خلق موجودات قبل از شکل گیری یا طبقه بندی اسمانها
تبهای اولیه
بر اساس ایه 29 بقره ایا خلق موجودات قبل از طبه بندی اسمانها امکان دارد؟
قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ (9) وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ (10) ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِين(11) فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (12)
سلام
بنابر نظر علماء بزرگ واژه های قرآنی معانی اعمی دارند که بر مصادیق متعدد دلالت می کنند .
یکی از این واژه ها واژه آسمان و زمین است . دو واژه آسمان و زمین الفاظ متقابلی هستند که اغلب با هم می آیند چه اینکه معنای هریک در مقابل دیگری فهمیده می شود مانند لفظ پدر و پسر .
آسمان و زمین به لحاظ معنای عامی که دارند عبارتند از دو مرتبه از یک چیز که یکی مافوق دیگری ( سماء از سمو به معنای رفعت است لذا سماء یعنی رفیع ) و دیگری مادون آن یکی است . این فوقیت و تحتیت بیشتر جنبه وجودی دارد تا جنبه مکانی . لذا اگر یک چیز دارای دو رتبه وجودی باشد می توان رتبه بالاتر را آسمان و رتبه پایینتر را زمین نامید .
آسمان و زمین معروف و مصطلح هم چنین ارتباطی با هم دارند .
به نظر می رسد بسیاری از تعبیرات قرآنی آسمان و زمین بلکه تمامی آنها بر آسمان و زمین وجود انسان یعنی روح و جسم او منطبق هستند . به عبارتی روح و جسم انسان از مصادیق واژگان آسمان و زمینند به همان بیان قبل . چه اینکه روح مرتبه بالاتر و والاتر حقیقت انسانی و جسم او مرتبه نازله اوست .
بر این اساس آیه فوق بیانگر حدوث و تکون وجودی انسان از جسم ( زمین وجود انسان ) و سپس تکون روح ( آسمان وجود انسان )و مراتب آن از همان جسم است . ( قوس صعودی موجودات که از جسم آغاز و به جان و معنا می رسد )
این بیان در دیدگاههای عمیق فلسفه اسلامی ( صدرایی ) نیز کاملا مورد تایید است . جناب صدرا و فلاسفه بعد از او همه معتقدند نفس انسان جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است . یعنی انسان از جسم آفریده می شود و سپس از همین جسم روح تکون می یابد .
پس آیات فوق و آیات مبارکات امثال آن می تواند بیانگر تکون جسم و روح ( زمین و آسمان وجود انسانی ) باشد .
تطبیق این دو دیدگاه عمیق(قرآنی و فلسفی ) قابل تامل است
دیگر اینکه حتی بعضی فلاسفه معتقدند کرات آسمانی و زمین دارای نفس مجردند لذا می توان آیات را بیانگر تکون جسم مادی کرات و ابعاد مجرد آنها که آسمان وجودیشان محسوب می شود نیز باشد و ...
موفق در پناه حق
بر اساس ایه 29 بقره ایا خلق موجودات قبل از طبه بندی اسمانها امکان دارد؟
با سلام و عرض ادب
در اين زمينه آيت الله مكارم شيرازي مي فرمايند:
كلمه" ثم" در جمله" ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ" الزاما به معنى تاخير زمانى نيست بلكه مىتواند به معنى تاخير در بيان و ذكر حقايقى پشت سر هم بوده باشد.
تفسير نمونه، ج1، ص: 164
و در تفسير آسان چنين آمده است كه:
خدا قبلا زمين را آفريد. ولى آنرا گسترش نداد.
هنگامى كه آسمانرا آفريد زمين را بعد از آن گسترش داد. شرح و بسط اين موضوع مفصلا در ضمن آيه 9 سوره فصلت خواهد آمد
تفسير آسان، ج1، ص: 74
شيخ طبرسي هم در اين زمينه مي فرمايند:
سؤال و پاسخ سؤالى كه در اين جا پيش مىآيد اين است كه كلمه «ثم» بمعنى «سپس» و «پس» در فارسى است و طبعاً تأخّر و پشت سر بودن را ميرساند بنا بر اين از اين آيه استفاده ميشود كه آفرينش آسمان بعد از زمين بوده است «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ» در حالى كه از آيه «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها» (و زمين را بعد از آن (آسمان) گسترش داد) عكس آن بدست مىآيد كه خلقت زمين بعد از آسمان است.
عمرو بن عبيد و حسن بصرى در پاسخ گفتهاند كه از كلمه «دَحاها» فقط گسترش زمين استفاده ميشود نه آفرينش آن و ممكن است ترتيب آفرينش چنين بوده باشد كه اول زمين خلق شده و پس از آن آسمانها و سپس گسترش زمين.
و نيز ممكن است بگوئيم كه كلمه «ثم» همه جا براى تأخير و ترتيب زمانى نيست (همانطورى كه در ادبيات عرب نظاير فراوان دارد).
و اين كلمه در اينجا فقط براى تذكر و يادآورى نعمتهاى خدا است و نظرى بتقدم و تأخّر خلقت زمين يا آسمان ندارد.
ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص: 114