى خود نهادند تا تناول كنند، مسكينى آمد و گفت خدا رحمتتان كند مسكينى هستم، على (ع) برخاست و يك سوم آن طعام را به سائل داد. چيزى نگذشت كه يتيمى آمد و گفت: خدا رحمتتان كند، باز على برخاست و يك سوم ديگر را به يتيم داد. پس از لحظه اى اسيرى آمد و گفت خدا رحمتتان كند باز على (ع) ثلث آخر را هم به او داد، و آن شب حتى طعم آن غذا را نچشيدند، و خداى تعالى اين آيات را در شأن ايشان نازل كرد، و اين آيات در مورد هر مؤمنى كه در راه خدا چنين كند جارى است.(بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 243: حدیث 3)
یا در روایتی دیگر چنین آمده:
امام علی(ع) شب تا صبح برای شخصی آبیاری نخل انجام داد و صبح وقتی در عوض آن مقداری جو گرفت به خانه آمد. اهل خانه یک سوم آنرا سنگ کوب کرده غذایی با آن آماده کردند. در همین وقت مسکینی آمد و اهل خانه طعام را به او دادند. سپس با ثلث دوم، غذایی تهیه کردند و اینبار یتیمی آمد و اهل خانه طعام را به او دادند و با ثلث باقیمانده از جوها غذایی آماده کردند که اسیری آمد و اهل خانه طعامشان را به او دادند. حضرات علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) آنروز را قصد روزه کردند و خداوند چون نیت صادقانه و مخلصانه ایشان را دید و مشاهده نمود که آنها جزای خود را از خدا میخواهند درباره ایشان آیات سوره دهر را نازل فرمود.(بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 244: حدیث 5)
اگر به این قبیل از روایات بنگریم خواهیم دید که هیچ مطلبی تحت عنوان «افراط در صدقه دادن» رخ نداده است تا آنرا در تناقض با آیه 29 سوره اسراء بدانیم.
اما اگر ملاک قضاوتمان را همان روایتی قرار دهیم که شما نقل کرده اید آنگاه به مطالب ذیل توجه نمایید:
اولا: آیه 29 سوره اسراء نمیگوید: عملی مثل عمل امیرمومنان افراط است و نباید انجام گیرد؛ بلکه میگوید: اگر این قبیل اعمال مایه حسرت و ملامت میشود آنرا مرتکب نشوید: «وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» بنابراین اگر کسی همه دارایی اش را در راه خدا انفاق کند و در این باره ظرفیت فردی و اجتماعی را در نظر گرفته باشد چنین کسی هرگز دچار افراط در انفاق و صدقه نشده است.(تفسير نمونه، ج12، ص: 98)
قابل ذکر است در شأن نزول آیه 29 سوره اسراء آمده است:
پيامبر(ص) در خانه بود که مسکینی بر در خانه آمد. پیامبر چيزى براى بخشش نداشت، و فقیر تقاضاى پيراهن كرد، پيامبر(ص) پيراهن خود را به او داد، و همين امر سبب شد كه نتواند آن روز براى نماز به مسجد برود. اين پيش آمد دستاویز كفار شد و با تمسخر گفتند: محمد خواب مانده يا مشغول لهو و سرگرمى است و نمازش را بدست فراموشى سپرده است.(تفسير نمونه، ج12، ص: 91) بنابراین انفاقی که تبعات ناخوشایند فردی یا اجتماعی دارد سزاوار نیست نه انفاقی که فاقد این پیامدهاست.
ثانیا: طبق برخی از روایات، آیاتی که در سوره دهر در تمجید از عمل اهل بیت صورت گرفته مربوط به صدر اسلام است و دراین زمان هنوز آیه 29 سوره اسراء نازل نشده بود. وقتی آیه سوره اسراء و نظائر آن نازل گردید عمل اهلبیت امیرمؤمنان و نیز آیاتی از قبیل آیات 8 و 9 سوره دهر، نسخ گردیدند. در این صورت، موردی برای تناقض هم پیدا نمیشود زیرا پس از نازل شدن آیات ناسخ، همان باید ملاک عمل قرار گیرد نه آیات منسوخ. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 257)
ثالثا: آیه 29 سوره اسراء دلالت دارد که در شرایط طبیعی نباید همه دارایی را انفاق کرد اما دلالت ندارد در شرایط خاص هم چنین باشد. باید توجه داشته باشید که همه ماجرا با تمام جزئیات در روایات یاد شده نیامده است و از اینرو میتوان احتمال قوی داد که انفاق تمام غذا به افراد مراجعه کننده، جزو موارد خاص باشد. در این صورت تضادی میان آیات وجود ندارد زیرا یک دسته به شرایط عمومی دلالت دارد و دسته دیگر به شرایط خاص.( تفسير نمونه، ج12، ص: 98)
در پناه حق
طبق برخی از روایات، آیاتی که در سوره دهر در تمجید از عمل اهل بیت صورت گرفته مربوط به صدر اسلام است و دراین زمان هنوز آیه 29 سوره اسراء نازل نشده بود. وقتی آیه سوره اسراء و نظائر آن نازل گردید عمل اهلبیت امیرمؤمنان و نیز آیاتی از قبیل آیات 8 و 9 سوره دهر، نسخ گردیدند. در این صورت، موردی برای تناقض هم پیدا نمیشود زیرا پس از نازل شدن آیات ناسخ، همان باید ملاک عمل قرار گیرد نه آیات منسوخ.
با عرض سلام و تشکر از جواب کارشناس محترم
به نظر من اولین جواب که اگر صدقه مایه حسرت و ملامت نباشد اشکال ندارد خیلی نمی تواند دقیق باشد چرا که شاید من خیلی کارهای غیر جایز را انجام دهم و حسرتی هم نداشته باشم ولی این عمل غیر شرعی باشد مثل دادن ربا یا رشوه که کسی حتی اگر تمایل هم به دادن داشته باشد باز حرام است . اگر افراط در صدقه هم حرام باشد باز چه صدقه دهنده حسرت بخورد یا نخورد حرام یا حد اقل مکروه است.
ادامه دارد. .
طبق برخی از روایات، آیاتی که در سوره دهر در تمجید از عمل اهل بیت صورت گرفته مربوط به صدر اسلام است و دراین زمان هنوز آیه 29 سوره اسراء نازل نشده بود. وقتی آیه سوره اسراء و نظائر آن نازل گردید عمل اهلبیت امیرمؤمنان و نیز آیاتی از قبیل آیات 8 و 9 سوره دهر، نسخ گردیدند. در این صورت، موردی برای تناقض هم پیدا نمیشود زیرا پس از نازل شدن آیات ناسخ، همان باید ملاک عمل قرار گیرد نه آیات منسوخ.
مطلب دیگر اینکه اگر این آیات منسوخ شده باشد پس چرا امام حسن علیه السلام سه بار در عمر خود همه دارایی خود را در راه خدا صدقه داد؟
مطلب دیگر اینکه شرایط خاص و شرایط عادی چیست و وجه افتراق آنها چه می باشد و چطور ایندو را باید تشخیص داد و عمل کرد؟
جیزی که به نظر بنده در این رابطه رسیده این است که چون حضرت علی و امامان علیهم السلام موظف بودند سطح زندگی خود را در سطح پایین ترین و ضعیف ترین افراد جامعه حفظ کنند ، وقتی این حضرات می دیدند سطح زندگیشان بالا تر رفته برای کاهش آن به سطح فقیرترین اقشار ، اموال خود را صدقه می دادند تا به آن سطح باز گردند . که اگر این طور باشد این مقدار صدقه مخصوص حاکمان می شود و شامل افراد جامعه نمی گردد که کسی به تاسی از ائمه بخواهد همه یا بیشتر اموال خود را در راه خدا ببخشد.
به نظر من اولین جواب که اگر صدقه مایه حسرت و ملامت نباشد اشکال ندارد خیلی نمی تواند دقیق باشد
با عرض سلام به شما دوست گرامی
تشبیه شما دقیق نیست و اصطلاحا نوعی «قیاس مع الفارق» است.
فرق است میان:
1. عمل غیرجایزی که انجامش حسرتی در پی ندارد
و
2. عمل جایزی که انجامش حسرتی در پی ندارد.
انفاق به خودی خود عمل جایزی است و آنچه که انفاق را غیر جایز میکند افراطها و تفریطهاست. قرآن یکی از نمونه های افراط در انفاق را جایی میداند که آسیب فردی یا اجتماعی ای به دنبال داشته باشد که مایه حسرت و پشیمانی فرد شود پس اگر آنچه عامل این افراط است (یعنی: حسرت و پشیمانی) تحقق نیابد اصل عمل انفاق به جواز خود باقی میماند برخلاف مثلا ربا. ربا به خودی خود غیرجایز است خواه مایه حسرت و پشیمانی شخص بشود یا نشود.
به عبارت فنی تر، ملاک حرام بودن ربا، خود ماهیت رباست نه «ربای همراه پشیمانی»؛ اما ملاک حرام (یا مکروه) بودن انفاق، ذات انفاق نیست بلکه «انفاق آمیخته با حسرت و پشیمانی» است و چنانچه انفاقی بدون این حسرت و پشیمانی باشد حرام یا مکروه نخواهد شد.
در پناه حق
مطلب دیگر اینکه اگر این آیات منسوخ شده باشد پس چرا امام حسن علیه السلام سه بار در عمر خود همه دارایی خود را در راه خدا صدقه داد؟
در ادامه به این چند نکته نیز توجه فرمایید:
1. درباره جریان صدقه دادن امام علی(ع) و اهلبیت او چند روایت مختلف در پست سابق عرض شد و گفتیم فرض را بر روایتی میگذاریم که شما نقل کرده بودید. در این روایت اشاره شده است که انفاق اهلبیت علی(ع) مایه اذیت ایشان شده بود بطوری که حسنین از فرط گرسنگی میلرزیدند و آثار گرسنگی طولانی مدت در چهره حضرت علی و فاطمه به شدت نمایان بود بطوری که پیامبر بر این وضعیت ناراحت شدند.
اگر سخن از منسوخ شدن آیه میگوییم در صورتی است که چنین انفاقی را روا کرده باشد یعنی انفاقی که همراه با چنین مرارتهایی است اما انفاق تمام دارایی آیا چنین مرارتی را به همراه دارد؟ برای برخی دارد و برای برخی ندارد. منسوخ شدن آیه یاد شده به این معناست که اگر انفاقی در آن مرارت هست انجام نگیرد نه اینکه انفاق چه مرارت بار باشد و چه نباشد انجام نگیرد. لطفا دقت کنید.
2. تشخیص شرایط عادی و شرایط خاص به عهده انفاق کننده است. این شرایط هر چه که باشد میتواند به عنوان یکی از احتمالات در انفاق اهلبیت علی(ع) قلمداد شود. بر این اساس تشخیص ایشان این بود که انفاقی به آن شکل، لازم است و چون ما به عصمت ایشان قایلیم معتقدیم این تشخیص نمیتواند غیرحکیمانه و نادرست باشد.
3. احتمالی که شما مطرح کرده اید میتوانست درست باشد اگر در زمان حکمرانی علی(ع) رخ داده بود اما همانطور که میدانید این جریان در زمان رسول الله(ص) رخ داده است یعنی در زمانی که اهلبیت علی(ع) به عنوان «حاکمان» در جامعه اسلامی نقشی نداشتند.
در پناه حق