دليل کشتارهاي بي رويه علي(ع) چه بوده است!!!

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دليل کشتارهاي بي رويه علي(ع) چه بوده است!!!

با سلام خدمت همه دوستان:Gol:

امروز يکي از مطالب اسک دين رو به برخي گروههاي ارسال ايميل، ارسال کردم که مديريت يکي از اين گروهها ، علاوه بر رد امکان ارسال اين ايميل به کاربران خود ، با کلمات رکيکي به بنده و اسلام توهين کردند.

پيشاپيش از ذکر برخي توهينها عذرخواهي مي کنم:

نقل قول:


eslam be khudi khud yek virusi zede basharist,lotfan lajan parakani
nakonid,eslam be zate khudesh az [hazf kardam] kasiftar ast

.

بنده پاسخ زير رو دادم:

نقل قول:

با سلام
دوست گرامي
چرا به جاي تعصب خشک و خالي
بادقت در مسائل نمي نگريد و به مطالعه حقيقت آن نمي پردازيد
اگر عملکرد مسلماني بد بوده ربطي به اسلام ندارد
موفق باشيد




و دوست ديگري پاسخ بنده رو اين طور دادند که خواهشمندم کارشناسان محترم با دلايل علمي و نقلي پاسخ ايشون رو بدهند(در پست بعدي مطلب ايشون رو مي نويسم)

يا علي:Gol:


مطالب زير نقل قول شده است(پست بالا را ببينيد) :


نقل قول:


با درودی گرم

[=arial, helvetica, sans-serif]دوست صاحب نظر [=arial, helvetica, sans-serif]ا[=arial, helvetica, sans-serif]سلام
قبل از هر چیز مصراعی بیادم آ مد لازم است بنویسم.
تا مرد سخن نکفته باشد - عیب و هنرش نهفته باشد
افراد با ابراز نظر درجه فهم سیاسی - اجتماعی واخلاقی خودرا بنمایش میکذارند.
خداکند این مصراع بیدل ویا صائب در حصۀ بعضی ها صدق نکند.
چون نداری مایه از لاف سخن خاموش باش
پستۀ بی مغز چون لب واکند رسوا شود

یا
دوصد گفته چون نيم کردار نيست . ضرب المثل فارسي
[=arial, helvetica, sans-serif]خرد مندی مرد گفتار نیســـــت
دوصد گفته چون نیم کردار نیست

هموطن خوبم از اینکه با تعصب به نوشته شما نگریستند من به جای ایشان پوزش می‌خواهم
اما به جایش یک خواهشی از شما دارم،زیرا زمان زیادیست که مسلمانی شهامت نداشته است که به دفاع از دین اسلام بر آید،و اگر هم کسی‌ پیداش شد تعدادی فحش و دری وری به ماها بست و فلنگو بست.
شما که عملکرد مسلمانها را بی‌ ربط به اسلام مینید, میتوانی‌ از اسلام دفاع کنی‌ تا یک بحث خوب و علمی‌ را آغاز کنیم،واز شما نازنین بیموزیم اسلام چگونه دینیست که ربطی‌ به عملکرد مسلمانها ندارد.

خوب پس من آغاز می‌کنم و شما هم بدنبال آن پاسخ هارا لطف کنید بدهید،اول نگاه کوتاهی به چند آیه از قرآن یا همان این تازی نامه (سهرانشینها)به اضافه سران آن که پیغمبر و علی‌ بوده و خواسته های‌ خداشان چی بودش که رفتار کردند و هنوز هم ادامه دارد اما شما به عللی نامعلوم مردود دانستید را بخوانیم

چرا به جاي تعصب خشک و خالي
بادقت در مسائل نمي نگريد و به مطالعه حقيقت آن نمي پردازيد
1
[=arial]قرآن ، سوره المائده33:

إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
سزاى كسانى كه با الله و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت

[=arial]سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه 12 صفحه 179
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ.
و آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مومنانرا به پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید.

[=arial]سوره توبه آیه 123
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ.
ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که الله با پرهیزکاران است!
2
[=arial]یکی از تخصص های امام علی سر بریدن بوده است، بعنوان مثال
• امام
علیو یارانش در یک روز، 2500 نفر از خاندان (ازد) را سر بریدند، به نحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب جلد اول ص 729).

امام علی در نبردی به نام (لیله الحریر) چیزی بالغ بر 500 تا 900 تن را کشت. (منتهی الامال، جلد اول، ص 153).

• عبد الله خررمی با 70 نفر از همراهانش از بیم جان به دژی پناه برد. به دستور امام علی، دژ به آتش کشیده شد که در جریان آن تمامی این افراد زنده زنده در آتش سوختند، بطوری که بوی گوشت بریان شده این انسانهای نگون بخت در هوا پخش و مردم را آزار داد. (علی مرزی نامتنهای ، حس صدر، ص 199).

• بعد از مرگ محمد پیامبر اسلام عده ای از مردم قبایل از اسلامبرگشتند و عوامل پیغمبر اسلام را کشتند، و از شادی مرگ محمدبه زنانشان گفتند که دستهای خود را حنا بگذارند (قصص النیا نیشابوری ص 455) ابوبکر، عمر و علی بفوریت دستور دادند که هرکه که از دین برگشته گردن زنند و با آتش بسوزانند و زن و بچه اشان را به اسارت برند (تاریخ طبری جلد 4 ص 1379، 1380، 1394 و 1407 و جلد 6 ص 2420 و 2665).

• شاعری بنام (حویرث بن نقیذ) که با سخنان شیوا و افشاگرایانه خود موجبات اذیت و آزار محمد پیامبر خدا را بر انگیخته و همچنین شتر دختران محمد، فاطمه و ام کلثوم را رم داده بود به فرمان محمد رسول خدا و توسط علی امام اول شیعیان در جریان یک توطئه به قتل رسید (طبری ج 3 ص 1188 و سیره ابن هشام ج 2 ص 273).

امام علی شاهرگ مردانی را برید و بمانند مرغان نیم بسمل آنان را در بیابان رها کرد تا با شکنجه بمیرند (امام علی عبد الفتاح جلد 5 ص 27).

• پس از شکست ائیل، محمد پیامبر اسلام به علیدستور داد که نضر پسر حارث را سر بریدند. همینطور در منطقه ای دیگر به نام الظیه از میان اسرا، عقبه پسر ابی معیظ بدستور محمد و بدست علی سر بریده شد. (منتهی الامال جلد اول ص 57).

• مردی به نام عتبه که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکر اسلام بصورت محمد تف کرده بود، بوسیله علی سر بریده شد (تاریخ طبری جلد 5 ص 1103).

دوست عزیز اینها چی‌؟؟؟؟خودسرانه این اعمال زشت و کثیف را انجام دأدهند؟؟؟؟؟؟؟؟این قتل هارا چه کس و کسانی‌ انجام داده اند , مگر اینها سران اسلام نیستند که به آنها میبالید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوست گرامی‌ شما چی‌؟آیا متعصب نیستید؟اگر نیستید لطفا نظرتان را راجع به اسلام و این قوانین پس مانده آن اعلام دارید
راجع به شکنجه قطع دست و پا و همچنین در آوردن چشم و قتل مخالفین و کفار را هم بنویسید،فکر نکنم از این بهترهم بشود حرف زد،شما آزادید به دفاع اسلامی که از نظر ما منفوورترین و عقب مانده‌ترین دین میباشد را داشته باشید.
موفق باشید


منتظر پاسخ دوستان عزيز هستم
يا علي
:Gol:

سلام.
فکر کنم این مطالب کپی پیست ای از نوشته های فردی به اسم آرش بیخدا هست که در سایت زندیق می نویسد لینک کامل مطلب در اینجا قرار دارد. (تحلیلش با کارشناسان متخصص)

در سایت persiamovie کاربری به اسم safire-dusti پاسخی نوشته اند در این تاپیک.

نقل قول:

نقل قول:
سوره توبه آیه 123

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ.

ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!

پاسخ:

نکته اول اینه که آیه به غلط ترجمه شده است. "قاتلوا"، به معنای "بکشید" نیست، بلکه به معنی "بجنگید" است. "قاتلوا" فعل امر از باب مفاعله است که یک فعل دوطرفه را نشان میدهد. مصدر این فعل "مقاتله" است که به معنای "جنگیدن" است. اگر قرآن میخواست فرمان به کشتن بدهد میگفت "قتلوا".

از این گذشته اگر فرمان قرآن این بود که هر کافری که در اطراف شما هست را بکشید پیامبر باید در فتح مکه تمام کفار مکه را میکشتند. در حالی که به غیر افرادی که تعدادشون از انگشتان دست کمتر بود، تمام مردم مکه را امان دادند

پس منظور قرآن در این آیه این نیست که بر سر کفار بریزیم و آنها را بکشیم بلکه به معنای این است که وقتی کافران به جنگ ما آمده اند، با آنها بجنگیم تا در ما شدت ببینند و با این نمایش قدرت از ادامۀ جنگ خودداری کنند. آیا دفاع کردن در مقابل تهاجم دشمن ایرادی دارد؟ آیا اگر کسی بخواهد شما را بکشد نباید از خود دفاع کنید؟ حتی اینکه میگوید "کافرانی که اطراف شما هستند" نشان میدهد که آیه در مورد کفاری است که برای جنگ به مسلمین نزدیک شده اند.

از این گذشته، از اگر منظور آیه این بود که مسلمین شروع کنندۀ جنگ باشند، باید میفرمود "اقتلوا الذین ..." پس منظور این آیه این نیست که مسلمین شروع کنندۀ جنگ باشند. پس آشکار است که منظور قرآن جهاد دفاعی بوده است.

مفهوم این آیه از آنقدر "کشتار" دور است که آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر آیه میگوید:

"آيه فوق گرچه از «پيكار مسلحانه»، و از «فاصله مكانى» سخن مى‏گويد، ولى بعيد نيست كه روح آيه در پيكارهاى منطقى و فاصله‏هاى معنوى نيز حاكم باشد، به اين معنى كه مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقى و تبليغاتى با دشمنان، اول بايد به سراغ كسانى بروند كه خطرشان براى جامعه اسلامى بيشتر و نزديكتر است، مثلا در عصر ما كه خطر الحاد و مادّيگرى همه جوامع را تهديد مى‏كند، بايد مبارزه با آن را مقدم بر مبارزه با مذاهب باطله قرار داد، نه اين كه آنها فراموش شوند، بلكه بايد لبه تيز حمله متوجه گروه خطرناكتر گردد، يا مثلا مبارزه با استعمار فكرى و سياسى و اقتصادى بايد در درجه اول قرار گيرد."

در سایت askquran هم در این تاپیک در این مورد صحبت هایی شده است.

التماس دعا.

با سلام
دوستان عزیز میتوانید جواب به شبهات سایت بی خرد زندیق را از اینجا دنبال کنید !!

برای مطالعۀ پاسخ شبهات سایت زندیق اینجا کلیک کنید.:Sham:
.
.

گل ليلا;78077 نوشت:
امروز يکي از مطالب اسک دين رو به برخي گروههاي ارسال ايميل، ارسال کردم که مديريت يکي از اين گروهها ، علاوه بر رد امکان ارسال اين ايميل به کاربران خود ، با کلمات رکيکي به بنده و اسلام توهين کردند.

سلام
به نظر حقیر من یا شما مجاز به ارسال این مطالب به افراد و گروههای بی اعتقادی که به دین و مقدسات توهین می کنند نیستیم اصلا ما ماموریت خاص در مورد گروه خاص نداریم .
موفق در پناه حق

حامد;78199 نوشت:
سلام
به نظر حقیر من یا شما مجاز به ارسال این مطالب به افراد و گروههای بی اعتقادی که به دین و مقدسات توهین می کنند نیستیم اصلا ما ماموریت خاص در مورد گروه خاص نداریم .
موفق در پناه حق

سلام.
با عرض معذرت بنده تا حدی مخالفم.
جوان هایی در محیط هایی مثل دانشگاه و بیرون هستند و مشاهده کرده ام که به خدا و دین و امامان و پیامبران توهین زیاد می کنند ولی به گذشت زمان و تلاش برای صحبت و و و ..... دست از توهین بر می دارند یا حتی نمازخوان هم می شوند.(نه همه, بعضیا که خودشان را به خواب نزده اند)

چون معمولا جوان هستند و جاهل که دلیل نمی شود به حال خود رها شوند, در مورد این تاپیک تا آنجایی که با عقل ناقص ام متوجه شدم توهین کننده و بحث کننده افرادی مختلف هستند, با اینحال در صورت یکی بودن این دو فرد باز ایرادی نداشت, چه بسا حجت بر خیلی از اینان تمام نشده باشد.

التماس دعا.

سلام

تنها همون قسمت " تازی نامه ([="Red"]سهر[/]انشینها)" برای من کافی بود :Khandidan!:

گل ليلا;78079 نوشت:
منتظر پاسخ دوستان عزيز هستم

با تشکر و سپاس از گل لیلای عزیز
همان گونه که برخی از دوستان هم اشاره کردند اغلب این شبهات قدیمی و نخ نما می باشند و بارها و بارها در منابع و جوامع مختلف به این شبهات پاسخ داده شده است .
اما از باب مشت نمونه خروار به اشکالی که بر آیه 33 سوره مائده وارد کرده اند اشاره می کنم

اين آيه در حقيقت بحثى را كه در مورد قتل نفس در آيات سابق بيان شد تكميل مى‏كند و جزاى افراد متجاوزى را كه اسلحه بروى مسلمانان مى‏كشند و با تهديد به مرگ و حتى كشتن، اموالشان را به غارت مى‏برند، با شدت هر چه تمام تر بيان مى‏كند، و مى‏گويد:" كيفر كسانى كه با خدا و پيامبر به جنگ بر مى‏خيزند و در روى زمين دست به فساد مى‏زنند اين است كه يكى از چهار مجازات در مورد آنها اجراء شود:" نخست" اينكه كشته شوند،" ديگر" اينكه به دار آويخته شوند،" سوم" اين كه دست و پاى آنها به طور مخالف (دست راست با پاى چپ) بريده شود" چهارم" اينكه از زمينى كه در آن زندگى دارند تبعيد گردند".

منظور از" محاربه با خدا و پيامبر" آن چنان كه در احاديث اهل بيت وارد شده و شان نزول آيه نيز كم و بيش به آن گواهى مى‏دهد اين است كه:
كسى با تهديد به اسلحه به جان يا مال مردم تجاوز كند، اعم از اينكه به صورت دزدان گردنه‏ها در بيرون شهرها چنين كارى كند و يا در داخل شهر، بنا بر اين افراد چاقوكشى كه حمله به جان و مال و نواميس مردم مى‏كنند نيز مشمول آن هستند.
ضمنا جالب توجه است كه محاربه و ستيز با بندگان خدا در اين آيه به عنوان محاربه با خدا معرفى شده و اين تاكيد فوق العاده اسلام را در باره حقوق انسانها و رعايت امنيت آنان ثابت مى‏كند.
منظور از قطع دست و پا طبق آنچه در كتب فقهى اشاره شده همان مقدارى است كه در مورد سرقت بيان گرديده يعنى تنها بريدن چهار انگشت از دست يا پا مى‏باشد «1».

مجازاتهاى چهارگانه یاد شده متناسب با چگونگى جرم و جنايتى است كه از آنها انجام گرفته ؛ يعنى اگر افراد محارب دست به كشتن انسانهاى بى‏گناهى زده‏اند مجازات قتل براى آنها انتخاب مى‏شود و اگر اموال مردم را با تهديد به اسلحه ببرند انگشتان دست و پاى آنها قطع مى‏شود و اگر هم دست به آدم‏كشى و هم سرقت اموال زده باشند اعدام مى‏شوند و جسد آنها براى عبرت مردم مقدارى به دار آويخته مى‏شود و اگر تنها اسلحه به روى مردم كشيده‏اند بدون اينكه خونى ريخته شود و يا سرقتى انجام گيرد به شهر ديگرى تبعيد خواهند شد،

ولی عده ای با غرض ورزی و اکتفا به ظاهر آیات این آیات را در باره مطلق محاربان . کفار می دانند و از اسلام چهره ای خشن به نمایش می گذارند .

رک: تفسیر نمونه ،آیت الله مکارم شیرازی ، ج 4 ، ص 361

با سلام:Gol:
دوستان عزیز، تاریخ به ما میگوید که اسلام با مقداری خشونت!! گسترش یافته است. در این مطلب شکی نیست. اما در اینجا نباید پیامبر را مقصر دانست. پیامبر چاره ای جز این نداشت. پیامبر 10سال در مکه با آموزه های راستین اسلام، مردم را به اسلام دعوت کرد ، اما عده معدودی این دین را پذیرفتند . عده ای که مورخان تعداد آن را از یکصد نفر بیشتر نمیدانند. اما پس از هجرت به مدینه روش عوض شد. اینبار با استفاده از فرهنگ عرب که همان جنگ و خونریزی بود دعوت پیامبر ادامه یافت. اولین کاروان تجاری قریش مورد حمله و غارت مسلمانان قرار گرفت.غنیمت های این کاروان بین مهاجرین و انصار تقسیم شد. بنابراین یک راه درآمد خوبی پیدا شد، که همین راه درآمد موجب شد کم کم سایر قبایل به قبیله قوی تر ( مسلمانان) بپیوندند تا در غنائم شریک شوند. از اینجا به بعد بود که اسلام ظاهری رواج یافت. اسلام ابوسفیانی، اسلام آنان که برای کسب مال به این دین ( یا قبیله قویتر در جنگ ) پیوستند. مسئله ای که پیامبر نیزبا آن مخالفتی نکرد. پیامبر با زنده به گورکردن دختران مخالفت کرد، اما هرگز با به کنیزی گرفتن دختران قبایل مغلوب مخالفت نکرد. هرگز با غارت قبیله های مغلوب مخالفت نکرد. چون چاره ای نداشت. باید پیروان دین را گسترش میداد.
بنابراین مشکل (البته اگر مشکلی باشد) به خداوند بر میگردد!! چرا خداوند آخرین پیامبرش را ، آخرین منجی اش را در میان تازیان خونریزی مبعوث نمود تا برای گسترش آخرین دین ، پیامبرش مجبور شود دست به شمشیر ببرد؟؟ چرا آخرین منجی در مردمان متمدن آن زمان( روم و ایران ) مبعوث نشد؟؟؟
البته این موارد تحلیل شخصی است!! و خوشحال میشوم مورد نقد عزیزان قرار بگیرد!

حامد;78199 نوشت:
سلام به نظر حقیر من یا شما مجاز به ارسال این مطالب به افراد و گروههای بی اعتقادی که به دین و مقدسات توهین می کنند نیستیم اصلا ما ماموریت خاص در مورد گروه خاص نداریم . موفق در پناه حق

دوست عزيز
وقتي عرصه براي جولان دشمن خالي باشد و بتواند يك طرفه به زير سوال بردن اعتقادات و يك طرفه قضاوت كردن بپردازد ، دقيقاً به اهداف شوم خود رسيده است.

برخي مديران محترم سايت استحضار دارند كه در طي يكماه گذشته گروهي كه در ياهو به شدت اقدام به ارسال ايميلهاي تند عليه اسلام و قرآن مي كردند ، با پاسخهاي خوب كارشناسان اينجا و ارسال برخي مطالب آموزنده اسك دين عقب نشيني كرده و هجمه ايميلهاي آنان به شدت كاهش داشته است.
كه اميدوارم با همكاري خوب دوستان ، اين اتفاق در ساير گروهها و جوامع مجازي هم بيفتد.
يا علي:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم
تایپیک معرفی شده توسط عزیزمانsysysy گویای این مطلب است که : دشمنان اسلام و بالاخص مذهب تشیع واقعا" احساس خطر کرده اند و جوامع مجازی عصر حاضرکه مورد نظر اقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است دشمنان اسلام و تشیع را به وحشت انداخته، در تایپیک askguran ودیگر سایتهای مشابه هم جواب های لازم به این دشمنان قسم خورده داده شده این طیف از دشمنان که با احساس خطر جدی دست به این کارها می زنند قصدشان این نیست که در راستای تحقیقات و پژوهشهای تاریخی یا علمی به واقعیت های ناپیدای خود دست یابند بلکه هدف شان دشمنی با واقعیتهائی است که قطعا" به انها رسیده اند و منافع دنیوی و مادی خودرا در صورت قیام و ظهور آقا امام زمان تمام شده می بینند ودر تئو ریهای خود هم به این نتیجه رسیده اند
ولذا ابتدا با پیامبر خدا و قرآن و سپس با حضرت علی و نهایتا" تشیع که مسلما" میدانند این مکتب احیاء کننده و ادامه دهنده واقعی اهداف الهی وپیامبر اکرم بوده و خواهد بودبه دشمنی آشکار می پردازند
در رابطه با اینکه نحوه برخورد با این دشمنی ها به چه شکل باشد بنظر حقیر در موقعیت کنونی این قبیل ایمیلها با هدف اشغال فضا های مقدس ( از نظر کمی) ومشغول کردن ذهن دست اندر کاران این سایتهاو جوامع مجازی با قداستی است که دشمنان قسم خورده سعی در تخدیش افکار مسئولین و کاربران فعال انها هستند
انچه که در askguran بعنوان پاسخ به این شبهات پرداخته شده هم مستند است و هم گویا اما ظاهرا" این افراد یا مجموعه شبهه پرداز و بهتر بگویم دشمنان وحشت زده از مکتب تشیع نه نادان و جاهل به مسائل هستند و ند در عین حال ول کن معامله ، بنابر این بهتر است با دریافت این قبیل ایمیلها آنهارا صرفا" به ماخذ و یا پاسخ های متعددی که قبلا" در یافت کرده اند حواله دهیم
ضمنا" صدق دشمنی اینها صرفا"با اهل بیت را در محتوای نوشته ها و شبهات می توان بوضوح لمس کرد و عدم اظهار نظر در مورد سایرین و سکوت در رابطه با خشونت ها و بر خوردهای سایرین هم مطلبی است که خود جای سوال دارد

سلام علیکم جمیعا

حال در این فرصت که اساتید درباره شان نزول آیات و دلایل این قتالها صحبت میکنند بد نیست به نکته طنزی هم نقل کنم مربوط به این موضوع :

چند روز پیش ایمیلی برایم آمد که مضمونش بطورکلی این بود که بیائید در یک حرکت جمعی از به ناحق کشته شدن یک ایرانی اعتراض کنیم و ...

من گفتم کی میخواد این هموطن رو بکشه بیخود کرده و..

بعد رفتم به لینکی که داده بود و فیلتر شده بود لاجرم بازش کردم دیدم که این حیوان غیر ایرانی آرپیجی گرفته زده به یک پاستگاه نظامی 15 نفر رو زخمی کرده یا به شهادت رسونده

ایمیل دیگر داشتم از سایت جهان اسلام ( جهان شرک ) به این مضمون :

تشویق زاد و ولد در شیعیان : رئیسجمهور به هر متولد سال 1389 یک میلیون تومان پاداش میدهد.

خب این حیوان هم در سایت جهان شرک مطلبی که نوشته بود با مضمون ایمیل متفاوت بود.

اگر به تسنن وهابی تبار این پول تعلق نمیگرفت یک چیزی ولی چرا متن ایمیل رو اینطور مینویسند دلیلش مشخص است.

اینها به دروغ زنده اند همانطوریکه شیطان به دروغ زنده ماند.

یاحق

ABCDEFG;78318 نوشت:
با سلام:Gol:
دوستان عزیز، تاریخ به ما میگوید که اسلام با مقداری خشونت!! گسترش یافته است.
در این مطلب شکی نیست. اما در اینجا نباید پیامبر را مقصر دانست. پیامبر چاره ای جز این نداشت.


[=Book Antiqua]با سلام
دوست گرامی !از تاریخ میگوید و اینکه اسلام با مقداری خشونت گسترش یافته؟
[=Book Antiqua]در کجای تاریخ جنگی از مسلمانان سراغ دارید که شر وع کننده جنگ بودند به خاطر گسترش اسلام!؟[=Book Antiqua]
اینکه تاریخ را بدون مطالعه و به دلخواه خود ورق میزنیم که دال بر صحت گفتارمان نیست؟
[=Book Antiqua]در مورد پیامبر چگونه این سخن را میگوید؟در تاریخ چنین چیزی آمده؟که پیامبر مقصر نیست؟
و چاره ای جز این نداشت؟
[=Book Antiqua]
چطور یافتید که پیامبر در مورد ظلم و ستم سکوت کرده و چاره ای جز این نداشته؟:Sokhan:
لطفا با سند و منبع توضیح دهید!
[=Century Gothic]کسی که کمترین آشنایی را با شخصیت پیامبر اکرم(ص) و جایگاه قبیله و خانواده او در میان اعراب داشته باشد چنین اتهام بی‎اساسی را به وی نسبت نمی‎دهد.


ABCDEFG;78318 نوشت:
پیامبر 10سال در مکه با آموزه های راستین اسلام، مردم را به اسلام دعوت کرد ، اما عده معدودی این دین را پذیرفتند . عده ای که مورخان تعداد آن را از یکصد نفر بیشتر نمیدانند. اما پس از هجرت به مدینه روش عوض شد. اینبار با استفاده از فرهنگ عرب که همان جنگ و خونریزی بود دعوت پیامبر ادامه یافت. اولین کاروان تجاری قریش مورد حمله و غارت مسلمانان قرار گرفت.غنیمت های این کاروان بین مهاجرین و انصار تقسیم شد.


[=Book Antiqua]این تعدادی که ذکر کردید در کجای تاریخ آمده؟[=Book Antiqua]
چقدر در حق تاریخ اینجا ظلم شده بازم که مطالبی در گفتار شما میبینم که بیشتر شبهه پراکنی است تا گفتار علمی؟
[=Book Antiqua]دوست عزیز چطور به خود اجازه میدهید چنین گفتار باطلی را از قول تاریخ و پیامبر ذکر کنید ؟[=Book Antiqua]
مگر غیر از این بود که پیامبر با همین فرهنگ عرب مبارزه کرد !!حالا میفرماید پیامبر از این فرهنگ استفاده کرد!!و بعد با ذکر تاریخ ان را بیان میکنید !؟
که چنین چیزی کذب تمام است!
[=Century Gothic]چگونه می‎تواند این شخصیّت الهی را به اغراض مادّی متّهم کند در حالی که سخن ایشان در مقابل تطمیع مشرکان و بت‎پرستان ثروتمند مکّه هم‎چون مدالی پر افتخار بر پیشانی تاریخ می‎درخشد.
آن زمانی که سران قریش می‎خواستند او را از اهداف الهی خویش منصرف کنند از راه تطمیع وارد شده و زیباترین دختران عرب و بهترین ثروت‎ها را پیشنهاد کردند، ولی ایشان چنین جواب دادند: «به خدا سوگند اگر آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند (یعنی سلطنت تمام عالم را در اختیار من بگذارند) تا از تبلیغ آیین و تعقیب اهداف خود دست بردارم‎، هرگز بر نمی‎دارم و هدف خود را تعقیب خواهم کرد تا بر مشکلات پیروز ‎آیم و به مقصد نهایی برسم و یا در طریق این هدف جان بسپارم.»

ABCDEFG;78318 نوشت:
بنابراین یک راه درآمد خوبی پیدا شد، که همین راه درآمد موجب شد کم کم سایر قبایل به قبیله قوی تر ( مسلمانان) بپیوندند تا در غنائم شریک شوند. از اینجا به بعد بود که اسلام ظاهری رواج یافت. اسلام ابوسفیانی، اسلام آنان که برای کسب مال به این دین ( یا قبیله قویتر در جنگ ) پیوستند.


[=Book Antiqua]بازم سخنان بی پایه و اساس و نتیجه گیری اشتباه !
[=Book Antiqua]دوست عزیز یا نمیدانید و یا فکر میکنید دیگران از تاریخ بی خبرند!
[=Century Gothic]اگر به موقعیّت و نفوذ پیامبر اکرم(ص) در بین مسلمانان و پیش از آن در قبیله خود بنگریم‎، خواهیم دید که زمینه‎های گوناگونی غیر از جنگ برای پیامبر فراهم بود که به راحتی نیازهای مادّی خود و خانواده‎اش را تأمین کند و دیگر نیازی نبود که در جنگ‎ها جان خود را به خطر اندازد. شایسته بود ابتدا به ادله نبوت عام و خاص مراجعه می‎نمود تا با شخصیت حضرت محمد(ع) به عنوان پیامبری الهی و قرآن به عنوان معجزه‎ای جاویدان آشنا می‎شد
[=Century Gothic]ید[=Century Gothic]. آنگاه از دریچه عصمت، زهد، علم، عدل، خلق و خوی خوش و بسیاری ار صفات والا که برازنده یک پیامبر الهی است وقایع تاریخی صدر اسلام و آموزه‎های قرآن را مورد پرسش قرار میدادید .

ABCDEFG;78318 نوشت:
مسئله ای که پیامبر نیزبا آن مخالفتی نکرد. پیامبر با زنده به گورکردن دختران مخالفت کرد، اما هرگز با به کنیزی گرفتن دختران قبایل مغلوب مخالفت نکرد. هرگز با غارت قبیله های مغلوب مخالفت نکرد. چون چاره ای نداشت. باید پیروان دین را گسترش میداد.

[=Book Antiqua]شما موقعيت فعلي و امكانات فعلي را با اوضاع زمان پيامبر (در مورد برده داري) قياس نكنيد .
[=Book Antiqua]
اسلام به صورت واضح نگفت برده نگيريد ، چون اين كار در آن زمان ممكن نبود ؛ بسياري از احكام اسلام احكام تدريجي هستند ؛ مانند احكامي كه اسلام در مورد شرابخواري فرستاد ؛ مرحله اول بد بودن شراب ، مرحله دوم : در حال مستي نماز نخوانيد ، مرحله سوم حرمت مطلق شرابخواري .
[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]و اين مراحل ، براي اين بود كه مردم بتوانند از شرابخواري دست بردارند .
حكم اسلام در مورد برده داري نيز چنين بود .

ABCDEFG;78318 نوشت:
بنابراین مشکل (البته اگر مشکلی باشد) به خداوند بر میگردد!! چرا خداوند آخرین پیامبرش را ، آخرین منجی اش را در میان تازیان خونریزی مبعوث نمود تا برای گسترش آخرین دین ، پیامبرش مجبور شود دست به شمشیر ببرد؟؟


[=Book Antiqua]به بخشید !مشکل بخداوند بر میگردد!
یادم به سخنان محمد بن عبدالوهاب افتاد !!و گفتگوی فرضی ان با خداوند !!!
[=Book Antiqua]طبق آموزه های اسلامی همه امت ها از خود پیامبر داشته اند و قرآن فرمود: "و لقد بعثنا فی كلّ أمة رسولاً أنِ اعبدواالله و اجتنبوا الطاغوت؛ در هر امت پیامبری فرستادیم (تا به مردم بگویند) كه خدا را بپرستید و از بت اجتناب كنید".

ABCDEFG;78318 نوشت:
چرا آخرین منجی در مردمان متمدن آن زمان( روم و ایران ) مبعوث نشد؟؟؟
البته این موارد تحلیل شخصی است!! و خوشحال میشوم مورد نقد عزیزان قرار بگیرد!



[=Book Antiqua]منظورتان از متمدن بودن چیست؟[=Book Antiqua]
اینکه فیلسوفان روم مینشستند و جنگ ۲ نفر را برای آزادی (گلادیاتور )میدیدند و لذت میبردند منظورتان میباشد!
و یا سر زدن انسانهای بی گناه و خر
[=Book Antiqua]ا[=Book Antiqua]جهای سنگین بر مردم [=Book Antiqua]و[=Book Antiqua]طبقه بند[=Book Antiqua]ی[=Book Antiqua] جامعه و مدعی خویشاوند[=Book Antiqua]ی[=Book Antiqua] با خدا ،پادشاهان ایران را متمدن میدانید!
پس تاریخ را بدرستی بخوانید!در هر موردی که توضیح خواستید بنده در خدمتم تا تاریخ را تحریف نکنیم و بدرستی ان را بیابیم !

یا علی ع

ABCDEFG;78318 نوشت:
با سلام:Gol:
اولین کاروان تجاری قریش مورد حمله و غارت مسلمانان قرار گرفت.غنیمت های این کاروان بین مهاجرین و انصار تقسیم شد. بنابراین یک راه درآمد خوبی پیدا شد، که همین راه درآمد موجب شد کم کم سایر قبایل به قبیله قوی تر ( مسلمانان) بپیوندند تا در غنائم شریک شوند. از اینجا به بعد بود که اسلام ظاهری رواج یافت.

[=Century Gothic]با سلام
دوست گرامی توجه بفرماید!
[=Century Gothic]در ماه جمادی الآخر‎، "کرز ابن جابر الفهری"‎، به اتّفاق جمع دیگری از مشرکین مکّه به سه منزلی مدینه آمدند و شتران آن حضرت و چهار پایان مردم را از مراتع ربودند و به مکّه بردند.1
[=Century Gothic]از طرف دیگر قریش کلّیه‎ی دارایی‎های مسلمانانی که مجبور به هجرت از مکّه شده بودند را مصادره کرده و به آنان اجازه‎ی رفت و آمد به محلّ زندگی خودشان را نمی‎داد.2
[=Century Gothic]این وضعیت موجب شد تا مسلمانان مهاجر بدون هیچ وسیله و امکان معیشتی در شهر مدینه ساکن شوند و مردم مدینه ایشان را در خانه و غذای خود شریک نمایند.3:Sham:
[=Century Gothic]در همین اثنا بود که به پیامبر خبر رسید کاروانی که اموال مشرکین مکه را به همراه داشت از منطقه‎ای نزدیک به مدینه عبور خواهد کرد و پیامبر در حرکتی مقابل به مثل، تصمیم گرفت تا بخشی از اموال مسلمانان را با حمله به کاروان مشرکان مکه پس گرفته و به صاحبان اصلی‎اش باز گرداند.:Sham:
ابوسفیان که انتظار این حرکت را داشت تعدادی را فرستاد تا ببیند پیامبر راه آنان را بسته است یا نه.4

[=Century Gothic]وقتی به او گزارش رسید که پیامبر در نزدیکی منطقه «بدر» موضع گرفته است5 علاوه بر تغییر مسیر خود‎، به مشرکین مکه نیز پیغام داد که برای نجات کاروان اقدام کنند و خود، کاروان را از مسیر دیگری برد و به این وسیله کاروان از دسترس مسلمانان خارج شد.6
[=Century Gothic] مشرکان مکه که قصد نابودی اسلام نوپا را در سر داشتند با اینکه فهمیدند کاروان نجات یافته باز به منظور حمله به مدینه راهی آن سو شدند.
[=Century Gothic]پیامبر که از این جریان مطلع شد به منظور دفع حمله مشرکین با سپاه 313 نفری خود و در نهایت محدودیت ابزار و آلات جنگی به سرزمین بدر رفت.7
[=Century Gothic]و این گونه بود که جنگی نابرابر میان مسلمین و مشرکین درگرفت.:Sham:8 [=Century Gothic]پس حمله به کاروان از این جهت بود که قریش‎، اموال مهاجرین را در مکّه غصب کرده بود و از این طرف مهاجرین سربار انصار بودند‎.
آن‎ها می‎بایست با حمله به کاروان در حقیقت اموال مهاجرین را پس می‎گرفتند و این حق بدیهی هر انسانی است و نمی‎تواند دلیلی بر خشونت و جنگ‎طلبی باشد.:Sokhan:

1. منتهی الامال‎، ص 62.

2. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام‎، صفحه‎ی 223.

3. تاریخ سیاسی اسلام‎، صفحه‎ی 178.

4. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام‎، ص 224.

5. تاریخ طبری‎، ج 3‎، ص 40.

6. تاریخ یعقوبی‎، ج 1‎، ص 404.

7. تاریخ سیاسی اسلام‎، ص 175.

8. برای مطالعه بیشتر در این باب میتوانید به مقاله «تاملی در حملات مسلمانان به قریش و کاروان‎های تجاری آنها» که در همین سایت ارائه شده است مراجعه نمایید.

یا سلام خدمت رضای عزیز
ممنون که برخی شبهات مرا پاسخ دادید. اما بعضی جاها خلط مبحث شده!!!
فرمودید:

در مورد پیامبر چگونه این سخن را میگوید؟در تاریخ چنین چیزی آمده؟که پیامبر مقصر نیست؟
و چاره ای جز این نداشت؟
چطور یافتید که پیامبر در مورد ظلم و ستم سکوت کرده و چاره ای جز این نداشته؟


این قسمت از مطلب " پیامبر چاره ای جز این نداشت" عرض حقیر است و نه تاریخ!! همانگونه که خودتان در مورد مبارزه با برده داری میفرمایید، البته با ادبیاتی دیگر.
من هرگز نگفتم پیامبر در برابر ظلم وستم سکوت کرده. عرض کردم برای گسترش اسلام ، پیامبر چاره ای جز این نداشته که گزیده ای از فرهنگ عرب را تایید کند حال چه موقت (به قول شما) چه دائم.

این تعدادی که ذکر کردید در کجای تاریخ آمده؟

چقدر در حق تاریخ اینجا ظلم شده بازم که مطالبی در گفتار شما میبینم که بیشتر شبهه پراکنی است تا گفتار علمی؟
دوست عزیز چطور به خود اجازه میدهید چنین گفتار باطلی را از قول تاریخ و پیامبر ذکر کنید ؟


رضای عزیز شما عده بیشتری سراغ دارید؟ بنویسید تا ما هم باخبر شویم. من در تاپیک دیگری نیز این سوال را مطرح کرده بودم. خودم هم چندان مطمئن نیستم!!

مگر غیر از این بود که پیامبر با همین فرهنگ عرب مبارزه کرد !!حالا میفرماید پیامبر از این فرهنگ استفاده کرد!!و بعد با ذکر تاریخ ان را بیان میکنید !؟
که چنین چیزی کذب تمام است!



پیامبر با گزیده ای از فرهنگ عرب مقابله کرد و ناچار بود گزیده دیگری از این فرهنگ را تایید کند.


چگونه میتواند این شخصیّت الهی را به اغراض مادّی متّهم کند در حالی که سخن ایشان در مقابل تطمیع مشرکان و بتپرستان ثروتمند مکّه همچون مدالی پر افتخار بر پیشانی تاریخ میدرخشد.


من غلط کنم. از کجای مطلب من چنین چیزی برداشت می شود؟!!

بازم سخنان بی پایه و اساس و نتیجه گیری اشتباه !
دوست عزیز یا نمیدانید و یا فکر میکنید دیگران از تاریخ بی خبرند!
اگر به موقعیّت و نفوذ پیامبر اکرم(ص) در بین مسلمانان و پیش از آن در قبیله خود بنگریم، خواهیم دید که زمینههای گوناگونی غیر از جنگ برای پیامبر فراهم بود که به راحتی نیازهای مادّی خود و خانوادهاش را تأمین کند و دیگر نیازی نبود که در جنگها جان خود را به خطر اندازد.


رضای عزیز، این جمله حقیر" راه در آمد خوبی پیدا شد" به تازه مسلمانانی برمیگردد که هیچ راه درآمدی نداشتند و مرتبا مورد طعنه انصار قرار میگرفتند و نه خود پیامبر. آیا شما با این مطلب که" یکی از راه های امرار معاش عرب بادیه نشین حمله به سایر قبایل و غارت آنها می بود" مخالفید؟؟

شما موقعيت فعلي و امكانات فعلي را با اوضاع زمان پيامبر (در مورد برده داري) قياس نكنيد .

اسلام به صورت واضح نگفت برده نگيريد ، چون اين كار در آن زمان ممكن نبود ؛ بسياري از احكام اسلام احكام تدريجي هستند



تمام سخن حقیر همین است که شما فرمودید. چیزی که اکنون از نظر عده ای ضد حقوق بشر است، خونریزی است و ... و هزار و یک برچسب بد به آن میزنند، در آن زمان جزء فرهنگ آن مردم بوده است و طبیعتا نمیتواند برای آنان بد باشد.
بنابراین ما نباید وقایع آن زمان را با فرهنگ کنونی مقایسه کنیم. امیدوارم توانسته باشم منظور خودم را برسانم!

به بخشید !مشکل بخداوند بر میگردد!
یادم به سخنان محمد بن عبدالوهاب افتاد !!و گفتگوی فرضی ان با خداوند !!!



حقیر این بنده خدا را که ذکر کردید نمیشناسم. اگر گفتگویش را برایمان بزارید بد نیست! حضرت علی (ع) میفرماید ببینید چه میگوید نه اینکه که میگوید!!!
اما این که چرا مشکل به خداوند بر میگردد( البته اگر مشکلی باشد) ؟ به این دلیل که خداوند میتوانست محیط و فرهنگ بهتری برای نزول آخرین دینش، دینی که قرار است جهانی باشد، دینی که قرار است جایگزین سایر فرهنگها و شیوه های زندگی شود، انتخاب میکرد!!! حکمت خدا چنین بوده. به من چه ربطی داره؟؟ حالا اون دنیا اگر توفیق شد حتما حکمتش را میپرسم.

منظورتان از متمدن بودن چیست؟


این را باید از آنهایی بپرسی که این طرف آن طرف مصاحبه میکنند و هی میگویند ما تمدن باستانی داریم! ما 5000 سال سابقه شهر نشینی داریم !! ما مکتب ایرانی داریم !!!! ما فلان هستیم!! و...

در همین اثنا بود که به پیامبر خبر رسید کاروانی که اموال مشرکین مکه را به همراه داشت از منطقهای نزدیک به مدینه عبور خواهد کرد و پیامبر در حرکتی مقابل به مثل، تصمیم گرفت تا بخشی از اموال مسلمانان را با حمله به کاروان مشرکان مکه پس گرفته و به صاحبان اصلیاش باز گرداند.


همین است دیگر. من میگویم پیامبر چاره ای نداشت جز اینکه بخشی از فرهنگ عرب را بپذیرد شما ناراحت می شوید.

[=&quot]نوشته زندیق[/][=&quot] : «اِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (سوره المائده33)[/][=&quot]
[/][=&quot]سزاى كسانى كه با الله و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.»[/]

[=tahoma][=&quot]برادر بزرگوار نخست به معنی آیه دقت بفرمایید بعد نتیجه گیری کنید[/][=&quot]. [/][=&quot]آیه در مقابل کسانی است که با خداوند و پیامبرش محاربه می کنند است . یعنی کسانی که بدون اینکه شما به ایشان کاری داشته باشی به سراغ شما می آیند و با شما می جنگند و از شما اسیر گرفته و یا می کشند و تمام تلاششان نابودی شماست. مفهوم محارب به کسی اطلاق می شود که در جنگ با شماست و او به جنگ آمده است نه شما به جنگ او رفته ای [/][/][=&quot]!!! مثلا در سال 84 که مسافرانی بی خبر از همه جا، در حال گذر از منطقه تاسوکی بودند ناگهان در دام عبدالمالک ریگی و گروهش افتاده و مردم بی گناه قتل عام شدند. این کار را بلافاصله خطیب جمعه تهران محاربه نامید. یعنی در حالی که با ایشان در جنگ نیستیم به ما حمله کرده و مردم بی گناه را کشته اند.[/]

[=tahoma][=&quot]آیات قرآن به این معنی به خوبی اشاره دارد. اما متاسفانه مشکل اغلب کسانی که به مصاف علمی با دینداران می آیند همین فهم حداقلی ایشان از دین است.[/][/]

[=tahoma][=&quot]به هر حال ما آیات دیگری داریم که سخن ما را تایید می کند. شما را به [/][=&quot]مطالعه آیه 4 سوره محمد (ص)[/][=&quot] دعوت می کنم. در این آیه می خوانیم : فإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ (4 محمد) پس چون با كسانى كه كفر ورزيده‏اند، در حالی که به جنگ آمده اند، برخورد می کنید، گردنها[يشان‏] را بزنيد. تا چون آنان را [در كشتار] از پاى درآورديد، پس [اسيران را] استوار در بند كشيد؛ سپس يا [بر آنان‏] منّت نهيد [و آزادشان كنيد] و يا فديه [و عوض از ايشان بگيريد]، تا در جنگ، اسلحه بر زمين گذاشته شود. اين است [دستور خدا]؛ و اگر خدا مى‏خواست، از ايشان انتقام مى‏كشيد، ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد، و كسانى كه در راه خدا كشته شده‏اند، هرگز كارهايشان را ضايع نمى‏كند.[/][/]

[=tahoma][=&quot]چرا آیه قران می فرماید ابتدا محکم و استوار بجنگید اما پس از شکست خوردن ایشان را به بهانه های مختلف آزاد کنید. اگر بحث کشتار باشد که این کار معنی ندارد. باید همه را کشت.[/][=&quot] پس معلوم است جنگ شدید اولیه برای این است که دیگر هوس جنگیدن با مسلمانان به سرشان نزند و به جنگ با پیامبر نیایند. [/][=&quot]سپس پیامبر با ایشان که اسیر شده اند به مهربانی برخورد کرده در حالیکه همینها خانه و کاشانه پیامبر و مسلمانان اهل مکه را را در مکه تاراج کرده بودند، پیامبر با ستاندن فدیه یا بدون آن آزاد می کرد[/][=&quot]. و این کار با روح ستیزه گری که ادعای شماست سازگار نیست. نمونه این کار را ما در تاریخ معاصر دیدیم. امام خمینی پس از حمله صدام به ایران، کاری با صدام کرد که دیگر هیچ کس هوس حمله به ایران را نمی کند. اگر ما به سخن جناب زندیق گوش می کردیم و در برابر صدام قاتل و آدم کش، سکوت می کردیم الان خدا می داند که چه می شد[/][/]

[=tahoma][=&quot]اگر دقیقا به مطالعه جنگهای پیامبر بپردازید، خواهید دید که مسبب تمامی جنگها مشرکین و یهودیان بودند و با تمام توان بارها به مدینه لشکر کشیدند و با بی رحمی مسلمانان را کشته و مثله کردند. حال در برابر اینان چه باید کرد؟ اگر نکشی حتما کشته می شوی ! و این یک جنگ اجباری است. پیامبر تا آنجا که ممکن بود با مدارا با ایشان برخورد کرد اما آنها نمایندگان پیامبر را کشتند و سر بریدند. یاران پیامبر را بر دار زدند و مثله کردند. به جای پاسخ نامه، لشکر فرستادند و عملا کاری کردند که پیامبر برای حفظ جان خویش و مسلمانان ناچار به جنگ با ایشان شد. [/][=&quot]رسول الله آنقدر مهربان بود که قران بارها فرمود : لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ (3 شعراء) فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً (6 کهف)ای پیامبر چقدر غصه می خوری که مشرکان ایمان نمی آورند، این قدر غصه نخور. نزدیک است از این غصه ای که به حال ایشان می خوری و دوست داری اینها هم به بهشت بروند، جانت را از دست بدهی. لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم (128 توبه): قطعاً، براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد، به [هدايت‏] شما حريص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است. فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم‏ (159 آل عمران): پس به [بركتِ‏] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى‏.
[/]
[/]

[=tahoma][=&quot]آری رسول الله نماد مهربانی بود. تا آنجا که آنقدر بخشد که خداوند فرمود: « چیزی را هم برای خودت نگه دار»[/][=&quot]

و اما برویم سراغ تخصص های امام علی علیه السلام. پس اول باید دقت کنید که جنگ دفاعی داریم و جنگ ابتدائی که البته جنگهای پیامبر و امام علی جنگ ابتدائی نبوده بلکه جنگ دفاعی بود[/]

[/]

[=&quot]نوشته زندیق[=&quot]:[=&quot]« یکی از تخصص های امام علی سر بریدن بوده است، بعنوان مثال[=&quot]
• [=&quot]امام علیو یارانش در یک روز، 2500 نفر از خاندان (ازد) را سر بریدند، به نحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب جلد اول ص 729).
اما در مرج الذهب این سند را پیدا نکردیم که البته معلوم نیست سندش از کجا جعل شده است. و مطمئن هستم که چنین سندی وجود ندارد. [=&quot]
[=&quot]نوشته زندیق : [=&quot]امام علی در نبردی به نام (لیله الحریر) چیزی بالغ بر 500 تا 900 تن را کشت[=&quot]. ([=&quot]منتهی الامال، جلد اول، ص 153).
اولا حریر با «حاء» جیمی غلط است و با «هاء» دو چشم است. دوم اینکه این رقم هم ساختگی است و رقمی است که غالیان و کسانی که اهل غلو بوده اند ساخته اند و وارد کتابهای شیعیان شده است. نمونه ان را در کربلا نقل می کنند که حضرت عباس هفت نفر را یک به یک به آسمان پرتاب می کرد و زمانی که نفر هفتم را به آسمان پرتاب می کرد هنوز نفر اول از آسمان به زمین نیافتاده بود. و از این گونه غلو زیاد داریم. شما یک حساب سر انگشتی بکنید متوجه می شوید که کشتن پانصد نفر لااقل هر کدامش چند دقیقه وقت ببرد شب به پایان رسیده ،در حالی که در لیلة الهریر، جنگ تا شروع تاریکی بود اصلا شب جنگ نکردند چرا که معلوم نبود چه کسی چه کسی را می کشد. [=&quot]

[=&quot]نوشته زندیق:[=&quot]عبد الله خررمی با 70 نفر از همراهانش از بیم جان به دژی پناه برد. به دستور امام[=&quot]علی، دژ به آتش کشیده شد که در جریان آن تمامی این افراد زنده زنده در آتش سوختند، بطوری که بوی گوشت بریان شده این انسانهای نگون بخت در هوا پخش و مردم را آزار داد. (علی مرزی نامتنهای ، حس صدر، ص 199).

[=&quot]این هم از بافته های است که سند تاریخی ندارد[=&quot]. [=&quot]نخست اینکه ما در تاریخ اصلا عبدالله خررمی نداریم[=&quot]. و معلوم نیست این شخص ، تراوش ذهن کدام پندار پرست است. و اگر کتاب دقیقی سراغ دارید که به منابع دست اول مراجعه داده باشد آن را اشاره کنید. نوشتن این گونه کتابهای بدون سند ارزش علمی ندارد. ما اصلا در دین اصلا سوزاندن کسی را نداریم و هیچ مجرمی سوزانده نمی شود مگر کسی که یک گناه ( لواط) انجام دهد که آنهم اگر ثابت شود و البته برای او هم سه راه کشته شدن هست و تا به حال در تاریخ اسلام، نه در سیره پیامبر و نه امامان، کسی یافت نشده که سوازنده باشندش. [=&quot]در روایتی آمده است که آنکه، زینب دختر رسول الله را موقع هجرت از مکه به مدینه ترساند و باعث شد فرزند زینب سقط شود، پیامبر فرمود اگر یافتیدش بسوازنیدش. در حالی که روایت صحیح این است که او را بکشید نه بسوزانید و بسوزانید روایت ساختگی است.[=&quot] كان مع هبار بن الأسود حين نخس بزينب بنت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم حين هاجرت، و روى أن أباه هو الّذي قال فيه النبي صلى الله عليه و سلم: «إن لقيتم نافعا و هبارا فاجعلوهما بين خرمى حطب فأحرقوهما بالنار» ثم قال «إن لقيتموهما فاقتلوهما فإنه لا يعذب بعذاب الله [إلا الله‏]» [=&quot][1][=&quot]


[=&quot][1] [=&quot]-[=&quot] الأنساب، أبو سعيد عبد الكريم بن محمد بن منصور التميمي السمعانى (م 562)، تحقيق عبد الرحمن بن يحيى المعلمى اليمانى، حيدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانية، ط الأولى، 1382/1962؛ ج ‏10، ص 535.

[=&quot]نوشته زندیق[=&quot]:بعد از مرگ محمد پیامبر اسلام عده ای از مردم قبایل از اسلامبرگشتند و عوامل پیغمبر اسلام را کشتند، و از شادی مرگ [=&quot]محمدبه زنانشان گفتند که دستهای خود را حنا بگذارند (قصص النیا نیشابوری ص 455) ابوبکر، عمر و[=&quot]علی بفوریت دستور دادند که هرکه که از دین برگشته گردن زنند و با آتش بسوزانند و زن و بچه اشان را به اسارت برند (تاریخ طبری جلد 4 ص 1379، 1380، 1394 و 1407 و جلد 6 ص 2420 و 2665) این سند هم کاملا پیداست که ساختگی است. چرا که در زمان جنگهای رده، حضرت علی حتی با ابوبکر همکاری نکرده و با او کاری نداشت. حضرت در کنج خانه در حالیکه حقش غصب شده بود، مشغول جمع آوری قران بود. [=&quot]

[=&quot]نوشته زندیق :[=&quot]شاعری بنام (حویرث بن نقیذ) [=&quot]که با سخنان شیوا و افشاگرایانه خود موجبات اذیت و آزار محمد پیامبر خدا را بر انگیخته و همچنین شتر دختران محمد، فاطمه و ام کلثوم را رم داده بود به فرمان محمد رسول خدا و توسط علی امام اول شیعیان در جریان یک توطئه به قتل رسید (طبری ج 3 ص 1188 و سیره ابن هشام ج 2 ص 273).

[=&quot]درباره این شخص باید توضیح بدهم که حرفهای خیلی زشتی به پیامبر می زد و اشعارش ورد زبان مشرکان شده بود. مشرکان شراب می خوردند و می رقصیدند و پیامبر با اشعار این شخص مسخره می کردند. پیامبری که طبق صریح قرآن به سفر آسمانی و معراج رفته بود و بهشت و جهنم را با چشم خود دیده بود. پیامبر به دلیل آزارهای فراوانش دستور داد در فتح مکه او را بیابند و به قتل برسانند. يعقوبي مي گويد:‌«حويرث بن نقيذ بن وهب بن عبد قصى از كسانى كه در مكه رسول خدا را آزار مى‏ داد و سخنان زشت باو مى‏ گفت»‏.[=&quot][1][=&quot]


[=&quot][1] [=&quot]- [=&quot]تاريخ يعقوبى، احمد بن ابى يعقوب ابن واضح يعقوبى (م بعد 292)، ترجمه محمد ابراهيم آيتى ، تهران ، انتشارات علمى و فرهنگى ، چ ششم ، 1371ش، ج 1 ص 420.

[=tahoma][=&quot]نوشته زندیق[/][=&quot] :[/][=&quot]امام علی شاهرگ مردانی را برید و بمانند مرغان نیم بسمل آنان را در بیابان رها کرد تا با شکنجه بمیرند [/][=&quot]([/][=&quot]امام علی عبد الفتاح جلد 5 ص 27). [/][/]

[=tahoma][=&quot]این سخن هم در تاریخ سندی ندارد و کتابهایی که تازه نوشته شده اند و سند قدیمی اینها را تایید نمی کند، ارزش علمی ندارند و هر کسی می تواند از این کتابها بنویسد و هر چه دلش می خواهد بنگارد. [/][=&quot]

[/]

[/]
پرسش: در برخی منابع تاریخی کشتارهایی را به امام علی(علیه السلام) نسبت می دهند.لطفاً در مورد درستی یا نادرستی این مطالب راهنمایی فرمایید. - کشتار خاندان “ازد”:علی و یارانش در یک روز تعداد ۲۵۰۰ نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند. - کشتار 900 نفر از مردم بنی قریظه. - نبرد “لیله الحریر”:علی در نبردی بنام “لیله الحریر” در حدود ۵۰۰ تا ۹۰۰ نفر را از دم تیغ گذراند. - کشتار” عبدالله خرمی و یارانش” - کشتار کسانی که بعد از فوت پیامبر اسلام از دین اسلام برگشتند. پاسخ: با مراجعه به منابع تاریخی این نتیجه به دست می آید که این مطالب یا از اساس دروغ است یا اینکه به درستی بیان نشده است. اما در مورد کشتار خاندان ازد: آنچه در كتاب مروج الذهب آمده اين است كه در ضمن نقل ماجراي جنگ جمل چنين مي گويد به ابى لبيد جهضمى كه از قوم ازد بود گفتند «على را دوست دارى؟» گفت «چگونه كسى را كه در يك قسمت روز دو هزار و پانصد كس از قوم مرا كشته است دوست داشته باشم؟ آنقدر از مردم كشت كه كسى نبود كسى را تسليت گويد و هر خاندانى بكشتگان خود مشغول بود.» چنانچه خوب به آمار هايي كه توسط مورخان در باره جنگ جمل ارائه شده است نظري داشته باشيد خواهيم يافت كه آمار دقيقي در دست نيست. از آمار كه بگذريم دفاع امام علي(علیه السلام) از كيان اسلامي و سركوب شورشيان جمل بود كه در آغاز شورش و كودتا و در بصره ماموران مسجد و دار الاماره و زندان را و بيش از سيصد نفر از قبيله عبد القيس را كشتند و به بيت المال دست اندازي كردند و جنايات فراواني به جا آوردند، عثمان بن حنيف استاندار علي(علیه السلام) را دستگير کردند. او را مورد ضرب و هتک قرار دادند و موهاي سر و محاسنش را کندند. دربارة قتل او مشورت کردند، ‌ولي چون از نفوذ برادرش سهل بن حنيف واهمه داشتند، او را رها کردند. (1) پس علت پيكار على (علیه السلام) با آنان اين بود كه عليه او طغيان كرده بودند و براى همين به اصحابش فرمود: شما شروع به جنگ نكنيد تا آنان نبرد را با شما آغاز كنند. (2) از اين جا معلوم مى شود كه امام در صدد دفاع از كيان اسلام و مسلمين بوده و اين حق خليفه مسلمانان است كه در برابر خروج كنندگان ايستادگى و دفاع نمايد. حتى حضرت على(علیه السلام) به اصحاب جمل سه روز مهلت داد تا از شورش عليه حكومت اسلامى دست بردارند. امام با عايشه ، طلحه و زبير سر جنگ نداشت كه با آنان بجنگد . بيهقى در اين باره گويد: «على با اهل جمل نجنگيد تا آن كه سه روز آنان را به اطاعت و حق فراخواند. در اين سه روز سپاه آن حضرت مجروحين فراوانى داد، ولى به دستور امام از جنگ پرهيز مى كردند. بعد از جنگ نيز به دستور امام كارى به مجروحان و فراريان نداشتند. بنابراين امام فقط در مقام دفاع بوده است و بس». در گزارش ديگرى بيهقى مى نويسد: « در جنگ جمل، على ميان مردم ندا كرد: هيچ كس را با تير نزنيد و با نيزه زخمى نكنيد و با شمشير مضروب نسازيد و شروع كننده جنگ نباشيد و با آنان با لطيف ترين نحوه ممكن سخن بگوييد». (3) پس از جنگ نيز مشغول تدفين تمامي كشتگان گشت و حتي بر كشگان دشمن نماز خواند. حتي اموال آنان را محترم شمرد و دستور داد تمام اموال مردم را به جز اموال علامت دار حكومتي به صاحبانش برگردانند. (4) علاوه بر این جدای از اینکه در تعداد کشته شدگان جنگ جمل اختلاف وجود دارد،در مورد کشته شدگان قبیله ازد هم اختلاف وجود دارد. در تاریخ طبری آمده است که "محمد گوید: در جنگ جمل در اطراف جمل ده هزار کس کشته شد که یک نیمه از یاران على بودند و یک نیمه از یاران عایشه، دو هزار کس از قبیله ازد ...."(5) پس بنا بر نقل تاریخ طبری، اولاً تعداد زیادی از یاران امام علی(علیه السلام) نیز کشته شدند،ثانیاً تعداد کشته های ازد در جنگ جمل دو هزار نفر بوده است. بر این اساس، قوم ازد در جریان جنگ جمل، علیه حکومت مرکزی شورش کردند و همراه سایر جملی ها به جنگ برخاستند. امیر المؤمنین علی (علیه السلام) قصد نداشت با آنان بجنگد اما آنها جنگ را شروع کردند. در جنگ هم حلوا خیرات نمی کنند. از هر دو سو، بنا بر نقل تاریخ طبری، به تساوی عده ای کشته شدند. اگر قرار باشد دنبال مقصر این کشته ها بگردیم باید دید چه کسانی فتنه را ضد رهبری امیر المؤمنین علی (علیه السلام) هدایت کردند؟ رهبری ای که از قضا علاوه بر نصب الهی با روش مردم سالارانه ای هم انتخاب شده بود. نتيجه آن كه: امام در راستای حفظ وحدت امت اسلامي و منافع مسلمين وبيت المال و دفاع از جان لشكريان اسلام اقدام به جنگيدن نموده و در اين راستا تعدادي كشته شده اند و پس از فرونشاندن آتش فتنه ديگر مخالفان را مجازات نكردند. اما ماجرای بنی قریضه: صرف نظر از دلیل برخورد پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) با یهودیان بنی قریظه،در مورد تعداد کشته های این جنگ و نیز تعداد کسانی که بدست امام علی(علیه السلام) کشته شدند،نکات قابل توجهی وجود دارد. 1- آنچه در قتل قبیله بنی قریظه با این حجم و جزئیات نقل شده، از جهات گوناگون بویژه جزئیات محل اشکال و تردید مورخان معاصر قرار گرفته، هرچند ظاهراً و گویا در اصل داستان تردیدی نشده است، و تمام کتابهای تاریخی این سیره پیامبر را نقل کرده و برای آن تحلیل و توجیه های گوناگون آورده اند.اما آنچه مسلم است، انجام این تعداد از اعدام، توسط دو نفر و پی در پی در یک روز عملی نیست، معلوم نیست که چرا تنها علی و زبیر از میان مهاجران و انصار مأمور به قتل رساندن این ششصد تا نهصد یا هزار یهودی شده اند؟ چگونه از دیگر صحابه استفاده نشده است. این خبر از آنجا بسیار تردید آمیز تر می شود، که بعدها این دو هیچ گاه از این ماجرا سخنی به میان نیاورده به ویژه امام علی که در خطبه ها و نامه های خود از دوران پیامبر و سختی ها و دلاوری هایش سخن گفته و هیچ اشاره ای به این ماجرا و حضور خود نکرده است. به این دلیل احتمال داده شده که این داستان به شکل خشونت بار توسط خود یهودیان ساخته شده باشد و در جهت مظلوم نمایی بوده باشد، به عنوان نمونه راوی این اخبار محمد بن کعب قرظی و عطیة قرظی در سلسله سند این روایت و شباهت های عناصر داستانی آن با چند حادثه مشابه در تاریخ قوم یهود که در آن چند صد یهودی به قتل رسیده اند، این احتمال را تقویت می کند که این روایت برساخته افرادی از این قبیله بوده و تأثیر این نقل به دلیل ایجاد مظلومیت برای آنان و نشان دادن چهره ای خشن و خون ریز از پیامبر اسلام باشد. بویژه آنکه یهود در این نوع کارها در گذشته و حال ید طولایی داشته و دارد. در مورد آمار کشته شدگان طرفين درتمامي جنگها کتاب هاي تاريخي آمار گوناگون است. ضمن آنکه مبالغه آميز است. مورخان در باره آمارلشكريان و يا گشته شدگان به دليل وجود خصوصياتي چون تعصب قبيله­اي، روابطي که با حاکمان و زورمندان آن روزگار داشتند، دروغ­هاي بسياري را در کتاب­هاي تاريخي و روايي خود وارد کرده اند. بنا بر اين آمار واقعي و صحيحي در دست نيست. براي روشن شدن ماجراي جنگ با بني قريضه نكاتي ياد آوري مي شود: 1. ميان پيامبر و بني‌قريظه و دو طايفه ديگر يهود، پيماني منعقد شده بود که براساس آن، تعهد کرده بودند که هرگز عليه پيامبر و ياران وي قدمي برندارند. با دست و زبان به آنان صدمه‌اي نرسانند، نيز اسلحه و مرکب در اختيار دشمنان حضرت قرار ندهند. اگر برخلاف اين رفتار نمودند، پيامبر با آنان همانند دشمن رفتار نمايد. (6) 2. يهود بني‌قريظه، در جريان جنگ احزاب، شهر مدينه را دچار ناامني کردند. براي ترساندن مسلمانان به خانه‌هاي آنان ريختند. اگر مراقبت پيامبر نبود و گروهي را براي استقرار امنيت در شهر، از لشکرگاه به داخل شهر اعزام نمي‌کرد، چه بسا نقشه شوم بني قريظه عملي مي‌شد . شهر به دست آنان سقوط مي‌کرد. مجاهدان مسلمان را مي‌کشتند و اموال شان را به غنيمت مي‌گرفتند .زنان و اولاد آنان را اسير مي‌کردند. (7) 3. حکم تورات درباره جنگ چنين است: «هنگامي که به قصد نبرد، آهنگ شهري نموديد، نخست آنان را به صلح دعوت نما، اگر آن ها از در جنگ وارد شدند، شهر را محاصره کن . چون بر شهر مسلط گشتي، همه مردان را از دم تيغ بگذران، ولي زن‌ها و کودکان و حيوانات و هر چه در شهر موجود است، همه را به عنوان غنيمت بردار». (8) 4. به روايت تاريخ مجازات يهوديان بني‌قريظه، بر اساس حکم تورات انجام شد. سعد با بني‌قريظه هم‌پيمان بود و بني‌قريظه پذيرفتند به هر صورت که سعد داوري کند، بپذيرند. او داوري کرد مردان آنان که در توطئه شرکت داشتند، کشته شوند؛ زنان و کودکان اسير گردند؛ اموال شان در اختيار مسلمانان قرار گيرد. (9) 5. پيامبر پذيرفته بود که يهود بني قريظه با وجود خيانت بزرگي که کرده بودند، مي‌توانستند اسلام بياورند، تا از جنايات آنان صرف نظر کند و آنان به زندگي خود ادامه دهند، ولي لجاجت کرده، بر دشمني نسبت به اسلام پافشاري کردند! (10) 6. پيش از بني‌قريظه، پيامبر(صلی الله علیه و آله) يهوديان بني‌قينقاع و بني‌النضير را بخشيد؛ اما آنان رفتند و کفار قريش را تحريک کردند، که جنگ بدر و احزاب را عليه مسلمانان راه انداختند . صدمات و خسارات زيادي به مسلمانان وارد شد! اگر مجدداً به يهوديان اجازه مي‌دادند که از مدينه خارج شوند، باز عليه مسلمانان دست به توطئه و دشمني مي‌زدند. 7. گزارش‌ها درباره تعداد کساني که کشته شدند، بسيار متفاوت است. برخي تعداد آنان را چهل تن ذکر کرده و برخي بيش تر. ناهمگوني آمار، درستي گزارش‌ها را زير سؤال مي‌برد. (11) کساني که کشته شدند، جنگجويان و توطئه‌گران بني‌قريظه بودند، نه افراد ديگر. 8. يهوديان، در طول تاريخ سعي کرده‌اند که مظلوم نمايي کنند . آمار کشته‌هاي خود را که توسط مخالفان به قتل رسيده‌اند، همچنين چگونگي کشته شدن آنان را به صورتي جلوه دهند که نشانگر مظلوميت و مقاومت آنان در راه عقيده و ايمان باشد! بر همين اساس درباره کشته شدگان يهود در جنگ جهاني دوم، آمار بسيار متفاوت و اغراق آميز است. برخي شش ميليون، بعضي هشت ميليون و حتي نه ميليون تن آمده،‌ گروهي تعداد کشته‌ها را در اردوگاه «آشويتس» يک ميليون و 350 هزار تن نوشته‌اند! در اردوگاه‌هاي ديگر اختلاف نقل‌ها متجاوز از يک ميليون تن ذکر کرده‌اند. (12) در اين که تعدادي از جنايتکاران و توطئه‌گران يهوديان بني‌قريظه کشته شده‌اند ، ترديدي نيست، ولي چند نفر و چه افرادي بودند، توسط چه کساني و چگونه کشته شدند، جاي بحث و ترديد فراواني است. از روحيه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و عفو و بخشش حضرت، مي‌توان برداشت کرد سران يا جنگجو‌يان شان (13) ( که تعدادشان محدود بود) کشته شده‌اند. در اسلام اسيران عادي را اعدام نمي کنند اما کساني که از سران دشمن به حساب مي آيند يا اگر آزاد شوند از دشمني و جنگ دست بر نمي دارند ، حاکم اسلامي مي تواند آنان را به قتل برساند. يهوديان بني قريظه که کشته شدند، جزو همين گروه بودند. با توجه به مطالب بيان شده، آنان اسيران جنگي به معناي خاص آن نبودند، بلکه در واقع پيمان شکناني بودند که از داخل به اسلام ضربه وارد کردند. حکم جاسوس را داشتند و جاسوس غير از اسير جنگي است. در باره كشتار يهوديان بني قريظه به دست امام علي به نظر مي رسد امام علي نيز از جمله كساني بودند كه حكم الهي را در باره يهوديان اجرا نموده اند. اما تاريك نمايي هايي كه در اين باره انجام شده با آنچه بيان شد قابل پذيرش نبوده و مورد تاييد منابع نيست. زيرا واقدي مي گويد كمتر مردي از ياران پيامبر بود كه يكي دو نفر از آنان را نكشته باشد .اسيد بن حضير يكي ديگر از بزرگان اوس به پيامبر پيشنهاد كردتعدادي ازاسيران را به محله هاي اوس بفرسد تا همه در كشتن آنان شريك باشند .وپيامبر چنين كرد. (14) براي آگاهي بيش تر به کتاب: پيامبر و يهود حجاز، نوشته مصطفي صادقي و فروغ ابديت از ايت الله جعفر سبحاني ، مراجعه نماييد. در مورد کشته های لیلة الحریر نیز آمار موجود اغراق آميز است. مثلا نصربن مزاحم در يکجا کشته هاي ليلة الهرير و روز آن را هفتاد هزار نفر نوشته و در جاي ديگر کل تلفات صفين را هفتاد هزار نفر ذکر کرده است; (15) هم چنين مسعودي در مروج الذهب مجموع سپاه کوفه و بصره را چهل و پنج هزار نفر ذکر کرده است، در برخي نسخ 68000 آمده است است(16) . يا آنكه ابن اعثم گفته است: «فقط کشته هاي طرفين در ليلة الهرير سي و شش هزار تن بود و هنوز جنگ برقرار بود» . يا خليفة بن خياط شهداي صحابه را 63 نفر و طبري شهداي قبيله همدان را 180 نفر گزارش کرده اند. (17) امام علي نيز در جنك صفين به دفاع پرداخته است اگر در برابر آنان دفاع نمي كرد نشانگر ضعف و سستي او بوده است ضمن آنكه در ماجراي ليله الهرير و جنگ صفين آمار گشتگان از سوي دو طرف بسيار بوده جنگجو يان شامي و طرفداران معاويه نيز تعداد زيادي از ياران امام علي را به شهادت رساندند. ما ايرانيان نيز در جنگ تحميلي ايران با عراق تعداد زيادي از عراقيان را كشتيم. آيا بايد فرماندهمان را ظالم بدانيم يا کساني که ظالمان را عقب راندند همان گونه كه پيشتر بيان شد امام علي تا سرحد امكان مانع جنگ وخون ريزي ميشدند و آغاز گر جنگ نبودند اما چنانچه ياغيان و دشمنان جنگ را آغاز مي كردند در برابر آنان مي ايستادند. در مورد کشتار عبدالله خرمی،به چنين شخصي در متون تاريخي كه معاصر با امام علي باشد برخورد نكرديم . و منبع ذکر شده شناخته شده نيست .شايد منظور علي مرد نامتناهي باشد. که از منابع معاصر است و معلوم نيست از کجا نقل کرده است. در مورد کشتار کسانی که بعد از رحلت پیامبر اسلام از دین برگشته بودند هم باید گفت: امام علي (علیه السلام) بعد از رحلت پيامبر (ص) در زمان خلفاي سه گانه در هيچگونه در گيري حضور نداشت . و در منبع ذکر شده هم چنين مطلبي يافت نشد. پي نوشت ها : (1). کامل، ابن اثير، ج 3، ص 217. (2). احقاق الحق، ج 8، ص 554 ـ 550، دارالكتاب الاسلامى، بيروت. (3). السنن الكبرى، بيهقى، ج 8، ص 181 ـ 180، نشر دارالفكر، بيروت. (4). تاريخ الأمم و الملوك، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث ، ط الثانية، 1387/1967، ج‏4،ص 539. (5). تاریخ ‏الطبری/ترجمه،ج‏6،ص:2471. (6). فروغ ابديت، ج1، ص 466، جعفر سبحاني، ناشر : مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي سال چاپ 1370 ش . (7). همان، ص 155. (8). تورات،‌سفر تثنيه، فصل 20. (9). ارشاد، ج1، ص 98 ـ 99، شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلاتي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه . (10). همان، ص 103. (11). مصطفي صادقي، پيامبر(ص) و يهود حجاز، ص 184-192، قم، بوستان کتاب، 1382 ش، چاپ اول. (12). همان، ص 183. (13). جعفر مرتضي، الصحيح من سيرة‌النبي الاعظم، ج12، ص 117. قم ، دارالحديث للطباعه والنشر، 1426 ق، چاپ اول . (14). واقدي، المغازي، تحقيق: مادرسون جونز، دفتر تبليغات اسلامي1414ق، ج1، ص514؛ سيره ابن هشام، بيروت دار المعرفه، ج2، ص48. (15). نصر بن مزاحم المنقري، وقعة الصفين، تحقيق عبدالسلام محمد هارون (قاهره، المؤسسة العربية، 1382 ه . افست: کتابخانه آيت الله نجفي، قم)، ص 475 و 558 . (16). علي بن حسين مسعودي، مروج الذهب، تحقيق محمدمحيي الدين (بيروت، دارالفکر، 1409ه) ، ج 2، ص 415. (17). ابن اعثم کوفي، الفتوح، ترجمه مستوفي (تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1374ش) ، ص 668; خليفة بن خياط، تاريخ خليفة (بيروت، دارالکتب العلمية، 1415ه) ، همان، ص 118.
موضوع قفل شده است