تکلیف چرا؟
تبهای اولیه
سلام
معمولا سراغ هر دینی برید در آن تکالیفی برای مومنین به آن دین وجود دارد، ولی این را هم می دانیم که خدا به انجام این تکالیف از سوی ما نیاز ندارد و اینها برای کمال انسلن ها وضع شده اند.حالا یک سوال نمی شد از راه دیگری انسان به کمال می رسیدند نه از راه انجام یا ترک یعضی کارها؟؟؟؟
با سلام
دوست عزيز و قديمي جناب نارنج
به نظرم اكر نكاه خود را به واژه حق و تكليف منطقي كنيم اين سوال شايد پيش نيايد
هيچ حقي در دنيا بدون تكليف نيست و هيچ تكليفي بدون حق نيست.
تكليفي كه بدون حقوق باشد تكليف نيست.
حق و تكليف دو روي يك سكه اند و هركسي نسبت به چيزي حقي دارد در مقابل تكاليفي را هم برعهده خواهد
مثلا استاد حقوقي نسبت به شاگردان دارد(يعني شاكردان حقي بر كردن استاد دارند) كه تدريس درست داشته باشد و .....و همين استاد چون حقوقي نسبت به شاگردان دارد(اين حقوق شاكردان تكاليفي را برعهده انها مي كذارد كه ان تكاليف را استاد از انها مي خواهد) كه شاگردان خوب درس بخوانند و....
و همين طور حق شاكردان نسبت به استاد تكاليفي را برعهده استاد مي اورد كه تدريس خوبي داشته باشد(دقت كنيد)
دين تكليفي بر عهده دارد كه بايد انها را نسبت به پيروانش ادا كند چه در اين دنيا و چه در اخرت (در اين دنيا مي شود ثمرات عمل به دين ودر اخرت هم مي شود ثواب و.....)
و همين طور تكاليف دين نسبت به ما حقوق ماست نسبت به دين (دين كه از ما تكاليفي مي خواهد يعني ما ديني را بايد نسبت به دين ادا كنيم و اعمال ما مي شود تكليفي كه دين از ما خواسته است)
حقوق دين نسبت به ما تكاليف ماست نسبت به دين و از طرفي تكاليف دين نسبت به ما حقوق ماست نسبت به دين
اين طور نيست كه فقط ما مكلف باشيم و حقوقي نداشته باشيم اصلا هر حقي تكليفي را بدنبال دارد و هر تكليفي حقوق زاست
پس دين اكر از ما تكليفي خواسته قطعا حقوقي نسبت به ما دارد و بايد حق ما را ادا كند و ان ثواب در دنيا و اخرت است
و اگر ما حقوق بر عهده دين داريم بايد تكاليف خود را درست انجام دهيم
با اين تشريح اين طور نيست كه ما فقط تكليف داشته باشيم و حقوقي نداشته باشيم
حالا یک سوال نمی شد از راه دیگری انسان به کمال می رسیدند نه از راه انجام یا ترک یعضی کارها؟؟؟؟
خوب حال جواب شما:
ما كجا فقط تكليف انجام مي دهيم و حقوق نداريم مكر اين قواعد بدي است
چرا قبول نمي كنيم قوانين بازي توسط حكيم اعظم خداي تبارك خوب چيده شده است گويا ما به مسايل واقف نيستيم
اگر به تكاليف خود اشنا باشيم و خوب انجام دهيم خداوند حق كسي را زايل نمي كند چون عادل است.
در ثاني راه بهتر از اين سراغ داريد يا كساني سراغ دارند
كساني كه دنبال دين نيستند تكاليف را انجام مي هند و حقوقي نسبت به انها دارند گويا ملتفت مساله نيستند
خوب حال جواب شما:ما كجا فقط تكليف انجام مي دهيم و حقوق نداريم مكر اين قواعد بدي است
چرا قبول نمي كنيم قوانين بازي توسط حكيم اعظم خداي تبارك خوب چيده شده است گويا ما به مسايل واقف نيستيم
اگر به تكاليف خود اشنا باشيم و خوب انجام دهيم خداوند حق كسي را زايل نمي كند چون عادل است.
در ثاني راه بهتر از اين سراغ داريد يا كساني سراغ دارند
كساني كه دنبال دين نيستند تكاليف را انجام مي هند و حقوقي نسبت به انها دارند گويا ملتفت مساله نيستند
سلام
در این زمان با یاین شرایط و امکانات این بهترین روش است و تنها ترین روش ولی فکر نمی کنید و عدالت اوست باعث اطمینان و آرامش می شود ولی همو می توانست راه دیگری را تعریف کند چون او قدرت مطلق است چ.ن او حکیم است و بهترین راه را انتخاب می کند پس نظام تکالیف له این صورت بهترین است.
این حرف ها درست پس چرا ادم ها دنبال معنویت بدون تکلیف می روند و به عبارت بهتر راحت طلب هستند؟
نکته: جواب شما برای من که ابن مبانی را فبول دارم قابل قبول است ولی در مورد کسی که خیلی چیزها را قبول ندارد و یا به علت ضعف مبانی نمی تواند قبول کند مستدل و قانع کننده نیست.
[=arial]:Sokhan:خداوند فیاض بالذات وعلی الاطلاق است انسان را خلق کرد و از آفرینش او هدف داشت چرا که خیر او بر شرش غلبه دارد ومحال است کمالی قابل ایجاد باشد و خداوند او را نیافریند.و فرمود :وماخلقت الجن والانس الا لیعبدون؛1.جن وانس را نیافرید مگر برای عبودیت که بسیار فراتر از عبادت است.
در اینجا دو چیز داریم خلق هدفمند +بیان هدف.آیا ابزار های معرفتی انسان (عقل:Sham: و تجربه:Sham:)در تحقق این هدف کافی است .اگر پاسخ مثبت باشد چرا امروزه می بینیم با وجود پیشرف علم و تکنولوژی ،که در سایه این ابزارهابه دست آمده مشکلات و معضلات عدیده ای فراروی آدمی قد علم کرده است و نه تنها به کمال نرسیده که به دره حیوانیت رسیده است ؛اولئک کالانعام بل هم اضل؛2.
و اگر جواب منفی است پس ادعاء خداوند چگونه تحقق عینی می یابد،او که حکیم است وسخن وفعل بیهوده از وی سر نمی زند.عقل حکم میکند به اقتضاء عدالت الهی منبع شناختی دیگری خداوند از روی لطف و عنایتش به انسان در اختیار او قرار دهد تا آدمی به کمال مطلوب برسد که همانا وحی تحریف ناشده (:Sham:قران:Sham:)است .از روی لطف اوامر و نواهی الهی در قالب وحی به انسان به وسیله بندگان برگزیده اش ابلاغ می شود تا با شناخت و عمل به آن کمال نهایی انسان تحقق یابد .
بنابراین خدا لطف کرده که به ما تکلیف داده تا راه درست زیستن را به دست آوریم و غیر از این راه ،هیچ راه دیگری نیست چرا که نظام تکوین ،نظام احسن است و بهتر از این نوع هیچ گاه قابل تصور نیست چه رسد اینکه به وجود آید.
[=arial]1-ذاریات،56.[=arial]2-اعراف،179.:Gol::Gol::Gol:
[="]در این زمان با یاین شرایط و امکانات این بهترین روش است و تنها ترین روش[/]
[="]با سلام و تشكر از زمزم عزيز[/]
[="]خوب اكر بهترين روش هست كه هست پس دنبال چه هستيم و اگر تنهاترين روش است پي ديكر راهي نيست كه رويم همين است و بس[/].
[="]فکر نمی کنید و عدالت اوست باعث اطمینان و آرامش می شود[/]
[="]هر چه كه از طرف خداوند باعث اطمينان قلب ما شود و ما را به ايشان نزديك گند خوب است و مفيد پس مشكل چيست؟[/]
[="]همو می توانست راه دیگری را تعریف کند چون او قدرت مطلق است چ.ن او حکیم است و بهترین راه را انتخاب می کند[/]
[="]طبق فرموده هاي جناب زمزم اين صورت بهترن صورت خلق جهان است و خداوند كمال محض است و امكان ندارد چيز خلق ناقص كند --براي اينها مباني اعتقادي قوي تري داريم به جاي خود[/]----
[="]این حرف ها درست پس چرا ادم ها دنبال معنویت بدون تکلیف می روند و به عبارت بهتر راحت طلب هستند؟[/]
[="]سوال كرده و جواب داده ايد خيلي عوامل مي تواند دااشته باشد يكي راحت طلبي است يكي انحراف از راه راست يكي دشمني است يكي هوا و هوس است يكي لجاجت است و.....كه باز نياز به بحث دارد[/].
[="]جواب شما برای من که ابن مبانی را فبول دارم قابل قبول است ولی در مورد کسی که خیلی چیزها را قبول ندارد و یا به علت ضعف مبانی نمی تواند قبول کند مستدل و قانع کننده نیست[/].
[="]بحثي كه كذشت خودش مباني است و نيازمند مباني ديكري نيست.
حق و تكليف و بحث ما كاملا عقلي بود و نه درون ديني[/] .
[="]ثانيه اگر اينها را نيازمند مباني ديكري مي دانيد خوب كسان ديكر بروند و مباني خودشان را تقويت كنند و بعدا اين بحث ها را پي كيرند [/]
[="]اين دليل و استدلال اس كه[/] [="]کسی که خیلی چیزها را قبول ندارد و یا به علت ضعف مبانی نمی تواند قبول کند مستدل و قانع کننده نیست[/].
[="]چون خيلي چيز ها را قبول ندارد پس حرف ما مستدل نيست [/]؟؟؟!!!!
[="]نارنج عزيز مستدل و غير مستدل بودن حرف به قبول كردن و نه كردن چيز هاي ديكر نيست كه چون طرف چيز هاي ديكر را قبول ندارد و مباني محكمي ندارد پس سخن ما مستدل نيست !!!!! عجب[/]!!!!!
[="]اشكال بايد به بحث وارد شود نه چيز هاي ديگر[/]
خوب اكر بهترين روش هست كه هست پس دنبال چه هستيم و اگر تنهاترين روش است پي ديكر راهي نيست كه رويم همين است و بس
دنبال یقین و اطمینان
هر چه كه از طرف خداوند باعث اطمينان قلب ما شود و ما را به ايشان نزديك گند خوب است و مفيد پس مشكل چيست؟
رسیدن به ایمان این چنینی راحت نیست، خیلی ها علم دارند ولی یقین و اطمینان نه!!!
ثانيه اگر اينها را نيازمند مباني ديكري مي دانيد خوب كسان ديكر بروند و مباني خودشان را تقويت كنند و بعدا اين بحث ها را پي كيرند
تعجب کردم من فکر می کنم نحوه جواب دادن باید طوری باشد که هر کس، هر حق جویی که جواب را می بیند قانع شود چه خالی ذهن و فاقد مبانی یا با مبانی ضعیف و چه افرادی که مبانی دارند.
یکی از ویژگی های زیبای دین ما پاسخ گو بودن آن است به هرکسی متناسب با فهم و اعتقاداتش و این ویژگی را می توان در ائمه و اولیایی دین و حتی علمای عصر حاضر هم دید.
جواب هر چقدر مستدل تر میزان قبول پرسش گر بیشتر می شود.
[="]دنبال یقین و اطمینان[/]
[="]با سلام[/]
[="]نمي دانم ، اكر دنبال يقين هستيد و اطمينان چرا از راه هاي ديكر وارد نمي شويد[/].
[="]بحث حق و تكليف بحث عقلي است و به نظر مطالب بالا بيان كننده موضوع بود[/].
[="]خوب از چه جيز مي خواهيد به يقين برسيد بنده متوجه نمي شوم(لطفا توضيح دهيد[/])
[="]رسیدن به ایمان این چنینی راحت نیست، خیلی ها علم دارند ولی یقین و اطمینان نه[/]!!!
[="]خوب ،اره ، قبوله ، ولي بايد براي رسيدن به يقين هم از راه خودش رفت اين كه رسيدن به يقين راحت نيست را هم قبول دارم[/]
[="]تعجب کردم من فکر می کنم نحوه جواب دادن باید طوری باشد که هر کس، هر حق جویی که جواب را می بیند قانع شود چه خالی ذهن و فاقد مبانی یا با مبانی ضعیف و چه افرادی که مبانی دارند[/].
[="]چرا تعجب؟؟؟[/]
[="]سركار سلسله مباني را قبول ندارند؟ مثلا مي خواهيم در مورد يكي از مسايل فقهي بحث كنيم اين نياز به مباني ندارد ما نبايد اول خدا و بعد رسول و بعد امام و بعد .......راثابت كنيم تا برسد به اين كه اين حكم از طرف خداست [/]
[="]طبق فرموده شما بايد فردي يك حكم را بردار و بكويد بنده نامسلمانم و اين را بايد برايم ثابت كنيد والا اشتباه مي كوييد خوب اين كه نمي شود مي كوييم اين سلسله مباني دارد كه بايد اول انها ثابت شود تا برسيم به اين مساله [/]
[="]یکی از ویژگی های زیبای دین ما پاسخ گو بودن آن است به هرکسی متناسب با فهم و اعتقاداتش و این ویژگی را می توان در ائمه و اولیایی دین و حتی علمای عصر حاضر هم دید[/].
[="]در مورد مطلب شما هم بله درست مي فرماييد اسلام براي هر كسي در هر سطحي مطلب دارد و تكلم الناس قدر عقولهم را به خوبي كفته ولي اين هم شرايط دارد كه رعايت سلسله مباني و معارف يكي ان شرايط است[/]
[="]جواب هر چقدر مستدل تر میزان قبول پرسش گر بیشتر می شود[/].
سلام
نمي دانم ، اكر دنبال يقين هستيد و اطمينان چرا از راه هاي ديكر وارد نمي شويد
بهتر از پرسیدن و بحث کردن راه دیگری می شناسید معرفی کنید.
بحث حق و تكليف بحث عقلي است
خوب بحث عقلی هست برای همین نیاز به مبانی داره احکام نیست که تعبدی قبولش کرد.درست فرمودید که
مثلا مي خواهيم در مورد يكي از مسايل فقهي بحث كنيم اين نياز به مباني ندارد ما نبايد اول خدا و بعد رسول و بعد امام و بعد .......راثابت كنيم تا برسد به اين كه اين حكم از طرف خداست
ولی فکر نمی کنید تا کسی مبانی را قبول نکرده گفتن احکام بی معنیه. توی دین ما عقاید تقلیدی و تعبدی نیست بلکه تحقیقی ولی وقتی این مبانی پذیرفته شد احکام و اعمال تعبدی است.
تكلم الناس قدر عقولهم
من هم همین را می خواهم. وقتی سایت عمومیه و همه سر می زنند باید برای کسی که توی مبانی مشکل داره هم قابل استفاد باشه و با پیش فرض قبول مبانی جواب داده نشه.
با اين تشريح اين طور نيست كه ما فقط تكليف داشته باشيم و حقوقي نداشته باشيم
من روی حقوق، بودن یا نبودنش بحثی ندارم سوالم تکلیف چرا و چرا به این نحو؟
كساني كه دنبال دين نيستند تكاليف را انجام مي هند و حقوقي نسبت به انها دارند گويا ملتفت مساله نيستند
به نظر شما این استدلاله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهتر از پرسیدن و بحث کردن راه دیگری می شناسید معرفی کنید.
با سلام
بنده اصلا منظورم اين نيست كه نپرسيد و سوال و جواب نباشد بلكه منظورم اين است كه به بحث شايد ربطي نداشت و در جاي ديگر و با راهكار هاي ان به يقين مي توان رسيد و در مطلب بالا هم تاكيد شد.
ولی فکر نمی کنید تا کسی مبانی را قبول نکرده گفتن احکام بی معنیه. توی دین ما عقاید تقلیدی و تعبدی نیست بلکه تحقیقی ولی وقتی این مبانی پذیرفته شد احکام و اعمال تعبدی است.
براي همين است كه بنده اوردم كه اولا بايد مباني درست و چيده شود خوب تا اينجا كه شما هم قبول داريد.
بنده هم اين را به عنوان مثال اوردم نه دليل كه سركار جواب مي دهيد.
من هم همین را می خواهم. وقتی سایت عمومیه و همه سر می زنند باید برای کسی که توی مبانی مشکل داره هم قابل استفاد باشه و با پیش فرض قبول مبانی جواب داده نشه.
خوب االحمدلله تا اينجا هم نظريم .
عموميت سايت نشان از هم سطح بودن كاربران كه نيست مطالب به صورت عمومي طرح مي شود شايد مطلبي از سطح كاربري بالاتر باشد و كاربري سطح علمي بالاتري داشته باشد تقصير ما كه نيست
عموميت سايت نشان از اين است كه هر كسي در هر سطحي كه بخواهد مي تواند مباحثه كند
.
به نظر شما این استدلاله؟
اين كه فرموديد منظورم اين بود كه هر كسي به هر طريقي كه در اين دنيا زندگي كند بالاخره با كساني سر كار دارد و دين و مكتب و ايين و قوانيين دارد خوب در مقابل هر تكليفي كه انجام مي دهد حقوقي دارد و همچنين نسبت به حقوق كه دارد تكاليفي به عهده اش است منظورم اين است
سركار اين را قبول ندارند اين طور نيست؟؟؟؟
من روی حقوق، بودن یا نبودنش بحثی ندارم سوالم تکلیف چرا و چرا به این نحو؟
خوب رسيديم به سر بحث كه:تكليف چرا؟
بنده با توجه به مطالب بالا اينچنين مي اورم كه:
چرا مي خواهيد اين حق و تكليف را از هم جدا كنيد البته اكر بخواهيد هم جدا نمي شود و نخواهد شد و جدا شدني نيست اين يك بحث. كه نمي توان اين دو را از هم جدا كرد اكر اين را قبول كنيد نصف مطلب حل است.
طرف دوم اين كه:
اصلا اين دنيا دار تكليف است ما هر عملي كه انجام مي دهيم حقوقي نسبت به ديكران داريم و اين حقوق متقابلا تكليفي برعهده ما مي اورد
غير از چنين چيزي براي عقل قابل تصور نيست
شايد منظورتان اين باشد كه خداوند در اعمال ما اثر حق و تكليف را نمي كذاشت يعني اثر ان را بر مي داشت نمي دانم منظورتان اين است؟
اگر هست بفرماييد
التماس دعا ...