سال دوم طلبگیم بود
یه رفیق گیرم اومده بود اسمش امیر بود
یادش بخیر من خیلی عاشق شهدا بودم یه اتاقی داشتم که بیشتر شبیه نمایشگاه جنگ و جبهه بود
امیر هم خیلی عشق شهادت بود به همین خاطر با هم خیلی رفیق شدیم اما متاسفانه امیر به خاطر مشکلاتی که داشت ترک تحصیل کرد و منو تنها گذاشت
سال دوم تغییراتی تو کادر مدرسه ما رخ داد
بهار بود و هوا بسیار گرم
طلبه ها اگه می خواستن آب بخورن باید می رفتن تو حیاط از آب سرد کن آب می خوردن
یه کلمن هم گذاشته بودن برای اساتید اما طلبه ها می دونستند اخلاقا درست نیست که از اونجا آب بخورن لذا می رفتن تو حیاط و آب می خوردند
من که هنوز حال و هوای دوران دانشگاه رو داشتم این حرفها سرم نمی شد هر وقت آب می خواستم می رفتم از کلمن اساتید آب می خوردم اما ...
یه روز که رفتم آب بخورم دیدم زحمت کشیدن یه مقدار شربت پرتقال هم به آب اضافه کردن
ما هم با لذت و بیشتر از همیشه استفاده کردیم
فردای آن روز هم شربت بود
روزهای بعد هم شربت بود
خلاصه ما دیگه یادمون رفت که خدا آبی هم آفریده از بس شربت خوردیم
یه روز پیش خودم فکر کردم گفتم حیفه که فقط من از این شربت ها استفاده کنم ...
وقت اذان ظهر بود
به امیر گفتم بیا یه کاری کنیم
گفت چیکار؟
گفتم این شربت ها رو ببریم در تک تک حجره ها به طلبه ها بدیم نوش جان کنن
امیر که از من بی کله تر بود رفت و بعد از لحظه ای دیدم که کلمن رو آورده تو حجرمون (اتاق های خوابگاه طلبه ها رو حجره می گن) گفتم: امیر من شوخی کردم تو جدی گرفتی؟
گفت: به جای این حرفها برو کتری بخش رو بیار (یه کتری بزرگ بود که مربوط به همون ساختمون بود)
منم رفتم آوردمش
تمام شربتا رو ریختیم تو کتری
من جلو تر رفتم و امیر با کلمن خالی پشت سر من تا اینکه تونستیم کلمن رو بذاریم سرجاش و کسی ندید که ما کلمن رو قاپیدیم....
شربت ها رو ورداشتیم و رفتیم در تک تک حجره ها به طلبه ها می گفتیم شربت صلواتیه لیواناتون رو بیارید
بعضی ها می گفتن به چه مناسبته
من می گفتم برا سلامتی امام زمانه
خلاصه اون روز یه حال درست و حسابی به طلبه ها دادیم
اما...
چند سالی از ماجرا گذشت و مسئول بخش هم عوض شد
من ناراحت بودم که نکنه حق الناسی باشه به گردن من
یه روز مسئول سابق بخشمون رو دیدم اتفاقا منو خوب می شناخت چون خیلی جاها بنده رو به کار گرفته بود
بهش گفتم فلانی من سال دوم طلبگیم چنین کاری کردم حالا می خوام ببینم که شرعا اینکارم اشکال داشته و شربت برای اساتید تهیه شده بود یا برای عموم طلاب بود؟ (با اینکه می دونستم برای اساتید بود میخواستم پیش ایشون کارمو توجیه کنم)
گفت: حالا که چنین کردی برو فلان قسمت مدرسه مبلغ حدودی اون شربتها رو بده تا دیگه هوس نکنی برای سلامتی امام زمان شربت اساتید رو به طلبه ها بدی!
سلام به دوستان قبل از اینکه خاطرهمو بگم خوبه که فرق هایی که در دانشگاه و حوزه دیدم رو بنویسم 1 فضای مدارس علمیه، فضای مطالعه بوده و اگه یک امروز درس دیروزتو نخونی و مباحثه نکنی احساس می کنی که از بقیه عقب افتادی لذا فضا، فضای علمی محضه، تو حوزه ما برای امتحان درس نمی خونیم بلکه در طول سال درسمونو خوندیم اما دانشگاه فضای درسی نبود و هر کس دنبال یک برنامه ای بود بعضی که دنبال کار و درامد بعضی دنبال گناه بعضی وقتشون رو میذاشتن تو انجمن اسلامی صرف می کردند بعضی تو بسیج یا نهاد نمایندگی و ... و 10 روز مونده به امتحانات درس می خوندن تا نمره قبولی بیارن 2 وقت اذان ظهر و مغرب هیچ کلاسی تو مدارس علمیه برقرار نیست و همه می رن برای نماز خوندن اما متاسفانه دانشگاهها اینطور نیست و یادمه که ما وقت نماز مغرب و عشا کلاس داشتیم 3 فضای حوزه فضای امنیه مثلا اگه مدادت یا کتابت یا کیفت رو جا میذاشتی کسی بهش دست نمی زد تا صاحبش بیاد اونو ببره به همین خاطر بعضی از طلبه ها از جمله خود بنده برخی از کتابهامون رو که نیازی نبود ببریم خونه یه گوشه می ذاشتیم و با خیال راحت می رفتیم خونه یا بارها شده که یکی موبایلش رو جا گذاشته (این اتفاق برای منم افتاد) اما کسی اونو ور نداشته اما اگه تو دانشگاه برای یک لحظه یک چیز بی ارزش رو بگذاری ... 4 تو حوزه سوال پرسیدن از استاد نشان دهنده چاپلوسی نیست و یک چیز عادیه اما تو دانشگاه همراه شدن با استاد مساوی با چاپلوسیه و ... البته میشه یه تاپیک زد و اونجا این مطالب رو نوشت اما من این رو نوشتم تا بیشتر با فضای حوزه آشنا شده و داستانی که قراره تعریف کنم براتون بهتر قابل هضم باشه
سلام من تجربه دانشگاه را دارم چندتا نکته مثبت در دانشگاه بود که تو حوزه کم رنگه 1- تو دانشگاه دانشجوها به تغذیه شون بیشتر اهمیت می دهند.(آیت الله مشکینی خدا رحمتش کنه بارها تذکر می دادند که سؤء تغذیه در حوزه می تواند مانع کسب علم شود همان گونه که شکم پروری) 2- ورزش در دانشگاه نسبت به حوزه رونق بیشتری دارد. البته واحدهای اجباری هم هست ولی وقتی اسم اجبار میاد هم فراریند. 3- تفریح دانشجویان بیشتر است. 4- دانشجویان راحت به شرایط رفاهی و امکانات اعتراض می کنند مثلا یادم وقتی برق رفت شیشه ها بر زمین آمد و اداره برق فهمید که دانشگاه شوخی بردار نیست ولی طلاب از وضعیت شهریه گله دارند کما و کیفا ولی حرمت نگه می دارند و هیچ نمی گویند البته به نظر من بین الاحباب تسقط الاداب باید طلاب خودمونی تر باشد با مراجع. 5- وضع دانشگاه تا حدود زیادی تناسب با محیط اجتماعی است ولی حوزه گویا قطعه از بهشت است و با مردم بالاخص در این زمان فاصله دارد در حالی که حوزه ها قبل در متن بازار و مساجد بودند و...
تو پاتوق دیدم یکی از وکلاتون از شما دفاع کردند.:Nishkhand:
من تجربه دانشگاه را دارم
:Gol:
چندتا نکته مثبت در دانشگاه بود که تو حوزه کم رنگه
چند تا !!! خیلی بیشتر از چندتاست:ok: :Gol: البته شاید مراعات و ملاحظه ی حوزه رو کردید:Nishkhand:
این احتمالم هست که موقع پست زدن تحت فشار بودید:khaneh:
تو دانشگاه دانشجوها به تغذیه شون بیشتر اهمیت می دهند.
استاد طلبه ها هم دلشون می خواد ورزش کنند ولی محیط حوزه بسته :Narahat az:
یه بار با تیم فوتبال یکی از حوزه های علمیه !! یه مسابقه ی فوتبال دادیم!! یواشکی ! و پشت درهای بسته :Khandidan!: :Khandidan!: (برای یه مسابقه فوتبال باید قایم بشن:khaneh:)
جریاناتش رو تو تاپیک دست نوشته ها تقریر می کنیم:Nishkhand:
البته واحدهای اجباری هم هست ولی وقتی اسم اجبار میاد هم فراریند.
خب بیرون دانشگاه بچه ها ورزش می کنند !! اگر تو دانشگاه هم ورزش کنیم مصداق بارز اصرافه !! خداخوشش نمیاد:khaneh: :Khandidan!:
- تفریح دانشجویان بیشتر است.
تفریحاتمون سالمه هااااااااااااا:Cheshmak: :Narahat az: :Nishkhand: (بلوتوث بازی + اس بازی + و....:Khandidan!:)
استاد هنوز نیومده سر کلاس تقاضای انتراک داریم:Nishkhand: چون روحیمون مفرحه :khandeh!:
دانشجویان راحت به شرایط رفاهی و امکانات اعتراض می کنند
راستش استاد ما پای منبر حوزوی ها یاد گرفتیم حق گرفتنیه :Nishkhand: نکنه خودشون به فرمایشاتشون عمل نمی کنند:khaneh:
یه چیزایی می گفتند!! آهان !! عالم بی عمل :Nishkhand:
ولی طلاب از وضعیت شهریه گله دارند کما و کیفا ولی حرمت نگه می دارند و هیچ نمی گویند
آخی ، الهی :Cheshmak:
اگر نمی گویند شما و بنده از کجا می دونیم :khaneh:
باید طلاب خودمونی تر باشد با مراجع.
با مردم هم خودمونی تر باشند :ok: اتفاقی نمی افته :Cheshmak:
وضع دانشگاه تا حدود زیادی تناسب با محیط اجتماعی است ولی حوزه گویا قطعه از بهشت است و با مردم بالاخص در این زمان فاصله دارد در حالی که حوزه ها قبل در متن بازار و مساجد بودند و...
به همین دلیله که حقیر عرض می کنم حوزه هم مثل دانشگاه باید مختلط بشه :Nishkhand: تا متناسب با اجتماع بشود:ok::Gol:
طلبه ها هم دلشون می خواد ورزش کنند ولی محیط حوزه بسته یه بار با تیم فوتبال یکی از حوزه های علمیه !! یه مسابقه ی فوتبال دادیم!! یواشکی ! و پشت درهای بسته (برای یه مسابقه فوتبال باید قایم بشن) جریاناتش رو تو تاپیک دست نوشته ها تقریر می کنیم
سلام این یکی رو غلاف کنید پلیز چون رسما در مدارس مخصوصا شب های مه مبارک مسابقه برگذار میشه و اطلاعیه داخل مدرسه در تابلوی اعلانات و..زده میشه. منظور من این نیست که واقعا صفره . چندتا از دوستان خودم مربی شنا، تکواندو، کاراته، کونگفو چینی، تو آ ، نانچیکو، فوتبال و بدن سازی، کشتی و.. هستند. این که می گویم مربی یعنی در حد این که برخی مرتب کلاس هایی دارند حتی به دید نوعی شیوه تبلغ به آن نگاه می کنند و در ضمن ورزش با جوانان کار فرهنگی می کنند. دو نفرشان که استاد کاراته هستند کتاب ورزش در اسلام نوشته اند که در دانشگاه هم تدریس می شود و می کنند.
اون چیزی که من دنبالش هستم اینه که ورزش را باید با توجه به دستورات دینی و تأکید رهبری جدی تر بگیریم. اخیرا یکی از طلاب که مربی کاراته است در مصاحبه ای گفته بود . به نظرم من اگر طلبه ای ورزش نکند باید از شهریه اش کم شود.
این که می گویم مربی یعنی در حد این که برخی مرتب کلاس هایی دارند حتی به دید نوعی شیوه تبلغ به آن نگاه می کنند و در ضمن ورزش با جوانان کار فرهنگی می کنند. دو نفرشان که استاد کاراته هستند کتاب ورزش در اسلام نوشته اند که در دانشگاه هم تدریس می شود و می کنند.
[FONT=Arial Narrow]كُشتى برای اثرگذاری همیشه نباید از در نصیحت و پند جلو رفت مقتضای زمان و ویژگی های روانشناختی و شخصیت افراد با هم فرق دارد. در تربیت برای همه از یک شیوه نباید استفاده کرد. داستان زیر یکی از شیوه های غیر مستقیم در تربیت است. همراه شو تا همراهیت کنند( البته در حدود شرع). یکی از علل عدم موفقیت ما در تربیت جوانان این است که همیشه میخواهیم آنها از ما پیروی کنند و ما بدون در نظر گرفتن روحیاتشان از آنها توقعاتی داریم. [FONT=Arial Narrow]روزى پيامبر صلى الله عليه و آله به سمت درّه اى مىرفت . مردى باديه نشين را ديد كه گوسفند مى چرانْد و به نيرومندى شُهره بود. چوپان به پيامبر خدا گفت: ميل دارى با من كشتى بگيرى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «[اگر پيروز شوم ،] چه چيزى جايزه مى دهى؟ گفت : يك گوسفند . پيامبر صلى الله عليه و آله با او كشتى گرفت و او را بر زمين زد . مرد باديه نشين گفت : حاضرى يك بار ديگر ، كشتى بگيرى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «چه جايزه مى دهى؟» . گفت : يك گوسفند ديگر . پيامبر صلى الله عليه و آله با او كُشتى گرفت و او را بر زمين زد . مرد باديه نشين گفت : اسلام را بر من عرضه بدار . كسى تاكنون مرا به زمين نزده است . پيامبر خدا ، اسلام را بر او عرضه داشت . آن مرد ، اسلام آورد و پيامبر صلى الله عليه و آله گوسفندانش را به وى بازگرداند[FONT=Arial Narrow][1]
تکنیکهای جذب دختران روحانیای میگفت: فردی به عنوان روانشناس آمده بود در دانشگاه برای دختران سخنرانی میکرد گفت در عصر ارتباطات زندگی میکنیم اگر دختری بتواند پسران را خوب جذب کند موفق است و اعتماد به نفس دارد....رفتم جلو گفتم شماره دخترت را بده میخوام باش ارتباط داشته باشم می خوام جذبش کنم. گفت حرف دهنت را بفهم گفتم تو حرف دهنت را بفهم اگر من یک بار پدر سوخته ام با این حرفم تو دویست بار از من پدر سوخته تری که داری 200 دختر را ذهنشونو خراب میکنی.
یک فایده مزاحمت تلفنی
مهمان یکی از اقوام بودیم گفتند دامادم اله و بله و تعریف و تمجید. یک نفر مزاحم شد. عروس خانم گوشی رو برداشت اشاره کرد که مزاحم است . داماد مؤدب ما رفت و فحش هایی را که من در فرهنگ دهخدا هم نیافته ام بارش کرد. البته باز هم او براساس پیش بینی من مزاحم شد
به داماد توضیح دادم گفتم که سکوت بهترین تدبیر و از اختلال هرزه گویی تلفنی گفتم
گفت چه جالب کاش زودتر گفته بودی.
باز مزاحم تماس گرفت
داماد رفت و توصیه های من را پاک فراموش کرد( تمرین میخواد) و باز هم فحش رو فحش
چشمتون روز بد نبینه عروس از شرم و از این که این چرا مردش بد دهن است اگر بعدا با او درگیر شود چه شود؟
تکنیکهای جذب دختران روحانیای میگفت: فردی به عنوان روانشناس آمده بود در دانشگاه برای دختران سخنرانی میکرد گفت در عصر ارتباطات زندگی میکنیم اگر دختری بتواند پسران را خوب جذب کند موفق است و اعتماد به نفس دارد....رفتم جلو گفتم شماره دخترت را بده میخوام باش ارتباط داشته باشم می خوام جذبش کنم. گفت حرف دهنت را بفهم گفتم تو حرف دهنت را بفهم اگر من یک بار پدر سوخته ام با این حرفم تو دویست بار از من پدر سوخته تری که داری 200 دختر را ذهنشونو خراب میکنی.
:Khandidan!::khaneh::Khandidan!:
عجب !!
سلام حامی گرامی
میگم من کلیپ اینو که میگی دارم میخوای اینجا بزارم خیلی هم جالبه :دی
فکر کنم این روحانی ماله مشهده :دی
در مزاحمت تلفنی این حکایت را به یاد داشته باشیم سعدی می گوید مردی بادیه نشین را سگ گاز گرفت. مرد ناله کنان به خانه آمد دخترش گفت چه شده گفت سگ مرا گاز گرفت دختر گفت تو هم گازش می گرفتی دندان که داشتی . پدر گفت پس فرق ما چیه در این صورت.
طلاب حوزه علمیه چقدر شهریه میگیرند؟ شهریه طلاب بر اساس تأهل و تجرد و میزان تحصیلات متفاوت است. شهریه در پایینترین سطح یعنی طلبه مجرد در دوره مقدمات حدود پنجاه هزار تومان است و در بالاترین سطح یعنی طلبه معیل سطح سه حدود دویست و هشتاد هزار تومان است.
به گزارش جهان، پرداخت شهریه پس از قبولی در امتحان جامع آغاز میشود. این امتحان پس از چند ماه از آغاز به تحصیل طلبه در حوزه علمیه برگزار میشود. البته برخی از مراجع پرداخت شهریه به طلبه را پس از گذراندن دوره مقدمات و قبولی در امتحان شفاهی لمعتین آغاز میکنند. از این رو میان شهریه طلاب مقدمات و سطح یک تفاوت زیادی موجود است.
پایگاه روات حدیث نوشت: مقدار دریافتی شهریه طلاب به شرح زیر است:
• مقدمات مجرد : پنجاه هزار تومان
• مقدمات معیل : نود و پنج هزار تومان
• سطح یک مجرد: هشتاد و پنج هزار تومان
• سطح یک معیل: صد و پنجاه و پنج تومان
• سطح دو مجرد : صد و ده هزارتومان
• سطح دو معیل : دویست و ده هزار تومان
• سطح سه مجرد : صد و پنجاه هزار تومان
• سطح سه معیل : دویست و هشتاد هزار تومان
از این مقدار، نزدیک سی هزار تومان بابت حق بیمه کسر میگردد و نیز به طلاب معیل که مسکن اجارهای دارند ماهیانه سی و پنج هزار تومان کمک اجاره از طرف آیت الله خامنهای پرداخت میگردد. همچنین از طرف مرکز خدمات حوزه علمیه ماهیانه چهل هزار تومان بن کارت به طلاب معیل اهدا میشود. در برخی مناسبتهای مذهبی مبلغی به عنوان عیدی به شهریه اضافه میگردد.
شهریه به مبلغی گفته میشود که در اول هر ماه قمری به طلاب حوزه علمیه پرداخت میشود. متولی پرداخت شهریه به طلاب مراجع هستند. محل درآمد شهریه از وجوهات شرعی مردم که به مراجع پرداخت میگردد تأمین میشود. شهریه همانند بورس تحصیلی است. بورس تحصیلی (به فرانسوی: Bourse d’étude) کمک هزینهای است که دانشگاهها و مراکز علمی یا موسسات خیریه به دانشجویان مستعد اعطا میکنند.
طلاب با آغاز مقدمات و صرف و نحو، پس از چند ماه با شرکت در امتحانی از دروس خوانده شده و قبول شدن در آن میتوانند از شهریه برخوردار شوند. شهریه تا وقتی که طلاب به درس ادامه دهند و شاغل در جایی نگردند ادامه دارد.
شهریه بر اساس میزان تحصیلات طلبه متفاوت است و به چهار سطح تقسیم میشود. مقدمات و سطح یک و دو و سه. مقدمات از آغاز تحصیل تا پایان لمعه –سال ششم- و قبولی در امتحان شفاهی لمعه است. سطح یک پس از گذراندن دوره مقدمات تا قبولی در امتحان شفاهی رسائل و مکاسب است.
سطح دو از سال هشتم تا قبولی در امتحان شفاهی جلد اول کفایه و بحث شرایط العوضین کتاب مکاسب است. با قبولی در امتحان شفاهی پایه نهم که شامل جلد اول کفایه الاصول آخوند خراسانی و بخشی از مکاسب شیخ انصاری است، به طلاب مدرک سطح دو که معادل لیسانس است اعطا میشود. پس از این امتحان، شهریه به سطح سه ارتقا مییابد، مشروط بر اینکه ملبس به لباس روحانی باشند. سطح سه شهریه بالاترین سطح شهریه است.
از مؤلفههای مؤثر در مقدار شهریه طلاب، تأهل و تجرد آنان است.معمولاً طلاب معیل دو برابر مجردان شهریه میگیرند. گاهی هم سادات مقداری بیش از غیر سادات شهریه میگیرند.
در حال حاضر حضرات آیات عظام خامنهای، سیستانی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، وحید خراسانی، مظاهری، نوری همدانی، موسوی اردبیلی، سید صادق روحانی، علوی گرگانی عهدهدار شهریه طلاب هستند.
آیت الله محفوظی پس از رحلت آیت الله بهجت پرداخت شهریه ایشان به طلاب را ادامه میدهد. همچنین شهریه مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی زیر نظر فرزندشان پرداخت میشود. علمای برخی از شهرها نیز به طلاب شهرهای خود شهریه میدهند. گاهی نیز برخی از علما به صورت پراکنده شهریه میدهند که آن را تقسیمی مینامند. از مراجع بزرگ، حضرت آیت الله شبیری زنجانی تنها مرجعی است که شهریه نمیدهد. منبع : تابناک
• مقدمات مجرد : پنجاه هزار تومان • مقدمات معیل : نود و پنج هزار تومان • سطح یک مجرد: هشتاد و پنج هزار تومان • سطح یک معیل: صد و پنجاه و پنج تومان • سطح دو مجرد : صد و ده هزارتومان • سطح دو معیل : دویست و ده هزار تومان • سطح سه مجرد : صد و پنجاه هزار تومان • سطح سه معیل : دویست و هشتاد هزار تومان
• مقدمات مجرد : پنجاه هزار تومان • مقدمات معیل : نود و پنج هزار تومان • سطح یک مجرد: هشتاد و پنج هزار تومان • سطح یک معیل: صد و پنجاه و پنج تومان • سطح دو مجرد : صد و ده هزارتومان • سطح دو معیل : دویست و ده هزار تومان • سطح سه مجرد : صد و پنجاه هزار تومان • سطح سه معیل : دویست و هشتاد هزار تومان
سلام دو نکته 1- پایان سطح دوی حوزه برابر است با اتمام سال دهم حوزه و سطح سوم شروع درس خارج می شود. 2- تا پایان پایه ششم صبح و بعد از ظهر کلاس اجباری وجود دارد و واقعا امکان مشغول شدن به کار دیگر نیست. البته برخی در تابستان کاری مشغول می شوند تا کمی کمک هزینه شود. خاطره یک روز یک حاج آقا و خانمش مشاوره آمده بودند یکی از صحبت هایی که شد این بود که پدر خانمم گیر داده که طلبگی که نشد نون. بیا برو سراغ یک کاری و بعد از سال ها تحصیل به او می گفت برو در انتشارات کارگری کند. البته خانم او مشکلی نداشت و با این شرایط می ساخت.
تحریم خانواده واقعا طلاب و روحانیون موفقیت های کاری و معنوی خود را مدیون همسرانشون هستند. امروز همسر یک روحانی ای تماس گرفته بود. می گفت شش سال است که بابا اینا منو تحریم کرده اند و من را به حال خودم رها کرده اند علت این بود که من بی بند و باری در خانواده خودم را نمی خواستم و با دیدی باز مسیر زندگی طلبگی با مشکلاتش را پذیرفتم و شکر خدا را هم می کنم.
سلام دو نکته 1- پایان سطح دوی حوزه برابر است با اتمام سال دهم حوزه و سطح سوم شروع درس خارج می شود. 2- تا پایان پایه ششم صبح و بعد از ظهر کلاس اجباری وجود دارد و واقعا امکان مشغول شدن به کار دیگر نیست. البته برخی در تابستان کاری مشغول می شوند تا کمی کمک هزینه شود.
با سلام و احترام
یک سوال : با توجه به این همه زحمت و مشقتی که طلاب می کشند, چرا اینقدر شهریه شون کمه ؟
اختلاف سنی با حاج آقا همسر یک روحانی در مشاوره می گفت: من نقاط و امتیازات زیادی برای حاج آقا قائلم یکی از امتیازاتش اینه که من اصلاً به او بد گمان نیستم با این که زمینه کاری او با خانم هاست چون واقعا فرد با تقوایی است. دوم این که من 5 سال از ایشان بزرگ ترم هنوز یک گوشه کنایه به من نزده و گاهی برای این که من احساس بدی نداشته باشم می گوید ازدواج ما مانند ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه است و ارزشمند است.
با سلام و احترام یک سوال : با توجه به این همه زحمت و مشقتی که طلاب می کشند, چرا اینقدر شهریه شون کمه ؟
مشکلات و سازگاری
- خب برای حوزه هم مشکل است بخواهد برای سنوات زیاد تحصیل که طلاب واقعا امکان ندارند تدریس یا پژوهش یا تبلیغ بروند هزینه ای بیشتر دهد. - طلاب بعد از پایه ششم می تواند در برخی از ایام سال تبلیغ بروند. البته در تبلیغ هم مشکلاتی دارند. که اصلا با مشکلاتش نمی خواند. من خودم در برابر روحانیون مخلص زیر صفر کیلو مترم . من بدون رودبایستی بگم نه لیاقت روحانی بودن را دارم و نه تحمل این سختی ها و شنیدن های بی جا و دم نزدن ها. روحانی ای در کنار تحصیلش دانشگاه نماز می خواند خب برای شب ها که سخنرانی می خواست بکند مجبور بود حداقل سه ساعت مطالعه کند چون برای اساتید دانشگاه سخنرانی می کرد. ایشان از منزل تا دانشگاه در اصفهان حدود 30 کیلومتر با ماشین خودش می رفت و بر می گشت. روزی یکی از اساتید به شوخی به او گفت خب حاج آقا انشگاه حسابی هواتو داره حاج که نمی خواست از پول صحبت کند با گوشه کنایه ها به سخن در آمد و گفت به من ماهی 70 هزار تومان می دهند خب چون قول داده ام نمی توانم راحت نماز را تعطیل کنم تفریح مهمانی و...معلق به این که من باید تنظیم کنم برسم برای نماز. یکی از اساتید دانشگاه گقت بخدا اگر به یک راننده فقط صد هزار تومان بدهیم بگوییم با این ماشین ما حاج آقا را بیار و برسان قبول نمی کند ظلم است به زن و بچه شما.
چون برای اساتید دانشگاه سخنرانی می کرد. ایشان از منزل تا دانشگاه در اصفهان حدود 30 کیلومتر با ماشین خودش می رفت و بر می گشت. روزی یکی از اساتید به شوخی به او گفت خب حاج آقا انشگاه حسابی هواتو داره
روحانی ای می گفت من نسبت به این روحانی واقعا ارادت دارم چون اخلاصم به گرد اینها نمی رسه. کانون فرهنگی ای از من دعوت کردند که برای جلساتی به آنجا بروم . حدود 25 کیلومتر می رفتم. خدا شاهد است اصلا|ً بعد از جلسات تشکر کلامی هم نداشتند حال من در این وقت ها کارهایی هم در منزل داشتم که مهم بود ولی میرفتم خب به زن و بچه ام چی بگم بگم من بیش از عموها و دایی ها کار می کنم تفریح نداریم و.... خب شغل روحانی هم طوری است که از پول حرف نزده کلی حرف و حدیث داره. برخی میگن فلان حاج آقای مشهور چقدر گرفت: آخه اونا نمی دونند فقط میگن فلان مجری تلویزیون مثلا چقدر می گیره اما نمی گویند از چند نفر انسان یک مجری با اون مهارت ها وجود دارد. در بین روحانیون همه مگر چندتا روحانی شهیر وجود دارد که مهارت عالی در خطابه در سطح کشور داشته باشند
شیوه نگارش کتاب شوخ طبعی ها. قبلا قول داده بودم درباره نوشتن کتاب شوخ طبعی ها براتون بنویسم. وقتی این را نوشتم به خودم نبالیدم که من چه هنری داشتم ناراحت شدم که من چه فرصتهایی را که از دست نداد ه ام. خدا رحمت کند حاج آقا علی صفایی نامه های بلوغ ایشان که هنگام بلوغ فرزندان شان به آنها نوشته اند خواندنی است( فاید پی دی اف را از سایت شان می توانید بگیرید). ایشان خود چه قدر خوب از زندگی یشان استفاده کردند و چه توصیه های خوبی به فرزندان خود دارند. تقریبا سال 76 جرقه نوشتن کتاب در ذهنم زده شد و این وقتی بود که با چند طلبه مهمان یکی از طلاب دزفولی بودیم. طلاب در مهمانی ها بحث های خوبی دارند آن جا هم هرکسی خاطره ای می گفت من آن جا گفتم چه خوب میشد این خاطرات را بنویسیم. و برخی از خاطرات را به صورت عنوان و کد نوشتم تا در منزل توضیح آن را هم بنویسم. وقت اختصاصی برای نوشتن کتاب نگذاشتم. 1- در مهمانی ها از دوستان می خواستم اگر خاطره ای دارند بگویند. 2- گاهی به مناسبتی اگر کسی در ضمن سخنانش خاطره می گفت سریع نکته ای یاداشت می کردم تا یادم بیاید و بعد بنویسم. ادامه دارد...
3- بارها ميشد موقع رانندگي خاطره اي به ذهنم مي آمد سريع مي زدم كنار نكته يادداشت مي كردم و اگر كسي داخل ماشين بود مي گفتم مثلا بنويس. قورباغه در جشن مي گفت يعني چه مي گفتم اول بنويس قورباغه نپره جريانش را ميگم
3- بارها ميشد موقع رانندگي خاطره اي به ذهنم مي آمد سريع مي زدم كنار نكته يادداشت مي كردم و اگر كسي داخل ماشين بود مي گفتم مثلا بنويس. قورباغه در جشن مي گفت يعني چه مي گفتم اول بنويس قورباغه نپره جريانش را ميگم
4- هميشه يك كاغذ ياداشت تو جيبم بود. يه شب مهمون بوديم به پسر صاحب خونه گفتم ببخشيد يه تكه كاغذ و خودكار مي خوام گفت ميشه بعد از شام گفتم مي ترسم بپره .
5 - گاهي مواقع تو محل كارم مطرح مي كردم كه مي خوام چه كنم و از آنها مي خواستم اگر نقدا چيزي به ذهنشون مي رسه بگويند و اگر نه. مي گفتم فكر كنيد بعدا خبرم كنيد.
متأسفانه تو حوزه باني نداره و گرنه طلاب به ويژه افرادي كه در شهرهاي و كشورهاي مختلف سال ها تبليغ كرده اند منبع حكايات و شوخ طبعي ها هستند. - به نظر من ميشه روي شوخ طبعي ها بيشتر دقت كرد شوخ طبعي افراد تا حدودي معرف شخصيت او هم هست مثلا به شوخ طبعي هاي آيت الله بهجت و آيت الله مجتهدي دقت كنيم.
شخصيت مبلغ از پيامي كه مي خواد ابلاغ كنه از جهاتي بسيار مهم تر است. صد گفته چون نيم كردار نيست.
رحمت خدا بر آيت الله بهجت. يك روز صبح همراه ايشان به سمت حرم حركت كرديم از ايشان تو راه پرسيدم ما مي گوييم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم گشايش كار آل محمد به جيست؟ فرمودند به ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف.
وقتي همراه به حرم رسيديم من از باب فضولي كنار ايشان حركت مي كردم ببينم هنگام گشتن دور ضريح چه ورد و ذكري مي گويند: ديدم ورد قلمبه سلمبه اي نيست همون صلوات خودمون كه من بيچاره كمش ميگرم سال ها دل طلب جام جم از ما مي كرد آن چه خود داشت زبيگانه تمنا مي كرد بر محمد و آل محمد و براي شادي روح همه علما و مؤمنين و آيت الله بهجت صلوات اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چرت گاهي تذكر دادن در جمع سبب كدورت قلب طرف مقابل مي شود. بزرگان براي اين كه طرف مقابل ناراحت نشود با ظرافت برخورد مي كردند به مزاح زير توجه كنيد: يه روز آيت الله صدوقي هنگام تدريس متوجه شدند كه طلبه چرت مي زنه گفتند ببخشيد صداي ما مانع خواب شما نشه؟ بعد اين مزاح آن طلبه ديگر چرت نزد.
گاهی افراد از گناه سخن می گویند ولی آنها در پیوستار بندگی در یک جا قرار نمی گیرند پیامبر استغفار می کرد و یک فرد توبه کار هم استغفار. اما جایگاه آنها با هم در رشد و بندگی یکی نیست. استاد اخلاق آقای تهرانی می گفتند یک بار از آمریکا روحانی کاروان شدم و عده ای را برای حج مکه آوردم. در بین زائران خانمی بود که اعصاب بقیه را به هم ریخته بود خیلی ولنگ و باز بود و بد حجاب. مانده بودیم که چگونه به او بگوییم که خودت را کمی جمع و جور کن. یک شب در مکه دعای کمیل خواندیم زائران حال خوبی پیدا کرده بودند بعد از دعا این خانم مستقیم سراغ من آمد و گفت: حاج آقا مگر مجبورید این قدر گناه کنید که در دعا مجبور شوید این همه گریه کنید؟ً
پایگاه روات حدیث نوشت: مقدار دریافتی شهریه طلاب به شرح زیر است:
• مقدمات مجرد : پنجاه هزار تومان
• مقدمات معیل : نود و پنج هزار تومان
• سطح یک مجرد: هشتاد و پنج هزار تومان
• سطح یک معیل: صد و پنجاه و پنج تومان
• سطح دو مجرد : صد و ده هزارتومان
• سطح دو معیل : دویست و ده هزار تومان
• سطح سه مجرد : صد و پنجاه هزار تومان
• سطح سه معیل : دویست و هشتاد هزار تومان
• مقدمات مجرد : پنجاه هزار تومان • مقدمات معیل : نود و پنج هزار تومان • سطح یک مجرد: هشتاد و پنج هزار تومان • سطح یک معیل: صد و پنجاه و پنج تومان • سطح دو مجرد : صد و ده هزارتومان • سطح دو معیل : دویست و ده هزار تومان • سطح سه مجرد : صد و پنجاه هزار تومان • سطح سه معیل : دویست و هشتاد هزار تومان
سلام:abroo:
همين هم زيادشونه چون گفتن روحاني نه جسماني:ghaza:
المسافر در حوزه به پيوند ايام تحصيل با هم تأكيد زيادي مي شود اساتيد مي گويند نبايد بين دروس هوا بخورد و گرنه مطالب مي پرد. اين گفته با بيان روان شناسان مكتب گشتالت هم خواني دارد. ذهن كليت دوست، است و نمي خواهد اين كليت را از دست بدهد فاصله زياد بين ايام تحصيل و مطالعه سبب مي شود انسان از پيشرفت تحصيلي باز بماند. اساتيد هنگام درس پرسيدن اگر متوجه مي شدند كه كسي درسش را خوب آماده نكرده و قبل از آن مسافر بوده به مزاح مي گفتند المسافر كالمجنون؛مسافر مانند مجنون تو حال و هواي خودش است نه درس. برخي هم مي گفتند المسافر مجنون؛ مسافر خود مجنون است چون مجنون به كسي مي گويند كه ذهن و عقلش پوشيده شده است و مسافر هم ذهنش با فضاي دوره مسافرت پوشيده شده است و در باغ (آموزش) نيست. بنابراين اساتيد توصيه مي كردند كه ايام تعطيلي را كم كنيد تابستان ها مشغول شود. يكي از اساتيد (آيت الله فاضل) در بابل با طلاب به اعتكاف مي رفتند ولي همان جا در كنار سير و سلوك عرفاني جلسات درس و مذاكره علمي طلاب را اجازه نمي داد تعطيل شود.
ايام الله يكي از روحانيون مي گفت: مدرسه فيضه طلبه اي با مزاح حقيقتي را به ديگران ياد آور شده بود و آن: به مناسبت ايام الله امتحانات بعد در خدمت تان خواهم بود.
نقدي دوستانه بر طنز ساختمان پزشكان مقام معظم رهبري درباره طنز ميفرمايند: مقوله طنز غير از مقوله فكاهي و تفريح است و طنز پرداز، سخن جدي را با شوخي خود در لعابي لطيف و بياني شيرين مطرح ميكند و موجب ارتباط با مخاطب ميشود. در ديدار رئيس، معاونان و مدبران سازمان صدا و سيما، 23/2/ 1376 -------------------------------------------------------------------------
من مخالف طنز نیستم اما نباید فراموش کنیم که طنز یک هنر است. طنز با زبان خود حقایق تلخ اجتماعی را بیان می کند. روان شناسی علمی نو پا در کشورماست. طنز ساختمان پزشکان بی مهابا به سراغ چیزی رفته که از حساسیت خاصی در کشور برخوردار است. امروزه بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی در جامعه ما وجود دارد که افراد برایشان هنوز جا نیفتاده که می توانند از روان شناسان متخصص کمک بگیرند. هنوز در عصر ارتباطات و تکنولوژی مردم ما گمان می کنند که کسی از روان شناس کمک می گیرد که دیوانه است. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته مردم در کنار پزشک و حقوق دادن خانواده مشاور خانواده دارند. در این سریال از یک طرف با یک مشاور که محور طنز است روبرو می شویم که برخلاف اخلاق حرفه ای با بیمارش ازدواج می کند و....من با این ها مشکلی ندارم که این واقعیت تلخ در جامعه و صنف مشاوران مان کم نیستند. اما از سویی دیگر واقعیات مشاوره كه هم علم است و هم هنر نیز نادیده گرفته می شود. ١- وقتی مشاوری ماهری را نشان می دهد مشاور مانند یک معجزه کننده و پیامبر با لمح بصری بیمارش را خوب می کند بیماران از در مطب داخل می شوند و هنگام بازگشت نفس عیسوی روان شناس آنها را خوب خوب کرده است این امر با واقعیات بیرونی فرسنگ ها فاصله دارد و البته به درازا کشیده شدن درمان یک بیمار در دنیای واقع از ضعف روان شناس و روان درمانگر نیست ٢- در این سریال جوری مشاوره در کل جلوه گر می شود که گویی مشاوره در کل اسلوب و سبک خاصی ندارد و کشکی است و فرایند و طرح درمانی درآن وجود ندارد و مشاور از الگوی مشاوره ای و روان درمانی شناختی یا رفتاری یا روان تحلیل گری خاصی کمک نمی گیرد. ٣- اشتباه بعدی که درقسمتی دیگر از این سریال مشاهده شد، این بود که فردی به عنوان مشاور تلویزیون معرفی شد که همه کارش بیست است او با یک نگاه ضمیر ناخودآگاه انسان ها را می خواند این امر با واقعیت فرایند های روانی و رفتاری انسان که از پیچیدگی های زیادی برخوردار است هماهنگی ندارد. در واقع كار مشاور را با طالع بيني و رمالي كه غير علمي اند همسان معرفي شد.
در کل من از خنده بدم نمی آید اما خنده ما نباید با له و لورده کردن واقعیات مخلوط شود. و هنر طنز نیز زیر سئوال رود.
در کل من از خنده بدم نمی آید اما خنده ما نباید با له و لورده کردن واقعیات مخلوط شود. و هنر طنز نیز زیر سئوال رود.
برخی می گویند طنز در کشور ما مظلوم است. من هم قبول دارم. اما طنز یک هنر است و با مقوله هنر باید با نازک اندیشی و تیزبینی برخورد شود کسی طلا را به مغازه آهنگری نمی برد. به نظر من به مقوله انتقاد هم ظلم شده است. نقد از نظر علمی و نقد عامیه خلط شده است در نقد علمی قصد مچ گیری و ضایع کردن در کار نیست. در نقد علمی کوشش برای اصلاح عیب مطرح است نه زدن برجک طرف مقابل. در سریال پزشکان حقایقی از مسائل مشاوره ای کشور به نمایش گذاشته شده است که هم خنده دار است و هم گریه دار. خنده دار از این حیث که چقدر با ظرافت حقایق با هنر نمایش مطرح می شود و گریه دار از این جهت که برخی مشاوران با مسائل انسانی غیر انسانی برخورد می کنند به بیمار و مراجع به عنوان سرمایه نگاه می کنند. خدا رحمت کند خانم داستان چهره ماندگار کشور در روان شناسی او به حقیقت یک انسان بود که در علم و کارش دغدغه انسانی داشت نه پولکی. کسی که برای رشد روان شناسی کشور شبانه روز تحقیق می کرد و تدریس و.... نقطه ضعف جدی سریال این جاست که حقایق در سریال له و لورد می شود و به رشته علمی روان شناسی ظلم می شود. یعنی مردم روان شناسی را تو مایه رمالی و طالع بینی و سرکتاب باز کردن می بینند. در این سریال در کنار نقش منفی باید نقش مثبت باشد تا تلخی و شیرینی با هم دیده شوند نه این که همه چیز این صنف بر باد رود. به عنوان نمونه مرشد زاده یک روان شناس است که نقش مثبت را بازی می کند اما کار مردش زاده یا روان شناس مثبت دیگر هم علمی نیست. این دو معجزه گر هستند نه روان شناس. برای تغییر و اصلاح یک نگرش یک شناخت و یا رفتار باید خون دل خورد کسی نمی تواند با چند جمله تحول ایجاد کند. دوم این که همیشه مراجعه کنندگان اختلال ندارد بسیاری برای رسیدن به زندگی بهتر از روان شناسی کمک می گیرند و حق هم همین باید باشد و این با رویکرد روان شناسی مثبت هم خوانی دارد. سوم این که درمان روان شناختی اصول و قانونین دارد مشاوره به معنی صرفا شنیدن درد و دل و همراهی نیست اگر چه این دو از مؤلفه های مهم در مشاوره اند. باز هم یاد آور می شود. طنز بسیار خوب است و سلامت روانی جامعه را افزایش می دهد چرا ما با رفع عیب به هنر خدمت نکنیم. قصد من خدای نکرده نادیده گرفتن زحمات نویسنده و کارگردان نیست قصدم این است از سویی دیگر نباید زحمات یک عمر افراد عالم و زحمت کش با برخورد غیر علمی به این صنف نادیده گرفته شود باید در کنار بیان عیوب نقاط مثبت علمی را نشان داد. حق یارتان
عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی اما این که این سریال دست گذاشته روی حقایق مظلوم با ظرافت طنز اصلاً به جایی بر نمی خورد. در هر صنفی سره و ناسره وجود دارد. کما این که در شغل مقدس روحانیون نیز این هست به همین دلیل است که من باید برای شناخت مرجعم از عادل کمک بگیرم برای اجتناب از آسیب ها است که من برای گزینش مبلغ باید از بهترین ها کمک بگیریم و به امام عادل اقتدا کنم. در صنف مشاوره متأسفانه هستند افرادی که بر خلاف اخلاق حرفه ای - با مراجع خود رابطه رمانتیک بر قرار می کنند ( و به همین دلیل است که من به شدت مخالف رجوع خانم ها به هر مشاوری هستم مشاور باید فوق العاده انسان مقدس و با وجدان و عادل باشد و البته چون خلوت مراجع و مشاور در اتاق بسته غالبا به طول می انجامد و شیطان این جا معرکه می کند نیاز به مشاور خانم در کشور در حد واجب و لازم است یعنی بر خانم هایی که علاقه و استعداد خوب در این زمینه دارند لازم است برای رفع این نیاز اقدام کنند. کما این که بر حکومت اسلامی و مسئولان آموزش عالی لازم است به این مهم اهمیت دهند. - مشاورانی که به مراجعان خود رفتار اخلاقی ندارند مثلا چون دکتر اند هر موقع دلشان خواست جلسه را تعطیل می کنند بدون توجه به این که چه آسیبی به مراجع اش که مدت ها زیر نظر او بوده می خورد یا نباید از اول بپذیرد یا اگر پذیرفت ادامه دهد نه این که وسط فرایند مشاوره دوماه برود مثلا خارج از کشور. - مشاورانی که علم محدود خود را بر وحی و علم الهی که نامحدود است و اشراف بر مخلوقاتش دارد مقدم می شمارند و به دستورات دینی می خندند و برای مراجعان شان خائنانه نسخه های غیر دینی می پیچند. این در حالی است که حتی در انجمن روان پزشکی آمریکا اعلام شده که مشاور و پزشک حق ندارد به فرهنگ مراجع بی اعتنا باشد و فرانکل برای این گونه مراجعان خود ضوابط خاص مطرح کرده است. برخی از مشاوران در عصری که جهان علم و سازمان بهداشت جهانی به سمت دین آمده اند و دینداری و معنویت را از ابعاد رشد لحاظ می کنند دم از بی دینی می زنند. - در کل در کشور ما در همه سطوحش ما با پدید اختلال حاد عقب ماندگی نظارت مواجه هستم . کشور ما باید برای رفع این مشکل در بهزیستی وجدان و اخلاق و بستری شود. متأسفانه ما با افراد خاطی برخورد نمی کنیم و مردم ما احساس بدی از این وضع دارند و این امر سبب بی اعتمادی آنها به اصناف مختلف می شود. مثلا با این که مردم می دانند در بین مأموران مبارزه با مواد مخدر قاچاقچی وجود دارد ولی تا حال ندیده اند که با یکی از این اشرار در رسانه ملی برخورد قانونی شود تا دیگران چشم شان به حساب آید و مردم هم قدر زحمات افراد زحمتکش در این صنف به ویژه شهدای و خانواده هایشان را بدانند. در بقیه اصناف هم همین طور.
بنده در مقابل شما در رتبه ای نیستم که نظری بدهم با این حال مطلبی را باز گو می کنم :
فرمایشات شما در باره ی سریال خانه پزشکان صحیح ، البته باید این نکته را در نظر داشت که همه ی کارگردانان طنز سعی خود را می کنند تا فیلمی بسازند که بی عیب و بی نقص باشد با این حال باز هم کار کاملی تحویل نمی دهند . اگر کار گردان تمام نکاتی را که شما به آن ها اشاره کردید را رعایت می کردند دیگر فیلم از طنز بیرون می آمد و تبدیل به فیلمی جدی می شد یا حداقل کار کارگردان برای ساختن آن دشوار می شد هنوز کارگردانان طنز ما به آن مرحله نرسیده اند که بتوانند با رعایت نکاتی مانند آن ها که بازگو کرده اید طنز بسازند زیرا اگر بخواهند آن نکات را رعایت کنند نمی توانند طنز بسازند بهتر است به آن ها فرصت دهیم و با گوشزد کردن نقاط ضعفشان از آن ها طلب فیلمی کامل تر باشیم .
از شما به عنوان روانشناس نمونه می خواهیم همین نکاتی را که در این جا ارائه داده اید را برای صدا وسیما بفرستید و از آن ها خواستار فیلمی کامل تر باشید .
سال دوم طلبگیم بود
یه رفیق گیرم اومده بود اسمش امیر بود
یادش بخیر من خیلی عاشق شهدا بودم یه اتاقی داشتم که بیشتر شبیه نمایشگاه جنگ و جبهه بود
امیر هم خیلی عشق شهادت بود به همین خاطر با هم خیلی رفیق شدیم اما متاسفانه امیر به خاطر مشکلاتی که داشت ترک تحصیل کرد و منو تنها گذاشت
سال دوم تغییراتی تو کادر مدرسه ما رخ داد
بهار بود و هوا بسیار گرم
طلبه ها اگه می خواستن آب بخورن باید می رفتن تو حیاط از آب سرد کن آب می خوردن
یه کلمن هم گذاشته بودن برای اساتید اما طلبه ها می دونستند اخلاقا درست نیست که از اونجا آب بخورن لذا می رفتن تو حیاط و آب می خوردند
من که هنوز حال و هوای دوران دانشگاه رو داشتم این حرفها سرم نمی شد هر وقت آب می خواستم می رفتم از کلمن اساتید آب می خوردم اما ...
یه روز که رفتم آب بخورم دیدم زحمت کشیدن یه مقدار شربت پرتقال هم به آب اضافه کردن
ما هم با لذت و بیشتر از همیشه استفاده کردیم
فردای آن روز هم شربت بود
روزهای بعد هم شربت بود
خلاصه ما دیگه یادمون رفت که خدا آبی هم آفریده از بس شربت خوردیم
یه روز پیش خودم فکر کردم گفتم حیفه که فقط من از این شربت ها استفاده کنم ...
وقت اذان ظهر بود
به امیر گفتم بیا یه کاری کنیم
گفت چیکار؟
گفتم این شربت ها رو ببریم در تک تک حجره ها به طلبه ها بدیم نوش جان کنن
امیر که از من بی کله تر بود رفت و بعد از لحظه ای دیدم که کلمن رو آورده تو حجرمون (اتاق های خوابگاه طلبه ها رو حجره می گن) گفتم: امیر من شوخی کردم تو جدی گرفتی؟
گفت: به جای این حرفها برو کتری بخش رو بیار (یه کتری بزرگ بود که مربوط به همون ساختمون بود)
منم رفتم آوردمش
تمام شربتا رو ریختیم تو کتری
من جلو تر رفتم و امیر با کلمن خالی پشت سر من تا اینکه تونستیم کلمن رو بذاریم سرجاش و کسی ندید که ما کلمن رو قاپیدیم....
شربت ها رو ورداشتیم و رفتیم در تک تک حجره ها به طلبه ها می گفتیم شربت صلواتیه لیواناتون رو بیارید
بعضی ها می گفتن به چه مناسبته
من می گفتم برا سلامتی امام زمانه
خلاصه اون روز یه حال درست و حسابی به طلبه ها دادیم
اما...
چند سالی از ماجرا گذشت و مسئول بخش هم عوض شد
من ناراحت بودم که نکنه حق الناسی باشه به گردن من
یه روز مسئول سابق بخشمون رو دیدم اتفاقا منو خوب می شناخت چون خیلی جاها بنده رو به کار گرفته بود
بهش گفتم فلانی من سال دوم طلبگیم چنین کاری کردم حالا می خوام ببینم که شرعا اینکارم اشکال داشته و شربت برای اساتید تهیه شده بود یا برای عموم طلاب بود؟ (با اینکه می دونستم برای اساتید بود میخواستم پیش ایشون کارمو توجیه کنم)
گفت: حالا که چنین کردی برو فلان قسمت مدرسه مبلغ حدودی اون شربتها رو بده تا دیگه هوس نکنی برای سلامتی امام زمان شربت اساتید رو به طلبه ها بدی!
سلام
من تجربه دانشگاه را دارم چندتا نکته مثبت در دانشگاه بود که تو حوزه کم رنگه
1- تو دانشگاه دانشجوها به تغذیه شون بیشتر اهمیت می دهند.(آیت الله مشکینی خدا رحمتش کنه بارها تذکر می دادند که سؤء تغذیه در حوزه می تواند مانع کسب علم شود همان گونه که شکم پروری)
2- ورزش در دانشگاه نسبت به حوزه رونق بیشتری دارد. البته واحدهای اجباری هم هست ولی وقتی اسم اجبار میاد هم فراریند.
3- تفریح دانشجویان بیشتر است.
4- دانشجویان راحت به شرایط رفاهی و امکانات اعتراض می کنند مثلا یادم وقتی برق رفت شیشه ها بر زمین آمد و اداره برق فهمید که دانشگاه شوخی بردار نیست ولی طلاب از وضعیت شهریه گله دارند کما و کیفا ولی حرمت نگه می دارند و هیچ نمی گویند البته به نظر من بین الاحباب تسقط الاداب باید طلاب خودمونی تر باشد با مراجع.
5- وضع دانشگاه تا حدود زیادی تناسب با محیط اجتماعی است ولی حوزه گویا قطعه از بهشت است و با مردم بالاخص در این زمان فاصله دارد در حالی که حوزه ها قبل در متن بازار و مساجد بودند
و...
سلام و درود :Gol:
خوب هستید استاد حامی:Gol:
تو پاتوق دیدم یکی از وکلاتون از شما دفاع کردند.:Nishkhand:
:Gol:
چند تا !!! خیلی بیشتر از چندتاست:ok: :Gol: البته شاید مراعات و ملاحظه ی حوزه رو کردید:Nishkhand:
این احتمالم هست که موقع پست زدن تحت فشار بودید:khaneh:
خداوند فرمودند : کلوا وشربوا :Cheshmak: :Narahat az: خب ماهم می خوریم :Nishkhand:
استاد طلبه ها هم دلشون می خواد ورزش کنند ولی محیط حوزه بسته :Narahat az:
یه بار با تیم فوتبال یکی از حوزه های علمیه !! یه مسابقه ی فوتبال دادیم!! یواشکی ! و پشت درهای بسته :Khandidan!: :Khandidan!: (برای یه مسابقه فوتبال باید قایم بشن:khaneh:)
جریاناتش رو تو تاپیک دست نوشته ها تقریر می کنیم:Nishkhand:
خب بیرون دانشگاه بچه ها ورزش می کنند !! اگر تو دانشگاه هم ورزش کنیم مصداق بارز اصرافه !! خداخوشش نمیاد:khaneh: :Khandidan!:
تفریحاتمون سالمه هااااااااااااا:Cheshmak: :Narahat az: :Nishkhand: (بلوتوث بازی + اس بازی + و....:Khandidan!:)
استاد هنوز نیومده سر کلاس تقاضای انتراک داریم:Nishkhand: چون روحیمون مفرحه :khandeh!:
راستش استاد ما پای منبر حوزوی ها یاد گرفتیم حق گرفتنیه :Nishkhand: نکنه خودشون به فرمایشاتشون عمل نمی کنند:khaneh:
یه چیزایی می گفتند!! آهان !! عالم بی عمل :Nishkhand:
آخی ، الهی :Cheshmak:
اگر نمی گویند شما و بنده از کجا می دونیم :khaneh:
با مردم هم خودمونی تر باشند :ok: اتفاقی نمی افته :Cheshmak:
به همین دلیله که حقیر عرض می کنم حوزه هم مثل دانشگاه باید مختلط بشه :Nishkhand: تا متناسب با اجتماع بشود:ok::Gol:
شاد و سلامت باشید:Gol:
یا علی
سلام
این یکی رو غلاف کنید پلیز
چون رسما در مدارس مخصوصا شب های مه مبارک مسابقه برگذار میشه و اطلاعیه داخل مدرسه در تابلوی اعلانات و..زده میشه.
منظور من این نیست که واقعا صفره .
چندتا از دوستان خودم مربی شنا، تکواندو، کاراته، کونگفو چینی، تو آ ، نانچیکو، فوتبال و بدن سازی، کشتی و.. هستند.
این که می گویم مربی یعنی در حد این که برخی مرتب کلاس هایی دارند حتی به دید نوعی شیوه تبلغ به آن نگاه می کنند و در ضمن ورزش با جوانان کار فرهنگی می کنند. دو نفرشان که استاد کاراته هستند کتاب ورزش در اسلام نوشته اند که در دانشگاه هم تدریس می شود و می کنند.
اون چیزی که من دنبالش هستم اینه که ورزش را باید با توجه به دستورات دینی و تأکید رهبری جدی تر بگیریم.
اخیرا یکی از طلاب که مربی کاراته است در مصاحبه ای گفته بود . به نظرم من اگر طلبه ای ورزش نکند باید از شهریه اش کم شود.
[FONT=Arial Narrow]كُشتى
برای اثرگذاری همیشه نباید از در نصیحت و پند جلو رفت مقتضای زمان و ویژگی های روانشناختی و شخصیت افراد با هم فرق دارد. در تربیت برای همه از یک شیوه نباید استفاده کرد. داستان زیر یکی از شیوه های غیر مستقیم در تربیت است. همراه شو تا همراهیت کنند( البته در حدود شرع).
یکی از علل عدم موفقیت ما در تربیت جوانان این است که همیشه میخواهیم آنها از ما پیروی کنند و ما بدون در نظر گرفتن روحیاتشان از آنها توقعاتی داریم.
[FONT=Arial Narrow]روزى پيامبر صلى الله عليه و آله به سمت درّه اى مىرفت . مردى باديه نشين را ديد كه گوسفند مى چرانْد و به نيرومندى شُهره بود. چوپان به پيامبر خدا گفت: ميل دارى با من كشتى بگيرى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «[اگر پيروز شوم ،] چه چيزى جايزه مى دهى؟ گفت : يك گوسفند . پيامبر صلى الله عليه و آله با او كشتى گرفت و او را بر زمين زد . مرد باديه نشين گفت : حاضرى يك بار ديگر ، كشتى بگيرى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «چه جايزه مى دهى؟» . گفت : يك گوسفند ديگر . پيامبر صلى الله عليه و آله با او كُشتى گرفت و او را بر زمين زد . مرد باديه نشين گفت : اسلام را بر من عرضه بدار . كسى تاكنون مرا به زمين نزده است . پيامبر خدا ، اسلام را بر او عرضه داشت . آن مرد ، اسلام آورد و پيامبر صلى الله عليه و آله گوسفندانش را به وى بازگرداند[FONT=Arial Narrow][1]
[FONT=Arial Narrow][1] . حکمت نامه جوان، ص 136
قربون این گفتگوی خودمونی
کشته بی رنگیم
پاکم کن
تکنیکهای جذب دختران
روحانیای میگفت:
فردی به عنوان روانشناس آمده بود در دانشگاه برای دختران سخنرانی میکرد گفت در عصر ارتباطات زندگی میکنیم اگر دختری بتواند پسران را خوب جذب کند موفق است و اعتماد به نفس دارد....رفتم جلو گفتم شماره دخترت را بده میخوام باش ارتباط داشته باشم می خوام جذبش کنم. گفت حرف دهنت را بفهم گفتم تو حرف دهنت را بفهم اگر من یک بار پدر سوخته ام با این حرفم تو دویست بار از من پدر سوخته تری که داری 200 دختر را ذهنشونو خراب میکنی.
یک فایده مزاحمت تلفنی
مهمان یکی از اقوام بودیم گفتند دامادم اله و بله و تعریف و تمجید. یک نفر مزاحم شد. عروس خانم گوشی رو برداشت اشاره کرد که مزاحم است . داماد مؤدب ما رفت و فحش هایی را که من در فرهنگ دهخدا هم نیافته ام بارش کرد. البته باز هم او براساس پیش بینی من مزاحم شد
به داماد توضیح دادم گفتم که سکوت بهترین تدبیر و از اختلال هرزه گویی تلفنی گفتم
گفت چه جالب کاش زودتر گفته بودی.
باز مزاحم تماس گرفت
داماد رفت و توصیه های من را پاک فراموش کرد( تمرین میخواد) و باز هم فحش رو فحش
چشمتون روز بد نبینه عروس از شرم و از این که این چرا مردش بد دهن است اگر بعدا با او درگیر شود چه شود؟
:Khandidan!::khaneh::Khandidan!:
عجب !!
سلام حامی گرامی
میگم من کلیپ اینو که میگی دارم میخوای اینجا بزارم خیلی هم جالبه :دی
فکر کنم این روحانی ماله مشهده :دی
در مزاحمت تلفنی
این حکایت را به یاد داشته باشیم
سعدی
می گوید مردی بادیه نشین را سگ گاز گرفت. مرد ناله کنان به خانه آمد دخترش گفت چه شده گفت سگ مرا گاز گرفت دختر گفت تو هم گازش می گرفتی دندان که داشتی . پدر گفت پس فرق ما چیه در این صورت.
مقابله به مثل مردود است و معرف این که ما هم....
محمد جان
جناب حامی همون روحانی بوده که می خواست جذب کنه !
سلام
کلیپ بگذارید ببینیم
:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::khaneh: جدی؟ :Khandidan!:
حامی گرامی الان اپلود میکنم
سلام
اینم لینک دانلود با 2.73 مگابایت http://www.4shared.com/file/yTixNnmr/untitled.html
در مورد ازدواج و خیلی کم در مورد مسائل جنسی حرف میزنه
امیدوارم این حاج اقا خندتون رو اورده باشه :دی
یا علی
ببخشید یادم رفت
رمز فایل : blackhat
سلام.
بابا دمت گرم.
حسابی بود, خنده گریه دار...
ممنونم.
شما نترس کلیپ ببین
طلاب حوزه علمیه چقدر شهریه میگیرند؟
شهریه طلاب بر اساس تأهل و تجرد و میزان تحصیلات متفاوت است. شهریه در پایینترین سطح یعنی طلبه مجرد در دوره مقدمات حدود پنجاه هزار تومان است و در بالاترین سطح یعنی طلبه معیل سطح سه حدود دویست و هشتاد هزار تومان است.
به گزارش جهان، پرداخت شهریه پس از قبولی در امتحان جامع آغاز میشود. این امتحان پس از چند ماه از آغاز به تحصیل طلبه در حوزه علمیه برگزار میشود. البته برخی از مراجع پرداخت شهریه به طلبه را پس از گذراندن دوره مقدمات و قبولی در امتحان شفاهی لمعتین آغاز میکنند. از این رو میان شهریه طلاب مقدمات و سطح یک تفاوت زیادی موجود است.
پایگاه روات حدیث نوشت: مقدار دریافتی شهریه طلاب به شرح زیر است:
• مقدمات مجرد : پنجاه هزار تومان
• مقدمات معیل : نود و پنج هزار تومان
• سطح یک مجرد: هشتاد و پنج هزار تومان
• سطح یک معیل: صد و پنجاه و پنج تومان
• سطح دو مجرد : صد و ده هزارتومان
• سطح دو معیل : دویست و ده هزار تومان
• سطح سه مجرد : صد و پنجاه هزار تومان
• سطح سه معیل : دویست و هشتاد هزار تومان
از این مقدار، نزدیک سی هزار تومان بابت حق بیمه کسر میگردد و نیز به طلاب معیل که مسکن اجارهای دارند ماهیانه سی و پنج هزار تومان کمک اجاره از طرف آیت الله خامنهای پرداخت میگردد. همچنین از طرف مرکز خدمات حوزه علمیه ماهیانه چهل هزار تومان بن کارت به طلاب معیل اهدا میشود. در برخی مناسبتهای مذهبی مبلغی به عنوان عیدی به شهریه اضافه میگردد.
شهریه به مبلغی گفته میشود که در اول هر ماه قمری به طلاب حوزه علمیه پرداخت میشود. متولی پرداخت شهریه به طلاب مراجع هستند. محل درآمد شهریه از وجوهات شرعی مردم که به مراجع پرداخت میگردد تأمین میشود. شهریه همانند بورس تحصیلی است. بورس تحصیلی (به فرانسوی: Bourse d’étude) کمک هزینهای است که دانشگاهها و مراکز علمی یا موسسات خیریه به دانشجویان مستعد اعطا میکنند.
طلاب با آغاز مقدمات و صرف و نحو، پس از چند ماه با شرکت در امتحانی از دروس خوانده شده و قبول شدن در آن میتوانند از شهریه برخوردار شوند. شهریه تا وقتی که طلاب به درس ادامه دهند و شاغل در جایی نگردند ادامه دارد.
شهریه بر اساس میزان تحصیلات طلبه متفاوت است و به چهار سطح تقسیم میشود. مقدمات و سطح یک و دو و سه. مقدمات از آغاز تحصیل تا پایان لمعه –سال ششم- و قبولی در امتحان شفاهی لمعه است. سطح یک پس از گذراندن دوره مقدمات تا قبولی در امتحان شفاهی رسائل و مکاسب است.
سطح دو از سال هشتم تا قبولی در امتحان شفاهی جلد اول کفایه و بحث شرایط العوضین کتاب مکاسب است. با قبولی در امتحان شفاهی پایه نهم که شامل جلد اول کفایه الاصول آخوند خراسانی و بخشی از مکاسب شیخ انصاری است، به طلاب مدرک سطح دو که معادل لیسانس است اعطا میشود. پس از این امتحان، شهریه به سطح سه ارتقا مییابد، مشروط بر اینکه ملبس به لباس روحانی باشند. سطح سه شهریه بالاترین سطح شهریه است.
از مؤلفههای مؤثر در مقدار شهریه طلاب، تأهل و تجرد آنان است.معمولاً طلاب معیل دو برابر مجردان شهریه میگیرند. گاهی هم سادات مقداری بیش از غیر سادات شهریه میگیرند.
در حال حاضر حضرات آیات عظام خامنهای، سیستانی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، وحید خراسانی، مظاهری، نوری همدانی، موسوی اردبیلی، سید صادق روحانی، علوی گرگانی عهدهدار شهریه طلاب هستند.
آیت الله محفوظی پس از رحلت آیت الله بهجت پرداخت شهریه ایشان به طلاب را ادامه میدهد. همچنین شهریه مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی زیر نظر فرزندشان پرداخت میشود. علمای برخی از شهرها نیز به طلاب شهرهای خود شهریه میدهند. گاهی نیز برخی از علما به صورت پراکنده شهریه میدهند که آن را تقسیمی مینامند. از مراجع بزرگ، حضرت آیت الله شبیری زنجانی تنها مرجعی است که شهریه نمیدهد.
منبع : تابناک
• مقدمات مجرد : پنجاه هزار تومان
• مقدمات معیل : نود و پنج هزار تومان
• سطح یک مجرد: هشتاد و پنج هزار تومان
• سطح یک معیل: صد و پنجاه و پنج تومان
• سطح دو مجرد : صد و ده هزارتومان
• سطح دو معیل : دویست و ده هزار تومان
• سطح سه مجرد : صد و پنجاه هزار تومان
• سطح سه معیل : دویست و هشتاد هزار تومان
ولی خدایی برکت عجیبی داره ...
انشاالله روز به روز مبارک تر بشه
:Gol::Gol::Gol:
سلام
دو نکته
1- پایان سطح دوی حوزه برابر است با اتمام سال دهم حوزه و سطح سوم شروع درس خارج می شود.
2- تا پایان پایه ششم صبح و بعد از ظهر کلاس اجباری وجود دارد و واقعا امکان مشغول شدن به کار دیگر نیست.
البته برخی در تابستان کاری مشغول می شوند تا کمی کمک هزینه شود.
خاطره
یک روز یک حاج آقا و خانمش مشاوره آمده بودند یکی از صحبت هایی که شد این بود که پدر خانمم گیر داده که طلبگی که نشد نون. بیا برو سراغ یک کاری و بعد از سال ها تحصیل به او می گفت برو در انتشارات کارگری کند. البته خانم او مشکلی نداشت و با این شرایط می ساخت.
تحریم خانواده
واقعا طلاب و روحانیون موفقیت های کاری و معنوی خود را مدیون همسرانشون هستند. امروز همسر یک روحانی ای تماس گرفته بود. می گفت شش سال است که بابا اینا منو تحریم کرده اند و من را به حال خودم رها کرده اند علت این بود که من بی بند و باری در خانواده خودم را نمی خواستم و با دیدی باز مسیر زندگی طلبگی با مشکلاتش را پذیرفتم و شکر خدا را هم می کنم.
با سلام و احترام
یک سوال : با توجه به این همه زحمت و مشقتی که طلاب می کشند, چرا اینقدر شهریه شون کمه ؟
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند
هر زنی که شوهرش را در حج ، جهاد یا در طلب علم یاری نماید خداوند ثوابی به او می دهد که مطابق اجر همسر حضرت ایوب باشد .
مکارم الاخلاق / 230
اختلاف سنی با حاج آقا
همسر یک روحانی در مشاوره می گفت: من نقاط و امتیازات زیادی برای حاج آقا قائلم یکی از امتیازاتش اینه که من اصلاً به او بد گمان نیستم با این که زمینه کاری او با خانم هاست چون واقعا فرد با تقوایی است. دوم این که من 5 سال از ایشان بزرگ ترم هنوز یک گوشه کنایه به من نزده و گاهی برای این که من احساس بدی نداشته باشم می گوید ازدواج ما مانند ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه است و ارزشمند است.
مشکلات و سازگاری
- خب برای حوزه هم مشکل است بخواهد برای سنوات زیاد تحصیل که طلاب واقعا امکان ندارند تدریس یا پژوهش یا تبلیغ بروند هزینه ای بیشتر دهد.
- طلاب بعد از پایه ششم می تواند در برخی از ایام سال تبلیغ بروند. البته در تبلیغ هم مشکلاتی دارند. که اصلا با مشکلاتش نمی خواند.
من خودم در برابر روحانیون مخلص زیر صفر کیلو مترم . من بدون رودبایستی بگم نه لیاقت روحانی بودن را دارم و نه تحمل این سختی ها و شنیدن های بی جا و دم نزدن ها.
روحانی ای در کنار تحصیلش دانشگاه نماز می خواند خب برای شب ها که سخنرانی می خواست بکند مجبور بود حداقل سه ساعت مطالعه کند چون برای اساتید دانشگاه سخنرانی می کرد. ایشان از منزل تا دانشگاه در اصفهان حدود 30 کیلومتر با ماشین خودش می رفت و بر می گشت. روزی یکی از اساتید به شوخی به او گفت خب حاج آقا انشگاه حسابی هواتو داره حاج که نمی خواست از پول صحبت کند با گوشه کنایه ها به سخن در آمد و گفت به من ماهی 70 هزار تومان می دهند خب چون قول داده ام نمی توانم راحت نماز را تعطیل کنم تفریح مهمانی و...معلق به این که من باید تنظیم کنم برسم برای نماز.
یکی از اساتید دانشگاه گقت بخدا اگر به یک راننده فقط صد هزار تومان بدهیم بگوییم با این ماشین ما حاج آقا را بیار و برسان قبول نمی کند ظلم است به زن و بچه شما.
روحانی ای می گفت من نسبت به این روحانی واقعا ارادت دارم چون اخلاصم به گرد اینها نمی رسه. کانون فرهنگی ای از من دعوت کردند که برای جلساتی به آنجا بروم . حدود 25 کیلومتر می رفتم.
خدا شاهد است اصلا|ً بعد از جلسات تشکر کلامی هم نداشتند حال من در این وقت ها کارهایی هم در منزل داشتم که مهم بود ولی میرفتم خب به زن و بچه ام چی بگم بگم من بیش از عموها و دایی ها کار می کنم تفریح نداریم و....
خب شغل روحانی هم طوری است که از پول حرف نزده کلی حرف و حدیث داره.
برخی میگن فلان حاج آقای مشهور چقدر گرفت:
آخه اونا نمی دونند فقط میگن فلان مجری تلویزیون مثلا چقدر می گیره اما نمی گویند از چند نفر انسان یک مجری با اون مهارت ها وجود دارد. در بین روحانیون همه مگر چندتا روحانی شهیر وجود دارد که مهارت عالی در خطابه در سطح کشور داشته باشند
شیوه نگارش کتاب شوخ طبعی ها.
قبلا قول داده بودم درباره نوشتن کتاب شوخ طبعی ها براتون بنویسم. وقتی این را نوشتم به خودم نبالیدم که من چه هنری داشتم ناراحت شدم که من چه فرصتهایی را که از دست نداد ه ام. خدا رحمت کند حاج آقا علی صفایی نامه های بلوغ ایشان که هنگام بلوغ فرزندان شان به آنها نوشته اند خواندنی است( فاید پی دی اف را از سایت شان می توانید بگیرید). ایشان خود چه قدر خوب از زندگی یشان استفاده کردند و چه توصیه های خوبی به فرزندان خود دارند.
تقریبا سال 76 جرقه نوشتن کتاب در ذهنم زده شد و این وقتی بود که با چند طلبه مهمان یکی از طلاب دزفولی بودیم. طلاب در مهمانی ها بحث های خوبی دارند آن جا هم هرکسی خاطره ای می گفت من آن جا گفتم چه خوب میشد این خاطرات را بنویسیم. و برخی از خاطرات را به صورت عنوان و کد نوشتم تا در منزل توضیح آن را هم بنویسم.
وقت اختصاصی برای نوشتن کتاب نگذاشتم.
1- در مهمانی ها از دوستان می خواستم اگر خاطره ای دارند بگویند.
2- گاهی به مناسبتی اگر کسی در ضمن سخنانش خاطره می گفت سریع نکته ای یاداشت می کردم تا یادم بیاید و بعد بنویسم.
ادامه دارد...
3- بارها ميشد موقع رانندگي خاطره اي به ذهنم مي آمد سريع مي زدم كنار نكته يادداشت مي كردم و اگر كسي داخل ماشين بود مي گفتم مثلا بنويس. قورباغه در جشن
مي گفت يعني چه مي گفتم اول بنويس قورباغه نپره جريانش را ميگم
4- هميشه يك كاغذ ياداشت تو جيبم بود. يه شب مهمون بوديم به پسر صاحب خونه گفتم ببخشيد يه تكه كاغذ و خودكار مي خوام گفت ميشه بعد از شام گفتم مي ترسم بپره .
5 - گاهي مواقع تو محل كارم مطرح مي كردم كه مي خوام چه كنم و از آنها مي خواستم اگر نقدا چيزي به ذهنشون مي رسه بگويند و اگر نه. مي گفتم فكر كنيد بعدا خبرم كنيد.
متأسفانه تو حوزه باني نداره و گرنه
طلاب به ويژه افرادي كه در شهرهاي و كشورهاي مختلف سال ها تبليغ كرده اند منبع حكايات و شوخ طبعي ها هستند.
- به نظر من ميشه روي شوخ طبعي ها بيشتر دقت كرد شوخ طبعي افراد تا حدودي معرف شخصيت او هم هست مثلا به شوخ طبعي هاي آيت الله بهجت و آيت الله مجتهدي دقت كنيم.
شخصيت مبلغ از پيامي كه مي خواد ابلاغ كنه از جهاتي بسيار مهم تر است.
صد گفته چون نيم كردار نيست.
رحمت خدا بر آيت الله بهجت.
يك روز صبح همراه ايشان به سمت حرم حركت كرديم
از ايشان تو راه پرسيدم
ما مي گوييم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
گشايش كار آل محمد به جيست؟ فرمودند به ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف.
وقتي همراه به حرم رسيديم من از باب فضولي كنار ايشان حركت مي كردم ببينم هنگام گشتن دور ضريح چه ورد و ذكري مي گويند: ديدم ورد قلمبه سلمبه اي نيست همون صلوات خودمون كه من بيچاره كمش ميگرم
سال ها دل طلب جام جم از ما مي كرد
آن چه خود داشت زبيگانه تمنا مي كرد
بر محمد و آل محمد و براي شادي روح همه علما و مؤمنين و آيت الله بهجت صلوات
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چرت
گاهي تذكر دادن در جمع سبب كدورت قلب طرف مقابل مي شود. بزرگان براي اين كه طرف مقابل ناراحت نشود با ظرافت برخورد مي كردند به مزاح زير توجه كنيد:
يه روز آيت الله صدوقي هنگام تدريس متوجه شدند كه طلبه چرت مي زنه گفتند ببخشيد صداي ما مانع خواب شما نشه؟ بعد اين مزاح آن طلبه ديگر چرت نزد.
حاج آقای گناهکار
گاهی افراد از گناه سخن می گویند ولی آنها در پیوستار بندگی در یک جا قرار نمی گیرند پیامبر استغفار می کرد و یک فرد توبه کار هم استغفار. اما جایگاه آنها با هم در رشد و بندگی یکی نیست.
استاد اخلاق آقای تهرانی می گفتند یک بار از آمریکا روحانی کاروان شدم و عده ای را برای حج مکه آوردم. در بین زائران خانمی بود که اعصاب بقیه را به هم ریخته بود خیلی ولنگ و باز بود و بد حجاب. مانده بودیم که چگونه به او بگوییم که خودت را کمی جمع و جور کن. یک شب در مکه دعای کمیل خواندیم زائران حال خوبی پیدا کرده بودند بعد از دعا این خانم مستقیم سراغ من آمد و گفت: حاج آقا مگر مجبورید این قدر گناه کنید که در دعا مجبور شوید این همه گریه کنید؟ً
با سلام و احترام
فکر کنم در کنار این جمله خوبه این نکته رو هم بگم
اگر چه درآمد روحانیون برکتی خاص داره ولی روحانیون در راه کسب درآمد حلال خیلی خیلی زحمت می کشند.
بارها و بارها مشاهده کردم روحانیونی که با روزه و نماز استیجاری کتاب های مورد نیازشون رو میخریدند.
قبول کردن تدریس های پشت سر هم و فشرده برای طلاب؛
قبول کردن نماز در مساجد گاها با فاصله بسیار دور با منزل شخصی؛
پاسخ گویی صبورانه به مشکلات تمامی اقشار جامعه
در کنار این همه زحمت مدیریت اقتصادی صحیح و اسلامی در خزج کردن؛
و ...
اینا در کنار هم درآمد روحانیون رو مبارک می کنه...
انشاالله که تمامی مبلغان و مدافعین دین مبین اسلام در راه خود موفق باشند.
سلام:abroo:
همين هم زيادشونه چون گفتن روحاني نه جسماني:ghaza:
:khandeh:
:bale:سلام
روز زن و البته اگر ....اجازه بدهد مادر بر همه مردان:ninii: تسليت باد
:foot::hadyeh::taghdim::keiketavallod::keik:
كليپ زير را دانلود كنيد
:alaykom:
نگفته بوديد كه شيخ حسين دوس :ghalb:داريد
حالا كه اين طور شد :2:كليپ ديگه هم دانلود كنيد.
كيفت پايين بود به بزرگواري خودتون به من رحم كنيد و فحشم نديد:Cheshmak:
خب فك كنم همين قدر بس تا عمو حامي نيومده جيم بشم
باي
گود نايت
المسافر
در حوزه به پيوند ايام تحصيل با هم تأكيد زيادي مي شود اساتيد مي گويند نبايد بين دروس هوا بخورد و گرنه مطالب مي پرد. اين گفته با بيان روان شناسان مكتب گشتالت هم خواني دارد. ذهن كليت دوست، است و نمي خواهد اين كليت را از دست بدهد فاصله زياد بين ايام تحصيل و مطالعه سبب مي شود انسان از پيشرفت تحصيلي باز بماند.
اساتيد هنگام درس پرسيدن اگر متوجه مي شدند كه كسي درسش را خوب آماده نكرده و قبل از آن مسافر بوده به مزاح مي گفتند المسافر كالمجنون؛مسافر مانند مجنون تو حال و هواي خودش است نه درس. برخي هم مي گفتند المسافر مجنون؛ مسافر خود مجنون است چون مجنون به كسي مي گويند كه ذهن و عقلش پوشيده شده است و مسافر هم ذهنش با فضاي دوره مسافرت پوشيده شده است و در باغ (آموزش) نيست.
بنابراين اساتيد توصيه مي كردند كه ايام تعطيلي را كم كنيد تابستان ها مشغول شود.
يكي از اساتيد (آيت الله فاضل) در بابل با طلاب به اعتكاف مي رفتند ولي همان جا در كنار سير و سلوك عرفاني جلسات درس و مذاكره علمي طلاب را اجازه نمي داد تعطيل شود.
ايام الله
يكي از روحانيون مي گفت: مدرسه فيضه طلبه اي با مزاح حقيقتي را به ديگران ياد آور شده بود و آن:
به مناسبت ايام الله امتحانات بعد در خدمت تان خواهم بود.
نقدي دوستانه بر طنز ساختمان پزشكان
مقام معظم رهبري درباره طنز ميفرمايند:
مقوله طنز غير از مقوله فكاهي و تفريح است و طنز پرداز، سخن جدي را با شوخي خود در لعابي لطيف و بياني شيرين مطرح ميكند و موجب ارتباط با مخاطب ميشود.
در ديدار رئيس، معاونان و مدبران سازمان صدا و سيما، 23/2/ 1376
-------------------------------------------------------------------------
من مخالف طنز نیستم اما نباید فراموش کنیم که طنز یک هنر است. طنز با زبان خود حقایق تلخ اجتماعی را بیان می کند.
روان شناسی علمی نو پا در کشورماست. طنز ساختمان پزشکان بی مهابا به سراغ چیزی رفته که از حساسیت خاصی در کشور برخوردار است. امروزه بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی در جامعه ما وجود دارد که افراد برایشان هنوز جا نیفتاده که می توانند از روان شناسان متخصص کمک بگیرند. هنوز در عصر ارتباطات و تکنولوژی مردم ما گمان می کنند که کسی از روان شناس کمک می گیرد که دیوانه است. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته مردم در کنار پزشک و حقوق دادن خانواده مشاور خانواده دارند.
در این سریال از یک طرف با یک مشاور که محور طنز است روبرو می شویم که برخلاف اخلاق حرفه ای با بیمارش ازدواج می کند و....من با این ها مشکلی ندارم که این واقعیت تلخ در جامعه و صنف مشاوران مان کم نیستند.
اما از سویی دیگر واقعیات مشاوره كه هم علم است و هم هنر نیز نادیده گرفته می شود.
١- وقتی مشاوری ماهری را نشان می دهد مشاور مانند یک معجزه کننده و پیامبر با لمح بصری بیمارش را خوب می کند بیماران از در مطب داخل می شوند و هنگام بازگشت نفس عیسوی روان شناس آنها را خوب خوب کرده است این امر با واقعیات بیرونی فرسنگ ها فاصله دارد و البته به درازا کشیده شدن درمان یک بیمار در دنیای واقع از ضعف روان شناس و روان درمانگر نیست
٢- در این سریال جوری مشاوره در کل جلوه گر می شود که گویی مشاوره در کل اسلوب و سبک خاصی ندارد و کشکی است و فرایند و طرح درمانی درآن وجود ندارد و مشاور از الگوی مشاوره ای و روان درمانی شناختی یا رفتاری یا روان تحلیل گری خاصی کمک نمی گیرد.
٣- اشتباه بعدی که درقسمتی دیگر از این سریال مشاهده شد، این بود که فردی به عنوان مشاور تلویزیون معرفی شد که همه کارش بیست است او با یک نگاه ضمیر ناخودآگاه انسان ها را می خواند این امر با واقعیت فرایند های روانی و رفتاری انسان که از پیچیدگی های زیادی برخوردار است هماهنگی ندارد. در واقع كار مشاور را با طالع بيني و رمالي كه غير علمي اند همسان معرفي شد.
در کل من از خنده بدم نمی آید اما خنده ما نباید با له و لورده کردن واقعیات مخلوط شود. و هنر طنز نیز زیر سئوال رود.
روز مرد، يوم الشك
طلبه اي مي گفت: با توجه به گذشتن خر خانم ها از پل روز زن و مادر و گرفتن كادو ها و تمام شدن پول ها روز مرد يوم الشك اعلام شد.
برخی می گویند طنز در کشور ما مظلوم است. من هم قبول دارم. اما طنز یک هنر است و با مقوله هنر باید با نازک اندیشی و تیزبینی برخورد شود کسی طلا را به مغازه آهنگری نمی برد.
به نظر من به مقوله انتقاد هم ظلم شده است. نقد از نظر علمی و نقد عامیه خلط شده است در نقد علمی قصد مچ گیری و ضایع کردن در کار نیست. در نقد علمی کوشش برای اصلاح عیب مطرح است نه زدن برجک طرف مقابل.
در سریال پزشکان حقایقی از مسائل مشاوره ای کشور به نمایش گذاشته شده است که هم خنده دار است و هم گریه دار. خنده دار از این حیث که چقدر با ظرافت حقایق با هنر نمایش مطرح می شود و گریه دار از این جهت که برخی مشاوران با مسائل انسانی غیر انسانی برخورد می کنند به بیمار و مراجع به عنوان سرمایه نگاه می کنند.
خدا رحمت کند خانم داستان چهره ماندگار کشور در روان شناسی او به حقیقت یک انسان بود که در علم و کارش دغدغه انسانی داشت نه پولکی. کسی که برای رشد روان شناسی کشور شبانه روز تحقیق می کرد و تدریس و....
نقطه ضعف جدی سریال این جاست که حقایق در سریال له و لورد می شود و به رشته علمی روان شناسی ظلم می شود. یعنی مردم روان شناسی را تو مایه رمالی و طالع بینی و سرکتاب باز کردن می بینند.
در این سریال در کنار نقش منفی باید نقش مثبت باشد تا تلخی و شیرینی با هم دیده شوند نه این که همه چیز این صنف بر باد رود.
به عنوان نمونه مرشد زاده یک روان شناس است که نقش مثبت را بازی می کند اما کار مردش زاده یا روان شناس مثبت دیگر هم علمی نیست. این دو معجزه گر هستند نه روان شناس. برای تغییر و اصلاح یک نگرش یک شناخت و یا رفتار باید خون دل خورد کسی نمی تواند با چند جمله تحول ایجاد کند.
دوم این که همیشه مراجعه کنندگان اختلال ندارد بسیاری برای رسیدن به زندگی بهتر از روان شناسی کمک می گیرند و حق هم همین باید باشد و این با رویکرد روان شناسی مثبت هم خوانی دارد.
سوم این که درمان روان شناختی اصول و قانونین دارد مشاوره به معنی صرفا شنیدن درد و دل و همراهی نیست اگر چه این دو از مؤلفه های مهم در مشاوره اند.
باز هم یاد آور می شود. طنز بسیار خوب است و سلامت روانی جامعه را افزایش می دهد چرا ما با رفع عیب به هنر خدمت نکنیم. قصد من خدای نکرده نادیده گرفتن زحمات نویسنده و کارگردان نیست قصدم این است از سویی دیگر نباید زحمات یک عمر افراد عالم و زحمت کش با برخورد غیر علمی به این صنف نادیده گرفته شود باید در کنار بیان عیوب نقاط مثبت علمی را نشان داد.
حق یارتان
عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی
اما این که این سریال دست گذاشته روی حقایق مظلوم با ظرافت طنز اصلاً به جایی بر نمی خورد. در هر صنفی سره و ناسره وجود دارد. کما این که در شغل مقدس روحانیون نیز این هست به همین دلیل است که من باید برای شناخت مرجعم از عادل کمک بگیرم برای اجتناب از آسیب ها است که من برای گزینش مبلغ باید از بهترین ها کمک بگیریم و به امام عادل اقتدا کنم.
در صنف مشاوره متأسفانه هستند افرادی که بر خلاف اخلاق حرفه ای
- با مراجع خود رابطه رمانتیک بر قرار می کنند ( و به همین دلیل است که من به شدت مخالف رجوع خانم ها به هر مشاوری هستم مشاور باید فوق العاده انسان مقدس و با وجدان و عادل باشد و البته چون خلوت مراجع و مشاور در اتاق بسته غالبا به طول می انجامد و شیطان این جا معرکه می کند نیاز به مشاور خانم در کشور در حد واجب و لازم است یعنی بر خانم هایی که علاقه و استعداد خوب در این زمینه دارند لازم است برای رفع این نیاز اقدام کنند. کما این که بر حکومت اسلامی و مسئولان آموزش عالی لازم است به این مهم اهمیت دهند.
- مشاورانی که به مراجعان خود رفتار اخلاقی ندارند مثلا چون دکتر اند هر موقع دلشان خواست جلسه را تعطیل می کنند بدون توجه به این که چه آسیبی به مراجع اش که مدت ها زیر نظر او بوده می خورد یا نباید از اول بپذیرد یا اگر پذیرفت ادامه دهد نه این که وسط فرایند مشاوره دوماه برود مثلا خارج از کشور.
- مشاورانی که علم محدود خود را بر وحی و علم الهی که نامحدود است و اشراف بر مخلوقاتش دارد مقدم می شمارند و به دستورات دینی می خندند و برای مراجعان شان خائنانه نسخه های غیر دینی می پیچند. این در حالی است که حتی در انجمن روان پزشکی آمریکا اعلام شده که مشاور و پزشک حق ندارد به فرهنگ مراجع بی اعتنا باشد و فرانکل برای این گونه مراجعان خود ضوابط خاص مطرح کرده است.
برخی از مشاوران در عصری که جهان علم و سازمان بهداشت جهانی به سمت دین آمده اند و دینداری و معنویت را از ابعاد رشد لحاظ می کنند دم از بی دینی می زنند.
- در کل در کشور ما در همه سطوحش ما با پدید اختلال حاد عقب ماندگی نظارت مواجه هستم . کشور ما باید برای رفع این مشکل در بهزیستی وجدان و اخلاق و بستری شود. متأسفانه ما با افراد خاطی برخورد نمی کنیم و مردم ما احساس بدی از این وضع دارند و این امر سبب بی اعتمادی آنها به اصناف مختلف می شود.
مثلا با این که مردم می دانند در بین مأموران مبارزه با مواد مخدر قاچاقچی وجود دارد ولی تا حال ندیده اند که با یکی از این اشرار در رسانه ملی برخورد قانونی شود تا دیگران چشم شان به حساب آید و مردم هم قدر زحمات افراد زحمتکش در این صنف به ویژه شهدای و خانواده هایشان را بدانند. در بقیه اصناف هم همین طور.
بنده در مقابل شما در رتبه ای نیستم که نظری بدهم با این حال مطلبی را باز گو می کنم :
فرمایشات شما در باره ی سریال خانه پزشکان صحیح ، البته باید این نکته را در نظر داشت که همه ی کارگردانان طنز سعی خود را می کنند تا فیلمی بسازند که بی عیب و بی نقص باشد با این حال باز هم کار کاملی تحویل نمی دهند .
اگر کار گردان تمام نکاتی را که شما به آن ها اشاره کردید را رعایت می کردند دیگر فیلم از طنز بیرون می آمد و تبدیل به فیلمی جدی می شد یا حداقل کار کارگردان برای ساختن آن دشوار می شد هنوز کارگردانان طنز ما به آن مرحله نرسیده اند که بتوانند با رعایت نکاتی مانند آن ها که بازگو کرده اید طنز بسازند زیرا اگر بخواهند آن نکات را رعایت کنند نمی توانند طنز بسازند
بهتر است به آن ها فرصت دهیم و با گوشزد کردن نقاط ضعفشان از آن ها طلب فیلمی کامل تر باشیم .
از شما به عنوان روانشناس نمونه می خواهیم همین نکاتی را که در این جا ارائه داده اید را برای صدا وسیما بفرستید و از آن ها خواستار فیلمی کامل تر باشید .