وضاعين حديث « جعل حدیث »

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وضاعين حديث « جعل حدیث »

وضاعين حديث

كتاب: علم الحديث، ص 113

نويسنده: كاظم مدير شانچى

معرفی عده‏اى از معروفين بكذب و وضع حديث را، طبق نوشته كتاب شريف (الغدير)
و تصريح ائمه فن و رجاليون را درباره آنان ...
.براى مزيد اطلاع نيز رجوع شود بجلد اول استقصاء الافهام تأليف مير حامد حسين كنتورى هندى صاحب عبقات، متوفاى 1306 ه در لكنهو. :Sham:

ابو سعيد ابان بن جعفر بصرى.وى كذابى است كه جعل حديث از پيغمبر مى‏نمود.و حتى بيش از سيصد حديث از ابو حنيفه نقل كرده كه وى هيچيك از آنها را روايت ننموده (بنقل از ذهبى در ميزان الاعتدال.و مقدسى در تذكرة الموضوعات.و سيوطى در اللئالى المصنوعة فى الاحاديث الموضوعة) .

2ـ ابو اسماعيل ابان بن ابى عياش.كه شعبه گويد: رداى من صدقه باشد، اگر وى در حديث دروغ نگفته.نيز گويد اگر مردى زنا كند بهتر از آنست كه از ابان حديثى نقل نمايد
.و من اگر از بول دراز گوش خود بياشامم بهتر از نقل حديث از اين مرد است.زيرا وى بيش از هزار و پانصد حديث از تنها انس بن مالك نقل كرده كه‏اكثر اصلى ندارد (بنقل از تهذيب ابن حجر عسقلانى)

3ـ ابو منصور ابراهيم بن فضل اصفهانى كه يكى از حفاظ بوده گويند در بازار اصفهان مى‏ايستاد و باسناد خود از حفظ روايت مى‏كرد.نيز گويند وى كذابى بوده، كه فى الحال حديث جعل مى‏كرد .و سند عده‏اى از احاديث منكره را باسناد صحيح تبديل و نقل مى‏نمود.

4ـ ابراهيم بن هدبه، كذاب ناپاكى بوده كه احاديث باطلى را نقل و بانس نسبت مى‏داد. (بنقل از تاريخ بغداد و سه كتاب پيش) .

5ـ احمد بن عبد الله جويبارى، كذابى وضاع بوده.كه از وى تعبير بدجال نموده‏اند.
بيهقى گويد: وى بيش از هزار حديث وضع نموده.حاكم فرمايد: وى احاديثى در فضائل سنين عمر آدمى وضع كرده كه به هيچ وجه نقل آنها روا نيست.
سيوطى گويد هزاران حديث براى كراميه وضع نمود (1) نيز گفته‏اند وى ده هزار حديث جعل كرده.ـ احمد بن صلت مغلس كه در سلسله وضاعين، بى‏حياءتر از او نبوده.وى احاديثى در فضائل ابى حنيفه جعل نموده.

6ـ ابو بشر مروزى كه فقيهى نيكو و خوش بيان بوده، معذلك احاديثى از پدر و جدش نقل نموده و سلسله سند صحيح، براى آن احاديث با تغيير مختصرى وضع مى‏نمود (نقل از شذرات الذهب) .

7ـ ابو عبد الله باهلى معروف بغلام خليل، كه از بزرگان زهاد بوده.ولى بجعل و وضع حديث شهرت داشته.و حتى بوى اعتراض شد كه اين احاديث را از كجا و چرا نقل نموده‏اى؟ گفت براى نرم كردن قلوب عامه، جعل كردم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پى‏نوشت‏ها:
1ـ پيشواى اين فرقه محمد بن كرام بود كه از سيستان بغرجستان راند شده و پيروان وى در زمان او از فرومايگان شورمين و افشين بودند.و بروزگار ولايت محمد بن طاهر به نيشابور آمد و اندكى از مردم روستاهاى آنشهر از كشاورزان از بدعت او پيروى كردند.و گمراهى‏هاى پيروان او امروز گونه گونه است كه بشمار نيايد.
از آنجمله است كه ابن كرام پيروانش را بجسمانى دانستن پروردگار خويش خواند.و ابن كرام در كتاب خويش آورده: كه خدايتعالى مماس يعنى چسبنده بر تخت خويش است.و عرش جايگاه او است (ترجمه الفرق بين الفرق ابو منصور بغدادى ص 220) .
شرح حال ويرا در پاورقى صفحه از كتاب مزبور بقلم آقاى جواد مشكور به بينيد. عقايد وى را بطور مشروح در تبصرة العوام ص 64 تا 75 چاپ مرحوم اقبال آشتيانى ببينيد.
ابن كرام بسال 255 هجرى در گذشت.در وجه تسميه پدرش بكرام گويند كه وى تاكستان داشته (كرم بفتح كاف درخت انگور تاك را گويند) حواشى آقاى سعيد نفيسى بر تاريخ بيهقى ج 2 ص .915

8- سليمان نخعى كه از زهاد بوده گفته‏اند بيشتر شبها قائم و روزها صائم بوده.معذلك حاكم درباره وى گويد: در اينكه سليمان وضع حديث مى‏كند، شكى نيست.گرچه بسيار عابد ميباشد . (نقل از اللئالى المصنوعه سيوطى و انس المطالب ابن درويش بيرونى) .

9- اسحق بن مهشاد كه بر مذهب كراميه جعل حديث مى‏كرد و كتابى در فضائل محمد بن كرام نوشته كه تمام دروغ و جعل است (بنقل از اللئالى المصنوعه) .

موضوع قفل شده است