باید با عزم و اراده و استقامت پیش رفت. با تن پروری و تجملات زندگی وپریشان خاطری نمی شود. امکان ندارد انسان بخواهد درسی بخواند ودنبال آبادی و عمران دنیا هم باشد;این دو با هم جمع نمی شود. جناب شیخ الرئیس ابوعلی سینا در یکی ازرسائل خود به نام رساله سعادت حدیثی را از پیامبر«صلی الله علیه وآله » نقل می کنند:
♦️ان الحکمه تتنزل من السماء فلاتدخل قلبا فیه هم غد.»
حکمت از آسمان نازل می شود امابر قلبی که در آن هم و غصه فرداهست، نازل نمی شود.
نفس مطمئنه علوم و معارف را می گیرد;
نفس مضطربه به جایی نمی رسد.
♦️شخص پریشان خاطر عالم نمی شود; هم واحد می خواهد. اصولا تعقل با تعلق جمع نمی شود.
♦️ استاد می فرماید:کتابهای تذکره را بخوانید با شرح حال بزرگان آشنا شوید; ببینید در راه معشوقشان که تحصیل علم و کمال است، مشتهیات نفسانی را زیر پاگذاشتند; این بود که شیخ طوسی شدند; علامه حلی شدند; محقق طوسی شدند; فارابی شدند;ملاصدرا شدند، صاحب جواهرشدند و...
✅بالاخره هم کوشش و هم کشش می خواهد. صبر می خواهد وانسان جویای علم و معرفت همه چیزرا باید زیر پا بگذارد مگر خدا و راه استکمال را. با پریشان خاطری وکثرت تعلقات و هم گوناگون داشتن وعدم استقامت نمی توان به جایی رسید. استاد باید قوی باشد اما شاگردهم باید استقامت داشته باشد تااستقامت نباشد کسی به جایی نمی رسد; «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا، تتنزل علیهم الملائکة...»
گزیده ای از کتاب "نامه ها بر نامه ها"
حضرت علامه حسن زاده آملي
اى دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پيوسته در حمايت لطف اله باش
امروز زنده ام به ولاى تو يا على فردا
به روح پاك امامان گواه باش
آن را كه دوستى على نيست كافر است
گو زاهد زمانه و گو شيخ راه باش
قبر امام هشتم سلطان دين رضا
از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
دستت نمى رسد كه بچينى گلى ز شاخ
بارى به پاى گلبن ايشان گياه باش
خداوند را شكر مى كنيم كه ما را اهل ولايت قرار داده است و در آستانه ولايت ، تربيت شده ايم و مى شويم . ان شاء الله خداوند همه را اهل ولايت قرار بدهد و خداوند شما آقايان را به سعادت و سلامت بدارد در راه اعلاى معارف الهيه ، توفيقات بيشتر مرحمت بفرمايد. انشاء الله ما هم در اين دعا با شما باشيم
تو لسان اللهى كه قرآن را
بدرستى لسان فرقانى
قلب يس و سر طاهايى
هل اتى را عطاى رحمانى
حلقه باب جنت از حلقش
يا على آيد از ثنا خوانى
سوره نسبت است با قرآن
نسبت تو به جمع روحانى
در ميان صحابه خاتم
همه جسم و تو جسم را جانى
فص انگشتر ولايت را
نقش نام تو داشت ارزانى
مصطفى را وصى يكتايى
كه به عصمت و عاى قرآنى
فاطمه آن كه بود بنت اسد
كيست فرزندش شير ربانى
به قضا و قدر غديرت داد
حشمت و شوكت سليمانى
كيست جز تو كه مولدش كعبه است
جز خدا كيست باعث و بانى
باز در خانه خدا بينى
آنچنان ضربتى به پيشانى
اولت مسجد آخرت مسجد
مولد آن اين محل قربانى
گاه توزين وزن انسانها
آن تو مكيال و آن تو ميزانى
تثنيت در امامت است غلط
داند آن را ز عالى و دان
شد خلافت به ظاهر و باطن
قسمت از رسم و راه شيطانى
بهر اسكات خلق نادانى
گفته آمد ز حلق نادانى
تجزيت را چگونه ره باشد
در صفاياى خاص سلطانى
شرط نسبت تجانس است و كجا
آن تو و با فلان و بهمانى
صاحب عصمت و امامت با
دو سه اعرابى بيابانى
آنچه گفتند و آنچه مى گويند
برتر از اين و برتر از آنى
در حقيقت و راى تعبيرى
در عبارت على عمرانى
بعضی دانش پژوهان در تحصیل شتابزده اند. با شتاب و بدون تامل کافی، کسی به جایی نمی رسد، بایدمقدمات کار قوی و محکم باشد. دربسیاری یک نحوه عجله وجود دارد که اینها بعدا پشیمان می شوند و این حیف است. رسم و روش تحصیل این نیست. باید با تانی بالا بیایند همان طور که رسم پیشینیان بود که حتی درسها را از پیش مطالعه می کردند تاچه رسد به مباحثه و مذاکره.
از ایام قدیم طلبه در مقابل این سؤال بوده است که بعد از گذراندن مقدمات به دنبال جامعیت برود یادنبال تخصص؟ ذی فن شود یا ذی فنون؟ اما هدف ما چیست؟ هدف مارسیدن به منطق وحی و دستور العمل مدینه فاضله الهی است و آن دستورقرآن و سنت است که جوامع روایی،شعب قرآن هستند و از آن نشات می گیرند و به تعبیر من قرآن متنزل است. دین ما یک مجموعه دائرة المعارف الهی است. طلبه اگربخواهد درس بخواند بخوبی این دایرة المعارف را فرا می گیرد. جناب شیخ بهایی در مفتاح الفلاح که بحث صبح صادق و صبح کاذب را مطرح می کند وقتی می خواهد بحث ریاضی اش را مطرح کند با آنکه خود خریطفن است اما از کتاب تذکرة علامه حلی که کتاب فقهی است; بحث ریاضی رانقل کرده است. مرحوم شعرانی می فرمودند: در هر فن که ما بخواهیم فرد اعلی را به عنوان نمونه به قلم بیاوریم، باید سراغ علامه حلی برویم.طلبه اگر بخواهد درس بخواندمی تواند هم ادیب بشود هم فقیه بشودهم ریاضی دان بشود و هم می تواندطبیب بشود. این گونه که من بگویم عالم یک فن بشوم این ترس و وحشت از درس خواندن است. دریک جای شفا شیخ عنوان می کند کسانی که ازتحصیل می ترسند و می گویند بسمان است و نمی خواهد ما همه چیز رابدانیم; این مزاج معتدل ندارد. یعنی مریض است یک بیماری روانی وروحی یا بیماری دنیا زدگی. این بیماری او را به سوی دنیا و ماده می کشاند و او خود متوجه نیست بایدخودش را معالجه کند.
گزیده ای از کتاب "نامه ها بر نامه ها"
حضرت علامه حسن زاده آملي
ابن حجر در صواعق مى گويد:
احمد آورده است كه مردى مساله اى از معاويه پرسيد، معاويه به او گفت :
از على بپرس كه او اعلم است !
مرد گفت : جواب تو براى من ، بهتر از جواب على است !
معاويه به او گفت : چه سخن زشتى گفتى !تو از مردى كراهت دارى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله او را با علم خود به خوبى پرورش داد و بدو گفت : تو براى من ، چون هارونى براى موسى ؛ جز آن كه بعد از من پيامبرى نيست . و عمر، چون مشكلى برايش پيش مى آمد، جوابش را از او مى ستاند...
استادم علامه آشيخ محمدتقى آملى- رضوانالله تعالى عليه- هم يك وقت خدمتشان رسيدم و صحبت پيش آمد فرمود: بنده در فقه و اصول از آقايان بزرگان اجازه اجتهاد داشتم و معقول و حتى عرفان نظرى را نزد اساتيد خواندم. اما يك وقت بيدار شدم و اين سؤال برايم پيش آمد كه خوب حالا اين همه اصطلاحات را انباشتيم و الفاظ و عبارتها و اصطلاحات هر قومى را دانستيم ثم ماذا؟
از اين جا بود كه به دنبال درمان درد به راه افتاديم تا آقايى را به ما معرفى كردند و خدمتشان رسيديم، خوب بود اما جواب گوى ما نبود، آدم خوبى بود، شايسته بود اما قوى نبود. (آرى آشيخ محمدتقى خودش تحصيل كرده بود و مايه دار بود لذا قوىتر مىخواستند) تا به محضر جناب حاج سيد على قاضى بزرگ رسيديم و او را يافتيم، در اين هنگام بود كه آرام گرفتيم و زانو زديم و تسليم شديم. قاضى، خيلى بزرگ و قوى بود، آدم فوق العادهاى بود.
سروران من! منظور آن است كه الآن وقت شماست ديگر امروز و فردا كردن، ما را گرفتار نكند. آرى عرض كرديم كه لازم نيست همه چيزها را به علم فكرى بيابيد، بلكه راه علم شهودى و فوق طور عقل نيز آماده است.
علامه حسن زاده - دروس شرح فصوص الحکم قیصری صفحه 175
آقا به انتظار كى نشسته ايد؟
و به انتظار چه وقت و كى بوده باشيم؟ بعد مىبينيد بدن رو به ضعف و كلال مىگرايد و تعلقات دنيا و گرفتارىهاى دنيا زياد مىشود.
الآن براى آقايان وقت مراقبت و حضور است، وقت تعليم و تأديب نفس است، به آداب شرع متأدب شدن است، و گرنه نفس به رذايل خو مى كند و آنها در او ملكه مىشوند و بعد بخواهد نجات يابد مشكل است.
علامه حسن زاده - دروس شرح فصوص الحکم قیصری صفحه 175
يكى از اساتيد مى فرمود: مثل اين كه فتيله چراغ گردسوز را در نظر بگيريد كه با كبريت روشن كرديم و نفت نداشته باشد و به هر مقدار كه نفت در خزانه آن مىريزيم مىبينيم كه اين چراغ به تدريج نورش اشتداد مىيابد و اشتعال پيدا مىكند. نفس در مورد علم و عمل كه غذا و نفت اويند اين چنين است منتها بر اساس سنخيت بين غذا و مغتذى، نفت و غذاى نفس، علوم و معارف است كه به خزانه الهى آن ريخته مىشود و او با اين غذا شدت وجودى مى يابد و لذا علم ذات او مى گردد.
علامه حسن زاده - دروس شرح فصوص الحکم قیصری صفحه 135
%%-دستورالعملي از آيت الله حسن زاده آملي - مدظله العالي -
♦️بسم الله خير الاسماء
در حيرتم كه چه نويسم ؟! روي سخنم با كيست ؟ با خفته است يا با بيدار؟ اگر با خفته است ، خفته را خفته كي كند بيدار؟ و اگر با بيدار است ، بيدار در كار خود است.
و انگهي نويسنده چه نويسد كه خود نامه سياه و از دست خويش ، در فرياد است.
پيري و جواني چو شب و روز بر آمد
ما شب شد و روز آمد و بيدار نگشتيم.
بدنوع پشمها كه رشتيم و بد جنس تخمها كه كشتيم
خرما نتوان خورد از اين خار كه كشتيم
ديبا نتوان بافت از اين پشم كه رشتيم.
چون از كشتزارها خود، بي خبرم آسوده مي چرم ، آه اگر از پس امروز بود فردايي ! وليكن به قول شيخ اجل سعدي:
گاه باشد كه كودك نادانی
به غلط بر هدف زند تيري
كلمه اي چند تقرير شود، و نكاتي اندك تحرير گردد، شايد كه دلپذير افتد.
مگر صاحبدلي روزي به رحمت
كند در حق درويشان دعايي
معرفت نفس ، طريق معرفت رب است ، كه از سيد انبيا و هم از سيد اوصيا - صلوات الله عليهما - ماثور است: من عرف نفسه فقد عرف ربه ، هر كس در خويشتن بينديشد و در خلقت خود تفكر و تامل كند، در يابد كه: اين شخص محير العقول ، واجب بالغير است ، بلكه خود و جميع سلسله موجودات را محتاج به حقيقتي بيند كه طرف و سر سلسله همه است و جز او ته همه ربط محض به اويند و چون معلول ، هر چه دارد، پرتوي از علت است ، تمام اشيا را مرايي جمال حق بيند. و چون معلول به علتش قائم است علت با معلول معيت دارد نه معيت مادي و اقتران صوري ، بلكه معيت قيومي كه اضافه اشراقي علت به ما سواهاست. و چون در سلسله موجودات ، اول علت است و با همه و در همه اول اوست ، پس اول ، علت ديده مي شود، سپس معلول
دلي كز معرفت نور و ضيا ديد
به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
امر هيچ عقد و حلي در نظام وجود در دست ما نيست تا دم از چون و چرا بزنيم .
آقاي عزيز خوشا بحال كساني كه به خطاب :
♦️"يا اينها النفس المطمئنة ارجعي الي ربك راضية مرضية " مخاطب اند و دعوت
"فادخلي في عبادي وادخلي جنتي "
مشرّف شدند .
♦️به قول خواجه عبدالله انصاري :
اگر داري طرب كن اگر نداري طلب كن
و همو گفت :
اگر آيي در باز است و اگر نيايي حق بي نياز است .
الحمدلله تعالي توفيق قبول ولايت را
يافته ايم
كه از مصباح حقيقت ختمي مرتبت وآل اطهارش _ صلوات الله عليهم اجمعين _ استضائه ميكنيم و پيرو آنيم آري
جز به دست ودل محمد نيست
حل و عقد و خزينه اسرار
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية مولانا اميرالمومنين علي _عليه السّلام
و اولاد الطاهرين _صلوات الله عليهم اجمعين _
از امل چشم پوش و در عمل كوش .
مرد جستجوى باش نه گفتگوى .
از دريا بخواه نه از جوى .
از فضول كلام چون فضول طعام دست بدار .
سبكبار باش نه سبكسر و سبكسار .
خروس در سحر به ذكر قدوس سبوح در خروش است كم از خروش مباش
چون به خروش آمدى بدان كه بهترين عطاى دوست لقاى اوست .
مترصد باش كه :
گدايى گردد از يك جذبه شاهى
به يك لحظه دهد كوهى به كاهى
انسان در عرفان عملى به جايى مى رسد كه چشم برزخيش باز مى شود.
يعنى انسان ها را مطابق سريره و ملكات آنها مشاهده مى كند.
مثلا حشر ما در قيامت،براى انسان هاى معمولى از مسائل ماوراى طبيعت به شمار مى آيد، ولى براى اهلش، الان قيامتشان قيام كرده است.
براى مردان بزرگ و اولياى حق، قيامت در اين دنيا قيام كرده است.
همين طور پله به پله بالا برويد تا مى رسيد به امام عارفين و متقين، امام موحدين، حضرت وصى، جناب امير المومنين على (عليه السلام) كه مى فرمايد:
«لو كشف الغطاء لما ازددت يقينا»
یعنی :اگر پرده ها برافتد بر ایمان من افزوده نخواهد شد.
دنيا و آخرت به آن صورتى كه بر ما حجاب است، براى آن حضرت حجاب نيست.
غرض اینکه پراکندگی قوه های حافظه را می برد و انسان متشتت
می شود.در حالیکه تکرار قوه ی حافظه را قوی می کند.
اگر جوان بتواند در جوانی دل شکسته به دست آورد و به هم واحد
برسد،در نیل به پیری مطلوب موفق می باشد و بهره های فراوانی می
برد و با فرا رسیدن سن چهل سالگی که سن تعالی و تکامل عقل انسانی
است،پیر عاقل کتل طی کرده و نشیب و فراز روزگار دیده ای می شود
که اگر یک اجتماع را به این پیر عاقل دهند،آنها را در نیل به کمال
انسانی اشان،راهنمایی کامل و مکمل خواهد بود.
فريدگارا من جهان را درياي بيكراني
مي بينم و خودم را موجي از دريا وه چه دريايي و چه دريايي ، وه چه موجي و چه موجي ، اين همه افواج و امواج جه ميكنند مرا به زبان آنها آشنايي ده ومرا از من رهايي ده خوشا آنانكه نه جهان مي بينند ونه امواج .
آفريدگار ! جانم بسور و گدار بدار و زبانم را به رازو نياز
آفريدگارا من كيستم من چرا از خود ميترسم ؟ از كي بپرسم من كيستم ؟ جز تو كيست تا حل اين معما كند واين گره بسته را وا كند ؟
♦️روزنامه اطلاعات تاريخ 16/ 2/ 1332 ه ش مطابق 22 شعبان 1372 ه ق:
ليما- يونايتدپرس- ديروز از طرف اداره باستان شناسى كشور پرو اعلام شد كه عدهاى از دانشمندان باستان شناس آن كشور ضمن كشفيات و حفر آثار قديمه جنگلهاى «اكوراكو» واقع در 155 كيلومترى ليما، اسكلت يك انسان عظيم الجثهاى را پيدا كردهاند كه طول قد آن نه پا و نيم مىباشد. ساختمان استخوانبندى اين اسكلت به اندازهاى قوى و محكم است كه پس از چندين هزار سال كه زير مقدار زيادى سنگ و خاك بوده مع ذلك آسيبى بدان وارد نيامده است.
دانشمندان باستان شناسى پرو معتقدند كه اسكلت مزبور متعلق به انسان ششصد هزار سال تا يك ميليون سال قبل بوده است.
✅با اظهار نظر اين دانشمندان فرضيه «داروين» مبنى بر اين كه انسان از نژاد ميمون است باطل گرديده است زيرا در اسكلت جديد هيچگونه علامتى كه حاكى از آثار اسكلت ميمون باشد مشاهده نشده است.
✅تقريبا يك سال قبل يك ظرف قديمى در همين جنگل كشف شد كه مربوط به يك ميليون سال قبل بوده است. اين ظرف از سنگ ساخته شده بود و وزن آن به بيست و پنج كيلو مىرسيد. پايان. (نكته 557-هزار و یک نکته)
يكى از دوستان مى گفت در مراقبتى كه داشتم ،
مكاشفه اى روى داد به حضور رسول الله الاعظم (ص ) شرفياب شدم از آن حضرت ذكر خواستم فرمودند:
من به شما ذكر سكوت مى دهم .
♦️درروایتی ازجناب پیامبر ( ص) امده است :
الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا
یعنی مردم در خوابند پس زمانی که مردند اگاه میشوند به تعبیر دیگر مردم در طول زندگی خود مانند کسی که خواب میبیند گمان می کنند که انچه برایشان پیش می اید ازبیرون انان است
در حالی که وقتی از این خواب غفلت بیدار شدند و با مرگ اختیاری یا طبیعی به ادراک حقایق نائل امدند خواهند دید انچه را که در این مدت از بیرون خود میپنداشتند خیالی بیشتر نبود
و تاکنون هر چه بود تمامی ان از منشات نفس خودشان بوده است و انچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد و خواب ظاهری شبانه ما انسانها
نمودی است از ان خوابی که ما در طول مدت عمر خود در انیم به تعبیر شیرین
♦️جناب مولوی
ان سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم گردد و گیرد دمت
بنابر این قیامت ظهور #معرفت #شهودی انسان است که میبیند هر هست اوست و دارایی هایش و تا حال نمی دانست که بر روی سفره خودش نشسته است انجاست که
میبیند از اولین لحظه زندگی تا اخرین مرحله ان ظاهرا در معرفت فکری قدم میگرفت اما با ظهور قیامت هر چه را که قبلا یافته بود به معرفت شهودی میابد و سفره دلش را
میگشاید .
عرفان را آقا(حضرت علامه) اینطور معنی
می کنندکه اسماء الله در نفسِ انسان به علمِ شهودی پیاده بشود و انسان بچشد.
این هست می فرمایند عرفان تا عرفان نشده هنوز انسان عارف نشده؛
عارف آن است که بسم الله الرحمن الرحیم که الله مقامِ ذات است. الرحمن مقام ذات است. الرحیم مقامِ ذات است و این اسماء الله که هم اسماء ذاتی اند و هم اسماء صفاتی اند. در جانِ انسان پیاده شود.
به بسم الله الرحمن الرحیم است
که عارف در مقامِ کن مقیم است
که عارف محییِ عظمِ رمیم است
تجلّی ها چه سرسر تا نسیم است
♦️اینها باید در انسان پیاده شود، حقیقتاً پیاده شود..
حرفهای زائد آزار می دهد،دل را تیره می کند.
خواندن داستان ها و رمان ها انسان را کج و معوج می کند.
چرا با آنها ؟ چرا با کلام الله نباشیم!چرا قرآن نخوانیم!چرا وحدت و خلوت نداشته باشیم!چرا شب و روز یک وقتی با ملکوت عالم ننشینیم و با او نگذرانیم!
اسلام يعنى شيعه ، شيعه يعنى اسلام ، قرآن يعنى على عليه السلام ، قرآن يعنى حسين عليه السلام ، قرآن يعنى بقيه الله عليه السلام ، قرآن ولايت ، ولايت يعنى قرآن و قرآن ناطق و قرآن كه كتاب الله است ، اينها هيچ گاه از هم جدا نمى شوند و هيچ عارفى ، هيچ حكيم الهى و هيچ فرد مسلم و اهل قرآن نمى تواند به برهان دو دو تا، چهار تا از ولايت روگردان باشد، به خصوص كه علماى اماميه اثنى عشريه در كنار سفره ولايت به مقامات رسيده و صاحب تصنيفات و تاءليفاتى مى باشند، ركن اعظم آنها ولايت است و بدون ولايت محال است كه انسان به جايى برسد.
فارابی می فرماید：هیچ کلمه وجودی،تأبّی و گردن کشی
ندارد که معلوم انسان شود و انسان هم حد یقف ندارد تا در
آن حد توقف کند و بگوید پر شدم و دیگر اشتها ندارم،پس از
تو حرکت و از خدا برکت.
حضرت وصی،امام علی "علیه السلام" فرموده است：
انَّ هذه القلوب أوعية فخيرها أوعاها(حکمت ۱۴۷)
این دلها ظرفهای علوم و معارف هستند،پس بهترین دلها
آن دلی است که ظرفیت و گنجایش او بیشتر باشد.
و باز فارابی را کلامی کوتاه و بسیار بلند،قریب به
این مفاد و مضمون است：از یادت نرود که هیچ نبودی
و هیچ نداشتی.نطفه بودی و فقط قوه و استعداد و
قابلیت داشتی و اکنون خیلی از حقایق را دارا شدی و
این همه سرمایه داری.پس حالا چرا برای رسیدن به
مقامات بالاتر و بیشتر و بهتر،استبعاد می کنی و
استیحاش داری؟
تو که هیچ نداشتی،حالا که بال و پر درآوردی چرا به
سوی بالاتر پرواز نمی کنی؟!یعنی هرگاه عقل هیولانیِ
هیچ ندانی به مقام عقل بالفعل رسیده است که دانا،
گویا و شنوا شده است و تور شکار به دست آورده است،
این عقل بالفعلِ بدین مرتبه رسیده،عالمی بوالعجب گردد
و به مراتب و درجاتی فوق العاده برسد،چه جای انکار و
استبعاد؟
معراج نردبان است ونماز معراج مؤمن و قربان كل تقي است بدين معراج خدايش به رازونياز پردازد كه"المصلي يناجي ربي "وضوي چنين نمازي بايدازچشمه ي عشق باشد وگرنه بيم آنست كه قرب نياورده بعد آورد
:Lflasher:علامه حسن زاده آملی(حفظة الله):
" در توحید باید مراقبت را تقویت کرد.
مراقبت تخم سعادت است که در مزرع دل کاشته می شود و سایر آداب و اعمال، پروراندن آن است.
مراقبت، کشیک نفس کشیدن و همواره در حضور بودن است."
" در توحید باید مراقبت را تقویت کرد.
مراقبت تخم سعادت است که در مزرع دل کاشته می شود و سایر آداب و اعمال، پروراندن آن است.
مراقبت، کشیک نفس کشیدن و همواره در حضور بودن است."
♦️درباب سی و نه از ارشاد القلوب دیلمی آمده است: خدای تعالی می فرماید: وکان الله علی کل شی ء رقیبا(40). و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یکی از اصحابش فرمود: خدا را آن گونه عبادت کن که گویی او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند. ♦️این اشاره به مراقبت است؛ چه مراقبت عبارت است از این که، بنده بداند خدا در تمام حالات، بر او مطلع است. ملاحظه انسان بر این حال، مراقبت است و اعظم مصالح عبد، این است که بداند، خداوند بر او رقیب و به او نزدیک است و به افعالش علم دارد و حرکاتش را می بیند و اقوالش را می شنود و بر اسرارش اطلاع دارد و او رد قبضه قدرت خداوند منقلب می شود و ناصیه و قلبش به دست اوست و نمی تواند خود را از خدا پوشیده نگه دارد و از سلطه او خارج شود.
41) #رساله_لقاء_الله، ص 185 184
استاد علامه حسن زاده آملي
♦️تا دهان بسته نشد ، دل باز نمےشود.
♦️سید کائنات صلی الله علیه و آله روایت است که چون فرزندان و نبیره های آدم بسیار شدند در نزد وی سخن مےگفتند و وی ساکت بود.
سوال کردند ای پدر، چرا شما صحبت نمی کنید و ساکت هستید؟
♦️گفتند: ای فرزندان من ،هنگامی که از جوار قرب الهی بیرون رانده شدم در حال هبوط، جبرئیل نزد من آمد وگفت: پروردگار متعال فرمود اگر مےخواهی دوباره به مقام اول خود باز گردی، اهل سکوت باش.
نگویید علم در آسمان است و باید بالا رفت تا به آن دست یافت، و یا در قعر زمین است و باید پایین رفت تا بدان نایل شد؛ بلکه علم در قلوب شماست. در پیشگاه الهی، مؤدب به آداب روحانیان و متخلق به اخلاق صدیقان شوید، تا علم در قلوبتان ظاهر شود در حدی که شما را فرا بگیرد(22).
کاربر مهمان خوش آمدید
نامه ها برنامه ها
قسمت دوم
باید با عزم و اراده و استقامت پیش رفت. با تن پروری و تجملات زندگی وپریشان خاطری نمی شود. امکان ندارد انسان بخواهد درسی بخواند ودنبال آبادی و عمران دنیا هم باشد;این دو با هم جمع نمی شود. جناب شیخ الرئیس ابوعلی سینا در یکی ازرسائل خود به نام رساله سعادت حدیثی را از پیامبر«صلی الله علیه وآله » نقل می کنند:
♦️ان الحکمه تتنزل من السماء فلاتدخل قلبا فیه هم غد.»
حکمت از آسمان نازل می شود امابر قلبی که در آن هم و غصه فرداهست، نازل نمی شود.
نفس مطمئنه علوم و معارف را می گیرد;
نفس مضطربه به جایی نمی رسد.
♦️شخص پریشان خاطر عالم نمی شود; هم واحد می خواهد. اصولا تعقل با تعلق جمع نمی شود.
♦️ استاد می فرماید:کتابهای تذکره را بخوانید با شرح حال بزرگان آشنا شوید; ببینید در راه معشوقشان که تحصیل علم و کمال است، مشتهیات نفسانی را زیر پاگذاشتند; این بود که شیخ طوسی شدند; علامه حلی شدند; محقق طوسی شدند; فارابی شدند;ملاصدرا شدند، صاحب جواهرشدند و...
✅بالاخره هم کوشش و هم کشش می خواهد. صبر می خواهد وانسان جویای علم و معرفت همه چیزرا باید زیر پا بگذارد مگر خدا و راه استکمال را. با پریشان خاطری وکثرت تعلقات و هم گوناگون داشتن وعدم استقامت نمی توان به جایی رسید. استاد باید قوی باشد اما شاگردهم باید استقامت داشته باشد تااستقامت نباشد کسی به جایی نمی رسد; «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا، تتنزل علیهم الملائکة...»
گزیده ای از کتاب "نامه ها بر نامه ها"
حضرت علامه حسن زاده آملي
هر كجا مشكلي براي شما پيش مي آيد دست به دامان ولايت بشويد وچون
امير المؤمنين در نشئه طبيعت مظهر ولايت مطلقه هست و خاتم ولايت مطلقه
اى دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پيوسته در حمايت لطف اله باش
امروز زنده ام به ولاى تو يا على فردا
به روح پاك امامان گواه باش
آن را كه دوستى على نيست كافر است
گو زاهد زمانه و گو شيخ راه باش
قبر امام هشتم سلطان دين رضا
از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
دستت نمى رسد كه بچينى گلى ز شاخ
بارى به پاى گلبن ايشان گياه باش
خداوند را شكر مى كنيم كه ما را اهل ولايت قرار داده است و در آستانه ولايت ، تربيت شده ايم و مى شويم . ان شاء الله خداوند همه را اهل ولايت قرار بدهد و خداوند شما آقايان را به سعادت و سلامت بدارد در راه اعلاى معارف الهيه ، توفيقات بيشتر مرحمت بفرمايد. انشاء الله ما هم در اين دعا با شما باشيم
#آسمان_معرفت
#ص 92
حضرت علامه حسن زاده آملي
(http://modir-robot.ir/axnegar/aVPEq7hSti0o0O/1620448.jpg) شعر بسیار زیبای يا على (ع)
سروده حضرت علامه حسن زاده آملی
تو لسان اللهى كه قرآن را
بدرستى لسان فرقانى
قلب يس و سر طاهايى
هل اتى را عطاى رحمانى
حلقه باب جنت از حلقش
يا على آيد از ثنا خوانى
سوره نسبت است با قرآن
نسبت تو به جمع روحانى
در ميان صحابه خاتم
همه جسم و تو جسم را جانى
فص انگشتر ولايت را
نقش نام تو داشت ارزانى
مصطفى را وصى يكتايى
كه به عصمت و عاى قرآنى
فاطمه آن كه بود بنت اسد
كيست فرزندش شير ربانى
به قضا و قدر غديرت داد
حشمت و شوكت سليمانى
كيست جز تو كه مولدش كعبه است
جز خدا كيست باعث و بانى
باز در خانه خدا بينى
آنچنان ضربتى به پيشانى
اولت مسجد آخرت مسجد
مولد آن اين محل قربانى
گاه توزين وزن انسانها
آن تو مكيال و آن تو ميزانى
تثنيت در امامت است غلط
داند آن را ز عالى و دان
شد خلافت به ظاهر و باطن
قسمت از رسم و راه شيطانى
بهر اسكات خلق نادانى
گفته آمد ز حلق نادانى
تجزيت را چگونه ره باشد
در صفاياى خاص سلطانى
شرط نسبت تجانس است و كجا
آن تو و با فلان و بهمانى
صاحب عصمت و امامت با
دو سه اعرابى بيابانى
آنچه گفتند و آنچه مى گويند
برتر از اين و برتر از آنى
در حقيقت و راى تعبيرى
در عبارت على عمرانى
حسن از فيض قدس مرتضوى
نيك بنموده است در افشانى
نامه ها برنامه ها
قسمت سوم
بعضی دانش پژوهان در تحصیل شتابزده اند. با شتاب و بدون تامل کافی، کسی به جایی نمی رسد، بایدمقدمات کار قوی و محکم باشد. دربسیاری یک نحوه عجله وجود دارد که اینها بعدا پشیمان می شوند و این حیف است. رسم و روش تحصیل این نیست. باید با تانی بالا بیایند همان طور که رسم پیشینیان بود که حتی درسها را از پیش مطالعه می کردند تاچه رسد به مباحثه و مذاکره.
از ایام قدیم طلبه در مقابل این سؤال بوده است که بعد از گذراندن مقدمات به دنبال جامعیت برود یادنبال تخصص؟ ذی فن شود یا ذی فنون؟ اما هدف ما چیست؟ هدف مارسیدن به منطق وحی و دستور العمل مدینه فاضله الهی است و آن دستورقرآن و سنت است که جوامع روایی،شعب قرآن هستند و از آن نشات می گیرند و به تعبیر من قرآن متنزل است. دین ما یک مجموعه دائرة المعارف الهی است. طلبه اگربخواهد درس بخواند بخوبی این دایرة المعارف را فرا می گیرد. جناب شیخ بهایی در مفتاح الفلاح که بحث صبح صادق و صبح کاذب را مطرح می کند وقتی می خواهد بحث ریاضی اش را مطرح کند با آنکه خود خریطفن است اما از کتاب تذکرة علامه حلی که کتاب فقهی است; بحث ریاضی رانقل کرده است. مرحوم شعرانی می فرمودند: در هر فن که ما بخواهیم فرد اعلی را به عنوان نمونه به قلم بیاوریم، باید سراغ علامه حلی برویم.طلبه اگر بخواهد درس بخواندمی تواند هم ادیب بشود هم فقیه بشودهم ریاضی دان بشود و هم می تواندطبیب بشود. این گونه که من بگویم عالم یک فن بشوم این ترس و وحشت از درس خواندن است. دریک جای شفا شیخ عنوان می کند کسانی که ازتحصیل می ترسند و می گویند بسمان است و نمی خواهد ما همه چیز رابدانیم; این مزاج معتدل ندارد. یعنی مریض است یک بیماری روانی وروحی یا بیماری دنیا زدگی. این بیماری او را به سوی دنیا و ماده می کشاند و او خود متوجه نیست بایدخودش را معالجه کند.
گزیده ای از کتاب "نامه ها بر نامه ها"
حضرت علامه حسن زاده آملي
الفضل ما شهدت به الاعداء
ابن حجر در صواعق مى گويد:
احمد آورده است كه مردى مساله اى از معاويه پرسيد، معاويه به او گفت :
از على بپرس كه او اعلم است !
مرد گفت : جواب تو براى من ، بهتر از جواب على است !
معاويه به او گفت : چه سخن زشتى گفتى !تو از مردى كراهت دارى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله او را با علم خود به خوبى پرورش داد و بدو گفت : تو براى من ، چون هارونى براى موسى ؛ جز آن كه بعد از من پيامبرى نيست . و عمر، چون مشكلى برايش پيش مى آمد، جوابش را از او مى ستاند...
منبع:#امامت #ص 143
استادم علامه آشيخ محمدتقى آملى- رضوانالله تعالى عليه- هم يك وقت خدمتشان رسيدم و صحبت پيش آمد فرمود: بنده در فقه و اصول از آقايان بزرگان اجازه اجتهاد داشتم و معقول و حتى عرفان نظرى را نزد اساتيد خواندم. اما يك وقت بيدار شدم و اين سؤال برايم پيش آمد كه خوب حالا اين همه اصطلاحات را انباشتيم و الفاظ و عبارتها و اصطلاحات هر قومى را دانستيم ثم ماذا؟
از اين جا بود كه به دنبال درمان درد به راه افتاديم تا آقايى را به ما معرفى كردند و خدمتشان رسيديم، خوب بود اما جواب گوى ما نبود، آدم خوبى بود، شايسته بود اما قوى نبود. (آرى آشيخ محمدتقى خودش تحصيل كرده بود و مايه دار بود لذا قوىتر مىخواستند) تا به محضر جناب حاج سيد على قاضى بزرگ رسيديم و او را يافتيم، در اين هنگام بود كه آرام گرفتيم و زانو زديم و تسليم شديم. قاضى، خيلى بزرگ و قوى بود، آدم فوق العادهاى بود.
سروران من! منظور آن است كه الآن وقت شماست ديگر امروز و فردا كردن، ما را گرفتار نكند.
آرى عرض كرديم كه لازم نيست همه چيزها را به علم فكرى بيابيد، بلكه راه علم شهودى و فوق طور عقل نيز آماده است.
علامه حسن زاده - دروس شرح فصوص الحکم قیصری صفحه 175
آقا به انتظار كى نشسته ايد؟
و به انتظار چه وقت و كى بوده باشيم؟ بعد مىبينيد بدن رو به ضعف و كلال مىگرايد و تعلقات دنيا و گرفتارىهاى دنيا زياد مىشود.
الآن براى آقايان وقت مراقبت و حضور است، وقت تعليم و تأديب نفس است، به آداب شرع متأدب شدن است، و گرنه نفس به رذايل خو مى كند و آنها در او ملكه مىشوند و بعد بخواهد نجات يابد مشكل است.
علامه حسن زاده - دروس شرح فصوص الحکم قیصری صفحه 175
يكى از اساتيد مى فرمود: مثل اين كه فتيله چراغ گردسوز را در نظر بگيريد كه با كبريت روشن كرديم و نفت نداشته باشد و به هر مقدار كه نفت در خزانه آن مىريزيم مىبينيم كه اين چراغ به تدريج نورش اشتداد مىيابد و اشتعال پيدا مىكند.
نفس در مورد علم و عمل كه غذا و نفت اويند اين چنين است منتها بر اساس سنخيت بين غذا و مغتذى، نفت و غذاى نفس، علوم و معارف است كه به خزانه الهى آن ريخته مىشود و او با اين غذا شدت وجودى مى يابد و لذا علم ذات او مى گردد.
علامه حسن زاده - دروس شرح فصوص الحکم قیصری صفحه 135
%%-دستورالعملي از آيت الله حسن زاده آملي - مدظله العالي -
♦️بسم الله خير الاسماء
در حيرتم كه چه نويسم ؟! روي سخنم با كيست ؟ با خفته است يا با بيدار؟ اگر با خفته است ، خفته را خفته كي كند بيدار؟ و اگر با بيدار است ، بيدار در كار خود است.
و انگهي نويسنده چه نويسد كه خود نامه سياه و از دست خويش ، در فرياد است.
پيري و جواني چو شب و روز بر آمد
ما شب شد و روز آمد و بيدار نگشتيم.
بدنوع پشمها كه رشتيم و بد جنس تخمها كه كشتيم
خرما نتوان خورد از اين خار كه كشتيم
ديبا نتوان بافت از اين پشم كه رشتيم.
چون از كشتزارها خود، بي خبرم آسوده مي چرم ، آه اگر از پس امروز بود فردايي ! وليكن به قول شيخ اجل سعدي:
گاه باشد كه كودك نادانی
به غلط بر هدف زند تيري
كلمه اي چند تقرير شود، و نكاتي اندك تحرير گردد، شايد كه دلپذير افتد.
مگر صاحبدلي روزي به رحمت
كند در حق درويشان دعايي
معرفت نفس ، طريق معرفت رب است ، كه از سيد انبيا و هم از سيد اوصيا - صلوات الله عليهما - ماثور است: من عرف نفسه فقد عرف ربه ، هر كس در خويشتن بينديشد و در خلقت خود تفكر و تامل كند، در يابد كه: اين شخص محير العقول ، واجب بالغير است ، بلكه خود و جميع سلسله موجودات را محتاج به حقيقتي بيند كه طرف و سر سلسله همه است و جز او ته همه ربط محض به اويند و چون معلول ، هر چه دارد، پرتوي از علت است ، تمام اشيا را مرايي جمال حق بيند. و چون معلول به علتش قائم است علت با معلول معيت دارد نه معيت مادي و اقتران صوري ، بلكه معيت قيومي كه اضافه اشراقي علت به ما سواهاست. و چون در سلسله موجودات ، اول علت است و با همه و در همه اول اوست ، پس اول ، علت ديده مي شود، سپس معلول
دلي كز معرفت نور و ضيا ديد
به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
#نامه_ها_برنامه_ها
حضرت علامه حسن زاده آملي
بيانات عرشي حضرت علامه حسن زاده آملي
.
%%- نامه ها برنامه ها %%-
بنده ي بيدار خداوند باش
بندگيش مي كن و خرسند باش
امر هيچ عقد و حلي در نظام وجود در دست ما نيست تا دم از چون و چرا بزنيم .
آقاي عزيز خوشا بحال كساني كه به خطاب :
♦️"يا اينها النفس المطمئنة ارجعي الي ربك راضية مرضية " مخاطب اند و دعوت
"فادخلي في عبادي وادخلي جنتي "
مشرّف شدند .
♦️به قول خواجه عبدالله انصاري :
اگر داري طرب كن اگر نداري طلب كن
و همو گفت :
اگر آيي در باز است و اگر نيايي حق بي نياز است .
الحمدلله تعالي توفيق قبول ولايت را
يافته ايم
كه از مصباح حقيقت ختمي مرتبت وآل اطهارش _ صلوات الله عليهم اجمعين _ استضائه ميكنيم و پيرو آنيم آري
جز به دست ودل محمد نيست
حل و عقد و خزينه اسرار
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية مولانا اميرالمومنين علي _عليه السّلام
و اولاد الطاهرين _صلوات الله عليهم اجمعين _
#نامه ها_برنامه ها
#حضرت_علامه #حسن_زاده آملي روحي فداه
حضرت علامه حسن زاده آملي
.
خودتان به ترازوي عدل الهي كه انسان سنج هست يعني محمد و آل محمد (ص) و قرآن بسنجيد ان ملاك است و ببينيد چقدر وزن داريد
از امل چشم پوش و در عمل كوش .
مرد جستجوى باش نه گفتگوى .
از دريا بخواه نه از جوى .
از فضول كلام چون فضول طعام دست بدار .
سبكبار باش نه سبكسر و سبكسار .
خروس در سحر به ذكر قدوس سبوح در خروش است كم از خروش مباش
چون به خروش آمدى بدان كه بهترين عطاى دوست لقاى اوست .
مترصد باش كه :
گدايى گردد از يك جذبه شاهى
به يك لحظه دهد كوهى به كاهى
عرفان عملی ،باز شدن چشم برزخی:
انسان در عرفان عملى به جايى مى رسد كه چشم برزخيش باز مى شود.
يعنى انسان ها را مطابق سريره و ملكات آنها مشاهده مى كند.
مثلا حشر ما در قيامت،براى انسان هاى معمولى از مسائل ماوراى طبيعت به شمار مى آيد، ولى براى اهلش، الان قيامتشان قيام كرده است.
براى مردان بزرگ و اولياى حق، قيامت در اين دنيا قيام كرده است.
همين طور پله به پله بالا برويد تا مى رسيد به امام عارفين و متقين، امام موحدين، حضرت وصى، جناب امير المومنين على (عليه السلام) كه مى فرمايد:
«لو كشف الغطاء لما ازددت يقينا»
یعنی :اگر پرده ها برافتد بر ایمان من افزوده نخواهد شد.
دنيا و آخرت به آن صورتى كه بر ما حجاب است، براى آن حضرت حجاب نيست.
علامه_حسن_زاده آملی، گفت وگو، ص ۲۰۹
غرض اینکه پراکندگی قوه های حافظه را می برد و انسان متشتت
می شود.در حالیکه تکرار قوه ی حافظه را قوی می کند.
اگر جوان بتواند در جوانی دل شکسته به دست آورد و به هم واحد
برسد،در نیل به پیری مطلوب موفق می باشد و بهره های فراوانی می
برد و با فرا رسیدن سن چهل سالگی که سن تعالی و تکامل عقل انسانی
است،پیر عاقل کتل طی کرده و نشیب و فراز روزگار دیده ای می شود
که اگر یک اجتماع را به این پیر عاقل دهند،آنها را در نیل به کمال
انسانی اشان،راهنمایی کامل و مکمل خواهد بود.
فريدگارا من جهان را درياي بيكراني
مي بينم و خودم را موجي از دريا وه چه دريايي و چه دريايي ، وه چه موجي و چه موجي ، اين همه افواج و امواج جه ميكنند مرا به زبان آنها آشنايي ده ومرا از من رهايي ده خوشا آنانكه نه جهان مي بينند ونه امواج .
آفريدگار ! جانم بسور و گدار بدار و زبانم را به رازو نياز
آفريدگارا من كيستم من چرا از خود ميترسم ؟ از كي بپرسم من كيستم ؟ جز تو كيست تا حل اين معما كند واين گره بسته را وا كند ؟
حضرت #علامه_حسن_زاده آملي
نکته ای از علامه درباره #نظریه_تكامل
♦️روزنامه اطلاعات تاريخ 16/ 2/ 1332 ه ش مطابق 22 شعبان 1372 ه ق:
ليما- يونايتدپرس- ديروز از طرف اداره باستان شناسى كشور پرو اعلام شد كه عدهاى از دانشمندان باستان شناس آن كشور ضمن كشفيات و حفر آثار قديمه جنگلهاى «اكوراكو» واقع در 155 كيلومترى ليما، اسكلت يك انسان عظيم الجثهاى را پيدا كردهاند كه طول قد آن نه پا و نيم مىباشد. ساختمان استخوانبندى اين اسكلت به اندازهاى قوى و محكم است كه پس از چندين هزار سال كه زير مقدار زيادى سنگ و خاك بوده مع ذلك آسيبى بدان وارد نيامده است.
دانشمندان باستان شناسى پرو معتقدند كه اسكلت مزبور متعلق به انسان ششصد هزار سال تا يك ميليون سال قبل بوده است.
✅با اظهار نظر اين دانشمندان فرضيه «داروين» مبنى بر اين كه انسان از نژاد ميمون است باطل گرديده است زيرا در اسكلت جديد هيچگونه علامتى كه حاكى از آثار اسكلت ميمون باشد مشاهده نشده است.
✅تقريبا يك سال قبل يك ظرف قديمى در همين جنگل كشف شد كه مربوط به يك ميليون سال قبل بوده است. اين ظرف از سنگ ساخته شده بود و وزن آن به بيست و پنج كيلو مىرسيد. پايان. (نكته 557-هزار و یک نکته)
#علامه_حسن_زاده آملي #داروینیسم #تکامل
حضرت علامه حسن زاده آملي :
يكى از دوستان مى گفت در مراقبتى كه داشتم ،
مكاشفه اى روى داد به حضور رسول الله الاعظم (ص ) شرفياب شدم از آن حضرت ذكر خواستم فرمودند:
من به شما ذكر سكوت مى دهم .
#قیامت #ظهور #علم و#عمل است
♦️درروایتی ازجناب پیامبر ( ص) امده است :
الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا
یعنی مردم در خوابند پس زمانی که مردند اگاه میشوند به تعبیر دیگر مردم در طول زندگی خود مانند کسی که خواب میبیند گمان می کنند که انچه برایشان پیش می اید ازبیرون انان است
در حالی که وقتی از این خواب غفلت بیدار شدند و با مرگ اختیاری یا طبیعی به ادراک حقایق نائل امدند خواهند دید انچه را که در این مدت از بیرون خود میپنداشتند خیالی بیشتر نبود
و تاکنون هر چه بود تمامی ان از منشات نفس خودشان بوده است و انچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد و خواب ظاهری شبانه ما انسانها
نمودی است از ان خوابی که ما در طول مدت عمر خود در انیم به تعبیر شیرین
♦️جناب مولوی
ان سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم گردد و گیرد دمت
بنابر این قیامت ظهور #معرفت #شهودی انسان است که میبیند هر هست اوست و دارایی هایش و تا حال نمی دانست که بر روی سفره خودش نشسته است انجاست که
میبیند از اولین لحظه زندگی تا اخرین مرحله ان ظاهرا در معرفت فکری قدم میگرفت اما با ظهور قیامت هر چه را که قبلا یافته بود به معرفت شهودی میابد و سفره دلش را
میگشاید .
عرفان را آقا(حضرت علامه) اینطور معنی
می کنندکه اسماء الله در نفسِ انسان به علمِ شهودی پیاده بشود و انسان بچشد.
این هست می فرمایند عرفان تا عرفان نشده هنوز انسان عارف نشده؛
عارف آن است که بسم الله الرحمن الرحیم که الله مقامِ ذات است. الرحمن مقام ذات است. الرحیم مقامِ ذات است و این اسماء الله که هم اسماء ذاتی اند و هم اسماء صفاتی اند. در جانِ انسان پیاده شود.
به بسم الله الرحمن الرحیم است
که عارف در مقامِ کن مقیم است
که عارف محییِ عظمِ رمیم است
تجلّی ها چه سرسر تا نسیم است
♦️اینها باید در انسان پیاده شود، حقیقتاً پیاده شود..
✅حرفهای لغو و بیهوده آزار می کند.
حرفهای زائد آزار می دهد،دل را تیره می کند.
خواندن داستان ها و رمان ها انسان را کج و معوج می کند.
چرا با آنها ؟ چرا با کلام الله نباشیم!چرا قرآن نخوانیم!چرا وحدت و خلوت نداشته باشیم!چرا شب و روز یک وقتی با ملکوت عالم ننشینیم و با او نگذرانیم!
(http://axnegar.fahares.com/axnegar/cRwbj0COn0cUC2/1800365.jpg) #امام_حسین در کلام علامه حسن زاده املی
#ولايت امر بديهى است !
اسلام يعنى شيعه ، شيعه يعنى اسلام ، قرآن يعنى على عليه السلام ، قرآن يعنى حسين عليه السلام ، قرآن يعنى بقيه الله عليه السلام ، قرآن ولايت ، ولايت يعنى قرآن و قرآن ناطق و قرآن كه كتاب الله است ، اينها هيچ گاه از هم جدا نمى شوند و هيچ عارفى ، هيچ حكيم الهى و هيچ فرد مسلم و اهل قرآن نمى تواند به برهان دو دو تا، چهار تا از ولايت روگردان باشد، به خصوص كه علماى اماميه اثنى عشريه در كنار سفره ولايت به مقامات رسيده و صاحب تصنيفات و تاءليفاتى مى باشند، ركن اعظم آنها ولايت است و بدون ولايت محال است كه انسان به جايى برسد.
حضرت علامه حسن زاده آملي
چند سطری از "هزار و یک کلمه" ی مولایم بشنو：
فارابی می فرماید：هیچ کلمه وجودی،تأبّی و گردن کشی
ندارد که معلوم انسان شود و انسان هم حد یقف ندارد تا در
آن حد توقف کند و بگوید پر شدم و دیگر اشتها ندارم،پس از
تو حرکت و از خدا برکت.
حضرت وصی،امام علی "علیه السلام" فرموده است：
انَّ هذه القلوب أوعية فخيرها أوعاها(حکمت ۱۴۷)
این دلها ظرفهای علوم و معارف هستند،پس بهترین دلها
آن دلی است که ظرفیت و گنجایش او بیشتر باشد.
و باز فارابی را کلامی کوتاه و بسیار بلند،قریب به
این مفاد و مضمون است：از یادت نرود که هیچ نبودی
و هیچ نداشتی.نطفه بودی و فقط قوه و استعداد و
قابلیت داشتی و اکنون خیلی از حقایق را دارا شدی و
این همه سرمایه داری.پس حالا چرا برای رسیدن به
مقامات بالاتر و بیشتر و بهتر،استبعاد می کنی و
استیحاش داری؟
تو که هیچ نداشتی،حالا که بال و پر درآوردی چرا به
سوی بالاتر پرواز نمی کنی؟!یعنی هرگاه عقل هیولانیِ
هیچ ندانی به مقام عقل بالفعل رسیده است که دانا،
گویا و شنوا شده است و تور شکار به دست آورده است،
این عقل بالفعلِ بدین مرتبه رسیده،عالمی بوالعجب گردد
و به مراتب و درجاتی فوق العاده برسد،چه جای انکار و
استبعاد؟
⚜و اَنْ لَيْسَ لِلْاِنْسانِ اِلّا ما سَعى⚜
حضرت آقا "روحی فداه" در "الهی نامه" می فرمایند：
معراج نردبان است ونماز معراج مؤمن و قربان كل تقي است بدين معراج خدايش به رازونياز پردازد كه"المصلي يناجي ربي "وضوي چنين نمازي بايدازچشمه ي عشق باشد وگرنه بيم آنست كه قرب نياورده بعد آورد
ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ
ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩ؛ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ، ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻛﺲ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺗﺮﻯ، ﻭﻟﻰ ﻧﻤﻰ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻇﺮﻑ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻯ!
ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻮﻥ ﺗﺮﺳﻢ ﻛﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮﻡ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻗﺼﺪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻛﻨﻢ.
#فضایل_و _سیره_چهارده معصو م
( علیهم السلام )
در اثار استاد علامه حسن زاده املی
ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ، ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ
ﺍبي ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ، ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﻠﻰ ﺍﺻﻐﺮ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﻭ، ﻧﺴﻠﻰ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﮔﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﺗﺎﺑﻌﻴﻦ ﺍﺳﺖ. ﺯﻫﺮﻯ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﻫﻴﭻ ﻗﺮﻳﺸﻰ ﻧﺴﺒﻰ ﺭﺍ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻴﺎﻓﺘﻢ ﻭ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺍﺑﻦ ﺍﻟﺨﻴﺮ ﺗﻴﻦ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: ﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻣﻦ ﻋﺒﺎﺩﻩ ﺧﻴﺮﺗﺎﻥ ﻓﺨﻴﺮﺗﻪ ﻣﻦ ﺍﻟﻌﺮﺏ ﻗﺮﻳﺶ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻟﻌﺠﻢ ﻓﺎﺭﺱ. (697)
-
در اثار استاد حسن زاده املی
ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ:
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ع ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ، « کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند، ما را شفاعت میکنند
:Lflasher: علامه حسن زاده آملی(حفظة الله):
" در توحید باید مراقبت را تقویت کرد.
مراقبت تخم سعادت است که در مزرع دل کاشته می شود و سایر آداب و اعمال، پروراندن آن است.
مراقبت، کشیک نفس کشیدن و همواره در حضور بودن است."
:Lflasher: تازیانه سلوک ، ص ۲۵
علامه حسن زاده آملی(حفظة الله):
" در توحید باید مراقبت را تقویت کرد.
مراقبت تخم سعادت است که در مزرع دل کاشته می شود و سایر آداب و اعمال، پروراندن آن است.
مراقبت، کشیک نفس کشیدن و همواره در حضور بودن است."
امام علی(ع):
زماني كه انساني مي ميرد مردم ميگويند براي بعد از خود چه گذاشت و ملائکه ميگويند براي پيش از خود چه فرستاد؟
نهج‌البلاغه،خ۹۴
♦️ حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو
حافظ متی ما تلق مَن تهوی دع الدنیا و أهملها
♦️«حضوری»را علایم است،رأس آنها الأدب مع الله است [یعنی متأدب به آداب الهیه بودن ودرهمه حال خودرادرمحضرحق دیدن وجانب حق رارعایت نمودن
♦️ (( الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم«آل عمران.۱۹۱»
#نامه_ها_برنامه_ها
استاد علامه حسن زاده آملي
درباب #مراقبت
♦️درباب سی و نه از ارشاد القلوب دیلمی آمده است: خدای تعالی می فرماید: وکان الله علی کل شی ء رقیبا(40). و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یکی از اصحابش فرمود: خدا را آن گونه عبادت کن که گویی او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند.
♦️این اشاره به مراقبت است؛ چه مراقبت عبارت است از این که، بنده بداند خدا در تمام حالات، بر او مطلع است. ملاحظه انسان بر این حال، مراقبت است و اعظم مصالح عبد، این است که بداند، خداوند بر او رقیب و به او نزدیک است و به افعالش علم دارد و حرکاتش را می بیند و اقوالش را می شنود و بر اسرارش اطلاع دارد و او رد قبضه قدرت خداوند منقلب می شود و ناصیه و قلبش به دست اوست و نمی تواند خود را از خدا پوشیده نگه دارد و از سلطه او خارج شود.
41) #رساله_لقاء_الله، ص 185 184
استاد علامه حسن زاده آملي
استاد علامه حسن زاده آملی مےفرماید:
♦️تا دهان بسته نشد ، دل باز نمےشود.
♦️سید کائنات صلی الله علیه و آله روایت است که چون فرزندان و نبیره های آدم بسیار شدند در نزد وی سخن مےگفتند و وی ساکت بود.
سوال کردند ای پدر، چرا شما صحبت نمی کنید و ساکت هستید؟
♦️گفتند: ای فرزندان من ،هنگامی که از جوار قرب الهی بیرون رانده شدم در حال هبوط، جبرئیل نزد من آمد وگفت: پروردگار متعال فرمود اگر مےخواهی دوباره به مقام اول خود باز گردی، اهل سکوت باش.
کلمه و روح خداوند، عیسی (علیه السلام) فرموده است:
نگویید علم در آسمان است و باید بالا رفت تا به آن دست یافت، و یا در قعر زمین است و باید پایین رفت تا بدان نایل شد؛ بلکه علم در قلوب شماست. در پیشگاه الهی، مؤدب به آداب روحانیان و متخلق به اخلاق صدیقان شوید، تا علم در قلوبتان ظاهر شود در حدی که شما را فرا بگیرد(22).
22) #رساله_لقاء الله، ص 192
استاد علامه حسن زاده آملي