من تجربه کرده ام که آدم هایی را دیده ام که ادعایشان این است که برای رضای خدا کار می کنند ولی خوب که نگاه می کنی می بینی چیزی جز ارضای هوای نفس انجام نمی دهند. خوب بیایید به یک آدم ندانم گرا نگاه کنیم. این آدم ممکن است کارهای خوبی انجام دهد و در اون لحظه ای که اون کار را انجام دهد بداند که اون کار خوب است. حداقل حدس بزند که اون کار کار خوبی است. این آدم به قول شما برای رضای خدا هم ممکن است کاری انجام ندهد ولی قطعا از اون اولیه پاداش بهتری دریافت خواهد کرد. برای رضای خدا کار کردن اگر به قول باشد کافی نیست زیرا ادعا زیاد است. حال بیاییم بگوییم به زبان نیست و به نیت است. حال کسی که برای رضای خدا کار می کند از کجا می داند که خدا کیست که برایش کار می کند؟ حتی کسی که نیتش خدا است چطور نمی داند خدا یعنی چه؟ بگذارید از اول شروع کنم. حضرت علی علیه السلام می فرماید : اول الدین معرفته . ابتدا باید معرفت الله باشد که آدم بداند برای رضای کی کار می کند. اگر معرفت الله نباشد مردم چند دسته می شوند. دسته ی اول هر فسق و فجور و هر جنایتی که دلشان بخواهد می کنند. دسته ی دوم همان ندانم گراها هستند که فهمیده اند معرفت الله را ندارند. بخشی از این ها می روند و عضو دسته ی اول می شوند و بعضی از آن ها اوضاعشان درهم و برهم می شود. یعنی چی؟ یعنی این ها در وجودشان یک سری جنود شر است و یک سری جنود رحمن. این جنود همین طوری درهم و برهم فعالیت می کنند و برای شخص هم قابل تشخیص نیستند. مثلا معلوم نیست که به چه منظور به پیرزنه کمک می کنند. آیا واقعا نیتشون خدا است؟ چگونه نیتشان خدا است وقتی خدا را نمی شناسند. آیا نیتشون هوای نفس است؟ ممکنه باشد. ممکنه برای ریا باشد. اما مواردی هم ایشان کارهایی می کنند که واقعا معلوم نیست برای هوای نفس باشد. ممکن است برای یک چیز متعالی باشد. اما برای چی؟ وقتی معرفت نیست چگونه کار برای الله؟؟؟؟؟ دسته ی سوم معرفت الله ندارند اما فکر می کنند اگر اول کارشان یک بسم الله بگویند یا یک قربت الی الله بگویند مسئله حل می شود. ایشان برای رضای خدا کار نمی کنند بلکه برای لفظ خدا کار می کنند. این ها برای اون ((کلمه)) کار می کنند.برای عده ای از آن ها نیتجه این می شود که هوای نفس میاد جای کلمه ی خدا را می گیرد. این بدبخت فکرمی کند برای رضای خدا کار می کند اما برای ارضای نفسش کار می کند. زیرا معرفت خدا که نیست. چگونه برای رضای کسی که نمی شناسیش کار می کنی؟ (به نظر من تعداد این افراد در جامعه زیاد است.) این عده احتمالا یا به سمت داعشی شدن پیش می روند یا عضو دسته ی اول می شوند. عده ای از این دسته می فهمند که معرفت الله را ندارند و بنابراین به دسته ی ندانم گرا ها می روند. اما کسانی هستند که به معرفت الله می رسند. این ها می فهمند چه کاری خدایی است و چه کاری نیست. در نتیجه بر اساس خدا عمل کرده و خدایی می شوند. این ها معمولا از ندانم گرایی شروع کرده اند. کسی که می داند معرفت الله ندارد می رود دنبالش ولی کسی که نمی داند و فکر می کند با گفتن الله و بسم الله کارش خدایی می شود هیچ وقت دنبال معرفت الله نرفته و معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. خلاصه این که یک ندانم گرا (البته شاید تعبیر ندانم گرا ناقص باشد . ندانم گرا به معنی کسی است که دلش می خواهد که نداند. خوب این گونه آدمی که قطعا کارش خیلی خراب است. آدمی که در مقابل دانستن مقاومت می کند معلوم نیست که به چه عاقبتی گرفتار شود. ندانم گرایی که من استفاده کردم و فکر می کنم منظور آغازگر تاپیک هم باشد کسی است که می داند که نمی داند و می داند که معرفت الله ندارد.) قطعا انسانی متعالی است و پاداش هم چیزی جز تعالی آدم نیست اما این آدم کم دارد. ضمن این که خطر پیوستن به گروه اول هم برایش وجود دارد و این خطر کم هم نیست. ندانم گرا معرفت الله ندارد و بنابراین کارش می لنگد زیرا هیچ کس (حتی خود او) انگیزه ی هیچ کدام از کارهایش را نمی داند. ممکن است عمری را در خدمت نفسش باشد و حیوانیت خود را گسترش دهد و ممکن است کارهایش مخلوطی از هوای نفس و غیر هوای نفس باشد. البته احتمال این که تمام کارهایش در خدمت نفسش نباشند کم است. سعدی می گوید: گرتو افلاطون و جالینوسی به علم / من به یک تعلیم نادانت کنم. ندانم گرا در مرحله ی جهل بسیط قرار دارد. معرفت معمولا بعد از مرحله ی جهل بسیط اتفاق می افتد. یک ندانم گرا قطعا از کسی که در جهل مرکب قرار دارد بالاتر است و از کسی که معرفت دارد پایین تر.
سلام.متاسفانه فرصت نشده فعلا پست ها را بخوانم.و از آنها بهره ببرم.فرصت کنم می خوانم.:)
نظر قرآن....در آیه زیر داریم
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ( و بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است . سوره نور /آیه 22)
خدا می گه ببخشید تا خدا هم شما را ببخشه.یعنی بخشیدن یا کاری رو انجام دادن برای رضای خدا هم صرفا نباشه، و برای این باشه که یک روزی هم کسی که خدا باشه ما رو ببخشه و در نتیجه از عذاب در امان بمونیم و از نعمت های بهشت نصیب ببریم، پذیرفته می شه و ما رو به بهشت نزدیک تر می کنیم.کلا هدف اصلی هم اینه که بهشت برسیم دیگه؟حالا حداقل می شه گفت به بهشت برسیم کلامون هوا می اندازیم دیگه رسیدن به بالاتر از اون پیش کش
با این حساب اگر یک ندانم گرا کار نیکی انجام بده با این امید که روزی هم این کار خیر به برگشت داده بشه توسط کسی دیگه، فکر کنم پذیرفته می شه و پاداش داره.حداقل نظر قرآن اینه...
ولی جدایی از نظر قرآن من به شخصه هنوز نتونستم تفکیک قائل بشم بین عملی که مثلا با نیت های مختلف انجام می شه و نتونستم یکی رو بر دیگری برتر بدونم.که حالا نظر شخصیم دیگه بمانه برای خود بنده ی حقیر....ببخشید دیگه....
یگویند مثلا شستن لباس نجس برای نماز خواندن، از عبادات نیست. و قصد قربت نیاز ندارد.
آیا معاملات ( غیر از عبادات) وقتی بدون قصد قربت انجام شوند ثواب نخواهند داشت ؟
وجه جمعی بین این دو وجود دارد ؟
ظاهر قضیه این طور است که در این جستار قصد قربت لازمه ی ثواب گرفتن است.
پس معاملات هر چند واجب باشند ثوابی نخواهند داشت اگر قصد قربت نکنیم.
بین مباحث خلط نشود. یک وقت از عبادت بودن و عبادت نبودن عمل و صحت و عدم صحت آن می کنیم و یک وقت از ثواب داشتن و نداشتن . استحقاق ثواب در صورتی است که قصد قربت باشد همانگونه که کارشناس محترم در تاپیک مذکور اشاره کرده اند :
البته هر کسی که در انجام کارهای خیر حتی معامله قصد قربت داشته باشد، ان شاء الله دارای ثواب خواهد بود اما صرف قصد قربت و ثواب داشتن موجب عبادی شدن یک عمل نیست.
خدا قوانین ثابتی رو قرار داده که برای همه یکجور جواب میده..جناب پارسامهر یک نمونه اش رو آوردن..
مثلا کسیکه تلاش میکنه و کاری رو آغاز میکنه و پیگیری میکنه ، به سمت موفقیت میره و دیگری اگرچه بسیار هم معتقد و باایمان باشه اگر تلاش نکنه ومنفعل بمونه راه بجایی نمیبره..
پاداش گرفتن در مقابل عمل نیکو ، یک قانون کلی هست.. ربطی به نیت و ایمان شخص نداره..اما در این شکی نیست که فیدبکی که انسان باایمان و با نیت صاف میگیره مسلما به طرق خاصی ، قوی تره ..
خدا می گه ببخشید تا خدا هم شما را ببخشه.یعنی بخشیدن یا کاری رو انجام دادن برای رضای خدا هم صرفا نباشه، و برای این باشه که یک روزی هم کسی که خدا باشه ما رو ببخشه و در نتیجه از عذاب در امان بمونیم و از نعمت های بهشت نصیب ببریم، پذیرفته می شه و ما رو به بهشت نزدیک تر می کنیم.کلا هدف اصلی هم اینه که بهشت برسیم دیگه؟حالا حداقل می شه گفت به بهشت برسیم کلامون هوا می اندازیم دیگه رسیدن به بالاتر از اون پیش کش
با این حساب اگر یک ندانم گرا کار نیکی انجام بده با این امید که روزی هم این کار خیر به برگشت داده بشه توسط کسی دیگه، فکر کنم پذیرفته می شه و پاداش داره.حداقل نظر قرآن اینه...
ولی جدایی از نظر قرآن من به شخصه هنوز نتونستم تفکیک قائل بشم بین عملی که مثلا با نیت های مختلف انجام می شه و نتونستم یکی رو بر دیگری برتر بدونم.که حالا نظر شخصیم دیگه بمانه برای خود بنده ی حقیر....ببخشید دیگه....
اولا : استحقاق ثواب بابت این بخشش بدن قصد رضای الهی رو از کجای آیه استفاده کردید ؟به عبارت دیگه کجای آیه می فرماید اگه بدون قصد رضای خدا بخشیدید، ثواب دارید ؟
ثانیا: این که می فرمایید نظر قرآن اینه از کجاست ؟
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ( و بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است . سوره نور /آیه 22)
در این آیه گفته شده عفو کنید ( گفته نشده با نیت خاصی عفو کنید به طور کلی عفو کردن رو بیان کرده ) یعنی اگر ببخشید میبخشد .. آیا بخشیده و آمرزیده شدن، ثواب و بازخورد عمل شخص حساب نمیشه ؟
بین مباحث خلط نشود. یک وقت از عبادت بودن و عبادت نبودن عمل و صحت و عدم صحت آن می کنیم
و یک وقت از ثواب داشتن و نداشتن .
استحقاق ثواب در صورتی است که قصد قربت باشد استحقاق ثواب
همانگونه که کارشناس محترم در تاپیک مذکور اشاره کرده اند :
منظور من همان استحقاق ثواب بود
همانطور که کارشناس محترم سجاد گفته اند :
البته هر کسی که در انجام کارهای خیر حتی معامله حتی معاملهقصد قربت داشته باشد، ان شاء اللهان شاء الله دارای ثواب خواهد بود اما صرف قصد قربت و ثواب داشتن موجب عبادی شدن یک عمل نیست.
دوباره منظورم را بیان میکنم
معاملات هر چند واجب باشند نیازمند قصد قربت نیستند
کارشناس فرمودند اگر در معاملات قصد قربت کردید ان شاء الله ثواب دارد
یعنی لزومی به اعطای ثواب نیست.
ولی شما گفتید
گفتید اگر قصد قربت در کار خیر باشد لزوما دارای ثواب است.
نتیجه اینکه طبق ان تاپیک ( ظاهرا)
معاملات هر چند واجب باشند با قصد قربت کردن، لزوما دارای ثواب نیستند بلکه ان شاء الله دارای ثواب خواهند بود.
این تاپیک
کار خیر با قصد قربت لزوما دارای ثواب است
کار خیر بدون قصد قربت لزوما دارای ثواب نیست.
آن تاپیک ( ظاهرا.شاید اشتباه باشد و مقصود کارشناس چیز دیگری بوده)
معاملات ( هرچند واجب باشند) با قصد قربت لزوما دارای ثواب نیست
معاملات بدون قصد قربت دارای ثواب نیست یا شاید لزوما دارای ثواب نیست.
اولا : استحقاق ثواب بابت این بخشش بدن قصد رضای الهی رو از کجای آیه استفاده کردید ؟به عبارت دیگه کجای آیه می فرماید اگه بدون قصد رضای خدا بخشیدید، ثواب دارید ؟
خوب آیه زیر:
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ( و بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است . سوره نور /آیه 22)
همونطور که گفتم داره می گه هدف از اینکه کسی رو ببخشید می تونه این باشه که خدا شما رو ببخشه.نیت و قصد عمل خیر یا بخشیدن این می تونه باشه که خدا ما رو ببخشه.بخشیدن خدا، راهی برای رسیدن به نعمت های بهشتی و فرار از عذاب جهنمه؟این طور نیست؟یعنی نیت و هدف انجام یک عمل خیر و یا عمل بخشیدن می تونه نعمت های بهشتی باشه.فردی که می بخشه اصلا رضای خدا رو می تونه در نظر نداشته باشه، فقط نعمت های بهشتی رو در نظر داشته باشه.البته این نظر من بود که شاید اشتباه باشه، شما می فرمایید که این آیه چطور تفسیر می شه و چه چیز می شه از اون برداشت کرد؟
****ثانیا: این که می فرمایید نظر قرآن اینه از کجاست ؟
خوب اون برداشتی که از آیه داشتم به نظرم رسید همون نظر قرآنه که البته شاید اشتباه فکر می کنم.
ین تاپیک
کار خیر با قصد قربت لزوما دارای ثواب است
-------------
آن تاپیک ( شاید اشتباه باشد و مقصود کارشناس چیز دیگری بوده)
معاملات ( هرچند واجب باشند) با قصد قربت لزوما دارای ثواب نیست
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ( و بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است . سوره نور /آیه 22)
در این آیه گفته شده عفو کنید ( گفته نشده با نیت خاصی عفو کنید به طور کلی عفو کردن رو بیان کرده ) یعنی اگر ببخشید میبخشد .. آیا بخشیده و آمرزیده شدن، ثواب و بازخورد عمل شخص حساب نمیشه ؟
این آیه دلیل بر مدعای شما نیست.استحقاق ثواب بابت این بخشش بدون قصد رضای الهی رو از کجای آیه استفاده نمی شود.
خوب به همین دلیل میگویم با این تاپیک در تناقض است.
اما ان تاپیک:
معاملات هر چند واجب وقتی با قصد قربت انجام گیرند لزوما ثواب ندارند و انشاالله ثواب دارند
دوست خوب من
شما هم که همان حرف ما را می فرمایید. اون نقلی که از تاپیک دیگه هم فرموده همان حرف بنده است. تناقضی ندارد آن جا می فرماید لزوما ثواب ندارد ما هم عرض می کنیم لزوما ثواب ندارد آن جا می فرماید انشاءالله ثواب دارند ما هم عرض کرده این اعطاء ثواب به خواست خداست هر چند طبق قاعده استحقاق ندارند.
به قول خودتون واضح است و نیاز به بیان ندارد ....
دوست خوب من
شما هم که همان حرف ما را می فرمایید. اون نقلی که از تاپیک دیگه هم فرموده همان حرف بنده است. تناقضی ندارد آن جا می فرماید لزوما ثواب ندارد ما هم عرض می کنیم لزوما ثواب ندارد آن جا می فرماید انشاءالله ثواب دارند ما هم عرض کرده این اعطاء ثواب به خواست خداست هر چند طبق قاعده استحقاق ندارند.
به قول خودتون واضح است و نیاز به بیان ندارد ....
یک نفر دارد با قصد قربت کاری را انجام میدهد
شما میگویید قطعا ثواب دارد
و انجا میگویند لزوما ثواب ندارد
دوست خوب من
شما هم که همان حرف ما را می فرمایید. اون نقلی که از تاپیک دیگه هم فرموده همان حرف بنده است. تناقضی ندارد آن جا می فرماید لزوما ثواب ندارد ما هم عرض می کنیم لزوما ثواب ندارد آن جا می فرماید انشاءالله ثواب دارند ما هم عرض کرده این اعطاء ثواب به خواست خداست هر چند طبق قاعده استحقاق ندارند.
به قول خودتون واضح است و نیاز به بیان ندارد ....
شما اشتباها دارید
انچا که قصد قربت نیست را مقابسه میکنید
در صورتی که باید انجایی که قصد قربت دارند را مقایسه کنید.
نقل قول نوشته اصلی توسط نسیم رحمت نمایش پست ها
بر اساس آن چه گفته شد آن چه قطعی است تعلق پاداش به عملی است قصد قربت داشته باشد و به قصد جلب رضایت خدا انجام شود.
اما ان تاپیک:
معاملات هر چند واجب وقتی با قصد قربت انجام گیرند لزوما ثواب ندارند و انشاالله ثواب دارند
واضح است و توضیح لازم ندارد....
اما ظاهرا باید توضیح داد :
هر دو عمل، قصد قربت دارند
کارشناس در اینجا فرمودند قطعا دارای ثواب است
اما در ان تاپیک گفته اند لزوما ثواب ندارد و انشا الله ثواب میدهند
من یک مسلمانم. کارهای خیری انجام می دهم. مثلا به پیرزن کمک میکنم. برای انجام این کارهای خیر قصد جلب رضایت الهی را ندارم. اصلا به ذهنم خطور نکرده که خدا را راضی کنم. صرفا به این خاطر که عقلم میگوید کار خوبی است و احساس خوبی دارم دست به کار خیر میزنم. آیا خداوند به کارهای خیر من پاداش می دهد؟
شاید واقعا تفاوتی بین قصد قربت و برای رضای خدا کار کردن وجود دارد؟!
من تجربه کرده ام که آدم هایی را دیده ام که ادعایشان این است که برای رضای خدا کار می کنند ولی خوب که نگاه می کنی می بینی چیزی جز ارضای هوای نفس انجام نمی دهند. خوب بیایید به یک آدم ندانم گرا نگاه کنیم. این آدم ممکن است کارهای خوبی انجام دهد و در اون لحظه ای که اون کار را انجام دهد بداند که اون کار خوب است. حداقل حدس بزند که اون کار کار خوبی است. این آدم به قول شما برای رضای خدا هم ممکن است کاری انجام ندهد ولی قطعا از اون اولیه پاداش بهتری دریافت خواهد کرد. برای رضای خدا کار کردن اگر به قول باشد کافی نیست زیرا ادعا زیاد است. حال بیاییم بگوییم به زبان نیست و به نیت است. حال کسی که برای رضای خدا کار می کند از کجا می داند که خدا کیست که برایش کار می کند؟ حتی کسی که نیتش خدا است چطور نمی داند خدا یعنی چه؟ بگذارید از اول شروع کنم. حضرت علی علیه السلام می فرماید : اول الدین معرفته . ابتدا باید معرفت الله باشد که آدم بداند برای رضای کی کار می کند. اگر معرفت الله نباشد مردم چند دسته می شوند. دسته ی اول هر فسق و فجور و هر جنایتی که دلشان بخواهد می کنند. دسته ی دوم همان ندانم گراها هستند که فهمیده اند معرفت الله را ندارند. بخشی از این ها می روند و عضو دسته ی اول می شوند و بعضی از آن ها اوضاعشان درهم و برهم می شود. یعنی چی؟ یعنی این ها در وجودشان یک سری جنود شر است و یک سری جنود رحمن. این جنود همین طوری درهم و برهم فعالیت می کنند و برای شخص هم قابل تشخیص نیستند. مثلا معلوم نیست که به چه منظور به پیرزنه کمک می کنند. آیا واقعا نیتشون خدا است؟ چگونه نیتشان خدا است وقتی خدا را نمی شناسند. آیا نیتشون هوای نفس است؟ ممکنه باشد. ممکنه برای ریا باشد. اما مواردی هم ایشان کارهایی می کنند که واقعا معلوم نیست برای هوای نفس باشد. ممکن است برای یک چیز متعالی باشد. اما برای چی؟ وقتی معرفت نیست چگونه کار برای الله؟؟؟؟؟ دسته ی سوم معرفت الله ندارند اما فکر می کنند اگر اول کارشان یک بسم الله بگویند یا یک قربت الی الله بگویند مسئله حل می شود. ایشان برای رضای خدا کار نمی کنند بلکه برای لفظ خدا کار می کنند. این ها برای اون ((کلمه)) کار می کنند.برای عده ای از آن ها نیتجه این می شود که هوای نفس میاد جای کلمه ی خدا را می گیرد. این بدبخت فکرمی کند برای رضای خدا کار می کند اما برای ارضای نفسش کار می کند. زیرا معرفت خدا که نیست. چگونه برای رضای کسی که نمی شناسیش کار می کنی؟ (به نظر من تعداد این افراد در جامعه زیاد است.) این عده احتمالا یا به سمت داعشی شدن پیش می روند یا عضو دسته ی اول می شوند. عده ای از این دسته می فهمند که معرفت الله را ندارند و بنابراین به دسته ی ندانم گرا ها می روند. اما کسانی هستند که به معرفت الله می رسند. این ها می فهمند چه کاری خدایی است و چه کاری نیست. در نتیجه بر اساس خدا عمل کرده و خدایی می شوند. این ها معمولا از ندانم گرایی شروع کرده اند. کسی که می داند معرفت الله ندارد می رود دنبالش ولی کسی که نمی داند و فکر می کند با گفتن الله و بسم الله کارش خدایی می شود هیچ وقت دنبال معرفت الله نرفته و معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. خلاصه این که یک ندانم گرا (البته شاید تعبیر ندانم گرا ناقص باشد . ندانم گرا به معنی کسی است که دلش می خواهد که نداند. خوب این گونه آدمی که قطعا کارش خیلی خراب است. آدمی که در مقابل دانستن مقاومت می کند معلوم نیست که به چه عاقبتی گرفتار شود. ندانم گرایی که من استفاده کردم و فکر می کنم منظور آغازگر تاپیک هم باشد کسی است که می داند که نمی داند و می داند که معرفت الله ندارد.) قطعا انسانی متعالی است و پاداش هم چیزی جز تعالی آدم نیست اما این آدم کم دارد. ضمن این که خطر پیوستن به گروه اول هم برایش وجود دارد و این خطر کم هم نیست. ندانم گرا معرفت الله ندارد و بنابراین کارش می لنگد زیرا هیچ کس (حتی خود او) انگیزه ی هیچ کدام از کارهایش را نمی داند. ممکن است عمری را در خدمت نفسش باشد و حیوانیت خود را گسترش دهد و ممکن است کارهایش مخلوطی از هوای نفس و غیر هوای نفس باشد. البته احتمال این که تمام کارهایش در خدمت نفسش نباشند کم است. سعدی می گوید: گرتو افلاطون و جالینوسی به علم / من به یک تعلیم نادانت کنم. ندانم گرا در مرحله ی جهل بسیط قرار دارد. معرفت معمولا بعد از مرحله ی جهل بسیط اتفاق می افتد. یک ندانم گرا قطعا از کسی که در جهل مرکب قرار دارد بالاتر است و از کسی که معرفت دارد پایین تر.
سلام.متاسفانه فرصت نشده فعلا پست ها را بخوانم.و از آنها بهره ببرم.فرصت کنم می خوانم.:)
نظر قرآن....در آیه زیر داریم
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ( و بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است . سوره نور /آیه 22)
خدا می گه ببخشید تا خدا هم شما را ببخشه.یعنی بخشیدن یا کاری رو انجام دادن برای رضای خدا هم صرفا نباشه، و برای این باشه که یک روزی هم کسی که خدا باشه ما رو ببخشه و در نتیجه از عذاب در امان بمونیم و از نعمت های بهشت نصیب ببریم، پذیرفته می شه و ما رو به بهشت نزدیک تر می کنیم.کلا هدف اصلی هم اینه که بهشت برسیم دیگه؟حالا حداقل می شه گفت به بهشت برسیم کلامون هوا می اندازیم دیگه رسیدن به بالاتر از اون پیش کش
با این حساب اگر یک ندانم گرا کار نیکی انجام بده با این امید که روزی هم این کار خیر به برگشت داده بشه توسط کسی دیگه، فکر کنم پذیرفته می شه و پاداش داره.حداقل نظر قرآن اینه...
ولی جدایی از نظر قرآن من به شخصه هنوز نتونستم تفکیک قائل بشم بین عملی که مثلا با نیت های مختلف انجام می شه و نتونستم یکی رو بر دیگری برتر بدونم.که حالا نظر شخصیم دیگه بمانه برای خود بنده ی حقیر....ببخشید دیگه....
سلام و عرض ادب
ممنون آیه ی خوبی هست
بین مباحث خلط نشود. یک وقت از عبادت بودن و عبادت نبودن عمل و صحت و عدم صحت آن می کنیم و یک وقت از ثواب داشتن و نداشتن . استحقاق ثواب در صورتی است که قصد قربت باشد همانگونه که کارشناس محترم در تاپیک مذکور اشاره کرده اند :
سلام
خدا قوانین ثابتی رو قرار داده که برای همه یکجور جواب میده..جناب پارسامهر یک نمونه اش رو آوردن..
مثلا کسیکه تلاش میکنه و کاری رو آغاز میکنه و پیگیری میکنه ، به سمت موفقیت میره و دیگری اگرچه بسیار هم معتقد و باایمان باشه اگر تلاش نکنه ومنفعل بمونه راه بجایی نمیبره..
پاداش گرفتن در مقابل عمل نیکو ، یک قانون کلی هست.. ربطی به نیت و ایمان شخص نداره..اما در این شکی نیست که فیدبکی که انسان باایمان و با نیت صاف میگیره مسلما به طرق خاصی ، قوی تره ..
اولا : استحقاق ثواب بابت این بخشش بدن قصد رضای الهی رو از کجای آیه استفاده کردید ؟به عبارت دیگه کجای آیه می فرماید اگه بدون قصد رضای خدا بخشیدید، ثواب دارید ؟
ثانیا: این که می فرمایید نظر قرآن اینه از کجاست ؟
مستند این کلام کدام آیه و روایت است ؟
سلام و عرض ادب
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ( و بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است . سوره نور /آیه 22)
در این آیه گفته شده عفو کنید ( گفته نشده با نیت خاصی عفو کنید به طور کلی عفو کردن رو بیان کرده ) یعنی اگر ببخشید میبخشد .. آیا بخشیده و آمرزیده شدن، ثواب و بازخورد عمل شخص حساب نمیشه ؟
منظور من همان استحقاق ثواب بود
همانطور که کارشناس محترم سجاد گفته اند :
البته هر کسی که در انجام کارهای خیر حتی معامله حتی معاملهقصد قربت داشته باشد، ان شاء اللهان شاء الله دارای ثواب خواهد بود اما صرف قصد قربت و ثواب داشتن موجب عبادی شدن یک عمل نیست.
دوباره منظورم را بیان میکنم
معاملات هر چند واجب باشند نیازمند قصد قربت نیستند
کارشناس فرمودند اگر در معاملات قصد قربت کردید ان شاء الله ثواب دارد
یعنی لزومی به اعطای ثواب نیست.
ولی شما گفتید
گفتید اگر قصد قربت در کار خیر باشد لزوما دارای ثواب است.
نتیجه اینکه طبق ان تاپیک ( ظاهرا)
معاملات هر چند واجب باشند با قصد قربت کردن، لزوما دارای ثواب نیستند بلکه ان شاء الله دارای ثواب خواهند بود.
این تاپیک
کار خیر با قصد قربت لزوما دارای ثواب است
کار خیر بدون قصد قربت لزوما دارای ثواب نیست.
آن تاپیک ( ظاهرا.شاید اشتباه باشد و مقصود کارشناس چیز دیگری بوده)
معاملات ( هرچند واجب باشند) با قصد قربت لزوما دارای ثواب نیست
معاملات بدون قصد قربت دارای ثواب نیست یا شاید لزوما دارای ثواب نیست.
اینها تضاد دارند. واضح نیست؟!
***
خوب آیه زیر:
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ( و بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است . سوره نور /آیه 22)
همونطور که گفتم داره می گه هدف از اینکه کسی رو ببخشید می تونه این باشه که خدا شما رو ببخشه.نیت و قصد عمل خیر یا بخشیدن این می تونه باشه که خدا ما رو ببخشه.بخشیدن خدا، راهی برای رسیدن به نعمت های بهشتی و فرار از عذاب جهنمه؟این طور نیست؟یعنی نیت و هدف انجام یک عمل خیر و یا عمل بخشیدن می تونه نعمت های بهشتی باشه.فردی که می بخشه اصلا رضای خدا رو می تونه در نظر نداشته باشه، فقط نعمت های بهشتی رو در نظر داشته باشه.البته این نظر من بود که شاید اشتباه باشه، شما می فرمایید که این آیه چطور تفسیر می شه و چه چیز می شه از اون برداشت کرد؟ خوب اون برداشتی که از آیه داشتم به نظرم رسید همون نظر قرآنه که البته شاید اشتباه فکر می کنم.
ین تاپیک
کار خیر با قصد قربت لزوما دارای ثواب است
-------------
آن تاپیک ( شاید اشتباه باشد و مقصود کارشناس چیز دیگری بوده)
معاملات ( هرچند واجب باشند) با قصد قربت لزوما دارای ثواب نیست
اینها تضاد دارند. واضح نیست؟!
این آیه دلیل بر مدعای شما نیست. استحقاق ثواب بابت این بخشش بدون قصد رضای الهی رو از کجای آیه استفاده نمی شود.
این دقیقا همان حرف بنده است. استحقاق ثواب قطعی نیست. بلکه بسته به خود خداوند دارد. یعنی همان انشاءالله که شما می فرمایید.
خوب به همین دلیل میگویم با این تاپیک در تناقض است.
دوباره ارسالهایم را بخوانید
اما ان تاپیک:
معاملات هر چند واجب وقتی با قصد قربت انجام گیرند لزوما ثواب ندارند و انشاالله ثواب دارند
واضح است و توضیح لازم ندارد....
دوست خوب من
شما هم که همان حرف ما را می فرمایید. اون نقلی که از تاپیک دیگه هم فرموده همان حرف بنده است. تناقضی ندارد آن جا می فرماید لزوما ثواب ندارد ما هم عرض می کنیم لزوما ثواب ندارد آن جا می فرماید انشاءالله ثواب دارند ما هم عرض کرده این اعطاء ثواب به خواست خداست هر چند طبق قاعده استحقاق ندارند.
به قول خودتون واضح است و نیاز به بیان ندارد ....
یک نفر دارد با قصد قربت کاری را انجام میدهد
شما میگویید قطعا ثواب دارد
و انجا میگویند لزوما ثواب ندارد
خیلی واضح است که تضاد دارند.
شما اشتباها دارید
انچا که قصد قربت نیست را مقابسه میکنید
در صورتی که باید انجایی که قصد قربت دارند را مقایسه کنید.
کارشناس در اینجا فرمودند :
نقل قول نوشته اصلی توسط نسیم رحمت نمایش پست ها
بر اساس آن چه گفته شد آن چه قطعی است تعلق پاداش به عملی است قصد قربت داشته باشد و به قصد جلب رضایت خدا انجام شود.
اما ان تاپیک:
معاملات هر چند واجب وقتی با قصد قربت انجام گیرند لزوما ثواب ندارند و انشاالله ثواب دارند
واضح است و توضیح لازم ندارد....
اما ظاهرا باید توضیح داد :
هر دو عمل، قصد قربت دارند
کارشناس در اینجا فرمودند قطعا دارای ثواب است
اما در ان تاپیک گفته اند لزوما ثواب ندارد و انشا الله ثواب میدهند
آدمی که خدا رو قبول نداره چطور ممکنه به پاداشش هم فکر کنه؟
لابد ته ته قلبش میدونه که خدایی هست پاداشی هست ولی لج کرده و نمیخواد قبول کنه که هست
با سلام
درباره این مطلبی که فرمودید به این لینک مراجعه کنید
مسئله پیچیده تر از این حرف هاست.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=55275
تکرار مباحث قبل است.
پرسش:
من یک مسلمانم. کارهای خیری انجام می دهم. مثلا به پیرزن کمک میکنم. برای انجام این کارهای خیر قصد جلب رضایت الهی را ندارم. اصلا به ذهنم خطور نکرده که خدا را راضی کنم. صرفا به این خاطر که عقلم میگوید کار خوبی است و احساس خوبی دارم دست به کار خیر میزنم. آیا خداوند به کارهای خیر من پاداش می دهد؟
پاسخ :
عمل با انگيزه الهي، رنگ جاودانگي به خود ميگيرد.