جمعه و یک حرم و یک عاشقی درد و دل های خودم به سادگــــی می برم سوی رضا گفت و شنود پاسخش می رسد از غیب و شهود شک ندارم به خدا لطف رضا واسطه گشته مرا سوی خدا آب سقاخونه اش شفای درد می دهد به روح و جان ما مدد آب زمزم با همه حُسن و صفا نرسد به آب این صحن ولا گنبد زرد طلا در این فضـــــــا جلوه ی نور خدا کند جلـــی السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
همین حالا ساعت 12:00 شب رسیدم تهران...البته مشهد بودم...
باید بگم وقتی لحظه وداع با امام رضا (ع) در جلوی ضریحشون فرا می رسه، واقعا بغضم منو می کشه!
قربون کبوترای حرمت امام رضا (ع)
امشب تمام حوصله ام را
در يك كلام كوچك
در " شما "
خلاصه كرده ام ؛
و آمده ام
تا بر بي تابي ام دست آرامش بكشي
اي كاش
به جاي يك بار
هر لحظه در دلم تكرار ميشديد ...
هزارجور آدم با هزار خُلق و خَلقِ مختلف میآیند و در صفای صحنت مقیم میشوند .
چه فرق دارد برای تو اما .
نازِ آن مست .
یا نیازِ این دست .
وقتی که از کبوترها هم نمیگذری .
آقا_سلام
به تو سلام میدم درمون دردهامی
به تو سلام میدم به تو که آقامی
به تو سلام میدم بغض دلم واشه
به تو سلام میدم میدونم این راهشه
به تو سلام میدم جواب نده باشه
یکشنبه و یک حرم و یک عاشقی
درد و دل های خودم به سادگــــی
می برم سوی رضا گفت و شنود
پاسخش می رسد از غیب و شهود
شک ندارم به خدا لطف رضا
واسطه گشته مرا سوی خدا
آب سقاخونه اش شفای درد
می دهد به روح و جان ما مدد
آب زمزم با همه حُسن و صفا
نرسد به آب این صحن ولا
گنبد زرد طلا در این فضـــــــا
جلوه ی نور خدا کند جلـــی
«مثل مسیح ، نه» ، که دمت فرق میکند
گلدسته های آن حرمت فرق میکند
نزد تمام هموطنانم به طور حتم
ای «هشت عاشقی» ، عددت فرق میکند
اصلا عدد که نه ، به خدا صحن انقلاب
در وقت ربنا ، کرمت فرق میکند
از ماجرای خادم و آن پیر و پله ها
فهمیدهام که لطف کمت فرق میکند
سوت قطار و حَرْکَتِ آن روی ریل ها
بی خواب گشتن سفرت فرق میکند
باب جواد تو به خدا باب حاجت است
جان جواد تو ، قَسَمَت فرق میکند
اینکه برات کربلا را تو میدهی
پس روشن است سَنَدَت فرق میکند
این هـشـت بیت و این غزل من برای تو
خواهم بگویمت ، غزلت هم فرق میکند
لب اگر خورد به پیمانه بها میگیرد
سنگ با دست شما حکم طلا میگیرد
شاهد واقعه سلمانی نیشابور است
هرکسی خواست بداند که کجا میگیرد
قصۀ شیخ بهایی و حرم ثابت کرد
رحمت واسعۀ تو همه را میگیرد
این حرم کهف حصین است چه حاجت به طلسم ؟
دامن آلوده در آن بوی خدا میگیرد
عشق وارد شدن وقت اذان را دارم
که دلم درصف عشاق صفا میگیرد
قدمش میگذرد بی خطر از روی صراط
هرکسی دست به دامان شما میگیرد
قلب من در التهاب دیدنت
می تپد همچون غزالی تیزپا
بی قرارم بر وصالت ای طبیب
ضامن آرامش من نیز باش
گم شدم در صحن های آستان
تا تو من را با نگاه پیدا کنی
تا ز جادوی نگاهت لحظه ای
پای بیمار مرا درمان کنی
هر طبیبی ناامیدم کرده است
من به داروی شفا دل بسته ام
ایستادم…دستهایم را بگیر
من از این معلول بودن خسته ام
عدم بودیم تو با یک اشاره هستمان کردی
و تا گیریم دامانت ، سرا پا دستمان کردی
به پای بست شیخ عاملی پابستمان کردی
شراب ناب سقاخانه دادی مستمان کردی
همین یک کاسه از آب حرم آنقدر گیرا بود
که گویا باده ی صد ساله در پیمانه ی ما بود
اگر هو میکشیم اینجا اگر باده به کف داریم
از آن باشد که اینجا حس ایوان نجف داریم
امیر هشتم عالم! علی جانم! مگر قنبر نمیخواهی؟
فقط لب تر بکن آقا ، بفرما سر نمیخواهی؟
چه بارانی ز اشک شوق می بارد دمِ درها
دمِ باب الجوادت وعده ی دیدار نوکرها
نوشته: "آستان حضرت شاه کریم" اینجا
گدایی نه،که ما داریم "شاهی" میکنیم اینجا
به هر کجا که میروم ضمانتم نمی کنند
به طوس میروم مگر امام رضا کمک کند
اگر که خورده کار من گره ؛گره گشا که هست
دلم بدجور هوای بهشت کرده ، بهشت روی زمین که خیلی هوایش را کرده ام. آقا جان دعوتم کن تو کریمی
ما جَلد ضـریح آفتابیم
بر گنبد و بام تو گرفتار
عمری به «علیک» کرده عادت
عمـری بـه «ســلام» تو گرفتار
جمعه و یک حرم و یک عاشقی درد و دل های خودم به سادگــــی می برم سوی رضا گفت و شنود پاسخش می رسد از غیب و شهود شک ندارم به خدا لطف رضا واسطه گشته مرا سوی خدا آب سقاخونه اش شفای درد می دهد به روح و جان ما مدد آب زمزم با همه حُسن و صفا نرسد به آب این صحن ولا گنبد زرد طلا در این فضـــــــا جلوه ی نور خدا کند جلـــی السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
رضاجان عمریست که گوشه نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم یا امام الرئوف . . .
☘
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
در کنار پنجره فولاد در شب عید مبعث شما را با قلب احساس کردم و عیدی بزگی از شما گرفتم
http://mecamera.ir/ad-category/photographic-equipment/
[="Times New Roman"][="Navy"][/]
می نشینم خانه و دل میسپارم سوی او
السلام بر گنبد و بر پنجره فولاد او
السلام بر غربت و بر تربت و تنهاییت
بر مقام و عزت و بر لطف بی همتاییت
قلبهای خسته از نامردمی های زمان
چشم بر مهر تو دارند سرور شیرین بیان
یک نگاه تو بس است بر شادی هر دو جهان
یا علی موسی الرضا فریاد ما گشته عیان
دشمن و دوست رفاقت را خیانت میکنند
یاعلی گویند ولی آهو شکاری میکنند
خسته و مسکین و زاریم یا رضا جان مددی
روز و شب غرق گناهیم یا رضا جان مددی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی
در هر جغرافیایی که باشم
جهت ها تفاوتی ندارند
تمام دامنه های دلم به سمت حـــرم توست!!
به هوای حرمش میگذرد ايامم
كوه دردم كه كند نام رضا آرامم
تشنه ی جرعه ای از آب زلال حرمم
که به هم پایه ی آن، چشمه ی زمزم نیست
متوسل شده ام تا که بیایم مشهد
نکند بند دخیلم گرهش محکم نیست
هر کس به يک نگاه تو دل داد يا رضا
از بند غصه ها شده آزاد يا رضا
بار نخست از سوي آزادي آمدم
اما دلم به دام تو افتاد يا رضا
از مرقد کريمه رسيدم که شد دلم
یک يا کريم صحن گُهرشاد يا رضا
با هر فراز جامعه شد همصداي من
در صحن جامع رضوي، باد يا رضا
من را بس است مرحمت گوشه چشمي ات
در بين حجره هاي پريزاد يا رضا
در صحن انقلاب تو، شد منقلب دلم
از بس کنار پنجره فولاد يا رضا ـ
در کمند نگاه تو قلبم
مثل آهو به دام افتاده
يا شبيه کبوتري خسته
که به پاي امام افتاده
من اسيرم اسير اين مرقد
خاک من با غمت سرشته شده
من کبوتر کبوتر مشهد
رزق من در حرم نوشته شده
با کرامات چشم تو ديگر
کي گرفتار درد و غم هستم
جزء عمرم نمي شود محسوب
لحظاتي که در حرم هستم
یا امام رضا......
گفتم که کبوتر بشوم دورِ حریمت
در قرعهٔ فالم پرِ پرواز نیامد!
ایها الرئوف؛
ای تکیه گاه و پناهِ
زیباترین لحظه هایِ
پرعصمت و پرشکوهِ
تنهائی و خلوتِ من!
تنها کمی به من نظر لطف میکنی آقا؟
جانم فدایت...
کم تو فرق می کند.
خاک پای زائر شاه خراسان میشوم
یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم
هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم
همچو موسی سائل دستان سلطان میشوم
باز هم از لطف این آقا که صاحب سفره است
بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم
پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم
هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم
همین حالا ساعت 12:00 شب رسیدم تهران...البته مشهد بودم...
باید بگم وقتی لحظه وداع با امام رضا (ع) در جلوی ضریحشون فرا می رسه، واقعا بغضم منو می کشه!
قربون کبوترای حرمت امام رضا (ع)
خوب یا بد، رسم دلتنگی ست این
من به هر کس می رود مشهد، حسادت می کنم
صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا، ایها الامام الرئوف...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام
.......................................
.........................
...............
:geryeh::geryeh::geryeh:
اقاجان:
تنها اميد بعد خدا گنبد شماست
اصلا دليل زندگيم مشهد الرضاست❤️
قدمش می گذرد بی خطر از روی صراط
هر کسی دست به دامان شما می گیرد...
السَّلامُ عَلَی الدُّعاةِ الیَ الله...
هزارجور آدم با هزار خُلق و خَلقِ مختلف میآیند و در صفای صحنت مقیم میشوند .
چه فرق دارد برای تو اما .
نازِ آن مست .
یا نیازِ این دست .
وقتی که از کبوترها هم نمیگذری .
شرقی ترین ستاره دنیای تارمان
ای کاش در مسیر تو باشد مدارمان
✨یاعَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا✨
در صحن و سرای تو همه رو سفیدند
هم زاغ سیاه، هم کبوتر سپید
مگر غیر این است؟!
همه را به دعوت میپذیری......
دور و نزدیک ندارد،
دل من زائر توست...
[="Book Antiqua"][="Magenta"][=Times New Roman] زائری بارانی ام اقا به دادم میرسی؟
[=Times New Roman]بی پناهم خسته ام تنها به دادم میرسی؟ [=Times New Roman]گرچه اهو نیستم اما پر از دلتنگی ام؟
ضامن چشمان اهو به دادم میرسی؟
آقا_سلام
به تو سلام میدم درمون دردهامی
به تو سلام میدم به تو که آقامی
به تو سلام میدم بغض دلم واشه
به تو سلام میدم میدونم این راهشه
به تو سلام میدم جواب نده باشه
یکشنبه و یک حرم و یک عاشقی
درد و دل های خودم به سادگــــی
می برم سوی رضا گفت و شنود
پاسخش می رسد از غیب و شهود
شک ندارم به خدا لطف رضا
واسطه گشته مرا سوی خدا
آب سقاخونه اش شفای درد
می دهد به روح و جان ما مدد
آب زمزم با همه حُسن و صفا
نرسد به آب این صحن ولا
گنبد زرد طلا در این فضـــــــا
جلوه ی نور خدا کند جلـــی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا...
«مثل مسیح ، نه» ، که دمت فرق میکند
گلدسته های آن حرمت فرق میکند
نزد تمام هموطنانم به طور حتم
ای «هشت عاشقی» ، عددت فرق میکند
اصلا عدد که نه ، به خدا صحن انقلاب
در وقت ربنا ، کرمت فرق میکند
از ماجرای خادم و آن پیر و پله ها
فهمیدهام که لطف کمت فرق میکند
سوت قطار و حَرْکَتِ آن روی ریل ها
بی خواب گشتن سفرت فرق میکند
باب جواد تو به خدا باب حاجت است
جان جواد تو ، قَسَمَت فرق میکند
اینکه برات کربلا را تو میدهی
پس روشن است سَنَدَت فرق میکند
این هـشـت بیت و این غزل من برای تو
خواهم بگویمت ، غزلت هم فرق میکند
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
عاقبت یا ساکن خاک خراسان میشوم
یا شهید جادهی "شهرم به مشهد" میشوم
زاغکی زشتم ولی نزد تو چشمم روشن است
یا کبوتر یا که آهو یا که انسان میشوم...
لب اگر خورد به پیمانه بها میگیرد
سنگ با دست شما حکم طلا میگیرد
شاهد واقعه سلمانی نیشابور است
هرکسی خواست بداند که کجا میگیرد
قصۀ شیخ بهایی و حرم ثابت کرد
رحمت واسعۀ تو همه را میگیرد
این حرم کهف حصین است چه حاجت به طلسم ؟
دامن آلوده در آن بوی خدا میگیرد
عشق وارد شدن وقت اذان را دارم
که دلم درصف عشاق صفا میگیرد
قدمش میگذرد بی خطر از روی صراط
هرکسی دست به دامان شما میگیرد
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانیست، در این فاصله، قربان شما
یا علی بن موسی الرضا(ع)
کنارش ذره ناچیز چون خورشید می تابد
ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم
دلبرا!
پیش وجودت،
همه خوبان
عدمند؛
سروران٬
بر در سودای تو،
خاک قدمند ...
می تپد همچون غزالی تیزپا
بی قرارم بر وصالت ای طبیب
ضامن آرامش من نیز باش
گم شدم در صحن های آستان
تا تو من را با نگاه پیدا کنی
تا ز جادوی نگاهت لحظه ای
پای بیمار مرا درمان کنی
هر طبیبی ناامیدم کرده است
من به داروی شفا دل بسته ام
ایستادم…دستهایم را بگیر
من از این معلول بودن خسته ام
[="Navy"]
[/]
من با صدای خس خس جارو کشان خوشم ...
عاشق نگشته ای که ببینی چه می کشم ...
[="Book Antiqua"][="Magenta"][/]
به هوای حرمش میگذرد ايامم
كوه دردم كه كند نام رضا آرامم
❤️در آزمون نگاهت کسی نگشته حریف
چه من ، چه قلم چی ، چه مدرسان شریف❤️
السلام علیـــک یا سلطان یا ابالحسن ..
عدم بودیم تو با یک اشاره هستمان کردی
و تا گیریم دامانت ، سرا پا دستمان کردی
به پای بست شیخ عاملی پابستمان کردی
شراب ناب سقاخانه دادی مستمان کردی
همین یک کاسه از آب حرم آنقدر گیرا بود
که گویا باده ی صد ساله در پیمانه ی ما بود
اگر هو میکشیم اینجا اگر باده به کف داریم
از آن باشد که اینجا حس ایوان نجف داریم
امیر هشتم عالم! علی جانم! مگر قنبر نمیخواهی؟
فقط لب تر بکن آقا ، بفرما سر نمیخواهی؟
چه بارانی ز اشک شوق می بارد دمِ درها
دمِ باب الجوادت وعده ی دیدار نوکرها
نوشته: "آستان حضرت شاه کریم" اینجا
گدایی نه،که ما داریم "شاهی" میکنیم اینجا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..